۱۴۰۲ اسفند ۲, چهارشنبه

 

گویش کلارستاقی در منطقه کلارستاق تکلم می‌شود. نظرات گوناگونی در بین زبان‌شناسان در مورد طبقه‌بندی این گویش وجود دارد. در کتاب راهنمای زبان‌های ایرانی که به ویراستاری رودیگر اشمیت منتشر شده، گویش بومی مناطق از چالوس تا خود تنکابن (گویش منطقه کلارستاق) گویشی از زبان مازندرانی می‌باشد.[۱] وبگاه گلاتولوگ گویش کلارستاق و گویش کلاردشت را گویش‌هایی از زبان مازندرانی می‌داند.[۲][۳] حبیب برجیان گویش مناطق کجور و کلار را از لهجه‌های زبان مازندرانی می‌داند.[۴] ایران کلباسی گویش کلاردشت و تنکابن را گونه‌ای از زبان مازندرانی می‌داند.[۵] طبق دانشنامه ایرانیکا به نقل از دونالد استیلو در بین تنکابن و کلاردشت گویش‌ها حالت انتقال بین گیلکی و مازندرانی دارند؛ و آن را شاخه‌ای زبانی مجزا از گیلکی و مازندرانی طبقه‌بندی کرده‌اند. گویش‌های بومی کلارستاق و تنکابن را بدین ترتیب می‌توان چنان‌که دونالد استیلو پیشنهاد می‌کند، یک گروه زبانی مجزا درون پیوستار گفتاری در طول مناطق ساحلی و ارتفاعات کرانهٔ خزر دانست. این گروه حدوداً بین کلاردشت در شرق، و رامسر در غرب کشیده شده‌است و زین رو توسط دونالد استیلو کاسپین مرکزی تعیین شده‌است؛ با وجود این اتفاق نظر بر سر آن کم است،[۶] فردوس آقاگل‌زاده گویش چالوس و کلاردشت را گویشی از زبان مازندرانی معرفی می‌کند.[۷] در سال ۱۳۸۱ «واژه‌نامه بزرگ تبری» به ویراستاری «جهانگیر نصری اشرفی» منتشر شد که در بردارندۀ واژگانی از گویش‌های عباس‌آباد و آمل و بابل و بهشهر و علی‌آباد کتول و کردکوی و نوشهر و ساری و تنکابن و دیگر مناطق بود.[۸] در کتاب واژه‌نامه بزرگ تبری گویشی که در منطقه کلارستاق شامل چالوس و تنکابن شرقی (کلارستاق باستانی، برخی از روستاهای کوهپایه‌ای منطقه بیرون بشم و لنگا و نواحی جلگه‌ای از آب چالوس و عباس‌آباد و رودخانه نشتا به مرکزیت عباس‌آباد) تکلم می‌شود گویشی از زبان مازندرانی می‌باشد.[۹] شماری از پژوهشگران زبان‌شناس، گویش منطقه تنکابن (گویش تنکابنی) را گویشی از زبان مازندرانی غربی می‌دانند.[۱۰] زبان گیلکی به دو گویش غربی (بیه پس) و شرقی (بیه پیش) تقسیم می‌شود و گاه دو گویش دیلمی_اشکوری و گویش بینابین چابکسری_تنکابنی (رامسری_تنکابنی) که به طبری_گیلکی (محدوده تنکابن تا چابکسر) معروف است هم به این فهرست اضافه می‌شوند.[۱۱] زبان مازندرانی زبانی است که در استان مازندران و قسمت‌هایی از استان‌های گلستان، سمنان، تهران و البرز رایج است. مازندرانی استان مازندران به سه گویش غربی، مرکزی و شرقی تقسیم می‌گردد. گویش طبری چالوس (کلارستاقی) جز گویش غربی مازندرانی محسوب می‌شود. گویش مازندرانی غربی در محدودۀ میان چالوس و تنکابن گویش می‌شود.[۱۲] گویش کلارستاقی از سمت شرق با گویش کجوری در شهرستان نوشهر و شرق چالوس و از سمت غرب با گویش تنکابنی در شهر تنکابن هم‌جوار است.[۱۳][۱۴]

طبقه‌بندی[ویرایش]

در امتداد کوهپایه‌های شمالی البرز و ساحل خزر، گروه زبانی کاسپین تشکیل یک زنجیره گویشی بدون انقطاع را می‌دهد که ۵۵۰ کیلومتر امتداد دارد، گیلکی در غرب آن و مازندرانی در شرق آن قرار دارند.[۱۵] گویشوران این زنجیره زبان خود را گلکی می‌خوانند. گویش‌های میانه دو سوی این زنجیره، گروه زبان‌های کاسپین مرکزی یا گویش‌های کلارستاق خوانده شده‌اند.[۱۶] زبان محلی کاسپینی مورد تکلم در کلارستاق و نیز گویش‌های تنکابن را نمی‌توان به درستی به عنوان مازندرانی یا گیلکی طبقه‌بندی کرد. این‌ها به عنوان نوعی انتقال بین دو گروه زبانی عمل می‌کنند. گویش‌های محلی کلارستاق و تنکابن را می‌توان زین رو به عنوان گروه زبانی مجزای سوم درون زنجیره گویشی در امتداد ناحیه ساحلی خزر و در کنار ارتفاعات در نظر گرفت.[۱۷] پروژه ایرانی شمال‌غربی مؤسسه ماکس پلانک منطقه حدودی تنکابن تا کلاردشت را زیرمجموعه زبان کاسپین مرکزی طبقه‌بندی می‌کند، این زبان انتقالی نرم از گیلکی در غرب تا مازندرانی در شرق را نشانی می‌دهد و تعریف خط مشخص جدا کننده این نواحی گویشی غیرممکن است.[۱۸]

واژه‌نامه بزرگ تبری نوشته است که طبری رویانی یکی از کهن‌ترین گویش‌های زبان مازندرانی است که در نواحی غربی طبرستان گویش می‌شد که خود به دو لهجهٔ طبری کلارستاقی و طبری کجوری تقسیم می‌شود. منطقه رویان کهن از نواحی غربی طبرستان بوده‌است که شامل شهرستان‌های نور، نوشهر، چالوس، کلاردشت (کلار)، عباس‌آباد (لنگا)، تنکابن و رامسر (سختسر) می‌شده‌است و گاهی مرز غربی آن تا رودسر (هوسم) ادامه می‌یافت مردم رویان کهن به زبان طبری و گویش طبری رویانی که زبان اسپهبدان طبرستان نیز بود سخن می‌گفتند.[۱۹] زبان گیلکی به دو گویش غربی (بیه پس) و شرقی (بیه پیش) تقسیم می‌شود و گاه دو گویش دیلمی_اشکوری و گویش بینابین چابکسری_تنکابنی (رامسری_تنکابنی) که به طبری_گیلکی (محدوده تنکابن تا چابکسر) معروف است هم به این فهرست اضافه می‌شوند.[۲۰] زبان مازندرانی زبانی است که در استان مازندران و قسمت‌هایی از استان‌های گلستان، سمنان، تهران و البرز رایج است. مازندرانی استان مازندران به سه گویش غربی، مرکزی و شرقی تقسیم می‌گردد. گویش طبری چالوس (کلارستاقی) جز گویش غربی مازندرانی محسوب می‌شود. گویش مازندرانی غربی در محدودۀ میان چالوس و تنکابن گویش می‌شود.[۲۱]

مقایسه ضمایر[ویرایش]

در مازندرانی ضمیر سه حالت دارد: فاعلی، مفعولی و ملکی.

