ایرج کلانتری؛ درگذشت یک معمار مدرن با یک امضایی شخصی
- بیتا ملکوتی
- روزنامهنگار و منتقد فرهنگی هنری
ایرج کلانتری، یکی از معماران برجسته ایرانی که در روز سهشنبه، دوم اسفندماه درگذشت، از جمله چهرههای شاخصی بود که علاوه بر آثار معماری منحصر به فردی که خلق کرد، الهامبخش نسلی از معمارانی شد که بر سر کلاسهایش از او آموختند.
آقای کلانتری در زمان مرگ، ۸۵ ساله بود. از او علاوه بر آثار معماری بسیاری که در ایران و خارج از ایران به جای مانده، تالیفاتی نیز منتشر شده که علاوه بر پژوهشهایی مانند بررسی معماری سواحل خلیج فارس یا علل حاشیهنشینی در شهرهای بزرگ، برخیشان تلاشهایی هستند برای تنظیم قوانین و مقررات لازم برای شهرسازی.
او هچنین در طول سالهای فعالیتش بارها جوایز مختلف معماری را به دست آورده بود و به عنوان یکی از معماران مهم ایرانی، از جمله مشاوران طرحهای بزرگ و کلان شهرسازی در ایران نیز محسوب میشد.
طراحی خانه مسکونی به مثابه یک اثر هنری
ایرج کلانتری طالقانی در سال ۱۳۱۶ در تهران بهدنیا آمد و تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی ارشد در رشته معماری، در سال ۱۳۴۰، در دانشکده هنرهای زیبای تهران به پایان رساند.
آقای کلانتری از سال ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۰ در وزارت کشور، بر روی طرحهای هادی روستایی کار میکرد؛ طرحهایی که نقشههایی مدرن برای بهینه کردن استفاده از زمینهای کشاورزی، مسکونی یا تجاری در روستاهای کشور محسوب میشوند.
او در سال ۴۲، گروه مشاوره معماری را راه انداخت و در سال ۱۳۵۰، دفتر مهمندس مشاوره کلانتری و دارایی و در سال ۱۳۵۳، شرکت باوند را پایهگذاری کرد.
او از دهه ۴۰ خورشیدی فعالیت خود را در حیطه ساختن خانههای شهری در تهران آغاز کرد؛ فعالیتی که تا سالهای آخر عمر پربارش ادامه داشت.
علی مقدم، معمار و خواهرزاده آقای کلانتری در گفتوگو با بیبیسی فارسی میگوید: «ویژگی و امضای طراحی معماری ایرج کلانتری در قبل از انقلاب، طراحی خانههای مسکونی او بود. خانههای برخی از روشنفکرانی که به او در طراحی مدرن ساختمانهایش، آزادی عمل میدادند.»
سینا احمدی، معمار و بنیانگذار «دفتر طراحی دایره» نیز در گفتوگو با بیبیسی فارسی میگوید، او از اساتید معماری ایران است که در طراحی ساختمانهای مسکونی، «امضای شخصیاش» قابل شناسایی است.
او میگوید: «طراحیهای بناهای مسکونی او با اینکه از یک معمار مدرن آمدهاند، اما رگههایی از معماری ایرانی دارند، بدون آنکه عناصر دیداری معماری ایرانی را داشته باشند. همانند زوج نجف دریابندری و فهمیه راستکار؛ خانهای که با یک حیاط مرکزی کوچک، فضای جذاب و دلانگیزی برای زندگی داشت که البته تخریب شده است.»
آقای کلانتری طراح خانههای چندین شخصیت سرشناس دیگر را هم برعهده داشته است. مهشید امیرشاهی، نویسنده، ثمین باغچهبان، آهنگساز، علی نوری از مدیران انتشارات فرانکلین، محسن هشترودی، ریاضیدان و خانه پرویز کلانتری، برادرش که نقاش نوگرای مطرح ایرانی است و ۶ سال زودتر از برادرش، چشم از جهان فروبست، همه توسط او طراحی شده بودند.
از دیگر آثار مطرح ایرج کلانتری در قبل از انقلاب، میتوان به ساختمان انتشارات فرانکلین در چهارراه جهان کودک تهران، دانشکده مدیریت در خیابان عباسآباد تهران، مجموعه جهانگردی در میگون و هتل سفیدکنار در بندرانزلی اشاره کرد. البته برخی از این آثار در طول سالیان با تغییراتی روبهرو شدهاند.
مهاجرت یکساله و بازگشت به ایران
ایرج کلانتری در سال ۱۳۵۹ به آمریکا مهاجرت کرد و دفتری برای طراحی و ساختمانسازی به نام «کاسپین» راهاندازی کرد. اما تنها یک سال بعد به ایران بازگشت و تا پایان عمرش، معماری ایران را از خدمات خود بهرهمند ساخت.
