روز جهانی حیات وحش؛ تراژدی پیروز و زندان برای حافظان یوز
مجموعه «ناظران میگویند» بیانگر نظر نویسندگان آن است. بیبیسی فارسی میکوشد در این مجموعه، با انعکاس دیدگاهها و افکار طیفهای گوناگون، چشمانداز متنوع و متوازنی از موضوعات مختلف ارائه دهد. انتشار این آرا و نقطهنظرها، به معنای تایید بیبیسی نیست.
این یادداشت به مناسبت سه مارس، روز جهانی حیات وحش نوشته شده است. نویسنده یک فعال سیاسی و زندانی سیاسی سابق است که با پرونده فعالان محیط زیست آشنایی نزدیک دارد. نام نویسنده برای حفظ امنیتش نزد بیبیسی محفوظ است.
«ما به عنوان گروهی از علاقهمندان به طبیعت و متخصصان اکولوژی و حیات وحش گرد هم آمدهایم تا تمام تلاش خود را وقف حفظ گوشهای از طبیعت شکننده و آسیب دیده ایران کنیم و با تمرکز بر حفظ حیات وحش و زیستگاههای طبیعی در جهت بازسازی و اعتلای میراث طبیعی این سرزمین بکوشیم.»
این بخشی از سخنان بنیان گذاران موسسه حیات وحش میراث پارسیان است، سازمانی غیردولتی که با همراهی همکاران بین المللی شامل برنامه عمران سازمان ملل متحد، حمایت و تلاش بی سابقهای را برای حفاظت از یوزپلنگ آسیایی، در خطرترین گربهسان کره زمین، آغاز کرد.
کاووس سیدامامی، سام رجبی، امیرحسین خالقی، سپیده کاشانی، هومن جوکار، طاهر قدیریان، مراد طاهباز و نیلوفر بیانی، هشت فعال محیط زیست که در زمستان سال ۹۶ به همراه تعداد زیادی از دیگر فعالان محیط زیست بازداشت شدند، گروهی از اعضای سابق و وقت موسسه حیات وحش پارسیان بودند.
مرگ مشکوک کاووس سید امامی در سلول انفرادی با گذشت تنها دو هفته از بازداشت و صدور ۵۲ سال زندان برای باقی اعضای این پرونده مهر تاییدی شد بر جرم انگاری گسترده و رویکرد سرکوبگرانه نظام حاکم به فعالیت های حفاظتی و حمایتی از حیات وحش ایران. این رویکرد امنیتی تاکنون در ابعاد گوناگون تبعات ویرانگری بر محیط زیست این سرزمین داشته است.
۷ فعال زندانی و قصه یوزپلنگ آسیایی، یا چگونه حفاظت از پیروزها ممکن بود!
هنگامی که کار بر پایان نامه کارشناسی خود با موضوع یوزپلنگ آسیایی را آغاز کرد شیفته گربه سانان بزرگ شد؛ هومن جوکار، یکی از معتبرترین فعالان حیات وحش ایران که پس از سالها مطالعه بر یوزها مدیر پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی شد. پروژهای بین المللی که در سال ۱۳۸۰ برای حفاظت از آخرین یوزپلنگهای آسیا شروع به کار کرد.
او از سال ۱۳۸۰ به خاطر تلاشهایش برای حفاظت از این گونه عضو «گروه متخصصان گربه سانان» در اتحادیه بین المللی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی IUNC است.
در کنار او و دیگر اعضای این گروه، امیر حسین خالقی، متخصص حفاظت از حیات وحش که از ۱۳۸۰ تاکنون در پروژههای حفاظتی گوناکونی در ایران فعالیت کرده است، ازجمله همکاران پروژه بین المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی است.
امیرحسین در پروژههای متاخر تر خود تلاش کرده بود تا بنا به رویکری نو و کمتر پرداخته شده در ایران، پیوند بهتری میان جامعه محلی و حفاظت برقرار کند. این تلاش ها به مرور منجر به همکاری جامعه محلی با پارکهای ملی و پروژههای حفاظتی شده بود. ایجاد معیشت جایگزین برای شکارچیان در پارک ملی گلستان و به خصوص طرح مذاکره با دامداران پارک ملی توران، زیستگاه یکی از آخرین جمعیت های مانای یوزپلنگ آسیایی، منجر به انجام هماهنگیها جهت جابجایی آغل های آنان به خارج از محدوده های حفاظت شده شد.
