ظهور و سقوط رامبد جوان؛ از کمدین با استعداد تا تبلیغاتچی منفور
رامبد جوان استعدادی هنری بود که به تدریج یکی از حلقههای زنجیر تبلیغاتی حکومت شد
در حالی که رامبد جوان بعد از حذف نام وریا در یکی از برنامههای «خندوانه» در هفته گذشته، بهشدت زیر فشار افکار عمومی است و توضیح و عذرخواهی او درباره این حذف و سانسور هم با توضیح شبکه تلویزیونی نسیم بیاثر شد، محمد بحرانی، همکار او و صداپیشه عروسک جناب خان، روز ۲۷ تیر با انتشار یادداشتی، اعلام کرد که ضبط آخرین قسمتهای خندوانه تمام شد و بعد از پخش این قسمتها، شاید ادامه این برنامه دیگر ساخته نشود.
البته طی هشت سال گذشته، احتمال توقف تولید خندوانه چندین بار مطرح شد و رامبد جوان باز هم ادامه آن را ساخت. گفته میشود سودی که او از تولید این برنامه میبرد، یکی از مهمترین دلایل تداوم حضورش در تلویزیون است.
سیمای جمهوری اسلامی هم بهشدت با ریزش مخاطب روبهرو است و خندوانه یکی از معدود برنامههای سرگرمیکننده این مجموعه است که هنوز برای بخشی از تماشاگران جذابیت دارد. به همین دلیل اگر با گذشت چند هفته خبر ادامه تولید خندوانه منتشر شود، جای تعجب ندارد.
رامبد جوان طی حدود سه دهه گذشته پای ثابت تلویزیون ایران بود. هرچند او با سریال «خانه سبز» در میانه دهه ۱۳۷۰ مشهور شد، از دو سال پیش از آن، به عنوان چهرهای جدید در صداوسیما کار میکرد. ابتدا در میانبرنامههایی برای صرفهجویی در مصرف آب که کنار عروسکی به شکل قطره آب قرار میگرفت و بعد با بازی در قسمتهایی از دو مجموعه تلویزیون «همسران» و «فروشگاه» که در سالهای اولیه این دهه ساخته و پخش شدند.
از خانه سبز تا خندوانه
رامبد جوان با سریال «خانه سبز» و حضور در نقش پسر شخصیتی که خسرو شکیبایی نقشش را بازی میکرد، یکشبه ره صدساله را پیمود و علاوه بر نمایش نوعی معصومیت جوانانه، توانایی خود در بازی کمیک را با بازی در نقش موازی «جد بزرگوار» هم به نمایش گذاشت و به چهره نوظهور تلویزیون تبدیل شد. به همین دلیل هم در نیمه دوم دهه ۷۰ پرکار شد و به سینما هم راه یافت.
بازی در نقش اصلی کمدی سیاه «کمکم کن» ساخته رسول ملاقلیپور و حضور در «مومیایی ۳» به کارگردانی محمدرضا هنرمند که یکی از مهمترین کمدیهای آن دهه بود، حضور او در سینمای ایران را تثبیت کرد و سریال کمدی «کت جادویی» محصول سال ۱۳۷۷ دیگر موفقیت او در تلویزیون را رقم زد.
با چنین پشتوانهای بود که او از ابتدای دهه ۱۳۸۰ به عرصه کارگردانی وارد شد و سریال «گمگشته» با بازی آتیلا پسیانی را برای پخش در ماه رمضان ساخت. موفقیت این سریال در جذب مخاطب در آینده حرفهای رامبد جوان در تلویزیون نقش مهمی داشت. او توانست چند سریال دیگر بسازد و فیلمسازی در سینما را هم آغاز کند. «ورود آقایان ممنوع»، دومین فیلم او، دومین فیلم پرفروش سال ۱۳۹۰ شد.