ضمیر

۱ مفرد

۲ مفرد

۳ مفرد

۱ جمع

۲ جمع

۳ جمع

فاعلی، ساری[۲۲]

men

te

ve

emâ

šemâ

vešun

مفعولی، ساری

mere

tere

vere

emâre

šemâre

vešunre

ملکی، ساری

me

te

vene

ame

šeme

vešune

فاعلی، چالوس[۲۳]

men

to

ve

amâ

šomâ

vešon

مفعولی، چالوس

mene/mere

tere

vere

amâre

šomâre

vešonre

ملکی، چالوس

me

te

ve

ame

šeme

vešone

فاعلی، کلاردشت[۲۴][۲۵]

men

to

un/on

amâ

šomâ

ušon

مفعولی، کلاردشت

mene

tere

une/vere

amâre

šomâre

ušone

ملکی، کلاردشت

me

te

une/ve

ame

šeme

ušone

فاعلی، شهمیرزاد[۲۶]

mo

to/tu

ü/o

h-ama

šamâ

ošan

مفعولی، شهمیرزاد

mar-a

tar-a/ter

ür-a

hamira

šamira

ošanra

ملکی، شهمیرزاد

me

to/te

e

hami

šami

ošene

ملکی، تنکابنی

mi

ti

vi

ami

šimi

ušane

فاعلی، تنکابنی

mo

to

vi

amâ

šomâ

ušân

مفعولی، تنکابنی

mere

tere

vere

amere

šemere

ušâne

ساختار گویش کلارستاقی[ویرایش]

شناسه (چالوس)[ویرایش]

در زبان فارسی دو دسته شناسه داریم: گذشته و حال. اما در زبان طبری سه دسته شناسه داریم: گذشته، حال ساده و حال التزامی.[۲۷] (نمونه زیر براساس گویش چالوس صرف شده‌است)

۱. گذشته:

·         بن ماضی ساده: _buārd = رفت

·         بن ماضی استمراری: _še_ma = می‌رفت

گذشته

۱ مفرد

۲ مفرد

۳ مفرد

۱ جمع

۲ جمع

۳ جمع

شناسه پس از همخوان

eme

i

e

emi

enni

enne

شناسه پس از واکه

me

i

 

mi

nni

nne

شناسه پس از واکه (ی)

yame

 

ya

yami

yanni

yanne

۲. حال ساده:

·         بن مضارع اخباری: _še = می‌رود

حال ساده

۱ مفرد

۲ مفرد

۳ مفرد

۱ جمع

۲ جمع

۳ جمع

شناسه پس از همخوان

eme

ni

ne

emi

enni

enne

شناسه پس از واکه

me

ni

ne

mi

nni

nne

۳. حال التزامی:

·         بن مضارع التزامی: _buār = برود

حال التزامی

۱ مفرد

۲ مفرد

۳ مفرد

۱ جمع

۲ جمع

۳ جمع

شناسه پس از همخوان

am

i

e

im

in

an

شناسه پس از واکه

m

y

 

ym

yn

n

شناسه پس از واکه (ی)

yam

yey

ye

yeym

yeyn

yan

صرف فعل (چالوس)[ویرایش]

در جدول زیر فعل رفتن (buārden) بر اساس لهجه چالوس در زمان‌های مختلف صرف می‌شود.[۲۸]

زمان/شخص

۱ مفرد

۲ مفرد

۳ مفرد

۱ جمع

۲ جمع

۳ جمع

گذشته ساده

buārdeme

buārdi

buārde

buārdemi

buārdenni

buārdenne

گذشته کامل

buārde-biyame

buārde_bi

buārde_biya

buārde-biyami

buārde-biyanni

buārde-biyanne

گذشته التزامی

buārde-bum

buārde-buy

buārde-buye

buārde-buym

buārde-buyn

buārde-bun

گذشته التزامی کامل

buārde-bi-bum

buārde-bi-buy

buārde-bi-buye

buārde-bi-buym

buārde-bi-buyn

buārde-bi-bun

گذشته استمراری

še_ma_me

še_ma_i

še_ma

še_ma_mi

še_ma_nni

še_ma_nne

گذشته در حال انجام

dar-šemame

dar-šemai

dar-šema

dar-šemami

dar-šemanni

dar-šemanne

حال ساده/آینده

šeme

šeni

šene

šemi

šenni

šenne

حال در حال انجام

dar-šeme

dar-šeni

dar-šene

dar-šemi

dar-šenni

dar-šenne

حال التزامی

buāram

buāri

buāre

buārim

buārin

buāran

حال التزامی

xāyme buāram

xāyni buāri

xāyne buāre

xāymi buārim

xåynni buāri

xāynne buāran

 در جدول زیر فعل آمدن (bimān) بر اساس لهجه چالوس در زمان‌های مختلف صرف می‌شود. [۲۹]

زمان/شخص

۱ مفرد

۲ مفرد

۳ مفرد

۱ جمع

۲ جمع

۳ جمع

گذشته ساده

bimāme

bimāi

bimā

bimāmi

bimānni

bimānne

گذشته کامل

bimā-biyame

bimā_bi

bimā_biya

bimā-biyami

bimā-biyanni

bimā-biyanne

گذشته التزامی

bimā-bum

bimā-buy

bimā-buye

bimā-buym

bimā-buyn

bimā-bun

گذشته التزامی کامل

bimā-bi-bum

bimā-bi-buy

bimā-bi-buye

bima-bi-buym

bimā-bi-buyn

bimā-bi-bun

گذشته استمراری

e_ma_me

e_ma_i

e_ma 

e_ma_mi

e_ma_nni

e_ma_nne

گذشته در حال انجام

dar_emame

dar_emai

dar_ema

dar_emami

dar_emanni

dar_emanne

حال ساده/آینده

eme

eni

ene

emi

enni

enne

حال در حال انجام

dar_eme

dar_eni

dar_ene

dar_emi

dar_enni

dar_enne

حال التزامی

biyem

biyey

biye

biyeym

biyeyn

biyen

آینده

xāyme biyem

xāyni biyey

xāyne biye

xāymi biyeym

xāynni biyeyn 

xāynne biyen

شناسه (کلاردشت)[ویرایش]

در زبان فارسی دو دسته شناسه داریم: گذشته و حال. اما در زبان طبری سه دسته شناسه داریم: گذشته، حال ساده و حال التزامی.[۳۰] (نمونه زیر براساس گویش کلاردشت صرف شده‌است)

۱. گذشته:

·         بن ماضی ساده: _ba_berd = برد

·         بن ماضی استمراری: _bard = می‌بَرد

گذشته

۱ مفرد

۲ مفرد

۳ مفرد

۱ جمع

۲ جمع

۳ جمع

شناسه پس از همخوان

eme

i

e

emi

enni

enne

شناسه پس از واکه

me

i

e

mi

nni

nne

شناسه پس از واکه (ی)

yame

ya

yami

yanni

yanne

در جدول زیر افعال خوردن (boxordan)، آمدن (bimân) و دیدن (badiyân) در زمان گذشته صرف شده‌اند.

