مشهد مصریان نام محلهای باستانی در غرب ترکمنستان است که از آن به عنوان نقطه مرزی ایران و توران قدیم و تقاطع جاده ابریشم نام میبرند. دهستان باستانی و شهرک مجاورش که اینک عامه مردم منطقه عموماً هر 2 را به نام مشهد مصریان میشناسند، در جنوب استان بالکان در غرب ترکمنستان واقع است که در دوران خود به نقطه مرزی ایران و توران و تقاطع جاده ابریشم شهرت داشته است.
این مکان تاریخی متعلق به خراسان قدیم و در زمان خود منطقهای بینظیر به لحاظ جمیعت، مرکزیت علم و دانش و دین، تجارت و معماری و همچنین دارای دژ و حصار شگفتانگیز به ویژه منارههای مرتفع و زیبا و مساجدی کم نظیر در منطقه آسیای مرکزی بودهاست که هماکنون دولت ترکمنستان در این منطقه تاریخی باستانی که دهها آثار ارزشمند باستانی در آن قرار دارد، منطقه حفاظت شده موسوم به "دهستان باستان" را تشکیل داده و اینک به یکی از محلههای مهم گردشگری و کاوش و تحقیقات باستانشناسی تبدیل گردیده است.آثار باستانی منطقه مشهد مصریان و دهستان متعلق به قرون 10 الی 13 میلادی هستند و فردوسی در شاهنامه خود به صورت مکرر از آن نام برده است، نزدیکترین شهر به این منطقه باستانی، اترک (قزل اترک) منطقه در نزدیکی مرز گلستان ایران و ترکمنستان) به فاصله 90 کیلومتری جنوب این منطقه است.
نگاهی گذرا به دهستان باستان از ظهور تا سقوط آن محققان و مسئولان باستان شناسی ترکمنستان حیات شهرک دهستان یا مشهد مصریان را منحصر به قرون 9ـ10 الی15ـ14.م/ سوم تا نهم.هـ/ میدانند. این اطلاعات از مطالعه 2 مناره کتیبه دار و سردر ایوان مسجد خوارزمشاهی بدست آمده است. اما خرابههای شهرکی که در فاصله یک فرسنگی رباط واقع است و عمده فضای آن را گورستان اشغال کرده، هر چند دارای مسجدی با کتیبههای کوفی در گرداگرد محراب آن است که نشان میدهد در قرون پنجم و ششم.هـ/ یازده و دوازده.م/ احداث شده، قسمتهای فوقانی آن که بعداً مرمـت شده شباهت زیادی به آثار دوره تیموری دارد. این شهرک هم که احتمالاً باید بقایای شهر "آخور" باشد، به مشهد مصریان شهرت داشته اما اینک مسـؤولان میـراث فرهنگی ترکمنسـتان آن را "مشهدآتا" میخـوانند.
دهستان در اصل نام ولایتی کوچک با مجموعه آبادیی واقع در شرق ولایت گرگان و استراباد ایران بوده که اینک در جنوب استان بالکان ترکمنستان قرار گرفته است. قصبه (مرکز) ولایت دهستان آخور یا آخر نام داشته، یک رباط بزرگ و مهم نیز در فاصله یک فرسنگی آخر وجود داشته که اینک خرابههای آن به وسعت تقریبی 200 هکتار، با 2 مناره عظیم و سردرِ مسجدی نفیس باقی مانده است. در فاصله یک فرسنگی جنوب رباط هم ویرانههای شهری دیگر با گورستانی وسیع و چند بنای مقبره نیمه ویرانه و مسجدی متعلق به سدههای پنجم و ششم.هـ/ یازدهم و دوازدهم.م/ قرار دارد. مشهد مصریان یا بقایای باستانی گورستان مشهد و شهر مصریان، مربوط به قرون وسطی است که در ترکمنستان غربی واقع شده است. فاصله میان گورستان مشهد و خرابههای شهر مصریان تقریبا هفت کیلومتر است و هر 2 در فاصله تقریبی 90 کیلومتری شمال مرکز شهرستان قزلاترک جای گرفتهاند چون این 2 در فاصلهی کمی از یکدیگر قرار گرفته و نیز به یکدیگر مرتبطند، اسامی آنها در متون باستانشناسی به صورت "مشهد مصریان" آورده میشود. در ناحیهی دهستان خرابههای شهر قدیمی موسوم به مشهد مصریان نیز دیده میشود. این محل دارای آثار باستانی متعددی است."منابع ایرانی احداث دهستان را به فریدون یا «قباد بن فیروز ساسانی» (پدر انوشیروان) نسبت دادهاند همچنین رباط دهستان را از بناهای ساخته شده توسط «عبدالله بن طاهر» طاهری (والی خراسان در زمان مأمون) دانستهاند.
