Top of Form
یادداشت
حجت بودن چهارده معصمومین علیهم السلام
تاریخ انتشار : 1398/4/3
بازدید : 443
منبع : پایگاه اندیشوران
آیا چهارده معصمومین علیهم السلام فقط به زمینیان حجت بودند یابرآسمانیان وکل عالم هستی؟!
در این مورد گفتنی ها زیاد است و مطالب فراوان که من در کتاب سرچشمه حیات و بعضی کتاب هایم روایات را آورده ام که چهارده معصوم علیهم السلام مخصوصا پنج تن -اول ماخلق الله هستند که پس از خلق عرش خداوند آنها را در کنار عرش قرار دادکه بعداز آفرینش حضرت آدم علیه السلام در وجود او قرار داد تا آمدند و رفتند و چون روایتی از امام محمد تقی علیه السلام که فرمود اول ماخلق الله نور محمد و علی و فاطمه است که زیرنظر اینها سایر موجودات را خلق کرد حالا قبل از خلقت آدم علیه السلام -چقدر آدمها آمده اند و چگونه رفته اندو آیا برای اینها قیامت شده و دوبار آفرنش با وضع دیگری شروع شدو بعد از قیامت ما چه پیش خواهد آمد در چند یاد داشت بحث کرده ام طولانی نباشددر اینجا نیز به بعضی روایات اشاره میکنم تحقیق وبر رسی بیشتررا به عهده عزیزان قرار می دهم.
بلی آنها علیهم السلام حجت خدابر خلق در تمام ازمنه از اول خلقتند تا آخرکه چگونگی آن را خدا میداند و بس - ولی یک مطلب به نظر می آید و آن اینست که احتمالا خدای توانا - آنهارا در هر زمان به صورت وهیکل آن زمان آفریده و در نهایت دروجود جدما آدم علیه السلام قرار گرفته و آمده و رفته اند بجز وجود مقدس حضرت حجت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و روحی لتراب مقدمه الفداء.
البته این نظریه ها احتمالات است وگرنه حقیقت را خدای متعال می داند و حجت های او.
توجه داشته باشید که -
نظام مُدیریتی جهان بر اساس اراده ی خداوند به دو نوع می باشد. یکی نظام تکوینی است و دیگری نظام تشریعی. نظام تکوین، یعنی قوانین و نظام حاکم بر کلّ عالم و آدم که ارتباطی به حوزه ی اختیاری بشر ندارد. نظام تشریع، یعنی قوانینی که به حوزه ی فعالیت های اختیاری بشر مربوط است.
حال چند روایات ذیل را بادقت مطالعه نمایید.
1 -امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرماید:
إیاکم والغلوّ فینا، قولوا: إنّا عبید مربوبون، وقولوا فی فضلنا ما شئتم؛(. الخصال: 614، بحار الانوار: 10/ 92 و 25/ 270.
هرگز در مورد ما غلو ننمایید. بگویید: ما بندگان تربیت یافته خدا هستیم و در مورد برتری ما آن چه خواستید بگویید ( بعبارت کوتاه روایت دقت نمایید). به شماره 6 هم دقت کنید ).
2 - إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اثْنَی عَشَرَ أَلْفَ عَالَمٍ کلُّ عَالَمٍ مِنْهُمْ أَکبَرُ مِنْ سَبْعِ سَمَاوَاتٍ وَ سَبْعِ أَرَضِینَ مَا یرَی عَالَمٌ مِنْهُمْ أَنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَالَماً غَیرَهُمْ وَ إِنِّی الْحُجَّةُ عَلَیهِمْ.- امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند: همانا برای خدای عزّوجلّ دوازده هزار عالَم است که هر کدام آنها بزرگتر از هفت آسمان و هفت زمین می باشد. که (اهل) هیچ عالَمی از آنها، نمی بیند (گمان نمی برد) که عالَمی غیر از عالُم خودشان باشد و من بر همه این عالَم ها حجّت هستم.( یعنیامام علیهالسلام با صراحت می فرماید حجت آنها هم بودم - چگونه خدا میداند).
