محمدعلی بهمنی درگذشت؛ «رودخونهها رودخونهها منم میخوام راهی بشم»
- فرج بالافکن
- بیبیسی
محمدعلی بهمنی، شاعر و ترانهسرای نامآشنای موسیقی ایران شب گذشته در تهران قلبش از تپش ایستاد و قرار است که فردا یکشنبه مراسم خاکسپاری او از مقابل تالار وحدت تهران آغاز شود. آقای بهمنی از یک سو با سرودن ترانههای خاطرهانگیزی چون «هوای قفس با صدای حمیرا»، «رودخونهها با صدای رامش» و یا «خرچنگهای مردابی با صدای حبیب» جایگاه ویژهای در شعر و موسیقی ایران برای خود کسب کرد و از طرف دیگر با پذیرش ریاست شورای شعر و ترانه دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، انتقادهایی را نیز به جان خرید.
محمدعلی بهمنی، ۸۲ سال پیش در ۲۷ فروردین ۱۳۲۱ در قطار مسیر تهران به اندیمشک به دنیا آمد. خود در این باره گفته بود: «دو ماه به زمان تولدم باقیمانده بود که برادرم در دزفول بیمار میشود. خانواده هم از این فرصت استفاده میکنند تا به عیادتش بروند. این است که در قطار بهدنیا آمدم و در شناسنامهام درج شد «متولد دزفول»، چون دایی من در ثبت احوال آن منطقه بود، شناسنامهام را همان زمان میگیرد. البته زیاد آنجا نبودم، همان زمان ۱۰ روز یا یکماه را در آنجا سپری کردیم، در اصل تهرانی هستیم. پدرم برای ده ونک و مادرم برای اوین است. در اصل ساکن خود بندرعباس بودیم. دوران کودکی را تهران، بخش شمیرانات، شهر ری، کرج و… بهصورت پراکنده بودیم، چون پدرم شاغل در راهآهن بود، مأموریتهای ایستگاهی داشتند. از سال ۱۳۵۳ به بندرعباس رفتم.»
از چاپخانه مجله روشنفکر تا برنامه گلهای رادیو
چاپخانه مجله روشنفکر را باید نقطه عطف مهمی در شکلگیری شخصیت شعری محمدعلی خردسال دانست. در آنجا با فریدون مشیری، شاعر برجسته ایران آشنا شد که آن موقع دبیر صفحه شعر و ادب مجله بود. در سال ۱۳۳۲ اولین شماره مجله روشنفکر روی پیشخوان روزنامهفروشیهای پایتخت قرار گرفت. محمدعلی ۱۱ ساله هم در چاپخانه مشغول به کار بود که مشیری ذوق شاعرانه او را دریافت و نخستین شعر محمدعلی را در همان مجله چاپ کرد.
۱۰ سال به این ترتیب گذشت و در سال ۱۳۴۲ که جوان ۲۱ سالهای بود از چاپخانه راهی رادیو تهران شد که برنامه گلهایش در اوج فرهنگ شنیداری موسیقی ایران قرار داشت. حاصل آن دوران طلایی در کارنامه آقای بهمنی با ترانههای ماندگاری از جمله «قصه دل» با صدای عماد رام، «هوای قفس» با صدای حمیرا، «چادر نماز» با صدای رامش و «زندگی» با صدای ایرج، به ثبت رسیده است.
شعر یکی از ترانههای به یادماندنی آقای بهمنی در سال ۱۳۵۴ با اجرای ستودنی مهستی از رادیو و تلویزیون ملی ایران پخش شد که آهنگ و تنظیم ترانه از صدرالدین مهوان بود؛
End of مطالب پیشنهادی
دريا دريا
دريا منو صدا کن
خاک رو با آب دوباره آشنا کن
دريا دلم گرفته دريا دلم گرفته
منو از اين گرفتگی رها کن رها کن رها
همچنین آقای بهمنی در حد فاصل سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۶، چهار مجموعه شعر «باغ لال»، «در بیوزنی»، «عامیانهها» و «گیسو، کلاه، کفتر» را منتشر کرد. این همان ایامی است که او ساکن بندرعباس شده بود.
