طالیسفر
بفتح طا و الف و کسر لام و سکون یاء مثناه تحتانیه و سین مهمله
و فتح فا و راء مهمله
در ماهیت آن
اختلاف بسیار است بعضی کویند آن پوست درختی است که از بلاد هند
آورند اندک از دارچینی ضخیم تر و صلب تر با اندک حدت و خوش بوئی کمی و اشقر و چون کهنه
کردد مائل بسیاهی شود و کفته اند عروقی است باریک بیرون آن اغبر و اندرون آن زرد و
بوی آن شبیه ببوی زعفران و با عفوصت و تیزی و شاید زرنب باشد که بهندی طالیس پتر نامند
و آن برک درختی است باریک بیرون آن اغبر و اندرون آن زردرنک
طبیعت آن
مختلف القوی با جوهر ارضی غالب معتدل در کرمی و سردی و مائل بحرارت
و خشک در سوم و بعضی کرم و خشک در دوم دانسته اند
افعال و خواص آن
جهت لقوه و فالج و نفث الدم و نزف الدم و حبس سیلانات و اسهالات
بواسیر و قروح امعا و مضمضه بطبیخ آن با سرکه جهت درد دندان و نکاهداشتن آن در دهان
جهت قلاع سفید آن و ضماد آن خشک کنندۀ دانۀ بواسیر مقدار شربت آن تا یک مثقال بدل آن
چهار دانک وزن آن کمون و نیم وزن آن ابهل و کویند بدل آن بوزن آن سنبل و نیم وزن ساذج
و کویند ابهل و مقل مساوی آن مضر رئه مصلح آن عسل است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
///////////
طالیسفر
بیونانی دارکیه خوانند و ماقو نیز گویند و صاحب منهاج گوید ورق
زیتون هندی بود و آن قشری هندی بود و صاحب جامع اقوال بسیار آورده اول گفته بسباسه
است و دیگر از قول ابن جلجل گوید که لسان العصافیر بود و دیگر گفته که عرق درختی هندی
بود و دیگر گفته که عرق درخت توت است که کرم ابریشم برگ آن را خورد و این اقوال خلاف
است و قول دیگر گوید مجوسی که ورق زیتون هندی است و این موافق قول صاحب منهاج بود و
صاحب منهاج و صاحب تقویم تحقیق نکردهاند که چیست و مؤلف گوید بیخ زیتون هندی است و
باقی اقوال خلاف است و آن پوستی سبزتر از دارچینی و سختتر و میل بسیاهی زند و طعم
آن بغایت عفص بود و اندک عطریتی دارد و جالینوس گوید در وی هیچ گرمی و سردی نبود و
گویند خشک بود و ابن عجری گوید گرم و خشک بود در دویم و مجوسی گوید معتدل بود در گرمی
و سردی و سردی وی در دویم بود و از برای ضرب و قرحه امعا و نزف دم بواسیر و فالج و
لقوه نافع بود و شربتی از وی یک مثقال بود و چون بسرکه بپزند و بدان مضمضه کنند درد
دندان را ساکن گرداند و قلاع سفید زایل کند و گویند مضر بود به شش و مصلح وی عسل بود
و دیسقوریدوس گوید بدل طالیسفر چهار دنک وزن آن کمون بود و نیم وزن آن سنبل و نیم وزن
آن ساذج و گویند بدل وی مقل و ابهل بود مساوی
////////////
طالیسفر. [ ف َ ] (معرب ، اِ) بقول دزی
(ج 2 ص 19) بصورتهای طالیشفَر و طالیشقر و طالیَشفَر و طالشقیر در کتب گوناگون عرب
آمده است چنانکه در تذکره داود ضریر انطاکی
نیز طالیشقر است ولی صورت معروف آن همین طالیسفر است . آن را مرادف بسباسه ، دارکیسه
. لسان العصافیر. ماقر ۞ بیخ درخت توت ، تیواج ختائی ، پوست بیخ زیتون هندی ، برگ زیتون
هندی و غیره آورده اند. صاحب برهان گوید: «طالیسفر» بر وزن فالیزگر به لغت یونانی پوست
بیخ زیتون هندی است و بعضی گویند برگ درخت زیتون هندی باشد. ابن البیطار آرد: غافقی
آن را دارکیسه خوانده و بسیاری از مردم برآنند که طالیسفر همان بسباسه است ولی این
نظر درست نیست و حُنین این دارو را که در کتاب دیسقوریدس طالیفسر آمده است بنام یونانی