امیرحسین خالقی از سال ۱۳۹۲ به پاس فعالیتهای فوقالعاده اش برای نجات یوزپلنگ آسیایی و پلنگ ایرانی عضو گروه متخصصان گربه سانان در اتحادیه بین المللی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی IUNC است.
حفاظت از یوزپلنگ آسیایی اما همراهان دیگری را نیز از میان متخصصان پرونده فعالان محیط زیست داشته است؛ طاهر قدیریان، برنده جایزه «دانشمند جوان» برنامه انسان و کره مسکون سازمان ملل، جایزهای که به پاس فعالیتهای طاهر برای حفاظت از پرندگان جنگلهای حرا با مشارکت دادن مردم محلی و کنترل گونههای مهاجم در سال ۱۳۸۸ به او اعطا شد.
طاهر قدیریان، دانشآموخته زیست شناسی حیات وحش، عنصر کلیدی و فعال در بسیاری از پژوهشها و تلاشهای حفاظتی، از جمله حفاظت از گونههایی نظیر خرس سیاه آسیایی، پلنگ ایرانی و یوزپلنگ آسیایی تا پرندگان مهاجر و جونده، از نویسنگان کتاب اطلس پستانداران ایران و یکی از بنیانگذاران و سردبیر فصلنامه پازن (اولین فصلنامه پستاندارشناسی ایران)، از دیگر افرادی است که به پاس فعالیتهای حفاظتی درباره خرس آسیایی و یوزپلنگ آسیایی به عضویت «گروه متخصصان گربه سانان» و «گروه متخصصان خرس ها» در اتحادیه بین المللی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی IUNC درآمده است.
در اخرین سالهای فعالیت، قدیریان در زمینه ترویج و تشکیل مناطق حفاظت شده محلی در مناطق جنوبی و مرکزی ایران فعال بوده است. موضوعی که به ندرت در کشور پیاده سازی شده است.
شرح فعالیتهای این سه فعال حفاظت از حیات وحش تنها گوشهای است از فعالیتهای این گروه از متخصصان که با دشواریهای بی پایان فعالیت های خودانگیخته و مردمنهاد در ایران، نقش موثری در حفاظت از گونههای تحت خطر داشتهاند.
یوزپلنگان اسیر و دوستان زندانی
«در انفرادی نشسته ام و به عکسی که آخرین لحظه قبل از بیرون آمدن از اتاق از او گرفتهام فکر میکنم. به گوشه چشم ترش فکر میکنم. به این فکر میکنم که زنده ماندن در اسارت فایده ندارد. میدانستم که اشک زبان بسته از روی غم نیست اما به خودم میگویم حکما آن همه غم روی شانه نحیفش سنگینی کرده است و خلاف آمد عادت گوشه چشمی تر کرده است. به این فکر میکنم که برای سرنوشت محتومش در اسارت اشک میریخته است.
در انفرادی نشستهام و با کوشکی همذاتپنداری میکنم. گوشه چشمم تر میشود و به این فکر میکنم که مرگ در آزادی بهتر از زندگی در بند است.»
اینها بریده ای از متنی است که هومن جوکار به مناسبت از دست رفتن کوشکی نوشته است، دیگر یوزپلنگ آسیایی که در میان غم و بهت جامعه تلف شد. در ضمیمه نامه عکسی است که او خود در شبی که توله از توران به تهران رسید ثبت کرده است.
حال ۸ سال از آن روزها میگذرد و هومن جوکار، سپیده کاشانی، سام رجبی، امیرحسین خالقی، نیلوفر بیانی، طاهر قدیریان و مراد طاهباز ۵ سال است که در بندند.
روایت های بسیاری از بازداشت و زندان این فعالان و درباره شرایط آنان منتشر شده است. چه دادنامههای اعتراض آمیز و آشکارکنندهای که آنان خود شجاعانه از دل زندان در باب بازداشت خشونت آمیز و شکنجههای سپاه پاسداران نوشتهاند و چه نامههای فراوانی که نهاد های بینالمللی، اساتید دانشگاه، فعالان محیط زیست، همکلاسی های دانشگاه، همکاران سابق و همبندان زندان و سلول انفرادی در باب تاکید بر بازداشت غیر قانونی و لزوم آزادی هر چه سریعتر این متخصصان منتشر کردند.
در میان نخستین دسته از روایتها نامههای نیلوفر بیانی و سپیده کاشانی در باب شکنجههای وحشیانه سپاه پاسداران دو مورد قابل استناد از روزگاری است که طی دو سال سلول انفرادی در بند دو الف زندان اوین بر این فعالین گذشته است.
