۱۳۹۳ مهر ۲۸, دوشنبه

بلبل عاشق تو عمر خواه که عاقبت

زیگ ملكشاهی – تقویم جلالی و همزمان بودن آن با نوروز باستانی

(روز نخست فروردین ماه سال 458 هجری خورشیدی)

ایرانیان : در طی سده ها وهزاره ها باتمدن كهن و بزرگ خود همواره به دانش گاهشماری به عنوان دانشی كه بتواند تاریخ و فرهنگ آنها را از سایر ملل متمایز نماید توجه داشتند. در حقیقت خاك پهناور ایران و دامنه فرمانروایی ایرانیان و گسترش این تمدن و برخورد با تمدن های دیگر چون اهالی میان رودان ( بین النهرین ) كه شامل مردم كلده و آشور و بابل و سومر و عیلام و ملل دیگر چون هندیان و چینیان و مصریان و یونانیان بودند سبب تبادل فرهنگ ها بوده است.
گاهشماری در ایران و سابقه ی آن شاید به حدود چهارهزار سال پیش از دوره هخامنشی برسد. با اینكه این دانش سابقه ای ممتد و دیرینه  در ایران داشته ولی این دانش در زمان ما كم اهمیت تلقی شده و فقط تنی چند از اندیشمندان و پژوهشگران در این مورد پژوهش نموده و نوشته هایی از خود به جا گذارده اند.
درست آن است كه اگر امروز كسی بخواهد در این باره پژوهش و تحقیقی دقیق نماید باید كسانی كه اهل این كار هستند گرد هم آیند و كتاب های تاریخ، گاهشماری و رساله های علوم ریاضی ( تا آنجا كه مربوط گاهشماری و اختر شناسی می شود ) دانش اختر شناسی ( هیات و نجوم )، تاریخ زیگ ( زیج ) و زیگ شناسی و رساله های مربوط به این رشته، رساله های مربوط به اسطر لاب و تاریخ خای رصد نوشته شده را به طور دقیق از نظر بگذرانند و آنها را با مبانی جدید دانش اختر شناسی واختر فیزیك و كامپیوتر ( رایانه ) مورد بررسی و پژوهش قرار دهند، و گرنه كارهای تكراری و شاید بی فایده صورت خواهد گرفت.
نام های گوناگون برای گاهشماری در ایران باستان وضع گردیده كه مشتمل است بر گاشماری هخامنشی – گاهشماری كهن اوستایی – گاهشماری جدید اوستایی – گاهشماری یزدگردی كهن – گاهشماری سلوكی ها – گاهشماری اشكانیان و گاهشماری دوره ساسانیان تا آغاز اسلام پس از اسلام هم این دانش مورد توجه و دقت دانشمندان ایرانی و برخی از غیرایرانیان بوده است كه زیگ های بسیار و تقویم نویسی نتیجه این دگرگونی ها و تحولات بوده است.
در این نامه كوتاه جای آن نیست كه درباره تاریخچه گاهشماری و تاریخ زیگ ( زیج ) و مباحث مربوط به دانش اخترشناسی و گاهشماری مطالب گوناگون و زیادی بیاید ولی هر چند بسیار كوتاه اشاره هایی می نمایم .
زیگ یا زیج مجموعه ای از محاسبات جداول نجومی و اخترشناسی است. این جداول بر اثر مطالعات و محاسبات و مشاهدات و رصد به دست می آید. از این جدول ها، ستاره شناسان در تعیین احكام نجومی و مختصات و ویژگی مكان ها و در تعین موقعیت ستارگان و دانش گاهشماری استفاده می كردند. دانشمند بزرگ ایرانی، ابوریحان بیرونی خوارزمی در دانشنامه بزرگ خود قانون مسعودی درباره ریشه واژه و تاریخ آن مطالبی فرموده است.
پس از اسلام، دانشمندان اختر شناس ایران، زگ های مشهور و بااعتباری نوشتند كه نام برخی از این زیگ ها چنین است زیج فراری، زیج دینوری، دمشقی از مروزی، زیج خوارزمی، زیج ماهانی ، زیج بوزجانی، زیج الصفایح از ابوجعفر خازین، زیج جامع و زیج بالغ از گوشیار گیلانی تبرستانی ، زیج خازنی  و تریج سنجری از عبدالرحمن خازنی ، زیج ایلخانی به سرپرستی خواجه نصیرالدین توسی، زیج الغبیگ، زیج كاشانی ، زیج خاقانی از جمشید كاشانی زیگ های دیگر كه تعداد آنها زیاد است و بهتر است به كتاب Astronomical Tablesنوشته E.S. kennedyمراجعه شود.
درباره زیگ ( زیج ) ملكشاهی كه رساله مورد بحث است مطالبی چند هر چند كوتاه را یادآوری می نمایم. در زمان سلطان ملكشاه سلجوقی برخی از دانشمندان به این اندیشه افتادند كه اصلاحی در تقویم صورت گیرد، لذا سلطان ملكشاه امر به این كار كرد، و برخی از نویسندگان نوشته اند كه خواجه نظام الملك توسی و زیر كاردان اوگروهی از دانشمندان ریاضیدان و اختر شناس را برای این كار مامور نمود.
درباره این رویداد فریدالدین ابوالحسن علی بن ابی الكرم محمد مشهور به ابن اثیر در كتاب معروف خود موسوم به كامل التواریخ كه با وقایع سال 628 هجری مهمی ( = قمری ) كه به طور تقریب مساوی با سال 1231 میلادی پایان می یابد، درباره آن ضمن وقایع سال 467 هجری چنین نوشته است:
(
و فیها جمع نظام الملك والسلطان ملكشاه جماعه من اعیان المنجمین و جعلواالنیروز اول نقطه من الحمل و كان النیروز قبل ذلك عند حلول الشمس نصف الحوت و صار ما فعله السطان مبداالتتقاویم و فیها ایضا" عمل الرصد للسلطان ملكشاه واجتمع جماعه من اعیان المنجمین فی عمله منهم عمرابن ابراهیم الخیای و ابوالمظفراسفرازی و میمون ابن النجیب الواسطی و غیر هم و خرج علیه من الاموال شیء عظیم و بقی الرصد دائرا" الی ان مات السلطان سنه خمس و ثمانین و اربعماه فبطل بعد موته .
