۱۴۰۰ فروردین ۲۳, دوشنبه

 درباره هاشم رضى

حكمت
خسروانى
251721.jpg
- هاشم رضى شارح، مترجم، پژوهشگر متون كهن و ايران شناس متولد ۱۳۰۳ تهران
- از معدود كسانى كه بر زبانهاى پهلوى، سانسكريت و ميخى مسلط هستند
- مسلط بر زبانهاى عربى، آلمانى، انگليسى و فرانسه
- اقدام به انتشار ديوان ظهير فاريابى براى نخستين بار در ايران
- اقدام به انتشار ديوان جامى براى نخستين بار در ايران
- اقدام به انتشار آثار اوحدى مراغه اى براى نخستين بار در ايران
- تأليف و تدوين فرهنگ نام هاى اوستا براى نخستين بار در جهان ۱۳۴۳
- تأليف و تدوين دانشنامه ايران باستان براى نخستين بار در جهان ۱۳۸۰
- تأليف و تدوين كتاب جشن هاى ايران باستان براى نخستين بار در جهان ۱۳۵۷
- تأليف، تصحيح و ترجمه بيش از ۸۰ جلد كتاب
- برخى از آثار وى عبارتند از: ونديداد (ترجمه، شرح، واژه نامه در ۲ جلد)، گنجينه اوستا، تاريخ مطالعات دين هاى ايرانى، مدعيات نبوت و مهدويت، خودآموز خط و زبان اوستايى (براى نخستين بار در ايران و جهان)، دستور زبان اوستايى، فارسى باستان، پيدايش روانكاوى (فرويد)، آينده يك پندار (فرويد)، اصول روانكاوى (فرويد) و...

براى ما كه از خوانندگان و شيفتگان آثار هاشم رضى هستيم چيزى تلخناك تر از خواندن صفحه اول كتاب «حكمت خسروانى» او نيست. آنجا كه مى نويسد: «تقديم به روان پاك و به يادبود دختر جوان و عزيز ازدست رفته ام، فروزان رضى.» كه چراغ فروزان زندگى اش بود و هستى اش همه، عشق و ايثار و عرفان محض محسوب مى شد. آنجا كه مى نويسد: «اميد داشتم كه تا پايان دركنارم باشد و ازآن پس سايه مهر و فروغ و شاديش بر سنگ گورم سايه افكند و جمله اى بگويد تا به يادگار بر سنگم بنويسند. اما اى درد و غم براى من، پدرى پير كه شاهد تحويل و خاكسپارى فرزند جوانش باشد؛ سوزى عميق كه تا پايان گداخته مان نگاه خواهدداشت.»
براى ما كه روزنامه نگاريم شايد حاشيه جذابتر از متن باشد و اين بار اين جاذبه دردناك است. شايد غمى كه پشت اين جملات نهفته و سردى و پاييزى بودن ما به آنچه كه از عمق جان يك پدر دلسوخته مى تراود، پدرى كه به اين وسيله خواسته و مى خواهد نام و ياد دخترش زنده و جاودان بماند؛ به قدر عمر كتابش كه كتابى است در خور و شايسته. هاشم رضى به جديت هرچه تمامتر از عكس پرهيز مى كند، آنچنان كه دهه هاست هيچ نشان تصويرى از او در هيچ نشر و نشريه اى انتشار نيافته است. شارح و مترجمى كه او بيش از ۲۰ كتاب تأليفى دارد و مهمتر از همه اين است كه او «هاشم رضى» است و به همين سبب است كه برخلاف رسم روزانه صفحه مهرگان، اين شماره ما بدون عكس و طرح نويسنده چاپ مى شود.
به قول «احمدجام» بعدها در «قومى اين كتاب را فرونگرند از بهر آن را تا چه بتوانند گرفت، تا بود كه عيبى فرا ديدار كنند؛ قومى فرونگرند تا خود چون است، و قومى فرو نگرند و در يكديگر نگرند، اگر مردمان گويند نيك است نيك باشد و اگر گويند بد است بد باشد! و ما اين از بهر قومى مى كنيم كه ايشان را دردى گرفته است و از اين نوع دردل ايشان چيزى است، آنگه ايشان را از اين كتاب فايده باشد آن ما راست آمد.»
