از «خالصسازی» تا «رقابت تصنعی»؛ چه کسانی «توپ جمع کن» انتخابات میشوند
- مسعود آذر
- بیبیسی
انتخابات مجلس شورای اسلامی اسفندماه برگزار میشود و آرایش جدیدی در صحنه سیاسی ایران در حال شکلگیری است. مقدمات این آرایش در دو انتخابات مجلس در سال ۹۸ و ریاست جمهوری در سال ۱۴۰۰ با حذف رقبای میانهرو و حتی «خودی» از صحنه رقابتها آغاز شد و حالا به گفته کسانی مانند علی لاریجانی، جریان«خالصسازی» به دنبال شکل دادن به فضای «رقابت تصنعی» و دمیدن بر تنور انتخابات و گرم کردن آن هستند تا از این طریق انتخاباتی برگزار شود و بخشی از مردم را به پای صندوقهای رای بکشانند تا دست کمهمان میزان مشارکت ۴۲ درصدی در انتخابات مجلس این دوره را تکرار کنند.
رسانههای نزدیک به اصولگرایان در روزهای گذشته خبرهایی مبنی بر شروع فعالیت انتخاباتی کسانی مانند حسن روحانی، محسن رضایی و علی لاریجانی منتشر کردهاند.
روز دوشنبه ۱۸ فروردینماه خبرگزاری تسنیم در خبری اختصاصی از قول «برخی از اطرافیان» علی لاریجانی خبر داد که رئیس سابق مجلس ایران «قصد دارد با ارائه لیستی در انتخابات فعالیت کند».
جوابیه علی لاریجانی همان روز منتشر شد و خطاب به جریان رقیب اطلاع داد که قصد شرکت در انتخابات ندارد واز این طریق «رفع نگرانی» کرد و گفته بود «بعید است» با چنین روشهایی رقابت «تصنعی» بوجود آورد و عملا انتخابات پیش رو را غیررقابتی و انحصاری دانسته بود.
نکته حائز اهمیت در بیانیه آقای لاریجانی این بود که او به عنوان مشاور رهبر جمهوری اسلامی گفته بود «ملک را چارهای دیگر نیاز است» و این شیوه زمامداری را زیر سوال برده بود.
توصیه آقای لاریجانی به نوعی خطاب به علی خامنهای به عنوان رهبر جمهوری اسلامی بود و نشان میداد که رییس سابق مجلس نه تنها از قطار انقلاب پیاده شده یا از قدرت حذف یا کنار گذاشته شده، بلکه امیدی به اصلاح روند حکمرانی نیز ندارد و ادامه اوضاع فعلی را به صلاح زمامداری کشور نمیداند.
علی لاریجانی برای نخستین بار نیست که از جریان « خالص سازی» نام میبرد. او در دهم اردیبهشتماه سال گذشته نیز در همایش «مطهری و امتداد اجتماعی حکمت و فلسفۀ اسلامی» گفته بود «برخی بهدنبال تئوریهای مندرآوردی خالصسازیاند و به هر بهانهای تجزیه افراد جامعه را میخواهند.»
در جریان دو انتخابات گذشته روند حاکم به گونهای پیش رفته که شاهد «یکدستی» ساختار حکومت در قوای سهگانه و نیروهای امنیتی و نظامی هستیم و اصطلاح «خالصسازی»در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ مطرح شد.
مهدی طائب، فرمانده قرارگاه عمار و برادر حسین طائب رئیس سابق اطلاعات سپاه گفته بود «امروز به مرحله خالص سازی از انقلاب رسیدهایم و قطعا پیروز خواهیم شد».
جریان «خالصسازی» نه تنها صدای افراد میانهرو را در آورده بلکه اصولگرایان معتدل نیز از چنین جریانی شاکیاند و این نگرانی در بین آنها بوجود آمده که بخشی از همین جریان هم از دایره انتخابات حذف شوند، چنانکه که گفته میشود واژه «جریان» اصولگرا دیگر کارایی ندارند و با «محفلی» روبرو هستیم که تمام ارکان قدرت را تصاحب کردهاند.
منصور حقیقتپور نماینده مجلس دهم در توصیف این گروه میگوید «این جریان فقط خودشان را ولایتمدار مطلق، خالص و درست میدانند و بقیه رسمیتی در جمهوری اسلامی ندارند و خالص و فداکار نیستند. این جریان توانستهاند بعضی از نهادهای قدرت را در جمهوری اسلامی تصرف کنند و تا حدودی مجلس را در اختیار بگیرند و دولت را تصاحب کنند».
