نیزه ٔ خطی؛ در برهان قاطع به معنی نیزه ٔ بسیار راست باشد مثل خط جدول کتاب و در مصطلحات، به معنی نیزه ای که منسوب به خَطّ است و خط نام موضعی است در یمامه که در آنجا نیزه ٔ خوب پیدا می شود و بعضی گویند که در آنجا از جای دیگر آورده می فروشند. (از غیاث اللغات). ابومنصور گوید: مراد از قرای خَطّ قطیف و عقیر و قطر است ، من گویم : همه ٔ اینها در ساحل بحرین و عمان است و آن مواضعی است که از هند نیزه ها بدانجا آرند و راست کنند و به عرب فروشند. (از معجم البلدان ) (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین): گاه به تیغ هندی و گاه به نیزه ٔ خطی و گاه بر تیرباران متواتر ایشان را منکوب و مخذول و متفرق گردانیدیم . (ترجمه ٔ اعثم کوفی ص 31). به نیزه خطی قلم اقلیم نکته دانی ... (حبیب السیر ص 123).
اگر شبنم رباید آفتاب از نیزه ٔ خطی
تو با آن قد رعنا حلقه های چشم بربائی.
تو با آن قد رعنا حلقه های چشم بربائی.