یاقوت نوشته است: «دهستان نام سه جایگاه است. بنام ترین آنها شهری است میان گرگان و خوارزم. آن پایان مرزهای طبرستان است. نخستین کسی که آن جا را به صورت شهری بساخت عبدالله بن طاهر بن حسین بوده، و بسیاری دانشمندان بدان جا منسوباند» (برگزیدة مشترک یاقوت، ص90). بارتلد ضمن نقل اخبار فوق افزوده است که «در شمال آبسکون و ساحل شرقی بحر خزر نقطه آباد و مسکون فقط دهستان بود که به فاصله شش روز راه از آبسکون واقع شده بود. این جا سر حد بین ممالک اسلامی و متصرفات ایلات ترک از قوم غُز بوده، بدین جهت در این نقطه رباطی ساخته بودند و ضمناً کلمه رباط در این محل در همان معنای اصلی خود که پست نظامی سر حدی باشد استعمال میشد".
بنای دهستان را به پارتها نسبت دادهاند. علمای اروپا معمولا کلمه دهستان را مقارن اسم ملت «دای» (Dahae) قرار میدهند که بنا به تعریفات جغرافینویسان قدیم در شرق بحر خزر میزیستهاند» (تذکره جغرافیای تاریخی…، ص 144). در شاهنامه فردوسی نام دهستان به گونهای آمده که نشان میدهد در عهد باستان وجود داشته است. در داستان نوذر (فرزند منوچهر) آمده است که چون او بیداد پیشه کرد وملک آشفته شد، افراسیاب تورانی به فرمان پدرش (پشنگ) با چهارصد هزار سپاهی روی به ایران نهاد تا از طریق دهستان به آمل (در مازندران) رود. نوذر هم با صد و چهل هزار سپاهی به دهستان رفت و در آن سوی حصار آماده مقابله شد. بعضی از ابیات مزبور چنین است (شاهنامه، ج2، داستان نوذر،ابیات 1 تا 450): بنابر آنچه گذشت، دَهستان در آن زمان دارای دژ وحصار و یکی از نقاط مرزی ایران و توران بوده است. بار دیگر هم در داستان «دوازه رُخ» که سپاهیان ایران به اَمر کیخسرو به سوی توران زمین یورش میبرند، از دَهستان در چند بیت این گونه یاد شده است (شاهنامه، ج5، داستان دوازده رخ، ابیات 1032، 1052، 1275). همچنین در شرح «جنگ بزرگ» کیخسرو با افراسیاب از «تخوار» نامی سخن رفته که «شاه شهرِ دهستان» بوده است:
ابـاشــاهِ شــهرِ دهـستان «تخوار»
که جنگِ بـَداَندیش بودیش خوار
این باز یکی از رزمگاهای ایران و توران نزدیک دهستان بوده است. به گونه ای که چون افراسیاب از جیحون گذشت، سپهدار سپاه ایران نیز روسوی دَهستان نهاد:
سپهدار چون در بیـابان رسـیــد
گــرازیدن و ساز لشــکر بـدیـد
سپه را گذر سـوی خــوارزم بود
همه ریگ و دشت از درِ رزم بود
به چپ بر دهستان و [سـنبار] آب
میان ریگ و پیش اَندر افراسـیاب
حتی اگر بخشی از آنچه را که گذشت «داستان» تلقی کنیم و نه واقعیت، باز مسلم است که دست کم در زمان تدوین شاهنامه (سدة چهارم.هـ/ دهم.م) چنین تصوراتی از دَهستان وجود داشته است، که خود حائز اهمیت میباشد. از جمله وقتی در یکی از ابیات فوق آمده است: «به چپ بر دَهستان و سنبار و آب» (شاهنامه، تصحیح جیحونی، کتاب دوم، ص829) غرض از این «آب» باید رود سنبار باشد، که زمانی دَهستان را مشروب میساخته و اینک اسباب شگفتی دانشمندان را فراهم آورده است (بنگرید به توضیحات مفصل بارتلد در فصل «اترک» در آبیاری در ترکستان، صفحات38 تا 44، که تماما به دَهستان و نحوه آبیاری آن اختصاص یافته است).
در نهایت اینکه شهر دهستان یا همان رباط، که عموماً در قرون اخیر به مشهـد مصریان شهـرت یافته، بنابر آنچهگذشت درآغاز سدةسوم.هـ/ نهم .م/ توسط عبدالله بن طاهر (والی وقت خراسان) احداث شده و تا اوایل سدة دهم .هـ/ شانزدهم.م/ که مقارنِ برافتادن تیموریان و ظهور ازبکها در آن خطّه است، مسکونی بوده است و از آن به عنوان نقطه تلاقی ایران و توران قدیم و همچنین تقاطع جاده تاریخی ابریشم نام میبردهاند.