و اما خود هاشم رضى _ كه تا اينجا جمله دردش بگفتيم و از هنرش بمانديم!
هاشم رضى متولد سال ۱۳۰۳ است و كهنه سالى دارد و حالا در آستانه ۸۱ سالگى است. ۲۲ ساله بود كه ترجمه چند رمان را با اسم مستعار و چند مجموعه شعر منتشر كرد. از سال ۱۳۳۹ اولين كار جدى اش در زمينه ادبيات فارسى انتشار ديوان «ظهير فاريابى» بود. سال ۱۳۴۲ ديوان كامل جامى را براى اولين بار و بعدها كتاب «اصول روانكاوى»، «پيدايش روانكاوى» و سه رساله درباره «تئورى ميل جنسى» را از فرويد ترجمه كرد. در حوزه دين اولين كتابش اثر ۲۵ جلدى تاريخ اديان بود كه تاكنون هفت جلد آن را منتشر كرده است.
درباره اين مجموعه خودش مى گويد: «اولين جلد به نام «نظام مذهبى جهان» سال ۴۲ درآمد. سال ۴۳ «پيدايش فلسفه و دين و جادو»، سال ۴۴ «پژوهشى در اساطير و رابطه آن با اديان» منتشرشد و در فاصله سال هاى ۴۵ تا ،۴۸ سه جلد ديگر به اسم «ديانت و فرهنگ اديان ابتدايى» را كار كردم كه مشكلات ساواك شروع شد و جلوى انتشار بقيه را گرفتند.»
هاشم رضى به گفته خودش از سال ۱۳۴۲ وارد حوزه ايرانشناسى شده است و در اين سال كتاب «اديان بزرگ جهان» را نوشت كه شامل ۵ دين بزرگ جهان بود. مى گويد: «اول زرتشت و دين او را نوشتم. از آن زمان كشش فوق العاده اى به سمت تاريخ وفرهنگ و زبان هاى ايران باستان پيداكردم.»
مشوقانش در اين راه چه كسانى بودند؟ مى گويد: «سال ۴۲ بود كه با «پورداوود» و دكتر «فره وشى» آشنا شدم. در همان سال هاى ۴۳ بود كه احتمالاً كنگره جهانى درباره آيين مهر در ايران برگزار شد و من كتاب فرهنگ نام هاى اوستا را كه در سه جلد تدوين كرده بودم با تشويق استاد پورداوود منتشر كردم. درآن مقطع پروفسور «لنتس» و «رامپيس» از استادان بزرگ اوستاشناسى در آلمان به ايران آمده بودند و از اين اثر بسيار تمجيد كردند و مقدمه اى بر آن نوشتند. اين كتاب اولين كار اساسى ام در حوزه ايرانشناسى بود.»
هاشم رضى از سال ۱۳۵۶ ديگر مقوله روانكاوى را كنار مى گذارد و يكسره به ايران شناسى مى پردازد و زبان هاى اوستايى و سانسكريت و فارسى باستان را مى آموزد و راه برايش در زمينه تحقيق در ايران شناسى هموار مى شود. دكتر فره وشى نيز همچنان به تشويق او مى پردازد و به گفته خود رضى «علاقه داشت تا در زمينه آيين ميترائيسم كار كنم كه تا آن موقع در اين زمينه كار نشده بود. توصيه ايشان اين بود كه مخصوصاً دو كتاب اصلى از «فرانتس كومن» را ترجمه كنم. يكى همين آيين پررمز و راز ميترايى است كه اخيراً منتشر شده و كتاب دو جلدى ديگرى هم بود كه هنوز بعد از صدسال كتاب مرجع در اين زمينه است. يك جلد آن تصاوير ميترايى است و جلد ديگر، شرح تصاوير جلد اول و متون ميترايى در تمام جهان است.»
درباره اين اثر، هاشم رضى مى گويد: «اين اثر غير از آن كتاب است. اين كتاب در دو جلد و در ۱۲۰۰ صفحه با مجموعه اى ازتصاوير ميترائيسم منتشر خواهدشد.
