۱۳۹۵ بهمن ۱۶, شنبه

صحناه

صحناه
بفتح صاد و سکون حا و فتح نون و الف و تاء مثناه فوقانیه بفارسی ماهیانه (کذا!) نامند
ماهیت آن
در قرابادین مذکور شد
طبیعت آن
کرم و خشک
افعال و خواص آن
مجفف رطوبات معده و قاطع بلاغم و جالی آن و دافع بدبوئی دهان که از رطوبات فاسدۀ معده و یا ضعف آن باشد و جهت فالج و امراض بارده و وجع ورک و تقویت هاضمه و برانکیختن اشتها نافع مضر محرورین و سوداوی مزاجان زیرا که محرق خون و مولد خلط ردی و سودا و امراض حادثه از ان و مورث تشنکی و تعفن اخلاط و جرب و حکه و صداع است مصلح آن بالخاصیت زنجبیل و مغز کاهو و یا سرکه و ترشیها استعمال نمودن است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
///////////
صحناء. [ ص َ / ص ِ ] (ع اِ) نانخورش است که از ماهی کوچک ترتیب دهند. فارسی ماهیابه . مشهی ّ و مصلح معده است . (منتهی الارب ). ماهی آبه . (دهار). صحناء و صحنا نانخورشی است که از ماهی سازند و صحنات اخص از اوست . کذا قال الجوهری . و در مغرب آرد که صحنا بفتح و کسر صیر است و آن بفارسی ماهیابه باشد و صحنات شامی و مصری نانخورشی است که از ماهی کوچک و سماق و آب لیمو و دیگر ترشیها سازند و آن مقوی و مبرد است معده را. (بحر الجواهر). صحنات . (غیاث اللغات ). رجوع به صحنات شود.
- صحنات . [ ص ِ] (اِ) نام نان خورش که در ملک مصر سازند که ماهی فربه پاره پاره کرده سه روز بغیر نمک نگاه دارند و بعد از آن نمک و سماق و عرق لیمو در ظرف کنند و در آفتاب نگاه دارند و بچوبی حرکت دهند تا نمک و ماهی آمیخته شود و بعد از آن استخوان او را از گوشت جدا کرده میخورند. (غیاث اللغات از منتخب و بحر الجواهر). ماهیابه . (ربنجنی ). ادامی است که از صغار سمک کنند. نانخورشی که از ماهی های خرد شده سازند. هو السمک المطحون .(ابن بیطار ذیل کلمه  ربیثا). صحنات لغت هندوی طاریجی باشد و سریانی آن صحیثا و پارسی آن ماهیابه باشد.(از ترجمه  صیدنه  ابوریحان ). و در برهان صَحنات ضبط کرده و گوید نوعی از طعام و خورشی است در لار که ماهیابه گویند، و آن را از ماهی اشنه پزند. داود انطاکی در تذکره آرد: صحنات را جز در عراق نشناسند و آنچه در مصر سازند و ملوحه نامند بدان ماند، و ساختن آن چنان است که ماهی خرد را گیرند و یا ماهی بزرگ را خرد کنند و سه روز بگذارند. سپس چند روز در نمک آب نهند... تا صاف شود و ملوحه همچنان درست ماند، و آن گرم و خشک است در اوائل دوّم و خشک کننده  رطوبتها و گندبغل را ببرد و فالج را سود دهد و خلط را متعفن سازد... (تذکره  انطاکی ص 228 ج 1). و در تحفه آرد: صحنات ،بفارسی ماهیابه نامند و معمول لار و سایر مواضع است و با نان میخورند و طریق عمل آن است که ماهی ریزه رابا آب و نمک در صحنی کرده چند روز بگذارند تا منفسح شود. پس بر هم زنند و صاف نموده استعمال کنند. در دوّم گرم و خشک و مجفف رطوبات معده و رافع بدبویی دهان که از رطوبت معده باشد. و جهت فالج و درد ورک و امراض بارده و مداومت او در رفع بدبویی عرق نافع و مولد خلط سوداوی و امراض آن و محرق خون و مورِث تشنگی وتعفن اخلاط و مصلحش بالخاصیه زنجبیل است و استعمال سرکه و ترشیها و در بعضی امزجه شیرینیها :
گر با تو خصم آرش بود هم جفت او آتش بود
صحنات کمتر خوش بود، با صحن حلوا داشته .
خاقانی .
و رجوع به معجم الادباء چ مارگلیوث ج 2 ص 235 شود.
///////////
نان خورش ماهیابه (صحنات):
گرم و خشک است، تشنگیزا، پاك کننده ي شکمبه از بلغم سفت و سودمند براي بوي دهان است، پیوسته خواري آن تباه کننده ي
خون و پدیدآورنده ي گري و بیماريهاي مانند آنست.
منصوری فی الطب
////////////
شادروان فرانسیس ژوزف استینگاس رحمة الله عليه در فرهنگ جامع فارسی انگلیسی خود صحناه را ژله ماهی نمک سود خوانده است.
//////////
صحناه: الصحناه عبارة عن المملح من صغار السمک أو کبیره المقطع رقیقا بطریق المکث و الغمر فی الماء و الملح أیاما.« منافع»( ص 5) [1488] ( 4) و الحسو الذی فیه حرافة یبعث الشهوة: ساقطة فی( د). [1489] ( 5) إلا ما جمع: فی( د):( ردی‌ء إلا ما کان). [1490] ( 6)

الطب الملوکی