جستوجو برای:
حجتالاسلام والمسلمین شیخ حسن میلانی:
شخصیتی منحرفتر از شمس و مولانا نداریم!
حجتالاسلام والمسلمین حسن میلانی از جمله روحانیونی است که ورود عرفان و فلسفه را در فکر اسلامی بر نمیتابد و آن را جز گمراهی نمیداند. وی مولانا جلالالدین بلخی را شخصیتی معرفی میکند که افراد بیگانه، او را به فرهنگ اسلامی وارد کردهاند و بهواسطهی آن، فکر انحرافی را در دین ترویج میدهند. میلانی در این مصاحبه، علاوه بر اینکه انتقادات تندی بر ملای رومی و شمس تبریزی عنوان میکند، بر داعیهداران فلسفه و عرفان نیز خرده وارد میآورد. ایشان، تیغ تند انتقادات خود را به جانب مرحوم علامه طباطبایی و حسن زاده آملی نیز نشانه میرود. دیدگاه وی نسبت به مولوی و نگاه عرفانی را در این گفتوگو میخوانید.
- گفتوگو
- نسخهٔ چاپی
- ۱۸ دقیقه
- ۱,۱۵۹ دیدگاه
– در مورد مولوی در بین علما چه دیدگاههایی وجود دارد و موافقین و مخالفین وی چه کسانی هستند؟
در مورد مولوی دیدگاه اشخاص و علما در یک جهت است. هرچند ممکن است که اشعار مولوی مورد توجه قرار گرفته باشد. و یا به صورت «تقیه» به او توجه شده باشد. اما این بدان معنا نیست که عقاید مولوی مورد پذیرش علما باشد و یا مطابق قرآن باشد. در نتیجه دیدگاههای متفاوتی وجود دارد؛ که این دیدگاههای متفاوت ناشی از اعتقادات افراد است. به همین خاطر گمان نمیبرم در بین علما، شخصی باشد که توجه خاص تأییدی نسبت به عقاید و مطالب مولوی داشته باشد؛ هرچند ممکن است برخی از ویژگیهای او را تأیید کنند.
– اما برخی از علما نیز گرایش عرفانی دارند؛ مثل علامه جعفری که برای مثنوی شرح مفصلی هم نوشتهاند و برخی دیگر از علما که دیدگاه مثبتی نسبت به مولوی دارند؛ نظر شما در این مورد چیست؟
در بین علما افرادی که دیدگاه مثبت نسبت به مولوی دارند، بسیار اندک هستند. آقای جعفری خودشان فرموده بودند که من از نوشتن شرح مثنوی پشیمانم و ای کاش این وقت را برای تفسیر نهج البلاغه صرف میکردم. بعد از آن نوشتن شرح مثنوی توسط آقای جعفری، ایشان نقد مفصلی بر مثنوی هم زدند. مولوی آدمی بود وحدت وجودی؛ یعنی ضد فقه، ضد عقل، ضد شیعه و فردی که مثلاً ابن ملجم را تبرئه میکند و معتقد است که او آلت دست خداوند بوده و گناهی مرتکب نشده است و به همین خاطر هم خود علی بن ابیطالب(ع) میفرمایند من شفاعت ابن ملجم را میکنم.
هیچ بغضی نیست در جانم ز تو/ زانک این را من نمیدانم ز تو
آلت حقی تو فاعل، دست حق/ چون زنم بر آلت حق طعن و دق
لیک بی غم شو شفیع تو منم/ خواجه روحم نه مملوک تنم
– گرایشهای صوفیانه، فقه گریزانه و ضدشیعه مولوی و شمس را به اهل سنت نسبت دادهاند؛ نظر شما در این مورد چیست؟
در مورد مولوی و شمس تبریزی و افکار و کارهایشان، مقالهای وجود دارد که در شمارهی ۷ مجله سمات به چاپ رسیده است. یکی از آقایان مقالهای نوشت که شمس تبریزی همان امام زمان است و اینکه مولوی میگوید به خدمت شمس رسیدم، منظورش این بوده که به خدمت امام زمان رسیدم. ما در مقاله سمات سعی کردیم تا مقاله این شخص را نقد کنیم و همچنین بیان کنیم که شمس تبریزی، فرد منحط و بیسوادی بوده که در عرفیاتش هم مشکل داشته؛ چه برسد به عقایدش. مولوی نیز به تبع او اینگونه بوده است. مولوی در مورد توحید نظرات منحطی دارند. مثلاً شمس معتقد است تمام سورهی اخلاص که در مورد ذات خداست، در مورد مولوی تطابق دارد. آنان همچنین به وحدت وجود محض معتقدند و خلقت را قبول ندارند. در واقع عالم را تجلیات و امواج ذات خدا میدانند. در مورد نبوت نیز عقایدی دارند که گویا میخواهند شخصیت پیامبر را تخریب کنند و پیامبر اکرم را منحط جلوه دهند. در بحث امامت نیز به دفاع از خلفا میپردازند و از معاویه دفاع میکنند. مولوی و شمس به جبر محض ایمان دارند و معتقدند کسب جبر با ماست، فعلش را خداوند با ما خلق میکند و همان ادلهای را که فلاسفه در مورد جبر میآورند، ایشان دوباره بیان میکنند. آنان همچنین مثالهای رکیکی را بیان میکنند که بیشتر هدفشان شهوترانی است؛ نه رسیدن به زهد. در همین رابطه مثال معروفی وجود دارد؛ میگویند که شمس تبریزی از مولوی زن خواست، مولوی زنش را آورد؛ دختر خواست، دخترش را آورد؛ پسر خواست، پسرش را آورد. هدف از آوردن این مثال به اعتقاد آنان این است که اگر کسی قطب بود، باید نیازهایش برطرف شود و مرید از اینکه بخواهد خودش را در اختیار مراد قرار دهد، نباید ابایی داشته باشد. در واقع تصوف مخالف خدا و ائمه است. آنان همچنین نبوت و امامتی که از جانب خداوند و براساس ملاکهای عقل و متکی بر علم و عصمت باشد را قبول ندارند.
– مولوی شعری دارد با این تعبیر که :
هر که باشد از زنا و زانیان/ این بَرَد ظن در حق ربانیان
گر نبودی او نتیجه مرتدان/ کی چنین گفتی برای خاندان
گفته میشود که این ابیات در خصوص منکران خاندان اهل بیت(ع) گفته شده است. به این معنا که هر کس این خاندان را قبول ندارد را نسبت به زنا زاده میدهد. نظرتان در این مورد چیست؟
اگر چنین شعری که به مولانا نسبت داده شده، صحت داشته باشد ـ که البته بعید میدانم ـ باید گفت که آنان در عین حال که به جبر معتقدند ولی خودشان را جبری نمیدانند و این را به گروهی دیگر منتسب میکنند. تمام توجیهات در این امور هم وجود دارد؛ مثلاً چگونه مقام عثمان را بالا میبرد و او را مقدم بر علی بن ابیطالب(ع) میکند و مطاعن او را میپوشاند. مولانا و شمس نمیتوانند خلاف کتابهای اهل سنت نظری بدهند. در کتابهای اهل سنت هم بارها بیان شده که یا علی؛ دشمنان تو منافقند و… به همین خاطر مولوی و شمس هم نمیتوانند خلاف این نظر را ادعا کنند. لذا در عین حال که ابن ملجم را مقدم میدارند و توجیه میکنند، سخنان دیگری را هم بیان میکنند.
– به نظر جنابعالی از طریق عرفان نمیتوان به خدا رسید و عرفان لزوماً فقه ستیز است؟
کلمهی عرفان به لحاظ لغوی به معنای معرفت است؛ ولی در اصطلاح، عرفان تماماً مخالف مبانی عقلی و شرعی است. عرفان، فلسفه و تصوف در نهایت یک چیز است. خود این آقایان اعتراف میکنند برخی از کتبی که در حوزه در حال تدریس شدن است، چکیده و خلاصهی اصول و مبانی کتاب اسرار الآیات ملاصدراست و برخی دیگر معتقدند که کتاب اسرار ملاصدرا در واقع چکیدهی فصوص ابن عربی است که همهی اینها وقتی به ریشه برمیگردیم، نهایتاً یک چیز است. مثلاً آمده است که وقتی موسی از کوه طور آمد، برادرش با او دعوا کرد و میگفت چرا مردم را از گوسالهپرستی نهی کردی و تو دعوت به توحید را نمیدانی. همچین آمده که نوح بر ضلالت بوده و… . منتها در کتابهای بعدی مطالب پوشیدهتر بیان شده است. مثلاً در کتاب نهایة البدایة که در حوزه تدریس میشود، یازده مرحله را بیان میکند که همهاش غلط و نادرست است. مثلاً در اثبات اختیار، جبر را اثبات میکند و در اثبات حدوثِ عالم، اثبات عدم میکند. بعد در باب حادی العشر که میرسد و میخواهد واجب الوجود (خدا) را اثبات کند، بیان میکند که حقیقة الوجودی که اصالت دارد و عین عیان و حاق الواقع است و عینیت دارد (مثل زمین و آسمان و جن و انس، ماه و خورشید و جماد و…) واجب و در وجود بالذاتی هاست. در آخر هم میگوید که ما خالق و خدایی نداریم و همین عیانی که میبینید، واجب الوجود است. در حالیکه کمونیستها هم چنین اعتقادی دارند.
آقایانی که استاد فلسفه و عرفان هستند، قبل از اینکه وارد حوزه شوند، عقاید کلامی صحیح را یاد نگرفتند و لذا تعبیرات باطل را پذیرفتند و دو جنبهی شخصیتی دارند: یک جنبه از قرآن و حدیث و منبر و محراب دارند که مطابق شریعت است و جنبهای دیگر که از عرفان و فلسفه گرفتند و متوجه نیستند که باطل است. اما چرا متوجه نیستند که باطل است؟ بهخاطر اینکه آنان از صفرِ باطل شروع کردند و اکنون علامه باطل شدند. مثلاً فخر رازی آدم بیسوادی نیست ولی از همان ابتدا در راه باطل علامه شده است و مثلا آقای صمدی آملی یا حسنزاده…
این حرفها بدان معنا نیست که آقای طباطبایی کمونیست و یا دهری میباشند؛ ولی ایشان التفات ندارند در مورد آنچه یاد گرفتند. آن هم به این خاطر است که آقایانی که استاد فلسفه و عرفان هستند، قبل از اینکه وارد حوزه شوند، عقاید کلامی صحیح را یاد نگرفتند و لذا تعبیرات باطل را پذیرفتند و دو جنبهی شخصیتی دارند: یک جنبه از قرآن و حدیث و منبر و محراب دارند که مطابق شریعت است و جنبهای دیگر که از عرفان و فلسفه گرفتند و متوجه نیستند که باطل است. اما چرا متوجه نیستند که باطل است؟ بهخاطر اینکه آنان از صفرِ باطل شروع کردند و اکنون علامه باطل شدند. مثلاً فخر رازی آدم بیسوادی نیست ولی از همان ابتدا در راه باطل علامه شده است و مثلا آقای صمدی آملی یا حسنزاده که میفرمایند «همه اشیا کانالهای ذات خداست و حتی فرعون و موسی هم یکی هستند»؛ از آنجایی که این افراد اولین استادشان صوفی بوده و کلام را قبل از فلسفه نیاموختند، به استادشان به چشم یک آدم ماورایی نگاه میکردند؛ مثلاً از اول پیش آقای الهی قمشهای رفته و او را بهعنوان ولیّ خداوند و متصل به مبدأ قبول میکنند. بنابراین با این دیدگاه هر چه فرد علامهتر باشد از واقعیت دورتر است. این افکار و عقاید بعدها در تشیع آورده شده؛ ولی علامههای بزرگ ما چون شیخ مفید و شیخ طوسی و علامه حلی هیچگاه چنین عقایدی نداشتهاند و همیشه به تکفیر این عقاید پرداختهاند.
– منظور شما این است که اعتقاداتی که هم اکنون این آقایان دارند، پوشیده شدهی اعتقادات مولوی است و آنان سعی نکردند این عقاید را با عقل محصور کنند؟
خیر؛ بلکه صریحاً همان اعتقادات است. مثلاً فرض کنید داعشیها و وهابیها، عقاید یهودیهای ضد پیامبر را در قالب اسلام ارائه دادند و پیامبری را معرفی میکنند که هر گناهی را مرتکب میشود. تمام معارف انبیا مبنی بر حدوث عالم است؛ یعنی خدایی وجود داشته و دارد که دنیا را خلق کرده است؛ اما فلاسفه معتقدند که دنیا پرتو یا سایه و یا جزئی از ذات خداست. اما عرفا میگویند که عالمی وجود ندارد و همهچیز همان خداست. جالب این جاست که دست به کتابهای کلامی ما هم میزنند؛ مثلا کتابهای کشف المراد و شرح التجدید و …که کتابهای بسیار وزینی هستند؛ البته اگر اساتید به خوبی تدریس کنند. این کتابها اثبات حدوث عالم میکنند و ادلهی فلاسفه را میآورند و همه را رد میکنند؛ اما آقای حسنزاده در کتابش پاورقی میزند که «لیس له تواف فضل لم یکون حادثاً او قدیماً»؛ یعنی عالمی نداریم به جز خدا که بخواهیم از قدم آن بحث کنیم. این بحث کجا و احادیث ما کجا؟ و یا مثلاً بحث جدالبرانگیز جبر و اختیار انسان؛ که فلاسفه قائل به جبر اما علما قائل به اختیار هستند. اما این آقایان میگویند: «ما بحثی در مورد جبر و اختیار نداریم؛ چون انسانی وجود ندارد؛ در واقع انسان همان خداست و ما بحثی در مورد خدا نداریم». اینها عرفان را شرعی نکردند که این محال است؛ بلکه شریعت را تأویل کردند؛ البته مطابق با حرفهای فیلسوفان و صوفیان.
– روایتی وجود دارد مبنی بر اینکه اگر مؤمنی چهل روز گناه نکند، خداوند چشمههای معرفت و حکمت را به قلبش باز میکند. آیا میتوان مضامینی از این قبیل را در راستای عرفان آورد؟
خیر؛ چرا که عرفان اذکار و مضامین و عقاید مشخصی دارد؛ ولی در این روایت که بیان میکند اگر شخصی چهل روز گناه نکند چنین آثاری بر او مترتب میشود، اشتباه است. احدالناسی نمیتواند بگوید که من چهل روز گناه نکردم و خلوص داشتم؛ چراکه انسان بین خوف و رجاست و وظیفهاش دوری از گناه است و چنانچه این حرف را بزند، در واقع نشاندهندهی این است که به غرور افتاده و این ایمنی از مکر خداست. لذا تا قیامت که همهی افراد در محضر خداوند و ائمه حاضر و پذیرفته نشوند، نمیتوان چنین ادعایی کرد و هرکس که فکر کند پذیرفته شده است، به غرور و املا رسیده و این خطرناک است؛ مگر اینکه کسی که صاحب معجزه است ـ مثل پیامبر ـ بگوید که فلان شخص از اهل بهشت است. حال چنانچه شخص بگوید: «من در خواب دیدم که صاحب ولایت شدهام»، غلط است. در حالات بسیاری از علما آمده که به کشفیاتی رسیدند و اگر احساس میکردند که با شریعت همخوانی دارد، ادامه میدادند و اگر نه، ادامه نمیدادند. میگویند که شیطان ۹۹ در از خیر را به سوی تو باز میکند؛ ولی سرانجام تو را به یک شر مبتلا میکند. پس این بیانات در مورد ولایت، همه از روی غرور و جهل مرکب است و حرف این افراد، همان حرف فلاسفه و عرفا و مشی آنهاست. انحلال روح و بدن و مدت اختیاری و… همه از سوی صوفیان میباشد. این افراد گمان میکنند که اگر با یک عالم ماورایی و نامرئی ارتباط برقرار کنند، یعنی با خدا ارتباط برقرار کردند. در حالی که شیاطین در عالم نامحسوس و ماورایی هزاران برابر این عالم کار میکنند. شیطان اگر سعی میکند فردی را فاسد کند، هزاران برابر آن زحمت میکشد تا عالمی را فاسد کند. شاهکار شیطان، تحریف علماست. علما معتقدند که این مکاشفهها باطل است و این در حالی است که فکر میکنید حقیقت را دیدهاید. گفته میشود که شیطان نیز میتواند به معراج ببرد.
– منابعی که برای فهم دین وجود دارد، کدام است؟
منابع دین بر میگردد به کتاب و سنت. عقل و اجماع هم هر آنچه میگویند، مربوطِ به سنت است. طریق عقل و سنت متفاوت است؛ ولی اصلش یکی است و کتاب سنت برای عاقل حجت است.
– آیا متن قرآن را میتوان به کمک عقل دریافت یا حتماً باید به احادیث رجوع شود؟
آقای طباطبایی معتقد است سنیها به عترت بیتوجه شدند و شیعهها به سنت. این حرف، حرف بسیار خطرناکی است. این حرف را ماسونها و ضد دینها ساختند برای اینکه بگویند اسلام باطل است؛ شیعه و سنی باطل است؛ پس دیگر دینی باقی نخواهد ماند. علمای ما مفصل در علم اصول، به تبیین حدود حجت قرآن، حجت ظواهر (مادامی که امام معصوم آن را از ظاهرش برنگردانده باشد) پرداختهاند و علمایی چون شیخ طوسی خیلی زیبا در این مورد بحث کردهاند.
– بعضاً احساس میشود که حضرت عالی در مباحثتان آنقدر قضیه را محصور میکنید که نهایتاً به احادیث میرسد؛ آیا این چنین است و جایگاه عقل و یا قرآن تا حدودی تنگ میشود؟
روایات و احادیث ما، بالاترین و بهترین مطالب عقلی را نیز تبیین کردند و به ما یاد دادند و چون از معلمین معصوم صادر شدهاند، برای عقل ما راهبرند. اگر قرار است من با عقل خود دم خانهی ارسطو بروم، چرا دم خانهی امام معصوم نروم. در حالیکه معصومین بالاترین مطالب عقلی را در احادیث و روایات به ما گفتهاند و جایی برای بحث نگذاشتهاند. ولی اگر منظور شما این است ما آیه و روایتی را قبول کنیم که مخالف عقل است، باید گفت که ما اصلاً چنین آیه و روایتی نداریم؛ ولی اگر پذیرفتیم که آیه برخلاف عقل است، آن روایت دیگر پذیرفته نیست.
– از آنجایی که احادیث و روایات ما برای زمان صدر اسلام صادر شدهاند، معمولاً بر سر مصادیق آن در زمان حال، بحثهایی بهوجود میآید؛ مثلاً اگر بتوان با استفاده از روایاتی ساختار اقتصادی یک کشور را استخراج کرد، ممکن است بر سر مسائلی از این قبیل بحث و جدال بهوجود بیاید که آیا باید عین این احادیث، قوانینی را وضع کرد و یا فلسفه و حکمت احکام صدر اسلام را درک کرد و بر اساس آن، قانونگذاری کرد؟ و یا مثلاً طبق روایات، در سیرهی پیامبر، خود ایشان حاکم بودند و خودشان حکام سایر شهرها را منصوب میکردند؛ ولی الآن پس از چندین سال میخواهیم نوع حکومت را تعیین کنیم؛ حال باید نوع ساختار حکومتی یا اقتصادی جامعه چگونه باشد؟
از آنجایی که اسلام دینی جاودانه است، ائمه معصومین برای یک دوره خاص و با خصوصیاتی خاص، مطالبی را نفرمودهاند که ما نتوانیم حرف ایشان، حکم ایشان و وظایفمان را استخراج کنیم. ائمهی اطهار به نحو احسن تمام شرایط را فرمودهاند و نهایتاً به اصول اولیه میرسیم که خود اهل بیت(ع) این موارد را تبیین و تفسیر کردند. اما شاید منظور شما این باشد که آیا قرآن را باید به کمک روایات و احادیث درک کنیم و یا درک بهوسیلهی عقل هم ممکن است؟ اگر منظور شما از این سؤال این جمله باشد، در جواب باید گفت از آنجایی که عقل ما عقل مطلق از خطا نیست، تنها به عقل نمیتوان بسنده کرد؛ بنابراین دین را باید فهمید و عمل کرد و چون عقل خطا دارد؛ نمیتوان تنها به فهم، مکلف شد.
اما باز برگردیم به بحث مولوی.
همانطور که در شمارهی هفتم مجله سمات هم آوردیم، مولوی کسی است که مبلغین آن در همهی دورهها افراد خارجی بودند. این هم از آن جهت است که اگر بخواهند شخصیتی منحرف را بین ما جا بیندازند، کار دشواری است. پس به همین خاطر آنها فردی منحرف را از بین خودمان پیدا کردند و او را الگو کردند؛ مثلاً یک بحثی وجود دارد و آن اینکه مولوی و اصحابش ادعای خدایی دارند و خود را از مخلوقات نمیدانند. به شمس تبریزی گفتند: مولونا را چون شناختی؟ گفت: قول مولانا کن فیکون است. این غلط است. کن فیکون فقط خداست. دقت کنید خلقت یا من شیء است یا لا من شیء؛ مثل اینکه نانوا بخواهد از خمیر نان بپزد و یا اینکه بخواهد وجود ببخشد و از خود مایه بگذارد. وجود و موجود بر اساس ادله عقلی دو قسمت است: یکی ذات بدون اجزا و دیگری ذات دارای اجزا. ذات بدون اجزا، اجزایی ندارد که از خودش مایه بگذارد؛ ولی ذات متجزی همیشه از خودش مایه میگذارد؛ مثل ابر که از ذرات وجودی خودش باران میسازد. امیرالمؤمنین میفرمایند: به جز خداوند و ذات احدیت همهچیز متجزی است؛ به این معنا که اگر چیزی خلق کند، از خودش کم میشود. بنابراین اگر کسی گمان میکند که اهل بیت خالق عالماند یا باید گفت که اهل بیت متجزی هستند و مکان و زمان ندارند؛ مانند خدا؛ یا اینکه بگوییم از ذات خودش مایه گذاشته. مثلاً اینکه بگوییم امیرالمومنین(ع) ـ نعوذ بﷲ ـ از ذات خودش مایه گذاشته و زمین را خلق کرده، پس باید گفت تو هنگام راه رفتن روی علی پای میگذاری و اینگونه ـ نعوذ بﷲ ـ حیوانات هم میشوند جزئی از ذات اهل بیت.
– این نقلی را که از شمس آوردید، آیا به این معنی نیست که شمس خواسته تا شخصیت مولوی را به بهترین شکل توصیف کند و به همین خاطر هم شاید از چنین الفاظی استفاده کرده است؟
شخصیتی منحرفتر از شمس و مولانا نداریم. شمس در جایی از فعل مولوی میگوید: «کل یوم هو فی شأن»؛ یعنی در هر لحظه آفرینش دارد، بخشش دارد، خلقت دارد و… و این ویژگی خداوند را در مورد مولوی بهکار میبرد و باز راجع به صفت مولوی میگوید: «قل هو ﷲ احد». احدیت فقط مال خداست و حتی اهل بیت(ع) هم این ویژگی را ندارند؛ چون ویژگی متجزی دارند. احد یعنی جزء ندارد، زمان و مکان ندارد و… . در واقع باید به شمس گفت که تو اصلاً خدا را نمیشناسی که اینگونه از مولوی (بهجای خداوند) سخن میگویی. شمس راجع به ذات مولوی میگوید: «لیس کمثله شیء و هو السمیع البصیر»؛ فقط خداوند است که این ویژگی را دارد . حتی پیامبر اکرم و امام علی نیز مثل داشتند و اگر خداوند امثال این دو را خلق نکرده است، چون نخواسته است؛ نه اینکه نتوانسته است. همهی اینها نشان از این است که آنها هیچ از توحید نمیدانند. مولوی میگوید: «پیر من و مراد من/ درد من و دوای من/ فاش بگفتم این سخن/ شمس من و خدای من». باید به مولوی گفت که اگر شمس خدای توست، پس تو بتپرستی. «آن زعشق جان دوید و این ز دین/عشق کو و بیم کو، فرقی از این». منظور این است که ما اهل عشقیم؛ نه اهل خوف. این حرف از شیطان است و اینها به غرور و غفلت افتادهاند؛ چرا که از خدا ترسی ندارند و میپندارند که معصوم از گناه هستند. حتی معصومین هم میفرمایند ما از خداوند خوف داریم؛ «مردم را سخن نجات خوش نمیآید؛ سخن دوزخیان را خوش میآید»؛ منظور این است که مردم را از جهنم نترسان و بگذار خوش باشند؛ «لاجرم ما دوزخ را چنان بترسانیم که بمیرد از بیم». اینجا آقای شمس میخواهد جهنم را خاموش کند و این از غرور است که اینگونه سخن میگوید.
شمس در مورد روایت برخورد حضرت فاطمه(س) با آن شخص کور میگوید: «چون درآمد آن ضریر از در شتاب/عایشه بگریخت بهر احتجاب». او در واقع فضیلت حضرت فاطمه(س) را به عایشه نسبت میدهد و در مورد حضرت علی(ع) سعی دارد تا چنین قطبیتی را برای خودش و امثالش بسازد: «گفت پیغمبر علی را، که ای علی/ شیر حقی، پهلوانی، پردلی»؛ در اینجا میخواهد بگوید که علی پهلوان بود؛ ولی قطب رهبری که نبوده است؛ «لیک بر شیری مکن هم اعتمید/ اندرآ بر سایه نخل امید»؛ ای علی درست است که پهلوانی، ولی این کافی نیست و باید برای خودت پیری و پیغمبری پیدا کنی؛ «اندرآ در سایهی آن عاقلی/ کش نتاند برد از ره ناقلی/ ظل او در زمین چون کوه قاف/ روح او سیمرغ، بس عالی طواف/ گر بگویم تا قیامت نعت او/ هیچ او را مقطع و غایت مجو». در نهایت بیان میکند که امام علی(ع) هیچ قطبی برای هدایت ندارد: «چون گرفتت پیر، هین تسلیم شو / همچو موسی زیر حکم خضر رو/صبر کن بر کار خضری بی نفاق/ تا نگوید خضر رو هذا فراغ / چون گزیدی پیر، نازک دل نباش/ سست و ریزیده چو آب و گل مباش».
لذا ابن سیرین در کتابش مینویسد: امر خلافت دایر شد بین اعلم و اکثر؛ آنکه عاقل تر است، باید خلیفه شود و اعلمتر باید وزیرش شود؛ مثلاً در آن قصه جعلی که نفس امام علی بر او غلبه کرد، هنگامی که همرزمش آب دهان به سوی او پرتاپ کرد، میگوید: «چون خدو انداختی بر روی من / نفس جنبید و تبه شد خوی من»؛ چگونه امام که قلبش وتر اراده الهی است، میتواند از روی هوای نفس کاری انجام دهد؟! «نیم بهر حق شد و نیمی هوا / شرکت اندر کار حق نبود روا»؛ به این معنا که هوای نفسش بر او غلبه کرد.
(شمس) میگوید پیامبر اهل نماز و روزه نبود و نماز و روزه را آورد، چرا که معتقد بود اگر اینها نباشد، مردم به دنبال غفلت میروند و ما که با خداوند مشغولیم دیگر به نماز و روزه نیازی نداریم؛ میگوید گرسنگی و روزه تو را از خدا غافل میکند، پس دیگر روزه نگیر. میگوید: «بدعت اولیای حق به مثابهی سنت انبیاست»؛ یعنی بدعت در دین، مثل سنت انبیاست.
در مورد روایتی که پیامبر اسلام میفرمایند: «اصحاب من چو کشتی نوح هستند»، مولانا میگوید: «گفت پیغمبر که من / همچو کشتی ام به طوفان زمن/ ما و اصحابیم چو کشتی نوح / هرکه دست اندر زند یابد فتوح».
آقای حسن زاده در کتاب تفسیر قرآن به قرآن، به نقل از پیامبر اکرم میگوید: برای تفسیر به اصحاب من رجوع کنید. میپرسند اصحاب کیستند؟ میفرمایند: اهل بیت(ع). ولی ایشان متأسفانه اهل بیت را در این روایت حذف میکنند: «در پی خورشید وحی آن مه دوان / آن صحابه در پیاش چون اختران / ماه میگوید که اصحاب نجوم/ للسری قدوه و للطاغی رجوم».
از شمس نقل میکنند که شمس بر خاندان پیامبر میگریست و ما بر وی میگریستیم. در واقع در اینجا نیز منظور تمسخر افرادی است که بر خاندان پیامبر گریه میکنند و همچنین افرادی که برای مردگان گریه میکنند؛ چرا که معتقد بودند برای فردی که به خدا پیوسته نباید گریه کرد. اگر این افراد چنین اعتقادی دارند، پس چرا برای عثمان عزاداری میکنند و پس از مرگش هم خونخواهی کردند؟! اینجا مشخص میشود که این افراد ناصبی هستند. «کی توان با شیعه گفتن از عمر/ کی توان بربط زدن در پیش کر»؛ اینجا هم میخواهد بیان کند که شیعیان به شدت افرادی هستند متعصب. «من همی گویم بر او جف القلم»؛ به این معنا که قضا و قدر وجود دارد و هرچه اتفاق میافتد، دست ما نیست و خداوند است که قضا و قدر را تغییر میدهد. به همین خاطر هم امام علی(ع) به ابن ملجم گفت که من هیچ دشمنی با تو ندارم؛ چرا که تو آلت دست حق بودی و من از تو بغضی ندارم و حتی تو را نیز شفاعت میکنم: «هیچ بغضی نیست از جانم ز تو/ زانکه این را من نمیدانم ز تو/ عالم حقی تو فاعل دست حق/ کی زنم بر آلت حق طعن و دق / لیک بی غم شو شفیع تو منم/ خواجهی روحم نه مملوک تنم». ولی اینجا اشتباهی وجود دارد و آن اینکه اگر آلت دست خداوند بوده است که دیگر به شفاعت نیازی ندارد.
– از آنجایی که زبان شعر زبان خیال است، آیا فکر نمیکنید ممکن است هدف از بیان این اشعار، بیان رحمانیت خداوند باشد؟ آیا الفاظ به جهت مبالغه و اغراق و برای زیبایی آورده نشدهاند؟
شعر دو حالت دارد؛ ممکن است که فقط مناظر زیبا را توصیف کند و یا ممکن است فلسفه را به شکل شعر آورده باشد؛ مثل کتاب سبزواری. مولوی حق ندارد بهوسیلهی تحریف عقاید و القای اعتقادات غلط به شعرش زیبایی ببخشد. «خلق حق اعمال ما را موجد است»؛ یعنی حتی شراب خوردن ما هم جبری است و فعل ما را خداوند ایجاد کرده: «گفت آدم که ظلمنا نفسنا / او ز فعل حق نبد غافل چو ما». اینکه ما بخواهیم گناهانمان را از باب خداوند بدانیم و از روی ادب بگوییم که ما گناه را انجام دادیم، هم کفر است و هم خارج از عقل. «در گنه او از ادب پنهانش کرد / زان گنه بر خود زدن او بربخورد / بعد توبه گفتش ای آدم نه من/ آفریدم در تو آن جرم و محن»؛ مولوی در اشعارش ذکر کرده که خداوند فرموده است که من گناهان را به وسیلهی شما خلق کردم؛ ولی چون تو از باب ادب آن را بر عهده میگیری، من تو را میبخشم. سپس او از فرعون دفاع میکند و… . خلاصه این که معتقد است دنیا از ذات خداست و همهی اتفاقات نیز از اوست.
آقای حسنزاده هم گفتند که شمر و امام حسین(ع)، همچو امواج دریا و برحسب قضا و قدر در این دنیا جنگیدند؛ ولی هر دو در آخر از دریا هستند و از یک چیزند؛ پس دعوایی نباید وجود داشته باشد. «ما که باشیم که تو ما را جان جان / تا که ما باشیم با تو در میان»؛ در واقع همهی ما از ذات خدا هستیم و هیچ دوئیت و دعوایی وجود ندارد و هستی جهان و اعمال ما نیز از ذات خداست و خداوند هم بینهایت است. بعد دوباره در قصهی حلاج می گوید: «چون قلم در دست غداری بود/ بی گمان منصور بر داری بود/ چون سفیهان راست این کار و کیا/ لازم آمد یقتلون الانبیاء»؛ در واقع او از منصورحلاج که ادعای خدایی داشت و ملحد و جادوگر بود، دفاع میکند و میگوید اعدام او کار اشتباهی بود؛ چراکه همهی ما از ذات خداوندیم.
پس دعوت انبیا برای همین است که «ای بیگانه به صورت تو جز منی / از من چرا بیخبری/ بیا ای جزو ز من بی خبر مباش». اگر ما از خدا هستیم؛ پس یعنی خدا نیز جسم دارد و خدا خودش را وارد جهنم و بهشت میکند. اصول و معارف را شمس با این اشتباهات فاحشش زیر سؤال میبرد. در دیباچهی پنجم دفتر مثنوی هم آورده شده است که «چون رسیدی به مقصود،آن حقیقت است و جهت این گفتهاند لو ظهرت الحقایق، بطلت الشرایع»؛ به این معنا که بعد از اینکه ما به این حقیقت رسیدیم که جزیی از خداوند هستیم، دیگر نماز و روزهای به کار نیست و اینکه گفتیم زنا و لواط انجام نده، به این خاطر بوده که به حقیقت برسی که جزئی از خدا هستی؛ حال که به این حقیقت رسیدی هر کاری جایز است. «صوفهای گشته است بهر این لئام / الخیار و اللواط والسلام». صوفیانی که جوانان را در طول شبهای دراز به خانقاهها میبردند و عقاید مزخرف را به آنان القا میکردند، حتما لواطی هم صورت میگرفته؛ در حالی که شعرهای شهوتانگیز و اسمای ثلاثه را هم بارها و بارها میخواندند. و یا این مثال که میگوید شریعت همانند آموختن علم طب است و چنانچه آن را یاد بگیری از بیماریها رهایی مییابی و دیگر نیازی به خوردن داروها نیست و یا به عبارتی، چون به حقیقت و تصوف رسیدی، دیگر به علم و حتی قرآن هم کاری نداشته باش؛ در حالیکه پیامبر میفرمایند: طلب علم واجب است.
بعد استاد شمس تبریزی در پاسخ شیخ اوحدالدین کرمانی از او میخواهد تا در بغداد بماند: «گفت روزی چه باشد اگر با ما باشی؟ گفت به شرط آنکه با ما بنشینی و آشکارا شراب بخوری پیش مریدان و من نخورم. گفت تو چرا نخوری؟ گفتم تا تو فاسقی باشی نیکبخت و من فاسقی باشم بدبخت». بعد در مورد عبادات میگوید: «شیوهی عبادات مهم نیست؛ بلکه به نیات نظر دارد». نماز هم نخوانی مهم نیست؛ نیت و سماع را که انجام دهی کافی است.
میگوید پیامبر اهل نماز و روزه نبود و نماز و روزه را آورد، چرا که معتقد بود اگر اینها نباشد، مردم به دنبال غفلت میروند و ما که با خداوند مشغولیم دیگر به نماز و روزه نیازی نداریم؛ میگوید گرسنگی و روزه تو را از خدا غافل میکند، پس دیگر روزه نگیر. میگوید: «بدعت اولیای حق به مثابهی سنت انبیاست»؛ یعنی بدعت در دین، مثل سنت انبیاست. مولانا و شمس تا آخر عمر به سماع و رقص و جلسات مختلط زنانه و مردانه مشغول بوده و همهی اینها بیانگر عقاید اشتباه مولوی و شمس تبریزی است.
حجتالاسلام والمسلمین شیخ حسن میلانی:
شخصیتی منحرفتر از شمس و مولانا نداریم!
حجتالاسلام والمسلمین حسن میلانی از جمله روحانیونی است که ورود عرفان و فلسفه را در فکر اسلامی بر نمیتابد و آن را جز گمراهی نمیداند. وی مولانا جلالالدین بلخی را شخصیتی معرفی میکند که افراد بیگانه، او را به فرهنگ اسلامی وارد کردهاند و بهواسطهی آن، فکر انحرافی را در دین ترویج میدهند. میلانی در این مصاحبه، علاوه بر اینکه انتقادات تندی بر ملای رومی و شمس تبریزی عنوان میکند، بر داعیهداران فلسفه و عرفان نیز خرده وارد میآورد. ایشان، تیغ تند انتقادات خود را به جانب مرحوم علامه طباطبایی و حسن زاده آملی نیز نشانه میرود. دیدگاه وی نسبت به مولوی و نگاه عرفانی را در این گفتوگو میخوانید.
- گفتوگو
- نسخهٔ چاپی
- ۱۸ دقیقه
- ۱,۱۵۹ دیدگاه
– در مورد مولوی در بین علما چه دیدگاههایی وجود دارد و موافقین و مخالفین وی چه کسانی هستند؟
در مورد مولوی دیدگاه اشخاص و علما در یک جهت است. هرچند ممکن است که اشعار مولوی مورد توجه قرار گرفته باشد. و یا به صورت «تقیه» به او توجه شده باشد. اما این بدان معنا نیست که عقاید مولوی مورد پذیرش علما باشد و یا مطابق قرآن باشد. در نتیجه دیدگاههای متفاوتی وجود دارد؛ که این دیدگاههای متفاوت ناشی از اعتقادات افراد است. به همین خاطر گمان نمیبرم در بین علما، شخصی باشد که توجه خاص تأییدی نسبت به عقاید و مطالب مولوی داشته باشد؛ هرچند ممکن است برخی از ویژگیهای او را تأیید کنند.
– اما برخی از علما نیز گرایش عرفانی دارند؛ مثل علامه جعفری که برای مثنوی شرح مفصلی هم نوشتهاند و برخی دیگر از علما که دیدگاه مثبتی نسبت به مولوی دارند؛ نظر شما در این مورد چیست؟
در بین علما افرادی که دیدگاه مثبت نسبت به مولوی دارند، بسیار اندک هستند. آقای جعفری خودشان فرموده بودند که من از نوشتن شرح مثنوی پشیمانم و ای کاش این وقت را برای تفسیر نهج البلاغه صرف میکردم. بعد از آن نوشتن شرح مثنوی توسط آقای جعفری، ایشان نقد مفصلی بر مثنوی هم زدند. مولوی آدمی بود وحدت وجودی؛ یعنی ضد فقه، ضد عقل، ضد شیعه و فردی که مثلاً ابن ملجم را تبرئه میکند و معتقد است که او آلت دست خداوند بوده و گناهی مرتکب نشده است و به همین خاطر هم خود علی بن ابیطالب(ع) میفرمایند من شفاعت ابن ملجم را میکنم.
هیچ بغضی نیست در جانم ز تو/ زانک این را من نمیدانم ز تو
آلت حقی تو فاعل، دست حق/ چون زنم بر آلت حق طعن و دق
لیک بی غم شو شفیع تو منم/ خواجه روحم نه مملوک تنم
– گرایشهای صوفیانه، فقه گریزانه و ضدشیعه مولوی و شمس را به اهل سنت نسبت دادهاند؛ نظر شما در این مورد چیست؟
در مورد مولوی و شمس تبریزی و افکار و کارهایشان، مقالهای وجود دارد که در شمارهی ۷ مجله سمات به چاپ رسیده است. یکی از آقایان مقالهای نوشت که شمس تبریزی همان امام زمان است و اینکه مولوی میگوید به خدمت شمس رسیدم، منظورش این بوده که به خدمت امام زمان رسیدم. ما در مقاله سمات سعی کردیم تا مقاله این شخص را نقد کنیم و همچنین بیان کنیم که شمس تبریزی، فرد منحط و بیسوادی بوده که در عرفیاتش هم مشکل داشته؛ چه برسد به عقایدش. مولوی نیز به تبع او اینگونه بوده است. مولوی در مورد توحید نظرات منحطی دارند. مثلاً شمس معتقد است تمام سورهی اخلاص که در مورد ذات خداست، در مورد مولوی تطابق دارد. آنان همچنین به وحدت وجود محض معتقدند و خلقت را قبول ندارند. در واقع عالم را تجلیات و امواج ذات خدا میدانند. در مورد نبوت نیز عقایدی دارند که گویا میخواهند شخصیت پیامبر را تخریب کنند و پیامبر اکرم را منحط جلوه دهند. در بحث امامت نیز به دفاع از خلفا میپردازند و از معاویه دفاع میکنند. مولوی و شمس به جبر محض ایمان دارند و معتقدند کسب جبر با ماست، فعلش را خداوند با ما خلق میکند و همان ادلهای را که فلاسفه در مورد جبر میآورند، ایشان دوباره بیان میکنند. آنان همچنین مثالهای رکیکی را بیان میکنند که بیشتر هدفشان شهوترانی است؛ نه رسیدن به زهد. در همین رابطه مثال معروفی وجود دارد؛ میگویند که شمس تبریزی از مولوی زن خواست، مولوی زنش را آورد؛ دختر خواست، دخترش را آورد؛ پسر خواست، پسرش را آورد. هدف از آوردن این مثال به اعتقاد آنان این است که اگر کسی قطب بود، باید نیازهایش برطرف شود و مرید از اینکه بخواهد خودش را در اختیار مراد قرار دهد، نباید ابایی داشته باشد. در واقع تصوف مخالف خدا و ائمه است. آنان همچنین نبوت و امامتی که از جانب خداوند و براساس ملاکهای عقل و متکی بر علم و عصمت باشد را قبول ندارند.
– مولوی شعری دارد با این تعبیر که :
هر که باشد از زنا و زانیان/ این بَرَد ظن در حق ربانیان
گر نبودی او نتیجه مرتدان/ کی چنین گفتی برای خاندان
گفته میشود که این ابیات در خصوص منکران خاندان اهل بیت(ع) گفته شده است. به این معنا که هر کس این خاندان را قبول ندارد را نسبت به زنا زاده میدهد. نظرتان در این مورد چیست؟
اگر چنین شعری که به مولانا نسبت داده شده، صحت داشته باشد ـ که البته بعید میدانم ـ باید گفت که آنان در عین حال که به جبر معتقدند ولی خودشان را جبری نمیدانند و این را به گروهی دیگر منتسب میکنند. تمام توجیهات در این امور هم وجود دارد؛ مثلاً چگونه مقام عثمان را بالا میبرد و او را مقدم بر علی بن ابیطالب(ع) میکند و مطاعن او را میپوشاند. مولانا و شمس نمیتوانند خلاف کتابهای اهل سنت نظری بدهند. در کتابهای اهل سنت هم بارها بیان شده که یا علی؛ دشمنان تو منافقند و… به همین خاطر مولوی و شمس هم نمیتوانند خلاف این نظر را ادعا کنند. لذا در عین حال که ابن ملجم را مقدم میدارند و توجیه میکنند، سخنان دیگری را هم بیان میکنند.
– به نظر جنابعالی از طریق عرفان نمیتوان به خدا رسید و عرفان لزوماً فقه ستیز است؟
کلمهی عرفان به لحاظ لغوی به معنای معرفت است؛ ولی در اصطلاح، عرفان تماماً مخالف مبانی عقلی و شرعی است. عرفان، فلسفه و تصوف در نهایت یک چیز است. خود این آقایان اعتراف میکنند برخی از کتبی که در حوزه در حال تدریس شدن است، چکیده و خلاصهی اصول و مبانی کتاب اسرار الآیات ملاصدراست و برخی دیگر معتقدند که کتاب اسرار ملاصدرا در واقع چکیدهی فصوص ابن عربی است که همهی اینها وقتی به ریشه برمیگردیم، نهایتاً یک چیز است. مثلاً آمده است که وقتی موسی از کوه طور آمد، برادرش با او دعوا کرد و میگفت چرا مردم را از گوسالهپرستی نهی کردی و تو دعوت به توحید را نمیدانی. همچین آمده که نوح بر ضلالت بوده و… . منتها در کتابهای بعدی مطالب پوشیدهتر بیان شده است. مثلاً در کتاب نهایة البدایة که در حوزه تدریس میشود، یازده مرحله را بیان میکند که همهاش غلط و نادرست است. مثلاً در اثبات اختیار، جبر را اثبات میکند و در اثبات حدوثِ عالم، اثبات عدم میکند. بعد در باب حادی العشر که میرسد و میخواهد واجب الوجود (خدا) را اثبات کند، بیان میکند که حقیقة الوجودی که اصالت دارد و عین عیان و حاق الواقع است و عینیت دارد (مثل زمین و آسمان و جن و انس، ماه و خورشید و جماد و…) واجب و در وجود بالذاتی هاست. در آخر هم میگوید که ما خالق و خدایی نداریم و همین عیانی که میبینید، واجب الوجود است. در حالیکه کمونیستها هم چنین اعتقادی دارند.
آقایانی که استاد فلسفه و عرفان هستند، قبل از اینکه وارد حوزه شوند، عقاید کلامی صحیح را یاد نگرفتند و لذا تعبیرات باطل را پذیرفتند و دو جنبهی شخصیتی دارند: یک جنبه از قرآن و حدیث و منبر و محراب دارند که مطابق شریعت است و جنبهای دیگر که از عرفان و فلسفه گرفتند و متوجه نیستند که باطل است. اما چرا متوجه نیستند که باطل است؟ بهخاطر اینکه آنان از صفرِ باطل شروع کردند و اکنون علامه باطل شدند. مثلاً فخر رازی آدم بیسوادی نیست ولی از همان ابتدا در راه باطل علامه شده است و مثلا آقای صمدی آملی یا حسنزاده…
این حرفها بدان معنا نیست که آقای طباطبایی کمونیست و یا دهری میباشند؛ ولی ایشان التفات ندارند در مورد آنچه یاد گرفتند. آن هم به این خاطر است که آقایانی که استاد فلسفه و عرفان هستند، قبل از اینکه وارد حوزه شوند، عقاید کلامی صحیح را یاد نگرفتند و لذا تعبیرات باطل را پذیرفتند و دو جنبهی شخصیتی دارند: یک جنبه از قرآن و حدیث و منبر و محراب دارند که مطابق شریعت است و جنبهای دیگر که از عرفان و فلسفه گرفتند و متوجه نیستند که باطل است. اما چرا متوجه نیستند که باطل است؟ بهخاطر اینکه آنان از صفرِ باطل شروع کردند و اکنون علامه باطل شدند. مثلاً فخر رازی آدم بیسوادی نیست ولی از همان ابتدا در راه باطل علامه شده است و مثلا آقای صمدی آملی یا حسنزاده که میفرمایند «همه اشیا کانالهای ذات خداست و حتی فرعون و موسی هم یکی هستند»؛ از آنجایی که این افراد اولین استادشان صوفی بوده و کلام را قبل از فلسفه نیاموختند، به استادشان به چشم یک آدم ماورایی نگاه میکردند؛ مثلاً از اول پیش آقای الهی قمشهای رفته و او را بهعنوان ولیّ خداوند و متصل به مبدأ قبول میکنند. بنابراین با این دیدگاه هر چه فرد علامهتر باشد از واقعیت دورتر است. این افکار و عقاید بعدها در تشیع آورده شده؛ ولی علامههای بزرگ ما چون شیخ مفید و شیخ طوسی و علامه حلی هیچگاه چنین عقایدی نداشتهاند و همیشه به تکفیر این عقاید پرداختهاند.
– منظور شما این است که اعتقاداتی که هم اکنون این آقایان دارند، پوشیده شدهی اعتقادات مولوی است و آنان سعی نکردند این عقاید را با عقل محصور کنند؟
خیر؛ بلکه صریحاً همان اعتقادات است. مثلاً فرض کنید داعشیها و وهابیها، عقاید یهودیهای ضد پیامبر را در قالب اسلام ارائه دادند و پیامبری را معرفی میکنند که هر گناهی را مرتکب میشود. تمام معارف انبیا مبنی بر حدوث عالم است؛ یعنی خدایی وجود داشته و دارد که دنیا را خلق کرده است؛ اما فلاسفه معتقدند که دنیا پرتو یا سایه و یا جزئی از ذات خداست. اما عرفا میگویند که عالمی وجود ندارد و همهچیز همان خداست. جالب این جاست که دست به کتابهای کلامی ما هم میزنند؛ مثلا کتابهای کشف المراد و شرح التجدید و …که کتابهای بسیار وزینی هستند؛ البته اگر اساتید به خوبی تدریس کنند. این کتابها اثبات حدوث عالم میکنند و ادلهی فلاسفه را میآورند و همه را رد میکنند؛ اما آقای حسنزاده در کتابش پاورقی میزند که «لیس له تواف فضل لم یکون حادثاً او قدیماً»؛ یعنی عالمی نداریم به جز خدا که بخواهیم از قدم آن بحث کنیم. این بحث کجا و احادیث ما کجا؟ و یا مثلاً بحث جدالبرانگیز جبر و اختیار انسان؛ که فلاسفه قائل به جبر اما علما قائل به اختیار هستند. اما این آقایان میگویند: «ما بحثی در مورد جبر و اختیار نداریم؛ چون انسانی وجود ندارد؛ در واقع انسان همان خداست و ما بحثی در مورد خدا نداریم». اینها عرفان را شرعی نکردند که این محال است؛ بلکه شریعت را تأویل کردند؛ البته مطابق با حرفهای فیلسوفان و صوفیان.
– روایتی وجود دارد مبنی بر اینکه اگر مؤمنی چهل روز گناه نکند، خداوند چشمههای معرفت و حکمت را به قلبش باز میکند. آیا میتوان مضامینی از این قبیل را در راستای عرفان آورد؟
خیر؛ چرا که عرفان اذکار و مضامین و عقاید مشخصی دارد؛ ولی در این روایت که بیان میکند اگر شخصی چهل روز گناه نکند چنین آثاری بر او مترتب میشود، اشتباه است. احدالناسی نمیتواند بگوید که من چهل روز گناه نکردم و خلوص داشتم؛ چراکه انسان بین خوف و رجاست و وظیفهاش دوری از گناه است و چنانچه این حرف را بزند، در واقع نشاندهندهی این است که به غرور افتاده و این ایمنی از مکر خداست. لذا تا قیامت که همهی افراد در محضر خداوند و ائمه حاضر و پذیرفته نشوند، نمیتوان چنین ادعایی کرد و هرکس که فکر کند پذیرفته شده است، به غرور و املا رسیده و این خطرناک است؛ مگر اینکه کسی که صاحب معجزه است ـ مثل پیامبر ـ بگوید که فلان شخص از اهل بهشت است. حال چنانچه شخص بگوید: «من در خواب دیدم که صاحب ولایت شدهام»، غلط است. در حالات بسیاری از علما آمده که به کشفیاتی رسیدند و اگر احساس میکردند که با شریعت همخوانی دارد، ادامه میدادند و اگر نه، ادامه نمیدادند. میگویند که شیطان ۹۹ در از خیر را به سوی تو باز میکند؛ ولی سرانجام تو را به یک شر مبتلا میکند. پس این بیانات در مورد ولایت، همه از روی غرور و جهل مرکب است و حرف این افراد، همان حرف فلاسفه و عرفا و مشی آنهاست. انحلال روح و بدن و مدت اختیاری و… همه از سوی صوفیان میباشد. این افراد گمان میکنند که اگر با یک عالم ماورایی و نامرئی ارتباط برقرار کنند، یعنی با خدا ارتباط برقرار کردند. در حالی که شیاطین در عالم نامحسوس و ماورایی هزاران برابر این عالم کار میکنند. شیطان اگر سعی میکند فردی را فاسد کند، هزاران برابر آن زحمت میکشد تا عالمی را فاسد کند. شاهکار شیطان، تحریف علماست. علما معتقدند که این مکاشفهها باطل است و این در حالی است که فکر میکنید حقیقت را دیدهاید. گفته میشود که شیطان نیز میتواند به معراج ببرد.
– منابعی که برای فهم دین وجود دارد، کدام است؟
منابع دین بر میگردد به کتاب و سنت. عقل و اجماع هم هر آنچه میگویند، مربوطِ به سنت است. طریق عقل و سنت متفاوت است؛ ولی اصلش یکی است و کتاب سنت برای عاقل حجت است.
– آیا متن قرآن را میتوان به کمک عقل دریافت یا حتماً باید به احادیث رجوع شود؟
آقای طباطبایی معتقد است سنیها به عترت بیتوجه شدند و شیعهها به سنت. این حرف، حرف بسیار خطرناکی است. این حرف را ماسونها و ضد دینها ساختند برای اینکه بگویند اسلام باطل است؛ شیعه و سنی باطل است؛ پس دیگر دینی باقی نخواهد ماند. علمای ما مفصل در علم اصول، به تبیین حدود حجت قرآن، حجت ظواهر (مادامی که امام معصوم آن را از ظاهرش برنگردانده باشد) پرداختهاند و علمایی چون شیخ طوسی خیلی زیبا در این مورد بحث کردهاند.
– بعضاً احساس میشود که حضرت عالی در مباحثتان آنقدر قضیه را محصور میکنید که نهایتاً به احادیث میرسد؛ آیا این چنین است و جایگاه عقل و یا قرآن تا حدودی تنگ میشود؟
روایات و احادیث ما، بالاترین و بهترین مطالب عقلی را نیز تبیین کردند و به ما یاد دادند و چون از معلمین معصوم صادر شدهاند، برای عقل ما راهبرند. اگر قرار است من با عقل خود دم خانهی ارسطو بروم، چرا دم خانهی امام معصوم نروم. در حالیکه معصومین بالاترین مطالب عقلی را در احادیث و روایات به ما گفتهاند و جایی برای بحث نگذاشتهاند. ولی اگر منظور شما این است ما آیه و روایتی را قبول کنیم که مخالف عقل است، باید گفت که ما اصلاً چنین آیه و روایتی نداریم؛ ولی اگر پذیرفتیم که آیه برخلاف عقل است، آن روایت دیگر پذیرفته نیست.
– از آنجایی که احادیث و روایات ما برای زمان صدر اسلام صادر شدهاند، معمولاً بر سر مصادیق آن در زمان حال، بحثهایی بهوجود میآید؛ مثلاً اگر بتوان با استفاده از روایاتی ساختار اقتصادی یک کشور را استخراج کرد، ممکن است بر سر مسائلی از این قبیل بحث و جدال بهوجود بیاید که آیا باید عین این احادیث، قوانینی را وضع کرد و یا فلسفه و حکمت احکام صدر اسلام را درک کرد و بر اساس آن، قانونگذاری کرد؟ و یا مثلاً طبق روایات، در سیرهی پیامبر، خود ایشان حاکم بودند و خودشان حکام سایر شهرها را منصوب میکردند؛ ولی الآن پس از چندین سال میخواهیم نوع حکومت را تعیین کنیم؛ حال باید نوع ساختار حکومتی یا اقتصادی جامعه چگونه باشد؟
از آنجایی که اسلام دینی جاودانه است، ائمه معصومین برای یک دوره خاص و با خصوصیاتی خاص، مطالبی را نفرمودهاند که ما نتوانیم حرف ایشان، حکم ایشان و وظایفمان را استخراج کنیم. ائمهی اطهار به نحو احسن تمام شرایط را فرمودهاند و نهایتاً به اصول اولیه میرسیم که خود اهل بیت(ع) این موارد را تبیین و تفسیر کردند. اما شاید منظور شما این باشد که آیا قرآن را باید به کمک روایات و احادیث درک کنیم و یا درک بهوسیلهی عقل هم ممکن است؟ اگر منظور شما از این سؤال این جمله باشد، در جواب باید گفت از آنجایی که عقل ما عقل مطلق از خطا نیست، تنها به عقل نمیتوان بسنده کرد؛ بنابراین دین را باید فهمید و عمل کرد و چون عقل خطا دارد؛ نمیتوان تنها به فهم، مکلف شد.
اما باز برگردیم به بحث مولوی.
همانطور که در شمارهی هفتم مجله سمات هم آوردیم، مولوی کسی است که مبلغین آن در همهی دورهها افراد خارجی بودند. این هم از آن جهت است که اگر بخواهند شخصیتی منحرف را بین ما جا بیندازند، کار دشواری است. پس به همین خاطر آنها فردی منحرف را از بین خودمان پیدا کردند و او را الگو کردند؛ مثلاً یک بحثی وجود دارد و آن اینکه مولوی و اصحابش ادعای خدایی دارند و خود را از مخلوقات نمیدانند. به شمس تبریزی گفتند: مولونا را چون شناختی؟ گفت: قول مولانا کن فیکون است. این غلط است. کن فیکون فقط خداست. دقت کنید خلقت یا من شیء است یا لا من شیء؛ مثل اینکه نانوا بخواهد از خمیر نان بپزد و یا اینکه بخواهد وجود ببخشد و از خود مایه بگذارد. وجود و موجود بر اساس ادله عقلی دو قسمت است: یکی ذات بدون اجزا و دیگری ذات دارای اجزا. ذات بدون اجزا، اجزایی ندارد که از خودش مایه بگذارد؛ ولی ذات متجزی همیشه از خودش مایه میگذارد؛ مثل ابر که از ذرات وجودی خودش باران میسازد. امیرالمؤمنین میفرمایند: به جز خداوند و ذات احدیت همهچیز متجزی است؛ به این معنا که اگر چیزی خلق کند، از خودش کم میشود. بنابراین اگر کسی گمان میکند که اهل بیت خالق عالماند یا باید گفت که اهل بیت متجزی هستند و مکان و زمان ندارند؛ مانند خدا؛ یا اینکه بگوییم از ذات خودش مایه گذاشته. مثلاً اینکه بگوییم امیرالمومنین(ع) ـ نعوذ بﷲ ـ از ذات خودش مایه گذاشته و زمین را خلق کرده، پس باید گفت تو هنگام راه رفتن روی علی پای میگذاری و اینگونه ـ نعوذ بﷲ ـ حیوانات هم میشوند جزئی از ذات اهل بیت.
– این نقلی را که از شمس آوردید، آیا به این معنی نیست که شمس خواسته تا شخصیت مولوی را به بهترین شکل توصیف کند و به همین خاطر هم شاید از چنین الفاظی استفاده کرده است؟
شخصیتی منحرفتر از شمس و مولانا نداریم. شمس در جایی از فعل مولوی میگوید: «کل یوم هو فی شأن»؛ یعنی در هر لحظه آفرینش دارد، بخشش دارد، خلقت دارد و… و این ویژگی خداوند را در مورد مولوی بهکار میبرد و باز راجع به صفت مولوی میگوید: «قل هو ﷲ احد». احدیت فقط مال خداست و حتی اهل بیت(ع) هم این ویژگی را ندارند؛ چون ویژگی متجزی دارند. احد یعنی جزء ندارد، زمان و مکان ندارد و… . در واقع باید به شمس گفت که تو اصلاً خدا را نمیشناسی که اینگونه از مولوی (بهجای خداوند) سخن میگویی. شمس راجع به ذات مولوی میگوید: «لیس کمثله شیء و هو السمیع البصیر»؛ فقط خداوند است که این ویژگی را دارد . حتی پیامبر اکرم و امام علی نیز مثل داشتند و اگر خداوند امثال این دو را خلق نکرده است، چون نخواسته است؛ نه اینکه نتوانسته است. همهی اینها نشان از این است که آنها هیچ از توحید نمیدانند. مولوی میگوید: «پیر من و مراد من/ درد من و دوای من/ فاش بگفتم این سخن/ شمس من و خدای من». باید به مولوی گفت که اگر شمس خدای توست، پس تو بتپرستی. «آن زعشق جان دوید و این ز دین/عشق کو و بیم کو، فرقی از این». منظور این است که ما اهل عشقیم؛ نه اهل خوف. این حرف از شیطان است و اینها به غرور و غفلت افتادهاند؛ چرا که از خدا ترسی ندارند و میپندارند که معصوم از گناه هستند. حتی معصومین هم میفرمایند ما از خداوند خوف داریم؛ «مردم را سخن نجات خوش نمیآید؛ سخن دوزخیان را خوش میآید»؛ منظور این است که مردم را از جهنم نترسان و بگذار خوش باشند؛ «لاجرم ما دوزخ را چنان بترسانیم که بمیرد از بیم». اینجا آقای شمس میخواهد جهنم را خاموش کند و این از غرور است که اینگونه سخن میگوید.
شمس در مورد روایت برخورد حضرت فاطمه(س) با آن شخص کور میگوید: «چون درآمد آن ضریر از در شتاب/عایشه بگریخت بهر احتجاب». او در واقع فضیلت حضرت فاطمه(س) را به عایشه نسبت میدهد و در مورد حضرت علی(ع) سعی دارد تا چنین قطبیتی را برای خودش و امثالش بسازد: «گفت پیغمبر علی را، که ای علی/ شیر حقی، پهلوانی، پردلی»؛ در اینجا میخواهد بگوید که علی پهلوان بود؛ ولی قطب رهبری که نبوده است؛ «لیک بر شیری مکن هم اعتمید/ اندرآ بر سایه نخل امید»؛ ای علی درست است که پهلوانی، ولی این کافی نیست و باید برای خودت پیری و پیغمبری پیدا کنی؛ «اندرآ در سایهی آن عاقلی/ کش نتاند برد از ره ناقلی/ ظل او در زمین چون کوه قاف/ روح او سیمرغ، بس عالی طواف/ گر بگویم تا قیامت نعت او/ هیچ او را مقطع و غایت مجو». در نهایت بیان میکند که امام علی(ع) هیچ قطبی برای هدایت ندارد: «چون گرفتت پیر، هین تسلیم شو / همچو موسی زیر حکم خضر رو/صبر کن بر کار خضری بی نفاق/ تا نگوید خضر رو هذا فراغ / چون گزیدی پیر، نازک دل نباش/ سست و ریزیده چو آب و گل مباش».
لذا ابن سیرین در کتابش مینویسد: امر خلافت دایر شد بین اعلم و اکثر؛ آنکه عاقل تر است، باید خلیفه شود و اعلمتر باید وزیرش شود؛ مثلاً در آن قصه جعلی که نفس امام علی بر او غلبه کرد، هنگامی که همرزمش آب دهان به سوی او پرتاپ کرد، میگوید: «چون خدو انداختی بر روی من / نفس جنبید و تبه شد خوی من»؛ چگونه امام که قلبش وتر اراده الهی است، میتواند از روی هوای نفس کاری انجام دهد؟! «نیم بهر حق شد و نیمی هوا / شرکت اندر کار حق نبود روا»؛ به این معنا که هوای نفسش بر او غلبه کرد.
(شمس) میگوید پیامبر اهل نماز و روزه نبود و نماز و روزه را آورد، چرا که معتقد بود اگر اینها نباشد، مردم به دنبال غفلت میروند و ما که با خداوند مشغولیم دیگر به نماز و روزه نیازی نداریم؛ میگوید گرسنگی و روزه تو را از خدا غافل میکند، پس دیگر روزه نگیر. میگوید: «بدعت اولیای حق به مثابهی سنت انبیاست»؛ یعنی بدعت در دین، مثل سنت انبیاست.
در مورد روایتی که پیامبر اسلام میفرمایند: «اصحاب من چو کشتی نوح هستند»، مولانا میگوید: «گفت پیغمبر که من / همچو کشتی ام به طوفان زمن/ ما و اصحابیم چو کشتی نوح / هرکه دست اندر زند یابد فتوح».
آقای حسن زاده در کتاب تفسیر قرآن به قرآن، به نقل از پیامبر اکرم میگوید: برای تفسیر به اصحاب من رجوع کنید. میپرسند اصحاب کیستند؟ میفرمایند: اهل بیت(ع). ولی ایشان متأسفانه اهل بیت را در این روایت حذف میکنند: «در پی خورشید وحی آن مه دوان / آن صحابه در پیاش چون اختران / ماه میگوید که اصحاب نجوم/ للسری قدوه و للطاغی رجوم».
از شمس نقل میکنند که شمس بر خاندان پیامبر میگریست و ما بر وی میگریستیم. در واقع در اینجا نیز منظور تمسخر افرادی است که بر خاندان پیامبر گریه میکنند و همچنین افرادی که برای مردگان گریه میکنند؛ چرا که معتقد بودند برای فردی که به خدا پیوسته نباید گریه کرد. اگر این افراد چنین اعتقادی دارند، پس چرا برای عثمان عزاداری میکنند و پس از مرگش هم خونخواهی کردند؟! اینجا مشخص میشود که این افراد ناصبی هستند. «کی توان با شیعه گفتن از عمر/ کی توان بربط زدن در پیش کر»؛ اینجا هم میخواهد بیان کند که شیعیان به شدت افرادی هستند متعصب. «من همی گویم بر او جف القلم»؛ به این معنا که قضا و قدر وجود دارد و هرچه اتفاق میافتد، دست ما نیست و خداوند است که قضا و قدر را تغییر میدهد. به همین خاطر هم امام علی(ع) به ابن ملجم گفت که من هیچ دشمنی با تو ندارم؛ چرا که تو آلت دست حق بودی و من از تو بغضی ندارم و حتی تو را نیز شفاعت میکنم: «هیچ بغضی نیست از جانم ز تو/ زانکه این را من نمیدانم ز تو/ عالم حقی تو فاعل دست حق/ کی زنم بر آلت حق طعن و دق / لیک بی غم شو شفیع تو منم/ خواجهی روحم نه مملوک تنم». ولی اینجا اشتباهی وجود دارد و آن اینکه اگر آلت دست خداوند بوده است که دیگر به شفاعت نیازی ندارد.
– از آنجایی که زبان شعر زبان خیال است، آیا فکر نمیکنید ممکن است هدف از بیان این اشعار، بیان رحمانیت خداوند باشد؟ آیا الفاظ به جهت مبالغه و اغراق و برای زیبایی آورده نشدهاند؟
شعر دو حالت دارد؛ ممکن است که فقط مناظر زیبا را توصیف کند و یا ممکن است فلسفه را به شکل شعر آورده باشد؛ مثل کتاب سبزواری. مولوی حق ندارد بهوسیلهی تحریف عقاید و القای اعتقادات غلط به شعرش زیبایی ببخشد. «خلق حق اعمال ما را موجد است»؛ یعنی حتی شراب خوردن ما هم جبری است و فعل ما را خداوند ایجاد کرده: «گفت آدم که ظلمنا نفسنا / او ز فعل حق نبد غافل چو ما». اینکه ما بخواهیم گناهانمان را از باب خداوند بدانیم و از روی ادب بگوییم که ما گناه را انجام دادیم، هم کفر است و هم خارج از عقل. «در گنه او از ادب پنهانش کرد / زان گنه بر خود زدن او بربخورد / بعد توبه گفتش ای آدم نه من/ آفریدم در تو آن جرم و محن»؛ مولوی در اشعارش ذکر کرده که خداوند فرموده است که من گناهان را به وسیلهی شما خلق کردم؛ ولی چون تو از باب ادب آن را بر عهده میگیری، من تو را میبخشم. سپس او از فرعون دفاع میکند و… . خلاصه این که معتقد است دنیا از ذات خداست و همهی اتفاقات نیز از اوست.
آقای حسنزاده هم گفتند که شمر و امام حسین(ع)، همچو امواج دریا و برحسب قضا و قدر در این دنیا جنگیدند؛ ولی هر دو در آخر از دریا هستند و از یک چیزند؛ پس دعوایی نباید وجود داشته باشد. «ما که باشیم که تو ما را جان جان / تا که ما باشیم با تو در میان»؛ در واقع همهی ما از ذات خدا هستیم و هیچ دوئیت و دعوایی وجود ندارد و هستی جهان و اعمال ما نیز از ذات خداست و خداوند هم بینهایت است. بعد دوباره در قصهی حلاج می گوید: «چون قلم در دست غداری بود/ بی گمان منصور بر داری بود/ چون سفیهان راست این کار و کیا/ لازم آمد یقتلون الانبیاء»؛ در واقع او از منصورحلاج که ادعای خدایی داشت و ملحد و جادوگر بود، دفاع میکند و میگوید اعدام او کار اشتباهی بود؛ چراکه همهی ما از ذات خداوندیم.
پس دعوت انبیا برای همین است که «ای بیگانه به صورت تو جز منی / از من چرا بیخبری/ بیا ای جزو ز من بی خبر مباش». اگر ما از خدا هستیم؛ پس یعنی خدا نیز جسم دارد و خدا خودش را وارد جهنم و بهشت میکند. اصول و معارف را شمس با این اشتباهات فاحشش زیر سؤال میبرد. در دیباچهی پنجم دفتر مثنوی هم آورده شده است که «چون رسیدی به مقصود،آن حقیقت است و جهت این گفتهاند لو ظهرت الحقایق، بطلت الشرایع»؛ به این معنا که بعد از اینکه ما به این حقیقت رسیدیم که جزیی از خداوند هستیم، دیگر نماز و روزهای به کار نیست و اینکه گفتیم زنا و لواط انجام نده، به این خاطر بوده که به حقیقت برسی که جزئی از خدا هستی؛ حال که به این حقیقت رسیدی هر کاری جایز است. «صوفهای گشته است بهر این لئام / الخیار و اللواط والسلام». صوفیانی که جوانان را در طول شبهای دراز به خانقاهها میبردند و عقاید مزخرف را به آنان القا میکردند، حتما لواطی هم صورت میگرفته؛ در حالی که شعرهای شهوتانگیز و اسمای ثلاثه را هم بارها و بارها میخواندند. و یا این مثال که میگوید شریعت همانند آموختن علم طب است و چنانچه آن را یاد بگیری از بیماریها رهایی مییابی و دیگر نیازی به خوردن داروها نیست و یا به عبارتی، چون به حقیقت و تصوف رسیدی، دیگر به علم و حتی قرآن هم کاری نداشته باش؛ در حالیکه پیامبر میفرمایند: طلب علم واجب است.
بعد استاد شمس تبریزی در پاسخ شیخ اوحدالدین کرمانی از او میخواهد تا در بغداد بماند: «گفت روزی چه باشد اگر با ما باشی؟ گفت به شرط آنکه با ما بنشینی و آشکارا شراب بخوری پیش مریدان و من نخورم. گفت تو چرا نخوری؟ گفتم تا تو فاسقی باشی نیکبخت و من فاسقی باشم بدبخت». بعد در مورد عبادات میگوید: «شیوهی عبادات مهم نیست؛ بلکه به نیات نظر دارد». نماز هم نخوانی مهم نیست؛ نیت و سماع را که انجام دهی کافی است.
میگوید پیامبر اهل نماز و روزه نبود و نماز و روزه را آورد، چرا که معتقد بود اگر اینها نباشد، مردم به دنبال غفلت میروند و ما که با خداوند مشغولیم دیگر به نماز و روزه نیازی نداریم؛ میگوید گرسنگی و روزه تو را از خدا غافل میکند، پس دیگر روزه نگیر. میگوید: «بدعت اولیای حق به مثابهی سنت انبیاست»؛ یعنی بدعت در دین، مثل سنت انبیاست. مولانا و شمس تا آخر عمر به سماع و رقص و جلسات مختلط زنانه و مردانه مشغول بوده و همهی اینها بیانگر عقاید اشتباه مولوی و شمس تبریزی است.
دیدگاهها
۱۳۹۶/۴/۰۷ در ۱۷:۳۹
واقعا بد نیست یکم فکر کنند نحوه ی زندگی و سلوک امثال علامه طباطبائی و فلاسفه ی صدرایی کجا و این تهمت ها کجا؟! بحث علمی باید به شیوه ی علمی باشد . در حالیکه این آقایان تنها مشاجره ی سطحی می کنند.
شیوه و نگاه علامه حسن زاده و طباطبائی در نحوه ی زندگی و سلوکشان به عینه دیده می شود که به وضوح اعتقاد ایشان به حق و معصوم بودن ائمه هدی و اینکه تنها راه حقیقت از مسلک این بزرگواران و شریعت دوازده امامی می گذرد ، دیده می شود.
