رابرت مک فارلین درگذشت
رابرت مک فارلین، مشاور امنیت ملی رونالد ریگان که نام او با پرونده فروش سلاح به ایران در جریان جنگ عراق پیوند خورده در سن ۸۴ سالگی درگذشت.
خانواده آقای مکفارلین اعلام کردهاند او روز پنچشنبه - ۱۲ مه - در خلال سفری به ایالت میشیگان و به علت مشکلات ریوی فوت کرده است.
او ساکن واشنگتن، پایتخت امریکا بود؛ شهری که در دهه ۸۰ در همانجا از خدمت به عنوان تفنگدار دریایی به اوج رسید و به عنوان مشاور امنیت ملی رونالد ریگان به کاخ سفید قدم گذاشت و همانجا هم در جریان ماجرای ایران کنترا دادگاهی شد و کمی آن طرفتر از کاخ سفید تمام اعتبار سیاسی و نظامی خود را از دست داد.
رسوایی ایران-کنترا که در ایران به نام ماجرای مکفارلین هم شناخته میشود به شبکهای بسیار پیچیده از روابط سازمانهای امنیتی و دولتی بین کشورهای مختلف اشاره دارد که هدفش دخالت در امور داخلی کشورها بود که در سال ۱۹۸۶ در آمریکا، اسرائیل و ایران به یک رسوایی عظیم بدل شد.
نام آقای مک فارلین در کانون ماجرای مذاکرات مخفیانه تهران با واشنگتن، برای مبادله گروگانهای ایالات متحده در لبنان در ازای ارسال سلاحهای آمریکایی مورد نیاز ایران در جنگ با عراق قرار داشت که تحت عنوان "ماجرای مک فارلین" معروف است.
آقای مکفارلین در سال ۱۹۸۸ در دادگاه اتهامات خود مبنی بر دروغ گفتن به کنگره را پذیرفت؛ این که دولت رونالد ریگان در سال ۱۹۸۵ به طور مخفیانه به ایران سلاح فروخته بود تا در برابر آن از تهران بخواهد گروگانهای آمریکایی در لبنان آزاد شوند.
اقدام غیرقانونی دیگری که مکفارلین و کاخ سفید تحت امر رونالد ریگان مرتکب شده بودند این بود که پول حاصل از فروش سلاح
به ایران را برای سرنگونی دولت چپگرای نیکاراگوئه، مشهور به سندینیستا، هزینه کرده بودند. اقدامی که باز هم کنگره آمریکا دولت را از آن منع کرده بود؛ یعنی کنگره هم ایران را تحریم تسلیحاتی کرده بود و هم کمک آمریکا به شورشیان نیکاراگوئه ملقب به کنتراها را غیرقانونی خوانده بود.
بر همین اساس بود که این رسوایی و پیامدهای آن در اواخر دهه ۸۰ در آمریکا به ماجرای ایران-کنترا شهرت یافت.
در این باره بیشتر بخوانید:
- روایتی از ماجرای مک فارلین که محسن کنگرلو خواست بعد از مرگش منتشر شود
- بازخوانی روابط محرمانه سپاه و آمریکا
- مانوئل نوریگا، ایران کنترا و دخالت در امور کشورها
///////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////
ماجرای مکفارلین
تاریخ | ۲۰ اوت ۱۹۸۵ – ۴ مارس ۱۹۸۷ |
---|---|
با نام دیگر | ایران—کنترا |
شرکتکنندهها | رونالد ریگان، رابرت مک فارلین، کاسپار واینبرگر، کنتراها، الیور نورث، هاشمی رفسنجانی، منوچهر قربانیفر، محسن کنگرلو، علی هاشمی، جان پویندکستر، مانوئل نوریگا، عماد مغنیه (لبنان)[۱] |
بخشی از مجموعه مقالههای: |
تاریخ جمهوری اسلامی ایران |
---|
مقالههای اصلی |
انقلاب ۱۳۵۷ • دوران تثبیت نظام• گاهشمار تاریخ• تاریخچه نظام• نظام• جنگ ایران و عراق• دوران سازندگی • دوران اصلاحات • دوران اصولگرایی • دوران اعتدال |
|
|
|
|
|
درگاه تاریخ ایران |
ماجرای ایران–کُنترا (به انگلیسی: Iran Contra affair) که به ماجرای مکفارلین[۲] و ماجرای ایران گیت نیز معروف است، یک رسوایی سیاسی است که در ایالات متحده آمریکا از ۲۰ اوت ۱۹۸۵ تا ۴ مارس ۱۹۸۷ (۲۹ مرداد ۱۳۶۴ – ۱۳ اسفند ۱۳۶۵) بهمدت یکسال و نیم، در دور دوم ریاست جمهوری رونالد ریگان رخ داد.[۳] مقامات دولت ریگان بهطور مخفیانه، با فروش تسلیحات به ایران، که در تحریم تسلیحاتی بود، کمکرسانی کردند.[۴] آنان امیدوار بودند که بدین وسیله آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان را تضمین کرده و شورشیان کنتراهای نیکاراگوئه را تأمین بودجه کنند. تأمین بودجهٔ کنتراها از سوی دولت آمریکا بر اساس لایحه بولند، از سوی کنگره ممنوع اعلام شده بود.
