۱۴۰۲ مهر ۸, شنبه

 

مار حجتیه" تبدیل به

افعی"جبهه پایداری"شده

حجت الاسلام رسول منتجب نیا، با سایت "خبرآنلاین"، بمناسبت انتخابات پیش روی مجلس و تاکتیک خالص سازی که این روزها نام مستعار تصفیه سیاسی است مصاحبه کرده است. او در این مصاحبه با صراحتی که تاکنون از کمتر دهانی از جمع روحانیون حکومتی و سیاسی (از اصلاح طلب تا اصولگرا) بیرون آمده گفت:
"در حال حاضر انجمن حجتیه تعیین کننده و تصمیم‌گیرنده بسیاری از امور کشور است، اما اسم آن را عوض کرده و نام جدیدی بنام "جبهه پایداری" بر آن گذاشته اند. در حال حاضر این انجمن می رود تا همه کشور و نظام را در چنگ خود بگیرد. آقایان توجه نمی کنند. وقتی همه چیز به آتش کشیده شد متوجه می‌شوند چه بلایی سر مردم و کشور آمد."
این سخن و این ارزیابی عین واقعیت است و ما بارها آن را مطرح کرده و نسبت به آن هشدار داده ایم. حتی از همان ابتدا، زمانی که مصباح یزدی هنوز زنده بود، نوشتیم که جبهه پایداری که مصباح یزدی پدرخوانده و زعیم آنست، همان انجمن حجتیه است و امثال سردار محصولی، مرتضی آقا تهرانی و یا سعید جلیلی همگی پرورش یافتگان انجمن حجتیه اند. حجتیه در زمان شاه، پس از کودتای ۲۸ مرداد با هدایت ساواک شاهنشاهی در مشهد توسط شیخ محمود حلبی پایه گذاری شد و هدف خود را مبارزه با بهائیت اعلام کرد، اما پشت این بهائی ستیزی مبارزه با هر تفکر و فعالیت سیاسی از جانب مذهبیون و روحانیون، ملیون و توده ایها بود. آنها، ادامه اخوان المسلمین خاورمیانه، در ایران بودند و همچنان هستند. پایه گذار اخوان المسلمین "حسن البنا" یک کارگزار انگلیسی در مصر بود. اخوان المسلمین فراز و فرودهای بسیاری داشته و حتی در دوران جنگ دوم جهانی متحد هیتلر شد.
بحث ما بر سر تاریخ نیست، بلکه بحث بر سر انجمن نیمه علنی و نیمه زیر زمینی است که بصورت خزنده انقلاب ۵۷ و جمهوری اسلامی را بلعیده و در تلاش برای بلعیدن آخرین دست و پاهائی است که از آن انقلاب باقی است و از دهان آن بیرون مانده است. بسیاری از جنایاتی که در جمهوری اسلامی روی داد، نقش آفرینش انجمن حجتیه بود. ارتجاعی ترین قوانین و اقدامات مذهبی زیر سر همین انجمن است. ریش، تظاهر به عبودیت و داشتن مهر بر پیشانی از مشخصات آنهاست. آنها ذاتا از نظر اقتصادی و سیاسی متحد انگلیس و امریکا هستند، اما اگر علنی نکردن این گرایش به سودشان باشد آن را زیر شعارهای تند و تیز ضد انگلیسی و ضد اسرائیلی و ضد امریکائی پنهان می کنند. حاکمیت مطلق این جریان در جمهوری اسلامی، سرآغاز پیوند علنی ایران با امریکا خواهد شد و آنگاه است که امریکا و غرب بطور کلی سوژه دل نگرانی نسبت به اعدام و سرکوب، توسری و حجاب و کودتا در ایران را نخواهند داشت.
در ابتدای پیروزی انقلاب ۵۷، آنها برای آیت الله خمینی پیغام فرستادند که حاضرند ۳۰ هزار کادر خود را دراختیار او بگذارند که خمینی با شناختی که از آنها داشت، این پیشنهاد را رد کرد و بعدها نه تنها خواهان انحلال حجتیه شد، بلکه در نامه ای خطاب به شورای نگهبان وقت نوشت «اگر آنها موفق شوند و قدرت را بدست بگیرند، همه چیز برباد خواهد رفت». چهره های شاخص انجمن حجتیه، مانند علی اکبر پرورش وزیر وقت آموزش و پرورش که در دولت و مجلس بعد از انقلاب حضور داشتند، برای حفظ موقعیت خود بصورت سازمانی اعلام کردند که ارتباط خود را با حجتیه قطع کرده اند و شیخ محمود حلبی نیز انحلال انجمن را اعلام کرد. اما این یک فریبکاری بود، زیرا درست در همان دوران "افتخار زاده" قائم مقام شیخ محمود حلبی دیدارهای منظم با هاشمی رفسنجانی داشت و مسئول اطلاعات و امنیت انجمن حجتیه "جواد مادرشاهی" مسئول ضد جاسوسی دفتر ریاست جمهوری در دوران علی خامنه ای شده بود.
انجمن حجتیه اگر پیش از انقلاب ۳۰ هزار عضو داشت، در این ۴ دهه، این رقم را به ۳۰۰ هزار رسانده است. آنها با نام جبهه پایداری فراکسیون سازمان یافته و پرقدرتی در مجلس کنونی دارند و برای تصاحب کامل مجلس آینده و نشستن بر کرسی ریاست مجلس خیز برداشته اند. سازماندهی آنها، نگاه به بعد از رهبر کنونی جمهوری اسلامی دارد. یک رهبر ضعیف و تابع آنها و یا حتی یکی از رهبران آشکار و پنهان از میان خودشان را میخواهند بر کرسی رهبری بنشانند. در میان فرماندهان سپاه نیز عضو گیری کرده اند. مضحک است اگر آنها را طرفدار نگاه به شرق بدانیم. به هیچ وجه گرایش آنها بدان سو نیست. بنبانگذاران آنها در خشت انگلستان افتادند و هر نقابی که اکنون بر چهره بزنند، برای عبور از این مرحله و از این پل، تا رسیدن به آنسوی پلی است که آنها را به انگلستان و امریکا وصل می کند.
از امثال منتجب نیا، جز گفتن همان جمله ای که نقل کردیم کاری ساخته نیست، گره در چارچوب سیاست دلار زدائی و رفتن به سوی جهان چند قطبی با گرایش به شرق حل می شود، که پاد زهر نیش این ماری است که میرود تا تبدیل به افعی شود و دست در دست مافیاهای اقتصادی و اتاق بازرگانی و مرتجع ترین روحانیون قدرت را قبضه کند. قانون کنونی حجاب که دستپخت آنها در مجلس کنونی است، نمونه کوچکی است از آنچه در آینده می خواهند بکنند. شاید یگانه سد راه این به قدرت رسیدن، در کنار سیاست راهبردی نگاه به شرق، آن بخش از فرماندهان سپاه باشند که از این واقعیات آگاه هستند و برای آن چاره ای اندیشیده و یا خواهند اندیشید.
ما بارها در این عنوان اول ها نوشته ایم و از تکرار آن نیز خسته نمی شویم، که باید تشکل نوینی از میان نسل عدالتخواه و جوان مذهبی با سیاست راهبردی نگاه به شرق پا به عرصه فعالیت بگذارد و نظرات سیاسی و اقتصادی خود را با فاصله گیری از اندیشه ها و روش های ارتجاعی با صراحت با مردم در میان بگذارد. شاید اگر بموقع این ورود به صحنه انجام شود، بتوان به انتخابات مجلس آینده امید داشت.