فلج و سرگردانی حکومت به متلاشی شدن کشور می انجامد |
مدارس و ادارات تا سه شنبه تعطیل شد. دلیل رسمی این تعطیل چند روزه، هوای آلوده اعلام شده اما واقعیت غیر از اینست. واقعیت اینست که بعلت کمبود برق تصمیم به تعطیل چند روزه گرفته شد، بویژه یک جبهه هوای سرد به ایران رسیده و مصرف برق بیشتر خواهد شد. با تعطیل مدارس و ادارات سعی می کنند برق خانه ها را تامین کنند. اما این تنها بحران موجود در کشور نیست. ریشه بحران در سرگردانی حکومت هم در سیاست داخلی و هم در سیاست خارجی است. حکومت نمی تواند بگوید: "مرگ یکبار و شیون هم یکبار." به همین دلیل روزها روی چند صندلی می نشیند و شب ها وسط دو لحاف می خوابد. سیاست پیوستن به جبهه شرق عملا پیش نمی رود. از جمله قرار داد دو جانبه میان روسیه و ایران الان ۳ ماه است که حاضر است اما ایران از امضای آن سر باز می زند و این در حالی است که خطر براندازی نظامی گام به گام به ایران نزدیک می شود. این خطر آنچنان است که حکومت خود تلویحا بدان اعتراف می کند. از جمله آقای خامنه ای در آخرین سخنرانی خود می گوید: "توی دل مردم را نباید خالی کرد"، دستگاه قضائی با صدور بیانیه ای به رسانه ها اخطار کرده که مردم را نترسانند. توی دل مردم چگونه خالی می شود؟ معلوم نیست. رسانه از چه چیز نباید مردم را بترسانند؟ آن هم معلوم نیست. آنچه مسلم است، آنست که حکومت نمی تواند تصمیم قاطع بگیرد که از جمله دلائل آن ملوک الطوایفی حاکم بر کشور است. هر امام جمعه ای برای خود یک سازی می زند، دهان برخی فرماندهان سپاه برای بیان قدرت نظامی در برابر قدرت های خارجی بی وقفه باز است و این مسئله آنقدر تکرار شده که دیگر کاربردی نه در داخل و نه در خارج کشور ندارد. چه کسانی به امام جمعه ها و این فرماندهان نظامی خط می دهد؟ معلوم نیست! مجلسی که ضعیف ترین ترکیب نمایندگان را دارد چند پاره است. جبهه پایداری منتظر فرصت است تا گلیم نیمه پاره را از زیر پای قالیباف بکشد، خود او از ترس خالی شدن زیر پایش مرتب یکی به نعل می زند و یکی به میخ. یک روز طرفدار حجاب است و روز دیگر طرفدار فیلترینگ، و زمانی که به دیدار دانشجویان می رود درست خلاف آن حرف می زند. دولت پزشکیان را عملا گذاشته اند بیخ دیوار. میدانند که فیلترینگ دیگر کاربردی در جامعه ندارد، اما بیم دارند که اگر لغو شود موقعیت پزشکیان نزد مردم تقویت شود. درباره قانون حجاب نیز درست همین سیاست و کشاکش جریان دارد. اکثریت جامعه، حکومت را نمی خواهد و به هیچ خبر و تصمیمی باور ندارد. به بازار نگاه می کند و گرانی ها و عبور دلار از مرز ۷۰ تومان. دلاری که می خواستند در چارچوب بریکس آن را بتدریج کنار بگذارند. شکست های انکار ناپذیر در لبنان و سوریه و ترور فرماندهان سپاه در داخل و در لبنان و سوریه، بحران را به داخل نیروهای نظامی برده است. زمزمه انتقاد از رهبر نیز در صفوف نظامی و روحانی جریان دارد. نه با ترامپ میدانند چه باید کرد، نه با اسرائیل و نه با بریکس و جبهه شرق و سکان این تزلزل و دو دلی در اختیار رهبر جمهوری اسلامی است. آخرین سخنرانی وی پس از حوادث سوریه، تابلوی تمام نمای این تزلزل و پراکنده اندیشی و وعده هائی بود که دیگر هیچ اعتباری برای آن نمی توان قائل شد. بر این آشفتگی ها، مسئله جانشینی را هم باید اضافه کرد که اتقاقا دراین زمینه نیز رهبر جمهوری اسلامی قادر به تصمیم نیست. مجلس خبرگان توپ را به بیت رهبری پاس می دهد و آقای خامنه ای توپ را به طرف مجلس خبرگان شوت می کند. در ادامه سیاست نشستن روی چند صندلی است که از ترس واکنش غرب با چین قرار داد اقتصادی و سرمایه گذاری نمی بندند و مناسبات نظامی با روسیه را پنهان می کنند. به همین دلیل حتی ضعیف تر از ونزوئلا عمل می کنند. خاتمه بخشیدن به این سرگردانی فلج کننده، نیازمند یک طرح اساسی برای رفرم سیاسی - اقتصادی و حکومتی است. در این طرح، در گام اول روحانیون باید از حکومت کنار بروند. با کنار رفتن آنها نه تنها آب از آب تکان نمی خورد بلکه مردم امیدوار به تحول می شوند. نماز جمعه ها را که جز زجز خوانی و حرف های پوچ و مفت زدن حاصلی ندارد باید تعطیل کرد. طرحی منسجم و در چارچوب رفرم باید تهیه کرده و صدا و سیما را در چارچوب آن سازمان داد. این چارچوب رسانه ها را نیز باید در بر بگیرد. تبلیغ تحجر مذهبی باید متوقف شود و در گام بعدی انتخابات مجلس برگزار شود. در هیچ انتخابات واقعی متحجرین مذهبی نخواهند توانست با رای مردم به مجلس راه یابند. دولت در چارچوب همین رفرم باید چابک شود و اگر نیاز باشد سپاه به یاری آن بشتابد. |