۱۳۹۵ اسفند ۳, سه‌شنبه

براستی طالیسفر چیست؟

طالیسفر
بفتح طا و الف و کسر لام و سکون یاء مثناه تحتانیه و سین مهمله و فتح فا و راء مهمله
در ماهیت آن
اختلاف بسیار است بعضی کویند آن پوست درختی است که از بلاد هند آورند اندک از دارچینی ضخیم تر و صلب تر با اندک حدت و خوش بوئی کمی و اشقر و چون کهنه کردد مائل بسیاهی شود و کفته اند عروقی است باریک بیرون آن اغبر و اندرون آن زرد و بوی آن شبیه ببوی زعفران و با عفوصت و تیزی و شاید زرنب باشد که بهندی طالیس پتر نامند و آن برک درختی است باریک بیرون آن اغبر و اندرون آن زردرنک
طبیعت آن
مختلف القوی با جوهر ارضی غالب معتدل در کرمی و سردی و مائل بحرارت و خشک در سوم و بعضی کرم و خشک در دوم دانسته اند
افعال و خواص آن
جهت لقوه و فالج و نفث الدم و نزف الدم و حبس سیلانات و اسهالات بواسیر و قروح امعا و مضمضه بطبیخ آن با سرکه جهت درد دندان و نکاهداشتن آن در دهان جهت قلاع سفید آن و ضماد آن خشک کنندۀ دانۀ بواسیر مقدار شربت آن تا یک مثقال بدل آن چهار دانک وزن آن کمون و نیم وزن آن ابهل و کویند بدل آن بوزن آن سنبل و نیم وزن ساذج و کویند ابهل و مقل مساوی آن مضر رئه مصلح آن عسل است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
///////////
طالیسفر

بیونانی دارکیه خوانند و ماقو نیز گویند و صاحب منهاج گوید ورق زیتون هندی بود و آن قشری هندی بود و صاحب جامع اقوال بسیار آورده اول گفته بسباسه است و دیگر از قول ابن جلجل گوید که لسان العصافیر بود و دیگر گفته که عرق درختی هندی بود و دیگر گفته که عرق درخت توت است که کرم ابریشم برگ آن را خورد و این اقوال خلاف است و قول دیگر گوید مجوسی که ورق زیتون هندی است و این موافق قول صاحب منهاج بود و صاحب منهاج و صاحب تقویم تحقیق نکرده‌اند که چیست و مؤلف گوید بیخ زیتون هندی است و باقی اقوال خلاف است و آن پوستی سبزتر از دارچینی و سخت‌تر و میل بسیاهی زند و طعم آن بغایت عفص بود و اندک عطریتی دارد و جالینوس گوید در وی هیچ گرمی و سردی نبود و گویند خشک بود و ابن عجری گوید گرم و خشک بود در دویم و مجوسی گوید معتدل بود در گرمی و سردی و سردی وی در دویم بود و از برای ضرب و قرحه امعا و نزف دم بواسیر و فالج و لقوه نافع بود و شربتی از وی یک مثقال بود و چون بسرکه بپزند و بدان مضمضه کنند درد دندان را ساکن گرداند و قلاع سفید زایل کند و گویند مضر بود به شش و مصلح وی عسل بود و دیسقوریدوس گوید بدل طالیسفر چهار دنک وزن آن کمون بود و نیم وزن آن سنبل و نیم وزن آن ساذج و گویند بدل وی مقل و ابهل بود مساوی‌
////////////
طالیسفر. [ ف َ ] (معرب ، اِ) بقول دزی (ج 2 ص 19) بصورتهای طالیشفَر و طالیشقر و طالیَشفَر و طالشقیر در کتب گوناگون عرب آمده است چنانکه در تذکره  داود ضریر انطاکی نیز طالیشقر است ولی صورت معروف آن همین طالیسفر است . آن را مرادف بسباسه ، دارکیسه . لسان العصافیر. ماقر ۞ بیخ درخت توت ، تیواج ختائی ، پوست بیخ زیتون هندی ، برگ زیتون هندی و غیره آورده اند. صاحب برهان گوید: «طالیسفر» بر وزن فالیزگر به لغت یونانی پوست بیخ زیتون هندی است و بعضی گویند برگ درخت زیتون هندی باشد. ابن البیطار آرد: غافقی آن را دارکیسه خوانده و بسیاری از مردم برآنند که طالیسفر همان بسباسه است ولی این نظر درست نیست و حُنین این دارو را که در کتاب دیسقوریدس طالیفسر آمده