۱۴۰۳ شهریور ۴, یکشنبه

 

همکاری و رقابت روسیه، چین و ایران در آسیای مرکزی

آسیای مرکزی به دلیل برخورداری از منابع طبیعی فراوان و موقعیت جغرافیایی، منطقه ای بحرانی است. این منطقه که سرشار از نفت، گاز و مواد معدنی کمیاب است، همچنین به عنوان یک کریدور ترانزیت حیاتی عمل می کند که آسیا-اقیانوسیه، خاورمیانه و اروپا را به هم وصل می کند. این حقایق اهمیت آسیای مرکزی را برای محاسبات استراتژیک روسیه، ایران و چین افزایش می دهد.

به گزارش تحریریه، مرکز مطالعاتی «نشنال اینترست» در تحلیلی با عنوان «موازنه ها و شکست های استراتژیک: روسیه، چین و ایران در آسیای مرکزی» مدعی شده در حالی که تقابل با ایالات متحده، در شرایط کنونی روسیه، چین و ایران را در آسیای مرکزی متحد کرده است اما همکاری آنها بیشتر یک سازش استراتژیک است تا یک اتحاد عمیق.

در این گزارش آمده است: افزایش تمایل به چندقطبی شدن در حال آزمایش میزان انعطاف‌پذیری نظم بین‌المللی لیبرال است، دولت‌ها عجله دارند تا از نظر اقتصادی از رقبای سیاسی خود جدا شوند. این امر آسیای مرکزی را به نقطه کانونی برای یک رقابت ژئوپلیتیکی تبدیل کرده است و به همین دلیل قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای برای نفوذ در آن رقابت می کنند.

آسیای مرکزی به دلیل برخورداری از منابع طبیعی فراوان و موقعیت جغرافیایی، منطقه ای بحرانی است. این منطقه که سرشار از نفت، گاز و مواد معدنی کمیاب است، همچنین به عنوان یک کریدور ترانزیت حیاتی عمل می کند که آسیا-اقیانوسیه، خاورمیانه و اروپا را به هم وصل می کند. این حقایق اهمیت آسیای مرکزی را برای محاسبات استراتژیک روسیه، ایران و چین افزایش می دهد.

به دلیل افزایش انزوای بین المللی روسیه پس از حمله به اوکراین، مسکو اکنون به طور فزاینده ای به آسیای مرکزی به عنوان مرکز فرار از تحریم ها و مسیر صادرات و حمل و نقل برای صادرات انرژی خود وابسته است. چین هم که منافع منطقه‌ای آن بر ابتکار کمربند و جاده (BRI) متمرکز بود، اکنون به دنبال تامین مواد خام و انرژی ارزان در کنار محافظت از خود در برابر شکاف اقتصادی بالقوه با اروپا است. تهران نیز قصد دارد از روابط فرهنگی خود در این منطقه برای توسعه کریدورهای حمل و نقل استراتژیک و تقویت نفوذ و کاهش انزوای اقتصادی استفاده کند.

دیدگاه‌های رقابتی سه کشور برای نظم منطقه‌ای در آسیای مرکزی باعث ایجاد منافع متفاوت در حوزه‌های امنیت، انرژی و تجارت می‌شود به نحوی که غرب می‌تواند از آنها برای تعمیق تعامل خود با منطقه استفاده کند.

امنیت

روسیه، چین و ایران منافع مشترکی در مقابله با نفوذ ایالات متحده در آسیای مرکزی دارند. پس از ۱۱ سپتامبر، ایالات متحده پایگاه های نظامی همچون مرکز ترانزیت در ماناس قرقیزستان و K۲ در ازبکستان برای پشتیبانی از عملیاتش در افغانستان ایجاد کرد. پس از بسته شدن این پایگاه ها، استراتژی ایالات متحده به سمت برنامه های همکاری امنیتی با تمرکز بر آموزش و تمرین های مشترک تغییر کرد. ایالات متحده همچنان با آسیای مرکزی برای ایجاد توازن بین نفوذ روسیه، چین و ایران تعامل می کند و در عین حال ثبات و استقلال کشورهای آسیای مرکزی را ارتقا می‌دهد، که سه قدرت آن را به‌عنوان یک چالش مستقیم برای تسلط منطقه‌ای و منافع استراتژیک خود می‌دانند.

مبارزه با تروریسم همچنین یک دغدغه مشترک برای روسیه، چین و ایران در آسیای مرکزی است. از اینرو نگرانی در مورد داعش و القاعده منجر به همکاری امنیتی و تبادل اطلاعات از طریق سازمان همکاری شانگهای (SCO) شده است که ایران در سال ۲۰۲۳ به عنوان عضو کامل آن پذیرفته شد.

همکاری و رقابت روسیه، چین و ایران در آسیای مرکزی

علیرغم این منافع مشترک، روسیه، چین و ایران اهداف متضادی در آسیای مرکزی به ویژه در مورد سیطره امنیتی دارند. روسیه با داشتن پایگاه های اصلی در تاجیکستان و قرقیزستان، مهمترین حضور نظامی را دارد و سازمان پیمان امنیت جمعی (CSTO) را رهبری می کند. چین برای مقابله با تسلط روسیه بدون به چالش کشیدن مستقیم آن، تعامل امنیتی خود را از طریق سازمان همکاری شانگهای گسترش داده و یک پایگاه نظامی واکنش سریع را در تاجیکستان ایجاد کرده است. همزمان ایران نیز به دنبال جبران کمبود حضور نظامی خود در منطقه از طریق مشارکت های امنیتی و اقتصادی است.

موضوع مهم دیگر رویکردهای متفاوت به کشور به گروه های اسلام گرا است. در حالی که هر سه کشور مخالف افراط گرایی هستند، آنها در مورد اینکه کدام گروه را باید در این دست طبقه بندی شوند، اختلاف نظر دارند. ایران از لحاظ تاریخی از جنبش‌های اسلام‌گرا در آسیای مرکزی، مانند حزب رنسانس اسلامی تاجیکستان (IRPT)، حزب التحریر و جنبش اسلامی ازبکستان (IMU) حمایت کرده است. از سوی دیگر روسیه و چین، جنبش های اسلامی را تهدیدی برای امنیت منطقه ای و داخلی می دانند. روسیه به دلیل ارتباط با شبه نظامیان چچن، IMU را یک تهدید امنیتی مهم می بیند. روسیه حزب التحریر را هم به دلیل ایدئولوژی رادیکال و تمایل ظاهری آن به ایجاد خلافت، بی ثبات کننده می داند. چین نگرانی های مشابهی در مورد جنبش اسلامی ازبکستان و حزب التحریر به عنوان تهدیدی مستقیم برای ثبات منطقه ای و منافع خود در سین کیانگ می نگرد.

این واگرایی همکاری سه جانبه را در مقابله با تهدیدات امنیتی پیچیده می کند، زیرا هر کشور اتحادهای استراتژیک و مواضع ایدئولوژیک خود را در اولویت قرار می دهد. در عین حال، کشورهای آسیای مرکزی از اتکای بیش از حد به روسیه برای امنیت مرزی و منطقه ای خسته شده اند و به دنبال تنوع بخشیدن به شرکای امنیتی خود برای محافظت در برابر سلطه مسکو هستند.

در حالی که احساسات منطقه‌ای در حال حاضر برای افزایش همکاری‌های نظامی با غرب مساعد نیست، سیاست‌گذاران (آمریکایی) باید بر تحول این دکترین‌های امنیت منطقه‌ای مختلف اشراف داشته باشند تا زمان مطلوب‌ برای تعامل مجدد امنیتی با جمهوری‌های آسیای مرکزی را شناسایی کنند.

انرژی

شروع جنگ در اوکراین و متعاقب آن از دست دادن بازار گاز اروپا به همگرایی موقت منافع روسیه و چین در انرژی در آسیای مرکزی منجر شده است. این امر باعث شد تا کشورهای آسیای مرکزی فضای مانور کمتری داشته باشند. در حالی که کشورهای آسیای مرکزی مشتاق کاهش وابستگی خود به چین و روسیه هستند، در کوتاه مدت فقدان مسیرهای صادراتی جایگزین مناسب به شدت مانع توانایی آن ها در نزدیکی به غرب می شود.

با معکوس شدن جریان گاز در سیستم خط لوله گاز آسیای مرکزی، اکتبر ۲۰۲۳ اولین باری بود که در آن گاز روسیه از طریق ازبکستان به جمهوری‌های شوروی سابق و سپس چین وارد شد. با اینکه همکاری گسترده مسکو برای تشکیل اتحادیه گاز سه جانبه با آستانه و تاشکند محقق نگشت، گازپروم متعهد شد سالانه ۲.۸ میلیارد متر مکعب گاز به ازبکستان عرضه کند.

با این معامله، تاشکند امیدوار است کمبود مزمن انرژی زمستانی خود را که منجر به توقف تقریباً کامل صادرات انرژی می شود، کاهش دهد. طبق گزارش ها، قزاقستان همچنین به دنبال بهره برداری از نقش جدید خود به عنوان کریدور حمل و نقل برای صادرات انرژی روسیه به چین است. تصمیم آستانه تا حدودی به دلیل بی‌اعتنایی شرکت‌های انرژی غربی برای آغاز پروژه‌های جدید و قصد آنها برای خروج از منطقه به دلیل خطرات تحریم‌ها، اتخاذ شد.

همکاری و رقابت روسیه، چین و ایران در آسیای مرکزی

نقش جدید روسیه به عنوان صادرکننده انرژی در اوراسیا، وضعیت موجود در منطقه را تغییر داده و معضلات فوری را برای جمهوری‌های شوروی سابق ایجاد کرده است. ترکمنستان بیشترین ضرر را از چرخش روسیه به سمت شرق می کند. ورود گاز ارزان تر روسیه به بازار انرژی اوراسیا حدود ۸۰ درصد از درآمدهای دولت ترکمنستان را به خطر می اندازد. این موضوع باعث افزایش علاقه به تکمیل پروژه خط لوله ترکمنستان-افغانستان-پاکستان-هند (TAPI) با پیشنهادات جدید برای انتقال گاز ترکمنستان به اروپا از طریق پاکستان شده است. با این حال، تکمیل خط لوله تاپی درخاک افغانستان بسیار نامشخص است.

از آنجایی که پایان خط لوله تاپی به زودی امکانپذیر نیست، مسیر مورد علاقه دیگر به اروپا، خط لوله ترانس خزر است که ترکمنستان را از طریق آذربایجان به کریدور گاز جنوبی اروپا متصل می کند. این پروژه در ماه مه ۲۰۲۴ با وعده تحویل گاز به اروپا تا سال ۲۰۳۰ احیا شد.

واگرایی بنیادین منافع در بازارهای انرژی آسیای مرکزی بین روسیه و چین از یک سو و ایران از سوی دیگر باید به دقت توسط کشورهای غربی مورد استفاده قرار گیرد. غرب باید با ارائه راهکارهای موفق انتقال انرژی و تنوع اقتصادی، بر تبدیل شدن به یک شریک مهم برای آسیای مرکزی تمرکز کند. این تعامل باید در درازمدت تداوم داشته باشد و به جنبه های دیپلماتیک و اقتصادی هم توجه کند و حتی تعهد کند که با برآوردن نیازهای کوتاه مدت، رقابت موثری را با روسیه و چین ایجاد کند.

با این حال، برای تشویق کشورهای آسیای مرکزی برای کاهش وابستگی فوری خود به بازار چین، کشورهای غربی ممکن است به کشورهای آسیای مرکزی اجازه دهند گاز و نفت را از طریق ایران به هند انتقال دهند. نفوذ محدود اقتصادی و سیاسی ایران در آسیای مرکزی، همراه با کاهش اخیر نقش در بازار انرژی، آن را به تهدید منطقه‌ای کوچکی برای منافع غرب تبدیل می‌کند. در مقابل، تقاضای انرژی هند می تواند با واردات چین رقابت کند. این استراتژی می تواند فضای تنفس بیشتری را برای کشورهای منطقه ایجاد کند و برای اروپا هم برای ساخت خط لوله ترانس خزر زمان بدهد.

تجارت

چشم‌انداز تجاری کنونی در آسیای مرکزی، چشم‌اندازی مطلوب‌تر،ولی حساس‌تر به زمان، برای تعامل استراتژیک غرب فراهم می‌کند. درگیری های ژئوپلیتیکی اخیر درکل منافع تجاری ایران، چین و روسیه در آسیای مرکزی را تغییر نداده است. با این حال، به دو دلیل اهمیت استراتژیک آن افزایش یافته است. نخست، کشورهای آسیای مرکزی، به ویژه قزاقستان و قرقیزستان، حلقه مهمی در استراتژی فرار از تحریم روسیه بوده اند. ثانیاً، روسیه، ایران و چین قصد دارند بر رشد اقتصادی اخیر آسیای مرکزی سرمایه گذاری کنند. اگر چین و روسیه از همکاری برای حذف ایران از بازار انرژی سود بیشتری داشته باشند، درمقابل ایران و چین هم از همکاری تجاری از طریق BRI به قیمت روسیه بهره بیشتری خواهند برد.