آن «ماقر» ذکر کرده است . و تنها ابن جلجل گمان کرده که طالیفسر را لسان العصافیر گفته
اند و آن را ریشه های درختی هندی دانسته اند. دیگری گفته است : طالیسفر ریشه های گیاهی
است که کرم ابریشم از آن تغذیه میکند. مجوسی گوید: داروی مزبور برگ درخت زیتون هندی
است . دیگری آن را پوستهای درختی هندی دانسته که به یونانی بنام دارکیسه معروف است
. دیسقوریدس در کتاب اول گوید ماقر پوست درختی است که آن را از بلاد یونان آرند. رنگ
آن بسرخ سپپدی غلیظی زند، بسیار قابض است و گاهی آن را برای خونروی و زخم روده و سیلان
فضولات به شکم ، نوشند. جالینوس در کتاب هفتم گوید: این دارو پوست درختی است که آن
را از هند آرند. مزه آن سخت گس و زبان گزو
اندکی تیز و قدری معطر است و مانند ادویه ای که ازهند آرند خوشبو باشد و گوئی این پوست
از جوهرهای گوناگونی ترکیب یافته است که بیشتر آنها زمینی و اندکی از آنها جوهر لطیف
گرم است و به همین سبب سخت مایه خشکی و قبض میشود و آن را به داروهائی در می آمیزند
و تر کنند که برای شکم روی و زخم روده سودمنداند زیراداروی مزبور در درجه سوم چیزهائی است که مایه خشکی باشند. و اما از لحاظ گرمی و سردی ، در هیچیک
تاثیر آشکاری ندارد. غافقی گوید: و آنچه از گفتار دیسقوریدس و جالینوس درباره این دارو مستفاد میشود این است که طالیسفر به هیچ
رو از انواع بسباسه نیست ، زیرا بسباسه دارای اندکی قبض باشد و حرارت بر آن غالب است
در صورتی که طالیسفر بگفته دیسقوریدس پوست
رقیقی است نه درشت و با این خاصیت به «ارماک » شبیه تر است .
ابن عمران گوید: طالیسفر ریشه های باریکی
است دارای پوست خاکی رنگ و درون زردرنگ و تندمزه و زبان گز میباشد و بوی آن مانند بوی
زعفران تند است و آن گرم و خشک در درجه دوم
است و بویژه برای بواسیر و ورمهای درون و بیرون سودمند است .
مجوسی گوید: طالیسفر در سردی و خشکی در
درجه دوم است . مطبوخ آن با سرکه درد دندان
را سودمند است و هرگاه آب مطبوخ آن را در دهان گیرند بیماری قلاع سفید را سودمند باشد.
بدیغورس گوید: بدل طالیسفردو ثلث وزن آن زیره و نصف وزن آن ابهل است . رازی و اسحاق
بن عمران نیز گفته او را آورده اند. (از مفردات
ابن البیطار ج 2). و صاحب مخزن الادویه آرد: بفتح طا،در ماهیت آن اختلاف بسیار است
بعضی گویند آن پوست درختی است که از بلاد هند آورند. اندک از دارچین ضخیم ترو صلب تر
بااندک حدت و خوشبوئی کمی و اشقر و چون کهنه گردد مایل بسیاهی شود و گفته اند عروقی
است باریک بیرون آن اغبر و اندرون آن زرد و بوی آن شبیه ببوی زعفران و با عفونت و تیزی
و شاید زرنب باشد که به هندی طالیس نیز نامند و آن برگ درختی است باریک بیرون آن اغبر
و اندرون آن زردرنگ . طبیعت آن مختلف القوی با جوهر ارضی غالب معتدل در گرمی و سردی
و مایل بحرارت و خشک در سوم و بعضی گرم و خشک در دوم دانسته اند.
افعال و خواص آن : جهت لقوه و فالج و نفث
الدم و نزف الدم و حبس سیلانات و اسهالات بواسیر و قروح امعاء و مضمضه به طبیخ آن با
سرکه جهت درد دندان و نگاه داشتن آن در دهان جهت قلاع سفید آن و ضماد آن خشک کننده
دانه بواسیر. مقدار شربت آن تا یک مثقال . بدل آن چهار
دانگ ِ وزن آن کمون و نیم وزن آن ابهل ، و گویند بدل آن بوزن آن سنبل و نیموزن ساوج
، و گویند ابهل و مقل تساوی آن مضر ریه ، مصلح آن عسل است . (مخزن الادویه ص 374).
