۱۳۹۳ مهر ۲۲, سه‌شنبه

مصاحب آنکه هنر اندیشیدن می آموخت


یادی از ریاضی دان دانشنامه نگار


بیست و یکم مهرماه مصادف است با سالروز درگذشت دکتر غلامحسین مصاحب، از این رو به مناسبت سی و پنجمین سالگرد درگذشت وی نگاهی اجمالی خواهیم انداخت به زندگی نامه و کارنامۀ علمی وی
پنجاه و پنج آنلاین : بیست و یکم مهرماه مصادف است با سالروز درگذشت دکتر غلامحسین مصاحب، از این رو به مناسبت سی و پنجمین سالگرد درگذشت وی نگاهی اجمالی خواهیم انداخت به زندگی نامه و کارنامۀ علمی وی:
غلامحسین مصاحب به سال 1289 در خاندانی که علم و فضل در میانشان سابقه ای سیصد ساله داشت، در نائین چشم به جهان گشود، از جمله ملا مُصاحب شاعر نامدار صفوی که همعصر با شاه عباس بود، همچنین جد پدری اش ملا محمد که از عالمان دین بود و مقبره اش در تخت پولاد اصفهان زیارتگاه اهل معنا، و پدر بزرگ اش میرزا غلامعلی خوشنویس، عربی دان و شاعری برجسته بود، از جمله آثار برجسته و مشهور او الفیه است که در آن طی یک هزار بیت قواعد صرف و نحو عربی را به نظم در آورده است. مصاحب تحصیلات خود را در دورۀ ابتدایی و متوسطه تقریبا به صورت دو کلاس در هر سال گذراند و در شانزده سالگی دورۀ دوم متوسطه را با معدل 19 به پایان رسانید. وی پس از تکمیل دورۀ دارالمعلمین وارد دارالمعلمین عالی و در رشتۀ ریاضیات فارغ التحصیل شده، در سال 1306 بود که به استخدام وزارت معارف در آمد و ضمن تکمیل دانش خود در زبان های عربی، انگلیسی و فرانسوی به کسب دانش در حوزۀ علوم قدیمه و فلسفه پرداخت. در سال 1309 ضمن اشتغال به تألیف کتب درسی، مجلۀ "ریاضیات مقدماتی و عالی" را تأسیس و پانزده شماره از آن را منتشر کرد، در سال 1316 پس از ازدواج، برای ادامه تحصیل راهی فرانسه شد و پس از چهار سال به ایران بازگشت و مشغول تدریس در دانشسرای عالی شد. در سال 1324 برای تکمیل تحصیلات عازم انگلستان شد و پس از سه سال توانست در سال 1327 از دانشگاه کمبریج موفق به اخذ درجۀ دکتری شود، در همان سال او به عضویت انجمن ریاضی دانان انگلیس و انجمن فلسفۀ کمبریج درآمد. 
پایان نامۀ او با عنوان  On differentiation and Denjoy-behaviour of functions of two real variablesدر شمارۀ نخست سال چهل و ششم نشریۀ "مجموعه مقالات ریاضی انجمن فلسفۀ کمبریج" منتشر شد.
در سال 1334 موسسۀ انتشاراتی فرانکلین از خواست تا پروژۀ ترجمۀ دایرة المعارف کلمبیا را بر عهده بگیرد اما روح بلند پرواز تر و سرکش تر از آن بود که بتواند به ترجمه اکتفا کند، بنابراین این درخواست آغازی شد برای دانشنامه نگاری نوین در ایران، او به کمک عده ای کثیر از متخصصان در علوم و فنون مختلف دست به تألیف دایرةالمعارف فارسی زد. نخستین بخش از حاصل کار مصاحب در سال 1345 (از حرف الف تا پایان حرف س) و بخش دوم جلد اول (از حرف ش تا پایان حرف ل) در سال 1356 منتشر شد. برخی حوادث ناگوار که شرح آن از حوصلۀ این مقال خارج است، موجب شد تا مرحوم مصاحب دست از کار بکشد و از دی ماه 1350 سرپرستی دایرةالمعارف و انتشار مجلدات بعدی به مرحوم رضا اقصی واگذار شود.  نوشتۀ او با نام "مدخل منطق صورت" که مقدمه ای بر منطق صوری بود نخستین نوشتۀ دانشگاهی در خصوص منطق ریاضی در ایران به شمار می رود که در سال 1956 پروفسور لطفی زاده (بنیانگذار منطق فازی) نقدی مثبت از آن در مجلۀ Journal of Symbolic Logic به عمل آورد.
مصاحب را به جد می توان پدر ریاضیات، منطق و دانشنامه نگاری ایران دانست، و کارنامۀ او خود گواه محق بودن اش بر این عناوین است، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.
آثار:
فیزیک، 1313
جبر و مقابله خیام، بانضمام تاریخ علوم ریاضی از سه هزار سال قبل از میلاد تا زمان خیام، 1317
جبر و مقابله برای محصلین سال چهارم متوسطه، با همکاری احمد ارشمید، 1331
رسم فنی برای سالهای چهارم و پنجم و ششم متوسطه، 1331
مثلثات برای محصلین سال چهارم متوسطه بضمیمه جداول خطوط مثلثاتی، با همکاری احمد ارشمید، 1331
هندسه مسطحه برای محصلین سال چهارم متوسطه، با همکاری احمد ارشمید، 1331
مدخل منطق صورت یا منطق ریاضی، 1334
دوره حل المسائل جبر و مقابله بانضمام اصول مطالب و قضایا، بی تا
فرهنگ اصطلاحات جغرافیایی، (با همکاری احمد آرام، صفی اصفیا، حسین گل‌گلاب، مصطفی مقربی، ناصح ناطق)، 1338
حکیم عمر خیام بعنوان عالم جبر مشتمل بر متون و ترجمه های فارسی آثار خیام در جبر، 1339
آنالیز ریاضی، 1348
تئوری مقدماتی اعداد، 1355
///////////////


Gholam hossein Mosaheb (born Oct. 13, 1910, died 1979 ) was an Iranian mathematician and logician whose works have been praised by other scholars such as Iraj Afshar and Najaf Darya bandari. Being fluent in Persian, Arabic, French and English, he studied in Iran, France and England; and received his Ph.d from Cambridge University. He is the founder of Mosaheb Institute of Mathematics, Teacher Training University and was the director of the Institute of Mathematics of Kharazmi University from 1972-1974.
During the 1950s, when Persian scientific typography was flourishing, Mosaheb invented a left slanted right-to-left font style that he named theIranic font.[1] This term is still commonly used by typographers in Iran, often as a general term for any left slanted font.
In 1955, Mosaheb's Madkhale Manteghe Soorat (Introduction to Formal Logic) was the first scholarly writing in mathematical logic to be published in Iran. This work was given a positive review in 1957 by L.A. Zadeh in theJournal of Symbolic Logic .[2] Mosaheb's most famous work in non-mathematical society is as the author of The Persian Encyclopedia, written in the Persian language and consisting of 3 volumes. His methods of organizing and categorizing are still in use. The 1996 publication of The Persian Encyclopedia gave credited authorship to Gholam hossein Mosaheb, Ahmad Aram, and Mahmoud Mosaheb.
On June 28, 2009 it was announced that the 100th book released from the Society for the Appreciation of Cultural works and Dignitaries had been allocated to the life, scientific and cultural works of the late Gholam hossiem Mosaheb.[3] This tribute is written by Pegah Hajjan. In it are many of Mosaheb's published works including an article entitled The First Trigonometry Book, as well as appraisals from other scholars.
He is the founder of the Institute of Mathematical Research (IMR) which is still known as one of the most important Iranian mathematical centers. The Institute of Mathematical Research started its work in October 1965 under the direction of Mosaheb, as a semi-independent institute affiliated with Tarbiat Moaalem University.[4]
References[edit]
Jump up^ http://www.tug.org/TUGboat/tb23-1/farsitex.pdf
Jump up^ http://math.ipm.ac.ir/logic/History.html
Jump up^http://www.worldscientific.com/doi/abs/10.1142/S1005386708000096?journalCode=ac
Jump up^ http://78.39.184.21/portal/faces/public/portal_en
External links[edit]
همنشین بهار: یادی از دکتر غلامحسین مصاحب و فرزند ِ شریفش دایره المعارف
نخستين فرهنگ‌نامه‌ي نوين ايران
مقدمه‌ي مصاحب بر دايره‌المعارف فارسي
پديدآورندگان دايره‌المعارف فارسي
Institute of Mathematical Research

Stub icon
This article about an Iranian writer or poet is a stub. You can help Wikipedia by expanding it.
Categories:
Iranian writers Iranian mathematicians Iranian scientists Iranian inventors Iranian encyclopedists 1910 births 1979 deaths Iranian writer stubs


«مصاحب» تغییر مسیری به این صفحه است. برای کاربردهای دیگر مصاحب (ابهام‌زدایی) را ببینید.
غلامحسین مصاحب
MASAHEB.jpg
متولد
۱۲۸۹ خورشیدی
تهران
مرگ
۲۱ مهر ۱۳۵۸
ملیت
ایرانی
رشته فعالیت
ریاضیات و دانشنامه نویسی
دانش‌آموختهٔ
دارالمعلمین عالی
غلامحسین مصاحب (زاده ۱۲۸۹ تهران - درگذشتهٔ ۲۱ مهر ۱۳۵۸) ریاضی‌دانو دانشنامه‌نویس ایرانی بود. به سبب کوشش‌های او در راه ترویج ریاضیات جدید در ایران وی را «پدر ریاضیات جدید» در ایران می‌دانند.[۱]
محتویات
  [نهفتن]
۱ زندگی‌نامه
۲ اقدامات مهم
۲.۱ سرپرستی دائرةالمعارف فارسی
۲.۲ موسسه ریاضیات
۲.۳ روش نوشتاری ایرانیک
۳ کتاب‌شناسی
۴ جستارهای وابسته
۵ منابع
۶ پیوند به بیرون
زندگی‌نامه[ویرایش]
غلامحسین مصاحب در سال ۱۲۸۹ در تهران در خانواده‌ای اهل علم و ادب به دنیا آمد. خاندان مصاحب در نایین از دوران صفویه به این سو شناخته‌شده هستند و چند تن رجال ادب و هنر از این خاندان برخاسته‌اند، از جمله ملا مصاحب که در عصر شاه عباس شاعری بنام بود.[۲] پدربزرگ او، میرزا غلامعلی، خوشنویس، پدرش طبیب و مادرش شاعر بود. وی ۴ خواهر و برادر داشت.
بعد از انجام تحصیلات مقدماتی وارد دارالمعلمین شد و دورهٔ آن را به پایان رساند و سپس در دارالمعلمین عالی ثبت نام کرد و در رشتهٔ ریاضیات فارغ‌التحصیل شد. از آن زمان به خدمت وزارت معارف درآمد، و همچنان تحصیلات خود را در علوم قدیم و فلسفهادامه داد، و علاوه بر ریاضیات، زبانهای عربی و فرانسوی و انگلیسی را نیز در حد عالی فرا گرفت، و با زبانهای روسی و آلمانینیز آشنایی یافت. در سال ۱۳۰۹ «مجلهٔ ریاضیات مقدماتی و عالی» را تأسیس کرد و یازده شماره از آن را منتشر نمود. از همان سال‌ها به تألیف کتاب‌های درسی برای دبیرستان‌ها پرداخت. در سال ۱۳۱۶ ازدواج کرد، و برای ادامهٔ تحصیل به فرانسه رفت. پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۲۰ تدریس در دانشسرای عالی را آغاز کرد. از ابتدای سال ۱۳۲۲ روزنامهٔ برق را انتشار داد که به دلیل مخالفت‌های شدید با دولت‌های وقت و پس از چند بار توقیف از انتشار بازماند.
در سال ۱۳۲۴ برای تکمیل تحصیلات به انگلستان رفت و در سال ۱۳۲۷ به اخذ درجه دکتری در ریاضیات از دانشگاه کمبریج نایل آمد و در همین سال به عضویت انجمن ریاضی‌دانان انگلیس و انجمن فلسفهٔ کیمبریج نیز درآمد.[۳] در انگلستان شاگرد خاصبرتراند راسل، ریاضیدان و فیلسوف نامدار انگلیسی بود.[۴]
پس از بازگشت مشاغل چندی را در وزارت فرهنگ عهده‌دار شد. در سال ۱۳۲۸ به سمت ریاست ادارهٔ آموزش متوسطه و سپس به سمت ریاست ادارهٔ کل تعلیمات عالیه منصوب شد، و در سال ۱۳۳۰ سمت مدیر کل وزارت فرهنگ، و در سال ۱۳۳۱ مقام معاونت فنی وزارت فرهنگ را یافت.
دکتر غلامحسین مصاحب در سال ۱۳۳۵ عهده‌دار طرح‌ریزی و سرپرستی دائرةالمعارف فارسی شد و تا ۱۳۵۰ که آن مسئولیت را به عهده داشت، بر ترجمه و تألیف کلیهٔ مقالات دائرةالمعارف نظارت داشت. دائرةالمعارف فارسی نخستین دائرةالمعارف عمومی در زبان فارسی است، که بر اساس شیوه‌های نوین دانشنامه‌نویسی تهیه شده است[۵] و مشهورترین فعالیت و دستاورد غلامحسین مصاحب به شمار می‌آید.
در سال ۱۳۴۰ به تدریس در بخش ریاضی دانشسرای عالی پرداخت و سال ۱۳۴۲ درجهٔ استادی یافت. دکتر غلامحسین مصاحب در مهر ۱۳۴۵ مؤسسهٔ ریاضیات را در دانشسرای عالی (بعداً دانشگاه تربیت معلم) با مجوز شورای مرکزی دانشگاه‌ها تأسیس کرد. هدف این مؤسسه تربیت مدرسان ریاضی برای دانشگاه‌های کشور بود، و با کوشش‌های مداوم دکتر مصاحب ۷۰ نفر مدرس ریاضی دانشگاهی در آن مؤسسه تربیت شدند، و نیز کتابخانهٔ تخصصی مؤسسهٔ ریاضیات در کشور بی‌نظیر بود. مؤسسهً ریاضیات از سال ۱۳۶۳ با ضوابط جدید به پذیرش دانشجو برای دوره‌های عالی ریاضی پرداخت، و درسال ۱۳۷۶ مؤسسهٔ ریاضیات به مؤسسه تحقیقات ریاضی دکتر غلامحسین مصاحب تغییر نام یافت.[۶] دکتر غلامحسین مصاحب در ۲۱ مهر ۱۳۵۸ درتهران درگذشت. پنج فرزند با نام‌های «شهریار» ،«شاهکار» ، «نامدار» ،«ترانه» و «رستا» دارد[نیازمند منبع].
اقدامات مهم[ویرایش]
سرپرستی دائرةالمعارف فارسی[ویرایش]
بدون شک یکی از ماندگارترین میراث مصاحب دائرةالمعارف فارسی است، اگرچه مصاحب با قهر خود انتشار جلد سوم را برای سال‌ها به تعویق انداخت ولی بدون شک او را می‌توان بنیانگذار دانشنامه‌نویسی مدرن در ایران نامید.
دائرةالمعارف فارسی که در سال ۱۳۳۳ به سرپرستی غلامحسین مصاحب نوشته شد هر چند که ترجمه دائرةالمعارف وایکینگبود ولی تعدادی از مقالات دانشنامه اسلام را عیناً ترجمه و در خود قرار داده بود.[۷]
دانشنامه‌نویسی سابقه‌ای کهن در ایران داشته، اما به شیوهٔ جدید با کار دکتر مصاحب شروع می‌شود. قبل از او چند دانشنامه اندک‌شمار از جمله دانشنامه‌ای که سعید نفیسی جلد اولش را چاپ کرد و نیز بخش‌های دانشنامه‌ای «لغت‌نامه دهخدا» و غیره هیچ‌کدام با معیارهای دانشنامه‌های جدید تطابق نداشت. آوایش اسامی خارجی و نیز نحوه ضبط آنها به خط فارسی یکی از مهمترین میراث‌های مصاحب است.[۸]
موسسه ریاضیات[ویرایش]
بعد از کنارکشیدن از پروژه دائرةالمعارف فارسی، مصاحب بیشتر وقت خود را صرف موسسه ریاضیاتی کرد که خود پایه‌گذار آن بود.
روش نوشتاری ایرانیک[ویرایش]
در دهه‌های ۱۳۳۰-۱۳۴۰ غلام‌حسین مصاحب برای اولین بار روش نوشتاری ایرانیک را به جای ایتالیک پیشنهاد داد و درخوشنویسی علمی فارسی چاپ دانشگاه تهران معرفی کرد.[۹]
کتاب‌شناسی[ویرایش]