گذشته

۱ مفرد

۲ مفرد

۳ مفرد

۱ جمع

۲ جمع

۳ جمع

شناسه پس از همخوان

baxordeme

baxordi

baxorde

baxordemi

baxordenni

baxordenne

شناسه پس از واکه

bimâme

bimâi

bimâe

bimâmi

bimânni

bimânne

شناسه پس از واکه (ی)

badiyame

badi

bidiya

badiyami

badiyanni

badiyanne

۲. حال ساده:

·         بن مضارع اخباری: _bar = می‌بُرد

حال ساده

۱ مفرد

۲ مفرد

۳ مفرد

۱ جمع

۲ جمع

۳ جمع

شناسه پس از همخوان

eme

ni

ne

emi

enni

enne

شناسه پس از واکه

me

ni

ne

mi

nni

nne

در جدول زیر افعال خوردن (boxordan) و خواستن (bexâysan) در زمان حال صرف شده‌اند.

حال ساده

۱ مفرد

۲ مفرد

۳ مفرد

۱ جمع

۲ جمع

۳ جمع

شناسه پس از همخوان

xoreme

xorni

xorne

xoremi

xorenni

xorenne

شناسه پس از واکه

xâyme

xâyni

xâyne

xâymi

xâynni

xâynne

۳. حال التزامی:

·         بن مضارع التزامی: _ba_ber = ببرد

حال التزامی

۱ مفرد

۲ مفرد

۳ مفرد

۱ جمع

۲ جمع

۳ جمع

شناسه پس از همخوان

am

i

e

im

in

an

شناسه پس از واکه

m

y

e

ym

yn

n

شناسه پس از واکه (ی)

yam

yey

ye

yeym

yeyn

yan

در جدول زیر افعال خوردن (boxordan)، رفتن (beyšan) و آمدن (bimân) در زمان حال التزامی صرف شده‌اند.

حال التزامی

۱ مفرد

۲ مفرد

۳ مفرد

۱ جمع

۲ جمع

۳ جمع

شناسه پس از همخوان

baxoram

baxori

baxore

baxorim

baxorin

baxoran

شناسه پس از واکه

bašom

bašoy

bašoe

bašoym

bašoyn

bašon

شناسه پس از واکه (ی)

biyam

biyey

biye

biyeyem

biyeyn

biyan

صرف فعل (کلاردشت)[ویرایش]

در جدول زیر فعل بردن (baberden) بر اساس لهجه کلاردشت در زمان‌های مختلف صرف می‌شود. برای منفی کردن این فعل در زمانهای: گذشته ساده، گذشته کامل، گذشته التزامی، گذشته کامل استمراری n جایگزین b در ابتدای فعل می‌شود و در زمان‌های: حال ساده، گذشته استمراری و حال التزامی n در ابتدای فعل اصلی می‌آید.[۳۱]

زمان/شخص

۱ مفرد

۲ مفرد

۳ مفرد

۱ جمع

۲ جمع

۳ جمع

گذشته ساده

baberdeme

baberdi

baberde

baberdemi

baberdenni

baberdenne

گذشته کامل

baberde-biyame

baberde_bi

baberde_biya

baberde-biyami

baberde-biyanni

baberde-biyanne

گذشته التزامی

baberde-bum

baberde-buy

baberde-buye

baberde-buym

baberde-buyn

baberde-bun

گذشته التزامی کامل

baberde-bi-bum

baberde-bi-buy

baberde-bi-buye

baberde-bi-buym

baberde-bi-buyn

baberde-bi-bun

گذشته استمراری

bar_imi_yame

bar_imi

bar_imi_ya

bar_imi_yami

bar_imi_yanni

bar_imi_yanne

گذشته در حال انجام

dabiyame-barimiyame

dabi-barimi

dabiya-barimiya

dabiyami-barimiyami

dabiyanni-barimiyamnni

dabiyanne-barimiyanne

حال ساده/آینده

barme

barni

barne

baremi

barenni

barenne

حال در حال انجام

darme-bareme

dari-barni

dare-barne

darmi-baremi

darni-barenni

darne-barenne

حال التزامی

baberam

baberi

babere

baberim

baberin

baberan

حال التزامی

xāyme baberam

xāyni baberi

xāyne babere

xāymi baberim

xāynni baberin

xāynne baberan

در جدول زیر فعل رفتن (beyšan) بر اساس لهجه کلاردشت در زمان‌های مختلف صرف می‌شود. برای منفی کردن این فعل در زمانهای: گذشته ساده، گذشته کامل، گذشته التزامی، گذشته کامل استمراری n جایگزین b در ابتدای فعل می‌شود و در زمان‌های: حال ساده، گذشته استمراری و حال التزامی n در ابتدای فعل اصلی می‌آید.[۳۲]

زمان/شخص

۱ مفرد

۲ مفرد

۳ مفرد

۱ جمع

۲ جمع

۳ جمع

گذشته ساده

beyšame

beyši

beyša

beyšami

beyšanni

beyšanne

گذشته کامل

beyša-biyame

beyša_bi

beyša_biya

beyša-biyami

beyša-biyanni

beyša-biyanne

گذشته التزامی

beyša-bum

beyša-buy

beyša-buye

beyša-buym

beyša-buyn

beyša-bun

گذشته التزامی کامل

beyša-bi-bum

beyša-bi-buy

beyša-bi-buye

beyša-bi-buym

beyša-bi-buyn

beyša-bi-bun

گذشته استمراری

šo_mi_yame

šo_mi

šo_mi_ya

šo_mi_yami

šo_mi_yanni

šo_mi_yanne

گذشته در حال انجام

dabiyame-šomiyame

dabi-šomi

dabiya-šomiya

dabiyami-šomiyami

dabiyanni-šomiyamnni

dabiyanne-šomiyanne

حال ساده/آینده

šome

šoni

šone

šomi

šonni

šonne

حال در حال انجام

darme-šome

dari-šoni

dare-šone

darmi-šomi

darni-šonni

darne-šonne

حال التزامی

bašom

bašoy

bašo

bašoym

bašoyn

bašon

حال التزامی

xāyme bašom

xāyni bašoy

xāyne bašo

xāymi bašoym

xāynni bašoyn

xāynne bašon

در جدول زیر فعل آمدن (bimân) بر اساس لهجه کلاردشت در زمان‌های مختلف صرف می‌شود. برای منفی کردن این فعل در زمانهای: گذشته ساده، گذشته کامل، گذشته التزامی، گذشته کامل استمراری n جایگزین b در ابتدای فعل می‌شود و در زمان‌های: حال ساده، گذشته استمراری و حال التزامی n در ابتدای فعل اصلی می‌آید.[۳۳]

