اِبْن‌ِ عِبْری‌، (در سریانی‌: برعبرایا1 و در لاتینی‌: بارهبرایوس‌2) ابوالفرج‌ یوحنّا مارغریغوریوس‌ بن‌ تاج‌ الدین‌ اَهْرون‌ بن‌ توما مَلَطی‌ (623 - 685ق‌/1226-1286م‌)، سر اسقف‌ و دانشمند برجستهٔ یعقوبی‌. وی‌ در ملطیهٔ ارمنستان‌ کوچک‌ به‌ دنیا آمد (بهنام‌،4). نام‌ تعمیدیش‌ یوحنا بود و چون‌ به‌ جامهٔ روحانیت‌ درآمد، نام‌ غریغوریوس‌ (گریگوریوس‌) گرفت‌. به‌ سبب‌ لقبش‌ برخی‌ او را یهودی‌ یا یهودی‌ زاده‌ دانسته‌اند (زوتر، .(GAL,I/427;154 با آنکه‌ هرگز همسری‌ نگرفت‌ و فرزندی‌ نداشت‌، تیمّناً کُنیهٔ ابوالفرج‌ یافت‌ (شیخو، 290-291). همین‌ کنیه‌ موجب‌ شده‌ که‌ بسیاری‌ از محققان‌ او را با دیگر پزشکان‌ مسیحی‌ مکنّی‌ به‌ ابوالفرج‌، مانند ابن‌ القُف‌ّ و ابن‌ الطَیّب‌ اشتباه‌ کنند (همو، 292؛ اشتاین‌ اشنایدر، .(53اهرون‌ پدر یوحنّا پزشکی‌ دانشمند و متدین‌ بود و فرزندان‌ بسیاری‌ داشت‌ که‌ 4 پسر از آنان‌ پیش‌ از یوحنا درگذشتند (شیخو، بهنام‌، همانجاها). یوحنا نزد پدر و چند تن‌ از دانشمندان‌ ملطیه‌ به‌ تحصیل‌ علوم‌ و از جمله‌ پزشکی‌ پرداخت‌ و زبان‌ و ادبیات‌ سریانی‌ و عربی‌ و یونانی‌ را نیز فراگرفت‌ (شیخو، 292-293؛ زیدان‌، 3/214). این‌ دوره‌ از زندگی‌ او با تاخت‌ و تاز مغولان‌ در آسیای‌ صغیر و فتح‌ ملطیه‌ به‌ دست‌ آنان‌ همزمان‌ بود. به‌ گفتهٔ خود ابن‌ عبری‌، پدرش‌ اهرون‌ در این‌ هنگام‌ (641ق‌/1243م‌)، به‌ عنوان‌ پزشک‌ معالج‌ یَساوُر نویْن‌ سردار مغول‌، او را تا خَرتْبَرت‌ (خَرپوت‌) همراهی‌ و مداوا کرد و چون‌ به‌ ملطیه‌ بازآمد، زیاد درنگ‌ ننمود و با خانوادهٔ خود به‌ انطاکیه‌ کوچید (ص‌ 252، 255). ابن‌ عبری‌ در آنجا هم‌ به‌ شاگردی‌ نزد دانشمندان‌ انطاکیه‌ پرداخت‌ و مدتی‌ نیز در غاری‌ نزدیک‌ شهر گوشه‌نشینی‌ اختیار کرد و آوازه‌ای‌ یافت‌. اما ترک‌ عزلت‌ کرد و به‌ طرابلس‌ رفت‌ و در 644ق‌ در عین‌ جوانی‌ به‌ اسقفی‌ جوباس‌ (گوباش‌) نزدی‌ ملطیه‌ و یک‌ سال‌ بعد به‌ اسقفی‌ لاقبین‌ (لاقابین‌) گماشته‌شد و 5 سال‌ درآن‌ مقام‌ماند (شیخو، 294- 295، 365). وی‌ در همین‌ مقام‌ برای‌ مناظره‌ با مخالفان‌ کلیسا، به‌ مطالعهٔ مداوم‌ نوشته‌های‌ آباء کلیسا روی‌ آورد (بهنام‌، 16-17). درگذشت‌ بطریق‌ (بطریک‌ = پاتریارک‌) اغناطیوس‌ در 649ق‌/1251م‌ یعقوبیان‌ را به‌ دو گروه‌ مخالف‌ بر سر جانشینی‌ و توسط دیونیسیوس‌ (اهرون‌ عَنْجور) و یوحنا بن‌ المعدنی‌ منقسم‌ کرد. ابن‌ عبری‌ در این‌ حوادث‌ جانب‌ دیونیسیوس‌ را گرفت‌ (شیخو، 365). در اواخر 650ق‌ ابن‌ عبری‌ از سوی‌ دیونیسیوس‌ مأمور اسقف‌ نشین‌ حلب‌ شد و با آنکه‌ رقیب‌ او ابن‌ المعدنی‌، اسقفی‌ دیگر بر حلب‌ گماشته‌ بود، وی‌ توانست‌ با توسل‌ به‌ الملک‌ الناصر ایوبی‌، امیر دمشق‌، حقانیت‌ دیونیسیوس‌ و نیز ریاست‌ روحانی‌ خود را بر یعقوبیان‌ حلب‌ به‌ رسمیت‌ بشناساند؛ اما پس‌ از کشته‌ شدن‌ دیونیسیوس‌ در 659ق‌، ابن‌ عبری‌ به‌ اطاعت‌ از ابن‌ المعدنی‌ گردن‌ نهاد. چون‌ ابن‌ المعدنی‌ نیز درگذشت‌ وی‌ از سوی‌ بطریق‌ اغناطیوس‌ سوم‌، به‌ مقام‌ مَفریانی‌ (سر اسقفی‌) مشرق‌ که‌ به‌ امور مسیحیان‌ یعقوبی‌ بین‌النهرین‌ و غرب‌ ایران‌ رسیدگی‌ می‌کرد، منصوب‌ شد. مفریان‌ جدید با استفاده‌ از دانش‌ پزشکی‌ خود توانست‌ به‌ حضور هولاکو بار یابد و نظر مساعد او را نسبت‌ به‌ بطریق‌ اغناطیوس‌ جلب‌ کند و فرمانهایی‌ در شناسایی‌ حقوق‌ مفریان‌ بگیرد. این‌ روابط حسنه‌ در زمان‌ اباقا نیز ادامه‌ یافت‌ (همو، 367، 369؛ بهنام‌، 25-27؛ صالحانی‌، «ه») و ابن‌ عبری‌ اسقفانی‌ دانشمند و نیک‌ کردار به‌ مراکز اسقفی‌ قلمرو خود گماشت‌. گفته‌اند که‌ کلیسای‌ مشرق‌ از سه‌ قرن‌ و نیم‌ پیش‌ به‌ این‌ سو مفریانی‌ به‌ پایهٔ علمی‌ ابن‌ عبری‌ ندیده‌ بود. او تا پایان‌ عمر، مدت‌ بیش‌ از 20 سال‌، در این‌ سمت‌ ماند و روزگار خود را به‌ سفرهای‌ متعدد در نواحی‌ مختلف‌ عراق‌، آذربایجان‌، سوریه‌، ملطیه‌ و تعمیر و توسعه‌ و بنای‌ کلیساها و صومعه‌ای‌ در تبریز، مراغه‌ و بَرْتَل‌ (برطله‌) نزدیک‌ موصل‌ گذراند (بهنام‌، 28-39، 42-44؛ شیخو، 414). ابن‌ عبری‌ به‌ مناسبت‌ مقام‌ روحانی‌ و پایهٔ بلند علمی‌ خود با بزرگان‌ حکومت‌ ایلخانی‌ و دانشمندان‌ مسلمان‌ شهرهای‌ مختلف‌ رابطه‌ داشت‌ (همانجا). با همهٔ دشواریهای‌ وظیفهٔ کلیسایی‌ و مشکلاتی‌ که‌ گاه‌ در درون‌ کلیسای‌ یعقوبی‌ یا با نسطوریان‌ پیش‌ می‌آمد، ابن‌ عبری‌ در اوقات‌ فراغت‌ خود از مطالعه‌ و تألیف‌ و تدریس‌ باز نمی‌ایستاد. وی‌ سرانجام‌ در مراغه‌ درگذشت‌. جنازهٔ او را در حالی‌ که‌ فرقه‌های‌ گوناگون‌ مسیحیان‌ مراغه‌ در تشییع‌ او شرکت‌ داشتند، به‌ موصل‌ بردند و در دیر مارمَتّی‌ بر بالای‌ کوهی‌ در کنارهٔ خاوری‌ این‌ شهر دفن‌ کردند. (شیخو، 289-290؛ 2 EI). ابن‌ عبری‌ با وجود اشتغال‌ به‌ وظایف‌ کلیسایی‌ به‌ تدریس‌ و معالجهٔ بیماران‌ هم‌ می‌پرداخت‌ و خود وی‌ از همکاری‌ با جمال‌الدین‌ ابن‌ الرحبی‌ دمشقی‌ در بیمارستان‌ نوری‌ دمشق‌ یاد کرده‌ است‌ (ص‌ 274). دیوسقوروس‌ جبرائیل‌ برطلی‌ و تاج‌الدول‌ ابن‌ القَس‌ّ شمعون‌ طبیب‌ از جمله‌ شاگردان‌ او بوده‌اند (بهنام‌، 39، 41، 42)، وی‌ شاگردان‌ مسلمان‌ هم‌ داشته‌ است‌ (لکلرک‌، .