« بحارالأنوار، ج27،ص41 - خصال، ص 639 - تفسیر نورالثقلین، ج1، ص 16 انوار نعمانیه و شرح صحیفه سجادیه
3 - کتَابُ اَلْمُحْتَضَرِ، تَأْلِیفُ اَلْحَسَنِ بْنِ سُلَیمَانَ مِمَّا رَوَاهُ مِنَ اَلْأَرْبَعِینَ لِسَعْدٍ اَلْإِرْبِلِی عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَبْدِ اَلصَّمَدِ عَنِ اِبْنِ أَبِی عُثْمَانَ عَنْ أَبِی اَلْهَیثَمِ خَالِدٍ اَلْأَرْمَنِی عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیهِ السَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِالْمَشْرِقِ مَدِینَةً اِسْمُهَا جَابَلْقَا لَهَا اِثْنَا عَشَرَ أَلْفَ بَابٍ مِنْ ذَهَبٍ بَینَ کلِّ بَابٍ إِلَی صَاحِبِهِ فَرْسَخٌ عَلَی کلِّ بَابٍ بُرْجٌ فِیهِ اِثْنَا عَشَرَ أَلْفَ مُقَاتِلٍ یهْلُبُونَ اَلْخَیلَ وَ یشْهَرُونَ اَلسَّیفَ وَ اَلسِّلاَحَ ینْتَظِرُونَ قِیامَ قَائِمِنَا وَ إِنِّی اَلْحُجَّةُ عَلَیهِمْ. ( دقت کنید).
کتاب محتضر: از هشام بن سالم از حضرت صادق علیه السّلام نقل میکند که فرمود: خداوند را در مشرق شهری بنام جابلقا است که دارای دوازده هزار درب است از طلا بین هر درب تا درب دیگر یک فرسخ فاصله است بر کنار هر درب برجی است در آن دوازده هزار جنگجو است آماده جنگ با شمشیر آخته و سلاح لازم، منتظر قیام قائم ما هستند من حجت خدا بر آنهایم ( بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام , جلد 27 , صفحه 47
باب أنهم الحجة علی جمیع العوالم و جمیع المخلوقات).
4 - امام باقر علیه السلام به ابوحمزه ثمالی می فرماید:
یا أبا حمزة! لا تضعوا علیاً دون ما رفعه اللَّه ولا ترفعوا علیاً فوق ما جعل اللَّه؛ہ ( الاحتجاج: 25/ 283 و 39/ 206.
روایت بسیار جالبی وجود دارد که آن حضرت می فرماید:
5 - کان علی علیه السلام واللَّه عبداً للَّه صالحاً أخو رسول اللَّه صلی اللَّه علیه وآله؛ به خدا سوگند! علی بنده صالح خدا و برادر رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله بود.
آن گاه در ادامه عبارت خیلی مهمّی می فرماید:
ما نال الکرامة من اللَّه إلّابطاعته للَّه ولرسوله؛
او به این مقام در نزد خداوند نایل نشد، مگر با اطاعت از خدا و رسول او.
به راستی چه کرامتی است که امیر مؤمنان علی علیه السلام از طریق عبودیت و عبادت به این مقام رسیده اند؟
علّامه مجلسی رحمه اللَّه گفتار مفصّلی از شیخ مفید رحمه اللَّه نقل می کند، سپس می گوید:
إعلم أنّ الغلوّ فی النبی والأئمّة علیهم السلام إنّما یکون بالقول بألوهیتهم أو بکونهم شرکاء للَّه تعالی فی المعبودیة أو فی الخلق والرزق، أو أنّ اللَّه تعالی حلّ فیهم أو اتّحد بهم. .. أنّهم
کانوا أنبیاء. .. أو القول بأنّ معرفتهم تغنی عن جمیع الطاعات ولا تکلیف معها بترک المعاصی. والقول بکلّ منها إلحاد وکفر وخروج عن الدین، کما دلّت علیه الأدلّة العقلیة والآیات والأخبار السالفة وغیرها؛( بحار الانوار: 25/ 346.