این نماینده پیشین مجلس گفته این گروه «فضاسازی میکنند تا هیچ جریان و گروهی در انتخابات ۱۴۰۲ و ۱۴۰۴ حضور پیدا نکند و تنها خودشان باشند و خودشان».
«ملک را چارهای دیگر نیاز است»
«خالصسازی» جریان یک روز و دو روز نیست که علی لاریجانی از آن سخن به میان میآورد و از آن اظهار نگرانی میکند و خواستار چارهجویی برای «ملک» میشود.
آقای لاریجانی از جمله مسئولان بلندپایهای بوده که در کارنامهاش ریاست سه دوره مجلس، ریاست صدا و سیما و دبیری شورای عالی امنیت ملی به چشم میخورد و از معتمدان نظام و مورد وثوق علی خامنهای بوده است و حالا نیز بر روی سربرگی که بیانیهاش را منتشر کرده «مشاور مقام معظم رهبری» نوشته شده است.
آقای علی لاریجانی سالها شاهد حذف تدریجی رقبا از صحنه سیاسی بوده و تلاشی برای جلوگیری از این روند به عمل نیاورده و با سکوتش یا با حاکمیت همراهی کرده یا دستی در این روند داشته است.
آقای لاریجانی در حالی این حرف را زده که او در انتخابات دو سال پیش رد صلاحیت شد و طعم پیاده شدن از قطار انقلاب را چشید و تجربه سالهای گذشته نشان داده وقتی روند حذف و پیاده کردن افراد از قطار آغاز میشود، آتش آن دیر یا زود خشک و تر را میسوزاند.
از نظر منتقدان آقای لاریجانی، اگر فضای سیاسی برای امثال او و نزدیکانش باز شود و اجازه فعالیت پیدا کنند آن وقت حاضر نخواهند بود برای حقوق سایر گروههای سیاسی بجنگند و در واقع تا زمانی که در دایره نظام وخودی تعریف شوند و به بازی گرفته شوند آنگاه همرنگ و همساز سیستم میشوند و دعوا و جار و جنجالها برای «ملک» و کشور را کنار میگذارند.
روزنامه هممیهن به صاحب امتیازی غلامحسین کرباسچی، امروز چهارشنبه تیتر نخست روزنامه را به جریان خالصسازی اختصاص داده بود و محمدجواد روح، سردبیر این روزنامه در یادداشتی مینویسد «علی لاریجانی که امروز بر جریان خالصسازی میتازد و به آنان کنایه میزند؛ بیست سال قبل، یکی از چهرههای محوری و موثر همین جریان بود».
نویسنده روزنامه هم میهن میگوید آن روزها، آقای لاریجانی در مقابل مفاهیمی چون توسعه سیاسی، جامعه مدنی، مردمسالاری و آزادی ایستاده بود.
اصولگرایان و دسته بندیهای «تصنعی»
چهار سال پیش اصولگرایان در حالی کرسیهای مجلس را تصاحب کردند که اتفاقات خونین آبانماه رخ داده بود. بخشی از گروههای سیاسی انتخابات را تحریم کرده بودند، اکثریت نامزدهای اصلاحطلبان و میانه روها از جمله ۹۰ نفر از نمایندگان مجلس دهم رد صلاحیت شدند و انتخابات در مجموع با مشارکت ۴۲ درصد از افراد حائز شرایط رای برگزار شد.
با وجود تسلط یک جریان سیاسی در مجلس فعلی، اختلافات درون گروهی در میان آنها بسیار بالاست و از سال گذشته اصولگرایان دست به تغییرات و یارکشی جدید برای تصاحب کرسیهای مجلس آینده زدهاند.
پیش بینیها براین است که گروه جبهه پایداری به سرلیستی مرتضی آقا تهرانی، دبیرکل جبهه پایداری همچنان مستقل عمل خواهند کرد و با گروهی ائتلاف نخواهند کرد و تحرکات آنها نشان میدهد که این گروه بیش از سایر گروهها به دنبال پروژه «خالصسازی» هستند و در تلاش هستند که اجازه ندهند سایر گروهها حتی بخشی از اصولگرایان نزدیک به محمدباقر قالیباف قدرت را در دست بگیرند.
درباره این جبهه این گمانهزنی وجود دارد که اگر سعید جلیلی، چهره شناخته شده اصولگریان رضایت به ورود به مجلس بدهد او را به عنوان رئیس مجلس جایگزین آقای قالیباف کنند.
