آنها که به جلیلی رای دادند
اعتراف به اشتباه نمی کنند!
محمد رضا باهنر، نایب رئیس اسبق مجلس در دوران ریاست عبدالله نوری و علی لاریجانی بر مجلس و همچنین دبیر انجمن اسلامی مهندسان که نزدیک ترین متحد حزب موتلفه اسلامی تا زنده بودن "عسگراولادی" و احتمالا، هنوز هم در مصاحبه ای که در همین شماره پیک نت بخش هائی از آن را می خوانید، گفته است سقف رای سعید جلیلی بین 8 تا 9 میلیون است. (در آینده فاش خواهد شد که این سقف حتی 8 تا 9 میلیون هم نبوده است.)
این گفته باهنر، فاش ساختن تلویحی چند میلیون آراء ساختگی و خریدن رای روستائیان با پخش بسته های غذائی بین آنها و اعزام طلبه های وابسته به جبهه پایداری به روستاهاست.
جلیلی که با این حقه بازی ها و تقلب ها می خواست رئیس جمهور شود، با آنکه وابسته به جبهه پایداری بعنوان حزبی پرقدرت و حاضر در حکومت است، خود در یکی از سخنرانی های پس از انتخابات گفت:
« من حزب جدا تشکیل نمیدهم زیرا حزبها عامل ضعف انقلاب شدند. مگر آن 14 میلیون رای ما حزبی بود؟»
این نکات و اعترافات را آنهائی باید بشنوند و بدانند که همچنان گوش خود را گرفته و چشم خود را بسته اند تا به اشتباه حمایت از جلیلی و جبهه ارتجاع در جمهوری اسلامی اعتراف نکنند. غم انگیز است که این طیف با ادعای چپ و ضد امپریالیست بودن و طرفداری از مناسبات ایران با جبهه شرق به دام حمایت از جلیلی افتادند. البته عمدتا در خارج از کشور و تاثیر گذاری روی داخل کشوری ها با بهره گیری از تریبون هائی که بصورت برنامه های ویژه روی شبکه یوتیوب با اسامی گوناگون دارند. پیشتاز این تریبون ها تلویزیون ایران اینترنشنال و یا بهتر است بگوئیم "اسرائیل اینترنشنال" بود که با سیاست تبلیغاتی علیه پزشکیان بی وقفه آب به آسیاب رای به جلیلی می ریخت.
آن جمله مخالفت با فعالیت های حزبی که از دهان جلیلی بیرون آمده را باید به حافظه سپرد. همچنان که افشاگری های رو به گسترش از تقلب سازمان یافته و رای سازی سازمان یافته برای او در شهرها و بخشداری های تحت ریاست و مدیریت وابستگان جبهه پایداری را نباید فراموش کرد. نباید در این چاله افتاد که جلیلی و تفکر ارتجاعی او 14 میلیون رای داشت. سقوط در این چاله به معنای قبول نقش و تفکر حجتیه به وسعت 14 میلیون در میان مردم است که هرگز چنین نیست.
بحث در باره ریش و سبیلی که اصلاح طلبان غربگرا، پس از چند سال تحریک مردم به روسیه ستیزی و چین گریزی، در جریان انتخابات ریاست جمهوری اخیر برای خود چرب کرده و منتظر بوسیدن پرچم امریکا هستند، بحثی جداگانه است که تاکنون به آن پرداخته و در آینده نیز خواهیم پرداخت. بویژه پس از تشکیل دولت دکتر پزشکیان و آگاهی از ترکیب آن و سیاست های راهبری دولت او.