تورفان (یا طُرفان)، شهر و واحهای حاصلخیز در منطقة خودمختار سینکیانگ اویغور (ترکستان شرقی یا ترکستان چین) واقع در جمهوری خلق چین و مرکز شیان یا استانی به همین نام. ترکهای اویغور بومی آن را تورپان و چینیها آن را تو ـ لو ـ فن تلفظ میکنند. بیشتر جمعیت تورفان را ترکها تشکیل میدهند که از آغاز عصر جدید مسلمان بودهاند و الفبای امروزة آنان الفبای عربی، با اندکی تغییر، است. چینیها نیز جزء درخور توجهی را تشکیل میدهند. ترکی اویغوری و چینی دو زبان رسمی به حساب میآیند. اصطلاح تاریخی اویغور، که به ساکنان ترکزبان سینکیانگ و زبان رایجِ امروزی آنان اطلاق میشود، در دهة 1300 ش/ 1920 و به دنبال ملیگرایی جدید به وجود آمد. پیش از آن، اصطلاح «ترکی» متداول بود که نزدیکی این زبان را با ازبکی بهتر بیان میکرد. ازبکی نیز نوظهور است و امروزه جای اصطلاح ترکی را در ازبکستان گرفته است.اهمیت تاریخی تورفان، اساساً، به دورة پیش از اسلامی آن باز میگردد. موقعیت تورفان وامدار قرار گرفتنش در مسیر جادة ابریشم است که از زمان باستان تا پایان سدههای میانی، میان چین و غرب و هند، مبادلة تجاری و فرهنگی برقرار میکرد. اسلامی شدن جمعیت این شهر و منطقه، بر خلاف بیشتر بخشهای دیگر دارالاسلام، بعدها و بتدریج، از پایان سدة هشتم/ چهاردهم تا اوایل سدة دهم/ شانزدهم صورت گرفت. بعلاوه جز در دورة کوتاهی از سدة دهم/ شانزدهم و اوایل سدة یازدهم/ هفدهم و دورة کوتاهتری در سدة سیزدهم/ نوزدهم، تورفان اسلامی زیر سیطرة غیرمسلمانها، نخست جونگار (زونگار) های بودایی و پس از آن چینیها، بود. تفاوت دیگر، این واقعیت است که تمدن اسلامی ــ که در بخشهای دیگر دارالاسلام، از جمله ترکستان غربی، شکوفا بود ــ در این بخش از جهان به آن سطح نرسیده بود. این منطقه برای متنشناسان اهمیت ویژهای دارد، زیرا باستانشناسان کشورهای گوناگون، بخصوص آلمان (گروههای اکتشافی به سرپرستی آ. گرونودل و آ. فون لوکوک در سالهای آغازین سدة چهاردهم/ بیستم) متنهای «تخاری» و ترکی اویغوری را در آنجا یافتند. اغلب متنهای اویغوری متعلق به اواخر دورة پیش از اسلامی شدن تورفان (سدههای سوم تا هشتم/ نهم تا چهاردهم) است که امروزه در موزة برلن، همچون گنجینهای برای مطالعة تاریخی زبانهای ترکی نگهداری میشود.شهر جدید و نام آن، که نخستینبار در 779/ 1377 ذکر شده است ( رجوع کنید به برتشنایدر ، ج 2، ص 189ـ202)، هویت اسلامیاش با تورفان پیشین، یعنی خرابههای شهرهای چیائو ـ هو در بیست کیلومتری غرب، و قوچو در چهل کیلومتری شرق متفاوت است. این دو محل باستانی و چند محل مجاور بهرغم ناسازگاری زمانی و نادرستی جایگاه طبیعیِ آنها، در متون تحقیقی تحتنام تورفان یکی شدند. چیائوـ هو به یار ـ خوتو (صخره ـ شهر، در ترکی مغولی) و کائو ـ چانگ به هوئو ـ چو و «ایدیقوت ـ شهری» نیز نامیده میشوند. در منابع اسلامی، قوچو را معمولاً قره خوجه یا قرهخوجو مینامند که به شهر مجاور اما جدا از ویرانههای شمالشرقی محدود میشود. در متون تحقیقاتی، منطقهای باستانی و بسیار بزرگتر از قرهخوجه، به نام کائو ـ چانگ یا قوچو شناخته شده است.