مجموعه این موفقیتها در اوایل دهه ۱۳۹۰ پای او را به ساخت مجموعه خندوانه برای شبکه تازه تاسیس «نسیم» باز کرد؛ ظاهرا در مقام مجری ولی در واقع همهکاره برنامه. فصل اول این برنامه ترکیبی پدیدهای نشد اما بین مخاطبان تلویزیون طرفدارانی به دست آورد ولی از فصل دوم، عملا به یکی از پرمخاطبترینهای این رسانه تبدیل شد.
گسترش فضای مجازی و بالا رفتن ضریب نفوذ اینترنت در محبوبیت خندوانه نقش مهمی داشت؛ زیرا قسمتهای کوتاه این برنامه در تلگرام و سپس اینستاگرام دستبهدست میشدند؛ حتی اگر عدهای پای تلویزیون نمینشستند تا برنامه رامبد جوان را ببینند. به این ترتیب، نام او و خندوانه به نوعی نشان رسانهای و تجاری تبدیل شد.
در دهه ۱۳۹۰، رامبد جوان دیگر فقط مجری و بازیگر و کارگردان نبود. او به یک «ستاره» تبدیل شده بود و ماجرای جداییاش از سحر دولتشاهی و ازدواجش با نگار جواهریان تا مدتها سوژه رسانهها و صفحات مجازی زرد بود.
راز تداوم همکاری با تلویزیون: منفعت مالی
اما از میانه دهه ۱۳۹۰، بهتدریج بخش دیگری از فعالیتها و عملکرد او آشکار شد. ابتدا در قالب شایعه دستمزد ۳۰ میلیون تومانی برای هر برنامه خندوانه که تکذیب کرد و سپس میزان درآمد واقعیاش از قراردادهای تبلیغاتی این برنامه.
تلویزیون از دهه ۱۳۸۰ برای صرفهجویی در تولید سریال و برنامه به «آنتن فروشی» و تامین بودجه تولید از اسپانسرهای تجاری روی آورده بود و تبلیغ آشکار محصولات بیربط به محتوا در برنامههای مختلف از ورزشی تا سرگرمی و مسابقات تلویزیونی عادی بود. قسمتهای مختلف خندوانه هم پر از چنین تبلیغاتی بودند.
وقتی شرکت «آسانپرداخت» در سال ۱۳۹۵ به دلیل ورود به بورس، صورتحسابهای مالی خود را منتشر کرد، رسانهها اسنادی را منتشر کردند که نشان میداد این شرکت مبلغ ۵۴۰ میلیون تومان با عنوان «تبلیغات» به حساب رامبد جوان واریز کرده است. در حالی که رامبد جوان فقط مجری برنامه بود و رسما سمت تهیهکنندگی نداشت تا چنین مبلغی برای تبلیغ یک شرکت تجاری به او پرداخت شود.
رامبد جوان از اواخر دهه ۱۳۸۰ به عرصه تبلیغات هم وارد شده بود و به عنوان مشاور تبلیغاتی، ایدهپرداز و سازنده آگهیهای بازرگانی با شرکتهای تجاری مختلف همکاری میکرد. برخی رسانهها فاش کردند که سود اصلی او از تولید خندوانه نه دستمزد رسمی بابت اجرای برنامه، بلکه دریافتیهای غیررسمی با عنوان «تبلیغات» است.
بر اساس این گزارشها، بخشی از درآمد او ناشی از دریافت مستقیم درآمد تبلیغات نشانهای تجاری در برنامه بود و بخشی دیگر-که البته هرگز تایید نشد- پورسانتی بود که به عنوان مشاور تبلیغات شرکتها دریافت میکرد تا آنها را به خندوانه وارد کند. رامبد جوان این گزارشها را تکذیب میکرد و مدیران تلویزیون هم هرگز حاضر نشدند درباره قراردادهای تبلیغاتی و دریافتی رامبد جوان شفافسازی کنند.