لوح نصب شده بر تندیس غلامحسین مصاحب در دانشگاه خوارزمی
علوم تفریحی، ۱۳۰۸
ترمودینامیک و آثار ارتعاشی گازها، ۱۳۱۳
فیزیک، ۱۳۱۳
جبر و مقابلهٔ خیام (تهران ۱۳۱۷). شامل متن عربی و ترجمهٔ فارسی رسالهٔ خیام در جبر و تاریخ ریاضیات تا زمان خیام است. در این کتاب برای نخستین‌بار جایگاه علمی خیام در ریاضیات به طور مستقل به زبان فارسی شناسانده شده‌است.
هندسه مسطحه، ۱۳۳۱
مدخل منطق صورت، ۱۳۳۴ انتشارات دانشگاه تهران (در ۷۰۰ صفحه)
فرهنگ اصطلاحات جغرافیایی، (با همکاری احمد آرام، صفی اصفیا، حسین گل‌گلاب،مصطفی مقربی، ناصح ناطق)، ۱۳۳۸
حکیم عمر خیام بعنوان عالم جبر (انجمن آثار ملی، ۱۳۳۹، ۳۰۰ صفحه) مشتمل بر اثری ناشناخته از خیام در ریاضیات.
آنالیز ریاضی، جلد اول ۱۳۴۸. این اثر اولین کتاب در زمینه آنالیز به زبان فارسی می‌باشد و به زبانهای بین‌المللی ترجمه شده‌است.
تئوری مقدماتی اعداد، جلد اول ۱۳۵۳ (در ۱۳۹۵ صفحه)، جلد دوم ۱۳۵۸ (در ۱۸۰۲ صفحه). این کتاب در سال ۱۳۶۲ موفق به اخذ جایزه بهترین کتاب سال در ایران شد.
منطق ریاضی
توابع مستدیر
جبر و مقابله با جداول لگاریتم،
براهین الجبر و المقابله، عمر خیام
تاریخ علوم ریاضی تا زمان عمر خیام
مثلثات (با همکاری احمد ارشمید)
رسم فنی (با همکاری احمد ارشمید)
رسالهٔ دکتری او (On Differentiation and Denjoy – Behaviour of Functions of two real variables)، در جلد چهل و ششم (مورخ سال ۱۹۵۰) مجله انجمن فلسفی کمبریج به طبع رسیده‌است.
دسیسه های علی دشتی[۱۰]
رساله در باب افراد خانواده‌های نادرستکار و شیخ علی دشتی
دائرةالمعارف فارسی، جلد اول، الف تا غ
جستارهای وابسته[ویرایش]
دائرةالمعارف فارسی
مؤسسه تحقیقات ریاضی دکتر مصاحب
منابع[ویرایش]
پرش به بالا↑ محمد هومن، غلامحسین مصاحب، پیشگام آموزش ریاضیات جدید در ایران، مجله دانشمند، فروردین ۱۳۶۸.
پرش به بالا↑ شرح حال و آثار دکتر غلامحسین مصاحب، محمود مصاحب، جهان کتاب، سال دوم، شماره ۵ و ۶، بهمن ۱۳۷۵، ص ۱۸
پرش به بالا↑ دانشگاه تربیت معلم، شناسان ۱۳۸۳ص ۱۳.
پرش به بالا↑ محمد هومن، همان
پرش به بالا↑ عبدالحسین آذرنگ، مبانی نشر کتاب، ویراست سوم، تهران: سمت، ۱۳۸۶ ص ۹۵.
پرش به بالا↑ [۱] وبگاه دانشکدهٔ علوم ریاضی و کامپیوتر دانشگاه تربیت معلم
پرش به بالا↑ http://maarefeaqli.nashriyat.ir/node/415
پرش به بالا↑ فانی ک، دائرةالمعارف فارسی:میراثی پایدار، مهرنامه ش۱۶، ص۲۱۸
پرش به بالا↑ http://www.tug.org/tugboat/tb23-1/farsitex.pdf
پرش به بالا↑ زندگينامه علي دشتي جلد اول - عبدالله شهبازيان
پیوند به بیرون[ویرایش]
غلامحسین مصاحب، آموزگار روشمندی داریوش آشوری، ۱۳۸۸
«دائرةالمعارف مصاحب؛ اثری فراتر از یک کتاب». وب‌گاه دویچه وله، 11.10.2009. بازبینی‌شده در 10.01.2011.
[نهفتن]
ن   ب   و
دانشگاه خوارزمی
پردیس‌ها
پردیس تهران • پردیس کرج • پردیس بین‌الملل تهران • پردیس بین‌الملل کرج
نشان دانشگاه خوارزمی
دانشکده‌ها
ادبیات و علوم انسانی • تربیت بدنی و علوم ورزشی • روان‌شناسی و علوم تربیتی • شیمی •علوم جغرافیایی • علوم ریاضی و کامپیوتر • علوم زمین • علوم زیستی • علوم فیزیک •فنی مهندسی
پژوهشکده‌ها
پژوهشکده پلاسما • پژوهشکده علوم کاربردی • پژوهشکده علوم حرکتی •پژوهشکده فلسفه و علوم تطبیقی
مؤسسه‌های پژوهشی
مؤسسه تحقیقات ریاضی دکتر مصاحب • مؤسسه تحقیقات تربیتی • موسسه زبان‌های خارجی• مؤسسه پژوهشی زبان و ادبیات فارسی بهار
قطب‌های علمی
قطب علمی تحلیل فضایی مخاطرات محیطی • قطب علمی روان‌شناسی استرس
مفاخر
پروین اعتصامی • غلامحسین مصاحب • عبدالعظیم قریب • محمدعلی رجایی •جمشید شنبه‌زاده • بهلول علیجانی
چهره‌های ماندگار
جعفر شعار • علی شریعتمداری • احمد مجد • سید محمدکاظم موسوی بجنوردی •شهربانو عریان • شکوه نوابی‌نژاد • علیرضا مدقالچی
نوشتارهای وابسته
محمد بن موسی خوارزمی • دانشسرای عالی
رده
رده‌ها:
استادان دانشسرای عالی دانشمندان اهل ایران درگذشتگان ۱۳۵۸ درگذشتگان ۱۹۷۹ (میلادی) ریاضی‌دانان اهل ایران زادگان ۱۲۸۹ زادگان ۱۹۱۰ (میلادی) فرهنگ‌نویسان اهل ایران مخترعان اهل ایران نویسندگان اهل ایران خاندان مصاحب دانش‌آموختگان دانشگاه کمبریج دانش‌آموختگان دانشسرای عالی آموزگاران اهل ایران دارندگان سمت استاد در دانشگاه‌های ایران
منوی ناوبری
ورودایجاد حساب کاربری
بحث
مقاله

نمایش تاریخچه
ویرایش
خواندن
صفحهٔ اصلی
رویدادهای کنونی
مقالهٔ تصادفی
کمک مالی
همکاری
تغییرات اخیر
ویکی‌نویس شوید!
راهنما
تماس با ویکی‌پدیا
نسخه‌برداری
ایجاد کتاب
دریافت به‌صورت PDF
نسخهٔ قابل چاپ
ابزارها
پیوندها به این صفحه
تغییرات مرتبط
بارگذاری پرونده
صفحه‌های ویژه
پیوند پایدار
اطلاعات صفحه
آیتم ویکی‌داده
یادکرد پیوند این مقاله
تعداد بازدید صفحه
به زبان‌های دیگر
English
Français
ویرایش پیوندها
این صفحه آخرین‌بار در ‏۶ اوت ۲۰۱۴ ساعت ‏۱۰:۳۴ تغییر یافته‌است.
غلامحسین مصاحب؛ "استاد بی‌همتا"
۲۱ مهر ۱۳۸۸، سی‌امین سالروز درگذشت غلامحسین مصاحب، معرف ریاضیات جدید و پایه‌گذار دانشنامه‌نویسی علمی به زبان فارسی است. او از برجسته‌ترین دانشمندان تاریخ معاصر به شمار می‌رود و علم و فرهنگ در ایران بسیار مدیون اوست.
دکتر غلامحسین مصاحب
دکتر غلامحسین مصاحب
غلامحسین مصاحب، در سن ۶۹ سالگی هنگامی که مشغول غلط‌گیری آخرین صفحه‌های نمونه‌ی چاپی کتاب «تئوری مقدماتی اعداد» بود، سکته کرد و درگذشت. شاید این اتفاق غم‌انگیز جلوه‌ای از زندگی این دانشمند پر تلاش را آشکارتر کند؛ تحصیل و آموزش علم و دانش محور و بنیاد تمام فعالیت‌های مصاحب بود که از نوجوانی آغاز شد و بدون وقفه تا آخرین نفس ادامه یافت.
جستن و آموزش دانش از گهواره تا گور
غلامحسین مصاحب در خانواده‌ی اهل فرهنگی بالید که به گفته‌ی برادرش محمود «شخصیت فرهنگی و اجتماعی آنان به ۳۰۰ سال پیش باز می‌گردد.» علاقه‌ی فراوان او به آموختن در همان سال‌های کودکی و نوجوانی مشهود بود. مصاحب دبیرستان را به عنوان شاگرد اول تهران، دو سه سال زودتر از زمان معمول، و در شانزده سالگی تمام کرد.
او سپس تحصیلات دانشگاهی خود را در تهران، پاریس و لندن ادامه داد و در سال ۱۳۲۷ مدرک دکترای ریاضیات را از دانشگاه کمبریج انگلستان گرفت. یکی از نقاط اوج دوران
تحصیل دانشگاهی او پذیرفته شدن به حلقه‌ی شاگردان خاص برتراند راسل فیلسوف و ریاضی‌دان نامدار بود. راسل که صدها نفر در کلاس‌های عمومی‌اش حضور می‌یافتند، از میان با استعدادترین آنها پنج نفر را برای فراگیری در کلاس‌های ویژه‌ی خود برمی‌گزید.
مصاحب در بیست سالگی، سال‌های ۱۳۰۹ و ۱۳۱۰، با انتشار «مجله ریاضیات عالی و مقدماتی» گام‌های موثری در ترویج ریاضیات جدید در ایران برداشته بود. دو کتاب «مدخل منطق صورت» (۱۳۳۴) و «مدخل آنالیز ریاضی» (۱۳۴۸) ریاضیات نوین را در ایران بر پایه و اساس دانش روز جهان معرفی و استوار کرد.
«تئوری مقدماتی اعداد» که جلد اول آن در سال ۱۳۵۳، و جلد دوم آن پنج سال بعد منتشر شد، همراه با دو اثر یاد شده، مجموعا نزدیک به پنج هزار صفحه را در بردارند. چنین کار عظیمی برای کسی که به شهادت همه‌ی کسانی که از دور و نزدیک با او آشنا بودند، دقت و وسواس بی‌اندازه‌ای در پژوهش‌های علمی داشت، به معنای تلاشی شبانه‌روزی و طاقت‌فرساست.
دانشنامه‌نویسی؛ صعود به قله‌ی فرهنگ
به رغم شهرت و اعتباری که مصاحب به عنوان یکی از دانشمندان علوم ریاضی در جهان داشت، بسیاری از ایرانیان او را بیشتر به عنوان پایه‌گذار دانشنامه نویسی با روش علمی در ایران می‌شناسند.
اواسط دهه‌ی سی خورشیدی غلامحسین مصاحب به پیشنهاد موسسه انتشارات فرانکلین سرپرستی تالیف یک دائره المعارف فارسی را بر عهده گرفت. این نخستین کتاب از این نوع بود که در ایران با روش علمی و معیارهای پذیرفته شده‌ی بین‌المللی منتشر می‌شد.
بسیاری از صاحب‌نظران شیوه‌ی به کار گرفته شده در این دانشنامه را الگویی برای کارهای پژوهشی و تنظیم اثار علمی ارزیابی می‌کنند. همکاران مصاحب در دانشنامه و دیگر فعالیت‌های دانشگاهی، همچون دانشجویانی که زیر نظر او به تحصیل و تحقیق پرداخته‌اند معتقدند که سهم او در ترویج روش‌های علمی کمتر از نقش او در شناساندن ریاضیات جدید و پایه‌گذاری دانشنامه‌نویسی نوین نیست.
علاقه و تسلط مصاحب به فرهنگ و ادبیات فارسی و دانش گسترده‌اش از فلسفه و علوم روز غرب به او امکان داد در حوزه‌های دیگر نیز دانشمندی پرتاثیر و مهم باشد.
از معرفی خیام ریاضیدان تا روزنامه‌نگاری سیاسی
یکی از کارهایی که با سرپرستی مصاحب و در کنار تالیف دائره المعارف انجام می‌شد، وضع واژه‌های جدید فارسی
برای مفاهیم و واژه‌های غربی بود. حاصل این تلاش‌ها از جمله انتشار "فرهنگ اصطلاحات جعرافیایی" در سال ۱۳۳۸ است.
غلامحسین مصاحب در ۲۸ سالگی کتاب "جبر و مقابله خیام" را از عربی به فارسی ترجمه و منتشر کرد. این نخستین معرفی خیام به عنوان ریاضی‌دان در یک اثر مستقل به فارسی محسوب می‌شود. مصاحب چند سال بعد با انتشار "حکیم عمر خیام به عنوان عالم جبر" گام مهمی دیگری در این راه برداشت.
او مدتی نیز در سال‌های پس از خاتمه جنگ دوم جهانی با انتشار روزنامه "برق" به روزنامه‌نگاری سیاسی روآورد. فرید قاسمی در مقاله‌ای که در شماره ۳۷ مجله بخارا منتشر شد، به بررسی کارنامه روزنامه‌نگاری مصاحب پرداخته است. بنابر این گزارش روزنامه برق که از مرداد ۱۳۲۲ کار خود را آغاز کرد، به دلیل انتشار مقاله‌های انتقادی و تند در مورد سیاست‌های دولت بارها توقیف شد.
مصاحب در یکی از یادداشت‌های خود در مورد توقیف این روزنامه نوشته است: «در مملکتى که جزاى خیانت پاداش و مستمرى و سزاى دزدى منصب و مقام است، آنان که حقایق را بىپرده مىگویند و مىنویسند باید منتظر مشت و تودهنى باشند و پیه توقیف را به تن بمالند.»
او در یادداشتی به مناسبت طرح لایحه‌ای در مورد مطبوعات در مجلس نوشت، بالاترین و «مقدسترین حقوق ملت آزادى قلم و بیان است.» او به نمایندگان مجلس یادآوری می‌کند که سوگند یاد کرده‌اند به حقوق ملت خیانت نکنند و به مردم هشدار می‌دهد «چشم باز کنید و خائنین بهحقوق مردم و کشور را بشناسید!»
آموزگار بی‌همتای روشمندی
اغلب کسانی که با مصاحب همکار یا از شاگردان او بودند، بر نقش او در تحولی که در آموزش عالی به وجود آورد اشاره کرده‌اند. هرمز همایون‌پور در مقاله‌ای که تابستان ۱۳۸۸ در مجله "نگاه نو" منتشر شد می‌نویسد، تا پیش از دهه‌ی چهل خورشیدی در دانشگاه تهران «از آنچه درباره نقش اصلی دانشگاه می‌گویند که آموختن روش تحقیق است خبر چندانی نبود.»
به گفته‌ی وی، اصول این کار را از مصاحب
و اوایل دهه‌ی چهل آموخته است. داریوش آشوری که خود از پژوهشگران معتبر معاصر است، در همان شماره "نگاه نو" مصاحب را «آموزگار روشمندی» و از چهره‌های استثنایی دانش‌آموختگان ایرانی به فرنگ رفته می‌خواند. آشوری این جایگاه استثنایی را به علت رسیدن به چیزی می‌داند که «فرانسوی‌ها "روح علمی" می‌نامند که گوهر جویندگی و پویندگی علمی مدرن است.»
داریوش آشوری در ستایش از جایگاه مصاحب می‌نویسد: «آنچه من می‌توانم گواهی کنم و از نزدیک شاهد آن بوده‌ام، این بود که او، در میان ما، با دست یافتن به روح علمی استاد بی‌همتای آموزش روشمندی بود. از این جهت هیچ کس را نمی‌شناسم که با او همسری تواند کرد.»
در سه دهه‌ی گذشته به مناسبت‌های مختلف در مورد تسلط مصاحب به چند زبان خارجی، دانش گسترده‌اش در زمینه‌ها و علوم مختلف، و کارهایی که او پایه‌گذاشت سخن بسیار گفته شده. نکته‌ای که همه‌ی شاگردان و همکاران او بر آن تاکید دارند همین «استاد بی‌همتا» بودن او در تمام حوزه‌هایی است که به آن‌ها وارد شد.
نویسنده: بهزاد کشمیری‌پور
تحریریه: شهرام احدی
DW.DE

دائره‌المعارف مصاحب؛ اثری فراتر از یک کتاب
در میان کارهایی که غلامحسین مصاحب انجام داد، سرپرستی دائره‌المعارف جایگاهی ویژه دارد. او در جریان این کار عظیم که چند دهه طول کشید، مفاهیم، ارزش‌ها و شیوه‌های تازه‌ای در پژوهش و نشر کتاب به فرهنگ ایران افزود. (11.10.2009) 
داریوش آشوری: مصاحب فضای یخ‌زده‌ی زبان فارسی را شکست
ویژگی دیدگاه و روش کار مصاحب چیست؟ چرا دائره‌المعارف او همچنان اثری بی‌همتا تلقی می‌شود؟ سهم او در غنی‌سازی زبان فارسی چیست و کدام بخش از میراث او همچنان آموزنده است؟ این‌ پرسش‌ها را با داریوش آشوری در میان گذاشته‌ایم. (11.10.2009) 
تاریخ 11.10.2009
به اشتراک بگذارید ارسال صفحه Facebook Twitter Google+ بیشتر
چاپ چاپ مطلب
لینک کوتاه شده http://dw.de/p/K49z

