۱۴۰۳ اردیبهشت ۸, شنبه

 85

فصلنامہ مطالعات ایرانی اسلامی | سال اول )جدید( | شماره سوم | پاییز 1398

فرح زاهدی 2

مقدمه:

زبان یا به عبارت دیگر سخن گفتن ویژگی آشنای زندگی آدمی است. زبان را می توان بیان اندیشه و

وسیله انتقال آن به دیگران به کمک آواهای گفتار معرفی کرد. کار اصلی دانش زبان معلوم کردن ماهیت

فرآیندهای متعدد زبان نظیر تغییرات آوایی ٬ حذف آواها ٬ دگرگونی های معنایی ٬ ساختارهای صرفی و

نحوی و مطالعه تاثیر این فرآیندها بر ساخت زبان است. از سوی دگر زبان هر قوم و گروهی، میراث

تاریخی محض آن گروه است یعنی حاصل کاربرد اجتماعی مداوم و دیرپای همان قوم در طول تاریخ

است. جذابیت و بررسی زبان ها و مفاهیم موجود در آنها شاخ های از دانش زبان شناسی را بنیاد نهاده

که فرهنگ نویسی نام دارد. در این دانش٬ به یاری قوانین زبان شناختی ٬ رو شهایی نظری و علمی

برای تهیه فرهنگ های گوناگون عرضه شده است )روبینچیک، ٬۱۳۹۷ ۸ - ۹(.

یکی از کوش شهای ایرانیان باستان تألیف واژه نامه و فرهنگ و فهرست واژ هها برای متون نگاشته

شده به زبانهای ایرانی باستان و میانه بوده است. این تلا شهای اندک در دوران اسالمی توسط جوامع

دینی مانوی و زردشتی کوچیده از ایران نیز ادامه یافت. برای پاسخگویی به نیازهای ادبی و دینی

بجامانده به زبان فارسی میانه ٬ همواره احساس می شد که بسیاری از واژ ههای فارسی میانه نیاز به

شرح و برابر نهاد به زبا نهای دیگر داشته اند ) 13 - Henning, 1940,12 (هرچند صورت پازند هر

واژه فارسی میانه و نیز صورت هزوارشی آن ٬ کوششی بوده است برای خوانش صحیح آن , (Tavadia

( 1956,93 . دست نویس 19220 - ۵ موجود در بخش نسخ خطی و نادر سازمان اسناد و کتابخانه ملی

ایران حاصل بخشی از این فعالی تها است.این دست نویس که بخشی از آن موضوع پژوهش قرار

گرفته ٬دارای نه بخش است. که در ادامه تشریح خواهند شد.

1. گزارش طرح پژوهشی سازمان

اسناد و کتابخانه ملی ایران

2. استادیار گروه ایران شناسی

سازمان اسناد و کتابخانه ملّی

جمهوری اسلامی ایران

فرهنگ نویسی و فرهن گهای چند زبانه

بررسی فرهن گهای چند زبانه نسخه ۱۹۲۲۰ - ۵ در سازمان اسناد و

کتابخانه ملی ایران 1

86

فصلنامہ مطالعات ایرانی اسلامی | سال اول )جدید( | شماره سوم | پاییز 1398

ویژگی های ظاهری فرهنگ های چند زبانه نسخه ۱۹۲۲۰ - ۵ کتابخانه ملی جمهوری

اسلامی ایران

این نسخه موجود در کتابخانه ملی دارای ویژگی های ظاهری است که به قرار زیر است: جلد آن مقوایی

با رویه تیماج با نقش مربع ضربی است که مصدوم شده است. جلدسازی به شیوه ایرانی نیست. دارای

شیرازه ته دوخت است و همین گواه بر این است که در دوران متأخر یا معاصر )احتمالا اواخر دوره قاجاریه(

مرمت شده است. اندرون جلدد ٬ کاغذی ساده همراه با کاغذهای بدرقه الحاقی است که دارای مهر Nor�

way in made strong extra هستند. بخ شهای نه گانه را همین کاغذهای الحاقی نخودی رنگ مات

از یکدیگر جدا نموده است. کاغذی که بخ شهای دوم و سوم و پنجم و هشتم بر آن تحریر شده ٬ از نوع

نخودی دولت آبادی از کاغذهای رایج دوره صفویه ٬ غیرایرانی و به احتمال قریب به یقین هندی است؛

زیرا آفت زدگی شدید بیولوژیکی ویژه مناطق شرق آسیا را دارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت بخ شهای

فوق در خارج از ایران و در هندوستان ٬ در سرزمینی که پارسیان هند سکونت داشتند ٬ تحریر شده و چندین

سده در آنجا نگهداری می شده است. رسم الخط خوب و خوانای بخش های مختلف دست نویس( منهای

بخش نخست و پایانی )نشان می دهد که کاتب همه آنها یک نفر بوده است(.

