۱۴۰۱ تیر ۱۷, جمعه

اقاقیا \aqāqiyā\، معرب واژۀ یونانی آکاکیا[۱]، در منابع پزشکی عربی، عصاره یا رُبّی عمل‌آمده از نیام میوۀ درخت کِرِت (نام محلی: سلم، عربی: سَنط، صنط) موسوم به قَرَظ. بیرونی معادل سریانی، عربی، فارسی و سندی اقاقیا را به ترتیب دعثاد قرطیٰ، قفل، ملبند شدرک و سلغارها آورده است. در منابع کهن عربی قرظ را گاه «ثمر»، و گاه «ورق» درخت سنط گفته‌اند که گویا مقصود، نیام سبز‌رنگ میوۀ بدون دانه‌ها باشد؛ اما منابع یونانی آکاکیا را نام خود درخت شمرده‌اند. در منابع کهن عربی و فارسی، نام قرظ گاه توسعاً به معنی شجرة القرظ بر خود درخت کرت نیز اطلاق شده است. نامهایی چون شوکة مصریة، شوکة قبطیة، خَرّوب یا خُرنوب مصری / قبطی / شامی، قرض، سَلام و سُلَیم نیز در منابع کهن برای این درخت آمده است، اما چون در همۀ آنها تأکید شده که صمغ عربی از همین درخت گرفته می‌شود، می‌توان گفت که مقصود از همۀ این نامها همان درختی است که امروزه با نام رایج درخت صمغ عربی و درخت بابل، و نام علمی پذیرفتۀ آکاسیای نیل [۲]و نام معادل آکاسیای عربی [۳]شناخته می‌شود و به چند گونه به نام اقاقیا، همگی بومی آمریکای شمالی و مکزیک، هیچ ربطی ندارد (نک‍ : ه‍ د، آکاسیا؛ صمغ عربی) (دیوسکوریدس، تـرجمۀ اصطفن، شم‍ ۱ / ۱۰۸، ص ۹۶-۹۷، اصلاح ابوعبدالله ناتلی، گ ۷۹؛ بدیغورس، بند ۵- ۱۸: قاقیا؛ دینوری، ۹۹؛ رازی، الحاوی، ۲۰ / ۲۵-۲۷؛ ابن‌جزار، ۳۰-۳۱؛ ابن‌سینا، ۲۴۶، ۴۲۷- ۴۲۸؛ بیرونی، ۶۷- ۶۸، ترجمه، ۸۰-۸۱؛ ازدی، ۶۸، ۱۹۷، ۲۹۹؛ ابومنصور، ۳۳-۳۴، ۲۵۴؛ ابن‌میمون، شم‍ ۱۲، ص ۲۷۸؛ ابوالخیر، ۴۹۳، ۵۰۰-۵۰۱، ۵۴۹؛ شرح ... ، شم‍ ۱ / ۷۰، ص ۳۱؛ ابن‌بیطار، تفسیر ... ، شم‍ ۱ / ۱۰۳، ص ۱۴۱-۱۴۲، الجامع ... ، ۲ / ۵۲، ۳ / ۷۳، ۷۷، ۸۵-۸۶، ۴ / ۴، ۱۴-۱۵؛ حاجی زین عطار، ۴۰، ۳۴۳؛ انطاکی، ۱ / ۷۶؛ حکیم، ۵۵، ۲۶۲، ۳۳۷؛ عقیلی، ۱۵۷- ۱۵۸؛ نیز ثابتی، جنگلها ... ، ۵۶- ۵۷، درختان ... ، ۳؛ مظفریان، درختان ... ، ۳۷۴، فرهنگ ... ، ۳، شناخت ... ، ۶۹۱؛ قس: زرگری، ۲ / ۱۴۰-۱۴۱).