سیروس علی نژاد

دائرة المعارف مصاحب چگونه به وجود آمد؟

این مصاحبه همان طور که از تاریخ آن پیداست شش هفت سال پیش یعنی در تاریخ سی ام مرداد ۱۳۸۱ انجام شده و تا کنون منتشر نشده است. موضوع مصاحبه چگونگی شکل گیری دائرة المعارف مصاحب است که مشهورترین دائرة المعارفی فارسی است و بنیاد همه دائرة المعارف هائی که پس از آن انتشار یافت یا در دست انتشار است.
قابل ذکر است که این گفتگو شامل نکاتی است که همه آن را نمی توان در حال حاضر منتشر کرد. ممکن است انتشار آن ماجراهائی بسازد و بگومگوهائی را سبب شود. به این جهت ترجیح دادم قسمتی از آن را فعلا منتشر نکنم. قسمتی که البته حذف آن به طرز شکل گیری دائرة المعارف فارسی که مقصود این گفتگوست لطمه ای نمی زند.
خوب قرار است امروز راجع به دائرة المعارف مصاحب صحبت کنیم. حوصله اش را دارید؟
حوصله دارم ولی نمی خواهم فعلاً منتشر شود. به دلیلی که می دانی. همین امروز دادگاه انقلاب بودم. قرار است قضیه حکم مصادرۀ اموال حل شود. بنابراین موقعش نیست که حالا سر زبانها بیفتم.
انتشارش مطرح نیست. اگر لازم است نوار را پیش خودتان نگهدارید تا موقعش برسد. ولی خوب است صحبت کرده باشیم و ضبط شده باشد و یک گوشه ای بماند تا شکل گرفتن دائرة المعارف مصاحب از زبان شما مانده باشد.
باشد. قبول، صحبت می کنیم. من در انتشارات فرانکلین به این نتیجه رسیده بودم که جامعه فرهنگی ایران یک کتاب مرجع اطلاعات عمومی، تا حد ممکن دقیق و قابل استناد، لازم دارد. از همان اول پیدا بود که تهیه چنین کتابی خرجش زیاد است. کار یک روز و دو روز هم نیست. کار یک نفر و دو نفر هم نیست. کار یک هیأت است. باید کسانی باشند که این کار را بلد باشند. آموزش دیده باشند. می دانستم برای این کار جمعی را باید تربیت کرد. این کار قواعد خاص خودش را دارد. به هر صورت مخارج آن را برآورد کردم، دیدم یک چیزی حدود ۳۰۰ هزار دلار خرج دارد.
هیأت مدیره فرانکلین هم گفت که ما این نوع کارها را نمی کنیم ولی اینجا موسسات خیریه ای هست که ممکن است این کار را بکنند. ما سفارش می کنیم، برو صحبت کن بلکه این کار انجام شود. پنج شش جا رفتم. بالاخره به بنیاد فورد راهنمایی شدم. این بنیاد در خاورمیانه فعالیت هایی داشت. مرکز فعالیتش هم بیروت بود. دو سه جلسه نشستم با اعضای هیأت مدیره بنیاد فورد صحبت کردم. گفتند استدلال شما جالب است اما ما نمی توانیم در این زمینه تصمیم بگیریم. برای اینکه ما نماینده ای در خاورمیانه داریم که باید موضوع را با او مطرح کنید. پرسیدم نمایندۀ شما در خاورمیانه کیست و کجاست؟ گفتند در بیروت. پا شدم سر راهم به تهران رفتم بیروت. نشستیم صحبت کردیم. گفت حرف هایی که می زنی خوب است ولی من باید بیایم تهران مطالعاتی بکنم بعد به شما جواب بدهم.
ما آمدیم تهران. چند ماه بعد یک روزی وسط های هفته، ساعت ده یازده این آقا به من تلفن کرد که من آمده ام و در پارک هتل هستم. شما ساعت دو بعد از ظهر بیا اینجا صحبت کنیم. من هم خیلی خوشحال که بالاخره تکلیف این کار روشن خواهد شد. چون گفته بود ساعت دو، من فکر کردم لابد تا آن ساعت ناهارش را خورده است. آمدم خانه، همینجا، ناهار مختصری خوردم و رفتم. یک آدم چاقِ ثمینِ گنده ای بود. رفتم نشستم سلام علیک و اینها گفت خب برویم ناهار بخوریم. من پیش خودم فکر کردم اگر بگویم ناهار خوردم، از همان اول کار را خراب کرده ام. گفتم برویم. رفتیم سر ناهار. این آدم اصلاً اکول بود. واقعاً هیچ وقت اینقدر به تنم بد نگذشته بود. برای اینکه این آقا خاویار و سالاد و بیفتک و سوپ و غیره، همینطور سفارش می داد و من هم برای اینکه مبادا کدورت خاطری فراهم شود همراهی می کردم. گمان می کنم تا ساعت چهار و نیم، پنج هم ناهار طول کشید. وقتی آمدم خانه مریض شدم. به هر صورت صحبت های مرا شنید و گفت من به شما خبر می دهم. خبر هم داد، گفت ما نصف این پول را به شما می دهیم، ۱۵۰ هزار دلار، به شرط اینکه یک ایرانی پیدا کنید که نصف دیگرش را بپردازد. من آنقدری که به عقلم می رسید که سراغ چه کسانی بروم، رفتم. مثلاً حاج علینقی کاشانی نامی بود که تاجر درجه یک بازار بود، یا آقای نمازی که نمایندۀ چند کارخانه اتومبیل بود اینجا. اما هیچ کس کوچکترین علاقه ای نشان نداد.
در همان ایام ما کتابی چاپ می کردیم که از نظر من اهمیت داشت. کسی در آمریکا پیدا شده بود به اسم بنیامین اسپاک که متخصص طب کودکان بود. کتابی نوشته بود دربارۀ اینکه بچه تان را چطور بزایید و چطور بزرگ کنید. کتاب خیلی شهرت پیدا کرده بود و آقای اسپاک هم خیلی شهرت پیدا کرد و بعدش هم یکی از آزادیخواهان چپ آمریکا از آب در آمد که سالها نهضت ضد بمب اتمی را اداره می کرد. این کتاب هم در انتشارات فرانکلین ترجمه شده بود و در دست چاپ بود. به همین جهت فکر کردم برای اینکه کتاب مورد بحث قرار بگیرد و مردم بهش توجه کنند بروم یکی از دو تا بانویی که امور مختلف خیریه دستشان بود؛ شمس و اشرف، را ببینم. خلاصه کنم وقتی رفتم پیش اشرف، او قبول کرد که کتاب به اسمش دربیاید.
یعنی چه به اسمش در بیاید؟
یعنی اینکه کس دیگری ترجمه کند ولی روی جلد کتاب بنویسیم ترجمه والاحضرت اشرف. کتاب "مادر و بچه" به اسم والاحضرت اشرف پهلوی درآمد. از اینجا مختصر آشنایی با ایشان پیدا کردم. من که از همه جا نا امید شده بودم، رفتم سراغ ایشان که فلانی من برای کار دائرةالمعارف ۱۵۰ هزار دلار احتیاج دارم، سراغ خیلی ها هم رفته ام ولی نشده. گفت باشد من خودم می دهم. ما هم خیلی خوشحال که شخص مورد نظر را پیدا کرده ایم. آمدیم و به بنیاد فورد نوشتیم که آقا ما کسی را پیدا کردیم که ۱۵۰ هزار دلار می دهد. گفتند: کیست این والامقام؟ گفتم: ایشان! گفتند: می دهد؟ گفتم: بله می دهد! گفتند خیلی خوب.
خوب حالا آمدیم بر سر این مسأله که کی این کار را اداره کند؟ این ور، آن ور به دنبال کسی می گشتم که مدیر این کار باشد. اینهایی که می گویم از چیزهایی است که واقعاً برای من اسباب حیرت شده بود. سفت وسخت درجستجوی این کار بودم وهرچه می گشتم یک آدمی پیدا کنم که مطمئن باشم می تواند کار جدی بکند، پیدا نمی کردم. به جزیک شخص که نمی دانم می شناسی یا نه، آقای علی محمد عامری. او را هم از آنجا می شناختم و بهش اعتقاد داشتم که معلم انگلیسی بود و من یک سری کتاب برای بچه ها می خواستم چاپ کنم. جزواتی ۳۶ صفحه ای بود برای کودکان و نوجوانان، راجع به پدیده های مختلف، مثل برق چیست ؟ نور چیست؟ و از این قبیل.
اسم فارسی این سری چه بود؟
اسم فارسی نداشت. بعضی از جزوه هایش را باید داشته باشم. وقتی چاپ شد خیلی گرفت و من در ترجمه آنها از این شخص چیزهایی دیده بودم که باعث حیرتم شده بود. رفتم دست به دامن آقای عامری شدم که بیا و این کار را به عهده بگیر. جواب داد که فلانی من از عهدۀ این کار بر نمی آیم. این خیلی زور می برد و من زورش را ندارم، اما می گردم و کسی را پیدا می کنم.
در این اثنا یک روز یک آقای شجاع الدین شفا پیدا شد. نمی دانم می شناسید یا نه؟
بله. همانقدر که همه می شناسند. نه بطور مستقیم. هیچ وقت با ایشان حشر و نشری نداشتم .
بله. یک روز سروکله اش پیدا شد که فلانی من شنیده ام که تو می خواهی دایرة المعارف درست کنی. من داوطلب هستم که این کار را اداره کنم. واقعاً آخرین کسی که ممکن بود فکر کنم برای این کار مناسب است، او بود. آمدم به خیال خودم زرنگی کردم وگفتم فلانی اختیار انتخاب سردبیری این کار با من نیست، چند نفرند که مشاوران عمدۀ فرانکلین اند و در این قبیل امور آنها تصمیم می گیرند. گفت مثلاً کی ؟ چون شنیده بودم و تصورم هم این بود که خیلی آدم قرص ومحکمی است، گفتم آقای سید حسن تقی زاده.
من تقی زاده را آدم قرص ومحکمی می شناختم، لااقل این توهم برای من وجود داشت که تقی زاده زیر بار حرف هیچکس نمی رود. یک هفته بعد، تقی زاده ما را صدا زد. معمولاً خیلی خودمانی حرف می زدیم. بعد از سلام وعلیک سرش را پائین انداخت و بی آنکه به صورتم نگاه کند، گفت فلانی چطوره این دایرة المعارف را بدهی به آقای شجاع الدین شفا. گاهی من اختیار از دستم در می رود و تند می شوم. گفتم آقای تقی زاده شما می گویید من دایرةالمعارف را بدهم به آقای شفا. باز سرش را انداخت زیر وگفت: کس دیگری نیست. من هم گفتم بهتر است که دایرةالمعارف نباشد. سرش را بلند کرد و ته چشمش از اینکه من سفت وسخت جلوش ایستاده بودم و گفته بودم نه، خوشحال بود. من نمی دانم که این مرد ( شفا ) زورش اصلاً از کجا بود.
آن موقع معاون وزارت دربار نبود؟
نه. هنوز هیچ سمتی نداشت. واقعاً اسباب حیرتم شد که تقی زاده، چنین حرفی به من زد و ابهتش مقدار زیادی نزد من کم شد. هنوز هم برایم معماست که تقی زاده چرا چنین پیشنهادی کرد. چه کسی مجبورش کرده بود که چنین پیشنهادی بکند.
بگذریم. چطور به مصاحب رسیدید؟
یک روز آقای عامری آمد گفت که فلانی پیدا کردم. گفتم کی؟ گفت: دکتر غلامحسین مصاحب. گفتم کیست؟ گفت: این آقا اصلاً کارش ریاضی است، در ضمن معاون امور سد کرج هم هست.
یعنی سالهای ۳۹ - ۴۰ بود ؟
موقعی بود که سد کرج را می ساختند. آقای دکتر مصاحب متصدی ساخت سد کرج بود، هنوز سد کرج ساخته نشده بود. یک مهندس طالقانی بود که رییس امور سد بود، ولی عملاً مصاحب کارها را انجام می داد. خانه مصاحب درخیابان منوچهری بود. من پا شدم رفتم پهلوش. گفتم تصمیم دارم کتاب مرجعی بسازم که قابل اطمینان باشد و از نظر درستی و صحت یک جور سنت گذاری در مملکت باشد و پایه اطلاعات عمومی فرهنگ آسیایی ما باشد. از این حرف ها.
خیلی از حرف های من خوشش آمد. گفت فلانی حرفی که تو می زنی آنقدر مهم است که اگرچه کار سنگینی است ولی اگر راست بگویی، سنگینی کار مهم نیست، انجام می دهم. با اینکه وقت ندارم اما هرچه وقت دارم صرف این کار می کنم. الان دو تا شغل دارم، بکلی آسایش از من سلب خواهد شد، ولی عیبی ندارد، می کنم. اما یک شرط دارد و آن این است که توی کار من کسی دخالت نکند ،مطلقاً.
جواب شما چه بود؟
گفتم باشد، کسی دخالت نمی کند. قرار شد من سپر بشوم و مصاحب پشت این سپر بنشیند و کار را شروع کند. اول کار گفت من بلد نیستم. گفتم عیبی ندارد. من پیش بینی اش را کرده ام که این کار را باید اول یاد گرفت. خرج سفری هم برای این کار منظور شده. چه درد سرتان بدهم دکتر مصاحب را روانه کردیم رفت چند ماه انگلیس ،چند ماه آمریکا، وچند ماه فرانسه، در موسسات مختلف - که کارشان دایرةالمعارف سازی بود - دوره دید.
دوره چی؟ اینکه چطور باید دائرةالمعارف نوشت یا اینکه چطور باید یک دائرةالععارف را مدیریت کرد و سامان داد.
ببین، در ایران الان دارند چهار پنج تا دایرةالمعارف می نویسند. به نظر من کار همه شان اشکال دارد. اشکال اساسی اش این است که ابتدایی ترین مطالب درباره دایرةالمعارف را کسی برای اینها از روی تجربه نگفته است. تصور آنها از دایرةالمعارف این است که یک کتابی تهیه کنند که تمام مطالب مربوط به دنیا در آن بیاید. اما این کار شدنی نیست. مطلقاً شدنی نیست. شوخی می کنند. نه ازروی جهالت بلکه از روی بی تجربگی می گویند.
اصل اول دایرةالمعارف نویسی این است که از روز اول مشخص کنید که این دایرةالمعارف چند تا مدخل داشته باشد، چند تا صفحه داشته باشد، هرصفحه چند سطر داشته باشد وهرسطر چند کلمه داشته باشد. حتماً باید محدوده ای برای خودتان درست کنید. برای اینکه دانش حد ندارد. کاری را شروع می کنید که بی حد است. حرف الف چند سال طول می کشد، حرف ب چند سال طول می کشد، تا برسید به حرف ی، ۷۰ سال گذشته و مطالب حرف الف کهنه شده است. گفتن اینکه ما می خواهیم دایرةالمعارف بزرگ بنویسیم، مثل این است که زنی بگوید می خواهم بچه سی ساله بزایم.
این شامل حال تنها آقایانی که در ایران دایرةالمعارف می نویسند، نیست. من به کار آقای احسان یارشاطر که در آمریکا به اصطلاح مسئول این کار است، نگاه کردم، دیدم او هم همین اشتباه را کرده. دایرةالمعارف باید یک برنامه محدودی داشته باشد. محدودیت موضوعات را باید از اول روشن کنید. اینکه موضوعات مختلف هر کدام چند مدخل و چند مقاله داشته باشد و مجموعه کتاب چقدر باشد. مثلاً اگر بخواهید مقاله ای راجع به سعدی بنویسید باید تصمیمتان را گرفته باشید که این مقاله مثلاً ۶۵۰ کلمه بیشتر نباشد. اگر بیشتر شد، برنامه تان به هم می خورد. خوب اینها یاد گرفتن می خواهد.
برای تهیه دائرة المعارف مصاحب همه اینها را از اول معین کرده بودید؟
در دائرةالمعارفی که مصاحب تهیه می کرد یکی از اولین کارهایی که ما کردیم این بود که ورقه هایی مخصوص مقاله چاپ کردیم. فرض کنید کسی می خواست دربارۀ رشت مقاله بنویسد. این ورقه ای که چاپ کرده بودیم مثل جدول بود که کلمات را می بایست در خانه های جدول بنویسد. مثلاً فرض کنید مقاله رشت ۷۸۰ کلمه باید می بود. خانه ۷۸۱ ضربدر می خورد. یعنی مقاله رشت باید اینجا تمام شود. ضمناً سفارش می شد که مطلب باید منطقی باشد، حرف بی ربط درش نباشد، هر کلمه آن مستند باشد و .... در دایرةالمعارف فارسی خیلی جاها در مقابل جمعیت اعلام شده یک شهر علامت سوال هست. یعنی دقیق نمی دانستیم که جمعیت فلان شهر چقدر است.
الگویی هم برای کار داشتید؟
ما انتظار داشتیم که این کار در عرض سه سال تمام شود. این اشتباه دیگر ما بود. آمدیم دایرةالمعارف کلمبیا را که یک جلدی است الگو قرار دادیم. گفتیم بهتر است یک الگویی داشته باشیم. مقالات این دایرةالمعارف بیشتر دربارۀ آمریکاست. فکر کردیم مقالات مربوط به آمریکا را کنار می گذاریم و مقالات علمی اش را ترجمه می کنیم. مثلاً عدد اصم چیست؟ تئوری نسبیت اینشتین چه می گوید. خیال کردیم کارمان این جوری نصف می شود اما دیدیم شدنی نیست.
این کارها در دفتر فرانکلین انجام می شد؟
در دفتر فرانکلین شروع شد. بعد فهمیدیم شدنی نیست. دفتری گرفتیم برای مصاحب در خیابان نادری که سه اتاق داشت. دکتر مصاحب و دو سه نفر از همکارانش که اسامی آنها در دایرةالمعارف هست آنجا شروع به کار کردند. مسآله اساسی دایرةالمعارف کتابخانه ای است که لازم دارد. باید تمام کتابهای مرجع دنیا را در اختیار داشته باشد. پولی که داشتیم صرف به وجود آمدن این کتابخانه شد. مقداری که جلو رفتیم دیدیم که این کار شوخی بردار نیست. ما اگر بخواهیم فرض کنید راجع به جغرافیای ایران مطلب بنویسیم لغات لازم را نداریم. مصاحب مجبور شد گروههای مختلفی برای ساختن لغت تشکیل بدهد. گروه لغت فیزیک، گروه لغت ریاضی، جغرافیا و... چه لغت های قشنگی هم ساخت.
هزینه کار به همان صورتی که گفتید فراهم شد؟
ضمن این کارها گاه گاه پیغام می فرستادم برای اولیا که ۱۵۰ هزار دلار ما دارد تمام می شود. آمریکایی ها هم از آن طرف فشار می آوردند که پس کو آن ۱۵۰ هزار دلاری که وعده کرده بودی؟
مگر نظارت می کردند؟
نه، ولی ما باید گزارش مالی می فرستادیم. خلاصه اش کنم چند دفعه پیغام فرستادم، نشد.
توسط چه کسی پیغام می فرستادید؟
توسط رییس دفتر والاحضرت. مراجعه می کردم و می گفتم والاحضرت همچین قولی داده است. یک روز گفتند والاحضرت می خواهد دکتر مصاحب را ببیند. ما خیلی خوشحال شدیم که قضیه دارد جدی می شود. رفتیم به مصاحب گفتیم. گفت من نمی آیم. مصاحب این طوری بود. رییس فرانکلین آمد و می خواست دایرةالمعارف را ببیند. خب، پروژه به عهده آنها بود. به دکتر مصاحب گفتم، گفت من حوصله آمریکایی گاوچران را ندارم. در مورد اشرف پهلوی، رفتم سراغ مصاحب گفتم قضیه از این قرار است که این یارو قرار است ۱۵۰ هزار دلار بدهد. درست است که قرار است من سپر تو باشم، اما تو هم قرار نیست کارها را به هم بریزی. با چه بدبختی راضی اش کردم. اشرف فهمیده بود، یک روز ناهار دعوتش کرد. رفتیم آنجا ناهار خوردیم و مصاحب توضیحاتی داد.
دکتر مصاحب آدم خوش صحبتی بود؟
بسیار، اگر می خواست. دریای علم بود. آدم رک و راستی هم بود. ترس من هم از رک و راستی اش بود. والاحضرت در اثنای صحبت گفت علی اصغر حکمت علاقه مند است جزو تهیه کنندگان دایرةالمعارف باشد، خواهش می کنم کاری به ایشان واگذار کن. مصاحب هم نه گذاشت نه برداشت، بدون معطلی گفت عیب ندارد، بفرمائید بیاید من مقالات مربوط به یهود را بدهم ایشان بنویسد. اشرف رنگش پرید. حکمت جدش یهودی بود. مجلس خنک و یخ شد، اشرف مانده بود چه بگوید. من دیدم قضیه ۱۵۰ هزار دلار دیگر تمام شد.
پس از آن کار دایرةالمعارف چطوری پیش رفت؟
مشکلات یکی و دو تا نبود. دیدم کار دارد خیلی حجیم می شود. به فکر کاغذ افتادم. مجبور شدم برای این کار کاغذ مخصوص به کارخانه سفارش بدهم. به جلد اول که نگاه کنید می بینید کاغذ آن ۴۰ گرمی است. خیلی کاغذ نازکی است ولی پشت نمی زند. علتش این بود که به خمیر کاغذش مقداری تیتانیوم اضافه کردیم. تینانیوم فلز گرانبهایی است.
کجا سفارش دادید؟
فنلاند. من هم از روی ناشیگری مطمئم نبودم. رفتم آنجا که موقع اضافه کردن تیتانیوم بالای سر کار باشم. رفتم و دیدم فنلاندی ها چه آدم های پاکی هستند. به هر صورت جلد اول دایرةالمعارف درآمد. اگر نگاه کنید می بینید که ناشرش فرانکلین نیست، بلکه گروهی از ناشران اند. یعنی این ۳۰۰ هزار دلاری که صرف کار شد پولی بود که به شخص معینی تعلق نداشت.
یعنی نه مال فرانکلین بود، نه جای دیگر؟
ما گفتیم این مال همه کسانی است که در کار نشر هستند و آن را دسته جمعی چاپ می کنند. جلد اولش اینطوری چاپ شد. حالا شده بود سال ۴۷ -۴۸ . من از فرانکلین آمده بودم بیرون و علی اصغر مهاجر آمده بود جای من.
دایرةالمعارف را ظاهراً شرکت سهامی کتابهای جیبی منتشر می کرد.
بله، تولید کننده اش بود اما اسم ناشرانش هست. مصاحب را هم کنار گذاشتند. دیدند زورشان به او نمی رسد، البته مصاحب هم نمی توانست با آنها کار کند. رضا اقصی به جای او آمد. کار به جایی رسید که دایرةالمعارف را فروختند به انتشارات امیرکبیر. همه دستگاه و دارایی ها و کتابخانه عظیمش را که ۳۰ - ۴۰ میلیون تومان می ارزید، فروختند و تبدیل به دلار کردند.
مرحوم مصاحب چند سال با دایرةالمعارف همکاری کرد؟
تا وقتی من بودم نزدیک ده سال.
تمام وقت کار می کرد؟
نه عصرها می آمد.
عیبی ندارد بدانم چقدر حقوق می گرفت؟
نه، خیلی جزیی، ۱۵ هزار تومان. به خاطر علاقه ای که داشت می آمد. من واقعاً مرید او شده بودم. یک وقتی در این کشور می فهمند که مصاحب چه کار کرده است.
شما با هم روابط نزدیکی داشتید؟
من اینقدر به غلامحسین علاقه مند شده بودم که خانه ام را در شمیران رها کردم و آمدم خیابان میکده آپارتمانی اجاره کردم که نزدیک او باشم. خانه ما دویست قدم با یکدیگر فاصله داشت. مصاحب وقت نداشت و تا دو بعد از نیمه شب کار می کرد.
از ابتدا دایرةالمعارف در سه جلد پیش بینی شده بود؟
نه. اول یک جلد پیش بینی شده بود، بعد دو جلدی شد و جلد دوم آن را دو قسمت کردیم.
حجم جلد دوم بسیار کمتر از جلد اول بود. بقیه مطالب به جلد سوم منتقل شده بود؟ یعنی همان بخش دوم جلد ۲ که بعدها در آمد؟
بله اما کارها را مصاحب انجام داده بود. یعنی آخرین مقاله ای که توی آخرین جلد هم می بینید مدخلش را معلوم کرده بود، تعداد کلماتش را معلوم کرده بود. همه چیزش را دیگر. دیمی کار نمی کرد. اگر در نثرش هم دقت کنید می بینید یکی از بهترین نثرهاست.
چه کسی روی نثر دایرةالمعارف کار می کرد؟
خود دکتر مصاحب. خودش مقالات را یکی یکی می خواند و به شکل نهایی در می آورد.
پایان مصاحبه با همایون صنعتی - ۳۰ مرداد ۸۱ - منزل صنعتی – ساختمان سامان
دکتر مصاحب هنر اندیشیدن را یاد می‌داد.

