۱۴۰۱ اردیبهشت ۲۸, چهارشنبه

سرمقاله 832

کدام خطر بزرگ داخلی

استقلال ایران را تهدید می کند؟

  

امروز در جهان یک جریان الیگارشی بین المللی وجود دارد که در همه کشورها نمایندگان خود را دارد و با هم در ارتباط هستند. نمایندگان این الیگارشی در امریکا، در اروپا و اکثر نقاط جهان یا قدرت دارند یا سعی می کنند آن را از طریق کودتاها بدست بگیرند. دو کشور روسیه و چین هم بدلیل قدرت نظامی و اقتصادی خود و هم بدلیل آنکه حاضر نیستند حاکمیت ملی خود را به این الیگارشی جهانی واگذار کنند زیر فشار سیاسی و نظامی این الیگارشی هستند. در ایران اتاق بازرگانی نماینده عمده این الیگارشی بین المللی است و خط و توصیه های آن را در ایران اجرا می کند. چه از نظر اقتصادی با توصیه شوک درمانی و خصوصی‌سازی و نئولیبرالیسم اقتصادی، چه از نظر سیاسی با خرید رسانه ها و جریان سازی و تلاش برای به فساد کشاندن ارکان دولت، نمایندگان مجلس و ارگان های محلی. موضع بین المللی الیگارشی ایرانی نیز در امریکا و براساس مصالح الیگارشی جهانی تعیین می شود و محتوای آن همان الویت های سیاست خارجی امریکاست یعنی در حال حاضر روسیه هراسی و چین ستیزی که از طریق رسانه های آنها در ایران دنبال می شود.  

حکومت ایران نیز زیر ذره بین این الیگارشی جهانی است نه بخاطر آنکه مواضع داخلی مثبت و قابل دفاعی که دارد یا ندارد، دموکراتیک هست یا نیست، یا در آن فساد کم است یا زیاد. بلکه بدین دلیل که بر روی حاکمیت ملی خود تاکید می کند و حاضر نیست نقش امثال زلنسکی در اوکراین و مشابه های آنها را برای این الیگارشی بازی کند و ایران را عرصه جنگ نیابتی امریکا علیه روسیه و چین یا اهداف دیگر سیاست خارجی امریکا و این الیگارشی جهانی قرار دهد. این یک واقعیت است که ما علیرغم هر نظری که درباره این یا آن جنبه از سیاست داخلی ایران داشته باشیم باید آن را بیان و از آن دفاع کنیم. وقتی حتی اروپایی ها منافع ملی مردم خود را به منافع امریکا و این الیگارشی می فروشند و کشور خود را بسادگی عرصه جنگ اقتصادی نیابتی امریکا قرار می دهند، ایستادگی روی حق حاکمیت ملی در ایران را که دستاورد انقلاب 57 است نمی توان به سادگی نادیده گرفت یا آن را کم اهمیت انگاشت. 

هر نظری که درباره حکومت ایران داشته باشیم، هر اشکال، انتقاد، مخالفت و حتی شورشی که بخواهیم علیه این یا آن جنبه، برنامه، کارگزاران و سیاست های آنها داشته باشیم این نباید موجب شود که حق حاکمیت ملی ما تضعیف شود. به همین دلیل راه توده در نامساعدترین شرایط داخلی، در اوج تحریم ها و مذاکرات برجام و در اوج نارضائی عمومی، همیشه از ضرورت حق دفاع ملی و تحقیقات اتمی و توان نظامی و موشکی ایران دفاع کرده است. اگر حق حاکمیت ملی وجود نداشته باشد، حتی از درون شبه دموکراسی ها امثال زلنسکی و نازیسم سر در می آورند که در نهایت به ویرانی کشور ختم می شود.

هر نیروی سیاسی، هر نامی که روی خود بگذارد، اصولگرا، اصلاح طلب، اعتدالی، میانه رو، انقلابی، محافظه کار، لیبرال و ... اگر حق حاکمیت ملی ایران را نپذیرد، اگر بخواهد سیاست خارجی ایران را براساس الویت های سیاست خارجی امریکا و الیگارشی جهانی تعیین کند یا آن را از طریق رسانه ها و تبلیغات فاشیستی و شبه فاشیستی به مردم ایران تحمیل کند یک نیروی ملی نمی تواند به حساب بیاید هر قدر هم که در گذشته در این یا آن مورد مسائل داخلی نظرات قابل دفاعی داشته باشد.

از این نظر جنگ در اوکراین بنوعی پرده ها را فرو ریخت در همه کشورها و از جمله در ایران. زلنسکی های داخلی خود را به نمایش گذاشتند و در ایران بیش از هرجای دیگر، رسواتر از هرجای دیگر. اکنون مسئله اصلی قطع دست اقتصادی و مالی و بانکی نمایندگان این الیگارشی جهانی در ایران است که در اساس یک اقدام بگیر و ببند و جوسازی های کوتاه مدت نیست، بلکه یک تغییر در بنیادهای سمتگیری های اقتصادی کشور است. این سمت گیری ها باید در جهت تقویت قدرت اقتصادی دولت و نهادهای عمومی بسود اکثریت مردم تغییر کند تا بتوان به عمده ترین تضاد میان سیاست داخلی و خارجی پایان داد.   

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh