۱۴۰۳ شهریور ۹, جمعه

 مطبوعات ایران باید

تابع تیراژ و آگهی شوند!

مطبوعات ایران به سامان نخواهند شد، مگر آن که حکومت به یک اصل طلائی بازگردد و آن اتخاذ سیاست روی پا قرار گرفتن خود این مطبوعات و تامین بودجه خود با آگهی های تجاری و سرمایه گذاری های صاحب امتیازهای آن در بازار کار و سرمایه است.

این همان اصلی است که مطبوعات غیر دولتی در جهان از آن تبعیت می کنند. روزنامه میتواند ارگان این و یا آن سازمان حکومتی و یا دولتی و یا خصوصی باشد، اما این مسئله باید با صراحت اعلام شود. مثلا اگر روزنامه ای نقش ارگان دولت را یدک می کشد و یا مانند روزنامه خراسان وابسته به آستانقدس رضوی است و یا دنیای اقتصاد ارگان اتاق بازرگانی و یا روزنامه "جوان" ارگان سپاه پاسداران است، این وابستگی ها را باید اعلام کند.

در جمهوری اسلامی این مرزها مغشوش است، چنان که حتی در دوران شاه هم نبود. در آن دوران، چند روزنامه مطرح مانند کیهان و اطلاعات و یا حتی آیندگان اگر هم درابتدا سرمایه و کمک مالی از رژیم گرفته بودند، این کمک دائمی نبود، بلکه کمک اولیه بود تا روزنامه های مورد اشاره روی پای خودشان بایستند و از راه تیراژ، آگهی و فروش هزینه خود را تامین کنند. حال اگر برای مثال عباس مسعودی و یا مصطفی مصباح زاده سناتور بودند و حقوقی هم می گرفتند این ربطی به درآمد دو روزنامه بزرگ کیهان و اطلاعات نداشت و آنها متکی به تیراژ روزنامه و بویژه هفته نامه های پهلوئی خود مثل "زن روز"، "اطلاعات جوانان"، اطلاعات بانوان، کیهان ورزشی، کیهان بچه ها بودند که تیراژ بالا داشتند و آگهی می گرفتند.

هیچ تاجر و سرمایه داری برای چشم و ابروی فلان سردبیر و یا فلان صاحب امتیاز روزنامه پول آگهی نمیدهد، بلکه نگاه می کند که آن روزنامه و آن مجله چه تیراژی دارد و شمار خوانندگان انها چقدر است و به این تناسب آگهی میدادند.

صاحب امتیاز و صاحب فلان موسسه مطبوعاتی می توان فعالیت های صنعتی و مالی و بانکی داشته باشد و از کنار آن نیز بخشی از هزینه موسسه اش را تامین کند. برای مثال دکتر مصباح زاده صاحب امتیاز روزنامه کیهان سهامدار دو بانک ایران و انگلیس و بانک ایران و ژاپن هم بود.

ما قصد ورود به جزئیات را نداریم، بلکه اصل مسئله را مطرح کردیم. یعنی روی پای خود ایستادن مطبوعات. و این امکان ندارد مگر از طریق تیراژ، فروش و آگهی.

اگر این اصل بر مطبوعات جمهوری اسلامی حاکم شود، آنوقت بسیاری از روزنامه ها یا از دور خارج می شوند و یا به مردم نزدیک می شوند. در اینصورت است که روزنامه کیهان با 8 هزار تیراژ روزانه هرچه دلش خواست منتشر نمی کند، زیرا باید چیزی بنویسد که مردم این روزنامه را بخرند و تاجر و سرمایه دار به آن آگهی بدهد. همین وضع شامل حال روزنامه های اطلاعات و جمهوری اسلامی و دیگر مطبوعاتی که خود را به بودجه دولت و نهادهای حکومتی گره زده و به آنها دخیل بسته اند نیز می شود و به تدریج یا این روزنامه ها آنچه را مردم می خواهند می نویسند و یا چاره ای ندارند جز آن که صحنه را ترک کنند و البته یک راه حل دیگر هم در برابر آنها و آن است و آن تغییر مدیریت و سردبیری و سیاست است.