یه جای سخنان و مصاحبه های سطحی درباره ی رابطه عرفان و برهان و قرآن و ائمه، مناظره ها و نقد های اصولی بذارید. همین آقای میلانی اتفاقا بعضا نقد هایی به شیوه ی تفسیری علامه کرده اند که جای فکر دارد .۱۳۹۶/۴/۱۰ در ۰۸:۴۹
برادر عزیزم آقای الف؛ نحوه زندگی و سلوک رحمانی و اثنی عشری منافاتی با اشتباه کردن در برخی عقائد و باورها ندارد. در این متن هم تا جایی که من فهمیدم آقای میلانی متعرض شخص مرحوم علامه طباطبایی یا آقای حسن زاده حفظه الله نشدند اما عقائد اونها رو اشتباه می دونستند. این هم منحصر به ایشون نیست و نگاه عمومی (نه همه) علما و مراجع و حتی برخی نقل ها از ائمه هداه مهدیین (مثل نقل های مرتبط با برخورد امام صادق ع و سفیان ثوری و یا توقیع منسوب به امام زمان عج در مورد حسین منصور که توسط حسین بن روح ره اعلان شده) از قدیم به همین صورت بر رد عرفا بوده. در عصر اخیر هم نگاه کنید به طرد عملی استاد کل مرحوم قاضی ره توسط مرحوم آسید ابوالحسن اصفهانی ره و یا محدودیت هایی که حضرت امام ره داشتند یا مرحوم طباطبایی ره در زمان آیت الله بروجردی ره داشتند. به نظرم عرفان شیعی باید از فرصتی که با پیروزی انقلاب و مرجعیت عامه مرحوم امام ره و مشی عرفانی ایشون ایجاد شده استفاده کند و با نگاهی نقادانه نسبت میان خود و عرفان برکشیده شده از زمان سفیان ثوری تا ابن عربی و شمس و مولوی و شیخ صفی را مشخص کند. نگاه صفر و صدی به ابن عربی و مولوی مثل نگاه صفر و صدی به هر چیز دیگری درست نیست. چه دوست داشته باشیم چه نه از فتوحات تا دیوان شمس بسیاری از مطالب گفته شده با عقاید عامه شیعی تعارض جدی دارند. اگر این فرصت از دست برود گمان من این هست که پس از نسل فعلی بزرگان عرفانی حوزه مثل آقای حسن زاده و آیت الله جوادی آملی حفظهم الله، باز هم حوزه سالکان این مسیر رو محدود خواهد کرد و به حاشیه خواهد راند.
۱۳۹۶/۴/۲۲ در ۰۰:۲۳
بحث های دقیق تر و علمی تری نسبت به عرفان حقیقی و باطل وجود دارد. دقیقا مراد بنده از گفته ام همین بود که این نوع بیانات و مصاحبه ها ، ره به جایی نمی برد در تمیز عرفان و عقلانیت ناب و عرفان باطل.
بنده با نقد علمی علامه هیچ مشکلی ندارم . هیچ کس نباید بت عقلی شود جز منبع وحی و سنت اما به روش درست.۱۳۹۸/۸/۱۹ در ۰۸:۲۰
تمام این حرف ها در مورد مولوی مولانا دروغ است او بیشتر از ما خدا رو میشناخت
۱۳۹۹/۲/۰۶ در ۱۸:۰۹
واقعا متاسفم واسه کسایی که به شخص تعصب دارن.
چه عرفان گرا
چه فقه و شرع گرا
مولوی رو بیش از حد بزرگ نکنید
خامنه ای رو بزرگ نکنید
خمینی رو بزرگ نکنید
میلانی رو بزرگ نکنید
همه آدمن.
به اینکه یه سخن رو کی گفته کار نداشته باشید.
به خود اون سخن فکر کنید.واقعا از این همه متعصب بی فکر که به خاطر تعصبشون به فرد خاصی به طرف مقابل توهین میکنن و خودشون هیچ نمیفهمند فقط باید تاسف خورد.
همون عرفان گرا ها هم مثل فقهي ها توي اين کامنت ها رفتارهاي تقليدي و متعصبانه اي داشتن.
فقهي ها هم همينطور
واقعا متاسفم براي اين افراد که نميتونن بدون تعصب و فوحش و توهين به هم يه بحث داشته باشن.هر دو گروه متعصب جزء گمراهانند.
مگر کساني که فکر کنند و به جاي توهين منطقي پاسخ بدن۱۳۹۹/۸/۰۶ در ۱۷:۰۸
شیخ ایقد چرندیات گفتی، از خدا نمیترسی؟
حیف عمامهای که بر سرت گذاشتهای و از باطن دین هیچی نمیفهمی بچه دوزاری!۱۴۰۰/۳/۲۱ در ۱۸:۴۴
صبر پرید از دلم عقل گریخت از سرم
تا به کجا کشد مرا مستی بی امان تو۱۴۰۰/۱۰/۰۶ در ۱۴:۴۵
من اعتقاد دارم که اتفاقا مولانا از من و شما خیلی خداشناس تر بوده این به اصطلاح حجه الاسلام هم چندان مثنوی نخوانده اند و در ابتدای دفتر اول مثنوی آمده است که
بی ادب تنها نه خود را داشت بد
بلکه آتش بر همه آفاق زد۱۴۰۱/۶/۰۹ در ۱۱:۰۹
توی شعر موسی و شبان خود خدا میگه بذار هرطور میخاد راحت حرف بزنه.شما با عناد ب همه چی مینگردید.ب تعداد ادای دنیا راه هست برای رسیدن ب خدا..راه شما اگر درسته راه خودتو برو چکار داری ب ایین دیگران ک اونا رو رد میکنی و میگی فقط همین راه حقه…خود خدا میگه همه ادیان رو بگردید و فقط ب یک راه نباشید…شما خودتو از خدا بالاتر میبینی..حتی در چهره شما تاریکی و بستگی هست..تاسف ک شما با رفتارتون حتی پیامبر رو زیر سوال میبرید..شمس و مولانا بسیار زیبا هستند و ب قول پیامبر میگن شما ب شخص کار نداشته باشید شما حق رو بگبری حتی از کافر…شما چیزای خوب رو نمیبینی شما فقط ب دنبال عیب گیری هستید..پیامبر قبل پیامبری عارف بودند
۱۳۹۹/۶/۱۶ در ۱۶:۵۲
در ادمه حرف های این اقا اسمش علی منم همین دیدگاه ایشونو دارم
و می خوام منطقی جواب و سوال داشته باشم
به گفته مولانا اب ملجم الت دست خدا ست اونم روح منشا تو وجودش دیگه. هر چند تضاد ها با عث گمراهیش شده باشن گفته مولانا با عقل و روح و این گفته قران که جزو متشابهات نیستو حرف پایه ای و ایات متشابه هم از گفته پایه ترجمه می شن ایه هفت هفت ال عمران رو حتما بخونید از موضوع دور نشم اینکه هم از اویی و به سوی او باز می گردیم گفته شما تضاد اگه قرار مثلا با شخص کاری ندارم روح وابن ملجم تا جاودان تو ناارومی بمونه که خدا نا ااروممی مونه عرفا فقها و مردم دیگه این بدونید گناه او کسی که حسین وعلی و کشته با کسی مثلا ساده غیبت می کنه یا دزدی می کنه و…
فقط یه چیزه
نااگاهی
حتی شیطان هم به خاطر نا اگاهی شیطان شد و از خدافاصله گرفت حتی اونم روح منشا هست به منشا باز می گرده نور که به سایه بتابه سایه روشن می شه
گفته شما مثل اینه که سایه رو از از بین ببری سایه نبشه نور معنی نداره
عقیده من اینه که منشا اگاهی مطلق بود ولی تجربه نبود اون داره الان تجربه می کنه و بدنید یکتا پرستی اعتقاد نیست روش و سبک زندگی سخنان علی و قران ومحمد و هم مولا و شمس یا هر دانشمند
دیگه درسته همه ما انگشتانی هستیم که ماه نشون میده
نا اگاه ها ماه نمی بینند و به انگشتش کار دارن۱۴۰۰/۱۱/۲۹ در ۱۶:۳۳
لطفا کتاب البدعه و التحرف نوشته مرحوم آیت الله محمد جواد خراسانی را مطالعه بفرمائید. روشن کننده خیلی از مسائل در آئین تصوف است.
۱۳۹۸/۳/۲۶ در ۱۴:۴۸
اینا همه عرض اند آدما فقط دنبال حرف اند حرف حرف کی خوب کی بده، بابا خودت برا خودت چه کرده ای بابا اگه یک صدم ما مردم مثل من بیسواد یک هزارم حرفای شعرهای مولانا رو درک میکردیم و با گوشت پوست حس میکردیم و به جان زنده میشدیم الان ایران گلستان بود چرا این من من مال من اسم و مستعار من با همین حرفها مردم رو از دین و خدا بری کرده اید همه انسانها مخلوق خدا هستند همه از نور خدا هستند حالا اونی که از آتش از شیطان هست خب خودش درش خواهد سوخت چرا اینقدر آدما رو باید از هم جدا کرد مهم یکتاپرستی و وحدت است چرا نباید نیمه پر لیوان رو ببینیم و دنبال ایرادگیری و بد کردن دیگران اونم بزرگی مثل مولانا باشیم میدونی چرا چون ذهن میخواد با کوچک کردن دیگری خودش رو بالا بکشه و این خود شیطان است. نور خدا درونتان احساس کنید و با تمام دردها و رنج ها بسازید تا خود آینه ای شویم برای خود و دیگران…. یا حق
۱۳۹۸/۹/۰۷ در ۲۲:۴۹
درودخدا برشماو تمامی انسان های آگاه،
یک پیش دبستانی نمی تواند درمورد علوم هسته ای و یا نانو وووو نظربدهد،چراکه اصلا عقلش به این مسائل نمی رسد.۱۳۹۹/۹/۰۹ در ۲۳:۱۳
نفرت خفاشان باشد دلیل
چون منم خورشید تابان جلیل
میلانی وامثال میلانی ها فقط میتونن در حیطه تحصیلات شون که پایه ابتدایی است صحبت کنن
نه تحصیلات دانشگاهی و تخصصی!۱۴۰۰/۶/۲۷ در ۱۲:۲۹
چقدر زیبا فرمودید
عارفان اهدافشان عشق و وحدت بود
به قول حضرت حافظ:
واعظان کین جلوه در محراب و منبر می کنند
چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند…
اینها توبه فرمایان هستند که خود توبه کمتر می کنند
شخص مولانا در نامه هایش حتی به پیران سایر ادیان احترام می گذارد و همه پیامبران و مردم را واصل یه یک نور می داند
اما این افراد دائما در حال خود برتر بینی و تفرقه اندازی هستند
همین افراد مردم را از دین بری کردند
اما مگر نصف مثنوی مولوی تفسیر قرآن نیست؟
مگر حافظ قرآن را به ۷ شکل حفظ نبود؟
یعنی آنها از این خشک مغز ها کمتر می دانستند؟
وای بر نادان مغرور
به قول شمس تبریزی:
اکثر این شیوخ رهزنان دین محمدند…
رومی اگر بیاید بهتر ایمان آورد ازین مشایخ که از خود پرند…
کافران را دوست دارم از آن وجه که دعوی دوستی نمی کنند
می گویند کافریم دشمنیم..اما آنکه دعوی دوستی می کند و نیست خطرناک است
حتی بسیاری افراد خارجی را می شناسم که با خواندن اشعار حافظ و مولانا مسلمان شده اند
زهی پندار های باطل۱۴۰۱/۵/۱۷ در ۰۴:۰۰
مولانا که فقط همون هجده بیت بشنو از نی رو نگفته، شش تا دفتر مثنوی داره که از چهارم به بعدشو اگه بخونی بجای مولانا بهش میگی مولاسنا!!! اشعارش در نهایت بی ادبی و مثالهای مستهجن گفته شده و نتیجه گیری های پرمغالطه و غیرمنطقی داره، توهین به قومیت ها، مذاهب و حتی بزرگان دین… حداقل از کسی دفاع کنید که یک دور شعراشو از رو خونده باشید. حتی اگه لیست عنوان اشعار رو بخونید میگیرید چی میگم.
۱۴۰۱/۸/۱۱ در ۲۱:۵۶
کسی را نمیشناسم ودر حد نمیبینم که در مورد شمس،و مولانا نظر بدهد چه خوب چه بد
۱۳۹۸/۱۱/۱۸ در ۱۰:۱۹
سلام علیکم اینکه جناب میلانی فقط به مثنوی استناد کرده اند این نقل از مولانا ست، در مورد شمس به کدام نوشته ایشان استناد کرده اند معلوم نیست مدارک کافی وجود ندارن همه نقل به مجهول است ، چرا به علامه طباطبایی و جنا ب حسن زاده و نوشته هایی ایشان بدون تقدم ، تاخیر اشاره شده ولی به نامه امام به گورباچف درمورد جایگاه ابن عربی در معارف اسلامی که امام اشاره کردند بعد از ائمه معصومین(ع) شخصیتی بی بدیل هستند و در عالم عرفان نظری بی نظیر اشاره نمیکنند البته امام اشاره به بحث شیعه و سنی ندارند بلکه فرمودن عالم اسلام ، محدود کردن دونفر شمس و مولانا به مثنوی و کلیات شمس نیز همه جانبه نیست تفاسیر عرفانی با تفاسیر بر شریعت متفاوت بوده و خواهد بود.
۱۳۹۹/۷/۰۹ در ۱۷:۲۷
یعنی ابله تر از شما ما داریم😂😂😂چند سال صبر کن البته اگه بگور نری😏به چشم خواهی دید که کدامین تفکر به داد این دنیا خواهد رسید.
اینو بکن تو گوشت الاغ تر از الاغ.۱۴۰۰/۹/۲۷ در ۰۰:۵۳
درووود برشما الحق و الانصاف کسانیکه جهل مرکب دارند و از عرفان بویی نبرده اند حضرت حافظ و مولانا را نمیتوتنند درک کنند. شعرتان بسیار زیبا پاسخشانراداد❤️
۱۴۰۲/۱/۰۷ در ۱۰:۱۵
اگر بینی در این دیوان اشعار
خرابات و خراباتی و خمّار
بت و زُنّار و تسبیح و چلیپا
مغ و ترسا و گبر و دیر و مینا
شراب و شاهد و شمع و شبستان
خروش بربط و آواز مستان
می و میخانه و رند خرابات
حریف و ساقی و نرد و مناجات
نوای ارغنون و ناله نی
صبوح و مجلس و جام پیاپی
خم و جام و سبوی میفروشی
حریفی کردن اندر باده نوشی
زمسجد سوی میخانه دویدن
در آنجا مدتی چند آرمیدن
گرو کردن پیالهی خویشتن را
نهادن بر سر مِی جان و تن را
گل و گلزار و سرو و باغ و لاله
حدیث شبنم و باران ژاله
خط و خال و قد و بالا و ابرو
عذار و عارض و رخسار و گیسو
لب و دندان و چشم شوخ سرمست
سر و پا و میان و پنجه و دست
مشو زنهار از این گفتار در تاب
برو مقصود از آن گفتار دریاب
مپیچ اندر سر و پای عبارت
اگر هستی ز ارباب اشارت
نظر را نغز کن تا نغز بینی
گذر از پوست کن تا مغز بینی
کجا گردی ز ارباب سرائر
نظر گر بر نداری از ظواهر
چو هر یک را از این الفاظ جانی است
به زیر هر یک از اینها جهانی است
تو جانش را طلب، از جسم بگذر
مُسمّا جوی باش از اسم بگذر
فرو نگذار چیزی از دقایق
که تا باشی زاصحاب حقایق
۱۴۰۰/۱/۰۲ در ۰۵:۰۰
پیش بینینی مولوی و نقد مولوی نسبت به نظر ایشان در شعر ذیل جالبه
لفظ را مانندهٔ این جسم دانمعنیش را در درون مانند جان
دیدهٔ تن دایما تنبین بود
دیدهٔ جان جان پر فن بین بود
پس ز نقش لفظهای مثنوی
صورتی ضالست و هادی معنوی
در نبی فرمود کین قرآن ز دل
هادی بعضی و بعضی را مضل
الله الله چونک عارف گفت می
پیش عارف کی بود معدوم شی
فهم تو چون بادهٔ شیطان بود
کی ترا وهم می رحمان بود
۱۴۰۰/۳/۱۱ در ۱۷:۰۴
با سلام چطوره آقای مولانا و آقای شمس رو بدیم به خارجی ها اونا قدرشان رو بیشتر میدونن اگر هم حرفی به کسی زدن اونا جوابشان رو میدهند مطمئنا به جایی رسیده بودن که خدا چند قلم بدیشون رو در نظر نگیره ما انسانهای این دوره آنقدر خوب و پاک باشیم که خدا اون ته ته های دستگاه امام حسین ما رو ببینه و دستمون وصل باشه آنها عبرتی برای پاک بودن ما هستن پاک باشید باخدا و با امام زمان باشید قدر کتاب قرآن رو بدونیم بخونیم عمل کنیم شاید ما هم شاعری بهتر بشیم شعرهای بی نقص بگیم قدر عارفان و سالکان و کتابهاشون رو بدونیم و نامشون رو به خوبی یاد کنیم هر تجربه ای رو همه نباید تجربه کنن این کتابها عزیزن و یادگار نیاکان ما باید ازشون یاد بگیریم نه اینکه الان نیستن نقدشون کنیم خدا همه چی رو بهتر میدونه شما صحیح زندگی کنید دنیا رو جای خوبی کنید و کتابهای بزرگ به جا بزارید
۱۴۰۰/۱۱/۲۰ در ۱۴:۳۳
لعنت به شما و افکارتان
۱۴۰۱/۴/۱۴ در ۰۰:۴۱
این بحث فقهی نیست یک بحث عرفانی و شعری است و نیاز به بحث متخصص فلسفه و عرفان داره ورود اشخاص معلوم الحالی که با مباحث معقول و عرفانی در تضاد هستند نوعی ابراز وجود است هر چند در نظر اهل فن مضحکه ای بیش نیست
۱۳۹۶/۱۲/۰۵ در ۱۷:۰۷
به نظر من مولانا یک انسان بسیار شریف ، پاک هستند که توانستند من ذهنی خود را کنترل کنند و شیخ حسن میلانی که بسیار اشتباه بزرگی کرده است باید از خود خجالت بکشد که درباره مولانا همچین چیزی را گفته است به نظر من دیدگاه شیخ حسن میلانی بسیار و بسیار منفی است و باید خجالت بسیار بکشد من با نظر ایشون ( شیخ حسن میلانی) کاملا مخالف هستم خواهش میکنم برای اینکه بخواهید مقام خود را بالا ببرید به انسان های بسیار پاک و دانا تهمت نزنید 👎😟
۱۳۹۷/۸/۱۶ در ۰۳:۴۳
مولانا در خفلت اشکار بوده.دقیقا ب بلایی که شیطان گرفتارش شده دوچار شده.و ترویج غفلتش باعث شده تا قیامت براش لعنت فرستاده شود.
۱۳۹۸/۳/۰۳ در ۱۵:۰۷
مولانا و حافظ و انديشمندان و بزرگان از اين حيث بزرگند كه سوال برانگيزند عقل را بيدار و وادار به حركت ميكنند
راي ميدهند حدس ميزنند و باطل ميكنند
خوب براي ذهن پويا و نترس چه چيزي جالبت از اين
و اگر فكري كوتاه باشد در خيرش هم ثوابي براي ديگران نيست
ره به معني نبرد انكه به صورت نگردمن بيدار هميشه بهتر از من اسوده است
۱۳۹۸/۴/۰۸ در ۱۱:۲۰
تو که راجع به مولانا و شمس اینقد بد میگی خودت یه کتاب بنویس اول در حده مولانا قوی باش بعد بدشون رو بگو . تو امثال تو و حسن میلانی کور مذهب و بی مخ و بیشعورین و بیشتر ازین درک و فهم ندارین
۱۳۹۸/۶/۲۸ در ۲۳:۲۱
ابله
۱۳۹۸/۷/۱۲ در ۰۰:۲۱
إِنَّ الْمُنافِقِينَ يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خادِعُهُمْ وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا كُسالى يُراؤُنَ النَّاسَ وَ لا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا «نساء۱۴۲»
همانا منافقان با خدا مکر و حیله میکنند و خدا نیز با آنان مکر میکند، و چون به نماز آیند با حال بیمیلی و کسالت نماز کنند و برای ریاکاری آیند و ذکر خدا را جز اندک نکنند.۱۳۹۹/۵/۲۵ در ۱۹:۰۷
میشه بدونم چ کار اشتباهی انجام داده بود؟!
۱۳۹۹/۶/۲۹ در ۱۷:۴۰
مولانا یکی از کثیف ترین انسانهای ناصبی و ادبیه که حالا یه عده بخاطر ادبیات قبولش دارن یه عده بخاطر دین و توهین های شدیدش نسبت به خداوند واهل بیت ع ردش میکنن،اما مهم اینه که فریب اشعار زیبا و عرفایش نشید که تعصب پیدا کنید و حقیقت رو له کنید،صفات زشت و قبیحی نیست که این حیوان نداشته باشه چون از تبار عمربن صهاک هست،دشمن بزرگ ایرانیان،حالا مولوی شده شاعری که ایرانیان بهش افتخار کنن؟؟؟؟واقعن متاسفم برای فکرای بچگانه بعضیا
۱۴۰۰/۹/۲۷ در ۱۶:۲۴
هیچ خری آدم نیست امما هستند آدمهای که خرند
از جمله شما۱۴۰۰/۱۰/۱۵ در ۱۱:۴۶
مولانا انسان با خدا بود شما درک از تصوف و شعر ندارید پس تهمت نزنید
۱۴۰۰/۱۱/۲۵ در ۱۹:۰۷
متأسفم براتون ، در تحجر کامل بسر می برید . اگر مولانا چند تا خرافات و دعا و جادو حنبل مثل اصول کافی و چرندیات مجلسی می نوشت خیلی خوشتون میومد !! مولانا قرنها از زمانه خودش جلوتر است و خواهد بود . به قول حافظ کسی گیرد خطا بر نظم حافظ که هیچکس لطف در گوهر نباشد . اگر بخواهیم خدای واقعی را بشناسیم باید پیرو مولانا باشیم . مولانا خدا را در وجود همه چیز می دید . شیطان را ما انسانها آفریدیم . دنیا همش عشق است و دیگر هیچ . آنهایی که ما را از خدا می ترسانند ضد خدا هستند ، سوداگران و دکانداران دین هستند .
۱۴۰۱/۱/۱۸ در ۱۵:۱۷
شستشوی ذهنی و مطالعه غلط و تقلید باعث اینهمه تنفر در وجود شماست….. تحقیق در دین لازم است
آیا شما انگشت کوچیکه مولوی هستی؟
یه قدم راه رفتی برای یافتن حقیقت
به مسلمانی شماها شک دارم….۱۴۰۱/۹/۰۶ در ۰۸:۱۱
شما خوبید و بزرگانتان نه اینکه به شما و بزرگانتون الان مردم درود میفرستن
۱۳۹۷/۱۰/۱۲ در ۱۶:۱۹
آقای میلانی انسان خوب بد دیگران را میپوشد و غیبت نمیکند شما که خوب هستی چرا بد مولانا را میگی و در واقع غیبت میکنی مگه تو اون زمان باهاش نون و ماست خوردی از غیبت کردنت پی بردم باید این تهمت رو به خودت میزدی نه مولانا
۱۳۹۸/۷/۱۴ در ۱۰:۴۱
به اینگونه نظریه ها نقد میگن با غیبت دا ی چیزا کلی فرق داره حهلا با درستی یا نا درستی حرفش یه بحث دیگست
۱۳۹۹/۲/۱۶ در ۰۴:۳۰
شما یه سرچ کوچیک بکن درباره احادیث نبوی و ایمه درباره تصوف ,دستت میاد
۱۳۹۹/۹/۲۸ در ۱۴:۴۸
آقای میلانی مثل وهابی ها فقط داره ظواهر رو میبنه
۱۴۰۱/۶/۲۸ در ۲۲:۱۷
با سلام
هزار ادله که بیاوری آدم متعصب نمی فهمد
نه فشاند نور و سگ عو عو کند
هر کسی بر خلقت خود می تند
سهم خود را از این کتاب عظیم مثنوی انکاز قرار دادند
و از معارف بلند آن محروم شدند
۱۳۹۸/۱/۱۸ در ۱۸:۳۳
عزیز دل اقای میلانی با دلیل مولانا و شمس رو رد کردن شماهم اگه میتونی با دلیل عرفان این دوتا رو ثابت کن. این دو نفر صوفی بودن و امام هادی(ع) در مورد صوفی ها روایت دارن که کاملا اونا رو رد میکنن و کافر میدونن و گفتند اگر کسی به زیارت یک صوفی چه در حال حیات و چه بعد از مرگ بره انگار رفته به زیارت یزید و شمر و معاویه و ابوسفیان . هرکس صوفی رو یاری کنه انگار که این افراد رو یاری کرده . حالا اگه میخوای بر خلاف سخن امام حرف بزنی دیگه خود دانی سندشم خیلی محکم و قویه
۱۳۹۸/۱/۲۶ در ۱۲:۰۵
متاسفم كه چنين افرادي هنوز وجود دارن دقيقا مانند زمان خود مولانا، مولانايي كه در تمام مباحثاتش از قران بهره مي گيرد
زمان ان نرسيده كه تحولي در تفكرات پوسيده اي كه همانند تفكر ۱۴۰۰ سال پيش هست داشته باشين؟
زمان ان نرسيده كه در قران بازنگري كنيد؟
توصيه مي كنم كناب خانم صديقه وسمقي رو مطالعه كنيد البته بدون تعصب و حمييت
گرچه وقتي به مولاناي حان تهما زده بشه ديگه چه جايي براي اين محقق و پژوهشگر قراني خانم وسمقي باقي خواهد ماند
اقا بس است مردم از افكار پوسيده امثال شما خسته شده اند
بيزارم از ان كهنه خدايي كه تو داري۱۳۹۸/۳/۱۳ در ۱۹:۵۷
مه فشاند نورو سگ او او کند هرکسی بر تینت خود متند
۱۳۹۸/۳/۱۴ در ۰۵:۱۲
این است حکایت طرفداران و مریدان مولوی
قرآن و اسلام رو قبول ندارن ولی مولوی رو قبول دارن و انتظار دارن همه تقدیسش کننحکایت همون احترام سفیر انگلیس به خدای هندی هاست
کی میخوایم بیدار بشیم؟۱۳۹۸/۴/۱۳ در ۲۳:۲۱
میلانی ،چی زدی خداییش؟
۱۳۹۸/۶/۰۱ در ۲۰:۲۰
هر ذی شعوری میداند که این سخنان از روی تعصب وجهل است شما کجا ومولانا کجا واقعا متاسف بر شما وامثال شما
۱۳۹۸/۶/۱۲ در ۲۱:۵۷
وااااای
وااااای از آن هایی که بی تامل هستند
خدایا خود آنان را با خودت آشنایشان کن
خدا خود آنان را در راه درست قرار ده
نامش حئ است، چطور می تونید چنین غیبت کنید
شمس، مولانا، حلاج و … همگی از انسان هایی شریف و بزرگی بودند که شناختشان از خدا بسیار بالا و توصیفشان از خدا بسیار زیبا و عمیق است،
ولی رنج زندگی شان از آدم هایی بود که خدا را درک نمی کردند۱۳۹۸/۶/۱۴ در ۱۲:۲۱
ایشان هیچ دلیل قانع کننده ای جز اظهار تعصب و دروغ بستن نیاورده بلکه برای اثبات حرف خود پشیمانی را به علمه جهفری نسبت داده که دروغ محض است . اگر واقعیت دارد سندش را بیاورند. مثنوی را هم نخوانده وگرنه داستان صوفی و فقیه و علوی را انکار نمی کرد که در آنجا مولوی از خاندان پیامبر دفاع کرده است.
۱۳۹۸/۱۰/۰۵ در ۰۴:۱۸
اندیشه ی زمخت و بیروح و برداشت چندش آور نگارنده ی مقاله آدمی رو به شگفتی میندازه دشمنی با عرفان یا به نوعی (شناخت عاشقانه ی خداوند)تامل برانگیز هست؛امیدوارم خداوند درهای ملکوتی و زیبایش را به روی شما باز بکنه تا همچون مولانا و شمس و حافظ…. زیبایی خداوند رو ببینید
۱۳۹۹/۷/۲۲ در ۱۰:۱۸
اگر سند محکم و قوی داری چرا ننوشتی؟؟؟ امثال شماها فقط یه چیزی می شنوید و آنرا تکرار می کنید بدون آنکه عقل و شعور فهمیدن مطلب را داشته باشید.
۱۴۰۰/۱۰/۱۵ در ۱۳:۳۹
تو خودت اون حدیث رو از امام هادی(ع) شنیدی ؟ مگر حدیث های جعلی منتسب به معصومین علیهم السلام کم داریم ؟ تقریبا بیشتر سلسله های تصوف و عرفان خود را دوستدار و مرید مولا علی (ع) میدانند چطور ممکن است امام هادی چنین سخنی در مورد دوستداران اهل بیت فرموده باشند ؟
خود معصومین فرموده اند اگر سخنی از طرف ما شنیدید با قرآن مقایسه کنید اگر مطابق بود بپذیرید وگرنه به دیوار بکوبید.۱۴۰۰/۱۰/۲۶ در ۰۱:۱۲
دید گاهی که افراد جاهلی مثل شما و به اصطلاح شیخ میلانی «که اصلا کلمه شیخ در خورش نیست و در مورد چیزی که هیچی ازش نمیدونه نظر میده» در مورد اشعار مولانا دارید مثل دید گاهیه که یه بی سواد به بحث های فوق تخصیصی داره و حتی نمیدونه که در مورد چی حرف میزنن و میاد دخالت میکنه معلومه که نظر چنین کسی هیچ ارزشی نداره تصور امثال شما از مولانا به سطحی ترین شکل ممکنه و حتی معنی اشعارش رو درک نمیکنید و در موردش اظهار نظر میکنید
اگه یه ذره فکر کنی و بتونی درکی عمیق از مثنوی داشته باشی میفهمی که نه تنها با قران تضادی نداره بلکه بسیاری از مواقع به صورت مستقیم به ایات قران اشاره داره و سعی میکنه اون درک عرفانی که از قران بدست اورده برا ما به صورت ساده توضیح بده مشکل شما اینه که متعصب به فردین…
در ضمن مثلا نحج البلاغه «که من نه تعید و نه تکذیبش میکنم»تو قرن چهار قمری نوشته شده چه تضمینی هست که احادیثش توی این مدت دست خور تغییر نشده باشن ولی مثنوی از درک یک عارف و خدا شناس بزرگ بر گرفته از قران نوشته شده که با این که به ساده ترین شکل ممکنه داره این مسائل رو میگه بازم در فهم چون شمایی نمیگنجه
اون حدیثی هم که در مورد صوفی ها میگی فقط بگم که مضحکه!یعنی هیچ صوفی خوبی وجود نداره؟مثل اینه که بگی هیچ مسلمان بدی نیست! این درسته؟ شما به دین و نسب طرف چی کار داری پسر نوح… و حضرت ابراهیم مثال های خوبی هستن چون پسر نوح بود پس ادم خوبی بود یا ابراهیم چون پیش عموش بود که بت پرست بود بد بود!!!
مولانا با عقایت باطل مبارزه میکرد و این به مزاج بعضی ها که سودشون تو این عقایت بود خوش نمیومد و هنوزم چنین کسایی زیادن و سعی میکنن با وصله های دروغین مثل باده خاری بد نامش کنن و بعضی ها هم نمیفهمن منظور مولانا و شمس از باده و شراب و… یه مفهوم معرفتیه نه اون شراب و باده ای که امثال شما فکر میکنید
بدی ما ایرانی ها اینه که فکر میکنیم اگه تو هر چیزی دخالت نکنیم میگن طرف خنگه و اگه از یه بزرگی حتی به اشتباه ایراد بگیریم خیلی عالم بزگی هستیم۱۴۰۰/۱۱/۱۴ در ۱۶:۱۰
🤣🤣🤣🤣حق با شماس.بحث کردن مثل آب تو هونگ کوبیدن است
۱۴۰۰/۱۱/۱۵ در ۰۸:۴۶
من بیسوادم مولوی هم پروفسوره
ولی این پروفسور رفیق عمر خطاب دشمن ایرانیان هست عمری که تو که به خاک و ناموس ایران تجاوز کرد
اینو برای با سوادهای نظر دهنده بگم
دوم این دانشمند بی شرف از معاویه هم حمایت میکنه و تمام دشمنان اهل بیت اینم برای شیعه ها گفتم من موندم اونایی که از مولوی حمایت میکنن بقه رو مهد کودکی میبینن یا خودشون شعرهای اونو نخوندن یا ایرانی نیستن یا شیعه نیستن۱۴۰۰/۱۲/۱۱ در ۲۲:۴۹
موضوع این است که اینقدر از احادیث جعلی استفاده میشه که هیچکس نمیدونه اینهمه دستور و قانون و سفارش از سوی چه کسی هست. مشکل فقها این هست که هر حدیث جعلی را بعنوان حدیث متواتر به خورد همه میدهند و ترس از خدا و مرگ را چنان در دل مسلمانان انداختند که مسلمان وقتی به ذره ای عشق که نور باطنی هر انسانی است میرسه اعتقادش را به فقها از دست میده. عرفا از عشق به خدا سخن میگن و فقها از ترس….البته در مباحث دیگه مطلق نیستند و ما به عنوان ناظر نباید هیچکدوم برای ما قهرمان و با بشن بلکه باید از اطلاعات و اگاهیشون استفاده کرد و لا غیر.
۱۴۰۱/۱۰/۰۷ در ۱۹:۴۲
درود
عمر مورد تنفر ایران است بخاطر حمله به ایران نه بخاطر سنی و شیعه بودنش
سید ها هم که ایرانی نیستند .
دشمنان ایران آمدند ماندند حکومت علوی راه انداختند
اما در آخر سر آنها به اینجا تعلق ندارند..اکثر دشمنان ایران سید هستند پیشه وری
و بقیه..در حال حاضر در هر اداره ای رئیس سید و غیر ایرانی است..چگونه در مورد شعرای پارسی زبان و دین های ایرانی خرده می گیرید اصلا چطور میدانید که مردم در تقیه از ترس چه دینی دارند
شما به حلاج توهین کردی چون حلاج دشمن تو و ایرانی بود.
۱۳۹۸/۳/۲۰ در ۰۹:۳۴
وای ک چقد خندیدم
ی آخوند بیاد مولانا و شمس رو نقد کنه😁😁😁😁😁
💥💥💥📣📣📣مولانایی که نظریه تکامل را شرح داده قبل از همه بعد این کسی که از خداهم چیزی نمیفهمه میاد این شخص رو نقد میکنه.
جالبش هم اینجاست که ی عده ای هم باهاش موافقند.
بابامولاناااااااست
میگه پس به هر دوری ولی قائم است
آزمایش تا قیامت دائم است۱۳۹۸/۷/۰۷ در ۱۳:۰۲
درکی از مولانا و شمس تبریری ندارد وگر نه اینجوری حرف نمیزده. مولوی و شمس از وزنه های ادبیات و شعر و عرفان این مرز و بوم و از مفاخر ادبیات جهان اند. بهتر است قبل از اظهار نظر های سطحی و بی ربط اول مطالعه کرد و شناخت و سپس در حد درک سخن گفت
۱۳۹۸/۷/۰۸ در ۱۲:۲۸
مخالفان محترم آقای میلانی، جالبش اینه که یه دلیل محکم در رد صحبت های ایشون ندارید فقط می گین «تو کجا مولانا کجا…» یا می گین: مولوی و شمس انسانهای شریفی هستند.
خیلی واضحه که عقاید اینها با عقاید امامان شیعه در تضاد جدی است، این نشان دهنده تعصب کور شماست که نمی تونید عقاید رو نقد کنید.
ما با همون دعای جوشن کبیر و توصیفات زیبایش از خدا حال می کنیم، وقتی آب هست تیمم نارواست.۱۳۹۸/۷/۲۱ در ۰۰:۳۰
حرف ایشان و اوشان را کاری ندارم؛ اما از همه خنده دار تر نقد بچگانه شما بود.
و خنده دار تر از ان، شعری که آخر کار آوردید و شک ما را در بی سوادیتان به یقین تبدیل کردید.
۱۳۹۸/۷/۱۳ در ۰۵:۴۸
اخه چه تهمتی جالب تمام حرفایی که در رد مولوی زده شد شاهدمثالش ازاشعار خود مولوی بود.شما برداشت دیگه ای غیرازاین دارید؟ ا
۱۳۹۸/۷/۲۶ در ۲۳:۳۸
حتما جنابشان خواهند فرمود آفتاب آمد دلیل آفتاب
۱۳۹۹/۵/۲۵ در ۰۳:۱۵
خَمُش
۱۳۹۸/۷/۱۳ در ۲۳:۳۷
لطفا وقتی از دین و خدا و پیغمبر و معصومین هیچی نمیدونید نطر ندین که نطراتون مایه ننگه شما ها واقعا چطوری میتونید یه ادم لواط کار رو پاک بدونید یه ادمی که همش مست بوده عقلی هم داشته اصلا بدونه خدا چیه
۱۳۹۸/۸/۱۰ در ۰۰:۱۷
گویند روزی شاه تورانیان سر قبر رستم ایستاد و گفت سر از خاک بردار و ایران ببین به دست دلیران توران زمین وزیر وی گفت قربان آیا اگر رستم زند ه بود هم می توانستی حرفی بزنی رایستی اگر علامه زنده هم می توانستی
حرفی بزنی. ؟؟؟؟:::؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟۱۳۹۹/۱/۱۸ در ۲۳:۲۴
فدوی خویشتن را بسیار کم سواد تر از آن می بینم که بخواهم منتقد آثار و اشعار ملای رومی یا امثالهم شوم..
لطف کنید تفاسیر و شرح های بزرگان ادبیات و عارف ایرانی را در قرن هفتم مطالعه کنید،
آنگاه به جرگه ی صاحب نظران بپیوندید..
هر کسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من۱۳۹۹/۴/۲۴ در ۲۱:۴۰
مرگ مرگ به ذهن های منفی شما لواط کار؟ الهی خدا لعنتتون کنه به حق مولا امیر المؤمنين الهی از روی زمین محو شید که این طور به دیگران تهمت میزنین کافر همه را به کیش خود پندارد
۱۴۰۰/۱۱/۲۹ در ۱۳:۴۳
از خدا جوییم توفیق ادب بی ادب محروم گشت از لطف رب
۱۴۰۰/۱۲/۲۵ در ۲۳:۵۲
سلام به دوستان ببینید دوستان من نمیدونم رجبعلی خیاط رو میشناسید یا نه ایشون در کتابشون خیلی چیزها نوشتن وقتی زنده بودن خیلی چیزها میدیدن و به عالم معنا دست پیدا کرده بودن ایشون گفتن روزی حافظ شیرازی رو در اون عالم دیدن که جایگاه خیلی والایی در نزد خداوند داشتند اما مولوی افسوس از حالشون دوستان الان باز یه عده برنگردن بگن از کجا معلوم تو خودت دیدی از این حرف ها من نمیدونم هزاران چیز رو در تاریخ قبول دارید مث جنگ جهانی خیلی چیزهای دیگه مگه بودید و دیدید تا از معنویت و امام و پیامبر عزیز اسلام صحبت میشه همه تو شک میفتن از کجا معلوم فلان ….خلاصه حرفم اینه مولوی در شاعری خب استاد بود اما در مسیر بندگی نه و بدانید دوستان در آخرت فقط بندگی ما به درد میخوره نه هیچ چیز دیگر و سلام در پناه و هدایت به سوی حق
۱۳۹۹/۱/۱۰ در ۰۱:۳۳
صحبت های آقای میلانی مستند به کتب شمس تبریزی و مولوی بود و تفسیر خودشون از اونها بیان کردن که تا حدودی دید مثبت من نسبت به مولانا رو از بین برد. ولی به جای فحش دادن آقای میلانی ی آدم با سواد بیارید تا تفسیر آقای میلانی از ابیات و عقاید شمس تبریزیو نقد بکنه دوست عزیزم.
۱۳۹۹/۱/۱۶ در ۱۳:۳۳
من خودم نظری ندارم اما خوب می دانم و معتقدم که سکوت در مقابل ظلم و کارهای غیر اخلاقی، تایید همان کارها و تشویق آن نباشد لااقل کمتر از آن نیست. در نتیجه سکوت مراجع تقلید و یا احتیاط آنان در مقابل شمس و مولانا نشان از این دارد که یا آقای میلانی زود دری را کوفته که اجازه کوفتن نداشته یا تازه بدوران رسیده است و یا قصد آن دارد که با تهمت به بزرگان خودنمایی کند و یا ایشان راست می گوید و مراجع تقلید از جمله آقای خمینی ظالم و مخالفتی با کارهای شمس و مولانا نداشته اند که پیش از ایشان بدان نپرداخته اند.
۱۳۹۹/۸/۲۸ در ۱۸:۴۰
هدف دین اینست که انسان را عارف کند و هدف عرفان اینست که انسان را عاشق کند و هدف عشق اینست که انسان را با محبت کند و محبت یعنی شیدایی و شیفتگی آنقدر که ندانی کیستی و چیستی و کجایی و چه میخواهی فقط میدانی که دیگر مال خودت نیستی عرفان یعنی بدانی که نادانی و هر گز هم نخواهی که چیزی بدانی نه نیاز به دانستن داری نه نیاز به خواستن – عرفان برای بحث و نقد و تعریف و تمجید نیست نه نیاز به خواندن کتاب دارد نه دانستن سواد- عرفان اتفاقیست که در قلب و روح انسان می افتد قلب را خانه حق و روح را متعالی میسازد.
۱۳۹۹/۹/۱۷ در ۱۲:۰۲
احسنت
۱۴۰۱/۲/۰۱ در ۰۱:۵۴
بزرگوار ، اولا ایشون فقط کلی گویی کردند و بیشتر اسنادشون مجهول بود و نشان از آن داشت که اشرافی سطحی به برخی اشعار مولانا دارند ثانیاً نقد کردن و حتی رد کردن عرفان و اهل معرفت از طرف ایشون بی اشکال ، ولی توهین و جسارت ، کافر و مرتد و دشمن اهل بیت خواندن ، چه منطقی در آن است ؟؟؟ ثالثا آنقدر بزرگان و اهل معرفت و حتی ادیبان درباره جناب مولانا گفته و ثبت کرده اند که پاسخ این چنین مسایل سطحی را می دهد
در آخر اگر مسایل عرفانی و اهل معرفت برای کسی قابل فهم نیست حداقل دشمنی با آن نکند
۱۴۰۰/۹/۲۷ در ۱۶:۲۱
پیش نعلگر خر هم پای خود را بلند میکند و اسپ هم تا نعل شود
حالا حرف به جای کشیده است که هر خر صفتی در باره مولانا نظر دهد
از جمله همین حجتالاسلام بی سواد و الاغ۱۴۰۱/۱/۱۸ در ۱۸:۴۹
هرکه را اسرار حق آموختند مهر بستند و زبانش دوختند اگر این های که مولانا میگه حقه نباید به زبان میاوردشون و اگر صرف شعر آورده و منظورش عین اون کلمات نیست که جای بحثی نیست
پس نمیتونین بگین مولانا به مقام بالایی رسیده و داره اونارو شرح میده
۱۳۹۷/۱۲/۰۲ در ۱۱:۱۵
افرين بر ادراك شما
۱۳۹۸/۳/۰۱ در ۰۵:۰۵
مجلس تو آن تو مجمع من ان من فکر پریشان تورا زلف معنبر مرا
۱۳۹۸/۴/۰۵ در ۱۵:۳۶
دوستان بجای این مباحث مخالف و موافق که فقط از باور دیگر افراد دفاع کنیم. خودتان صدا بزنید وارد شوید تا خوانده شوید.
۱۴۰۰/۷/۰۵ در ۰۶:۵۹
اگر ابوذر می دانست در ذهن عمار چه افکاری است ، بی درنگ او را مس کشت ، حضرت موسی هم به همان خاطر با حضرت خضر بحث می کرد، اگر خداوند آیهٔ مارمیت اذ رمیت را در قرآن نمی آورد، و الان یک عارفی آن را بیان می کرد، او را تکفیر می کردند، اگر امام خمینی نمی گفت ملا شدن چه آسان، آدم شدن چه مشکل و الان کسی پشت وانت یا خاور خود اینو می نوشت، او را دستگیر میکردند، اینکه می گویند به قدر فهم توست/مُردند اندر حسرت فهم درست
۱۴۰۱/۶/۲۰ در ۰۰:۱۳
درفقه ، کلام ، فلسفه و عرفان ووو جایی برای فحش دادن و استفاده از ادبیات غیر متعارف نیست با تامل و تفکر در عقاید یکدیگر راحتتر به نتیجه میرسیم
۱۳۹۷/۱۲/۲۶ در ۰۰:۵۶
اول از همه مخالف این روحانی عزیز هستم و ایشون تعبیر زشتی کردند از مولانا .
بیایید زیبا تر به اشعار بزرگواران نگاه کنیم بیایید ( بیخیال حال انکه اندکی اشتباه در کار ایشان بوده ( که من فکر نمیکنم ) ولی باز هم اگر بوده اینگونه راجعب استوره هامان راجب هنر هامان راجب فرهنگ غنی فارسی مان درست حرف بزنیم الت دست این و ان نکنیمشان که بخاهند هر کسی امد انگی بچسباند و برود اگر شما و مولانا از همدیگر زیبا تعریف کردند نیاییم بگوییم فکر میکردند خدا بودند ایشان در وصف مرام و رفاقت و دوست داشتن اینگونه از هم تعریف کردند و میخاستند اوج دوست داشتنشان به همدیگر را به خاننده برسانند .
وقتی یک بیت از مولانا میشنوم تمام وجودم به لرزه میافتد از زیبایی کلام این بزرگوار و خوب واقعا برای من سخت هست که همچین صفات زشتی به ایشان نسبت داده بشه و سکوت کنم امید وارم روحانی عزیز تجدید نظر کنند در مورد حرف هاشان ( بنده باوری به اسلام ندارم ولی اینگونه کسی رو خطاب نخاهم کرد و نمیکنم )۱۳۹۸/۵/۱۶ در ۱۶:۱۶
آقای رضا
مباحث ابن عربی درباره انسان کامل دقیقا مطابق امام در شیعه است. حالا اگه توفیق نداشته اینو بفهمه دلیل نمیشه ما دنباله روی امثال میلانی بشیم و از صدرالمتالهین و طباطبایی و حسن زاده و خمینی کبیر چشم بپوشیم!!!!۱۳۹۸/۶/۲۲ در ۱۶:۵۲
جالبه..طرفداران شمس و مولانا چنان متعصب و آتشی هستند..که اگه آقای میلانی جلوشون باشه حتما یقه ایشان رو میگیرن..ابیات ایشان در رد نیاز به عبادت خداوند از راه خوانده نماز و گرفتن روزه بعد از طی کردن مراحل تصوف به تعبیر خودشون(وصل شدن به خدا)یعنی بخشی از خدا شدن..چنان روشن و مبرهن هست که گارد گرفتن نداره.منم اشعار رو می خونم و لذت میبرم ولی دلیل بر بت ساختن از این بزرگواران نیست..ما قرار نیست بگیم منزه از گناه بودن
در حالی که با باز خوانی افکارشون(اشعار) معلومه که ، خود رو بی نیاز از انجام اعمال میدانند..
با تشکر از وبلاگ خوبتون۱۳۹۸/۷/۰۹ در ۱۷:۱۱
چرا طرف داری نکنیم. به آقای میلانیتون بگو بده پا منبرش از علی ۱سال بگه تو گوش بده فقط . بعدش برو اشعار مولانا که برای علی شاه شاهان گفته بخون به واسطه تاثیری که شمس روش گذاشته بوده ببین کدوم اثرش بیشتره
باید قبول کنیم اخوندا دارن پا از گلیمشون دراز تر میکنن .
مولانا بزرگه چون لیاقت میخواد برای علی شعر گفتن و اون بزرگ به همچین لیاقتی رسید۱۴۰۰/۶/۲۷ در ۱۲:۴۵
شمس در مقالات می گوید:
آنکه متابعت محمد نکند هرگز به خدا نخواهد رسید و بارها حلاج و با یزید را به خاطر ترک نماز و روزه انتقاد می کند
حتی مولانا روزه های طولانی مدت می گرفته
و شمس بارها در مقالات از نماز خواندن خود حرف میزند
لطفا اطلاعات و دانش خودرا بالا ببرید و زود قضاوت نکنید
خسته ام ازین مردمان که تا پای مرگ با توهم دانایی می زیند!۱۴۰۰/۱۰/۱۵ در ۱۳:۴۸
امام خمینی هم خودش رو بی نیاز از انجام اعمال میدونست ؟ لااقل برو دیوان اشعار امام یا کتاب های عرفانی ایشون رو بخون
۱۳۹۸/۸/۲۰ در ۱۹:۱۷
توصيه مي كنم همه دوستان مناظره ميان استاد دانشگاه فردوسي كه هم استاد حوزه هست و هم استاد دانشگاه آقاي دكتر محمدعلي وطن دوست را با شيخ حسن ميلاني نگاه كنند كه چگونه دكتر محمدعلي وطن دوست به ادعاهاي بدون دليل شيخ حسن ميلاني پاسخ مستند و قوي دادند و از نظر مخاطبان جلسه كه اساتيد و دانشجويان بودند در نهايت آقاي شيخ حسنميلاني مفتضحانه شكست خوردند! هر جا كه آقاي شيخ حسن ميلاني كم مي آوردند با صداي بلند حرف مي زدند و فلاسفه بزرگ و عرفا را به كفر متهم مي كردند!
دوستان طالب حق حتما تماشا كنند. آدرس:
لینک دانلود فایل صوتی مناظره «مجردات از افسانه تا واقعیت»:خلاصه مناظره به همراه لينك دانلود و تماشا:
http://dinofalsafe.blogfa.com/post/138۱۳۹۸/۹/۰۹ در ۰۱:۵۲
باسلام،جناب آقای میلانی، پاسخ شمارا بابیتی ازحافظ میدهم: یارب آن زاهد خودبین که به جزعیب ندید/دود آهیش در آیینه ی ادراک انداز…آقای میلانی،انصافتان کجاست؟عیب می جمله چوگفتی هنرش نیزبگو…کمال سرمحبت ببین نه نقص گناه/که بی هنرکه بی هنرافتد،نظربه عیب کند،چه کسی میتواند غیراز روح لطیف مولانا این همه زیبایی را خلق کند: هرکه دراو نیست ازین عشق رنگ/نزد خدا نیست به جز چوب وسنگ/,عشق برآورد زهرسنگ آب/عشق تراشید زآیینه زنگ… کفربه جنگ آمد وایمان به صلح/ عشق بزد آتش درین صلح وجنگ/ عشق گشاید دهن ازبحردل هردو جهان را بخورد چون نهنگ…آقای میلانی، بقول باباطاهر: توکه ناخوانده ای علم سماوات/توکه نابرده ای ره درخرابات/ توکه سودوزیان خودندانی/به یاران کی رسی هیهات هیهات…یابقول خیام: ای خواجه فقیه چون ترانیست خبر/چندین زچه ای منکر هراهل نظر/ایشان همه از صانع وصنعش گویند/تو از دم حیض واز نجاسات دگر…
۱۳۹۸/۹/۰۹ در ۰۵:۴۱
با سلام
اولا مولانا اهل روم نیست و اهل خراسان بزرگ است که در زمان حمله مغول به آن جا از آن شهر خارج می شوند
این که شاید از روی شعر مولانا بگویید او رومی است اشتباه است چون ایشان اهل خراسان اند و در جایی که خود را رومی معرفی می کند این است که در مقطعی از سفر خود به روم رسیده بودندپس لطفا در درک خود ابیات هم بیشتر دقت فرمایید تا در مورد شخصیت ایشان دچار منحرف گشتگی نشوید.
۱۳۹۹/۹/۰۲ در ۱۹:۱۳
خدای من باورم نمیشه. با مطالعه کمت میای راجب کلمه رومی حرف میزنی؟!!!! رومی یعنی خاموش، مولانا خودش رو خاموش میدونست، بدین معنی که بیشتر شنونده بوده و از کاینات و نشانه های افرینش رو می شونید(با اعماق وجود حسشون میکرد تا به خدا برسه) همه میدونن مولانا کجاییه ولی این کلمه رومی به معنی خموش هست
۱۴۰۱/۱۱/۲۶ در ۰۴:۱۶
آیا می دانید خراسان ریشه و اسم کشور افغانستان است
مولانا هیچ گاهی ساکن ایران نبوده
شما دارید روی کسی دعوا میکنید که هیچ اصل و نصبی با شما ندارد شما حتی خویش را بر دیگری برتر و حتی نمی پذیرید چه برسد به ای ابر مرد تاریخ
۱۳۹۹/۴/۱۰ در ۱۲:۲۹
من كه متوجه نميشم شماها چي ميگين
فقط ميدونم كه في الواقع خداوند كريم عند بخشش عند مرام و عند بيخيال شدن است
برين تو اتاقتون ب حرفاي زشتتون فكر كنيد۱۴۰۰/۷/۰۹ در ۱۲:۰۰
مولانا فرموده
مثنوی ما قرآنی است مدل
هادی بعضی و بعضی را مضلمدل = دلالت کننده ، مضل = ضلالت شونده
۱۴۰۱/۲/۰۳ در ۰۹:۱۹
باسلام به همه دوستان
خواستم نظری ندهم نشد، ولی یک نکته بگویم درسی که همه بزرگان و کسانی که مراحل بالای از زندگی را تجربه کردند، برای ما درست مانند تدریس دروس دانشگاهی در مهدکودک است و بشریت تا بتواند به این مفاهیم برسد خیلی کار دارد و راه زیادی ماندهاست.
هرکس از ظن خود شد یار من...
۱۴۰۰/۸/۰۴ در ۱۹:۲۳
مثلا پذیرش اینکه عمر انسان آنچنان بدی نبوده بهانه اصلی دشمنی شیعه و سنی رو محو میکنه.
۱۴۰۰/۱۱/۰۶ در ۰۹:۵۷
خدایا همه مارو به راه راست هدایت کن منجمله این بنده خدا را که دین را درست نشناخته
۱۴۰۰/۱۲/۱۶ در ۲۳:۲۷
به شیخ چیزی ترسیده افتاده به جان شاعرا وقتی خدا میگه بدون اجازه من برگ از درخت نمیافته امام علی هم میگه قاتلش به اذن خدا آمده و سیلهای بیش نیست
۱۴۰۱/۵/۱۳ در ۱۶:۲۶
سلام
نگاه صفر و صدی در دیجیتال مطرح است.
برای انسان و احکام دینی که بر انسان بار می شود حق ۱۰۰٪ است و اگر ۱٪ غش وارد شود باطل است !
حق ۹۹٪ نداریم تا چه رسد به اینکه نگاه ۰ تا ۱۰۰٪ شما مطرح باشد!
در زمان حضرت علی علیه السلام ۳ شیعه بیشتر نداشتیم ، این اکثر شیعه های جناب عالی که معیار حق و باطل شده اند چه کسانی هستند؟
( با وجود این شیعه ها که فکر و نظر و عقایدشان میزان و کیل است ، چرا ظهور اتفاق نمی افتد ! )
وَإِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ ﴿۱۱۶﴾
و اگر از بيشتر كسانى كه در [اين سر]زمين مى باشند پيروى كنى تو را از راه خدا گمراه مى كنند آنان جز از گمان [خود] پيروى نمى كنند و جز به حدس و تخمین نمى پردازند !به قول علامه حسن حسن زاده آملی ( رحمهالله علیه) : تا دهان ، دهان نشده نباید در مورد ملای رومی ( مولانا) صحبت کرد!
۱۴۰۱/۱۰/۰۲ در ۰۰:۳۰
بجای اینکه به مردم از بچگی در مدارس علم زندگی کردن رو بیاموزند بسیاری از آموزشهای این مدلی (دینی اعتقادی ایدولوژی) بیفایده و مغزخسته کن و سفسطه بازیهای خودشونو گنجوندن که بچه مجبوره به زور ازبر کنه تا پاس کنه درساشو…. این دنیا اومدیم که اول زندگی دنیایی رو یاد بگیریم نه اون دنیارو و نه شعر و عرفان و توهمات ماورایی رو و نه اینکه عقل و علم طبقه بندی شده رو بذاریپ بریم سراغ دروغهایی که به اسم حدیث و روایات به پیامبر و ائمه نسبت میدن . خلاصش اینکه آدمی باید پله به پله جلو بره ، اول خودشو و نیازهاشو بشناسه و طلق اصول اخلاقی علمی روانشناسی و در آخر کمی دینی اونهم منطبق با عقل علمی روانشناسی، زندگیشو جلو ببره و پله به پله ، شخصیت خودشو تا اخر عمرش تکمیل کمه برحسب ظرفیت وجودیش. من قران و استاد حسین الهی قمشه ای رو قبول دارم و میشناسمشون. و برخی نسبتهای اقای میلانی به استاد قمشه ای ، اشتباهه
۱۴۰۱/۱۲/۰۸ در ۱۲:۳۹
سلام من که چندان علمی ندارم اما خداوند امثال آقای میلانی را زیاد کند و ایشان را حفظ کند تا جوانان را از گمراهی هایی که یک عمر با دروس به خورد جوانان کردهاند نجات دهد الهم عجل لولیک الفرج بحق فاطمه
۱۳۹۷/۳/۱۴ در ۱۲:۰۴
ایشون خیلی راحت میگن، وقتی جوانانی شب تا صبح توی خانقاه ها بودن، پس لواط هم در کار بوده!!!! اصلا به بقیه حرفهاش کاری ندارم، یه انسان خداشناس به این راحتی تهمت میزنه؟!
۱۳۹۷/۶/۰۳ در ۲۱:۳۹
به نام خداوند حکیم.^//
چرا خدای حکیم ؟ مگر ن میگوییم خدا حکیم است ؟ یعنی فلسفه را از زیرمجموعه های حکمت میدانیم.خدا حکمت رادوست میدارد پس عقل که از ابزار حکمت است را دوست دارد وخود عقل را آفرید ناانسان با استفاده ازآن فلسفه را وسیله ای برای حرکت به سوی خدا قراردهد.تعطیل کردن فلسفه یعنی تعطیل کردن عقل و حکمت. تعطیل کردن فلسفه یعنی مجوز ورود خرافات در دین.تعطیل کردن فلسفه یعنی ظهور دوباره خوارج در دین یعنی ظهور وهابیت و بهائیت و پیدایش داعش .دهن کجی به فلسفه اهانت به شعور علمای زحمتکش شیعه در گذشته وحال می باشد و در آخر بزرگترین و ناب ترین حکمای اسلام خود امامان معصوم ورسول اکرم بوده اند که در واقع سرشار از حکمت وفلسفه واستدلال و برهانهای الهی بوده اند. //۱۴۰۱/۱/۳۱ در ۱۳:۵۱
افلاطونی یا سقراط جناب ، فلسفه دینی بی معنیه . اگه گفتی فلسفه یا همه ادیان مخصوصا ادیان ابراهیمی را ریختی دور ، چون همه اونها یه فلسفه پیش پا افتاده دارند….
۱۳۹۸/۴/۰۸ در ۱۱:۲۶
میدونی چرا تهمت زده؟ چون کافر همه را به کیش خویش پندارد . خودش همه کارس فکر میکنه مولانا هم مثل خودشه
۱۳۹۷/۹/۱۸ در ۰۰:۴۷
گلاویز شدن با حق جهت اثبات حق ، ثبب خنده حق میشود .
جناب علامه از درک ضعیف ما اینگونه حاصل شد اگر فلاسفه عرفا و… به حق نرسیدند شما هم بنا به هر نوع برداشت سطحی وعمقی از آیات وروایات به شناخت چه در لغت وچه در اصطلاح حتی نزدیک هم نشدید شاید هم هرچه بیشتر سایتون روی سر ما باشه خدایی نکرده روز به روز دور تر هم بشید.
یک انسان گمراه دراین باره میفرماید:
این مدعیان در طلبش بی خبرانند
کان را که خبر شد خبری باز نیامد
که البته روی سخن این شعر با انسان های نادانی مثل ماست نه شما
خداوند متعال هم طی پیامی تشکر خودشونو مبنی بر دفاع جنابعالی از هویت واقعیشون ورسوایی گمراهان بالفطره اعلام کردن
افمن زین له سوء عمله ی فرآه حسنا
!
در پایان خوبه که بدونید عزت در تخریب نیست
من کان یرید العزة فلله العزة جمیعا
هر کس عزت میخواهد عزت جمیعا نزد خداوند است۱۳۹۸/۲/۱۸ در ۰۱:۴۴
ما در اینجا نه به عنوان یک زوج مسلمان، مسیحی، یهودی و …یا یک یکتا پرست، بلکه به عنوان شخصیتهایی منطقی با بلخی و حافظ و سعدی، به عنوان شخصیتهایی غیر منطقی مخالف هستیم. الف) آنها جهان را نه خلق خدا بلکه قسمتی از خودِ خدا می دانند! ب) تنبلی، تن پروری و عیاشی را تبلیغ می کنند! ج) نتیجه اینها عموما بی بند و باری جنسی و حتی همجنس بازی است! در مورد هر کدام از این موارد چند کلمه اساسی را در گوگل سرچ کنید و یافته ها را با منطق بررسی نمایید. آثار محقق صاحبنظر شمیسا را به یاد داشته باشید. مهناز و سیروس (سیناز)؛ روانشناس
۱۳۹۸/۲/۲۶ در ۱۲:۴۸
متاسفانه برداشتی بسیار سطحی و ناپخته از مفاهیم دارید. مضمون حدیث است: انّ الله خَلَقَ آدمَ علی صورته. یعنی: خداوند انسان را در هیئت خود آفرید. باید بیشتر مطالعه کنید.
۱۳۹۸/۳/۲۴ در ۱۷:۱۴
تاسف به اینهمه افکار زشت و پلید و کهنه شما. ازخدابرای شماطلب بخشش میخوام که با دارید به گذشته ادب و عرفان ماتوهین میکنید بافقرفرهنگیتون
۱۳۹۸/۷/۱۰ در ۱۳:۲۶
این که چطور یک موضوع و عقیده را رد کرد یک هنر است و ناقد باید بتواند طوری مطلبش را بیان کند که از استفاده از عبارتهایی که باعث واکنش احساسی می شود بپرهیزد.
ولی متاسفانه در کامنت ها بدون آوردن هیچ دلیلی به رد مقاله یاد شده پرداختند و معیار اکثر آن ها، شخصیت ها هستند (مثلا فلانی بزرگ است و تو کوچک) و نه حرف ها و گفته های آن ها. ای بسا بسیاری از آنها ندونند در چه موردی داره صحبت می شه و یا حتی دو کلام از اینور اونور خونده باشند. در حالی که امیرالمونین می فرمایند ببین حرف چیه نه این که چه کسی اون رو گفته میخواد علامه باشه، می خواد روحانی باشه، می خواد اسطوره باشه یا هرکس دیگه ای.
خدا خیرتون بده کامنت مخالفتتون همراه با قول و استدلال بود. کاش بقیه هم اگر مخالفتی دارند اینطوری بیان کنند.
ولی باید عرض کنم خدمتتون برداشت شخصی شما از این روایت مخالف سخن صریح معصوم است:
حدیث امام باقر (ع) در جلد ۱ کتاب کافی: باب روح در مورد همین عبارتی که نقل کردید:
» آن صورتى است پديده و مخلوق كه خدا آن را انتخاب كرده و بر ساير صورتهاى مختلف برگزيده است و بخود نسبت داده است همچنان كه كعبه و روح را بخود نسبت داده و فرموده است: خانه من و دميدم در او از روحم.»
این که خدا یک چیزی را به خودش نسبت بده خیلی فرق داره با این که بگیم اون از خداست. قطع مسلم این که العیاذ بالله بگیم ما جزئی از خداییم سخنی باطل است چرا که آیه صریح قرآن لیس کمثله شی آن را رد می کند.
۱۳۹۸/۳/۲۶ در ۱۵:۰۵
منم متاسفم از این که به دیده جسمی و جنسی نگاه میکنید هر کسی هر گونه قضاوتی از دیگری دارد حتما اول در اوست این رو خود مولانا گفته این نگاه شما مال قبل انقلاب اوایل انقلاب بود که از جهل می معنوی و مستی عشق الهی رو با می خواری و عیاشی یکی میدانستند اونم حافظی که حافظ کل قرآن بوده و مثنوی مولانایی که با گلچین های زیبایی آیات الهی به قرآن ناطق معروف است و در دانشگاههای بزرگی تدریس میشود و شماها که فکر نکنم درصدی از تفسیر قرآن را خوانده و در زندگی عمل کرده باشید اینگونه می نگرید. هشدار میدم تبدیل شوید تا روزگار شما را تبدیل نکرده است.
۱۳۹۸/۴/۱۴ در ۲۲:۵۴
مولانا اشعار فوق العاده عمیق و سنگینی داره و امکان درک کردنش برای هر کس نیست ،و شما اقای میلانی در اون درجه نیسنید که درباره اشخاصی همچون مولانا و حافظ نظری بدید ،باید اینقدر ریاضت کشیده باشی و اینقدر بندگی کرده باشی تا بتونی درک مطلب کنی
۱۳۹۹/۴/۱۳ در ۱۶:۵۴
هر کسی از دیدگاه خودش و با جوهر وجودش خدا رو پیدا میکنه قضاوت کار ما نیست ،درست نیست تا این اندازه با بی رحمی مولانا و شمس رو تخریب کنید.
۱۴۰۰/۱۰/۰۱ در ۱۹:۱۹
مثلا اشعاری که در مدح عمر ملعون خوندن به خاطر ریاضت کشیدن
۱۴۰۰/۶/۲۷ در ۱۳:۰۰
زوج گرامی
نظریات فروید بر عرفان وارد نیست صبر کنید
مولانا می گفت هرکه کار نکند از ما نیست
شمس بارها در مقالات از کارگری کردن و معلمی کردن خود و از این که از آویزان دیگری بودن بدش می آید می گوید
شمس و مولانا هرگز خرقه پوش و خانقاه نشین نبودند و شمس بارها صوفیان تن پرور را به باد انتقاد می گیرد
یک بار کتاب مکتوبات مولانارا بخوانید متوجه میشوید چقدر به اطرافیانش حواسش بوده
هردو هم زن داشتند و مولانا صاحب ۴ فرزند بود همجنسگرایی؟
و بازم نظریات ماتریالیسم فروید؟؟ که حتی شاگردش یونگ آنهارا رد کرده!
انقدر زود با مطالعات سطحی و جهان سومی خودتون قضاوت نکنید۱۴۰۱/۱۰/۰۲ در ۰۰:۴۳
منم طرفدار شعر و عرفان نیستم بااینکه صلاحیت نظر دادن در این مواردو ندارم اما اگرم شعر و عرفان درست هم باشند نباید در دسترس عموم مردم قرار بگیرن چرا که باعث انحراف بسیاری میشوند شاید حافظ و مولوی در مقاماتی خیلی بالاتر از درک ما سخن گفتند اما باید این سخنان بین همان گروه خاص در مرتبه خاص خودشان نشر و توزیع شود چون معنیشو خودشون میفهمن
ولی در مورد مراجعه به روایات و احادیث، به یقین میدونم که بسیاری از احادیث بعد از فوت پیامبر اسلام تحریف شد بنفع معاویه و مخالفان اسلام. و اینکه عقل رو خطاکار میدونن ، خوب چرا از عقل علم و دانش پزشکان ، روانپزشکان و متخصصین روانشناس استفاده نکنیم بعلاوه اینکه عقل هرکسی به اندازه نیاز زندگی خودش ، الهاماتی از طرف خدا دریافت میکنه
۱۳۹۸/۲/۰۱ در ۱۲:۳۸
اتفاقا این سایت هست و این مطلب است که کاملا منحرف هست . درباره آن شخصیت افرادی مثل میلانی که در جایگاهی در دین نیست حق حتی اظهار نظر هم ندارند . دریغا از یک کرامت یا خرق عادت از این میلانی در خواب غفلت که حالا او درباره کسی حرف بزند که از او کرامات و خوارق عادات بسیار است . در ضمن خطاب به این سایت : بیل به دست گرفتن و بیل زدن طلبگان اتفاقا از وظایف ذاتی آنان هم هست . انقدر مطالب منحرف را از افراد منحرف نقل ندهید در سایتتان . والسلام علی من اتبع الهدی .
۱۳۹۸/۲/۰۹ در ۱۳:۳۱
با این تفکر که این آقا دارند
پس سیر و سلوک و نحوه زندگی آیات عظام، امام خمینی، علامه بهجت، علامه جعفری، دستغیب،نخودکی و حسن زاده آملی و جوادی آملی و… همه و همه دروغ و اشتباه بوده است، البته راجع به مولوی منم تایید میکنم تفکرات انحرافی رو ولی راجع به عرفان علمای شیعه نه،۱۳۹۸/۲/۱۴ در ۰۰:۴۴
واقعا نمیدونم چی بگم، باور کردنش سخته تا این حد کوردلی، این آقا روی سلمان رشدی رو سفید کرده تا این حد تعصب و کوردلی، حالا میشه فهمید چرا اکثر پیامبران بدست پیروان همان دین کشته شدند به صلیب کشیده شدند، کسانیکه روزی چند ساعت نماز میخواندند سر از تن مبارک حضرت علی علیه السلام و امام حسین جدا کردند حلاج را بدار کشیدند
۱۳۹۸/۵/۱۶ در ۱۶:۱۲
جدا که خندادار بود! وااااای از عامانی که اینچنین سطحی درباره آنچه نمیدانندحرف میزنند و از همه هم بهتر میفهمند! چقدر علامه ها از دست جهل شما باید بکشند! کاش دو واحد عرفان میخواندید! کاش…
۱۳۹۸/۵/۲۵ در ۰۳:۵۸
در مناظره ی شمس با یکی از علمای متعصب در مکتب خونه ای که خود عالم تدریس میکرد، شمس در نهایت حکایتی رو گفت:
چهار بازرگان در مسجدی خالی نماز میخواندند. همان موقع موذن وارد میشود. بازرگان اول نمازش را نیمه کاره رها میکند و فورا می پرسد:«جناب موذن! اذان گفتند؟ یا هنوز وقت داریم؟»
بازرگان دوم نمازش را رها میکند و به دوستش می گوید :« ای بابا نمازت را نیمه کاره رها کردی،چرا حرف زدی؟ نمازت باطل شد. یالا زود باش از اول بخوان ببینم!»
سومی هم تا اینو شنید دخالت کردو گفت «ای وای احمق! چرا اونو سرزنش میکنی تو باید نمازتو خودت تموم میکردی ، الان نماز تو هم باطل شد!»
بازرگان چهارم طاقت نیاورد و زیز لب گفت این بی عقلا رو ببین هر سه نمازشونو هدر دادند! خدایا شکر میکنم تو رو که نذاشتی گول بخورم و مثل اون ها نمازمو نیمه کاره رها کنم!
بعد از این حکایت شمس از شاگردای اون عالم میپرسه که به نظرت نماز کدومشون درست بود..
خیلیا جواب دادن اما یک نفر که بر خلاف بقیشون خیلی از شمس مثل بقیه متعصبین بدش نمیومد در نهایت گفت:« هر چهار بازرگان به دلایل مشابه خطاکارند.از طرف دیگه نمیتونم به هیچکدومشون بگم خطا کار چون حکم کردن درباره اون ها وظیفه من نیست!! من از کجا بدونم نمازشون قبول بوده . من فقط به کارخودم میپردازم؛ذوب کردن نفْسم و پروردن دلم!»..
در ادامه باز هم عالم با شمس مشاجره ای میکنند و بعد از اینکه شمس رو از کلاسش بیرون میکنه ، شمس به همه سلام میده و میگه« نه استادتان بیش از ان می داند که در توانش است بداند و نه من بیش از ان میدانم که در توانم است بدانم. شاید هم او کور است ،هم من کورم.مهم این است:کور بودنِ بیننده خللی به نور خورشید نمیرساند. همین طور، مباحثه ادیمزاد تاثیری بر خداوند ندارد.»