برگردان متن تاریخ كامل ابن اثیر چنین است:
در آن سال ( 467 هجری مهمی ) نظام الملك و سلطان ملكشاه جمعی از سرآمدان منجمین و اختر شناسان را دور هم گرد آورده عید ( جشن نوروز ) را نخستین نقطه برج حمل قرار دادند، در صورتی كه پیش از آن نوروز موقع تحویل آفتاب به نیمه برج حوت واقع می شد. بعدا" عمل سلطان آغاز تقویم ها گردید و نیز در آن سال جهت سلطان رصد ساخته شد و برای ساختن آن جمعی از اعیان اختر شناسان ( منجمین ) اجتماع كردند، كه عمر بن ابراهیم خیامی و ابو المظفر اسفرازی و میمون بن نجیب واسطی و غیر از آن جمع بودند و در این كار مبالغ هنگفتی خرج شد و این رصد تا وفات سلطان در سال چهار صدو هشتاد و پنج ( 485 ) دایر بود و پس از فوت او از كار افتاد 
در این مورد زكریا فرزند محمد قزوینی در كتاب مشهور خود اثار البلاد و اخبار العباد كه نوشتن آن را در سال 674 هجری به پایان رسانیده در جایی كه درباره نیشابور نوشته به حكیم عمر خیام و این رویداد اشاره ای می نماید و در این بخش فقط مطلبی در این باره یادداشت می گردد و مطالب دیگر این كتاب كه درباره خیام است در جای دیگر آمده است.
نیشابور – ینسب الیها من الحكماء عمر الخیام كان حكیما" عارفا" بجمیع انواع الحكمه سیما نوع الریاضی و كان فی عهد السلطان ملكشاه السلجوقی. سلم الیه مالا" كثیر الیشتری به الات الرصد و یتخذر صدالكواكب فمات السلطان و ماتم ذلك.
برگردان این متن به پارسی چنین است:
نیشابور منسوب است بدان شهر، از حكما، عمر خیام كه حكیمی بوده واقف به همه انواع حكمت به ویژه ریاضیات در عهد ملكشاه سلجوقی ظهور نموده سلطان منال هنگفتی بدو داد، كه آلات و ادوات رصد بخرد و با آنها رصد ستارگان را بگیرد، ولیكن سلطان بمرد و خیام آن كار را به سامان نبرد.
در این متن اشاره ای به پرداختن و اصلاح تقویم نشده است.
دانشمند و حكم بزرگ علامه ابواثناقطب الدین محمود فرزند مولاناضیاء الدین مسعود  فرزند مولانا مصلح الدین كازرونی مشهور به علامه قطب الدین كازرونی شیرازی از دانشمندان و فرهیختگان سده هفتك هجری است كه دارای نوشته هایی بس ژرف بوده و نگارش هایی چند از او به جا مانده است. یكی از این نگارش ها رساله ای است به زبان تازی در دانش اختر شناسی به نام ( التحفه الشاهیه ) كه نسخه هایی چند از این رساله در كتابخانه های جهان یافت می شود. در همین رساله اشاره ای كوتاه به تاریخ ملكی شده است.
(
التاریخ الملكی منسوب الی السلطان جلال الدوله ملكشاه ابن آلب ارسلان السلجوقی و السبب فیرانه اجتمع فی حضرته جماعه من الحكماء و منهم عمر الخیام و الحكیم الوكری و غیر هما .. . الخ 
برگردان متن تحفه شاهیه چنین است:
(
تاریخ ملكی منسوب است به سلطان جلال الدوله ملكشاه فرزند آلب ارسلان سلجوقی و سبب در آن این است كه اجتماع كرد در دربار اوگروهی از حكما كه از آن جمله بود عمر خیام و حكیم لوكری و غیر هما ... تا آخر .
در متن تحفه شاهیه نام دو نفر از دانشمندانی كه برای اصلاح تقویم گرد آمده بودند نوشته شده است كه یكی حكیم عمر خیام است و دیگری حكیم ابوالعباس لوكری كه از دانشمندان اهل مرو بوده و شاگرد بهمینارپور مرزبان آذربایجانی.
نكته مهم دیگری كه باید نوشت این است كه علامه قطب الدین شیرازی تالیف كتاب زیگ مستقلی را به حكیم عمر خیام نسبت می دهد كه در جای دیگری تا به حال نخوانده ام .
در كتاب تاریخ كبیر جعفری نگارش جعفر فرزند محمد فرزند حسن كه وقایع و اتفاقات تاریخی ایران را تا نیمه سده نهم هجری مهمی در ان نوشته است درباره حكیم خیام و زیج او كه به دستور ملكشاهساخته شده اشاره ای بس كوتاه نموده است. او در این باره چنین نوشته است:
(
عمر خیام از بزرگان حكمای اسلام بوده و تمام حكمای اسلام به بزرگی او قایل اند و از جهت ملكشاه زیج ساخته و خمسه مسترقه تعیین كرده و اشعار نیكو دارد. وفات او سال پانصد و بیست و شش هجری بوده.
در كتاب كشف الظنون نوشته مصطفی فرزند عبدالله مشهور به حاجی خلیفه كه در حدود سال هزارم هجری مهی پا به جهان گذاشته و به سال 1067 بدورد زندگی گفته در سه جا نام خیام در كتاب آمده است كه تنها بخشی را كه مربوط به زیج ملكشاهی است در اینجا یادآور می شوم.
(
زیج ملكشاهی لعمرالخیام ذكره عبدالواحد فی شرح سی فصل )
و برگردان این عبارت به پارسی یادداشت می شود :
(
زیج ملكشاهی اثر عمر خیام است. این را عبد الواحد در شرح سی فصل ذكر كرده است.