دکتر غلامحسین مصاحب (۱۲۸۹- ۱۳۵۸) پدر فرهنگ‌نامه ‌نویسی نوین ایران و استاد بزرگ ریاضی بود. علاوه بر ریاضیات، زبانهای عربی و فرانسوی و انگلیسی را نیز در حد عالی فرا گرفت و به زبانهای روسی و آلمانی نیز در حد استفاده از منابع آشنایی داشت.
دکتر مصاحب از جمله کسانی بود که به تاریخ فلسفه و یاد دادن اندیشه اکتفا نمی‌کرد، و هنر اندیشیدن را یاد می‌داد. وی با عمل خویش نشان می‌داد که در برابر اراده انسانی، مُحال نیز، سر تسلیم فرود می‌آورد و می‌گفت:
وقتی همه مقدّمات توانستن در درون ما و یا در دسترس ما هست، چرا نتوانیم؟ فقط باید خواست و یک قدم برداشت.
بارها روی این نکته تاکید می‌نمود که منطق ریاضی، توان این را دارد که تفکر بشری را از محصور بودن در کادر درست و غلط و صواب و خطا، به مرز دیگری که معنی دار و بی معنی بودن است فرا برد و بدین طریق در پالودن ذهن از خرافات، پیشداوری ها و اوهام، نقش تعیین کننده ای بازی کند.
متأسفانه در زبان فارسی تنها کتاب با ارزش ولی تخصّصی در این مورد، «منطق صورت» نوشته دکتر مصاحب است.
در حالی که منطق ارسطو و منطق دیالکتیک گام های مهّمی برداشته وبخصوص توسط مارکسیست ها تشریح شده‌است، شرح و بسط منطق ریاضی، به زبان ساده، هنوز در آغاز راه است...

در تاریخ تفکر عقلی ایران «منطق صوری» مصاحب یک نقطه عطف است.

دکتر مصاحب با نگارش کتاب منطق صوری در سال ۱۳۳۴ منطق ریاضی جدید را وارد ایران نمود.
کتاب مدخل منطق صوری بدون شک نقطه عطفی در تاریخ تفکر عقلی در ایران است که به توصیه و ارشاد استاد مجتبی مینوی و دکتر یحیی مهدوی تهیه گردیده‌است.
این کتاب اگر چه اساساً در مقام معرّفی منطق جدید به جامعه فارسی زبان است لکن به حوزه های دیگر همچون متدولوژی علوم قیاسی، مبانی منطقی ریاضیات و منطق تطبیقی نیز توجه و اهتمام دارد.
این استاد زبردست آنالیز و منطق، فقط به آموزش ریاضی اکتفا نمی‌کرد، در جامعه ای که تحقیر زنان، نهادینه و شرطی شده و عمری با «تاریخ مذکر» خو کرده بود یکی از معدود کسانی که با عمل خویش نشان می‌داد که زن انسان است، بستنی و پیتزا و کالا نیست دکتر مصاحب بود.
او به همسرش عمیقا احترام می‌گذاشت و می‌گفت:
پشت سر هر مرد بزرگ، زنی بزرگ ایستاده‌است. زنان، نیمه پنهان و نانوشته تاریخ ‏اند...اگر همسران مردان بزرگ و کوشا نبودند و زندگی خانوادگی آنها را امنیت نمی‏بخشیدند، هیچ ‏گاه آنان نمی‏توانستند با آسایش خاطر و خیال راحت به فعالیت های سیاسی، علمی، اجتماعی و فرهنگی دست زنند و نام و یادی از خود بگذارند.

دکتر مصاحب همدم آنالیز و همنشین منطق بود.

 دکتر مصاحب همدم آنالیز و همنشین منطق بود.
امثال Godfrey Harold Hardy  گادفری هرولد هاردی و Alfred north Whitehead  آلفرد نورث وایتهد و برتراند راسل، برایش الگو بودند. روشنگری را با نیش زدن به مذهب و معتقدات افراد قاطی نمی‌کرد و ابائی نداشت در لابلای صحبت هایش از آیات قرآن مثال بزند.
او در عین مهربانی، بسیار جدی بود. از سال ۱۳۰۶ که به خدمت وزارت معارف درآمد و سمت های رئیس کل تعلیمات عالیه و مدیر کل فنّی و معاون فنّی این وزارتخانه را داشت، تا بعد که استاد و رئیس بخش ریاضی دانشسرای عالی شد و تا دم مرگ، آرام و قرار نداشت و براستی، خستگی را خسته می‌کرد.
او معنی علم، و رنج و تلاش را می‌دانست و به همین دلیل به احدالناسی باج نمی‌داد. به خاطر آن ‏که حاضر نشد مدارک کم ‏اهمیت بعضی کشورهای خارجی را که به برخی نورچشمی ها داده بودند، تأیید کند، بفرموده از ریاست کل تعلیمات عالیه کنارش گذاشتند و او را با عنوان مسئول اصلاح تعلیمات متوسطه، به دنبال نخود سیاه فرستادند. و بعد هم آن ‏قدر در کارش موش دواندند که کلافه شد و کار اجرایی را بوسید و کنار گذاشت.
می گویند وقتی روزنامه برق، را بنیان نهاد و پایش را در کفش حکومت کرد، دولت وقت به نخست ‏وزیری علی سهیلی به خاطرمخالفت شدید وافشاگری هایش به آن کینه ورزید، و بالاخره هم جلوی روزنامه ایش را گرفت.

جزاى خیانت پاداش و سزاى دزدى منصب و مقام است !

  برخی اشارات روزنامه دکتر مصاحب به اندازه کافی گویا است:
·       به طوری که شنیده‏ایم دولت فردا لایحه‏ای راجع به مطبوعات به مجلس خواهد برد. اینک بر مردم ایران است که در مجلس فردا چشم های خود را باز کنند تا خائنین به آزادی و قانون ‏اساسی و مشروطیت را بشناسند و در موقع انتخابات از رأی دادن به آنها خودداری کنند.

·       ای ملت ایران نمایندگان مجلس به قرآن مجید سوگند یاد کرده‏اند که به حقوق ملت ایران ‏خیانت نکنند. مقدسترین حقوق ملت آزادی قلم و بیان است. اینک چشم باز کنید و خائنین به‏حقوق مردم و کشور را بشناسید.

·       آقایان نمایندگان شما سوگند یاد کرده‏اید که به حقوق ملت ایران خیانت نکنید. بالاترین‏ حقوق ملت آزادی قلم و بیان است. ما به نام شهدای راه آزادی و خون هایی که در راه مشروطیت‏ریخته شده از شما می‏خواهیم که به سوگند خود وفادار باشید.

·       در مملکتى که جزاى خیانت پاداش و مستمرى و سزاى دزدى منصب و مقام است، آنان که حقایق را بى پرده مىگویند و مى‌نویسند باید منتظر مشت و تودهنى باشند و پیه توقیف را به تن بمالند.

دکتر مصاحب، از طرحی کوچک، آرمانی بزرگ می‏ساخت.
 
 دکتر مصاحب در عین حال که ابا داشت همه دستاوردهای بشر را به ایرانیان نسبت دهد و هنر نزد ایرانیان است و بس را، اوج تنگ نظری می‌دانست، به بازشناسی میراث علمی ایران به ایرانیان بویژه در زمینه علوم بسیار اهمیت می‏داد و می‏کوشید که بخش هایی از تاریخ ریاضیات ایرانی و اسلامی را که برای جامعه ما ناشناخته است آشکار کند، توجه به خیام به عنوان ریاضیدان، بخشی از این کوشش است.
در کتاب هائی مانند آنالیز ریاضی، دایره المعارف فارسی و به ‏ویژه تئوری مقدماتی اعداد، نام ها و سرگذشت‌نامه‏هایی از ریاضیدانان ایرانی و خدمات علمی آن ها آورده‌است که می‏تواند برای بررسی تاریخ ریاضیات، منبعی دقیق و بسیار غنی باشد.
از یک طرح کوچک، آرمانی بزرگ می‏ساخت. در سال ۱۳۴۵ مؤسّسه ریاضیات را در دانشسرای عالی تاسیس کرد تا افرادی را تربیت کند که بتوانند ریاضیات جدید را در ایران گسترش دهند. بسیاری از استادان امروزین ریاضیات محض، از شاگردان دکتر مصاحب در مؤسسه ریاضیات بودند.
می‏گفت:
این موسسه، تنبل ‏خانه شاه عباس نیست. هر کس اینجا آمده باید مثل خود من که کارم را از پنج صبح شروع می‏کنم، کار بکند؛ روز و شب و تابستان و در کتابخانه. اینجا تعطیلی ندارد.
نا گفته نماند که در حقیقت خودش از ساعت سه نیمه شب کار را شروع می‌کرد.
دکتر مصاحب با تألیف سلسله کتاب هایی در آموزش ریاضیات جدید، قصد داشت در زمینه انتقال ریاضیات روز جهان به ایران زمین، حرکتی به روز و عمیق سامان دهد که آغاز آن با کتاب آنالیز ریاضی بود.
این زنجیره با مجلدات تئوری مقدماتی اعداد ادامه یافت و متأسفانه با به خاک افتادنش ازهم گسیخت. در سپیده ‏دم ۲۱ مهر ۱۳۵۸ آخرین صفحه بخشی از کتاب تئوری مقدماتی اعداد را که از چاپخانه آمده بود نمونه‏خوانی کرد و در حالی که قلم لای انگشتش بود، به خاک افتاد...

دکتر مصاحب پدر ریاضیات جدید بود.