-ملت عشق.صفحه ۳۸۱-۳۸۹۱۳۹۸/۸/۲۳ در ۰۰:۴۱
حضرت علی (ع) می فرماید:به سخن بنگر، نه به سخن گوینده.،مولانا میگوید:گرمقتدای جاهلی،کردست دردین جاهلی/تومقتدای کاملی،الله مولانا علی…آیا منظور مولانا از مقتدای جاهل،کسی جز عمرابن خطاب است؟ آیاهمین یک بیت دلیل بر شیعه بودن مولانا نیست؟مگرهرکه شیعه است،روی پیشانی اش نوشته اند،این شیعه است؛ اگرمولانا نام خلفای راشدین رابرده،دوجنبه دارد،اولا،او ورای تعصبات مذهبی بوده،دوما، در بسیاری از جاها به عنوان تمثیل ومثال آورده،مثل این بیت:هم علی وهم عمرآمیختند…درچند بیت بعد میگوید: از طبیعت خیروشرآمیختند.. مولانا در رمزوراز سخن گفته،بهتراست زود قضاوت نکنید فردای قیامت درمحضرخداوند شرمنده میشویم و سیمان ازگفته های خود،مولانا دریای بیکران است،به اوحسادت نکنید.
۱۳۹۸/۱۰/۱۱ در ۱۵:۰۴
کی شود دریا به پوز سگ نجس امثال این بی سواد واحمق در دوره خود مولانا وشمس زیاد بودند ولی سر تعظیم فرود اوردند در بر ابر ولی بلند مرتبه ای مثل ایشان اندیشمندان وعارفان در نقاط مختلف جهان ایشان را میشناسند ومهمتر از همه خدا با ایشان است وجهنم برای شما
۱۳۹۹/۴/۰۷ در ۰۱:۳۲
در ابتدا گمان کردم مقاله ای مفیدی خواهم مطالعه کرد، ولی چون دیدم خود او همانا از آنچه به آن بزرگواران نسبت داده منط تر بوده است. شرم ناکرده، از الله تعالی نترسیده این گونه تهمت را نسبت به این بزرگان این عین جهالت را نشان داد.
۱۳۹۹/۴/۲۴ در ۱۱:۴۳
امثال این افراد در مورد مولانا اظهار نظر میکنند مثل اینه که انگار یک شپش درباره شیر اظهارنظر کنه
۱۳۹۹/۵/۳۰ در ۰۴:۳۴
صوفیانی که جوانان را به خانقاه میبردند و حتما لواطی هم بوده!؟؟جالب که همین حرف ها برای آخوندک های حوزه الان هست و شما ناراحتید!
حدیث حضرت علی ؛ در چیزی ننگریستم مگر خداوند را قبل از آن ، بعد از آن و همراه با آن دیدم
داستان آب دهان انداختن در جنگ بر صورت حضرت علی که دیگه واقعا خنده دار بود ؛ مگه ربات بودن که بعد از این اتفاق عصبی نشن ؛ نکته مهم کنترل نفس بود تو این داستان نه عصبی نشدن
واقعا جای بحثی با آقای میلانی عزیز نیست ؛ این افترا و تهمت ها بدون هیچ پایه و اساسی و صرفا با روخوانی از اشعار فقط نشون دهنده سطح پایین و سطحی نگری ایشون هست
در آخر یه جمله به دوستان ارزشی
آنکس که نداند و نخواهد که بداند ………..۱۳۹۹/۱۰/۱۱ در ۰۰:۰۷
برای صوفیان همین مشکل بس که عقل را قبول ندارند. مگر می شود کسی عقل را قبول نداشته باشد آدم آنها را تایید کند. البته البته و صد البته آنها خیلی زیبا سخن می گویند ولی متاسفانه غیر معقول حرف می زنند. به اشعار افرادی مانند مولوی و حافظ وقتی مراجعه می کنیم با تمام زیبایی که دارند ولی خیلی مبتنی بر عقل نیست اصلاً عقل را قبول ندارند. آنها معتقد به مکاشفه هستند نمی خوام در حق بزرگان اجحاف کرده باشم خدا همه آنها را بیامرزد و ما را هم بیامرزد خیلی از بزرگان که رحمت خدا بر آنها باد البته راه انها با مولوی و حافظ فرق می کنند خدا همه آنها را بیامرزد ولی توجه کنیم می بینیم مکاشفه ای که ادعا می شود ……. نعوذ بالله
۱۴۰۰/۵/۲۳ در ۰۱:۴۰
سلام.به نظر من به وقت فکر در مورد عرفان و فلسفه عقاید ضد توحیدی به نظرشان می آید و متوجه نمی شوند که ضد عقاید شیعیشان است و به وقت مباحثات دینی آن عقاید یاطل از یادشان می رود و خودشان هم متوجه نیستند که عقاید ضد و نقیض دارند
۱۴۰۰/۸/۰۴ در ۱۹:۲۰
وقتی این آقا میگه اگه همه چیز خداست پس ما روی خدا راه میریم شما سطحی بودن تفکراتش رو متوجه میشی. آیه الکرسی که میگه من هرکس رو بخوام هدایت میکنم و هرکس رو بخوام گمراه. حتی اینو نمیفهمه
۱۴۰۰/۱۰/۱۱ در ۰۳:۱۳
به قول خود حضرت مولانا
هر کسی از ظن خود شد یار من از درون من نجست اسرار من
چون رسالت هر انسان و حتی موجود زنده در دنیا مشخص هست پس به اندازه همه موجودات روش رسیدن به رستگاری وجود داره و برای رستگار شدن همه یک مسیر رو خواهند رفت مثل جماعتی که زبان های مختلفی داشتن و همگی انگور میخواستن ولی به زبان خودشون چون تریبون دست شماست تخریب دیگران راحته در چنین مباحثی بایستی مخالف و موافق در یک سطح دانش شرکت کنن و پرسش و پاسخ ارایه بشه۱۴۰۰/۱۰/۱۲ در ۲۲:۱۶
قرآن رو اگر قبول دارید حضرت ابراهیم رو که پیامبر خداست معصوم ندونسته…معصوم دانستن این بزرگان دین و عرفان ،غلو در دین و جفا در حال آنان است.
۱۴۰۰/۱۱/۲۴ در ۲۲:۰۳
فقه مقدمه عمل است
عمل مقدمه تهذیب است
تهذیب اخلاق مقدمه توحید است
آن بنده خدا هنوز در فقه مانده است۱۴۰۰/۱۲/۱۴ در ۱۳:۴۴
در پاسخ به این توضیح که مولانا و شمس منحرف بودند باید بگویم کلام فقط کلام امام خمینی
«خیلی خری»
منتهی سو تفاهم نشه !!! در اصل همه مون خیلی خریم چون وقتمون را با این دری وری ها پر کردیم مولانا بابا رفته هر کی بوده کلامش مونده اگر کلام بدی گفته خوب بگو حالا چون نمیتونی افشاگریهای اون نسبت به زاهدریاکار را جواب دهی نسبت به اینکه اصلاً مسلمون بوده یا نه ختنه شده بوده یانه؟ با پای چپ رفته توالت یا نه…. گیر دادی و از اون بدتر من احمق هم اومدم باهاشون بحث میکنم!!!۱۴۰۰/۱۲/۲۶ در ۱۲:۳۰
خوب مشخص است کسانیکه عرفان و فلسفه را رد میکنند یعنی با عقل و استدلال و خرد و علم بیگانه اند آنهم صراحتا !!! با این اشخاص حرفی نداریم
۱۴۰۰/۱۲/۲۸ در ۲۲:۴۹
افکار باطل ایشان را تبلیغ نکنید ایشان درحدی نیست که بتواند نسبت به شخصیت علامه طباطبائی و امثال آن اظهار نظر کند
لنگه کفش علامه طباطبائی به هزاران مثل ایشان شرف دارند۱۴۰۱/۲/۰۷ در ۰۵:۴۴
اصلا هر كي اسم شمس و مولانا جلاالدين بلخي ايراني رو مياره بايد بره دهنشو آب بكشه بعدش چه رسد كه اظهار فضل و سخن درباب ايشان كنند. اين دين فروشان بدانند كه طريقت به خدا ميرسد اگر شريعتي به طريقت نرسد باطل است.
۱۴۰۱/۷/۱۸ در ۰۳:۰۶
راست میگه مولانا چون دین رو با اختلاس نیامیخته بود مشخصه دیندار نبوده اصلا منحرف بوده. آدم سالم باید اختلاس کنه اونم اختلاس مقدس
۱۴۰۱/۸/۱۱ در ۲۳:۴۵
جناب میلانی با این عقایدشون جزو نزدیکترین افراد به خوارج هستند در عصر ما
ای کاش ایشون تحصیل رو از مطالعه زندگی پیامبر و ائمه شروع میکردن۱۴۰۱/۸/۳۰ در ۲۳:۰۳
خوشم میاد همهی علامه ها _علامه طهرانی علامه طباطبائی علامه حسن زاده…_ نفهمیدن، اون وقت تو فهمیدی دیگه شما علامه درحقت اجهافه سوپر علامه پلاس هستی برادر
آخه این اشکالای تو رو بچه آخوندای فلسفه عرفان خونده بلدن جواب بدن
کجای کاری خوشگل😆😆؟
۱۳۹۶/۴/۰۹ در ۰۹:۲۲
سلام
به این آقای میلانی بفرمایید:
از سخن شما درباره مولوی معنای ضرب المثل «الناس اعداء ما جهلوا » را به درستی فهمیدیم.۱۳۹۸/۳/۱۸ در ۰۲:۰۵
سلام علیکم .
آنکس که بد دیگران پیش تو آورد و شمرد
بی گمان بد تو پیش دیگران خواهد برد .آقای میلانی در مقامی نیستند کهدر این سطح نظر بدهند .اما نظرشان برای خودشان قابل احترام .هر چند که دهان باز الله است و ورود و خروجش باید کنترل شود .آیت الله حسن زاده آملی فرجیدانا و از دانشمندان حال حاضر می باشند.که سطح علم و معرفت ایشان بالاست .نظر خواهی از افراد فاقد شرایط از پایه اشتباه میباشد .ایشان نیاز به دریافت درک و فهم و شعور دارند والسلام
۱۴۰۰/۵/۰۶ در ۰۰:۲۱
من نمیگویم که آن عالیجناب پ/هست پیغمبر وای دارد کتاب/مثنویِ معنویِ مولوی/هست قرآن در زبان پهلوی
۱۳۹۶/۴/۰۹ در ۱۶:۳۶
خطاب من به دست اندر کاران سایت مباحثات هست که چرا دست به نشر افکار اینچنین سطحی زده اید و ترهاتی اینچنین سخیف را گسترش داده اید
۱۳۹۶/۴/۰۹ در ۲۲:۵۱
باسلام
شعر را بایر با زبان شعر و دستگاه شعر نقد کرد نه با دستگاه کلامی
فهم این کار میبرد۱۳۹۷/۱۰/۱۲ در ۱۵:۱۲
آفرین مولانا با کلمات بازی کرده بخاطر همینم اسمش رو گذاشتیم ادبیات تفسیر اشعار مولانا با ذهن قابل فهم نیست
۱۳۹۸/۳/۲۶ در ۲۰:۳۴
بارکلا
بارکلا
بارکلا
حتما حتما با علم شما لواطی بوده
اینگونه هم شما را و هم مولانا آنهای که نشناخته شناخت
۱۳۹۷/۱۰/۱۲ در ۱۶:۱۵
آفرین مولانا با کلمات بازی کرده بخاطر همینم اسمش رو گذاشتیم ادبیات تفسیر اشعار مولانا با ذهن قابل فهم نیست
۱۳۹۸/۴/۰۲ در ۰۳:۳۹
مولانا منحرف نیست
این افکار خشک و پوسیده و دور از عقلانیت شماست که منحرفه و بوی تعفن میده
۱۳۹۷/۱۱/۱۳ در ۱۲:۳۲
ببخشید دقیقا کدوم آرامش ؟؟؟؟ لطفا از جانب خودتون حرف بزنید . کسی انقدر بزرگ نکنیم
۱۳۹۸/۱۲/۰۸ در ۱۲:۳۶
اولاً سلام ثانیا عزیز گفتند روزی پیری به مریدانش گفت بروید خری بیاورید تا در محراب مسجد با او لواط کنم که از شدت شهوت بس پریشانم ،،.جمله مریدان لب گزیده و دشنام داده برفتند جز خادمش که ایستاده بود و به قهقهه میخندید . پیر به غلامش گفت فقط تویی که میفهمی که دین جای اغیار نیست . حجت الاسلام جون اگر سواد داری در قرآن و فهم دقیق معالمش بکوش نه اینکه نفی دیگران کنی . اگر من که با نفس حقی همنشینی کمی هم داشتهام با همه ی بیسوادیم شما را ناک اوت میکنم . لا اله الا الله اله واحدها و نحن به مسلمون . پی اختلاف شیعه و سنی هم نباشید .فقط به زیبایی وجودشان بنگرید. وی نگویید که معصومند. که مثلاً از شخصی سوال کنید فلانی را میشناسید او بگوید که مثلاً لباسش سفید است. معصومیت کلمه بالایی است که در ذهن بنی بشری نخواهد گنجید. ولی با همه این اوصاف خداوند از همه بالاترینش که پیغمبر اسلام است را اسوه قرار داده یعنی کاری به کار. معصومیت او نداشته باش اورا بیاور وسط میدان و برانداز کن ببین چه کاری کرده که به اسوه تبدیل شده . آنهم برای انسانی که ملک و ملکوت و بهشت و جهنم و…. را با هم میخواهد . جهان محض هییییچ مستی ای بالاتر از نماز نیست واگر در اشعار بزرگانی چون مولانا و حافظ و… چیزی دیدی که با ظاهر دین تطابقی ندارد سریع حکم مرتد نده . بلکه اسرار مکتوم است که پشت ظاهر پنهان است.که نباید به دست غیر برسد که این مهلک است . والسلام
۱۳۹۶/۴/۱۱ در ۰۰:۴۷
سلام و درود و رضوان پروردگار و اهل بیت علیهم السلام بر شیخ حسن میلانی که با تمییز عرفان حقیقی از عرفان های دروغین ما رو آشنا به معارف حقه ساخته و تشکر فراوان از سایت مباحثات ،بحث های علمی خارج از مسائل دیگر است،اینکه شما میگویید فلسفه رو نقد نکنیم چون امام(ره)فیلسوف بود عین جهالت است
بعدش هم اگه به کتاب مقالات فلسفی امام رجوع کنید ایشان از خواندن فلسفه و اسفار نهی میکنند و به طلاب توصیه کردند که اینها دام بزرگ ابلیس است و تنها راه نجات طریقه آل محمد علیهم السلام میباشد۱۳۹۶/۷/۱۱ در ۱۲:۴۱
آقای محترم با تشکر از کتابی صحبت کردن شما باید بگم تموم حرفاتون حرفای بیهوده اگر شما پیرو امام هستید باید بدونید که امام نیز شیفنه مولانا بودن در غیر این صورت هرگز شاعر نمیشدن یکی از شعرهای معروفشون در جواب حضرت مولاناست با یکم تحقیق جواب بدید خواهش میکنم
۱۳۹۸/۳/۰۲ در ۱۸:۵۲
واقعاً متأسفم برای جامعه علما که آنقدر بی سواد هستند که که نمیتوانند بفهمند واقعا چرا و پرت گفتند (معنی این آیه چیست اینما تولوا فثم وجه الله)هرجا مینگریم وجه خداست ما ظاهر میبینیم و قرآن برای من و تک تک ما ها آمده اینکه من درحد فهم خودم آن را بفهمم من نگاه میکنم به جهان باید وجه الله را ببینم چه میبینم غیر از این ظاهر میبینم .این آقای واقعا جاهل هستند نه قرآن میخوانند نمیدانم اینها چطور شیعه ای هستند مگر علامه طباطبایی وعلامه حسن زاده غیر از قرآن و روایت میگویند اگر مفهمیدید اینگونه سخن نمیگفت (سوره غافر آیات ۷۳,۷۴ ثم قیل لهم این ما کنتم تشرکون،من دون الله قالوا ضلوا عنا بل لم نکن ندعوا من قبل شیئا کذلک یضل الکافرین)به مشرکان گفته میشود کجایند آنان که شریک قرار دادید بجای خدا میگویند چیزی نیست بلکه ما اصلا چیزی را نمیخواندیم یعنی غیر خدا چیزی نمیخواندن و فکر میکردند بت میپرستند در واقع خدا را میپرستیدند و خدا اینگونه گمراه میکند )شما اصلا آیات را نفهمیده اید روایات را نفهمیده اید منان دین شده است قرآن،سنت،عقل،اجماع، عقل و اجماع از کجا آمده وارد شریعت شده همه اینها از اهل سنت گرفته شده به شیعه وارد شده و براساس آن دارند فتوا میدهند روایات صحیح ما را با عقل و اجماع به دیوار میزنند این عقل ضعیف پست شما کجا درک شریعت دارد کجا میتواند بفهمد که مثلاً یه خط صیغه خواندن چه اثری دارد این مخالف عقل است دیگر بیا این را هم به دیوار بزن شما ها هستید که شریعت را مثل جامه ایی پاره پاره کردید .خدا از شما بگذرد که خون به دل امام زمان ﷺ کردید وای برشما
۱۳۹۸/۷/۱۱ در ۱۳:۲۳
لطفا اصلا از خودتان چیزی به ترجمه قرآن کریم اضافه نکنید و تفسیر به رای نکنید. این قسمت که:»…یعنی غیر خدا چیزی نمیخواندن و فکر میکردند بت میپرستند در واقع خدا را میپرستیدند!!!» را از کجا به ترجمه چسباندید؟! در تفسیر نمونه آمده:
… ولی آنها با سر افکندگی و سرشکستگی در پاسخ «میگویند: همه از نظر ما پنهان و گم شدند» (قالُوا ضَلُّوا عَنَّا).
سپس آنها میبینند که اصل اعتراف به عبودیت بتها داغ ننگی بر پیشانیشان است، لذا در مقام انکار بر میآیند و میگویند: «ما اصلا قبل از این چیزی پرستش نمیکردیم»! (بَلْ لَمْ نَکُنْ نَدْعُوا مِنْ قَبْلُ شَیْئاً).
اینها اوهام و خیالاتی بیش نبودند که ما آنها را واقعیتهایی میپنداشتیم، اما امروز برای ما روشن شده که آنها اسمهایی بیمسمی و الفاظی بیمعنی و مفهومند که پرستش آنها جز ضلالت و گمراهی و بیهودگی هیچ نبود، بنابر این آنها یک واقعیت غیر قابل انکار را بازگو میکنند.
در تفسیر المیزان هم اینطور آمده:
» قالُوا ضَلُّوا عَنّا»- يعني ميگويند: آن آلهه از نظر ما غايبند، چون كلمه» ضل» به معناي» غاب» است، ميگويند:» ضلت الدابة» يعني حيوان ناپديد شده و مكانش معلوم نيست. اينکه جمله پاسخي است از آن ندايي که به ايشان ميشود:» أَينَ ما كُنتُم تُشرِكُونَ مِن دُونِ اللّهِ».» بَل لَم نَكُن نَدعُوا مِن قَبلُ شَيئاً»- اينکه جمله تتمه جواب آنان و اعراض از جواب اولشان است، چون متوجه ميشوند که آن آلههاي که در دنيا شركاي خدا ميپنداشتند بجز اسمايي بدون مسمي نبودند. مفاهيمي بودند که در سراسر عالم با هيچ چيز تطبيق نداشتند، و عبادتهايي که براي آنها كردند همه بيهوده بود، و لذا منكر عبادت خود ميشوند و ميگويند: اصلا ما بت نميپرستيديم. در مواردي ديگر به اينکه معنا اشاره نموده، ميفرمايد:» فَزَيَّلنا بَينَهُم»«۳» و نيز ميفرمايد:» لَقَد تَقَطَّعَ بَينَكُم وَ ضَلَّ عَنكُم ما كُنتُم تَزعُمُونَ»«۴».
بعضي«۵» هم گفتهاند: جمله مورد بحث يكي از دروغهاي روز قيامت مشركين را حكايت ميكند، هم چنان که آيه» وَ اللّهِ رَبِّنا ما كُنّا مُشرِكِينَ»«۶» دروغ ديگري از آنهاست.
۱۳۹۷/۹/۲۹ در ۱۰:۲۸
عرفان حقیقی را مولانا بنیان گذاری کرده ودراصل امثال آقای میلانی عرفان را قبول ندارد عرفان دروغین چیه که اختراع کردین مردم وسردرگم نکنین عرفان عرفانه
۱۳۹۸/۱/۱۴ در ۱۷:۰۳
سلام فکر نکنم عرفان عرفان باشه مثلا وقتی عرفان سلمان با ابوذر در حد صدور حکم کفر سلمان باشد.دوم اینکه احساس میکنم امام ره و آقای خامنه ای فلسفه رو تایید میکنن اما برای عدم وجود درک کافی در حوزه خیلی اقرار نمیکنن.بعد اینکه فکر کنم آقای میلانی بیشتر در حال اثبات اصول هستن که اصلا نیازی نبود برای اثبات یک مساله اثبات شده دیگری رو تخریب کرد و به نظرم کسانی که برای اثبات توحید از فلسفه کمک میگیرن ولی در عمل از اصول پیروی میکنن درست ترین راه رو میرن.ا لبته حکمتی که از ایران با حمله مقدونی ها به رم بره بعد در اندلس وارد اسلام بشه رو هم نمیشه سریع تایید یا رد کرد اما اینکه سلمان به علی شناختی داشت که ما از درکش غافلیم رو نمیشه رد کرد ولی هر کسی اجازه نداره با اشاره به این موضوع خودش رو عارف بدونه یکی از ائمه احتمالا سید الساجدین ع فرمودند مارو از مقام ربوبیت پایین بیارید اگر هم چیزی هست به اذن خداست این قبول همزمان عرفان و اصول میتونه ره یافتی باشه برای جلوگیری دو شقه شدن حوزه از زمان شیخ بهایی در اصفهان تا کنون. عرفان هم به جلال الدین بر نمی گرده حداقل به جاماسب و شاید تا جمشید وادم هم پیش بره تاریخش
۱۳۹۸/۴/۰۴ در ۱۶:۳۳
هیچ دردی بدتر از جهل نیست
جهلی که ناشی از تعصب به مذهب باشد ترکیب زهرآلودی خواهد بود
انسانی که در بند پایه ای ترین سطوح دین گیر کرده و درباره الفبای دینی شخصیتی بزرگی مثل مولانا نظر میده
امیدوارم به سمت خداوند برگردید و دشمنی با اولیای الهی رو کنار بگذارید که البته اگر هم برنگشتید بزرگترین زیان کار خودتون هستید
اگر بخوام سطوح علم و عرفان رو اندازه بگیریم رسیدن به سطح یک مرجع تقلید در حد پنجم ابتدایی و عرفان صوفی یعنی انسان صاف، بالاتر از سطوح دکتراست و طبیعیه که مفاهیم سطح دکترا رو یک دانش آموز ابتدایی درک نخواهد کرد البته اگر شخصی ادعای صوفی بودن داشت بدونید قطعا صوفی نیست.
توصیه من به هر انسانی فارغ شدن از تعصب و رجوع به خودشهدنبال گمشده زیر نور چراغ نگردید
محل گم شدن رو دریاب
۱۳۹۸/۷/۰۷ در ۱۳:۰۰
سلام بزرگوار
از روی علم و آگاهی نظر بده این سیاهیا چیه که اظهار کردی؟
و لا تقف ما لیس لک به علم
۱۳۹۹/۴/۲۵ در ۱۲:۵۹
الهی همین آل محمد شما احمق ها رو لعنت کنه که درباره ی افرادی در ۷۰۰ سال پیش قضاوت میکنید مرگ به تفکرات منحرف تون که دارین اسلام رو با این تفکرات به گند میکشین کامل ترین دین آسمانی رو دارین خراب میکنین ترکیه داره خودشو میکشه که مولوی رو به نام خودش ثبت کنه بعد شما این طوری هستین شما لیاقت چنین عارفانی رو ندارین
۱۴۰۱/۸/۰۱ در ۰۸:۰۸
گاویست در آسمان و نامش پروین
یک گاو دگر نهفته در زیر زمین
چشم خردت باز کن از روی یقین
زیر و زبر دو گاو مشتی خر بین
حضرت خیام
۱۳۹۶/۴/۱۱ در ۰۸:۴۳
مراجعه به تفسیر سوره حمد وکتب عرفانی امام خمینی وتاکید مکرر ایشان بر هدف واحد اصحاب علوم ازفقه وتفسیروفلسفه وعرفان موید این است که دعوای آنها به دلیل قصور فهم و ذوق واندیشه هر گروه از کنه ادعای سایرین است ودرصورت حصول جامعیت علمی( بسان امام )این دعواها برطرف می شود.
۱۳۹۶/۴/۱۳ در ۱۸:۰۵
عوامی مثل من که علم چندانی نسبت به بحث های کلامی ندارند، شعر را در دستگاه شعری می فهمند و به جای جست و جو برای پیدا کردن تعارض ها و دشمنی ها، دنبال پیام اصلی شاعر در پیمانه شعر و حکایت هستند، و هیچ گاه به چنین نتایجی از اشعار شمس و مولانا نمی رسند البته اگر امثال آقای میلانی اذهان را به چنین سمت و سویی نکشند و اجازه بدهند ما عوام با خواندن اشعار عارفانه به خدا و پیام اهل بیت نزدیک تر بشیم و خدا را عاشقانه تر ستایش کنیم.
علامه طباطبایی معصوم نبودند و می توان ایشان را هم نقد کرد اما آقای میلانی باید ابتدا بدانندد که آیا اصلا در جایگاهی هستند که درباره علامه بگویند «ایشان بر چیزی که یاد گرفتند التفات نداشتند» یا «عقاید کلامی را درست نیاموختند» یا » از صفر باطل شروع کردند»؟!۱۳۹۶/۵/۰۹ در ۲۱:۴۵
از مناظرات جناب میلانی که دیدم متوجه شدم ایشان فقط در تخریب به درجه ی استادی رسیده اند . اساتید بزرگتر از ایشان هم از این طرز تفکر راه به جایی نبردند. بسیاری از شبهات هست که اگر مطرح شود آقایان با میزان سوادشان باید فقط ناظر باشند و هیچ جوابی ندارند.
۱۳۹۶/۵/۲۰ در ۱۵:۵۸
امثال این آقایان همان قاتلین عین القضاتها و حلاجها هستند !! کسی که از دستش خون. می چکد و از قلمش حکم قتل صادر می شود باید که اززبانش هم آتش شعله کشد !!! اینها را چه به مباخث عرفانی و عشق و انسانیت !!! اینها به همان مباحث فقهی استحاضه بپردازند !!! هر کسی را بهر کاری ساختند !!!
۱۳۹۶/۵/۲۶ در ۱۶:۵۱
من هیچ کاری به اقای میلانی و عرفا و فقها و اینها ندارم
این مطلب را دیدم و نظر شما برایم جالب بود، اگار آتش را با آتش خاموش می کنید …
۱۳۹۶/۵/۳۱ در ۲۱:۰۲
مولوی زندگی منو تغییر داد. متاسفم برای شما آقای میلانی.با خوندن مثنوی های مولوی من عاشق خدا شدم . عشقی که توی هیچ مسجد و کتاب حدیثی پیدا نکردم.
پیشنهاد میکنمکتاب مشهور تر از خورشید رو بخونید بلکه جهان بینی تون بهتر شه!۱۳۹۷/۹/۲۰ در ۰۹:۲۸
موافقم زندگی منم تغیر کرد اون منو عاشق خدا کرد منکه فقط قران میخوندم حالا منعنیشو که بعضی جاها برام کرده منو روشن کرده
۱۳۹۸/۲/۱۴ در ۱۹:۳۸
خخخخ این همه کتاب و پیامبرا و امامان نتونست اونوخ مولانا تونست.مشکل از خودته لابد.خخخ
۱۳۹۸/۸/۲۴ در ۰۴:۰۷
اصلا گیریم مولوی خوب بوده.وقتی اهل بیت علیهم السلام و احادیث و روایاتشون هست،شیعه رو چه نیازی هست به امثال مولوی و ابن عربی؟رسیدن به خدا از راهی غیر از اهل بیت اشتباهه و گمراهیه.هر چند هدف، خداوند متعال باشه.
۱۴۰۰/۶/۲۷ در ۱۴:۴۳
هرکس از یک دریچه به خدا رسیده
بیا افرادی رو بهت نشون بدم که با کمک به یک حیوون زبون بسته یا دیدن شاخه گلی عاشق خدا شدن
مگه همه یک جورن؟
این پارادایم چندش آور چیه تو جامعه ما؟
۱۳۹۸/۱۱/۱۵ در ۰۵:۱۶
مرجان تو هم مثل میلانی اشعار مولانا را نخوندی وگرنه می دیدی اشعار مولانا تفسیر قران هست و ۲۲۰۰ ایه قران در اشعار هست ما بقی یا تفسیر سایر ایات مبارکه و یا جواب مولانا به منکران خدا و پیامبران هست
۱۳۹۷/۱۰/۱۶ در ۲۰:۰۰
شما اگه توحید شیخ صدوق و خطب نهج البلاغه رو فهم میکردی نمی گفتی با خوندن کتب حدیث عشق رو پیدا نکردم شرح توحید صدوق قاضی سعید بخون شرح جامعه کبیره آشیخ جواد کربلایی بخون تا بفهمی عشق یعنی چه.
۱۳۹۷/۱۱/۲۵ در ۰۹:۴۲
درود بر تو👌 دقیقاً باهات موافقم.
اینا جز خودشون هیشکی رو قبول ندارن؛ سر خودتو درد نیار باطبل تو خالی
۱۳۹۶/۶/۱۱ در ۱۳:۰۳
واوای وای وای وای مردم به روحانیت شیعه اعتقاد ندارن کی میخواید توجیه کنید گناهانتونو خب این بابا دلایلی اورده که ردش حتی برا خوده مولویم اگه زنده بود.(اینا نمیگم که تعریف باشه و مغرور بشی)نمیتونست جواب بده بعد شماها که فقط ظاهره شعرا می بینین و نمیدونین اگه چند بار این مثنویا با دقت بخونین ممکنه همین عشق به خدا را هم از دست بدین و باطنشا بیشتر درک کنین اونوقت میاین علما را مسخره می کنین واقعا که نمیدونید شمس و مولوی در چه زمانی زندگی می کردند در زمان حکومت سلجوقیان حکومتی که پایش سنی بود سنی یه مذهب انحرافیه قبول دار بشیم و برای تو جیه دین و حکومتشون از این عناصر مشرک استفاده کرده اند و علم قدیم قطعا مثل الان نبود و مدارس مثل الانه نبوده پس شدیدا دچار انحراف شدند و زمینو زمانا برا توجیح اهل سنت و مذهب های شرک اسلام بهم ریختند از اقای میلانی ممنونم که چنین مطالبی را برای فهم بیشتر مردم میزارن تا بفهمن بهشون توصیه میکنم بیشتر در فضای مجازی فعالیت کرده و جونای امروزا که کتاب نمیخونن و دنبال اراجیف هستند اگاه کنند به همه ی علمای شیعه تو صیه میکنم همانطور که شهید حججی فرمود که همانطور که دشمنان اسلام و امریکا کار ها و گناهانشونا به رخ مردم در فضای مجازی می کشن و در فضای مجازی بشدت فعالیت می کنن من مخالف بستن فضای مجازی بوده و افراد با ایمان و علما را به ترویج فرهنگ شیعه در این فضا تشویق می کنم و خودش اول اینکارو کرد و به قول همسرش ساعت ها در فضای مجازی برای هدایت مردم بود تا شهادتشم حتی برخی را هدایت کرد روحش شاد این جوانمرد ما همه دنباله روی شهیدان اسلامیم والسلام نامه تمام
۱۳۹۶/۹/۳۰ در ۱۸:۱۳
وقتی حتی املای درست کلمات رو نمی دونین چطور بهخودتون اجازه می دین افکار متعصبانتون رو که ذره ای روش فکر نشده بیان کنین؟
شمس می گه آدمهای متعصب فکر می کنن تمام حقیقت چیزیه که می بینن. کلمه رو می بینن اما نمی فهمنن. آدمهای متعصب همون انسانهایی هستن که فکر می کنن فکر کردن به آیات قران یعنی دخالت توی کار خدا.
کسایی که فقط ظاهر رو می بینن و متعصبانه از باطن حرف می زنن.۱۳۹۷/۷/۲۷ در ۰۷:۲۶
فکر واندیشه الهی و قرآنی در مثنوی موج می زند. دینفروشان با افکار کوچکشان بهتر است به همان روضهخوانی و پول به جیب زدن مشغول باشند.
۱۳۹۷/۱۰/۱۶ در ۲۰:۱۹
افتخار میکنم روضه خون ابا عبدالله هستم خون حسین در رگامه نه خون مولوی دوستدار خلفا،و جای سوالش باقیه که چرا این افکار الهی و قرآنی مولوی که میگی در وجود جناب عالی موج نمیزنه و راحت دیگران رو متهم به پول تو جیب زدن میکنی،راستی اگه دوباره صدامی پیدا شد و قصد ایران کرد روضه خوانها و پامنبریهاشون میرن مقابل صدامیها یا عاشقان مولوی.
۱۳۹۷/۱۱/۲۶ در ۰۶:۳۱
شما و این آقایان آخوند حق دارید مولانا را نفهمید اتفاقا مولانا هم نمی خواد که بفهمید می دانید چرا آخه حیفه هر کسی هر چیزی را بفهمد شما مداح اهل بیت نیستید اهل بیت نیازی به مدح کسی ندارند اهل بیت راه هدایتند نه راه درآمد شما و رهبران به اصطلاح عالمتان مصداق همان قاریان توراتید که خدا به خرانی تشبه کرده که کتاب ها یی بر دوش می کشند ولی هیچ چیز از آن نمی دانند می دانم خیلی برایتان این حقایق سخت است اما واقعیت همین است .شما انقدر در بازی کثیفتان غرق شده اید که خودتان هم باورتان شده پیرو حقیقی ائمه اطهار و منتظرین امام زمانید زینب و حسین نیازی به روضه شما ندارد اگه ملایید و روضه بلدید سر قبر خودتان بخوانید بلکه بیدار شوید .شماها مصداق بارز آیات ۸ تا ۲۰ سوره بقره ید خداوند چقدر زیبا در باریتان گفته:
و هنگامی که به آنان گفته می شود همانند سایر مردم ایمان بیاورید. می گویند: آیا همچون ابلهان ایمان بیاوریم؟ بدانید اینها همان ابلهانند ولی نمی دانند!!!
شما هم بهتره کاری به کار مولوی و… نداشته باشید فعلا که دور دور خودتونه شما همون رساله امام و بخونید و سخنرانی قرائتی گوش بدید کافیه.
جمعه ها هم پشت سر جنتی نماز بخونید بلکه توی یه اداره ای جایی مشغول به خدمت شدید به هر حال حیف استعداد به این خوبی دارید جذب نظام مقدس نشید.
و در آخر راجع به جنگ این هم پر واضحه همون طور که در جنگ قبل پدرامون رفتن در یه جنگ دیگه خودمون میریم البته نه برای دفاع از نظامتون واین رو بدونید کالای اشتباهی رو برای تبلیغ نظام دروغینتون انتخاب کردید ائمه و شهدا کالا نیستند. شهدا فرزندان ما مردمند نه ابزارتبلیغاتی و اهرم فشار شما!۱۳۹۸/۴/۲۱ در ۰۲:۴۹
بنظرم برخی با انتقاد تند و تیز از عالمان و عرفای بزرگ همچو علامه طباطبایی و حسن زاده آملی دنبال بزرگ کردن خود هستند.
۱۴۰۱/۷/۱۰ در ۰۹:۳۴
درود بر شما
۱۴۰۱/۷/۲۶ در ۱۹:۵۷
هزاران درود و دست مریزاد
شیخم به طعنه گفت: حرام است مِی، منوش!
گفتم: به چشم؛ گوش به هر خر نمی کنم!
۱۳۹۸/۱۱/۱۵ در ۰۵:۲۹
خدا را فراموش کردی!؟ تو عددی نیستی مگه تو حافظ جان مردمی وقتی نبودی چی شد !!! وقتی مردی چی میشه !!!!صدام میاد بقیه را میخوره،
همه مثل تو ترسو نیستن، برو یکم مطالعه کن مغز برای اجاره دادن نیست، کله ات را از پشت دیگران بیرون بکش نمی میری یک کم مطالعه کنی هرچی دیگران میگن دیکته نکن۱۴۰۰/۲/۰۷ در ۲۳:۱۵
ربطی نداره، هر چیز جای خودشه من کارم در ارتباط با زندگینامه شهداست ( صدها و صدها شهید)
اتفاقا شهدا اهل شعر، ادب و فرهنگ بودن برعکس اکثر مداحان که بدزبان و پرخاشگر هستند و دهان فحش و الفاظ رکیک دارند۱۴۰۱/۷/۲۶ در ۲۰:۰۶
زد شمر ز پارس این پیامک به یزید:
ای کافر بدجنس تبهکار پلید
خوش باش که در حکومت آخوندی
روی من و تو به نزد حق گشته سپیدعلامه مطهری در دو کتاب «فریادهای شهید نطهری بر تحریف های عاشورا» و «حماسه حسینی» می گوید: روضه ها از کتاب روضه الشهدا نوشته ملاحسین واعظ کاشفی گرفته شده و مزخرفات و دروغ هایی بیش نیست که دکان یک عده سودجو و شیاد و عوامفریب شده
هم نسخه پی دی اف و هم فایل صوتی جفتشون در سایت خود مطهری هست
کمتر به شغل سرشار از مال حرامت افتخار کن
۱۳۹۷/۸/۱۴ در ۰۰:۴۵
اره دوره سلجوقیان سنی بودن
مگه سنت چیه؟اهل تسنن به کی میگن ؟
کسانی که سنت پیغمبر رو پیش گرفتن سنت
اهل سنت بر سر خلیفه ستیز داشتند
این دلیل بر ناکامل بودن و انحرافی بودن دین سنی نمیشه
حضرت مولانا….دید وسیعی به انسانیت و عالم هستی داشتند
هیچوقت من یا شما یا اقای میلانی نمیتوانیم عمق حرفها و عشق حضرت مولانا را به یگانه هستی درک کنیم
بهتر است «خموش»باشیم۱۳۹۷/۸/۱۶ در ۰۴:۰۲
تو که نمیدونی بهتره ک خموش باشی.ریشه سنی باطله و مولانا فقط تو باطل علامه شده بود.اخرشم فک کرد ک خداست.و از همه بدتر این ک جهلش ب دوره های دیگه هم رسید و اندکی هم نادان را نادان تر کرد
۱۳۹۷/۸/۲۱ در ۲۲:۳۸
واقعا براتون متاسفم که همچین انسان های جاهل و بی فکر و اندیشه ای هستید که خودتون هم حرفاتون رو نمیفهمید و ادعای جامعه یکپارچه دارید و شعارتون وحدته..عقاید و افکار شما از داعش و گروه های تکفیری هم بدتره که دقیقا همینطوری هیچ عقیده ای رو جز عقاید خودشون درک نمیکنند
۱۳۹۸/۷/۰۵ در ۱۸:۰۴
هیچ چیزی ثابت و بر جای نیست
جمله در تغییر و سیر سرمدی است
ذره ها پیوسته شد با ذره ها
تا پدید اید همه ارض و سماء.
تا که ما آن جمله را بشناختیم
بهر هر یک اسم و معنی ساختیم
ذره ها از یکدیگر بگسسته شد
باز با شکل دگر پیوسته شد
ذره ها بینم که از ترکیبشان
صد هزاران آفتاب آمد عیان
صد هزاران نظم و آئین خدا
علت صوری این خورشیدها
باز این خورشید ائین ها
بر گرفته سوی گرداب فنا
ای زمین پست بی قدر و بها
با تمام برها و بحرها
انچه داری در طریق کهکشان
از ثوابت یا که از سیارگان
جملگی ترکیبشان زین ذره ها
تا که روزی می شوید از هم جدا
الان تازه دارن تو قرن بیست و یکم می فهمن که مولانای به قول شما جاهل در مورد چه چیزهایی صحبت می کرده .
۱۴۰۰/۱۰/۱۱ در ۰۱:۰۴
مصاحبه اقای میلانی را تا اخر مطالعه کردم اکثر نظراتش را قبول دارم بجز نظردر مورد علامه طباطبای وحسنزاده . جناب اقای شیخ رجب علی خیاط میگوید اوایل مولانا وشمس را الگو قرار دادم ولی خیلی زود خدا مرا هدایت کرد وبه اشتباه خودم پی بردم
۱۳۹۷/۱۰/۱۲ در ۱۵:۱۹
آقای بفهم شیعه و سنی را امثال آقای میلانی ساخته اند وقتی اولین آدم بود که شیعه و سنی نبود آقای تعصبی
۱۳۹۸/۴/۰۵ در ۱۱:۲۲
اقای محترم که اهل سنت رو منحرف میدونی ، اصل دین رسیدن انسان ها به ذات حقیقی حست که خداوند براشون قرار داده و دین وسیله و کتاب راهنمایی هست که ما داریم هر دینی که به انسانیت پیرداخته و اهمیت داده باشه محترم هست و هیچ کس حق اهمنت بهش رو نداره
۱۴۰۰/۶/۲۷ در ۱۴:۴۷
این که تو مولوی یا حافظ نشدی دقیقا به خاطر مغز خشکت هست
مولانا در نامه هاش بارها میگه ما مسلمان هستیم ولی عیسویان و یهودیان نیز به سوی خدا می روند و با وجو سنی بودنش از حضرت علی هم تعریف های زیبایی داره
خشک مغزی تا کجا؟
بعد این همه آخوند شیعه
مگه مردم رو نکشتن؟
مگه وضعیت اقتصادیمون رو به این درجه نرساندن؟
امثال شماها متوجه نمیشن
اینا مال مردم میخورن میرن کانادا کاری که خدا صریحا گفته نکنید که نمیبخشمتون
بعد سنگشون رو به سینه می زنی؟
۱۳۹۸/۶/۳۱ در ۱۷:۲۳
در دین اسلام بن بستی وجود ندارد اقای میلانی افرادی مثل مولانا این مطلب را با زحمت وریاضت به دنیا معرفی کردند وشما با کوته نظری جوانانمان را منحرف نکنید ،لطفا کمی نرم خو با شید
۱۳۹۸/۸/۰۵ در ۱۳:۵۱
به جواب علیرضا نام !
حیف هزار حیف که نامت ازعلی ورضا گرفته ای اما بوی ازانسانیت ودین داری نبرده ای خداوند میگه به ادیان دیگران توهین نکنید تا به دین شما توهین نشود تو که خیلی به امامان وبزرگان اهل بیت وفاداری لااقل ازاخلاق وسیرت آنان کمی بهره ببر من یک سنی هستم اما هرگز بخود اجازه نمیدهم بگم شیعه باطل است پس بردین خودت که اگر حق است وفادار باش من جواب خودم را به آخرت میدهم نه به شیخ زاده آملی یا طباطبایی برو بخود وبه دینت برس که لاجرم پاسخگو خواهی بود طعنه وتوهین شیعه را مکمل نمیسازد بلکه چهره تعصب وتاریک تان را بیشتر برملا میکند
۱۳۹۶/۶/۱۸ در ۱۵:۱۰
واقعا تاسف برانگیزه که این چنین تعبیری از فرد بزرگی همچوم مولانا دارید به هر حال هر کسی قدرت فهم شخصیت و عشق واقعی او را به خداوند ندارد
۱۳۹۶/۷/۱۱ در ۱۰:۲۵
خداییش خود دین اسلامو ازش رابطه ی جنسی رو بگیری کل احکامش میشن یه صفحه ی پشت و رو ما حتی در مورد رابطه جنسی با شتر هم تبصره داریم تو احکام آقایی که مولانا و شمس رو نقد میکنید نعوذ به الله مگه شما خدایید ؟ مگر شما عالم الغیب هستید ؟تمومه حرفاتون حدس و گمانه زنیه کسایی که با شمس و مولانا مخالف بودند چرا سخن کسایی رو نمیخونین که باهاشون موافق بودن در هر صورت روز قیامت هر کسی رو سیاه از گناه خودشه خدا کنه که اون روز شما رو سیاه نباشید خداوند به موسی فرمود تو برای وصل کردن آدمی نی برای فصل کردن هر کسی یک جور خدا رو عبادت میکنه مهم اینه که کی از درون به خدا نزدیکتره و اینکه آبروی مومن حق الناسه جوابشو چی میخواید بدید ؟
۱۳۹۹/۶/۰۱ در ۱۷:۰۵
جالبه شما که در مورد دین اسلام این قدر اطلاعات کاریکاتوری دارید، ظاهرا به قیامت هم اعتقاد دارید. جالبه!
۱۳۹۶/۷/۱۱ در ۱۲:۴۵
البته آقای میلانی حق دارن 😀میگن هر کس عیب بقیرو بگه خودش رو میخواد تبرئه کنه و اینکه از نظر ایشون کلا هر کسی شعر میگه و مردایی که باهم صمیمی هستن حتما لواط هستن ایشون حق دارن چون داریم در دنیایی زندگی میکنیم که طلبه ها بیشترین تجاوزا بهشون شده معلم قرآن و کسی که این همه کباده ی قرآن رو به دوش میکشه به دانش آموزاش تجاوز میکنه بهشون حق بدین ایشون دیدن که میگن
۱۳۹۶/۸/۰۳ در ۱۶:۴۵
دوستان دشمني بين فقه ايستا با عرفان پويا تاريخچه اي بس زياد و عميق دارد. اين موضوع از گذشته ها بوده در واقع اين دشمني در عهد صفويان كه فقيهان چاپلوس و وابسته به حكومت به قدرت رسيدند به اوج خود رسيد و عارفان فقيه چون ميرفندرسكي شيخ بهايي و ملاصدرا را به سخره و تهمت آزردند . مشكل اينان با امثال مولوي مواردي كه آقاي ميلاني فرمودند نيست زيرا مي دانند كه اين موارد در مقابل عظمت مولوي نا چيز است و آنچه مولانا مي گويد از رمز است كه به زبان عامه بيان مي شود مشكل آنان اين است كه عرفان آزاد انديشي و كشف را تشويق مي كند تا انسان از طريق عقل كشف عمل به نفس سپس خداي واحد برسد لذا اين فقيهان ايستا كه خود را قيم انسان مي دانند و انتظار دارند هر انساني تقليد وار معارف الهي را بايد از دكان آنان بخرد با جهان بيني عرفاني در ستيز هستند حكايت موسي و شبان در شناخت و عبادت خدا از جمله آزاد انديشي هايي است كه به آن تاكيد مي شود و فقيهان ايستا را به خشم در مي آورد. در زمانه خودمان هم بودند فقيهان خشك مغز وايساتيي كه عارفان فقيه چون مرحوم امام خميني مرحوم علامه طباطبايي و علامه حسن زاده آملي را به دليل چهان بيني عرفاني اذيت كرده و مي آزارند و اين آزار تا زمانيكه فقه پويا با عرفان شهودي همراه نشود تا ابد ادامه خواهد داشت. در وصف فقه ايستا و فقه پويا همراه با عرفان مرحوم ملا فيض كاشاني معلم اخلاق و عارف فقيه خالق كتاب اخلاقي محجة البيضا كه خود از آزار و دقل بازي و فقهاي ايستا زمان خود به ستوه آمده بود در كتاب اشعار خود اين شعر را سرود كه به بخش هايي از آن اشاره مي شود
این فقیهان که بظاهر همه اخوان همند
گر به باطن نگری دشمن ایمان همند
جگر خویش و دل هم ز حسد میخایند
پوستین بره پوشیده و گرگان همند
آه ازین صومعهداران تهی از اخلاص
کز حسد رهزن اخلاص مریدان همند
و در وصف عرفا مي فرمايد
اهل معنی همه جان هم و جانان همند
عین هم قبله هم دین هم ایمان همند
در ره حق همگی هم سفر و همراهمند
زاد هم مرکب هم آب هم و نان همند
همه در روی هم آیات الهی خوانند
همه قرآن هم و قاری قرآن همند
۱۳۹۸/۴/۱۶ در ۰۲:۴۶
با نظر شما کاملا موافقم.در زمینه عرفان و فلسفه دانشی ندارم اما خرده مطالعاتی که تا کنون داشتم به ابن باور رسیدهام که فرق بین تقلید با کشف و تحقیق از زمین تا اسمونه و اشعار مولانا بسیار زیبا ما رو به سمت درک و فهم هستی میکشونه و واقعا لذت درک خداوند و تجربه اش قابل توصیف برای دیگران نیست همونطور که مرگ رو نمیشه با نگاه کردن به مرده فهمید.مولا نا و شمس فیلسوف و عارف و صوفی و هر چه باشندمحترمند برای ما که این راه رو نرفتیم و لذت شناخت ذات خدا رو نچشیدیم هر کلامشون یک فانوس و چراغ که نقاط تاریک ذهن رو روشن میکنه.
۱۳۹۶/۸/۰۵ در ۰۰:۴۷
بنام خدا .باسلام من پدرم درویش وخودم احل مسجدعاشق اقای قاضیم استاده علامه طباطبای وخودعلامه تمام سخن رانیهای اقای مجتحدی ودکترشریعتی واقای مطهری روگوش کرده وخوندم .اگربرای شمااز پدرم تعریف کنم فکر میکنیدشاگردحضرت علی (ع)است .امابعددقدیم تومحلهای جنوب شهرمثلی بودکه میگفتن میخوای گنده بشی باید.یه کسی که خیلی گنده وبزرگه روبزنی تامعروف شی .اقای میلانی همچین کاری میکنه .ایراد گرفتن کاری نداره شما چه کتاب بدرد بخور برای راهنمای دیگران دارید.دکترشعریتی زنده نیست.اماکتاباش هست.علامه طباطبای نیست.اماالمیزانش هست.ودیگربزرگان شمااقای میلانی چیداری روکن .ازعلی اموز اخلاص عمل شیرحق رادان منضح ازدقل.یاعلی مدد
۱۳۹۶/۸/۰۶ در ۲۳:۰۳
ماها بواسطه مولانای عزیز به اسلام رو آوردیم ، وگرنه همقطاران فکری شما چه دادند؟ چه حالی و صفایی به انسان میدهند؟ جز دستور خشک احکام فقهی و تا ابد دولاراست شدن و تا ابد گریستن و غم دار بودن و لعنت به همه فرستادن. شما رنگ دین راغمگین و افسرده و بی حال کردید و عرفان رو در برسر کوفتن خویش میدانید ، شما توهین به مفاخر ملی مانند کوروش و داریوش رو که غرب رو سرش میزاره رو ، باب کردید،،،، افکار شما طی چند دوره دویست ساله و هشتصد ساله و اکنون ۴۰۰ ساله تلاش کرد تا زبان فارسی رو نابود کنه، نتونستید ، خواستید مفاخر ملی رو نابود کنید ولی نتونستید، خواستید عشق وعرفان مولانا رو نابود کنید ولی زهی خیال باطل،،بخدا اگه بتونید قله دماوند رو کوتاه میکنید تا مردم یاد بررگی های کشور و قهرمانانشون نیفتن … خلاصه … به ریش نیست به ریشه است…
۱۳۹۸/۸/۲۲ در ۱۴:۳۸
ای درود به شرفت ، اینا همون نامحرمان هستند که اسرار نخواهند فهمید ، مگر چشم دل بگشایند ، ولی زور الکی میزنن با کف دست جلو نور خورشید و نمیشه گرفت
۱۳۹۶/۸/۲۳ در ۲۳:۰۷
«وَ الشُّعَراءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغاوُونَ، أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِي كُلِّ وادٍ يَهِيمُونَ، وَ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ ما لا يَفْعَلُونَ»؛ شعرا (۲۶)، آيات ۲۲۴ تا ۲۲۶.؛ «تنها افراد گمراه از شاعران پيروى مىكنند! آيا نمىبينى كه آنان درباره هر چيزى به دروغ سخن مىگويند، و آنچه را كه مىگويند عمل نمىكنند؟!»
۱۳۹۷/۱۰/۱۲ در ۱۵:۲۶
شاعر تا شاعر هست فرض کنید پیامبر قران را به صورت شعر در اختیار مردم گذاشته بود.هشکل باغی هم شعر بود و شاعر داشت
۱۳۹۶/۸/۲۵ در ۱۸:۴۰
مولوی ی مشت داستان های مزخرف رو به عنوان درس خداشناسی مطرح کرده: موسی و شبان( در این داستان بی سر و ته معرفت یک چوپان گوسفند چران نفهم را از معرفت یک پیامبر اولوالعزم – نستجیر باالله – بالا تر می داند. یا داستان جنگ علی و عمروبن عبدود ( در این داستان جعلی امام معصوم را مثل آدم ها ی معمولی نفس پرست می داند ) و قس علی هذا…
۱۳۹۶/۱۲/۰۵ در ۱۴:۳۶
دیدگاه عقل کل پیغمبر ما هم خودش چوپانی میکرد. بعد چهل سال به پیامبری مبعوث شد.
حالا چوپان زمان موسی شد نفهم.
به غمار خانه رفتم همه پاک باز دیدم
چو به صومعه رسیدم همه زاهد ریایی
۱۳۹۶/۸/۲۸ در ۱۴:۵۱
سلام.
حضرت آقا، کسی دیگه موند که پنبه اش رو بزنی ؟! نکنه آمیرزا مهدی اصفهانی اعلم العلماء و علامه دهر هست؟! یادم اومد، آیت اللّه جوادی آملی رو فراموش کردی تکفیر کنی!!! چقدر خوبه انسان پاش رو به اندازه نمد علمی اش!! دراز بکنه.
یا حق۱۳۹۶/۱۱/۱۰ در ۰۸:۴۳
متاسفم که حتی نفهمیده با حرف مولانا رو آووردی
مولانا آدمیه که تو کلام از کلمات رکیک استفاده می کنه
اعمال جنسی رو متصور میشه
ممکنه احساس روشنفکری کنی و داد بزنی ای بابا سطح رو نگاه کردینخیر
بسیاری روایتهای مولانا دزدی و سرقت ادبی از کتب حدیث بوده
فقط اون زمان
سرقت علمی و رسوا کردن سارق باب نشده بود
۱۳۹۶/۹/۰۸ در ۱۱:۳۴
ن بار من یک بارگی در عاشقی پیچیده ام
این بار من یک بارگی از عافیت ببریده امدل را ز خود بر کنده ام با چیز دیگر زنده ام
عقل و دل و اندیشه را از بیخ و بن سوزیده امای مردمان ای مردمان از من نیاید مردمی
دیوانه هم نندیشد آن کاندردل اندیشیده امدیوانه کوکب ریخته از شور من بگریخته
من با اجل آمیخته در نیستی پریده امامروز عقل من ز من یکبارگی بیزار شد
خواهد که ترساند مرا پنداشت که من نادیده اممن از برای مصلحت در حبس دنیا مانده ام
حبس از کجا من از کجا مال که را دزدیده امچندانک که خواهی در نگر در من که نشناسی مرا
زیرا از آن کم دیده ای من صد صفت گردیده امدر دیده من اندرآ وز چشم من بنگر مرا
زیرا برون از دیده ها منزلگهی بگزیده امتو مست مست سرخوشی من مست بی سر سر خوشم
تو عاشق خندان لبی من بی دهان خندیده اممن طرفه مرغم کز چمن با اشتهای خویشتن
بی دام و بی گیرنده ای اندر قفس خیزیده امزیرا قفس با دوستان خوشتر ز باغ و بوستان
بهر رضای یوسفان در چاه آرامیده ام۱۳۹۸/۳/۰۶ در ۲۳:۴۸
حکایت مولانا و مانند او داستان دریاییاست که از درون آثارشان هزاران غواص معانی در این هفت هشت سده ، در و گهر ربوده اند و البته گه گاه کودکانی دست به سنگ شده و به پندار ناراستشان آهنگ آسیب رساندن کرده اند که هرآینه آب را در هاون کوبیده اند و بعضا مانند برادر حاتم طایی چیزی جز بدآوازه ای بهره نبرده اند .
۱۳۹۶/۹/۱۱ در ۱۱:۲۶
من متاسفم برای این روحانی.
چرا که داره ادبیات کشورشو زیر سوال میبره…
این آقا یک ایرانی نیست.و یک ملای عرب بی سواد است۱۳۹۷/۶/۰۲ در ۲۳:۵۰
دوست عزیز ایشون هر چی باشن ولی واقعا شایسته نیست در مورد یکانسان این القاب رو به کار ببرین . عرب بودن نه افتخار هست و نه ذلالت . یک نژاد هست و قابل احترام مثل باقی نژاد ها
۱۳۹۶/۹/۱۴ در ۱۸:۰۷
من نمی گویم که آن عالی جناب هست پیغمبر ولی دارد کتاب
مثنوی او چو قرآن مدلّ هادی بعضی را مضلّ۱۳۹۶/۹/۱۵ در ۰۱:۱۳
آزمودم عقل دوراندیش را
بعداز این دیوانه سازم خویش راامیدوارم یه روزی انسانها به اندازه فهمشون اظهار فضل کنن نه صرفا بخاطر دیده شدن حضرت مولانا افتخار ایران و ایرانی بوده هست و خواهد بود تا زمانی که اشعارش در سرتاسر دنیا خونده میشه تدریس میشه همینطور باشکوه میمونه افتخار میکنم شاعری داشتم که شرق و غرب بهش افتخار میکنن در نوع خودش اعجوبه ای بوده و اصلا هم قابل انکار نیست حتی با تحلیل های بی منطق و آب دوغ خیاری یه سری انسان بیسواد هم جایگاهشون رو از دست نمیدن و کمااینکه دید مردم باز تر هم میشه و متوجه میشن که داریم در جامعه با چه موجوداتی زندگی میکنیم
۱۳۹۷/۱۰/۱۶ در ۲۰:۱۱
آقای میلانی به کنار ولی جناب عالی هم ظاهرا ید طولایی در خطابه داری یه بار دیگه متن خودت رو بخون مثلا استدلال آوردی تحلیلات خیلی منطقیه خیلی با سوادی اصلا مبانی مثنوی و مبانی مخالفین مثنوی رو خوندی نه طرفدار میلانی ام و نه طرفدار مثنوی چند ساله پیگیرم مطالعه میکنم و کلاس میرم به هر دو طرف اشکالاتی وارده با اساتید فلسفه و عرفان هم بحث کرده ام حداقل یه کشف المراد،یه تمهیدالقواعد،یه نهایه الحکمه بخونید بعد تازه شاید اونم شاید بتونید درباره دو طرف حرف بزنید
۱۳۹۶/۹/۱۷ در ۱۳:۳۴
همه مطالب از صدر تا ذیل بخاطر اینه که بیکارید یه روز بیاید تو زمینهای کشاورزی کار کنید این مطالب بیهوده رو نمیگید
۱۳۹۶/۹/۲۳ در ۰۰:۳۸
جناب میلانی شما معنی ومفهوم عرفان در شعر مولوی را نفهمیدی والا با مطالعه دقیق می فهمی وقتی شراب در دست مولوی تبدیل به سرکه میشود ایشون در چه درجه ای از عرفان قرار دارد
۱۳۹۶/۹/۲۴ در ۱۹:۴۹
واقعا متاسفم برای این جناب روحانی نما. معلومه که عرفان واقعی نون اینا رو آجر میکنه و دیگه کسی به ارجیفشون گوش نمیده .چه شناخت سطحی و پر از کینه از جناب مولانا دارن بخصوص راجع به جبر واختیار
۱۳۹۶/۹/۲۶ در ۱۳:۴۲
استاد بزرگ علامه سخن میلانی اگه شما ایت الله طباطبایی و جعفری و اقلیت حساب میکنیین پس ایت الله خامنه ای و بهشتی ام اقلیت هستن و شما اکثریت.فایله صوتی سخنرانی ایت االه خامنه ای که تو اون نظر خودش و ایت الله بهشتی رو درباره جنابه مولانا وشمس بیان میکنه بهتره این صحبت از اقلیتو بشنوین.خدارو شکر شما که لبریز از دانش علوم فقه و ادبیات و…. برای شناسوندن جنابه مولوی انتخاب شدین ارزوی طول عمر براتون دارم
۱۳۹۶/۹/۲۸ در ۰۱:۱۰
ایراد آقای میلانی اینه صریح حرف میزنه
شخصیت زدگی و کمرنگ شدن تبری شیعه نسبت به جماعت عمریه از مهمترین معظلات فضاهای علمی ما میباشد .
ای کاش اینقدری که به مولوی جبری عمری تعصب داشتیم به امام علی نیز تعصب داشتیم .
۱۳۹۶/۹/۲۸ در ۰۳:۵۲
هر کسی مولانا رو ب قدر وسعت فهمش میفهمه .این ملای بی سواد ک میاد اینطوری ب مولانا حمله میکنه معلومه حرفا از خودش نیستن و از ی طرفی اجیر میشه.و الا کسی ک رقص السما روبگه مجلس رقص زنونه کلا فاقد عقله.
۱۳۹۶/۹/۲۹ در ۱۱:۲۸
واقعا متاسفم برای دست اندرکاران سایت مباحثات…. به نظرم کمی فراماسونری دارید رفتار میکنید که همچنین مصاحبه هایی رو انتشار میدید… به نظرم کمی
۱۳۹۶/۹/۲۹ در ۱۹:۳۳
» در صحبت حافظ »
پایان کتابحکایت کرده اند که وقتی در یکی از پایتخت های اروپا
در روزنامۀ معتبری اعلام کردند که
فلان میخانه بدترین میخانۀ شهر است.
صاحب آن میخانه همین عبارتِ » بدترین میخانه »
را اهرمِ تبلیغاتی خود کرد
و تابلوی بزرگی بر بالای میخانه برافراشت
که روی آن نوشته بود:
» ما بدترین میخانۀ شهریم »
و نام آن روزنامۀ معتبر را نیز یاد کرده بود.اینک ما، در پایان این دفترِ مستی و باده پرستی،
همۀ انتسابات کفرآمیز چون مصاحبت اُم الخبائث
و معاشقت با دختر هرجاییِ تاک را به جان می خریم
و اعلام می کنیم که » ما بدترین میخانۀ روزگاریم «. از ما حذر کنید
و از پیچ پیچ راهِ این میخانه عنان بگردانید
» چرا که حافظ از این راه رفت و مفلس شد «.ما این میخانۀ عشق را بی هراس از شمشیرِ دمشق
به خاطرِ رندانی که آماده اند تا در هوای مغبچگانِ باده فروش
و لعبتانِ بازیگوشی چون حافظ و سعدی و مولانا
خاکِ درِ میخانه را بروبند، دایر کردیم
تا آن رندان که همۀ مردمِ خوش طبع پارسی گو
و همۀ صاحبدلانِ جهانند بگویند:المنَّة لِلَّه که درِ میکده باز است
زآن رو که مرا بر درِ او رویِ نیاز است
خُم ها همه در جوش و خروشند ز مستی
وآن می که در آن جاست » حقیقت » نه مَجاز است.برگرفته از کتاب » در صحبت حافظ »
به قلم حسین الهی قمشه ای۱۳۹۶/۱۰/۰۲ در ۱۴:۴۰
یه سری انسانهای بی شعور هستند که نه مقام مولانا رو درک می کنند نه فارسی بلد هستند و نمیدانند که نمی دانند
۱۳۹۹/۲/۰۶ در ۱۷:۵۵
یه سری موجودات بی شعور دیگه هستند که اینقدر بی شعورند که نمیدونن جواب بیشعوران رو با بیشعوری ندن.
اگه نقدی داری منطقی جواب بده نه با فوحش و توهین
واقعا نمیتونین مثل آدم بحث کنید؟
هر دو طرف واقعا بیشعورن که نمیتونن مثل آدم بحث کنن
کامنت ها رو میخونم یه لیست از انواع فوحش به همدیگست.
حالم به هم خورد
این چه بحثیه
۱۳۹۶/۱۰/۰۴ در ۱۲:۳۷
مه فشاند نور و سگ عو عو کند
هر کسی بر طینت خود میتند
چون تو خفاشان بسی بینند خواب
کاین جهان ماند یتیم از آفتاب
کی شود دریا ز پوز سگ نجس
کی شود خورشید از پف منطمس
حکم بر ظاهر اگر هم میکنی
چیست ظاهرتر بگو زین روشنی
شمع حق را پف کنی تو ای عجوز
هم تو سوزی هم سرت ای گندهپوز
هر که بر شمع خدا آرد پف او
شمع کی میرد بسوزد پوز او
در شب مهتاب مه را بر سماک
از سگان و عوعو وی چه باک
سگ وظیفه خود به جا می آورد
مه وظیفه خود به رخ می گسترد
بانگ سگ هرگز رسد در گوش ماه؟
خاصه ماهی کو بود خاص اله
کارک خود میگذارد هر کسی
آب نگذارد صفا بهر خسی
ای بریده آن لب و حلق و دهان
که کند تف سوی ماه آسمان
خس، خسانه میرود بر روی آب
آب صافی میرود بیاضطراب
مصطفی مه میشکافد نیمه شب
ژاژ میخاید ز کینه بو لهب
آن مسیحا مرده زنده میکند
آن جهود از خشم سبلت میکند۱۳۹۶/۱۰/۰۷ در ۲۱:۲۰
واقعا متاسفم . تمام شخصیتهای و مشاهیر ما از عارفان هستند که همیشه به امثال این شيخک ها تاخته اند. ما همین حالا حکومت این شیخ ها رو و عملکرد آنها رو میبینیم ..مولانا عارفی بی همتاست . و کلمه خداوندگار برازنده حضرت مولاناست . این آخوندک کی باشه که مولانا قبول نداشته باشه . اینها کاسبان دین هستند . مولانا عطار سنایی حافظ سعدی . به راستی بزرگان حقیقت هستند .که این اخوندکها بویی از آن نبرده اند .
۱۳۹۶/۱۰/۰۹ در ۱۷:۰۴
سلام جای بسی تاسف است که در مورد مولانا اینطور بی انصافی مکنند مولانا اقیانوس به تمام معنا است وهر شناگری به اندازه ای که شنا بلد است در ان اقیانوس به شنا می پردازد به نظر می اید جماب ایت الله در کناره های اقیانوس میباشد هنوز به اعماق اقیانوس خیلی فاصله دارد.
۱۳۹۶/۱۰/۱۰ در ۱۴:۴۱
تفکرات صهیونیسمی ، رادیکال ومتعصبانه شما … حال همه را بد میکند. شما که در پستوی… و تنها کارتان نمازیست که تماما به سهو میرود و کتابخانه ای با کتابهای تانخورده… در مورد شخصیتی حرّافی میکنید که در پی حق به فنا الی ا.. رسیده و در دفاع از حقیقت ، بی هیچ ملاحظه و ترسی حاکمان حق به جانب امثال شما و قاضی القضات ها را (که شمشیر به قتل وی می کشیدند )به چالش کشانده. البته مولانا در جای جای مثنوی جوابهای مناسبی دارد.
۱۳۹۶/۱۱/۱۰ در ۰۹:۰۲
خدا نگذره که یکی به نعل می زنی و یکی به تخته . حالا دیگه تفکر میلانی رو از اساس صهیونیستی کردی؟ مردک دورو . تو بودی پیش مولانا که ایشان به فنا فی الله رسید ؟
سوغات برات چی اورد؟؟؟ نادان حتی کتاب شمس رو خوندی ؟؟ اگه طرفدارای مولانا مثل تو باشن مشخصه داعش چطور پدید اومده
۱۳۹۶/۱۰/۱۴ در ۲۳:۳۸
نمی دانم چگونه و چطور به خود اجازه دادید چنین متنی را بنویسید مولانا برای خود عارفی سلوک مظهر است و استادی همچون شمس داشته است ؛ بسیار ی از روحانیون موافق اند مولانا مردی اهل حق بوده است جای تاسف دارد در ایران چنین سخنان ناشایستی زده شود در مثنوی معنوی مولانا از قرآن کمک می گیرد و درس های زندگی را که قرآن گفته است با زبان خودش برایم نقل می کند . با اینکه در برخی اسناد و کتاب ها آمده است که مولانا اهل سنت بوده است ولیکن اشعار بسیار ی در مدح حضرت علی علیه السلام گفته است . متاسفانه جای افسوس دارد افرادی که اینگونه مولانا و شمس را می پندارند اظهار دینداری هم می کنند .