چیائو ـ هو (به چینی: «شهر میان دو رود») پایتخت سرزمینی بود که در سدة دوم قبل از میلاد به چو ـ شی معروف بود. چیائو ـ هو تا سدة ششم میلادی که قوچو مرکز قلمرو سلطنتی محلی شد، اهمیت خود را حفظ کرد. در آن سدهها بیشتر جمعیت آن به یکی از زبانهای هند و اروپایی سخن میگفتند که زبانشناسان آن را تخاری ( رجوع کنید بهتخاری * ، زبان) نامیدهاند. گرایش به دین بودا ــ که از هند به این منطقه رسوخ کرده بود ــ سبب شد که انبوه متنهای مکتوب به این زبان، اسناد گرانبهایی برای زبانشناسان جدید و مورخان فرهنگی گردد. همچنین، نزدیکی نسبی چین [ به این منطقه ] سبب شد که امپراتوری چین به آسانی آنجا را فتح کند (سدة اول پیش از میلاد)، از آن پس فتح این منطقه و دیگر مناطق سینک یانگ، در طول تاریخ آنجا متناوباً و به صورت رسم و عادت تکرار شد.علاوه بر نفوذ چین و هند، منطقة تورفان، از جانب استپهای اوراسیا تا شمال سلسله جبال تینشان دستخوش هجوم اقوام کوچنشین ترک و مغول نیز بود. خاندانی که در زمان پیشرفت قوچو بر این شهر حکومت میکرد، بخشی از نخبگان ترک بودند که توانستند سلطة خود را بر این ناحیه بگسترانند. این ترکان به پیروی از جمعیت بومی به دین بودا گرویدند و به این ترتیب این دین تا اسلامی شدن تورفان، یعنی هزار سال بعد، در آنجا رواج داشت. با اینهمه، چندان روشن نیست که حضور فرمانروایان ترکزبان در این زمان، از نظر زبانی چه تأثیری بر جمعیت آن داشته است.در اواخر دورة پیش از اسلامی شدن تورفان، یعنی در دورة فرمانروایی اویغورها بر قوچو (سدههای سوم ـ هفتم/ نهم ـ سیزدهم)، جمعیت آن به اجبار ترک زبان شدند. این ناحیه، پیش از آنکه قوم قرقیز * نظام خاقانها را در 225/840 براندازند، تحت نفوذ خاقانهای اویغوری مغولستان بود. از آن پس، شاخهای از اویغورها در قوچو استقرار یافتند و تمدنی را پیریزی کردند که به سبب طبیعت مختلط، صلحدوستی و مستعد بقا بودن، چشمگیر بود. بیشتر طبقة حاکمة اویغور، مانویت را حفظ کردند. آنان زمانی به این دین گرویدند که هنوز در مغولستان تحترهبری قاغان بوگو (حک : 142ـ163/ 759ـ780)، بخش عمدة جمعیت بومی بودایی یا، به تعداد کمتر، مسیحی نسطوری باقی مانده بودند. پیروان این سه دین همزیستی صلحآمیزی داشتند و در همین دوره بیشترین متون به ترکی اویغوری نوشته شد. حاکم اویغور که در مغولستان با عنوان قاغان معروف بود، در اینجا، عنوان ترکی ایدوق قوت (فرخنده و صاحب سعادت) را نیز اتخاذ کرد که بعداً به ایدیقوت ملخص شد و نام پایتخت، ایدیقوت ـ شهری (شهر ایدیقوت) نیز از همین عنوان است. مردم این سرزمین بهرغم تفاوتهای خاستگاهی، زبانی و شیوههای زندگی، با بردباری مذهبی در کنار هم زیستهاند. فرمانروا و طبقة ممتاز اویغور در تابستانهای داغ منطقة تورفان به «بشبالق * » (شهرهای پنجگانه؛ در چینی: بی ـ تینگ = قصر شمالی)، پایتخت دیگر پادشاهی، در دامنههای شمالی رشتهکوه تینشان در صد کیلومتری تورفان میرفتند.