آینده جمهوری اسلامی؛ علی خامنهای میگوید «چه قهقرایی؟ چرا؟»
- مسعود آذر
- بیبیسی
علی خامنهای روز پنجشنبه در دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری بار دیگر از کسانی که جمهوری اسلامی را «در معرض ویرانی» میبینند انتقاد کرد و گفت این افراد خودشان وشخصیتشان در معرض «نابودی» هستند و «همه چیز را از این زاویه میبینند».
رهبر جمهوری اسلامی در سخنرانی اخیرش به دو نامه تاریخی در سالهای ۶۹ و ۸۱ اشاره کرد و اظهارات منتقدان نظام را به نویسندگان نامهها تشبیه کرد که میخواهند «نظام را به سمت تسلیم» سوق بدهند.
در روزهای اخیر بیانیهها و مطالب متعددی درباره شرایط وخیم کشور و بحرانهای متعدد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در جمهوری اسلامی نوشته شده است و نوک پیکان قریب به اتفاق نوشتهها به سوی آقای خامنهای است. در میان نوشتهها و بیانیهها، راهکارهای متفاوت محمد خاتمی، رئیس جمهور پیشین و میرحسین موسوی، نخست وزیر دوران جنگ برای خروج از بحران، با واکنشهای گستردهای روبرو شده است.
علی خامنهای میگوید «گوش شنوایی» برای شنیدن انتقادات دارد اما در همین هفته گذشته محسن رنانی، استاد اقتصاد و فعال رسانه در یادداشتی با عنوان « سقوط»، از نامهای سخن گفت که به محمدجواد ظریف، وزیر خارجه سابق داده بود تا به دست رهبری برسد اما پس از گذشت دوماه، آقای ظریف نتوانسته بود این نامه را به آقای خامنهای برساند و آقای رنانی ناامیدانه مجبور به انتشار علنی آن شد.
محسن رنانی از جمله چهرههای دانشگاهی است که در سال ۱۳۸۷برای پنج نفر از مسئولان عالی رتبه از جمله رهبر جمهوری اسلامی به شکل اختصاصی کتاب «اقتصاد سیاسی و مناقشه اتمی» را نوشت و در سالهای مختلف نامههایی از جمله «سلام بر ایران، سلام بر رهبری» را در اسفندماه ۹۹ نوشت اما پاسخی برای آنها دریافت نکرد.
نوشتههای امثال آقای رنانی گویای این واقعیت است که دستگاه رهبری اجازه ورود به صداهای منتقد و مخالف را نمیدهد و از منظری رهبر جمهوری اسلامی نیز اعتقادی به چنین نظراتی ندارد و بعضی از آنها را «لطیفههای مسخرهآمیز» میداند؛ چنانکه در دیدار با فرماندهان نیروی هوایی ارتش در ۱۹ بهمنماه بعضی از تحلیلها درباره جوانان دهه هشتادی را رد کرد و آنان را وفادار به انقلاب اسلامی خواند.
به نظر بعضی از تحلیلگران و فعالان رسانه سخنرانیهای اخیر آقای خامنهای نشان میدهد که صدای اعتراضات را نمیشنود یا اهمیتی نمیدهد و حتی به نامهها و هشدارها «دهنکجی» میکند. چنانکه در ۲۹ بهمن ماه امسال نیز در جمع مردم تبریز، به بنبست رسیدن نظام را «تحلیلهای غلط با استدلالهای سست» دانست که هدفشان «منصرف کردن مردم» از انقلاب است.
او در همین سخنرانی گفت «میگویند کشور دارد به قهقرا میرود! چه قهقرایی؟ چرا؟... بعضی گفتند که جمهوری اسلامی به بنبست رسیده؛ خب اگر ما به بنبست رسیدهایم، چرا دشمن اینقدر خرج میکند که ما را به زمین بزند؟ خب ملتی که، حکومتی که به بنبست رسیده، دیگر زمین زدنش که خرج نمیخواهد؛ خودش زمین میخورد».
نامه نهضت آزادی با طعم شکنجه و زندان
آیتالله علی خامنهای در سخنرانی روز پنجشنبه خود در جمع اعضای مجلس خبرگان رهبری، از منتقدان و بیانیههای افرادی مانند خاتمی و موسوی و کسانی که در ماههای گذشته به او نامه نوشتهاند یا اوضاع کشور را تحلیل کردند، اسمی نبرد.
به نظر میرسد او ترجیح داد به نامهها و بیانیههایی که در روزهای اخیر منتشر شده و پر سر و صدا بودند، بی اعتنایی نشان دهد و دو نامه تاریخی را که اتفاقا از نظر محتوا و موارد مطرح شده، شباهت زیادی با اوضاع امروز ایران دارد، انتخاب کند و از آنها نام ببرد.