ترتیبی كه در دوره های پایانی ساسانیان كم و بیش به صورت منظم برای اجرای كبیسه معمول بود در دوره اسلامی نسخ گردید و اجرا نشد و تقویمی به نام هجری قمری ( مهمی ) در این دوران گسترش یافته و رایج گردید كه این تقویم هنوز یكی از تقویم های رایج است. ولی تقویم هجری مهمی به مناسبتی با فصول سال تطبیق نداشته و همواره با دشواری ها همراه بوده است از جمله جشن های رایج ملی و اعیاد گوناگون مذهبی و غیره و امور كشت و كشاورزی و وصول مالیات و باز شدن و بسته شدن مراكز دانش و پژوهش و آموزش و اداره ها.
از طرفی آنچه مسلم است و از دیدگاه اندیشمندان اختر شناس و گاهشمار گذشته است این است كه در ایران باستان روش گاهشماری خورشیدی متداول بوده است. گاهشماری مهی یا قمری به تدریج جای خود را به خورشیدی مهی و سپس خورشیدی 360 روزی ، 365 روزی و 365 روز و كسری داد. زمانی كه دانسته شد یك سال در حدود 25/365 روز است و نگاهداری حساب 25/0 روز در یك سال میسر نبود نوعی كبیسه 120 ساله مرسوم گردید یعنی پس از گذشت 119 سال، سال صد و بیستم را سیزده ماهه می گرفتند. در ایران باستان نوعی كبیسه 116 سالی مرسوم بوده است. به تصریح برخی از دانشمندان و اختر شناسان دوره اسلامی یعنی پس از 115 سال 12 ماهی، سال شانزدهم را 13 ماهی می گرفته اند. با این حساب و روش یكسال رامساوی با 2586/365 دانسته اند، زیرا كه با اختلاف 25/0 روز در سال : 30 روز =25/0 * 120 و با اختلاف 2586/0 روز در سال:
30
روز 99/29 روز = 2586/0*116 و سال 13 ماهی كبیسه را بهیزك و هیزك و یا وهیجك می گفتند در بسیاری از كتابهای اصلاح جدید حساب سال و ماه ایرانی را كه بنا به دستور ملكشاه سلجوقی به عمل آمده به خیام نسبت داده اند و این شاید ناشی از تاریخ كامل ابن اثیر و قول قطب الدین كازرونی شیرازی در كتاب تحفه شاهیه و مطلبی كه در تاریخ كبیر جعفری نوشته جعفر فرزند محمد فرزند حسن و مطلبی باشد كه حاجی خلیفه در كشف الظنون نقل نموده اند، باشد. گر چه در نوشته قزوینی در كتاب اثار البلاد و اخبار العباد درباره این زیج و گردهمایی چیزی نیامده است . در شرح بیست باب در معرفت تقویم از فاضل بیرجندی و شرح آن كتاب بنام شرح بیست باب از ملامظفر گنابادی درباره تقویم جلالی و اصلاح تقویم شرحی آمده است.
سال 467 هجری مهی كه سال گردهمایی این دانشمندان به دستور ملكشاه بوده ، سه سال پیش از نگارش رساله شرح ما اشكل من مصادرات كتاب اقلیدس بوده  است و از آنجا كه بیشتر تاریخ نگاران و دانشمندان نام حكیم خیام را ذكر كرده اند. می بایستی سرپرستی گروه را به این دانشمند سپرده باشند. پس به این خاطر باید از سن 30 تا 35 سالگی گذشته باشد. ما تاریخ ولادت خیام را نداریم و این مطالبی كه درباره سن او در اینجا ذكر كردیم روی حدسیات است. ولی بنا به قول تاریخ نگاران و چهره های یاد شده اودر اصلاح تقویم دست داشته است و در آن تردیدی نیست ، مگر اینكه قول های چهره های یاد شده همگی جعلی باشند كه اگر چنین باشد، پس باید با دیده تردید به كتابها و متون تاریخی نگریست.
مطلب دیگر آن است كه پس از اینكه در سال 467 هجری مهی دانشمندان گردهمایی نمودند تا به رصد و اصلاح تقویم بپردازند، برخی از تاریخ نگاران محل رصد را ری و برخی نیشابور و بسیاری اصفهان دانسته اند كه گفته آخر درست تر به نظر می آید.
باز تنی چند از نام آوران، تعداد این دانشمندان را هفت و برخی هشت نفر دانسته اند:
1-  
حكیم عمر خیام نیشابوری 
2-  
خواجه عبدالرحمن خازنی مروزی 
3-  
خواجه ابوحاتم ابوالمظفراسفرازی 
4-  
حكیم ابوالعباس لوكری 
5-  
حكیم میمون نجیب واسطی 
6-  
محمد فرزند احمد معموری بیهقی 
7-  
ابوالفتح ابن كوشك بیهقی 
حكیم عمر خیام نیشابوری كه نگارش های بزرگ او چون رساله فی شرح ما اشكل من مصادرات كتاب اقلیدس و رساله جبر و مقابله و رساله حل یك مسئله از معادلات درجه سوم از راه مقاطع مخروطی و رساله فی الحتیاج لمعرفه مقداری الذهب و الغضه فی جسم مركب منهما و رساله موسیقی و رساله در كون و تكلیف و رساله در وجود و برخی نوشته های دیگر از كارهای بجا مانده از اوست.
خواجه عبدالرحمن خازنی مروزی ریاضیدان و فیزیكدان و اختر شناس و دانشمند علم مكانیك صاحب زیج معتبر سنجری و زیج خازنی و كتاب میزان الحكمه و نوشته های دیگر خواجه ابوحاتم ابوالمظفر اسفرازی نگارنده كتاب آثار علوی یا كاینات جو ومیزان ارشمیدس و اختصار اقلیدس و منتخب كتاب الحیل و میزان الحكمه 
حكیم ابوالعباس لوكوی شاگرد و به مینار مرزبان آذربایجانی لوكری نگارنده كتاب نفیس بیان الحق بضمان الصدق و رساله های دیگر است.