حکیم مومن آرد: طالیسفر در ماهیت آن اختلاف کرده اند بعضی او را
برگ زیتون هندی میدانند و حال آنکه در هند زیتون نمیباشد و جمعی بیخ درخت توت و پوست
درخت لسان العصافیر و بسباسه دانسته اند و حقیر فرقی میان او و تیواج ختائی در افعال
و غیره نمی یابم و در حرف «تا» مذکورشد. وی ذیل تیواج ختائی آرد: پوست درختی است شبیه
به پوست درخت چنار و گویند پوست درخت لسان العصافیر بلاد ختا است و ظاهراً طالیسفر
باشد در آخر دوم گرم و خشک و قابض و بسیار تلخ و با ماست چکیده و ربوب قابضه جهت اسهال
مزمن بارده و قطع خون بواسیر و ضماد او با سرکه جهت درد سر و اورام رخوه و سنون او
جهت درد دندان و تقویة لثه و نزله رطوبی و
بخور او جهت رفع وبا و طاعون عجیب الاثر است ، و بدستور جهت بواسیر و شقاق مقعد و درد
آن و درد رحم و فرزجه او جهت قطع سیلان رحم
و حیض مفید است ، و نیم مثقال آن را با یک مثقال نیلوفر در حبس اسهال مجرب و قدر شربتش
تا یک مثقال و مضر محرورین و معطش و مورث التهاب احشاء و مصلحش کتیرا و ربوب فواکه
. (تحفه حکیم مومن ). داود ضریر انطاکی ذیل
طالیسقر آرد: گیاهی است که در سرزمین دکن میروید و دارای فوایدی است برگهای دقیق صلبی
دارد که بزردی زند و مزه آن تند و تلخ است
. در میانه آن خطهائی است و هرگاه خشک شود
و در یکدیگر پیچد، چنانکه گوئی پوست درخت است و از اینجا گمان کرده اند که آن بسباسه
است و برخی گویند برگ زیتون هندی است در صورتی که در هند زیتون یافت نشود و شگفت ترآنکه
گفته اند طالیسقر ریشه های توت است . و آن گرم و خشک در دوم است هر خونروی را سودمند
باشد و رطوبت ها را ببرد و شربت و طلاء آن بواسیر را بهبود بخشد و برای بیشتر دردهای
دهان و دندانها و قلاع هرگاه آن را با سرکه مطبوخ کنند و در دهن گیرند مفید است . و
آن زیان میرساند ولی مصلح آن بستان است و شربت آن بقدر یکدرم است . و بدل آن دو ثلث
وزن آن زیره و نیم وزن آن ابهل است . (تذکره داود ضریر انطاکی ص 218). صاحب اختیارات بدیعی آرد:
به یونانی دارکیسه خوانند، و باقر نیز گویند. و صاحب منهاج گوید ورق زیتون هندی است
، و آن تسوری هندی بود، و صاحب جامع اقوال بسیار آورده است ، اول گفته که بسباسه است
دیگر قول ابن حلحل آورده که لسان العصافیر است ، و دیگر گفته که عرق شجر هندی است ،
و دیگر گفته که عرق درخت توت است که کرم ابریشم برگ وی میخورد، و این قولها خلاف است
و این موافق قول صاحب منهاج است ، و صاحب جامع تحقیق نکرده که چیست ، مولف گوید:پوست
بیخ زیتون هندی است ، و باقی همه قولها خلاف است و خطا. و آن پوست سطبرتر از دارصینی
است و صلتبر، ومیل به سیاهی زند، و طعم آن بغایت عفص است و قابض ، و اندک عطریتی داشته
باشد، و جالینوس گوید در وی هیچ گرمی و سردی نبود، و گویند خشک بود. در سوم و ابن عمران
گوید گرم و خشک بود در دوم ، و مجوسی گوید معتدل بود در گرمی و سردی ، و خشک بود در
دوم . ذرب را نافعبود و قرحه امعاء و نزف دم
و بواسیر و فالج و لقوه ، و مقدار ماخوذ از وی یک مثقال بود، و چون بسرکه پزند و از
آن مضمضه کنند درد دندان را نافع بود و قلاع را زایل کند، چون آب وی را در دهان نگاه
دارند، و گویند مضر بود به شش ، و مصلح وی عسل بود. دیسقوریدس گوید بدل آن چهار دانک
وزن آن کمون بود، و نیم وزن ازابهل است ، و رازی و اسحاق بن عمران همچنین گویند، و
گویند بدل وی بوزن وی سنبل و نیم وزن وی سادج . و گویند بدل وی مقل و ابهل بود مساوی
. (اختیارات بدیعی ). و خوارزمی ذیل ماقر آرد ماقر پوست نباتی است که از هند آرند.
