در میان یونانیان و رومیان و سپس مسیحیان سدههای میانه تابوت اثری هنری تلقی میشد، اما به تدریج کاربرد آن همگانی شد و جنس و اندازه و آرایههای آن، پایگاه اجتماعی شخص مرده و خویشاوندانش را نشان میداد.
۵.۱ - قدیمیترین تابوتها
۵.۲ - تابوت آپیس
۶.۱ - قبل از اسلام
درباره استفاده اعراب پیش از اسلام از تابوت اطلاعی در دست نیست.
۶.۲ - پس از اسلام
براساس منابع کهن، پس از اسلام اولین بار برای حمل جسد حضرت فاطمه سلاماللهعلیها، از تابوت استفاده شده است؛ بدین ترتیب که اسماء بنت عُمَیْس، به روشی که در حبشه دیده بود، از چوب خرما، تابوتی برای آن حضرت ساخت تا جسد وی هنگام حمل نمایان نشود.
گزارشهای بسیاری نیز درباره استفاده مسلمانان از تابوت، در سراسر قلمرو اسلام در طول تاریخ، برای حمل اجساد بزرگان در دست است.
۸.۱ - حمل جنازه یزدگرد سوم با تابوت
۸.۲ - حمل سر امام حسین (علیهالسلام) با تابوت
۸.۳ - حمل جسد دیگر بزرگان با تابوت
در منابع به استفاده از تابوت برای حمل جسد برخی سلاطین اشاره شده است، از جمله حمل جسد صلاحالدین ایوبی، (حک: ۵۶۴ـ۵۸۹)، مؤسس سلسله ایوبیان؛ ابویعقوب یوسف اول، (حک: ۵۵۸ـ۵۸۰)، از امرای موحدون؛ و تیمور؛ (حک: ح۷۷۱ـ۹۱۶).
مسلمانان اغلب از تابوت بدون سرپوش برای حمل جسد استفاده میکنند و مرده را، بر خلاف مسیحیان، بدون تابوت به خاک میسپارند، اما گاه جسد را مومیایی و با تابوت سربسته حمل و دفن میکردهاند، مثلاً در مورد تیمور همین کار را کردهاند.
۱۰.۱ - ریشه سرکافگ
۱۰.۲ - انواع سرکافگ
سرکافگ بر دو نوع است:
۱. صندوقی که مرده را با آن حمل یا دفن میکنند، مانند تابوت سنگی مشهور اسکندر، به نام «سرکافگ اسکندر».
تابوت در ایران دارای پیشینه تاریخی بسیار قدیمی و در عین حال دارای تنوع در رسم و رسوم و غیره میباشد.
۱۱.۱ - پیشینه تابوت در ایران
۱۱.۲ - جنس تابوتها در ایران
۱۱.۳ - استهدان در مغان باستان
مغان ایران باستان، جسد مردگان را در ریگزارها یا در دخمههایی میگذاشتند تا حیوانات وحشی، گوشت آن را بخورند.
سپس استخوانها را در تابوت کوچکی به نام استهدان / استودان (استخواندان، جای استخوان) مینهادند و استهدان را در دخمههایی میگذاشتند که از گل و سنگ ساخته بودند و آن را «دخمه فراموشی» (ناووس یا سَغانه یا مقبره) مینامیدند.
۱۱.۴ - تابوت دانیال نبی
مقارن ورود اسلام به ایران، تابوت دانیال نبی در شوش بسیار مورد احترام بود و اهل کتاب آن را در مجامع خود برده، گاه با توسل به آن، طلب باران میکردند.
ابوموسی اشعری این تابوت را به همراه استخوانهای دانیال (و به گزارش ابنکثیر: پیکر سالم دانیال) در نهر شوش دفن کرد.
۱۱.۵ - آویزان کردن تابوت بزرگان از سقف
۱۱.۶ - تابوت در مراسم عزاداری
در قرون اخیر در مراسم عزاداری امام حسین علیهالسلام تابوتی در دستههای سوگواری حمل میشود که نماد شهیدان کربلاست.
در مناطق مرکزی ایران و یزد و نایین و کاشان و تبریز و برخی از روستاهای کویری نیز، مراسم «تابوت گردانی»، «تابوت شویی»، «نخل گردانی»، «نخل بندی» رواج داشته است.