علّامه مجلسی رحمه اللَّه در ادامه می نویسد:
فلابدّ للمؤمن المتدین أن لا یبادر بردّ ما ورد عنهم من فضائلهم ومعجزاتهم ومعالی أُمورهم إلّاإذا ثبت خلافه بضرورة الدین أو بقواطع البراهین أو بالآیات المحکمة أوبالأخبار المتواترة؛(. بحار الانوار: 25/ 347.)
بدان که غلو درباره پیامبر و ائمّه علیهم السلام منحصر است در این که کسی قائل به الوهیت آنان یا شریک بودن آنان با خداوند متعال در معبود بودن، آفرینش، رزق و روزی بشود، یا بگوید خداوند در آن بزرگواران حلول کرده است، یا خداوند متعال با آنان متحد شده. .. یا بگوید ائمّه، پیامبر هستند، و یا بگوید شناخت آنان انسان را از همه اطاعات بی نیاز می سازد و با وجود این تکلیفی به ترک گناهان نیست. همه این مطالب الحاد، کفرورزی و خروج از دین است؛ آن سان که دلیل های عقلی و آیات قرآنی و روایات گذشته و. .. بیان گر این معناست.
در روایتی آمده:
6 - لا تقولوا فینا ربّاً وقولوا ما شئتم ولن تبلغوا(. بحار الانوار: 25/ 347.
ما را خدا قرار ندهید و هر چه خواستید بگویید که هرگز به مقام ما راه نخواهید یافت.
چرا که عقول شما قاصر است که به آن مقاماتی که ما دارا هستیم برسد. در روایت دیگری آمده است:
7 - إنّ أمرنا صعب مستصعب لا یحتمله إلّاملک مقرّب أو نبی مرسل أو عبد مؤمن امتحن اللَّه قلبه للإیمان؛( . بحار الانوار: 25/ 347.) به راستی که امر ما سخت و سنگین است و رسیدن و معتقد شدن به آن چه ما داریم سخت است. کسی را توانایی حمل آن نیست، مگر فرشته مقرّب یا نبی مرسل و یا بنده مؤمنی که خداوند قلبش را با ایمان آزموده است.
برگرفته از کتاب با پیشوایان هدایت گر ج 1اثر ارزشمند حضرت آیت الله سید علی حسینی میلانی
همچنین در تصویر زیر این حدیث شریف از کتاب بصائر الدرجات که کتابی مربوط به قرن سوم هجری قمری است مشاهده می شود:
8 - در کتاب احتجاج و اختصاص و بحار و بصائر الدرجات به اسناد صحیحه خبری به این مضمون از حضرت صادق (علیه السلام )به منجم فرمود:
«یسیر عالم المدینه فی ساعة من النهار مسیرة الشمس سنة حتی یقطع اثنی عشر الف عالم مثل عالمکم هذا ما یعلمون ان الله تعالی خلق آدم و لا ابلیس:»
دانای مدینه «یعنی خود آن حضرت» در یک ساعت از شبانه روز به اندازه یک سال شمسی را
طی می کند و از دوازده هزار عالم عبور می نماید که هر یک مثل عالم شماست، اهالی آن عوالم هرگز از وجود آدم و ابلیس خبر ندارند.
احتمال دارد مقصود از سیر و حرکت امام در یک ساعت به اندازه یک سال شمسی سیر معنوی و روحانی باشد که نفس قدسی وی به قدرت روح ملکوتیه در اعماق عوالم هستی جولان نموده، بر نظامات نامحصور دارای احاطه است، و ممکن است مراد از سیر شمس سیر سنوی معروف آن نبوده، بلکه مقصود سیر شمس باشد در مدت یکسال کامل به همراه عموم اتباع نظامش به حرکت انتقالی در فضای نامحدود به سوی نقطه و مقصد مجهول.(بحار الأنوار (ط - بیروت)؛ ج 25؛ ص369).
در بحار و شرح صحیفه و بصائر الدرجات و منتخب الاختصاص و غیر اینها روایتی از حضرت سجاد نقل شده که به منجمی فرمود:
9 - «هل ادلک علی رجل قد مر منذ دخلت علینا فی اربعة عشر عالما کل عالم اکبر من الدنیا ثلث مرات و لم یتحرک من مکانه، قال: من هو؟ قال: انا.»