(II/148 زندگی‌ ابن‌ عبری‌ در میان‌ مسلمانان‌ در پندار و کردار او مؤثر بود (شمس‌الدین‌، 197) تا آنجا که‌ به‌ قولی‌ در اواخر زندگیش‌ ظاهری‌ مسلمان‌ به‌ خود می‌گرفت‌ (لکلرک‌، همانجا) و نقشی‌ سازش‌ دهنده‌ میان‌ مسلمانان‌ با هم‌ مذهبان‌ خود و در میان‌ گروههای‌ مختلف‌ مسیحی‌ ایفا کرد ( بریتانیکا، .(I/816 آثار: ابن‌ عبری‌ مؤلّفی‌ پرکار بود و با همهٔ وظایف‌ کلیسایی‌ که‌ داشت‌، آثار بسیار و متنوّعی‌ به‌ عربی‌ و سریانی‌ پدید آورد. تنوّع‌ موضوعی‌ نوشته‌های‌ وی‌ دلیلی‌ بر جامعیّت‌ علمی‌ اوست‌ (نک: سارتن‌، 2(2)/2212). با آنکه‌ نوشته‌های‌ ابن‌ عبری‌ آگاهی‌ تازه‌ای‌ در بر ندارد، اما بازتاب‌ روشنی‌ از فرهنگ‌ زمان‌ اوست‌ .(IA,V(2)/861) آثار او شامل‌ همهٔ معارف‌ سدهٔ 7ق‌/13م‌ است‌. به‌ نظر برخی‌ - که‌ البته‌ اغراق‌آمیز می‌نماید - ابن‌ عبری‌ در علوم‌ زمانش‌ بدون‌ استثنا سرآمد همهٔ شرقیان‌ بوده‌ و درغرب‌ هم‌ در آن‌ عصر جز توماس‌ آکوینی‌1 و قدیس‌ بوناونتوره‌2 کسی‌ بر او برتری‌ نداشته‌ است‌ (شیخو، 449). قسمت‌ عمدهٔ نوشته‌های‌ ابن‌ عبری‌ به‌ زبان‌ سریانی‌ است‌. با توجه‌ به‌ اینکه‌ جز در نوشته‌های‌ دینی‌، آثار او از مقولهٔ ترجمهٔ نوشته‌های‌ عربی‌ به‌ سریانی‌ بود و به‌ علت‌ استفادهٔ فراوان‌ او از منابع‌ عربی‌ و شیوهٔ بررسی‌ و تألیف‌ علمای‌ عربی‌نویس‌، او را از نمایندگان‌ «دانش‌ عربی‌» (میه‌ لی‌، و متأثر از فرهنگ‌ عربی‌ - اسلامی‌ دانسته‌اند (کراچکوفسکی‌، 1/373). برصوما، برادر ابن‌ عبری‌، شمار آثار او را 31، سمعانی‌ سریانی‌ در المکتبهٔ الشرقیهٔ، 34 (نک: الدبس‌، 6/351)، بهنام‌ (ص‌ 83)، 63 و شیخو (جم)، 46 عنوان‌ یاد کرده‌اند. الف‌ - آثار دینی‌: این‌ آثار همه‌ به‌ سریانی‌ است‌ و برخی‌ از آنها در روزگار خود مؤلف‌ یا بعد از او به‌ عربی‌ ترجمه‌ شده‌ است‌، بدین‌ شرح‌: 1. ایثیقون‌ (اتیکا)، در تهذیب‌ اخلاق‌ (همو، 451-452). بیان‌ تحسین‌آمیز ابن‌ عبری‌ در مورد اخلاق‌ خواجه‌ نصیرالدین‌ طوسی‌ (ص‌ 286-287) احتمالاً گویای‌ تأثیر این‌ متن‌ فارسی‌ بر کتاب‌ ابن‌ عبری‌ است‌. در نوشتهٔ ابن‌ عبری‌ مدار سخن‌ بیشتر بر فضیلتها و آداب‌ لازم‌ برای‌ مسیحیان‌ و به‌ ویژه‌ راهبان‌ است‌. از این‌ اثر دو ترجمه‌ به‌ عربی‌ در سدهای‌ پیشین‌ صورت‌ گرفته‌ است‌؛ 2. منارهٔ الاقداس‌، در 12 بخش‌ و هر بخش‌ در فصلها و اجزای‌ فرعی‌ متعدد دیگر، در اصول‌ اعتقادی‌ کلیسای‌ یعقوبی‌ از مبدأ تا معاد. این‌ اثر دوبار به‌ عربی‌ ترجمه‌ شده‌است‌. نخست‌ به‌ وسیلهٔ دانیال‌ بن‌ خطاب‌ از معاصران‌ ابن‌ عبری‌ و بعد به‌ وسیلهٔ سرکیس‌ بن‌ یوحنا دمشقی‌. دو فصل‌ از این‌ اثر در موضوع‌ گیاه‌ و خواص‌ آن‌ و شکل‌ زمین‌ توسط گوتهایل‌3 در اروپا منتشر شده‌ و نسخه‌ای‌ از متن‌ عربی‌ این‌ کتاب‌ موجود است‌؛ 3. هدایات‌، در قوانین‌ دیرها و صوامع‌ و رسوم‌ مدنی‌ کلیسای‌ سریانی‌ غربی‌. این‌ اثر را دانیال‌ ابن‌ خطاب‌ در عصر مؤلف‌ به‌ عربی‌ برگردانده‌ است‌. ترجمهٔ لاتینی‌ آن‌ منتشر شده‌ است‌ (شیخو، 450-453). ب‌ - آثار فلسفی‌: در این‌ زمینه‌ از فعالیت‌ ابن‌ عبری‌، به‌ تأثیر متفکران‌ مسلمان‌ به‌ ویژه‌ تأثیر غزالی‌ بر او اشاره‌ شده‌ است‌ ( 2 EI). به‌ نظر ابن‌ عبری‌، فارابی‌ و ابن‌ سینا بهترین‌ حاملان‌ علم‌ ارسطو بوده‌اند (ص‌ 55). او نصیرالدین‌ طوسی‌ را حکیمی‌ بلند پایه‌ در همهٔ شاخه‌های‌ حکمت‌ می‌دانست‌ (همو، 286). آثار ابن‌ عبری‌ در فلسفه‌، همه‌ جز یکی‌ به‌ سریانی‌ است‌. از آن‌ میان‌ می‌توان‌ به‌ آثار زیر اشاره‌ کرد: 1. ترجمهٔ اشارات‌ و تنبیهات‌ ابن‌ سینا؛ 2. ترجمهٔ زبدهٔ الاسرار اثیرالدین‌ ابهری‌؛ 3. زبدهٔ الحکمهٔ یا حکمهٔ الحِکَم‌، اثر بزرگ‌ فلسفی‌ ابن‌ عبری‌، بیان‌ سریانی‌ حکمت‌ ارسطوست‌ در دو بخش‌: بخش‌ اول‌ در منطق‌ ارسطو و بخش‌ دوم‌ در دو قسمت‌: قسمت‌ اول‌ در طبیعیات‌ و قسمت‌ دوم‌ در مابعدالطبیعه‌. ترجمهٔ آثار فلسفی‌ِ ارسطو به‌ وسیلهٔ ابن‌ عبری‌ رساتر از ترجمه‌های‌ سریانی‌ پیش‌ از او بود. نسخه‌هایی‌ از این‌ اثر در اروپا و لبنان‌ وجود دارد (شیخو، 505 -506)؛ 4. النفس‌ البشریهٔ، مقاله‌ای‌ مختصر به‌ عربی‌، در 62 فصل‌ (همو، 745). این‌ اثر در مجلهٔ المشرق‌ (1898م‌، س‌ 1) چاپ‌ شده‌ است‌. در مورد بقیهٔ آثار او در این‌ زمینه‌ می‌توان‌ به‌ سارتن‌ (2(2)/2214) و شیخو (ص‌ 506) مراجعه‌ کرد.