بخ شهای نه گانه این فرهنگ دست نویس:

چنانکه گفته شد این اثر دارای 9 بخش است که به قرار زیر هستند:

۱-بخش نخست واژ هنامه کوتاه و ناتمام دوزبانه پهلوی- فارسی در چهار صفحه است که سرواژ ههای

پهلوی به خط فارسی واج نویسی شد هاند. در مجموع حاوی ۲۰۱ سرواژه است که با نشان سیاق با

مرکب سیاه متمایز گشت هاند. جنس کاغذ و رسم الخط فارسی آن متعلق به قرن ۱۳ هجری است زیرا

نویس ههای »ک « و »گ « تا حدودی متمایز از یکدیگر نوشته شد هاند. ویژگی بارز این واژه نامه نبود

نظام الفبایی )پهلوی یا فارسی( و نیز ضبط واژ ههای پهلوی به خط فارسی است. این واژه ها بدان

گونه ای نوشته شده اند که در طی مرور زمان از نظر آوایی و نگارشی تحول یافته و معنا م یشد هاند.

دستنویس ۱۹۲۲۰ - ۵ – صفحۀ 4V - 8

87

فصلنامہ مطالعات ایرانی اسلامی | سال اول )جدید( | شماره سوم | پاییز 1398

۲-بخش دوم فرهنگ چند زبانه ) پهلوی- پازند- فارسی- سنسکریت- گجراتی( است که در ۱۶۴

صفحه تنظیم شده است. این فرهنگ که موضوع پژوهش حاضر است ٬ بدون آغازنوشت، انجامه

و عنوان است و مجموعا دارای ۲۳۰۰ مدخل یا سرواژه است. هر برگ رکابه دارد و بر پشت و

روی آن واژه ها نوشته شده اند. از ترکیب عدد و حروف به صورت شنگرف برای تفکیک سرواژ هها

استفاده شده است. مولف- کاتب بسیار مایل بوده توالی واژ هها و برابرهای متعلق به سرواژه های

پهلوی منظم و بدون فاصله و درهم آمیختگی با یکدیگر نوشته شوند ٬ بنابراین با وارونه نمودن

) = سر و ته کردن( کاغذ ٬ معاد لهای سنسکریت و گجراتی را بلافاصله بدنبال معنی فارسی

نگاشته است زیرا جهت خط سنسکریت و گجراتی از چپ به راست است. همه معاد لهای

سنسکریت و گجراتی در حالت صرفی هستند زیرا از درون عبارات دو متن ویژه پهلوی که تحریر

پازند و برگردان فارسی و سنسکریت و گجراتی دارند ٬ اخذ شده اند. به همین ترتیب سرواژ ههای

فعلی پهلوی نیز به صورت صرف شده )= مضارع اخباری سوم شخص مفرد ٬ ماضی التزامی اول

شخص مفرد و...( ضبط شده اند. فرهنگ مزبور نخستین و منحصر به فردترین فرهنگی است که

برای واژگان زبان پهلوی و برابرهای آن به زبا نهای دیگر بجا مانده است و تا کنون ناشناخته

بوده است. همانند آن در دست نویس دیگری مشاهده نشده است و پژوهش حاضر یگانه پژوهشی

است که بر روی آن انجام گرفته است.

۳-پاره سوم از مجموعه دست نویس٬ فرهنگ ناقص و ناکامل چهار زبانه اوستایی- پهلوی-

سنس کریت- گجراتی در سی و شش صفحه است. این فرهنگ متعلق به بخش یسنای اوستا

است. مجموع سرواژه های آن ۶۴۱ واژه است و تمامی نویسه های اوستایی را شامل نمی شود.

