۱۳۹۵ اسفند ۵, پنجشنبه

طُحلُب، جُل وَزَغ/جُل بَک

طحلب
بضم طا و سکون حا و ضم لام و باء موحده بر وزن قنفذ و بکسر اول و سوم نیز آمده بر وزن زبرج لغت عربی است و بسریانی طحلیا و بیونانی اویسون و برومی برونیا و بفارسی جغرابه و جام خواب بک و بشیرازی جل بک و باصفهانی جل وزغ و بهندی سوال نامند و در بنکاله معروف بکائی است و کسی که آن را بهندی کنحال دانسته محض توهم است جهت آنکه کنجال طحلب الصحرا است که خراز الصخر باشد نه طحلب الماء
ماهیت آن
سبزی است که بالای آبها خصوص آبهای ایستاده که آفتاب بر آنها نتابد مانند غدیرها و آب جویها و حوضها تکون می یابد و سه قسم می باشد آنچه مستدیر و از هم متفرق است مسمی بخراز الما و طحلب لیفی است و آنچه مانند ریشها متصل بهم و بر لب جویها بسیار می باشد غزل الماء نامند و آنچه متراکم مانند نمد باشد خروع الضفادع کویند و در آبهای ایستاده تکون می یابد بهترین آن آنست که در آب شیرین تکون می یابد
طبیعت آن
در دوم سرد و تر و با قوت قابضه و قبض نهری آن زیاده از بحری است
افعال و خواص آن
ضماد آن بتنهائی و یا با آرد جو جهت حبس الدم از هر موضعی که باشد و باد سرخ و تحلیل اورام حاره و تپهای حاره و نقرس و قیلا و فتق اطفال و چون در روغن زیتون بجوشانند در تلیین عصب قوی الاثر و چون در روغن زیتون بجوشانند و بلع نمایند و آب کرم بالای آن بنوشند و قئ کنند در اخراج زلوی در کلوی چسپیده مجرب و آشامیدن خشک آن حابس اسهال مراری و آشامیدن نوع دوم آن مقدار یک درم با سه چهار دانه فلفل و قلیلی تنباکوی خشک که همه را با آب غلیان نرم سوده حب بسته صبح ناشتا فرو برند جهت طحال حادث از کثرت خوردن بقول نافع تا که دفع کردد و هرچه بر روی سنکهای دریا متکون شود بسیار قابض طلای آن حابس سیلان خون اعضا است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
///////////
طحلب .[ طُ ل ُ ] (ع اِ) ۞ چغزلاوه که بجهت دورماندگی آب پیدا شود. (منتهی الارب ). سبزی که بر روی آب استاده جمع شود، بهندی کائی گویند. (آنندراج ). طِحلِب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سبزابه . (تفلیسی ). جامه  غوک . (دهار). چیزیست که بر سر آب آیدچون نمد بسته ، و سبزرنگ است . (مهذب الاسماء). سبزی که بر کنار و روی حوضها و جویها بندد چون پشمی بر روی آب افکنده . خزه . بزغ سمه . جُل وزغ . ثورالماء. عرمض . عدس الماء*، و بر سر آب سبزئی ایستاده باشد... و آن سبزی را به تازی طُحلب گویند. (ذخیره  خوارزمشاهی ). خُروءالضفادع است ، و آنرا به پارسی جامه خواب پک گویند طبیعت آن سرد بود در سوم و گویند در دوم ، و تر بود در دوم ، خون را ببندد و طلا کردن بر ورمهای گرم و نقرس گرم و حُمره و درد مفاصل گرم ، بغایت مفید بود، و چون در زیت کهن بجوشانند عصب را نرم گرداند، و اگر ضماد کنند بر قیله  امعاء کودکان نافع بود. (اختیارات بدیعی ). به پارسی پشم وزغ نامند، و به اصفهان جُل وزغ گویند، و آن جسمی است سبز که بر روی آبهای ایستاده و کنار جویها متکون میشود آنچه مستدیر و متفرق باشد،مسمی به خزازالماء است ، و طحلب لیفی و غزل الماء آن است که مانند رشتها باشد، و هرچه متراکم مثل نمد باشد، خروءالضفادع است . در دوم سرد و تر، و ضماد آن بتنهائی و با آرد جو جهت باد