علی خامنهای در این سخنرانی اکراه داشت که نامی از اعضای نهضت آزادی و حتی اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس جمهور وقت ایران به زبان بیاورد و از آنها به عنوان «یک گروهی و نامه به مسئولی» یاد می کند و میگوید در نامه سرگشاده نوشته شده بود که «ملک و ملت در لبه پرتگاه ویرانی و نابودی است. کی؟ سال ۶۹».
نامه مورد اشاره علی خامنهای در اردیبهشتماه سال ۶۹ با امضای ۹۰ نفر از اعضای نهضت آزادی از جمله مهدی بازرگان، غلامعباس توسلی،عزتالله سحابی، حسین شاه حسینی، هاشم صباغیان، احمد صدر حاج سید جوادی، اصغر غروی و ابراهیم یزدی منتشر شده بود.
در زمان انتشار آن نامه؛ کمتر از یک سال از رهبری آقای خامنهای میگذشت و پایههای قدرت او هنوز تثبیت نشده بود. به نظر میرسد به همین علت بود که اعضای نهضت آزادی ترجیح داده بودند نامه را به آقای رفسنجانی بنویسند، کسی که در اوج قدرت و نفوذ در دستگاه حکومت بود.
در آن نامه خاطر نشان شده بود: «پس از ده سال حکومت مطلقه انحصار و اختناق و انحراف»، امروز کشور «در بنبست و بحرانی از سختی و ناخشنودی و نابسامانی دست و پا میزند» و راهکارهایی برای خروج از این بحران در زمینههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی پیشنهاد داشتند.
آیتالله خامنهای در سخنرانی روز پنجشنبه، اشارهای به سرنوشت امضا کنندگان نامه نکرد اما پس از حدود ده سال از نگارش آن نامه، یعنی در ۱۲ بهمنماه ۱۳۷۸ تعدادی از اعضای نهضت آزادی ایران درباره آن نکاتی را گوشزد کردند.
آنها در اطلاعیهای گفته بودند «۲۳ نفر از امضاکنندگان نامه که به زعم دستاندرکاران از عوامل موثر در انتشار نامه بودند دستگیر شده و عموما تحت سختترین شکنجههای قرون وسطائی قرار گرفتند تا حاضر به مصاحبه تلویزیونی و بیان آنچه بر آنها دیکته میشد، یعنی اعتراف به ارتباط با بیگانگان و جاسوسی در دوران جنگ گردند. به علاوه عدهای نیز در شهرستانها دستگیر و در همان محل زندانی و محکوم شدند».
گفته شده بود که از ۲۳ نفری که زندانی شدند ۱۴ نفرشان حدود ۶ ماه در سلول انفرادی بودند و ۹ نفرشان در دادگاه انقلاب بدون وکیل مدافع و امکان مطالعه پرونده محکوم شدند و در مجموع آنها به ۶ ماه تا ۳ سال زندان و ۲۵ تا ۴۰ ضربه شلاق محکوم شدند.
واکنش اعضای نهضت آزادی ایران به امضای نامه جنجالی، بخاطر این بود که اکبر هاشمی رفسنجانی در سیام آذرماه سال ۷۸ در جمع کثیری از خبرنگاران داخلی و خارجی درباره بازداشت اعضای نهضت آزادی با «زیرکی» گفته بود «بازداشتها اگر مربوط به نامه میشده کار نادرستی بوده است و طبعا ما هم باید رسیدگی میکردیم، اما اگر مربوط به نامه مذکور نبوده، باید مسیر طبیعی خودش را طی میکرد و بعید است مربوط به نامه باشد».
مجلس ششم و «جام زهر»
در حالی که اکثریت مجلس ششم با اصلاحطلبان بود، ۱۲۷ نفر از نمایندگان مجلس در ۳۱ اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۱ در نامهای به آیتالله خامنهای از «حساسیت شرایط، فرصت اندک و بزرگی خطر» در پیش روی ایران صحبت کرده بودند.
نمایندگانی مانند محسن آرمین، بهزاد نبوی، حسین انصاریراد، فاطمه حقیقتجو، احمد بورقانی، محمدرضا خاتمی، محسن صفایی فراهانی و علی شکوریراد در این نامه گفته بودند «اگر جام زهری باید نوشید، قبل از آنکه کیان نظام و مهمتر از آن، استقلال و تمامیت ارضی کشور در مخاطره قرار گیرد، باید نوشیده شود.»
آنها با اشاره به تحولات جهانی خواهان خروج انزوای سیاسی و استقبال از طرح گفتوگوی تمدنها و به نوعی خواهان حل روابط ایران و آمریکا شده بودند.
امضا کنندگان نامه همچنین با اشاره به بحث برگزاری «رفراندوم» برای تغییر نظامهای منطقه از جمله ایران، نوشته بودند «بهترین شیوه مواجهه با چنین ترفندهایی را نه ایجاد جامعه ای تک صدایی و تشدید روشهای اقتدارگرایانه و مرعوب کننده، بلکه آشتی با مردم و استقرار و تمکین به روند مردمسالاری واقعی از جانب حکومت می دانیم».