س �رواژه های اوستایی نه به شکل ماده اسمی ٬ صفتی ٬ ضمیری و فعلی بلکه در حالت صرف

شده ضبط شده اند. به همین ترتیب معاد لهای سنسکریت و گجراتی نیز در حالت صرف

ش �ده نوش �ته ش �ده ان �د. افزون بر این گاهی برابرهای سنسکریت به صورت جمله و یا بخشی از

عب �ارت مأخ وذ از متن ترجمه شده یسنا به سنسکریت نوشته شده اند. این امر مؤید آن است

که فرهنگ فوق برای آموزگاران تهیه شده تا از آن در حین آموزش استفاده نمایند. مؤلف

که به احتمال قریب به یقین ٬ خود نیز آموزگار بوده ٬ بر این گمان بوده است که تعدادی

از سرواژ ههای اوستایی نیازمند توضیح بیشتری بوده اند. این افزود هها و توضیحات روشن

می سازند که زبان آموزش٬ سنسکریت بوده است. برای بسیاری از سرواژ ههای اوستایی ٬ برابر

گجراتی که به خط سنسکریت نوشته م یشده ٬ ضبط نشده است. سبب این فقدان ٬ وجود

دست نویس های انگشت شمار و ناکاملی به گجراتی از یسنای اوستا بوده است. فرهنگ

ناکامل مزبور نخستین تلاش زردشتیان و جامعه پارسیان هند برای تألیف فرهنگ و واژه نامه

اوستایی به شمار می آید. هدف مؤلف از تألیف آن تسهیل آموزش بخش مهمی از اوستا و

درک ترجمه های آن به زبا نهای پهلوی و سنسکریت و گجراتی بوده است.

88

فصلنامہ مطالعات ایرانی اسلامی | سال اول )جدید( | شماره سوم | پاییز 1398

۴-پاره چهارم از مجموعه دست نویس٬ واژه نامه ناکاملی در سه صفحه و دارای ۱۵۲ سرواژه است. این

واژه نامه پهلوی – فارسی بدون آغاز و انجام است و واژ ههای پهلوی بدان گونه که تحول یافته و

خوانش می شده اند به خط فارسی واج نویسی شده اند. فاقد نظام الفبایی فارسی یا پهلوی است.

دستنویس ۱۹۲۲۰ - ۵ – صفحۀ 121R – 241

۵-بخش پنجم از این مجموعه ٬ متن چند زبانه اوستایی- پهلوی- پازند- سنسکریت سی روزه کوچک

است که در ۲۱ صفحه تنظیم شده است. سی روزه شامل سی دعا و نیایش است که هر یک

متعلق به یکی از ایزدانی است که سی روز ماه به نام ایشان است. ویژگی درخور توجه این متن آن

است که تحریرهای اوستایی و پهلوی و پازند و سنسکریت دعای هر روز به دنبال یکدیگر نوشته

شده است. دودیگر آن که تاکنون تحریر چندزبانه سی روزه کوچک دیده نشده است. بنابراین متن

فوق منحصر به فرد تلقی م یگردد.

-6 پاره ششم از مجموعه موردنظر در شش صفحه و حاوی صرف سی و پنج هزوارش فعلی است که

در سه ستون افقی نوشته شده است. در ستون سمت راست صور تهای هزوارشی افعال و در ستون

میانی شیوه خوانش آنها به صورت قراردادی و در ستون سمت چپ برابر پازندشان نوشته شده

است. در ستون هزوار شها در ابتدا صورت مصدری ٬ سپس ماده ماضی ٬ بعد فعل مضارع اخباری

سوم شخص جمع ٬ پس از آن فعل مضارع اخباری سوم شخص مفرد و در پایان فعل مضارع

اخباری اول شخص مفرد نگاشته شده است. هدف از ضبط صور تهای هزوارشی و پازند افعال

مختلف در وجوه و صیغ ههای صرفی متفاوت یقینا آموزش بخشی از نحو زبان پهلوی بوده است.

شایان توجه است که جنس و نوع کاغذ این بخش ایرانی است اما مشخص نیست که مطالب آن

89

فصلنامہ مطالعات ایرانی اسلامی | سال اول )جدید( | شماره سوم | پاییز 1398

در ایران و یا هندوستان نوشته شده باشد.