در نیمة دوم سدة ششم/ دوازدهم، فرمانروای اویغوری قوچو دستنشاندة قراختائیان * شد که فرمانروایی مقتدرانة خود را بر بخش بزرگ ترکستان غربی و شرقی تثبیت کرده بودند. پس از آن، گام مهم دیگری نیز برداشته شد و آن هنگامی بود که بَرچوق، خاقان اویغوری، در 605/ 1209 اتحاد خود را با چنگیزخان اعلام کرد. وی دو سال بعد برای اعلام وفاداری به فاتح، شخصاً در دربار مغول حاضر شد. مصلحتجویی برچوق نه تنها پادشاهی او را از انهدام ناشی از فتوحات مغولان نجات داد، بلکه زمینه را برای جذب نیروی جدید طبقة منشیان اویغوری ( رجوع کنید به بخشی * ) در ساختار اداری امپراتوری مغول فراهم ساخت. در این فرآیند،الفبای اویغوری ــ که ریشة سغدی و در نهایت سریانی دارد ــ برای خط مغول پذیرفته شد.پس از افول دولت اویغور در اواخر سدة هفتم/ سیزدهم، منطقة تورفان هویتِ متمایز خود را از دست داد. پادشاهی قبلی که در میان سرزمینهای شرقی (چینی) و غربی (آسیای مرکزی) قلمرو مغول قرار داشت، برای استفادة سیاسی از دو پارگی سرزمین تحت سیطرة مغول، مبارزه میکرد. شواهد حاکی از اینکه تورفان از چه زمانی به معنای واقعی کلمه قوچو را از حیث وسعت و اهمیت تحتالشعاع قرار داد و نیز شواهد مربوط به نضج اسلام در آنجا، بسیار اندک است.نخستین مرجع در بارة اسلامی شدن تورفان کتاب تاریخ رشیدی اثر میرزا حیدر دوغلات است. در این کتاب میخوانیم که خضر خواجه، خان مغولستان * (حک : 794ـ801/ 1392ـ 1399) به جنگ با قرهخوجه و تورفان، دو شهر بسیار مهم در چین (ختای)، پرداخت و ساکنان آنجا را واداشت تا مسلمان شوند (ص 32). با اینهمه، این تغییر کیش ناتمام ماند، چرا که وقتی در 825/ 1422، هیئت نمایندگیِ شاهرخ تیموری، فرمانروای هرات، بر سر راه خود به چین از تورفان میگذشت، شمار زیادی از جمعیت آن هنوز بودایی بودند (حافظابرو، ج 4، ص 821). بعلاوه، هنگامی که این هیئت، چند روز بعد در قرهخوجه توقف کرد، چندین مقام چینی، از سلسلة پادشاهی مینگ، نام اعضای هیئت و هدف مأموریت را ثبت کردند. این موضوع نفوذ شدید چین را نشان میدهد، در حالی که فتح کامل شهر سه قرن بعد روی داد و هنوز پیوندهای سیاسی و مذهبی بین این منطقه و مناطق شمالی و غربی وجود داشت. عجیب اینکه این پیوندها در این زمان در مناطق شرقیتر محسوستر بود، زیرا هیئت یاد شده در توقفگاه بعدی خود در «قامول» (بیشتر به «هامی» معروف شده است) نشانههای حضور اسلام را مشاهده کرد: مسجدی که حاکمی به نام امیرفخرالدین در برابر یک معبد بزرگ بودایی احداث کرده بود.با اینهمه، نمیتوان هویت اویغوریِ پادشاهی قوچو را که دیگر در آن زمان از میان رفته بود نادیده گرفت، چرا که منابع اسلامی سدة دهم/ شانزدهم، منطقة تورفان را «اویغورستان» مینامند. هجومهای مغولخان منصور (909ـ 952/ 1503ـ 1545) به سرحدات شرقی ترکستان، با عنوان «غزا»، نه تنها به استقرار جدّیتر اسلام در منطقة تورفان انجامید، بلکه به امحای دین بودا در این منطقه نیز انجامید. اندکی بعد، بخش بزرگی از ترکستان شرقی، دستخوش هجومهای جدید مغولهای اویرات قرار گرفت. اینان نیز پس از برپایی حکومت خود ــ که منطقة