به دلیل درگیری روسیه به جنگ در اوکراین، موقعیت تجاری چین در منطقه به طور قابل توجهی، به ویژه در قرقیزستان و ازبکستان، تقویت شده است. علاوه بر این، ابتکار BRI چین عمدتاً بر گسترش «راهروی میانی» متمرکز بود که تولیدکنندگان چینی را با مصرف‌کنندگان اروپایی از طریق آسیای مرکزی و ایران وصل می کند و همزمان روسیه را دور می زند. عملکرد کریدور میانه می تواند با ارائه مسیرهای تجاری جایگزین که اتکای بیش از حد به زنجیره های تامین دریایی را کم کند که در معرض شوک های ژئوپلیتیکی (تنگه تایوان و کانال سوئز) قرار دارد، یک سناریوی برد-برد برای اروپا و چین است.

با این حال، نشانه‌های اخیر حاکی از سکون موقت در پروژه‌های تجاری چین در منطقه است که به احتمال زیاد ناشی از شرایط نامطلوب اقتصادی داخلی است. علیرغم امضای توافقنامه اخیر برای راه آهن چین، قرقیزستان و ازبکستان، سرمایه گذاری مستقیم خارجی چین در سال ۲۰۲۴ به میزان قابل توجهی کاهش یافته است. این به کشورهای غربی فرصتی می دهد تا مشارکت خود را با کشورهای آسیای مرکزی تقویت کنند. تمرکز غرب باید بر ارائه نوعی سرمایه‌گذاری باشد که بتواند رشد و همکاری منطقه‌ای از پایین به بالا را تقویت کند، همچون ایجاد ارتباطات داخلی و منطقه‌ای خارج از مسیر باریک شرق به غرب در ابتکار BRI چین.

همکاری و رقابت روسیه، چین و ایران در آسیای مرکزی

این سیاست ها نیز زمان زیادی نیاز دارند تا به ثمر بنشینند بنابراین کشورهای غربی به یک تاکتیک کوتاه مدت برای مقابله با سلطه تجاری چین در منطقه نیاز خواهند داشت. یکی از گزینه ها می تواند اجازه دادن به هند برای تجارت با جمهوری های آسیای مرکزی از طریق بندر چابهار ایران باشد که در ابتدا در سال ۲۰۱۸ برای آن معافیت تحریمی دریافت کرده بود.

ضرورت تمرکز بر اوضاع منطقه

محرک اصلی همکاری میان روسیه، چین و ایران در آسیای مرکزی، درک مشترک آنها از تهدیدات متقابل است. حضور ایالات متحده در منطقه، با توجه به پایگاه های نظامی و همکاری های امنیتی آن، به عنوان چالشی برای تسلط منطقه ای آن تلقی می شود. در همین راستا، تهدید تروریسم و افراط گرایی، به ویژه از سوی گروه هایی مانند داعش و القاعده، این کشورها را وادار می کند تا در تلاش های ضد تروریسم و تبادل اطلاعات با یکدیگر همکاری کنند.

با این حال، با جدایی نسبی ایالات متحده از آسیای مرکزی و رقابت فزاینده بر سر منابع آن، تضاد منافع اساسی در میان این کشورها آشکارتر شده است. هدف روسیه، چین و ایران تامین نیازهای انرژی و منافع اقتصادی خود است که منجر به رقابت‌هایی می‌شود که اغلب با ظاهر همکاری آنها در برابر تهدیدات مشترک پوشش داده می شود.

بنابراین، در حالی که تقابل با ایالات متحده و تمایل به تغییر نظم بین المللی، اکنون روسیه، چین و ایران را در سطح جهانی و در آسیای مرکزی متحد کرده است، همکاری آنها بیشتر یک تفاهم استراتژیک است تا یک اتحاد عمیق. گذشته از ظاهر، تضاد آنها بیشتر از اشتراکات است و همین امر ماهیت شکننده همکاری آنها در منطقه را برجسته می سازد.

با این حال، تا زمانی که کشورهای غربی به یک برنامه بلندمدت برای تعامل استراتژیک با آسیای مرکزی متعهد نشوند، بعید است که تنش‌های در حال جوشش فوق، بتواند تغییری را ایجاد کند. برای انجام این کار، کشورهای غربی باید سیاست‌هایی اتخاذ کنند که رقابت تجاری و انرژی را بین روسیه، چین و ایران و همچنین با دیگر بازیگران منطقه مانند هند و ترکیه تحریک کند. این امر فضا را به جمهوری های آسیای مرکزی می‌دهد تا با تبدیل پویایی منطقه‌ای به یک بازار عرضه اقتصادی و دیپلماتیک، از خود محافظت کنند.

پایان/

۳ شهریور ۱۴۰۳ - ۰۸:۰۰
کد خبر: 30350

برچسب‌ها