در بخشی از نامه، امضاکنندگان نامه خواهان اصلاحاتی در دستگاه قضایی، شورای نگهبان، مقابله با فساد و فراهم کردن زمینه فعالیت نهادهای مدنی و سیاسی شده و پیشنهاد کرده بودند حکومت بخاطر «همه قصورها و سوء تدبیرها» از مردم پوزش بخواهد و به رای مردم تمکین کند تا زمینه «وحدت ملی» فراهم شود.
انتشار نامه اصلاحطلبان مجلس با واکنش تند و عصبانیت محافل نزدیک به رهبری جمهوری اسلامی از جمله روزنامه کیهان روبرو شد و آن را «گستاخانه» و «تعرض به اختیارات رهبری» خواندند.
امضا کنندگان نامه برای مجلس هفتم رد صلاحیت شدند و در اعتراض به اقدام شورای نگهبان، مجبور به تحصن و استعفا از نمایندگی مجلس شدند. اما حکومت زیربار این فشارها نرفت.
سرنوشت «سیاسی» اکثر نمایندگان اصلاحطلب مجلس ششم، کم و بیش شبیه اعضای نهضت آزادی شد. عملا پس از نمایندگی مجلس قریب به اتفاق آنها از صحنه اجرایی و قانونگذاری کشور کنار گذاشته شدند، تعدادی زندانی شدند، از کشور خارج شدند یا به حاشیه رانده شدند.
«سقوط» و نامههایی که به مقصد نمیرسند
مرور نامههایی که بخصوص در سالهای اخیر به رهبر جمهوری اسلامی نوشته میشود، نشان میدهد روند حکمرانی در ایران به گونهای پیش رفته که نظام تصمیمگیری به دستگاه رهبری ختم میشود.
در سالهای اخیر روسای جمهور پیشین اعم از محمد خاتمی، محمود احمدینژاد و حسن روحانی، روسای قبلی مجلس مانند مهدی کروبی و علی لاریجانی نامههایی به رهبری نوشتهاند، همچنین میتوان لیست بلند وبالایی از نمایندگان گذشته و فعلی مجلس، استادان دانشگاه، اقتصاددانان، علما و روحانیون، احزاب و تشکلهای سیاسی و مدنی را به فهرست نویسندگان نامه به علی خامنهای اضافه کرد.
در جریان اعتراضات اخیر بیش از هر زمانی نگاهها به تصمیمات و اقدامات آقای خامنهای معطوف شده است.
چنانکه پیشتر اشاره رفت، محسن رنانی، اقتصاددان در نامه هشدارآمیزی با عنوان «سقوط»، با اشاره به دستاوردهای معترضان در خیابانها، راه و نجات حمهوری اسلامی را «انقلاب از بالا» و تغییر در ساختار نظام حکمرانی وساختارها دانسته است.
او معتقد است تمام الزامات و زمینههای «سقوط» جمهوری اسلامی فراهم شده است و اکنون تنها با «انقلاب از بالا» میتوان «انقلاب از پایین»(انقلاب مردم علیه حکومت) را منتفی کرد؛ وگرنه «انقلاب از پایین» بهطور طبیعی رخ خواهد داد.
آقای رنانی تغییرات ساختاری در حکومت را در اراده و توان آقای خامنهای میبیند واز او می خواهد دست به اصلاحات بزند.
این محقق شناخته شده میگوید «حکومت باید بداند که با ثبات کنونی اوضاع، غره نشود و رجز نخواند، که فرصتش اندکتر از آنی است که گمان می کند».
با وجود اینگونه نگرانیهای کارشناسان، نشانهای از تغییرمواضع آقای خامنهای نیست و همچنان روی «استقامت و مقاومت» بر روی اصول تاکید دارد و تحریمها را نعمت میداند و کشور را در مسیر پیشرفت توصیف میکند.
ناصر دانشفر، محقق و فعال رسانه، دیروز در کانال تلگرامیاش در واکنش به سخنان اخیر آقای خامنهای نوشته «شوربختانه رهبر انقلاب خود را یگانه بصیر این گیتی می دانند و هر نگاه و نگرش مغایر بینش خود را عین باطل میپندارند. بدیهی است که سیر و سلوکی اینگونه را، امکان تغییر و تحول نیست و لذا باید به اهل فکر و اندیشه حق داد که عطای مشورت دادن به حضرت ایشان را به لقایش ببخشایند».
آقای دانشفر با اشاره به جنبش سبز و انتخابات جنجالی سال هشتاد و هشت براین باور است که رهبر جمهوری اسلامی تغییرات بنیادی داشته و میگوید «بر این گمانم که آقای خامنه ای در ارائه استدلال و برهان عاجز گردیده و بدین خاطر زبان به دشنام گشوده است».