داستان پیروزی عشق بر عقل؛ وقتی رقص روی یخ برای همیشه تغییر کرد
- مایک هنسن
- بیبیسی
«فراتر از ورزش»، بخشی از مطالب ورزشی بیبیسی هستند که داستانهای شگفتانگیز ورزشکاران یا مسابقاتی را میگوید که کمتر شنیدهاید. فهرست مطلبهای فراتر از ورزش را دنبال کنید.
وقتی کریستوفر دین و جین تورویل، صبح زود از قطاری که از آلمان غربی میآمد، به انگلستان رسیدند، هیچکس فکر نمیکرد آنها چه انقلابی قرار است برپا کنند.
دین ۲۵ ساله کت بلیزر تیم المپیک را به تن داشت و در کنارش، تورویل ۲۶ ساله، یک کت خزدار با کلاهی همرنگ و روسری ابریشمی دور گردن، با خجالت بسیار فقط به عکاسانی که در مقابل آنها و روی سکوی ایستگاه سارایوو ایستاده بودند، لبخند میزد.
نه روز پس از ورودشان، قرار بود دست به بزرگترین و ریسکیترین قمار زندگیشان بزنند.
مدال طلای رقص روی یخ المپیک، در انتظار نمایش آنها بود. نمایشی که نتیجهاش میتوانست خیلی خوب باشد و یا خیلی بد.
تورویل و دین میتوانستند به راحتی و با خیال راحت، بدون کمترین ریسکی نمایش خود را اجرا کنند، اما در عوض بازی با آتش را انتخاب کردند. انتخابی که نتیجه آن، کسب مدال طلا و البته فتح قلب هزاران تماشاگر و در کنارش به چالش کشیدن قوانین و تغییر همیشگی این ورزش بود.
دین چهل سال بعد از آن روز میگوید: «ما احساس خیلی خوبی نسبت به تصمیم خود داشتیم و بقیه بودند که فکر میکردند این یک قمار است.»
تورویل اضافه میکند: «همیشه باید یک قدم جلوتر از ایدههای خلاقانه خود میبودیم و سعی میکردیم داستانی را تعریف کنیم که معنی داشته باشد.»
اما در سال ۱۹۸۴ و در اوج جنگ سرد، همه چیز از جمله ورزش تحت تأثیر قرار گرفته بود. در پیست یخ هم سیاست و اختلافات سطح جامعه اثر خود را گذاشته بود.
از یک طرف طیف سنتی بود که خواستار حفظ و احترام به ریشههای رقص روی یخ بود. در مقابل، موج جدیدی در حال شکلگیری بود که به دنبال سبکی آزاد، دراماتیک و رمانتیک بود. سبکی که جمعیت را به وجد آورد، حتی اگر به قیمت ناامیدی داوران سنتی باشد.
این دو رویکرد متفاوت در ورزشی که امتیازدهی و اعطای مدال وابستگی زیادی به سلیقه داوران دارد، قطعاً شانس مدال را برای ورزشکارانی که به دنبال خلاقیت بیشتر بودند، کاهش میداد.
تورویل و دین، ابتدا طرفدار رویکرد محافظهکارانه بودند و توانسته بودند به این ترتیب سه بار قهرمان جهان شوند.
بنابراین در المپیک هم کاملاً شناخته شده بودند و احتیاجی نبود شایستگی خود را اثبات کنند. اما تمایل داشتند این بار ریسک کنند و نوآوری بیشتری در رقصشان داشته باشند.
از طرفی المپیک، آخرین حضور آنها در بزرگترین صحنه این ورزش بود. زیرا به دلیل تغییر قوانین و حرفهای شدن، اجازه حضور در المپیک بعدی را نداشتند.
برنامه ابتدایی آنها اجرای رقصی برگرفته از موزیکال خیابان ۴۲ مربوط به دهه ۱۹۳۰ بود. این برنامه که مهارتهای آنها را به خوبی نشان میداد، هم داوران سنتی و هم داوران نوگرا را راضی میکرد.