ج‌ - آثار ریاضی‌ و هیأت‌: این‌ آثار نیز همگی‌ به‌ سریانی‌ نوشته‌ شده‌ است‌. از آن‌ میان‌ باید به‌ کتاب‌ الصعود العقلی‌ در هیأت‌ اشاره‌ کرد. این‌ کتاب‌ شامل‌ دو بخش‌ است‌: بخش‌ اول‌ در بیان‌ اندیشه‌های‌ پیشینیان‌ در مورد شکل‌ زمین‌، آسمان‌، خورشید، ماه‌، سیارات‌ و ثوابت‌؛ بخش‌ دوم‌ در شناخت‌ زمین‌ و اجرام‌ سماوی‌ و تقسیم‌ زمین‌ به‌ اقلیمهای‌ هفتگانه‌ و شکل‌ آسمان‌ از رصدهای‌ گوناگون‌، فاصلهٔ ستارگان‌ از زمین‌ و بزرگی‌ جرمشان‌ در سنجش‌ با جهان‌ ما. ابن‌ عبری‌ این‌ کتاب‌ را با اشکال‌ هندسی‌ آراسته‌ است‌. گویا مؤلف‌ در این‌ اثر به‌ بعضی‌ اکتشافات‌ جدید اشاره‌ دارد. نسخه‌های‌ متعددی‌ از آن‌ وجود دارد (شیخو، 507 - 508). این‌ اثر همان‌ ارتقاءالروح‌ است‌که‌ نو4 متن‌ سریانی‌ آن‌ را با ترجمهٔ فرانسوی‌ در 1899م‌ در 2 جلد در پاریس‌ منتشر کرده‌ است‌ (سارتن‌، .(II(2)/569 ابن‌ عبری‌ احتمالاً این‌ اثر را بر پایهٔ درسهایی‌ که‌ در مراغه‌ در فاصلهٔ سالهای‌ 670 - 678ق‌/1272-1279م‌ داشته‌ است‌، تدوین‌ کرده‌ و تنها نوشتهٔ جدید در جغرافیای‌ فلک‌ به‌ سریانی‌ بوده‌ است‌. مندرجات‌ آن‌، مانند دیگر نوشته‌های‌ ابن‌ عبری‌ در این‌ موضوع‌، حکایت‌ از آشنایی‌ او با آراء بیرونی‌ دارد (کراچکوفسکی‌، همانجا). دربارهٔ بقیهٔ آثار او در این‌ زمینه‌ می‌توان‌ به‌ شیخو (همانجا) و سارتن‌ (2(2)/ 2212) مراجعه‌ کرد. د - تاریخ‌: کوشش‌ ابن‌ عبری‌ در زمینهٔ تاریخ‌ مهم‌ترین‌ بخش‌ فعالیت‌ علمی‌ او شمرده‌ شده‌ است‌. چه‌ به‌ علت‌ اشتمال‌ آن‌ بر بیان‌ حوادث‌ بسیار و یاد مردان‌ بزرگ‌ علم‌ در مشرق‌ و چه‌ به‌ جهت‌ نقل‌ او از مآخذی‌ که‌ خود آنها یا از میان‌ رفته‌اند و یا دشوار می‌توان‌ به‌ آنها دست‌ یافت‌. اثر تاریخی‌ او بود که‌ توجه‌ اروپاییان‌ را جلب‌ کرد و پیش‌ از آثار دیگر او چاپ‌ و منتشر شد (شیخو، همانجا). اهمیت‌ نوشتهٔ تاریخی‌ او حتی‌ در زمان‌ زندگانی‌ مؤلف‌ برای‌ معاصران‌ شناخته‌ شده‌ بود و از این‌ رو این‌ اثر به‌ دو صورت‌ سریانی‌ و عربی‌ پدید آمد: 1. ابن‌ عبری‌ تاریخ‌ خود را نخست‌ به‌ سریانی‌ نوشت‌ و آن‌ را مَحْتونوت‌ زونی‌ (اخبار الزمان‌) (مشکور، 4) یا تاریخ‌ الازمنهٔ (شیخو، همانجا) نامید. این‌ اثر یک‌ تاریخ‌ عمومی‌ دنیایی‌ و دینی‌ از آفرینش‌ تا روزگار مؤلف‌ و در 3 بخش‌ است‌: بخش‌ اول‌ سرگذشت‌ دولتهاست‌ از عهد باستان‌ تا 683ق‌/1284م‌ مشتمل‌ بر 10 دولت‌ بزرگ‌؛ بخشهای‌ دوم‌ و سوم‌ حاوی‌ تاریخ‌ کلیساست‌. بخش‌ دوم‌ خود در دو جزء است‌: جزء اول‌ در سرگذشت‌ احبار عهد عتیق‌ از هارون‌ برادر موسی‌ (ع‌) تا حنّان‌ با تکیه‌ بر کتاب‌ مقدس‌ و تاریخ‌ یوسیفوس‌؛ در جزءِ دوم‌ احوال‌ بطریقهای‌ انطاکیه‌ از پطرس‌ رسول‌ تاقدیس‌ فلاوْیَن‌ (د 518م‌) آمده‌ است‌. اعلام‌ اعتقاد به‌ طبیعت‌ واحد در مسیح‌ از سوی‌ ساویروس‌ و پدید آمدن‌ جدایی‌ در کلیسا و آغاز سلسلهٔ بطریقهای‌ یعقوبی‌ سریانی‌ با شخص‌ یاد شده‌ و ادامهٔ این‌ سلسله‌ در انطاکیه‌ (بطریقهای‌ یعقوبی‌ مغرب‌) تا زمان‌ فیلوکسینوس‌، معاصر ابن‌ عبری‌، در آخر این‌ جزء قرار دارد. بخش‌ سوم‌ احوال‌ جاثلیقها، بطریقها و مفریانهای‌ مشرق‌، اعم‌ از نسطوریان‌ و یعقوبیان‌ است‌ که‌ از زمان‌ تومای‌ رسول‌ و نخستین‌ مفریان‌ یعقوبی‌ (منصوب‌ در 7ق‌/628م‌) تا عصر مؤلف‌ (شیخو، 508، 509؛ الدبس‌، 6/353، 354). از نظر اهل‌ کلیسا بخشهای‌ دوم‌ و سوم‌ این‌ اثر اهمیت‌ بسیار دارد (همو، 6/354)؛ بخش‌ دوم‌ تاریخ‌ ابن‌ عبری‌ را یکی‌ از نویسندگان‌ یعقوبی‌ با افزودن‌ ذیلی‌ بر آن‌ تا 902ق‌/1495م‌ ادامه‌ داده‌ است‌ (شیخو، همانجا). بخش‌ سوم‌ آن‌ را هم‌ برصوما برادر ابن‌ عبری‌ با افزودن‌ سرگذشت‌ برادر بزرگ‌تر به‌ پایان‌ برد و بعدها نویسندهٔ دیگر یعقوبی‌، اخبار مفریانهای‌ مشرق‌ را از زمان‌ تصدی‌ ابن‌ عبری‌ تا اواخر سدهٔ 9ق‌/15م‌ به‌ آن‌ الحاق‌ کرد (همو، 510). بخش‌ اول‌ متن‌ سریانی‌ تاریخ‌ نخستین‌ بار به‌ وسیلهٔ برنس‌1 و کیرش‌2 همراه‌ با ترجمهٔ لاتینی‌ آن‌ در 1789م‌ در دو جلد در لایپزیگ‌ با اغلاط بسیار منتشر شد. پل‌ بجان‌3، دانشمند آسوری‌ ایرانی‌ در 1890م‌ متن‌ سریانی‌ بخش‌ اول‌ را به‌ صورت‌ درست‌ و زیبایی‌ مجدداً منتشر کرد (شیخو، همانجا). متن‌ بخش‌ دوم‌ تاریخ‌ (تاریخ‌ کلیسا) جز آنکه‌ بخشهایی‌ از آن‌ نخستین‌ بار در جزو المکتبهٔ الشرقیهٔ تألیف‌ یوسف‌ سمعانی‌ سریانی‌ در رم‌ (1719-1730م‌) نقل‌ و منتشر شد (نک: سرکیس‌، 1049-1050)، به‌ وسیلهٔ ابلوس‌4 و لامی‌5 با ترجمهٔ لاتینی‌ در 1872- 1873م‌ در دو جلد در لوون‌ به‌ چاپ‌ رسید (شیخو، همانجا؛ سارتن‌، )؛ II(2)/569 2. تاریخ‌ مختصر الدول‌ (ه م‌) که‌ ترجمه‌ و نگارش‌ عربی‌ بخش‌ اول‌ همان‌ تاریخ‌ ابن‌ عبری‌ است‌.ه - پزشکی‌: بیشتر نوشته‌های‌ طبی‌ ابن‌ عبری‌ از میان‌ رفته‌ است‌. برخی‌ از آنها از این‌ قرارند: 1. ترجمهٔ قانون‌ ابن‌ سینا به‌ سریانی‌ که‌ ناتمام‌ ماند؛ 2. تلخیص‌ جامع‌ المفردات‌ ابوجعفر احمد بن‌ محمد غافقی‌ اندلسی‌ به‌ عربی‌ موسوم‌ به‌ منتخب‌ جامع‌ المفردات‌ (نه‌ ترجمه‌، آنگونه‌ که‌ سارتن‌ پنداشته‌ است‌: 2(2)/2212-2213). از این‌ اثر نسخه‌ای‌ در دارالکتب‌ مصر وجود دارد (سرکیس‌، 340). مایرهوف‌ و صبحی‌بک‌ منتخب‌ را در قاهره‌ همراه‌ با ترجمهٔ انگلیسی‌ آن‌ در دو جلد منتشر کرده‌اند. مقایسهٔ متن‌ اصلی‌ جامع‌ المفردات‌ عافقی‌ و منتخب‌ آن‌ مؤید کوشش‌ هوشمندانهٔ ابن‌ عبری‌ است‌ که‌ موضوعات‌ مهم‌ متن‌ را حفظ و موارد کم‌اهمیت‌ را حذف‌ کرده‌ است‌ (مایرهوف‌، .