-7 بخش هفتم متنی به سنسکریت در چهل و هفت صفحه است که با مرکب سیاه و به خطی

خوش نوشته شده و خط خوردگی ندارد. در موارد اندکی واژ ههای پازند بر باالی صور تهای

سنسکریت نوشته شده است. گمان می رود این متن ناتمام و فاقد تاریخ کتابت و نام کاتب ٬بخشی

از ترجمه سنسکریت دادستان مینوی خرد باشد.

-8 بخش هشتم فرهنگ هزوار شها و واژ ههای دشوار پهلوی است که با 712 واژه در 14 صفحه

تنظیم شده است. در این فرهنگبر خالف دیگر دست نوی سهای فرهنگ هزوارش های پهلوی ٬معادل

و برابر پهلوی هزوارش ها نوشته نشده است و واژ ههای آن به دو دسته تقسیم می شوند:

الف- واژ ههای سامی الاصل یا هزوارش های اصیل

ب- واژ ههای ایرانی که چنین پنداشته شده که املاء غیرمعمول در پهلوی دارند و یا امکان تشخیص

و خوانش شان دشوار بوده است )مشکور ٬ ۱۳۴۶، مقدمه: کا- کب؛ ); 18 - 13 , Yunker 1912

)Macuch 2009,123 .

دو ویژگی این فرهنگ را از دیگر دست نویس های فرهنگ هزوارش های پهلوی متمایز می کند.

نخست آن که شیوه خوانش هر هزوارش و واژه دشوار پهلوی) آن گونه که دریافته بودند( در بالای

آن به صورت قراردادی و نیز معنی فارسی در زیرش نوشته شده است. دودیگر آن که دارای نظم

الفبایی فارسی است و بر حسب نویسه آغازین به هجده باب تقسیم شده است. در حالی که در دست

نویس هایی که تا کنون از فرهنگ هزوارش های پهلوی بدست آمده ٬ در بیشتر موارد تقسیم بندی

موضوعی لحاظ شده است. ( )Nyberg-Utas 1988 viii- xvi; MacKenzie,1999,124

دستنویس ۱۹۲۲۰ - ۵ – صفحۀ - 196R – 391

90

فصلنامہ مطالعات ایرانی اسلامی | سال اول )جدید( | شماره سوم | پاییز 1398

۹-پاره پایانی مجموعه ٬ انجامه ناتمامی در یک صفحه به تحریر پازنداست. سپس واژه نام های در چهار

سطر به فارسی است که در آن گیاهان و محصوالت کشاورزی و تعدادی از گ لها طبقه بندی شده

آند. جمله پایانی دست نویس چنین است: « تمت تمام شد به دست فقیر حقیر برزو ابن قوام الدین

مغفور ». این فرد هیربدزاده هیربد و از فرهیختگان زردشتی جامعه پارسیان هند بوده که در قصبه

نوساری در گجرات هند می زیسته و نسبش به کاما ٬ بزرگ خاندان نامدار کاما می رسد. او روایات

متعددی را در سال ۱۶۳۷ یزدگردی در نوساری هند گردآوری کرد که به روایات برزو قوام الدین

مشهور است) )Unvala, 1940, 188, fn. 4

روش پژوهش:

روش کار در طرح پژوهشی مورد نظر بدین صورت بوده است که در ابتدا توضیح بسنده و کافی پیرامون

مفهوم فرهنگ و فرهنگ نویسی و واژه نامه نویسی و فهرست نگاری واژ هها ارائه شده است. سپس

تمامی فرهن گها و واژه نام هها و فهرست های یک زبانه و دو زبانه ای که به زبا نهای ایرانی باستان و

ایرانی میانه بجا ماند هاند، بسیار کامل معرفی شده اند و درباره هرکدام توضیحات فراگیری با مراجعه

به منابع و مآخذ معتبر و روزآمد داده شده است. این فرهن گها و ... که همگی کاربرد آموزشی و کمک

آموزشی برای آموزگاران و کاتبان داشته اند ٬ عبارتند از:

فرهنگ دو زبانه اوستایی- پهلوی )=فرهنگ اویم- ایوک( فرهنگ هزوارشهای پهلوی

فهرستها و واژه نامه های سغدی و فارسی میانه مانوی

فرهنگهای پهلوی

فرهنگ خوارزمی

واژه نامه ختنی

سپس معرفی کافی و وافی بخ شهای نه گانه دست نویس ۱۹۲۲۰- ۵ انجام شده است. در ادامه درباره