رسوایی ایران-کنترا بزرگترین بحران داخلی دوران ریاست جمهوری رونالد ریگان بود و افشای آن در ایران هم تأثیر قابل توجهی گذاشت.[۵]
این رسوایی با عملیاتی به منظور آزادسازی هفت گروگان آمریکایی که در لبنان اسیر عماد مغنیه بودند، آغاز شد. این گروه شبه نظامی پیوندهایی با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی داشت.[۶][۷] برنامهریزی شده بود که از انبارهای سلاحهای اسرائیل، تسلیحاتی را به ایران ارسال کنند، و آنگاه آمریکا انبارهای تسلیحات اسرائیل را از نو تأمین کرده و وجه آن را از اسرائیل دریافت کند. دریافتکنندگان ایرانی باید قول می دادند هر چه در توانشان باشد را برای آزادسازی گروگانهای آمریکایی انجام دهند.[۸] سرگرد الیور نورث از شورای امنیت ملی ایالات متحده آمریکا در اواخر ۱۹۸۵ اصلاحاتی در نقشه تعبیه کرد، که بنا بر آن بخشی از عواید حاصل از فروش سلاح برای تأمین بودجهٔ مخالف جبهه آزادیبخش ملی ساندینیستا، یا همان کنتراها، در نیکاراگوئه هدایت میشد.[۹][۱۰]
با این که رئیسجمهور رونالد ریگان از حامیان جنبش کنترا بود،[۱۱] شواهد در خصوص این که هدایت پول حاصله از فروش سلاح به ایران به کنتراها با اجازهٔ او بوده، مورد مناقشه است.[۸][۹][۱۲] یادداشتهای دستنویس کاسپار واینبرگر در ۷ دسامبر ۱۹۸۵، نشان میدهند که ریگان از انتقال احتمالی گروگانها با ایران، و نیز فروش موشکهای امآیام-۲۳ هاوک و بیجیام-۷۱ تاو به عناصر «میانهرو» در آن کشور مطلع بودهاست.[۱۳] کاسپار واینبرگر نوشت که ریگان گفته «او میتوانست پاسخگوی اتهامات غیرقانونی بودن باشد ولی نمیتوانست به این اتهام پاسخی دهد که رئیسجمهور ریگان بزرگ قوی از فرصت آزاد کردن گروگانها گذر کردهاست»[۱۳] پس از افشای فروش تسلیحات در نوامبر ۱۹۸۶، ریگان در تلویزیون ملی ظاهر شد و گفت که انتقال تسلیحات رخ داده، ولی ایالات متحده در قبال گروگانها تسلیحات داد و ستد نکردهاست.[۱۴] تحقیقات در پی نابود شدن و عدم ارائهی حجم بزرگی از اسناد در خصوص این رسوایی، از سوی دولت ریگان به محققان، کند شد.[۱۵] در ۴ مارس ۱۹۸۷ ریگان در خطاب به تلویزیون ملی مسئولیت کامل همه اقداماتی که از آن مطلع نبوده را پذیرفت و اعتراف کرد «آنچه به عنوان گشایشی استراتژیک به ایران شروع شد، در هنگام اجرا، به تبادل اسلحه در قبال گروگانها رو به زوال گذاشت.»[۱۶]
کنگره آمریکا در آن زمان کمک مالی به شورشیان نیکاراگوئه را ممنوع کرده بود.[۱۷]
در ایران، یک ماه بعد از آمریکا، این ماجرا را منوچهر قربانیفر دلال اسلحه، با نامهای به فتحالله امید نجفآبادی از اطرافیان آیت الله منتظری اطلاع داد (چون آمریکاییها و دولت ایران تلاش کرده بودند او را از معاملات کنار بگذارند). پس برای اولین بار این موضوع، در بیت قائممقام رهبری مطرح شد. گفته میشود سید مهدی هاشمی مسئول نهاد نهضتهای آزادیبخش سپاه که از نزدیکان منتظری بود، به وسیله روزنامه الشراع لبنان این ماجرا را فاش کرد.[۱۸] ماجرای مکفارلین در خاطرات حسینعلی منتظری در صفحات ۵۸۷ و ۶۰۷ و همچنین نامههای منوچهر قربانیفر به محسن کنگرلو به همراه سند در پیوست های ۱۳۰ و ۱۳۱ خاطرات حسینعلی منتظری مفصل آمدهاست.
ماجرای ایران–کنترا بعد از رسوایی واترگیت بزرگترین رسوایی سیاسی آمریکا لقب گرفت.[۱۹]
شرح واقعه
ایران در اواسط دهه هشتاد میلادی، درگیر جنگ با عراق بود و به کمک از خارج برای جنگ و اقتصاد نیاز داشت. به علاوه ارتش ایران در پیش از انقلاب ۱۳۵۷ بهطور گستردهای مسلح به اسلحه آمریکایی بود و این نیاز ایران به تجهیزات آمریکایی را دو چندان میکرد، اما پس از بحران گروگانگیری در سفارت ایالات متحده آمریکا در تهران، جیمی کارتر رئیسجمهور وقت آمریکا، ایران را مورد تحریم تسلیحاتی قرار داده بود. همچنین از ژانویه ۱۹۸۴، آمریکا ایران را به فهرست حامیان دولتی تروریسم اضافه کرده بود که از این طریق نیز مشمول تحریمهای از جمله تسلیحاتی آمریکا و متحدانش واقع میشد. همچنین از بهار ۱۹۸۳، تحت عملیات استانج آمریکا تلاش دیپلماتیک وسیعی برای قانع کردن کشورهای متحدش به امتناع از فروش اسلحه به ایران شروع کرده بود.