اما مسأله این بود که آیا خود تورویل و دین را هم راضی میکرد؟
طبیعتاً پاسخ منفی بود و در نهایت تصمیم گرفتند برنامه را تغییر دهند و نمایشی جسورانهتر در المپیک داشته باشند.
دین میگوید: «این روزها با وجود تلفنهای همراه و رسانههای اجتماعی، نمیشود چیزی را مخفی نگاه داشت. اما در آن زمان هیچکس واقعاً از برنامه ما خبر نداشت. این برنامه شاید از نظر بسیاری مناسب المپیک نبود، اما ما به کارمان اعتقاد داشتیم.»
تورویل اضافه میکند: «میخواستیم کاری کنیم که نه توسط ما و نه فرد دیگری انجام نشده بود.»
انتخاب آنها، قطعه بولرو اثر موریس راول بود که قبلاً هیچ گروه دیگری برای رقص روی یخ انتخاب نکرده بود.
بولرو به آرامی شروع میشود و رفته رفته به اوج میرسد. از طرفی زمان چهار دقیقه و ده ثانیه اختصاص داده شده به رقص هم بسیار طولانی بود.
بنابراین تورویل و دین چاره دیگری نداشتند جز اینکه از خلا قانونی مسابقات استفاده کنند و رقص خود را ابتدا با زانو زدن رو به یکدیگر روی یخ آغاز کنند. زیرا مطابق قانون، ساعت تا زمانی که تیغه یخ را لمس نکند، شروع به کار نمیکرد.
در نتیجه به مدت هجده ثانیه زانو زده به دور یکدیگر چرخیدند تا موسیقی به اوج مناسب رقص برسد و از طرفی هم قانون را رعایت کرده باشند.
رقص با زیبایی تمام به پایان رسید و با استقبال شدید تماشاگران، بینندگان تلویزیونی و البته داوران همراه شد و مدال طلای المپیک را نصیب آنها کرد. از آن شب همه چیز برای این دو تغییر کرد و سیل تبریکات سرازیر شد.
دین در آن زمان گفت: «امشب به اوج رسیدیم. اصلاً اجرا را به خاطر ندارم. همه چیز خود به خود اتفاق افتاد.»
یکی از مربیان رقیب که نامش فاش نشده است، به نیویورک تایمز گفت: «تنها جادوی تورویل و دین به اندازه کافی قدرتمند است که بتواند این ورزش را کامل کند.»
«شاهدخت آن» که روی سکوها نشسته بود به سلامتی آنها شامپاین نوشید و مادرش، «ملکه الیزابت دوم» با ارسال یک تلگرام امضا شده با این مضمون که «با کمال میل رقص آنها را تماشا کرده است» به آنها تبریک گفت.
در بازگشت به خانه، تورویل و دین پشت یک کامیون و با اسکورت پلیس همراه طرفدارانی که به استقبال آنها آمده بودند، جشن گرفتند. در اواخر همان سال، التون جان جایزه بهترین شخصیت ورزشی سال را به آنها اهدا کرد.
هر جا که میرفتند، همه از عشق آنها به یکدیگر میپرسیدند. در یک کنفرانس مطبوعاتی، خبرنگاری پرسید که آیا قرار است ازدواج کنند؟
دین لبخند زد: «خب، این هفته نه.»
تورویل هم در واکنش به وابستگی بیشتر آنها نسبت به سایر زوجها، با نیم نگاهی به دین به سادگی پاسخ داد: «بله»
دین میگوید: «اینگونه نبود که بخواهیم آگاهانه عشق خود را در هالهای از ابهام قرار دهیم. اما چون در مورد آن صحبت نمیکردیم، تصور میکنم مردم هم روی به حدس و گمان آورده بودند.»
تورویل میافزاید: «اگر ما توانسته باشیم عشق را به تصویر بکشیم و مردم هم آن را باور کنند، نشان میدهد کار خود را درست انجام دادهایم».