(I(4)/588 محتوای‌ این‌ اثر ترتیب‌ الفبایی‌ دارد. در مورد بقیهٔ آثاراو در زمینهٔپزشکی‌ می‌توان‌ به‌ شیخو (ص‌ 555 -557)، سارتن‌ (همانجا) و لکلرک‌، رجوع‌ کرد. و - زبان‌شناسی‌: این‌ آثار همه‌ به‌ سریانی‌ است‌. ابن‌ عبری‌ پیشوای‌ نحویان‌ سریانی‌ بود ( 2 EI) و در این‌ زمینه‌ آثارش‌ حاکی‌ از پیروی‌ او از دستور نویسان‌ عرب‌ به‌ ویژه‌ زمخشری‌ است‌ (شیخو، 557)؛ از آثار او در این‌ باب‌ می‌توان‌ به‌ قصیده‌ای‌ در حدود 600 بیت‌، به‌ ترتیب‌ الفبایی‌ در بیان‌ واژه‌های‌ متشابه‌ سریانی‌، با توضیحاتی‌ در مورد معانی‌ آنها اشاره‌ کرد. این‌ اثر، در 1872م‌ در پاریس‌ به‌ وسیلهٔ مارتن‌6 منتشر شده‌ است‌ (همو، 558؛ عقیقی‌، 1/468، حاشیهٔ 1؛ سارتن‌، .(II(2)/569 در مورد بقیهٔ آثار او در این‌ زمینه‌ می‌توان‌ به‌ عقیقی‌ (1/898) و سارتن‌ (همانجا) مراجعه‌ کرد. ز - ادب‌ و شعر: همهٔ آثار ابن‌ عبری‌ در این‌ زمینه‌ جز یکی‌ به‌ سریانی‌ نوشته‌ شده‌ است‌. از آن‌ میان‌ می‌توان‌ به‌ آثار زیر اشاره‌ کرد: 1. دفع‌ الهّم‌، به‌ عربی‌، در 12 باب‌ در مسائل‌ مربوط به‌ اخلاق‌ دینی‌ و مدنی‌. مؤلف‌ کوشیده‌ است‌ که‌ موضوع‌ هر باب‌ را با طرح‌ ضد آن‌ تعریف‌ و گفته‌های‌ خود را با استشهاد به‌ آیات‌ کتابهای‌ آسمانی‌ و گفتار حکما و امثال‌ و تاریخ‌ پیشینیان‌ مؤکد کند. نسخه‌هایی‌ از این‌ کتاب‌ موجود است‌ (شیخو، 558 -561)؛ 2. قصیده‌ای‌ در حکمت‌ الهی‌، که‌ نمونه‌ای‌ از قصاید عرفانی‌ او به‌ شیوهٔ صوفیان‌ با توسل‌ به‌ مفاهیم‌ تمثیلی‌ همچون‌ شراب‌ و شاهد، و نظیر سروده‌های‌ عمر ابن‌ فارض‌ است‌. این‌ قصیده‌ نخستین‌ بار در پاریس‌ (1626م‌) و سپس‌ در رم‌ (1880م‌) چاپ‌ شده‌ است‌ (همانجا). بهنام‌ آن‌ را به‌ شعر عربی‌ برگردانده‌ است‌ (ص‌ 87، 131). دربارهٔ بقیهٔ آثار او در این‌ زمینه‌ می‌توان‌ به‌ شیخو (ص‌ 559، 560، 561) و سارتن‌ (2(2)/2215) مراجعه‌ کرد. ابن‌ عبری‌ را شاعر فلاسفهٔ سریانی‌ و فیلسوف‌ شعرای‌ آن‌ قوم‌ نامیده‌اند (بهنام‌، 50). او همچنین‌ آثار مختلف‌ دیگری‌ نیز داشته‌ که‌ از آن‌ میان‌ می‌توان‌ به‌ خطبه‌ در توبه‌ کَرْشونی‌ (به‌ زبان‌ عربی‌ و به‌ خط سریانی‌) اشاره‌ کرد، که‌ یعقوبیان‌ به‌ عنوان‌ مرثیه‌ بر جنازه‌ می‌خوانند (نک: شیخو، 605 -606). آثار ابن‌ عبری‌ درخشش‌ مستعجلی‌ به‌ زبان‌ سریانی‌ بخشید (لکلرک‌، همانجا). تسلط او بر زبان‌ و ادب‌ سریانی‌ موجب‌ شده‌ است‌ که‌ او را سرکردهٔ نویسندگان‌ یعقوبی‌ بنامند (صالحانی‌، «و»). نقش‌ او را در مورد زبان‌ سریانی‌ مانند نقش‌ وَنْسان‌ دوبووِه‌ یا آلبرت‌ کبیر در مورد زبان‌ لاتینی‌ دانسته‌اند، جز اینکه‌ ابن‌ عبری‌ آخرین‌ نویسندهٔ مهم‌ سریانی‌ بود و این‌ زبان‌ بعد از او دیری‌ نپایید (سارتن‌، 2(2)/2212). کتیبهٔ کرشونی‌ِ مزار ابن‌ عبری‌، بهترین‌ نشانهٔ بستگی‌ دوگانهٔ قومی‌ و فرهنگی‌ او، موقعیت‌ او در پیوند دادن‌ میان‌ دو فرهنگ‌ عربی‌ و سریانی‌، و انتقال‌ میراث‌ فرهنگی‌ مسلمانان‌ به‌ همکیشان‌ مسیحی‌ او تواند بود ( 2 EI).
نویسندهیوسف رحیم لو
مآخذابن‌ عبری‌، غریغوریوس‌، تاریخ‌ مختصر الدول‌، به‌ کوشش‌ آنطوان‌ صالحانی‌، بیروت‌، 1958م‌؛ بهنام‌، غریوریوس‌ بولس‌، یوحنا ابن‌ العبری‌، حیاته‌ و شعره‌، حلب‌، 1984م‌؛ الدیس‌، یوسف‌ الیاس‌، تاریخ‌ السوریهٔ الدنیوی‌ و الدینی‌، بیروت‌، 1902م‌؛ زیدان‌، جرجی‌، تاریخ‌ آداب‌ اللغهٔ العربیهٔ، به‌ کوشش‌ شوقی‌ ضیف‌، قاهره‌، دارالهلال‌؛ سارتن‌، جورج‌، مقدمه‌ بر تاریخ‌ علم‌، ترجمهٔ غلام‌ حسین‌ صدری‌ افشار، تهران‌، 1357ش‌؛ سرکیس‌، چاپی‌؛ شمس‌الدین‌، م‌.، اسلامده‌ تاریخ‌ و مورخلر، استانبول‌، 1924م‌؛ شیخو الیسوعی‌، لویس‌، «غریغوریوس‌ ابوالفرج‌ المعروف‌ بابن‌ العبری‌»، المشرق‌، بیروت‌، 1898م‌، س‌ 1؛ صالحانی‌، آنطوان‌، مقدمه‌ بر تاریخ‌ مختصر (نک: ابن‌ عبری‌ در همین‌ مآخذ)؛ عقیقی‌، نجیب‌، المستشرقون‌؛ کراچکوفسکی‌، ا. ی‌.، تاریخ‌ الادب‌ الجغرافی‌ العربی‌، ترجمهٔ صلاح‌الدین‌ عثمان‌ هاشم‌، قاهره‌، 1963م‌؛ مشکور، محمد جواد، مقدمه‌ بر تاریخ‌ ایران‌ باستان‌ (به‌ روایت‌ ابن‌ عبری‌)، تهران‌، 1326ش‌؛ نیز: Britannica; EI 2 ; GAL; IA; Leclerc, Lucien, Histoire de ia m E decine arabe, Paris, 1876; Meyerhof, M., introd, TheAbridged Version of the Book of Simple Drugs, by Berhebraeus, Cairo, 1940; Mieli, Aldo, Lascience arabe, Leiden, 1966; Steinschneider, Moritz, Die arabischen [ bersetzungen aus dem Griechischen, Graz, 1960;Sarton, George, Introduction to the History of Science £،´‘ُ ِ?ُû ¤¢ ِ—¤‘¨ :î÷ Suter, Heinrich, Die Mathematiker und A stronomen der Araber und ihre Werke, Leipzig, 1900. یوسف‌ رحیم‌لو تایپ‌ مجدد و ن‌ * 1 * زا ن‌ * 2 * زا