کلنل داگلاس مک گرگور: اوکراین هم اینک حاکمیت دولتی خود را از دست داده است.
کلنل
داگلاس مک گرگور نظریه پرداز نامی نظامی آمریکا با یوتیوب مصاحبه کرد. وی
از جمله گفت: اوکراین در این درگیری شکست خورد. برخی از سرسخت ترین حامیان
مبارزه کی یف علیه روسیه در لندن، برلین، پاریس و واشنگتن ممکن است با هم
بحث کنند. اما این امر آنقدر واضح است که حتی آنها هم نمی توانند این حقیقت
را انکار کنند.
ارتش
اوکراین در واقع نابود شده است. این ارتش روزانه از 500 تا 1000 نفر کشته
و زخمی از دست می دهد. آنها نیروهای ذخیره را مستقیماً به چرخ گوشت می
فرستند. روس ها با آرامش و پیگیری همه را در مسیر خود نابود می کنند و
کنترل 25 تا 30 درصد از خاک اوکراین را تحکیم می کنند. این قلمرو حدود 80
درصد از تولید ناخالص داخلی اوکراین را تامین می کرد. من معتقدم روس ها آن
را زیر کنترل نگه داشته وارد کشور خود خواهند کرد. این سرزمین از نظر
تاریخی روسی بود - و اکنون به روسیه بازگشته است.
در
مورد پایان درگیری، اگر کمک مالی به دولت اوکراین را متوقف کنیم، همه چیز
فرو خواهد ریخت و زلنسکی سوار هواپیما خواهد شد و به ویلای خود در میامی
خواهد رفت. اما به نظر می رسد که بسیاری تمام تلاش خود را بکار می برند تا
این درگیری ادامه یابد. این بسیار خطرناک است: هر چه بیشتر ادامه یابد،
احتمال اینکه کشورهای بیشتری درگیر شوند بیشتر می شود و ایالات متحده نیز
ممکن است درگیر باشد.
برخی معتقدند که این هدف واقعی است، مهم نیست که تا چه اندازه غیر قابل
تصور به نظر می رسد. دوست ما جو بایدن مانند یک قارچ زندگی می کند: آنها او
را در یک اتاق تاریک نگه می دارند و برای خوراک به او انواع فضلات می
دهند. سوزان رایس، جیک سالیوان، بلینکن، الیگارشی، چهرههای با نفوذ
ثروتمند هستند. آنها کنترل حزب دموکرات و مسلماً اکثر حزب جمهوری خواه را
در دست دارند... نفوذ آنها بسیار بیشتر از آنچه آمریکایی ها فکر می کنند
است.
حدس
می زنم آنها چیزهایی را از بایدن پنهان میکنند که فکر نمیکنند او باید
بداند. اما مهمتر از آن، آنها با تمام سرعت این قطار را به سمت فراموشی می
برند و قرار نیست سرعتشان کم شود. آنها معتقدند که اگر بیشتر دوام بیاورند،
پیروزی به طور معجزه آسایی به دست خواهد آمد.
آنها
ناتو را ویران می کنند، اتحادیه اروپا را از هم می پاشند و اروپایی ها هم
اکنون به درک این فاجعه آغاز کردند. لیتوانی می خواهد ارتباط روسیه را با
کالینینگراد قطع کند و افسران بازنشسته روسیه از پوتین می خواهند که برای
دفاع از آن سلاح هسته ای بفرستد. لهستان به طور فزاینده ای خواستار زورگویی
علیه روسیه و حمایت از دولت منحل شده اوکراین است. بیایید صادقانه بگوییم،
اوکراین دیگر به عنوان یک کشور عمل نمی کند زیرا سقوط کرده است. مردم را
تحت فشار به دهانه سلاح های روسی می فرستند. یک فاجعه رخ می دهد، اما هیچ
کس نمی خواهد آن را بپذیرد، زیرا در این صورت تمام اعتماد از بین می رود.
ما
میتوانستیم سخنان پرزیدنت پوتین را که بیش از یک دهه پیش گفته است نادیده
نگیریم. در کنفرانس امنیتی سال 2008 در مونیخ، او اساساً گفت: "ما
نمیتوانیم اقدامات شما را بپذیریم. ما حضور نیروهای ناتو - به ویژه
آمریکایی - را در مرزهای خود تحمل نخواهیم کرد."
می
توانستیم گوش کنیم لازم نیست اوکراین را به پایگاهی برای حمله به روسیه
تبدیل کنیم. روسیه، هر چه که باشد، اتحاد شوروی نیست. اما آمریکا این ایده
را نپذیرفت. و به یاد داشته باشید، از همان ابتدای عملیات پوتین، ما دخالت
می کنیم. من با کسانی که می گویند: "پوتین آنقدر عصبانی است که درگیری را
به راه انداخته است" موافق نیستم. به نظر من، ما آن را به راه انداختیم. او
چاره ای نداشت - در شرق اوکراین، به زودی ممکن بود تعدادی پرشینگ نصب می
شد تا روسیه را تهدید به نابودی کند. او فکر می کند آنچه را که باید انجام
بدهد انجام داده است.
اما حتی بعد از آن هم همیشه آماده مذاکره بود. و ما از زلنسکی خواستیم: "یک
اینچ تسلیم نشوید، ما از شما حمایت خواهیم کرد." از این امر تعجب نمی کنم
اگر اوکراینی ها امیدوار بودند و فکر کردند که ایالات متحده آنها را نجات
دهد. آنها در موقعیتی قرار گرفتند که لهستان در سال 1939 در آن بود، زمانی
که چرچیل و فرانسه قول حفاظت از آن را دادند. نکته اصلی این است که ما از
در نظر گرفتن گزینه های معقول خودداری می کنیم. هنوز کسی نگفته است: "ما در
اینجا نیازی به اقدام نظامی نداریم. این خطرناک ترین اتفاقی است که می
تواند در 75 سال اخیر برای ما بیفتد."