۱۱.۷ - افشاندن بادام سیاه بر تابوت
واژه تابوت در زبان عربی به معانی دیگری نیز به کار رفته است، از جمله: محل نگهداری ذخایر در معبد، محلی مخصوص بر روی عرشه کشتی، وسیلهای برای نوشیدن آب، و سقف مستطیل شکلی از چوب که روی قبر ساخته میشود.
در مصر، صندوقی را که در محل بیتالمال قرار میدادند و اموال یتیمان و نیز اموال مردگان بیوارث را در آن نگهداری میکردند، «تابوت القُضاة» میخواندند.
۱۵.۱ - حمل مرده با تابوت
۱۵.۲ - حمل تابوت با چهار نفر
۱۵.۳ - خارج کردن میت از تابوت
«بسم اللّه و باللّه و على ملّة رسول اللّه، اللّهمّ إلى رحمتک لا إلى عذابک، اللّهمّ افسح له فى قبره و لقّنه حجّته و ثبّته بالقول الثّابت و قنا و إيّاه عذاب القبر».
۱۵.۴ - مکروهات تابوت
۱۵.۵ - گذاشتن دو میت در یک تابوت
۱۵.۶ - حکم نماز میت در تابوت
• عبدالرحمانبن اسماعیل ابوشامه، الروضتین فی اخبار الدولتین، چاپ ابوالسعود، قاهره ۱۲۸۷ـ ۱۲۸۸، چاپ افست بیروت.
• علی بلوکباشی، «تابوت گردانی نمایشی تمثیلی از قدرت قدسی خداوندی»، نشر دانش، سال ۱۶، ش۴ (زمستان ۱۳۷۸).
• رابرت هیلن برند، «مقابر»، ترجمه کرامتالله افسر، در معماری ایران دوره اسلامی، ج۱، چاپ محمدیوسف کیانی، تهران ۱۳۶۶ش.
۱. | ↑ توحیدی و خلیلیان، گزارش بررسی اشیاء آرامگاه ارجان ـ بهبهان، ص۲۵۰ـ۲۶۰. |
۲. | ↑ بولشایا، ج۱۲، ص۶۲۵. |
۳. | ↑ بولشایا، ج۱۲، ص۶۲۵. |
۴. | ↑ سلیم حسن، مصر القدیمه، ج۳، ص۵۳۵ به بعد. |
۵. | ↑ سلیم حسن، مصر القدیمه، ج۶، ص۲۲. |
۶. | ↑ سلیم حسن، مصر القدیمه، ج۶، ص۱۱۸. |
۷. | ↑ سلیم حسن، مصر القدیمه، ج۷، ص۶۲۲. |
۸. | ↑ القاهرة فی ألف عام، تصویر۲۳. |
۹. | ↑ القاهرة فی ألف عام، تصویر۴۵. |
۱۰. | ↑ علی سامی، تمدن هخامنشی، ج۱، ص۲۱۳. |
۱۱. | ↑ ابنسعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۸. |
۱۲. | ↑ احمدبن عبدالله ابونعیم، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج۲، ص۴۳. |
۱۳. | ↑ طبری، تاریخ الطبری، ج۴، ص۳۰۰. |
۱۴. | ↑ احمدبن محمد مسکویه، تجارب الامم، ج۱، ص۲۷۰ـ۲۷۱. |
۱۵. | ↑ احمدبن محمد مسکویه، تجارب الامم، ج۱، ص۱۰ـ۳۰. |
۱۶. | ↑ احمدبن محمد مسکویه، تجارب الامم، ج۱، ص۳۱. |
۱۷. | ↑ ابنجبیر، رحلة ابنجبیر، ص۱۸. |
۱۸. | ↑ ابوشامه، الروضتین فی اخبار الدولتین، ج۲، ص۲۱۴. |
۱۹. | ↑ مراکشی، المعجب فی تلخیص اخبار المغرب، ص۲۶۱. |
۲۰. | ↑ خواندمیر، ج۳، ص۵۳۶. |