مهمترین بخش دست نویس یعنی فرهنگ چند زبانه) پهلوی- پازند- فارسی- سنسکریت- گجراتی(

به طور مبسوط توضیح داده شده است. به سبب آن که واژ ههای فرهنگ مزبور متعلق به دو متن

فارسی میانه زردشتی «دادستان مینوی خرد » و «شکند گمانیک وزار » است، معرفی و ارزشمندی

ویژگ یهای زبانی و محتوایی این دو بدنبال آمده است. ابتدا نتایج حاصل از پژوهش در باب کلیه

مداخل فرهنگ از نظر نگارشی ٬ گونه های مختلف نویس ههای خطی پهلوی و سنسکریت ٬ دستوری ٬

معنایی به صورت جداگانه و دسته بندی شده، شرح داده شده است. پس از شماره گذاری صفحات

مطابق استاندارد بی نالمللی (: rectus & versus ) تمامی سرواژه های پایه (=پهلوی) با معاد لهای

پازند و فارسی و سنسکریت از نظر نگارشی و آوایی و معنایی نیز سنجیده شده و در پانوشت هر مدخل

یا سرواژه توضیح داده شده است. برای تمامی واژه هایی که معادل فارسی ضبط نشده است ٬ برگردان

91

فصلنامہ مطالعات ایرانی اسلامی | سال اول )جدید( | شماره سوم | پاییز 1398

درخور و مناسب با رجوع به فصول و عبارات متن شکند گمانیک وزار نگاشته شده است. در پایان تمام

تصاویر صفحات فرهنگ چند زبانه ضمیمه شده است. بخش پایانی کتابنامه بسیار جامعی به زبان های

فارسی و التین است که ضمن پژوهش بدانها مراجعه شده است.

یافت ههای پژوهش به شرح زیر می باشند:

واژه های فرهنگ مورد نظر متعلق به دو متن گران سنگ «دادستان مینوی خرد » و «شکند گمانیک

وزار » است. این شناسایی به مدد برخورد با چندین واژه ای که صرفا در این دو متن بکار رفته اند و نیز

وجود برخی نشانه های دیگر محرز شده است. دیگر آن که از میان متن های پهلوی تنها دو اثر مذکور

همزمان دارای تحریر پازند و برگردان سنسکریت و گجراتی هستند ;Modi, 1913,5-12; Wes t

1871 xiii- xiv) تفضلی، 1348 ، شش- هفت.; (West & Jamasp Asana, 1887, xiv-xxvii

نکته دیگر آن است که تعداد زیادی از واژه های فرهنگ چند زبانه دارای معنای فارسی نیستندزیرا این

واژهها از متن شکند گمانیک وزار اخذ شده اند و متن مذکور در آن دوران به فارسی ترجمه نشده بوده

است. واژه های سنسکریت و گجراتی موجود در فرهنگ )اسم و صفت و فعل و ضمایر و گاهی اعداد(

همگی در حالتهای صرفی بکار رفت هاند و این نمایانگر این است که واژه های مذکور همگی باید از

درون عبارات و جمله های متن یا مت نهای ویژهای اخذ شده باشند. حتی گاهی دو واژه یا یک جمله

یا شبه جمله بعنوان مدخل قرار گرفته است.

واژه های متن مینوی خرد که در این فرهنگ لحاظ شده است ٬ متعلق به بخش مقدمه و

پرسش های یکم تا بیست و پنجم آن است ) 43 - 1 , Sanjana, 1895 (. واژه های متن شکند گمانیک

وزار متعلق به پنج فصل نخستین آن است

.(West & Jamasp-Asana 1887, 24-76; De Menasce, 1945, 181-214(

تحریر پازند و ترجمه سنسکریت مینوی خرد بر اساس دست نویس/ نسخه L19 در سال ۸۹۰

یزدگردی برابر با ۱۵۲۰ میالدی از روی متن پهلوی ویراسته نریوسنگ انجام گرفته و در نوسازی

در هندوستان کتابت شده است.) Wes t, 1871, xiii- xiv ( اما بخش مقدمه و پرسش نخستین آن