بیرونی اختلاف دیدگاه داروشناسان کهن دربارۀ چیستی اقاقیا را چنین خلاصه کرده است: «در اینکه اقاقیا را از قرظ» می‌گیرند هیچ اختلافی نیست اما جالینوس آن را صمغ قرظ (با صمغ خود درخت که به صمغ عربی مشهور است، اشتباه نشود) دانسته (قس: ابومنصور، ۲۵۴: صمغ دارِ "= درخت" وی را قاقیا گویند، نیز قس: ص ۳۴: عصارۀ قرظ است) و بولس رُبّ قرظ (نیز نک‍ : ابن‌میمون، شم‍ ۱۲؛ ابن‌بیطار، همان، ۴ / ۴، ۱۴؛ ابوالخیر، ۴۹۳، قس: ص ۵۰۰: اقاقیا عصارۀ برگ و میوۀ درخت قرظ است و از آن رُبّ می‌سازند، همچنان‌که از حب آس) و اوریباسیوس عصارۀ خشک‌شده و تبدیل به قرص‌شدۀ آن (نیز نک‍ : ابن‌سینا، ۱ / ۲۴۶؛ ازدی، ۶۸) و برخی دیگر آن را «عصارۀ قرظ» گفته‌اند، یعنی برگ خرنوب شامی [و نه عصارۀ نیام خرنوب / سنط] (از‌جمله: ابن‌جزار، ۳۰، که هم به رب برگ و هم به عصارۀ میوه یا نیام درخت اشاره کرده است). بیرونی می‌افزاید که میان آنچه گفته شد، فرقهایی هست. صمغ آن مایعی است که به خودی خود، از شکافهایی که بر درخت می‌اندازد، بیرون می‌آید و سپس خود را می‌گیرد. عصاره مایعی است که از فشردن میوۀ کوبیدۀ درخت به دست می‌آید، و «رب» مایعی است که از جوشاندن آن در آب به دست می‌آید و سپس تصفیه می‌شود و با گذاشتن زیر آفتاب یا حرارت دادن، غلیظ‌تر می‌شود (بیرونی، ۶۸، ترجمه، ۸۱).

ابومنصور موفق هروی (ص ۳۳-۳۴) به دو گونه اقاقیای سرخ و سیاه اشاره دارد که هر دو عصارۀ قرظ هستند، اما داروشناسان بعدی دو رنگ یاقوتی و سیاه را به اقاقیای تازه و خشک‌شده نسبت داده‌اند (انطاکی، همانجا؛ حکیم، ۵۵؛ عقیلی، ۱۵۷).

بهترین اقاقیا آن است که سیاهی آن به سبزی بزند و خوشبو، سخت و گران‌سنگ (چگال) باشد (ابن‌جزار، ابن‌سینا، همانجاها؛ نیز نک‍ : بیرونی، همانجا، ترجمه، ۸۰؛ حاجی ‌زین عطار، ۴۰؛ عقیلی، ۱۵۷- ۱۵۸).

در منابع کهن، اختلافی شایان توجه دربارۀ طبع این دارو وجود دارد و شماری نیز طبع اقاقیای شسته و ناشسته را متفاوت یاد کرده‌اند. از‌جمله آورده‌اند که شسته‌اش سرد از درجۀ دوم و خشک از درجۀ سوم، و ناشسته‌اش سرد و خشک از درجۀ اول (ابن‌بیطار، به نقل از جالینوس، الجامع، ۴ / ۱۵)؛ سرد و خشک (بدون اشاره به درجه، رازی، المنصوری ... ، ۱۶۶)؛ شسته‌اش سرد از درجۀ دوم و خشک از اول درجۀ اول و ناشسته‌اش سرد از درجۀ اول و خشک از درجۀ دوم (ابن‌جزار، همانجا)؛ شسته‌اش سرد و خشک از درجۀ دوم و ناشسته‌اش سرد از درجۀ اول و خشک کمابیش از درجۀ سوم یا در اول درجۀ سوم (ابن‌سینا، همانجا؛ عقیلی، ۱۵۸)؛ سرد از درجۀ اول و خشک از درجۀ دوم (ازدی، همانجا؛ حبیش، ۲۷۳؛ حاجی ‌زین عطار، همانجا)؛ سرد و خشک از درجۀ دوم (ابومنصور، ۲۵۴)؛ شسته‌اش سرد از درجۀ دوم یا اول و خشک از درجۀ اول و ناشسته‌اش خشک از درجۀ سوم (انطاکی، حکیم، همانجاها)؛ اما رازی بر آن است که قوت اقاقیا با شستن کم می‌شود ( الحاوی، ۲۰ / ۲۶).