زمان/شخص

۱ مفرد

۲ مفرد

۳ مفرد

۱ جمع

۲ جمع

۳ جمع

گذشته ساده

bimâme

bimâi

bimâ

bimâmi

bimânni

bimânne

گذشته کامل

bimâ-biyame

bimâ_bi

bimâ_biya

bimâ-biyami

bimâ-biyanni

bimâ-biyanne

گذشته التزامی

bimâ-bum

bimâ-buy

bimâ-buye

bimâ-buym

bimâ-buyn

bimâ-bun

گذشته التزامی کامل

bimâ-bi-bum

bimâ-bi-buy

bimâ-bi-buye

bimâ-bi-buym

bimâ-bi-buyn

bimâ-bi-bun

گذشته استمراری

e_mi_yame

e_mi

e_mi_ya

e_mi_yami

e_mi_yanni

e_mi_yanne

گذشته در حال انجام

dabiyame-emiyame

dabi-emi

dabiya-emiya

dabiyami-emiyami

dabiyanni-emiyamnni

dabiyanne-emiyanne

حال ساده/آینده

eme

eni

ene

emi

enni

enne

حال در حال انجام

darme-eme

dari-eni

dare-ene

darmi-emi

darni-enni

darne-enne

حال التزامی

biyam

biyey

biye

biyeym

baiyeyn

biyan

حال التزامی

xāyme biyam

xāyni biyey

xāyne biye

xāymi biyeym

xāynni biyeyn

xāynne biyan

شناسه (سلمانشهر)[ویرایش]

در زبان فارسی دو دسته شناسه داریم: گذشته و حال. اما در زبان طبری سه دسته شناسه داریم: گذشته، حال ساده و حال التزامی.[۳۴] (نمونه زیر براساس گویش سلمانشهر صرف شده‌است)

۱. گذشته:

·         بن ماضی ساده: _bey_ši = رفت

·         بن ماضی استمراری: _šo_mi = می‌رفت

گذشته

۱ مفرد

۲ مفرد

۳ مفرد

۱ جمع

۲ جمع

۳ جمع

شناسه پس از همخوان

eme

i

e

emi

enni

enne

شناسه پس از واکه

me

i

e

mi

nni

nne

شناسه پس از واکه (ی)

yame

ya

yami

yanni

yanne

۲. حال ساده:

·         بن مضارع اخباری: _šo = می‌رود

حال ساده

۱ مفرد

۲ مفرد

۳ مفرد

۱ جمع

۲ جمع

۳ جمع

شناسه پس از همخوان

eme

ni

ne

emi

enni

enne

شناسه پس از واکه

me

ni

ne

mi

nni

nne

۳. حال التزامی:

·         بن مضارع التزامی: _bašo = برود

حال التزامی

۱ مفرد

۲ مفرد

۳ مفرد

۱ جمع

۲ جمع

۳ جمع

شناسه پس از همخوان

am

i

e

im

in

an

شناسه پس از واکه

m

y

e

ym

yn

n

شناسه پس از واکه (ی)

yam

yey

ye

yeym

yeyn

yan

صرف فعل (سلمانشهر)[ویرایش]

در جدول زیر فعل کردن (hâkorden) بر اساس لهجه سلمانشهر در زمان‌های مختلف صرف می‌شود. برای منفی کردن این فعل در زمانهای: گذشته ساده، گذشته کامل، گذشته التزامی، گذشته کامل استمراری n جایگزین b در ابتدای فعل می‌شود و در زمان‌های: حال ساده، گذشته استمراری و حال التزامی n در ابتدای فعل اصلی می‌آید.[۳۵]

زمان/شخص

۱ مفرد

۲ مفرد

۳ مفرد

۱ جمع

۲ جمع

۳ جمع

گذشته ساده

hâkordeme

hâkordi

hâkorde

hâkordemi

hâkordeni

hâkordene

گذشته کامل

hâkorde-biyame

hâkorde_bi

hâkorde_biya

hâkorde-biyami

hâkorde-biyanni

hâkorde-biyanne

گذشته التزامی

hâkorde-bum

hâkorde-buy

hâkorde-buye

hâkorde-buym

hâkorde-buyn

hâkorde-bun

گذشته التزامی کامل

hâkorde-bi-bum

hâkorde-bi-buy

hâkorde-bi-buye

hâkorde-bi-buym

hâkorde-bi-buyn

hâkorde-bi-bun

گذشته استمراری نوع اول

ko_mi_yame

ko_mi

ko_mi_ya

ko_mi_yami

ko_mi_yanni

ko_mi_yanne

گذشته استمراری نوع دوم

kordeme

kordi

korde

kordemi

kordeni

kordene

گذشته در حال انجام

dabiyame-komiyame

dabi-komi

dabiya-komiya

dabiyami-komiyami

dabiyanni-komiyamnni

dabiyanne-komiyanne

حال ساده/آینده

kome

koni

kone

komi

konni

konne

حال در حال انجام

darme-kome

dari-koni

dare-kone

darmi-komi

darni-konni

darne-konne

حال التزامی

hâkonem

hâkoni

hâkone

hâkonim

hâkonin

hâkonen

حال التزامی

xāme hâkonem

xāni hâkoni

xāne hâkone

xāmi hâkonim

xānni hâkonin

xānne hâkonen

در جدول زیر فعل آمدن (bimân) بر اساس لهجه سلمانشهر در زمان‌های مختلف صرف می‌شود. برای منفی کردن این فعل در زمانهای: گذشته ساده، گذشته کامل، گذشته التزامی، گذشته کامل استمراری n جایگزین b در ابتدای فعل می‌شود و در زمان‌های: حال ساده، گذشته استمراری و حال التزامی n در ابتدای فعل اصلی می‌آید.[۳۶]

زمان/شخص

۱ مفرد

۲ مفرد

۳ مفرد

۱ جمع

۲ جمع

۳ جمع

گذشته ساده

bemâme

bemâi

bemâ

bemâmi

bemânni

bemânne

گذشته کامل

bemâ-biyame

bemâ_bi

bemâ_biya

bemâ-biyami

bemâ-biyanni

bemâ-biyanne

گذشته التزامی

bemâ-bum

bemâ-buy

bemâ-buye

bemâ-buym

bemâ-buyn

bemâ-bun

گذشته التزامی کامل

bemâ-bi-bum

bemâ-bi-buy

bemâ-bi-buye

bemâ-bi-buym

bemâ-bi-buyn

bemâ-bi-bun

گذشته استمراری

e_mi_yame

e_mi

e_mi_ya

e_mi_yami

e_mi_yanni

e_mi_yanne

گذشته در حال انجام

dabiyame-emiyame

dabi-emi

dabiya-emiya

dabiyami-emiyami

dabiyanni-emiyamnni

dabiyanne-emiyanne

حال ساده/آینده

eme

eni

ene

emi

enni

enne

حال در حال انجام

darme-eme

dari-eni

dare-ene

darmi-emi

darni-enni

darne-enne

حال التزامی

biyam

biyey

biye

biyeym

baiyeyn

biyan

حال التزامی

xāme biyam

xāni biyey

xāne biye

xāmi biyeym

xānni biyeyn

xānne biyan

شناسه (عباس‌آباد)[ویرایش]