تورفان را نیز در بر میگرفت ــ به دین بودا در آمدند. امرای این حکومت با نام مغولی جونگار معروفاند، اما مسلمانان برای نامیدن آنان و دیگر مغولان غربی از نام ترکی قالماق ( رجوع کنید بهقلموق * ) استفاده میکنند. از آن پس، ترکهای منطقة تورفان به اسلام گرویدند و اسلام مانند این شهر نشانة اصلی هویت آنان شد: آنان مسلمان و «تورپانلق» بودند، همة رویدادهای گذشتة خود را از یاد بردند و اعتقاد به دین بودا و دیگر آثار گذشته را به «قلموقهای بیدین» نسبت دادند.جونگارها و جانشینان آنان یعنی چینیهای سلسلة چینگ (منچو) ــ که در 1172/ 1758 جونگارها را سرنگون کردند ــ در تورفان و دیگر بخشهای «نانلو»، واقع در جنوب سینکیانگ، با مدارا حکومت کردند. این نرمش در حکومت خودمختار محلی درجات مختلفی داشته است. منطقة تورفان تحت فرمانروایی قدرت سلطنتی کوچکی با عنوان چینیِ وانگ(شاه) در آمد که نزدیک لوکچون سکونت داشتند. به نظر میرسد که امین خواجه خانلق (حک : ح 1143ـ1173/ 1730ـ1760)، نخستین عضو این دستنشاندگان وفادار منچوها، از اعقاب خواجههای ترکستانشرقی بودهاست. آنان خانوادهای از درویشان نقشبندی بودند که در جاهایی مانند کاشغر، یارکند و خُتن حکومت موقت تشکیل دادهبودند (در نهایت دستنشاندگان اربابان بزرگ جونگار به حساب میآمدند). چینیها آنان را در پی اضمحلال جونگارها سرکوب کردند، اما شاخة خواجههای تورفان استثنای مهمی بود که توانست تا سقوط سلطنت منچوها در 1329/ 1911 بقای خود را حفظ کند.شورش یعقوببیگ * علیه حکومت منچو، به استقلال کوتاهمدتِ سینکیانگ انجامید و منطقة تورفان شرقیترین بخش بود که بهتصرف او در آمد. ارتش چین نخستینبار در 1294/ 1877، پیش از انهدام قطعی قوای یعقوببیگ، در نزدیک قرهخوجه او را شکست داد. این فتح مجدد به تقویت حضور چینیها در تورفان نیز منجر شد که در نتیجة آن در شرقِ شهر مسلمان تورفان، شهری چینی برپا گردید.[ در تورفان دستنوشتههای بسیاری، بیشتر در بارة دین مانی، به زبانهای ایرانی (فارسی میانه، پارتی، سُغدی، فارسینو و یک قطعه به زبان بلخی) و زبانهای غیر ایرانی (مانند: ترکی اویغوری، چینی و تُخاری ب) یافت شده که متعلق به فاصلة میان سدههای سوم تا دهم میلادی است ( رجوع کنید بهگزارش تفصیلی تفضلی، ص 333ـ351) ] .منابع: [ احمد تفضلی، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام به کوشش ژاله آموزگار، تهران 1378 ش؛ عبداللّهبن لطفاللّه حافظابرو، زبدة التواریخ ، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران 1380 ش؛ محمدحیدر دوغلات، تاریخ رشیدی ، چاپ عکسی از نسخة خطی کتابخانة انستیتو ابوریحان بیرونی (تاشکند)، ش 1430، تهران 1378 ش ] ؛T. T. Allsen, "The Yuan dynasty and the Uighurs of Turfan in the 13th century", in China among equals: theMiddle Kingdom and its neighbors, 10th-14th centuries , Berkeley, 1983, 243-280; E. Bretschneider, Mediaeval researches from Eastern Asiatic sources , London 1910; W. Fuchs, "Das Turfangebiet. Seine