سرمقاله 896 صف بندی طرفداران دو سیاست غرب و شرق در ج. اسلامی |
در میان جریان های سیاسی ایرانی سه نگاه به نوع روابط بین المللی ایران وجود دارد: نگاه اول: نگاه غربگرایان و پایگاه اقتصادی آنان در ایران یعنی گردانندگان اصلی اتاق بازرگانی است که معتقدند که غرب پیروز معادلات جهانی است و ایران باید در چارچوب منافع غرب قرار بگیرد و تا جایی که می تواند خود را در جبهه ضد روسیه و چین نشان دهد تا منافع آمریکا و غرب را در جهان حفظ کنند. نگاه دوم: متعلق به کسانی است که معقتدند ایران به همراه روسیه و چین یکی از پایه های نظم نوین بین المللی است و بنابراین، باید بدون هیچگونه تردید جایگاه خود در این نظم را در کنار روسیه و چین اشغال کند و از خیال بازی کردن و استفاده از تضادهای بین شرق و غرب دست بردارد. نگاه سوم: کسانی هستند که بدنبال "روابط متوازن" با شرق و غرب هستند. که خود به دو بخش تقسیم می شوند. بخش اول غربگرایان شرمگین هستند. آنها در شرایطی که افول غرب و دشمنی آن با ایران واضح است از روابط متوازن سخن می گویند. منظور از روابط متوازن هم از نظر آنها روسیه ستیزی و چین گریزی است و این را روابط متوازن می نامند. بخش دوم نیز طرفدار روابط متوازن هستند، اما این توازن را مشروط به افزایش همکاری ها با روسیه و چین و کلا جبهه شرق جهانی در آسیا و افریقا و آمریکای لاتین و غیره می دانند. اگر غربگرایان معتقدند که توازن از طریق روسیه ستیزی و چین گریزی بدست می اید، گروه مقابل معتقد است که توازن از طریق تقویت همکاری ها با روسیه و چین حاصل می شود. بدینسان طرفداران نگاه سوم خود در نهایت به هواداران عمده دو نگاه اول و دوم تقسیم می شوند. مدعیان طرفداری از "روابط متوازن" در عرصه سیاست داخلی از همه فعال ترند. فکر موازنه، فکر تازه ای نیست و از دوران قاجار آغاز شد و تا به امروز هم ادامه دارد. "موازنه مثبت"، "موازنه منفی" و بالاخره "نه شرقی، نه غربی" همه اشکالی از تلاش برای ایجاد توازن بودند که ویژگی سیاست در یک کشور نیمه مستعمره و وابسته است. تا قبل از دوران قاجار چیزی بنام توازن در سیاست خارجی ایران وجود نداشت و این قدرت های دیگر بودند که برای ایجاد توازن بین خود سراغ ایران می آمدند، همانطور که انگلیسی ها برای ایجاد توازن با عثمانی سراغ ایران آمدند. اما در شرایط انحطاط، عقب ماندگی و وابستگی که از دوران قاجار به آن مبتلا شدیم چاره ای غیر از کوشش برای ایجاد توازن در مناسبات بین المللی نبوده و نیست. از این نظر نمی توان همه آنها که در تاریخ بعدی ایران از ضرورت توازن صحبت کرده اند از پادشاهان قاجار گرفته تا دکتر محمد مصدق را محکوم کرد یا کوشش آنها را نادرست دانست. ولی آنان که امروز از توازن صحبت می کنند در واقع نگاهشان به ایران همچنان بعنوان یک کشور وابسته و عقب مانده است که باید با بندبازی میان قدرت ها توازن را حذف کند. در حالیکه از نظر طرفداران نگاه به غرب، قدرت و استقلال ایران در حدی است که کنار گذاشتن و عقب زدن ایران با ابزارهای عادی و فشارهای دیپلماتیک ممکن نیست و جز جنگ و تحریم راه دیگری برای مطیع کردن آن وجود ندارد. از نظر طرفداران نگاه به شرق ایران آنچنان قدرت مستقلی است که جایگاه خود را در کنار روسیه و چین یافته نه اینکه بخواهد در لابلای تضادهای روسیه و چین با آمریکا و اروپا بازی کند و امتیاز از این و از آن بگیرد. سیاست خارجی رسمی دولت رئیسی همچنان بر مبنای مفهوم موازنه می چرخد. زمانی در این موازنه نگاه به غرب قویتر است و زمانی نگاه به شرق. ولی در هر دو حالت دستگاه وزارت امور خارجه ایران به وجود یک ایران مستقل که می تواند و باید نقش خود را در مناسبات جهانی و گذار به نظم نوین جهانی بازی کند معتقد نیست. از دیدگاه دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی، ایران باید بین قدرت ها بازی کند تا بتواند امتیاز بیشتری بگیرد یا امتیاز کمتری بدهد. این نگاه با واقعیت های ژئوپولیتیک جهانی و منطقه ای و اهداف آمریکا و غرب و دوران گذار کنونی خوانایی ندارد. آمریکا و غرب می خواهند ایران را تجزیه کنند. در این شرایط امتیاز گرفتن و امتیاز دادن به آمریکا معنا ندارد، آن هم برای ایجاد موازنه با روسیه و چین که متحدان ما برای جلوگیری از کوشش غرب برای تجزیه ایران هستند. ضمن اینکه ایران یکی از پایه های بالقوه نظم نوین جهانی و بهره مند جدی آن است. منافع ما در گذار هرچه سریعتر به این نظم نوین جهانی است و نه آن امتیازهای اندک خیالی که از آمریکا یا اروپا می توانیم بگیریم. این واقع بینی تا حدودی در سخنان و نظرات رهبر جمهوری اسلامی تحت عنوان ضرورت نگاه به شرق منعکس است و از این نظر، دولت رئیسی نیز همگامی کامل با سیاست راهبردی نگاه به شرق ندارد. روی سخن ما در اینجا با غربگرایان نیست، زیرا تفکر و سمتگیری سیاسی آنها را حساب های بانکی و محل خروج ارز و دلار و حضور اقوام و اطرافیانشان در آمریکا و اروپا و کانادا تعیین می کند و نظم نوین جهانی را به زیان خود می بینند. روی سخن با آن دسته از طرفداران صادق نگاه به شرق است که زیر فشار شانتاژ و باج خواهی غربگرایان همچنان می خواهند خود را به اصطلاح مستقل نشان دهند و از روابط متوازن با آمریکا و غرب سخن می گویند. دولت کنونی تا حدودی در این صف بازی می کند. این گروه باید بدانند که منافع ایران نه در توازن خیالی میان شرق و غرب که در پیوستن به جبهه شرق برای تسریع در گذار به نظم نوین جهانی است. این را باید با صراحت اعلام و از آن دفاع کرد. این به معنای شعار دادن و رجزخوانی علیه غرب نیست، حتی به معنای عدم مذاکره هم نیست. به معنای مقابله و نابودی امریکا هم نیست، بلکه به معنای آن است که ما اول جایگاه خودمان را در این نظم نوین جهانی در حال شکلگیری مشخص کنیم و با غرب در این چارچوب این سیاست راهبردی سر میز مذاکره بنشینیم. همانطور که چین و روسیه هم با آمریکا و غرب مذاکره می کنند اما نه برای گرفتن امتیاز از آنها علیه دیگران، بلکه برای هرچه مسالمت آمیز کردن گذار به نظم نوین جهانی.
تلگرام راه توده:
|