۱۴۰۱ اردیبهشت ۱۷, شنبه


سفر چند میلیونی مردم

حاشیه ایست بر فقر گسترده

تعطیلات تقریبا یک هفته ای ایران پایان یافت و از امروز زندگی عادی آغاز می شود. البته، زندگی عادی نخواهد بود زیرا در همین ایام غم گرانی نان بر غم های دیگر افزوده شده است. دولت نتوانست و نمی تواند قیمت نان و قیمت دیگر اقلام مصرفی مردم را کنترل کند زیرا سرنخ این اجناس دست دولت نیست، بلکه دست اتاق بازرگانی و مافیاهایی است که مانند اختاپوس هشت پا ایران را در چنگ خود گرفته اند. بازی یارانه ها و ارز ۴۲۰۰ تومان هم به پایان رسیده است. از ابتدا هم این راه حل نمی توانست جلوی گرانی اقلام مصرفی عامه مردم را بگیرد. راه حل، کنترل دولت، دادن سوبسید به این اقلام - بویژه نان- بود و سپس کنترل بازار. از زمان هاشمی رفسنجانی در چارچوب برنامه "تعدیل اقتصادی" سوبسید هائی که در زمان شاه هم رایج بود و کارساز برداشته شد و مردم را سپردند بدست بازار. هم در دولت روحانی، هم دولت احمدی نژاد بیشتر و عوام فریبانه تر، و اکنون هم در دولت رئیسی، همان سیاست حذف سوبسیدها و قطع کنترل دولت با اسامی مختلفی مانند طرح یارانه ها، سپردن کار مردم به مردم (در واقع سپردن مردم بدست بخش خصوصی) ، ارز ۴۲۰۰ تومانی و حالا "کارت نان" به سبک دوران جنگ دوم جهانی ادامه دارد. تا ساختار و سمت گیری اصلی اقتصادی ایران تغییر نکند مشکلی حل نخواهد شد. حتی اگر هم پولهای بلوکه شده ایران هم به کشور باز گردد، درها به همان پاشنه ای خواهد چرخید که تاکنون چرخیده است.

درباره موج بی سابقه سفرهای هفته گذشته که به گفته فرمانده پلیس راه: « سفرهای هفته گذشته به نسبت تعطیلات عید فطر سال گذشته ۷۰ در صد افزایش داشته است.»

تنها بیش از یک میلیون و نیم نفر رفتند به شهرهای گیلان. ترافیک به سمت شیراز 5 کیلومتر گزارش شد.

 بیش از سه میلیون و ۱۸۵ هزار تردد در محورهای برون شهری پایتخت گزارش شد. مشهد، یزد، اصفهان، مازندران، شهرهای جنوبی کشور و ... همینگونه بود.

برای ما واقعا جای سئوال بود که همزمان با گزارش های بی وقفه ای که از فقر و گرانی در ایران منتشر می شود، این حجم از سفر که خواه نا خواه با هزینه همراه است چگونه می توان توجیه کرد. یکی از همکاران ما در تهران، در همین ارتباط برای ما نوشت:

«من با چند نفر دیگر در همین زمینه گفتگو کردم و همگی به این نتیجه رسیدیم که برایتان می نویسم:

توجه کنید که از بین جمعیت ۸۵ ملیونی ایران اگر 5 ملیون تن هم به سفر بروند،  جای تعجب ندارد و آمار بالائی هم نیست.

اقشار زحمتکش، کارگران با حقوق و درآمدهای پایین و  معلمان نمی توانند به سفرهای یک هفته ای بروند. ضمن آن که طبق اخبار رسمی ۲۰ میلیون از جمعیت ایران،  یعنی بیش از یک چهارم جمعیت حاشیه نشین هستند.  همین آمار در تهران حدود  ۳۰ درصد می باشد. قطعا از بین بیش از 20 ملیون حاشیه نشین هیچکدام به سفر تعطیلات یک هفته ای اخیر نرفته اند.

آنچه واقعیت دارد "گرانی" است، تا آنجا که خود دولتی ها، مجلسی ها، حتی رهبر جمهوری اسلامی هم اعتراف به بیداد گرانی می کنند.  راه حل "کارت نان" فقط برای جلوگیری از شورش نان در ایران است که ما فکر می کنیم این راه حل هم موقتی است و تنها اندکی می تواند شورش علیه گرانی را مقداری به عقب بیاندازد. بنابراین، سفرهای یک هفته گذشته نمی تواند موجب انکار بحران گرانی و احتمال شورش مردم بشود. رسانه های حکومتی این سفرها را بزرگ نمائی می کنند تا بلکه بحران گرانی را در حاشیه قرار بدهند.»