[۲۰] در این زمان بخشی از نیروهای حکومتی ایران به بهبود روابط با آمریکا تمایل داشتند. از سوی دیگر رونالد ریگان رئیسجمهور وقت آمریکا، امید داشت تا با کمک ایران گروگانهای آمریکایی در لبنان را آزاد کند. همچنین در این زمان آمریکا بیم داشت که یک ایران ضعیف به دامان شوروی کمونیستی بیفتد.[۲۱] در ژانویه ۱۹۸۶ ریگان دستور داد تا چهار هزار موشک تاو توسط سازمان سیا از وزارت دفاع خریده شود و از طریق اسرائیل به ایران فروخته شود. در این زمان ریگان، رابرت مک فارلین مشاور پیشین امنیت ملی را برای نزدیک شدن بیشتر به ایران و مذاکره به جناحهای میانهرو ایران از جمله هاشمی رفسنجانی و طرفدارانش به ایران فرستاد. این روابط تا ماه نوامبر ادامه داشت تا زمانی که این روابط توسط یک روزنامه لبنانی فاش شد.[۲۲]
در ۵ اکتبر ۱۹۸۶ (۱۳ مهر ۱۳۶۵) یک هواپیمای باری قدیمی آمریکایی که در حال پرواز برفراز نیکاراگوئه بود، توسط یک موشک ضدهوایی سقوط کرد. یوجین هیزنفاس (به انگلیسی: Eugene Hasenfus) تنها بازمانده این حادثه بود که به اسارت درآمد. بعد از اطلاع از دستگیری، سازمان سیا تصمیم گرفت هرچه سریعتر وارد عمل شود و وی را بازگرداند. اما مدتی بعد هیزنفاس با حضور در پشت دوربینهای تلویزیونی از نقش آمریکا در تجهیز و پروراندن شورشیان نیکاراگوئه (کنترا) پرده برداشت.[۲۳]
این خبر در حالی به اولیور نورث، عضو شورای ملی امنیت ایالات متحده آمریکا رسید که وی در حال مذاکره با نمایندگان ایران در اروپا بود. رابرت مکفارلین، عضو دیگر شورای ملی امنیت ایالات متحده آمریکا، بعد از اطلاع از این خبر از ادامه مذاکرات با طرف ایرانی دست کشید و به واشینگتن بازگشت.[۲۳]
این خبر در هر دو کشور خصوصاً در آمریکا زمانی که مشخص شد با وجود آنکه کنگره آمریکا تأمین مالی شورشیان کنترا در نیکاراگوئه را ممنوع کرده بود، دولت ریگان از پول معاملات اسلحه در ایران برای کمک مالی به این شورشیان استفاده میکردهاست، باعث خشم عمومی شد.[۲۴]
تریتا پارسی (رئیس سازمان نایاک) هم، در کتاب «اتحاد خائنانه» در تأیید ملاقات مقامات ایرانی (حسن روحانی، منوچهر قربانیفر (دلال اسلحه)) و اسرائیلی نوشتهاست که با میانجیگری اسرائیلیها، ایرانیها از آمریکاییها، موشک ضدتانک تاو خریداری کردند.[۲۵]
روایت جمهوری اسلامی ایران
۱۴ ژوئن ۱۹۸۵ در طی ماجرای پرواز TWA ۸۴۷ که دو لبنانی عضو گروه عماد مغنیه اقدام به هواپیماربایی نمودند و خلبان را مجبور کردند در فروگاه بیروت بر زمین نشیند، با میانجیگری اکبر هاشمی رفسنجانی در طی سفرش به سوریه و لبنان، گروگانگیرها گروگانها را آزاد کردند. این مسئله موجب توجه رونالد ریگان به نفوذ ایران در اقدامات گروه عماد مغنیه لبنان شد و درصدد برآمد مدتی بعد برای حل بحران ربایش برخی کارکنان سفارت آمریکا در بیروت توسط اعضای گروه عماد مغنیه، مجدداً از کمک ایران سود ببرد. در همین راستا آمریکا با واسطه ژاپن و پاکستان با سید احمد خمینی نیز تماس برقرار کرد.[۲۶]
از طریق ارتباط بین یک دلال اسلحه بینالمللی ایرانی الاصل بنام منوچهر قربانی فر با محسن کنگرلو یکی از معاونان نخست وزیری مقدمات معاملات پنهانی گروگان-اسلحه بین ایران و آمریکا مهیا میشود و در چندین مرحله ماهها انجام میگردد.
همچنین پس از اجرای چند عملیات نظامی موفقآمیز از سوی رزمندگان ایرانی در خلال سالهای ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۴ که از آزادسازی خرمشهر آغاز شد و تا تصرف فاو ادامه داشت، سیاستمداران نسبت به شکست عراق توسط ارتش ایران بیمناک شدند و ادامه روند جنگ را به نفع ایران دیدند. ایران نیز کویت را به دلیل در اختیار عراق قراردادن جزیره بوبیان به عنوان پایگاه موشکی تهدید کرد و موجب ترس سران کشورهای حاشیه خلیج فارس شد. از این روی بود که رونالد ریگان، جورج بوشِ پدر را ۳ ماه پس از تصرف فاو به منطقه خاورمیانه فرستاد تا با سران کشورهای عرب منطقه ملاقات کند. پس از پایان مذاکرات بود که آمریکا و اعراب به این نتیجه رسیدند که ادامه حمایت از صدام حسین کمکی به پیروزی وی در جنگ نمیکند[نیازمند منبع] و بهتر آن است که ایشان اقدام به مصالحه با ایران نمایند و از نفوذ بیشتر ایران در منطقه جلوگیری نمایند.[۲۷]
بنابراین مذاکرات برای آینده حکومت ایران بعد از روح الله خمینی و روی کار آوردن جناح میانه رو در دستور کار معاملات پنهانی آمریکا-ایران قرار گرفت.