«آنچه فروپاشی روانیام را کامل کرد، نشان دادن بی مقدمه تصویری از جسد دکتر سیدامامی در سردخانه بود، در حالی که خانواده اش کنارش ایستاده بودند. به من گفتند: عاقبت خودت و تمام همکاران و اعضای خانوادهات نیز همین است مگر آنکه هر آنچه ما میخواهیم بنویسی.»
«باور نکردم. ممکن نبود کاووس مرده باشد. او پر از شور زندگی و امید بود. نه، او زنده است. کاووس نمرده. من اعتراف نمیکنم. به کار نکرده اعتراف نمیکنم. اعدامم کنید. بازجو موبایلش را به من میدهد، فیلم جسد بیجان و شریف کاووس را نشان میدهد. مریم در اطرافش مویه میکرد و او را صدا میزد کاووسی بلند شو، کاووسی جوابمو بده. بیحال و بیرمق و بیامید به سلولم بازگشتم. بازجو گفت فیلم بعد جسد هومن هست.»
این دو نوشته به ترتیب بریدههایی از نامه نیلوفر بیانی و سپیده کاشانی از شکنجههای سبعانه نهاد امنیتی-نظامی سپاه پاسداران است، نهادی که با بازداشت این گروه از فعالان خوشنام و شناخته شده محیط زیست حتی به جدال و درگیری میان لایه های اندرونی حاکمیت نیز دامن زد.
در بهمن ۱۳۹۶، حسن روحانی رییس جمهور وقت ایران اعلام کرد که دستور تشکیل یک کمیته حقیقت یاب را برای بررسی دلایل بازداشت این افراد داده است.
در اردیبهشت ماه ۱۳۹۷ این کمیته اعلام کرد که فعالین محیط زیست بازداشت شده باید آزاد شوند، چرا که مدرکی که اتهامات وارده به آنان را ثابت کند وجود ندارد. به همین دلیل وزارت اطلاعات هم به نتیجه رسید که هیچ شواهدی وجود ندارد که نشاندهنده دست داشتن این افراد در فعالیتهای جاسوسی باشد.
در پی واکنشهای جامعه مدنی و سایر فعالان به این بازداشت گسترده، ۸۰۰ تن از نامداران و فعالین محیط زیست در نامهای خطاب به حسن روحانی، رییس جمهور وقت، ضمن اشاره به فشارهای وارده بر بازداشت شدگان نوشتند که تمام فعالیتها و ارتباطهای جامعه محیطزیستی برای مقابله با بحران آب، تغییر اقلیم و نابودی تنوع زیستی، و استفاده از تجهیزاتی چون دوربینهای تلهای مورد تایید سازمان حفاظت محیطزیست، وزارت امور خارجه و سازمان جنگلها و مراتع بوده اما ناگهان «مشکوک و مجرمانه تلقی شدهاند.»
آنان در ادامه شهادت دادند: «تاکنون طی حدود بیست سال فعالیت حرفهای بازداشتشدگان، جز تلاش برای خدمت به میهن و حفاظت از طبیعت این مرزوبوم، شاهد هیچگونه فعالیت شبهه انگیزی از سوی ایشان نبودهایم.»
در نامه دیگری که به امضای ۳۴۶ تن از فعالان جهانی محیط زیست رسیده تاکید شده است: «همکاران ما که به دلیل به کارگیری دوربینهایی که در کار ما ضروری هستند به فساد فی الارض متهم شدند، چهره ایران را در خانواده زیست محیطی جهان و در امر حفاظت و جلوگیری از انهدام گونه نادر یوزپلنگ آسیایی ارتقا دادند. ما ضمن ارج نهادن به تلاشهای شبانهروزی آنان، صریحا اعلام میکنیم فعالیت این متهمان به هیچ وجه مقاصد غیر محیط زیستی و خارج از دنیای حیات وحش نداشته است.»
در متن دیگری که به مناسبت روز جهانی محیط زیست به امضای ۹ همبند سابق این فعالان زندانی رسیده آمده است: «استواری، اراده بی همتا و احترام به طبیعت و زندگی؛ ما نیلوفر و سپیده را در تارو پود زیستمان در زندان اینگونه شناختیم، و با آنها هومن، سام، امیرحسین، طاهر، مراد، عبدالرضا، و کاووس را؛ و پس از آن حساسیت به شرایط محیط زیست این کره ی خاکی را به عنوان ثروت حقیقی تک تک ساکنانش.»