(مفاتیح ). و صاحب بحرالجواهر گوید برگ زیتون هندی است و آن را لسان العصفور نیز گویند.
(بحر الجواهر).
//////////
طالیسفر. بیونانی دارکیسه خوانند و ماقو نیز گویند و صاحب
منهاج گوید ورق زیتون هندی بود و آن قشری هندی بود و صاحب جامع اقوال بسیار آورده اول
گفته بسباسه است و دیگر از قول ابن جلجل گوید که لسان العصافیر بود و دیگر گفته که
عرق درختی هندی بود و دیگر گفته که عرق درخت توت است که کرم ابریشم برگ آن را خورد
و این اقوال خلاف است و قول دیگر گوید مجوسی که ورق زیتون هندی است و این موافق قول
صاحب منهاج بود و صاحب منهاج و صاحب تقویم تحقیق نکردهاند که چیست و مؤلف گوید بیخ
زیتون هندی است و باقی اقوال خلاف است و آن پوستی سبزتر از دارچینی و سختتر و میل
بسیاهی زند و طعم آن بغایت عفص بود و اندک عطریتی دارد و جالینوس گوید در وی هیچ گرمی
و سردی نبود و گویند خشک بود و ابن عجری گوید گرم و خشک بود در دویم و مجوسی گوید معتدل
بود در گرمی و سردی و سردی وی در دویم بود و از برای ضرب و قرحه امعا و نزف دم بواسیر
و فالج و لقوه نافع بود و شربتی از وی یک مثقال بود و چون بسرکه بپزند و بدان مضمضه
کنند درد دندان را ساکن گرداند و قلاع سفید زایل کند و گویند مضر بود به شش و مصلح
وی عسل بود و دیسقوریدوس گوید بدل طالیسفر چهار دنک وزن آن کمون بود و نیم وزن آن سنبل
و نیم وزن آن ساذج و گویند بدل وی مقل و ابهل بود مساوی.
اختیارات بدیعی،
ص: 278
//////////////
Flacourtia
jangomas, Indian plum, coffee plum, is
a lowland and mountain rain forest tree in the Salicaceae or
Willow Family.[1][2] It
is widely cultivated in Southeast and East Asia,
and has escaped cultivation in a number of places.[3] Its
wild origin is unknown but is speculated to be tropical Asia, perhaps India.[3][4] It
is a small shrub or tree that grows to a
height of 10m. It produces small white to green fragrant flowers. The fruit is
eaten both raw and cooked as a jam, and the bark is sometimes used medicinally.[1][2] It
is sometimes harvested for its lumber. The plant
is considered one of the primary host plants of the Queensland fruit fly (Bactrocera
tryoni)[5]
|
Wikimedia
Commons has media related to Flacourtia jangomas.
|
Common
names[edit]
- Bengali : bNaichee
- Assamese : poniol
- English : coffee plum, Indian
cherry, Indian plum, rukam, runeala
plum
- Hindi : talispatri
- Thai : takhob
- Sanskrit : sruvavrksha, vikankatah
- Malayalam : lubica, lovlolica, (ശീമനെല്ലിക്ക)
References[edit]
1. ^ Jump
up to:a b Hanelt,
Peter; Institute of Plant Genetics and Crop Plant Research, eds.
(2001). Mansfeld's Encyclopedia of Agricultural and Horticultural Crops:
(Except Ornamentals). Springer. p. 3700. ISBN 978-3-540-41017-1.
2. ^ Jump
up to:a b Chandra,
Indrani; P. Bhanja (2002-08-25). "Study of organogenesis in vitro from
callus tissue of Flacourtia jangomas (Lour.) Raeusch through scanning electron
microscopy". Current Science (India: Current Science
Association and Indian Academy of Sciences) 83 (4):
476–479.
3. ^ Jump
up to:a b Flacourtia
jangomas (Lour.) Raeuschel, Pacific Island Ecosystems at Risk
(PIER)
4. Jump up^ Flacourtia
jangomas (Lour.) Raeusch., GRIN Taxonomy for Plants
5. Jump
up^ Botha, John; Darryl Hardie; Greg Power (2000). "Queensland
fruit fly Bactrocera tryoni: Exotic threat to Western Australia" (pdf). AGWEST
Factsheet. The Government of Western Australia. Retrieved 2008-12-29.
Flacourtia jangomas
|
|
Fruits
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Tribe:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
F. jangomas
|
Flacourtia cataphracta Roxburgh ex Willdenow.
Flacourtia jangomas |