است بنام یونانی آن «ماقر» ذکر کرده است . و تنها ابن جلجل گمان کرده که طالیفسر را لسان العصافیر گفته اند و آن را ریشه های درختی هندی دانسته اند. دیگری گفته است : طالیسفر ریشه های گیاهی است که کرم ابریشم از آن تغذیه میکند. مجوسی گوید: داروی مزبور برگ درخت زیتون هندی است . دیگری آن را پوستهای درختی هندی دانسته که به یونانی بنام دارکیسه معروف است . دیسقوریدس در کتاب اول گوید ماقر پوست درختی است که آن را از بلاد یونان آرند. رنگ آن بسرخ سپپدی غلیظی زند، بسیار قابض است و گاهی آن را برای خونروی و زخم روده و سیلان فضولات به شکم ، نوشند. جالینوس در کتاب هفتم گوید: این دارو پوست درختی است که آن را از هند آرند. مزه  آن سخت گس و زبان گزو اندکی تیز و قدری معطر است و مانند ادویه ای که ازهند آرند خوشبو باشد و گوئی این پوست از جوهرهای گوناگونی ترکیب یافته است که بیشتر آنها زمینی و اندکی از آنها جوهر لطیف گرم است و به همین سبب سخت مایه خشکی و قبض میشود و آن را به داروهائی در می آمیزند و تر کنند که برای شکم روی و زخم روده سودمنداند زیراداروی مزبور در درجه  سوم چیزهائی است که مایه  خشکی باشند. و اما از لحاظ گرمی و سردی ، در هیچیک تاثیر آشکاری ندارد. غافقی گوید: و آنچه از گفتار دیسقوریدس و جالینوس درباره  این دارو مستفاد میشود این است که طالیسفر به هیچ رو از انواع بسباسه نیست ، زیرا بسباسه دارای اندکی قبض باشد و حرارت بر آن غالب است در صورتی که طالیسفر بگفته  دیسقوریدس پوست رقیقی است نه درشت و با این خاصیت به «ارماک » شبیه تر است .
ابن عمران گوید: طالیسفر ریشه های باریکی است دارای پوست خاکی رنگ و درون زردرنگ و تندمزه و زبان گز میباشد و بوی آن مانند بوی زعفران تند است و آن گرم و خشک در درجه  دوم است و بویژه برای بواسیر و ورمهای درون و بیرون سودمند است .
مجوسی گوید: طالیسفر در سردی و خشکی در درجه  دوم است . مطبوخ آن با سرکه درد دندان را سودمند است و هرگاه آب مطبوخ آن را در دهان گیرند بیماری قلاع سفید را سودمند باشد. بدیغورس گوید: بدل طالیسفردو ثلث وزن آن زیره و نصف وزن آن ابهل است . رازی و اسحاق بن عمران نیز گفته  او را آورده اند. (از مفردات ابن البیطار ج 2). و صاحب مخزن الادویه آرد: بفتح طا،در ماهیت آن اختلاف بسیار است بعضی گویند آن پوست درختی است که از بلاد هند آورند. اندک از دارچین ضخیم ترو صلب تر بااندک حدت و خوشبوئی کمی و اشقر و چون کهنه گردد مایل بسیاهی شود و گفته اند عروقی است باریک بیرون آن اغبر و اندرون آن زرد و بوی آن شبیه ببوی زعفران و با عفونت و تیزی و شاید زرنب باشد که به هندی طالیس نیز نامند و آن برگ درختی است باریک بیرون آن اغبر و اندرون آن زردرنگ . طبیعت آن مختلف القوی با جوهر ارضی غالب معتدل در گرمی و سردی و مایل بحرارت و خشک در سوم و بعضی گرم و خشک در دوم دانسته اند.
افعال و خواص آن : جهت لقوه و فالج و نفث الدم و نزف الدم و حبس سیلانات و اسهالات بواسیر و قروح امعاء و مضمضه به طبیخ آن با سرکه جهت درد دندان و نگاه داشتن آن در دهان جهت قلاع سفید آن و ضماد آن خشک کننده  دانه  بواسیر. مقدار شربت آن تا یک مثقال . بدل آن چهار دانگ ِ وزن آن کمون و نیم وزن آن ابهل ، و گویند بدل آن بوزن آن سنبل و نیموزن ساوج ، و گویند ابهل و مقل تساوی آن مضر ریه ، مصلح آن عسل است . (مخزن الادویه ص 374).