در این دوران، او طراحی چندین ساختمان مهم را انجام داد که از برجستهترینهایشان میتوان به این آثار اشاره کرد:
- دانشکده امام خمینی قزوین
- سفارت ایران در گرجستان
- ساختمان مجلس جیبوتی
- دانشکده مهندسی انرژی شریف
- مرکز تجاری جیبوتی
- ساختمان مسکونی برای عباس آخوندزاده، وزیر سابق مسکن
- مجموعه مسکونی طرح نواب
- استانداری کرمان
- اقامتگاه سفیر ایران در ایروان
- ایستگاههای قطار شهری مشهد و تبریز
برخی منابع از او به عنوان طراح فرودگاه امام خمینی نیز نام بردهاند. اما علی مقدم میگوید اگرچه او سرپرست تیم طراحی فرودگاه امام خمینی بود، اما طراح اصلی این فرودگاه یک فرانسوی است.
آقای مقدم میگوید: «برای ساخت این فرودگاه، چهار شرکت مشارکت داشتند. شرکت کیسون که پیمانکار بود، دو شرکت آتک و باوند مشاور بودند و شرکت عادلپور که یک شرکت فرانسوی راهسازی بود. ایرج کلانتری سرپرست تیم طراحی بود اما طراح اصلی فرودگاه امام پل اندرو طراح فرانسوی و طراح فرودگاه شارل دوگل بود.»
تدریس و شاگردانی که خود معمارانی برجسته شدند
ایرج کلانتری همچنین سالها در دانشگاههای مختلف تدریس میکرد و شاگردان زیادی را پرورش داد که بسیاری از آنان از معماران معتبر و متبحر جامعه معماران ایران شدهاند.
از دانشگاههایی که آقای کلانتری تدریس میکرد، میتوان به دانشگاه تهران، دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد و دانشگاه علم و صنعت اشاره کرد که همگی از مهمترین مراکز آموزشی معماری ایران محسوب میشوند.
سینا احمدی که از شاگردان او در دانشکده هنر و معماری نیز بوده به بیبیسی فارسی میگوید: «استاد کلانتری از استادانی بود که احاطه کاملی به انواع شکل هنر داشت. فیلم زیاد میدید و سینما را میشناخت. در موسیقی هم شناخت بسیاری داشت و در نقاشی هم صاحب سبک و نظر بود. او به آمیخته بودن هنرها اعتقاد داشت و دیدگاه بینابینی هنری را همیشه مد نظر قرار میداد و ما را به داشتن این دیدگاه تشویق میکرد.»
علی مقدم نیز خصوصیات شخصیتی داییاش را چنین توصیف میکند: «او بسیار مدرن، متجدد و یک روشنفکر واقعی بود. هم او هم برادرش پرویز کلانتری این خصوصیات خود را از مادرشان که زنی روشنفکر و دوستدار هنر و تحصیل بود، به ارث برده بودند.»
آقای مقدم همچنین دایی خود را مردی میداند که بسیار از زمان خودش جلوتر بود و به همین خاطر به جوانان اهمیت زیادی میداد و با آنها معاشرت زیادی داشت.
معماری تحسین شده
ایرج کلانتری در طول عمر ارزشمندش، جوایز بسیاری را دریافت کرده است. از جمله در سال ۱۳۷۳، طرح او و شیخ زینالدین، برای بناهای فرهنگستان جمهوری اسلامی، رتبه چهارم را کسب کرد و در سال ۱۳۸۱، طرح او برای ساختمان مرکزی صنعت نفت، رتبه اول را نصیب خود کرد.
از دیگر جوایز آقای کلانتری میتوان به رتبه نخست طرح او برای مجتمع مسكونی كاركنان فولاد اهواز و دانشگاه پتروشیمی ماهشهر اشاره کرد.
ایرج کلانتری همچنین در سال ۱۳۸۱، از طرف جامعهی مهندسان معمار ایران، عنوان «معمار سال» را به خود اختصاص داد.
از ویژگیهای طراحی ایرج کلانتری که از معماران تاثرگذار متاخر نسل دوم معماری معاصر ایران به شمار میآید، میتوان به ظرافت در طراحی و اجرای جزئیات، زیبایی در عین سادگی، عملگرایی و کارکردگرایی در عین نوگرایی و پیروی از مکتب مدرنیسم در معماری در عین صاحب امضای شخصی بودن، اشاره کرد.
علی مقدم ویژگی بارز طراحیهای ایرج کلانتری را اهمیت زیبایی برای او میداند: «او زیبایی را در سادگی باور داشت. برای زیبایی اهمیت ویژگی قائل بود و سلیقه را مهم میدانست. دلیل اعتبار او در معماری قبل و بعد از انقلاب ایران، صداقتی بود که چه در طراحی، چه در مسائل فنی معماری و چه در زندگی شخص داشت. او همیشه با حسادت در جنگ بود و با راستگویی در صلح.»