ریاضیات عالی و حتی ریاضّیات مقدماتی در ایران، پیش از وی وضعیت اسف ‏انگیزی داشت. از تئوری مجموعه‏ها، منطق جدید و ریاضیات مدرن خبری نبود...کتاب های درسی ریاضی، به سبک تألیف ۱۰۰ سال پیش اروپا و بسیار قدیمی بود.
اگر امروز سخن از منطق نوین، ریاضیات جدید، تئوری مجموعه‏ها، تئوری گروه ها، ساختمان های ریاضی، تئوری اعداد، توپولوژی و دیگر مفاهیم نوین ریاضی می‏رود، نتیجه آثار دکترمصاحب، تأسیس مؤسسه ریاضیات و دگرگون سازی نظام آموزش ریاضی در ایران به ‏وسیله اوست.
دکتر مصاحب می‏خواست اندیشه‏های نو، و نیز آنچه را که از امثال وایتهد و هاردی در ریاضیات و منطق آموخته بود در ایران زمین گسترش دهد. او از شاگردان ممتاز و برجسته برتراند راسل، و به براستی پدر ریاضیات جدید بود.
حدود هفتاد سال پیش مجله ریاضیات عالی و مقدماتی را که به نظر می‏رسد نخستین نشریه ریاضی کشور باشد به ‏صورت ماهنامه و در ۱۳ شماره منتشر نمود.
این مجله به مسائل مربوط به ریاضیات عالی و مقدماتی می‏پرداخت و در پی انتقال آگاهی های تازه درباره ریاضیات جهان به دانش‏آموزان و دانشجویان داخل کشور بود.

دکتر مصاحب و روش پئانو

از آنجا که ریاضیات جدید و منطق نوین (منطق علامتی) را او به ایران وارد کرد، طبیعتاً بسیاری از علایم جدید را در میان حروف و علایم موجود ریاضی پیدا نمی‌کرد. سفارش طرح علایم جدید ریاضی و حروفی از جمله حروف ایرانیک، نخستین بار به ‏وسیله دکتر مصاحب انجام گرفت و آن ‏چه امروز به نام حروف فارسی خوابیده یا حروف ایرانیک می‏شناسیم، نخستین بار طرح آن از سوی وی سفارش داده شد تا فارسی‏زبانان نیز حروف ایتالیک فارسی داشته باشند.
وی این حروف را به‏خاطر کاربرد وسیع آن برای کتاب آنالیز ریاضی سفارش داد و برای نخستین بار در میهن مان، آن را در همان کتاب به کار گرفت. این حروف را نخست، حروف دکتر مصاحب نام نهادند اما خودش درخواست کرد که نام آن را تغییر دهند و خود، واژه ایرانیک را برای آن برگزیده و به کار برد.
گرچه رعایت طبقه‏بندی موضوعی و تدوین حروف و رموزی چند متناسب با این طبقه‏بندی به گونه‏ای دیگر در آثار کهن فارسی و اسلامی سابقه دارد، اما هیچ محققی از روش موسوم به پئانو، بی نیاز نیست.
دکتر مصاحب نخستین فردی در ایران است که از روش پئانو در تألیف آثار خود به ‏ویژه کتاب های ریاضی بهره گرفت. ناگفته نماند که جوزپّه پئانو ) Giuseppe Peano ۱۹۳۲-۱۸۵۸) ریاضیدان ایتالیایی و از مؤسسان منطق جدید که او را پدر این علم خوانده‏اند، از شخصیت های تأثیرگذار و پریادگار در ریاضیات و منطق امروز است. از کارهای پئانو در تألیف کتاب، روش شماره ‏گذاری اوست که به نام وی معروف است. در این روش عناوین اصلی را با یک شماره، عناوین فرعی را با دو شماره و عناوین فرعی‏تر را به نسبت فرعی بودن آن با سه شماره و بیشتر مشخص می‏کنیم. مثلاً عنوان اصلی سوم را با عدد۳، زیر عنوان پنجم آن را با ۵-۳، و زیر عنوان ششم این عنوان فرعی را با ۶-۵-۳ شماره ‏گذاری می‏کنیم. این روش اینک رایج شده و کار پژوهشگران را ساده می‌کند.

واژه‏سازی برای اصطلاحات علمی برای دکتر مصاحب اهمیت بسیار داشت.

در مورد وضع کلمات تازه در برابر لغات خارجی روش ویژه ای داشت. نشستی هفتگی در خانه خود تشکیل داده بود که در آن احمد آرام، صفی اصفیا، حسین گل گلاب و مصطفی مقربی و...حضور داشتند و معادل های فارسی برای واژه‏های علمی می‏ساختند.
کتاب فرهنگ اصطلاحات جغرافیایی که در سال ۱۳۳۸ به چاپ رسیده، حاصل آن تلاش ها است. آنان مجمع خود را به شوخی «ضراب‌خانه» می‌گفتند، و لغت‌هایی را که می‌ساختند، مضروبات می‌خواندند.
واژه‏سازی برای اصطلاحات علمی نیز، برای دکتر مصاحب اهمیت بسیار داشت. واژه «به روز»، و «روز آمد» را دکتر مصاحب در برابر Up to date انگلیسی نهاد، اما روزآمدتر از او در آن زمان کسی دیگر نبود.
اگر به فهرست منابع و مآخذ کتابهایش مراجعه کنیم می‏بینم که کلیه مراجع مربوط را که تا تاریخ اتمام نگارش کتاب چاپ شده بودند، دارد.
مراجعی به زبان های انگلیسی، فرانسه و آلمانی برای کتاب های ریاضی یا مثال ها و مسائل ریاضی.

باقیات صالحات دکتر مصاحب

·       مدخل منطق صورت ۱۳۳۴، انتشارات دانشگاه تهران، در ۷۰۰ صفحه
·       مجله ریاضیات عالی و مقدماتی ۱۳۰۹ - ۱۳۱۰
·       حکیم عمر خیام به عنوان عالم جبر (انجمن آثار ملی)
·       تاريخ رياضيات تا زمان خيام
·       منطق ریاضی
·       شاهکاری به نام آنالیز ریاضی
·       تئوری مقدماتی اعداد، جلد اول ۱۳۵۳ در ۱۳۹۵ صفحه و جلد دوم ۱۳۵۸، در ۱۸۰۲ صفحه
·       توابع مستدیر،
·       جبر و مقابله با جداول لگاریتم،
·       براهین الجبر و المقابله عمر خیام،
·       تاریخ علوم ریاضی تا زمان عمر خیام،
·       هندسه مسطحه،
·       مثلثات (با همکاری احمد ارشمید)،
·       رسم فنی (با همکاری احمد ارشمید)،
·       فیزیک (...)،
·       همکاری در تدوین فرهنگ اصطلاحات جغرافیایی (با ؛ احمد آرام، صفی اصفیا، حسین گل گلاب و مصطفی مقربی)،
·       مجله‌ی ریاضیات عالی و مقدماتی (۱۳۰۹-۱۰)،
·       رساله‌ی دکتری که در جلد ششم مجله‌ی انجمن فلسفه‌ی کمبریج در سال ۱۹۵۰ میلادی چاپ شده‌است.
·       مقاله «کشف‌القناع یا اولین کتاب مثلثات» دکتر مصاحب در ابتدای مقاله می‌نویسد: «اروپایی‌ها تا شصت سال پیش طرح مسایل مثلثاتی را به صورت یک علم جداگانه به رگیومونتاس از ریاضی‌دان‌های قرن پانزدهم میلادی نسبت می‌دادند. ولی چاپ یکی از آثار خواجه نصیرالدین توسی موسوم به کشف‌القناع ثابت کرد که دویست سال قبل از رگیومونتاس، این دانشمند بزرگ ایرانی مثلثات را به صورت رشته مستقلی از ریاضیات درآورده و کتاب جامع و نفیسی در باب آن تالیف کرده است.» 
·       علوم تفریحی،
·        جبر مخصوص ۲ و ۳ متوسطه
·       جبر و مقابله با جداول لگاریتم
·       براهین الجبر و المقابله عمر خیام
·       رساله در باب افراد خانواده‏های نادرستکار و شیخ علی دشتی و بالاخره یادگار بی همتایش
·       دایره المعارف فارسی، جلد اول، الف تا غ،
·       جبر و مقابله‌ی خیام (تهران ۱۳۱۷) که شامل متن عربی و ترجمه‌ی فارسی کتاب و تاریخ ریاضیات تا زمان خیام است. در این کتاب برای نخستین‌بار جایگاه علمی خیام در ریاضیات به‌ طور مستقل به زبان فارسی شناسانده شده‌است.تحریر مبسوط و مفصل همین کتاب در سال ۱۳۳۹ تحت عنوان «حکیم عمر خیام به عنوان عالم جبر» توسط انجمن آثار ملی انتشار یافت، که فصل سوم آن (ص ۷۷ – ۱۲۸)شامل تاریخ علم جبر تا زمان خیام است. جدا از کتاب مزبور، دکتر مصاحب مقالاتی درباره ی «جبر و مقابله ی خیام»، «جبر و مقابله ی خوارزمی»، و کتاب «کشف القناع» نصیر الدین طوسی نوشته است. وی همچنین در رساله ی کوچکی به نام ابوریحان بیرونی که در ۱۳۴۶ از طرف دانشگاه ملی ایران انتشار یافته، به بحث مختصری درباره ی کارهای علمی، از جمله آثار ریاضی این دانشمند پرداخته است.

دایره المعارف ها، شناسنامه های حقیقی یک ملت اند.

در اینجا به دایره المعارف فارسی، اثر برجسته ای که بی تردید هسته وجودی دایره المعارف های آینده فارسی و زبان جدید علم خواهد بود، اشاره می‌کنم.
بر خلاف مقّلد که وابسته به مرجع تقلید است، محقّق به دنبال مرجع تحقیق می‌گردد یکی از مراجع تحقیق، کتاب های چند دانشی، یعنی دایره المعارف است که در تحولات فکری و فرهنگی جوامع بشری، نقش مهم و دوران سازی داشته است.
برخی آثار ارسطو که گویا برای اولین بار اقدام به گردآوری اطلاعات بشری کرده، تاریخ طبیعی «پلینی» Natural History (Pliny)  و مجموعه های بزرگ چینی، و... ــ از تلاش قدیمی بشر برای جمع آوری دانستنی هایش حکایت می‌کند.
گرچه از قدیم و ندیم دایره المعارف نویسی در جهان مرسوم بوده و بعضی از کتاب های قدیمی، به خصوص در جهان اسلام و ایران را نیز، می‌توان جزو اولّین دانش نامه های تخصصی دانست. اما کار علمی و نوین در دایره المعارف نویسی به ظهور رنسانس، عصر روشنگری و قرن هیجدهم باز می‌گردد که بخصوص در تحولات فکری اروپا تاثیر بسیار برجسته ای بر جای گذاشت و موجبات انقلاب کبیر فرانسه در ۱۷۸۹ میلادی را فراهم ساخت.
یکی از نخستین و مهم ترین دایره المعارف هایی که تاثیر بزرگی بر پیشرفت علمی و فنی اروپا گذاشت، دایره المعارف دنیس دیدرو Denis Diderot بود که در جلب توجه دانشمندان و محققان به اهمیت دایره المعارف، نقش بارزی داشت.

وقتی که دیدرو، دالامبر و روسو دایره المعارف معروف فرانسه را تالیف کردند، جهان اسلام نیز تاثیر پذیرفت. ما خودمان بیشتر از فرانسه متاثر شدیم.
در ایران، نامه دانشوران تدوین شد و در جهان عرب هم دایره المعارف بستانی به طبع رسید. ازهمان زمان در دنیا دایره المعارف های عمومی و تخصصی مختلف به زبان های گوناگون برای نشان دادن جنبه های عمومی یا تخصصی فرهنگ و تمدن و دانش بشری تدوین شدند.
در ایران اولین دایره المعارف‌ی که به سبک نوین و با بکارگیری آخرین ضوابط علمی و فنی و صوری تدوین شد، دایره المعارف دکتر مصاحب است که در ابتدا قرار بود هسته اصلیش را ترجمه بخش هایی از دایره المعارف کلمبیا تشکیل دهد، اما دکتر مصاحب جدا از اینکه مطالب زیادی در باب فرهنگ و تمدن ایران و اسلام به آن اضافه کرد، پا را فراتر هم گذاشت و به نوآوری پرداخت. مقالات این دانشنامه به رغم کوتاهی، مستند،‌ دقیق و قابل استفاده هستند.
خوب است این نکته را یادآورشوم که گرچه نوشتن دایره المعارف، در جهان اسلام نیز پیشینه درازی دارد، اما خود این اصطلاح تقریبا جوان است حدود ۱۳۰ سال پیش پطرس بستانی که یکی از علمای مسیحی لبنان بود، انسیکلوپدیا را دایره المعارف ترجمه نمود که از آن پس مرسوم شد.
اصطلاح انسیکلوپدیا، Encyclopedia  (کتاب های چند دانشی)، از دو واژه سیکل به معنی دایره و، ویدیا به معنی معرفت و دانش، ترکیب شده و پطرس بستانی با ترجمه لفظ به لفط واژه اروپائی – یونانی انسیکلوپدیا، معادل خوبی ساخته است.
تا آنجا که به کشورهای اسلامی و بخصوص ایران زمین بر می‌گردد، در گذشته روی کتاب های چند دانشی اسامی گوناگونی چون:
مجموعه، مخزن، جامع، مجمع، جوامع و مانند این ها گذاشته و یا در آخرعنوان کتاب، کلماتی چون علوم و فنون اضافه می‌کردند. برای مثال می‌توان به کتبی چون جامع العلوم امام فخر رازی، مخزن الفوائد فائق دهلوی، مفاتیح العلوم خوارزمی، جوامع العلوم ابن فریفون، اقسام العلوم ابوزید بلخی، نفایس الفنون شمس الدین محمد آملی، کشاف اصطلاحان الفنون تهانوی، و معجم البلدان و... اشاره نمود.
البته کتاب هایی هم هستند که در این مجموعه قرار می‌گیرند، اما از اسم شان نمی‌شود فهمید که در باره چیست، مثلاْ دره التاج از قطب الدین محمود شیرازی، نوادر التبادر از شمس الدین محمد دنیسری، و یا فرخ نامه جمالی و...،
رسائل اخوان الصفا، احصاءالعلوم ابونصر فارابی، مفتاح العلوم سکاکی، انموذج العلوم جلال الدین دوانی، و جوامع العلوم شعیاین فرینون و نفایس شمس الدّین محمد آملی... را نیز، می‌توان افزود.

 برخی پژوهشگران سابقه تألیف کتاب های چند دانشی را در ایران به دوره پیش از اسلام می‌رسانند و کتاببندهشن را که در موضوعات دینی، تاریخی و جغرافیایی است گونه ای کتاب چند دانشی در شمار می‌آورند. اما در دوره اسلامی تألیف این گونه کتاب ها از سده چهارم هجری و در شرق جهان ایرانی آغاز شد و نخستین آن به زبان عربی بوده‌است. تنها استثناء دانشنامه منظوم میسری است که کهن ترین مجموعه پزشکی به فارسی است که در ۳۲۴ ق نوشته شد و احتمال می‌دهند که ترجمه طب المنصوری محمد بن زکریای رازی باشد.
از سده پنجم هجری تألیف کتاب های چند دانشی به فارسی نیز آغاز شد و از نخستین آن ها باید ازدانشنامه علایی ابن سینا، جام جهان نمای ابوالحسن بهمنیار بن مرزبان و نزهت نامه علایی شهمردان بن ابی الخیر رازی یاد کرد.
در تاریخ تمدن اسلامی بسیاری از آثار بزرگ علمی، نوعی دایره المعارف و حتی به یک اعتبار دایره المعارف های تخصصی هستند. برای نمونه کتاب الفهرست ابن ندیم یک نوع دایره المعارف به شمار می‌رود. اگر چه محور اصلیش ذکر اسامی نسخه ها و کتب علمی قرون نخست هجری است ولی کتاب برحسب موضوع طبقه بندی شده و از این رو با رجوع به الفهرست ابن ندیم می‌توان رشته های علمی رایج در آن روزگار را که دانشمندان و علمای آن دوره در آنها صاحب آثاری بودند، پیدا کرد. بنابراین کتاب ابن ندیم یک نوع دایره المعارف کتاب شناسی است.
همچنین در حوزه علوم تجربی کتاب هایی مثل الحاوی رازی، قانون ابوعلی سینا، و ذخیره خوارزمشاهی(اثر اسماعیل جرجانی)، دایره المعارف های طبی محسوب می‌شوند، چرا که بخش عمده ای از اطلاعات نیاکان ما در مورد بدن انسان و...، در این کتب قابل ملاحظه است. یا در قرون اخیر کتاب هایی نظیر کشف الظنون حاجی خلیفه و کتاب های بزرگ فقهی و فلسفی همه، بفهمی نفهمی نوعی دایره المعارف به شمار می‌روند.
کتبی مثل شفا از ابن سینا...، جامع علوم عام است.
صبح الاعشاء قلقشمی، یک دایره المعارف ادبی است، یا نهایت الارب نویری، یک اثر بلاغی است که قابل تامل به نظر می‌رسد و در موسیقی هم به الاغانی ابوالفرج اصفهانی می‌توان اشاره نمود.
بیشتر کتاب هایی که بر شمردم و همچنین دایره المعارف گونه احصاء العلوم ابو نصر فارابی که از حدود۱۰۰۰ سال پیش به دست ما رسیده و موضوعش تقسیم و تعریف علوم و ذکر فروع هر علم و تعریف آنها است، به زبان عربی (که در گذشته حکم یک بانک علمی را داشته)، نگاشته شده‌است.

