۱۴۰۲ اردیبهشت ۱۵, جمعه

 


راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سرمقاله شماره 878

"موسی غنی نژاد" بار دیگر

دست خود را در مناظره باز کرد!

  

حضور موسی غنی نژاد در تلویزیون بعنوان "اپوزیسیون" و منتقد اوضاع اقتصادی کشور، زمینه مساعدی را بوجود آورد که کارنامه ایشان از نو بررسی شود. از جمله راه توده در شماره ۷ بهمن ۱۳۹۵ یعنی حدود شش سال پیش تحت عنوان "غنی نژاد برنده جایزه فلاکت اقتصادی ایران!" نوشت:

"هنوز چند هفته از انتشار خبر اختراع یک نشان بنام "امین الضرب" از طرف اتاق بازرگانی کشور- یعنی مجمع سرمایه‌دارانی که سودشان در انحطاط و عقب ماندگی ایران است - نگذشته که بنوشته مطبوعات این نشان از طرف اتاق به دکتر موسی غنی نژاد به عنوان "برجسته ترین اقتصاددان" کشور اهدا شد.

این انتخاب بسیار جالب توجه و گویاست و نشان می دهد که از نظر اتاق بازرگانی "برجسته ترین اقتصاددان" کشور یعنی چه کسی و باید دارای چه شرایطی باشد. در واقع برجسته ترین اقتصاد دان کشور کسی نیست که دانش اقتصادی بیش از دیگران داشته باشد یا راه حل های بدیع و نو و به ویژه کارساز برای حل مشکلات اقتصادی کشور ارائه داده باشد، یا حداقل دارای یک تحقیق مشخصی درباره این یا آن معضل اقتصاد ایران باشد. برجسته ترین اقتصاد دان کشور کسی است که با علم اقتصاد مخالف باشد. معتقد باشد که اصلا نیاز به بررسی دشواری ها و مشکلات اقتصاد کشور نیست. کشور یک مشکل دارد و آن هم این است که اقتصادش دولتی است و آن را باید از دولت گرفت و داد دست اتاق بازرگانی. برای این "برجسته ترین" اقتصاددان برخلاف همه اقتصاددانان برجسته دنیا، تدابیر اقتصادی یافتن راه حل برای مشکلات نیست، بلکه راه حل ها قبلا در کتاب ها نوشته شده و باید فقط آنها را اجرا کرد. کتاب ها را هم البته خود ایشان ننوشته، بلکه دیگران و در واقع یکی دو اقتصاد دان مانند "هایک" و "فریدمن" همه راه حل ها را در کتابهایشان نوشته اند و کار مسئولان دولتی در ایران آن است که این راه حل ها را اجرا کنند. نتیجه اجرای این راه حل ها همین وضع فلاکت بار اقتصادی کشور است که البته جیب برخی ها را بسیار پر کرده است. فلاکت ملی توام شده با اوج سوداگری و ثروت اندوزی و فساد و اختلاف اجتماعی با همه پیامدهای مخرب و ضدملی آن."

راه توده در آن مقاله به نکته ای اشاره کرد که آقای غنی نژاد در مصاحبه تلویزیونی خود نیز به آن اشاره کرد و اینکه قانون اساسی ایران از اصول اقتصاد اسلامی نیامده است. یعنی اینکه اقتصاد نه از اصول علمی و تجربی و عرفی که گویا باید از عقاید مذهبی استخراج شود. راه توده نوشت:

"البته اقتصاد برای آقای غنی نژاد بیش از آنکه بررسی مشکل و ارائه راه حل برای آن باشد یک نوع اعتقاد شبه مذهبی، عمل به فریضه یا اجتناب از گناه است. این کار یا آن کار برای همیشه، خارج از زمان و مکان درست یا نادرست، فریضه یا گناه است. مثلا کنترل تجارت خارجی و درآمد تجار گناه است، بجایش بخشیدن اموال دولت به تاجران و اعضای اتاق بازرگانی جزو فرایض است. اقتصاد از نظر ایشان مجموعه ای از تدابیر مشخص نیست، اجرای شماری از دستورهای دینی است.

درک آقای غنی نژاد از اقتصاد را می توان از اظهار نظر وی درباره میرحسین موسوی در آستانه انتخابات ۸۸ درک کرد. وی می گوید:

"دو سال پیش مصاحبه ای که از ایشان (موسوی) مطالعه می کردم و مصاحبه ای هم که قبل تر ایشان در باب روابط اقتصادی در جامعه در سال های انقلاب داشتند و توصیفی که از نظام اقتصادی مطلوب شان کرده بودند، نشان می داد طرز فکرشان کاملاً یک اقتصاد سوسیالیستی است…. اعتقاد دارم آزادی، آزادی فردی و کرامت انسانی محقق نمی شود مگر با آزادی اقتصادی. خیر، من از ایشان (موسوی) حمایت نمی کنم." (فرارو، 28 دی 1387)

بحث غنی نژاد  بر سر این نیست که راه حل ها و عقاید موسوی درست است یا غلط، نیاز به اصلاح، تکمیل یا بهبود دارد یا ندارد، با این بخش آن موافق است ولی نسبت به بخش دیگر منتقد است ... بحث بر سر هیچکدام از اینها نیست. بحث بر سر این است که از نظر ایشان اقتصاد مورد نظر موسوی "سوسیالیستی" است. اقتصاد یک دین است. آقای غنی نژاد دین اقتصاد آزاد را پذیرفته و موسوی دین اقتصاد سوسیالیستی را. غنی نژاد تصور می کند وقتی موسوی راهکارهایی طرح می کند می خواهد دستورهای دین خود را پیاده کند، نه اینکه برای مشکلات کشور راه حل هایی که بنظرش می رسد ارائه می دهد. غنی نژاد نمی خواهد بپذیرد راه حل اقتصادی اجرای فریضه دینی نیست، بلکه پاسخ به یک مشکل است. بین مشکل و راه حل ارتباط وجود دارد و درک از ریشه مشکلات می تواند متفاوت باشد و براساس آن راه حل ها نیز متفاوت شود.

