۱۴۰۱ مرداد ۴, سه‌شنبه

ول /vel/

معنی

یله؛ رها؛ آزاد؛ سرخود.

ول کردن: (مصدر متعدی) [عامیانه] رها کردن.

 

فرهنگ فارسی عمید

مترادف و متضاد

۱.  ترک، رها، متروک، مرخص، مستخلص، واگذار

۲.  عاطل، مهمل

۳ . سست، شل

۴.  آزاد

۵.  بی ادب، بی تربیت، بیکاره، ولگرد، ولنگار، ولو، ویلان، هرزه

۶.  محبوب، نگار، یار

 

دیکشنری

انگلیسی ترکی عربی

derelict, loose, unbridled, wild, sweetheart, beloved