آیا مردی را به تو نشان دهم که از لحظه ای که تو در این مجلس بر ما وارد شدی در چهارده عالم گردش کرده که هر عالمی سه برابر این جهان ماست، و با این همه گردش که آن مرد در این زمان اندک نموده از جای خود هم حرکت نکرده است؟
ستاره شناس پرسید آن مرد کیست؟ حضرت فرمود منم.
کلمه دنیا گاهی بر زمین و زمانی بر عالم ما اعم از آسمان و زمین و آنچه در آنهاست اطلاق می شود واین روایت بنا بر فرض بر وجود عوالم کثیره وسیعه منظمه خارج از سعه عالم ماست، و جمله «لم یتحرک من مکانه» اشاره به این دارد که سیر امام در این عوالم سیر معنوی و روحی است.
در تفسیر قمی و بحار ضمن تفسیر آیه
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ از ابن عباس روایت شده که:
10 - «ان الله عزوجل خلق ثلث مأة عالم و بضعه عشر عالما خلف قاف و خلف البحار السبعة لم یعصوا الله طرفة عین قط و لم یعرفوا آدم و لا ولده کل عالم منهم یزید من ثلث مأة و ثلث عشر مثل آدم و ما ولد. ...»
خدا را سیصد و ده اندی عالم در پشت قاف و پشت هفت دریاست که مردم آن عوالم چشم برهم زدنی خدا را نافرمانی نکرده اند و نه آدم را شناخته اند و نه فرزندانش را، و شماره مردم هر یک از آن عوالم بیش از سیصد و سیزده برابر آدم و فرزندان اوست.
علامه سید هبةالدین در توضیح این روایت می گوید: در مسئله شرح تعدد زمین ها ذکر کردیم که قاف اشاره است به ظل مخروطی زمین و هفت دریا کنایه است از مجاری واقعه میان مدارات محیط بر زمین و سیارات که سیارات در این مجاری مانند ماهی دریا شناورند.
بنابراین مقصود از سیصد و اندی عالم که در پشت قاف و ماورای هفت دریاست عده ای از منظومه های شمسی خارج از عالم ما و در ماورای آسمان های ماست.
و این که فرمود: عده ساکنین هر یک از آن عوالم سیصد و سیزده برابر ماست اقوی دلیل بر این است که منظور از آن عالم ها و آدم ها غیر از عالم و آدم ماست
در بحار و شرح صحیفه از حضرت رضا (علیه السلام) روایت شده است:
11 - «ان لله خلف هذا النطاق زبرجدة خضراء فبا الخضرة منها خضرة السماء قلت و ما النطاق؟ قال الحجاب و لله عزوجل وراء ذلک سبعون الف عالم عددهم اکثر من عدد الجن و الانس:»
خدا را پشت این کمربند [خط افق یا حد فاصل میان نور و ظلمت در زمین ما] زبرجد سبزی است که سبزی رنگ آسمان ناشی از آن است، راوی گفت منظور از نطاق چیست فرمود حجاب، و نیز خدا را بعد از اینها هفتاد هزار عالم است که عدد ساکنان آنها بیش از جن و انس است.
مقصود از وراء ذلک ماوراء منظومه های شمسی است، هفتاد هزار عالم عبارت از یک عده نظامات عالم بالاست که عدد آنها خارج از حد شمارش است
و این که فرمود شماره آنها بیش از جن و انس است بیان در کثرت است و به منزله این است که فرموده باشد بیش از آنچه دیده می شود و دیده نمی شود.
در بحار و فرج المهموم است که حضرت سجاد (علیه السلام) به منجم فرمود:
12 - «هل ادلک علی رجل قد مر منذ دخلت علینا فی اربعة آلاف عالم. ...»
