«شب عجیب وطن» و آغوش «دختران ایران» که سانسور شد
رویارویی دوباره ناهید کیانی و کیمیا علیزاده در المپیک پاریس، با کلیدواژه «وطن» و اشاره به موضوعاتی همچون مهاجرت و زنان در کانون توجه ایرانیان است. کیانی این بار برد و با رسیدنش به فینال راه برای برنز گرفتن علیزاده باز شد.
سانسور صحنه بغل کردن طولانی این دو بر سکوی مدالها در تلویزیون ایران و اکراه گزارشگران صداوسیما از نام بردن از کیمیا علیزاده و همزمان اشاره بعضی مقامات به امکان بازگشت او به ایران واکنشهای بسیاری برانگیخته است.
آنها پس از عکس سلفی یادگاری کیمیا علیزاده (برنز) و ناهید کیانی (نقره) بر سکوی مدالهای وزن ۵۷ کیلوگرم تکواندو، همدیگر را طولانی در آغوش گرفتند اما تصاویر آن در پخش زنده تلویزیون ایران سانسور شد.
در میان رسانهها و کاربران نزدیک به جمهوری اسلامی هم برخورد دوگانهای با کیمیا علیزاده دیده میشود.
خبرگزاری تسنیم، نزدیک به سپاه از یک طرف طعنه میزند «اصالت اتفاقی نیست» و از طرف دیگر میگوید «دختر به مام وطن وطن برگرد.»
رسول خادم، ملیپوش سابق و از چهرههای حامی اعتراضات در ایران با بازنشر صحنه در آغوش گرفتن آنها نوشت: «ایران سرزمین همه ماست. زنان سرزمین من، بالاتر از مدال ...»
شاهزاده رضا پهلوی پس از مسابقه نخست و باخت کیمیا در توییتی نوشت: «من هم برای ناهید کیانی در رقابت فینال آرزوی پیروزی و کسب مدال طلا را دارم، و هم امیدوارم کیمیا علیزاده در ادامه بتواند مدال باارزش برنزش در المپیک ریو را تکرار کند. اما فارغ از هر نتیجهای، ناهید و کیمیا هر دو برنده این صحنه هستند؛ و بازنده، رژیم پلید و اهریمنی جمهوری اسلامی است.»
آذر منصوری، رئیس جبهه اصلاحات هم با بازنشر این تصویر نوشت: «این حرکت مهربانانه دختر قهرمان ایران ناهید کیانی برای در آغوش کشیدن کیمیا علیزاده -با هر رؤیایی که از ایران مهاجرت کرده است- باید برای همه ما درس آموز باشد. باید آغوش وطن برای بازگشت همه سرمایه هایی که از ایران رفته اند باز باشد. پلی باشیم برای این بازگشت.»
علی بهادری جهرمی، سخنگوی دولت رئیسی در پیام تبریکش به ناهید کیانی از «آغوش باز وطن برای کیمیاها» نوشت.
منتقدان میگویند چهرههای دولت پیشین در این مدت مواضعی «تبلیغاتی» اتخاذ کردهاند و اشاره میکنند که مهاجرت کیمیا و دیگر استعدادهایی که در این چندساله ایران را ترک کردهاند، تصمیمی یکشبه نبوده و در پی زنجیرهای از دلایل که برای آنها موجه بوده، رخ داده است.
اما برای بعضی، از جمله شروین حاجیپور، رویارویی ناهید و کیمیا تلخ بود.
خواننده ترانه اعتراضی «برای...» در حساب ایکسش نوشت: «بغضمون ترکید از این قصه ی “ایرانی مقابل ایرانی”، نذارین برن این بچه ها، نذارین مقابل هم قرار بگیرن».
کلیپهایی احساسبرانگیز هم از تصاویر مسابقه این دو بر روی ترانه «سرنوشت» از شادمهر عقیلی دست به دست میشود که در آن شادمهر میخواند: «با کی میجنگی عزیزم؟ من ببازم تو نبردی»
بسیاری از کاربران که پس از رویارویی آن دو احساساتی شده بودند به شبکههای اجتماعی آمدند و از ابعاد انسانی، اجتماعی این مسابقه ورزشی نوشتند.
لحظات طولانی در آغوش گرفتن ناهید کیانی و کیمیا علیزاده بازتاب گستردهای یافت و بعضی از کاربران به نیاز جامعه ایران به همگرایی و نزدیک شدن گروههای مختلف اجتماعی تاکید کردند.
هر چند هنوز گروهی از کاربران مخالف جمهوری اسلامی میان ورزشکاران داخل و خارج ایران تفاوت قائل میشوند اما نکته قابل توجه در این دوره المپیک و پس از کارزاردو سال پیش علیه تیم ملی فوتبال ایران، کمرنگ شدن محسوس میزان نگاههای سیاسی واگرایانه به ورزشکاران اعزامی به المپیک ۲۰۲۴ پاریس است.
بعضی از فعالان با پیش کشیدن موضوع «زنستیزی پنهان» میپرسند که چرا مهاجرت کیمیا علیزاده این حجم واکنش منفی را ایجاد کرده اما مهاجرت چند برابری ورزشکاران مرد ایرانی در این سالها این چنین مورد حمله قرار نگرفته است.
هر چند کیمیا علیزاده به دلیل اینکه نخستین زن مدالآور المپیک در تاریخ ایران است، مورد توجه ویژه مقامات و افکار عمومی است اما در دو دهه گذشته سیر مهاجرت ورزشکاران ملیپوش ایران به خارج از کشور روند صعودی گرفته است.
نگاهی به ترکیب تیم پناهندگان المپیک ۲۰۲۴ پاریس نشان میدهد حدود نیمی از تعداد آنها ورزشکاران ایرانی هستند، از بدمینتون تا وزنهبرداری.
شاید ابراز نظرهای صریح کیمیا علیزاده درباره محدودیتهای زنان و حجاب اجباری، آن هم چند سال پیش از اعتراضات سراسری موسوم «زن، زندگی، آزادی» در هدف قرار گرفتنش در برابر دشنامهای مجازی و کارزارهای نهادهای نزدیک به محافل امنیتی ایران تاثیرگذار بوده است.
یک روز پیش از آغاز مسابقات تکواندو، کمپانی تولید پوشاک ورزشی نایک ویدیویی انگیزشی از کیمیا علیزاده منتشر کرد که بسیار مورد توجه قرار گرفت. علیزاده در تبلیغ جدید کمپانی نایک با شعار «پیروزی کار هرکسی نیست» میگوید که حقوقش، صدایش، کشورش و همهچیزش را «باخته» اما شوقش برای برنده شدن را نه.
امری که در این چند سال درستی آن را نشان داده است؛ از مصدومیت طولانی و مهاجرت تا بازیافتن صدای خودش و رفتن دوباره روی سکوی المپیک.