سفر هیئت مذاکرهکننده
بعد از کمتر از یکسال معاملات پنهانی ایران و آمریکا، هیئتی در تاریخ ۲۵ مه ۱۹۸۶ (۴ خرداد ۱۳۶۵) جهت مذاکرات وارد تهران شدند عبارت بودند از: الیور نورث، رابرت مکفارلین تحلیلگر سازمان سیا و مشاور امنیت ملی رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا، جورج کِیو از مقامات شورای امنیت ملی، هوارد تیچر (مسئول تحویل پول به شورشیان نیکاراگوئه[۲۸]) و امیرام نیر، یکی از مأموران سرویس امنیت اسرائیل.[۲۹][۳۰] این هیئت با خود یک اسلحه کلت و یک انجیل امضاشده توسط ریگان و یک کیک به همراه داشت. کیک شکلاتی با نظر جورج کِیو به شکل کلید و در تلآویو پخته شده بود تا سمبلی از گشایش در روابط ایران و آمریکا باشد.[۳۱]
بر اساس گفتههای هاشمی رفسنجانی مکفارلین و همراهانش با نام ایرلندی با یک هواپیمای حمل سلاح وارد ایران شدند. در بدو ورود به ایران، اعضای این هیئت به یک هتل برده شدند. در مدت ۵ روز مکرراً به درخواستهای رابرت مکفارلین مبنی بر ملاقات با یکی از مسئولان ردهبالای ایران پاسخ منفی داده میشد. مأموران ایرانی اعضای هیئت را تهدید میکردند در صورتی که هدف و نقشه اصلی حضور غیرمنتظره در ایران را شرح ندهند، هویتشان در رسانههای جمعی معرفی خواهد شد.[۳۲]
بعد از آن اولین دور مذاکرات به مدت ۲ ساعت انجام شد. در این جلسه مقامات سیاسی ایران حاضر نبودند و تنها فرماندهانی از سپاه پاسداران هیئت ایرانی را تشکیل میدادند. دور دوم مذاکرات به دلیل ترک جلسه توسط مکفارلین تنها نیمساعت ادامه پیدا کرد، وی این اقدام را به نشانه اعتراض به بیتوجهی مقامات ایرانی نسبت به حضور وی در ایران انجام داد. دور سوم بدون حضور مکفارلین و با حضور چند دیپلمات ایرانی و به مدت ۶ ساعت انجام شد. در دور سوم، چهارم و پنجم توافقات نسبی بین طرفین انجام شد. در پایان دور ششم مذاکرات، هیئت آمریکایی به این دلیل که نتیجه مذاکرات را مورد قبول نمیدیدند، درخواست بازگشت به آمریکا را مطرح نمودند. این گروه در پایان دور هفتم مذاکرات (۱۷ خرداد ۱۳۶۵) گذرنامه خود را دریافت و ایران را ترک کردند.[۳۳]
نقش حسن روحانی
فارن پالیسی در گزارشی با عنوان «وقتی روحانی با اولیور نورث دیدار کرد» نوشت:
- حسن روحانی مشاور ارشد سیاست خارجی دولت وقت ایران، بیست و هفتم می ۱۹۸۶ با هیاتی از مقامات کاخ سفید در طبقه آخر هتل هیلتون در تهران همنشین شده و آمده بود تا پنهانی واسطه توافقی با آمریکاییها شود. جزئیات این مذاکرات کاملا مخفی و محرمانه بوده است و مدارک کمی درمورد نقش حسن روحانی وجود دارد که در مستند قمار نیز به آن اشاره می شود. [۳۴]
این نشریه با تشریح جزئیات مذاکرات ایران و آمریکا همزمان با جنگ تحمیلی ادعا کرده که حسن روحانی نقشی محوری در این ماجرا داشتهاست.[۳۵]
محمولههای ارسال شده به ایران
اولین محموله موشکهای تاو در ۲۰ اوت ۱۹۸۵ (۲۹ مرداد ۱۳۶۴) به ایران ارسال شد.[۳۶] در ۱۴ سپتامبر ۱۹۸۵ (۲۳ شهریور ۱۳۶۴)، دومین محموله که شامل توپهای فوق پیشرفته و سنگین و دوربرد ۱۵۵ میلیمتری بسیار دقیق و لوله بلند با شعلهپوش (M198 Towed howitzer 155mm) که البته ساخت آمریکا بود ولی در ارتش ایران برای رد گم کردن به توپهای اتریشی معروف شدند. این محمولهها از طریق آبی و از بندرعباس به حکومت ایران تحویل داده شد.[۳۷] بنیامین ویر (به انگلیسی: Benjamin Weir)، گروگان آمریکایی در لبنان، در ۲۴ شهریور ۱۳۶۴ آزاد گردید.[۳۸] دومین گروگان دیوید جاکوبسن (به انگلیسی: David Jacobsen) نیز در تاریخ ۱۱ آبان ۱۳۶۵ آزاد شد.[۳۹][۴۰] رونالد ریگان همان ساعت با تلفن به شیمون پرز، مراتب تشکر دولت متبوعش را به خاطر هماهنگسازی اسرائیل در انتقال تسلیحات به ایران ابراز داشت.[۴۱] سه نفر دیگر نیز در ماجراهای دیگری در ۱۸ و ۲۱ شهریور و نیز ۲۱ مهر آن سال در بیروت به گروگان گرفته شدند که در جریان مذاکرات پنهانی نبودند. در این موارد هم گروگان نخست سریعاً آزاد شد، اما دو تن دیگر برای مدتها گروگان بودند.[۳۹]
ناهم مانبار (به عبری: נחום מנבר)، یکی از دلالان اسلحه اسرائیلی مدعی شدهاست که در طی معاملات اسلحه، ایران مقداری گاز اعصاب و گاز خردل نیز دریافت کردهاست؛ احتمالاً ایران این مواد شیمیایی را در برابر دریافت موشکهای قذافی لیبی با وی معامله کردهاست.[۴۲]
موشک ضدهوایی هاوک نیز یکی از اقلام فروخته شده به ایران بوده که آدولف شویفر آنها را از نیروی هوایی آمریکا تحویل گرفت.