آیا تو را راهنمائی کنم به مردی که از وقتی بر ما وارد شده ای چهار هزار عالم را گردش کرده است؟
13 - در کتاب شیخ ابی لیث سمرقندی روایتی از حضرت رسول آمده است که فرمود: خدا را هیجده هزار عالم است که دنیا از مشرق تا مغرب آن یکی از آنهاست و در کتاب دیگر به جای هیجده هزار آمده است:
14 - «ان لله تعالی اربعین الف عالم الدنیا من شرقها الی غربها عالم واحد:»
خدا را چهل هزار عالم است، که دنیا از شرق تا غربش یکی از آنهاست.
چنان که گذشت عده عوالم در روایات و اخبار اسلامی در چندین رقم وارد شده است و بالاخره هزار هزار و در پاره ای از روایات جمله «ما لا یحصی» یعنی عوالمی که به تعداد و شمارش نمی آید ذکر شده است.
پس باید گفت عدّه آن عوالم نامتناهی است و مقصود از معصوم هم از بیان ارقام گوناگون همین بوده است چنان که در یک روایت به لفظ «ما لا یحصی» وارد شده است، و سبب این اختلافات ارقام، ملاحظه حال مخاطبین بوده که بعضی از آنان تاب تحمل و تلقی عده بیشتری را نداشته اند و اولیاء الله که باید مطابق با عقول مردم سخن گویند ناچار با هر مخاطبی به اندازه فهمش رفتار نموده اند، و البته در عین حال حقیقت را هم از نظر دور نداشته، به طوری کلام را ترتیب می داده اند که اشخاص عاقل استفاده حقیقت از آن نتوانند نمود.
ابوحمزه ثمالی می گوید: شبی در خدمت حضرت باقر (ع) بودم، آن حضرت به آسمان نگاهی کرد و فرمود:
15 - «هذا قبة ابینا آدم و ان لله عزوجل سواها تسعة و تسعین قبه فیها خلق ما عصوالله طرفة عین. ....»
این قبه پدرم آدم است، و خدا را غیر از این قبه نود و نه قبه است و در آنها خلقی است که چشم به هم زدنی خدا را معصیت نکرده اند.
در کتاب بحار از رسول خدا روایت شده است:
16 - «خلق الله العرش و للعرش سبعون الف ساق کل ساق کاستوارة السماء و الارض:»
خداوند عرش را با هفتاد هزار ساقه آفریده، که وسعت هر ساقه مانند دائرة محیط آسمان و زمین است.
17 - در بحار و مناقب ابن شهر آشوب از حضرت صادق (علیه السلام) روایت شده است که: میان هر قائمه از قوائم عرش تا قائمه دیگر به اندازه مسافتی است که مرغی در ده هزار سال پرواز، آن را طی کند، و عرش در هر روزی هفتاد هزار رنگ از نور میپوشد و خدا را فرشته های است موسوم به خرقائیل که هیجده هزار بال دارد و میان هر بالی تا بال دیگرش پانصد سال راه است، زمانی که فرشته در خواست کرد تا بداند بالای عرش چیست؟ پس خدا بالهای او را دو برابر کرد و به فرمان خدا به پرواز آمد مدت بیست هزار سال با آن 36 هزار بال پرید و چون خسته شُد ایستاد دید هنوز به سر یکی از قوائم عرش نرسیده، مجدداً قوا و بال های وی مضاعف شد و سی هزار سال دیگر پرید و باز هم نرسید، از طرف خداوند به او وحی شد: اگر با تمام قوا و بال های خود تا نفخ صور پرواز کنی به ساق عرش نخواهی رسید، خرقائیل از روی عجز زبان به سبحان ربی الاعلی گشوده بال فرو بست!
انصافاً هیچ فلیسوف و نویسنده توانمندی نتواند نکته به این دقت و ظریفی را در ضمن رمان مفصلی مجسم کرده، مطلب به این مهمی را در ضمن مثالی چنین موجز و مختصر بیان نماید.
در کتاب انوار نعمانیه و شرح صحیفه سید نعمت الله جزائری از رسول خدا و امامان معصوم روایت شده:
18 - «ان الله تعالی خلق مأة الف قندیل و علقها بالعرش و السماوات و الارض و ما فیها حتی الجنة و النار کلها فی قندیل واحد و لا یعلم ما فی القنادیل الباقیة الا الله سبحانه. ....»