رازی اقاقیا را در شمار داروهای پرکاربرد یاد کرده است ( المنصوری، ۱۶۵-۱۶۶) و ذکر آن در کتاب الاعتماد ابن‌جزار (که فقط مشتمل بر مهم‌ترین یا پرکاربردترین داروها ست)، و کاربرد آن در نسخه‌های بسیار (مثلاً اخوینی، ۳۲۲، ۴۰۸، ۴۱۰، ۵۲۸-۵۳۳، ۵۶۵، ۵۸۱، ۶۱۲، ۶۲۵، ۶۲۹) نیز حکایت از این رواج دارد. از همین روی، در بسیاری از مآخذ بدل یا جایگزین این دارو (به هنگام در دسترس نبودن) چنین آمده است: همچندش صندل و همچندش عدس پوست‌کنده (بدیغورس، بند ۵- ۱۸؛ نیز تکرار نظر او توسط ابن‌جزار، ۳۱)؛ خون سیاوشان (= دم الاخوین، ازدی، همانجا)؛ حضض یا صندل و عدس پوست‌کنده (حاجی ‌زین عطار، همانجا)؛ همچند آن «عسل» (عدس؟) و صندل و گویند «حضض» که نظر اخیر انسب است (حکیم، ۵۶؛ عقیلی، ۱۵۸).

در منابع کهن پزشکی فواید بسیار برای اقاقیا یاد شده است، از‌جمله: درمان ورمهای گرم، قابض، مانع سیلان منی، رویانندۀ موی و نیکوگردان روی و سودمند در شقاق ناشی از سردی، سودمند برای استرخاء مفاصل، زخمهای دهان، تقویت دید، تسکین‌‌دهندۀ رمد، سیاه‌کنندۀ موی سر (رنگ مو) و بسیاری دیگر (همانجاها).

به گفتۀ دیوسکوریدس، نام اقاقیا بر عصارۀ درختی دیگر نیز اطلاق می‌شود، اما فقط اقاقیای مصری را می‌توان در داروهای چشم به کار برد (ترجمۀ اصطفن، شم‍ ۱ / ۱۰۸، ص ۹۶-۹۷، اصلاح ابوعبدالله ناتلی، گ ۷۹).

 