حكیم میمون نجیب واسطی كه در دانش پزشكی و حكمت و ریاضیات واختر شناسی دست داشته است.
محمد فرزند احمد معموری بیهی كه شهر زوری در نزهه الارواح و روضه الافراح فی تواریخ الحكماء او را تالی فرزندان موسی پسر شاگرد خراسانی در ریاضیات قلمداد كرده و از پژوهش های او رساله ای در مخروطات بوده است و حتی به گفته شهر زوری حكیم خیام هم به دانش او اعتراف نموده است.
ابوالفتح ابن كوشك بیهقی اختر شناس كه در اصلاح تقویم جلالی دست داشته است.
در كتاب بنام شرح بیست باب ملامظفر كه شرحی بر كتاب فاضل بیرجندی است درباره تقویم جلالی چنین آمده است ( چهارم از تواریخ مشهوره تاریخ جلالی است و آن را تاریخ ملكی وملكشاهی و تاریخ محدث نیز گویند. به سبب آنكه سلطان جلال الدین ملكشاه بن الب ارسلان سلجوقی آن را احداث كرده است و اسامی مشهور این تاریخ همان اسامی مشهور یزدجردی است و از جهه تمیز اسامی مشهور  یزدجردی را تقدیم مقید سازند و شهور این تاریخ را به جلالی یا ملكی و سبب اتحاد اسامی آن است كه در وقت وضع این تاریخ نزول آفتاب به اول حمل در هژدهم فروردین ماه واقع شده بود پس آن هژده روز را كه از سال مقدم بود به طریق كبیسه فرس از این سال اعتباركرده اند و اسم فروردین ماه را تغییر نداده اند و باقی شهور را استطراءالجال خود گذشتند و سال این تاریخ شمسی حقیقی باشد و آن به حسب زیج جدید سیصد و شصت و پنج روز و پنج ساعت و چهل و نه دقیقه و پانزده ثانیه و چهل و هشت ثالثه است و وضع تقاویم از زمان سلطان ملكشاه تا حال بر این تاریخ است و مناسب آن است كه ماه های این سال نیز شمسی حقیقی باشد چنانكه بعضی اعتبار نموده اند یعنی مبدای هر ماه روزی باشد كه آفتاب در نصف النهار آن روز در درجه اول برجی باشد، از بروج اثناعشر به شرطی كه در نضف النهار بیشتر در آخر برج مقدم بود اما چون ایام مكث آفتاب در هر برج مختلف است و جمهور خواسته كه اول هر ورق از اوراق تقویم اول ماهی باشد و ایضا" نخواسته اند كه ایام اوراق در تقویم مختلف شود، بنابر این گفت كه هر ماهی در تاریخ سی روز باشد بی تفاوت پس بر این تقدیر ماه های شمسی اصطلاحیࠠباشد و خمسه مسترقه در این تاریخ به اتفاق در آخر اسفندارمذ ماه افزایند به خلاف تاریخ فرس كه بعضی در آخر آبان ماه افزایند و بعضی در آخر اسفندرمذ ماه و در هر چهار سال یا پنج سال یك روز كه كسر زاید جمع شود در آخر خمسه افزایند و آن را كبیسه خوانند و سبب تردید كمی كسر سال است از ربع و به استقراری معلوم شده است كه چون هفت بار یا شش بار كبیسه به چهار سال افتد یكبار به پنج سال افتد و اول فروردین ماه كه اول سال است و آن را نوروز سلطانی گویند، روزی باشد كه آفتاب در نصف النهار آن روز در درجه اول حمل باشد به شرط آنكه در نصف النهار مقدم در حوت بود و مبدای این تاریخ كبیسه ملكشاهی است. حكایتی كنند كه رد وقت سلطان ملكشاه جماعتی از حكما مثل حكیم عمر خیام و خواجه عبدالرحمن خازنی و غیر هما بوده اند و سلطان به ایشان فرمود كه رصدی به نام اوبنا كنند حكما یا یكدیگر مشوره این امر عظیم نموده اند و بعد از قیل و قال اسانی بر دشواری ترجیح داده سلطان عرض نمودند كه كمتر زمانی كه رصد تمام شود سی سال است و ما را معلوم نیست كه عمر ما وفا كند و بر آن تقدیر كه رصد تمام شود چون در حركات كواكب به مروز ایام تفاوت های فاحش پیدا شود، لاجرم احتیاج می شود به رصد دیگر، به این سبب این تاریخ كه مادران زیج بریم منسوخ كرد و زحمت ها عبث شود پس صواب آن است كه چون به سبب سلطان كبس تاریخ فرس كه مستعمل این زمان است اوایل مختلف می شود ما به جهت سلطان تاریخی وضع كنیم كه اول سال آن همیشه در یك موسم باشد و به مروز زمان متغیر نشود. به این سبب اسم پادشاه ابدالدهر باقی ماند پس چون سلطان را بر این امر راضی كردند، تاریخ مذكور را مطابق  شمسی حقیقی ساخته به نام سلطان كردند و احكام بر اطراف و جوانب نوشتند كه منجمان بعد از این تقاویم را بر این تاریخ وضع كنند و روز اول فروردین ماه این تاریخ را نوروز دانند چه در آن وقت احوال نباتات از سر گرفته می شود و به نمو در آید كه شبیه به حیات بعد از ممات است و چون هژده روز از فروردین ماه قدیم به طریقی كه مذكور شد در حین وضع تاریخ كبس كرده بودند مبدای این تاریخ به كبیسه ملكشاهی اشتهار یافت و در تقویم علامه ایام مشهور این تاریخ یعنی تواریخ اربع مذكوره چون از جمله اشیای متعدده اند ارقام اعداد ایشان است، پس علامت یكم باشد و علامت دو سیم وعلی هذاالقیاس تا آخر ماه و آنكه علامت ایام فرس به اسامی بوده است رسم قدیم است و در این زمان در جدول ننویسند مگر كه در میان مجوس مستعمل باشد بعدها هذا بباید