حکیم مومن آرد: طالیسفر در ماهیت آن اختلاف کرده اند بعضی او را برگ زیتون هندی میدانند و حال آنکه در هند زیتون نمیباشد و جمعی بیخ درخت توت و پوست درخت لسان العصافیر و بسباسه دانسته اند و حقیر فرقی میان او و تیواج ختائی در افعال و غیره نمی یابم و در حرف «تا» مذکورشد. وی ذیل تیواج ختائی آرد: پوست درختی است شبیه به پوست درخت چنار و گویند پوست درخت لسان العصافیر بلاد ختا است و ظاهراً طالیسفر باشد در آخر دوم گرم و خشک و قابض و بسیار تلخ و با ماست چکیده و ربوب قابضه جهت اسهال مزمن بارده و قطع خون بواسیر و ضماد او با سرکه جهت درد سر و اورام رخوه و سنون او جهت درد دندان و تقویة لثه و نزله  رطوبی و بخور او جهت رفع وبا و طاعون عجیب الاثر است ، و بدستور جهت بواسیر و شقاق مقعد و درد آن و درد رحم و فرزجه  او جهت قطع سیلان رحم و حیض مفید است ، و نیم مثقال آن را با یک مثقال نیلوفر در حبس اسهال مجرب و قدر شربتش تا یک مثقال و مضر محرورین و معطش و مورث التهاب احشاء و مصلحش کتیرا و ربوب فواکه . (تحفه  حکیم مومن ). داود ضریر انطاکی ذیل طالیسقر آرد: گیاهی است که در سرزمین دکن میروید و دارای فوایدی است برگهای دقیق صلبی دارد که بزردی زند و مزه  آن تند و تلخ است . در میانه  آن خطهائی است و هرگاه خشک شود و در یکدیگر پیچد، چنانکه گوئی پوست درخت است و از اینجا گمان کرده اند که آن بسباسه است و برخی گویند برگ زیتون هندی است در صورتی که در هند زیتون یافت نشود و شگفت ترآنکه گفته اند طالیسقر ریشه های توت است . و آن گرم و خشک در دوم است هر خونروی را سودمند باشد و رطوبت ها را ببرد و شربت و طلاء آن بواسیر را بهبود بخشد و برای بیشتر دردهای دهان و دندانها و قلاع هرگاه آن را با سرکه مطبوخ کنند و در دهن گیرند مفید است . و آن زیان میرساند ولی مصلح آن بستان است و شربت آن بقدر یکدرم است . و بدل آن دو ثلث وزن آن زیره و نیم وزن آن ابهل است . (تذکره  داود ضریر انطاکی ص 218). صاحب اختیارات بدیعی آرد: به یونانی دارکیسه خوانند، و باقر نیز گویند. و صاحب منهاج گوید ورق زیتون هندی است ، و آن تسوری هندی بود، و صاحب جامع اقوال بسیار آورده است ، اول گفته که بسباسه است دیگر قول ابن حلحل آورده که لسان العصافیر است ، و دیگر گفته که عرق شجر هندی است ، و دیگر گفته که عرق درخت توت است که کرم ابریشم برگ وی میخورد، و این قولها خلاف است و این موافق قول صاحب منهاج است ، و صاحب جامع تحقیق نکرده که چیست ، مولف گوید:پوست بیخ زیتون هندی است ، و باقی همه قولها خلاف است و خطا. و آن پوست سطبرتر از دارصینی است و صلتبر، ومیل به سیاهی زند، و طعم آن بغایت عفص است و قابض ، و اندک عطریتی داشته باشد، و جالینوس گوید در وی هیچ گرمی و سردی نبود، و گویند خشک بود. در سوم و ابن عمران گوید گرم و خشک بود در دوم ، و مجوسی گوید معتدل بود در گرمی و سردی ، و خشک بود در دوم . ذرب را نافعبود و قرحه  امعاء و نزف دم و بواسیر و فالج و لقوه ، و مقدار ماخوذ از وی یک مثقال بود، و چون بسرکه پزند و از آن مضمضه کنند درد دندان را نافع بود و قلاع را زایل کند، چون آب وی را در دهان نگاه دارند، و گویند مضر بود به شش ، و مصلح وی عسل بود. دیسقوریدس گوید بدل آن چهار دانک وزن آن کمون بود، و نیم وزن ازابهل است ، و رازی و اسحاق بن عمران همچنین گویند، و گویند بدل وی بوزن وی سنبل و نیم وزن وی سادج . و گویند بدل وی مقل و ابهل بود مساوی . (اختیارات بدیعی ). و خوارزمی ذیل ماقر آرد ماقر پوست نباتی است که از هند آرند. (مفاتیح ). و صاحب بحرالجواهر گوید برگ زیتون هندی است و آن را لسان العصفور نیز گویند. (بحر الجواهر).