سرخ و اورام حاره و نقرس وقیله و فتق اطفال نافع، و شرب خشک او حابس اسهال مراری ، و چون در روغن زیتون بجوشانند، در تلیین عصب قوی الاثر است . و هرچه بر روی سنگهای دریا متکون شود بسیار قابض ، و طلای او حابس سیلان خون اعضاء است . و چون طحلب را بلع کرده ، درساعت آب گرم آشامیده قی کنند، دراخراج زلوی که به گلو چسبیده باشد مجرب است . (تحفه حکیم مومن ). پارسیان آن را جامه  غوک گویند. ارجّانی گوید: طُحلب سرد است و به این معنی ورمها (را) که از گرمی باشد منفعت کند. و علت نقرس را سود دارد، ودرد پیوندها دفع کند، و پی ها را نرم گرداند، چون باپیه جوشیده شود، و بر مفاصل ضماد کرده آید. (ترجمه صیدنه  ابوریحان ). یتولد من تراکم الرطوبات المائیة، و ینعقد بالبرد، و هو اما حب متفاصل الاجزاء و یسمی خروءالمائی ، او خیوط متصلة، و یسمی غزل الماء، اولابدٌ بالاحجار، و یمسی خروءالضفادع ، و هو اجودها مطلقاً.بارد رطب فی الثانیة، محلل للاورام کلها، و الحمیات الحارة، و ما فی الانثیین ، و من اکله و شرب علیه الماء الحار فوراً و اخرجه بالقی ، اخرج العلق الناشب فی الحلق مجرب . و الملبد بالاحجار یزیل الحرارة و امراضها ضماداً. (تذکره  داود انطاکی ). به پارسی کشش جوی گویند، طبیعتش سرد است در سوم و تر است در دوم . چون بر پیشانی طلا کنند، رعاف را دفع کند، و چون بر ورم گرم و نقرس گرم و وجعالمفاصل گرم گذارند سودمند آید.
- جل وزغ . [ ج ُ وَ زَ ] (اِ مرکب ) جامه  غوک است و آن چیزی باشد سبزرنگ که در رویهای آب ایستاده بهم میرسد و آنرا بعربی طحلب و خرءالضفادع نیز گویند. خرو الضفادع . رجوع به جل بک (جلبک ) شود.
- جل بک . [ ج ُ ب َ ] (اِ مرکب ) جلبک . چیزی باشد سبز مانند ابریشم که در روی آبها بهم میرسد. و بعربی طحلب خوانند. (برهان ). خزه . خمزه . جل وزغ .
- بک . [ ب َ ] (اِ) پک . وک . وزغ را گویند و آنرا بعربی ضفدع خوانند. (برهان ). در پهلوی وک ۞ «روایات 77-78»، سانسکریت بهک ۞ (قورباغه ) «ویلیامز 742، 2 بهکبهکایه » ۞ ، طبری وک ۞ «واژه نامه 798» (از حاشیه  برهان چ معین ). و در تداول امروز گناباد نیزبک گویند. (از محمد پروین گنابادی ). وزغ و غوک و قرباغه . (ناظم الاطباء). وزغ که غوک گویند. (رشیدی ) (از صحاح ). وزغ باشد و آنرا چغز و مکل نیز گویند. (جهانگیری ). غوک و چغز (معیار جمالی ). وزغ باشد که بتازی ضفدع گویند. (سروری ). جانوری است در آب که آنرا وزغ گویند و بعربی ضفدع خوانند و آنرا غوک هم گویند بسیار کریه الوجه و کریه الصوت و آنرا وَک و چغز نیز خوانند. (آنندراج ) (انجمن آرا)
//////////
طحلب:
گفته که: « تاج » بضم الطاء و سکون الحاء المهملتین و بضم اللام و بفتح، چیزي سبزي که بر روي آب میباشد و در
طحلب، افکندهي چغز است. اگر وي را بر مثانه طلا کنند حرقۀ البول را سود دارد.
بحر الجواهر
/////////////
عدسک آبی (نام علمی: Lemna minor) نام یک گونه از سرده عدسک آبی است.
منابع[ویرایش]
مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا، «Lemna minor»، ویکی‌پدیای انگلیسی، دانشنامه آزاد (بازیابی در ۸ اکتبر ۲۰۱۶).
///////////
قس لمنة صغرى در عربی:
لمنة صغرى (الاسم العلمي:Lemna minor) هي نوع من النباتات يتبع جنس اللمنة من الفصيلة اللوفية[2] .