در گذشته، دایره المعارف نویسی کاری ذوقی بوده‌است.

نخستین دایره المعارف علوم فلسفی به زبان فارسی دانشنامه علائی است که با همت ابوعلی سینا، موضوعی (و نه الفبائی) نوشته شده‌است.
فراموش نکنیم که در دنیای گذشته، دایره المعارف نویسی کاری کاملا ذوقی بوده‌است. بعلاوه علوم به اندازه زمانه ما تخصصی و شاخه شاخه نشده بود. یک پژوهشگر و محقق، هم ستاره شناس بود، هم طبیب و هم شاعر و بر بسیاری از علوم هم اشراف داشت. اما در دنیای امروز، هیچ کس نمی‌تواند (به معنی دقیق کلمه) مدّعی تخصص همه جانبه باشد، به همین دلیل هر چه به زمان معاصر نزدیک تر می‌شویم، اهمیت کار گروهی در دایره المعارف نویسی بیشتر می‌شود.
دانشنامه نویسی به شیوه نوین که هم الفبایی باشد هم متّکی به اسناد و مدارک و هم مؤلفان آن در یک جا گرد آمده باشند با نامه دانشوران آغاز شد که در ۱۲۹۴ ق به دستور ناصرالدّین شاه قاجار بنیاد گردید.
این دایره المعارف که تنها بخشی ازآن تدوین شده با زندگی نامه ابن بابویه آغاز می‌شود و باشرح حال شاه نعت الله ولی کرمانی پایان می‌گیرد. دایره المعارف نویسی برای اولین بار از موضوعی به الفبائی و از کار فردی به کار جمعی ارتقاء می‌یابد.
 ازکار ناتمام و سرگذشت غم انگیز نامه دانشوران، که به قول فردوسی یکی داستانی ست پر آب چشم، می‌گذریم.
دایره المعارف تشیع، دایره المعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه با ارزش ادب فارسی (با تلاش آقای حسن انوشه)، دایره المعارف فقه، دایره المعارف جامع ایران (به همت آقای صادق سجادی)، فرهنگنامه کودکان و نوجوانان، دانشنامه زبان فارسی (که زنده یاد احمد بیرشک بنیاد نهاد)، دایره المعارف کتابخانه های جهان، دایره المعارف عاشورا، دایره المعارف کتابداری و اطلاع رسانی، دایره المعارف جهان اسلام، فرهنگ داستان نویسی و...معجم المفهرس بحارالانوار (که شماری از روحانیون، دایره المعارفش می‌پندارند)، بعد از انقلاب تنظیم شده‌است.
جدا از دایره المعارف آریانا که در افغانستان منتشر شده و دایره المعارف شوروی تاجیک و دایره المعارف ادبّیات و صنعت تاجیک که در تاجیکستان به نگارش در آمده، باید به دایره المعارف ایرانیکا، کار با ارزش دکتر احسان یارشاطر که در آمریکا چاپ و تدوین می‌شود، نیز اشاره کنیم.

دکتر احسان یارشاطر و ایرانیکا

در سال های پیش از انقلاب و بعد از انتشار جلد اول دایره المعارف دکتر مصاحب، دانشمندان کشور به فکر ترجمه دایره المعارف اسلام چاپ اروپا (لایدن، هلند) افتادند که در قاهره به زبان عربی نیز ترجمه شده بود.
دکتر احسان یارشاطر کار ترجمه این دایره المعارف را با نام دانشنامه ایران و اسلام آغاز کرد، منتهی همانطور که در مقدّمه یادآور شدند و در متن کتاب اصلی هم دیده می‌شود، متولیان دایره المعارف اسلام چاپ هلند، به بسیاری از مسایل مربوط به ایران و به خصوص تشیع بی توجهی داشته و دارند. لذا دکتر یارشاطر و دیگر پژوهشگران برای پر کردن این خلاء تلاش کردند تا مقالات مخصوص فرهنگ و تمدن ایران و تشیع را تالیف کرده و در کنار مطالب ترجمه قرار دهند. به هر حال این تلاش در دوران بعد از انقلاب ناتمام ماند و دکتر یارشاطر کار تدوین این دانشنامه را به شکل دیگری، همانطور که گفتیم، با نام ایرانیکا در آمریکا ادامه می‌دهد.
این نکته را هم یادآور شوم که گرچه در میان کتاب‌های مرجع اثر عظیم علامه دهخدا، لغت نامه فارسی، ویا فرهنگ معین، که فراتر از لغت نامه هستند، نیز وجود دارد، اما در زمره دایره المعارف‌ها محسوب نمی‌شوند.

دایره المعارف مصاحب در بسیاری از زمینه‌ها از ویکی‌پدیا پُربارتر است.

فراموش نکنیم که کار جمعی در ایران دشوار است و با ذائقه بسیاری از ما جور در نمی‌آید و شاید یکی از عللی که اغلب دایره المعارف ها در ایران ناقص مانده‌اند، نیز همین باشد.

با وجود دایره المعارف چند زبانه Wikipedia ویکی‌پدیا ــ (که برخلاف تصور اشتباه، کم ندارد)، هنوز دایره المعارف دکتر مصاحب، تازه و کارآمد است، و بی تردید می‌توان گفت که هسته وجودی تمام دایره المعارف های آینده فارسی و زبان جدید علم خواهد بود.

پس ازآن چندین دائره المعارف در ایران آغاز به کار کرد که متأسفانه آن هایی توانستند کارشان را به پایان ببرند که به دست یک تن تدوین یافته اند، مانند دائره المعارف میرزا عبدالحسین خان سپهر، دائره المعارف اسلامی محمد علی خلیلی و قاموس المعارف مدرس خیابانی تبریزی،
تنها استثنا دایره المعارف فارسی است که تدوین آن به سرپرستی دکتر مصاحب آغاز شد. وی تا حرف غ به کار ادامه داد و سرانجام پس از حدود ۴۰ سال مجلد سوم و پایانی آن با دست کاری هایی به پایان رسید.
این دایره المعارف که دایره المعارفی عمومی است باوجود کاستی هایی که دارد هنوز بهترین و علمی ترین دائره المعارفی است که در ایران تدوین شده‌است و سرمشقی شد برای همه دائره المعارف هایی که پس ازآن در ایران کارشان را آغاز کرده‌اند.

کار جمعی، برنامه ریزی،آگاهی و احترام متقابل می‌خواهد.

کار جمعی، برنامه ریزی و احترام متقابل و اشراف می‌خواهد. در جایی که ما بعضاْ یکدیگر را قبول نداریم، آیا گردآوری پژوهشگران، گرفتن مقالات و ویراستاری متون، کار ساده ای بوده‌است؟ آنهم در حالیکه صاحبان زر و زور، به دانشوران و فرهیختگان میهنمان، امر و نهی می‌کردند و به رویشان تیغ سانسور می‌کشیدند و بی توجه به اینکه حذف تضادها، رشد جهل را در پی خواهد داشت، فرمان این را بنویس، آنرا ننویس، می‌دادند؟
رژیم شاه، به خاطر اینکه زمانی دکتر مصاحب در کتاب دسیسه های علی دشتی نوشته بود:
«رضا خان از روزی که وزیر جنگ شد قانون اساسی را نقض کرد و دشتی از او حمایت نمود...» ــ او را خودی محسوب نمی‌کرد. بخصوص که پشت جلد کتابش به استبداد شاهانه گوشه زده و نوشته بود:
صفحات ناقابل این رساله را که قدمی است در راه مبارزه با نادرستی‌هایی که ایران را به وضع فعلی کشانیده‌است به روح پاک پدر بزرگوارم که بالاترین سرمشق فضیلت و تقوی بوده و در حیات خود عملاً راستی و درستی را به این حقیر آموخت تقدیم می‌دارد.

از یاد نبریم که در گذشته استبداد رژیم شاه نیز دست از سر فرهنگ ورزان بر نمی‌داشت، جهل و جمود آخوندی که جای خود دارد. کسانیکه پس از دکتر مصاحب، هر روز با یک دستور و فرمایش جاهلانه، روبرو شدند از استبداد زیر پرده دین، یک سینه سخن دارند که بی تردید روز و روزگاری برای مردم میهنمان فاش خواهد شد.
کافی است حدود نیم قرن پیش را، و نه امروز که اینترنت و موتورهای جستجوگری چون گوگل و یاهو، مثل هلو هلو برو تو گلو کار را آسان کرده، در نظر بگیریم تا به روز آمد بودن اطلاعات، به کار دسته جمعی و همگامی با دانش های نوین، که از ویژگی های دایره المعارف مصاحب است، پی ببریم.
زبانشناس و مترجم ارجمند آقای داریوش آشوری، بر این نظر است که در طول ۱۰۰ سال گذشته از جمله تجربه هایی که در عرصه تولید متن مدرن داشته ایم دایره المعارف غلامحسین مصاحب است. دایره المعارفی که در بسیاری از زمینه های تولید متن علمی دانشنامه ای مدرن، پیشگام بوده‌است. در این اثر به همه آنچه دقت علمی، ویرایش متن مقاله‌ها، درستی و روشنی بیان و همچنین مسائل خط و چاپ می‌طلبیده، در حد امکانات چهل– پنجاه سال پیش از این، اندیشیده شده و برای آن روش‌های تازه و بسیار ابتکاری به کار برده شده‌است.
دایره المعارف فارسی در مجموع ۳۵۷۱ صفحه دارد و رسم‏الخط یکسان، الفبای صوتی و برگردان ها و اختصارات خاص خود را دارا است.

دایره المعارف و دکتر مصاحب از هم جدا شدند !

پیش از این، دایره المعارف نویسی به سبک جدید در ایران مرسوم نبود. مقصود از سبک جدید ترتیب الفبایی مدخل ها و صورت علمی تنظیم مطالب هر مدخل با توجه به معیارهای بین‏المللی است.
دکتر مصاحب کارشناسان برجسته هر رشته را فراخواند. اما دقت و وسواسش همه این متخصصان را چزاند و به صلابه کشید، بارها کارشان را پس داد، و داد همه را درآورد. کلمه به کلمه اطلاعات مربوط به هر مدخل باید با دقت و از منابع معتبر و دست اول فراهم می‏شدند. زمانی برای یافتن اطلاعات درباره طول و عرض پل اهواز، هیئتی از تهران به راه افتاد تا آن را متر کند.
بسیاری از اطلاعات جغرافیایی نیز بدین‏سان فراهم آمد. با این کار بود که معلوم شد چه ‏بسا اطلاعاتی که در اینجا و آنجا نوشته شده‏اند، غلط اندرغلطند. در نتیجه این همه سختگیری، دایره المعارف ی پدید آمد که رنگ و بوی ایرانی داشت و در دقت و اعتبار با معتبرترین دانشنامه‏های جهانی، از دایره المعارف بریتانیکا و آمریکانا و فرید وجدی گرفته، تا، لاروس فرانسوی و تسدلر آلمانی و دایره المعارف شوروی، پهلو می‏زد و با اینکه بازی های روزگار، آزار دیگران، و روح حساس دکتر مصاحب که به انضباط و سخت کوشی نیز بها می‌داد، بین او، و دایره المعارف فارسی فاصله انداخت و در نیمه راه رهایش کرد که بعدها مرحوم رضا اقصی و...دنبال نمود، اما رنج و تلاش شبانه روزیش به برگ و بار نشست.
پدر فرهنگ‌نامه ‌نویسی نوین ایران دکتر غلام‌حسین مصاحب (۱۳۵۸-۱۲۸۹) در خانواده‌ای فرهنگی، با پیشینه‌ی خدمات فرهنگی و اجتماعی ۳۰۰ ساله، در شهرستان نایین، در استان اصفهان، به دنیا آمد. وی همشهری یغمای جندقی، میرزای نایینی و شهید بزرگوار دکتر حسین فاطمی است.
برخی از نیاکان او از جمله‌ی بزرگان دانش و ادب بودند و از جمله ملامصاحب که در عصر شاه عباس می‌زیست و شاعری بنام بود و نیای پدری او ملامیرزا محمد که از بزرگان علم و دین بود.
همین طور حاج میرزا غلام‌علی خوشنویس که در خوشنویسی و زبان فارسی و عربی سرآمد عصر خود بود و شعرهای زیادی به زبان عربی و نیز کتاب‌هایی به این زبان دارد که معروف‌ترین آن‌ها الفیه اوست که در آن همه‌ی دستورهای صرف و نحو عربی را در هزار بیت آورده و هم چنین عبرت مصاحبی نائینی، که در شعر و عرفان مقام بالایی داشته است.

پدیدآورندگان دایره المعارف مصاحب
 
سرپرست‌: غلامحسین مصاحب
معاونان: احمد آرام، محمود مصاحب
هیئت تحریریه
آرام، احمد
بدره‌ای، فریدون
مصاحب، محمود
بطحائی، احمد
مقربی، مصطفی
مکلا، ابراهیم

نویسندگان دایره المعارف مصاحب

آذر، دکتر مهدی: پزشکی
اصفیا، صفی: زمین‌شناسی
افشار، ایرج: کتابخانه و بعضی از اصطلاحات چاپ و کتاب
افشار شیرازی، احمد: معرفی کتاب‌های فارسی و عربی ( ا- تا)
اقصی، رضا: شیمی
امیر ابراهیمی، مجید: حقوق
انور، منوچهر: تئاتر و سینما؛ هنر( نقاشی، مجسمه‌سازی، معماری، و هنرهای وابسته)
ایمن، دکتر ایرج: روانشناسی
بامداد، خانم بدرالملوک: خانه داری
بیانی، مهندس علیقلی: مهندسی؛ فناوری و صنعت
بیانی، دکتر مهدی: خط فارسی و خوش‌نویسان
حائری، مهدی: قرآن و مسائل قرآنی؛ فقه( به طور عمده بررسی مقاله‌های این موضوع ها)
حق‌نظریان، دکتر آوانس: ارمنی‌ها
خسروی، خسرو: جغرافیای ایران
دواچی، دکتر عباس: آفات نباتی
دولت‌آبادی، دکتر هوشنگ: زیست‌شناسی عمومی؛ پزشکی
ریاحی، تقی: نظام؛‌بحریه؛ مهندسی؛ فناوری و صنعت
زریاب، دکتر عباس: فلسفه و کلام؛ تاریخ، تمدن، و فرق اسلامی؛ فقه ؛ معرفی کتاب‌های فارسی و عربی؛ شاعران و نویسندگان فارسی‌زبان و عربی‌زبان( جملگی از اواسط حرف «س» به بعد)
زرین‌کوب، دکتر عبدالحسین: تاریخ ایران بعد از اسلام؛ تصوف؛ کلام؛ تاریخ، تمدن، و فرقه‌های اسلامی؛ معرفی کتاب‌های فارسی و عربی؛ شاعران و نویسندگان فارسی‌زبان و عربی‌زبان
شیکهر، پروفسور ایندو: برخی از مقاله‌های هند و پاکستان
صبا، خانم فاخره: موسیقی
صدیقی، دکتر غلامحسین: بعضی از مقاله‌های فلسفه
عدل، احمد حسین: کشاورزی؛ دامپروری
فاتح، مصطفی: اقتصاد و تجارت؛ جامعه‌شناسی؛ علوم سیاسی
کاوسیان، سرهنگ محمد: هواپیمایی
گل‌گلاب، حسین: گیاه‌شناسی؛ بعضی مقاله‌های جانورشناسی
محقق، دکتر مهدی: بعضی از مقاله‌های اولیه در باب شاعران عرب
مرتضوی، دکتر تقی: قسمتی از مقاله‌های اقتصاد
مصاحب، خانم دکتر شمس‌الملوک: تعلیم و تربیت؛ نسائیات
مصطفوی، محمدتقی: آثار و بناهای تاریخی، هنری و باستانی ایران
معین، دکتر محمد: تاریخ ایران پیش از اسلام؛ دین زردتشتی
یارشاطر، دکتر احسان‌الله: زبان‌ها

مترجمان و مولفان اولیه دایره المعارف مصاحب

درآغاز کار که قرار بود دایره المعارف کولومبیا وایکینگ اساس کار قرار گیرد، مقاله‌های آن کتاب و فهرستی از بعضی از مقاله‌هایی که نظر به گنجاندن آن‌ها در دایره المعارف بود، به مؤلفین و مترجمان ذیل، که قبول همکاری در این امر را کرده بودند، واگذار شد و آنان کمابیش قدم‌های اولیه را در این راه برداشتند:
آذری، سهیل: ترجمه‌ی مقاله‌های مربوط به دین مسیح و تاریخ و جغرافیای امریکای شمالی
اکرامی، دکتر عباس: ترجمه‌ی مقاله‌های ورزش و تألیف بعضی مقاله‌های مربوط به ایران
پروین گنابادی، محمد: تألیف مقاله‌هایی در زندگی‌نامه‌ی شاعران فارسی‌زبان
حییم، سلیمان: ترجمه‌ی مقاله‌های مربوط به دین یهود
دانش‌پور، عبدالحسین: ترجمه‌ی مقاله‌های تاریخ و جغرافیای آسیا و افریقا
رهبر،‌( مرحوم) پرویز: ترجمه‌ی مقاله‌های مربوط به دین یهود
شفیعیها، محمدهادی: ترجمه‌ی بخشی از مقاله‌های تاریخ و جغرافیای اروپا
شیدا، حسن: ترجمه‌ی مقاله‌های جغرافیای اروپا
فروغ، دکتر مهدی: ترجمه‌ی مقاله‌های تئاتر و تألیف برخی از مقاله‌های در باب تئاتر در ایران
محجوب، دکتر محمد جعفر: اسطوره‌های ملی و کتاب‌های فارسی
مقدم، دکتر محمد: ترجمه‌ی مقاله‌های تاریخ اروپا و ادبیات سرزمین‌های امریکای جنوبی
آماده‌سازی و چاپ
سرلتی، ناصر( سرپرست)
درویش، احمد
صلصالی، حیدرقلی
محیی‌الدین کرمانی، مهدی
دربان، قاسم
تحویل‌دار، علی‌اکبر
همکاران دیگر
محمود محمودی، هرمز همایون‌پور، هرمز وحید، عباس جمال‌پور، جعفر صمیمی، احمد افتخار، گلوسالالری، پرویز میرحسینی، ابراهیم هاشمی، سید احمدیان، حسن آقای سید احمدیان، علی‌اصغر مهاجر،
از حق نگذریم. بذر دایره المعارف مصاحب را «همایون صنعتی‌زاده»، مترجم و مدیر انتشارات فرانکلین و از پیش‌کسوتان صنعت نشر ایران، کاشت و «سرخیر» این کار سترگ که در تاریخ چاپ و نشر و فرهنگ ایران بی‌همتا است. او بود.
 