در کنار پایداریها، در رسانهها خبر تولد تشکلهای جدید در جریان اصولگرایی نیز شنیده شد. مقامهای دولتی مانند محمدمخبر معاون رییسجمهور، مهرداد بذرپاش وزیر راه و شهرسازی و جمعی از نمایندگان مجلس و اصولگرایانی مانند حمید رسایی «شبکه راهبردی یاران انقلاب اسلامی» که به اختصار «شریان» نام برده شد تاسیس کرده اند و اسفندماه سال گذشته نخستین مجمع عمومی آنها برگزار شد.
فاصله گرفتن «شریان» از «شانا» یا «همان شورای ائتلاف نیروهای انقلاب» به معنی آغاز انشقاق بین اصولگرایان تعبیر و تفسیر شد. «شانا» یک جبهه ائتلافی از حدود سیزده گروه اصولگرا است که چهار سال پیش در جریان انتخابات مجلس شکل گرفت.
در کنار «شریان»، «جمعیت اعتلای نهادهای مردمی انقلاب اسلامی» اواخر سال گذشته تشکیل شد که زهره الهیان، نماینده مجلس به عنوان نفر اصلی این جمعیت معرفی شده است و احتمال داده میشود که برای گرم کردن انتخابات و شکل گرفتن «رقابت تصنعی»، شاهد تاسیس گروههای جدید یا ائتلاف و اتحادهای درون گروهی بین اصولگرایان باشیم و چند لیست انتخاباتی از سوی این گروهها منتشر شود تا فضای انتخابات، رقابتی نشان داده شود.
«دعوت از لاریجانی برای توپ جمعکنی»
تجربه انتخابات سالهای اخیر نشان داده که حکومت به قول علیرضا پناهیان، روحانی نزدیک به علی خامنهای، به دنبال نامزد «خروس جنگی» نیست و به دنبال یک انتخابات مهندسی شده همانند انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ است که نتایج صندوقهای رای باعث شگفتی حکومت نشود و یک دستی حکومت را خدشهدار نکند.
سابقه انتخابات اخیر و تحولات جنبش اعتراضی در ماههای گذشته نشان داده که علی خامنهای بیش از هر مقام و مسئولی به دنبال این است که یک صدای واحد از قوای سهگانه و نیروهای تحت امرش به گوش برسد و با توجه به شرایط سنی او این حساسیت روز به روز بیشتر میشود.
از این رو بعید به نظر میرسد که حکومت علاقمند باشد که فضای جدیدی باز کند که حتی امثال لاریجانیها فرصت ورود به قدرت را پیدا کنند و بخواهند اسباب حکمرانی جدیدی را فراهم کنند و تغییراتی در روند کنونی بوجود بیاورند.
وزارت کشور و شورای نگهبان اینک بخشی از یک جریان هستند که به عنوان فیلتر عمل میکنند و تلاش خواهند کرد که سطح کنترل شده و محدودی از رقابتهای درون گروهی بین اصولگرایان را تشویق و راه بیندازند.
با وجود چنین خواستهای یک سوی دیگر این معادله مردم هستند که به دلیل اعتراضات ماههای اخیر انگیزهای برای شرکت ندارند و از نظام به نوعی عبور کردهاند.
محمدحسین روانبخش، فعال رسانه در کانال تلگرامیاش میگوید «انتخابات، دیگر هیچ کارکردی ندارد. این روزها که هم رودربایستی مردم با حکومت پایان یافته و هم مخفیکاری حکومت با مردم، واقعا فلسفهی برگزاری انتخابات معلوم نیست»
آقای روانبخش با اشاره به سخنان علی خامنهای که ماه گذشته گفته بود مردم «قدرت تحلیل» ندارند، مینویسد «روحانی، لاریجانی و هر که خرده هوشی داشته و اندکی سیاستورزی بلد باشد، میداند که میخواهند بازیچه قرارشان دهند، آن هم در انتخاباتی که برای هیچکس جدی نیست».
او مینویسد: «انتخابات، بازی تمرینی برای تیمی است که ۲۳ بازیکن دارد: یازده نفر یک طرف زمین میایستند و یازده نفر طرف دیگر و نفر آخر هم داور میشود. بقیه کسانی که وارد میشوند توپجمعکنهای بازی هستند... اما مشکل این است که حتی توپجمعکنها هم کم شدهاند».