۲۱. | ↑ ابنجبیر، رحلة ابنجبیر، ص۹۲. |
۲۲. | ↑ احمدبن علی مقریزی، اتعاظ الحنفا، ج۱، ص۱۴۹. |
۲۳. | ↑ دانشنامه ازبکستان، ج۹، ص۵۳۱. |
۲۴. | ↑ گودوین، ص۶۶ـ۶۷. |
۲۵. | ↑ ناصر نقشبندی، صنادیق مراقد الائمة فی العراق، ص۱۹۲ـ۲۱۰. |
۲۶. | ↑ علیرضا شاپور شهبازی، کوروش بزرگ، ص۲۵۵. |
۲۷. | ↑ علی حصوری، سیاوشان، ص۶۲ـ۶۵. |
۲۸. | ↑ علینقی وزیری، تاریخ عمومی هنرهای مصوّر، ج۱، ص۱۵۷. |
۲۹. | ↑ رومن گیرشمن، ایران از آغاز تا اسلام، ص۱۷۳. |
۳۰. | ↑ هرودوت، تواریخ، ص۷۶. |
۳۱. | ↑ وندیداد، اوستا، ج۲، ص۶۸۹. |
۳۲. | ↑ وندیداد، اوستا، ج۲، ص۸۶۷. |
۳۳. | ↑ دانشنامه تاجیکی، ج۵، ص۲۱۲. |
۳۴. | ↑ دانشنامه تاجیکی، ج۷، ص۵۰۰. |
۳۵. | ↑ مری بویس، تاریخ کیش زرتشت، ج۱، ص۴۴۱ـ۴۴۲. |
۳۶. | ↑ علیاصغر میرفتاح، گورستان شغاب، ص۵۲ـ۵۹. |
۳۷. | ↑ ابنکثیر، البدایة و النهایة، ج۱، جزء۲، ص۳۷ـ۳۸. |
۳۸. | ↑ اصطخری، ص۹۲. |
۳۹. | ↑ ابنحوقل، سفرنامه ابنحوقل، ص۲۵۵. |
۴۰. | ↑ مقدسی، ص۴۱۷. |
۴۱. | ↑ محمدبن حسین ابوشجاع روذراوری، تجارب الامم، ص۲۶۲. |
۴۲. | ↑ رابرت هیلن برند، مقابر، ص۲۷. |
۴۳. | ↑ علی بلوکباشی، تابوت گردانی نمایشی تمثیلی از قدرت قدسی خداوندی، ص۳۲ـ۳۸. |
۴۴. | ↑ علی حصوری، سیاوشان، ص۱۰۵ـ۱۰۸. |
۴۵. | ↑ احمدبن محمد میبدی، کشفالاسرار و عدةالابرار، ج۱، ص۱۶۰. |
۴۶. | ↑ ابراهیم قیصری، نثار تابوت، ص۸۱۲. |
۴۷. | ↑ بهزاد بختیارینیا، نثار تابوت، ص۸۱۳ـ۸۱۵. |
۴۸. | ↑ راینهارت پیتر آن دزی، تکملة المعاجم العربیّة، ذیل واژه تابوت. |
۴۹. | ↑ بطرس بستانی، محیط المحیط، ذیل التابوت و التبوت. |
۵۰. | ↑ محمدبن یوسف کندی، الولاة و کتاب القضاة، ص۴۰۵. |
۵۱. | ↑ ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، کتاب دوم، ج۲، ص۳۷۹. |
۵۲. | ↑ شمسالدین محمد حافظ، دیوان حافظ، ص۵۴۳. |
۵۳. | ↑ احمد شاملو، قطعنامه، ص۶۲. |
۵۴. | ↑ مهدی اخوان ثالث، در حیاط کوچک پاییز در زندان، ص۷۴. |
۵۵. | ↑ الحدائق الناضرة، ج۴، ص۸۹. |
۵۶. | ↑ جواهر الکلام، ج۴، ص۲۷۳-۲۷۴. |
۵۷. | ↑ مستمسک العروة، ج۴، ص۲۵۵. |
۵۸. | ↑ مستمسک العروة، ج۴، ص۱۹۸. |
۵۹. | ↑ جواهر الکلام، ج۴، ص۲۹۱. |
۶۰. | ↑ حدایق الناضره، ج۴، ص۸۲. |
۶۱. | ↑ مستمسک العروة، ج۴، ص۲۶۴. |
۶۲. | ↑ جواهر الکلام، ج۴، ص۳۵۲. |
۶۳. | ↑ العروة الوثقی، ج۲، ص۸۲. |
۶۴. | ↑ النهایة، ص۴۴. |
۶۵. | ↑ کتاب السرائر، ج۱، ص۱۷۰. |
۶۶. | ↑ العروة الوثقی، ج۲، ص۱۰۰. |