دانست كه از جمله اوراق تقویم تام و شمسی دوازده ورق متشابه به نوعی كه معرفت یكی از آن در معرفت باقی كافی باشد به جهت دوازده ماه ملكشاهی ترتیب دهند و یك ورق دیگر به جهت خمسه مسترقه و هر ورقی مشتمل بر دو صفحه بود یكی كه بر همین ناظر باشد، صفحه شمسی یمینی گویند و دیگری را صفحه یسری و هر یك از متعلقان این هر دو صفحه را به ترتیبی خاص در جدوال بیاورند اما در تقویم قمری منتخب هر دو صفحه را به یك صفحه نقل نمایند چنانچه شش ورق به جهت شهور اثناعشره مرتب سازندپس مصنف رحمه الله علیه از جمله جدوال صفحه یمنی ابتدا به معرفت جداول ایام اسابیع و تواریخ رسد كه مقدم بر معرفت سایر جداول است، نموده می فرمایند كه در تقویم شش جداول باریك در صفحه یمنی بیاورند و در جدوال اول یعنی ایمن این جداول ایام اسابیع وضع كنند چه ایام شهور به قوت او معلوم می شود و دردویم ایام عربی هلالی به سبب آنكه اشرف است چه مستعمل اهل شرع  عباد مسلمین وسایر ایام متبر كه مبنی بر آن است و در سیوم ایام عربی حمالی چه هر دو یك مقوله اند و در چهارم ایام جلالی زیرا كه بعد از تاریخ عربی این تاریخ اشرف است از چه وضع آن در زمان اسلام به امر پادشاه اسلام بوده و در پنجم ایام رومی كه اشرف است از ایام فرس و وجه این ظاهر است و در ششم ایام فرس قدیم كه اهون تاریخ است چه مستعمل مجوس است چون ماهی از این ماه ها تمام شود چنانكه در عربی به لـ یا به كط رسد به حسب  كمال نقصان شهر و در فرس جلالی به لـ و در رومی لا اگر درشهر سبعه كه ایام او سی و یك است باشد یا به لـ اگر از شهور اربعه كه ایام او سی است باشد یا به لح اگر از ایام شباط در غیر كبیسه باشد یا به كط در سال كبیسه در یمین صفحه یمنی یعنی در جدولی كه بریمین جدول ایام اسابیع است و آن را جدول اتصالات كلی گویند.
در دائرالمعارف اسلامی راجع به تقویم جلالی و خواجه حكیم امام عمر خیامی ( خیام ) چنین آمده است:
در تاریخی كه در قدیم الایام در ایران رایج بوده سال مركب می شده از دوازده ماه سی روزه و پنج روز موسوم به خمسه مسترقه یا اندرگاه كه آن را به آخر ماه هشتم یعنی ابان ماه می افزودند از اینجا در هر 4 سال تقریبا" یك روز می ماند و لهذا هر صدوبیست سال یك ماه اضافه كرده سال را 13 ماهه می گرفتندو تاریخ قیصری از این تاریخ دقیق تر است زیرا در آن هر چهار سال یك دفعه اصلاح به عمل می آمد.
خلاصه مطابق تقویم فوق در سال 467 هجری ( 1074 – 1075 ) میلادی در زمان سلطنت جلال الدین ملكشاه سلجوقی نوروز مصادف 13 حوت شده بود، لهذا مشارالیه جمعی از منجمین و ریاضیون بزرگ  آن عصر را منجمله عمر خیامی و ابوالمظفر یا امام مظفر اسفرازی و میمون بن نجیب واسطی و عبدالرحمن خازنی و ابواالعباس لوكری در رصد خانه ای كه محل آن معلوم نیست و احتمالا" در اصفهان یا ری یا نیشابور بوده جمع كرد و به اصلاح تقویم و تطبیق آن با نتایج ارصاد واداشت و آنان تاریخی موسم به تاریخ جلالی یا ملكی ترتیب دادند اصلاحات منجمین جلال الدین كاملا" معلوم نیست و در قدر متیقن این است كه سال را مركب از دوازده ماه سی روزه و پنج روزه كه به آخر ماه دوازدهم اضافه می شد می گرفتند و بعد از چهار سال یك روز به سال اضافه می نمودند ( معلوم نیست در چه موقع سال این روز در دنبال پنج روز مذكور اضافه می شد) و مبدا تاریخ جدید روز دهم رمضان 471 هجری مطابق 15 مارس 1079 میلادی بوده و در آن روز آفتاب در صورت حمل وارد می شد.
راجع به تعیین دوره ای كه در پایان آن این تقویم با حقیقت امر مطابق می شود دو قول است كه هیچ یك خالی از اشكال نیستند الغ بیك در مقدمه زیج می نویسد. و به هر چهار سال یك روز كبیسه باشد و چون شش بار یا هفت بار به چهار كبیسه افتد یكبار كبیسه به پنج سال افتد ولی به قول قطب الدین شیرازی این اضافه به پنج سال بعد از هفت یا هشت اضافه به چهار سال اجراء می شده .
مطابق قول الغ بیك طول سال به طور متوسط 241935/365 روز می شود و حال اینكه مقدار حقیقی آن 2422/365 است. پس هر 3770 سال یك روز خطا حاصل می شود و حال آنكه در تقویم گرگواری 3330 سال یك روز خطا می شود و لهذا تقویم جلالی از تقویم گرگواری دقیق تر است.
تقویم و تاریخ جلالی از تقویم ها و تواریخ بسیار مشهور است كه به نام های ملكی یا ملكشاهی یا فارسی محدث یا تاریخ محدث معروفیت دارد. اساس این تقویم كه تقویم خورشیدی امروز و تقویم ملی ایرانیان است، گذشته ای كهن دارد.
آغاز تقویم جلالی روز آدینه ( جمعه ) دهم ماه رمضان سال 471 هجری مهی ( قمری ) برابر با 15 ماه مارس سال 1079 میلادی و برابر با 15 از سال 1390 رومی و برابر با روز نخست فروردین ماه از سال 458 هجری خورشیدی است.