مآخذ

ابن‌بیطار، عبدالله، تفسیر کتاب دیاسقوریدوس، به کوشش ابراهیم بن مراد، بیروت، ۱۹۸۹ م؛ همو، الجامع لمفردات الادویة و الاغذیة، بولاق، ۱۲۹۱ ق؛ ابن‌جزار، احمد، الاعتماد فی الادویة المفردة، چ تصویری از روی نسخۀ خطی شم‍ ۵۶۴‘ ۳ کتابخانۀ ایاصوفیا، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، ۱۹۸۵ م؛ ابن‌سینا، القانون، بولاق، ۱۲۹۴ ق؛ ابن‌میمون، موسى، شرح اسماء العقار، به کوشش ماکس مایرهف، قاهره، ۱۹۴۰ م؛ ابوالخیر اشبیلی، عمدة الطبیب فی معرفة النبات، به کوشش محمد عربی خطابی، بیروت، ۱۹۹۵ م؛ ابومنصور موفق هروی، الابنیة عن حقائق الادویة، به کوشش احمد بهمنیار و حسین محبوبی اردکانی، تهران، ۱۳۴۶ ش؛ اخوینی بخاری، ربیع، هدایة المتعلمین فی الطب، به کوشش جلال متینی، مشهد، ۱۳۴۴ ش؛ ازدی صحاری، عبدالله، کتاب الماء، به کوشش هادی حسن حمودی، قاهره، ۱۴۱۶ ق / ۱۹۹۶ م؛ انطاکی، داوود، تذکرة اولی الالباب، قاهره، ۱۲۹۴ ق؛ بدیغورس، ابدال الادوية المفردة و الاشجار و الصموغ و الطين، به کوشش یونس کرامتی (نک‍ : هم‍ ،‍ کرامتی)؛ بیرونی، ابوریحان، الصیدنة، روایت عربی، به کوشش عباس زریاب، تهران، ۱۳۷۰ ش؛ همان، ترجمۀ کهن فارسی از ابوبکر کاسانی، به کوشش منوچهر ستوده و ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۸ ش؛ ثابتی، حبیب‌الله، جنگلها، درختان و درختچه‌های ایران، تهران، ۱۳۵۵ ش؛ همو، درختان و درختچه‌های ایران، تهران، ۱۳۴۴ ش؛ حاجی زین عطار، علی، اختیارات بدیعی (قسمت مفردات)، به کوشش محمدتقی میر، تهران، ۱۳۷۲ ش؛ حبیش تفلیسی، کفایة الطب، به کوشش زهرا پارساپور، تهران، ۱۳۹۰ ش؛ حکیم مؤمن، محمد، تحفة المؤمنین، به کوشش روجا رحیمی و دیگران، تهران، ۱۳۸۶ ش؛ دینوری، احمد، النبات، به کوشش برنهارد لوین، ویسبادن، ۱۳۹۴ ق / ۱۹۷۴ م؛ دیوسکوریدس، هیولی الطب، ترجمۀ اصطفن بن بسیل و اصلاح حنین بن اسحاق، به کوشش دابلر، تطوان، ۱۹۵۲ م؛ همان، اصلاح ترجمۀ اصطفن ـ حنین به کوشش ابوعبدالله ناتلی، دست‌نویس کهن شم‍ ۲۸۹ شرقی کتابخانۀ دانشگاه لیدن؛ همان، ترجمۀ عربی مهران بن منصور بن مهران از ترجمۀ سریانی حنین بن اسحاق، چ تصویری، دست‌نویس کتابخانۀ کاخ گلستان (کتابخانۀ سلطنتی سابق)، تهران، ۱۳۸۴ ش؛ رازی، محمد بن زکریا، الحاوی، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۴-۱۳۹۰ ق / ۱۹۵۵-۱۹۷۰ م؛ همو، المنصوری فی الطب، به کوشش حازم بکری صدیقی، کویت، ۱۴۰۸ ق / ۱۹۸۷ م؛ زرگری، علی، گیاهان دارویی، تهران، ۱۳۳۵ ش؛ شرح لکتاب دیاسقوریدوس فی هیولی الطب، به‌کوشش آلبرت دیتریش، گوتینگن، ۱۴۰۸ ق / ۱۹۸۸ م؛ عقیلی علوی شیرازی، محمدحسین، مخزن الادویة، کلکته، ۱۲۵۹ ق / ۱۸۴۴ م؛ کرامتی، یونس، جایگزینی (اِبدال) داروهای ساده (ادویۀ مفرده) در سنت داروشنـاسی / داروسـازی دورۀ اسلامی (تـا سـدۀ هفتـم هجـری) و بـررسی آنها با توجه به پژوهشهای نوین، به همراه تصحیح، شرح و پژوهش تطبیقی کهن‌ترین رساله‌های موجود ابدال ادویه، پایان‌نامۀ دکتری تاریخ علم دورۀ اسلامی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۹۲ ش؛ مظفریان، ولی‌الله، درختان و درختچه‌های ایران، تهران، ۱۳۸۳ ش؛ همو، شناخت گیاهان دارویی و معطر ایران، تهران، ۱۳۹۲ ش؛ همو، فرهنگ نامهای گیاهان ایران، تهران، ۱۳۷۵ ش.

 

یونس کرامتی