//////////
طالیسفر.  بیونانی دارکیسه خوانند و ماقو نیز گویند و صاحب منهاج گوید ورق زیتون هندی بود و آن قشری هندی بود و صاحب جامع اقوال بسیار آورده اول گفته بسباسه است و دیگر از قول ابن جلجل گوید که لسان العصافیر بود و دیگر گفته که عرق درختی هندی بود و دیگر گفته که عرق درخت توت است که کرم ابریشم برگ آن را خورد و این اقوال خلاف است و قول دیگر گوید مجوسی که ورق زیتون هندی است و این موافق قول صاحب منهاج بود و صاحب منهاج و صاحب تقویم تحقیق نکرده‌اند که چیست و مؤلف گوید بیخ زیتون هندی است و باقی اقوال خلاف است و آن پوستی سبزتر از دارچینی و سخت‌تر و میل بسیاهی زند و طعم آن بغایت عفص بود و اندک عطریتی دارد و جالینوس گوید در وی هیچ گرمی و سردی نبود و گویند خشک بود و ابن عجری گوید گرم و خشک بود در دویم و مجوسی گوید معتدل بود در گرمی و سردی و سردی وی در دویم بود و از برای ضرب و قرحه امعا و نزف دم بواسیر و فالج و لقوه نافع بود و شربتی از وی یک مثقال بود و چون بسرکه بپزند و بدان مضمضه کنند درد دندان را ساکن گرداند و قلاع سفید زایل کند و گویند مضر بود به شش و مصلح وی عسل بود و دیسقوریدوس گوید بدل طالیسفر چهار دنک وزن آن کمون بود و نیم وزن آن سنبل و نیم وزن آن ساذج و گویند بدل وی مقل و ابهل بود مساوی‌.
اختیارات بدیعی، ص: 278
//////////////
Flacourtia jangomasIndian plumcoffee plum, is a lowland and mountain rain forest tree in the Salicaceae or Willow Family.[1][2] It is widely cultivated in Southeast and East Asia, and has escaped cultivation in a number of places.[3] Its wild origin is unknown but is speculated to be tropical Asia, perhaps India.[3][4] It is a small shrub or tree  that grows to a height of 10m. It produces small white to green fragrant flowers. The fruit is eaten both raw and cooked as a jam, and the bark is sometimes used medicinally.[1][2] It is sometimes harvested for its lumber. The plant is considered one of the primary host plants of the Queensland fruit fly (Bactrocera tryoni)[5]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/thumb/4/4a/Commons-logo.svg/30px-Commons-logo.svg.png
Wikimedia Commons has media related to Flacourtia jangomas.
Common names[edit]
  • Bengali  : bNaichee
  • Assamese : poniol
  • English : coffee plumIndian cherryIndian plumrukamruneala plum
  • Hindi : talispatri
  • Thai : takhob
  • Sanskrit : sruvavrkshavikankatah
  • Malayalam : lubicalovlolica, (ശീമനെല്ലിക്ക)
References[edit]
1.     Jump up to:a b Hanelt, Peter; Institute of Plant Genetics and Crop Plant Research, eds. (2001). Mansfeld's Encyclopedia of Agricultural and Horticultural Crops: (Except Ornamentals). Springer. p. 3700. ISBN 978-3-540-41017-1.
2.     Jump up to:a b Chandra, Indrani; P. Bhanja (2002-08-25). "Study of organogenesis in vitro from callus tissue of Flacourtia jangomas (Lour.) Raeusch through scanning electron microscopy". Current Science (India: Current Science Association and Indian Academy of Sciences83 (4): 476–479.
3.     Jump up to:a b Flacourtia jangomas (Lour.) RaeuschelPacific Island Ecosystems at Risk (PIER)
4.     Jump up^ Flacourtia jangomas (Lour.) Raeusch.GRIN Taxonomy for Plants
5.     Jump up^ Botha, John; Darryl Hardie; Greg Power (2000). "Queensland fruit fly Bactrocera tryoni: Exotic threat to Western Australia" (pdf). AGWEST Factsheet. The Government of Western Australia. Retrieved 2008-12-29.


Flacourtia jangomas
Lubika - ലൂബിക്ക-2.JPG
Fruits
Kingdom:
(unranked):
(unranked):
(unranked):
Order:
Family:
Tribe:
Genus:
Species:
F. jangomas
Flacourtia jangomas
(Lour.) Raeusch.
Flacourtia cataphracta Roxburgh ex Willdenow.
Flacourtia jangomas