«شبح اپراتور، یک پیشگویی»: ثبت تاریخ از زبان تخیل
- بیتا ملکوتی
- روزنامهنگار و منتقد فرهنگی هنری
در اولین رمان هادی کیکاووسی، نویسنده بندرعباسی مقیم پراگ، «شبح اپراتور، یک پیشگویی»، با فضایی روبرو هستیم که به شدت بومی و شخصی است و به همان اندازه جهانی و متعلق به تمام انسانهایی که در زندگی خود طعم زیستن تحت سلطه نظامهای توتالیتر را چشیدهاند.
فضایی که گربه و بز و خر و نخل و خور و دریا، شخصیتهای سخنگو هستند و طرف درست تاریخ ایستادهاند، در حالیکه اشباح بادهایی هستند که از گورهای سوزانی آمدهاند و با وقوع انقلاب ۱۳۵۷ در ایران، تبدیل به طوفانی شدهاند که میآیند و در راه خود هر چه آبادانی است، ویران میکنند، خانهها را مصادره میکنند، کتابها را میسوزاندند، حیوانات را میکشند و دریا را به گودالی از لجن تبدیل میکنند.
اما آنچه رمان کیکاووسی را از آثاری با مضامینی مشابه، متمایز میکند، سبک نوشتاری او و تمهیدات ادبی است که در این رمان بکار برده است. او با وام گیری از عناصر فرهنگی و اجتماعی خطه جنوب ایران در مناطقی چون بندرعباس، هرمز و میناب، فضای یگانه داستانی خود را میسازد. فضایی که کاملا منحصر به فرد است وشبیه هیچ رمان ایرانی دیگر نیست.
در فضای داستانی او، راوی میتواند گربهای باشد که از دست اشباحی که دائما دورسر او میچرخند، یک روز خوش ندارد. بزی باشد که روزی مرد دانایی بوده و حالا همه به چشم یک دیوانه به او نگاه میکنند و چارهای ندارد که تنها با خور دمخور باشد. خری باشد که از بخت بد، تمام تنش را شعار مرگ بر این و آن نوشتهاند. کودکانی هستند که تنها بازیشان سنگ زدن به پنجرهها و قابهای فلزی تیر چراغ برقهاست. زنیست که به خاطر حفظ کتابها، خودش را آنقدر در خانه حبس میکند تا همدم مارها و عقربها شود.
در این رمان خاک سرخ هرمز خودش صاحب شخصیت است و قایقهای ماهیگیری به گل نشسته و آن آهوی خوش چشم و خوش خرام که حالا گیر اشباح افتاده و کسی از سرنوشت او بیخبر است. آیا آهو را کشتهاند، کباب کردهاند و خوردهاند؟ چشمهای نگران آهو تا آخر کتاب، مخاطب را رها نمیکند.