۱۴۰۳ مرداد ۲۳, سه‌شنبه

 

سرمقاله راه توده 937

چرا مخالف همکاری

استراتژیک ایران و روسیه اند؟

 
 

   

در هفته گذشته، روسیه ستیزان داخلی، درباره سفر دبیر شورای عالی امنیت ملی روسیه به ایران و ارسال تجهیزات نظامی دفاعی از روسیه به ایران ترجیح دادند مهر سکوت بر لب بزنند. حتی درباره این خبر احتمالی و غیر رسمی که وی حامل پیام ویژه ای برای رهبر جمهوری اسلامی در ارتباط با ترور هنیه و مراعات برخی ملاحظات برای خنثی کردن حمله احتمالی و جمعی محور امریکا- اسرائیل و گشوده شدن بک جبهه جنگی دیگر در منطقه.

این درحالی است که آن سفر نه تنها مهم بود، بلکه نتایج استراتژیک دفاعی برای ایران داشت. بویژه که گفته شده مهم ترین سامانه ضد هوائی روسیه، یعنی اس 400 برای مهندسی و تولید آن در ایران در اختیار ایران قرار گرفته و سامانه بی نظیر "مورمانسک" روسیه نیز برای جنگ الکترونیک علیه حمله هوائی به تاسیسات نظامی و اتمی به ایران منتقل شده است.

اینها اخبار خوبی برای روسیه ستیزان داخلی نیست، زیرا همه تبلیغات چند سال اخیر آنها درباره باصطلاح خیانت روسها به ایران را خنثی می کند و پیوند استراتژیک میان روسیه و ایران در خطیرترین لحظات برای تمامیت ارضی ایران را یک دستآورد بزرگ نشان میدهد.

اینکه هنوز و همچنان کسانی که رسما یا عملا مخالف روسیه یا همکاری‌های ایران با روسیه باشند چیز عجیبی نیست، کاملا هم منطقی است. آنها معتقدند که اگر حمایت روسیه و همکاری‌های آن با ایران نبود، تا بحال امریکا جمهوری اسلامی را سرنگون کرده و آقایان حاکم میشوند و امریکا هم حلقه تازه‌‌ای در زنجیر محاصره به دور روسیه به حساب ایران و مردم ایران خواهد کشید.

عجیب اینجاست که بخشی از نیروهای داخلی که خودشان فکر می کنند طرفدار حمله امریکا به ایران نیستند، یا چنین وانمود می کنند نیز مخالف همکاری‌های ایران و روسیه هستند. این نیروهای داخلی به چند گروه تقسیم می شوند.

گروه نخست روشنفکران طرفدار غرب و کسانی که خواهان پیوستن ایران به ناتو و قرار گرفتن ایران در کنار امریکا و اروپا در مبارزه آنها علیه روسیه هستند. البته موضع خود را چنین توجیه می کنند که همکاری ایران و روسیه موجب بقای رژیم می شود و توضیح هم نمی دهند که چرا همکاری ایران با روسیه مثلا بیش از همکاری ایران با ژاپن یا چین یا آلمان یا فرانسه موجب بقای رژیم است؛ بویژه که همکاری‌های اقتصادی ایران و روسیه هنوز در سطحی بسیار پایین تر از کشورهای اروپایی است.

 گروه دوم کسانی هستند که صریحا می گویند ما دچار بیماری "روسیه هراسی" هستیم و تصور می کنند با استناد به همین بیماری روانی مجازند هر سخن بی اعتبار و بی ارزشی را که رسانه‌های غربی و سلطنت طلب بیان می کنند آنها هم تکرار کنند. این گروه ارزش و اهمیتی نداشت اگر رسانه‌های متعددی در داخل کشور در اختیار آنها قرار نداشت که در آن تراوشات ذهن خود را برای مردم تکرار کنند. اینها هم گوشه چشمی به گروه اول دارند و تصور می کنند با روسیه ستیزی می شود نظر مثبت امریکا را به خود و به ایران جلب کرد.

گروه سوم کسانی هستند که طرفدار غرب هم نیستند، طرفدار حمله نظامی امریکا به ایران هم نیستند ولی مسئله اصلی ایران را سرنگونی جمهوری اسلامی می دانند و معتقدند برای اینکه این سرنگونی  ممکن شود، مواضع عمومی جمهوری اسلامی و از جمله موقعیت بین المللی آن باید تضعیف شود. بنظر این گروه همکاری‌های ایران و روسیه مانع چنین تضعیفی است. ضمن اینکه تصور می کنند با مخالفت با این همکاری‌ها دارند علیه برنامه‌ها و سیاست‌های "رژیم" موضع می گیرند.

اگر سخنی باشد با این گروه سوم است، زیرا گروه‌های دیگر منافعی در روسیه ستیزی خود دارند که با استدلال از آن صرفنظر نمی کنند.

گروه سوم دو اشتباه می کنند.

اشتباه نخست این است که فراموش می کنند اتحاد روسیه و ایران کشور ما را از گزند چند تکه شدن در امان نگاه میدارد.

اشتباه دوم آنان عدم درک موقعیت کنونی جهان است. آنها درک نمی کنند که اگر جمهوری اسلامی سرنگون هم بشود تناسب قوای جهانی چنان نیست که هیچ قدرت جهانی به قدرت دیگر اجازه دخالت مستقیم در امور داخلی ایران را ندهد.

ما در شرایط جهانی سال 1357 نیستیم که نه امریکا به شوروی اجازه دخالت در ایران را میداد و نه شوروی به امریکا. بنابراین، انقلاب و کوشش برای آزادی و تحول در ایران در این توازن قوای جهانی ممکن شد.

جای تاسف است که در خود حکومت نیز این درک عمیق از شرایط جهانی وجود ندارد و همچنان سیاست دو پهلوی زدن راهنما به شرق و پیچیدن به راست دنبال می شود. نتیجه عملی همین سیاست را ما از سال دوم ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی شاهد شدیم. با این خیال خام که از همکاری با روسیه نه برای تحقق سیاست نوین جهان چند قطبی و خاتمه دادن به رهبری امریکا و دلار بر جهان، بلکه برای ترساندن غرب و گرفتن امتیاز از آن استفاده شود.

در بررسی همکاری و اتحاد ایران و روسیه باید همه این عوامل را در کنار هم دید و اگر کسانی تصور می کنند که عوامل و نکات دیگری نیز وجود دارند که ما آنها را در نظر نمی گیریم، می توانند مطرح کنند تا ما هم درباره آنها بیشتر بیاندیشیم. امروز جز انگیزه‌ها و عواملی که برشمردیم در دلایل و زمینه‌های مخالفت‌های سیاسی و سازمان یافته برضد همکاری‌های ایران و روسیه نکته مهم دیگری نیافته ایم.