آغاز سال جلالی روز نخست بهار است كه آن را نوروز سلطانی می نامیدند و مركب از 12 ماه سی روزه و پنج روز اضافه به دنبال ماه دوازدهم دارد كه در سال های كبیسه شش روز است. اجرای كبیسه هر چهار سال یكبار است كه به نام كبیسه رباعی معروف است و كبیسه خماسی آن طور كه آمده است در هر سی و سه و یا بیست و نه سال یكبار پس از پنج سال اجرا می گردد. طول سال خورشیدی به حساب دقیق رصد خانه ها 365 شبانه روز و 5 ساعت و 48 دقیقه و 46 ثانیه است كه این رقم به طور متوسط معادل با 2422/365 است.
چون روش در كار تقویم ثبت شبانه روز كامل است وقتی كه جمع كسر شبانه روز طول سال به یك شبانه روز رسد یك روز باید بر تقویم افزود و آن سال را 366 روز به حساب آورد كه آن را به تعبیری سال مكبوس یا سال كبیسه می نامیم.
برای استخراج تقویم هر سال اعتدالی و پیدا كردن سال كبیسه در سال های گذشته و یا سالی كه در آن به سر می بریم و یا در مورد سال های آینده از دو راه امكان پذیر است یكی رصد كردن و داشتن رصد خانه و دیگر تعیین سال كبیسه از راه محاسبه و دقت نظر در آن . درست آن است كه در مسایل و مباحث دانش اختر شناسی ( هیئت و نجوم ) و استخراج تقویم و به طور كلی در Astronomiaاگر هزاران كتاب و رساله نوشته شود ولی با محاسبه و رصد تطبیق نكند برای آن قدری نمی شود قایل شد، حتی اگر از طرف ریاضیدانان نامی و دانشمندان مشهور اختر شناسی باشد. چون اصل بر محاسبه و رصد است و بس.
در سده شانزدهم میلادی اختر شناسان اروپا طول سال را 2425/365 روز معین كرده بودند و تقویم گریگوری روی همین میزان نادرست پایه گذاری شده بود كه چند سده همین تقویم در بین كشورهای گوناگون رایج بود.
در پایان سده نوزدهم میلادی دانشمندان اخترشناس اروپا با محاسبه و رصد طول سال اعتدالی را با مختصری اختلاف 242241/ 365 روز را بدست آوردند كه باز با مقدار واقعی اختلاف ناچیزی دارد. امروز رقمی را كه برای طول سال اعتدالی با محاسبات دقیق به دست آورده اند.
رقم 10/614 از نظر مقدار بسیار كم و ناچیز است كه در عمل می توان از آن صرف نظر كرد  همین رقم كه در بالا نوشته شده یعنی : 24219879/365 روز را به حساب آورد. طبق محاسباتی كه مبتنی بر رصد های پی در پی و طولانی نجومی دقیق بوده، دانشمندان اختر شناس و ریاضیدان زمان سلطان ملكشاه سلجوقی مدت زمان یكسال اعتدال را 24219858 /365 روز برآورد كرده اند.
اگر بدانیم كه این محاسبه و رصد دقیق در سده ی پنجم هجری مهی صورت گرفته و این محاسبه تا 6 رقم اعشار تطبیق با محاسباتی دارد كه در زمان ما به آن رسیده اند حیرت و شگفتی انسان بیشتر می شود.
بدون تردید بنابر آنچه به صورتی خلاصه و كوتاه نگاشته شد تقویم جلالی یا ملكی و ملكشاهی و فارسی محدث و تاریخ محدث از جهت درستی و دقت نظر بر تقویم گریگوری كه از چند سده پیش تا امروز در كشورهای مغرب زمین و بسیاری از كشورهای دیگر متداول و معمول است برتری دارد و این یكی از شاهكارهای بزرگ دانشمندان برجسته ریاضیات اخترشناسی ایران به شمار می آید .
تقویم جلالی بهترین وسیله تطبیق سال عرفی با سال اعتدالی است و اشتباه حاصل از آن چیزی نزدیك به یك روز در هر 3770 سال می باشد. از نظر درستی بر تمام تقویم ها برتری و مزیت دارد. برای آگاهی بیشتر، تقویم گریگوری در هر 3330 سال یك روز اشتباه دارد كه برتری محاسباتی و نجومی تقویم جلالی را می رساند.
در زمان ما دقت در اندازه گیری زمان مرزهای شگفت آوری را پیموده است. هم تغییرات طول حركت دورانی زمین در شبانه روز محاسبه شده است و هم تغییرات طول مدت حركت انتقالی آن به دور خورشید به صورت دقیق ثابت گردیده است.
بر اساس محاسبه طول حقیقی سال خورشیدی از زمان یك عتدال بهاری تا اعتدال بهاری پس از آن است كه مبنای تاریخ خورشیدی در ایران است كه حساب كبیسه های این سال ها در مقایسه و محاسبه با ظهر حقیقی در نصف النهار 5/52 درجه ی شرقی مشخص می شود. در پهنای تاریخ و گذشت سده ها هنوز تغییرات زمانی لحظه ای ظهر حقیقی در دراز مدت روشن و مور مطالعه قرار نگرفته است.
از زمان تاریخ اختراع و ابداع ساعت های مكانیكی بیش از سیصد سال نمی گذرد و به وسیله ی همین ساعت های خورشیدی یا ساعت های مكانیكی است كه وقت مورد استفاده در محاسبه واندازه گیری طول متوسط و یا طول حقیقی سال خورشیدی اندازه گیری شد است. این در حالی است كه درمدت سال طول شبانه روز خورشیدی حقیقی اندك تغییری می یابد.