ارزش کل کالاهای ارسال شده به ایران در خلال این معامله بالغ بر ۲ میلیارد دلار میباشد.[۲۳]
بر اساس گزارش نیویورک تایمز، این سلاحها در جریان این معاملههای پنهانی دراختیار ایران قرار گرفت:
- ۲۰ اوت ۱۹۸۵: ۹۶ موشک ضدتانک تاو (بیجیام-۷۱ تاو)
- ۱۴ سپتامبر ۱۹۸۵: ۴۰۸ موشک ضدتانک تاو[۴۳]
- ۱۲ نوامبر ۱۹۸۵: تعداد کثیری قطعات هواپیماهای فانتوم اف-چهار به ارزش تقریبی ۴۳ میلیون دلار
- ۲۴ نوامبر ۱۹۸۵: ۵۰۰ موشک ضدهوایی هاوک (امآیام-۲۳ هاوک)
- ۱۷ فوریه ۱۹۸۶: ۵۰۰ موشک ضدتانک تاو
- ۲۷ فوریه ۱۹۸۶: ۵۰۰ موشک ضدتانک تاو
- ۲۴ می ۱۹۸۶ :۵۰۸ موشک ضدتانک تاو و۲۴۰ قطعه یدکی موشکهای ضدهوایی هاوک
- ۱۴ ژوئن ۱۹۸۶: تعداد کثیری قطعات و تسلیحات اف-۵ تایگر و اف-۱۴ تامکت به ارزش تقریبی ۵۰ میلیون دلار
- ۴ اوت ۱۹۸۶: قطعات یدکی موشکهای ضدهوایی هاوک
- ۲۸ اکتبر ۱۹۸۶: ۵۰۰ موشک ضدتانک تاو
- ۱۹ نوامبر ۱۹۸۶ : آخرین اف ۱۴ تامکت به رجیستر 6080-3
مقامات ایرانی میکروفیشی به دست آورده بودند که نشان میداد قیمت قطعات یدکی موشک هاوک هفت برابر حساب شدهاست، اما قربانیفر اصرار داشت که اضافه قیمت تنها ۴۱٪ هست.[۴۴]
به نوشته مالکوم برن در دانشنامه ایرانیکا، بین اوت ۱۹۸۵ تا نوامبر ۱۹۸۶، هفت محموله مرسوله کشتیرانی از تجهیزات نظامی از بنادر ایالات متحده یا اسرائیل به ایران ارسال گشت. ایران در مجموع ۲۰۰۴ موشک تاو و ۱۸ موشک هاوک به علاوه بیش از ۲۰۰ عدد قطعات یدکی سکوی پرتاب موشک هاوک در ازای آزادی گروگانهای آمریکایی تحویل گرفتند؛ ولی عملیات به خوبی به نتیجه نرسید. سه آمریکایی دیگر در طی همین دوره (آزادی گروگانهای آمریکایی) به گروگان گرفته شدند؛ در عین حالی که مشکلات متعددی برای رسیدن سلاح به وجود آمد که باعث ایجاد بیاعتمادی طرفین معامله شد.[۴۵]
رسوایی در سه کشور
رسوایی در آمریکا
در ۵ اکتبر ۱۹۸۶ (۱۳ مهر ۱۳۶۵) یک هواپیمای باری قدیمی آمریکایی که در حال پرواز برفراز نیکاراگوئه بود، توسط یک موشک ضدهوایی سقوط کرد. یوجین هیزنفاس (به انگلیسی: Eugene Hasenfus) تنها بازمانده این حادثه بود که به اسارت درآمد. بعد از اطلاع از دستگیری او، سازمان سیا تصمیم گرفت هرچه سریعتر وارد عمل شده و وی را بازگرداند. اما مدتی بعد هیزنفاس با حضور در پشت دوربینهای تلویزیونی از نقش آمریکا در تجهیز و پروراندن شورشیان نیکاراگوئه (کنترا) پرده برداشت.[۲۳]
این خبر در حالی به اولیور نورث، عضو شورای ملی امنیت ایالات متحده آمریکا رسید که وی در حال مذاکره با نمایندگان ایران در اروپا بود. رابرت مکفارلین، عضو دیگر شورای امنیت ملی ایالات متحده آمریکا، بعد از اطلاع از این خبر از ادامه مذاکرات با طرف ایرانی دست کشید و به واشینگتن بازگشت. درست یک ماه بعد خبر معامله تسلیحاتی ایران با آمریکا از یک هفتهنامه لبنانی منتشر شد. این دو رسوایی سیاسی، یک بحران سیاسی را در آمریکا پدیدآورد.
در ۲۵ نوامبر ۱۹۸۶ (۴ آذر ۱۳۶۵) فاش شد که سرهنگ الیور نورث از کارکنان شورای ملی امنیت ایالات متحده آمریکا ترتیبی داده بود که سود ۱۰ تا ۳۰ میلیون دلاری فروش اسلحه به ایران به شورشیان کنترا پرداخت شود. در حالیکه پیش از آن کنگره ایالات متحده آمریکا چنین اقدامی را از اساس غیرقانونی کرده بود. انتشار این اخبار ریگان را واداشت تا آدمیرال جان پویندکستر، مشاور امنیت ملی را که در سال ۱۹۸۵ جانشین مکفارلین شده بود، به همراه اولیور نورث از کار برکنار کند.
ریگان بهدنبال این ماجرا، کمیته مشترک ریاست جمهوری و کنگره، به ریاست سناتور سابق جان تاور، را مأمور رسیدگی به این ماجرا کرد. کمیسیون تاور بعدها اعلام کرد که ریگان از اقدامات زیر دستانش در شورای امنیت ملی در ماجرای ایران–کنترا خبر نداشتهاست هرچند که افرادی نظیر رونالد ریگان رئیس ستاد کارکنان ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا، کاسپارواینبرگر وزیر دفاع و جرج شولتز وزیر خارجه به دلیل تعلل در جلوگیری از این قانونشکنی مورد انتقاد قرار گرفتند.
در طی جلسات سؤال از متخلفین در کمیسیون تاور، سرهنگ اولیور نورث با استفاده از حق توسل به متمم پنجم، از دادن هرگونه شهادت در رابطه با نقشش در نابود کردن مدارک مربوط به ماجرای ایران–کنترا خودداری کرد.
این دو رسوایی سیاسی (حمایت از شورشیان نیکاراگوئه و فروش مخفیانه سلاح به ایران)، یک بحران سیاسی را در آمریکا پدیدآورد. برای بیشتر آمریکاییها این دو رسوایی غیرقابل قبول بود.[۲۳]
- واکنش رونالد ریگان:
رونالد ریگان و آنتونی میس که در تاریخ ۲۵ نوامبر همان سال از ارتباط این دو موضوع مطلع و شوکه شده بودند، کنفرانس خبری آن روز را لغو کردند. البته همواره از وجود شواهدی مبنی بر آگاهی شخص رونالد ریگان از این رابطه دوطرفه سخن گفته شدهاست؛ ولی هیچگاه مدارکی در جهت محکومیت رئیسجمهور ارائه نشد.[۲۳]
- تشکیل کمیسیون تاور:
پس از این رسوایی، ریگان کمیتهای ۳ نفره به ریاست سناتور جان تاور تشکیل داد تا این موضوع را بررسی کنند. این کمیته به کمیسیون تاور معروف شد و مأموریت بررسی نقش شورای امنیت ملی آمریکا را در این بحران بر عهده گرفت.[۴۶]
- تغییر نشان هالیوود:
نشان HOOLYWOOD در اعتراض به این ماجرا در سال ۱۹۸۷ به OLLYWOOD تغییر یافت.[۴۷]
- خودکشی رابرت مکفارلین:
در ۲۲ مارس ۱۹۸۷ (۲ فروردین ۱۳۶۶) و پس از گذشت دو سال از ماجرا، مک فارلین با خوردن تعداد زیادی قرص والیوم دست به خودکشی زد.[۳۲] این خودکشی ناموفق بود و وی جان سالم بدر برد.