۱۳۹۶/۱۰/۱۶ در ۲۱:۵۳
وحی آمد سوی موسی از خدا
بندهٔ ما را ز ما کردی جدا
تو برای وصل کردن آمدی
یا برای فصل کردن آمدی
تا توانی پا منه اندر فراق
ابغض الاشیاء عندی الطلاق
هر کسی را سیرتی بنهادهام
هر کسی را اصطلاحی دادهام
در حق او مدح و در حق تو ذم
در حق او شهد و در حق تو سم
ما بری از پاک و ناپاکی همه
از گرانجانی و چالاکی همه
من نکردم امر تا سودی کنم
بلک تا بر بندگان جودی کنم
هندوان را اصطلاح هند مدح
سندیان را اصطلاح سند مدح
من نگردم پاک از تسبیحشان
پاک هم ایشان شوند و درفشان
ما زبان را ننگریم و قال را
ما روان را بنگریم و حال را
ناظر قلبیم اگر خاشع بود
گرچه گفت لفظ ناخاضع رود
زانک دل جوهر بود گفتن عرض
پس طفیل آمد عرض جوهر غرض
چند ازین الفاظ و اضمار و مجاز
سوز خواهم سوز با آن سوز ساز
آتشی از عشق در جان بر فروز
سر بسر فکر و عبارت را بسوز
موسیا آدابدانان دیگرند
سوخته جان و روانان دیگرند
عاشقان را هر نفس سوزیدنیست
بر ده ویران خراج و عشر نیست
گر خطا گوید ورا خاطی مگو
گر بود پر خون شهید او را مشو
خون شهیدان را ز آب اولیترست
این خطا را صد صواب اولیترست
در درون کعبه رسم قبله نیست
چه غم از غواص را پاچیله نیست
تو ز سرمستان قلاوزی مجو
جامهچاکان را چه فرمایی رفو
ملت عشق از همه دینها جداست
عاشقان را ملت و مذهب خداست
لعل را گر مهر نبود باک نیست
عشق در دریای غم غمناک نیست۱۳۹۶/۱۰/۲۵ در ۱۶:۰۸
هفت شهر عشق عطار نیشابوری
گفت ما را هفت وادی در ره استچون گذشتی هفت وادی،درگه است
وا نیامد در جهان زین راه کس
نیست از فرسنگ آن آگاه کس
چون نیامد باز کس زین راه دور
چون دهندت آگهی ای ناصبور؟
چون شدند آن جایگه گم سر به سر
کی خبر بازت دهد ای بی خبر؟
هست وادی طلب آغاز کار
وادی عشق است از آن پس ، بی کنار
پس سیم وادی است آن معرفت
پس چهارم وادی استغنا صفت
هست پنجم وادی توحید پاک
پس ششم وادی حیرت صعبناک
هفتمین وادی فقر است و فنا
بعد از این روی روش نبود تو را
در کشش افتی روش گم گرددت
گر بود یک قطره قلزم گرددت
وادی اول:طلب
ملک اینجا بایدت انداختن
ملک اینجا بایدت درباختن
در میان خونت باید آمدن
وز همه بیرونت باید آمدن
چون نماند هیچ معلومت به دست
دل بباید پاک کردن از هرچه هست
چون دل تو پاک گردد از صفات
تافتن گیرد ز حضرت نور ذات
وادی دوم:عشق
کس درین وادی بجز آتش مباد
وان که آتش نیست عیشش خوش مباد
عاشق آن باشد که چون آتش بود
گرم رو و سوزنده و سرکش بود
عاقبت اندیش نبود یک زمان
درکشد خوش خوش بر آتش صد جهان
وادی سوم:معرفت
چون بتابد آفتاب معرفت
از سپهر این ره عالی صفت
هر یکی بینا شود بر قدر خویش
بازیابد در حقیقت صدر خویش
سر ذراتش همه روشن شود
گلخن دنیا بر او گلشن شود
مغز بیند از درون نه پوست او
خود نبیند ذره ای جز دوست او
وادی چهارم:استغنا
هفت دریا یک شَمَر اینجا بود
هفت اخگر یک شرر اینجا بود
هشت جنت نیز اینجا مرده ای است
هفت دوزخ همچون یخ افسرده ای است
وادی پنجم:توحید
رویها چون زین بیابان درکنند
جمله سر از یک گریبان برکنند
گر بسی بینی عدد، گر اندکی
آن یکی باشد درین ره در یکی
چون بسی باشد یک اندر یک مدام
آن یک اندر یک ، یکی باشد تمام
وادی ششم:حیرت
مرد حیران چون رسد این جایگاه
در تحیر ماند و گم کرده راه
گر بدو گویند»مستی یا نه ای؟
نیستی گویی که هستی یا نه ای؟
در میانی یا برونی از میان؟
برکناری یا نهانی یا عیان؟
فانیی یا باقیی یا هردویی؟
یا نه ای هردو ، تویی یا نه تویی؟»
گوید:»اصلا می ندانم چیز من
وان «ندانم» هم ندانم نیز من
عاشقم اما ندانم بر کیم
نه مسلمانم نه کافر پس چیم
لیکن از عشقم ندارم آگهی
هم دلی پر عشق دارم هم تهی»
وادی هفتم:فقر و فنا
بعد از این وادی فقر است و فنا
کی بود اینجا سخن گفتن روا
عین وادی فراموشی بود
گنگی و کری و بیهوشی بود
۱۳۹۷/۶/۰۳ در ۰۳:۲۰
خیلی زیاد صحبت میکنی ازترست هم اسمتو ناشناس گذاشتی واقعا براتون متاسفم شماها فهمتون بسیار سطحی واندکه و واقعا اصلا بویی از انسانیت هم نبردین شما داعش والقاعده هستید اگر بشه گفت یکم متمدن تر که نیستید
۱۳۹۸/۷/۱۷ در ۲۰:۵۱
سلام بر دوستان موافق و مخالف، عزیزان همه شما میخواهید بگویید که برحقید این طبیعت ذات آدمیست، حب ذات او را کور میکند و باورهای خودش را به جبر میخواهد درست جلوه دهدولی عزیزان خداوند در قرآن حتی داوری بین اختلافات را به خودش در قیامت واگذار کرده این یعنی شما احساس امنیت به الله رادریابید به انان که دین را شعبه شعبه میکنن خیلی نظر نندازین
دوستان گلم همه ما به خدا معتقدیم ولی ببینید چه نگرشی شمارو به احساس امنیت به الله میرساند که تمام قران در موردش بارها سخن گفته،
عزیزان اگر در آیات کتاب
الله که خوبیش اینه که بی تغییر باقی مونده تفکر کنید اونوقت قالی که مناسب حال روح نباشه رو میفهمید
دین اومده که ما رو به احساس امنیت به الله نزدیک کنه و بگه اگر کسی به این احساس نزدیک بشه مامور عمران و آبادانی زمین خواهد شد چون هر کدام از ما رسالتیواقعی در زمین داریم که از طریق احساس امنیت به یگانه قدرت جهان هستی با عملی که با وجودمون در صلحه پدید خواهد اومد مثل گراهام بل خدمتی به جهان خواهید داشت خداوند در قرآن تمام کشتیها و چیزهایی از این قبیل روصنع خودش میدونه چون تمام ایده اختراعات از فرا ذهن یگانه جهان هستی به ذهن بشر القا میشه و اینکه در چه مسیری استفاده بشه به این وابسته است که چقدر با جهان هستی که الله صاحب اختبار تمام اون هست در صلح باشین و اگر بشر بخواد از طغیانگران ناخودآگاهش تبعیت کنه یقینا نور الله رو که مایه عمرانو آبادانی زمین هست یا نخواهد دید یا اگر هم ایده ها رو دریافت کنه در مسیر صلح بشریت بکار نخواهد گرفت
همه ماعروسکانی هستیم که نخمان در دستان خداونده و اینکه عروسک گردان ما رو زیبا میچرخونه ولی اینکه چرا ما هر لحظه تلو تلو خوران به سویی میریم بخاطر گره هایی هست که در نخهای ضمیر ناخودآگاه ما وجود داره پس بهتره به عروةالوثقای الهی چنگ بزنیم که درآن گسستنی وجود نداره و از الله صمیمانه خواستار هدایتمون بشیم به خدا قسم که اگر تعصب رو کنار بزنید واز معبود یکتا طلب کنید به طریقتی که براتون قابل فهمه هدایت میشین
یهدی من یشا و یضل من یشا
که این لفظ مشیت نشان از جبر الله نیست نشان از طلب وجود و احساس آرامش هر آدمی هست که اون رو در مسیر زیباییهای مشیت الله قرار میده و بالعکس بی طلبی و یا عدم آرامش درونی و اضطراب، فرد رو به مسیری از مشیت الله میبره که پلیدیها رو بوجود میاره و این قانون عدل الهیه که در اصل دین پذیرای اون هستیم
این طلب در تو گروگان خداست
زان که هر طالب به مطلوبی سزاست
میدونم که همه درد دین دارین ولی قبل از هر چیز از درون به الله وصل بشین
موفق و پایدار باشین
۱۳۹۷/۱۱/۰۹ در ۲۱:۵۰
وای خدا چطوری میتونید اینقدر جاهلانه و کوته نظر باشید ازتون خواهش میکنم برید درباره مولانا تحقیق کنید بعد نظر بدید واقعا متاسفم براتون
۱۳۹۶/۱۱/۰۲ در ۰۱:۴۱
سلام من به این اقای روحانی میگم اگر خدا را نمی بینید ایا نیست و ایا نباید این را پذیرفت و تنها با درک و حس و چشم سوم قابل درک کامل است . اطاعت از شریعت و مسلمانی کفر است چون باید درک شود و بدون درک فرقی با الهاد ندارد ، تفاوت علوم و فلسفه و عرفان بسیار است ، اما همه در خطی جهت درک بیشتر و نه نقض دیگری است. امروز کلیه دانشمندان ادیان را کذب میدانند ، چون قابل اثبات نیست. اما من میگوم عدم درک ان نشانهنبودن وکذبنیست و عرفان تنها نقطه درک و هدایتانسان جستجوگر است. و نه نشانه جادوگری ، و چون شما درکی ندارید ان رانقض میکنید
۱۳۹۶/۱۱/۰۴ در ۰۳:۲۵
عجب است که رندانه می زنید و می کوبید و می روید. ای دوست بزرگوار شما خودتان شیفته شیخ رومی استید. از اشعاری گفته اید که نشان از اندیشه صوفی دارد. معنای اشعاری که خواندید ابعاد گسترده ای دارد. شما با جدل دخول کرده اید. و بزرگانی را بر حسب سخن مخالفین محاکمه کرده اید! پنهان کاری هیچ دردی را دوا نمی سازد. اگر امروز از اهل بیت می گویید ازآن جهت است که این بزرگان از آن بزرگان گفته اند. در ثانی با این همتی که نشان می دهید باید که هالیوود از پدران ما بگوید. باید که خشایارشا و مولانا و شمس بزرگ را بکوبند تا حقارت کهنه شان را تسکین دهند. و شما به عنوان پاسداران فرهنگ ایرانی و اسلامی سکوت اختیار کنید. ای کاش که هیچ وقت این بزرگان در ایران متولد نمی شدند. حال سخن بیش ازین بیراه است.
با سوره دل، اگر خدا را خواندی
حمد و فلق و نعره مستانه یکیست
یا هو که هیچی را دوست می دارد۱۳۹۶/۱۱/۰۴ در ۰۹:۲۲
تا کور شود هر آنکه نتوان دید. آخه ملا رو چه به ادبیات و شعر؟ از نظر ملاها همه چیز با اسلام مشکل داره.
۱۳۹۶/۱۱/۰۵ در ۱۳:۳۱
حرفهای بی اساس ایشان مملو از بغض و عداوت نسبت به شخصیت شمس و مولانا بود. مصلحت آن است که ایشان با ساکن شدن در منزل خود موج تنفر از دین را تشدید نکند.
۱۳۹۶/۱۱/۰۸ در ۱۱:۳۸
اصلا این آقای نسبتا محترم میلانی کی هستند که بخوان درباره حضرت مولانا و شمس نظر بدن
همین حضرت مولانا که از اهل سنت بودن زیباترین مدح و درباره حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام دارند
تا صورت پيوند جهـــــــــــــــان بود علي بود
تا نقش زمين بود و زمــــــــان بود علي بودآن قلعه گشايي که در قلعـــــــــه ي خيبر
برکند به يک حملــــــــه و بگشود علي بودآن گُرد سرافراز که انـــــــــــــــدر ره اسلام
تا کـــــــــار نشد راست نياسود، علي بودآن شيــــر دلاور که براي طمـــــــــــع نفس
بر خوان جهـــــــــــــان پنجه نيالود علي بود
……………
ولی آدم هایی امثال شما چی کار کردند فقط بلدید……….۱۳۹۶/۱۱/۱۰ در ۰۸:۴۷
مولانا و سعدی منحرفن
شما اگه دقیق سعدی رو بخونی
خودش داد میزنه شاهد بازی می کرده و بعد توبه کرده
دیگه چطور احمقانه گفته های سریح خود این افراد رو نقض می کنین
جالبه
افراد قدیس درست می کنند از کسانیکه
تاریخ زندگی اونها رو هم نمی دونند۱۳۹۶/۱۱/۱۰ در ۰۹:۱۱
مولانا در غلو بالا برده شده . حتی بسیاری از اساتید ادبیات دانشگاه شیراز و فردوسی مشهد هم این فرد رو نقد می کنند و شخصیتش رو کلا زیر سوال می برن .
فقط عوام الناس هستند که این مرد را تا عرش الهی بالا می برن .
این فرد قابل قیاس با عرفای شیعه نظیر اقای حسن زاده آملی و امام خمینی و علامه طباطبایی نیست . لطفا خلط مطلب نکنید و کمی تاریخ بخوانید تا کمتر به میلانی حمله ور بشین .
خجالت داره تا از تاریخ اگاهی ندارین اینطور غلو می کنیناگه تاریخ نبود ، اثار هیتلر رو که می دیدید اعم از نوشته ها و نقاشی اون رو روحی لطیف می پنداشتید و حاضر بودید به کسانی که به هیتلر توهین می کنند حمله ور بشین .
کلیه افرادی که میلانی رو تخطئه می کنید ، بی اطلاعی شما از تاریخ زندگی این جلا الدین بلخی هویداست.
زندگینامه ی این فرد مولانای شما رو بخونید …..۱۳۹۷/۱/۱۴ در ۰۸:۴۱
لطفا درباره شاعر عشق که کل دنیا میشناسش نظر ندید. استاد دانشگاه فردوسی :)) خنده دار نیست؟ کی رو با کی مقایسه می کنی برادر؟
خود علمای شیعی که میگید از دلبستگان حضرت مولانا بودن. دارید از شصت هزار بیت صحبت می کنید هااا. از دوتا قصیده یا غزل حرف نمیزنیم. لطفا اطلاعات ندارید اظهار فضل نکنید.۱۳۹۹/۴/۰۶ در ۱۰:۳۵
ما «عرفانها» نداریم، عرفان داریم… از هر راهی که به او برسی، فرقی نمی کند؛ همه شاخه های ی رو ند و ما، همه ماهیان یک دریاییم… در امواج رحمت الوهیت با جلوه های ذات اقدس حق غوطه وریم و به یک سرچشمه می رویم… علامه طباطبایی و علامه آملی هم بسیار والا و محترمند و عمری در این راه کوشیده اند؛ این که آقای میلانی باعرفان و رهروان مشکل دارند عجیب نیست؛ آنچه مایه ی تعجب است این است که ایشان از سایر معممین پا را فراتر گذاشته اند و حتی به علامه طباطبایی و علامه حسن زاده آملی تاخته اند! / بهرحال، افراد در دیدگاه ها و انتخابهای خود آزادند… راه است و چاه و دیده ی بینا و آفتاب…
۱۳۹۶/۱۱/۱۰ در ۱۴:۵۶
به نظرم در حال حاضر شخصیتی بالاتر از حضرت امام خمینی و شهید مطهری نداریم بنده دانشجو ی پسر شهید مطهری بودم و اتفاقا ایشون سر کلاس ها به شدت از حضرت مولانا و حافظ دفاع میکردن و حتی به ما میگفتن کتاب پدرم درمورد حضرت مولانا رو مطالعه کنید و اینکه هیچ مخالفتی با حضرت مولانا نداشتن به قول از پدرشون . دوست عزیزی که اومدی و به راحتی دم از شاهد بازی سعدی و شاعران دیگه میزنی لطفا اطلاعات ادبیاتی ت رو بالا ببر در گذشته اشعار در وصف عشق زن گفته نمیشده چون خلاف ادبیات بوده اصلا اونموقع زنی دیده نمیشده که بدونن زن چه شکلی هست ؟ مثل الان نبوده که هر جا یه زن ببینی مخصوصا بعد از ورود اسلام بخاطر قوانین اسلامی زنان و مردان به طور کامل از هم تفکیک بودن زنها در پشت پرده ها ی ضخیم نگه داری میشدن و اصلا ظاهر شون معلوم نبوده بخاطر همین اکثرا مردان آن زمان حتی پادشاه های معروف مثله شاه عباس و محمود غزنوی و حتی تا این اواخر یعنی قاجار این رسم و رسوم ها بوده همین فتحعلی شاه که میگن هزار تا زن داشته همجنس باز هم بوده با غلامان پسر رابطه داشته اینو تاریخ میگه و شاعران دربارش . خلاصه اینکه حتی دکتر شمیسا هم در کتابش میگه ما نمیتونیم سعدی و حافظ و بقیه رو به شون این اتهام رو بزنیم ممکنه در شعر هاشون برای زیبایی های ادبی این الفاظ بکار گرفته شده باشه در ضمن ما هنوز نتونستیم اتهام سعید طوسی رو روشن کنیم چه برسه به افراد چند صد سال پیش . سعید طوسی هم یه عده میگن این اتهام رو واقعا انجام داده و یه عده میگن نه البته من خودم به شخصه اصلا دوست ندارم بشینم اتهام های بقیه و بررسی کنم چون ممکنه واقعا همچین چیزی نبوده باشه و به گناه تهمت مرتکب شم حضرت سعدی هم در کتاب بوستان شاهد بازی رو منع کرده ممکنه فقط بخاطر زیبایی های ادبی رایج در زمانشون اینطور اشعار رو سروده باشن که باز هم به نقل از دکتر شمیسا گفتم مثلا دوست دختر دوست پسر های الان با اینکه یه مسئله غیر مجاز ه ولی میبینیم متاسفانه چقدر عادی شده لطفا زمان رو در نظر بگیرید حضرت مولانا هم اشعار زیبایی در وصف خداوند و حضرت علی دارند من صحبت های آقای میلانی رو به هیچ وجه قبول ندارم ایشون حتی علامه طباطبایی و حسن زاده آملی رو هم زیر سوال برده که عقایدشون اشتباههههههه !!!! به نظرم ایشون بیشتر از مغالطه استفاده کرده و همچنین اینکه باید به عرض برسونم ایشون به مراحل تصوف مثل توحید و فقر و فنا و غیره توجه نکرده وهمچنین حال و وصف صوفیان رو به کلی ذکر نکرده من خود آقای میلانی رو بیسواد میدونم و براش متاسفم بعضی افراد برای برجسته شدن کارهاشون به چه کارهایی که متوسل نمیشن لطفا آگاه باشید
۱۳۹۶/۱۱/۱۴ در ۱۸:۲۴
نزدیک به نیم قرن است که به بزرگان این سرزمین توهین می کنید. اصلا با این اندیشه مسموم این سرزمین احتیاج به دشمن ندارد. هر ملتی که گذشته اش را تخریب کند سزاور توهین جهانی ست. شما به دنبال چه هستید؟دردتان چیست؟مشکل شما با شیخ رومی بزرگ نیست. شما از اندیشه او می هراسید. شما نگران متصوفه استید. مولانا را با هیتلر مقایسه می کنید. آخر شما ایرانی استید در همین سرزمین آلمان یک آلمانی به هیتلر توهین نمی کند. اما ما به سرعت در هر مقوله ای شهوت جنسی را وارد می سازیم و می گوییم که طرف مشکل دارد. این شمایید که مشکل دارید شمس دختر مولانا را به همسری گرفت. دیگر بس کنید. به جای تخریب تاریخ اندکی به مشکلات اقتصادی فکر کنید. بایک بارش برف مملکت تعطیل می شود. شما به دنبال سرابید. و می خواهید تنفر را درین سرزمین نهادینه سازید. ای دوستان گرامی مولانا یک مردی بود که اساس عرفان را در اسلام رنگی نو زد. ایشان دیگر تکرار نمی شوند. حال شما حلقتان را با اراجیفی ساختگی پاره کنید. او دیگر تکرار نخواهد شد. به امید دادار بی همتا و سربلندی ایران اسلامی.
۱۳۹۶/۱۱/۱۵ در ۱۴:۲۴
اول مثنوی بخوانید بعد برسر اعتقاد به خلافت یا امامت بحث کنید . در مثنوی داستان ان سه نفر که زبان مختلفی داشتند ولی خواسته انها یک چیز بود را بخوانید سپس تشتط آراء درست کنید . برخی فقها به فرموده امام خمینی رحمت الله علیه خود سر منشا انحراف هستند و قصدشان از مطرح کردن برخی مباحث فقط ایجاد شبهه است . اینقدر مسیله امامت و خلافت در آن دوره کم ارزش و ابتدایی بوده که شمس و مولوی از آن فارغ بودند . اصل مباحث مولوی و شمس پیرامون ذات احدیت و مبانی عقلی است . از همه اینها گذشته خدایی که مولوی ترسیم میکند از خدای روایی که فقها در عصر حاضر توصیف میکنند هم بزرگتر است و هم زیباتر و مهربانتر. قطعا تسلیم در برابر خدای مولوی شیرینتر از تسلیم در برابر خدای نژاد پرست امروزی است . ما با اشخاص و فرقه ها و سلیقه ها کاری نداریم . اصل خود خدای رحمان است و بس برای پرستش هم کتاب قرآن است و بس .زمانی میتوانیم عرفا و علمای اعصار گذشته را منحرف بنامیم که بر خلاف کتاب الله و فرمایشات رسول الله و مبانی عقلی و علمی نظری داشته باشند. خواهش مندم زود به قطعیت نرسید این موضوع تحقیق بسیار میطلبد . ممنونم
۱۴۰۰/۱۲/۰۹ در ۰۱:۱۵
سعید… پس رسیدی ب حسبنا کتاب الله عمر
خب ما ثقلین ارزشمند رو.ب حرف دیگران نمیفروشیم
۱۳۹۶/۱۱/۱۶ در ۱۹:۵۴
افرادی از این قبیل به قول حضرت شمس راهزنان دین محمد اند. حیف شمس و مولانا نیست که این بی خردان نظر بدهند.
۱۳۹۶/۱۱/۲۰ در ۲۲:۱۲
کاش حداقل قبل از اینکه این مصاحبه رو بکنید یک بار کتب مربوط به عرفان رو می خوندید.. کاش به جای اینکه مردم و از آتیش و جهنم بترسونیم یا وعده بهشت و حوری و موری بدیم بهشون یاد می دادیم خدا رو فقط برای خودش بپرستیم.. عرفان اینو می گه ای عالم علم کلام..
۱۳۹۶/۱۱/۲۲ در ۱۱:۰۴
تا کور شود چشم حسودان به لطف حضرت مولانا
شما فقط عرب بپرستید و قهرمانان ملی ما رو نابود کنین ولی باید از روی جنازه ما رد بشین
۱۳۹۶/۱۱/۲۴ در ۱۸:۱۲
تورا چه به این حرفا حاجی تو چطور جرآت میکنی در مورد شمس و مولانا چنین سخیفانه انتقاد کنی . تو کل تاریخت یه نفر ثالثی بیار که مثل شمس و مولانا باشه بعد بیا نظر بده
۱۳۹۶/۱۱/۲۷ در ۲۲:۴۶
به نظر من تمام مباحث زر مورد عرفان و مولانا و شمس همش گمراه كردم و گيج كردن مردان و زنان آكادميك ديده هست وبس
افرادي كه كلاسهاي عرفان شركت كردن اكثرا مشكل دارن طلاق خيانت و افسردگي در همه شان شديدا ديده ميشه
دوستاني هم كه دم إز عرفان و مولانا ميزنن كلاهشان رو قاضي كنند ميبينن۱۳۹۷/۵/۲۹ در ۱۸:۰۱
گر پدر تو فاضل، از فضل پدر تو را چه حاصل
ما ایرانی ها بدفرهنگیم چه ربطی داره که اسلام بده۱۳۹۷/۱۰/۱۱ در ۱۴:۳۸
من میگم طلاق زیاد شده . پس بخاطر وضع اقتصادی محصول دست عرفان ندیده های متشرع نیست بخاطر اهل عرفان بدون پست و مقامه ! آها ! ( ضمنا دوستان خواننده شرع با دین فرق داره، اشتباه نشه ! )
۱۳۹۶/۱۱/۲۷ در ۲۲:۵۴
كلاه خود رأي قاضي كنيد ببينيد خودتون و دوستاتون كه گير عرفان افتاده ايد ببينيد كجاست زندگيتون
همه چيزتان تضاد شده، به اصطلاح خودتون عاشق فلان نفر بغير همسرتون شده أيد و در مسير خيانت هستيد
روح مطالب مولانا و امثالهم كه در عرفان بوده اند گيج كردن و شعبده بازي بوده نه آگاهي و آخر گيج كردن انسانهاي آكادميك ديده راهي بجز خيانت و پستو رفتن و …. نيست۱۳۹۶/۱۱/۲۸ در ۲۲:۴۸
حداقل پنج و شش نفري إز دوستان فاميل و حتي خانم م كه تو عرفان گير كردن تقريبا در ۱۴،۱۵ سالگي حرفه اَي نماز خون و معتقد بودن الان كشف حجاب پيش مستر خودشون، دست ميدن و خيلي ريلكس و اونايي هم كه زنهاي جوان و خوشكل هستن عاشق و هم عصر استاد و مستر شدن و خيانت شديد و خيلي هم عادت كردن و چيز طبيعي هست مسائل في مابين شان.
با دو سه تا بچه گير كردن افسرده بلاتكليف و تضاد با خانواده پدري و آموزه هاي دوران دبيرستان و دانشگاهي مثل اينكه هيپنوتيزم شدن.بعد اينكه اين مطالب من رو خوندن خودشون و خداي خودشان بغير حرف هاي مسترهاي شعبده بازشون و كلاه خودشان رو قاضي كنن ببينن زندگي شان محا بود الان كجاست۱۳۹۶/۱۱/۲۹ در ۱۷:۳۷
بعدی چیه حافظ سعدی شهریار احتمال میدم ازون بچه ها هستن که کلاس چهارمن چندتا متن احمقانه تو چنتا سایت احمقانه پیدا میکنن اشتراک گذاری میکنن
۱۳۹۶/۱۱/۲۹ در ۲۱:۳۱
مشكل ما ايرانيان اين است كه وحى بر يك شخص فارس زبان نيامده، وهميشه در رقابت با اعراب هستيم، و از طرفى به شعر و عالم خيال و هپروت كه نتيجه سنت قديمى بافور و افيون كشيدن است علاقه مفرطى داريم كه نتيجه اش زايش افرادى تنبل و فلسفه باف در لباس عالم و زاهد هستش ايا تا به حال از خود پرسيديد ، چرا نهج البلاغه با ان همه منابع از حكومت دارى و توصيه هاى قوى براى زندگى شخصي و اجتماعى اينقدر كنار گذاشته شده ودر عوض ديوانهاى شعرا بازارشون تو ايران گرمه؟ جوابش جز حقيقت گريزى ما ايرانيان و پناه بردن به عالم خيال چيز ديگه اى نيستش، از دين كم اورديم به فلسفه رجوع كرديم
۱۳۹۶/۱۱/۲۹ در ۲۱:۵۵
جالب اينكه بعضي از اين دوستان انچنان مولوى دو اتشه هستند، كه اينگار همين امروز از سر سفره ديزى اقاى شمس و مولوى برگشته اند، اين دوستان فكر مى كنند كه ديگران قدرت استنباط اين به اصطلاح عرفا را ندارند و از قضا خودشون تونستند كه درك كنند. هنر پيامبر اسلام اين بود كه خدا رو در عرض چند سال با زبان ساده به خلق ال.. بفهمونه ( هنر يعنى اين) و اما اين مولويها چه كردند، پيچوندن خدا ،چرا؟ براى اينكه تافته جدا از بافته هستند وبه سر الأسرار رسيدن يعنى چه؟ يعنى من فهميدم ، ولى هنوز شما به مرحله من نرسيدى ( همون نوچه جمع كنى البته از نوع فلسفى، همون صفت قدرت طلبى معروف ما ايرانيان)، لا مذهبا ببينيد با دين اسلام چه كرديد. اسلام يك دين مرز بندى شده است، برأى همين قابل فهمه، فلسفه يعنى هرچه به خيالت راست اومد بگو ، يعنى قاراش ميريش يعنى هاردامبيل يعنى اقا منم هستم، يعنى اشوب، يعنى بحث بر جزييات.
نقدو ول كرده ، نسيه رو چسبيده
۱۳۹۹/۱۲/۱۰ در ۰۹:۵۹
اتفاقا»اون کسی که خیلی پرمدعاست ومثل اینکه وحی الهی بهش نازل شده و انگار داره بازگویی میکنه توهستی،غرض کلام شما کوچک شمردن معرفت حضرت مولاناست به پروردگار…البته سطح فکر و نوع بیان ادعای شما به حدی بی مقدار و مزخرفه که حتی اگه کسی بدون هیچ شناختی از مولانا کلام واشعارش رو بااراجیف شماقضاوت کنه به یقین شمارو شماتت خواهدکرد.
بیچاره چه کسی همانند مولانا تااین حد نسبت به شناخت،معرفت وتوصیف پیغمبر(ص)وامیرالمومنین(ع)و کلام ایشان پرداخته و اشعارپرمحتوی سروده.
درضمن در زیبایی و رسابودن کلام امیرالمومنین علی(ع)درنهج البلاغه هیچ شکی نیست،ولیکن من اطمینان دارم که جنابعالی بااین همه ادعا نه تنها این کلام رو درک نکردی که توانایی انجام ذره ای عمل رو بهش نخواهی داشت.به قول خود مولانا:
درنیابد حال پخته هیچ خام/پس سخن کوتاه بایدوسلام…
۱۳۹۶/۱۱/۲۹ در ۲۲:۲۱
بى خود نيست همه از دين گريزونند، نگو كه چه سمى بنام فلسفه وارد دين شده، مى خواهيم همه چيني رو با فلسفه توجيه كنيم.
بزار يه چيزيرو كه خيلى وقته يادمون رفته رو متذكر شم
لقب انسان ، عبد اللاه هست ، عبد يعنى بنده و اللاه يعنى خدا،
بنده يعنى غلام يعنى در بند، يعنى بندگى، يعنى گوش كن، يعنى اقا بالا سر دارى ، اون بالاسرى خداست، يعنى اون خلقت كرده ، اون به تو قراره دستور بده، يعنى گوش نكنى اخراج ( كه شديم اونم با سقوط ازاد به سمت كره زمين)، يعنى مجازات، حالا بعضيا اومدن برأى هر چيزى تو اين دنيا يه توجيه مى اورند وبه اصطلاح خودشون جواب همه چيزارو پيش خودشون دارند، نه داداش من اين خيالا نيست، ما همون بنده ها ى در بند هستيم۱۴۰۰/۶/۲۷ در ۱۳:۳۵
تفکر جبری!!!!!!
لطفا قصه شیر و نخجیران از مثنوی که برگرفته از کتاب کلیله و دمنه هست رو بخونید
بعد انقدر جبری فکر کنید
اتفاقا عرفا معتقد بودن انسان آزاد و زیبا است و میتونه تمام کائنات رو در وجودش حس کنه و خداوند رو در خودش پیدا کنه
صبر کن تو که قرآن رو ظاهری خوندی
مگه تو ظاهر نگفته روح خودرا در انسان دمیدیم؟؟
پس هر انسانی بخشی از وجود خدارا در خود دارد و باید آنرا بیابد
همه ما از عشق و نوریم و باید با هم با محبت باشیم
مگه خود خدا تو قرآن نمیگه به برادر مومن خود تهمت نزنید و در زندگی او تجسس نکنید؟
مگه در انتها به پیامبر نمیگه کافران به دین خود و ما به دین خود؟
این افراد فقط اون آیه از قرآن رو خوندن که میگه ۴ تا زن بگیرید
بقیش رو چشم حریص و دنیا طلبشون ندیده
درحالیکه خود مولانا در شعری به تنفر از این قضیه اشاره می کنه:
ماننده آن مردی کز حرص دو زن دارد!
۱۳۹۶/۱۲/۰۱ در ۱۳:۰۷
بسم الله الرحمن الرحیم
ببینید عزیزان من از ویژگی های آخرالزمان همین فتنه های غامض آن است…. مشکلی نیست… برای روشن شدن قضیه حقانیت و یا بطلان راه علامه طباطبایی (ره) و آیت الله قاضی (ره) باید سیره، روش، منش، حقیقت، طریقت و شریعت ایشان را در احوال ایشان جست… اگر ذره ای گفته های ایشان با قرأن و احادیث معتبر مخالف بود حرف شما درست ولی نباید نسنجیده بر این بزرگواران بر چسب زد… خیلی از مسائل در هستی وجود دارد که برای درک آن باید با صاحبان این روش ها مصاحبه کرد و مجالست کرد… مباحثه کرد…. در نهایت باید به قرأن تمسک جست و پای بر جای پای معصومین(ع) گذاشت و در علوم تابع شیعیان واقعی و اولیاؤ راستین ایشان شد…. در این صورت عرفان همان معرفت ناب محمدی است که انسان را به خلافت الهی می رساند…. التماس دعا…. Instagram: hes66313۱۳۹۶/۱۲/۰۵ در ۱۹:۲۸
به نظر من شخصی منحرف تر از شیخ حسن میلانی در جهان نداریم خجالت بکش آقای میلانی با این افکار خراب و منحرفت حالا یعنی اومدی گفتی شخصی منحرف تر از مولانا نداریم مولوی زندگی منو عوض کرد کاری کرد که من عاشق خدا شوم خداوندا این مرد نادان ( آقای میلانی) را ببخش آقای میلانی چطور به خودت اجازه دادی که به مولانا که انسان پاک، صادق، خردمند، داناو… تهمت بزنی بهت سفارش میکنم یکی از کتاب های مولانا را بخونی تا شاید کمی دانا شوی. تو بخاطر اینکه مقام خودت رو بالا ببری به مولانا تهمت زدی شاید در این دنیا بتونی به مقام برسی اما بخاطر این کارت مقام تو پیش خدا وند بخشنده بسیار کم است ای کسانی که فکر می کنیدافکار آقای میلانی درست است بسیار اشتباه است.
۱۳۹۶/۱۲/۰۵ در ۲۰:۰۰
واقعا متاسفم برای این عده روحانی افراطی و اهل قضاوت. شما خودتون رو در جایگاهی میبینید که درمورد همچین افرادی نطق سرایی کنی!فقط اراجیف و تهمت هایی ک هیچ کدام درمورد این دو بزرگوار صدق نمیکنه. به شما توصیه میکنم حداقل برای یه مقدار اشنایی محدودم که شده کتاب ملت عشق الیف شاکاف رو یه مطالعه ای داشته باشید که بشه گفت حداقل به اندازه ی یک کتاب به دردبخور دراین زمینه مطالعه داشتیدو اظهار نظر فرمودید. فقط میشه تاسف خورد همین..
۱۳۹۶/۱۲/۰۸ در ۱۸:۴۰
بزرگش نخوانند اهل خرد. که نام بزرگان به زشتی برد
شما خود منحرف هستید که دیگران را منحرف می دانید۱۳۹۶/۱۲/۱۳ در ۰۰:۰۲
سلام .چیزی که من از رفتار اقای میلانی وهم کلاهی های ایشان فهمیدم اینه که هر کس در نزد اکثریت مردم مورد قبول وتقدیر باشه باید خرابش کرد
۱۳۹۶/۱۲/۱۴ در ۲۰:۵۸
سلام من نمیتونم به طورقطعی ازیکی دفاع کنم فقط خدا میدونه حق باکیه
بچسبید به زندگیتون شاکر خدا باشید زحمت بکشید به۱۳۹۶/۱۲/۲۸ در ۱۱:۵۷
برادر یعنی دست از حقیقت برداریم به دنبال نان باشیم؟ اینجوری که عمر رو تلف کردیم…
۱۳۹۶/۱۲/۲۷ در ۲۱:۱۴
ولي خوف و رجا اولين مراحل سير عرفان است. در مرحله توكل انسان مانند ابراهيم ميشود و بالاتر از توكل ,در مرحله رضا همچون اولين مهاجر و انصار انسان به فناي كامل ميرسد . در فناي كامل انسان مرتكب اشتباه نميشود . بلكه دست او دست خداست و هر آنچه ميكند , از طرف الله است . مانند خضر .
۱۳۹۶/۱۲/۲۸ در ۰۸:۲۰
به قول حضرت حافظ:
ای مگس حضرت سیمرغ نه جولانگه توست/عرض خود میبری و زحمت ما میداری
۱۳۹۶/۱۲/۲۸ در ۱۴:۴۱
اونجا که میگه همه ما از ذات خدا نیستیم جالبه واسم. برادر من اگه همه ما از ذات خدا نیستیم پس شما داری میگی خدا محدوده…این که شد تناقض؟ یه حرفی نزن که یه آدم عادی هم مثه من بتونه دستت بندازه…
۱۳۹۷/۱/۰۸ در ۲۱:۵۴
سلام.آقا خجالت داره شما انگشت کوچیک حضرت آیت الله طباطبایی هم نیستیحالا کار به جایی رسیده که به اساتید بزرگوار چون علامه تهمت و توهین میکنید؟این است آداب شما؟؟؟؟؟ وای بر شما …..انسان هر چه میکشد از جهل و نادانی میکشد…
۱۳۹۷/۱/۰۸ در ۲۱:۵۶
ضمنا اگر تفسیر آیات کلام الله مجید را از مولانا بگیریم ؟؟آیا چیزی باقی می ماند؟ مثنوی معنوی که تفسیر قرآن است….
۱۳۹۷/۱/۰۹ در ۱۲:۱۶
اکثر کامنتهای دوستان رو خوندم و اگه جای مدیریت سایت مباحثات بودم استعفای خودم رو مینوشتم و میرفتم شاید درس عبرتی باشم برای دست اندرکاران کشورم!!! اینهمه نفرت از روحانیت ؟؟ چیکار کردین بندگان خدا تو این چهل سال که اینطور از چشم همه افتادین ؟
۱۳۹۸/۶/۰۹ در ۱۵:۴۳
داداش چرا بی ربط می نویسی … مثل اینکه اصلا نه موضوع رو دیدی نه کامنت ها رو… خواستی بپرونی یه چیزی… مسئله اعتقاد به عرفان و فلسفه و نقد آنهاست… بنظرم شیخ میلانی بی سوادی اش شاهکار است در حوزه… هرجور آدمی هست. طباطبایی و حسن زاده افتخارند این سبک مغز هم شاهکار تحجر
۱۳۹۷/۱/۱۷ در ۰۷:۰۷
اگر مردم خدا را آنطور که مولانا معرفی می کنه بشناسند
حرفای صد من یک غاز این ها رو خاک میکنن۱۳۹۷/۱/۱۷ در ۰۷:۱۶
حیف می آید مرا این دین پاک در میان جاهلان گردد هلاک
کسانی که شرح مثنوی و اشعار مولانا را می خونن واقعن حاضر نیستند در محضر خدا گنا هی انجام بدن و همیشه خدا را ناظر و حاضر می بینن
و دیگه نیازی به این کنترلها و نصیحت ها نیس
کاش همه مردم اینو میدونستن۱۳۹۷/۱/۱۷ در ۰۷:۲۱
آنجا که عقاب پر بریزد از پشه لاغری چه خیزد
حضرت مولانای عزیز و بزرگوار به روح بزرگ خودت این توهین را ببخش۱۳۹۷/۱/۱۸ در ۰۲:۱۲
هرکسی لیاقت حب مولا علی رو نداره …
تاریخ رو بدون غرض ورزی خوندم از شیعه و سنی از قبل از اسلام …. که شاید علی ع رو من به دین پدرانم برتر میدونم ولی جوری شد که صدبار محکم تر از قبل شدم
اینا رو گفتم که بگم الحق مع العلی…
اگه کسی حب علی ع رو نداره لیاقتش رو نداره ولو اینکه ۱۰۰ هزار بیت شعر زیبا و هنرمندانه داشته باشه
ملاک اهل بیت هست۱۳۹۷/۱/۲۵ در ۰۱:۰۲
تو لياقت داري فقط بين ۷ ميليارد آدم كره زمين
توهم خود برتر بيني!
اين طرز تفكر حالت پيشرفته تر تفكر هيتلر بود كه فكر مي كرد بين همه انسان هاي كره زمين فقط اون و نژاد خودش از همه برتر هست۱۳۹۷/۱۰/۱۱ در ۱۴:۴۵
خب برو ببین تو بیشتر حب علی رو داری یا مولوی، که به قول پروفسور شفیعی کدکنی: هیچ کس در تاریخ شعر زیباتر از او درباره مولی سخن نگفته، اونهم برعکس دیگران که محدود بوده اکثر اشعارشون به زلف و لب و غیره معشوقی چون مولی علی ! محبت بدون معرفت شما مریم خانم انشا الله یه روز دستگیر شما بشه البته فکر میکنم با رفع بغض و کینه نسبت به اهل ولایت مولی ، خیلی زودتر این اتفاق بیفته. البته ملاک خداست چون ملاک خود اهل بیت هم خدا بوده و اونهام خدا رو نشون دادند نه خود رو؛ میونه ی راه نمونید لطفا
۱۳۹۷/۱۲/۰۴ در ۲۰:۲۲
تا جای کسی نبودید قضاوت نکنید.
«…الله اعلم بمن یهتدی…»
مگر با خواندن تاریخ می شود حقایق امور را فهمید؟
الله اعلم بحقایق الامور۱۴۰۰/۱۱/۲۶ در ۰۴:۲۷
مولانا حضرت علی رو نفی نکرده و میگه: از علی آموز اخلاص عمل شیر حق را دان منزه از دغل
۱۳۹۷/۱/۱۸ در ۰۸:۰۱
منصور حلاج رو دیگه چرا منحرف میدونی!؟ امام حسین و امام علی هم کلی مخالف داشتن. وقتی گفتن علی (ع) تو مسجد در حال سجده شمشیر خورده ، عده ای بسیار گفتن علی مگر نماز هم میخوند!!!!تا بوده همیشه ازاین چیزها بوده.
۱۳۹۷/۱/۱۸ در ۲۳:۴۹
به اونایی که اراجیف میگن باید بگم ای سبک مغزها حضرت مولانا اول اخوند بوده اونم اخوندی که همه اخوندا برای پابوسیشو نوکریش از سراسر دنیا میرفتن پیشش….انچه میگویم بقدر فهم توست مردم اندر حسرت فهم درست
۱۳۹۷/۱/۲۲ در ۱۰:۱۲
با سلام
شرمم شد این متن رو خوندم.درباره مولانا و شمس باید عاشق دل بریده از این دنیا باشی تا درک کنی.کی از کی انتقاد میکنه فلاسفش موندن این طریق رو بعد اقایون همین سر سری میان درمورد چیزی که هنوز یه پلشم موندن حرف میزنن۱۳۹۷/۱/۲۲ در ۱۱:۱۱
اما توصیه وی به اهل استدلال این است که اگر استدلال آنها با شهود اهل دل مخالف بود باید شناخت شهودی را بپذیرند.
چشم اگر داری تو کورانه میا ورنداری چشم، دست آور عصا
آن عصای حَزم و استدلال را چون نداری دید، میکن پیشوا
ور عصای حزم و استدلال نیست بی عصاکش بر سر هر ره مایست
گام از آن سان نه، که نابینا نهد تا که پا از چاه و از سگ، وارهد
لرز لرزان و به ترس و احتیاط مینهد پا تا نیفتد در خُباط۱۳۹۷/۱/۲۴ در ۲۲:۱۸
متن رو که خواندم یاد فرمایش حضرت آیت الله العظمی آقا سید علی آقا قاضی افتادم که خطاب به آسید هاشم حداد فرمودند که کمر رسول الله رو همین به ظاهر علمای بی فکر شکستن .
۱۳۹۹/۳/۰۸ در ۱۱:۳۶
سلام علیکم به قول مرحوم حاج اسماعیل دولابی ره امثال این به ظاهر روحانی ها پوست خورند با مغز بیگانه اند ….
زیباترین و پرمغز ترین مدح حضرت امیر ع را جناب مولانا سروده اند ….حالا امثال این ها انصاف و عقل را کنار گذاشته و از خوارج پیروی میکنند..
جناب مولانا اعلی الله مقامه الشریف شیعه حقیقی حضرت علی ابن ابی طالب علیه السلام هستند و امثال این آقا دقیقا مثل خوارج تا جایی شیعه هستند که برای خودشون قابل فهم باشه یعنی پیرو فهم خودشون هستند و ولایت ندارند…
جناب شیخ نخودکی اصفهانی طاب ثراه در کتاب نشان از بی نشانها وقتی در مقام بیان شعری از جناب مولوی ره است میفرمایند : سلطان طریقت مفتی شریعت و صاحب حقیقت مولوی رومی قدس الله و سره العزیز….آن بزرگ اینچنین از جناب مولوی یاد میکند …از کوزه همان برون ترابد که دروست…و کلام خود را به پایان میبرم با بیتی از مولانای جان که خود پاسخ به هرزه اندیشان مدعی را داده اند:
مه فشاند نور و سگ عو عو کند
هر کسی بر طینت خود می تندهو یا علی مدد
کمترین عبد محمد
۱۳۹۷/۱/۲۵ در ۱۷:۲۴
نظر هركسي نسبت به حضرت مولانا و شمس متفاوت است….
اما نميشود كه هركسي كه ذهن پرواز طلبانه داشت رو تمسخر كنيم و بگوييم خلاف شرع است…
خيلي از تفاسير ما در رابطه با تمام رفتار ها اشتباه بوده و هست….
من جمله اينكه همه ما به مرور زمان و ناخوداگاه هنگامي كه وسيله اي بي محافظ رها شده است مي گوييم (…)را سپرده اي به امان خدا؟
و عين در حالي است خدا را نا خواسته و شايد خواسته مظهر بي اعتمادي قرار دادي…
ولي ايا كسي دقت در گفتار اين حرف دارد؟
خيلي از تفاسير گفته شده در مورد حضرت مولانا و شخص شمس از برداشت هاي غلط ما است ،بي احترامي به كسي نباشد خودم را ميگويم….
تفاسير اشتباهي كه راه قضاوت ها ،بي عدالتي ها و تمام اختلافات و درگيري ها را به زندگيمان باز كرده اند….
بياييد كمي روشن فكر تر ….منطقي تر…وگاهي از نگاه مولانا به خدا و يا شمس به خدا يا نگاه هر دوي اين ها به هم به افكار فكر كنيم …
به زندگي…
و به تمام راه هاي عرفانيت…
و به خدا…
شايد كمي زندگي شيرين شد
و باز هم شايد.۱۳۹۷/۱/۳۰ در ۱۹:۰۰
بابا جان نه میشود به راحتی مولانا و حافظ و خیام و امثالهم را رد کرد نه به سادگی تایید.همین قد میدونم که باید دل را پاک کرد وگرنه نه اشعار مولانا،نه اشعار حافظ و خیام،بلکه خود قرآن هم میتونه از آیاتش گمراهی و ضلالت برداشت بشه،همچنان که دیدید داعش با خواندن و تدبر در همین قرآن چه ها کرد؟،خوارج را هم که دیدید با خواندن و استناد به آیه همین قرآن(لا حکم الا لله) در مقابل علی ایستادند و چه ها کرد . با خواندن همین قرآن هم میشود بشوی بهترین خلق خدا.پس متن قرآن که یکیست،پدید آورنده اش هم که یکیست، این آقا ی داعشی آن را می خواند و پس از تدبر و تعمق فراوان به این نتیجه میرسد که قرآن گفته این کارها را بکن،بکش و بسوزان و تجاوز کن و ویران کن،برایش میشود منبع و مظهر و وسیله خریت و جنایت،آن آقا هم همین قرآن را میخواند و در آن تدبر و تعمق میکند به این نتیجه میرسد که قرآن گفته کارهایی را بکند که بشود چنان بنده ای برای خدا به نام محمد مصطفی .لذا بنده کم مطالعه کم دانش به اندازه فهم خودم برداشتم این است که سر این اسمها و رسمها دعوا کردن عملا چیزی را برای ما حل نمیکند ،به قول معروف که میگن اونی که نماز خونه، قبله اش راسته. یه آیه قرآن هم خیلی زیبا و شسته رفته تکلیف را معلوم کرده و خیلی نیاز به دعوا نیست . می فرماید:مَن یَتق الله یجعل له فُرقانا(یعنی هر کس در زندگیش تقوای خدا را داشته باشه(یعنی حواسش به خدا باشه و حواسش باشه که خدا هم حواسش بهش هست) درست و غلط را تشخیص میده(فرقان یعنی وسیله فرق گذاشتن گذاشتن(تشخیص دادن).فی امان الله
۱۳۹۷/۲/۰۳ در ۲۳:۲۵
ای وای
چرا انقدر تخریب؟چرا شخصیتی منحرف تر از شمس و مولانا نداریم؟
انقدر باید سواد داشته باشید که ابتدا به منابع موجود درمورد این اشخاص رجوع کنید و سپس مقاله ای با این عنوان در مورد این اشخاص بنویسید.
هیچ شما و هیچ آقای روحانی که اسمشان را هم نمیدانم نگاهی به خط سوم انداخته اند؟
هیچ شما و هیچ آقای روحانی که اسمشان را هم نمیدانم نگاهی به آثار مولانا انداخته اید؟
امام صادق فرموده اند برادر من انست که عیب مرا به من بگوید یعنی اگر نسبت به من شکی هم داری بیا و بپرس تا رفع شه و تبدیل به شرک نشه.
به این راحتی آمده اید و شمس و مولانا را زیر ذره بین اشخاصی که هیچ نه از تشیع نه از تصوف نه از تسنن نه از هیچ چیز دیگری اندکی مطالعه ندارند و حتی ما هایی که قران را هم اشتباه به مغزمان خورانده اند میبرید؟
نخیر جناب شمس بی سواد نبود این شما هستید که بی سواد هستید
از فلسفه ی سخنان کودکی های شمس هم به تنگ می آیید اگر چیزی بفهمید که یقینا نمیفهمید
کتاب هایی که قبل از قران امدند همگی تحریف شدند و شما حتی نمیتوانید ببینید که یمشود کسی آثار مولانا را هم به نفع خود تحریف کند.
چه بسیار انسان هایی که از همین دست نوشته ها گمراه شدند و چه دست انسان هایی که با سخنان و اشعار بزرگانی چون شمس و مولانا سرشار از عشق شده اند،عشق الهی
بدانید و آگاه باشید که از ما روزی سوال خواهد شد که به چه حق فلانی را قضاوت کردید؟
ما که از حضرت صادق و امامان شنیده ایم که نباید کسی را ندانسته قضاوت نکنیم
پس نکنیم که انقدر مردمان از خداوند سادیسمی که ساخته ایم فرار نکند
به همان خداوندی میسپارمتان که کلامش حق و خود نیز حق است.۱۳۹۷/۲/۱۰ در ۱۹:۳۶
به قول خود مولانای جان؛
هرکسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
بنده متاسفم از حضور چنین عالمانی در جامعه
که از دین و عرفان، تنها به پوسته و ظاهر آن پیوستهاند و از حقیقت آن غافلاند.
مولانا شخصیتی بس عظیم و شریف است که هیچکس را یارای شناختنش نیست. حتی شما علمای بهظاهر متدین۱۳۹۷/۲/۱۱ در ۰۲:۳۱
خود خدا هم می گه شما قسمتی از من هستید
نشنیدی می گه روح خودم رو در انسان دمیدم.
بعد میای می گی مولانا گفته من خدا هستم و مشرکه!!!!؟
شما نتونستی درک کنی چرا اصلا حرف می زنی؟!
چرا ما اشرف مخلوقاتیم؟
چون ما قسمتی از خداییم.
هدف از وجود این جسم رسیدن به هدفه خودمونه یعنی قسمتی از خدا .
خود واقعی یعنی روحت رو شناختی غیر از این می شه که خدا رو شناختی؟!!
خدا در ایه ۸۲ سوره یس چه عظمتی داده به انسان.
به غیر از اینه که می دونه چه قدرتی به انسان داده ؟!
قدرتی بالاتر از روح خداوند که در وجودمون هست می شناسی؟
مولانا واسه همین اشاره داره که خداست چون قسمتی از خدا در همه ما وجود داره.۱۳۹۷/۳/۰۳ در ۱۴:۴۵
اشتباه کرده اید ما قسمتی از خدا نیستیم، آن روح هم که خدا به انسان داده است مخلوق است و به خاطر شرافتی که دارد خدا آن را به خودش نسبت داده،مثل بیت الله یعنی خانه خدا، یا ثار الله یعنی خون خدا
این مطلب در احادیثی که از چهارده معصوم نقل شده آمده است
برای فهم درست آیات محکم و متشابه قرآن مثل این باید به احادیث صادر شده از پیامبر خدا و اهل البیت علیهم السلام مراجعه کنید همانطور که خود خدا در آیه ۴۴ سوره النحل دستور به اینکار داده است
خدا خالق ما و بی نیاز است و ما مخلوق و نیازمندیم
و این تناقض و محال است که خدای بی نیاز همان مخلوق نیازمند باشد و این تناقض و محال است که خدای قدیم و سازنده همان مخلوق حادث(نوپدید)و ساخته شده باشد
اینکه همه ما در حیطه ی خدا موجود هستیم به این معنی نیست که جزئی از او باشیم بلکه به معنی این است که ما عین نیازمندی و وابستگی و فقر به او هستیم و این فقط خداست که بی نیاز و مستقل است
و خدا عالی و برتر است و مخلوقات همذات او نیستند
۱۳۹۷/۲/۱۳ در ۱۲:۳۹
قضاوت این آقا در مورد حضرت مولانا همانند قضاوت یک دانش آموز دبیرستانی است از نظریه نسبیت عام انیشتین
۱۳۹۷/۲/۱۴ در ۱۸:۱۲
یاد شخصیت «متعصب» در کتاب «ملت عشق» افتادم !!
دانا به علم مطلق خداست و او معنای مطلق کلمات و عالم مطلق قلوب و بخشاینده ی مطلق خطاهاست و رحیم و رحمت گر مطلق … پناه بر او۱۳۹۷/۲/۱۸ در ۰۸:۵۵
بعضی از نظراتی که آقای میلانی اظهار داشتند از نظر سطحی که ایشان در آن هستند صحیح است و مطلبی به گزافه در سطح خود بیان نکردن. مولانا از نظر علم فقه و سواد دینی هزاران مرتبه بالاتر از ایشان و تمامی همفکران ایشان هست و به مرتبه بعدی که شناخت از ذات حق تعالی هست دست پیدا میکنه و به عرفان و تصوف از طریق آدمی به ظاهر بی سواد بنام شمس تبریزی دست پیدا میکنه ولیکن بقول مولانا همین شمس بعدا در شعر مولانا میشه «شمس من و خدای من» و مولانا حرفی به گزافه نمیزنه اگر امثال آقای میلانی از سخنان این صوفی بزرگوار این منظور رو اشتباه برداشت می کنن پس مشکل از سطح ایشونه که به اون سطح نرسیدن که جان کلام رو در یابن.
بهتره بجای اینکه این مطالب رو در باب تخریب عرفان و تصوف بیان کنیم توجهی به تاریخ خودمون و آنچه هنوز بهش می بالیم بکنیم آن وقت متوجه میشیم که هر دیوانی هر اثری که در تاریخ ایران جاودان مانده مربوط به افرادی نظیر مولوی،سعدی، حافظ، فردوسی، سنایی، خاقانی، خیام ، عطار، شمس تبریزی، ابوالسعید ابوالخیر و بزرگان دیگری میشه که عرفای بنام ایران بوده ان و در مقابل شما و امثال شما بعدا هیچ جایگاهی در این مرز و بوم ندارین و تاریخ شما رو به یاد نخواهد داشت.
به قول حافظ شیرازی :
ای مگس حضرت سیمرغ نه جولانگه توست
عرض خود میبری و زحمت ما میداری۱۳۹۷/۲/۲۰ در ۰۲:۳۳
واقعا چجوری این چرتوپرتارو گفته یعنی خودشو انقددد بالا میدونه که بخودش اجازه میده راجب همچین شخصیتای بزرگی این مزخرفاتو بگه
۱۳۹۷/۲/۲۱ در ۱۶:۰۵
می گویند برادر حاتم طایی برای اینکه نامش همچون برادرش در تاریخ ثبت شود ، به چاه زمزم ادرار کرد !!! تا اولین و آخرین نفری باشد که نامش با این گستاخی در تاریخ ثبت شده است .
ایشان هم می خواهند با هتاکی به بزرگانی همچون حضرت مولانا خودشان را مطرح کنند و توجهی جلب کنند ولی زهی خیال باطل و سعی سخیف ….
برای آقای میلانی صحت عقل و فهم از درگاه حضرت حق خواستارم .۱۳۹۷/۳/۰۲ در ۱۰:۱۰
باید عاشق بود تا ابیات مولانارو بفهمی .. از آدم های سطحی انتظار بیشتر از این هم نمی رود … آدما هایی که به جای تحقیق خواندن…. کارشون دخالت و نظر دادن…. مگر شما عالمی و دانشمند که در مورد همه چیز نظر میدی …. گذشت اون زمان که عالم واقعی تو جامعه بود از ادبیات.وتا ریاضی درک میکرد …. شماهایی که با پول ملت زندگیتون می گذرانید … با سهمیه درس میخوانید …. سربازی نمیرید …. باید هم کاری جز انتقادهای بی اساس نداشته باشید … باشد که هدایت شوید
۱۳۹۷/۳/۰۳ در ۱۵:۰۸
مولوی وقیحانه عمر ابن الخطاب و معاویه و عثمان و ابوبکر را مدح کرده است
معاویه ای که طبق احادیث کتب سنّی کافر از دنیا رفته و دستور داده بود که بر روی منبرها امیرالمومنین علی ابن بیطالب سلام الله علیه را فحش بدهند و لعنت کنند
عمر ابن الخطاب و ابوبکر و عثمان اُموی هم که معلوم است چه اشخاصی بودند
درباره شناخت خدا که مولوی و شمس از آن دَم زده اند هم اگر گفته هایشان مطابق با خدایی که پیغمبر خدا محمّد مصطفی و امیرالمومنین علی مرتضی و اهل البیت ایشان علیهم السلام وصف کرده اند نباشد قطعاً خدایشان باطل و بافته و ساخته ی ذهن معیوبشان بوده است
همچنان که خداوند در قرآن کریم فرموده است: سبحان الله عمّا یصفون إلاّ عبادالله المُخلصین((منزّه است خدا از آنچه وصف میکنند مگر (وصف)بندگان مُخلَص خدا))
بندگان مُخلَص خدا طبق آیات ۳۹ و ۴۰ سوره الحجر همانهایی هستند که شیطان هیچ تسلّط و نفوذی در آنها ندارد و در واقع مُخلَصین حجّت های خدا هستند یعنی پیغمبران و ائمه هدی علیهم السلام که راهنمای خلق و معصومند و از سوی حق خدا را به درستی معرفی میکنند۱۳۹۷/۱۰/۱۱ در ۱۴:۵۴
اگر کسی حسن فرضا موجود شخصی در مقطعی رو گفت مداح نیست، منصف است. اما مدح آن اظهار ارادت سرمستانه ای است که از مولوی در مورد مولای ما و مولایش علی می شنوی، اگر بشنوی ! :
مسجـــــود ملايک که شد آدم، ز علي شد
آدم چو يکي قبلـــــــــــه و مسجود علي بودآن عارف سجّاد ، که خاک درش از قــــــــدر
بر کنگــــــره عرش بيفـــــــــــــــزود علي بودهم اول و هم آخـــــر و هم ظاهـــــر و باطن
هم عابـــــــد و هم معبد و معبود ، علي بوداگر بشنوی و گرنه : حدیث نو نرود در شکاف گوش کهن
به قول روانشناسان : بسیاری اوقات حقیقت نظر ما را تغییر نمی دهدوگرنه به فرمایش متین حضرت علامه طباطبایی ره : هیچ دلیلی وجود نداشته که در دورانی که قدرت دست اهل سنت و جماعت بوده، اهل تصوف و عرفان بخواهند بر خلاف جهت آب، اظهار محبت به مولا علی یا تظاهر به آن کنند و سند سلسله های اساتید خود را به دروغ به مولا علی منتهی کنند که برایشان جز آزار و خطر چیزی در پی نمی داشته است
۱۳۹۷/۳/۰۴ در ۱۷:۲۲
نوبَتِ کُهنه فروشان دَرگُذشت
نوفروشانیم و این بازارِ ماست
http://shamsrumi.com/molana/poem/ghazal/ghazal-424۱۳۹۷/۳/۱۲ در ۰۱:۰۱
باورم نمیشه یک روحانی اینقدر مبتلا به لفظ باشه!
گرفتار ِ کلمات باشد و از معانی فارغ!۱۳۹۷/۳/۱۲ در ۱۱:۲۱
بهتر است جناب شیخ در وقت مطالعه و تحقیق بیغرز باشند تا شاید دریچه ای هم برای ایشان گشوده شود
مطالعه بفرمایید لطفا :::
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق
.
هرکسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
.
سر من از ناله من دور نیست
لیک چشم و گوش را آن نور نیست
.
محرم این هوش جز بیهوش نیست
مر زبان را مشتری جز گوش نیست
.
روزها گر رفت گو رو باک نیست
تو بمان ای آنکه جز تو پاک نیست
.
هر که جز ماهی ز آبش سیر شد
هرکه بی روزیست روزش دیر شد
.
بند بگسل باش آزاد ای پسر
چند باشی بند سیم و بند زر
.
* در نیابد حال پخته هیچ خام
پس سخن کوتاه باید والسلام۱۳۹۷/۳/۲۰ در ۲۱:۲۵
من خودم شخصا هیچ علاقهای به فلسفه ندارم، چون پیچیده است و انسان را دچار گمراهی میکند. قرآن خودش تمام خلقت را به زبان خیلی ساده بیان کرده و بهترین راه رسیدن به خالق، خواندن قرآن است.
با ارزیابیهای شخصی خودم، تا بحال هر کتاب و مسلک و شخصی از کشورهای اسلامی، چه در قدیم و چه در حال، از جانب غربیها مورد توجه خاص قرار گرفته شده، بودار است و قابل تأمل. مثلا کتاب رباعیات خیام در میان اهالی صنعت فیلمسازی آمریکا از قدیمالایام بسیار رایج بوده و هست. همین باعث شد که من بار دیگر کتاب رباعیات خیام را بخوانم، و دیدم که اشعارش همه ختم به دنیاپرستی و … شده است. این یک نمونه است و نمونههای بسیار زیاد دیگری، چه در گذشته و چه در حال وجود دارد.۱۳۹۷/۳/۲۱ در ۱۶:۰۵
شخصیت این جناب میلانی هم مثل شخصیت معتصب کتاب ملت عشق الیف شافاک است که در صفحه ۳۷۸ میگه مسیحیت و اسلام مثل آب و روغن هستن و نمی توانند کنار هم زندگی کنند.
این یک تفکر غلط است که مولانا و شمس آن زمان این را رد کردند.۱۳۹۷/۴/۰۳ در ۲۳:۱۵
لطفا هر اراجیفی را بعنوان مقاله و بحث اینجا تایپ نکنید این شیخ شما هر وقت توان داشت یک بیت از اشعاره حضرت مولانا رو بگه یا حتی درک کنه میتونه در موردش نظر بده متاسفم برای این چرندیات که اینجا نوشتید 👎👎👎👎
۱۳۹۷/۴/۰۳ در ۲۳:۲۶
هرکسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
مزخرفتر از این گفتگو جایی نخوندم تا حالا👎۱۳۹۷/۴/۰۷ در ۰۱:۴۷
برای خودم و وطنم متاسفم که کسانی که خودشون رو عالم ب حساب میارن انقدربرداشت سطحی از چنین بزرگانی دارند
سطحی نگری تا چه حد؟؟؟؟؟؟؟؟۱۳۹۷/۴/۱۰ در ۰۲:۳۷
سوال از دوستان هر دوازده امان شیعیان یک کتاب در اصول فقه یا فلسفه یا کلام دارند ؟؟؟
لطفا نقد های خالی از انصاف را تایپ نکنید
شما اگر از تاریخ اسلام امثال مولوی حلاج بسطامی خارزمی سعدی حافظ فارابی ابن مقفع ابن رشد غزالی . شافعی ملا صدا و غیره را حط بزنید شما میمانید و یک سری راوی ….
کشنده ترین جای داستان در این است که ما نگرش های مخالف خودمان را فقت و فقت بر حق بدانیم !!!!۱۳۹۷/۴/۱۴ در ۰۸:۱۵
برای من یک سوال خیلی مهم به وجود اومده، اینکه مولوی و شمس و امثالهم از کجا ارتزاق میکردند؟ ثروتشون چقدر بوده؟ شغلشون دقیقاً چی بوده؟ از کجا پول در میآوردند؟ یقیناً در طول تاریخ هیچ کس به کس دیگری یک ریال هم بدون چشم داشت پول نمیده و حتماً یا چیزی میخواد یا کاری. بعدش واقعاً نماز و روزه و قضای اونها و سایر احکام که فقها میگن خیلی سخت و اگه تمام شعبات عقیدتی که در جهان اسلام بوده رو نگاه کنید آخر ماجرا به اونجا رسیدند که سَر نماز و روزه و محدودیتهای دیگه رو یه جوری هم آوردند رفته. اتفاقا اعراب بیشتر از ایرانیها شعبه زدند. اعراب رو مساوی با اسلام در نظر نگیرید. نمونه ش قرمطیان بحرینی اسحا . خلاصش اگه این احکام سخت بردارن اسلام دین قشنگیه
۱۳۹۷/۴/۱۴ در ۱۸:۴۲
این آقا اهل صورته(ظاهربین)
اصلا تا حالا اشعار مولوی رو درست خونده؟
هر موقع آثار مولوی رو با شرح خوند بیاد نظر بده.
امان از وقتی که یه عده آدم سطحی نگر به جایی برسن و اظهار نظر کنن. بدا به حال اسلام با وجود چنین افرادی…۱۳۹۷/۴/۱۶ در ۰۳:۴۶
حالا خدایی این دوستانی که دارن از این کلام دفاعیه مینویسن دارن شوخی می کنن یا جدی واقعا!!؟
مگه داریم ، مگه میشه!؟
۱۳۹۷/۴/۱۶ در ۱۵:۲۱
ما زبان را ننگریم و قال را
ما درون را بنگریم و حال را
موسیاآدابدانان دیگرند
سوخته جان وروانان دیگرندنمیدونم بعضی ازآقایون درمورد خودشون چه فکری میکنند یا چجوری اصلا به خودشون اجازه میدن که همچنین حرف های مزخرفی درباره دیگران بزنند ،عشق مولوی وشمس عشق خداییست نه هوسرانی وشهوت طلبی.
واما درباره چیزی که گفتین درخانقاه لواط صورت میگرفته باید بگم …
مگه خدادرقرآن نمیفرماید که وای بر منافقان پس چرا مثلا به قول خودتون حجت الاسلامی مثل شما باید بیاد بگه که سنی فلان ،شیعه فلان پس شماباید اول خودتونو درست کنید البته اگه گوش شنوایی هم وجود داشته باشه پس به جای اینکه به فکر انتقاد دیگران باشیدخودتونو درست کنیدالبته برای شما که چیزی متوجه نیستید هر حرفی اضافیه
براتون متاسفم۱۴۰۰/۹/۰۱ در ۱۹:۳۶
خربطی ناگاه از خرخانه ای
سربرون آورد چون طعانه ای
کاین سخن پست است یعنی مثنوی
……
خود بدیدای که طعنه می زدید
که شما فانی وافسانه بدید
خود بدیدید ای خسان طعنه زن
که شما بودید افسانه نه من
…
مه فشاند نورو سگ عو عوکند
۱۳۹۷/۴/۱۸ در ۱۸:۲۸
باسلام.
آقای میلانی پس دیگه حرفی نمیمونه شما برگرد همون کشور خودت .به عقیده شخصی بنده باید یه جنگ راه بیفته تا مولوی را از قونیه بیاریم بهشت زهرا قسمت ……۱۳۹۷/۴/۳۰ در ۱۶:۰۲
امام خمینی ره میفرماید: «کثیرى از ناس شعر مثنوى را جبر مى دانند و حال آنکه مخالف با جبر است و علت آن این است که آقایان معناى جبر را نمىدانند. و چنانکه مرحوم حاجى (مراد امام، حکیم حاج ملا هادی سبزواری است) نیز در شرح خود بر مثنوى نتوانسته در شرح و تفسیر، مرام مولوى را برساند؛ زیرا حکیمى قول عارفى را بیان نموده بدون اینکه حظ وافر از قریحه عرفانى داشته باشد و بلاتشبیه مثل این است که ملحدى، مرام نبى مرسلى را شرح کرده باشد. بیان مرام شخصى قریب الافق بودن با اعتقاد او را لازم دارد، براى شرح قول عارف رومى، مردى صوفى که یک نحوه کشف ذوقى داشته باشد لازم است که آن هم نه با نثر بلکه با نظمى که از روى ذوق عرفانى برخاسته باشد مانند نسیمى که از سطح آبى برمى خیزد، به شرح آن بپردازد.» (تقریرات فلسفی، ج۲، ص۱۹۸)
۱۳۹۷/۵/۱۱ در ۰۹:۵۲
سلام.
ابتدا فهم باید کردن سپس انکار.
اگر بابی بر شما بسته بوده منکر حقیقت آن نشوید. هر علم اهل خود را دارد .۱۳۹۷/۵/۱۲ در ۱۰:۲۹
جالبه که در طول تاریخ کسانی که از راه شریعت امرار معاش میکنند همه به یک صورت با عاشقان مرتضی علی ومروجین اسلام واقعی همه به یک صورت برخورد میکنند اینها اوباشی هستند که برای از بین بردن اسلام استخدام شدند با لباس دروغین روحانیت که طراح آن کشور انگلستان بود شما حتی حق نداری اسم این بزرگان رو بر زبان بیاری چه برسه به این که بخای اونهارو نقد کنی ولی خدایی از اعتماد به نفس وپر رویی استادی افررررین
۱۳۹۷/۵/۱۵ در ۰۱:۴۸
این جور ادم ها سطحی بین هستند ومنشا مصیبت دردین اینها هزار سال هم عمر کنند وتحقیق هرگز به باطن دین ویا عرفان نخواهند رسید گر چه در سطح خیلی فعال وسر زبانند ولی عمق ندارندخدای بیامرزد علامه جعفری هم از قماش بودند این ادم هم نقد وارونه ای بر اثار کریشنا مورتی داشتند ولی من به اینها میگم عرفان یعنی شناخت خود اگه بتونی خودت رابشناسی میتونی مولوی وعرفا را بشناسی و از دین هم سردراوری
۱۳۹۷/۵/۲۲ در ۱۵:۴۷
خوب گوش کن
از خودم والله نمیگم
از یک مرد خدا و ولی خدا میدونم که میگم (شرمندم که نمیتونم از ایشان بگم البته ناشناسه)مولوی از شیعیان خاص امیرالمؤمنین بوده
آقای قاضی ره هم به همین معتقد بودهمولوی در ابتدا از ابوبکر و عمر و عثمان تعریف (نه تعریف آنچنانی ) کرده و سپس در دفتر بعدی اومده خیلی لطیف از فضایل مولا گفته که یعنی یک مشت آب در برابر دریا
پوچه …تعریف اول به خاطر کشاندن طرف مخالف به سمت خودشه
و تعریف دوم به خاطر گفتن حقه (اونم تو اون زمان که همه سنی بودن)هر کسی برداشت خودشو از مثنوی کرده …
مگه خودش نگفت » هر کسی از ظن خود شد یار من «۱۳۹۷/۵/۲۹ در ۱۸:۳۹
یکی از حکایاتی که حضرت شمس فرمودن:
روزی شاگردی با عجله به محضر استادی رفت و گفت استاد عده ای در کوچه با مجمع هایی بر سر می روند! استاد فرمود: به من چه مربوط؟ شاگرد گفت: آخه استاد اونها به خانه شما می روند؟ باز هم استاد گفت: به تو چه مربوط!!!
یکی نیست بگه چه اصراری دارید که کسی رو نقد کنید یا اثبات کنید؟ اونم کسی که هفتصد سال پیش رخت ازین دنیا بربسته!
بقول یکی از روحانیون مگه خدا شمارو مامور کرده که مردم رو به راه راست هدایت کنید؟ یکی نیست بگه چرا سر در گریبان خودتون نمیکنید و به اعمال خودتون نمی اندیشید؟ گیرم که شمس و مولانا کافر، شما چه اصراری دارید که ما به راه کج نریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نکنه شما قرار جور کش ما در اون دنیا باشید که از اعمال و افکار ما می ترسید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ای کاش قبل ازینکه حرفی بزنید قدری بیندیشید! عواقب کلمات و بار معنایشون خلاصه یه روزی گریبانتون رو می گیره!۱۳۹۸/۳/۰۵ در ۲۳:۵۵
واقعا مولوی و شمس رو منحرف می دونن این آقایون
واقعا نمی فهمند منظور این ها چی بوده از این اشعار
یعنی مثلا اگر مولوی یا حافظ گفته شراب و می یعنی منحرف بوده
جای تاسف داره۱۳۹۹/۱۰/۲۰ در ۰۲:۴۴
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز
آقای میلانی شما خودت الان حجاب خودت شدی و با این حرف ها داری بیشتر بر نادانی خودت می افزایی فکر کنم چند سال دیگر شما به خدا هم بخاطر خلق بعضی آدم ها ایراد بگیری
عالم بی عمل مثل زنبور بی عسل
۱۳۹۷/۵/۲۹ در ۱۸:۴۳
گر پدر تو فاضل، از فضل پدر تو را چه حاصل
ما ایرانی ها بدفرهنگیم چه ربطی داره که اسلام بده۱۳۹۷/۵/۲۹ در ۲۱:۲۴
سلام فقط در یک موضوع نظرتان را رد میکنم جناب میلانی وهمان نماز وروزه بله مولانا درست میگوید نماز وروزه تمرینی برای اطاعت خدا ودوری از شیطان است برای منحرفانی چون شما تا شاید به یاد خدا باشید والا مولوی غرق عشق خداوند شده بوده واین دوران را تا پنجاه سالگی انجام داده بود ومجذوب عشق خداوند بوده است . ان النسان لکنود.ان النسان کفور.