در زبان فارسی دو دسته شناسه داریم: گذشته و حال. اما در زبان طبری سه دسته شناسه داریم: گذشته، حال ساده و حال التزامی.[۳۷] (نمونه زیر براساس گویش عباس‌آباد صرف شده‌است)

۱. گذشته:

·         بن ماضی ساده: _bo_ma = آمد

·         بن ماضی استمراری: _e_mbi = می‌آمد

گذشته

۱ مفرد

۲ مفرد

۳ مفرد

۱ جمع

۲ جمع

۳ جمع

شناسه پس از همخوان

eme

i

e

emi

enni

enen

شناسه پس از واکه

me

i

e

mi

nni

nen

شناسه پس از واکه (ی)

yame

ya

yami

yanni

yanen

۲. حال ساده:

·         بن مضارع اخباری: _e = می‌آید

حال ساده

۱ مفرد

۲ مفرد

۳ مفرد

۱ جمع

۲ جمع

۳ جمع

شناسه پس از همخوان

eme

ni

ne

emi

enni

enen

شناسه پس از واکه

me

ni

ne

mi

nni

nen

۳. حال التزامی:

·         بن مضارع التزامی: _bi = بیاید

حال التزامی

۱ مفرد

۲ مفرد

۳ مفرد

۱ جمع

۲ جمع

۳ جمع

شناسه پس از همخوان

am

i

e

im

in

an

شناسه پس از واکه

m

y

e

ym

yn

n

شناسه پس از واکه (ی)

yam

yey

ye

yeym

yeyn

yan

صرف فعل (عباس‌آباد)[ویرایش]

در جدول زیر فعل گفتن (boten) بر اساس لهجه عباس‌آباد در زمان‌های مختلف صرف می‌شود. برای منفی کردن این فعل در زمانهای: گذشته ساده، گذشته کامل، گذشته التزامی، گذشته کامل استمراری n جایگزین b در ابتدای فعل می‌شود و در زمان‌های: حال ساده، گذشته استمراری و حال التزامی n در ابتدای فعل اصلی می‌آید.[۳۸]

زمان/شخص

۱ مفرد

۲ مفرد

۳ مفرد

۱ جمع

۲ جمع

۳ جمع

گذشته ساده

boteme

boti

bote

botemi

boteni

botenen

گذشته کامل

bote-biyame

bote_bi

bote_biya

bote-biyami

bote-biyanni

bote-biyanen

گذشته التزامی

bote-bum

bote-buy

bote-buye

bote-buym

bote-buyn

bote-bun

گذشته التزامی کامل

bote-bi-bum

bote-bi-buy

bote-bi-buye

bote-bi-buym

bote-bi-buyn

bote-bi-bun

گذشته استمراری نوع اول

go_mbi_yame

go_mbi

go_mbi_ya

go_mbi_yami

go_mbi_yanni

go_mbi_yanen

گذشته استمراری نوع دوم

goteme

goti

gote

gotemi

goteni

gotenen

گذشته در حال انجام

dabiyame-gombiyame

dabi-gombi

dabiya-gombiya

dabiyami-gombiyami

dabiyanni-gombiyamnni

dabiyanen-gombiyanen

حال ساده/آینده

gome

goni

gone

gomi

gonni

gonen

حال در حال انجام

darme-gome

dari-goni

dare-gone

darmi-gomi

darni-gonni

daren-gonen

حال التزامی

bom

boy

bo

boym

boyn

bon

حال التزامی

xāme bom

xāni boy

xāne bo

xāmi boym

xānni boyn

xānen bon

در جدول زیر فعل آمدن (bimân) بر اساس لهجه عباس‌آباد در زمان‌های مختلف صرف می‌شود. برای منفی کردن این فعل در زمانهای: گذشته ساده، گذشته کامل، گذشته التزامی، گذشته کامل استمراری n جایگزین b در ابتدای فعل می‌شود و در زمان‌های: حال ساده، گذشته استمراری و حال التزامی n در ابتدای فعل اصلی می‌آید.[۳۹]

زمان/شخص

۱ مفرد

۲ مفرد

۳ مفرد

۱ جمع

۲ جمع

۳ جمع

گذشته ساده

bomâme

bomâi

bomâ

bomâmi

bomânni

bomânen

گذشته کامل

bomâ-biyame

bomâ_bi

bomâ_biya

bomâ-biyami

bomâ-biyanni

bomâ-biyanen

گذشته التزامی

bomâ-bum

bomâ-buy

bomâ-buye

bomâ-buym

bomâ-buyn

bomâ-bun

گذشته التزامی کامل

bomâ-bi-bum

bomâ-bi-buy

bomâ-bi-buye

bomâ-bi-buym

bomâ-bi-buyn

bomâ-bi-bun

گذشته استمراری

e_mbi_yame

e_mbi

e_mbi_ya

e_mbi_yami

e_mbi_yanni

e_mbi_yanen

گذشته در حال انجام

dabiyame-embiyame

dabi-embi

dabiya-embiya

dabiyami-embiyami

dabiyanni-embiyamnni

dabiyanen-embiyanen

حال ساده/آینده

eme

eni

ene

emi

enni

enen

حال در حال انجام

darme-eme

dari-eni

dare-ene

darmi-emi

darni-enni

daren-enen

حال التزامی

biyam

biyey

biye

biyeym

baiyeyn

biyan

حال التزامی

xāme biyam

xāni biyey

xāne biye

xāmi biyeym

xānni biyeyn

xānen biyan

نشانه نکره[ویرایش]

اسم نکره در زبان مازندرانی با چندین نشانه همراه هست.

·         در زبان مازندرانی نشانه نکره[i] یک نشانهٔ پر رنگ هست. این نشانه بعد از اسامی مختوم به صامت به همین شکل ظاهر می‌گردد اما پس از اسم‌هایی که به یک مصوت ختم شده باشند همراه با واج میانجی ای آشکار می‌شود که معمولاً به صورت نکره[e] قابل تشخیص است. نشانهٔ مذکور هم پس از اسم مفرد می‌آید و هم جمع و یک نشانه پسایند است. (نمونه زیر براساس گویش چالوس تنظیم شده‌است)[۴۰]

فارسی معیار

مازندرانی (لهجه چالوس)

اسبی سر پل گیر کرده‌است

asbi pel-e sar gir hākurde

 

فارسی معیار

مازندرانی (لهجه چالوس)

دختری آمد

kijaei bimā

 

فارسی معیار

مازندرانی (لهجه چالوس)