رسوایی در ایران
- فاشسازی:
در ۳ نوامبر ۱۹۸۶ (۱۲ آبان ۱۳۶۵) یک روزنامه لبنانی به نام الشراع نوشت که رابرت مکفارلین مشاور امنیت ملی ریگان در یک مأموریت مخفیانه به همراه یک کیک و یک انجیل امضاء شده توسط ریگان به تهران سفر کرده تا از طریق فروش سلاح به ایرانیان از کمک آنان برای آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان استفاده کند. کسی که این اطلاعات را در اختیار الشراع قرار داده بود شیخ سید مهدی هاشمی مسوول نهاد نهضتهای آزادیبخش سپاه و از نزدیکان آیتالله منتظری قائم مقام رهبری بود و وی نیز این اطلاعات را از امید نجف آبادی دریافت کرده بود.
به دنبال انتشار گزارش الشراع، هاشمی رفسنجانی که آن زمان رئیس مجلس شورای اسلامی بود با توصیه آیتالله خمینی فردای آنروز در مراسم سالگرد ۱۳ آبان در سفارت سابق آمریکا به تشریح سفر مک فارلین و همراهانش به ایران پرداخت. اعتماد مردم به اقدامات آیتالله خمینی موجب جلوگیری از اعتراضات مردمی در ایران شد؛ ولی برخی رجال سیاسی مخالف، نارضایتی خود را با این مسئله اعلام کردند.[۴۸]
سید روحالله خمینی در این باره گفت:
«رئیسجمهور آمریکا در این رسوایی باید عزا بگیرد. این متفرقه گویی و اضطرابی که در کاخ سفید پیدا شد و در طرفداری آمریکا، حکایت از عظمت مسئله میکند. یک مقام عالیرتبه – به قول خودشان – از آمریکا بهطور قاچاق و با تذکره جعلی وارد ایران میشود در صورتی که ایران نمیداند چیست. به مجردی که وارد میشود معلوم میشود که این از مقامات آمریکا است. ایران او را در یک جایی تحت نظر قرار میدهد و او با هر کسی خواستهاست ملاقات کند، ملاقات نمیکند.»
- اعتراض در داخل حکومت ایران:
از معترضان به ماجرای مک فارلین در ایران حسینعلی منتظری بود. او در خاطرات خود نوشتهاست: «ساده انگارانه است اگر کسی باور کند که آمریکاییها برای فروش مقداری سلاح یا رهایی چند گروگان در لبنان دست از سیاستهای اصولی خود در جنگ ایران و عراق بردارند. تجربه گروگانگیری افراد سفارت آمریکا درسهای آموزندهای برای آمریکاییها و ما داشت. اتفاقاً آزادی آنها هم در ابتدای ریاست جمهوری رونالد ریگان بود و سفر مک فارلین هم در همین دوران ریگان بود. از طرف دیگر این چه روشی است که در ایران متداول شده که از مذاکرات رسمی و روشن و منطقی با آمریکا روی گردان بوده و آن را خیانت و بیغیرتی اعلام میکنند ولی به صورت مخفی و پشت پرده مذاکره میکنند. واقعاً اینها دردهایی است که ما در این کشور میکشیم.»
منتظری ادامه میدهد: «آقایان برای خرید اسلحه روابط مخفیانهای با آمریکاییها برقرار کرده بودند و مک فارلین مشاور رئیسجمهور آمریکا و همکاران او بهطور مخفیانه و پاسپورت جعلی وارد کشور شدند. سپس با نامههای آقای منوچهر قربانی فر این مسئله برای ما برملاشد. آقای قربانی فر فتوکپی نامههای خود به آقای کنگرلو را به وسیله آقای فتحالله امید نجف آبادی برای من فرستاد و طبعاً جریان مک فارلین در بیت ما مطرح شد. البته من اصلاً قربانی فر را ندیدهام و نامههای قربانی فر را ظاهراً سیدمهدی توسط یکی از دوستانش به الشراع رسانده بود و آقایان با علم کردن این مسائل میخواستند به طرفهای آمریکایی خود بفهمانند که ما با طرفداران صدور انقلاب، به قول آمریکاییها تروریسم، و با مخالفان این مذاکرات و افشا کنندگان آن برخورد کردهایم. در آن زمان بسیاری از تلکسهایی که بر روی منزل ما میآمد از همین موضوع حکایت داشت.»[۱۸]
میرحسین موسوی نخستوزیر وقت نیز پس از فاشسازی با ارسال نامهای به سید روحالله خمینی، از اینکه در جریان این معامله قرار داده نشدهاست، گله کرد.[۴۹]
۸ تن از نمایندگان مجلس نیز تصمیم گرفتند در این مورد علیاکبر ولایتی، وزیر امور خارجه را مورد سؤال قرار دهند. این هشت نفر عبارت بودند از: حسینی سیرجانی، جلالالدین فارسی، سید کمالالدین نیکروش، سید محمد خامنهای - موسویانی، نجفی رهنانی، فهیم کرمانی (بند چهارم) و اسرافیلیان. متن سؤال به قرار زیر بود:
- با توجه به این که وزارت امور خارجه عهدهدار اجرای سیاست خارجی جمهوری اسلامی است و تعیین خط مشی با مقام معظم رهبری و مجلس شورای اسلامی است، در رابطه با جنجال تبلیغاتی اخیر از داخل و خارج کشور در خصوص ارتباط با دولت آمریکا اعلام دارند که این ارتباط در چه سطحی صورت پذیرفتهاست.
- نظر به این که مجلس شورای اسلامی هیچ گونه اطلاعی از این فعل و انفعالات نداشتهاند، اعلام دارند چه مقامی یا مقاماتی تصمیم به این تماس و ارتباط گرفتهاند.