۱۳۹۷/۵/۳۰ در ۲۳:۱۹
این نوشته نظرات یه فاشیست در مورد سلطان عشق بود. به نظرم این بابا تو لفظ و کلام و توجیه و تفسیر گیر کرده باید مثل مولانا بلند شه دو تا چرخ بزنه بین مردم بگرده درد مردم رو ببینه دست خیر داشته باشه ….. اونوقت به شور و حال برسه یاد بگیره با مکانیزم های دیگه ای خدا رو جستج کنه و مفاهیم و عمق بیشتری برای خودش استخراج کنه مولانا هم راه کارهای خودش را پیش رو میگذارد که تا امروز هم پیرو و رهرو دارد خیلی های دیگر هم طرق متفاوتی پیشنهاد داده اند نهایتا همه ی این ها در راستای خداجویی ست و تلاش نوع انسان برای فهم حقیقی خداست که طبعا خارج از این مقالات و قیل و قال های سخیف و مضحکه
۱۳۹۷/۶/۰۴ در ۰۸:۰۸
به نام خدای حکیم که او خود حکیم است وحکمت را دوست دارد .عقل را خدا آفرید وبر آن قسم خورد .عقل از ابزار فلسفه است پس هیچگاه نباید تعطیل شود.دهن کجی به فلسفه یعنی انکار و مردود شمردن عقل .تعطیل کردن فلسفه یعنی مجوز ورود خرافات در دین.تعطیل کردن فلسفه یعنی ظهور دوباره خوارج .یعنی ظهور وهابیت یعنی بوجود آمدن بهائیت تعطیل کردن فلسفه یعنی پیدایش داعش .دهن کجی به فلسفه اهانت به شعور علمای زحمتکش شیعه در گذشته وحال است .بزرگترین حکمای ما شیعیان در اصل خود امامان معصوم ورسول اکرم ( ص )بوده اند که دین و زندگی و راه رسیدن به سعادت را با بهترین استدلال وبرهان وفلسفه برای مردم بیان میفرمودند. پس هیچگاه فلسفه تعطیل نشده ونخواهدشد. /درود به روح و روان علامه طباطبایی و ملاصدرا که خیلی خون دل خوردند ازدست متحجران زمان خود تا از حیثیت فلسفه دفاع کردند وخود نیزقله های عرفان وفلسفه را فتح کردند به کوری چشم دشمنان دین وعقل./
۱۳۹۷/۶/۰۵ در ۰۰:۲۹
یکی از کسانی که اخیرا با تقطیع مطالب و نوشته های علماء و عدم علم و آگاهی به مبانی علمی آنها، سد سبیل مومنین کرده است، شخصی است به نام شیخ حسن میلانی. وی و اطرافیانش نه فقط با تقطیع مطالب، بلکه با تهمت ها و دروغ ها و هوچی گری های فراوان نسبت به ساحت مقدس علماء و مراجع، سعی درمطرح کردن خود و تخریب علمای واقعی و معارف حقه ی الهی دارند. از جمله علمایی که مورد حمله این شخص قرار گرفته است، مرحوم آیت الله میرزا مهدی اصفهانی رحمه الله علیه و شاگردان بزرگوار ایشان هستند. مرحوم میرزا مهدی اصفهانی شخصی است که عظمت علمی ایشان برای عموم علماء و فقهاء و برای آشنایان با معارف قرآن و عترت، قابل انکار نیست. ولی حالا افرادی کم اطلاع و سودجو برای مقاصد شوم خود دست به تخریب شخصیت والای این عالم ربانی زده اند و ایشان را به دروغ قائل به اقوال فلاسفه و عرفا، و با کمال بی شرمی قائل به وحدت وجود و موجود معرفی می کنند که البته برای کسانی که اندک اطلاعی داشته باشند بطلان این نسبتها از اوضح واضحات است.
لذا من باب وظیفه، و تا آن مقدار که خداوند متعال توفیق عنایت فرماید و امام عصر علیه السلام یاری نمایند، سعی داریم جهت رفع تهمت نااهلان و جاهلان از مقام شامخ بزرگان، مطالبی را در چند بخش خدمت طالبان حقیقت عرض کنیم.
۱۳۹۷/۶/۲۳ در ۱۲:۲۲
والا به قول موسي صدر هر درختي رو بايد از ميوه ش شناخت شما و همقطاران فقيه و شريعتمدارتون…مثل طوفاني خشك و سوزان به جون اين مملكت افتادين و به هر چيز مادي و معنوي ميوزيد، مسوزونيد و كوير و بايرش مي كنيد… همين ذره اي هم كه از اسلام باقي مونده مديون بزرگان عرفان هستيد…
۱۳۹۷/۶/۲۷ در ۰۲:۳۸
مگه در زمان پیامبر شیعه وسنی بوده است پس چرا علی ویارانش بحث شیعه را جلو کشیدند مگه بعد از پیامبر نباید به سنت او وقران وعقل واجماع پیروی کنند چرا به سنت اعتقاد ندارند شیعه جز منابع چهار گانه نیست ولی سنت پیامبر هست در ثانی مولوی وشمس را باید فیلسوفان وعرفا تجزیه تحلیل کنند نه هر اخوند حوزه ای که کتابی از کسی خوانده بی شک اینها معنی عرفانی بیشتر شعر مولوی را درک نمی کنند ومعنای ظاهری را می بینند
۱۳۹۷/۹/۲۷ در ۱۳:۰۳
دوست من، علی و یارانش بحثی بجز گفته پیامبر (ع) را پیش نکشیدند که به قول مولانا :
گفت هر کس را منم مولی و دوست / ابن عم من، علی مولای اوست , و گمان نمی کنم این گونه تعبیر شما درباره مولی علی با این سفارش پیامبر سازگار باشد. باز به قول مولوی درباره مولی علی : آن که نفسش را بدین سان پی کند / حرص میری و خلافت کی کند ؟!
۱۳۹۷/۷/۰۳ در ۲۲:۳۶
بنده یقینا مطمئنم که ایشان و تقریبا همه همفکران ایشان حتی برای یک بار هم که شده مثنوی و دیوان شمس را کامل نخوانده اند و به صورت تقلیدی و نه تحقیقی این حرف ها را مطرح نموده اند. بنده حتی مطمئنم که ایشان مباحث مورد قبول خودش را هم درست نخوانده و نفهمیده است.
۱۳۹۷/۷/۰۵ در ۱۳:۴۱
سلام…در روان شناسی مبحث بسیار مهمی با عنوان فرافکنی داریم.
منطبق با این بحث
عملی را که یک فرد به شدت به آن راغب ولی به دلایلی از جمله بسته بودن فضا و…به همان شدت در وجود خود سرکوب می کند، به سایه آن فرد تبدیل می شود. این سایه با المان هایی چون تعصب، کینه،حسادت، نفرت و تهمت و افترا نسبت به آن موضوع خود را بروز می دهد.این بزرگوار هم گویا دوران کودکی،نوجوانی و جوانی دشواری را پشت سر گذاشته اند…!
برای تمام بیماران به ویژه بیماران روحی دعا کنیم…۱۳۹۷/۷/۱۱ در ۲۰:۰۹
خجالت بکشید مولانا کسی نیست که از هر … راجع بهش نظر بپرسین. مولانا خدای شعر های عارفانست و یک اسطوره ایرانی مثل فردوسی سعدی و حافظ امثال شما رو چه به انتقاد از مولانا
۱۳۹۷/۷/۱۴ در ۲۱:۴۶
جهت فصل الختام این بحث چند نکته قابل تأمل است
۱- آنچه باعث ماندگار شدن تألیفات و اشعار مولوی و حتی سایر شعرای بنام ایران بوده است مفاهیم ارزنده ان است فارغ از عقاید و اعمال و حتی تقید شاعر به رعایت حدود شرع . ادمیست و حامل دو نفس متضاد که غیر از معصوم متمایل به این دو ضد . هر که متعبد تر نزدیک تر به نیرو و نهایت نزدیکتر به نفس مطمئنه و تراوشات عقلی ایشان جدا از اعمال و کردار ایشان است زیرا بهره و حظی که ما میبریم از تراوشات عقلی مولوی است نه با خود مولوی . ازاینکه او را تا حد خداوندگار بالابریم عین افراط و اینکه او به حد الحاد رسانیم عین تفریط . او هم مانند تمامی بنده های غیر معصوم در معرض خطا بوده است . و قضاوت اعمال و کردارش با خدای منان . اما در سفره ای که در معرفت گشوده است ما جیره خوار بوده و هستیم . زیرا در تمامی اعصار این شعرا بودند که با حضور شان بواسطه در اختیار داشتن اثارشان مفاهیم اجتماعی و فرهنگی نقش معلمی بالقوه را داشتند . گر چه اگر معلم هم دیکته بنویسد ندرتا بیست میگیرد اما شأن معلمی هرگز از او ستانده نمیشود . در مثنوی مولوی بیش از صدها مفاهیم قرانی را با تمثیل ساده و سهل برای عموم به شیوایی نگاشته است . و مهربانی و رحمت خداوند جرم و اشتباهش به مدح دشمنان شیعی را به مدح علی و حسین ببخشاییم . ومطمئنا رسای مدح علی و حسین بسیار والاتر و بالاتر از مدح دشمنان است
بکش شمشیر و ملک عشق بستان که ملک عشق ملک پایدار است
حسین کربلایی آب بگذار که آب امروز تیغ آبدار است
و از این موارد کم نیست .
خاصه از شعرا که بگذریم در فقها نیز اختلافات داریم از فعل تا فکر بزرگترین اندیشمندان دینی که آثارشان در حال حاضر هنوز مرجع است و بعضی از انها ملقب به شیخ الفقها نیز بودند در عصر و زمانه خود در عمل کمیتشان لنگ بود. سخن نور است و فارغ از حلقوم
و بقول جامی
سخن از کاف و نون دم بر قلم زد قلم بر صفحه معنی رغم زد
چون سخن ناب نورانیت است هر از گاهی تاب مستوری ندارد و از به فرمان قلمی اظهار وجود میکند حال قلم چه رنگی باشد و در دست که اهمیت چندانی ندارد گاه از قول مولوی و گاه از حلقوم علامه طباطبایی و حتی امام راحل۱۳۹۷/۷/۱۶ در ۰۸:۱۴
واقعا متاسفم شماها با اين افكارتون باعث شديد دشمنان بيان بگن پس حضرت علي (ع) و مالك اشتر هم منحرف بودند .
۱۳۹۷/۷/۲۱ در ۱۴:۴۰
امام خمینی (س) عبارتی درباره مثنوی دارد که بسیار عجیب است. من از کسانی که مخالفتهایی میکنند میخواهم درباره حرف این مرد بزرگ بیاندیشند.
امام میفرماید: «کثیرى از ناس شعر مثنوى را جبر مى دانند و حال آنکه مخالف با جبر است و علت آن این است که آقایان معناى جبر را نمىدانند. و چنانکه مرحوم حاجى (مراد امام، حکیم حاج ملا هادی سبزواری است) نیز در شرح خود بر مثنوى نتوانسته در شرح و تفسیر، مرام مولوى را برساند؛ زیرا حکیمى قول عارفى را بیان نموده بدون اینکه حظ وافر از قریحه عرفانى داشته باشد و بلاتشبیه مثل این است که ملحدى، مرام نبى مرسلى را شرح کرده باشد. بیان مرام شخصى قریب الافق بودن با اعتقاد او را لازم دارد، براى شرح قول عارف رومى، مردى صوفى که یک نحوه کشف ذوقى داشته باشد لازم است که آن هم نه با نثر بلکه با نظمى که از روى ذوق عرفانى برخاسته باشد مانند نسیمى که از سطح آبى برمى خیزد، به شرح آن بپردازد.» (تقریرات فلسفی، ج۲، ص۱۹۸)
به هر حال مولوی و امثال مولوی آدمهای بزرگی بودهاند و نمیشود درباره آنها و آراء آنها به راحتی اظهار نظر کرد، عجولانه سخن گفت و سبکسرانه قضاوت کرد.
۱۳۹۷/۷/۲۲ در ۲۲:۳۸
هرکسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من…
این پاسخ به آقای میلانی به اندازه کل مصاحبه ایشان صحبت و حرف دارد!!!۱۳۹۷/۷/۲۳ در ۱۴:۳۷
چرا وقتی به آیه اله خمینی میرسید انگار وحی منزل باشد کلمه حضرت امام میگوئید؟ واقعا این بدعت و حداقل طعنه و تحقیر شان ائمه معصومین که هماره آیشان را حضرت امام خطاب میشده اند نیست؟ کمی عمیق باشیم اگر طالب تفکریم.
۱۳۹۷/۷/۳۰ در ۰۱:۲۲
پس دیگر نگوییم امام جماعت چون از شان ائمه کم میشود.!آقا کجای کاری؟شما هنوز در کلمه امام مانده اید .امام امام بود و امام خواهد ماند و اکنون امام خامنه ای پرچمدار اسلام است.
۱۳۹۷/۷/۲۵ در ۰۹:۰۱
امثال این فرد که شخصیتی مثل مولانا رو فاسد میدونه بوده حتما نقصی در وجود خودش دیده یا نتونسته عرفان رو درک کنه چنین کلامی میگه .
۱۳۹۷/۷/۲۷ در ۱۱:۲۵
آقای میلانی، من به حیث انسانیکه اتا خود را هم جمع دیگران مانده و بیطرفانه از بالا تماشا میکنم میبینم که شما چقدر عقیده متعصب و مضر دارید،
اصلا دین شما دین غلط است اگر هر نامی داشته باشد ، لطفا تیکه دار اسلام و مدافع مسلمان خود را جلوه ندهید !
اصلا تاریخی رو که شما یاد آوری میکنید غلط هست چون تاریخ و عقیده شما انسان گرایانه نیست ، کمی تعقل کنید میدانید که شما ناخود آگاه گروهی خود را جلوه میدهید…۱۳۹۷/۷/۳۰ در ۰۱:۰۸
آقای میلانی شما در واقع با این مطالب میخواهید حضرت امام را نقد کنید اما چون حضرت امام از علمای با سواد حوزه بودن هیچکس جرات نمیکرد در مورد نظرات ایشان بحثی داشته باشند اما الان به راحتی شعر و عرفان و فلسفه را زیر سوال میبرید و میگویید فقط قران و سنت .اتفاقا عرفان اهل بیتی یا همان عرفان اسلامی یا همان معرفت اسلامی هم همین را میگوید اما شماها سوادش را ندارید .لطفا زبان سعر و عرفان و فلسفه را بیاموزید بعدا ادله بیاورید.من از کلیات مباحث شما اعتقادات شیعیان انگلیسی در ذهنم زنده شد که در مباحثشان بسیار نزدیک به شما بحث میکنند و ادله می آورند .
۱۳۹۷/۷/۳۰ در ۱۶:۴۰
سلام
فهم افکار عرفایی چون ابن عربی و مولوی کار هر کسی نیست همین جماعت حضرت خمینی بزرگ را متهم به کفر میکردند چون فلسفه میگفت و نجس میخواندند و از ترس همین جماعت علامه پنهانی فلسفه میگفت و میگویند تفسیرهای عرفانی اش از قرآن را به دور ریخت . لاکن باید گفت لایکلف الله نفسا الا وسعها و گذشت.
خداوند خودش عرفان ناب اسلامی را برجانمان بنوشاند.۱۳۹۷/۸/۰۴ در ۱۹:۲۳
به نظر من مشکل جناب آقای میلانی فقط با چندواحد ادبیات فارسی گذراندن کاملا حل می شود
۱۳۹۷/۸/۰۷ در ۲۳:۰۰
واقعا متاسفم برای افکار پوسیده تون جناب .مثنوی درک و شعور میخواد.فهم عرفانی میخواد در واقع انسانیت میخواد تا به عمق کلام مولوی پی برد چیزی که خیلیا ندارن متاسفانه.درک مثنوی شعور میخواد برادر من چیزی که متاسفانه اونم خیلیا ندارن.بن بست ذهنتون خیلی متروک و تاریک و بد بوست.عمر بگذشت به بی حاصلی و بی خبری….
۱۳۹۷/۱۰/۱۶ در ۲۰:۴۳
ایرادی به آقای میلانی گرفتی که ظاهرا خودت هم گرفتارشی(ذهن متروک و تاریک و بدبو)نذار عمر به بی حاصلی بگذره
۱۳۹۷/۸/۰۸ در ۱۱:۳۲
از خدا جوییم توفیق ادب/بی ادب محروم ماند از لطف رب/بی ادب تنها نه خود را داشت بد/بلکه آتش در همه آفاق زد
۱۳۹۷/۸/۱۲ در ۲۳:۱۹
یکی از حرفایی که شمس به یکی از مریدای مولانا زد این بود که اگر دست من بود بهشت و جهنم رو نابود میکردم تا مردم فقط عاشق خدا بشوند..ولی مثل اینکه فراموش کرده است که در طول زندگی همه جا و همه کس رو به عشق به خداوند دعوت میکرده..کسی که عاشق است باید معشوق را بپذیرد!!!!!!!!!!!!!!!!!
مردم در پی این هستند که عاشق خداوند باشند و به او برسند و تا جایی ک مشخص است این است که مولانا شیعه بوده و تقیه میکرده است ( طبق نظر عده ای از مردم و حتی اهل تصوف)
ولی مثل اینکه فراموش میکنند مردم سخنان خدا و پیامبر را
نی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی: کتاب الله فیهالهدی والنور حبل ممدود من السماء الی الارض وعترتی اهل بیتی وان اللطیف الخبیر قد اخبرنیانهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض وانظروا کیف تخلفونی فیهما
مگر غیر از این است که خود خداوند راه رسیدن به خدا را اهل بیت و قران میدانند؟؟
شمس کسی که یک انسان معمولی است و جناب مولانا که علم زیادی دارند و یک انسان معمولی هستند!!!!! چگونه میتوانند با وجود گناهانی ک داشتند به عالم های دیگر سفر کنند؟؟این با منطق و عقاید شیعه سازگار است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اگر سفر کردند پس ان عالم الهی نبوده!!!!!!!!!!
کجای دین شیعه فرموده اسست در کدام منبع و سندی حضرت محمد فرموده است برای رسیدن به خداوند دور خود بچرخید و ۴۰ روز چله نشینی کنید؟؟در کدام یک از منبع شیعه ما چله نشینی دیده ایم؟؟؟؟
چیزی به اسم چله نشینی در کدام سند معتبر که شیعه قبول دارد امده؟؟
کلا اخر: عشق به خدا میخواهید؟پیرو دین هستید
به سخن خداوند مراجعه کنید
و از شعرای زیبای جناب مولانا تنها لذت ببرید!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!۱۳۹۷/۱۰/۱۱ در ۱۵:۲۵
۱- شما اول اثبات بفرما که هر چه پیشوایان دین گفته اند ، به ما رسیده، بعد بگو کجا در دین گفته شده فلان ؟
۲- در دین کجا گفته شده سوار اتومبیل شو ! ؟ شما سوار نمی شوی؟!
۳- در دین شما احیانا آمده که به عقل، علم و آگاهی و یافته ی خودت پایبند باش یا نه؟ اگر آتش می سوزاند، نیازی به گفتن دست نزن، نیست و اگر عشق رشد می دهد، نگفته هم معلوم است که: عاشق باش
۴- در قرآن شما هم (مثل ما) احیانا آمده است که : ان الله لا ینظر الی صورکم، بل ینظر الی قلوبکم: خدا به ظاهرهای شما نمی نگرد، بلکه به دلهای شما نگاه می کند. شما چه؟ به کدام نگاه می کنی ؟
۵- پس به قول مولانا : لنگ و لوک و خفته شکل و بی ادب / سوی او می غیژ و او را می طلب : (یعنی حتا اینطوری هم که شده او را بطلب؛ نه اینکه حتما به این شکل او را بطلب ؛ لطفا تهمت جدیدی به او نزنید ! : سخن شناس نیی، جان من خطا اینجاست )
۱۳۹۷/۸/۱۳ در ۱۲:۲۰
خدا همه رو هدایت کنه واقعا تو این دوره زمونه آدم نمیدونه چی درسته چی نه از پنجم دبستان تا الان داشتن شعر زیبای مولانا به ما یاد میدادن و به عنوان یه عارف و با خدا معرفی کردنش بعد این آقا اومده و اینارو میگه یعنی انگار واسه هر خوبی تو دنیا باید یک ضدی وجود داشته باشه در چند سال آینده اینا وجود خدارو هم با آیه های قران و تفسیر های خودشون نقض میکنند
به قول حضرت مولانا
درنیابد حال پخته هیچ خام پس سخن کوتاه باید والسلام …۱۳۹۹/۲/۳۱ در ۱۱:۱۳
سیمای علی علیه السلام در مثنوی
منابع مقاله:
فصلنامه معرفت، شماره ۴۷، حسن فراهانی؛
مقدمه
جلال الدین محمد بلخی مشهور به «مولوی» ، متولد ششم ربیع الاول سال ۶۰۴ ه.ق در بلخ و متوفای پنجم جمادی الاخر ۶۷۲ ه.ق در قونیه، قریب ۶۸ سال عمر کرد.عمر وی به سه دوره تقسیم میشود:
دوره اول.زندگانی و شخصیت اول مولوی از ایام کودکی تا ۲۵ سالگی است; یعنی از سال ۶۲۸ ق که پدر دانشمند و عارفش محمدحسین خطیبی معروف به «سلطان العلما بهاء الدین ولد» ، فرزند حسین بلخی، وفات یافت.مولوی در این مدت با شوق و ذوق هرچه تمامتر و با سرمایه هوش و حافظه فوقالعاده به تحصیل علوم و فنون عقلی و نقلی و اکتسابی شامل ادبیات و فقه و حدیث و تفسیر قرآن اشتغال داشت.
دوره دوم.از ۲۵ سالگی اوست تا حدود ۳۸ سالگی; یعنی مقارن سال ۶۴۲ ه.ق که ملاقات و برخورد او با شمس الدین محمد تبریزی اتفاق افتاد و موجب تغییر مسیر زندگی او گردید.در این مدت، که حدود ۱۴ سال میشود، توسط سید برهانالدین محقق ترمذی (وفات ۶۳۷ ه.ق) که از اصحاب و مریدان پدرش بود تحت تعلیم و تربیت قرار گرفت و داخل سنت تصوف و سیر و سلوک طریقت گردید.
دوره سوم.این دوره فعلیت نهایی روحانی و به قول خودش «مرحله سوختگی بعد از خامی» و پختگی اوست که از ۳۸ سالگی وی، مقارن ۶۴۲ ق آغاز میشود و تا پایان حیاتش به مدت ۳۰ سال همچنان پیوسته با کمال گرمی و عشق و علاقه استمرار داشت. (۱)
آثار برجسته و شاهکارهای جاویدان مولوی مربوط به همین دوره است.
از مولوی آثار ذیل برجای مانده است: مثنوی در ۶ جلد، شامل ۲۶۰۰۰ بیت، دیوان غزلیات; معروف به دیوان کبیر یا کلیات شمس مشتمل بر ۵۰۰۰۰ بیت، رباعیات، مکتوبات مولانا، فیه مافیه، مجالس سبعه (۲) و برخی آثار دیگر.
مولوی در مثنوی، در نخستین اشاره به امام علی علیه السلام، عشق خود را به ایشان با دو بیت زیبای عربی آشکار میسازد:
مرحبا یا مجتبی یا مرتضی
ان تغب جاء القضا ضاق الفضا
انت مولی القوم من لا یشتهی
قدردی، کلا لئن لم ینتهی. (۳)
مولوی با سخنان حضرت علی علیه السلام آشنایی کامل داشته و بیت اول سخنی است منسوب به علی علیه السلام که فرمودند: «اذا جاء القضا ضاق الفضا» . (۴)
این نقل قول تاکیدی استبر نقش ولایتحضرت علی علیه السلام که دین را نگهبان است; زیرا با تداعی آیهای از قرآن مجید هشدار میدهد که «کلا لئن لم ینته لنسفعا بالناصیه.» (علق: ۱۵) (۵) این آیه قرآن خطاب استبه فردی بتپرست از مردم مکه که برده مسلمان خود را از نمازگزاردن منع میکرد. (۶)
وظیفه مولایی و نگاهبانی دین از آن جهتبه عهده حضرت علی علیه السلام است که خود قرآن ناطق است. بنابراین، علی علیه السلام مردی است که رهروان و پیروانش او را عاشقند و بتپرستان و منکران تعالیم قرآن از او در بیم.
پهلوانیها، جوانمردیها و مبارزات آن حضرت چنان زبانزد مردم در ادوار گوناگون بوده که برای آنها حماسهها و منظومههای پهلوانی فراوانی ساختهاند. صبای کاشانی در مثنوی «خداوند نامه» به موضوع جنگها و رشادتهای آن حضرت پرداخته است; در فتوت نامه اثر واعظ کاشفی و کیمیای سعادت اثر امام محمد غزالی نیز از جوانمردیهای امام علیه السلام سخن رانده شده است، همچنین بازل مشهدی در اثر حماسی معروف خود، حمله حیدری، که حماسهای مصنوع و بر وزن شاهنامه فردوسی سروده شده، به دلاوری و شجاعت و مردانگی آن حضرت پرداخته است. اما حکایت مولوی از داستان مبارزه حضرت علی علیه السلام با عمروبن عبدود خواندنیتر و جالبتر میباشد:
علی علیه السلام و درافکندن با عمرو بن عبدود
عمروبن عبدود، یکی از مبارزان و جنگجویان عرب، آوازه شجاعت و قدرت وی چنان بود که کمتر کسی را توان مقابله و رویارویی با او مینمود. در جنگ خندق، عمرو با رجزخوانی بسیار، مبارز و همرزم میطلبید. در این میان، تنها حضرت علی به جنگ رفت و سرانجام نیز وی را به هلاکت رساند. مولوی در این حکایت، علاوه بر بازگو نمودن روحیه شجاعت و جنگاوری، نمونه یک انسان کامل را، که زندگی، جنگ، خواسته و حتی مرگش نیز برای حق میباشد، به شکل زیبایی معرفی میکند. خلاصه این واقعه از منظر مولانا چنین است:
حضرت علی علیه السلام پس از آن که پشت دشمن را بر خاک نشاند و بر او دستیافت، بر سینه وی نشست تا سرش را از تن جدا سازد. او بر روی مبارک حضرت خدو انداخت و بدین دلیل، ایشان بدون درنگ برخاست و او را رها کرد و در پاسخ این سؤال که چرا بر زندگانی دشمن خود بخشش آوردی، گفت: «چون بر روی من خدو انداخت، از او در خشم شدم و ترسیدم که اگر او را بکشم، خشم من نیز در کشتن او تا حدی دخیل باشد; اما نمیخواستم که او را جز بهر حق بکشم. (۷)
حضرت علی علیه السلام با این اقدام خود، آن پهلوان کافر را به تحسین جمال و جلال اسلام واداشت.
مولوی در اینباره میگوید:
از علی آموز اخلاص عمل
شیر حق را دان منزه از دغل
در غزا بر پهلوانی دستیافت
زود شمشیری برآورد و شتافت
او خدو انداختبر روی علی
افتخار هر نبی و هر ولی
او خدو زد بر رخی که روی ماه
سجده آرد پیش او در سجدهگاه
در زمان انداختشمشیر آن علی
کرد او اندر غزایش کاهلی
گشتحیران آن مبارز زین عمل
وزنمودن عفو و رحم بیمحل (۸)
به روشنی پیداست که هر کسی جز علی علیه السلام بود از شدت خشم و عصبانیت، به دلیل آن عمل گستاخانه عمرو، کار وی را بیدرنگ تمام میکرد. مولوی از زبان عمرو پس از دیدن جوانمردی و آن عمل علی علیه السلام میگوید:
گفت: بر من تیغ تیز افراشتی
از چه افکندی مرا بگذاشتی؟
آنچه دیدی بهتر از پیکار من
تا شدی تو سست در اشکار من؟
آنچه دیدی که چنین خشمت نشست
تا چنان برقی نمود و بازگشت؟
آنچه دیدی که مرا زان عکس دید
در دل و جان شعلهای آمد پدید؟
آنچه دیدی برتر از کون و مکان
که به از جان بود و بخشیدیم جان؟
در شجاعتشیر ربانیستی
در مروت خود که داند کیستی؟ (۹)
آنگاه پهلوان کافر از علی علیه السلام خواست که راز این بخشایش را بگشاید. بر همین اساس، مولوی عنان سخن را از عمرو میرباید و با شیفتگی خاصی ادامه میدهد:
ای علی که جمله عقل و دیدهای!
شمهای واگو از آنچه دیدهای
تیغ ظلمت جان ما را چاک کرد
آب علمتخاک ما را پاک کرد
بازگو دانم که این اسرار هوست
زان که بیشمشیر کشتن کار اوست
بازگو ای باز عرش خوش شکار!
تا چه دیدی این زمان از کردگار
چشم تو ادراک غیب آموخته
چشمهای حاضران بردوخته
راز بگشا ای علی مرتضی!
ای پس از سوء القضا حسن القضا! (۱۰)
یا تو واگو آنچه عقلتیافته است
یا بگویم آنچه بر من تافته است
از تو بر من تافت پنهان چون کنی
بی زمان چون ماه پرتو میزنی
ماه بیگفتن چو باشد رهنما
چون بگوید شد ضیا اندر ضیا
باز گو ای باز پر افروخته
با شه و با ساعدش آموخته
باز گوی باز عنقاگیر شاه
ای سپاه اشکن به خودنی با سپاه
امت و حدی یکی و صدهزار
بازگو ای بنده بازت را شکار
در محل قهر، این رحمت زچیست؟
اژدها را دست دادن راه کیست؟ (۱۱) امام علی علیه السلام توضیح ذیل را ابتدای پاسخ خود قرار میدهد:
غرق نورم گرچه سقفم شد خراب
روضه گشتم گرچه هستم بوتراب (۱۲)
سپس مولانا زبان حال امام علی علیه السلام را به آن پهلوان کافر، چنین بیان میکند:
گفت: من تیغ از پی حق میزنم
بنده حقم نه مامور تنم
شیر حقم نیستم شیر هوا
فعل من بر دین من باشد گوا
«ما رمیت» از رمیتم در خراب
من چو تیغم و آن زننده آفتاب
رختخود را من ز ره برداشتم
غیر حق را من عدم انگاشتم
که نیم کوهم زصبر و حلم و داد
کوه را کی در رباید تندباد
آنکه از بادی رود از جا خسی است
زآنکه باد ناموافق خود بسی است
باد خشم و باد شهوت باد آز
برد او را که نبود اهل نماز
کوهم و هستی من بنیاد اوست
ور شوم چون کاه بادم باد اوست
جز به باد او نجنبد میل من
نیست جز عشق احد سرخیل من
خشم بر شاهان شه و ما را غلام
خشم را من بستهام زیر لگام
تیغ حلمم گردن خشمم زده است
خشم حق بر من چو رحمت آمده است
چون درآمد در میان غیرخدا
تیغ را دیدم نهان کردن سزا. (۱۳)
سپس با نتیجه اخلاقی پسندیدهای این داستان ضمنی را در کمال ایجاز و اختصار کامل میکند:
تیغ حلم از تیغ آهن تیزتر
بل زصد لشکر ظفر انگیزتر. (۱۴)
آیا کسی با مشخصات مزبور، که چنین برای رضای خدا تلاش میکند و هوای نفس خود را نادیده میگیرد، میتواند برای خلافت و حکومت در این دنیا حرص و طمعی داشته باشد؟
مولوی در رد اتهام برخی افراد که به امام علی علیه السلام نسبتحرص و طمع به خلافت دادهاند، میگوید:
آنکه تن را بدین سان پی کند
حرص و میری و خلافت کی کند؟
زان به ظاهر کو شد اندر جاه و حکم
تا امیران را نماید راه و حکم
تا امیری را دهد جانی دگر
تا دهد نخل خلافت را ثمر. (۱۵)
( بلاخره باید این حجتالاسلام والمسلمین شیخ حسن میلانی که در باره مولانا غلطی کرده است باید به اشتباه خود اعتراف کند و از همه مسلمانان جهان پوزش بخواهد .
۱۳۹۹/۵/۰۲ در ۲۲:۴۰
سلام ، ممنون از این نوشته عالی ، کاش تمام این نظرات دوستان به سمع و نظر این جناب شیخ حسن میلانی می رسید تا بفهمد که اولا مردم ما از ایشان خیلی داناتر و وارسته تر هستند و براساس حب و بغض با بزرگان عرفان و تصوف برخورد نمی کنند. دوم اینکه برای مشهور شدن نباید در عین بیسوادی به بزرگان تهمت زد و خودنمایی کرد . باز هم ممنون
۱۳۹۷/۸/۱۴ در ۰۱:۳۸
ما جامعه ای هستیم هرچه خوب است را پنهان میکنیم آقای میلانی که استاد حسن زاده املی را هم قبول ندارند
در حالی که هرچی خوبه رو پنهون کردیم تا بحال دیدید استاد حسن زاده املی رادر رسانه ها نشان دهند یا آنقدر مردم بشناسند .از بزرگی این استاد کمتر کسی چیزی میداند
الان مردم ما چقدر استاد حسن زاده املی رو میشناسند؟؟
در حالی که کل رسانها پر شده از سخنان بیهوده شما!!
حضرت مولانا الگو بسیاری از زندگیهاست،نمیتوان کلامی از حضرت مولانا را توجه کرد کسی به درکی از خدا رسیده که در توان من یا آقای میلانی نیست بخواهیم اظهار نظر کنیم
چه برسد بدگویی
لواط واقعا واقعا متاسفم برای فکر کوته فکران…
دانش ندارید اندیشه که هست اندکی فکر….
نماز را با مهر میخوانیم آیا مهر را میپرستیم؟
به زیارت آقا امام رضا میرویم به بارگاهش سجده میکنیم ایا آقا امام رضا را خدای خود میدانیم؟
هر چیز و هر کس را به خدا راهی است….زلیخا را یوسفی !!
مولانا را شمسی!!
کمی فکر….
من کل مسیرم آرامشم وخدایم عشقیست که در کنج عشق مولانا به شمس وجود دارد….
نمیتوان وجود انسانها را دید کسی چه میداند مولانا در شمس چه دید که اینگونه عاشق شد….زاهد بودم ترانه گویم کردی
سر فتنهٔ بزم و بادهجویم کردی
سجادهنشین با وقاری بودم
بازیچهٔ کودکان کویم کردی
خیلی از این عشق ها الان هم وجود دارند ولی بخاطر برداشت نابجای کسانی مثل اقای میلانی «خموش»مانده اند
به امید روزی که شمسی بیاید و مولانای درونمان نمایان شود۱۳۹۷/۸/۱۵ در ۱۳:۱۵
متاسفم برای وجود آدمهایی چون شما.که حتی نمیدونید شمس و مولانا کی هستن.تمام دنیا اشعار مولانا رو میخونن و لذت میبرن و ما ایرانیا اصلا نمیدونیم مولانا کیبود و چی گفت.
به قول حضرت عشق مولانای جان: تن ز جان و جان ز تن مستورنیست: لیک کس را دید جان دستورنیست.
بله هرکس رادید جاندستورنیست بهتره برید و بدون تعصب کورکورانه مطالعه کنید.۱۳۹۷/۸/۱۹ در ۰۱:۱۰
سر نخ هایی که جناب میلانی در خصوص انحرافات فکری و عقیدتی مولانا و شمس دادند بسیار قابل مطالعه است و به نظر میاد اشخاصی همانند مولانا را باید دوباره از نو شناخت. و این مهم برای متعصبها کاری بسیار سخت و شاید محال خواهد بود. و نتیجتا باورهای اعتقادی بسیاری را که از مولوی الهام گرفته اتد را در هم خواهد شکست.
۱۳۹۷/۸/۱۹ در ۰۶:۱۶
سخنان آقای میلانی استدلال محکم ومنطق استوار داشت لاجرم باید پذیرفت. .اما تعجب اینجاست که همکاری وگرفتن حقوق از مخالفان عقاید خودشان نشانه این نیست که چندان هم پایبند این تفکرات نیستند؟ شما که مبنای دین را بدرستی قرآن واحادیث میدانید چرا با پیروان عقاید اخوانی یار هستید ؟ احادیث عدم تشکیل حکومت را قلم گرفته اید؟
۱۳۹۷/۸/۲۱ در ۲۲:۴۵
تاسف برای جاهلانی که حتی یک روز درباره حضرت مولانا یا شمس تبریزی بزرگ تحقیق نکردند و افکار و عقاید فاسد خودشون رو با زور به خورد مردم میدن
۱۳۹۷/۸/۲۲ در ۱۲:۴۳
با درود ب همه
مولانا ب مقام وحدانیت رسیده بوده
که درک این مقام از علم و دانش ما و اون مخالفان نادان مولانا واقعا بیرون هست .فقط باید بشنویم نی از چون حکایت میکند ….۱۳۹۷/۸/۲۳ در ۰۱:۱۰
اخه این اخوند محترم چی میدونه از شعر چی میدونه از عرفان این فقط یاد گرفته سفسطه و مغلطه بکنه،به این یاد دادن بیاد تو جامعه نور زندگی رو تو قلب مردم خاموش کنه به جاش چند تا اسم از چند تا مجسمه بکنه تو مخ مردم.
مرد حسابی این چه مطلبیه اخه؟؟؟؟شمس و مولانا دنبال نور خدا بودند،مثل این متعصبای نفهم نبودن که خداوند هرچی رو به ما توصیه کرده اونا هم درست مثل اون عمل میکردند بزرگترینش مهربانی و بخشش بوده اونا از یک روح توی چندین بدن حرف میزدن شما که قلبتون سنگ پس درک نمیکنید.بعدشم اصلا این اخوند محترم مگه خدا هستن که بگن کی بخشوده میشه کی نه؟؟؟خداوند رحمااااااااان،با حرف هیچ اخوند یا کشیش کاری نداره ای کاش روزی برسه که همه ما از نوری که خدا برای پیدا کردن مسیر تو قلبمون جا داده استفاده کنیم،نه حرف مردم نفهم.
ما انسانیم،ما علمیم،عرفانیم/جهان ذره ای از ماست و ما ذرهی جهانیم.۱۳۹۷/۸/۲۴ در ۰۳:۰۳
نظرات ایشون به کلی رد هستش. چون…
ایشون استناد به اقای حسن زاده املی میکنن که خود این اقا به کلی مردود هستن چرا؟؟
چون در یکی از کتابهای اقای حسن زاده املی اومده که در قعر جهنم گیاهی روییده میشه به اسم….
این در حالیه که خود شخص حضرت رسول میفرمایند که ه کسی عقیده داشته باشه که در جهنم گیاه روییده میشه احمق هست و دوری کنید از این ادم…
از طرفی دیگه ایشون اشعار مولانا رو اونجوری که دلشون میخواد تفسیر و معنی میکنن که این هم نامردی و هم دروغ هست.
به خرد خودتون رجوع کنید خواهشن…۱۳۹۷/۸/۲۹ در ۲۳:۰۹
. «یک بخش مهمی از شعر آئینی ما میتواند متوجه مسائل عرفانی و معنوی بشود. و این هم یک دریای عظیمی است. شعر مولوی را شما ببینید. اگر فرض کنید کسی به دیوان شمس به خاطر زبان مخصوص و حالت مخصوصش دسترسی نداشته باشد که خیلی از ماها دسترسی نداریم و اگر آن را کسی یک قدری دوردست بداند، مثنوی، مثنوی؛ که خودش میگوید: و هو اصول اصول اصول الدین. واقعاً اعتقاد من هم همین است. یک وقتی مرحوم آقای مطهری از من پرسیدند نظر شما راجع به مثنوی چیست، همین را گفتم. گفتم به نظر من مثنوی همین است که خودش گفته: و هو اصول … . ایشان گفت کاملاً درست است، من هم عقیدهام همین است. البته در مورد حافظ یک مقدار با هم اختلاف عقیده داشتیم…
((نظر رهبري در رابطه با مولانا))
ديدار با شاعران در رمضان ۱۳۸۷/۰۶/۲۵۱۳۹۷/۹/۰۵ در ۱۳:۰۰
شما ها ک ادعای اسلام می کنید نمیدونم چرا تعصب دینی تون فقط برای چند نفر خاصه چرا نمی خواید به همه انسانها احترام بزارید؟ حتما باید همه رو تخریب کنید تا ثابت کنید شماها خوبید فقط؟ هر روز دارید منفور تر جلوه می دید خودتونو. والا اسلام اومد شمارو از جهل در بیاره ولی شما فقط اسلامو ابزار کردین برا فر مانروایی
۱۳۹۷/۹/۱۳ در ۱۶:۵۵
یک دعوایی ازقدیم بین فقها ویااهل ظاهر وقشریون بوده ومتاسفانه الان هم موجوداست مولوی هم گوید: مازقرآن مغز رابرداشتیم مابقی راپیش خربگذاشتیم ! این آشیخ راچه به فهم باطن دین! خرچه داند قیمت نقل ونبات! البته مولوی هم بت نبوده! ولی توهین به چنین مقامی ازبیسوادیست!
۱۳۹۷/۱۰/۳۰ در ۱۲:۳۹
تعبیر خر در قرآن کریم هم برای برخی که اتفاقا علمای اهل ظاهر بودند به کار رفته است : مثال آنان که تورات را حمل کردند ولی بعد آن را حمل ( و دنبال نکردند) ، مانند خری است که اسفاری (جزء هایی از کتاب مقدس ) را حمل می کتد
۱۳۹۷/۹/۱۵ در ۰۱:۲۱
دم به دم بر همه دم
بر گل رخسار محمد ص
اخرین شاه ولایت صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهمخدا عاقبت هممونو ختم بخیر کنه
….
در جایگاهی نیستم که کسی رو توصیه کنم
اما اول شکر گزاری از خداوند
و قرآن و اهل بیت علیهم السلام
تنها وسیله ی عاقبت بخیری
از پدر مادرهامون غافل نشیم
دستگیری از محرومان در حد توانمونما فرزندان خاک پاک ایرانیم
شیعه و سنی یکپارچه و متحد زیر پرچم سه رنگ ایرانیم
ما یه مشت سربازیم …سربازای زیر پرچمیم
یاعلی۱۳۹۷/۱۰/۱۱ در ۱۵:۱۲
زیر سئوال ؟! یریدون لیفئو نور الله بافواههم و الله متم نوره :
چراغی را که ایزد برفروزد / هر آن کس پف کند ریشش بسوزد (مولانا)
از درمها نام شاهان برکنند / نام احمد بر درمها می زنند ( و نام احمدیان/ محمدیان بویژه خوانسار فخر محمدی، جلال الدین محمد مولوی) : مولانا
۱۳۹۷/۹/۱۸ در ۰۰:۵۳
گلاویز شدن با حق جهت اثبات حق ، ثبب خنده حق میشود .
جناب علامه از درک ضعیف ما اینگونه حاصل شد اگر فلاسفه عرفا و… به حق نرسیدند شما هم بنا به هر نوع برداشت سطحی وعمقی از آیات وروایات به شناخت چه در لغت وچه در اصطلاح حتی نزدیک هم نشدید شاید هم هرچه بیشتر سایتون روی سر ما باشه خدایی نکرده روز به روز دور تر هم بشید.
یک انسان گمراه دراین باره میفرماید:
این مدعیان در طلبش بی خبرانند
کان را که خبر شد خبری باز نیامد
که البته روی سخن این شعر با انسان های نادانی مثل ماست نه شما
خداوند متعال هم طی پیامی تشکر خودشونو مبنی بر دفاع جنابعالی از هویت واقعیشون ورسوایی گمراهان بالفطره اعلام کردن
افمن زین له سوء عمله ی فرآه حسنا
!
در پایان خوبه که بدونید عزت در تخریب نیست
من کان یرید العزة فلله العزة جمیعا
هر کس عزت میخواهد عزت جمیعا نزد خداوند است۱۳۹۷/۹/۲۲ در ۱۹:۰۲
لعنت خدا و تمام مخلوقات بر شمس و مولوی و تمام اهل فلسفه و تصوف که اهل بیت اطهار ( تنها سرچشمه هدایت ابدی ) این جماعت رو بخاطر کفر و فسق در عقیده در احادیث صحیح اشرار خلق الله بر روی زمین دانسته اند !
تعجب از عالم نماهای منحرف شیعه نما که ریشه هدایت را در افرادی جست و جو میکنند که علاوه بر صوفی بودن پیرو اهل سقیفه هستند و امامت الهی رو قبول ندارند که خودش بزرگترین دلیل باطل بودن این افراد هست
البته وقتی بجای معارف ناب اهل بیت اطهار که کاملا به فراموشی سپرده شده این افکار و عقاید باطل در حوزه ها و مملکت رواج داره وضع دین و دنیای شیعه و مردم هم بهتر از این نخواهد شد که ۹۹ در ۱۰۰ افراد جامعه و دنیا در گمراهی مطلق قرار دارن!
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و لعن اعدائهم اجمعین .. اللهم عجل لولیک الفرج۱۳۹۷/۱۰/۱۱ در ۱۵:۰۸
یا بهتره بفرمایید دشمنان اهل بیت یعنی جاعلان حدیث بخاطر دشمنی با حقیقت دین یعنی معنویث و هراس از آن، این احادیث رو جعل کردند (چنانچه نظر محققانی از معاصرین بر همین است و بررسی سندی روایات هم ضعف اونها رو می رساند).
اون بزرگواری که این احادیث از کتاب بیش از صد جلدی او نقل می شود (یعنی مجلسی دوم)، سخن صریح پدر خود یعنی مجلسی اول رو هم در این باب تحریف فرموده و میگه: من پدرم رو بهتر میشناسم و این اظهار ارادت واضح او به اهل تصوف و عرفان بخاطر کشاندن منحرفان متمایل به تصوف به سمت خود بود تا بتونه اونها رو هدایت کنه ! ، در حالی که پدرش تاکید کرده که بخاطر اینکه چیزهای دروغ و خلاف این رو به من نسبت دادند، تصریح می کنم که : امروز نزدیکترین راهها به سوی خدا (اقرب الطرق الی الله) ، طریقه «حقه» ذهبیه معروفیه علویه است. حال خودتون قضاوت کنید .۱۳۹۷/۱۰/۱۸ در ۱۴:۱۴
و تازه اگه اون توجیه ایشون رو در صحه گذاشتن به رفتار پدر و تفسیر آن بر خلاف واقع، بپذیریم این سئوال پیش میاد که با چنین محملی و پذیرش اون و تاییدش آیا خود ایشون حاضر نبوده برای هدایت منحرفان از دید خودش یعنی اهل تصوف و عرفان، حدیثی در رد آنها با نیت خیر ، ارائه کنه ؟
۱۳۹۷/۹/۲۲ در ۱۹:۴۷
سلام علیکم کسانی که تهمت جمود میدهند خود جلواندیشه ونقد را نگیرند که نارواست.باوجود اینکه بنده نظر اقای میلانی را در رد عرفان ناب و اصیل اسلامی جناب اقای قاضی و علامه بزرگوار طباطبایی و اقای عاملی که مورد توجه امام عصر (_عج) هم بوده اند رد میکنم ولی نظر ایشان درباب صوفیه و افکار و وهمیات غیر دینی انها را تایید و خلاف شریعت و قران میدانم و قسمتی از نظرات ایشان درباب مولانا و شمس را درست ومنطقی می بینم.عزیزان جواب نقد منطقی را باید با استدلال و منطق داد و برای این کار باید مطالعه زیاد و تحقیق داشته باشیم .با توهین و افترا نمیشود چیزی را اثبات یارد کرد.بنده ارشد ادبیات و از کودکی مطالعات فلسفی -عرفانی و کلامی داشته ام که طی سالیان مطالعه وتحقیق به اینجا رسیدم که خیلی از افکار صوفیه از قدیم تا ابن عربی و فلاسفه انحراف از دین و راه راست بوده و هست البته در این بین فلسفه ملاصدرا به واسطه توجه صدر المتالهیت به قران و اهل بیت سالم تر بوده است و به این نتیجه رسیدم که رسیدن به کمال و ارامش فقط در خواندن و عمل به قران و سخن وراه پیامبر و اهل بیت هست. ودر احادیث معتبر هم امده که هرکس راهی به جز قران و اهل بیت برگزیند و برود به گمراهی خواهد افتاد ولی عرفان اسلامی جناب قاضی -علامه طباطبایی و عاملی را به واسطه عمل به قران وتمسک محکمی که اهل بیت و امام عصر داشته اند راتایید میکنم.الله اعلم(العیاذ بالله)
۱۳۹۷/۱۰/۰۹ در ۱۳:۳۳
عزیز من، این که تناقضه : چون خود حضرت آقای قاضی و امثال ایشان به مولونا ارادت تام و تمامی داشتند
۱۳۹۹/۵/۲۶ در ۰۳:۳۰
خواندن و درک کردن دو امر متفاوت است.اولی اطلاعات است(که کامپیوتر مطمئنا از من و شما بیشتر دارد) که شما ادعا دارید و دیگری درک و فهم این اطلاعات است. اطلاعات و خواندن، مطالعه و … حتما درک یکسانی به افراد مختلف نمیدهد و این اثبات برتری انتنتاج نظری حتما نیست. البته با یاری حق برای همه مان.
۱۳۹۷/۹/۲۷ در ۱۲:۵۲
آقا ی میلانی بعید می دانم مطلب من منتشر شود :
۱- حداقل انتظار از شما صداقت است مثلا در طرح نظر علما نسبت به مولوی : عجب که هیچ کس نیست که برعکس شما به او تمایل داشته باشد !!! پس فقط شما عالمید ! نه علامه قاضی، نه علامه طهرانی، نه امام خمینی، نه آیت الله جوادی آملی، نه علامه طباطبایی !!!!!!!!!!!!
۲- شما چطور بر خلاف قرآن درباره آنچه اطلاع ندارید ، نظر می دهید؟؟ برادر من شما حتی نمی دانید که ابیاتی که پرسشگر نقل می کند از مولوی است و می گویید: اگر واقعا اینها را گفته باشد ! ، آن وقت درباره او نظر می دهید ؟؟! مگر قرآن به شما نگفته است که: درباره چیزی که نمی دانید نظر ندهید (آن را دنبال نکنید): و لاتقف ما لیس لک به علم (سوره اسراء، آیه ۳۶)
۳- جالب است که از شما شنیدیم که کسی که ولایت و خلافت را درخور علی علیه السلام می داند، شیعه نیست ! مرحبا ! البته خب شما اول باید مثنوی می خواندید و بدان اشراف می داشتید و بعد درباره ناظم آن سخن می گفتید که البته چنین نیستید، لذا عرض می شود که بدانید که مولوی کسی را که دیگری را بر علی (ع) ترجیح داده، کسی می داند که علی (ع) را درست نشناخته و در تاریکی او را دیده (یعنی در واقع ندیده) : تو به تاریکی علی را دیده ای / زین سبب غیری بر او بگزیده ای ؛ حال اگر از این کس منحرفتر پیدا نمی شود، شما این انحراف را اصلاح بفرمایید !!!!!!!!!!!!!!!!! تا هم مستفیض شویم !
والسلام علی من اتبع الهدی۱۳۹۷/۹/۲۹ در ۲۱:۰۸
سخن کوتاه باید گفت واقعا…در برابر چنین حرفهای زشت و پلید در رابطه با حضرت عشق مولانای جان تنها باید سکوت کرد…بزرگی مولانا در مغزهای فندقی نمیگنجد…از عشق زمینی است ک انسان ب عشق الهی و ب دراجات بالای عرفان میرسد…فقط امیدوارم ک روزی برسد ک روحانیون خشکه مذهب و دین دیگر بر روی زمین خداوند وجود نداشته باشند…
۱۳۹۷/۱۰/۰۲ در ۱۲:۱۹
سایت محترم، نظر به اینکه ظاهرا شجاعت درج نظرات فاقد و عاری از توهین (و البته شامل تعریض) نسبت به توهین کننده و منحرف شمارنده (بلکه منحرفترین !) شخصیتهای اهل عرفان و ولایت را ندارید، آنهم بزرگانی چون شمس و مولوی که محترمان و معظمان اولیای حق (اعم از حضرات آیات کرام نخودکی، قاضی ، علامه طباطبایی، طهرانی، انصاری همدانی و … ) بوده اند و هستند، لذا ادامه گفتگو را جایی دیگر و با جستوجوگران واقعی ( و نه فروشندگان بی بهره از ) حقیقت پی می گیرم. والسلام
۱۳۹۷/۱۰/۰۵ در ۰۵:۲۴
سلام ، براى خودم متاسفم كه مطالب اين اقا را خواندم ، ابن ملجم هم بنام حق بر سر حق زد ، طلب خير براى اگاهى اين فرد
۱۳۹۷/۱۰/۰۵ در ۰۹:۵۷
چرا بحث میکنید،بذارید هر کی هر چرتی هر حرفی میخواد بزنه.
مقام و جایگاه مولانا انقدر بالا هست که کسی منکرش نمیتونه بشه،شاید بالاتر از خیلی از پیامبران.مثنوی هم اگر بالاتر از قرآن نباشه هم ترازش هست.
هر کسی مخالفشه یا مپلانا رو نشناخته یا جهت دهی ذهنی شده.
خود مولانا خداوندگار میفرمایند که:
هر کسی از ظن خود شد یار من….از درون من نجست اسرار من
و مهم تر از اون
در نیابد حال پخته هیچ خام،،،پس سخن کوتاه باید والسلام۱۳۹۷/۱۰/۲۱ در ۲۱:۲۲
خفه بابا.
از درون من نجست اسرار من.
همین مصرع خودش یه دنیا حرف توشه….میگه این کس خولا که منو عارف میدونن خبر ندارن که منو شمس چه کارا که با هم نکردیم
۱۳۹۷/۱۰/۰۵ در ۲۱:۱۵
ما ایرانی ها استاد فرصت سوزی و تهدیدزایی و نخبه کشی هستیم!! همه دنیا تشنه آنند که برای خود حتی شده به صورت جعلی بزرگان ادبیات بسازند و نشان دهند که چه بوده اند و دارای چه ریشه هایی هستند تا جایی که کشورهای آذربائیجان و امارات و امثال آنها که فاقد سابقه و تمدن تاریخی هستند، می آیند و شخصیت های فرهنگی ما را به خود نسبت می دهند مانند ابو علی سینا و یا یا خود مولانا که در حال حاضر در قونیه ترکیه است. ترکیه حتی نام ایران را در خصوص مولانا نمی برد و در مراسم سالیانه آن کلی گردشگر از خارج جذب می کند و از دراویش به عنوان یک فرصت بهره می برد و ثروت زیادی را جذب کشورش می کند و از طرف دیگر به خارجی های گردشگر فخر می فروشد که ما دارای چه شخصیت های جهانی بزرگی هستیم. حالا ما با شمس که در ایران مدفون است چه درآمدی کسب کردیم و یا با حافظ و سعدی و فرودسی چه؟ سخنان آقای میلانی من را یاد اوایل انقلاب می اندازد که عده ای می گفتند حافظ شراب خوار است و در اشعارش کلمه شراب آورده است و در نتیجه باید اشعارش آتش زده شود. آیا این کار دشمنان کشور ایران نیست که با زبان برخی افراد نا آگاه داخلی بیان می شود که می خواهند ایران را از ثروت معنوی آن همانند ثروت مادی آن محروم کنند ؟ ما کی می خواهیم عاقل شویم و قدر داشته هایی را که گذشتگان ما به ارث گذاشتند بدانیم؟ و از آن تولید ثروت مادی و غیر مادی کنیم ؟ گیرم که حرف آقای میلانی درست باشد، آیا گفتن این مطالب برای کشور ما سودآور است یا استفاده از ابعاد معنوی مولانا برای رشد و ترقی مادی و معنوی کشور؟ حتی در کشورهای دنیا از افراد خلاف کار خود یک ناجی و قهرمان تاریخی می سازند و ما از قهرمانان خود چه می سازیم؟ همین دراویش که در کشور ما تبدیل به یک تهدید شدند و مجبوریم با تهدید آنها مقابله کنیم اما در کشور ترکیه با سیاست صحیح تبدیل به یک فرصت شدند و در تولید ناخالص داخلی ناشی از ورود گردشگر نقش دارند.
۱۳۹۷/۱۰/۰۶ در ۲۰:۵۶
لطفا قبل اینکه این مطلب را مینوشتید کتاب ملت عشق الیف شافاک با ترجمه دکتر علی اصغر شجاعی را میخوانید.
این فردی که این اظهارات را کرده تضمین میکنم که هیچ چیزی در مورد دین و اسلام نمیداند واز دین فقط ب پوسته آن دست یافته همان اعمال و ظاهر دین.
چیزی رو که نمیدونید لطفا نزارید پیچ تون.
یکی بیسواد هم میاد میخونه میگه مولانا و شمس همجنس باز بودند.۱۳۹۷/۱۰/۰۹ در ۱۷:۵۶
به این چرت و پرت های اقای میلانی کاری ندارم ولی ببینید مولانا چقدر ادم بزرگی بوده که توی زمان حمله مغول ها به ایران شاعر بوده و اونوقت یک کلمه بد به این ادم ها نگفته راستی عاشقان را ملت و مذهب خداست ملت عشق از همه دین ها جداست
۱۳۹۷/۱۰/۱۱ در ۱۴:۵۹
عجب استدلال متینی ! پدر مولانا در کودکی مولانا به علت حمله مغول از بلخ به قونیه هجرت کرد استاد! بغض و کینه حقا که چشمان آدم رو کور میکنه. شما مثلا مسلمانی ؟ قرآن نخوانده ای که : و لا یجرمنکم شنئان قوم علی الا تعدلوا ، اعدلوا هو اقرب للتقوی: دشمنی گروهی شما را به این نکشاند که در موردشان از انصاف خارج شوید! انصاف داشته باشید که این به پرهیزگاری نزدیکتر است (سوره مائده ، آیه ۸)
۱۳۹۷/۱۰/۱۲ در ۱۷:۴۹
متاسفم برای سایتی که این چرندیات رو منتشر کرده…این میلانی کی هست که در مورد شمس و مولانا نظر بده؟!!!
در حرفهایش جز مغلطه و سفسطه چیزی ندیدم.
اینها همان قاتلان حلاج و سهروردی و عین القضاتند که دین را وسیله معاملات دنیایی خودشان کرده اند…۱۳۹۷/۱۰/۱۳ در ۱۰:۵۶
واقعا متاسفم که افرادی نظیر ایشان چگونه اسم خود را استاد می گذارند در حالی که به صراحت به تفرقه و شایعه پراکنی میان امت اسلام با توهین به علمای گرانقدر دامن میزنند جناب در اصلاح فقیه !نور خدا با فوت خاموش نمیشود و کسی را که خداوند عزیز بداند با گفتار توخالی امثال شما لطمه ای نمیبیند شنا کردن خلاف جهت علما که در صدر آنان مقام معظم رهبری هستند عین خیانت است
۱۳۹۷/۱۰/۱۳ در ۲۲:۳۷
سلام .نه رد میکنم ن تایید .فقط ب این نتیجه رسیدم ک ۲تا خدا وجود دارد یکی خالق ک مخلوقات رو وجود اورده دیگری خالقی ک مخلوقات (شماها)به وجودش اوردین ..به نظر شما اگر شمس و مولانا زمان پیامبر بود پیامبر ب انها میگفت اهل دوزخید و… و… و.من پیامبر را رد نمیکنم چون در ان درجه نیستم ک بخواهم بگویم مقربان درگاه بد بودن یا خوب ….کتاب ملت عشق رو بخوانید
۱۳۹۷/۱۰/۱۵ در ۰۲:۱۴
سلام
من موندم که هرکی طبل خودشو میزنه
اون میگه پیامبر و خاندانش که همسایه بقلی ما بودن
این میگه شمس و مولانا که مال خودما بودن
یکی دیگه میگه عیسی یکی میگه موسی
کسی با نام و شناسنامه فکرهای جورباجور
منتسب به چیزی یا مقامی نخواهد شد
به هم نوع خوبی کنید شاد باشید در پی حقیقت باشید مسیرش برای هرکس متفاوته چوپان خدا رو در گوسفند می بینه مولانا در شمس یکی در پیامبر یکی در عیسی
اگر قرار بود بر فرض مثال جناب ایکس حرفاش کاملا درست بود بقیه مردم مرخص هستند و فقط جناب ایکس خدای دانا کره زمین هستین
عزیزم هممون به نوعی غرق اشتباهات هستیم که تجربه ای میشه برای بهتر زیستن
اگه قرار حساب کتاب بشه بر حسب عملت هست
نیا نگو عمل من بر حسب رفتار فلانی بوده و اون درست میگه که بر میگردیم سر نقطه اول۱۳۹۷/۱۰/۱۵ در ۱۳:۲۹
کسی که به خودش اجازه میده که عقاید و سیره و مسلک بزرگی مثل مولوی رو نقد کنه از دو حالت خارج نیست!! یا دیوانه است یا از به اصطلاح عاقلان ، داناتر!
به قیافه این بابا نمیخوره دیوانه باشه. شاید از ما عاقلتر باشه!! از کجا معلوم؟۱۳۹۷/۱۰/۱۷ در ۲۲:۰۷
شما میگی شخصیتی منحرف تر از مولانا وشمس نداریم ولی من میگم شخصیتی والا تر از شمس ومولانا نداریم شما با یه مت عقاید ذهنی هم هویت شده داری حرف می زنی ولی مولانا خودش سرچشمه حکمت خدایی بوده شما با عقل نه میتونی خدا رو بشناسی نه مولانا ویا کسایی مثل مولانا . بله دیگه اگه شما اون چیز که مولانا دیده بود دیده بودی الان این حرف هارو نمیزدی….
۱۳۹۷/۱۰/۲۱ در ۱۸:۵۶
شما از کجا مطمئنی مولانا چیزی دیده بود؟
یا اگه چیزی درک کرده بود اون چیز چی بوده و درست بوده یا غلط؟
الان اگه یکم مخدر بزنی بالاتر از اونا رو درک میکنی۱۳۹۷/۱۰/۳۰ در ۱۲:۳۳
عین همین سئوال شما رو درباره همه بزرگان عالم میشه پرسید. پس لطفا بر سر شاخ ننشین و شاخ نبر ، شازده !
۱۳۹۷/۱۰/۱۷ در ۲۲:۱۳
راستی شمس میگه قران چهار سطح داره که سطح اولش معنای ظاهریه سطح بعد معنای باطنی وسطح بعد باطن باطن ان واخرین سطح که در زبان وکلمات نمی گنجد شما مثل اینکه همون معنای ظاهری اون هم درست بلد نیستی چون اگه بلد بودی این چنین حرف هایی نمیزدی
۱۳۹۷/۱۰/۲۰ در ۱۶:۲۶
جناب میلانی شما وهمفکرانتان منحرفید و اسلام داعشی حاصل امثال شماهاست و شما پرچمدار طالبانیزم هستید . یکی از همفکران شما در تاریخ شیعه نقشی اساسی نداشته است .
آن آمیرزا مهدی اصفهائی که بوی می نازید جز توهین و جسارت به بزرگان شیعه هیچ چیز دیگری ندارد و در تمام دوران رضاخان یک سیلی هم برای اسلام نخورده است . دیگرانتان هم همین هستید . هیاهو و جنجال کار شماست و جز این کاری از شما بر نمی آید۱۳۹۷/۱۰/۲۸ در ۱۷:۴۲
اگر مولانا همجنس گراست.پس اقای طوسی که بچه های مردمو به بهانه ی قران خواندن می برد و بساط لواط راه می انداخت که بود؟
شمس مراد مولانا بود و خدا را در او می دید.و می جست.
اگر کلام این گونه افراد موثر بود که این همه فساد زیر زمینی در ایران نداشتیم.بدانید ای فکر های منحرف راه را اشتباه رفتیدنبود کار برای مردم فساد است .از بیکاری به شاعران هم بهتان می زنند
۱۳۹۷/۱۰/۲۹ در ۰۸:۵۲
میزان عقل و درک و فهم امثال این اقایان از عرفان و سلوک فقط از کمر به پایین هست خب علم دیگری از ایشان طلبی نیست .
مفهوم وحدت وجود ، مفهوم وچوه الهی اهل صرف و نحو ندانند اهل حقیقت دادنند.
اصلا تفاوت حقیقت و واقعیت هم ندانند .
هر جا مینگری جز وجه الهی نمیبنی .
روح االه که در ادم دمیده شد خود نشانه وحدت وجودیست …چشم شما به جسمیت است نه روحانیت .
دهان بشویید از گفتار .
عمریست از هر کی خوشتان نیامده ، تهمت های جنسی زدید و خود به ان دچار شدید .۱۳۹۷/۱۱/۰۱ در ۲۱:۰۹
حیا کنیــد تو رو خــدا
این وصله ها به عارفانی مثل مولانا و شمس اصلا و ابدا نمیچسبه
اونی که داره چرت و پرتای کشورای غربی رو ترویج میده شمائید که مضخرفاتی این چنین میگیـد
بترسیـد از خـــدا و به دوست دارانش انـگ نزنید که اون دنیا بایــد جواب بدیــد۱۳۹۷/۱۱/۰۳ در ۰۰:۱۲
مباحثات/ استاد قادر فاضلی در پاسخ به نقد استاد میلانی
«تفسیر مثنوی کلاس تمرین علامه جعفری برای ورود به نهجالبلاغه»
🔸اخیر استاد حسن میلانی مصاحبهای پیرامون علامه جعفری داشته و نقدهایی را نسبت به ایشان وارد کردهاند، در ادامه پاسخ استاد قادر فاضلی را به نقدهای ایشان میخوانید:
🔹اینکه گفته میشود علاّمه جعفری از تفسیر مثنوی پشیمان شده و گفته کاش من این کار را نمیکردم! در چندین جا ایشان فرمودند، این دروغ است، من اصلاً پشیمان نشدم و عین عبارتش این است که: «اگر اکنون دستم یاری کند، ده جلد هم مستدرک برای این تفسیری که نوشتم مینویسم».
🔹مرحوم علاّمه در پاسخ به این سوال که چرا بعداً نهجالبلاغه را شروع کردید؟ فرمود: نهجالبلاغه شوخیبردار نیست. ما کتاب مثنوی را به عنوان کلاس تمرین انتخاب کردیم که آنجا مقداری پخته شویم تا با سرمایهی بیشتری سراغ نهجالبلاغه برویم. یکی از علتهای تأخیر نهجالبلاغه از تفسیر مثنوی این بوده است، علت دیگر خوابی است که از مرحوم علاّمهی امینی دیده بودند.
🔹آقای میلانی در مورد مثنوی و تفسیر مثنوی، دروغهایی را به خودِ مثنوی و مولوی نسبت میدهند، از آن جمله: مولوی ادّعای خدایی کرده و شمس او را به عنوان خدا معرفی کرده است. به اشعار متشابه مثنوی استناد میکنند و از ظواهر آن دست برداشتهاند. مگر شما در اصول نخواندید که ظواهر حجّت است، چطور شما از ظواهر مثنوی دست برداشتید؟ مولوی در کجا ادعای خدایی کرده است؟
🔹اینکه آقای میلانی میگویند شمس گفته که مولوی مصداق «قل هو الله احد» است، اول اینکه کجا گفته؟ ثانیاً به فرض که گفته باشد، امام خمینی هم در مورد جناب بوعلی همین را گفته است، پس امام خمینی مشرک و ابن سینا را به خدایی قبول کرده است؟
🔹یکی از مصادیق بارز، مثلهای قرآنی از قبیل- لم یکن له کفوا احد- لیس کمثله شیء- خود امام خمینی است. چه بسا بعضیها در بعضی جهات از امام خمینی بالاتر بودهاند، فقیهتر و فیلسوفتر از او داشتهایم، ولی اینکه عارف، فیلسوف، فقیه، سیاستمدار و شاعر و….با هم باشد، واقعا نداشتهایم. شخصیت امام خمینی در نوع خود، «لیس کمثله شیء» است.
🔹دروغ دیگری که آقای میلانی به مولوی و شمس نسبت داده این است که، آنها را جبرگرای محض میداند و میگوید: مولوی و شمس به جبر محض ایمان دارند. در حالی که با استناد به اشعار مثنوی، مولوی نه جبری است و نه تفویضی، بلکه ایشان همانند شیعه پیرو مکتب وسط است.ادامه مطلب در سایت مباحثات
👇👇👇
http://mobahesat.ir/17778
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz۱۳۹۷/۱۱/۰۳ در ۲۳:۵۲
نادر شاه در اولین اقدام پس از تاجگذاری دستور داد تا جیره هفتادهزار طلاب که از دولت مقرری میگرفتند قطع شود. بزرگان طلاب نزد نادر رفتند. نادر پرسید کار شما در این مملکت چیست؟ گفتند لشکر دعا هستیم. هنگامی که سپاه شما به جنگ میرود ما با دعا پیروزیشان را تضمین میکنیم. چرا باید سلطان نان ما را قطع نماید؟
نادر فریاد زد وقتی لشكر محمود افغان ایران را گرفت، یکصد هزار طلاب علوم چرا جواب آنها را ندادند؟
پاسخی از کسی شنیده نشد. نادر دستور داد آنان را به زمینهای زراعتی فرستادند و به کشاورزی واداشتند.از كتاب «تاريخ اجتماعى ايران» جلد ۸
۱۳۹۷/۱۱/۰۴ در ۰۰:۰۱
با سلام. با توجه به اظهار نظر آقای حسن میلانی درباره پشیمان بودن علامه جعفری از تفسیری که بر مثنوی مولوی نگاشته اند، به اطلاع میرساند که چنین چیزی صحت ندارد و آقای میلانی هم در مجامع قانونی در این دنیا و هم در آخرت باید پاسخگوی چنین دروغی بزرگ باشند. طبق سخنانی که مرحوم علامه جعفری به بستگان درجه یک و دوستانشان گفته اند، اگر فرصت داشتند، ۱۰ جلد دیگر برای این کتاب شریف می نوشتند. جالب است که پاسخ یکی از شاگردان علامه جعفری به نام آقای قادر فاضلی به این دروغ بزرگ که تا دیروز در این سایت دیده میشد، حذف شده است. جناب میلانی ای کاش لحظاتی در تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی علامه جعفری تأمل و مطالعه میکردند، سپس به کذب و افترا دامن میزدند.
۱۳۹۸/۸/۰۳ در ۱۶:۴۴
سلام
چرا برخورد حقوقی و شریعتی با این یاوه گویان نمی کنید؟
چرا این مفسدان عقلی را رسوا نمی کنید؟
۱۳۹۷/۱۱/۰۶ در ۱۰:۳۵
دین و عرفان هیچ ربطی بهم ندارن دین در دنیای فیزیکی کاربرد داره و عرفان در دنیای معنوی … تا شخصی وارد عرفان نشود از معنای این ابیات بی اطلاع هست ک البته خدا خواسته ک بی اطلاع بماند …
۱۳۹۷/۱۱/۱۳ در ۱۹:۱۰
از همان روز نخست میان فقها و اهل کلام با فلسفه و عرفان دشمنی بوده و خواهد بود. (نشان آن هم فلاسفه و عرفای مشهوری است که در دورههای مختلف تاریخ به تحریک و توسط کلامیون و فقها مقتول و معدوم شدهاند) این نکته نشان از اختلاف و ناسازگاری شریعت و فقه و کلام با فلسفه و عرفان دارد. به گمان من یا باید به مذهب و شریعت (به پیروی فقها) پایبند ماند یا بدون هیچ عذر و تعارفی راه عقل و فلسفه و یا عرفان و تصوف را در پیش گرفت و بیهوده سعی در سازگاری این دو (فلسفه و عرفان) با فقه و شریعت نکرد. من با اینکه شخصاً اهل شریعت و چهارچوب تنگ فقه و موافق سنتهای قشری اهل کلام نیستم، صراحت و قاطعیت روش امثال آقای میلانی و فقهایی چون مصباح یزدی و علمالهدی را درستتر میدانم تا آنها که سعی دارند فلسفه و عرفان و علوم انسانی را با مذهب همراه سازند. شاید یکی از دلایل گرفتاری ما در نظام «جمهوری اسلامی» همین خلط و در هم آمیختن مفاهیم و شیوههای ناسازگار باشد. شاید اگر پس از انقلاب در کشور ما یک «حکومت فقط اسلامی» با مدیریت فقط فقها برپا میشد امروز وضعیت بهتری میداشتیم. دستکم تکلیفمان روشن بود که آن را میخواهیم یا نمیخواهیم و امروز مصداق «چوب دو سر طلا»! نمیشدیم.