برنامه محیط زیست سازمان ملل در بیانیهای خواستار آزادی کلیه فعالان و کارشناسان محیط زیستی زندانی در ایران شده و ضمن اشاره به همکاری ۵ ساله نیلوفر بیانی به عنوان مشاور در دفتر ژنو این نهاد از او به عنوان همکاری بسیار متعهد و سختکوش که بر ارتقاء انعطافپذیری جوامع در برابر بلایا و تغییرات اقلیمی تمرکز کرده بود یاد کرده است.
و در آخرین واکنش ها، بیست تن از زندانیان زن در زندان اوین، با نگارش بیانیهای ضمن محکوم کردن موارد متعدد نقض حقوق فعالان محیط زیست محبوس در این زندان، خواستار آزادی بی قید و شرط این افراد شده و اشاره کرده اند «همه ناظران بر ساختگی بودن پرونده اذعان داشته اند، اما موارد بی شمار نقض حقوق بشر در این پرونده پایان نمی پذیرد».
آیا سرانجام پیروزها و کوشکی ها نجات خواهند یافت؟
بهار که بیاید شمار نوروزهایی که هفت کارشناس حیات وحش ایران در زندان، زیر سایه دوربینهای نهادهای امنیتی و به دور از آغوش گرم خانوادههایشان گذراندهاند به ۶ خواهد رسید. ششمین سال پی در پی که هفت انسان دغدغه مند محیط زیست بحران زده ایران را از کنشگری در حوزهای که سالها صرف یادگیری و شناخت آن کردهاند محروم خواهد ساخت. شش سال پی در پی که سرزمینی از تجربه و دانش کم نظیر کارشناسان معتبر خود خالی است.
در این سالها فشارهای اجتماعی باعث شده تا گروههای متعددی از زندانیان سیاسی و عقیدتی به طرق مختلف، نظیر ختم پروندهها با اصطلاح حکومتی «عفو»، آزادی مشروط یا مرخصیهای متصل به آزادی از زندان ها آزاد شوند. این در حالی است که فعالان پرونده موسوم به محیط زیستی ها به ندرت و به مدت و دفعات محدود حتی از امکانات قانونی و بدیهی نظیر مرخصی بهرهمند شدهاند. این عدم شمول با جای خالی فعالان محیط زیست در موج اخیر آزادی زندانیان سیاسی از زندان ها بار دیگر مصداق یافت.
به نظر نمیرسد که بحران فزاینده حکومت ایران و تلاش دیرینش برای گسترش مرزهای مالکیت و سودجویی از طبیعت راهی برای بازبینی نگاه های فراامنیتی به پرونده ساختگی و غیرقانونی فعالان محیط زیست ایران باز گذاشته باشد.
اگر چه، موج اعتراضات اجتماعی در طی سالیان گذشته ثابت کرده است که جامعه روزی از حقوق زائله خود، ازجمله حق بر محیط زیست و لزوم حفاظت از حیات وحش دفاع خواهد کرد. در چنین شرایطی است که سناریوی تراژیک مرگ توله یوزپلنگان محبوب و حیات وحشی که نمایندگی میکنند رقم نخواهد خورد، آن هم با بهانه های بی اساسی نظیر آنچه که معاون سازمان محیط زیست ادعا کرده بود «درباره نگهداری از توله یوزها تجربه نداشتیم، خطا کردیم».
آیا زمان آن فرا نرسیده است که با تمرکز افکار عمومی و حساسیتهای اجتماعی بر ضرورت حفاظت از طبیعت، اهمیت فعالیتهای دغدغهمندانه فعالان محیط زیست زندانی و پافشاری بر لزوم آزادی آنان، از گسترش ویرانی و خسارتی جبران ناپذیر ممانعت به عمل آید که مرگ پیروز تنها گوشه ای از آن است؟
«قصد داشتیم از معدود کسانی باشیم که برای وطن بمانیم. از طبیعت و خاک و شرفمان محافظت کنیم. در عمل، نه با شعار. ۲۵ سال از عمر و جوانیمان را در راه حفاظت از میهن صرف کردیم. گنبد و ترکمن صحرا، گلستان، ارس، ارومیه، طبس، بافق، مسجدسلیمان، شوشتر، هجیج، ملکان، فرزندانمان شدند. تا اینکه در ۴ بهمن ۱۳۹۶ توسط افراد اطلاعات سپاه بهطور وحشیانه و با خدعه و نیرنگ دستگیر و زندانی شدیم.»
این بخشی از نامه سپیده کاشانی پیرامون زندان، بازداشت و شکنجهها است که در زمستان ۱۴۰۱ انتشار یافت.