- شنیده میشود افرادی خارج از کادر وزارت امور خارجه با هیئت آمریکایی تماس گرفته و مذاکره نمودهاند، لطفاً اعلام دارید که این افراد مأموریتی از جانب وزارت امور خارجه داشتهاند یا خیر و در صورتی که پاسخ منفی باشد، مجوز قانونی تماس و ارتباط افراد مذکور کدام است؟
- جریان سفر هیئت آمریکایی به ایران به چه صورت و با چه کیفیتی صورت پذیرفته و چه کسانی در ایران با آنها مذاکره نموده، محور مذاکرات چه بوده و مذاکرات به چه تصمیماتی منجر گردیدهاست.
- ضمناً موضوع قبلاً با وزیر محترم امور خارجه در میان گذاشته شده و پاسخ مشارٌالیه مقنع نبودهاست.
آیتالله روحالله خمینی، رهبر وقت ایران، در واکنشی تند به طرح این سؤال چنین سخنرانی کرد: «چرا باید وقتی که دنیا به تزلزل درآمدهاست برای این بی اعتنایی ایران به کاخ سفید و سیاه، چرا ما باید توجیه کنیم مسائل آنها را؟ چرا ما باید این قدر غربزده باشیم یا شیطانزده؟ من هیچ توقع نداشتم از بعض این اشخاص، ولو بعضیشان در نظر من پوچاند، لکن از بعضی از این اشخاص که سابقه دارند هیچ توقع نداشتم که در این زمان که باید فریاد بزنند سر آمریکا، فریاد میزنند سر مسئولین ما! چه شدهاست؟ شماها چهتان است؟ چه کردید شماها؟ شماها چرا باید تحت تأثیر تبلیغات خارجی واقع بشوید یا تحت تأثیرات نفسانیت خودتان؟ در یک همچون مسئله مهمی که باید همه شما دست به هم بدهید و ثابت کنید به دنیا که ما وحدت داریم، وحدت ما اینطور شدهاست و در روزی که هفته وحدت است چرا شماها میخواهید تفرقه ایجاد کنید؟ لحن شما در آن چیزی که به مجلس دادید، از لحن اسرائیل تندتر است، از لحن خود کاخ نشینان آن جا تندتر است. شما چه شدهاست اینطور شدید؟ شما که این نبودید بعضیتان… شما دل مسئولین ما را نشکنید، شما هی تندرو و کندرو درست نکنید، دودستگی ایجاد نکنید، این خلاف اسلام است، خلاف دیانت است، خلاف انصاف است، نکنید این کارها را.»[۵۰][۵۱]
با این حال و با گذشت چندین سال از این ماجرا هنوز جنجال سیاسی بر سر ابعاد آن ادامه دارد و برخی هاشمی رفسنجانی را متهم میکنند که فقط مذاکره برای خرید اسلحه و معامله برای آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان را به سید روحالله خمینی اطلاع دادهاست ولی حضور هیئت بلندپایه در تهران و تلاش برای عادیسازی روابط با آمریکا از طریق خودش و میانهروها را از وی پنهان نمودهاست.[۴۹]
- مطبوعات:
نشریه السفیر مینویسد ریگان در مورد اعتراضات کنگره در مورد ارسال سلاح به ایران گفت:سلاحهای ارسالی فقط جنبه دفاعی دارد و هدف ما از ارسال آنها یکی این است که بفهمانیم ما آماده عادیسازی روابط هستیم و دیگر اینکه با جناح میانهرو در جنگ قدرت پس از آیتالله خمینی کانال ارتباطی برقرار نماییم.[۵۲]
روزنامه النهار مینویسد: ریگان و جان پویند کستر در یک مصاحبه مطبوعاتی گفتند:هدف اصلی ما از مذاکرات و ارسال سلاح محرمانه به ایران، ایجاد ارتباط مناسب با رهبران احتمالی آینده ایران بود و موضع گروگانها فرعی و جانبی است. آنها اظهار امیدواری کردند که پس از فوت آیتالله خمینی جناح میانهرو روی کار آید.[۵۲]
نشریه کویتی المجتمع فاش کرد که هدف ماجرای مک فارلین ۴چیز است.[۵۳]
- تغییراتی در داخل حاکمیت ایران در حال وقوع است و باید از آن بهرهبرداری کرد.
- برخورد دو جناح منتظری و هاشمی
- تقویت جناح میانهرو
- ایجاد زمینه تفاهم با حاکمیت پس از مرحله آیتالله خمینی
تماس دموکراتها با ایران: هشت سال بعد از ماجرای مک فارلین و در زمان ریاست جمهوری بیل کلینتون، هاشمی رفسنجانی مطلبی به شرح زیر در خاطرات خود مینویسد:
«آقای فلاحیان آمد و اوراق فاکسی را آورد که یکی از عناصر حزب دموکرات آمریکا زده و خواسته بود، برای کم کردن دشمنی دولت فعلی آمریکا که درصدد ضربه زدن به ایران است، بعضی از اسناد مربوط به جریان مک فارلین را برای تضعیف جمهوری خواهان منتشر کنیم، تا باعث کمشدن خشم دموکراتها و نزدیکی ایران و آمریکا بشود. گفت آیتالله خامنهای گفتهاند صحبت کنم.» هاشمی در ملاقات بعدی خود با رهبر جمهوری اسلامی در مورد این پیشنهاد با وی صحبت میکند. به گفته هاشمی «آیتالله خامنهای نظر داشتند که برای توسعه اختلافشان استفاده بشود، ولی به نتیجه روشنی نرسیدیم.»[۵۴]
رسوایی در اسرائیل
این ماجرا در اسرائیل نیز موجب جنجال بسیار شد.[نیازمند منبع] در دهم دسامبر همان سال، شیمون پرز در دفاع از شرکت اسرائیل در ماجرای ایران–کنترا پاسخ داد:[۵۵]
اینکه ما به ایرانیان اسلحه بدهیم فکر خود آمریکاییان بود. ما فقط به درخواست واشینگتن وارد شدیم.