۱۳۹۷/۱۱/۱۴ در ۱۴:۰۶
مولانا میفرمایند چون خدا خواهد که پرده کس درد میلش اندر طعنه نیکان برد این روزها هژمونی غرب به منظور غارت و چپاول هر چه بیشتر جهان سومیها با نشر و توصعه خورده فرهنگها و اصالت بخشیدن به انها از طریق فضای مجازی اطلاعاتی دستمالی شده کم عمق و کلیشه ای را خوراک افکاری میکنند که بزرگ شدنشان را در بالا رفتن از این و آن میدانند . این عبارت چنان سخیف و بی ارزش است که حتی اشاره به آن . آن را اعتبار میدهد
۱۳۹۷/۱۱/۳۰ در ۱۶:۰۲
مولانا و شمس نه خداپرست بود نه همجنسگرا نه گناه کار نه جادوگر نه خدا ترس اون عاشق خدا بود فقز همین
۱۳۹۷/۱۱/۱۷ در ۰۹:۲۵
متاسفانه نظرات جناب میلانی بسیار سطحی است.دقیقا مثل این بود که یک فردی و چند کلاس سواد بخواهد در مورد فیزیک کوانتوم نظر دهد. مثلا تفسیری که از اشعار داشتن واقعا خیلی ناباورانه غیر علمی بود.
۱۳۹۷/۱۱/۱۷ در ۱۵:۳۹
بدون تفکر و لحظه ای فکر شمس یک عالم بوده از بچگی فرشته های روی شونه هایش را میدیده،کارهایی شبیه ب معجزه میکرده نکنه شماهم مثل مردم جاهل و نادان قونیه فکر میکنید جادو گر یا همجنس باز بوده؟ اولا هیچوقت مراسم سماع مختلت نبوده و ب صورت جداگانه اجرا میشده دوما خود شمس فرستاده خدا بود و صرفا برای شناخت خود آدم ها بودو الان هم زنده و حاضر هستش شما از کجا میدونید لواط انجام شده نکنه اونجا بودید ؟؟؟؟که با این حرف تاسف میخورم ب درجه ایی که علکی گرفتید !!!شمس حتی با زنش کیمیا نزدیکی اینجا نکرد چ برسه ب مردم دیگه شمس ب عمق قرآن نگاه میکرد و مولانا برای زیبایی اشعارش از کلمه ها استفاده میکرده که اصلا ب اشعارش فکر نمیکرده و خودش میومده واقعا نمیدونم ب جاهلی مثل شما چی بگم
۱۳۹۷/۱۱/۳۰ در ۱۶:۰۰
درسته درود برتو که در راه حقیقت استوار قدم بر میداری امیدوارم به مرحله چهارم برسی دوست من☺
۱۳۹۷/۱۱/۲۰ در ۰۰:۵۷
احسنت معلومه که خیلی عالم تر از این عالم بی علمی. این حاج آقا مثل اینکه خیلی چیزهارو تو قرآن نخونده از جمله داستان خضر و موسی که چگونه حضرت موسی رو به شاگردی یکی از مردان خدا یا اولیا الهی می فرستند و موسی با آن مقامش کم می آورد . …
۱۳۹۷/۱۱/۲۶ در ۲۰:۵۹
آخوندهای انگلیسی
رد کردن شخصیتی همچون علامه طباطبایی و امثالهم که جایگاه ویژه ای در راس هرم علمی و اعتقادی مردم در عصر کنونی دارد هدفی جز گمراه کردن و ضربه زدن به اعتقادات عامه مردم را ندارند۱۳۹۷/۱۱/۲۷ در ۱۵:۴۴
آیت الله قاضی
آیت الله انصاری همدانی
آیت الله نجابت
علامه طباطبایی
حسن زاده عاملی
علامه جعفری
.
.
.
بزرگوارنی هستند که نمونه ندارند
میلانی و امسالهم جاهل هستند نمی دانند۱۳۹۷/۱۲/۰۷ در ۱۷:۴۶
سلام بر خانم ها و آقايان عزيز
من كه خيلي خيلي گيج شدم.
من تو عرفان هيچم و هيچي نميدونممن كه جزو عارفان در اين سراها نيستم
من كجا عرفان كجا!!!
روزگاريست كه من در پيشان ميگردم.
اين خيابان آن خيابان. كوچه و پس كوچه ها
خسته و نالان از اين بي ادعا
گر كسي نام ونشاني از يكي از عارفان دارد
ميشود آن را براي من ناآگه غافل بدهد.۱۳۹۷/۱۲/۱۳ در ۰۱:۱۱
سلام دوستان عزیز
من قصد اظهار نظر ندارم معلوماتش هم ندارم
ولی یک تجربه دارم ادمهای بزرگ همه ارزشمند هستن از پیامبر و امامان و حافظ و سعدی ومولانا و …
اینا این همه تجربیات زیبا دارن ما میریم بجای اینکه اونا رو تو زندگی پیاده کنیم یک جمله رو کلید میکنیم روش
اگر راجب دیدگاه اونا میخاین حرفی بزنین متن صحبت رو کامل بخونین چند بار
بزرگان همدیگرو رد نمیکنن
هر کدوم از اونا از یک دریچه ای که برای زمان اونا لازم بوده باز شده
خداوند همه دریچه ها رو با هم برای یک نفر باز نمیکنهچون اگر تمام اسرار رو انسان بدونه دیگه زندگی براش لذتی ندار ه
۱۳۹۷/۱۲/۲۱ در ۱۴:۰۶
اقای میلانی :چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست/ سخن شناس نهی جان من خطا اینجاست
در مورد جمله ای که می فرمایید فخر رازی آدم بیسوادی نیست ولی از همان ابتدا در راه باطل علامه شده است و مثلا آقای صمدی آملی یا حسنزاده …
آخه مگه میشه کسی در راه باطل علامه بشه. اگر شما با فلسفه و عرفان مشکل داری دلیل بر این نیست که اینها باطل هستند. پس با این شرایطی که شما می گویید باید به عقل همه دانشمندانی مثل ملاصدرا، شیخ اشراق، ابن سینا، خواجه نصیرالدین طوسی، علامه طباطبایی و استاد مطهری و امام خمینی هم شک کرد چون این بزرگان همگی فلسفه و عرفان خوانده اند.برو به کار خود ای واعظ این چه فریاد است / مرا افتاده دل از کف ترا چه افتادست
۱۳۹۷/۱۲/۲۲ در ۰۲:۲۲
چرا ملاها فکر میکنند تنها راه رسیدن به خداوند اسلام است چند هزار تا پیامبر و ولی از ابتدای خلقت وجود داشته و البته تمام ادیان از یک سرچشمه است ، واقعا برای فردی که مثلا اینهمه درس خونده تو حوزه متاسف هستم ، اشعار مولانا الهی و عرفانی و ار جانب خدا وحی شده، هر کسی میتونه اینو بفهمه .
۱۳۹۷/۱۲/۲۲ در ۲۳:۲۳
خدای من.. یعنی دارین این حرف هارو راجع به مولانا می زنین؟
یعنی عشق بین مولانا رو به شهوت و نیازهای جسمی آلوده کردین و تا این حد پایین آوردین؟
الله اکبر…
یه جوری درباره مولانا و شمس حرف میزنین انگار دو تا پسر ۲۵ ساله مربوط به این دوره و زمونه بودن…
دنبال چی هستین واقعا؟ خدا به دادمون برسه…. اصلا منقلب شدم از این همه کوته فکری…۱۳۹۷/۱۲/۲۶ در ۲۱:۳۲
واقعا تاسف باره …
چطور به خودتون اجازه میدید یک عارف بزرگ فوق العاده رو که تمام جهان درگیرش هستند قضاوت کنید … اون هم با همچنین کلمات فصح باری … لطفا به جای قضاوت آدم ها به اصلاح خودتون فکر کنید …تا زمانی که آدم هایی مثل شما در ایران وجود داره ما هم به پای شما قربانی خواهیم شد …۱۳۹۷/۱۲/۲۶ در ۲۱:۳۵
واقعا حذ نفس بردم از یکسری از دیدگاه هایی که نشون می ده هنوز هم امید هست که افراد خشک مذهب دروغینی که خودشون رو پشت ستون دین قایم کردن از ایران بیرون کنیم …
۱۳۹۷/۱۲/۲۶ در ۲۱:۳۹
بحث فوق حرفهایی فقهی وعالمانه است وریشه ان در حوزه ها ودانشگاهها در سطوح بالا مطرح میشود وافراد کم سواد وغیر متخصص اگر اظهار نظر نکنند بهتر است
۱۳۹۸/۱/۰۳ در ۰۳:۱۸
در باب حرفهای بالا باید بهتون بگم که درسته درصدی انحراف های جنسی و شاهد بازی در دوره های سلجوقی و صفوی و بعضی از شاعرا ، علما و نامداران وجود داشته. ولی یک اینکه سعدی یک بیتی دارد که در ان مستقیم اشاره به همجنسگرایی خودش می کند (اسم سعدی همه جا رفت به شاهد بازی این نه عیب….)ولی موضوع مولانا و شمس تبریزی فرق میکرده چون در کتاب ملت عشق زمانی که شمس با دختر مولانا ازدواج میکنه از رابطه جنسی با اون می پر هیزه و همین باعث مرگ دختر مولانا می شود چون به نظر شمس رابطه جنسی انسان را زمینی می سازد. و دوم اینکه اقایی که میگی مولانا انحراف داشته اگه یکم مطالعه داشتی میفهمیدی که مولانا دو تا زن داشته و دوتا بچه به نام سلطان ولد و علاعدین داشته. اما درسته حافظ و سعدی به وضوح از شاهد بازی خودشون می گن البته نباید اونها انسان های منحرف دانست چون در زمان انها یک بیشتر مخاطبانشان مرد بودند و دوم اینکه شاهد بازی در ایران در یک بازه زمانی چیز زشت و غیر اخلاقی بشمار نمیرفته. انکه شما میگی سنی بودن بده بیشتر شاعران و بزرگان ما به جز تعداد اندکی سنی بودن و ما هیچوقت نباید به نژاد و دینی توهین کنیم . با همه این حرفا اینها نظر من بود و من هم به نظر شما ها احترام میزارام.
یاعلی۱۳۹۸/۱/۰۳ در ۱۷:۴۳
آقای میلانی برای اینکه به شهرت برسد به انسانهای پاک وشریفی مثل مولوی وشمس انتقادمیکند وتهمت میزند . آقای میلانی که باچشم ظاهری میبیند نمیتواند احساسات مولانا وشمس را که علاوه بر چشم ظاهری باچشم حقیقی وباطنی می دیدند درک کند و به همین دلیل به صورت یکطرفه قضاوت میکند وبا این کار دایره اسلام را تنگ تر میکند گویا فقط خودشان مسلمان واقعی هستند.
البته از نظربنده همین موضوع و اختلافات اینچنینی میتواند باعث پیشرفت نظری وعلمی وعرفانی بیشتر برای مسلمانان شود.۱۳۹۸/۱/۰۶ در ۱۲:۰۷
از تمام اين مباحثات و نظرات متعصبانه فقط ميشه گفت:
قومي متفكرند اندر ره دين
قومي به گمان فتاده در راه يقين
ميترسم ازآنكه بانگ آيد روزي
اي بيخبران راه نه آن است و نه اينچنان با قطعيت صحبت ميكنن كه گويي ساليانه چندين بار به عالم مرگ سفرهاي رفت و برگشت دارند و دفاع جانانه اي هم از نظراتشون ميكنند.
۱۳۹۸/۱/۰۸ در ۱۰:۰۳
منحرف ترین شخص تویی با این وبلاگت اخه ادم حسابی به درجه عرفانی که مولانا وشمس رسیدند اگه منحرف بودند چه جوری می رسیدند تا انسان به وادی عشق خداوند راه پیدا نکند کجا می تواند مثل جناب مولوی وشمس چنین اشعار زیبایی بگوید
۱۳۹۸/۱/۲۰ در ۲۳:۳۱
حضرت مولاناومثنوی ماننددریائیست که خس وخاشاک نیز داردبعضی هاخس وخاشاک رامیبینند وعظمت دریارانمی بینندوبعضی مبهوت عظمت دریا شده وازخس وخاشاک غافلگشته اند
۱۳۹۸/۱/۲۲ در ۲۲:۳۸
من واقعا تعجب میکنم. امیدوارم خدا ما را هدایت کند. ایشان از آن دسته روحانیونی است که آن قدر در ظواهر امر گیر کرده اصولا حتی مراعات علامه طباطبایی را هم نمیکند و به مولانا که هیچ حافظ و سعدی را هم احتمالا مورد عتاب قرار میدهد. ظاهر بینی در این حد آشکار است که در آن ابیات منسوب به مولوی میگوید مولانا قرار است عقیده ی جبری را نسبت دهد به امام علی و بگوید که ابن ملجم مرادی فرد بی تقصیری است. اولا چنین عقیده ای اصولا صحت ذاتی در باورهای مولانا نمیتواند داشته باشد:هر چند وی سنی بوده اما ارادتی خاص نیز به امام علی در عقاید وی هویدا است احتمالا منصور حلاج هم انسانی نابخرد و منافق بوده نه؟ در ان ابیات نیز مولانا میخواهد رحمت علی علیه السلام را نشان بدهد و بگوید که تو مرا به معبود و مطلوب خود رساندی از این رو من شفیع تو خواهم بود و در باب رحمن و مهربانی امامان چنین روایاتی آورده شده است که آینه ای از رحمت الهی بوده اند.
۱۳۹۸/۱/۲۲ در ۲۲:۴۴
برایم قضیه وقتی جالبتر میشود که میبینم عده ای از همین معتقدین به عقاید شما وقتی گلستان سعدی و مثنوی معنوی مولوی جزو بیست کتاب برتر جهان از نگاه نهادهای بین المللی قرار میگیرند آنرا در بوق و کرنا کرده و یادشان میرود نقدهای بی ارزش حضرتعالی را.
۱۳۹۸/۱/۲۳ در ۲۳:۳۲
با سلام بنده قریب به دو سال است گرد این موضوع تحقیق دارم
در بیان اول که به شدت کفری شدم این است که گفته شد حضرت مولانا به حضرت علی اعتقاد نداشتن که اگر اینطور بود شما تورقی بر مثنوی داشتید اینگونه پوچ تفکرات را با چند شعری که در مورد مردانگی حضرت علی زده اند و ایشان را مقامی والا میدانند
دوم اینکه شما خودتان را نقض می کنید کتاب دینی دوازدهم چندین شعر در مورد نفی افکار جبری آمده و حضرت نیمی از دفتر پنجم مثنوی خود را به این موضوع اختصاص داده اند و کافر خواندن جبریان که از مهم ترین بخش این موضوع است
بیتی برای اثبات و سر ذاستانی از مثنوی شریف برایتان می اورم تا شاهد مثال باشید و از سر بی تعقلی صحبتی نشود:
جواب گفتن مومن سنی کافر جبری را و در اثبات اختیار بنده
این که فردا این کنم یا آن کنم خود دلیل اختیارست ای صنم
بعد حضرت خیلی زیاد از آیات استفاده کرده اند
مانند
تو ز قرآن بازخوان تفسیر بیت گفت ایزد ما رمیت اذ رمیت
حتی از حضرت علی با نام وصفت شیر حق یا میکنند وامیر مومنین میدانند
و می فرمایند از علی اموز اخلاص عمل
در مورد حضرت محمد هم می فرمایند
نام احمد نام جملهٔ انبیاست
چونک صد آمد نود هم پیش ماست۱۳۹۸/۱/۲۴ در ۱۰:۴۵
اقای میلانی ( میلان – ایتالیا-واتیکان ) درست مانند اون پادشاه یهود که که خود را به دروغ مسیحی اعلام کرد و با حیله و فتنه پادشاه مسیحیان شد و بدعت گذاشت و انحراف ایجاد کرد قصد از بین بردن فلسفه اسلامی و به قهقرا کشیدن اسلام ناب را دارد . جاسوس صهیونیسم و انگلیس و تربیت شده برای همین کار می باشد -بیدار باشید و بشناسید این جانور را که جایگاهش طبقه ۴ جهنم است.
۱۳۹۸/۱/۲۴ در ۱۳:۴۳
بسم الله الرحمن الرحیم
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
تا بی خبر بمیرد در عیش و خود پرستی
رحمت و رضوان خداوند به معمار کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی که از برکت وجود ایشان باب مباحث عرفانی در حوزه های علمیه گشوده شد تا این حوزه ها از جمود فکری ره یافته و به تبع ان دیگر مردم نجات یابند و قطعا اصل اصل و قلب انقلاب همین است.۱۳۹۸/۱/۲۶ در ۰۸:۱۸
به نظر من دوستی شمس و مولانا یکی از پدیده های نادر در عصر آخرالزمان می باشد . وقتی ۲ تا دل و روح با هم یکی میشوند حتی کوه را هم میتوانند از جا برکنند. آقای میلانی ایشان را با عقاید و باورهای پوسیده خودشان قیاس میکنند و نظر می دهند.که البته قیاس منطق شیطان است.
۱۳۹۸/۱/۲۸ در ۱۹:۴۳
بهتر است با ناسزای مورد علاقه ی جناب شمس به استقبال سخنان سراسر گه بار این یارو بریم:ای میلانی «غر خواهر» خاموش باش.
۱۳۹۸/۲/۰۳ در ۱۳:۴۸
حضرت آیت الله جناب افقه الفقها ، استاد العلما ، شیخ الزاهدین ، اعلم المجتهدین ، فی زمانه ، فرمودند :
تا صورت پیوند جهان بود ، علی ( علیه السلام ) بود
تا نقش زمین بود و زمان بود علی ( علیه السلام ) بود
تا انجا که فرمود :
این کفر نباشد سخن کفر نه این است !
تا هست علی ( علیه السلام ) باشد و تا بود علی ( علیه السلام ) بود
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : میزان حب علی ابن ابیطالب ( علیه السلام ) است .
این طلبه ،برود کمی لمعه و سیوطی و علم رجال و مکاسب و حاشیه میرزا عبدالله و از همه مهمتر حدیث شریف کسا را بخواند که بداند محب آل الله محبوب رسول الله و خداست ( چرا که در حدیث امده : شیعتنا و محبینا ، و صد البته که رسول الله فرمودند: علی جان گمراه نمیشود مگر انکه تو را نشناخت ! جالب تر انکه آنقدر جناب مولوی ره یافته و خادم الشریعه و با ولایت بوده اند که در رثای شهدای کربلا میفرماید : کجائید ای شهیدان خدایی
بلا جویان دشت کربلائی
آدم گاها کمی فکر کند حرف بزند اشکالی به وجود نمیاید
موجب وهن اهل بیت و رسول الله و خدا نباشیم حرف باید مغز داشته باشد ، پخته باشد ، حساب شده باشد ، دستور شریعت و طریقت هم همین است ، ما خیلی باید مراقب این زبان باشیم ، مرحوم عارف بزرگوار جناب آقای محمد اسماعیل دولابی ، رحمه الله علیه عارف بودند ، اقای آیت الله حاج شیخ محمد تقی بحجت اعلی الله مقامهما مرحوم آقای آیت الله اقا میرزا جواد ملکی تبریزی ، مرحوم آقای آیت الله سید علی قاضی رحمه الله علیه ، مرحوم آقای آیت الله سید موسی زر آبادی ،، این آقایان همه واصل و عارف بودند خلاصه که خدا هدایتمان کند ،لذا خداوند متعال گمراهان ، و فاسقین و جاهلین را مشروط به ختم الله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم نبودن ! هدایت فرماید۱۳۹۸/۲/۰۴ در ۱۱:۲۵
ایشون هم مثل شیخ یاسینی.
برای تو عشقم را میفرستم ای شیخ تا به امید اینکه خودت را از خواب بیدار کنی و از جهل بیرون آیی.۱۳۹۸/۲/۰۶ در ۰۸:۱۱
متاسفم برا شخصی که اینطوری فکر کنه.
اخه بی انصاف تو به این فرد چطور میگی منحرف:مولانا در ی جایی میگه
من بنده ی خوبانم هرچندبدم گویند/ ،بازشت نیازم هرچند کند نیکی
یا میگه
صبح حشر کوچک است ای مستجیر،//حشر اکبر خود قیاس از وی بگیر
یا
ای تو امان هر بلا ما همه در پناه تو
و…که هرکدامش بدنو میلرزونه.
علامه حسن زاده برو الهی نامه شو بخون بعد ببین در حدش هستی نظر بدی
در ی جایی میگه الهی!همه از مردن میترسند و حسن از ماندن،چرا که این کاشتن است و آن یکی درو کردن.
الهی شنیدم که فرمودی مشتی خاک را مگر بیامرزم ،چه کنم!۱۳۹۸/۲/۱۴ در ۱۱:۵۴
نفهمی تا کجا
قرآن را رها کرده و خودش را از علامه طباطبایی برتر می بیند . طفلک بیچاره
علم آموزی بدون تزکیه نفس نتیجه اش میشود این۱۳۹۸/۲/۱۵ در ۰۱:۳۴
متاسفانه ایشون برداشتشون از عشق فقط روابط جنسیست .عشق آفریده خداست ومقدس …عشق به مادر عشق به پدر عشق به فرزند ولی واقعا به چنین افکار بیمار گونه متاسفم
۱۳۹۸/۲/۱۶ در ۱۱:۱۷
سلام.
دوستان موافق شعرا، عرفا و فلاسفه نگران نباشند،
این بزرگواران ( فقیهان ، ….) خود در تنگ کوچکی هستند و بوده اند که چیزی بیشتر از فهم خود نمی دیدند و…
و این سنت برش زدن ( براساس فهم کوچک خودشان تفسیر و حکم دادن )،حرفهای دیگران از قدیم بوده و هست و هر کس از ظن خود شد یار من یا دشمن من.
گر چنین سنتی درست باشد، تناقضات و اشتباهات و کفرگویی ها در هیچ کتابی به اندازه قرآن نخواهند دید. ( مثل جسم مادی دادن به خدا )
چ.ن ندیدند حقیقت ره افسانه زدند …۱۳۹۸/۲/۱۷ در ۰۸:۵۸
حکایت در معنی «سلامتِ جاهل در خاموشی» (سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت) :
یکی خوب خُلقِ خَلَق پوش بود/ که در مصر یک چند خاموش بود خردمند مردم ز نزدیک و دور/ به گِردش چو پروانه جویان نور
تفکر شبی با دل خویش کرد/ که پوشیده زیر زبان است مرد
اگر همچنین سر به خود در برم / چه دانند مردم که دانشورم؟!
سخن گفت و دشمن بدانست و دوست/ که در مصر نادان تر از وی هم اوست
حضورش پریشان شد و کار زشت/ سفر کرد و بر طاق مسجد نبشت
در آیینه گر خویشتن دیدمی/ به بی دانشی پرده ندریدمی
چنین زشت از آن پرده برداشتم/ که خود را نکو روی پنداشتم
کم آواز را باشد آوازه تیز / چو گفتی و رونق نماندت گریز
تو را خامشی ای خداوند هوش/ وقار است و، نا اهل را پرده پوش
اگر عالمی هیبت خود مبر / وگر جاهلی پردۀ خود مدر
ضمیر دل خویش منمای زود/ که هر گه که خواهی توانی نمود
ولیکن چو پیدا شود راز مرد / به کوشش نشاید نهان باز کرد
قلم سر سلطان چه نیکو نهفت/ که تا کارد بر سر نبودش نگفت
* بهایم خموشند و گویا بشر / زبان بسته بهتر که گویا به شَرّ
چو مردم سخن گفت باید به هوش/ وگر نه شدن چون بهایم خموش
* به نطق است و عقل آدمیزاده فاش/ چو طوطی سخنگویِ نادان مباش
به نطق آدمی بهتر است از دواب/ دواب از تو به گر نگویی صواب۱۳۹۸/۲/۱۹ در ۱۲:۱۲
آخه تو در حد شمس و مولوی نیستی که راجع بهشون نظر میدی
بشوی اوراق اگر همدرس مایی که درس عشق در دفتر نباشد
عشقی که حقیقتی است درسی نبود در سینه بود هر آنچه درسی نبود۱۳۹۸/۲/۲۶ در ۱۲:۳۵
مشکل اصلی قشری نگری در شریعت است. دانش فقه حوزوی پایین ترین سطح معارف گسترده الهی است و قادر نیست که به عظمت معارف الهی دست یابد.
۱۳۹۸/۲/۲۶ در ۱۲:۳۶
به این مردک بگین در حد و قواره ی خودش حرف بزنه و دست از قضاوت نسنجیده ی خودش برداره
۱۳۹۸/۲/۲۹ در ۰۹:۲۱
درود
به نظر من هر کسی باید بتونه نظرشو آزادانه بیان کنه
منم دارم نظر خودمو میدم . در مورد مراجع سوال میشه اگه بعدها ثابت بشه که نظرشون اشتباه بوده و مقلداشون به تقلید اشتباه عمل کردن گناهی به گردنشون نیست چون نظرشون بوده و گفتن . حالا مولوی چون خطاهایی داشته و نشر داده تا آخر لعن و نفرین میشه و جایگاهش قعر جهنمه جالبه بعضیا خیال میکنن خداوند هم پارتی بازی میکنه مثلا در قیامت هم جداگانه دادگاه ویژه روحانیت میزاره و تخفیفاتی بهشون میده . قربون شمشیر امام زمان برم. توصیه میکنم فیلم هندی P.K. رو همه ببینند.۱۳۹۸/۳/۲۴ در ۱۰:۲۶
خانم فرشته لطفا یه مقدار مطالعه و سواد و فهم و آگاهی تون رو بالا ببرید بعد به جای خداوند در مورد بزرگترین شخصیت عرفانی ایران قضاوت کرده و حکم دهید.
۱۳۹۸/۴/۰۵ در ۱۶:۴۵
درود فرشته هستم
عزیز ناشناس بامطالعه و فهیم و آگاه لطفا چند بار نوشته من رو مطالعه بفرمایید و متن اصلی رو هم کامل بخونید. من دو نظریه رو بیان کردم که دومیش نظریه آقای میلانی بود و بعد جمع بندی کردم که هیچکدام را قبول ندارم و چون خداوند عادل است به عدالت حکم خواهد کرد . من خودم از مریدان حضرت هستم ولی از هیچ کس برای خودم بت نمیسازم . به امید صلح و آرامش برای همه مردم دنیا
۱۳۹۸/۲/۳۱ در ۰۹:۱۳
دلم خون شد ازین غولان ادم رو /چه حال است این/خدایا بی دانشانرا دانشی یا مرگ ناگاهی
۱۳۹۸/۳/۰۳ در ۰۲:۲۵
باسلام به هر حال خداوند ذاتی است که عقل به آن راه ندارد؛ و هر عارفی با قریحه و طبع خویش با این قضیه برخورد می کند؛ وعرفا وحدت وجودی هستند؛ و همه عالم را تجلی ذات او می بینند؛ و هر دستی را به او نسبت می دهند و فعل او می دانند؛ و در این قضیه برخی به بیراهه رفتند
۱۳۹۸/۳/۰۴ در ۰۲:۵۷
به نظر من انسانها برای سیر و ترقی اول و آخر نیاز به سوال دارند و شناختن مسیر هدایت آیا ما انسانها از خالق خودمان باید جلوتر حرکت کنیم او که در کلام معصومین علیهم السلام از مادر به ما مهربانتر است و تمامی نیاز های ما را بی کم و کاست برای ما مهیانموده ا ست آیا با فرستادن پیام آوران الهی مساله لاینحلی مانده است که ما دست به دامان امثال مولوی شویم مگر آنکه در سر فکر دیگری داشته باشیم و سیری غیر از قرب الهی مد نظر داشته باشیم و برای رسیدن به آن اهداف غیر از آنچه را که پروردگار عالمیان برای هدایت ما از لطف خود ارزانی داشته را به کناری بگذاریم و خود را به جای تبعیت از بهترین مخلوقاتش اسیر دست چنین عقل های ناقصی کنیم به قول مولی امیرالمومنین علی علیه السلام امثال این آقایان هیچ موقع افکار باطل خود را یک دست به ما ارایه نمی دهند بلکه مشتی از حق و مشتی از باطل را میگیرند و به ما تحویل میدهند لذا در جملات آقایان می بینیم هم گفتار حق هست و هم باطل ولذا عقل سلیم پیروی از چه گروهی را به ما دستور میدهد یا اولی الالباب ؟؟؟؟؟؟
۱۳۹۸/۳/۰۴ در ۲۱:۴۴
بنده پاک خدا بودن به ۲متر ریش و ۱ من عمامه و سر کج کردن و اینها نیست بلکه به فهم است فهم
حضرت مولانا رضوان الله علیه در مدح حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام ذیل داستان نبرد حضرت امیر با عمرو بن عبدود میفرمایند :
از علی آموز اخلاص عمل/// شیر حق را منزه دان از دغل
یا
او خدو انداخت در روی علی/// افتخار هر نبی و هر ولی
یا
آن خدو زد بر رخی که روی ماه/// سجده آرد پیش او در سجده گاه
یا در ادامه در مدح حضرت امیر و رد عمر بن خطاب ملعون میفرمایند :
راز بگشا ای علی مرتضی/// ای پس از سوء القضا حسن القضا
راست گفتن که خداوند باید پیچ فهم رو برای بنده اش باز کنه والا به قول امیرالمومنین که میفرمایند بعضی از انسانها را به حیوانات نسبت ندهید بلکه حیوانات را به آنها نسبت بدید چون تنها فرق انسان با حیوان در عقل و فهم است فهم فهم۱۳۹۸/۳/۰۵ در ۰۰:۲۴
تا صورت پيوند جهـــــــــــــــان بود علي بود
تا نقش زمين بود و زمــــــــان بود علي بودآن قلعه گشايي که در قلعـــــــــه ي خيبر
برکند به يک حملــــــــه و بگشود علي بودآن گُرد سرافراز که انـــــــــــــــدر ره اسلام
تا کـــــــــار نشد راست نياسود، علي بودآن شيــــر دلاور که براي طمـــــــــــع نفس
بر خوان جهـــــــــــــان پنجه نيالود علي بودشاهي که ولي بود و وصــــي بود علي بود
سلطان سخــــــــــــــا و کرم و جود علي بودهم آدم وهم شيث و هم ادريس و هم الياس
هم صالــــــــــح پيغمبــــــــر و داوود علي بودهم موسي و هم عيسي و هم خضر و هم ايوب
هم يوسف و هم يونس و هم هــود علي بودمسجـــــود ملايک که شد آدم، ز علي شد
آدم چو يکي قبلـــــــــــه و مسجود علي بودآن عارف سجّاد ، که خاک درش از قــــــــدر
بر کنگــــــره عرش بيفـــــــــــــــزود علي بودهم اول و هم آخـــــر و هم ظاهـــــر و باطن
هم عابـــــــد و هم معبد و معبود ، علي بودآن لحمک لحمـــــي ، بشنو تــــــا که بداني
آن يـــــــــــــار که او نفس نبي بود علي بودموسي و عصــــا و يــــــــد بيضــــــــا و نبوت
در مصــــــــــر به فرعون که بنمود ، علي بودعيسي به وجود آمدو في الحال سخن گفت
آن نطق و فصـــــــاحت که در او بود علي بودخاتم که در انگشت سليمان نبي بود علي بود
آن نور خدايــــي که بر او بــــــــــــود علي بودآن شاه سرافـــــــراز که اندر شب معــــــراج
با احمــــــــــد مختــــــــــار يکي بود علي بودآن کاشف قرآن که خــــــــــــدا در همه قرآن
کردش صفت عصمت و بستــــــــود علي بودآن شيـــــــــر دلاور که ز بهر طمــــــــع نفس
بر خوان جهـــان پنجه نيالـــــــــــود علي بودچندان که در آفـــــــــــــاق نظر کردم و ديدم
از روي يقين در همه موجــــــــــود ، علي بوداين کفر نباشد، سخـــــــن کفر نه اين است
تا هست علي باشد و تابــــــــــود علي بودسرّ دو جهــــــــــــــان جمله ز پيدا و ز پنهان
شمس الحق تبريز که بنمـــــــود، علي بود۱۳۹۸/۳/۰۵ در ۰۰:۲۷
مولوی در مثنوی، در نخستین اشاره به امام علی علیه السلام، عشق خود را به ایشان با دو بیت زیبای عربی آشکار میسازد:
مرحبا یا مجتبی یا مرتضی
ان تغب جاء القضا ضاق الفضا
انت مولی القوم من لا یشتهی
قدردی، کلا لئن لم ینتهی
۱۳۹۸/۳/۰۵ در ۰۰:۳۱
در حدیثی از پیغمبر صلی الله علیه وآله درباره علم حضرت علی علیه السلام آمده است: «انا مدینة العلم و علی بابها فمن اراد العلم فلیات الباب» . (۳۱)
در اینباره، در دفتر اول مثنوی چنین آمده است:
چون تو بابی آن مدینه علم را
چون شعاعی آفتاب حلم را
باز باش ای باب بر جویای باب
تا رسند از تو قشور اندر لباب
۱۳۹۸/۳/۰۵ در ۰۰:۳۳
در یکی دیگر از سخنان معروف حضرت رسول صلی الله علیه وآله درباره امام علی علیه السلام آمده است: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه» . (۳۳)
این سخن را پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در هنگام بازگشت از «حجةالوداع» در منطقهای به نام «غدیر خم» در مورد علی علیه السلام خطاب به مردم فرمود و ایشان را به عنوان جانشین و وصی خود انتخاب کرد. مولوی در اینباره در دفتر ششم مثنوی میگوید:
زین سبب پیغمبر با اجتهاد
نام خود و آن علی «مولا» نهاد
گفت: هرکو را منم مولا و دوست
ابن عم من علی مولای اوست
کیست مولا آن که آزادت کند
بند رقیت زپایت برکند
چون به آزادی نبوت هادی است
مؤمنان را زانبیا آزادی است.
۱۳۹۸/۳/۰۵ در ۰۲:۱۳
به نام خداوند
به خدا قسم که همه شما به دنبال جسمی درون آینه میگردید وای بر همه شما که از اهل خوارج هستید ولی خودتان نمیدانید. اگر شما سخنان حاج آقارو اشتباه میدونید پس همه ما عروسکان پیش ساخته خداوندیم و آمده ایم تا بدون اختیار یکیمان علی شویم و یکیمان ابن ملجم.۱۳۹۸/۳/۰۸ در ۱۶:۳۵
واقعا متاسفم به این دیدگاه تنگ و تاریک امثال آقای میلانی که مخالف عقل و اندیشه و تفکر هستند و از مطالعه مصاحبه این چنین انسان وجودش به تباهی و تنگی و… می گراید
۱۳۹۸/۳/۱۴ در ۱۲:۱۹
سلام
طبق نظر این آقا که به ظواهر کلام چسبیده س کلام امامان را در دعاها چگونه تفسیر می کنید که خوشان راگنهکار می دانستند و یاقرآن که آدم راگناهکار می داند و به پیامبر می فرماید برای گناه خودت طلب استغفار کن۱۳۹۸/۳/۱۵ در ۲۲:۰۷
مسخره است
کی هستید وکی بودید جز یک نطفه ناچیز
،به علامه طباطبایی و علامه حسن زاده ایراد میگیرید ؟ از مفسر قرآن ؟
شرم آوره .
آخه یک شعر از مولوی را تونستید بفهمید که در موردش چیه ،یا همه رو با همین دنیای دنی ترجمه کردید .
معنی فنای فی الله را اصلا به گوشتان خورده یعنی چی .اینجا این روایت خیلی جاداره .
مولانا امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در مقام هشدار به اهل آن می فرمایند ؛
این تذهب بکم المذاهب
«غررودررآمدی»يعنى ؛ راه و روشهای مختلف و نادرست شما را به کجا می کشد؟!.
این شعر را بادقت بخون برای مولوی هست .🔹آب کم جو تشنگی آور به دست
🔹تا بجوشد آبت از بالا وپست🔸تا((سقیهم ربهم)) آید خطاب
🔸تشنه باش! اللّه اعلم بالثواب🔹آب رحمت بایدت، رو پست شو!
🔹وان گهان خور خَمر رحمت، مست شو!این را در قرآن خوانده اید که ؟
🔅وَسَقَهم ربهم شرابا طهورا
یاا گر این آیه را نمی آوردم می گفتید مستی شراب دنیاست !!!!. و مولوی نمیدونم فلان و بهمان ، خجالت داره واقعا
خدا ما را از راه راست منحرف نکنه۱۳۹۸/۳/۲۰ در ۱۷:۲۱
من تا حالا فکر میکردم نسل دایناسورها چند میلیون سال پیش منقرض شده. ولی ظاهراً چند تا از اون ها هنوز روی این کره خاکی زندگی می کنند.
۱۳۹۸/۳/۲۲ در ۲۰:۵۱
واقعا اگر عرفان را از اسلام بگیریم، چیزی جز خرافه و اعمال پوچ باقی نمیمانند. حالا کار به جایی رسیده که یک جوجه آخوند علامه طباطبایی و حسن زاده را نقد میکند.مردک کمی مطالعه بد نیست. طلبه احمق و بیتربیتی میشناسم که در تلویزوین بیگانه با همین منطق تمام فلاسفه و عرفا را رد میکنه و همه را نجس میداند. مثل اینان مثل طفل ۳ ساله هست که استاد دانشگاه را نقد کند. مردک خلقت خدا را با نان نانوا مقایسه میکند.کمی بیاندیش. نانوا از نان جداست، آن فعل خلقت نیست. خود خدا خلقت را چون سایه خود تشبیه کرده، حالا خدا را هم نقد کن مردک!
۱۳۹۸/۳/۲۴ در ۱۰:۲۲
آقای حسن میلانی
حیف اون کلمات حجت و اسلام که قبل از اسمتون اومده
شما بارزاً مصداق این آیات قرآن کریم هستید:خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عظِیمٌ ﴿بقرة۷﴾
خدا بر دلها و شنواییشان مهر نهاده و بر چشمانشان پردهای است و آنها را عذابی بزرگ است.
أَمْ یقُولُونَ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ کذِبًا فَإِن یشَأِ اللَّهُ یخْتِمْ عَلَى قَلْبِک وَیمْحُ اللَّهُ الْبَاطِلَ وَیحِقُّ الْحَقَّ بِکلِمَاتِهِ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿شورى۲۴﴾
آیا مىگویند بر خدا دروغ بسته؟ پس اگر خدا بخواهد بر دلت مهر مىنهد [تا نتوانى خلاف بگویى]، و خدا باطل را محو و حق را با سخنان خویش استوار مىگرداند. بیتردید او به راز دلها آگاه است. (شوری۲۴)
أَفَرَأَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَن یهْدِیهِ مِن بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَکرُونَ ﴿جاثیة۲۳﴾
پس آیا دیدى کسى را که هواى خویش را معبود خود قرار داده و خدا او را از روى علم [به این که پذیراى هدایت نبود] گمراه ساخته و بر گوش و دلش مهر زده و بر دیدهاش پرده نهاده است؟ آیا پس از خدا چه کسى او را هدایت خواهد کرد؟ آیا متذکر نمىشوید؟ (جاثیه۲۳)
مَثَلُهُمْ کمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نَاراً فَلَمَّا أَضَاءتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَکهُمْ فِی ظُلُمَاتٍ لاَّ یبْصِرُونَ ﴿بقرة۱۷﴾
مثل آنان مثل کسی است که [به زحمت] آتشی بیفروخت و همین که اطراف وی را روشن ساخت، خدا نورشان را برد و در تاریکیها رهایشان کرد که نبینند. (بقره۱۷)
سَأَصْرِفُ عَنْ آیاتِی الَّذِینَ یتَکبَّرُونَ فِی الأَرْضِ بِغَیرِ الْحَقِّ وَإِن یرَوْاْ کلَّ آیةٍ لاَّ یؤْمِنُواْ بِهَا وَإِن یرَوْاْ سَبِیلَ الرُّشْدِ لاَ یتَّخِذُوهُ سَبِیلاً وَإِن یرَوْاْ سَبِیلَ الْغَی یتَّخِذُوهُ سَبِیلاً ذَلِک بِأَنَّهُمْ کذَّبُواْ بِآیاتِنَا وَکانُواْ عَنْهَا غَافِلِینَ ﴿أعراف۱۴۶﴾
و به زودی کسانی را که در [این] سرزمین به ناحق بزرگی میکنند از آیات خود منصرف خواهم کرد. آنها اگر همه معجزهها را هم ببینند به آن ایمان نمیآورند، و اگر راه رشد را ببینند آن را پیش نمیگیرند، و اگر راه ضلالت را ببینند آن را پیش میگیرند. این از آن روست که آیات ما را تکذیب کردند و همواره از آن غفلت میورزیدند. (اعراف ۱۴۶)
وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ یفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْینٌ لاَّ یبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ یسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِک کالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِک هُمُ الْغَافِلُونَ ﴿أعراف۱۷۹﴾
همانا بسیاری از جنیان و آدمیان را [گویی] برای دوزخ آفریدهایم، [چرا که] دلهایی دارند که با آن فهم نمیکنند و چشمهایی دارند که با آن نمیبینند، و گوشهایی دارند که با آن نمیشنوند. آنها چون چهارپایانند بلکه گمراهترند، و آنان غافلانند. (اعراف ۱۷۹)
وَإِن تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدَى لاَ یسْمَعُواْ وَتَرَاهُمْ ینظُرُونَ إِلَیک وَهُمْ لاَ یبْصِرُونَ ﴿أعراف۱۹۸﴾
و اگر آنها را به هدایت بخوانید نمیشنوند، و میبینی [مانند مجسمه] به سوی تو مینگرند ولی نمیبینند. (اعراف ۱۹۸)۱۳۹۸/۳/۲۶ در ۰۸:۴۳
چقدر منزجر کنندهست!
احوالات جناب میلانی، انسان را به یاد کلام حضرت موسی میاندازد که به خداوند عرضه میدارد که چرا به امثال فرعون قدرت و ثروت داده است!
جناب میلانی! من با مباحث شما که هیچ پایه و اساس علمی ندارد کاری ندارم. حداقل ادب را رعایت میکردید! جواب این تهمتها که زدید چگونه خواهید داد؟
آیا مرگ حق نیست؟!
برای کسب شهرت، چرا از دیوار آبروی دیگران بالا میروید؟
هر کس تریبونی پیدا کرد، باید هر مزخرف و خضعولی بر زبان براند؟!!!
هر انسان منصفی با دیدن منطق صد من یک قاز شما، متوجه غیظ قلب شما خواهد شد. اهانت و جسارت به ساحت علما تا چه حد؟!!!
وا اسفا بر حال ما که صاحبان اسم در جامعهی ما امثال شما باشید…۱۳۹۸/۳/۲۶ در ۱۷:۵۱
در پاسخ به این جناب باید عرض کنم تو هم باید باشی و مولانارو نقد کنیوگرنه بدون تو جهان کامل نمیشه تو هم هستی و از دید خودت مولانارو نقد میکنی هر کسی از ظن خود شد یار من حالا یه عده هم نفرت بجای یار تو هم همینجکری باش بدون این جناب میلانی دنیا کامل نمیشه بالاخره یکی فرعونه یکی موسی یکی هم میلانی ….
۱۳۹۸/۳/۲۷ در ۱۰:۲۴
يكي از القابي كه براي مولي الموحدين اميرالمؤمنين علي ابن ابيطالب عليهما السلام ذكر شده، قبلة العارفين است.
حضرت ميفرمايد: من عرف نفسه فقد عرف ربّه.
خوب شما به معرفت نفس رسيدي؟
معرفت نفس چيه؟
علم و آگاهي صرف به يك سري مفاهيم است؟
خوب اگر اينگونه است و شما به آن رسيدهايد پس چرا آثار معرفت رب در وجود شما نيست؟
آقاي ميلاني، خوب است انسان لااقل اندكي فكر كند و اين عقل را مثل خوارج آكبند و دستنخورده به زير خاك نبرد.
وقتي نميفهم سكوت كند و با بافتنيهايش بار گمراهي جماعتي را نيز بر دوش خود حمل نكند.سر سوزني به قيامت انسان باور داشته باشد اينقدر بيپروا به عالم و آدم بهتان نميزند.
طنز قصه اينجاست كه اين شخص براي خود پيشوند حجت اسلام را نيز زيبنده ميداند.
در مظلوميت اسلام همين بس كه چنين بيخرد سفيهي خود را حجت آن ميداند.۱۳۹۸/۳/۲۷ در ۱۶:۰۷
اگر حرف های آقای میلانی درست باشد، خود خدا نعوذ به، اولین کافر است زیرا خودش در کتابش گفته است که «یدالله فوق ایدیهم»، یعنی گفته است که خدا دست دارد!!!
۱۳۹۸/۴/۰۱ در ۱۵:۰۴
آقای میلانی با عقل ناقص شما نمی توان در بزرگان رو مورد نقد و بررسی قرارداد. این قدر در مورد معیار عقلی نظر ندید. عقلی که با مصرف کوچکترین مخدر رو به زوال میره .
۱۳۹۸/۴/۰۲ در ۱۷:۱۶
متأسفانه شیطان چنان راحت فریب میده برخی از روشنفکران رو که حاضرند معصومین علیهمالسلام رو رد کنند، اما یک انسان جایز الخطا رو در حد قطب و مراد بالا ببرند. به طرفداران مولوی و شمس توصیه میکنم جریان کنیزکی که با یک خر رابطه داشت و خاتونش خواست مانند او لذت ببرد از خر اما زیر خر مرد را خوانده و احوالات عرفانی که پیدا کردند را بازگو کنند. یا چندین مورد دیگر از دفتر پنجم مثنوی.
https://fa.m.wikisource.org/wiki/مثنوی_معنوی/داستان_آن_کنیزک_کی_با_خر_خاتون
۱۳۹۸/۷/۱۸ در ۰۰:۳۲
بنده خدا کودکانه صحبت کردن در مقابل کودکان دال بر کودکی آن فرد نیست دلیل بر شفقت و مهرش میباشد که میخواهد با کودکان به گونه ای سخن بگوید که آرام آرام وارد دنیای بزرگان شوند
۱۳۹۸/۴/۰۷ در ۲۲:۲۶
آقای میلانی با اینکه از عقل و اختیار صحبت می کنند و دیگران را بجری معرفی می کنند،اما در گفتارشان ذره ای به عقل و اختیار اعتقاد ندارند !!ایشان از عقل می گویند ،اما عقل انسان را برای فهم کتاب وحی ناقص دانسته و می گویند باید بر اساس عقل ائمه کتاب را بفهمیم !!در جای دیگر با عدم توجه به گزینه زمان و اینکه باید تفسیر کتاب هم براساس اقتضتئات زمانی باشد مدعی می شوند که در روایات همه چیز گفته شده و نیازی به تفکر و تعقل جدید نیست !!حتی از فحوای کلامشان چنین استنباط می شود که همه روایات صحیح هستند و اگر احساس کردیم روایتی با عقل سازگار نیست ،ایراد از عقل ماست نه از آن روایت !!
ایشان بدون هیچ مرزبندی عرفا،صوفیان و فلاسفه را در یک کفه گذاشته و قضاوت می کند ،در صورتی که عرفان ،تصپف و فلسفه علاوه بر آنکه با هم در روش و باور متفاوت هستند ،هرکدام نیز شاخه های دارند که آن شاخه ها نیز با هم تفاوت دارند،مثلا در فلسفه دهها نوع نگاه به انسان ،خلقت و جهان وجود دارد و..
بنظر می رسد آقای میلانی همچون اشاعره فکر می کنند،که هر نوع تفکر را باطل دانسته و تنها اتکائشان به حدیت و کتاب بود ،تا آنجا که هر روایتی و حدیث را حتی اگر در تضاد با هم بودند قبول داشتند و برای پیروان خود هر علم و شناخت را حرام دانسته ،کتاب و حدیث ثرا کافی می دانستند !!
نکته دیگر اینکه ایشان خیلی بی پروا بر شمس و مولانا تاخته و به این هم بسنده نکرده بزرگانی همچون علامه جعفری،علامه حین زاده آملی و علامه طباطبایی را هم نواخته اند،در صورتی که اثر و نظر این بزرگان در بین متدینین ، روشنفکران و مردم این عصر خیلی بیشتر از سخنان امثال میلانی خریدار دارد ،افکار آقای میلانی در عصر امروز نه تنها جذابیتی ندارد ،بلکه موجب دین گریزی شده جوانان و مردم را نسبت به دین بدبین می کند!!
آقای میلانی شاید بخاطر مصالحی به امام نتاخته اند!!!اما بدون تردید اگر آن مصالح نبود حضرت امام را هم بی نصیب نمی گذاشتند !زیرا همین تفکر بود که قبل از انقلاب آب خوردن از کوزه ای را که فرزند امام آب خورده منع می کرد به این دلیل که امام فلسفه و عرفان تدریس می کردند.
نکته پایانی هم اینکه مولانا و شمس قطعا معصوم و بدون ایراد نیستند،اما به قول این آقا منحرف هم نمی باشند!!مولانایی که مثنوی او دریایی از دانش است و این مرد بزرگ به هر چه ما بیندیشیم ،پیش از ما جامع و زیبا اندیشیده است .۱۳۹۸/۴/۰۸ در ۱۶:۳۱
سلام و رحمت
باید بین مولانا و جناب میلانی و طرفدارانشان مصالحه داد.
داستان شما مانند همان سه نفر هست که برای ناهار دعوی داشتند و یکی میگفت انگور بخوریم یکی میگفت اوزوم و یکی عنب. بعد که یک نفر آمد که زبان هر سه را میفهمید رفت انگور آورد و دعوا تمام شد.
عارفی که رسیده به این مطلب که دومی در عالم نیست و هرچه هست اوست نمی تواند علت و معلول را قبول کند و در بیان فلاسفه هست که «صرف الوجود کل الاشیا و لیس بشی منها»
اینها دارند یک مطلب را از زبانهای مختلف میگویند و چون زبان هم را نمیفهمند دعوا پیش میاد.
هم میلانی و طرفدارانش انسانهای خوب و متشرع و محترمی اند و هم مولانا اصل اصل اصل دی نه.
جلسه ۵ تفسیر سوره حمد امام خمینی ره را بخوانید.
۱۳۹۸/۴/۰۹ در ۱۱:۵۹
به نظر بنده تمام توهمات جناب عالی آقای میلانی بسیار مضحک می باشد چرا که کسانی کخ راه مولوی را رفتند تاریخ ثابت کرده به تعالی رسیدند و به حق واصل گشتند . اما تاریخ گذشتگانی چون شما که اندیشه های نه اسلامی و نه عرفانی ر ا ترویج نمیکیند بلکه افکار عرب جاهلی را در فکر دارید جای تاسف دارد که اثار بزرگان مارا امثال شما بخواهند تحریف کنند علامه جعفری اگر از شرح مثنوی پشیمان بود هیچگاه تا پایان عمر جلساتی برای توضیح بیشتر این دریا صرف نمیکرد. از دیدگاه امثال شما فردوسی هم وطن فروش بوده و امثال اعراب جنایتکار ره روان بهشت . حاج آقا وقتی درکی از چیزی ندارید چیزی را نقد نکنید . مولوی اگر ۱۰۰ مشکل دارد خروارها معرفت به جایش عرضه کرده این شما هستید که سطح را نگاه میکنید و مغز کلام توجه ندارید قران را به عربی میخوانید و نزدیک به ۷۰% آنرا درک نمیکنید به جای بافتن این توهمات به هم کافی است زبان به کام بگیرید و اندکی تامل کنید . انسان ها به ذاته گرایش به نیکی دارند و به سمت نیکی سوق می یابند راه مولوی را اکثر بزرگان جهان انتخاب کرده و به قدم زدن در این راه به خود می بالند اما متحجرانی چون شما تاریخ را نابود اسلام و مسلمان را متحجر نمایان میکنند مولوی راه نیک را اموخت اما شما راه بدی و زشتی را امیدوارم رستگار شوید و به جای نقد جاهلانه اندکی در افکار این گوهر دردانه تاریخ تامل کنید چرا که شما اصلا در جایگاه نقد این فرد نیستید .
۱۳۹۸/۴/۱۰ در ۱۵:۰۸
کامنتهای عالیجنابان رو دیدم به کل از نوشتن پاسخ انصراف دادم دنبال کلماتی میگردم این مترسک پشمالورو از دست شماها نجات بدم خخخ
۱۳۹۸/۴/۱۲ در ۱۹:۰۶
میلانی حق دارد اینگونه قضاوت کند چون مرتبه ای که او قرار دارد بسیار پایین تر از شمس و مولوی است
۱۳۹۸/۴/۱۴ در ۱۲:۲۲
امروزه بر همه عیان شده که جمهوری اسلامی هراران ستیت را با پول ملت مدیریت میکند و چون این آخوندک ها جاسوس انگلستان هستند تا میتوانند خذعبلات در مورد تفکرت و فرهنگ ایرانی میبافند
در حقیقت فاسد همینان هستند که ایران را تبدیل به ویرانه کردند و نتیجه سلطا و حکومتشان جز نکبت و بدبختی چیز دیگری نبوده به امید سرنگونی این دیوان به قول حکیم وعارف نامی فردوسی به یزدان اگر ما خرد داشتیم / کجا این چنین حال بد داشتیم
نسل گذشته ما از روی نادانی شما را سوار بر خر حکومت کردند۱۳۹۸/۴/۱۸ در ۱۶:۳۳
با عرض سلام !
با توجه به سخنان که اقای میلانی زدند باید گفت که اینگونه نیست که کسی نمی تواند نقد بر شمسی تبریزی و مولانا وارد کند. ولی باید توجه داشت که باید با روش و ادبیات آنها به خوب آشنا شد. از طرف هم بر فرض اینکه جایی اشتباه کرده اند باید خیلی مهترمانه نقد کرد. و همچنین صرف یک ادعا کفایت نمی کند. هر کسی اگر نظریه یا روشی را می خواهد نقد کند باید ابتدا آن را به خوبی درک نموده باشد و سپس با دلایل قانع کننده و مدبانه بیاید نقد کند.
ولی متاسفانه در این روزها هر کسی با هر ادبیات که بخواهد سخن را بیان می دارد.
آقای ملانی شما که از قران ، سنت پیامبر اکرم ص و ایمه اطهار ع صحبت می کنید و ادعا دارید که به آن پایی بندید کجایی قران و سنت به این نحو کسی را نقد نموده است حتی در زمینه کفار هم می بینیم ادبیات مودبانه است. خود مناظرات اهل بیت را ببینید حتی ملحدین را این گونه نقد نمی کردند.
بنابر این اول باید سعی کنیم ادبیاتمان را درست کنیم سپس روش و سخن طرف را دقیق متوجه بشویم و بعد از آن به نقد بپردازیم.
بازم نظر بنده این است که نقد نمودن نظریه ای یا روشی هیچ اشکال ندارد ولی باید دقت نمود که هر چیزی اصلوبی دارد و با افترا و نسبتهای ناراوا دادن به طرف مقابل به جایی نخواهیم رسید.۱۳۹۸/۴/۲۴ در ۱۵:۵۰
من هیچ کاری به مولانا ندارم
ولی تو درحدی نیستی که علامه طباطبایی و علامه حسن زاده و آیت الله جوادی آملی ملاصدرا توهین کنی
این از آنجایی نشات میگیرد که نمی فهمی
این مطلب را هم حذف کنید سنگین تره۱۳۹۸/۴/۲۵ در ۱۸:۱۴
واقعا باورم نمیشه وقتی دیدگاه بعضی از دوستان که نه دوست من نیستند این افرادی که این حرف ها رو میزنن در باره ی مولانا … از یه آخوند انتظاری نیست چیزی نفهمیده از عشق چیزی نفهمیده از دوست داشتن … با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی تا که بمیرد در درد خود پرستی … ایرانی و این حرفا …. چه تآثیری گرفتیم از اعراب که کار به جایی رسیده که حضرت عشق رو محکوم میکنیم …خموشید خموشید که تا فاش نگردید که اغیار گرفتست چپ و راست خدایا … یا حق
۱۳۹۸/۴/۲۵ در ۲۳:۲۰
اولا باچه حقی ودلیل قاطع ومحکمی می گویید که مولانا وحافظ صوفی است کمی مطالعه و درادبیات و تاریخ بد نیست حافظ اگر خود راصوفی می گوید طعنه ای رندانه به این جامعه ی خانقاه و زهد و ریا میزند خودواقعا چقدر بی ریاست و درد از ریا و زهد دروغین صوفی و زاهد ظاهرپرست دوران دارد که این چنین بیزاری از صوفیان می جوید .
دوما این اشعار رمزی است ظاهرش به دردما می خورد از باطن آن که بی خبریم .
سوما اینها اهل تسنن بودند واگر شعری درباب عثمان وعمر گفتند درباب علی بهتراز آنرا هم گفتند و ممکن است یک سری داستان های دروغین هم نسبت به این شاعران ببندند.
چهارما نفی این بزرگانی چون حافظ و مولانا نفی تقریبا کل شاعران قدیم ماست از رودکی بگیر با خیام و جامی و این کار یعنی آسیب به ادبیات غنی واسلامی مان من هم نمی گویم که مولانا عارف کامل بوده قطعا راه خطایی در زندگی این انسان ها هست ولی دلیلی نمی شود هرچیزی دلمان خواست درباره اش بگوییم وذهن نسل جوان را خراب کنیم وبه جایی که جوان با ادبیات خویش آشنا شود اورا ازآن دور کنیم اگر فقط یک درصد مثنوی هم حرف حق باشد باید قدردان آن بود چه بسا که غالبا حرف حق است مگر نمی دانید که بوستان وگلستان همدم و یار دیرینه دانش آموزان به مدت قرنها بوده و علمای قدیم بسیار استفاده ها کرده اند ولی باز نمی دانم حق را خدا می داند و بس نمی خواهم طرفداری از کسی یا قشری داشته باشم چون در آخرالزمان جدایی حق از باطل نیرویی الهی می خواهد.۱۳۹۸/۵/۰۲ در ۱۱:۴۵
با سلام و ادب .
چرا عقاید ی که اکثر بزرگان با اون مخالف هستند اینجا اشاعه میدهید، به ضرس قاطع این هم توطئه ای علیه عقاید این ملت است تا بزرگان این کهن بوم وبر از چشم بیفتند. لعنت خدا به ملحدان وطن فروش،لعنت خدا به دشمنان اسلام و مسلمین .۱۳۹۹/۵/۲۳ در ۰۲:۱۰
از این کلمه دشمن کمتر استفاده کنید، این خودش نوعی غرور است که گویی کیستید که همه دشمن شماین، چرا مگر هرکس چون شما نیاندیشد میشود دشمن و سما که عقایدتون با دیگران متفاوت ۱ چه میشوید حتما خیرخواه
۱۳۹۸/۵/۰۲ در ۱۳:۲۰
أَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الْعَمی بَعْدَ الْجَلاءِ وَ مِنَ الضَّلالَهِ بَعْدَ الْهُدی وَ مِنْ مُوبِقاتِ الْاعْمالِ وَ مُرْدِیاتِ الْفِتَنِ
پناه به خدا میبرم از نابینایی بعد از بینایی و از گمراهی بعد از راهیابی و از اعمال ناشایسته و فرو افتادن در فتنه ها.
خداوند این گونه بنده ها را خودش هدایت فرماید… شما باید در اون دنیا پاسخگوی این حذفات باشید عرفان یعنی شناخت خدا۱۳۹۸/۵/۰۶ در ۱۶:۰۰
به قول سهراب سپهري مولوي بزگترين شاعر اشعار عرفاني و عقلاني جهان است و او نيز در روياروي با شمس تبريزي ، از هيبت شخصيت و نفوذ كلام او به انساني در مرتبه عاليتر (ابر انسان ) ، دچار تحول شخصيت شد و به مولوي شهرت پيدا كرد و به قول دكتر سروش» مولوي مانند عقاب تيز پرواري در آسمان معرفت است كه ما تنها تاثيرات سايه او را بر زمين ميبينيم» فراموش نكنيم كه مولوي و شمس دو انسان بودند و نه معصوم كه هيچ خطايي در عملكرد آنها نبوده باشد
اما سطح معرفت آنها(خدا شناسي و حق شناسي) و بزرگي شخصيت آنها آنقدر بالاست كه فهم آنها براي ما مشكل است . افرادي مانند حافظ و مولوي و شمس تا اندازه اي (ذومراتب ) به شخصيت حضرت پيامبر نزديك شده بودند(كه پيامبر (ص) بالا ترين فيض الهي و نزديكي به خداوند را تجربه كرد و تنها كسي كه دايره خيال و انديشه را به اراده خود درآورد)
چگونه ممكن است كسي مانند مولوي كه بر مثنوي او در طول تاريخ از طرف بزرگترين فلاسفه و انديشمندان ايران و جهان ، دهها شرح و تفسير نوشته شده باشد آنگاه يك حجت الاسلام با نام شیخ حسن میلانی اينگونه سفيهانه بر عليه آن بزرگوار اسائه ادب كند و زبان تحجر را بر تخريب بگشايد و با كلام سخيف بر نگين معرفت خدشه آورد . يقينا هيمنه روحانيت آينده با داشتن چنين افراد متعصبي كه حقيقت را مي پوشانند و خرافات را در جامعه تزريق ميكنند دچار آسيب فراوان خواهد شد۱۳۹۸/۵/۰۷ در ۰۹:۰۶
از زمانی که بیشتر با مولانا آشنا شدم، دیگر آن آدم سابق نشدم. مثنوی برای من یک تغییر مثبت و خروج از روزمرگی بود. بله همه می دانیم که شمس و مولانا خدا نبودند و قطعا بی ایراد نبودند. اما اگر حال و هوای آنها را درک نمی کنیم دلیلی ندارد با خاک یکسانشان کنیم.
۱۳۹۸/۵/۰۹ در ۰۲:۰۹
جناب میلانی بدنیست درمورد حافظ هم قلمفرسایی کنین… البته مرحوم آیت اله مرعشی رو از یاد نبرین فکرکنم تاثیرش براتون بهتر باشه معروفترتون میکنه
۱۳۹۸/۵/۱۰ در ۱۶:۳۱
بنده حدود۲۰ سال با آثار و سلوک فکری و روحی علامه طباطبایی مانوس بودم و هستم.
هرچه به ذهنم فشار وارد کردم که همه آنچه از علامه را می دانم در چند جمله تیتر کنم نتوانستم ولی به اختصار بگویم:
– زمانی علامه در مسجد کوفه مشغول نماز بودند و حوری با ظرفی شرابی بهشتی بر او وارد شد و او بی توجه به ذکر و نماز مشغول بود(نقل قول از خود علامه)
– پیشبینی شهادت شهید مطهری و بهشتی و…
– وصی معنوی سید علی قاضی مرد بزرگ الهی
و هزاران مورد دیگر
امان از بی سوادی آقا.
خوب است نظر امام خمینی را نیز درباره مولوی بدانید.
کسی می تواند درباره عرفان و مردان الهی سخن بگوید که با آن وادی سنخیت داشته باشد.
البته گاهی مخالفت با این موارد و مسائل به خاطر جهل است.
نکته آخر!
آقای شیخ میلانی اگر به راستی ما بزرگان خود را مانند علامه حسن زاده و علامه طباطباطط که فخر عالم اسلامند واگذاریم به دنبال شما که میزان سوادتان معلوم است راه بیفتیم از کجا سر درخواهیم آورد؟! و به کجا خواهیم رسید؟!۱۳۹۸/۵/۱۴ در ۱۸:۱۴
با سلام این همه تعریف و تمجید از خلفای ثلاث را نمی خوانید و نمی بینید توهین به امامان را و به راحتی به یک منتقد که با دلیل نظر می دهد اینجور توهین که ضد البته تعدادی از روی کم دانشی ولی گروهی از روی بغض به شیعه و علی (ع) دنبال روی مولوی هستند کمی بررسی کنید در همه اشعار مولوی که چه توهین هایی که به امامان ما نموده البته برای انحراف در بعضی از اشعار به مدح هم در مورد پهلوانی و جوانمردی اهلبیت گریز هایی زده است
اشعار مولوی در مثنوی و دیوان شمس که
در وصف عمر و ابوبکر و عثمان سروده و ارادت خاصی به آنها داشته و این ارادت خود را بارها و بارها در اشعارش انعکاس داده که متاسفانه به عنوان ولی الله و فردی عارف و واصل به حق در جامعه معرفی می شود. او در برخی از اشعارش حتی مقام خلفا را از حضرت امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام نیز بالاتر می داند!اشعار مولوی در مدح عمر و ابوبکر و عثمان
توجه شما را به نمونه هایی از این اشعار جلب می کنیم :چو احمدست و ابوبکر یار غار دل و عشق****** دو نام بود و یکی جان دو یار غار چه باشد
(دیوان شمس غزل شماره ۹۰۱)
عاشقانی که باخبر میرند******پیش معشوق چون شکر میرند
از الست آب زندگی خوردند******لاجرم شیوه دگر میرند
و انک اخلاق مصطفی جویند******چون ابوبکر و چون عمر میرند
(دیوان شمس غزل شماره ۹۷۲)
ساقی اگر کم شد میت دستار ما بستان گرو******چون می ز داد تو بود شاید نهادن جان گرو
بوبکر سر کرده گرو عمر پسر کرده گرو******عثمان جگر کرده گرو و آن بوهریره انبان گرو
پس چه عجب آید تو را چون با شهان این میکند******گر ز آنک درویشی کند از بهر می خلقان گرو
(دیوان شمس غزل شماره ۲۱۳۶)
در وحدت مشتاقی ما جمله یکی باشیم******اما چو به گفت آییم یاری من و یاری تو
چون احمد و بوبکریم در کنج یکی غاری******زیرا که دوی باشد غاری من و غاری تو
(دیوان شمس غزل شماره ۲۱۷۳)
امروز مستان را نگر در مست ما آویخته******افکنده عقل و عافیت و اندر بلا آویخته
هست آن سخا چون دام نان اما صفا چون دام جان******کو در سخا آویخته کو در صفا آویخته
باشد سخی چون خایفی در غار ایثاری شده******صوفی چو بوبکری بود در مصطفی آویخته
این دل دهد در دلبری جان هم سپارد بر سری******و آن صرفه جو چون مشتری اندر بها آویخته
آن چون نهنگ آیان شده دریا در او حیران شده******وین بحری نوآشنا در آشنا آویخته
(دیوان شمس غزل شماره ۲۲۷۵)
ای بر سر بازاری دستار چنان کرده******رو با دگران کرده ما را نگران کرده
با صدق ابوبکری چون جمله همه مکری******کو زهره که بشمارم این کرده و آن کرده
زهد از تو مباحی شد تسبیح صراحی شد******جان را که فلاحی شد با رطل گران کرده
(دیوان شمس غزل شماره ۲۳۲۶)
چشم احمد بر ابوبکری زده******او ز یک تصدیق صدیق آمده
گفت من شه را پذیرا چون شوم******بی بهانه سوی او من چون روم
نسبتی باید مرا یا حیلتی******هیچ پیشه راست شد بیآلتی
همچو مجنونی که بشنید از یکی******که مرض آمد به لیلی اندکی
گفت آوه بی بهانه چون روم******ور بمانم از عیادت چون شوم
(مثنوی معنوی دفتر اول بخش ۱۲۸)
قصهٔ عثمان که بر منبر برفت******چون خلافت یافت بشتابید تفت
منبر مهتر که سهپایه بدست******رفت بوبکر و دوم پایه نشست
بر سوم پایه عمر در دور خویش******از برای حرمت اسلام و کیش
دور عثمان آمد او بالای تخت******بر شد و بنشست آن محمود بخت
پس سؤالش کرد شخصی بوالفضول******که آن دو ننشستند بر جای رسول
پس تو چون جستی ازیشان برتری******چون برتبت تو ازیشان کمتری
گفت اگر پایهٔ سوم را بسپرم******وهم آید که مثال عمرم
بر دوم پایه شوم من جایجو******گویی بوبکرست و این هم مثل او
هست این بالا مقام مصطفی******وهم مثلی نیست با آن شه مرا
بعد از آن بر جای خطبه آن ودود******تا به قرب عصر لبخاموش بود
سخت خوش مستی ولی ای بوالحسن******پارهای راهست تا بینا شدن
(مثنوی معنوی دفتر چهارم بخش ۱۹ – قصهٔ آغاز خلافت عثمان رضی الله)
هرکه خواهد که ببیند بر زمین******مردهای را میرود ظاهر چنین
مر ابوبکر تقی را گو ببین******شد ز صدیقی امیرالمحشرین
اندرین نشات نگر صدیق را******تا به حشر افزون کنی تصدیق را
(مثنوی معنوی دفتر ششم بخش ۲۲)
هرکس کسکی دارد و هرکس یاری******هرکس هنری دارد و هرکس کاری
مائیم و خیال یار و این گوشهٔ دل******چون احمد و بوبکر به گوشهٔ غاری
(دیوان شمس رباعی شماره ۱۹۸۶)
طه و گلگونه غیب است کز او******زعفرانی رخ عشاق چو عناب شدست
چند عثمان پر از شرم که از مستی او******چون عمر شرم شکن گشته و خطاب شدست
(دیوان شمس غزل شماره ۴۱۵)
یک دست جام باده و یک دست جعد یار******رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
میگوید آن رباب که مردم ز انتظار******دست و کنار و زخمه عثمانم آرزوست
(دیوان شمس غزل شماره ۴۴۱)
چو خورشید آدمی زربفت پوشد******چو آن مه روی زرافشان درآمد
بزن دست و بگو ای مطرب عشق******که آن سرفتنه پاکوبان درآمد
اگر دی رفت باقی باد امروز******وگر عمر بشد عثمان درآمد
همه عمر گذشته بازآید******چو این اقبال جاویدان درآمد
(دیوان شمس غزل شماره ۶۶۸)
سر عثمان تو مست است بر او ریز کدو******چون عمر محتسبی دادکنی این جا کو
چه حدیث است ز عثمان عمرم مستتر است******و آن دگر را که رئیس است نگویم تو بگو
(دیوان شمس غزل شماره ۲۲۲۲)
چون محمد یافت آن ملک و نعیم******قرص مه را کرد او در دم دو نیم
چون ابوبکر آیت توفیق شد******با چنان شه صاحب و صدیق شد
چون عمر شیدای آن معشوق شد******حق و باطل را چو دل فاروق شد
چونک عثمان آن عیان را عین گشت******نور فایض بود و ذی النورین گشت
چون ز رویش مرتضی شد درفشان******گشت او شیر خدا در مرج جان
چون جنید از جند او دید آن مدد******خود مقاماتش فزون شد از عدد
بایزید اندر مزیدش راه دید******نام قطب العارفین از حق شنید
چونک کرخی کرخ او را شد حرس******شد خلیفهٔ عشق و ربانی نفس
پور ادهم مرکب آن سو راند شاد******گشت او سلطان سلطانان داد
وان شقیق از شق آن راه شگرف******گشت او خورشید رای و تیز طرف
چون ابوبکر از محمد برد بو******گفت هذا لیس وجه کاذب
چون نبد بوجهل از اصحاب درد******دید صد شق قمر باور نکرد
آینهٔ دل صاف باید تا درو******وا شناسی صورت زشت از نکو
(مثنوی معنوی دفتر دوم بخش ۲۳)
۱۳۹۹/۷/۲۲ در ۱۰:۲۸
تو در دشمن پندار یخود تا ابد و دهر بمان ….
