اگر اسد، زلنیسکی و پاشینیان قدرت را رها می کردند...
واهه هوهانيسيان کارشناس «پروژه های جايگزين»
اگر بشار اسد در جريان خيزشهای مسالمتآميز اعراب در سال ۲۰۱۱ قدرت را ترک میکرد، جنگ داخلی ای که کشور را ويران و حدود ۶۰۰ هزار قربانی، و ۴-۵ ميليون پناهنده، ۶-۷ ميليون آواره داخلی برجای گذاشت وجود نمی نداشت.اگر ماجراجويی جنايتکارانه ساهاکاشويلی در سال ۲۰۰۸ وجود نداشت، جنگ روسيه و گرجستان رخ نمی داد، اين همه خون ريخته نمی شد، هيچ خسارتی وجود نداشت. در سال ۲۰۲۴، جهان به قدری تغيير کرده است که گرجستان فرصت های جدی برای احيای صلح آميز همکاری و شايد نفوذ خود در آبخازيا و اوستيای جنوبی دارد.اگر نيکول پاشینیان در سال ۲۰۲۱، قدرت را ترک می کرد، امروز آرتساخ ارمنی وجود داشت و تهديدهای خارجی به ميزان قابل توجهی تضعيف می شد. ما می توانستيم يک واقعيت متفاوت داشته باشيم.اگر زلنسکی در سال ۲۰۲۲ (يا قبل از آن) برکنار می شد يا قدرت را ترک می کرد، جنگ خيلی سريع متوقف می شد، ميليون ها قربانی، کشور ويران شده و ده ها ميليون پناهنده و آواره وجود نداشت.اما اسد در سال ۲۰۲۴ مسند قدرت را ترک کرد و ويرانی، مرگ گسترده و تراژدی را برای ميليون ها خانواده به جا گذاشت. زلنسکی احتمالاً در سالهای ۲۰۲۵-۲۰۲۶، خواهد رفت و کشوری ويران شده، مرگ و تراژدی بی پايانی را باقی خواهد گذاشت. و در دهه آينده، در نتيجه تغيير نخبگان دو کشور، اوکراين احتمالاً گزينه هايی برای همزيستی در بخش بزرگی از سرزمين های گمشده پيدا خواهد کرد.نقش افراد در زندگی کشورها بسيار زياد است، اما در نهايت آنها قدرت را ترک می کنند، تنها مسئله اين است که ميزان ويرانی و درد در طول حکومت آنها و بهای در قدرت بودن آنها چقدر است.اگر مردم ارمنستان در سالهای ۲۰۲۵-۲۰۲۶، انتخاب درستی انجام دهند و مقامات جديد، واقعاً جديد باشند، ارمنستان به عنوان يک کشور باقی خواهد ماند و در دهه آينده، آرتساخ ارمنی اين فرصت را خواهد داشت تا به طور مسالمت آميز تحت واقعيتهای جديد منطقهای احيا شود.
ث