این فضای غیرشفاف به نفع طرفین بود؛ تلویزیون که با بحران مالی مواجه بود از پخش خندوانه درآمد فراوان تبلیغاتی به دست میآورد و مشکلی هم نداشت که درصدی از این درآمد به رامبد جوان برسد که میتوانست اسپانسرها و تبلیغات تجاری را جذب کند. بخشی از راز ماندگاری خندوانه طی هشت سال اخیر هم در همین نکته نهفته است.
از تبلیغاتچی نشانهای تجاری تا پروپاگاندای نامحسوس
تبدیل شدن رامبد جوان به تبلیغاتچی برایش بیدردسر هم نبود. در سال ۱۳۹۶ تبلیغ نمایشی یک شرکت تولیدکننده لوازم خانگی و به کار بردن تعبیر «پیردختر» برای زنانی که ازدواج نکردهاند، انتقاد رسانهها را به دنبال داشت و رامبد جوان مجبور شد عذرخواهی کند. البته او علاوه بر خندوانه، مانند سایر ستارهها در صفحه اینستاگرام خود هم محصولات مختلف را تبلیغ میکرد و از این راه هم درآمد داشت.
واکنشهای منفی به شیوه تبلیغ کردن رامبد جوان در سال ۱۴۰۰ به اوج رسید؛ هنگامی که او برای تبلیغ یک رژیم لاغری، به گرانی مواد غذایی اشاره کرد و گفت که در چنین شرایطی، رژیم گرفتن هم برای سلامتی مفید است و هم باعث صرفهجویی در هزینهها میشود.
وقتی این تبلیغ منتشر شد، هم جامعه ایران بهشدت با افزایش قیمت هزینههای زندگی و بهخصوص مواد غذایی درگیر بود و هم محتوای حرفهای جوان به سخنرانیهای تندروترین چهرههای حکومتی شباهت داشت که مدام به مردم گوشزد میکردند در وضعیت مقاومت مقابل «استکبار» قناعت پیشه کنند و به خود سختی بدهند.
بنابراین میزان اعتراضها به این تبلیغ چنان زیاد شد که رامبد جوان مجبور شد توضیح دهد و گفت یک سال و نیم قبل از انتشار، در این تبلیغ بازی کرده و کار بدون اطلاع او پخش شده است.
به جز موارد خاص در فضای مجازی که واکنشهای منفی به محتوای حرفها یا برنامه او به نقطه جوش میرسید، عدهای معتقدند خندوانه از برنامهای سرگرمکننده برای شاد کردن مردم به ابزاری برای عادی جلوه دادن شرایط حاکم بر ایران تبدیل شده است. در حالی که مردم ایران به دلایل گوناگون از عملکرد نظام حاکم بر ایران در عذاباند، رامبد جوان در خندوانه از مخاطبانش میخواهد که شاد باشند و بخندند.
برای او مهم نیست که خارج از استودیو ضبط برنامه چه اتفاقی در حال رخ دادن است و از نظر کارشناسان رسانه، نه تنها برای همراهی با مردم یا انعکاس دردهایشان تلاش نمیکند، بلکه برای تخدیر تودهای تماشاگرانش از شادی مصنوعی استفاده میکند.
رامبد جوان که زمانی یک استعداد هنری بود، به تدریج و طی دو دهه به یکی از حلقههای زنجیر تبلیغاتی رسمی و حکومتی تبدیل شد. او در سالهای اخیر میکوشد به شکلی نامحسوس و به بهانه ایجاد سرگرمی و نشاط، شرایط بحرانی ایران را برای مخاطبان تلویزیون تحریف کند.
به همین دلیل است که سبک زندگی او و برخی اقدامهایش مانند سفر به کانادا برای تولد فرزندش در خارج از ایران، از طرف دستگاه رسمی تبلیغات جمهوری اسلامی تقبیح نمیشود. چون خود او به شکلی متفاوت یکی از چرخدندههای همین دستگاه است و مزد خدماتش به آن را به شیوههای گوناگون دریافت میکند.