حتی تاریخ صدر اسلام را نخوانده ای و روابط بین حضرت علی و خلفا را نمیدانی
نکنه کاسه از آش داغتری
یا دایه ی عزیزتر از مادر
۱۳۹۸/۵/۱۴ در ۱۸:۱۵
انحرافات اعتقادیِ اشعار مولوی در مثنوی و دیوان شمس
یکی از کسانی که اشعار بسیاری در وصف عمر و ابوبکر و عثمان سروده و ارادت خاصی به آنها داشته و این ارادت خود را بارها و بارها در اشعارش انعکاس داده، مولوی است که متاسفانه به عنوان ولی الله و فردی عارف و واصل به حق در جامعه معرفی می شود. او در برخی از اشعارش حتی مقام خلفا را از حضرت امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام نیز بالاتر می داند!اشعار مولوی در مدح عمر و ابوبکر و عثمان
توجه شما را به نمونه هایی از این اشعار جلب می کنیم :چو احمدست و ابوبکر یار غار دل و عشق****** دو نام بود و یکی جان دو یار غار چه باشد
(دیوان شمس غزل شماره ۹۰۱)
عاشقانی که باخبر میرند******پیش معشوق چون شکر میرند
از الست آب زندگی خوردند******لاجرم شیوه دگر میرند
و انک اخلاق مصطفی جویند******چون ابوبکر و چون عمر میرند
(دیوان شمس غزل شماره ۹۷۲)
ساقی اگر کم شد میت دستار ما بستان گرو******چون می ز داد تو بود شاید نهادن جان گرو
بوبکر سر کرده گرو عمر پسر کرده گرو******عثمان جگر کرده گرو و آن بوهریره انبان گرو
پس چه عجب آید تو را چون با شهان این میکند******گر ز آنک درویشی کند از بهر می خلقان گرو
(دیوان شمس غزل شماره ۲۱۳۶)
در وحدت مشتاقی ما جمله یکی باشیم******اما چو به گفت آییم یاری من و یاری تو
چون احمد و بوبکریم در کنج یکی غاری******زیرا که دوی باشد غاری من و غاری تو
(دیوان شمس غزل شماره ۲۱۷۳)
امروز مستان را نگر در مست ما آویخته******افکنده عقل و عافیت و اندر بلا آویخته
هست آن سخا چون دام نان اما صفا چون دام جان******کو در سخا آویخته کو در صفا آویخته
باشد سخی چون خایفی در غار ایثاری شده******صوفی چو بوبکری بود در مصطفی آویخته
این دل دهد در دلبری جان هم سپارد بر سری******و آن صرفه جو چون مشتری اندر بها آویخته
آن چون نهنگ آیان شده دریا در او حیران شده******وین بحری نوآشنا در آشنا آویخته
(دیوان شمس غزل شماره ۲۲۷۵)
ای بر سر بازاری دستار چنان کرده******رو با دگران کرده ما را نگران کرده
با صدق ابوبکری چون جمله همه مکری******کو زهره که بشمارم این کرده و آن کرده
زهد از تو مباحی شد تسبیح صراحی شد******جان را که فلاحی شد با رطل گران کرده
(دیوان شمس غزل شماره ۲۳۲۶)
چشم احمد بر ابوبکری زده******او ز یک تصدیق صدیق آمده
گفت من شه را پذیرا چون شوم******بی بهانه سوی او من چون روم
نسبتی باید مرا یا حیلتی******هیچ پیشه راست شد بیآلتی
همچو مجنونی که بشنید از یکی******که مرض آمد به لیلی اندکی
گفت آوه بی بهانه چون روم******ور بمانم از عیادت چون شوم
(مثنوی معنوی دفتر اول بخش ۱۲۸)
قصهٔ عثمان که بر منبر برفت******چون خلافت یافت بشتابید تفت
منبر مهتر که سهپایه بدست******رفت بوبکر و دوم پایه نشست
بر سوم پایه عمر در دور خویش******از برای حرمت اسلام و کیش
دور عثمان آمد او بالای تخت******بر شد و بنشست آن محمود بخت
پس سؤالش کرد شخصی بوالفضول******که آن دو ننشستند بر جای رسول
پس تو چون جستی ازیشان برتری******چون برتبت تو ازیشان کمتری
گفت اگر پایهٔ سوم را بسپرم******وهم آید که مثال عمرم
بر دوم پایه شوم من جایجو******گویی بوبکرست و این هم مثل او
هست این بالا مقام مصطفی******وهم مثلی نیست با آن شه مرا
بعد از آن بر جای خطبه آن ودود******تا به قرب عصر لبخاموش بود
سخت خوش مستی ولی ای بوالحسن******پارهای راهست تا بینا شدن
(مثنوی معنوی دفتر چهارم بخش ۱۹ – قصهٔ آغاز خلافت عثمان رضی الله)
هرکه خواهد که ببیند بر زمین******مردهای را میرود ظاهر چنین
مر ابوبکر تقی را گو ببین******شد ز صدیقی امیرالمحشرین
اندرین نشات نگر صدیق را******تا به حشر افزون کنی تصدیق را
(مثنوی معنوی دفتر ششم بخش ۲۲)
هرکس کسکی دارد و هرکس یاری******هرکس هنری دارد و هرکس کاری
مائیم و خیال یار و این گوشهٔ دل******چون احمد و بوبکر به گوشهٔ غاری
(دیوان شمس رباعی شماره ۱۹۸۶)
طه و گلگونه غیب است کز او******زعفرانی رخ عشاق چو عناب شدست
چند عثمان پر از شرم که از مستی او******چون عمر شرم شکن گشته و خطاب شدست
(دیوان شمس غزل شماره ۴۱۵)
یک دست جام باده و یک دست جعد یار******رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
میگوید آن رباب که مردم ز انتظار******دست و کنار و زخمه عثمانم آرزوست
(دیوان شمس غزل شماره ۴۴۱)
چو خورشید آدمی زربفت پوشد******چو آن مه روی زرافشان درآمد
بزن دست و بگو ای مطرب عشق******که آن سرفتنه پاکوبان درآمد
اگر دی رفت باقی باد امروز******وگر عمر بشد عثمان درآمد
همه عمر گذشته بازآید******چو این اقبال جاویدان درآمد
(دیوان شمس غزل شماره ۶۶۸)
سر عثمان تو مست است بر او ریز کدو******چون عمر محتسبی دادکنی این جا کو
چه حدیث است ز عثمان عمرم مستتر است******و آن دگر را که رئیس است نگویم تو بگو
(دیوان شمس غزل شماره ۲۲۲۲)
چون محمد یافت آن ملک و نعیم******قرص مه را کرد او در دم دو نیم
چون ابوبکر آیت توفیق شد******با چنان شه صاحب و صدیق شد
چون عمر شیدای آن معشوق شد******حق و باطل را چو دل فاروق شد
چونک عثمان آن عیان را عین گشت******نور فایض بود و ذی النورین گشت
چون ز رویش مرتضی شد درفشان******گشت او شیر خدا در مرج جان
چون جنید از جند او دید آن مدد******خود مقاماتش فزون شد از عدد
بایزید اندر مزیدش راه دید******نام قطب العارفین از حق شنید
چونک کرخی کرخ او را شد حرس******شد خلیفهٔ عشق و ربانی نفس
پور ادهم مرکب آن سو راند شاد******گشت او سلطان سلطانان داد
وان شقیق از شق آن راه شگرف******گشت او خورشید رای و تیز طرف
چون ابوبکر از محمد برد بو******گفت هذا لیس وجه کاذب
چون نبد بوجهل از اصحاب درد******دید صد شق قمر باور نکرد
آینهٔ دل صاف باید تا درو******وا شناسی صورت زشت از نکو
(مثنوی معنوی دفتر دوم بخش ۲۳)
۱۳۹۹/۶/۰۸ در ۰۰:۴۷
کی توان با شیعه گفتن از عمر
کی توان تدریس شیمی پیش خرواقعا حضرت مولانا درست فرمودند
آخه آدم نفهم … اگه عمر نبود الان سگ احترامش بیشتر از تو بود
مولانا از بزرگترین نخبه های اسلام به شمار میاد
با این مزخرفات نمیشه ضرری به ایشون وارد کرد
بزار سگ و گرگ تا قیامت به دنبال ماه عوعو کنند
این عوعوی سگان شما نیز بگذرد
۱۳۹۸/۵/۱۶ در ۱۶:۰۸
کلللللللی خندیدیم! ممنون! آقا از علامه طباطبایی بهتر میفهمه! بابا شما با این اعتماد به نفس حیفه ادعای خدایی نکنی
۱۳۹۸/۶/۲۶ در ۱۸:۴۱
این روحانیان ِ تازه، میخواهند با دو سه پاراگراف، همهی عالمان و همهی تجربهها و همهی عارفان را «صفر مطلق» کنند، بعد بگویند که بیا حرفِ اصلی پیش من است. پیش خودش که مینشینی جز ظاهر بینی و تناقضی که به دو سه تا سوال در هم میشکند، چیزی نمیبینی…
۱۳۹۸/۵/۱۶ در ۲۱:۰۸
یه مشن متعصب عاریایی ریختن اینجا الحق اینا مسخ شده ی چند بیت شعرن وقتی شعرای خودش هست که توش کلمات رکیک بکار رفته شده چ جای دفاعی داره؟نکنه همون کلمات رکیکم از درک ما خارجه و معنای ژرف داره خخخخ امان از جهل حتی نرفته شعرای طرفو از اول تا اخر بخونه دایه مهربانتر از مادر میشه باورم نمیشه مولوی اینقدر خراب بوده که افغانیو ایرانی سرش دعوا دارن خیلی متشکر ازین سایت خیلی دقیق توضیح دادید
۱۴۰۰/۱۱/۲۳ در ۱۵:۲۶
اولا بسیار بسیار متاسفم امثال شما نه هیچ مطالعه ای از قرآن داشتید ونه از حضرت مولانا و نه از حضرت حافظ ونه از حکیم فردوسی ونه بقیه شعرا وعرفا ودانشمندان, تعصب وطرفداری شمابسیار شبیه به طرفداران. متعصب فوتباله که نه تحلیلی از ورزش ونه علم فوتبال دارند. من کمترین که فقط برای درک قرآن وفهم موضوعات قرآنی آنچه اندوخته دارم از توضیحات حضرات مولانا وحافظ وسعدی وفردوسی و….. دارم و بس…. واین جور حملات امثال میلانی راه به هیچ جائی نمیبرد الا حکم به بیسوادی خود میدهند. وپیروی چند طلبه و مداح بیسواد ارزشی نخواهد داشت. برعکس چراغی به روی داشته های خود می افکند. والبته چه خوب است که نموداری از خودشان برای اهل فن ترسیم کردند
۱۳۹۸/۵/۲۱ در ۱۵:۱۱
سلام بر همه
اقلا یکبار کل قران را بخوانید تا مشخص شود برخی اشعار مثنوی ایراد دارد و اصراری بیجا یا نامفهوم در اشعار هست بر اثبات مطالبی خلاف قران!
یک نمونه بحث کامل از این مطلب را در این سایت گنجور در ذیل شعر مولوی ببینید:
https://ganjoor.net/moulavi/masnavi/daftar1/sh167/مولوی، ابن ملجم را از زبان امام علی ع تبرئه میکند و او را ابزار خداوند میداند و خدا را فاعل میداند
قران اما، ابن ملجم را پیرو شیطان، امام علی ع را لبیک گوی دعوت رحمان و خدا را منزه از دعوت به زشتی و عصیان معرفی میکند
«جبر» و «وحدت جود» موج میزند در مثنوی
جبر و وحدت خدا و مخلوق در قران رسما نفی شده دقیقا در جواب امثال مولوی که در طول تاریخ چنین عقیده داشته و اظهار کرده اند بی هنر یا با هنر مثل مثنوی
اشعار خوب زیاد دارد مثنوی اما نباید در مقدمه کتابش میگفته مثنوی اصول اصول دین است
دوستان به هم احترام بگذارید و فحش ندهید با سپاس و ارزوی سلامتی
۱۴۰۰/۱۱/۲۳ در ۱۵:۵۴
اولا این ادعای شما باید بررسی شود …مسئله دیگر است
ثانیا هرگز کسی مدعی معصومیت انسانها نیست وهمه صاحب نظران جای انتقاد دارند. ولی منتقد باید کارنامه قابل قبول برای انتقاد را دارا باشد نه اینکه هر ابجد خوان مکتب فاطمه باجی با دیگاه متعصب خودش مسئله ای را طرح وقضاوت کند. وبرای اثبات حکم خودش از شخص مرحومی یار گیری نماید. مثلا آقای فلانی گفتند که علامه جعفری پشیمان بودن از پرداختن به مولانا. اولا سند مشخصی ارائه کنید که ندارید وبرعکس سخن گزاف شما علامه جعفری همواره در حیرت بود از نظرات مولانادر فهم قرآن و خودش را زره بی مقداری در مقابل او میدید. و عمر شریفش را به گوشه ای از دفتر مولانا اختصاص داده بود و سخن مولانا را سخن یک عارفی که به آسمان وصل بود میدانست. وسفارش اکید داشت اگر توان فهم شعر مولوی نداری. نخوان و برو مطالعه چیزی را بکن که می فهمی. من اطمینان راسخ دارم حتی یک سخنرانی کامل از علامه جعفری را هم گوش نکردند. (منظورم میلانی است)…. ای مگس عرصه سی مرغ نه جولانگه توست….. البته جسارت ایشان قابل توجه است که ناشی از جهل ایشان به تمام مراتب است۱۴۰۱/۱/۱۴ در ۲۰:۵۳
این حرف مولانا رو رهبری و شهید مطهری هم قبول داشتن
حالا شما قبول نداشته باشی هم چیزی از مولانا کم نمیشه و اعتراضات ما زیاد نسبت به نداشتن شناخت نویسنده به مولانا نیست و برای این است که نویسنده با این نوشته در تلاش است افراد دیگری را مانند خود از مولانا دور کند در حالی که شناخت زیادی از او ندارد
۱۳۹۸/۵/۲۴ در ۰۱:۲۴
وقت همگی به خیر .عارف در شعرش از خال لب یار و چشمان مست او میگوید و آنکه فقط ظاهر را دیده و خوانده اعلام میکند: عارف به عشق و عاشقی پرداخته . در حالیکه عارف با عشق خداوند در سوختن است و منظور شعرش نیز عشق خداست. به زبان عاشقان و عرفا مطلب را بیان میکند. این عشق زمینی نیست . باید عرفان را شناخت.
۱۳۹۸/۵/۲۸ در ۱۲:۵۶
این آقا و امثال آقا جزو همون منجمدالفکرهایی هستند که در تاریخ بشریت و همه ادیان بوده وهستند گذشتگان این انسانها با این تفکرات امثال آخوندهای نظامیه بغداد بودند که با سعایت و حسادت زنانه شان منجر به قتل و سوزاندن شیخ شهید سهره وردی شدند تنها به دلیل اینکه عقل کوته و منجمدشان به قله بلند سیمرغ منظر سهره وردی نمیرسید امثال این جناب متحجر امام محمدغزالی که ابن سینا که تاریخ بشریت به او میبالد را تکفیر کرده میباشد نمونه خارجی این آقایان همان کشیشان سنگدل و وحشی بودن که میلیونها انسان را به جرم تفکری بالاتر از فهم کوتاه خودشان در قرون وسطی زنده زنده سوزاندند آقای محترم تو کجا مولانا کجا تو کجا شمس کجا قبل ازینکه بخواهی از آنها حرفی بیاری خودت رو نقد کن حاجی تو در تمام سخنانت از یک فرقه حرف زدی و گفتی چه و چنان کاش درک میکردی مولانا و امثال مولانا قبل ازینکه پرچم و علمی داشته باشند برای انسانیت سخن رانده اند چه انسانی از ترکستان چه انسانی از فرغانه بببین نظریات کم مایه تو ترکستان و فرقانه که چه عرض کنم از اتاقت هم بیرون خواهد رفت بزرگی به افتادگی و معرفت است شیخ نه بررگان را خورد شمردن
چو خواهی که نامت رود درجهان مکن نام نیک بزرگان نهان
۱۳۹۸/۶/۰۱ در ۱۰:۳۱
تمامی گفته های این آقا حاکی از بی اطلاعی و ناآگاهی از عرفای بزرگ ایران عزیزمان است ازین رو پیشنهاد میکنیم به شما حتما قبل از مردنتان و عزیمت کردن به دیار باقی حتما یک جلسه از صحبت های کانال گنج حضور توسط دکتر پرویز شهبازی تفسیر میشود استفاده کنید
حدیث حضرت رسول : بمیرید قبل از آنکه بمیرید۱۳۹۸/۶/۰۳ در ۲۳:۵۶
کی شود. که اینگونه افراد دروغگو از صحنه روزگار محو شوند چگونه میشود فردی اینقدر بیسواد در چنین جایگاهی قرار میگیرد وای برما که اینها استاد حوزه های ما هستند خدا به فریادمان برسد
۱۳۹۸/۶/۰۴ در ۱۹:۱۷
من که مکتبم رو از اهل بیت و کسانی که سمت پیروی از اهل بیت و نشر عقاید ایشان رو دارند می گیرم و امیدوارم که خود اهل بیت در روز قیامت شفیع من باشند. آقایانی که دم از صوفی و امثال مولانا و شمس می زنند، امیدوارم که روز قیامت خود صوفی ها و امثال شمس و مولانا شفیعشون باشند، البته اگر شفاعت اونا پذیرفته باشد. این رو برای این نوشتم که یک عده اینقدر بعضی روحانیون رو که دغدغه طرفداری از اهل بیت و بیان مظلومیت ایشان رو دارند و حرف های خودشون رو با دلیل و استدلال بیان می کنند رو منجمد الفکر نخوانند.
۱۳۹۸/۷/۱۰ در ۱۲:۱۲
آقای هادی محترم و عزیز
یکم علمتو ببر بالا
اهل بیت پیرو جاهل و تیره دل نمیخوان
شما اشعار مولانا با جانت دل بخون .ناخودآگاه عاشق اهل بیت و خدای بزرگ میشی یا بهتر بگم از عشق فراتر …
کسی که عاشق علی میشه و شعر های زیبا و دل نواز برای علی سروده چه عالی که اونم مارو شفاعت کنه …
و چه خون دل ها خورد علی از دست این جماعت سر به سجود آیه خوان به ظاهر متدین…
این ☝️در باب افکار شماست. ک قدرت فکریتو تو یه چهار چوب پوسیده حبس کردی و علی به واسطه شیخ ها احادیث شناختی
افکار انسان های بزرگ برو ببین با چه دیدی به علی و آل علی نگاه میکنن
ببین شریعتی با کتاب علی تنهاست چه میگه
ببین مولانا با اشعارش چی میگه
ببین مولانا وقتی با شمس دیدار میکنه چی میشه عاشقانه برای علی شعر میگه
اونوقت هستش که تمام نهج البلاغه رو با حیرت و شگفت میپذیری..
یکم سفر کن به درون خودت به رویاهای اومدی بزرگ ….. به امید خارج شدن از ظلمات۱۳۹۹/۵/۲۶ در ۰۳:۰۴
انسان عارف و آزاد، احتیاج به شافع ندارد. آزاده و مستقل و خود کفا باشیم. البته با یاری حق.
۱۳۹۸/۶/۰۶ در ۱۰:۰۵
به نام خدا
لو علم اباذر ما فی قلب سلمان لقتله
همانطور که در علوم طبیعی فهم دانشمندان در یک حد نیست در علوم الهی نیز اینگونه است . فهم توحید صمدی مقدور هر دانشمندی نیست.۱۳۹۸/۶/۱۴ در ۱۲:۰۷
با سلام. این جور سخنهای دور از عقل راجع به حافظ هم گفته شده اما در این مصاحبه مشخص شد که جناب آقای میلانی مثنوی را درست و کامل نخوانده به طوری که یکی HC داستاهای معروف مولوی را که درباره صوفی و علوی و فقیه در باغ است نشنیده است . دوم این که مولوی در موارد بسیاری جبر را نفی کرده و این موضوع رادر داستان شیر و نخچیران لا اقل به خوبی می توان دید. ایشان تنها دید تعصب آمیز نسبت به شیعه و سنی دارد به همین دلیل از مولوی ایراد می گیرد و ضمنا داستاهای نسبت داده شده به مولوی و شمس قابل اعتماد نیست که ایشان به انها استناد کرده است. فهم مثنویدرک بالایی از عرفان و کلام و فرق نیاز دار ولی ایشان تنها به کتاب و سنت چسبیده اند و احادیثی که اغلبشان در زمان عثمان جعل شده است.
۱۳۹۸/۶/۱۴ در ۱۲:۱۲
این که مولوی خلفای اهل سنت را محترم شمرده عجیب نیست اینان از بزرگان دین بوده و نزد اهل سنت محترمند و اگر شیعه از نگاه خود به این اشعار خرده می گیرد عجیب است . احترام به بزرگان هر دین طبیعی است و شیعه هم اگر عاقل بود و با تعصب برخورد نمی کرد می دید که خود امام علی هم نسبت به این افراد تعصبی نداشته و بیشتر صحبت آقای میلانی هم بر سر همین تعصب شیعه و سنی است و مرجع درستی ندارد و مشخص است که نه مثنوی را درست خوانده و نه جاهایی که خوانده درک کرده اطلاعات ایاشن در سطح اینترنت سخنان پراکنده و مجعولی است که راجع به شمس و مولوی نقل شده.
۱۳۹۹/۶/۰۸ در ۰۰:۵۴
دقیقا
امام علی و عمر با هم دوست و یار و یاور بودند
و این دوستی تا ابد باقی خواهد بود و خاری در دیده تاریک اندیشان
۱۳۹۸/۶/۱۸ در ۱۶:۱۴
آخر کسی باید در مورد شخصی مثل مولانا و شمس حرف بزند که لااقل از علوم مختلف سر در بیاورد بفرض هم هر چقدر شخصیتی بد داشته باشد باز در علم آدمی مثل ایشون نمیگنجد که بیاید بگوید فاسد بوده و یا منحرف.مثل شیطان..آخر همه مان میگوییم شیطان بد است خوب چقدر علم دارین شما ، بجز شنیده های مجهول .چند تا عالم و جهان را شکافتی ؟ خوب این قدرت را کی به شیطان داده؟چرا ازش پس نمیگیرد مثل قصه های ناقصی که از بلعم بائورا و یا برسیسای مسیح شنیده ایم ..آخر نمی شود با علم ابتدایی و ناقص در مورد کسی حرف زد اونم با فاصله هزار ساله
۱۳۹۸/۶/۱۹ در ۲۰:۵۹
یک انسان چقدر میتونه جاهل باشه ؟!!!!
چقدر سطحی نگر
آخه این مزخرفات چیه نوشتید !!!!
لطف کنید کل مطلب پاک کنید۱۴۰۰/۱۱/۲۳ در ۱۵:۵۹
هیچ اشکالی نداره, گفتگو همیشه خوب است. چون چراغی است بر نداشته ها وادعاهای پوچ… بگذار بگویند و الا نمی توانیم اینهارا درست بشناسیم. 🙏🙏
۱۳۹۸/۶/۱۹ در ۲۲:۵۵
کجایید ای شهیدان خدایی بلاجویان دشت کربلایی
کجایید ای سبکبالان عاشق پرندهتر ز مرغان هوایی
کجایید ای شهان آسمانی بدانسته فلک را درگشایی
کجایید ای ز جان و جا رهیده کسی مر عقل را گوید کجایی
کجایید ای درِ زندان شکسته بداده وامداران را رهایی
کجایید ای درِ مخزن گشاده کجایید ای نوای بینواییدیوان شمس مولوی
۱۳۹۸/۶/۲۸ در ۰۳:۲۰
نه همه بد هستن….تو خودت خوبی….تو فقط زندگی می دونی چیه….بقیه به دنیا نیومدن….و زندگی نکردن…خدایا از رو زمین این آدمارو بردار تا دنیا جای بهتری برای زندگی کردن بشه …
۱۳۹۸/۶/۲۹ در ۱۴:۳۵
سید ۲۹/۶/۹۸ در۱۴:۵۰
حضرت مولانا خودش جواب آخوند میلانی را داده.
ما ز قرآن مغز را بر داشتیم
پوست را بهتر خران بگذاشتیم۱۳۹۸/۶/۲۹ در ۱۵:۱۱
آقای میلانی
با توجه به اینکه قانون تضاد در کاینات از جمله قویترین قوانین حاکم بر کاینات است ، بدرستی که نظریات شما به حضرت مولانا در چهارچوب همین قانون است …
خدارو شاکرم که فضای مجازی این فرصت را به قشر کثیری از انسانها داده که حق را از باطل تمییز دهند ….
جهان بینی شما بسیار ضعیف است ….
نظریات شما بر اساس حب و بغض است …
چراغ عالم افروز مُخَلَّد
که نی کفرست و نی ایمان کدامست ؟چه قبله کرده ای این گفتگو را ؟
طلب کن درس خاموشان کدامست ؟اللهُ اعلم بالرشاّد ….
۱۳۹۸/۷/۰۲ در ۰۳:۱۷
الان که فهمیدم اخوندا باهاش مخالفن بیشتر ازش خوشم اومد . اگه زندگی نامه شمس و مولانا رو بخونید همون موقع هم اخوندا باهاش مخالف بودن ولی هیچ کدوم توان مباحثه و مناظره با مولوی و شمس رو نداشتن
۱۴۰۰/۷/۲۷ در ۱۲:۱۰
البته خود جناب شمس و مولانا هم عالم و همون آخوند بودند.
ولی عالم حقیقی نه صرفا یک لباس و چندتا اصطلاح مثل مخالفینشون که در هر عصری وجود دارن.
۱۳۹۸/۷/۰۲ در ۱۲:۰۹
هر کسی از ظن خود شد یار من / از درون من نجست اسرار من
حال پخته درنیابد هیچ خام / پس سخن کوتاه باید والسلام۱۳۹۸/۷/۰۲ در ۲۰:۵۴
ای شیخ نادان تو بسیار حقیر تر از آنی که در مورد شخصیت بزرگی مانند مولانا قضاوت کنی جواب دهن کجی های تو را با ابیاتی از آن انسان بزرگ پاسخ می دهم هر چند لایق پاسخ دادن نیستی:
از همه محروم تر خفاش بود *که عدو آفتاب فاش بود
با عدو آفتاب ای بد عتاب*ای عدو آفتاب آفتاب
ای عدو آفتابی کز فرش*می بلرزد آفتاب و اخترش
تو عدو او نه ای خصم خودی*چه غم آتش را که تو هیزم شدی
دشمنی گیری به حد خویش گیر*تا بود ممکن که گردانی اسیر
قطره با قلزم چو استیزه کند*ابله است او ریش خود بر می کند۱۳۹۸/۷/۰۳ در ۱۲:۱۱
با سلام صحبت بنده در ارتباط يا تاييد يا رد تشخاصي چون شمس مولاناو….نيست.زيرا درمقامي نيستنم كه داوري كنم .در مورد مرحوم علامه طبابايي هم عرض كنم ايشان قابل نقد است اما بايد ديدچه فردي با چه دانشي نقد را مطرح مي كند . في المثل ببينيد مرحوم مطهري با چه داش جامعي و مودبانه (بدون خودشيفتگي )ذيل مقاله هاي رئاليسم مرحوم مطهري نقدها و يا نظرياتي متفاوت ارايه مي دهد و چگونه مرحوم علامه طباطبايي اجازه ميدهد كه آن ها در كتاب براي انديشه ورزي چتپ شود . لذا برخورد هاي اين دو عالم رباني بسيار آموزنده است .حال مقايسه كنيم برخورد هاي روحانيان دوره حاضر را با آنان . چگونه يك روحاني كه نه در علم كلام نه در فلسفه نه در فقه ونه در عرفان ونه در علوم فيزيكي به علم جامع نرسيده است به خود اجازه مي دهد با اندك اطلاعات سطحي در علم كلام افرادي را نقد كند كه جامع علوم ذكرشده بودند . به نظر مي رسد تقواي الهي در برخي روحانيان جايش را به توهم داده است . بنده سوالي دارم تاكنون چند نفر سراغ داريد كه تنها با علم كلام كه خود معرفت دست دوم از منابع وحي و روايت است و جز معرفت بشري براي انسان ها برنامه تربيت ديني طراحي كند كه انسان را در تمام ابعاد فطري از عقل تا نيازهاي معنوي رشد و پرورش دهد . علم كلام بدون همراهي با فلسفه و عرفان نتوانسته است انسان هاي متعالي پرورش دهد . اگر علم چنين كرده است نمونه اي بياوريد و همچنين برنامه و الگوي حود را به صورت عملياتي در معرض بحث و سپس اجرا قرار دهيد . تا به امروز كه نتوانسته است شايد با همت آقاي ميلاني عزيز ميسر شود ان شالله ؟؟؟
۱۳۹۸/۷/۰۶ در ۰۱:۰۵
بعد از سلام وادب .مولانا به هر دین ومسلکی که بوده ،مسلمان بوده یا هرچیز دیگه صدها سال پیش دعوت حق رالبیک گفته وبه دیار باقی شتافته .کسی چه می داند خداوند برای او چه منزلگاهی در نظر گرفته .کسی چه می داند که الان در بهشت برزخی است یا دوزخ برزخی .خدا خودش می داند وبس .اگر یک درصد در نظر بگیریم که او بهشتی بوده این صحبتها در باره او بی فایده است .پس به جای آنالیز کردن کردار مردگان چند صد سال پیش باید به فکر آنالیز کردن کردار خودمون باشیم .
۱۳۹۸/۷/۰۶ در ۱۰:۱۳
متأسفانه عدهای که از هوش و فراست کافی برخوردار نیستند، به طور آگاهانه و ناآگاه، از آغاز نگارش تفسیر مثنوی توسط علامه جعفری در سال ۱۳۴۸، همواره در راه تخریب افکار و شخصیت ایشان و دیگر متفکران و صاحبنظرانی که در این وادی گام گذاشته اند، تلاش میکنند. این افراد برای توجیه دروغ خود، فیلمی را هم از ایشان منتشر کرده اند که پاسخ آن به اختصار چنین است: اولاً، فیلمی که در فضای مجازی پخش شده، قطعهای بریده از جلسه سخنرانی ایشان در یکی از روزهای ماه محرم سال ۱۳۷۶ است که اتفاقاً استاد در این جلسه اشاره کردند که بسیاری از افراد سؤال میکنند: آیا ما هم میتوانیم مثنوی جلال الدین محمد مولوی را مطالعه کنیم؟ استاد در پاسخ این سؤال گفته اند: افراد در مقابل این کتاب، سه گروه هستند:
گروه اول، کسانی هستند که معلومات آنان شکل گرفته و واقعاً اطلاعات قوی دارند و شخصیتشان اشباع شده است. برای آنها لازم است که مثنوی را ببینند، زیرا اشتباهات و مطالب حقیقی آن را میفهمند و برایشان مفید خواهد بود.
گروه دوم، کسانی هستند در حد متوسط که اطلاعات آنان خیلی قوی نیست، اما علاقه دارند که حتماً مطالعه کنند. اینها نباید بدون راهنما وارد شوند، زیرا نوسانات مثنوی خیلی تند است.
گروه سوم، کسانی هستند که از اطلاعات علمی بسیار محدود برخوردار بوده و فقط زیبایی داستانهای مثنوی برایشان جالب است. اینگونه افراد هرگز نباید مثنوی را مطالعه کنند، زیرا جواب مشکلاتی را که بعداً برایشان پیش خواهد آمد، باید خودشان مهیّا کنند.
همانگونه که ملاحظه میشود، هیچ ندامت و پشیمانی در این سخنرانی دیده نمیشود و ایشان هرگز از نگارش این مجموعه احساس پشیمانی نداشته و بلکه تلاش این سه گروه را مقدمهای بر فهم مثنوی دانستهاند. افرادی سودجو و ناآگاه فقط به برداشت گروه سوم اشاره کرده و از قول ایشان گفته اند که مثنوی نباید خوانده شود!!!!! قابل ذکر است که در بیشتر آثار علامه جعفری، خصوصاً جلد ۲۱ ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، که مجلدات پایانی آن در اواخر عمر شریفشان نگاشته شده است، حاوی بسیاری از ابیات جلال الدین محمد مولوی، با استناد به مثنوی و دیوان شمس تبریزی است. در مجموعه نفیس و گرانقدر تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی میتوان به رعایت جانب احتیاط در روش تطبیقی استاد جعفری اشاره کرد. ایشان در تطبیق مضامین مثنوی، به طور فراوان از کلمات «احتمالاً»، «شاید» و «ممکن است»، استفاده کرده و هرگز به مطلقگویی در آراء و اندیشههای مولوی نپرداختهاند. با همه اوصافی که در این مجموعه پانزده جلدی مستتر است، گاهی نقدهایی هم از طرف برخی محققان صورت گرفته است. با کمال صراحت میتوان گفت: نقد و بررسی افکار و اندیشه ها امری کاملاً ستودنی و پسندیده است، اما دروغ بستن و نشر اکاذیب به نام اندیشمندان در محافل سخنرانی و فضای مجازی، دور از جنبه و ساحت علمگرایی و دین گرایی است. نظر خود استاد محمدتقی جعفری درباره این مجموعه چنین است:
«کوشش من این بوده است که بتوانم مطالبی را در ارائه راهی مخصوص برای بررسی محتویات مثنوی ارائه بدهم و آنچنان که عرض کردهام، بررسی مثنوی با نظر به اصول اساسی جهانبینی و انسانشناسی و انسانسازی است که در فرهنگهای متنوع بشری عرضه شده است. این مطالب به عنوان مقدمهای است محدود و قابل تحقیق بر اینگونه تفاسیر. لذا، اگر کسی خیال کند که هرگونه تحقیق و بررسی که در این مجلّدات صورت گرفته است، قابل قبول و هیچگونه جای تردیدی ندارد، همان اندازه از واقعیت دور است که کسی این مجلّدات را فقط برای انتقاد از اول تا آخر در پیش روی خود باز کند و با اصول پیشساخته یا بیان عقاید شخصی، مورد انتقاد قرار بدهد. وقتی که مولوی میگوید: «هر که گوید جمله حق است، احمقیست//هر که گوید جمله باطل، او شقیست»، تکلیف ما نیز روشن است که در ارزیابی کار انسانها، هرگونه افراط و تفریط، ظلمِ نابخشودنی است. امیدوارم خداوند متعال همه ما را از افراط و تفریطگرایی محفوظ بدارد و ما را موفق به عدل و داد و انصاف نماید».
گاهی اشخاصی بودند که حتی به اعتراف خودشان، صفحاتی از یک مجلّد مجموعه ۱۵ جلدی تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی را مطالعه نکرده، شروع به اظهارنظر منفی میکردند، و گاهی هم برخی از اشخاص، چه به وسیله نامه و چه به صورت شفاهی، درباره تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی تعریف و تمجید مبالغهآمیز به راه میانداختند. ایشان در پاسخ به هر دو گروه موافق و مخالف درباره تفسیر مثنوی چنین میگفتند:
«شما را به خدا سوگند میدهم، بگذارید کار کنیم. اینقدر با خلاف واقعگوییها سد راه جویندگان نشوید. شما به جای این مطالب خلاف واقع و میخکوبکننده رهروان، بروید مسئلهای را مورد تحقیق قرار بدهید که سودی به حال مردم علاقهمند به معرفت داشته باشد … من عاشق ملّای رومی نشدم، ولی برای من هم مانند دیگران خیرهکننده است. اما اشتباهاتش را دیدم و به همین دلیل میفهمم که مطلق نیست، اما واقعاً مغز است! شاید هیجان مغزیِ او را من از ملّاصدرا خیلی بالاتر ببینم. از یک جهت از ابنسینا بالاتر است، ولی بالأخره بشر است، ملّای رومی است، اشتباه هم میکند. یکی از بزرگان که مولویشناس هم بود، به بنده گفتند: من بعد از پیغمبران و ائمه ـ علیهمالسلام ـ مردی به این بزرگی، مغزی به این بزرگی و روحی به این بزرگی سراغ ندارم، شما نظرتان چیست؟ در پاسخ گفتم: بنده در خود نمیبینم که پرونده مغزیِ بشر را ببندم. این کار من نیست. همین مقدار میگویم که این مرد خیلی بزرگ و غیر عادی است. اما اینکه نظیر ایشان دیده نمیشود، سخن صحیحی نیست. ما چه میدانیم چه اشخاصی با مغزهای بزرگتر به زیر خاک تیره رفتهاند! دنیا چه اندازه انسانهایی را فشار داد که اگر آن فشارها نبود، ممکن بود دهها برابر مولوی بوده باشند. فشار روحی، اجتماعی و عوامل جبری، آنها را قالب کرده بود … در آن هنگام که تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی را شروع کردم، عدهای از دوستان میگفتند که شما چرا به جای تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی، تفسیر نهجالبلاغه را شروع نکردهاید؟ گفتم: این نوع تحلیل و تفسیری که در رابطه با مثنوی میخواهیم شروع کنیم، شاید بیسابقه باشد و گفتم: وقتی مثنوی تمام شود، نهجالبلاغه را شروع خواهیم کرد. در حقیقت، طرح مثنوی که دارای معارف بسیار فراوانی از اسلام است، میتواند برای ما راهگشا و مقدمهای جهت شناخت نهجالبلاغه باشد».
۱۳۹۸/۷/۱۰ در ۱۱:۴۱
بسیار عالی بود .کاملا درست و منطقی گفتین
احسنت به این همه کمال
شما کلمامتی بیان کردین که در ذهن بیشتر ما بود ولی قدرت ادا آنها نداشتیم
کاملا درسته مولوی ام یک انسان ک گاهی اشتباه کرده ولی واقعا مرد بزرگی بوده مث خیلی های دیگه ….
۱۳۹۸/۷/۰۶ در ۱۲:۳۹
خانم دکتر ناهید عبقری که سی سال از عمر خود را برای نگارش شرح مثنوی (شش مجلد) صرف نموده، مینویسد: «اگرچه مولانا حنفیمذهب و اشعریمسلک بوده است و همانگونه که از تتبع در احوال و زندگانی وی برمیآید، در خانوادهای سنی و حنفیمذهب تولد یافته و بالیده است و فقه حنفی را نیز در ایام جوانی به خوبی فرا گرفته و بدان معتقد گشته است، اما پس از رسیدن به درجه اجتهاد و بالاخص پس از برخورد با شمس تبریزی و انقلابی که محصول این آشنایی و نتیجه دلانگیز آن که عارفی عاشق را به جهان عرضه داشت، مولانا عارفی بینظیر شد که از نظرگاه تقلید کلی فراتر نهاده و در جایگاه تحقیق به استغراق و شهودی تمام، حقایق را به ادراکی عارفانه حاصل مییافت و در این منزلگاه، ادراک روحانی وی برتر از آن بود که در قالب فقه و اصول شافعی یا حنفی بگنجد، گفتار او تراوش بیوقفه یک روح پاک است که به الهام ربانی، کشف و شهود عارفانه و دریافت حقایق از منبع آن اتکا دارد، این حقایق يكجا به صورت محبت بسیار در حق پیامبر عظیمالشأن(ص) و خاندان پاکش نمود مییابد و علی(ع) را با اظهار محبت تام و ولایت، افتخار هر نبی و هر ولی میداند و «ترازوی احدخو» و «مولای مؤمنان» میخواند. و در جایی که به مناسبتی نام سیاهکاران تیرهبختی همچون یزید یا شمر در میان میآید، انزجار از چهرۀ کلام وی آشکارا هویدا میگردد؛ بنابراین این انسان فرازمینی خارج از قواعد و قوالب مذاهب، هر جا که حقایق را به ادراک عظیم روحانی خویش مییافت. به وضوح در تقریر آن میکوشید و اندیشه ژرف وی را نمیتوان در چهارچوب فرقه یا گروه خاصی محصور و محدود ساخت.
«مثنوی» که از ذخایر فرهنگ بشری در جهان معاصر به شمار میآید، منظومهای است بالغ بر بیست و پنج هزار و ششصد و اندی بیت که در شش دفتر به نظم آمده و مشتمل است بر حدود دویست و شصت و یا دویست و هفتاد قصۀ کوتاه و بلند و کثیری از لطایف و تمثیلات. این جوامع الحكایات بینظیر علیرغم تنوع و تکثری که در قصهها دارد، به موجب کلام آن جناب مستطاب که میفرماید:
ما چه خود را در سخن آغشتهایم
کز حکایت، ما حکایت گشتهایم
یک حکایت بیش نیست. حکایت «روح» خود اوست. گویی که مولانا در مثنوی روح خود را به سان طومار طویلی گشوده است و معانی و معارف را با پیمانۀ قصه عرضه میدارد. این حکایت که یک سخن بیش نیست، قصۀ مهجوری است، قصۀ آفرینش است و قصۀ نی و نیستان. حکایت «روح» انسان که از نیستان هستی جداست و «فرع» را از بازگشت به «اصل» گریزی نیست. جهد مشفقانۀ این عارف بینظیر در مثنوی آن است که «انسان بیدرد» دریابد که او را «درد»ی هست، درد جدایی از اصل و پیامد آن ارائه طریق برای طی کردن قوس صعودی، در دایرۀ هستی که سعادتی سرمدی را در پی دارد. در عصری که آرام آرام معنویت و آرمانهای انسانی گاه فراموش و گاه به یک سو نهاده میشوند، بهرهمندی از اندیشۀ والای این سفیر عشق و دوستی که خلق را به وحدتی عارفانه فرا میخواند، الزامی فرخنده است».۱۳۹۸/۷/۰۸ در ۱۱:۰۰
تشیع مولوی و بیزاری اش از خلفاء سه گانه قطعی است . در کلیات شمس می خوانیم:
شاهم علی مرتضی بعدش حسن نجم سما دانم حسین کربلا الله مولانا علی
آن آدم آل عبا دانم علی زین العباد هم با قر و صادق گو الله مولانا علی
موسی کاظم هفتمین باشد امام و رهنما گوید علی موسی الرضا الله مولانا علی
سوی تقی آی و نقی در مهر او عهدی بخوان با عسکری رازی بگو الله مولانا علی
مهدی سوار آخرین بر خصم بگشاید کمین خارج رود روی زمین الله مولانا علیآنگاه در بیزاری از حلفاء سه گانه گوید :
قاضی و شیخ و محتسب دارد به دل بغض علی هر «سه » شدند از دین بری الله مولانا علی
گر مقتدای جاهلی کردست در دین جاهلی تو مقتدای کاملی الله مولانا علی
اقرار کن اظهار کن مولای رومی این سخن هر لحظه من سر لدن الله مولانا علیاین تصریحات از مولوی موجود است و محیط او محیط تقیه بوده است و با این همه عجیب است که در محیط تقیه این چنین مطالب گفته است .
تقیه محیطی است که اگر آقای میلانی عزیز هم در آن محیط به سر می برد به همین اندازه هم نمی توانست مطالب اظهار نمایدمولوی به حوزه حلب رفته است و دیدار از حوزه حلب – بخوانید نجف آن روزگار – در شخصیت او بسیار موثر افتاده و در عین حال شکی نیست که او مخالف فقهاء – به معنی فقه اجتهادی آن روزگار و امروزه – است . عرفاء معمولاً این فقه رایج را به این صورت قبول ندارند .
دشمنی فقهاء با عرفاء بر سر ولایت نیست و این بهانه ای به دست فقهاست که عرفاء را به پیروی از مکتب خلفاء متهم می کنند .
بزرگان اصولیونی که اقوال بسیاری از فقهاء شیعه کپی برداری از آنهاست را اینقدر فقهاء شیعه مورد تاخت و تاز قرار نمی دهند .
ولی عرفائی چون مولوی در نزد ایشان مردود است از آن روی که مخالف دکان فقه و فقاهت هستند نه مخالف فقه شرع مقدس . در نظر آنها فقیه و فقه رایج شغل و دکانداری است
علت اصلی مخالفت فقهاء با مولوی این است .
همان مخالفتی که با همه » غیر فقیهان » دارند .
در نظر آنها همه دین ؛ فقه است و فقه همه دین است . در حالی که هرگز چنین نیست
فقهاء از بیان بسیاری از اسرار معارف عاجزند و آیات قرآن در این زمینه را آنقدر تأویل می کنند که قرآن را در حد کتب خود نهایتاً قرار می دهند .
اشکال اساسی در آنجاستاگر میلانی محترم مایل باشد و جواب دهد ؛ ادامه می دهم .
تهرانی۱۳۹۸/۷/۰۸ در ۱۵:۳۶
وصف دقیق اگر برای مذهب و شیوه شمس و مولوی به کار بریم همانا هرهری مذهبی است و تمام .
۱۳۹۸/۷/۰۸ در ۱۹:۳۲
انسان وانسانیت بقدری ظریف است گه گناه ، غرور ، شهوت وعشق به دنیا ممکن هر کسی به بلعد ، مولانا ،شمس دوعارف شاعر ملسک ازاین قاعده مستثنا نیستند ، جریان کیمیا، ونمونه بسیار فراوان در اینها اگر یک صدم هم صحت داشته باشد کار این ها با کرام الکاتبین است . دفاع های متعصابه صد من یک غاز دردی دوانمی کنند ،توجیه در مقام انسانی که خودرا بی نیاز از خدابه بیند بی شک باخته است ، حرفهای گنده از دهن ما با خدای خود مشغولیم و.… که چنین حرفهای از دهن مبارک امیر المومنان در نیامده است . به دهن گشاده هرکس نمی زیبد. ظلم به یک دختر بینوا که از غلفت یکی ونامردی دیگری در آن دخیل بوده است همین مطلب به تنهایی می تواند اینا ن در رده انسانهای پست قرار دهد.
۱۳۹۸/۷/۰۹ در ۱۱:۳۵
جناب میلانی و سایر دوستان :
سماع بیانگر داستان خلقت روح متعالی است موسوم به نور محمد که با فرمان «باش» یعنی شروع هبوط آدمی آغاز می شود و بعد از عروج یک انسان کامل شده است. پس از وفات مولانا سماع با پاره ای از قوانین و اصول پیوند یافت، سماع با مدح حضرت محمد(ص) آغاز میشود، تمام پیامبران انعکاسی از روح الهی یعنی خداوند می باشند. بنابراین مدح پیامبر در حقیقت مدح خداست.۱۳۹۸/۷/۰۹ در ۱۴:۵۶
سلام از اینکه با مطلب تون من رو روشن کردید ممنونم. واقعا اینها رو نمی دونستم. درسته که خصوصیات خوبی داشته اند ولی نباید ازشون الگو گرفت. این حرف ها رو جاهای دیگه هم بگید تا کسانی که مثل من بوده اند اگاه شوند.
۱۳۹۸/۷/۱۲ در ۱۲:۳۱
بسم الله
کلمات آقای میلانی جایش در محافل عوام نیست و کلمات علامه ی بزرگوار طباطبایی هم جایش در بین عوام علما نیست پس در نتیجه این دو بحث نباید در بین عوام علما باشد چه رسد به عوام(عرف جامعه).والسلام علی من اتبع الهدی۱۳۹۸/۷/۱۹ در ۱۴:۴۴
ای کاش قبل از نظر دادن . حداقل کتاباای پولوی را کامل می خوندید . حتی رهبر هم گفتن مثنوی مولوی اصول اصول اصول دین است
۱۳۹۸/۷/۲۳ در ۰۶:۳۳
ما همه تکه هایی از روح خدا هستیم و نفس درون ما همان شیطان است .شیطان درون ماست نه اطراف ما .اطراف ما فقط کسانی هستند که وسیله ازمایش ما هستند .ما انتخاب میکنیم شیطان درونمان فعال شود یا خدای درونمان. ما میتوانیم شیطان باشیم و هم میتوانیم خدا باشیم. اگر گول کسی یا چیزی را خوردیم ان کس یا شئ شیطان نیست بلکه شیطان درون ماست که فعال شده است. پس باید گناهمان را گردن بگیریم و نگوییم چون کسی یا چیزی ما را وسوسه کرد گناه کردیم و او شیطان است و باید از ان دوری کنیم .نه نباید از ان دوری کرد بلکه باید از شیطان درون دوری کرد و به وسوسه های نزدیکتر از رگ گردن دچار نشد . اگر گناهمان را گردن بگیریم و توبه کنیم پاک میشویم ولی اگر دعا کنیم خداوند دوباره وسوسه کنندگان را به ما نزدیک نکند در اشتباهیم و پاک نیستیم.مولانا میگوید از ترس خدا از گناهان دوری نکنیم بلکه به خاطر احترام به خدا و خودمان که بخشی از خدا هستیم (روحمان از روح خداست)گناه نکنیم.
۱۳۹۸/۷/۲۷ در ۰۱:۱۸
اخلاص عمل به محضر یار بیار بگذر ز زبان دل سوی دلدار بیار در بحر دل ار گوهر صدقی داری ما طالب اوییم خریدار بیار در این گفتار نه خلوص نیتی دیده می شود و گوهر صدقی .سراسر عناد و کج فهمی است.
۱۳۹۸/۷/۲۹ در ۲۳:۱۳
از شما خودتون چگونه شخصیت هستید .شما فقط یکی از اونجایی هستید که دارایش یه سری معلومات هست که اکثر آنها خود شما را منحرف ساخته ور شخص عاقل که همچین حرفی نمی گوید من میگم حتی یکبار هم که شده به درون خود رجوع کن .و بیشتر در مورد چرندیات که گفتی دقت و جستجو کن ورنه این باورهای زمینی و بی مفهوم خودت نگهدار نزد خودت 😓🤔🤔🤔 انشا الله که راه یاب شوی همه مسوول خود است پس متکی به باور های خود نباش ببین بدون هیچ باور ویا بی باوری که شمس و مولوی کیست اون وقت به من هم خودت را معرفی کن چون این که حالا بیان کرده ای معلوم می شود که خودت را نشناختی عزیز شاید به چیزی که گفتم در مورد آن از باورها یت استفاده کنی اما بدان که چیزی بالا تر از باور های تو وجود دارد والسلام
۱۳۹۸/۸/۰۳ در ۱۶:۲۱
این بنده گناهکار خدا (میلانی) خودش تو کار خودش مونده
نه ایرانی هست و نه عرب
از میلان ایتالیا تشریف آوردن تدریس دروس حوزه و فقه و مبانی اسلام میدن به ایرانی ها که پیامبرشان گفته اگر دانش در ثریا باشد مردانی از ایران به آن دست می یابند.جمع اضداد شمایی ناقص العقل
از اون همه درسی که در دین و شریعت آمده اگر همون یک جمله از علی (ع) را میخوندی و درک میکردی این حد از گمراهی و ضلالت را تجربه نمیکردی که میگفت: ببینید که چی میگه نه اینکه کی میگه
۱۳۹۸/۸/۰۵ در ۱۵:۲۰
سلطان فردانیتک
سلام و عرض ادب، جدای نظرات بعضا جنگ طلب دوستان، حقیر مطالب را کامل خوانده و خصمی در آن نیافتم و جالبتر که عجبم آمد از اینهمه دویی میان عقاید عارفان و حال که همه میدانیم خداوند منزه از هرچه دویی ست !! ؛ مسئله ی که با خواندن مطالب فوق و کلا در رابطه با وحدت وجود و کثرت به ذهنم آمد روایتیست که در آن ظهور منجی عالم عجل الله تعالی فرجه شریف را در محضر تهدید ها بواسطه عالمان دینی قرار می دهد است دیدم !! الله اکبر از اینهمه نگرش ها و اندیشه ها.
روایتی از امام صادق علیه السلام درباره تعریف وحدت وجود یافتم که برایتان نقل می کنم؛ حضرت صادق علیه السلام به جابر می فرمایند خداوند مثل روغن چراغ است و چراغ نمی تواند بگوید من روغنم !! یعنی روح هرچیزی از جانداران و نباتات و اشیا از خداست ولیکن خدا نیست .کمترینم اگر نظری داشته باشم اما جامعیت در متون ارائه شده را بسیار شیوا و کامل یافتم امید که خداوند به نور خویش همه ی ما را به راه راست هدایت کند ان شاالله
۱۳۹۸/۸/۱۰ در ۰۵:۱۸
دوست داشتم درباره این مقاله نظری بدم ولی نمیشه…..
فقط اعتماد به نفس شما نویسنده ، که خود را در سطحی دیدید که این بزرگان را تحلیل کنید تعجب آوره.البته یه کم تفکر کنید ببینید این اعتماد به نفس از دانش شما میاد یا چیز دیگر….
سالم باشید ان شاء اللّه…۱۳۹۸/۸/۱۴ در ۱۴:۵۷
این بنده خدا حرفی برای گفتن ندارد و برای دیده شدن راه تخریب چهره ها را پیشه گرفته و متاسفانه به این گونه اجازه داده می شود که برای مطرح شدن خود هرگونه بی حرمتی به دیگران را حق اجداد و آباد خود بدانند،مجال صحبت به یاوه گویی این اشخاص نباید داده شود.پیامبر و حضرت علی گناه گناهکاران را ندید می گرفتند و حتی اگر کسی به ساحت مقدس ایشان بی احترامی می کرد ایشان فروتنی و خویشتنداری می کردند.
راه مولانا اگر به حق باشد و باعث بیداری انسان ها شود که خداوند متعال بهترین جای بهشت برین را قسمتش کند و اگر غیر از این باشد بعید میدونم که هر شخصی قدرت و توانایی نقد مولانا را داشته باشد.علامه جعفری مرحوم کجا و امثال این آقا کجا؟عرفان و فلسفه کجا درک و فهم شعور این دوست عزیز کجا؟
مقام معظم رهبری نظرشان در مورد مولانا چیست؟مولوی که دیگر وضعش معلوم است؛ مولوی که یکسره عرفان و معنویّت و حقیقت و اسلام ناب و معرفت توحیدیِ خالص است… اینها قلّههای شعر فارسیاند»
دیدار با شاعران در ماه مبارک رمضان _ ۱۳۹۸/۰۲/۳۰متاسفانه مردانی که بزگواریشان ثابت شده است بازی دست نو کیسه هایی امثال این آقای اینتر میلانی شده اند.
خداوند عاقبت همه را به خیر کند و تنگ نظران تشنه دیده شدن را به راه راست هدایت کند.۱۴۰۱/۹/۱۲ در ۰۹:۴۸
درتایید سخن شمابه عالم شش کلاسه…حرف اگر گفت حسودی ورفیقی رنجید گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم .یا بهتر گفته باشیم چوبشنوی سخن اهل دل مگو خطاست …شیخ جان سخن شناس نه ای خطا اینجاست
۱۳۹۸/۸/۱۴ در ۲۰:۵۰
آقایان حضرات علما فضلا بزرگان بسه بابا بسه بسکه حرف زدیم اثبات و رد کردیم تئوری و نظریه پرداختیم میشه بریم یه گوشه بشینینم اونیکه یاد داریم حالا هرچی عمل کنیم دنیا رفت ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم دنیا با باطلش به پویایی رسیده ما با حقمون هنوز داریم بحث صد تایه غاز میکنیم که من بهتر فهمیدم بخدا امام زمان بیاد اول گیر میده میگه این چه مملکت فقیر بی در پیکریه که ساختین تازه رو ثروت دنیام نشستین مردم به نون شبشون موندن فساد افسارگسیخته شده اختلاس که قربونش برم بعد ما هنوز گیر اونیم که هشتصد سال پیش مولوی چی گفته درسته یا غلط گور باباش هرکی بوده واسه خودش بوده منو شما رو سننه بابا این مملکت کار میخواد دلسوز میخواد جهادگر میخواد اونقدری که باید عمل کنیم هممون از شیعه و سنی وصوفی و… از خدا و پیغمبر میدونیم میشه بریم همونا رو عمل کنیم بعد سر نقد علما وشعرا بشینیم
خدایا ما رو با ظهور حجتت از خواب غفلت بیدار کن آمین یا رب العالمین۱۳۹۸/۸/۱۶ در ۱۹:۳۸
با سلام خدمت دوستان محترم. اینکه شخصی شاعر خوب و داستان پرداز خوبی است یا خطابه های خوبی دارد دلیل معصومیت او نمی شود و دلیل این نمی شود که همه حرفهایش درست است. شاعران فارسی زبان با اینکه در شعر و فن شعری و ادبیات خبره و سرآمد بودند اما این خبرگی در فن ادبی دلیل نمی شود که آنها سخنان باطل و ضد دینی و ضد شرعی ندارند و اشتباه نمی کنند و هر چه نوشته و خلق کرده اند باید قبول کنیم.اگر شیعه دوازده امامی هستیم خداوند و رسول اکرم (ص) طریقه اخذ و یادگرفتن دین را فرموده اند. دین خدا جز به وسیله قرآن و پیامبر اکرم و ائمه اطهار علیهم السلام درک کردنی و آموختنی نیست. قرار نیست هر کسی هر بدعتی را وارد دین بکند و بعضی ها هم به واسطه اینکه وی شخص ادیب و عارف و صوفی خوبی بوده از کفریات و اباطیل ایشان دفاع کند. کفر کفر است چه در لباس حرف عادی باشد و چه در لفافه شعر و بیان ادبی و داستان و غیره.
نسبت هوای نفس داشتن به ولی خدا و امام معصومی مثل حضرت علی (ع) مگر کم چیزی است. یا در مسئله وحدت وجود همه چیز را خدا دانستن و اعمال قبیح امثال شمر و یزید و معاویه را توجیح کردن مگر با عقاید یک شیعه ناب سازگار و مطابق است؟
ما چرا به جای اینکه دینمان را از قرآن و سنت پیامبر (ص) و ائمه اطهار علیهم السلام بگیریم، دنبال صوفیه و عرفا و افرادی مثل ابن عربی و هم مسلکان ایشان برویم؟ مگر نعوذبالله امامان ما برای ما در مسایل دینی و دین شناسی و … کم گذاشتند؟
ما باید حرف حق را قبول کنیم و اشتباهات بزرگ و کفر هیچ کسی را به خاطر اینکه وی مشهور و سخن پرداز و دارای مریدان بسیار است توجیح نکنیم.۱۳۹۸/۸/۱۷ در ۱۰:۴۲
سلام
فقط این چند مورد رو میزارم تا دوستان متوجه شن که جناب مولانا جبری نبودن! (تو خود بخوان حدیث مفصل ازین مجمل) :
دفتر اول:
در هر آن کاری که میلستت بدان
قدرت خود را همی بینی عیان
واندر آن کاری که میلت نیست و خواست
خویش را جبری کنی کین از خداست
انبیا در کار دنیا جبری اند
کافران در کار عقبی جبری اند
انبیا را کار عقبی اختیار
جاهلان را کار دنیا اختیاريا مثلا جای دیگه میفرمایند:
تو یقین می دان که جرمی کرده ای
جبر را از جهل پیش آورده اییا: گر نبودی اختیار این شرم چیست
وین دریغ و خجلت و آزرم چیست
معروفه میگن: عدو شود سبب خير، مصداقش اینجاست که آقای میلانی سبب شد خیلیا بیشتر با افکار حضرت مولانا رضوان الله علیه آشنا بشن…۱۳۹۸/۸/۱۷ در ۲۲:۱۱
سلام دوستان. شیخ میلانی انسان باسواد و متبحری است. به نظر می رسد طرح سخنان وی متعصبانه می باشد و گرنه شیخ باید بداند که خداوند غیور است و برای رسیدن به او باید از همه چیز گذشت کما اینکه ابراهیم به خاطر خدا از اسماعیل گذشت تا گوسفند به جای او آمد همینطور یعقوب از یوسف. شمس آینه است چنانکه بعد از رفتن شمس، شمس دیگری از دورن مولانا جوشید.
۱۳۹۸/۸/۱۸ در ۰۹:۵۸
مولانا شاعر و داستان پرداز خوبی است و اشعارشان از حیث ادبی و فنی جایگاه والایی دارد، اما اشعار ضد شرع و ضد تشیع و توهینشان به حضرت علی علیه السلام و نسبت دادن هوای نفس به ایشان را چگونه توجیح می توان کرد؟ یا برخی از اشعارشان در مدح ابوبکر و عمر و عثمان و دشمنان رسول خدا و امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا سلام الله علیهما را چطور می شود تفسیر کرد و حکم به درست بودن عقاید و تشیع ایشان داد؟
یا مسئله وحدت وجود ابن عربی و هم کیشان ابن عربی که همه عالم و مخلوقات را وهم و خیالا و هیچ در هیچ می پندارند و همه اشیا عالم را خدا می دانند و اعتقاد دارند خداوند به صورت این اشیا ظهور کرده است، پس همه چیز خداست. با این حساب نه گناه و نه عصیان و نه کار خوب وجهه ای نخواهد داشت؛ یعنی همه شان یکسانند. بت و مسجد و کافر و مسلمان و پاک و ناپاک یکی خواهد بود.
جالب است وقتی از طرفداران ابن عربی و صوفیان و عارفان و کسانی که طرفدار ابن عربی هستند در مورد وحدت وجود سوال می شود چون جواب ندارند، می گویند اینها از اسرار است و تا وارد سیر و سلوک و عرفان نشوی نخواهی فهمید.
من به شخصه اعتقادی به مکاشفه و شهود و مسایلی از این قبیل چیزها ندارم. آخر این شهود و مکاشفه چیست؟ خواب است؟ خلسه است؟ اوهام است؟ چیست؟ در مکاشفه و شهود، عارق و صوفی چه چیزی را مشاهده می کند؟ آیا خدا را مشاهده می کند؟ که این باز هم کفر است و پیغمبر اکرم (ص) با آن مرتبه و مقام بلندشان و در شب معراج هم خدا را مشاهده نکردند و مدعی شهود خداوند هم نبودند.
و اگر هم در شهود و مکاشفه مظاهر خدا و جلوه های خداوند مشاهده می شود که این مشاهده در عالم بیداری هم برای خیلی از ما و تقریبا همه مردم امکان پذیر است، یعنی همه آفریده ها جلوه ای از عظمت و قدرت و زیبایی و جلال خداوند هستند و ما بعینه آنها را به صورت واقعی و حقیقیشان می بینیم.
خلاصه کلام اینکه پیامبر بزرگوار اسلام و حضرت علی و امامان ما علیهم السلام در توحید و خداشناسی و دین شناسی و کمال و بندگی خدا کردن و مسایل دینی و دنیوی دیگر برای ما چیزی کم نگذاشته و به بهترین و درست ترین وجهی این مسایل را برای ما بیان کرده اند و ما نیازی نداریم که لقمه را دور سرمان بچرخانیم و در دهان بگذاریم.
آشنایی با افکار و عقاید صوفیان و عارفان و شاعران فی نفسه کار بدی نیست و کسی منکر این نیست، اما اینکه بیاییم دین و مسایل دینی و شرعی مان را از امثال ابن عربی و مولانا بگیریم، این دیگر درست نیست و علت آن همان مطلبی است که عرض کردم؛ یعنی پیامبر و ائمه علیهم السلام برای ما چیزی کم نگذاشتند و فرموده ها و سنت و کلمات و ادعیه ایشان دریایی بی کران از معارف و توحید و خداشناسی و … است.۱۳۹۸/۸/۲۰ در ۱۹:۱۵
دوست عزيز خوب هست درباره عرفا و فلاسفه بدون دليل سخن نگويي. مراد عرفا از رويت خدا، رويت قلبي است نه ديدن با چشم سَر! آن هم نه رويت ذات حق بلكه رويت تجلي حق كه در قرآن از آن به وجه الله ياد شده است. تعبير لقاء الله در آيات و روايات بسيار به كار رفته كافي است يك جستجوي مختصر در اينترنت بزني يا به سايتهاي معتبري مانند پرسمان و اسلام كوئست نگاه كني تا سخن درست را مستند مشاهده نمايي.
۱۳۹۸/۱۰/۰۵ در ۰۹:۳۸
با سلام خدمت دوست گرامی. بی زحمت در مورد رؤیت قلبی یک توضیحی می فرمایید؟
رؤیت یعنی دیدن و مشاهده. حالا این مشاهده ی قلبی چگونه اتفاق می افتد؟ قلب چطور خدا را مشاهده می کند؟ مراد از تجلی و رؤیت تجلی حق در قلب چیست؟ مگر این همه مخلوقات تجلی حق نیستند؟ البته به نظر ما همه ی کائنات و مخلوقات تجلی قدرت و عظمت خداوندند نه آن تجلی که عرفا در نظر دارند که مخلوقات و جهان و اشیاء مثل موجی از دریای وجود حق تعالی هستند یا به تعبیر دیگر خداوند به صورت اشیا ظاهر گشته و با وجود خود همه جا را پر کرده است. نه، منظور ما از تجلی همان تجلی قدرت و علم و عظمت خداوند در اشیا و مخلوقات است.
حالا تجلی مورد نظر شما که به وسیله ی قلب صورت می گیرد و عارفی که تجلی حق را با قلب مشاهده می کند این مشاهده به چه کیفیتی است؟
وجه الله همان تجلی قدرت و عظمت و علم خداوند است. یعنی ما با نظر در آفریده های خداوند او را می شناسیم. معرفت هر شخصی با صورت و قیافه ی اوست. معرفت خداوند هم با نظر در آفریده ها و مخلوقات و جلوه های قدرت و عظمت اوست. نه اینکه خداوند واقعا صورت و وجه دارد.
لقاالله و دیدار خداوند هم قرب جسمی و نزدیکی فیزیکی نیست. لقاء الله درک عظمت و علم و قدرت و حکمت و جلوه های زیبای خداوند در مخلوقات و موجودات دیگر است. نزدیکی به رحمت خداوند است.
خلاصه من از رؤیت تجلی حق به وسیله ی قلب را متوجه نشدم. متشکرم از شما دوست بزرگوار
۱۴۰۱/۱/۲۳ در ۰۷:۲۰
مشکل یه سری از شما شیعیان همین توهین و توهم هستش، من احساس میکنم اهل تسنن راه راست رو میرن چون احترام قائل هستن برای همه
۱۳۹۸/۸/۱۸ در ۱۰:۲۴
داداش داری اشتباه میزنی. این دین تو ره به جایی نمیبره. بپا که عاقبت بخیری رو از دست ندی.
۱۳۹۸/۹/۰۹ در ۲۱:۱۰
هر کسی از ظن خود شد یار من/ از درون من نجست اسرار من…هر کسی طبق افکاری که ملکه ی ذهنش هستند برداشت از چیزی دارد! شریعت ظاهر دین است و طریقت باطن آن. مثلا نماز بدون عرفان درونی اش نتایج معنوی بر رفتار انسان نخواهد داشت.گفتار مولوی سراسر استعاره و تمثیل و نماد است تنها کسانی متوجه اش خواهند شد و کسانی می دانند که شمس چه کسی است و مولوی چه کسی، که دیدگاه و برداشت هایشان از دین و خدا و وحدانیت و دنیا و انسان و…مبنای ظاهری و در حول حواس ظاهری و شهوت و..نگردد.خوشا آنانکه که در راه معشوق فانی شدند.مقصود خدا عشق است باقی همه افسانه..اما چه کم اند کسانی که بدانند عشق چیست در این میان! و چقدر فرق است بین آن تا شهوت! چه کم اند آنها که دریافته اند جنس همه عشق ها یکیست و هر کدام پله ای است رو به سوی معبود! ….نرود میخ آهنین در سنگ، جاری شو!
۱۳۹۸/۹/۱۰ در ۰۲:۵۰
اگر میخواهیم شخصیت مولانا را بهتر بشناسیم نباید به مثنوی مراجعه کنیم، باید به دیوان شمس مراجعه کنیم،زیرا مولانا بعد از آشنایی با شمس متحول شد،انسانهای بسیاری در تاریخ داریم که متحول شده اند،مثل وهب نصرانی که پس از آشنایی با امام حسین علیه السلام متحول شد،یا حرریاحی،اگر مولانا در مثنوی معاویه وخلفای راشدین را مدح کرده، درغزلیات شمس مدح دوازده امام گفته،(غزل معروف شماهم علی مرتضی،الله مولانا علی،تا حضرت مهدی عجل الله را مدح کرده) وحتی در غزلیاتش در رد خلفای راشدین گفته، همانطورکه می گوید: گرمقتدای جاهلی کردست دردین جاهلی/تومقتدای کاملی، الله مولانا علی…و روشن است که منظور او از مقتدای جاهل خلیفه ی دوم است،ودربعضی غزلیات شمس از نام خلفای راشدین به عنوان تمثیل استفاده کرده،نه تایید،حال اگر ما بیاییم مولانای مثنوی را با مولانای آمیخته شده باشمس تبریزی مقایسه کنیم، مثل آنست که حرریاحی یا وهب نصرانی آشناشده با حسین علیه السلام را با قبل از آشنایی مقایسه کنیم،به خدا پناه ببریم از مقایسه و زود قضاوت کردن،به قول امام صادق(ع): اولین کسی که مقایسه کرد شیطان بود،گفت: من از آتش آفریده شدم و آدم ازخاک، و مقایسه کرد،وبرآدم سجده نکرد،وآان شدکه شد،اگر در غزلیات شمس تأمل کنیم،به لطافت روح مولانا وپاک شدن او ازتعلقات عالم خاکی پی می بریم،شعر هنراست،بیان لطیف است که شنونده رابه هیجان می آورد،جناب آقای میلانی،بهتراست به جای اینکه به تخریب شخصیت شمس ومولانا بپردازید،به صاف کردن افکار خود بپردازید،آنها که دراین دنیا نیستند که ازخود دفاع کنند،حضرت علی میگه: الغیبة جهدالعاجز،شما اگه تونستید یک بیت مثل ابیات دیوان شمس بگید،ازین کار عاجزید،خالق اینها روح بلند مولاناست،جزمولانا کی میتونه این جوری بگه:هرکه دراو نیست ازین عشق رنگ /نزدخدانیست به جزچوب وسنگ/ عشق برآورد زهرسنگ آب/ عشق تراشید زآیینه زنگ…کفربه جنگ آمد وایمان به صلح/ عشق بزد آتش درین صلح وجنگ/ عشق گشاید دهن ازبحردل/ هردو جهان را بخورد چون نهنگ…جناب آقای میلانی،پاسخ شما را حافظ میده:یارب آن زاهد خودبین که به جزعیب ندید/ دود آهیش در آیینه ی ادراک انداز…جناب آقای میلانی انصافتون کجاست،عیب می جمله چوگفتی هنرش نیزبگو…کمال سرمحبت ببین نه نقص گناه/ که هرکه بی هنرافتد نظریه عیب کند…یابقول باباطاهر: توکه ناخوانده ای علم سماوات/ توکه نابرده ای ره درخرابات/ توکه سودوزیان خودندانی/ به یاران کی رسی هیهات هیهات…یابقول خیام:ای خواجه فقیه چون ترانیست خبر/ چندین زچه ای منکر هراهل نظر /ایشان همه از صانع وصنعش گویند تو از دم حیض واز نجاسات دگر…
۱۳۹۸/۹/۱۰ در ۲۰:۲۳
آقای میلانی من یک زمانی عاشق یک دختری بودم،وشعرهای عاشقانه ی زیادی براش گفتم،خیلی ها از یادم رفته، چندتاشا یادمه،همه بخونید خستگیتون دربیاد،بعد دوباره مباحثات را ادامه بدید،یالطیف: خم ابروی تو مانند شمشیر/دوچشم آهوانت می کشد شیر/که پاشیدست نقره روی لبهات/که حلقه کرد گیسویت چوزنجیر…چشم آهوی تو شیرها کرده شکار/مژگان تو خنجر زده برقلب هزار/ابروی کمانت چه نشانگیرشدست/ ازبس که زده تیر ازآنکه چشم خمار….بنفشه روی من بنفشه زاری/گل وسوسن میان سبزه زاری/ گره از زلف خودبگشوده درباد/به بویش مست گشته هر خماری….توترکی و گیسوان هندو داری/یادخترچین که چشم جادو داری(مصرع دومش یادم نیست)…خیلی زیاد بودن یادم رفته، اما چند رباعی خیام داره خیلی قشنگه: دست چومنی که زلف دلبرگیرد/حیف باشد که آن دفترومنبرگیرد/تو زاهد خشکی ومنم فاسق تر/آتش نشنیده ام که درترگیرد.. تازه قشنگ تراز اینا گفته: روی به محراب نهادن چه سود/دل به بخارا و بتان طراز/ایزد ماوسوسه ی عاشقی/ ازتوپذیرد،نپذیردنماز…گرگل نبود نصیب ما خار بس است/ورنوربما نمی رسد،نار بس است/گرمسجد وخانقاه وشیخی نبود/ناقوس کلیسا بی وزنار است… آن کس که به خوبان لب خندان دادست/ خون جگری به دردمندان دادست/گر قسمت ما ندارد شادی غم نیست/شادیم که غم هزار چندان دادست… مسکین دل دردمند دیوانه ی من/هشیار نشد زعشق جانانه ی من/روزی که شراب عاشقی دردادند/ درخون جگرزدند پیمانه ی من…(خیلی زیباست،انصافا از آدم تا خاتم تاکنون کسی به این زیبایی نگفته،خیام افتخار ما پارسی زبانان است) مولا علی یارتان، همون که میگه: عشق گناه نیست،وهر عاشقی سزاوار ملامت نیست..