شد مُشتبه ز کعبه به میخانه راه ما

دکتر غلامحسین مصاحب، باغبان مهربان و دلسوز دایره المعارف که به قول داریوش آشوری در ره‌بردن به گوهر جویندگی و پویندگی علم مدرن و در درک و رعایت روشمندی علمی بی‌همتاست ـ گرچه بیش از ۳۰ سال است به میهمانی خاک رفته اما، تا همیشه زنده است و حضور دارد.
انگار هنوز نشسته بر پشت میزی با انبوه کتاب ها در هوای گرم تابستانی، پاپیونش را باز کرده و کاسه لعابی آب یخ روی میز است و با بادبزن حصیری یزدی خودش را باد می‌زند و گرم تحقیق است و شعر خودش را زمزمه می‌کند:
 شد مشتبه ز کعبه به میخانه راه ما
 ای خوشتر از هزار یقین اشتباه ما


دکتر مصاحب و  دكان حاجي حبيب الله در اصفهان

دكتر هوشنگ دولت آبادي، دوست صميمي مصاحب، مي نويسد: در سال ۱۳۴۸ ، يك بار به مصاحب گفتم بايد براي شركت در سمينار دو روزه اي به اصفهان سفر كنم. دكتر مصاحب كه كمتر به سفر علاقه اي نشان مي داد، خواست با من همسفر باشد، زيرا شنيده بود كه در چهار باغپايين، مردي به نام حاجي حبيب الله، كتابفروشي دارد و محتمل است در ميان كتابهايش، نوشته هاي قديمي قابل استفاده وجود داشته باشد. بعد از رسيدن به اصفهان و استقرار در مهمانخانه اولين كار ما شناسايي دكان حاجي حبيب الله بود تا مبادا صبح روز بعد فرصتي از دست برود. روز بعد، قبل از رفتن به سمينار، دكتر مصاحب را تا دكان حاجي حبيب الله همراهي كردم و قرارمان بر اين بود كه عصر در مهمانخانه يكديگر را ببينيم. اما عصر كه بازآمدم اثري از ايشان نبود. چون حدس مي زدم كه از دكان كتابفروشي بيرون نيامده است، روانه چهار باغ شدم. وقتي به مغازه رسيدم؛ ديدم حاجي حبيب الله از نفس افتاده و از پيشخوان دكان، به مشتري خستگي ناپذيرش نگاه مي كند. خود دكتر مصاحب هم كه هميشه نمونه پاكيزگي بود، در كنار انبوهي از كتاب ايستاده بود و حالتي داشت كه انسان را به ياد بخاري پاك كن ها مي انداخت. تعداد زيادي از كتابهاي حاجي حبيب الله به كتابخانه دكتر مصاحب انتقال يافت. دكتر غلامحسين مصاحب، پيشگام آموزش رياضيات جديد در ايران، محمد هومن، مجله دانشمند (فروردين ۱۳۶۸)

چرا به شیخ علی جاسوس ابودفه می‌گویند؟

به جز کتاب دسیسه علی دشتی، دکتر مصاحب نوشته دیگری دارد که گرچه با امضای نویسنده گمنام (در شماره ۱۵۰، روزنامه شفق ۲۳ مرداد۱۳۲۴)، منتشر شده، اما به دلائلی از خود او است. عنوان مقاله این است:
چرا به شیخ علی جاسوس ابودفه می‌گویند؟
دکتر مصاحب اشاره می‌کند که «علی دشتی در دوران جوانی در نجف به علی ابودفه یا ابودقه شهرت داشت. دلیل نامگذاری ابودفه، به معنی صاحب عبا، این است که گویا یکبار به خاطر فساد اخلاق از خانه بیرونش کرده‌اند و وی به جز عبا چیزی برای ستر عورت نداشت و به این دلیل مشهور به ابودفه شد.
همچنین، دقه به زبان بغدادی یعنی خال. و چون شیخ علی هم در ایام جوانی، چنان‌که افتد و دانی، می‌خواست خود را تودل برو، و خوشگل جا بزند، به فکر افتاد که خالی بر چهره خود بیفزاید. بنابراین، در وسط دو ابروی خود خالی کوبید و به همین مناسبت او را ابودقه گفتند یعنی صاحب خال. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.»
به‌نوشته دکتر مصاحب، دشتی در ۱۳۳۴ قمری. از عتبات به بوشهر و سپس به برازجان رفت و در خانه شیخ محمدحسین برازجانی، شوهر خواهرش، ساکن شد. دکتر مصاحب مدّعی است که با توجه به جایگاه شیخ محمدحسین برازجانی در مبارزات مسلحانه ضد انگلیسی آن زمان در جنوب ایران، انگلیسی‌ها برای جاسوسی و مطلع شدن از نقشه‌های عملیات مجاهدین، علی دشتی را به برازجان فرستادند.
دکتر مصاحب می‌نویسد:
«رضا خان از روزی که وزیر جنگ شد قانون اساسی را زیر پا گذاشت و علی دشتی از او حمایت می‌کرد.»
وی به مقاله دشتی در شفق سرخ، مورخ ۳۰ شهریور ۱۳۰۹، استناد می‌کند و جریده مزبور را روزی‌نامه می‌خواند؛ و نیز استناد می‌کند به سخنان دشتی در جلسه ۳۰ خرداد ۱۳۱۳ مجلس شورای ملی که:
ما اعلیحضرت پهلوی را تنها یک نفر پادشاه خودمان نمی‌دانیم بلکه او را مظهر ایده‌آل ملّی خودمان می‌دانیم... ما شاه خود را از صمیم قلب دوست داریم و مظهر افکار و ایده‌آل ملّی‌مان می‌دانیم.
دکتر مصاحب ادامه می‌دهد:
«به علی دشتی نسبت‌های زیادی می‌دهند...یکی از این شایعات، دوستی علی دشتی با سرپاس رکن‌الدین مختار (مختاری)، آخرین رئیس شهربانی رضا شاه (فروردین ۱۳۱۵- شهریور ۱۳۲۰)، است و همکاری دشتی با پلیس مخفی آن زمان. گفته می‌شد که پس از شهریور ۱۳۲۰ دشتی عضو کمیته هفت نفره‌ای بود که برای حمایت از مختاری و تبرئه او تلاش می‌کرد.»