مردانی داشتند می‌آمدند

mardakuni dar- emanne

·         نشانه دیگر در زبان مازندرانی برعکس نشانه [i] یک نشانه پیشین است که در گویش چالوس (کلارستاقی) بصورت [ya,ye] و [yattā] می‌باشد که برابر با [yek] در زبان فارسی است. نشانه مذکور در گویش رامسری بصورت [ye] و در گویش ساروی (شرق مازندران) به شکل [attā] و [yattā] و در گویش رشت (گویش غرب گیلان) به شکل [i] و [itā] می‌باشد. (نمونه زیر براساس گویش چالوس تنظیم شده‌است)[۴۱]

فارسی معیار

مازندرانی (لهجه چالوس)

روزی پیش من می‌آیی

ye ruz me var eni

 

فارسی معیار

مازندرانی (لهجه چالوس)

یک زن دارد می‌آید

yattā zanā dar-e ene

 

فارسی معیار

مازندرانی (لهجه چالوس)

یک شب باید بروم پیش حسن

ya šu veni buāram hasane var

·         نشانهٔ نکره [i] و دیگر شکل یا شکل‌های آن، گاه همراه با نشانهٔ نکرهٔ دیگر، یعنی [ya] , [ye] و [yattā] برای یک اسم به کار گرفته می‌شوند و به کمک یکدیگر نشانهٔ ترکیبی به وجود می‌آورند. (نمونه زیر براساس گویش چالوس تنظیم شده‌است)[۴۲]

فارسی معیار

مازندرانی (لهجه چالوس)

یک روز باید پیش تو بیایم

ya ruzi veni biyam te var

 

فارسی معیار

مازندرانی (لهجه چالوس)

جایی او را دیده‌ام

ya jaei vere baiyamme

·         در زبان مازندرانی هم صفت‌های مبهمی چون [hič] ، [har] و غیره می‌توانند با همراهی [i] یا بدون آن، اسم را نکره کند. (نمونه زیر بر اساس گویش چالوس تنظیم شده‌است)[۴۳]

فارسی معیار

مازندرانی (لهجه چالوس)

هر دختری دختر من نمی‌شود

har kijāei me kijā navune

 

فارسی معیار

مازندرانی (لهجه چالوس)

هیچ درختی وجود ندارد

hič dari da-niye

نشانه جمع[ویرایش]

در زبان مازندرانی از نشانه‌های [on]،[šon] ,[kon]،[ât] و [ville] برای جمع استفاده می‌شود.[۴۴]

·         از نشانهٔ [on] فقط برای اسم جاندار استفاده می‌شود.

پسرها

rikâ on

دخترها

kijâ on

پدر بزرگ‌ها

gate piyar on

بچه‌ها

vače on

 

فارسی معیار

مازندرانی (لهجه چالوس)

پسرها دارشتند می‌رفتند

rikâon dar šemanne

·         از نشانهٔ [šon] برای اسامی جاندار و غیر جاندار استفاده می‌شود.

پسرها

rikâ šon

دخترها

kijâ šon

زن‌ها

zenâ šon

مردها

mardi šon

پدر بزرگ‌ها

gate piyar šon

مورچه‌ها

malije šon

گردوها

âqoz šon

 

فارسی معیار

مازندرانی (لهجه چالوس)

پسرها دارند می‌روند

rikâšon dar šenne

·         از نشانهٔ [kon] برای اسامی جاندار و غیر جاندار استفاده می‌شود.

پله‌ها

pelle kon

زن‌ها

zenâ kon

مردها

marde kon

 

فارسی معیار

مازندرانی (لهجه چالوس)

از پله‌ها بالا رفتم

pellekon je jur buārdeme

·         از نشانهٔ [ât] به‌صورت محدود استفاده می‌شود.

ده‌ها

deh ât

 

فارسی معیار

مازندرانی (لهجه چالوس)

پسرم به ده‌های آنها دارد می‌رود

me rikâ ošone dehât dar šene

·         از نشانهٔ [ville] به‌صورت محدود استفاده می‌شود.

بچه‌ها

vače ville

 

فارسی معیار

مازندرانی (لهجه چالوس)

بچه‌ها در شهر شما هستند

vačeville šeme šahre dele darene

نمونه واژگان گویش کلارستاقی[ویرایش]

شماری از واژه‌های مازندرانی در گویش کلارستاقی (کلاردشت) و قائمشهر با برابر گیلکی و فارسی و انگلیسی آن در اینجا به الفبای فونتیک بین‌المللی آوانویسی شده‌است:

مازندرانی (لهجه قائمشهر)

مازندرانی (لهجه کلارستاقی)[۴۵]

گیلکی

فارسی

فارسی آوانویسی شده

انگلیسی

dim

dim

dim

روی/چهره/دیم

ruy/čehreh

face

vače

vače

zäy

کودک/بچه

kudæk/bæčé

Child

piyer

piyar

pier

پدر

pedær

Father

ši piyer

ši piyar

mərdə per

پدرشوهر

pedær šohar

Father-in-law

kijâ/deter

kijâ/detar

kor/kilka/läku

دختر

doxtær

Girl/Daughter

rikâ/peser

rikâ/pesar

rey/ri

پسر

pesær

Boy/Son

kerk

kerk

kark

مرغ خانگی

morgh khanegi

Hen

guw

gow

gäb

گاو

gāv

Cow

melije

malije

pitär

مورچه

murčé

Ant

kangeli

zanbur/kangoli

siftäl=garzak

زنبور

zanbur

Bee

bâmeši

piča/bameši

piča/piche

گربه/پیشی

gorbe/piši

Cat

mičkâ

miška

malĵå, čičini

گنجشک

gonješk

Sparrow

zemun/geder

zamon

zəmat

زمان

zaman

Time

esare/rooja

esâre/setâre

kiĵi/setarə

ستاره

setare

Star

nesum/sâyne

nesum/sâye

nesä/saye

سایه

saye

Shadow

jur

jur

buĵor / jor

بالا

bāla

Up

gat

gat

pilə=pila

بزرگ

bozorg

Big

vene

vene/eštehâ

vastån

اشتها یا میل

ešteha یا meyl

Appetite

bašendiyen

bašeniyan/barixtan

šondån/fotan

ریختن مایعات

rixtan e mayeāt

Bottling

ضرب‌المثل[ویرایش]

برخی ضرب‌المثل‌های مازندرانی به لهجه کلارستاقی.[۴۶]

gâleše meyl buy , varzâre dušene

ترجمه: مِیلِ چوپان باشد گاوِ نر را می‌دوشد

sire če qame vašnae

ترجمه: سیرا چه غم گرسنه است

doz dozze e bangene , xodâ re girne xanne

ترجمه: دزد دزد را بدزدد، خدا را خنده می‌گیرد

ترانه محلی[ویرایش]

