آقایان، کانال به طول سیصد و شصت مایل، برابر با عرض کل ایالت نیویورک، از میانِ بَسی شهرهای پُرجمعیت و بالنده ترین روستاها، از میان طَویل خِلاش های ترسناکِ نامسکون و غَنی مزارع زیرِ کِشتِ بی مانند در حاصل خیزی، از کنار اطاق های بیلیارد و اطاق های بار، از میان قُدس الاقداس کَلان جنگل ها، فراز چشمه پل های رومی که روی رود های سرخپوستان زده اند، در آفتاب و سایه، از کنار دلشادان یا شکسته دلان، از میان تمامی پهناور مَناظِر متضادِ والا ولایات موهاک، و بویژه کنار صَف های خُرد کلیساهای سفید برفی با مِنار های رُک که تقریبا حکم فرسنگ شمار یافته اند، جریانی دائمی از زندگی فاسد وِنیزوار و غالبا بی قانون رَوان است. آقایان، آشانتی واقعی همانجاست؛ خِطه نَعره های بی دینان؛ جائی که همسایه دیوار به دیوارتان شوند؛ زیر سایه طویل و کَنَفِ حمایت آرام بخشِ کلیسا ها. زیرا همانطور که اغلب دیده می شود، تاراج گَران شهرنشین، حسب نوعی قَضای غَریب، هماره گِرد ستادهای عدل جا خوش کنند؛ به همین نهج آقایان، عاصیان نیز بیشتر در جَوار مُقَدَس ترین مواضع بالند.
از داستان تان-هو، فصل پنجاه و چهارم موبی دیک، هرمان ملویل.