جussere Geschichte bis in die T'angzeit", Ostasiatische Zeitschrift , III (1926), 124- 166; Annemarie von Gabain, Das Leben im uigurischen Kخnigreich von Qoc §o ) 850-1250 ), Wiesbaden1973 (and bibl. at 233-251); J. Hamilton and Sh. Cheng, "L'inscription ouigoure de la stةle commemorative des iduq qut de Qoc §o", Turcica , XIII (1981), 10-54; I A , s.v. "Turfan" (by Emel Esin); P. Pelliot, "Kao tch'ang, Qoc §o, Houo- tcheou et Qarakhodja", JA (1912), 579-603; M. Rossabi, "Ming China and Turfan, 1406-1517", CAJ , XVI (1912): M. Yaldiz, Archجeologie und Kunstgeschichte Chinesisch- Zentralasiens ) Xinjiang ), Leiden 1987, 118-142.
برای تمیز قائل شدن بین شهر تورفان و واحد تقسیمات اداری مافوق موسوم به «شهر در سطح ولایت» تورفان، نام رسمی منطقهٔ شهری تورفان، منطقه قرهخواجه (به اویغوری: قاراھوجا رايونى) و یا منطقه گائوچانگ (به چینی: 高昌区، به پینیین: Gāochāng Qū) است. نام این منطقه، اشاره به قرهخواجه، شهر و اثر باستانی خشتی بر سر راه تاریخی ابریشم در ۳۰ کیلومتری شهر تورفان اشاره دارد.
جمعیت تورفان در سال ۲۰۰۳ میلادی ۵۷۰ هزار نفر بود که اکثریت قریب به اتفاق آن ترکان اویغور بودند.
ناحیه تورفان از زمانهای قدیم هم از جهت اینکه واسطه داد و ستد بین چین و مغرب بود، و هم از لحاظ سیاسی اهمیت داشت.
در دوران پیشاتاریخ، ساکنان تورفان و شهرهای دیگر منطقه مانند لولان و کوچه، از قوم هندواروپاییتُخار بودند.[۴]
در سده ۲ پ. م این ناحیه امیرنشین بود و در ۶۰ پ. م چینیها این امیرنشین را برانداختند. در هزاره اول میلادی ناحیه تورفان مرکز تمدن پرقدرتی بود که عناصر هندی و ایرانی در آن درهم آمیخته بود. در منابع چینی نام تورفان (بهصورت تولوفن) اول بار در سال ۱۳۷۷م، و در منابع فارسی گویا اول بار در حدودالعالم (بهصورت تصحیف شده طفقان) و نیز بعدها در جامعالتواریخ رشیدی ذکر شدهاست.[۵]
اهمیت تاریخی تورفان، اساساً به دوره پیش از اسلامی آن بازمیگردد. موقعیت تورفان وامدار قرار گرفتنش در مسیر جاده ابریشم است که از زمان باستان تا پایان سدههای میانی، میان چین و غرب و هند، مبادله تجاری و فرهنگی برقرار میکرد. اسلامی شدن جمعیت این شهر و منطقه، بر خلاف بیشتر بخشهای دیگر دارالاسلام، بعدها و بتدریج از پایان سده چهاردهم میلادی تا اوایل سده شانزدهم میلادی صورت گرفت. به علاوه جز در دوره کوتاهی از سده شانزدهم میلادی و اوایل سده هفدهم میلادی و دوره کوتاهتری در سده نوزدهم میلادی، تورفان اسلامی زیر سیطره غیرمسلمانها، نخست جونغارهایبودایی و پس از آن چینیها، بود. این منطقه برای متن شناسان اهمیت ویژهای دارد، زیرا باستان شناسان کشورهای گوناگون، به ویژه آلمان متنهای ایرانی باستان را در آنجا یافتند.[۶]
تعداد زیادی از کتابها و نوشتهها به این زبان با خط اویغوری در دست است. در اواخر قرن نوزده میلادی تعداد زیادی از کتابهای مانوی به خط و زبان اویغوری از غاری در نزدیکی شهر تورفان کشف شد.
قضیه چنین است که در صحرای گوبی در آسیای مرکزی چندین شهر تمام در نتیجه توفان زیر شن رفته و مردم آن شهرها سرزمین خود را رها کرده و از آن جا رفتند و خانههای ایشان هم چنان در زیر شن ماند. از اواخر قرن نوزدهم میلادی برخی از مسافران متوجه شدند که کاغذ پارههایی گاهی از زیر شنها بیرون میآید و بومیان برخی از آنها را به جای شیشه در و پنجره به کار میبرند و خطوطی بر آن هست. انجمن جغرافیایی سن پترزبورگ از سال ۱۸۹۳ تا ۱۸۹۵ در آن جا حفاری علمیکرد و سه سال دکتر کلمنتز فرستاده فرهنگستان علوم روسیه دنباله کار را گرفت و سپس چند تن دیگر از دانشمندان روسی در آن جا کار کردند. جایی که در آن حفاری کردند در شمال تورفان یعنی در جایگاه شهری است که پیش تر به آن کوشان میگفتند و مردم محلی به آن خوچو و مردم چین به آن کائو چانگ میگفتند.
پس از چندی دولت آلمان دستهای از دانشمندان خود را سه بار پی در پی به آن جا فرستاد. در ۱۹۰۲ هیئتی به ریاست گرونودل با اعانه فرهنگستان علوم مونیخ، در سال ۱۹۰۴ هیئت دیگری به ریاست فن لو کوک به سرپرستی فرهنگستان برلین و در ۱۹۰۵ هیئت سومی به ریاست گرونودل و عضویت فن لو کوک به آن جا رفتند. سرانجام هیئت دیگری از فرانسه به ریاست پول پلیو مأمور این کار شد و نتایج مهمتری به دست آمد. از آن جمله در غاری در دونهوانگ (تون هوانگ) یک جایگاه پنهانی کشف کردند و طومارهای خطی بسیار گران بها در آن جا یافتند که اکنون در کتابخانه پاریس است.
در میان اسنادی که به دست آمده تعدادی متون مانوی است که کارل زالمان دانشمند مشهور روسی و مولر دانشمند آلمانی متون زبان فارسی آن و رادلف دانشمند روسی و فن لو کوک دانشمند آلمانی متون ترکی آنها را با رنج فراوان خواندهاند. در میان متنهای ترکی کتابی است دربارهٔ اعتراف به گناه در دین مانی که باستانشناس معروف مجاراورل استاین که بیش تر در هندوستان میزیسته به دست آوردهاست. در میان طومارهایی که در دونهوانگ به دست آوردهاند و مسافران اروپایی نتوانستهاند با خود ببرند و دولت چین آنها را به پکن برده و در کتابخانه مخصوصی که در آن جا ترتیب داده گذاردهاست، طومار بزرگی است که بهطور نسبی کامل است و چیزی از آن از میان نرفتهاست. شاوان و پلیو دانشمندان فرانسوی پی بردهاند که این طومار یکی از کتابهای مانوی است و تفسیر آن را در مجله آسیایی پاریس منتشر کردهاند. اسناد دیگر به زبانهای پارسی باستان و سغدی و چینی است.[۷][۸]
↑«نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۱۱ ژانویه ۲۰۱۵. دریافتشده در ۱۰ ژانویه ۲۰۱۵.
↑3-7 各地、州、市、县(市)分民族人口数 [3-7 Population by Nationality by Prefecture, State, City and County (City)]. tjj.xinjiang.gov.cn (به چینی). Statistical Bureau of Xinjiang Uyghur Autonomous Region. 2020-06-10. Archived from the original on 2020-11-01. Retrieved 2021-06-11.