۱۴۰۱ تیر ۲۱, سه‌شنبه

هفته گذشته وزیر خارجه ایران در دیدار با همتای ایتالیایی خود در رم گفت که ایران خواستار سهم طبیعی خود در بازار انرژیاست. وزیر خارجه ایتالیانیز تاکید کرد که شرکت‌های ایتالیایی علاقه‌مند هستند به فعالیت‌های اقتصادی خود در ایران ادامه دهند. اینکه تا چه اندازه ایتالیا فعلا می تواند مستقل از آمریکا با ایران روابط اقتصادی برقرار کند مسئله ای دیگر است ولی اصل تلاش و حرکت برای شکستن محاصره اقتصادی آمریکا و گره نزدن مناسبات ایران با دیگر کشورها به سرنوشت برجام اقدام درستی است. همانطور که ایران در هفته های اخیر با بسیاری از کشورهای همسایه، آسیایی و آمریکای لاتین توانسته مناسبات و قراردادهایی تازه منعقد کند، می تواند با اروپا نیز در این جهت حرکت کند. شرایط جهانی ناشی از جنگ اوکراین امروز اجازه داده که برخلاف دیپلماسی دولت روحانی که یکسره متوجه احیای برجام آن هم از طریق مذاکرات با غرب، حتی گاه و عموما به قیمت خراب کردن مناسبات با چین و روسیه بود، میتوان به یک دیپلماسی وسیع تر و دوراندیشانه تر که مسئله را به شکل شکستن محاصره اقتصادی ایران با همه وسایل و با اسفتاده از همه امکانات و ارتباط های جهانی می بیند گذار کرد. 

حتی امروز در اروپا نیز بسیاری از گرایش های سیاسی و اقتصادی خواهان فاصله گرفتن از آمریکا و همکاری با روسیه و چین هستند. این جریان ها که روز به روز هم قدرتمند تر می شوند استدلال می کنند که مواد خام جهان در روسیه و چین و هند و افریقا و آمریکای لاتین است. صنایع جهان هم در همین جا متمرکز شده است. اگر ارتباط اروپا با این جهان قطع شود دیگر نه به مواد خام دسترسی دارد و نه به کالاهای ساخته شده. بنابراین این تصور که چاره ای نیست جز توسل به جنگ هنوز وجود دارد و همین تصور اختلافاتی را در میان کشورهای اروپائی و حتی در خود هر یک از کشورها بوجود آورده است. درواقع با اشکار شدن اینکه ناتو هیچ شانسی در عملیات نظامی علیه روسیه و چین ندارد، این پیمان در آینده یا باید فروبپاشد یا قدرت نظامی آن معطوف به جنگ علیه افریقا و آمریکای لاتین شود. افزایش هزینه های نظامی کشورهای اروپایی دیگر علیه روسیه معنایی ندارد. نه امنیتی را تضمین می کند، نه تهاجمی را ممکن تر. فقط می تواند علیه کشورهای دیگر به کار رود. در حالیکه جنگ علیه افریقا و آمریکای لاتین هم به همین سادگی ممکن نیست چون نه مردم آن کشورها زیربار می روند، نه تناسب قوای جهانی اجازه آن را می دهد، نه جنجالی که خود آنها درباره اوکراین بوجود آورده اند دستشان را در چنین عملیاتی در آینده باز می گذارد.

به این ترتیب شرایط در خود اروپا نیز متحول است و احتمال اینکه در اروپا بتدریج نیروهای تازه ای به قدرت برسند که از دنباله روی آمریکا فاصله بگیرند کم نیست که خیلی زیاد است. بویژه که بحران اقتصادی داخلی شرایط را برای حکومت های گلوبالیست دارای ماهیت فراملی روزبروز دشوارتر می کند و این کشورها را وادار می کند که منافع ملی را در الویت نسبت به منافع گروه بندی های فراملی قرار دهند.

بنابراین گسترش تلاش برای برقراری روابط مستقل از آمریکا با اروپا نیز بدون چشم انداز نیست. ولی به نتیجه رسیدن این تلاش مستلزم آن است که به پشتوانه مناسبات با شرق متکی شود. اعلام این هفته وزیر خارجه ازبکستان که ایران در اجلاس آینده پیمان شانگهای در سمرقند به عضویت این پیمان پذیرفته خواهد شد گامی در این جهت است. همانطور که پذیرفته شدن ایران به اتحادیه بریکس نیز همین معنا را دارد. بویژه که این اتحادیه شامل چین، هند، روسیه، برزیل، افریقای جنوبی می رود که به رقیب کشورهای صنعتی گروه ۷ تبدیل شود. عضویت ایران در بریکس می تواند جایگاهی دیگر به نقش جهانی کشور ما بدهد که در مناسبات ما با اروپا نیز موثر واقع شود!