در زمان ما هم طول روز و هم طول سال خورشیدی به اثبات رسیده است كه تغییر می نماید. از طرف دیگر لحظه ی تحویل و سپری شدن سال را نمی توان به طور كامل تثبیت شده فرض نمود و همین طور فاصله ای كه میان هر دو لحظه ی تحویل سال است را یكسان و ثابت در نظر داشت. برخی از گاهشماران و تقویم نگاران را عقیده بر آن است كه از دیدگاه تاریخی هنوز منشاء روشن و دقیقی بر دروه ی 2820 ساله نیست و افزون بر آن دوره ی تكرار درست تحویل سال نیز نمی باشد. زیرا از جهتی دوره ی 2820 ساله، تنها با در نظر گرفتن حدود یك دقیقه تقریب یك دوره ی قابل قبول و درست می تواند باشد و از جهت دیگر هم افزون بر این دوره دوره های دیگری را با تقریبهایی در همین حدود می توان پیدا كرد.
تردیدی نیست كه دوره ی 2820 ساله از دیدگاه علمی و گاهشماری و تاریخی محتاج به بررسی های بسیار دقیق تر و ژرف اندیش تری است و نمی توان بدون استدالال درست علمی از آن به سادگی گذشت.
در كتابی به نام مجموعه رسایل عمر خیام TpakTATb( OMAP XANNAM) كه به كوشش روز نفلد ( Rozenfeld) و یوشكویچ ( youshkevich) در مسكو به چاپ رسیده، سه صفحه از جداول نجومی به نام زیگ ملكشاهی به چاپ رسیده است. این سه صفحه دارای هیچ نشانی نیست كه بتوان آن را شناسایی نمود.
همان طور كه پیش از این گذشت حاج خلیفه در كشف الظنون نوشته است: زیج ملكشاهی اثر عمر خیام است این را عبدالواحد در شرح سی فصل ذكر كرده است. هنوز بنده و سایر كسانی را كه می شناسم چنین كتابی را نیافته اند . گفته شده كه در كتابخانه ملی پاریس Bibliotheque Nationale de Paris) زیجی مشاهده شده كه نام دیگری دارد و آشكار نشده كه این زیگ همان زیگ ملكشاهی است یا زیگ دیگری است.
رضاقلی سالورقاجار ( شهرام)





 http://www.aviny.com/occasion/Melli/Norooz/87/Maghalat/8.aspx

///////////////
عدد 13 در فرهنگ ایرانی نحس نیست/ آرزوی 120 ساله شدن از کجا آمد؟
ورامین – خبرگزاری مهر: یک مورخ و پژوهشگر معتقد است كه عدد 13 در فرهنگ ایرانی نه تنها نحس نیست بلکه عددی است که نماد پیروزی و بهروزی مردم ایران بوده است.
به گزارش خبرنگار مهر، استاد سعید وزیری در سال ۱۳۱۸ در ورامین دیده به جهان گشود؛ تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در ورامین و شهرری به پایان رسانده و در سال ۱۳۳۸ به استخدام وزارت فرهنگ در آمد و به مدت ۳۵ سال خدمت کرد؛ وی مدتی را در دبستان‌های دماوند آموزگاری و در تمام دوره‌ های مختلف از دبستان تا دانشگاه تدریس کرد و در سال ۱۳۷۳ باز نشسته شد.
استاد وزیری پس از باز نشستگی با تدریس در دانشگاه، معاونت دانشگاه در امور مدارس سما، عضویت در هیئت علمی دانشکده فرهنگ و هنر، عضویت در اتاق فکر پژوهشگاه وزارت آموزش و پرورش، مدرس و داور داستان نویسی از سال ۱۳۷۵ تا کنون در همایش‌های کشوری دانش آموزی، شرکت در همایش‌های ادبیات داستانی وزارت فرهنگ و ار شاد اسلامی به عنوان داور مدعو، مدرس یا سخنران، به امور فرهنگی خود ادامه داد.
وی علاوه بر این، از سال ۱۳۴۷ تا کنون بیش از ۱۵۰ مقاله و ۳۰ عنوان کتاب در زمینه های تاریخ، میراث فرهنگی، ادبیات و داستان منتشر کرده که از کتب وی در زمینه داستان: قهوه خانه سر گذر، شهر مرموز، تب بلوغ، شخصیت، کوچ پاییزی، "خانه، کوچه، مدرسه"، مدرسه آبعلی، تابستان تلخ، آفتاب لب بام، کلاس گم شده، خواستگاری، خاتون معارف ایران و سفر به روزگار جوانی است.
استاد وزیری در زمینه تاریخ و میراث فرهنگی نیز کتابهای تاریخ ورامین، ورامین در قلم هنر و اندیشه، ورامین در آیینه تاریخ معاصر، برج آرامگاهی علاءالدوله، آشنایی با دارالفنون، ورامین در قلمرو هنر و اندیشه، جشن های کهن ایرانی، آشنایی با زبان خاک و خشت و در زمینه ادبیات فارسی کتب گزیده شاهنامه، فردوسی و شاهنامه از نگاه دیگر، ادبیات داستانی در ایران از روزگار باستان تا مشروطه، حکایت نامه‌ ها، اسکندر، دیوان اشعار( رنگین کمان باغ دانایی) و نقش مولانا در تهذیب زبان فارسی؛ در زمینه فلسفه و منطق کتاب سیری در منطق و در سفر نامه‌ نویسی کتابهای دیداری از اویرک، از کعبه عالم تا کعبه آدم، در هوای خورشید(سفرنامه سوریه) و سفر به کشور شیرین(سفرنامه ارمنستان) را به رشته تحریر درآورده است.
ایام نوروز باستانی را می توان میراث بزرگ ایرانیان دانست که برخاسته از هویت ملی و مذهبی آنان است و به همین دلیل، برای شناخت این میراث و همچنین خاستگاه 13 بدر، به سراغ استاد سعید وزیری رفتیم و گفتگوی کوتاهی با وی ترتیب داده ایم که از منظرتان می گذرد.
