دوستان و دشمنان مرحوم دکتر احمد تفضلی
ستایش مینوی از زبان هنینگ
ستایش مینوی از زبان هنینگ
والتر
برونو هنینگ، ایرانشناس مشهور که شناخت زبانهای ایرانی، خاصه زبانهایی که
امروز به آنها زبانهای ایرانی میانه میگویند، به هیچ کس به اندازهٔ او
وامدار نیست، دانشمندی بوده سختگیر و تندزبان که محققانی را از خود
رنجانیده و او را به بدخلقی شهره کرده. هنینگ هر کس را به خود راه نمیداده
و هر کس را به شاگردی نیز نمیپذیرفته. از ایرانیان، جز مرحوم تقیزاده که
با او ارتباط علمی و مصاحبت داشته، به بعضی از شاگردان و اطرافیان آن
مرحوم نیز خوشبین بوده و احیاناً با آنها نیز همکاریهایی کرده؛ مجتبی
مینوی، غلامحسین مصاحب، عباس زریاب و احسان یارشاطر از این شمار بودهاند.
در
نامههایی که هنینگ و تقیزاده به هم نوشتهاند و مرحوم افشار و آقای
دریایی پیشتر آن را به زبان اصلی نامهها، انگلیسی، منتشر کرده بودند و
اکنون ترجمهٔ آن به فارسی نیز در سلسلهٔ انتشارات بنیاد موقوفات افشار به
دست است، چند جا هم سخن از مینوی به میان آمده. نقل دو موضع از این نامهها
در ستایش مینوی از زبان هنینگ را بهانهای میکنم برای ترغیب دوستان به
خواندن این نامهها که جز احوال شخصیه، هم متضمن مطالبی در تاریخ
ایرانشناسی است هم، تا آن جا که نامه اقتضا میکرده، حاوی بعضی مسائل علمی
مورد علاقهٔ این دو دانشمند.
آقای
مینوی، که من او را دانشمندی بسیار عالی میدانم، اکنون به مدرسه میآید
که با من کمی پهلوی بخواند*، تا خود را برای سمتی در دانشگاه تبریز، که
اندکی پیش به او پیشنهاد شده است، آماده کند ... جای تأسف است که مینوی، که
در نظر من بهترین دانشمند فارسیزبان نسل جوان است، باید برای یک کار کوچک
مسخره در بیبیسی وقتش را تلف کند. هرچه از دستم برمیآمده انجام دادهام
تا او را این جا در دانشگاه استخدام کنم، اما میدانید که توصیهٔ من در
این باب فاقد اعتبار است. مینوی، چنانکه خودتان مستحضرید، سخت مورد خصومت
چندین فرد بانفوذ است، زیرا عادت ناخوشایندی دارد که آنچه در مورد افراد
فکر میکند به زبان بیاورد، آن هم بسیار صریح! (ص ۱۰۵-۱۰۶)
دو تن از این دشمنان مینوی در نامهای دیگر شناسانیده شدهاند:
یگانه
رابط من (با شما) آقای مینوی است که هرچه بیشتر میگذرد، بیشتر او را
تحسین میکنم. سرانجام افراد حاضر در دانشکده را ترغیب کردم که به او یک
کار کوچک در این جا بدهند تا کمی به من کمک کند؛ تنها دو ساعت در هفته. اما
این هم خودش چیزی است. با هم و به همراه دانشجوی ممتازم، مری بویس، مشغول
خواندن دقیق متن تنسرنامه هستیم. اما خصومت عمیقی با او وجود دارد، عمدتاً
از جانب آربری و خانم لمبتون که از او متنفرند، زیرا او به شیوهٔ بیرحمانهٔ
معمولش از آنها انتقاد کرده است. بنابراین، امید چندانی برای دستیابی او
به شغل دائمی در این جا وجود ندارد. اما من هنوز امیدم را از دست ندادهام، چون از آن جا که اخیراً به عنوان استاد ... منصوب شدهام، کمی بیش از قبل نفوذ دارم (ص ۱۱۶).
* مقصود از مدرسه در این عبارت مدرسهٔ السنهٔ شرقیهٔ لندن است که از میانههای قرن قبل، "افریقایی" هم به عنوان آن اضافه شد:
School of Oriental and African Studies.
مینوی
در دانستن زبان پهلوی بر اقران و اماثل خود، چون بهار و کسروی و هدایت و
رشید یاسمی، برتری داشته، ولی چون خود را در آن زبان صاحبفن نمیشمرده،
بخلاف آنها چیزی نشر نکرده است.
برگرفته از کانال تلگرامی دکتر احمد قائم مقامی
@YaddashtQaemmaqami