در اصل به پهلوی بجا نمانده بوده و بعدها از روی تحریر پازند دوباره تدوین گشته است. بنابراین درباره

واژه های متعلق به بخش مقدمه و پرسش نخست در فرهنگ مربوطه ٬ همواره واژه های پازند مالک

سنجش قرار گرفته است و ترجمه سنسکریت هم از روی پازند انجام شده است. پنج فصل نخست متن

شکند گمانیک وزار نیز در همین دوران از روی تحریر پازند به پهلوی برگردانیده شده است. این فصول

حاوی مطالب اساسی درباره اعتقادات دین زردشتی است) اینکه چرا اهریمن به روشنی آسیب رسانید

و چرا اورمزد، اهریمن را از بدی کردن باز نمی دارد و اینکه این سپهر را اورمزد آفریه یا اهریمن؟...(.

بنابراین واژه های متن شکند گمانیک وزار این فرهنگ متعلق به این فصول هستند )تفضلی، 1376

.);De Menasce,1945,13,163 Cereti, 2001, 82-83 ؛163-162،

92

فصلنامہ مطالعات ایرانی اسلامی | سال اول )جدید( | شماره سوم | پاییز 1398

بیشک مولف فرهنگ از قدیمترین نسخه این متن ) AK ( که در قرن پانزدهم میلادی استنساخ

شد، استفاده کرده است ) West & Asana-Jamasp, 1887, xx-xxvii ( که در جای خود در طرح

پژوهشی بدان پرداخته شده است.

مجری طرح بدین نتیجه رسیده است که فرهنگ چند زبانه مذکور را بی شک یک یا دو کاتب

متخصص نگاشته اند و دست نویس مورد اشاره در زمره تکالیف مدرسه ای نیست. این فرهنگ بدان

جهت تالیف شده تا به سان کتاب مرجع یا جزوه درسی در کنار دو متن مینوی خرد و شکند گمانیک وزار

یاری رسان آموزگاران در کلاسهای درس بوده باشد. گمان می رود ایشان واژه های فارسی میانه

زردشتی)= پهلوی( را به شاگردان آشنا و پرورده شده در محیط زبان سنسکریت می آموختند و توضیح

م یدادند که در برگردان سنسکریت و گجراتی و فارسی و تحریر پازند متن مینوی خرد و شکند

گمانیک وزار چگونه ترجمه شده اند و به چه معنایی هستند. این توضیحات در ترم های دینی و نا مهای

اساطیری و اسامی سیارات به خوبی قابل مشاهده است.

در فرهنگ جند زبانه زبان مبدا فارسی میانه زردشتی)= پهلوی( است و سپس معاد لها به پازند و

فارسی و سنسکریت و گجراتی نوشده شده اند. این ترتیب در طرح پژوهشی در پنج ستون رعایت شده

است. افزون بر این شاهدهای سنسکریت از مت نهای مورد نظر به همراه بسامد آنها بعنوان قیاس با

واژ ههای درج شده در فرهنگ ارائه شده است. الزم به ذکر است که متنهای سنسکریت دادستان مینوی

خرد و شکند گمانیک وزار را بهروچه در سالهای  ۱۹۱۲ - ۱۹۱ 4 جمع آوری و منتشر کرد ) Bharu�

cha1912 & 1914 ( بدون آنکه آنها را آوانویسی و ترجمه کند.

در بسیاری از موارد برابرهای سنسکریت کاملتر و جامع تر نگاشته شد هاند. یکی از دالیل آن است

که در سنسکریت بنا بر قانون هم نهاد/ ترکیبی، کلمات م یتوانند با یکدیگر ترکیب شوند و حتی

تحولات آوایی خاصی یابند. بنابراین در بسیاری از معاد لهای سنسکریت این رخداد قابل مشاهده

است. هر چند زمان تالیف فرهنگ به دوران صفویه و زمان زندگی برزو قوام الدین تعلق دارد ٬ اما در

یک مورد نویسه خطی «گ » در واژه «آگاه » ضبط شده است.

معاد لهای فارسی ارائه شده در فرهنگ گاهی ناآشنا بنظر می رسند زیرا در واقع ظبط تلفظ صورت

پازند یا پهلوی واژه به خط فارسی هستند. تمامی این نمون هها در جای جای خود نشان داده شده است.