ساختن آن «عاشقانه» برای میلیونها نفر یک موضوع است. ماندگار کردن آن تصور برای بیش از یک دهه اما موضوع دیگری است.
در سال ۱۹۹۴ قوانین تغییر کرد و به تورویل و دین که اکنون ۳۶ و ۳۵ ساله شده بودند، اجازه داد تا برای تکرار اجرای فوقالعاده خود بازگردند.
با این حال، شرایط نیز تغییر کرده بود. تورویل و دین ازدواج کرده بودند و دیگر زوج طلایی این ورزش نبودند.
دین میگوید: «فکر میکنم برخی از مردم احساس میکردند که ما برای افتخارآفرینی برمیگردیم. اما ما واقعاً برگشتیم تا خودمان را در آن چالش دوباره محک بزنیم. بدیهی است که کشورها و اسکیت بازانی بودند که برای کسب مدال مسابقه میدادند.»
مسابقات تغییر کرده بود. بنابراین تاکتیکها نیز باید تغییر میکرد.
پس از انبوهی از تقلیدهای ضعیف از رقص بولرو، مسئولین در مورد انتخاب موسیقی سختگیرتر شده بودند و زوجها را از شروع زانو زده یا دراز کشیده روی یخ منع کرده بودند.
تورویل میگوید: «چون شهرت پیدا کرده بودیم که قوانین را به چالش میکشیم و از طرفی چون بعد از ده سال برگشته بودیم، نمیخواستیم واقعاً از قوانین سرپیچی کنیم.»
بنابراین آنها جسارت و اصالت رقص بولرو را تکرار نکردند و در عوض، با آهنگی از اروینگ برلین، اجرایی شاد و پر زرق و برق داشتند. با وجود اینکه رقص آنها با بولرو تفاوت داشت، اما در پایان با استقبال فوقالعاده تماشاگران روبرو شد.
البته چندان مورد توجه داوران قرار نگرفت و با مدال برنز به کار خود پایان دادند.
دین در آن زمان گفت: «ما از این نتیجه شگفت زده شدیم.»
مطبوعات آلمان هم با انتقاد از نتیجه تیتر زدند «سرقت طلا» و داوران را متهم به جانبداری و تعصب کردند.
آنها معتقد بودند اعتبار رقص روی یخ به عنوان یک ورزش از بین رفته است.
اما امروز شرایط و قوانین برای کسانی که دنبالهرو تورویل و دین در این ورزش هستند تغییر کرده و همه چیز استاندارد شده است.
رقص آزاد شامل فهرست بلندی از عناصر مختلف است که باید در هر اجرا گنجانده شوند و هر کدام جداگانه سنجیده و ارزیابی میشوند. ریسک خلاقیت کاهش یافته و غافلگیری به حداقل رسیده است.
استانداردسازی سردرگمی و جنجال سال ۱۹۹۴ را کاهش داده، اما در عین حال دیگر کمتر شاهد خلاقیتی مشابه با آنچه تورویل و دین در سال ۱۹۸۴ ارائه دادند، هستیم.
دین درباره وضعیت این روزهای رقص روی یخ میگوید: «کمیت و کیفیت، هر دو مهم هستند، اما امروز کمیت اهمیت بیشتری دارد. این ورزش به صورت حرفهای بسیار پیشرفت کرده و استانداردهای آن بسیار شگفت انگیز هستند، اما در مقابل خلاقیت کمتر شده و اجراها شبیه به هم شدهاند.»
تورویل و دین، پس از یک تور خداحافظی ۲۸ روزه در ۱۱ مه ۲۰۲۵ آخرین رقص خود را در گلاسکو اجرا خواهند کرد و به حضور پنجاه ساله خود در این ورزش پایان خواهند داد. اما عاشقانه آنها همچنان در قلب تماشاگران زنده خواهد ماند.