برخی ترانه‌های محلی به زبان مازندرانی با لهجهٔ کلارستاقی.[۴۷]

agar vene beyri yâr devare

siyâ mar bazene , del babuye pare

ترجمه: اگر باید بگیری یار دوباره مار سیاه بزند دل بشود پاره

elâhi bamiran te piyar o te mâr

men o te âsheqi beyre qerâr

ترجمه: الهی بمیرند پدر تو و مادر تو عاشقی من و تو بگیرد قرار

boro boro boro , me xânembâlâ

anâre lab dârne čon hat tâ lampâ

ترجمه: بیا بیا بیا خانم بالا (اسم خاص) ی من لب انار داری چون هفت تا لامپا (چراغ)

amir gine jon , daryâ ye u čanni šure

nadome yaqube češm čer kure

ترجمه: امیر می‌گوید جان (جانِ من)، آب دریا چقدر شور است نمی‌دانم چشم یعقوب چرا کور است

jiri juri nakon ey yâre nâdon

te hamrâ qarenne juri âdemon

ترجمه: پایینی بالایی نکن ای یار نادان با تو قهرند آدم‌های بالایی

daryâ ye dele nâhal bezâme dâr babuye

bolbol boxone o hašt o čar babuye

ترجمه: در دریا نهال زدم درخت بشود بلبل بخواند و هشت و چهار بشود

qarib soxan zane , del bune pâre

duso došman mene hakordenne avare

ترجمه: غریب حرف می‌زند دل می‌شود آواره دوست و دشمن مرا کردند آواره

ây mardomon nadome mene čiye

qabule dele men nadome kiye

ترجمه: آی مردمان نمی‌دانم به من چیست (به من جه می‌گذرد) قبول دل من نمی‌دانم کیست

qabule del men un masse kijâ

Kijâ mâle mene , mardome čiye

ترجمه: قبول دل من آن دختر مست (است) دختر مال من است، به مردم چیست (به مردم چه ارتباط دارد)

amir gone jon me kâr če zâr babiya

me xotangâ pelemjâr babiya

ترجمه:امیر می‌گوید جان (جانِ من)، کار من چه زار شد خوابگاه من علفزار شد (جای علف هرز) شد

تعدادی جمله[ویرایش]

برخی جملات به زبان مازندرانی با لهجه کلارستاقی.[۴۸]

habse dele dakete

در حبس افتاده‌است

qezâye bapete xâyme

غذای پخته می‌خواهم

qezâye bomones nexâyme

غذای نپخته نمی‌خواهم

zena šir duše

زن شیر می‌دوشد

ve riš esfe a

ریش او سفید است

xow dari neres

خواب داری بلند نشو

me qalb kote

قلب من می‌تپد

me piyare das beškesse

دست پدرم شکست

vače ye mardi bimâ

بچهٔ مرد آمد

hudi hamra bimânne

با همدیگر آمدند

gattare berâre badiyame

برادر بزرگتر را دیدم

ve daste dapeteme

دست او را پیچیدم

men âsiyo re dagerdâneme

من آسیاب را می‌گردانم

še dowr gerdeme

دور خود می‌گردم

men ve sedâ ye hamrâ še ja ye sardari baperesseme

من با صدای او از سر جای خود پریدم

Čanni ya

چند است

ušon hudi re dus darnne

آنها همدیگر را دوست دارند

Kijâ o rika vene kâr hâkonan

دختر و پسر باید کار کنند

to bašo men ham ime

تو برو من هم می‌آیم

diruz nimâme čon kar dašteme

دیروز نیامدم چون کار داشتم

beyšame va une badiyame

رفتم و او را دیدم

ve dim kelače

صورت او آبله رو است

še dowr bageresse

دور خود گشت

te xaxor koje ine te re bavine

خواهر او کجا کی آید تو را ببیند

te koje šoni

تو کجا می‌روی

xone dareme

خانه هستم

bene sar bakete

روی زمین افتاد

me rikâ boro me kaše

پسرم بیا بغل من

te ši ve sedâ darbimâ

شوهرت صدایش درآمد

ve re beš

او را نگاه کن

bâre daven

بار را ببند

ve gali beyte

گلوی او گرفته‌است

te re hâdâme

به تو دادم

me ben qali dare

زیر من قالی هست

جستارهای وابسته[ویرایش]

·         مازندرانی طالقان

·         تاتی طالقانی

منابع[ویرایش]

·         http://www.iranicaonline.org/articles/kalarestaq-2-restored

1.        اشمیت، رودیگر (١٣٨٢). راهنمای زبان‌های ایرانی. به کوشش ترجمه زیر نظر حسن رضایی باغ بیدی. تهران: انتشارات ققنوس. ص. صفحه ۴۹۰ جلد دوم. شابک ۹۶۴-۳۱۱-۴۸۸-۰.

2.        Dialect: Kalarestaqi, , “Dialect: Kalarestaqi” glottolog,

3.        Dialect: Kelardashti, , “Dialect: Kelardashti” glottolog,

4.        برجیان، حبیب (۱۳۸۸). متون طبری. تهران: آینه میراث صاحب امتیاز مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب. ص. ۱۱. شابک ۱۵۶۱-۹۴۰۰ مقدار |شابک= را بررسی کنید: length (کمک).

5.        کلباسی، ایران (۱۳۸۳). «گذشته نقلی در لهجه ها و گویش های ایرانی». ویژه نامه نامه فرهنگستان (گویش شناسی) (۲): ۸۲.

6.        http://www.iranicaonline.org/articles/kalarestaq-2-restored

7.        آقاگل‌زاده، فردوس (۱۳۹۵). زبان مازندرانی (طبری) توصیف زبان‌شناختی (تحقیقی میدانی - اطلس زبانی). نشر دانشگاه تربیت مدرس. ص. ۱۷۲.

8.        The dictionary edited by Naṣri Ašrafi (1381 Š./2002) contains vocabulary from the dialects of ʿAbbāsābād, Āmol, Bābol, Behšahr, Katul, Kord-kuy, Nowšahr, Sāri, Qāʾem-šahr, Tonokābon, etc. (in part compared with Pahlavi)., (Prods Oktor Skjærvø), “IRAN vi. IRANIAN LANGUAGES AND SCRIPTS (2) Documentation” Encyclopædia Iranica, online edition

9.        نصری اشرافی، جهانگیر (۱۳۷۷). واژه‌نامه بزرگ تبری. به کوشش حسین صمدی و سید کاظم مداح و کریم الله قائمی و علی اصغر یوسفی نیا و محمود داوودی درزی و محمد حسن شکوری و عسکری آقاجانیان میری و ابوالحسن واعظی و ناصر یداللهی و جمشید قائمی و فرهاد صابر و ناعمه پازوکی. تهران: اندیشه پرداز و خانه سبز. ص. صفحات ۲۷ و ۳۰ جلد اول. شابک ۹۶۴۹۱۱۳۱۵۰.

10.     زندی، بهمن؛ روشن، بلقیس؛ نصیری الموتی، سارا. «جایگاه و کاربرد زبان فارسی و گویش تنکابنی در شهر تنکابن». پرتال جامع علوم انسانی. دریافت‌شده در ۱۲ ژوئیه ۲۰۲۰.

11.     دکتر فرزاد بختیاری مرکیه، تاریخ کنفرانس بین‌المللی =بررسی مسائل جاری زبان‌ها، گویش‌ها و زبانشناسی14_15، ۲.

12.     دکتر فرزاد بختیاری مرکیه، تاریخ کنفرانس بین‌المللی =بررسی مسائل جاری زبان‌ها، گویش‌ها و زبانشناسی14_15، ۱.