برخی از سرواژ ههای پهلوی و نیز واژ ههای پازند و سنسکریت موجود در فرهنگ با آنچه که در

کتا بهای حاوی متون ویراسته شده دادستان مینوی خرد و شکند گمانیک وزار در چند سده بعد منتشر

شدهاند، متفاوت هستند. دلیل آن استفاده نویسندگان کتا بهای مزبور از همه دست نوی سهای مربوط

به این دو متن بوده است در صورتی که مولف فرهنگ تنها یک دستنویس را در اختیار داشته است.

بنابراین نمیتوان قاطعانه نظر داد که صور تهای متفاوت نادرست هستند. گمان میرود مولف در ضبط

واژه ها از روی دستنویسی که در اختیار داشته، حفظ امانت کرده است و تصحیح احتمالی را بر عهده

آموزگاران نهاده است.

93

فصلنامہ مطالعات ایرانی اسلامی | سال اول )جدید( | شماره سوم | پاییز 1398

گاهی شیوه خوانش هزوار شها در زیر یا بالای آنها به صورت قراردادی نوشته شده است.

در مواردی سرواژه های پهلوی تکرار شده اند لیکن برابرهای آنها در سنسکریت متفاوت هستند.

این امر نشانگر آن است که یک واژه پهلوی در سنسکریت به گون ههای متفاوتی که صحیح هم بوده،

ترجمه م یشده است.

آن دسته از سرواژ ههای پهلوی که با نویسه š = آغاز م یشوند در مدخل یا سرواژه مربوط به

īh = نوشته شده اند. این امر صرفا به سبب شباهت این دو بوده است. در مواردی یک نویسه )مانند

dd بجای) d دو بار در واژه های سنسکریت نوشته شده است بدون آن که تمایز معنایی ایجاد کند.

قیدهای پهلوی در بسیاری از موارد در سنسکریت به صورت صفت در حالت بایی مفرد برگردانده شد هاند.

به سبب آن که در خط پهلوی یک نویسه برای چندین واج به کار میرود، در موارد متعددی از

نظام نقطه گذاری و علامت گذاری بر روی یک یا چند نویسه استفاده شده است تا خوانش واژه را

آسان نماید:

پسوند اسم معنی در پهلوی دوران ساسانی و دوران اولیه اسلامی در متون īh = ضبط شده است.

با توجه به تحول این پسوند از - īh به - ī در این فرهنگ به صورت yk = نوشته شده است. برخی از

ایرانشناسان گمان کرده اند صورت نادرست است که نظرشان مردود اعلام می گردد.

اینگونه نتیجه گرفته می شود که سرواژه ها یا مدخ لهای پهلوی را م یتوان به دسته های زیر تقسیم کرد:

الف- سرواژ ههای واژگانی همچون قیدها، حروف اضافه، صفت ها، اس مها و صور تهای فعلی.

ب- سرواژ ههای نحوی همچون گرو ههایی از واژ هها مانند دو اسم که با حرف عطف و یا بدون

آن به هم پیوست هاند، اس مهایی که با صفات پیوند یافته اند، فعل هایی که با متمم قیدی نوشته شده اند،

جمل ههای کوتاه، شبه جمل هها.

تلاش مولف فرهنگ چند زبانه بر این بوده است که سرواژ ههای پهلوی با معاد ل های خود از نظر

دستوری و معنایی مطابقت داشته باشند اما در این میان مواردی نیز نقض شده است. دلیل آن وجود

برگردان متفاوت سنسکریت و فارسی از دو متنی است که پیکره واژه های فرهنگ چند زبانه را تشکیل

داده است.

94

فصلنامہ مطالعات ایرانی اسلامی | سال اول )جدید( | شماره سوم | پاییز 1398

دستنویس ۱۹۲۲۰ - ۵ – صفحۀ 16 - V8

95

فصلنامہ مطالعات ایرانی اسلامی | سال اول )جدید( | شماره سوم | پاییز 1398

دستنویس ۱۹۲۲۰ - ۵ – صفحۀ تصحیح شدۀ 16 - V8

96

فصلنامہ مطالعات ایرانی اسلامی | سال اول )جدید( | شماره سوم | پاییز 1398

مآخذ:

تفضلی ٬ احمد ) ۱۳۴۸(. واژه نامه مینوی خرد. تهران: بنیاد فرهنگ ایران.