انظر أيضاً[عدل]
اللمنة
مراجع[عدل]
^ مذكور في : القائمة الحمراء للأنواع المهددة بالانقراض 2016.3 معرف القائمة الحمراء للأنواع المهددة بالانقراض: 164057 تاريخ الاطلاع: 10 ديسمبر 2016 العنوان : The IUCN Red List of Threatened Species 2016.3
^ موقع لائحة النباتات (بالإنكليزية) The Plant List لمنة صغرى تاريخ الولوج 06 شباط 2014
/////////
قس مایم در عبری:
עדשת מים זעירה (שם מדעי: Lemna minor) ממשפחת הלופיים בתת-משפחת Lemnoideae הוא צמח מים רב שנתי זעיר הנפוץ בעולם. עדשת המים גדלה במקווי מים עומדים ועשירים בתרכובות חנקניות. החלק הירוק הצף על-פני המים הוא גוף-עלה אליפטי בצבע ירוק בהיר שמתרבה במהירות על ידי ניצנים הניתקים מצמח האם. הוא שטוח בחלקו העליון וכדורי בחלקו התחתון. לצמח שורשים נימיים בלתי מסועפים הטבולים במים. הפרחים הזעירים מופיעים לעתים רחוקות ביותר. והוא נפוץ באזורים רבים בעולם.
///////////
Lemna minor, the common duckweed[1][2] or lesser duckweed, is an aquatic freshwater plant of the genus Lemna. They belong to the family of Lemnaceae, which is monophyletic to the Araceae family.[3] L. minor is used as animal fodder, bioremediator, for wastewater nutrient recovery and other applications.
//////////
همچنین:
دوکچه(نام علمی: Closterium) نام یک سرده از رده یوغی‌جلبکان است.

منابع[ویرایش]
مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا، «Closterium»، ویکی‌پدیای انگلیسی، دانشنامه آزاد (بازیابی در ۱۷ آوریل ۲۰۱۴).
///////////
قس طحلب در عربی:
دوکچه(نام علمی: Closterium) نام یک سرده از رده یوغی‌جلبکان است.

منابع[ویرایش]
مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا، «Closterium»، ویکی‌پدیای انگلیسی، دانشنامه آزاد (بازیابی در ۱۷ آوریل ۲۰۱۴).
////////////
Closterium
From Wikipedia, the free encyclopedia
Closterium
Closterium sp.jpg
Closterium sp.
Kingdom:
Division:
Class:
Order:
Family:
Genus:
Closterium
·         C. acerosum
·         C. calosporum
·          subspecies C. calosporum var. himalayense
·         C. cornu
·         C. ehrenbergii
·         C. gracile
·         C. incurvum
·         C. littorale
·         C. lunula
·         C. moniliferum
·         C. navicula
·         C. peracerosum
·         C. pleurodermatum
·         C. pusillum
·         C. selenastrum
·         C. setaceum
·         C. spinosporum
·         C. tumidum
·         C. venus
·         C. wallichii
Closterium is a genus of unicellular charophyte green algae in the family Closteriaceae.[1]
Contents
  [show] 
Further species[edit source]
Closterium regulare was first described from Lower Normandy by Brebisson.[2
https://en.wikipedia.org/wiki/Closterium

///////////