۱۴۰۲ فروردین ۱۰, پنجشنبه

 غراب /qorāb/ معنی ۱. (زیست‌شناسی) کلاغ سیاه. ۲. (صفت) [مجاز] خودخواه. ۳. (نجوم) صورت فلکی کم‌نوری در آسمان نیمکرۀ ‌جنوبی؛ کلاغ. ۴. (زیست‌شناسی) زاغ. ۵. نوعی کشتی ‌بادی که به شکل کلاغ ساخته می‌شد. ⟨ غراب بین: (زیست‌شناسی) [قدیمی] = غراب‌البین.

 فرهنگ فارسی عمید

نوعی کشتی دریا از کشتیهای قدیم. (از المنجد). قسمی از کشتی بادی قدیم که به شکل غراب ساخته میشده است. کرجی. قایق. و کشتی دودی این عصر را هم غراب می گویند. (فرهنگ نظام ). زورق . طرادة: و در آنجا معتمد مذکور مرا با خود به غراب سوار نموده، روانه ٔ دیار اروس شده. (تاریخ گلستانه ). با محمودبیک سوار غراب نموده و خود هم در آن کشتی نشست. (تاریخ گلستانه ). 

دهخدا 

مترادف و متضاد ۱. جهاز، سفینه، کشتی، ناو ۲. زاغ، کلاغ