راه توده در همان مقاله نتیجه گرفت: "اتاق بازرگانی با انتخاب موسی غنی نژاد به عنوان برجسته ترین اقتصاد دان کشور در واقع نشان داد که درک آن از اقتصاد نه فقط دینی است بلکه کاملا طبقاتی است. برجسته‌ ترین اقتصاددان کشور از نظر این اتاق اقتصاددانی است که کمترین شناخت را از اقتصاد کشور داشته و در مقابل نظراتش بیش از همه بسود تداوم نظمی باشد که سرمایه داری تجاری ایران بهرمند و سودبر از آن است. دین اقتصاد آزاد در خدمت سرمایه داری تجاری است و به همین دلیل آنان این دین

را پذیرفته دینی دیگر را." 



عنوان اول پیک نت ۱۶ اردیبهشت

انفجار اجتماعی دیگری

بزودی درایران روی خواهدداد

در این سخنان حسین راغفر (اقتصاد دان) که پس از اعتراضات خیابانی در نیمسال دوم سال ۱۴۰۱ بیان شده، واقعیاتی وجود دارد که نشان دهنده ۳ دهه حرکت حکومت علیه قانون اساسی و سلطه گام به گام مافیاهای اقتصادی است. راغفر نام رهبر جمهوری اسلامی را نمی برد، اما طبیعی است که سهم او در اوضاعی که در کشور بوجود آمده بیش از همه سکانداران نوبتی و یا همیشگی است. راغفر بدرستی می گوید که اگر تغییرات اساسی در سیاست حاکم - بویژه نظام مالیاتی و اقتصادی-  در داخل کشور بوجود نیآید، شعارهای سالانه رهبر جمهوری اسلامی برای تولید ممکن نخواهد شد.

راغفر نمی گوید اما این نتیجه طبیعی از سخنان او گرفته می شود که ادامه حکومت مافیاهای اقتصادی و فلج دولت و حکومت موجب خواهد شد تا سیاست خارجی مثبتی که در سالهای اخیر سکاندار آن رهبر جمهوری اسلامی است به نتیجه نرسید و مافیاهای اقتصادی داخل کشور، سیاست خارجی را هم تابع خود کند. راغفر می گوید که هشدارها را به مقامات داده و در این مصاحبه تاکید می کند که اگر حکومت تن به تغییرات بنیادی ندهد، مافیاهای اقتصادی را از قدرت به زیر نکشد، در سیاست های خصوصی سازی که عملا به سود مافیاهای اقتصادی انجام شده تجدید نظر اساسی نشود، در نیمه اول سالی که در آن قرار داریم، انفجار اجتماعی دیگری وسیع تر از آنچه در نمیه دوم سال ۱۴۰۱ شاهد بودیم روی خواهد داد و طبیعی است که قدرت های جهانی بخواهند از این انفجار در جهت سیاست های خود علیه ایران استفاده کنند . اختلاف طبقاتی هولناک و تاریخی که طی سه دهه گذشته بوجود آمده نمی تواند بیش از این ادامه یابد. ما شنیدن این مصاحبه را به همه آنها که خواهان شنیدن تحلیلی واقعی از اوضاع امروز ایران هستند توصیه می کنیم.



 

رابرت کندی:

امریکا، اوکراین را

گوشت دم توپ روسیه کرده!

 
 
 

 

 

رابرت اف . کندی که خود را برای انتخابات ریاست جمهوری امریکا آماده می کند، پس از حمله پهپادی به کرملین در یک برنامه اینترنتی گفت:

شما تصور کنید اگر نیروهای تحت حمایت روسیه به ساختمان کنگره حمله کنند، چه واکنشی نشان خواهیم داد. ما باید از این تلاش های جنون آمیز برای تشدید جنگ جلوگیری کنیم. لوید آستین (وزیر دفاع آمریکا) در آوریل (فروردین- اردیبهشت) ۲۰۲۲، گفته بود هدف ما از پای درآوردن ارتش روسیه است. از پای درآوردن یعنی چه؟ یعنی به کشتن دادن اوکراینی ها. ما ۳۰۰ هزار اوکراینی را قربانی کرده‌ایم. فرمانده یگان نیروهای ویژه اوکراین گفته که ۸۰ درصد از نیروهایش کشته یا زخمی شده‌اند و نمی ‌توان این واحد را بازسازی کرد.

کندی درباره دلار زدائی از سیاست تجارت جهانی که بسرعت در جهان در حال گسترش است نیز گفت: برزیل و پاکستان تصمیم گرفته اند در تجارت خود از ارز چین استفاده کرده و از دلار دور شوند. می توانید تصور کنید این تصمیم چه هزینه ای برای ما خواهد داشت؟ اگر دلار آمریکا ارز غالب در جهان نباشد، ما سالانه ۷۵۰ میلیارد دلار ضرر خواهیم کرد. این یکی از عواقب جنگ هایی است که ادامه دارد. ما باید به آن فکر کنیم.