۱۴۰۳ مرداد ۱۰, چهارشنبه

 Tranque, one of the Arsacide: صحت اطلاعات جغرافیایی اقیانوس آرام اسماعیل بخاطر خلط نقاط بس بعید به لحاظ واقعیتی و تفسیری، محل تردید است. Tranque یا ""Isla Tranqui/ایسلا ترانکی/جزیره آرام، در نزدیکی Isla Chiloe/ایسلا چیلوی، در سواحل جنوبی شیلی، قرار دارد.  این احتمال هست که ملویل هنگام صید نهنگ، یا در حین دور زدن دماغه هورن در سال‌های 1842 و 1844 آنرا دیده باشد. با این حال، "Arsacides"/ آرسی سایدز، آنطور که اسماعیل می رساند، دال بر مجمع الجزایر نبوده به دماغه آرسی سایدِز/Cape  Arsacides  در ساحل شرقی مالایتا/ Malaita، جزیره ای در مجمع الجزایر سلیمان در نزدیکی فیلیپین، در هفت هزار مایلی غرب ترانکی، اشاره دارد؛ درآب هایی که ملویل هیچگاه در آن دریانوردی نکرد.

آنچه مسائل را پیچیده می کند این است که در سال 1769، ژان فرانسوا دو سورویل، دریانورد فرانسوی، این دماغه را "Terre des Arsacides" به نام دودمان آرشاکونی/Արշակունի/Arsacid نامید که از سال 12 تا 421 م. بر ارمنستان حکومت و در برابر تهاجمات امپراتوری روم به شدت مقاومت می کرد. احتمالا نامجائی که سورویل برای این دماغه برگزیده نشان دهنده مقاومت ساکنان جزایر سلیمان در برابر اوست.  ظاهراً، این تصور غلط که «Terre des Arsacides» یعنی «سرزمین قاتلان/ land of the assassins»، برگردان نادرست اولیه ای است که در ادبیات سفر عامه پسند، مانند یکی از منابع ملویل، گزارش تاریخی 1836 سفر دور دنیا، در نگارش دو کتابش، Typee و Omoo، تداوم یافته است؛ (Sealts، ملویل ریدینگ/ Melville’s Reading صص.30-31).

اگرچه ملویل آنقدر  فرانسه می ‌دانست که به این ترجمه نادرست اعتنا نکند، درآمیختن این دو جزیره بسیار دور از هم و تداعی‌های متفاوت این دو نام با تضادهایی که چهار پاراگراف پائین تر می آفریند، تقویت می شود. در این سناریو،اسکلت نهنگ عنبر انتقال یافته به دره پوشیده از جنگل، به بخشی از معبدی تبدیل شده، در حالی که طبیعت، که به صورت ماشین بافندگی مجسم شده، فرشی از انواع پیچ و گل بافد که هم دره و هم اسکلت را می پوشاند. در تداعی معانی ‌های بی قید و بند اسماعیل، خاموش «خدای بافنده» از صدای این فرایند (بافتن) «کر» شده پاسخی به پرسش‌های آدمیان ندهد.  خود ما نیز از "غوغای عظیم دستگاه بافندگی عالم" کر شده ایم. اسماعیل تابلوی تضاد «آلاچیق» (جایگاه پرشاخ و برگ سعادت) با «طنین» دستگاه بافندگی را به «همه کارخانه های مادی»، یعنی تمام تلاش های بشر برای آفریدن، تشبیه می کند. این استعاره گسترده با تداعی‌های متضاد آرامش مفروض Tranque/آرام، با Arsacides"/ آرسی سایدز متلاطم تاریخی، تشدید می‌شود. اسماعیل سخن را با اِستعاره ای  پند آمیز به پایان می بَرَد: «زندگی پذیرای مرگ و مرگ جُفته زندگی شد" با این تجسم که، «عبوس خدای در وصلت با شاداب زندگی بشکوه کَلّه فرفری ها پس انداخت". با یادآوری تصویر پردازی پیشین اسماعیل از نهنگ‌های در حال تولید مثل در مرکز ناوگروه سُتُرگ فصل 87، این ژرف اندیشی، خُجَسته آرامش "در دل اطلس وجود طوفان زده خود" را هم، تکرار می کند.




Tranque, one of the Arsacides: Ishmael’s Pacific geography is factually and interpretively challenging in its combining widely-dispersed places. “Tranque” is Isla Tranqui near Isla Chiloe, off the southern coast of Chile, which Melville could have visited while whaling or seen as he rounded Cape Horn in 1842 and 1844. “Arsacides,” however, does not refer to a set of islands, as Ishmael implies, but to Cape Arsacides on the eastern shore of Malaita, an island in the Solomon archipelago near the Philippines, seven thousand miles west of Tranqui and in waters Melville never sailed.

Complicating matters is that, in 1769, French navigator Jean François de Surville named the cape “Terre des Arsacides” after the Arsacid dynasty, which ruled Armenia (12-421 CE) and fiercely resisted incursions by the Roman Empire. Perhaps Surville’s place name reflects the resistance he had met among the Solomon islanders. Apparently, the misconception that “Terre des Arsacides” means “land of the assassins” is an early mistranslation perpetuated in popular travel literature, such as one of Melville's sources for Typee and Omoo, the 1836 Historical Account of the Circumnavigation of the Globe (Sealts, Melville’s Reading, 30-31).

Though Melville knew enough French to disregard the mistranslation, his combining of the two geographically-dispersed islands and the divergent associations of their names resonates with contrasts he develops four paragraphs below. In this scenario, a sperm whale skeleton transported to a woody glen has become part of a temple, while nature, figured as a loom, weaves a carpet of vines and flowers covering both glen and skeleton. In Ishmael’s free associations, the silent “weaver-god” is “deafened” by the process and is unresponsive to human questioning; we, too, are deafened by the “din of the great world’s loom.” Ishmael likens the contrasting tableau of “bower” (a leafy enclosure of bliss) and “humming” loom to “all material factories,” that is, all human attempts to create. The extended metaphor resonates with contrasting associations of the supposedly tranquil Tranque and the historically troubled Arsacides. Ishmael concludes with an aphoristic trope, “Life folded Death; Death trellised Life,” personified by the “grim god wived with youthful life [begetting] curly-headed glories.” In recalling Ishmael’s earlier image of the procreating whales at the center of the Grand Armada in Ch. 87, the meditation also replays the joyful calm at the center of the “tornadoed Atlantic of my being.”

https://melville.electroniclibrary.org/editions/versions-of-moby-dick/102-a-bower-in-the-arsacides