تفضلی، احمد ) 1376 ( . تاریخ ادبیات ایران پیش از اسالم. به کوشش ژاله آموزگار. تهران: سخن.

روبینچیک، یوری آرونوویچ ) ۱۳۹۷( .فرهنگ نویسی برای زبان فارسی. ترجمه محسن شجاعی با

یادداشت های علی اشرف صادقی. تهران: کتاب بهار.

مشکور، محمد جواد ) ۱۳۴۶(. فرهنگ هزوار شهای پهلوی. تهران: بنیاد فرهنگ ایران.

Anklesaria, E. T. D. (1913). Dânâk- uMainyô- iKhard, Pahlavi Pazand and

Sanskrit texts. with an introduction byJivanjiJamsedji Modi. Bombay:

Bharucha, Sh. D. (1912). Collected Sanskrit Writings of the Parsees. Part III.

MainyôiKhard. Bombay: The Trustees of the Parsee Punchayet Funds and Properties.

Bharucha, Sh. D. (1913). Collected Sanskrit Writings of the Parsees. Part

iv.Skanda- Gumân-îGujâra. Bombay: The Trustees of the Parsee Punchayet Funds

and Properties.

Cereti, C. G.(2001). La Letteratura Pahlavi. Introduzioneaitesti con riferimentiallastoriadeglistudi

e allatradizionemanoscritta. Milano: Mimesis.

Henning, W. B. (1940). “Sogdica”. James G. Forlong Fund. Vol. xxi. London.

1-67.

Jâmâsp- Âsânâ, H. D. J. and E. W. West (1887). Shikand- GûmânîkVijâr. The

Pâzand- Sanskrit Text Together With a Fragment of the Pahlavi. Bombay: Government

Central Book Depôt.

MacKenzie, D. N. (1999). “Frahang ī Pahlawīg“. EncyclopaediaIranica. Edited

by Ehsan Yarshater. 10(2). New York: Costa Mesa. 123-125.

Macuch, M. (2009). “Pahlavi Literature”. The Literature of Pre- Islamic Iran.

Companion vol. I to a History of Persian Literature. Edited by Ronald E. Emmer97

فصلنامہ مطالعات ایرانی اسلامی | سال اول )جدید( | شماره سوم | پاییز 1398

ick & Maria Macuch. London- New York: I.B. Tauris & Co Ltd.116-196.

De Menasce, J. P. (1945). Une Apologétique Mazdéenne du IXe Siècle.

Škand- GumānīkVičār. La Solution Décisive des Doutes. Fribourg: Librairie de

l’Université de Fribourg en Suisse.

Modi, J. J. (1913). “Introduction”. Dânâk- u Mainyô- iKhard, Pahlavi Pazand

and Sanskrit Texts. Edited by E. T. D. Anklesaria. Bombay: The Fort Printing

Press. 1-22.

Monier-Williams, M. (1899). A Sanskrit- English Dictionary. Oxford: Oxford

University Press.

Nyberg, H. S. (1988). Frahang I Pahlavīk. Ed. From the posthumous papers…

by Bo Utas & Christopher Toll. Wiesbaden: Otto Harrassowitz.

Sanjana, D. D. P. (1895). The Dînâ î MaînûîKhrat or the religious Decisions of

the Spirit of Wisdom. Bombay: The DufturAshkara and the Education Society’s

Steam Press.

Tavadia, J. C. (1956). Die Mittelpersische Sprache und Literatur der Zarathustrier.

Leipzig: Veb Otto Harrassowitz.

Unvala, J. M. (1940). Collection of Colophons of Manuscripts Bearing on Zoroastrianism

in Some Libraries of Europe. Bombay: The Trustees of the Funds and

Properties of the Parsi Punchayet.

West, E. W. (1871). The Book of The Mainyo-I-Khardor The Spirit of Wisdom.

The Pazand and Sanskrit Textsas Arranged in The Fifteenth Century by NeriosenghDhaval.

London- Amsterdam: APA- Oriental Press.

Whitney, W. D. (1896). Sanskrit Grammar. Boston: Ginn and Company.

Yunker, Heinrich F. J. (1912). The Frahang ī Pahlavīk. Heidelberg: Carl winter’s

Universitätsbuchhandlung.