آبا ابن (به عبری: אבא אבן) که ریاست کمیسیون تحقیق روابط ایران و اسرائیل در ماجرای مکفارلین را بر عهده داشت، نیز حتی اذعان داشت:[۵۶]
این حق ماست که بخواهیم به ایران اسلحه بفروشیم.
تأثیر تجهیزات آمریکایی در افزایش توان نظامی ایران
در مراحل جنگی سالهای ۶۴–۱۳۶۵ عملیات والفجر ۸ (اشغال فاو) و عملیات کربلای ۵ (محاصره بصره) ایرانیها توانستند افزایش توان نظامی خود را به نحوی که توانایی بازکردن یک جبهه کامل را داشتهباشند را به نمایش بگذارند. در آن برهه از جنگ ایران و عراق تجهیزات آمریکایی، موشک ضد تانک تاو و موشک ضدهوایی هاوک و نیز خرید قطعات یدکی برای هواپیماهای نیروی هوایی ایران و توپهای دوربرد، توان ماشین جنگی ایران را به نحو قابل ملاحظهای افزایش داده بود. استفاده از این تجهیزات دلیل عقبنشینی عراقیها را در زمان آغاز آن عملیاتها توجیه میکند. تا پیش از این عملیاتها ایرانیها برای مدتها توان مؤثر انهدام تانک، ساقط نمودن هواپیما، و هلیکوپترهای توپدار را از دست دادهبودند. این افزایش ناگهانی در توان ماشین جنگی ایران علیرغم توجیه دولت ریگان بر عدم تأثیر فروش نظامی ایران بر توان جنگی ایران بود.[۵۷]
افراد مرتبط
برخی از مهمترین اشخاصی که در این ماجرا نقش کلیدی را ایفا کرده بودند و از ملیتهای مختلف میباشند عبارتند از:[۱۹]
- رونالد ریگان
- رابرت مکفارلین
- الیوت آبرامز
- دیوید آدینگتون
- جان بولتون
- ریچارد چنی
- رابرت گیتز
- مایکل لدین
- ویلیام کیسی
- ادوین میس
- جان نگروپونت
- اولیور نورث
- اوتو ریچ
- جان پویندکستر
- کاسپر وینبرگر
- سید روحالله خمینی
- اکبر هاشمی رفسنجانی
- سید علی خامنهای
- میرحسین موسوی
- احمد وحیدی
- سید احمد خمینی
- محسن رضایی
- محسن کنگرلو
- منوچهر قربانیفر
- حسینعلی منتظری
- مهدی هاشمی
- فتحالله امید نجفآبادی
- حسن روحانی[۵۸]
- شیمون پرز
- امیرام نیر
- یاکو نیمرودی
- آدولف شویمر
جستارهای وابسته
- تماسهای میان آمریکا و روحالله خمینی
- روابط ایران و اسرائیل در جنگ ایران و عراق
- عملیات ثابت قدم
- تلاش آمریکا برای خروج از برجام
- بحران گروگانگیری لبنان
پانویس
منابع
- Malcolm Byrne, "IRAN-CONTRA AFFAIRS" in ENCYCLOPÆDIA IRANICA, Vol. XIII, Fasc. 5, pp. 491–494
- Nikki R. Keddie, Modern Iran: Roots and Results of Revolution, Yale University Press, 2003.
- Parsi, Trita (2007). Treacherous Alliance: The Secret Dealings of Israel, Iran, and the United States. Yale University Press. p. 118-120. Retrieved 13 March 2015.
پیوند به بیرون
- Understanding the Iran-Contra Affairs, a comprehensive website
- The Iranian Arms Scandal from the Dean Peter Krogh Foreign Affairs Digital Archives
- The Contras: a question of US Funding from the Dean Peter Krogh Foreign Affairs Digital Archives
- Final Report of the Independent Counsel for Iran/Contra Matters (Walsh Report)
- Busby, Robert (2011-02-03) The scandal that almost destroyed Ronald Reagan, سلان
- Time Article بایگانیشده در ۱۰ ژانویه ۲۰۰۷ توسط Wayback Machine
- Arms for Hostages
- Story needs to be told
- The Iran-Contra Affair 20 Years On: Documents Spotlight Role of Reagan, Top Aides. By the National Security Archive
- How the Reagan Administration Taught Iran the Wrong Lessons – Middle East Review of International Affairs, June, 2007 article by Nathan Thrall
- Audio, "The Secret Government: The Constitution in Crisis", ۱۹۸۷ بیل مویرز special on the Iran-Contra Affair
- Condensed article outlining Iran-Contra
- The Importance of the Iran-Contra Scandal, 25 Years Later
- ایالات متحده آمریکا در ۱۹۸۶ (میلادی)
- ایالات متحده آمریکا در ۱۹۸۷ (میلادی)
- انقلاب نیکاراگوئه
- ایالات متحده آمریکا در ۱۹۸۵ (میلادی)
- ایران در ۱۳۶۵
- پنهانکاریها
- رسواییهای سده ۲۰ (میلادی)
- رسواییهای سیاسی در ایالات متحده آمریکا
- سیاست در ۱۹۸۵ (میلادی)
- سیاست در ۱۹۸۶ (میلادی)
- سیاست در ۱۹۸۷ (میلادی)
- عملیاتهای پنهانی
- ماجرای ایران-کنترا
- مجتمع نظامی صنعتی
- فعالیتهای سیآیای در ایران
<ref>
غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نام tce
وارد نشدهاست. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.).
|تاریخ بازیابی=
نیاز به وارد کردن |پیوند=
دارد (کمک)
|تاریخ=
را بررسی کنید (کمک)
رابرت مک فارلین نیز همین موضوع را در برابر سنای کنگره آمریکا شهادت داد؛ و نیز مراجعه گردد به:
Special Trust. Robert C. McFarlane.New York. Cadell and Davis. 1994. pp.31–35
|تاریخ بازیابی=
نیاز به وارد کردن |پیوند=
دارد (کمک)
|تاریخ بازیابی=
نیاز به وارد کردن |پیوند=
دارد (کمک)