13.     DIMLĪ in Encyclopædia Iranica = Linguistic position of Dimlī. After their migration in the Middle Ages, for almost a millennium the Dimlīs had no direct contact with their closest linguistic relatives. Nevertheless, their language has preserved numerous isoglosses with the dialects of the southern Caspian region, and its place in the Caspian dialect group of Northwest Iranian is clear. The Caspian dialects comprise Ṭālešī, Harzan(d)ī, Gūrānī, Gīlakī, Māzandarānī, and some dialects in Tātī-speaking areas and in the area around Semnān. Historically the Caspian dialects belong to the “Northwest Iranian group of languages” and are related to Parthian (see Windfuhr). The isoglosses are of historical phonetic, morphological, and lexical order, Garnik Asatrian

14.     in Variations of the language of "Pahalvi" are still spoken among Iranians.The Kurds of Iran as well as many Kurds of Turkey and Iraq speak variations of Pahlavi. Turks cannot understand Kurdish and require interpreters to communicate with Kurds who speak Sorani and/or Kurmanjii (variations of Pahalvi amongst Kurds). The people of northern Iran speak variations of Pahalvi as well - Mazandarani and Gilani for example. Baluchi in southeast Iran also has Pahlavi elements (e.g. Ahsen "Iron" or "Eisen" in English and Ahsan in Pahlavi - "Ahsen" is not "Iron" in Turkish), By Dr. Kaveh Farrokh

15.     Borjian, Habib (2014-01-14). "The Tabaroid dialects of the Central Alborz: Language convergence between Tabari and Persian"Acta Orientalia Academiae Scientiarum Hungaricae (به انگلیسی). 66 (4): 427–441. doi:10.1556/aorient.66.2013.4.5ISSN 0001-6446. Retrieved 2020-07-12.

16.     Burjiyān, Ḥ. (2013). Is There Continuity Between Persian and Caspian?: Linguistic Relationships in the South-central Alborz. American oriental series: Essay (به انگلیسی). American Oriental Society. p. 1. Retrieved 2020-05-14.

17.     "KALĀRESTĀQ ii. The Dialect – Encyclopaedia Iranica"Encyclopædia Iranica (به انگلیسی). 2010-09-30. Retrieved 2020-05-14.

18.     Institute, Max Planck"Former Dept. of Linguistics - Northwest Iranian Project"Max Planck Institute Leipzig | Home (به انگلیسی). Retrieved 2020-07-12.

19.     واژه‌نامه بزرگ تبری، گروه پدید آورندگان به سرپرستی: جهانگیر نصراشرفی و حیسن صمدی، سال 1377، جلد اول، ص 31

20.     دکتر فرزاد بختیاری مرکیه، تاریخ کنفرانس بین‌المللی =بررسی مسائل جاری زبان‌ها، گویش‌ها و زبانشناسی14_15، ۲.

21.     دکتر فرزاد بختیاری مرکیه، تاریخ کنفرانس بین‌المللی =بررسی مسائل جاری زبان‌ها، گویش‌ها و زبانشناسی14_15، ۱.

22.     گویش ساری (مازندرانی)، گیتی شکری، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، سال 1374، ص 75

23.     آقاگل‌زاده، فردوس (۱۳۹۵). زبان مازندرانی (طبری) توصیف زبان‌شناختی (تحقیقی میدانی - اطلس زبانی). نشر دانشگاه تربیت مدرس. ص. ۱۱۹.

24.     ثمره, یدالله. "تحلیل ساختاری فعل در گویش گیلکی کلاردشت" (PDF)ensani.ir.

25.     گویش کلاردشت (رودبارک)، ایران کلباسی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، سال 1376، ص 44

26.     راهنمای زبانهای ایرانی، رودریگر اشمیت، انتشارات ققنوس، سال 1388، جلد دوم، ص 504

27.     دکتر فرزاد بختیاری مرکیه، تاریخ کنفرانس بین‌المللی بررسی مسائل جاری زبان‌ها، گویش‌ها و زبانشناسی14_15 گویش کلارستاقی چالوس، ۱٠.

28.     دکتر فرزاد بختیاری مرکیه، تاریخ کنفرانس بین‌المللی بررسی مسائل جاری زبان‌ها، گویش‌ها و زبانشناسی14_15 گویش کلارستاقی چالوس، ۱٠.

29.     دکتر فرزاد بختیاری مرکیه، تاریخ کنفرانس بین‌المللی بررسی مسائل جاری زبان‌ها، گویش‌ها و زبانشناسی14_15 گویش کلارستاقی چالوس، ۱۱.

30.     کلباسی، گویش کلاردشت (رودبارک)، ۹۱.

31.     کلباسی، گویش کلاردشت (رودبارک)، ۹۸–۹۳.

32.     کلباسی، گویش کلاردشت (رودبارک)، ۱۶۹.

33.     کلباسی، گویش کلاردشت (رودبارک)، ۱۶۳.

34.     علی اصغر یوسفی نیا، لنگا، ۱۹۰-۱۹۳.

35.     علی اصغر یوسفی نیا، لنگا، ۱۹۰-۱۹۳.

36.     علی اصغر یوسفی نیا، لنگا، ۱۹۰-۱۹۳.

37.     علی اصغر یوسفی نیا، لنگا، ۱۹۰-۱۹۳.

38.     علی اصغر یوسفی نیا، لنگا، ۱۹۰-۱۹۳.

39.     علی اصغر یوسفی نیا، لنگا، ۱۹۰-۱۹۳.

40.     دکتر فرزاد بختیاری مرکیه، تاریخ کنفرانس بین‌المللی =بررسی مسائل جاری زبان‌ها، گویش‌ها و زبانشناسی14_15، ۱٠.

41.     دکتر فرزاد بختیاری مرکیه، تاریخ کنفرانس بین‌المللی =بررسی مسائل جاری زبان‌ها، گویش‌ها و زبانشناسی14_15، ۱٠.

42.     دکتر فرزاد بختیاری مرکیه، تاریخ کنفرانس بین‌المللی =بررسی مسائل جاری زبان‌ها، گویش‌ها و زبانشناسی14_15، ۱١.

43.     دکتر فرزاد بختیاری مرکیه، تاریخ کنفرانس بین‌المللی =بررسی مسائل جاری زبان‌ها، گویش‌ها و زبانشناسی14_15، ۱١.

44.     کلباسی، گویش کلاردشت (رودبارک)، ۳۸.

45.     کلباسی، گویش کلاردشت (رودبارک)، ۱٧۴_۲۷۲.

46.     کلباسی، گویش کلاردشت (رودبارک)، ۱۶۱.

47.     کلباسی، گویش کلاردشت (رودبارک)، ۱۵۷.

48.     کلباسی، گویش کلاردشت (رودبارک)، ۱۴۶.

رده‌ها

·         زبان‌های کاسپین

·         زبان مازندرانی

·         این صفحه آخرین‌بار در ‏۲۷ سپتامبر ۲۰۲۳ ساعت ‏۰۰:۰۷ ویرایش شده‌است.