ول /vel/
معنی
یله؛ رها؛ آزاد؛ سرخود.
ول کردن: (مصدر متعدی) [عامیانه] رها کردن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. ترک، رها، متروک، مرخص، مستخلص، واگذار
۲. عاطل، مهمل
۳ . سست، شل
۴. آزاد
۵. بی ادب، بی تربیت، بیکاره، ولگرد، ولنگار، ولو، ویلان، هرزه
۶. محبوب، نگار، یار
دیکشنری
انگلیسی ترکی عربی
derelict, loose, unbridled, wild, sweetheart, beloved