اهميت كتاب در تصاوير آن است. چون آيين ميترايى، ۹۰ درصد از روى همين تصاوير پژوهش و تحقيق شده است. در اين حوزه متون كهن نداريم. شايد بيش از ۳۰ صفحه متن كهن نداريم.» يكى ازمهمترين كتاب هاى تأليفى هاشم رضى كتاب «حكمت خسروانى» اوست. درباره اين كتاب خودش مى گويد: «در اين كتاب عرفان و حكمت از زرتشت تا عصر سهروردى و پژوهش هاى تطبيقى ازكهن ترين ازمنه ايرانى تا ملاهادى سبزوارى در فرهنگ هاى يونانى، رومى و جهان اسلامى، مورد مقايسه و سنجش و پژوهش قرار گرفته است و مستندات بسيارى فراهم آورده ام.»
رضى در مقدمه كتاب نيز مى نويسد: «حكمت اشراقى در سرودهاى حكيم و پيام ايران باستان متبلور است و چون هنر دقيق و شگفت و آيينه تراش دار و متبلورى است كه هرزمان به فراخور و از زاويه اى درخشيده و ديده شده است.
ايرانيان در: فلسفه، حكمت، عرفان، رياضى، نجوم، شعر، نگارگرى و... آنچنان ورزيده بودند كه تنها با كاوشى در آثار معدود و اندك بازمانده از اعصار كهن، تنوع و گستردگى آن را درمى يابيم.
زبانى چون زبان رودكى و دقيقى و فردوسى _ و كهن ترين تفسيرهاى فارسى از قرآن كريم و تاريخ هاى برجامانده در قرن هاى چهارم تا ششم _ حاكى از آن است كه افزون از هزارسال پيشينه بايستى تا اين چنين زبانى پايدار و كارساز به وجودآمده باشد كه پس از هزار و اندى، هنوز قابل فهم و روان براى همگان باشد.»
او سپس ادامه مى دهد كه: «كار سهروردى در فلسفه و حكمت، دنباله همان راه پيشينيان است. حكمت اشراق، حكمت فهلويون، خسروانى ها، جاويدان خردها (حكمة الخالده) و اصحاب نور است. سهروردى ميان حلقه اى از اين زنجيره شگفتى آفرين است. نخستين نيست كه پيش از وى بوده اند و پس ازاو تا به «سيدحيدر آملى» و حاج ملاهادى سبزوارى نيز ادامه داشته و دارد.»
از نظر هاشم رضى «بى گمان سهروردى با منابع اصلى پهلوى _ اوستايى آشنايى داشته و از آن گنجينه استفاده مستقيم كرده است. البته بايد اشاره شود كه «حمدالله مستوفى» در كتاب «نزهة القلوب» درمورد «سهرورد» كه از توابع زنجان است و نزديك به زمان وى تأليف شده، نقل كرده كه زبان مردم آنجا «پهلوى _ فهلوى» است و بدان سخن مى گويند. از ديگر سو، اشارات و شرح هايى كه سهروردى و اصحاب او از حكمت خسروانى كرده اند و استعارات و كنايه ها و رمزهايى كه درباره نور، آتش، امشاسپندان، ظهور كثرت، انوار قاهره، بهمن يا صادر اول و اسطوره ها... كرده اند خود روشنگر اين اصل است.»
او سپس اذعان مى كند «هنگامى كه سرگرم پژوهش در حكمت اشراق» بوده «بسا نكات مبهم در ترجمه سرودهاى زرتشت (گاثاها) را كه بسيار دشوار مى نمود _ به موجب اشاره ها و شرح هاى سهروردى دراين زمينه دريافته و كار ترجمه را ميسر نمود.»
تحقيق هاشم رضى پيرامون همين تحقيقات بود كه به مقتضاى جمع آورى اسناد و مدارك موردنيازش به درازاكشيد و البته محصول و ثمره آن كتاب وزين «حكمت خسروانى» است.
از ديگر كتابهاى مهم هاشم رضى «دين و فرهنگ ايرانى پيش از عصر زرتشت» نام دارد، كتابى كه به تاريخ اوليه ايران، پيش ازمادها و هخامنشيان مى پردازد.
ديانت ادوار كهن ايران و روش هاى معمول در ديانت و پرستش، پيش از ظهور «زرتشت» ازجمله مباحثى است كه دراين كتاب به كنكاش گرفته مى شود.