جایگاه نوروز باستانی در فرهنگ و ادبیات ایران
وزیری در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: واژه نوروز یعنی روز نو، این واژه به همین صورت در زبان عربی به کار رفته است، یعنی درشعرهایی که درادبیات عرب آمده، درمورد جشن نوروزی، واژه نوروز را به همین صورت به کار برده اند که قابل تأمل است.
وی اضافه کرد: در ادب فارسی و در فرهنگ ما ترکیب واژه عید نوروز، سابقه تاریخی ندارد بنابراین، این روز از لحاظ ایرانی ها، آغاز سال نو و شکوفایی است و از طرفی چون اولین روز فروردین، شب و روز یکسان می شود می توان آن را به اعتدال بهاری توجیه و تفسیر کرد.
این مورخ و پژوهشگر تصریح کرد: ناگفته نماند که درفرهنگ ایرانی دونوع اعتدال داریم که یکی آغاز اولین روز بهار و دیگری آغاز اولین روز پائیز یعنی ماه مهر است که شب و روز به لحاظ زمانی یکسان می شود. 
وی افزود: در این مورد  قصه ای از ابوعلی سینا نقل شده که روزی کنار دکانی نشسته بود و دهقانی را دید که بره ای دارد، بدو گفت: این بره، بهاء چه اندازه است؟ دهقان پاسخ داد: بره دربرابر ترازوست که اشاره به ماه فروردین و مهر دارد؛ دلیل اشاره به ماه مهر و فروردین نیز این است که بره به لحاظ تقویم کشاورزی ایرانی برابر است با ماه فروردین و ماه مهر یعنی میزان یا ترازو و چون این دو شب و روز یکسان است یعنی بره را بکش و پولش را بده اما دهقان ظرافتی در پاسخ به ابوعلی سینا به کار برده که می خواسته اطلاعات یا مفهومی را به وی برساند.
ارتباط جشن نوروز با فرهنگ ایرانی
وزیری اظهار داشت: جشن های نوروزی در فرهنگ ایرانی به دو دوره تقسیم شده است؛ یکی جشن های پیش از آغاز نوروز که از 15 اسفند شروع می شده و دراین مدت، آئین های گوناگونی برگزار می شده است. این جشن ها با عنوان "جشن سوری" شناخته شده و سوری به معنای "گل سرخ" است؛ چون شعله های آتش شبیه گل سرخ است به این جشن ها سوری می گفتند.
وی ادامه داد: آتش نشانه گرما، حرکت و زندگی است و ایرانی ها از این جهت آتش افروزی می کردند که از داده های خداوند که آتش یکی از آنهاست، سپاسگزاری کنند زیرا آنها را از سرمای سرد زمستان به بهار راهنمایی می کرده است.
این مورخ و پژوهشگر ورامینی گفت: جشن های بعد از نوروز نیز از اولین روز فروردین شروع می شده و تا 21 فروردین ادامه داشته است.
جایگاه 13 بدر به عنوان جشن نوروزی در فرهنگ ایرانی
وزیری در خصوص جایگاه 13 بدر به عنوان جشن نوروزی در فرهنگ ایرانی نیز بیان داشت: امروزه ما ایرانی ها آخرین روز جشن های نوروزی را سیزدهم فروردین می دانیم که در بین مردم اصطلاح 13 بدر آمده؛ یعنی روز سیزدهم، روز از خانه بیرون رفتن است.
وی افزود: یک باور غلط که متأسفانه مردم همیشه به زبان می آورند، نحس بودن عدد 13 است که در فرهنگ ایرانی این عدد 13 نه تنها نحس نیست، بلکه عددی است که نماد پیروزی و بهروزی مردم ایران بوده است؛ ماجرای آرش کمانگیر مربوط به روز سیزدهم است، از این روز چون گسترش سرزمین ایزدان و رهایی از تورانیان به وسیله تیر آرش شکل می گیرد، روز سیزدهم را "تیر روز" می نامند، یعنی "ایزد تیشتر".
نحسی 13 از کشورهای غربی آمده است
این مورخ و پژوهشگر ورامینی تأکید کرد: اما اینکه امروزه این عدد نحس به حساب می آید، متأسفانه نتیجه عدم شناخت ما از فرهنگ ایران است وعلت رواج آن را باید از دوره ای دانست که رمانهای خارجی به زبان فارسی ترجمه شده است.
وی اضافه کرد: عدد 13 در بیشتر کشورهای غربی عدد نحسی است اما ایرانی ها، عدد 13 را عدد مقدس می دانند زیرا در دوره ای از تاریخ کشورمان، به هنگام گاهشماری، سال را به 365 روز تقسیم می کردند اما به جای اینکه هر چهار سال  آن را کبیسه کنند و به 366 روز تغییر دهند، شش ساعت مانده را به حساب نمی آوردند، در نتیجه پس از 120 سال، یک سال 13 ماهه داشتیم که این سیزدهم را "بهرگ" می گفتند.
آرزوی "120 ساله شدن" از کجا آمد؟
وزیری اظهار داشت: ماه سیزدهم، ماه رحمت و بخشش بود و کسانی که در چنین سالی زندگی می کردند، در این ماه اگر بدهکار بودند، بدهکاری آنان از طرف دولت پرداخت می شد و اگر زندانی بودند، آزاد می شدند، اگر مشکلی داشتند برطرف می شد و به طور کلی این ماه، ماه رحمت بود.
وی افزود: به همین دلیل بعدها در محاوره ها، این آرزو شکل گرفت  که گفتند "بعد از 120 سال" که این 120 سالی که ما زندگی می کنیم، آرزوی یک بار دیده شدن و استفاده از ماه سیزدهم بوده است.
این مورخ و پژوهشگر ورامینی در پایان گفت: با این همه، اعتراف می کنم که ممکن است روز 13 برای بعضی ها نحس شود ولی باید توجه داشت، این رفتار ماست که این روز را سرشار از لذت و زیبایی یا با رفتار ناپسند، به نحسی تبدیل می کند؛ روزها بد نیستند و همه روزها از آن خداست.
گفتگو: احسان تاجیک

http://www.ghatreh.com/news/nn13504942