مقدمه‌ی دکتر مصاحب بر دایره المعارف فارسی

کتابی که اینک تقدیم فارسی‌زبانان می‌شود جلد اول( الف ـ سین) یک دایره المعارف عمومی دوجلدی است، که نخستین دایره المعارف فارسی به معنی حقیقی این کلمه می‌باشد، و به اسلوب دایره المعارف ‌های جدید و معتبر مغرب‌زمین تدوین شده است.
دایره المعارف‌ها، مانند لغت‌نامه‌ها و اطلس‌ها، از جمله‌ی «کتاب‌های مرجع» هستند، یعنی کتاب‌هایی که شخص برای کسب اطلاع کمابیش اجمالی در موضوع معین به آن‌ها مراجعه می‌کند. هیچ‌گاه دیده یا شنیده نشده است که کسی یک دایره المعارف یا یک کتاب لغت را باز کند، و از اول تا آخر بخواند؛ یا کسی بخواهد با خواندن یک دایره المعارف، هر قدر هم که مفصل باشد، طبیب یا ریاضی‌دان یا مهندس یا مورخ شود.
دایره المعارف ‌ها کتاب‌های خواندنی به این معنا نیستند؛ بلکه هدف هر دایره المعارف این است که وقتی محقق یا محصل یا خواننده‌ای عادی عنوان خاصی را می‌خواند یا می‌شنود یا در ذهن دارد، و خود را محتاج یا راغب به کسب اطلاع در باب آن می‌بیند، بتواند بدون اتلاف وقت عنوان مورد نظر را در آن دایره المعارف به دست آورد، و اطلاعاتی در باب آن حاصل کند.
به طور مثال ممکن است شخصی اسم کتاب انوار سهیلی را بشنود، و بخواهد بداند که تلفظ صحیح اسم کتاب چیست، کتاب به چه زبانی است، موضوع آن چیست، و مؤلفش کیست. یا به طور مثال کسی که در تاریخ علوم تحقیق می‌کند می‌شنود فلان منجم پیوسته در دربار عضدالدوله‌ی دیلمی بوده است، و می‌خواهد از عهد عضدالدوله اطلاعی به دست آورد. یا آن که کسی خواستار اطلاع اجمالی در باب اکتشافات جغرافیائی، تمدن ساسانی، جنگ‌های ایران و عثمانی، موشک‌ها، رستم، زئوس، رادیو تلسکوپ، رادار، مذهب شیعه، اقمار مصنوعی، تاریخچه‌ی ریاضیات، مسجد شیخ لطف‌الله، تیسفون، ونوس، سپوتنیک، یا طاعون است، و برای مطلوب خود به دایره المعارف مراجعه می‌کند؛ یا اصلأ می‌خواهد بداند دایره المعارف چیست. مثلا در مورد اخیر، اگر صفحه‌ی ۹۵۷ کتاب حاضر را باز کند، مقاله‌ای تحت عنوان «دایره المعارف» می‌بیند، که در آن تعریف و اقسام دایره المعارف ‌ها، تاریخچه‌ای مختصر از دایره المعارف ‌نویسی، و نام بعضی از دایره المعارف ‌های معروف آمده است، و در عین حال، مراجعه‌کننده را به مواضعی از کتاب راهنمایی می‌کند که در آن مواضع در باب هریک از دایره المعارف ‌های معروف اطلاعی ( البته متناسب با حجم کتاب) حاصل توان کرد.
شاید ضرورت نداشته باشد که در این مقدمه از اهمیت و لزوم کتاب‌های مرجع، که دایره المعارف ‌ها از اهم آن‌ها هستند، چیزی گفته شود. اما این مطلب در خور ذکر است که متأسفانه فارسی‌زبان‌ها تقریبأ به کلی از داشتن کتاب‌های مرجع محروم هستند، زیرا کتاب‌های اساسی و معتبر مرجع یا مرجع‌گونه که از گذشتگان ما مانده است اغلب به زبان عربی نوشته شده، و مورد استفاده‌ی عموم نتواند بود، و به علاوه، این قبیل کتاب‌ها، گذشته از کهنه یا منسوخ بودن اطلاعات مندرج در آن‌ها، به عنوان کتاب مرجع به معنی سابق‌الذکر مورد استفاده نتوانند بود، و هرکس کتابی از این نوع را باز کرده باشد می‌داند که یافتن یک مطلب مورد نظر در آن‌ها، اگر هم عملی باشد مستلزم صرف وقت و حوصله‌ی بسیار است.
از طرف دیگر، در مملکت ما تعداد کتاب‌خوان‌ها اعم از محصل و غیره در سال‌های اخیر افزایشی معتنابه یافته است، و این طبقه سخت محتاج به کتاب‌های مرجع هستند، تا وقتی که به مسئله‌ای برخورد می‌کنند بتوانند جواب آن را در این گونه کتاب‌ها بیابند. البته کسانی که به یکی از زبان‌های مهم اروپائی تسلط کافی داشته باشند در بعضی موارد می‌توانند حل مشکل خود را در کتاب‌های مرجع فرنگی بجویند، اما بر کسانی که زبان خارجی نمی‌دانند این راه بسته است، و به علاوه، در مسائل و موضع‌های مربوط به ایران و اسلام و ممالک اسلامی، دانستن زبان خارجی هم کافی نیست، و اعتماد به مآخذ فرنگی (لااقل به مآخذ عادی) – خاصه برای کسانی که از فرهنگ ایرانی و اسلامی بی‌اطلاعند یا از آن‌ها اطلاع کافی ندارند – گمراه‌کننده است ( نمونه‌های فراوان از این گمراهی در نوشته‌های مختلف جدید و حتی رسمی مشهود است – از قبیل نقل اسم ابن حوقل به صورت «ابن هوکال» نقل نام حسن ابن هیثم به صورت «آلهازن» و استعمال کلمات «رگیولاس» به جای قلب‌الاسد و «اوریون» به جای جوزا یا جبار).
برای دفع احتیاجاتی که به آن‌ها اشاره شد، چند سال قبل مؤسسه‌‌ی انتشارات فرانکلین، به تشویق والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی، و به راهنمایی استاد علامه آقای سید حسن تقی‌زاده، درصدد تهیه‌ی یک دایره المعارف کوچک فارسی بر اساس دایره المعارف کوچک یک جلدی کولومبیا وایکینگ ( چاپ نیویورک، 1953) برآمد، و سرپرستی این کار به نگارنده پیشنهاد شد، و من این خدمت را پذیرفتم، و از سال 1335 هجری شمسی قسمت اعظم وقت و هم خود را صرف آن کرده‌ام.
در ضمن صحبت‌هایی که در آغاز کار با آقای همایون صنعتی‌زاده، سرپرست انتشارات فرانکلین، می‌کردیم، ایشان مطلبی به من گفتند که جا دارد در این دیباچه نقل شود، و آن این که «با اقدام به چنین کاری و عملی ساختن آن، سنتی در این کشور گذاشته خواهد شد». به نظر نگارنده، این منظور عملی شده است، و سنت مطلوب – که عبارت است از دقت و امانت فوق‌العاده در کار، و اجتناب از بی‌بندو باری رایج- با تألیف دایره المعارف حاضر گذاشته شده، و در نتیجه‌ی پیروی از همین سنت، کتاب حاضر از هر جهت با بهترین کتاب‌های فرنگی برابری می‌کند.
در این مقام برما فرض است که از والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی که، با اعطای سرمایه‌ی اولیه‌ی تألیف این کتاب و کمک‌های مالی در ضمن اجرای کار، به وجود آمدن آن را ممکن ساخته‌اند، و در واقع بانی اصلی این خدمت بزرگ فرهنگی بوده‌اند تشکر می‌کنیم، و این عرض تشکر خالی از هرگونه شائبه‌ی ریا است، و یقین داریم که هر کس از این کتاب فایده‌ای ببرد در این تشکر با ما همزبان خواهد بود. در این زمینه باید از بنیاد فورد ( Ford Fondation )، که سهم مهمی در تأمین سرمایه‌ی اولیه‌ی کار داشته‌اند، نیز تشکر کنیم.
پس از آن باید از آقای همایون صنعتی زاده، مدیر عامل مؤسسه‌ی انتشارات فرانکلین تهران و نیز از آقای دیتس سی. سمیث ( Datus C. Smith ) مدیر عامل آن مؤسسه در نیویورک تشکر کنیم، زیرا وسایل کار ما از قبیل کتاب‌های لازم و تسهیلات دفتری و اداری و فنی فراهم ساخته‌اند، و مخارج هنگفت اداره‌ی کار ار تأمین نموده‌اند.
تأکید در باب سرمایه و وسایل مادی کار نه برای خوش‌آمدگویی است، بلکه از این جهت است که بسیار کسانی که کتابی را ملاحظه می‌کنند نام مؤلف یا مؤلفین آن را می‌بینند، و چه بسا از سهم مهم فراهم‌آورندگان وسایل و سرمایه‌ی مادی کار غافل می‌مانند، و توجه نمی‌فرمایند که بدون این وسایل و سرمایه، اثر مورد استفاده‌ی آنان اصلا وجود خارجی نمی‌یافت.
هم چنین، باید گفته شود که خدمات مؤسسه‌ی انتشارات فرانکلین به اثر حاضر منحصر به خدمات مادی نبوده است، و مثلا ما برای زندگی‌نامه (بیوگرافی) و آثار مستشرقین – که از مآخذ فارسی حتی نام صحیح آن‌ها به دست نمی‌آید، و در مآخذ عمومی فرنگی هم فقط از عده ی معدودی از مشاهیر آن‌ها اسم برده می‌شود – به آن مؤسسه متوسل شدیم، و مؤسسه هم به خرج خود یک نفر کتاب‌شناس امریکایی را در آن کشور مأمور این کار کرد تا مقالاتی مستند در این زمینه تهیه کند.
بالاخره، آقای صنعتی‌زاده و مؤسسه‌ی فرانکلین چند بار وسیله‌ی دیدار نگارنده را از مؤسسات امریکایی و اروپایی ناشر کتاب‌های مرجع فراهم کرده‌اند، و از این طریق مقدور شد که با سرپرست‌های بعضی از دایره المعارف ‌های معتبر فرنگی مشورت و از تجربیات ممتد و گرانبهای آن‌ها استفاده به عمل آید. این مشورت‌ها در تشکل دایره المعارف حاضر تأثیری زایدالوصف داشته است. از کسانی که از ذکر نامشان در این باب لازم است خانم لوینیاپ. دادلی ( Lavinia P. Dudley  )، سرپرست دایره المعارف آمریکانا، و آقای ویلیام بریجواتر( William Bridgwater )، سرپرست دایره المعارف کولومبیا و دایره المعارف کوچک کولومبیا وایکینگ سابق‌الذکر می‌باشند.
ذکر این مطلب نیر ضروری است که تألیف کتاب حاضر کار یک فرد خاص نبوده است، بلکه، «ابر و باد و مه و خورشید و فلک» در کار بوده‌اند تا این کتاب فراهم شده است. جمعی از فضلا و محققین و مترجمین به تهیه‌ی مقالات کتاب همت گماشتند. چند تن از مردان فاضل و محقق، که هیئت تحریریه‌ی دایره المعارف را تشکیل می‌دهند، مدت چند سال، تمام اوقات روزانه‌ی خود با لااقل نیمی از آن را صرف بررسی و تنظیم مقالات و اجرای سایر مراحل کار کرده‌اند، و به علاوه خود مؤلف یا مترجم بیش از نصف مقالات کتاب نیز بوده‌اند. چند تن متصدی امور دفتری و ماشین‌نویسی و کارهای مربوط به تصحیح نمونه‌های چاپی بوده‌اند. تنی چند از کارمندان هنرمند مؤسسه‌ی انتشارات فرانکلین رسم بعضی از تصاویر کتاب را به عهده داشتند. زبان ما از عرض تشکر از زحمات و خدمات گرانبهای این همکاران عزیز، که خود از صاحبان و اصحاب این دایره المعارف هستند، قاصراست. از لحاظ چاپ کتاب، دقت و حوصله‌ی متصدیان حروف‌چینی و فیلمبرداری و نیز خدمات شرکت سهامی افست شایان تقدیر می‌باشد. بالاخره، در فراهم کردن کتاب حاضر، تعداد معتنابهی از آثار مؤلفین و ناشرین کتاب‌های مرجع، از قبیل دایره المعارف ‌ها، فرهنگ‌های زندگی‌نامه‌ای، و جز آن‌ها، مورد استفاده‌ی دایم ما بوده است، که نام یک‌یک آن‌ها در این مقدمه نمی‌گنجد.
چنان که اشاره شد، طرح اولیه‌ی کار این بود که دایره المعارف کوچک یک جلدی کولومبیا وایکینگ به زبان فارسی ترجمه و بعضی از مقالات آت اسقاط و به جای آن مقالاتی در باب مطالب مورد نیاز ایرانیان و سایر فارسی‌زبان‌ها درج شود. دایره المعارف مذکور دارای ۱۰۹۲ صفحه و قریب ۳۰۰۰ مقاله است، و بر طبق تخمین یکی از متصدیان آن، تقریبأ نیمی از مقالات آن دارای سه سطر یا کمتر، یک ثلث آن‌ها دارای ۴ تا ۶ سطر، یک سدس آن‌ها دارای ۷ تا ۱۱ سطر، و فقط قریب ۵۰۰ مقاله‌ی آن دارای بیش از ۱۱ سطر می‌باشند و حد متوسط طول مقالات آن ۵ سطر است.
از همان اوایل کار معلوم شد که حاصل طرح اولیه‌ - یعنی ترجمه‌ی دایره المعارف کولومبیا وایکینگ و درج مقالاتی تازه به جای بعضی از مقالات آن – جوابگوی احتیاجات کنونی فارسی‌زبانان نتواند بود. توضیح آن که دایره المعارف مذکور، چنان که در مقدمه آن مسطوراست، برای خوانندگان کنونی آمریکایی نوشته شده است، و ناظر به احتیاجان آن‌ها می‌باشد. به طور مثال تعداد مقالات آن در باب ایران – از مذهب، تاریخ، جغرافیا، ادب، تمدن و غیره از ۱۰۰ تجاوز نمی‌کند و حال آن که در یک دایره المعارف عمومی که بالاخص ناظر به احتیاجات ایرانیان است باید لااقل ۱۰۰۰۰ مقاله به مسائل مذکور تخصیص داده شود. از طرف دیگر، احتیاجات خوانندگان ایرانی منحصر به مسائل مربوط به ایران نیست، و گذشته از موضوع‌های علمی و ادبی و هنری بسیار متعدد، مقالات فراوانی باید در باب سایر ممالک جهان و مذهب و تاریخ و جغرافیا و تمدن و فرهنگ آن‌ها در کتاب درج شود، و اگر خواستیم قریب ده هزار مقاله از دایره المعارف کولومبیا وایکینگ اسقاط کنیم و مقالات مربوط به ایران جایگزین آن‌ها سازیم، محل کافی برای مسائل مذکور باقی نمی‌ماند.
مطلب مهم دیگر این این است که درممالکی که، علاوه بر کتاب‌های بی‌شمار در هر رشته از معارف بشری، انواع و اقسام دایره المعارف ‌های عمومی بزرگ و متوسط و کوچک و کتاب‌های مرجع در رشته‌های مختلف در دسترس طالبین است، البته یک دایره المعارف «فشرده» با مقالات مثلأ ۵ سطری محلی دارد، و فی‌المثل ممکن است در موضوع‌های بسیار مهمی مانند اتم،‌ حسابگرهای الکترونی، تلویزیون، رادار، ریاضیات، سلسه‌ی اعصاب، مذهب مسیح، و غیره به چند سطر اکتفا کرد، زیرا خواستاران اطلاعات جامع‌تر همواره می‌توانند به کتاب‌های بزرگ‌تر مراجعه کنند. اما برای فارسی‌زبانان، که از این گونه وسایل محروم هستند، ناچار مقالات مربوط به مسایل و موضوع‌های گوناگون باید تا حدی جامع و جامع‌الاطراف باشد، تا مراجعه‌کننده را از مطالعه‌ی آن‌ها فایده‌ای حاصل آید.
به جهات مذکور، کار فراهم ساختن کتاب حاضر، چندی بعد از آغاز آن، از صورت ترجمه خارج شد و جنبه‌ی تألیف، و در بسیاری از موضوع‌ها، جنبه‌ی تحقیق یافت. شرح مشکلات متعددی که در این راه با آن‌ها مواجه بوده‌ایم (از قبیل انتخاب عناوین، ضبط تلفظ‌ها، چگونگی ضبط فارسی اعلام خارجی، فراهم کردن اصطلاحات علمی، تألیف مقالات، و غیره) از حوصله ی این دیباچه خارج است، ولی با کمال خوش‌وقتی می‌توانیم بگوییم که گره‌ی همه‌ی این مشکلات با مساعی جمیله‌ی جمعی از همکاران فاضل و محقق ما گشوده شده است.
در مدخل کتاب توضیحات جامع در باب راه‌هایی که در کتاب حاضر برای حل مشکلات مذکور اتخاذ شده است از نظر خوانندگان می‌گذرد. در این مقام به ذکر این مطلب اکتفا می‌کنیم که دایره المعارف آن گاه سودمند است که چنان تنظیم شده باشد که مراجعه‌کننده موضوع مورد نظر خود را بدون اتلاف وقت در آن بیابد. در غیر این صورت، دایره المعارف مجموعه‌ای از اطلاعات متشتت خواهد بود که شخص از مراجعه کردن به آن جز اتلاف وقت حاصلی نمی‌برد. به علاوه اطلاعاتی که در دایره المعارف عرضه می‌شود باید دقیق و منقح و قابل اعتماد و منحصر به واقعیات و خالی از عبارت‌پردازی و لقب‌سازی باشد.
چون دایره المعارف ‌نویسی به سبک جدید در زبان فارسی امری بی سابقه بوده است، ما ناچار بوده‌ایم که نظام یا «سیستمی» برای مراحل و مسائل مختلف مربوط به آن – از قبیل ضبط عناوین، تنظیم مقالات، ضبط تلفظ‌ها، علامات اختصاری، نقطه‌گذاری، نقل اعلام خارجی به زبان فارسی، ارجاعات، و غیر موضع کنیم، و در سراسر کتاب ازآن پیروی نماییم. لزوم پیروی از یک نظام منطقی در هر کتاب جدی، خاصه در کتاب‌های مرجع، از ضروریات است. حداقل انتظاری که یک نفر فارسی زبان از یک کتاب فارسی دارد این است که بتواند آن را به طور صحیح بخواند و این امر مستلزم ضبط تلفظ کلمان نامأنوس (و از جمله اعلام) و نقطه‌گذاری منطقی عبارات و جمله‌ها است. ما در زبان فارسی کتابی جز کتاب حاضر سراغ نداریم که واجد این شرایط باشد.
یکی از موارد عدم توجه به نظام در کتاب های فارسی در اسامی خاص دیده می‌شود، که تشتت در این امر به حدی است که مطالعات تاریخی و هر کار دیگری را که مربوط به اعلام باشد غیر ممکن می‌سازد، و این تشتت حتی در کتاب های کوچک تاریخ دوره‌ی متوسطه نیز مشهود است. بسیار دیده می‌شود که در کتاب واحد، اسم یک نفر را گاه «گیوم»، گاه «ویلیام» و گاه «ویلهلم» می‌نویسند، و نام انگلیسی Smith را گاه «اسمیت»، گاه «اسمیث» و گاه «سمیت» و جز آن‌ها ضبط می‌کنند. بدین گونه، اسامی خاص علت وجودی و منطقی خود را، که مشخص کردن شخص یا شیئی است که این اسامی بر ان‌ها نهاده شده‌اند، از دست می‌دهند، و با این تشتت، خواننده هیچ گاه نمی‌تواند بفهمد که صحبت از کیست یا از چیست. همین تشتت در مورد اسامی امکنه هم مشهود است.
نظامی که برای دایره المعارف کنونی وضع شده است و شرح تفصیلی آن در مدخل کتاب آمده، تا حد وسیعی مقتبس از تازه‌ترین دایره المعارف ‌های فرنگی و مذاکرات ما با اولیاء امور بعضی از این دایره المعارف ‌ها است. اگر کسانی نظامی بهتر، منطقی‌ترو ساده‌تر عرضه کنند – به شرطی که همراه با عمل باشد نه صرف لفظ، و نه یک عنوان، بلکه متجاوز از ۴۰۰۰۰ عنوان گوناگون (تعداد تقریبی عناوین کتاب حاضر) را، که قریب نیمی از آن‌ها اعلام و القاب خارجی مربوط به سراسر زمین، از قبایل بدوی گرفته تا متمدن‌ترین ملل می‌باشد، و بسیاری از آن‌ها از چند اسم نامأنوس تشکیل یافته‌اند، با ذکر تلفظ آن‌ها بر حسب چنین نظامی تنظیم کنند، یا لااقل ضوابطی برای تنظیم انواع آن‌ها بیاورند – البته کسانی که در آینده کار تنظیم دایره المعارف ‌های فارسی را برعهده بگیرند از آن‌ها پیروی خواهند نمود.
شک نیست که کتاب حاضر نقص‌های بسیاری دارد، که به طور یقین منتقدان و نکته‌سنجان و هم عیب‌جویان آن‌ها را گوشزد خواهند کرد و انشاءالله کسانی که متصدی طبع‌های آتی آن‌ خواهند بود با استفاده از نظریات آنان نقایص مذکور را مرتفع خواهند ساخت و خطاهایی را که در کتاب راه یافته است اصلاح خواهند کرد. ممکن است کسانی با نظامی که ما برقرار کرده‌ایم موافق نباشند، و به طور مثال الفبائی را که ما وضع کرده‌ایم نپسندند. جواب ما این است که چون اصلأ نظامی در موضوع مورد بحث موجود نبوده است، ما به تشخیص خود ناچار نظامی پی افکنده‌ایم، و منتهای کوشش را در پیروی دقیق از آن مبذول داشته‌ایم. در ضمن در این دیباچه باید گفته شود که هر ایرادی یا انتقادی نسبت به نظام مذکور و ضبط کلمات و علامات و امثال آن‌ها وارد باشد متوجه شخص نگارنده‌ی این دیباچه خواهد بود، و مؤلفین و نویسندگان از این جهت به کلی بری‌الذمه هستند، ولی البته جوابگوی خوانندگان در مورد هر مقاله مؤلف یا نویسنده‌ی آنست.
البته مطلوب این بود که هر دو مجلد این دایره المعارف یک جا منتشر شود، ولی به سبب عواملی که در حال حاضر از ذکر آن‌ها می‌گذریم، تألیف و انتشار کتاب بیش از آن چه پیش‌بینی شده بود به طول انجامید. به همین جهت تصمیم انتشار نیمی از آن گرفته شد. منتهای کوشش به عمل خواهد آمد که جلد دوم کتاب هر چه زودتر منتشرشود و در دسترس فارسی‌زبانان قرار گیرد.

جلد دوم، علاوه بر مقالات حروف ش-ی مشتمل بر یک ضمیمه ( شامل ارجاعات بسیار متعدد که در ضمن تألیف کتاب فراهم شده است، و نوسازی بعضی از اطلاعات و مقالات مندرج در کتاب که در دوره‌ی تألیف و چاپ کتاب تغییرات یا تحولات اساسی در آن‌ها راه یافته است، و اصلاحات دیگر)، نقشه‌های جغرافیایی و خاصه جغرافیای تاریخی ایران، فرهنگ دوزبانی (فارسی به انگلیسی و انگلیسی به فارسی) اصطلاحات و کلمات نوساخته و جز آن که در کتاب حاضر به کار رفته است، و از همه مهم‌تر، ضبط فارسی قریب ۱۵۰۰۰ اسم شخصی خارجی خواهد بود. این کار اخیر، که حاصل زحمات طاقت‌فرسایی بوده است، به طور یقین در تسهیل کار مترجمین و مؤلفین نقشی به سزا خواهد داشت.

مراجعه‌کننده عزیز!
دایره المعارف عمومی مختصری که اینک جلد اول ان رابه شما تقدیم می‌شود برای شما و با توجه خاص به احتیاجات شما فراهم شده است. در دوره‌ی طولانی فراهم ساختن کتاب این امر همواره درصدر هدف‌های ما بوده است که شما با حداقل صرف وقت و زحمت بتوانید اطلاعاتی دقیق و قابل اعتماد در باب موضوع‌های بسیار متعدد به دست آورید. برای کاستن صرف وقت و زحمت شما، با رغبت تمام وقت بسیار صرف و زحمت فراوان تحمل کرده‌ایم و کتابی که از جهات متعدد در زبان فارسی بی‌سابقه است فراهم ساخته ایم. چنان که گفته شد، برای تأمین مقاصد مذکور، ناچار نظامی برای تنظیم مطالب کتاب وضع کرده‌ایم، که برای کسانی که مأنوس با دایره المعارف ‌های فرنگی نیستند ممکن است تا حدی پیچیده به نظر آید. به هر حال، استفاده از این کتاب موقوف به این است که شما با نظام آشنایی کامل حاصل کنید. به این جهت در مدخل کتاب، توضیحات کافی با مثال‌های فراوان در باب نظام آورده‌ایم. پس از آن‌که با اصول این نظام آشنا شدید ملاحظه خواهید کرد که یافتن عناوین و اطلاعات در این کتاب بسیار سهل است، ‌و توجه خواهید نمود که کتاب حاضر یگانه کتاب فارسی‌ای است که همه‌ی عناوین آن را، اعم از عام یا خاص، به طور صحیح می‌توانید بخوانید، و در باب آن‌ها اطلاعاتی دقیق و منظم و کمابیش اجمالی ( به تناسب حجم کتاب) به دست آورید.
غلامحسین مصاحب، تهران، فروردین ۱۳۴۵ هجری شمسی

مرحوم دکتر غلامحسین مصاحب تداوم تلاشی بزرگ برای انتقال علم
 
غلامحسين مصاحب، پدر فرهنگ‌نامه ‌نويسي نوين ايران

زندگی‌نامه‌ی غلام‌حسین مصاحب

دایره المعارف دیدرو، و دالامبر

مصاحب روزنامه نگار ( مجله بخارا )

زندگی‌نامه و خدمات غلامحسین مصاحب
(مقالاتی به قلم محققان و نویسندگانی است که هر کدام جایگاه علمی او را برشمرده‌اند.)

سیروس علی نژاد، (گفتگو با همایون صنعتی)، دائره المعارف مصاحب چگونه به وجود آمد؟

حسن انوشه، تاریخچه دانشنامه ها، دانشنامه ها و کتابهای چند دانشی فارسی
***
همنشین بهار
hamneshine_bahar@yahoo.com
منبع: سايت ديدگاه