۱۴۰۳ مرداد ۳۰, سه‌شنبه

 

News Feed posts

جبروت و سفره هفت سین
اصطلاحات فلسفی ای که امروزه در زبان فارسی به کار می رود اکثرا عربی است و از آنجا که فلسفه ما در دوره اسلامی اساسا نوافلاطونی و متأثر از فلسفه یونانی است، تصور عمومی بر این است که معانی این اصطلاحات هم در اصل متعلق به فلسفه یونانی بوده است. نمونه این قبیل اصطلاحات «عقل» است که قبلاً هم در عربی وجود داشته ولی با ورود فلسفه معنای فلسفی به خود گرفته است. البته معانی همه اصطلاحات فلسفی را هم نمیتوان یونانی یا یکی از زبانهای سامی مثل سریانی دانست.‌ اصطلاحاتی هم هست که معانی آنها از فلسفه ایرانی به آنها داده شده است. گاهی هم اصل لفظ هم ایرانی بوده است. (منصور شکی در مقاله ای از پاره ای از این اصطلاحات سخن گفته است.) و اما یکی از اصطلاحاتی که لفظ آن عربی است ولی معنای آن از فلسفه ایرانی گرفته شده است « جبروت» است. جبروت یکی از اصطلاحات مبهم است که حتی فرهنگها هم آن را درست و روشن معنی نکرده اند.‌ در دهخدا چند معنی از فرهنگ های دیگر برای این لفظ ذکر کرده است. «عالم ذات قدیم», « مقام ملائکه و عرش» ، « عالم عظمت و جلال اسماء و صفات الهی» ، « مرتبه وحدت که حقیقت محمدی است و تعلق به مرتبت صفات دارد.»
این تعریفها همه مبهم و گنگ است، و در تعریف آخری هم که سخن از حقیقت محمدی به میان آورده سعی کرده اند وانمود کنند که این اصطلاح کاملا اسلامی است و احیانا ریشه در حدیث دارد. در حالی که اصلا این طور نیست و اصطلاح «جبروت» از لحاظ معنی( به کوری چشم کسانی که منکر فلسفه ایرانی هستند) متعلق به فلسفه ایرانی است.
من پیش تر در پاره ای از پست های خود گفته ام که ما در جهان شناسی یا بندهش ایرانی سه مرتبه برای کل هستی داریم، از نقطه توحید تا این عالم کثرت. مرتبه اول را میتوان « آفرینش نخست » نامید ، مرتبه دوم را مینو، مرتبه سوم را گیتی. مرتبه دوم و سوم را در عربی ملکوت و ملک نامیده اند. ( ملکوت در قرآن هم آمده). اما در قرن سوم و چهارم هجری بود که برخی از صوفیان و عارفان آفرینش نخست را جبروت خواندند. ( قدیم ترین جایی که من این اصطلاح را دیده ام قوت القلوب ابو طالب مکی است). معنای مینو و گیتی یا ملک و ملکوت نسبتا معلوم است اما معنای جبروت یا آفرینش نخست چیست؟( دیدید که در دهخدا هم تعریف روشنی ارائه نشده). بهترین توضیحی که من در باره این سه مرتبه، جبروت و ملکوت و ملک، دیده ام در کتاب «انسان کامل » عزیز نسفی است به تصحیح ماریان موله ( نابغه ای که کتابی در آیین و اسطوره و کیهان شناسی در ایران باستان نوشت و متاسفانه زود از دنیا رفت). نسفی در ضمن تعریف این سه مرتبه یا سه عالم ، مثالهایی هم میزند که من یکی از آنها را در اینجا نقل میکنم. میگوید این سه عالم در انسان هم هست. ملک(پادشاهی) تن آدم است و ملکوت جان او ، و جبروت نطفه اوست که پدرش در رحم مادر انداخته. پس همانطور که کل انسان در نطفه او وجود داشته ، به صورت دی ان ای ، و میلیاردها کدی که در هر اسپرم ثبت شده، کل این جهان گیتی که بی نهایت در بی نهایت است به علاوه ملکوت آن به صورت کدهایی در جبروت ثبت شده است. این جبروت هم که مرتبه آفرینش نخست است در فلسفه ایرانی عبارت از شش فروزه است به علاوه « خود» هرمزد. جمعا هفت تا.
خوب، تا اینجا ما به منابع اسلامی ارجاع دادیم. در مورد منابع قدیم خودمان چه میتوان گفت؟
«آفرینش نخست» در منابع متعدد معرفی شده. در اوستا، در بخشی که «هفت فصل» نامیده شده از این هفت چیز در آفرینش نخست یاد شده است. در کتاب بندهش هم به آنها اشاره شده است. اما مفصل ترین بحث را در این باره میتوان در دینکرد چهارم ملاحظه کرد. این کتاب در واقع کوچکتر از بقیه دینکرد هاست ولیکن همانطور که گفته اند دشواریهای زیادی دارد و به نظرم کسی این کتاب را به عنوان اثری درباره آفرینش نخست یا جبروت ( همان که گنوسی ها Pleroma می خوانند) در نظر نگرفته است. (نمی دانم شاید اشتباه میکنم.) در همان ابتدای کتاب که از امشاسپندان یاد شده است از مرتبه آنان به عنوان « دهشن-بن» یعنی بن آفرینش سخن گفته شده است. ظاهراً همین دهشن-بن است که به جبروت ترجمه شده است. به همین جهت به نظرم دینکرد چهارم را میتوان «دهشن-بن نامه» یا «کتاب جبروت» نامید، چون در این کتاب هر شش امشاسپند که صفات ذات هستند به علاوه خود ذات باری تعالی معرفی شده اند. در الهیات مسیحی و اسلامی آنها را ملائکه یا کروبیان نامیده اند که به معنای امشاسپندان نزدیکتر است. ( تثلیث مسیحیت هم مربوط به همین مرتبه «دهشن-بن» یا جبروت است که ابن عربی حضرت واحدیت خوانده است.)
مفهوم جبروت یا آفرینش نخست یا « دهش-بن» موضوع ساده ای نیست و کسانی که اهل فلسفه نباشند به سختی آن را درک می‌کنند. خوشبختانه ایرانیان مسایل دیریاب فلسفی را سعی کرده اند به زبان عامیانه هم بیان کنند. مثلا همین آفرینش نخست را در نوروز و در سفره هفت سین به نمایش درآورده اند. نوروز که در واقع آغاز سال است نمودگار آغاز آفرینش یا «دهشن-بن » است و در آغاز آفرینش هم( که هنوز زمان آفریده نشده) شش امشاسپند به علاوه «خود » آفریدگار تجلی میکنند. پس در سفره ای که نمودگار جبروت یا آفرینش نخست است هفت چیز سمبلیک میگذارند که یکی از انها شمع یا چراغی است روشن و در برابر آن آینه ایست که شمع در آن منعکس می شود و بدین ترتیب مشاهده و علم و معرفت و آگاهی آغاز میشود( چیزی که در ابتدای سوانح غزالی وصف شده است). آن شش چیز هم هریک نمودگار یکی از شش امشاسپند است. مثلا سبزه نمودگار خرداد است و...