آقای بهمنی در بندرعباس، برنامهٔ صفحهٔ شعر را برای شبکه استانی خلیج فارس تهیه کرد و در سال ۱۳۷۴ صفحهای با عنوان «تنفس در هوای شعر» را در هفتهنامهٔ ندای هرمزگان به راه انداخت. در طول این سالها نیز همچنان سرودههایش را در ترانههای بسیاری میتوان شنید. مثل «دهاتی» و «دلخوشی» با صدای شادمهر عقیلی، چندین ترانه برای ناصر عبداللهی، «چه آتشها» با صدای همایون شجریان و یا «پردهنشین» با صدای علیرضا قربانی حاصل این دوران است.
در سالهای بعد از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ آقای بهمنی چندین کتاب شعر منتشر کرد. از جمله در سال ۱۳۶۹ کتاب «گاهی دلم برای خودم تنگ میشود» و یا دو دفتر شعر «دهاتی» و «غزل» در سال ۱۳۷۷، «من زندهام هنوز» و «غزل فکر میکنم» در سال ۱۳۸۸ و «غزل زندگی کنیم» را در سال ۱۳۹۲ منتشر کرد.
از ریاست دفتر شعر و ترانه وزارت ارشاد تا شبهای بخارا
آقای بهمنی حدود شش سال پیش در شهریور ۱۳۹۷ و به هنگام استعفا از ریاست شعر و ترانه دفتر موسیقی وزارت ارشاد با تلخی روزهای نوجوانی خود را به یاد آورد: «ازسال ۱۳۴۲ که بهمهربانی استادم گرامییاد فریدونمشیری در رادیو، سرودن ترانه را تجربه میکردم تا امروز، هرگز از تشویقی مغرور و از انتقادی دلگیر نشدهام.»
او از زمستان سال ۱۳۹۳ و پس از درگذشت مشفق کاشانی به این سمت منصوب شده بود اما چهار سال بعد در متن استعفایش نوشت: «من باآگاهیِاشتباهم از قبول (ریاست شورای ترانه) - نه بهدلیل این که شش ماه است کارشناسانش هم حقوقی دریافت نکردهاند. فقط به این دلیل که دیگر مزاحم ترانههای ضعیف نباشم. باشرم خداحافظی میکنم.»
ماجرا از مجوز انتشار آلبوم موسیقی «ابراهیم» محسن چاوشی آغاز شد و با مجادله لفظی میان آقای بهمنی در مقام رئیس شورای شعر و ترانه وزارت ارشاد و یغما گلرویی، شاعر و چند ترانهسرای دیگر در شبکههای اجتماعی بالا گرفت. تا آنجا که آقای گلرویی برعلیه او به تندی نوشت: «رئیس شورای سانسور در مصاحبهای عریانی و کلمه ممنوع آغوش را دلیل مجوزنگرفتن آلبوم چاوشی عنوان کردند و فردایش حرفهایشان را تکذیب کردند.»
این بگومگوهای فضای مجازی سرانجام به استعفای آقای بهمنی از ریاست دفتر شعر و ترانه وزارت ارشاد انجامید. یک سال بعد در شب دوم از مجموعه شبهای بخارا به همت علی دهباشی، بار دیگر به جمع یارانش بازگشت.
سهشنبه شب ۲۷ فروردین ۱۳۹۸، او در شب هفتادوهفت سالگی پشت تریبون «شب محمدعلی بهمنی» قرار گرفت و با شوخطبعی معمولش در گردهمایی علاقهمندان به سرود و ترانه ایران در کانون زبان فارسی پایتخت حضور یافت.
محمدعلی بهمنی در «خرچنگهای مردابی» چنین سروده است:
دراین زمانهٔ بیهای و هوی لالپرست
خوشا به حال کلاغان قیل و قالپرست
چگونه شرح دهم لحظهلحظهٔ خود را
برای اینهمه ناباور خیالپرست
به شبنشینی خرچنگهای مردابی
چگونه رقص کند ماهی زلالپرست
رسیدهها چه غریب و نچیده میافتند
به پای هرزهعلفهای باغ کالپرست
رسیدهام به کمالی که جز اناالحق نیست
کمال دار برای من کمالپرست
هنوز زندهام و زنده بودنم خاریست
به تنگچشمی نامردم زوالپرست