ابیاتی که مصراع دوم آنها مشهورتر است: گر دایرهی کوزه ز گوهر سازند از کوزه همان برون تراود که در اوست . . . (بابا افضل) با سیه دل چه سود گفتنِ وعظ نرود میخ آهنین در سنگ . . . (سعدی) هر دم که دل به عشق دهی ، خوش دمی بود در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست . . . (حافظ) چنین است رسم سرای درشت گهی پشت به زین و گهی زین به پشت . . . ( فردوسی) امیدوار بُوَد آدمی به خیر کسان مرا به خیر تو امید نیست ، شر مرسان . . . (سعدی) صوفی نشود صافی ، تا در نکشد جامی بسیار سفر باید ، تا پخته شود خامی . . . (سعدی) در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب یارب! مباد آن که گدا معتبر شود . . . (حافظ) در محفل خود راه مده همچو منی را افسرده دل ، افسرده کند انجمنی را . . . (قائم مقام) مرو به هند و بیا با خدای خویش بساز به هر کجا که روی ، آسمان همین رنگ است . . . (عليرضا جلالی) خلوت دل نیست جای صحبت اضداد دیو چو بیرون رود فرشته در آید . . . (حافظ) زلیخا مُرد از این حسرت که یوسف گشته زندانی ؛ چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی . . . (صائب اصفهانی) زلیخا گفتن و یوسف شنیدن شنیدن کی بُوَد مانند دیدن . . . (عطار)
10:04
+98 912 237 5298فرنود
ابیاتی که مصراع دوم آنها مشهورتر است: گر دایرهی کوزه ز گوهر سازند از کوزه همان برون تراود که در اوست . . . (بابا افضل) با سیه دل چه سود گفتنِ وعظ نرود میخ آهنین در سنگ . . . (سعدی) هر دم که دل به عشق دهی ، خوش دمی بود در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست . . . (حافظ) چنین است رسم سرای درشت گهی پشت به زین و گهی زین به پشت . . . ( فردوسی) امیدوار بُوَد آدمی به خیر کسان مرا به خیر تو امید نیست ، شر مرسان . . . (سعدی) صوفی نشود صافی ، تا در نکشد جامی بسیار سفر باید ، تا پخته شود خامی . . . (سعدی) در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب یارب! مباد آن که گدا معتبر شود . . . (حافظ) در محفل خود راه مده همچو منی را افسرده دل ، افسرده کند انجمنی را . . . (قائم مقام) مرو به هند و بیا با خدای خویش بساز به هر کجا که روی ، آسمان همین رنگ است . . . (عليرضا جلالی)