خداوند صد هزار قندیل آفریده و همه را به عرش معلق ساخته است و همه آسمان ها و زمین و آنچه در آنهاست حتی بهشت و دوزخ همه در یک قندیل است و جز خدا کسی نمی داند که در دیگر قندیل ها چیست!!
در اینجا لازم است وجوه شباهت میان قندیل و نظام منظومه شمسی بیان شود:
وجه اول: شکل قندیل بیضی است، و شکل مجموعه نظام شمسی هم به عقیده متأخرین بیضی است.
وجه دوم: قندیل مشتمل بر جسم لطیفی است که در وسط آن است و نور و نار از خود به اطراف منتشر می کند، و نظام شمسی هم مشتمل بر کره لطیفه شمس است و در وسط مستقر می باشد و نور و نار از خود به سیارات منظومه می بخشد.
وجه سوم: قندیل آویزان در هواست و بر دیوار یا چیز دیگری تکیه ندارد، و نظام شمسی هم فقط معلق و مربوط به حوزه جاذبه است.
وجه چهارم: جرم روشنی بخش که در قندیل است در وسط حقیقی آن نیست و به یک حد آن نزدیک تر است و شمس هم در وسط حقیقی نظام شمسی نیست.
جمله «والسماوات و الارض و ما فیها» دلالت دارد بر این که هر یک از عوالم این قنادیل یک منظمومه شمسی و به وسعت آسمان و زمین است.
و این که فرمود: جز خدا کسی نمی داند در سایر قنادیل چیست، چقدر با نظریات علمی جدید مناسب است زیرا فاصله میان هر منظومه ای تا منظومه دیگر به اندازه ای است که هیچ وسیله و رابطه عقلی و مادی نمی تواند اطلاعات داخلی هر یک را به دیگری منتقل کند، و حتی در زمان ما که علوم و ادوات این همه ترقی کرده هنوز ما از اوضاع سیارات منظومه شمسی خودمان اطلاعات دقیق و فراگیر پیدا نکرده ایم و از اینجا وضع علمی و دانش قرون و اعصار گذشته پیدا است که زیر صفر بوده است و علوم در زمان بعثت پیامبر اسلام و امامان شیعه هم چون کودکی در دامان تربیت آن بزرگواران و بستر اسلام و آغوش قرآن پرورش یافته و از سخنان و مطالبشان شیر خورده و تدریجاً رشد و ترقی کرده تا در روزگار ما به حد صباوت رسیده و در آینده به مرحله کمال برسد.
در روزگار نبوت پیامبر و امامت امامان هیچ یک از آلات و ادوات دقیقی که امروزه در دسترس دانشمندان است وجود نداشته و حتی شبح و اسمی هم از آنها در میان نبوده، با این حال صاحب شریعت و مبلغ دین و معلم قرآن و امنای او و جانشینان بر حقش چه قوت نظر و چه اندیشه صائب و صفاء باطنی داشته اند که اسرار وجود و حقایق عوالم نامتناهی را که در قلوبشان نقش داشت با بهترین اسلوب و برابر فهم و عقل انسان بیان فرموده اند، به طوری که هنوز هم بهترین ابزار و آلات علمی دقیق از درک و ارائه عشر معشار آن ناتوان است، و آنچه امروز کشف شده و احدی از هزاران هزار نکته است که به وسیله این ادوات آنان در هر مقامی بیان فرموده اند.
پس از اینکه صدق کلماتشان در این امور غیبی دقیق که درک آن از عرصه عقل و احساس خارج است معلوم شد، قلب هر آگاهی از بار سنگین شک و ریب راحت می شود و مطمئن می گردد که سایر مطالبی که در تربیت نفوس و عقول، و تکمیل نظامات بهداشتی و اجتماعی و اقتصادی و خانوادگی و معاشرتی از ایشان صادر شده و در کتاب های معتبر ثبت گردیده صحیح و درست است.
کلمات کليدي:
حجت بودن
چهارده معصوم
زمینیان
لینک کوتاه:
https://noo.rs/A1Ot1