در بخش اول كتاب، اوضاع طبيعى و زندگى اجتماعى و فرهنگى ساكنان اوليه فلات ايران از دوره هاى پيش از تاريخ تا ورود آرياييان به ايران بررسى شده است.
بخش دوم، به «ورود عناصر هند و اروپايى، فرهنگ و تمدن آنان» اختصاص دارد. موضوع بخش سوم «ورود ايرانيان به فلات»، نظام اجتماعى و اقتصادى و ديانت و آيين هاى آنان در اين دوره است. در بخش چهارم كتاب، طلوع و افول پادشاهى ماد و در بخش پنجم نت در دوره امپراتورى هخامنشى در ايران بررسى شده است. بخش پايانى كتاب اختصاص دارد به بررسى «جاى ونديداد در اوستاى ساسانى و شيت هايى درباره خدايان پيشين».
«آيين مغان» (پژوهشى درباره دين هاى ايرانى) از ديگر كتابهاى هاشم رضى است كه درباره دين هاى باستانى ايران است و او با استفاده از متون كلاسيك يونانى، رومى، اوستايى، پهلوى و فارسى زرتشتى، دين هاى باستانى ايران را مورد نقد و بررسى قرارداده است.
هاشم رضى، نخست نوشته ها و پژوهش هاى مورخان جهان باستان را درباره زرتشت و اوستا و ساير اديان و مذاهب ايرانى نقل كرده و پس از آن به نقد آنها پرداخته است.
طى مباحث اين كتاب، مسائلى بسيار درباره آيين هاى «زروانى»، «ميترايى» و مانوى مطرح شده و موردمقايسه قرارگرفته و روابط آنها با دين زرتشتى و نفوذشان در يكديگر بيان شده است و به همين جهت خواننده عادى را ارضا نمى كند و اغلب لازم است خواننده مطالعات و آگاهى هاى قبلى دراين مورد داشته باشد.
از ديگر كتابهاى خوب هاشم رضى كتاب «جشن هاى آتش» اوست، پژوهشى درباره جشن هاى آتش در جهان و مراسم برگزارى و آيين هاى سنتى ميان زرتشتيان و پارسيان. كتاب در دو بخش جداگانه تنظيم شده است؛ بخش اول پس از بحث كوتاهى درباره چگونگى انتشار آيين مهر در مغرب زمين به شيوه برگزارى جشن مهرگان در دوران هخامنشى و ساسانى پرداخته است. مراسم گوناگون و انجام سنت ها و آيين ها كه در بسيارى موارد با نوروز يكسان بوده و هست موردبحث قرار گرفته. در پايان اين بخش از شب يلدا، اين خاطره كهن ايرانى كه با مراسم و سنن و شادمانى برگزارمى شود مطالب جالب و خواندنى نوشته شده است.
از مهمترين آثار «هاشم رضى» مى توان به كتاب اوستا اشاره كرد، كتابى كه بهتر است نوشته ام را با نظر «موبد موبدان رستم شهرزادى» درباره آن و نويسنده آن به پايان ببرم تا قدر «هاشم رضى» كمى بيش از پيش عيان شود.
او مى نويسد: «درود بر فروهر پاك انديشمندانى چون ابوريحان بيرونى، سهروردى، ابراهيم پور داوود، بهرام فره وشى و... كه براى شناساندن فرهنگ اين مرز و بوم از هيچ كوششى دريغ نورزيدند. هاشم رضى نيز ازجمله اين كسان است؛ پژوهشگر خستگى ناپذيرى كه سالهاست سخنان اشوزرتشت را با ديده دل نگريسته و با پيروى از پيام او كه «هردانايى بايد ديگران را از دانش خود بهره مند سازد» باپژوهش و نوشته هاى خود راه را براى هر عاشق آيين وفرهنگ ايرانى هموار ساخته است. باشد تا فرهنگ دوستان، سال هاى بسيار از قلم اين پژوهشگر ارجمند بهره مند شوند.»
جاى بسى خوشبختى براى نويسنده كه امضاى «موبد رستم شهرزادى» پيشواى دينى زرتشتيان ايران بر پاى اين نوشته است.