۱۳۹۸/۹/۱۲ در ۲۳:۱۲
باسلام،جناب آقای میلانی،،شماکه عقیده ی مولانا را دراین که گناه کردن ما از اراده ی ما خارج است وآن را به قضا و قدر الهی نسبت میدهد انحراف وکفر میدانید، بدانید که، حافظ هم همین را میگوید:..گناه اگر چه نبوداختیار ما حافظ/تو در طریق ادب باش وگو گناه من است…خیام هم خطاب به خدا به حالت اعتراضی همین را میگوید: در رهگذرم هزارجا دام نهی/گویی که بگیرمت اگر گام نهی/یک ذره جهان زحکم توخالی نیست/حکمم توکنی وعاصی ام نام نهی؟…جالب این جاست که حضرت علی(ع)هم درحالت اعتراضی به خدادر دعای کمیل دقیقا همین رباعی خیام را به عربی میگوید:أجریت علی حکمأاتبعت فیه هوی نفسی..(خدایا) آیا برمن حکمی جاری می کنی که باید درآن از هوای نفسم پیروی کنم؟ حضرت علی در دعای کمیل میگوید: …وألزمنی فیه حکمک وقضآؤک…(حضرت علی خطاب به خدا میگوید: درآن گناهانی که من مرتکب شدم حکم تو وقضای تو مرا لازم شد) خیام هم دراین چندرباعی دقیقأ همین سخن حضرت علی را میگوید:. ایزد چوگل وجود ما می آراست/دانست زفعل ما چه برخواهد خاست/بی حکمش نیست هر گناهی که مراست/پس سوختن روزقیامت زکجاست؟..یامیگوید:یارب توگلم سرشته ای من چکنم/وین پشت وعصب نورشته ای من چکنم/هرنیک ویدی که آید ازمن بوجود/توبرسر من نوشته ای من چکنم….حال جناب آقای میلانی، بگویید آیا عقیده ی شما به حضرت علی نزدیکتراست،یا عقیده ی مولانا و حافظ وخیام؟,شما که مولانا وحتما حافظ و خیام را منحرف وبدعت گذار وکافر می دانید, پس بگویید.چرا اشعار آنها تفسیر سخنان حضرت علی است؟بس طبق ادله ی جنابعالی،نعوذبالله حضرت علی هم منحرف است،هم نعوذ بالله اعتراف. میکند که مرتکب گناه شده،جناب آقای میلانی قبول کنید که نظراتتان سطحی واز روی تعصبات است وبا مولانا و شمس وحافظ وخیام واین مردان بزرگ الهی کینه ورزی ودشمنی دارید،از قضاوت ها و مقایسه ها بپرهیزید،بقول،خیام میگوید: دشمن به غلط گفت که من فلسفیم/ایزد داند که آنچه او گفت نیم/لیکن چو درین غم آشیان آمده ام/آخر کم از آنی که بدانی که کیم…
۱۳۹۸/۹/۲۳ در ۰۹:۱۵
مولوی » مثنوی معنوی » دفتر اول
از علی آموز اخلاص عمل
شیر حق را دان مطهر از دغل
در غزا بر پهلوانی دست یافت
زود شمشیری بر آورد و شتافت
او خدو انداخت در روی علی
افتخار هر نبی و هر ولی
آن خدو زد بر رخی که روی ماه
سجده آرد پیش او در سجدهگاه
در زمان انداخت شمشیر آن علی
کرد او اندر غزااش کاهلی
گشت حیران آن مبارز زین عمل
وز نمودن عفو و رحمت بیمحل
گفت بر من تیغ تیز افراشتی
از چه افکندی مرا بگذاشتی
آن چه دیدی بهتر از پیکار من
تا شدی تو سست در اشکار من
آن چه دیدی که چنین خشمت نشست
تا چنان برقی نمود و باز جست
آن چه دیدی که مرا زان عکس دید
در دل و جان شعلهای آمد پدید
آن چه دیدی برتر از کون و مکان
که به از جان بود و بخشیدیم جان
در شجاعت شیر ربانیستی
در مروت خود کی داند کیستی
در مروت ابر موسیی بتیه
کآمد از وی خوان و نان بیشبیه
ابرها گندم دهد کان را بجهد
پخته و شیرین کند مردم چو شهد
ابر موسی پر رحمت بر گشاد
پخته و شیرین بی زحمت بداد
از برای پختهخواران کرم
رحمتش افراخت در عالم علم
تا چهل سال آن وظیفه و آن عطا
کم نشد یک روز زان اهل رجا
تا هم ایشان از خسیسی خاستند
گندنا و تره و خس خواستند
امت احمد که هستید از کرام
تا قیامت هست باقی آن طعام
چون ابیت عند ربی فاش شد
یطعم و یسقی کنایت ز آش شد
هیچ بیتاویل این را در پذیر
تا در آید در گلو چون شهد و شیر
زانک تاویلست وا داد عطا
چونک بیند آن حقیقت را خطا
آن خطا دیدن ز ضعف عقل اوست
عقل کل مغزست و عقل جزو پوست
خویش را تاویل کن نه اخبار را
مغز را بد گوی نه گلزار را
ای علی که جمله عقل و دیدهای
شمهای واگو از آنچ دیدهای
تیغ حلمت جان ما را چاک کرد
آب علمت خاک ما را پاک کرد
بازگو دانم که این اسرار هوست
زانک بی شمشیر کشتن کار اوست
صانع بی آلت و بی جارحه
واهب این هدیههای رابحه
صد هزاران می چشاند هوش را
که خبر نبود دو چشم و گوش را
باز گو ای باز عرش خوششکار
تا چه دیدی این زمان از کردگار
چشم تو ادراک غیب آموخته
چشمهای حاضران بر دوخته
آن یکی ماهی همیبیند عیان
وان یکی تاریک میبیند جهان
وان یکی سه ماه میبیند بهم
این سه کس بنشسته یک موضع نعم
چشم هر سه باز و گوش هر سه تیز
در تو آویزان و از من در گریز
سحر عین است این عجب لطف خفیست
بر تو نقش گرگ و بر من یوسفیست
عالم ار هجده هزارست و فزون
هر نظر را نیست این هجده زبون
راز بگشا ای علی مرتضی
ای پس سؤ القضا حسن القضا
یا تو واگو آنچ عقلت یافتست
یا بگویم آنچ برمن تافتست
از تو بر من تافت چون داری نهان
میفشانی نور چون مه بی زبان
لیک اگر در گفت آید قرص ماه
شب روان را زودتر آرد به راه
از غلط ایمن شوند و از ذهول
بانگ مه غالب شود بر بانگ غول
ماه بی گفتن چو باشد رهنما
چون بگوید شد ضیا اندر ضیا
چون تو بابی آن مدینهٔ علم را
چون شعاعی آفتاب حلم را
باز باش ای باب بر جویای باب
تا رسد از تو قشور اندر لباب
باز باش ای باب رحمت تا ابد
بارگاه ما له کفوا احد
هر هوا و ذرهای خود منظریست
نا گشاده کی گود کانجا دریست
تا بنگشاید دری را دیدبان
در درون هرگز نجنبد این گمان
چون گشاده شد دری حیران شود
مرغ اومید و طمع پران شود
غافلی ناگه به ویران گنج یافت
سوی هر ویران از آن پس میشتافت
تا ز درویشی نیابی تو گهر
کی گهر جویی ز درویشی دگر
سالها گر ظن دود با پای خویش
نگذرد ز اشکاف بینیهای خویش
تا ببینی نایدت از غیب بو
غیر بینی هیچ میبینی بگوبخش ۱۶۵ – سؤال کردن آن کافر از علی کرم الله وجهه کی بر چون منی مظفر شدی شمشیر از دست چون انداختی »« بخش ۱۶۳ – آتش افتادن در شهر بایام عمر رضی الله عنه
۱۳۹۸/۱۰/۰۵ در ۱۹:۳۴
بی کمالی های انسان از سخن پیدا شود
پسته بی مغز چون لب وا کند رسوا شودواقعا باید تاسف بخوریم از این چرندیاتی که راجع به این بزرگان آنهم بعد از چند صد سال می گویند.
۱۳۹۸/۱۰/۱۲ در ۰۰:۰۵
سلام بر مومنین…. آقای قادر فاضلی چون همش از تهمت دروغگو استفاده می کنید و آدرس می خواهید مجبورم خیلی احتیاط کنم !– آیا قبول داری مولوی سنی حنفی بود و ترتیب خلفا را قبول دارد ؟ بازهم از او دفاع می کنی ؟ ۲– آیا قبول داری مولوی صوفی بود ؟ شما که در مورد دروغ چند حدیث گفتی آیا احادیث ائمه در مورد لعن صوفیه را خوانده و شنیده ای ؟ آیا این احادیث لعن متصوفه , صحیح است یا نه ؟ اگر صحیح است آیا شایسته بود آقای محمد تقی جعفری , عمر خودش و دهها کارمند حقوق بگیر و صدها میلیون تومان , اسراف کند تا سخنان یک صوفی را در پانزده جلد شرح دهد ؟ …… پسر مولوی , یعنی بهاءولد می گوید : پدرم از اول تا آخر عمر ” عمروار ” هر چه کرد برای خدا کرد . ( مناقب العارفین ص ۳۰۹ ) …. تو حق نداری مطالب این این کتاب را سرتاسر دروغ بخوانی . افلاکی عزیز ترین شاگرد مولوی بود تو مولوی را بیشتر از پسرش بهاءولد دوست داری و بهتر می شناسی دلیل دروغ بودن مناقب العارفین چیست ؟ چرا مثل علمای اهل تسنن کم میاری های و هوی راه میاندازی ؟ آیا در مورد رقص و سماع حدیثی به جنابعالی رسیده ؟ آیا چهارده معصوم جلسه رقص و سماع داشتند ؟ …….. گفتی مولوی هرگز ادعای خدایی نکرده و آدرس خواستی , تو که در مورد جبرو اختیار , در مثنوی تحقیق کردی باید این اشعار را دیده باشی ولی من برایت می نویسم : آنانکه طلبکار خدایید شمایید …..منم الله در عین کمالم — منم الله در عین وصالم — منم الله خود در خود بدیدم — به خود گفتم کلام خود شنیدم …. کیستم من سالک واصل شده = مر مرا ذات خدا حاصل شده ….پاک باز آنجا وجود خود تمام — تا شوی ذات خدا کل والسلام ….. هر لحظه به شکل بت عیار در آمد …. جمله تصویر است عکس آب جوست = چون بمالی چشم خود , خود جمله اوست ….. اگر اینها ادعای خدایی نیست پس چیست ؟؟؟؟!! به خادمش , شیخ محمد چیزی می گوید , خادمش می گوید انشاء الله , مولوی چند تا فحش خراسانی می دهد سپس می گوید ابله پس اینکه جلوی تو ایستاده کیست ؟ ……. آیا تو مثنوی را با قرآن مقایسه می کنی که می گویی ظاهر و متشابه دارد ؟ البته تو که مولوی پرستی ( حدیث = هر کسی از کسی پیروی کند در حقیقت او را پرستش کرده …….. شیعیان از اهل بیت پیروی می کنند و چون اهل بیت سخنان خدا را می گویند پس شیعیان خدا را می پرستند ) حق داری بگویی ظاهر یا متشابه , خود مولوی می گوید مثنوی اصول اصول اصول دین است !!!!! و اما در مورد جبر و اختیار = مولوی تناقض می گوید گاهی این گاهی آن ….. ولی از زبان حضرت علی , ابن ملجم را تبرئه می کند …. غم مخور جانا شفیع تو منم = مالک روحم نه مملوک تنم — فاعل و مختار در عالم یکی است = در حقیقت فعل را از خود مدان …… هیچ بغضی نیست در جانم زتو = زانک این را من نمی دانم زتو ….. آلت حقی تو فاعل دست حق = چون زنم بر آلت حق ضعف و دق …………. جناب شمس تبریزی مراد جنابعالی , می گوید : بسیاری از موارد سخن به نفاق گفتم و آنچه واقعیت بود اظهار ننمودم ( مقالات شمس ص ۶۱ و ۲۲۱ ) , با مردمان به نفاق باید زیست ( مقالات ص ۱۳۰ ) ….. مولوی برای معاویه فضیلت درست کرده , فضیلت حجاب حضرت فاطمه را در مورد روبرو شدن با مرد نابینا , به زن دیگری نسبت داده , از حضرت فاطمه , حضرت خدیجه , امام حسن , امام باقر , امام صادق , چیزی نگفته آیا آنها به اندازه ی حلاج و بایزید بسطامی و….. عظمت و کرامت نداشتند ؟! مولوی در ” مجالس سبعه ” به عمربن الخطاب , امیرالمومنین خطاب کرده ….مولوی خود را از انجام هر گونه تکلیف شرعی ساقط می داند و حتی انجام تکالیف را علامت شرک می داند ( رساله سپهسالار ص۴۳ ) …….مولوی در داستان مردم سبزوار , به شیعیان گفته قوم ” دل ریزه ” یعنی پست , رذل , فرومایه . به چه حقی توهین کرده ؟ به حضرت امام حسین و عزاداران حسینی توهین کرده , ….. کورکورانه مرو در کربلا = تا نیفتی چون حسین اندر بلا — هین مدو گستاخ در دشت بلا = هین مران کور کورانه اندر بلا ( دفتر سوم ) …….. مولوی می گوید : خدا بعد از طوفان نوح آنقدر گریست که چشمانش آبریزه پیدا کرد !!!!!! ( احادیث مولوی ۱۵ ) , در دفتر ششم , به حضرت امام زین العابدین , جسارت کرده ( زین العابدین سرچ شود ) آقای قادر فاضلی کافی نیست بازهم از این دشمن خدا دفاع می کنی ؟ در دفتر ششم به حضرت ابوطالب تهمت کفر و شرک زده ( کلمه بوطالب سرچ شود ) ……………… از محی الدین عربی دفاع کردی , او هم ابو طالب را مشرک می داند . او متوکل , قاتل هزاران شیعه را که هفده بار قبر امام حسین را ویران کرد از ” اولیاءالله ” می داند . کشتار هزاران نوزاد پسر بنی اسرائیل را کار درستی می داند . او برعکس قرآن اعتقاد دارد فرعون بخشیده شده و..و.. ….. از ملاصدرا گفتی , او علاوه بر اینکه وحدت وجودی است بالاترین عشق را عشق به امارد ( جمع امرد , پسران بی مو ) می داند به بهانه ی شرح اصول کافی , علنا آنرا تحریف کرده از همان مقدمه توحید شروع کرده هرجا دلش خواسته کم یا زیاد کرده ( مقایسه کن ) …… چند تا از دوستانت را من معرفی می کنم …. ابوسعید ابی الخیر , سینه زنان امام حسین را مسخره کرده ……… خواجه عبدالله انصاری می گوید : خدایا گفتی بکن و نگذاشتی گفتی نکن و بر آن کار واداشتی خدایا هر چه خود خواهی کنی از این بنده مفلس چه خواهی ؟ ( مناجات نامه ) …. و باز می گوید : موجود یکی است که بصورت موهوم , متعدد می نماید عابد اوست معبود اوست ( رساله نور وحدت ) ……. از دوست دیگرت عطار نیشابوری بگویم : به سرباز مغول میگفت تو خود خدایی فقط قیافه عوض کرده ای خیال می کنی تو را نمی شناسم ….. به شاگردانش میگفت گردنتان را صاف بگیرید تا سربازان مغول موقع کشتن شما اذیت نشوند……. در حالیکه بقیه مردم نیشابور دفاع کردند و داماد چنگیز را هم کشتند….. یکی از استادانت گفته : در عمل زناشویی بین زن و مرد , فاعل خداست مفعول خداست لذت برنده خداست ….. چون کم آوردی از اسم افراد مشهور خرج کردی ! مسئله اصول دینه و در اصول دین تقلید وجود نداره …… گمان نمی کنم اجازه دهی این مطالب نمایش داده شود آیا تو هم آخرت خود را بخاطر دنیای دیگران ویران می کنی ؟؟؟
پاسخ
ناشناس ۱۳۹۸/۴/۲۶ در ۱۷:۳۴
سلام علیکم …… با تشکر از آقای قادر فاضلی , گمان نمی کردم متن فوق را نمایش بدهی ….. همانطور که مطابق میل شماست نوشته شده , ساده , بی پیرایه , بی تکلف , روشن , محکم و قاطع با دلایل و با ذکر آدرس , ای کاش با توجه به سطع معلومات جنابعالی , جواب می فرمودید تا من و امثال من استفاده کنیم جواب روشن , کوتاه . ولی من پیشاپیش می دانم که شما از جواب روشن طفره خواهید رفت و به اینطرف و آنطرف پریده چند تهمت خواهید زد و سپس خواهید گفت : پسرجان چند کلاس سواد داری ؟ تو فرق جوهر و عرض را میدانی ؟ آیا نهایه و بدایه را مطالعه کردی ؟ آیا پیچیدگیهای فتوحات مکیه را درک کردی ؟ استادت کی بوده ؟ چند سال تفلسف و تصلفوف و عرفان خواندی ؟……. من در برابر همه اینها فقط یک جمله می گویم : اصلا در دنیا هیچگونه عرضی وجود ندارد تا من فرق آنرا با جوهر بدانم برای عاقل اشاره ای کافی است . جواب تو وامثال تو را پیشاپیش میدانم ……. شروع خواهی کرد به توضیح واضحات خسته کننده مثلا از فضائل حضرت ابوطالب و فضائل اهل بیت تعریف خواهی کرد……. من خودم آن فضائل را میدانم ……تو واضح بفرما چطور و چگونه افرادی مثل محی الدین عربی و مولوی , که تهمت کفر و شرک به ابوطالب زده اند را تایید می کنی ؟ مختصر و مفید , فقط پاسخ مطالب بیان شده را بفرما …… پیشاپیش حدس میزنم که احتمالا از دایره انصاف خارج خواهی شد چون دوست بزرگ تو , محمد حسین حسینی طهرانی , در مورد مرحوم میرزا مهدی اصفهانی , کم لطفی کرده و حتی به ایشان تهمت بیسوادی زد شما و دوستانت برای یاددادن , تربیت نشده اید بلکه فقط برای مناظره و مجادله و جنگ کلمه , در مچگیری و پیدا کردن نقطه ضعف طرف مقابل حرفه ای هستید و آمادگی کامل دارید و این باعث تاسف است . در نهایت جمله حضرت امام محمدباقر علیه السلام را تکرار می کنم به شخصی فرمودند : وقتی روح به حلقت رسید آنوقت می فهمی چه کسی راست گفته …؟؟؟!!! و…. لطفا از اسامی اشخاص مشهور خرج نکن ….. ما شخصیت پرست نیستیم بلکه خدا پرستیم ….. این افراد هیچکدام معصوم نیستند ….. به خاطر خواب آلودگی , اشتباهی , نام پدر مولوی را جای پسرش بکار بردم بهاءولد حنفی مذهب , پدر مولوی , سلطان ولد , پسر مولوی ……… والسلام
۱۳۹۸/۱۰/۱۲ در ۰۳:۱۸
در بین کامنتهای مولوی پرستان , یک سخن حسابی و قابل قبول و محکمه پسند ندیدم …همش شعر یا اینکه سطح شمس ومولوی خیلی بالاست یا معرفت مولوی غیر دسترسی و… همش فحش و توهین کردند . انکار کنندگان مولوی را بیسواد معرفی می کنند یقینا خود آنها بیسوادند در کپشن به بیش از ده مورد از کفریات مولوی اشاره به هیچ کدوم جواب ندادند فقط گفتند چطور جرات کرده …. و… همگی پشت سر افراد مشهوری مثل قاضی طباطبایی , محمد حسین طباطبایی , جوادی آملی , حسن زاده آملی , آقای خمینی , آقای خامنه ای , استاد مطهری , صمدی آملی , دکتر دینانی , محمدتقی جعفری و…. قایم می شوند و می گویند اگه مولوی منحرف بوده و کفر گفته پس چرا این محققین و پژوهشگران که سالها تدریس و تفحص کرده اند و دهها تالیف دارند او را تایید کرده اند ؟ و گفته اند مثنوی اصول اصول اصول دینه ؟ جواب : اولا وقتی کم می آرید پشت آنها پنهان می شوید . ثانیا چرا از اسم آنها خرج می کنید ؟ ثالثا بیسوادها موضوع بحث , در اصول دینه و در اصول دین تقلید وجود نداره . و هر کسی باید خودش نتیجه بگیره . خود همون بزرگان به ما گفته اند . رابعا چرا شخصیت پرست هستید ؟ اگه دلیل و پاسخ منطقی داری بگو اگه نداری چرا مثل سنی ها هیاهو راه میندازی ؟ و غوغا سالاری و داد و فریاد ایجاد میکنی ؟ آقای مولوی پرست , اگه مردی سوالات منو تک تک جواب بده ۱– مولوی سنی بوده ( چون ابوبکر آیت توفیق شد = با چنان شه صاحب و صدیق شد ——- چون عمر شیدای آن معشوق شد = حق و باطل را چو دل فاروق شد ) حتی ملاصدرا و شارحین مثنوی به تسنن مولوی اشاره کرده اند پس مولوی, اولی و دومی را بالاتر از حضرت علی میداند وولایت حضرت علی را قبول ندارد فقط بعنوان خلیفه چهارم می پذیرد . مولوی بعنوان یک سنی , با تمام وجود محبتش را نثار خلیفه اول و دوم می نماید از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام روایت شده : اگراندازه ذره ای محبت اولی و دومی در قلب کسی باشه بوی بهشت را نخواهد شنید . خوب , آقای مولوی پرست , آیا مولوی درست گفته ؟ اولی و دومی رتبه ی بالاتری دارند ؟ حق نداری به مطلب دیگه بپری یا بگو بله که خودت هم سنی میشی , یا سنی هستی , یا بگو نه, که اولین ایراد مولوی آشکار می شود ….. آیا محبت اولی و دومی تو دلش هست یا نه ؟ حالا تو او را شاهکار مشاهیر میدانی ؟ …….. ممکنه به من بگی بیسواد اینهمه شعر و مدح در مورد حضرت علی در مثنوی ندیدی ؟ در جواب می گویم گوش کن و کاملا بخاطر بسپار و دیگه تکرار نکن : بسیاری از این شعرهای مدح , که در مثنوی است توسط افراد دیگه و شیعیان مولوی پرست در زمان صفویه به مثنوی اضافه شده چون این شعرها در نسخه خطی » نیکلسون » که قدیمی ترین نسخه خطی موجود از مثنوی است وجود ندارد ….. حالیت شد یا باز هم تکرار می کنی ؟ البته در جاهایی واقعا از حضرت علی تعریف کرده ( گوش هاتو باز کن تا تکرار نکنم ) ولی بعد از تعریف , بلافاصله بطور رندانه و منافقانه , نیش زده … و با گستاخی , به حضرت علی توهین کرده ( سخت خوش مستی ولی ای بوالحسن = پاره ی راهست تا بینا شوی !!!!! . …… در داستان موسی و خضر , به حضرت علی علیه السلام میگه همانطور که موسی در برابر خضر تسلیم بود تو هم باید در مقابل پیر و قطب تسلیم باشی !!!! ( مثنوی , دفتر اول از ۲۹۶۰ تا ۲۹۷۰ ) آیا این شعرها کفر هستند یا نه ؟ اگه کفر نیست تو بگو پس چیست ؟ کسی که خدا فرموده , جان پیامبر , کسی که دروازه علم و دانشه , باید بینا بشه ؟ پیر و قطب از او بالاتر است ؟ خوب بگو , به حجت خدا توهین کرده یا نه ؟
در چندین جا نیش زده ….. اگر هم در جایی واقعا تعریف و تمجید کرده آن از غلوهای صوفیه است . حتی عبدالرحمن جامی سنی و صوفی , که از شدت تعصب به مادران شیعیان ( ….. ؟ ) توهین کرده , شعرهایی در مورد عاشورا سروده …. یا یکی از امامان اربعه تسنن ( شافعی, که عمری بوده ) گفته : علی حُبُهُ جُنَه = قسیم النار و الجَّنَه —– وصی المصطفی حقا = امام الانس و الجِنَه ….. مولوی گفته : خدا بعد از طوفان نوح پشیمان شد! و آنقدر گریست که چشمانش » آبریزه » پیدا کرد و ملائکه به دیدن او رفتند و به شدت نوح را بخاطر نفرینش توبیخ کرد !!!!! ( نهج الحق و کشف الصدق ص ۵۶ ) . آقای مدافع مولوی چی میگی ؟ چی داری که بگی ؟ تورا خدا خجالت نمی کشید از مولوی دفاع می کنید ؟ اگه مغرور و حسود و لجباز نباشید همین الان باید توبه کنید …. مولوی در داستان مردم سبزوار , به تمام شیعیان توهین کرده و به آنها گفته » قوم دل ریزه » یعنی پست , رذل , فرومایه , آیا درست گفته ؟ آیا همه شیعیان جزو قوم پست و رذل میباشند ؟ اگه بگی درست گفته پس خودت هم مثل مولوی پست هستی ( من نمی خواهم به مولوی توهین کنم چون او بما گفته پست , من این کلمه را حواله خودش کردم ) اگه بگی مولوی غلط گفته , پس باید انکارش کنی ….. داستان داشتن حجاب در برابر مرد نابینا , یکی از فضیلتهای حضرت فاطمه است . مولوی این داستان را بنام عایشه نوشته ! آیا کار درستی کرده ؟ بله یا نه ؟ اگه نامردی کرده پس اعتراف کن …….. شمس تبریزی استاد مولوی می گوید : راست نتوانم گفت که من راستی آغاز کردم مرا بیرون کردند , با مردمان به نفاق می باید زیست ! بسیاری از موارد سخن به نفاق گفتم و آنچه واقعیت بود اظهار ننمودم ( مقالات شمس ص ۶۱ و ۱۳۰ و ۲۲۱ ) ….. چگونه از چنین منافق طرفداری می کنید خودش اعتراف میکنه که سرتاسر دروغ گفته در حالیکه در اسلام دروغ جزو گناهان کبیره است …. قطب و مراد صوفی ها در جلسات خصوصی به آنه می گویو » الصوفی ابن الوقت » هرجا لازم بود دروغ بگو هرجا لازم بود الکی عزاداری کن ( صوفی های توبه کننده لو دادند ) ….. در کتاب فرهنگ فرق ص۱۲۵ , می گوید : مردی صوفی بنام » منیر » مدفوع ( غائط ) شیخ خود را می خورد و می گفت آن پاک است . مریدان مولوی همراه او به حمام می رفتند و موهای زائد مولوی را که مخلوط به نوره بود بعنوان تبرک جمع می کردند ! ….. من چیزی نمی گم . شما ی چیزی بگید ……… مولوی گفته : هین مدو گستاخ در دشت بلا = هین مران کورانه اندر کربلا ——— که ز موی و استخوان هالکان = می نیابد راه پای سالکان . ( دفتر سوم مثنوی ص ۴۲۳ شعر شماره ۸۳۱ و ۸۳۲ ) اگر این نفی فداکاری امام حسین نیست پس چیست ؟ در مورد بنی عباس و منصور دوانیقی و هارون الرشید گفته : دیانت با اینها استحکام یافت !!!! … تو میدانی بنی عباس هزاران شیعه را کشته و صدها جوان سید را لای دیوارها گذاشتند . منصور دوانیقی ولدالزنا امام جعفر صادق را مسموم کرد و هارون الرشید حضرت امام موسی کاظم را شهید کرد . ای طرفدار مولوی آیا دیانت با بنی عباس استحکام یافت ؟ اگه نمیدونستی اشکال نداره پس همین الان به مولوی لعنت بفرست و از او تبری کن ….. مثل اهل بیتی را تبدیل کرده به مثل اصحابی !! در دفتر ششم به امام زین العابدین علیه السلام هتاکی کرده ( کلمه زین العابدین را سرچ کن ) ای طرفدار مولوی تو را قسم میدهم به خدا اگه کوچکترین علاقه ای به تشیع و دوازده امام هنوز تو دلت باقی مانده قبول میکنی مولوی سنی به امام چهارم , حجت خدا در روی زمین توهین کند ؟ پس لطفا پس از سرچ کردن وقتی مطمئن شدی راست میگم و امام سجاد را دوست داشتی به توهین کننده او یعنی مولوی , غلیظ ترین لعنتها را بفرست ….. او ابن ملجم را تبرئه کرده ( هیچ بغضی نیست در جانم زتو = زانک این را من نمی دانم زتو و… ) ( دفتر اول ص ۱۹۰ ) . خواننده با انصاف و با وجدان , اگه طبق گفته مولوی , ابن ملجم مجبور بود اینکار را انجام بده و بر او گناهی نیست پس چرا مولوی چنین شعری در مورد قاتلین عثمان نگفت ؟ خواننده عزیز اگه ابن ملجم بیگناه است چرا پیغمبر فرموده : یا علی تو را شقی آخر به قتل می رساند ؟ چرا حضرت امام حسن مجتبی ابن ملجم را قصاص کرد ………. یک احمقی می گفت ابن ملجم با اجازه خود حضرت علی اینکار را کرد !!! پس چرا پیامبر به او گفته شقی آخر ؟ اگه اینطوره آیا پیامبر نعوذبالله گناهکار نمیشه ؟ …… حضرت علی علیه السلام و حضرت امام جعفر صادق علیه السلام می گویند : ابوطالب مسلمان و مومن بود و با ایمان از دنیا رفت . مولوی می گوید ابوطالب مشرک از دنیا رفت ! ( دفتر ششم . کلمه بوطالب را سرچ کن ) کدومشون راست میگن ؟ حضرت علی و حضرت امام جعفر صادق یا مولوی ؟ بگو کدومشون راست میگن ؟ پس لعنت به مولوی … بزرگترین دلیل پیروان مولوی برای مثبت جلوه دادن او شعر ( راز بگشا ای علی مرتضی = ای پس از سوءالقضا حسن القضا ….. دفتر اول مثنوی ص۱۹۵ شعر۳۷۵۷ ) می باشد و می گویند مولوی در اینجا ابوبکر و عمر و عثمان را نهی کرده و به آنها » سوءالقضا » گفته ! این سخن هرگز درست نیست و الا سنی ها او را نابود می کردند . این شعر در مورد قضیه حکمیت است که مولوی حضرت علی را بالاتر از معاویه دانسته ……… و سرانجام می گویند مولوی تقیه کرده ( عذر بدتر از گناه ) اصلا چنین چیزی نیست . چرا علمای شیعه هم عصر مولوی تقیه نکرده اند؟ در ثانی در آن زمان در قونیه , اقوام بسیاری از قبیل ارمنیها , مسیحی ها , یهودیها و مسلمانان زندگی می کردند و آزادی کامل ادیان در آنجا اجرا میشد . حاکم سلجوقی بدلیل تکه تکه شدن قلمرو سلجوقیان ضعیف بود و مردم را بشدت مراعات می کرد و بالاخره اگه مولوی تقیه می کرد پس چرا از علمای سنی قونیه , تقیه نمی کرد و در وسط بازار با پیروانش رقص و سماع می کرد در حالیکه علمای سنی با رقص و سماع مولوی بشدت مخالف بودند …. اصلا مولوی به چه حقی رقص و سماع می کرد ؟ کدامیک از چهارده معصوم رقص و سماع می کردند ؟ آیا روایتی در مورد سماع به آنها رسیده بو ؟ نخیر رقص و سماع یک بدعت آشکار….. خوب دوستدار مولوی اگه لازمه این متن را چند بار بخون و خودت قضاوت کن . هیچکس هیچ اصراری نداره که تو دنبال مولوی نروی . تو هر راهی را که عشقت میکشه دنبال کن . هرجا من اشتباه گفتم مختصر و مفید , جواب همان قسمت را بده شعر نگو داستانسرایی نکن به موضوع دیگه نپر … کاملا اتمام حجت شد در لحظه ملاقات حضرت عزرائیل , عذری نداری …. خوددانی خود کرده را تدبیر نیست .۱۳۹۸/۱۰/۲۲ در ۱۶:۴۵
آقاي ناشناس، من حوصله خواندن قسمتي از نوشته هاي شما را حاصل كردم نميدانم تمام آنچه بر عليه مولوي ادعا ميكنيد درست است يا نه اما همه را مستند ميگيرم و سوال ميكنم آيا مولوي پيامبر بود كه از اشتباهات ناشي از حرص و هوا و عقده ونا آگاهي و … مبرا باشد؟ مولوي از آنجهت كه ظريفترين ، نابترين ، حساسترين و مهمترين موضوعات عرفاني ، فكري ، عاطفي، اجتماعي، و حتي علمي را در غالب ۲۵ هزار بيت در مثنوي به شكلي زيبا در قالب شعر بيان كند كه خواندنش انسان را در تمركز و تفكر بر كفته هايش فرو ببرد قابل ستايش است و هيچ شاعري نبوده كه اينهمه غور انديشي و تيز بيني در واكاوي موضوعات مختلف زندگي در اشعارش وجود داشته باشد بگونه ايكه تفسير بعضي از اشعارش بسيار مشكل وبعضا غير ممكن است . اين اشعار بصورتي طبيعي و في البداهه در ذهن او جاري مي شد وبا تمهيدات قبلي نبود ودر بيان يك موضوع سخني را شروع ميكرد و حكايتي را درتفهيم آن وارد مي ساخت ودر داخل آن به ذكر حكايتي ديگر(غير مرتبط با حكايت اول و در باب موضوعي ديگر) ودر داخل حكايت دوم نيز به ذكرداستاني ديگر ميپرداخت وسر انجام به حكايت اول بازميگشت (مانند قرآن ) اين نشان از فوران بي اختيار تيز بينيهاي انديشه ، ناشي از بيتابيهاي او در بياني شاعرانه است كه به نوعي ذومراتب و با اندكي مسامحه مانند الهامات الهي است كه بر حضرت رسول جاري مي شده است . او بدون مكث ، معارف عرفاني و معنوي را با زبان شعر مي سرود (به همين دليل قواعد شعري و موسيقيايي در بعضي از اشعار مولوي رعايت نشده وغلبه بر درج معني بوده است) وحسامالدین حسن چلبی آنها را در مجلس مريدان مولوي مينوشت. بزرگي مولوي در آنست كه ده ها تفسير بر شرح مثنوي او از بزرگان فقيه و غير آن در ايران و خارج ، نوشته شده است كه به دليل قوت انديشه و هوش سرشار و استعداد بينظير او بوده است . البته در رفتار انساني مولوي مانند تمام انسانها خطا راه يافته است اما بزرگي وهيبت شخصيت مولوي آنقدر زياد است كه آن خطاها در چشم نمي آيند هما نگونه كه نيوتن دانشمند بزرگي بود كه با كشف رياضيات مخصوص خود (حساب ديفرانسيل و انتگرال) ، زبان قوانين حاكم بر طبيعت را به پسينيان آموخت تا اسرار طبيعت را رمزگشايي كنند اما اونيز مرتكب خطاهايي شد كه ناقبول است وليكن در برابر كارهاي بزرگ اين دانشمند نابغه هيچ است. بهتر است به جاي تمركز بر خطاكاريهاي انسانها بر زحمات ارزشمند و كم نظير آنها چشم نظر داشته باشيم و صيقل قلب خود را با انديشه بر بديها يا اشتباهات ديگران ، از دست ندهيم .
۱۳۹۸/۱۰/۲۲ در ۲۳:۵۴
واقعا این حرف ها خیلی عجیبه که انقدر درباره ی علمای بزرگی مثل ایت الله حسن زاده ی املی و ایت الله طبابایی گفته میشه برن ببینم که چه صحبت های دربارهی این بزرگ شده
۱۳۹۸/۱۰/۲۳ در ۱۵:۵۲
این بزرگی که درباره شاعر بزرگ اینطور به صراحت قضاوت میکنه و حرف میزنه عجیب نیست این حرفها
۱۳۹۸/۱۰/۲۳ در ۱۰:۴۱
آقای بهزاد اولا از اینکه بحث را منطقی و مودبانه شروع کردی و مودبانه ادامه دادی از شما تشکر میکنم . ولی در مقایسه مولوی و مثنوی با ساحت مقدس پیامبراکرم و قرآن مجید , واقعا کم لطفی کردی . بنظر میرسه باید توبه کنی چون خطاهای مولوی بسیار فاحش و روشنه . شما بعنوان داور بیطرف از خودت نمی پرسی که چرا مولوی فی البداهه به حضرت امام زین العابدین علیه السلام هتاکی میکنه ؟ ( کلمه زین العابدین در دفتر ششم سرچ شود ) . شما از خودت نمیپرسی چرا به ابوطالب تهمت شرک میزند ؟ ( کلمه بوطالب سرچ شود ) شما از خودت نمیپرسی که مولوی چرا فضیلت حضرت فاطمه را به اسم عایشه مینویسد ؟ ( در قضیه حفظ حجاب در برابر مرد نابینا ) اگر تو از خودت نمیپرسی ولی من از خودم پرسیدم و به نتیجه رسیدم این ادعاهای مولوی نشاندهنده کینه او از اهل بیت میباشد مولوی یک کلمه از حضرت خدیجه سخن نگفته مگر حضرت خدیجه » ام امومنین » نبود ؟ یک کلمه از حضرت امام باقر و امام جعفرصادق سخن نگفته اینها از پیر و قطب و بایزید و..و.. کمتر بودند ؟ خواهش می کنم این دفعه با عینک دیگه نگاه کن ببین چیزهای تازه میبینی . من در کامنتهای بالایی بقدری مستند جواب بهانه های مولوی پرستان را داده ام که راه فرار بر آنها رابسته ام ….مولوی میگوید : خدا بعد از طوفان نوح پشیمان شد و بقدری گریه کرد که چشمانش آبریزه آورد . تو رو خدا خودت قضاوت کن این چه جمله ی بی پایه ای ؟ ….. دوست منطقی اگر شیطان . مولوی و خلفای غاصب و دیکتاتورهای تاریخ مقداری سخنان حق نمیگفتند هرگز نمی توانستند مردم ساده لوح را فریب بدهند در اوج نبوغ مولوی کسی بحث نداره . ولی چه فایده شخص را به برهوت و دشمنی و جدایی با اهل بیت میرسونه ….هرکسی آزاده شما هم همینطور هر راهی را دوست داری ادامه بده ولی من هرچه لازم بوده با تمام ریزه کاری و دلیل و سند ارائه داده ام . برای عبور از اقیانوس کشتی لازمه , و کشتی نجات فقط در اختیار اهلبیت هست . مال دیگران و مولوی قایقی بیش نیست فقط میتوان در کنار ساحل تفریح کرد برای عبور از پل صراط کفایت نمیکنه … با چه زبانی بگم ؟ موفق باشید …..
۱۳۹۸/۱۰/۲۴ در ۲۳:۴۲
دقیقا این سخن در مورد خود این بزرگوار صادق است که: خود این شخص، سراپا باطل است. و خودش هم نمی داند . چرا؟ زیرا مغز و اندیشه او، از ابتدا و از صفر بر باطل رشد کرده است.
۱۳۹۸/۱۰/۲۵ در ۱۸:۵۵
ملا صدرا میگوید : خدا تمام اشیا است وهیچ چیز از ذات خدا خارج نیست . .. ملاصدرا می گوید : بالاترین عشق , عشق به » امارد » است . ( امارد جمع امرد , یعنی پسران بی موی یازده تا پانزده ساله ) . می گوید : زمانی نهایت آرزوی عاشق برآورده می شود می خواهد با او هم آغوش گشته و او را ( پسر بی مو را ) بوسه باران کند آرزو می کند ای کاش با معشوق ( پسر بی مو ) هم رختخواب گردیده و تمام اعضای خود را به او بچسباند ( اسفار جلد ۷ صفحه ۱۷۱ ) … خواننده عزیز گوینده ی این سخنان ملا صدرای شیرازی است ! .. . ملا صدرا به بهانه شرح کتاب اصول کافی , علنا آنرا تحریف کرده و از اولین مبحث یعنی عقل تا به آخر هر جا دوست داشته کم یا زیاد کرده ( مقایسه کنید ) . … ملاصدرا و همفکراش به معاد جسمانی اعتقاد ندارند و این نفی صریح ضرورت دینه .. … حرکت جوهری ملاصدرا به قِدَم علم می انجامد که فرضیه غلطی است . ملاصدرا می گوید اعمال از روح و نفس صادر می شود اگر چنین است پس چرا بدن خسته می شود ؟ او میگوید چون عمل با حرکت و صوت همراه است باقی نمیماند . ! در حالیکه کاملا برعکسه . از نظر ملاصدرا خالق و مخلوق هم سنخند !!!!! خدا را نور قوی و انسان را نور ضعیف پنداشته یا انسان را موج و خدا را دریا ! در حالیکه لیس کمثله شیء … میگوید شر وجود ندارد و کارهای انسان کلیتا نیک و خیرند !! می گوید اگر, هم خیر وجود دارد و هم شر پس باید از دو مصدر صادر شده باشد در حالیکه ( لااله الا انت خالق الخیر و الشر, کافی ج۲ص۵۱۶ ) خدا شر را می آفریند ولی باید دید سبب آن چیست ؟! ( یضل الله الضالمین خداوند ستمکاران را گمراه میکند سوره ابراهیم ۱۴:۲۷ ) باعث شر خود افراد هستند اعمال زشت و گناهان افراد است که بصورت بلا نازل میشه … او میگوید : چون علت و معلول هم سنخند پس خدا و مخلوقش هم , همسنخ و شبیه اند !!!!! مثل عقاید سنی ها . ملاصدرا میگوید اگر کسی هیچ عمل خیری هم انجام ندهد فقط فکر و نیتش پاک باشد به سعادت حقیقی فائز می گردد . این عقیده غلط است . ملا صدرا می گوید : نور حق » سریان » دارد ! در حالی که هیچ تغییری در ذات مقدس خدا وجود ندارد او می گوید : انسان موجودی نامرئی , غیرمحسوس,غیرملموس , و فاقد بُعد و غیرجسم است !! در حالیکه قرآن در هشت مورد می فرماید : انسان از گل آفریده شده پس مادی است و دارای ابعاد و جسم
۱۳۹۸/۱۰/۲۵ در ۱۸:۵۷
رادیو و تلویزیون و تعدادی از اهل علم , دست به دست هم داده اند و اجازه نمی دهند از بعضی ها , حتی سوال کنیم ! فریاد میکشند : تو کی هستی ؟ چقدر درس خوندی ؟ استادت کی بوده ؟ ؟! من میگویم : بتو چه که من کی هستم ؟ تو به سخن گوش بده اگه درست بود قبول کن اگه غلط بود جواب درست بده تا من و امثال منهم یاد گرفته با تو هم عقیده شویم . اینکه دعوا و هیاهو نداره ….. آقای محمد حسین طباطبایی نویسنده المیزان می گوید : اصلا گناهی وجود ندارد و گناهان به طور کلی ذاتا حسنات هستند و دلیل آورده : الله خالق کل شیء و گفته افعال ما هم شیء است و سپس گفته : الذی احسن کل شیء خلقه … خداییکه اشیاء را زیبا آفریده … و در پایان نتیجه گرفته , که چون اعمال بشر , شیء است پس کلیَّتاً زیبا و حسن الذات هستند ( تفسیرالمیزان ج ۵ ص ۱۲ ) . من میپرسم پس آیا اعمال هیتلرها , نمرودها و شمر , ابوسفیان , غاصبین فدک , غاصبین حق امیرالمومنین , همگی زیباست ؟؟! او می گوید : اعمال عَرَض میباشند و عرض هم وزنی ندارد !( المیزان ج۸ص۱۰ ) من می گویم که عمل عرض نیست بلکه جوهری است که به شکل نیرو از عامل به بیرون ریخته میشود و اصلا عرضی در جهان وجود ندارد . او می گوید : گناهان وزن ندارند و حتی موجب سبک گردیدن میزان میشوند !!( المیزان ج۸ ص ۱۰ ) من میگویم : مگر قرآن نفرموده : وکسانی که وزن شده هایشان سبک است کسانی هستند که خود را به زیان داده اند ( سوره اعراف آیه ۸-۹ ) . و من یعمل مثقال ذره شراً یره , هرکس به وزن ذره ای عمل بد (گناه ) بکند آنرا میبیند .( سوره زلزال آیه ۸ ) ….. پیامبراکرم میفرمایند : پشت شما با گناهان سنگین شده , با سجده های طولانی , خود را سبکبار سازید ( روضه الواعظین ج۲ص۳۴۵ ) . پس چرا محمدحسین طباطبائی نویسنده المیزان میگوید : گناه وزن ندارد ؟ پیامبر میگوید پشت شما با گناه سنگین شده , او میگوید گناه وزن ندارد ! …. او می گوید اینکه دیده میشود انسان نیست بلکه مرکوب انسان است و انسان موجودی است که به چشم بر نمی خورد ( المیزان ج۱ص۳۷۰تا۳۶۴ ) . حرفهای ملاصدرا را تکرار میکند . در حالیکه قرآن میفرماید انسان را از گل آفریدیم . لطفا افراد منطقی پاسخ بدهند ….. یاعلی
۱۳۹۸/۱۱/۰۹ در ۰۶:۴۹
آقای مطهری مدافع سرسخت ملاصدراست !. در حالیکه ملاصدرا وحدت وجودی بوده و به معاد جسمانی معتقد نیست. آقای مطهری میگوید: که ادراک, امری مادی نیست وعمل ادراک, به وسیله ی روح غیرمادی صورت میگیرد ! جواب: تمامی اعمال وافکاروادراک ما , دربدن, انرژی مصرف میکند و بصورت نیرواز بدن خارج میشود. پس, هم نیرو ماده است و هم روح . حضرت امام جعفرصادق علیه السلام میفرمایند:الروح جسم رقیق (الاحتجاج ج۲ص۳۴۹) . آقای مطهری میگوید:عمربن الخطاب, استماع و ضبط و نقل احادیث را بلامانع میدانست ! اما نوشتن و تدوین آنرا مکروه شمرد(کتابسوزی ایران ومصرص ۲۸۷).آقای مطهری ,عُمَر, احادیث شریف نبوی را سوزاند(طبقات ابن سعدج ۵ ص ۱۸۷) .ابودرداء و ابن مسعود را به جرم نقل حدیث زندانی کرد(تذکره الحفاظ ذهبی, ج۱ ص ۱۲و ۷۵) . به کعب الاحبارگفت:اگرگفتن حدیث را ترک نکنی تو را به زمین بوزینگان میفرستم(تاریخ ابن کثیرج۸ ص ۱۰۶) . صبیغ بن عسل را بقدری با تازیانه زد که ازسرو رویش خون جاری شد.(مکتب در فرایند تکامل, مدرسی طباطبایی ص۲۰۴). آنوقت شما میگویی فقط مکروه شمرده بود ؟! مطهری میگوید:عمر,هرچند مردی خشن بود ولی احدی درهوش و دوراندیشی عُمَر تردید ندارد. در سیاست خارجی شورا تشکیل می داد وبه مشورت میپرداخت !(مجموعه آثارشهید مطهری ج ۱۴ص ۳۰۴). آقای مطهری آیا سوزاندن درِ خانه حضرت فاطمه, از هوش ودوراندیشی عمربود؟ آیا کشتارمردم رامهرمز واستخرو قتل عام چهل هزارنفری آنها وقتل عام مردم گرگان ونیشابور,و ری, با مشورت انجام گرفت ؟.( فارسنامه ابن بلخی, تاریخ طبری ج۵ص و ۲۰۱۱و ۲۱۱۶). آیا وقتی عُمَر, طی نامه ای نوشت: مردم شوشتررا وجب کنید قد هرکدام ازپنج وجب بیشترشد او را بکشید!(الفتوح ص ۲۲۳, تاریخ طبری ج۵) آیا مشورت کرده بود؟ مطهری میگوید:عمروعاص, شخصیت عاقل, باهوش,مدبر,فکور, مستقل الفکر, دارای هوش ذاتی!(کتابسوزی ایران ومصرص ۲۹۰ و ۳۰۳). مگرمطهری نمیدانست که عمروعاص روباه مکاروشیاد وحیله گراست!عمروعاص درجنگ صفین, با حضرت علی جنگ تن بتن کرد. البته از ترس مرگ فرارکرد. با دسیسه عمروبن عاص,در لحظه شکست,قرآنها را برسر نیزه زدند.آقای مطهری آیا دشمن اهلبیت را با کلمات مثبت تعریف می کنند؟! مطهری به مثنوی مولوی می گوید:اصول دین . مثنوی به حضرت امام حسین و حضرت امام زین العابدین علیهماالسلام توهین کرده وبه حضرت ابوطالب تهمت شرک زده ! ودهها اشکال اساسی . آیا مثنوی اصول دین است ؟! افراد بیطرف نظر بدهند…. یا علی
۱۳۹۸/۱۱/۱۱ در ۰۲:۴۱
آغا جون قربونت بگردم یه دور مولوی شناسی می رفتی یه کم هم از معانی و بیان ادبی و زبان کنایه و رمز هم یاد می گرفتی بعد می آمدی اینجا نظر می دادی تا این اندازه از دریای خزر تا خلیج فارس نظر مخالف برات نمی فرستادند
۱۳۹۸/۱۱/۲۹ در ۱۳:۲۸
این هنوزم حجت السلام هست نه ایت اله به ان درجه علمی نرسیده که بتونه تجزیه و تحلیل کنه بنده تعصب و جهالت است با کوچک کردن دیگران ادعای فضل کردن درست نیست.
۱۳۹۸/۱۲/۰۲ در ۲۲:۴۹
گفته اند دلیل خیلی از شرها ودرگیری با دیگران نقص ویا خوبزرگ بینی آدم هاست وشاید می خواهند حقارت وبیسوادی خود رابا انگ زدن به ساحت علمای فخیم وارکان علمی جبران کنند .یک جمله راست درمجموع افاضات آقای میلانی است آنهم اینکه خوب درس نخوانده واستاد خوب نداشته است که مصداق چنین شاگردی میشود جناب میلانی ،خیلی ها به خاطر نفسانیان وحقد وحسادت خواستند چهره مشعشع علمای بزرگوار را مخدوش کنند تا نامشان در دنیای خاکی درعداد مشهورین قید گردد .ولی خداوند حافظ دین وعرض وآبروی علمای وارسته است ،خداوند همه را هدایت وواقعیت (کما هی)را چنان که بزرگانی چون طباطبایی (ره)یافته اند نصیب کند
۱۳۹۸/۱۲/۲۵ در ۱۱:۱۰
فقط دوچیزند که مایه هدایت پرهیزکاران است:قرآن و اهل بیت
اگر مورد سومی وجود داشت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم حتما به آن دستور می دادند.۱۳۹۹/۱/۰۱ در ۰۰:۰۴
مولانا شخصیتی همانند زرتشت هست.وتمام شعرهایش حرف حق است،هیچگاه خود را ایمن از طرف اهریمن نمیداند،واین که او انسان را با خدا یکی میکند دلیل اینست که خداوند دریا است وما یک قطره با همان خواص دریا اگر بع دریا بپیوندیم دیگه قطره نیستیم.وانوقت میتوانی بر شیطان پیروز شوی.
۱۳۹۹/۱/۰۲ در ۱۳:۲۵
برای اینکه یکی از بزرگترین نوابغ کره خاکی رو بخواید نقد کنید باید حد اقل درک کوچکی از طرز فکر اون داشته باشی،این برادر ما حتی اشعار رو هم به درستی معنی نکرده چه برسه به تفسیر،خالی از علم تفسیر کردن ادرس مشخصی از متفسر به ما میده.برای خودم و همه معرفت ارزو میکنم.
۱۳۹۹/۱/۰۹ در ۱۵:۳۷
مولانا(رض) انسانی کامل بود بلکه یکی از بلند منزلت ترین ایرانیان بود. حرفایی که از جانب خراب کردن وجه ایشان وارد می شود مانند ادعای شیرین بودن نمک است. بهتر است کسی که چون شمعی بیش نیست خورشید را به تمسخر نگیرد.
۱۳۹۹/۱/۱۱ در ۰۰:۱۹
اخباریگری پدر حوزه ها را درآورده و نسل جدید را از دین بیزار کرده است.
امثال آقای میلانی بوده اند که استکان چای فرزندان امام خمینی را آب میکشیدند. اینها خود را جای خدا نشانده اند.چه کسی شما را وکیل وصی دین کرده است؟
۱۳۹۹/۱/۱۱ در ۱۵:۰۵
در کتاب ملت عشق گفته شده که یه نفر میخواسته شمس را تا قونیه همراهی کند،اما شمس اجازه نمیدهد،اما مرد همچنان اصرار میکند و شمس اول در صدد امتحان او برمیاید و به او میگوید که از میخانه شراب بیاورد اما مرد از این کار امتناع میکند و میگوید نه من نه خانواده ام تابحال لب به می نزده ایم،شمس هم میگوید تو فعلا به فکر نظر مردم در مورد خودت هستی پس نمیتوانی همراه من باشی!!!
حالا اگر صحبت های شمس را سانسور کنن منتقدین میفرمایند که شمس شرابخوار بوده و به آن مرد گفته برایم شراب بیاور،وای عجب آدم بدی،ضد اسلامی و از این حرفهای مسخره..۱۳۹۹/۲/۰۲ در ۲۲:۲۳
📍☀️📍☀️📍☀️📍☀️📍☀️📍
بسم الله الرحمن الرحیم
درنگاه مولانا، ازتمايلات هرشخص ميشود شخصيت او را شناخت☀️«..انسان ها را ازخواسته وكشش وتمايلات روحي شان مي توان شناخت. علاقه ي هرفرد به هرچيز، نشانگرنحوهي شاكله وجودي (وشخصيت) اوست.
وحتي شاكلهي وجودي جنين را از ويارِ مادر ميشود شناخت كه محي الدين (ازبزرگان اولياي درقرن هفتم ) فرموده:
« اذا تَوَحَّمَتِ اْلمَرأةُ وهي حامل علي شئٍ خَرَجَ الولدُ يَشْبَه ذلك الشئَ »مولانا در اين زمينه فرموده است:
چشم هر قومى به سويى مانده است
كان طرف يك روز ذوقى رانده است
………
ذوق جنس از جنس خود باشد يقين
ذوق جزو از كل خود باشد ببيندفتر اول مثنوي معنوي
@moollana
📍☀️📍☀️📍☀️📍☀️📍☀️📍
۱۳۹۹/۲/۱۷ در ۲۱:۳۹
در نیابد حال پخته هیچ خام پس سخن کوتاه باید والسلام
از فرط حسودی که خدا نگاهی که به مولانا داشته رو به این آقا و امثالهم نداشته کلی چرتوپرتیجات به مولانا و حافظ و شمس میبندند..
۱۳۹۹/۲/۲۱ در ۲۱:۱۷
از زبان خود مولانا در جواب این آخوند
کی شود دریا ز پوز سگ نجس
کی شود خورشید از پف منتمس۱۳۹۹/۲/۲۲ در ۲۱:۳۱
وقتي درك مطلبي درسطح درك وشعورت نيست حرف نزن.باور كن حرف نزني نميگن لالي.اما هيهات كه تنها كاري كه آخوند بلده حرف زدن وان قلت كردنه.اونم يه مشت حرف مفت.
۱۳۹۹/۲/۲۳ در ۱۶:۱۵
فاطمه خانوم , حسین آقا , سحر خانوم ……. قوم نوح هم مثل شما , زبان درازی کرده و حق را مسخره می کردند ولی وقتی سیل و طوفان رسید حتی فرصت توضیح دادن هم پیدا نکردند … و بعد از پایان طوفان صدها هزار جسد , در همه جا پاکنده بود ….. از ما گفتن از شما انکار و کتمان …………
۱۳۹۹/۲/۲۴ در ۰۵:۳۳
امثال این شیخ حسن همون علمای ظاهر هستن که راه به معنی و باطن دین نبردن،انقدر افکارشون بسته و ذهنشون محدود هست که نمیتونن عرفای اسلام رو درک کنن، آخه تو کجا آیت الله طباطبایی کجا؟ اندازه دهنت حرف بزن، همه علمای دینو زیر سوال میبره مولانا رو زیر سوال میبره چون نمیتونه درک کنه و بفهمه که این ها از نفس گذشته هستن و سطحشون با منو شما فرق داره و از افق های بالاتری به این جهان نگاه میکنن…انشالله که خدا مارو وارد عالم معنی کنه تا برای نفهمی های خودمون به عرفای بزرگ شیعه و اسلام دروغ نبندیم، مولانا منحرفه؟؟منحرف منو توایم که اندازه نوک سوزن از کار خدا و عزیزان خدا سر درنمیاریم ولی اظهار فضل میکنیم…(مولانا صوفی نبود،عاشق بود…عاشق خدا و اهل بیت) اشعار مولانارو باید با دل خواند نه با مغز خراب و درگیر نفس اماره
۱۳۹۹/۲/۲۴ در ۱۸:۰۴
مولوی ملعون , به حضرت ابوطالب علیه السلام , تهمت شرک زده . این کجاش عالم معنی هست ؟ مولوی ملعون , به معاویه فضیلت ساخته , این کجاش عاشق خدا بودنه ؟ مولوی در داستان مردم سبزوار , به تمام شیعیان توهین کرده و گفته : قوم دل ریزه , یعنی قوم پست و رذل و فرومایه . من در مقابل این توهین مولوی به شیعیان , میگویم : ای مولوی , نطفه ی تو , دل ریزه بوده . کلمه و توهین خودت را به خودت برمی گردانم . من از مولوی پست فطرت , میپرسم ای مولوی چرا فضیلت حفظ حجاب , در برابر مرد نابینا را که مربوط به حضرت فاطمه زهرا صدیقه کبری صلوات الله علیهاست به نام عایشه نوشتی ؟ چرا دروغ گفتی ای مولوی ؟ ای طرفداران مولوی آیا شما در این توهینها و دروغ , عرفان آسمانی می بینید ؟ چرا کلی گویی می کنید ؟ چرا از ورود به ایرادهای و دروغهای مولوی , خودداری می کنید ؟ چرا از حقیقت می ترسید ؟
۱۳۹۹/۲/۲۴ در ۱۸:۵۳
آقای محمدحسین طباطبایی , نویسنده المیزان , در جلد پنجم ص ۱۲ میگوید : تمام اعمال بشر , زیبا و حسن الذات هستند ! من میپرسم آیا زنا و دزدی و دروغ و غیبت هم زیبا و حسن الذات هستند ؟ ……… محمدحسین طباطبایی در جلد هشتم ص ۱۰ میگوید : گناه وزن ندارد ! این سخن طباطبایی , برعکس فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله می باشد . زیرا پیامبراکرم فرموده : پشت شما با گناهان سنگین شده , با سجده های طولانی , خود را سبکبار کنید ( روضه الواعظین جلد ۲ ص ۳۴۵ ) ……… محمد حسین طباطبایی در جلد ۱۹ ص۵۸ می گوید : اینکه پیامبر از فکر کردن در ذات الهی نهی و منع کرده , این یک » دستور ارشادی » است و فقط برای افرادی است که راه ورود به مسائل عقلی و عمیق را بلد نیستند ! و استعداد آنرا ندارند ! محمد حسین طباطبایی در اینجا به صورت آشکار با دستور پیامبر مخالفت کرده و نص صریح فرمایش پیامبر را با سلیقه شخصی خودش تاویل کرده ……… محمد حسین طباطبایی در جلد سوم ص ۸۹ , حدیث شریف ثقلین را هم با برداشت شخصی خودش تاویل کرده و می گوید : قرآن و عترت هر دو حجیت دارند اما بطور مستقل ! و لازم نیست به یکدیگر وابسته باشند !! این برداشت عجیبیه ……… در حالیکه پیامبر پیامبراکرم تاکید فرمودند که قرآن و عترت هرگز از هم جدا نمی شوند . ائمه علیهم السلام بیانگر و معلم قرآن هستند . بدون کمک و راهنمایی امامان معصوم , قرآن هدایت نمی کند .
۱۳۹۹/۲/۳۰ در ۰۱:۱۸
این آقا اصلا سواد نداره وحرفی میرنه ایشان اول باید تمام کتب
حضرت مولانا را بخواند بعد اظهار نظر کند
که نمیتوتند بفهمندمعنی. گفته ها را
با هر کیی بحث نکنید۱۳۹۹/۳/۰۱ در ۱۰:۴۸
مصاحبه شونده مظهر جزم اندیشی ای است که خاستگاه داعش و طالبان و القاعده است و خردمندان عالم کاری بس سترک دارند ، اینان براحتی مسیح به صلیب می کشند و شمشیر دگم را بر فرق علی می کوبند،
۱۳۹۹/۳/۰۲ در ۰۷:۲۰
بدبخت شمایید که بجای جواب منطقی , فقط کلی گویی میکنید …. شما به داعش و طالبان و القاعده بودن برازنده ترید ….. تا کسانی که مظلومانه , و با دلایل منطقی , از حق اهلبیت دفاع کرده و دشمنان منافق را رسوا میکنند . شما طرفداران مولوی و محی الدین و..و.. چرا اعتراف نمیکنید که از دین و دینداری نفرت دارید ؟
۱۴۰۰/۱۰/۰۹ در ۱۴:۲۱
اولاف عشق به خدا که شمس و مولا نا آن رو به ما یاد دادند منطق نمی خواهد اگر میخوای به خدا برسی باید منطقت رو کنار بزاری بی عرضه
۱۴۰۱/۱۰/۲۳ در ۱۳:۱۲
سلام به روی ماهت
دوستان ایشون مثنوی رو به طور کامل نخونده و فقط برای به کرسی نشوندن عقایدش به یکسری ابیات اکتفا کرده
من توصیه ام بر خلاف حدس شما این نیست که برید و دوباره مثنوی رو بخونید ، بلکه توصیه ام اینه که هیچوقت نگاهتون هم به مثنوی نندازید اینجوری هم برای شما بهتره هم برای عاشقا
۱۳۹۹/۳/۰۴ در ۱۶:۲۵
(۱) کسی که در ادبیات فارسی و متون عرفانی مطالعات کافی و لازم را ندارد، نمی بایست به خود حق نقد آنرا بدهد. کسانی که حتی مثنوی را از اول تا آخر بدون غرض و با تدبر نخوانده و نقد می کنند امثال کسانی هستند که همین کار را با قرآن می کنند. از گفتار آقای میلانی پیداست که تنها ابیاتی که جسته گریخته دیده یا شنیده برای استناد به غرض خود اکتفا کردهاند. اولا هر آنچه در مثنوی آمده نظر جلالالدین بلخی نیست. گاهی زبان حال شخصیت های داستان را بیان می کند و بعد کوته نظری همان افکار را نقد میکند. اینکه دنبال کلید واژه بگردید برای اثبات غرض خود دور از انصاف است. مثل آنکه کسی بگوید نعوذ باا… خدا در قرآن گفته چون پدرانتان را در هر منشی یافتید، از آن پیروی کنید (نتبع ما الفینا علیه ءاباءنا)!
آقای میلانی معتقد هستند که جلالالدین بلخی جبری مسلک است ولی هیچ سندی ارائه نمی دهند و تنها گفتهاند:<> این درست است که بیان جبری گرایان را به خوبی در داستان شیر و نخجیران ادا میکند و سپس آنرا بوضوح رد میکند.
گفت آری گر توکل رهبرست
این سبب هم سنت پیغمبرست
گفت پیغامبر به آواز بلند
با توکل زانوی اشتر ببند
…
پایه پایه رفت باید سوی بام
هست جبری بودن اینجا طمع خام
پای داری چون کنی خود را تو لنگ
دست داری چون کنی پنهان تو چنگ
…
سعی شکر نعمتش قدرت بود
جبر تو انکار آن نعمت بود
شکر قدرت قدرتت افزون کند
جبر نعمت از کفت بیرون کند
جبر تو خفتن بود در ره مخسپ
تا نبینی آن در و درگه مخسپ
هان مخسپ ای کاهل بیاعتبار
جز به زیر آن درخت میوهدار
…
زانک بیشکری بود شوم و شنار
میبرد بیشکر را در قعر نار
گر توکل میکنی در کار کن
کشت کن پس تکیه بر جبار کنهمین مثال کافی است برای بی کفایتی گفتار آقای میلانی در نقد مثنوی و نمایانگر کمبود تبحر ایشان در این زمینه میباشد. در ضمن توصیه میکنم داستان فیل را در دفتر سوم با دقت مطالعه کنند و وقت شریف را صرف مسائل طهارت و شکیات نماز کنند تا ادبیات و عرفان.
(۲) این شخصی که نام خود را <> گذاشته و با قباحت لسان خود حضرت ثامن الائمه را آزار میدهد همچنان مشغول دروغ پراکنی به علامه طباطبایی و دیگران میباشد. بی کفایتی این شخص را با یک نمونه آشکار میتوان کرد. گفته: <> اولا تاویل برای قرآن به کار گرفته میشود، نه روایات و احادیث. ثانیا، اصلا چنین چیزی در جلد سوم نیست. در بحث روایتی، این تمام نوشتهی علامه در این باره از جلد سوم است:
حديث ثقلين خبر متواتر مورد اتفاق است
و در الدرالمنثور است كه طبرانى از زيد بن ارقم روايت كرده كه گفت : رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) فرمود: من پيشرو شمايم ، و قبل از شما از دنيا مى روم و شما بعدا بر لبه حوض بر من وارد مى شويد. پس مراقب باشيد بعد از من چگونه با ثقلين رفتار كنيد. شخصى پرسيد: يا رسول اللّه ثقلين كدامند؟ فرمود: ثقل بزرگتر كتاب خداى عزوجل است كه يك سرش به دست خدا و سر ديگرش به دست شما است ، پس بعد از من به آن تمسك جوئيد كه اگر تمسك كنيد نه از بين مى رويد و نه گمراه مى شويد و ثقل كوچكتر عترت من است .
و اين دو ثقل هرگز از يكديگر جدا نمى شوند تا در كنار حوض بر من درآيند و من اين معنا را براى آن دو از پروردگارم درخواست كرده ام ، پس مبادا از آن دو جلو بيفتيد، كه اگر چنين كنيد هلاك خواهيد شد و مبادا به آن دو چيزى تعليم بدهيد كه آن دو از شما عالم ترند.
مؤ لف قدس سره : حديث (شريف ) ثقلين از اخبار متواترى است كه شيعه و سنى در نقل و روايت آن اتفاق دارند، و ما در اول سوره گفتيم كه بعضى از علماى حديث عدد راويان آن را از ميان صحابه تا سى و پنج راوى – چه از مردان و چه از زنان – رسانده و جمعيت كثيرى از راويان و اهل حديث آن را روايت كرده اند.این <> از همان اخباریون که پیرو آقای میلانی اند میباشد. آنها به طور کلی ضد عقل هستند، پس حرف هایشان را به دل نمی توان گرفت.
اخباری گری که میتوان آن را به مثابه نهضت اشعری در مقابل نهضت اعتزالی دانست، در مقابل اصولیان، بلکه تمام عقل مشربان شیعه، قد علم کرد. نفی عقل و اجتهاد، و نیز انکار حصول یا حجیت قطع و… ، از جمله عقاید این فرقه است.
در همین زمینه به ایشان نسبت داده شده که معتقدند دستیابی به معارف قرآن، ویژه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و اهل بیت اوست و در نتیجه، ظواهر قرآن برای ما حجیتی نمیآفریند. اخباریان به استناد روایات متضافری که اهل بیت (علیهمالسّلام) را به عنوان راسخان در علم و حاملان علوم قرآن معرفی کردهاند و با تکیه به روایاتی چون: «انما یعرف القرآن من خوطب به» [۵۸]
مدعی شدند که قرآن نمیتواند برای ما آبشخور فهم دینی باشد. از این رو، با حذف عقل و قرآن (با بیان گفته شده) و نیز ارجاع اجماع به سنت، تنها منبع استخراج احکام نزد اخباریان، سنت خواهد بود.هوش را بگذار وانگه هوشدار
گوش را بر بند وانگه گوش دار
نه نگویم زانک خامی تو هنوز
در بهاری تو ندیدستی تموز
این جهان همچون درختست ای کرام
ما برو چون میوههای نیمخام
سخت گیرد خامها مر شاخ را
زانک در خامی نشاید کاخ را
چون بپخت و گشت شیرین لبگزان
سست گیرد شاخها را بعد از آن
چون از آن اقبال شیرین شد دهان
سرد شد بر آدمی ملک جهان
سختگیری و تعصب خامی است
تا جنینی کار خونآشامی است۱۳۹۹/۳/۰۵ در ۱۲:۳۱
اختلاف نظر در میان علما و دانشمندان ، چیز جدیدی نیست. اینکه مثلا در موضوعی ، یک مجتهد فتوا به حرام بودن میدهد و مجتهد دیگر مثلا احتیاط میکنند و اینجور تفاوت در آراء ، پدیده تازه ای نیست و از سابق شایع بوده است.
البته بنده با تمام احترامی که به روحانیون معظم و لباس روحانیت که همانا آرم نبوت است دارم ،
در این مورد نظر شخصی بنده کمی متفاوت با مطلب این صفحه از سایت می باشد .
به نظر این حقیر سراپا تقصیر ، به بیان حضرت علامه ذوالفنون حسن زاده آملی(حفظ الله)
*(آن که انسان کامل است، به تعبیر عارف: مبیّن حقائق اسماء است؛ فیلسوف گوید: فیلسوف کامل امام است، که فلسفه، علم به حقائق اشیاء است و اشیاء اسماء عینی اند؛ قرآن کریم فرماید: «وَ عَلَّمَ ءَادَمَ الأسمَآءَ کُلَّهَا»، «وَ کُلَّ شَیءٍ أحصَینَاهُ فِی إِمَامٍ مُّبِینٍ»، پس قرآن و عرفان و برهان را از یکدیگر جدایی نیست. )*
پ.ن:نقل علامه ، از سایت پرسمان بوده است.
امیدوارم نوشته بنده جسارت و بی ادبی به محضر حجت الاسلام میلانی نبوده باشد و موجب نارضایتی خاطر ایشان نشده باشد و اگر کدورتی را موجب شده ام ، از محضرتان حلالیت میطلبم.
با تشکر.۱۳۹۹/۳/۰۶ در ۰۲:۲۱
جوابیه ی شخصی با نام مستعار » الخوارزمی » = در مورد مسلک جبری بودن مولوی ……. مولوی از زبان حضرت علی به ابن ملجم میگوید : هیچ بغضی نیست در جانم زتو = زانک این را من نمیدانم زتو ( دفتر اول مثنوی ) . آیا این دلیل برای جبری بودن مولوی کافی نیست ؟ ممکنه شعرهای دیگری از مولوی ارائه بشه که بروشنی جبر را رد کرده باشه . که این نشاندهنده ی نفاق مولوی است …… اگر مولوی ابن ملجم را بیگناه می داند پس چرا قاتلین عثمان را بیگناه نمیداند ؟ ….. آقای الخوارزمی , تو گفتی مولوی بعضی مطالب را نقل قول کرده یا منظور دیگری دارد !!!! خب , آنجا که فقط عایشه را ام المومنین می خواند و از حضرت خدیجه کبری » ام المومنین » هیچ سخنی به میان نمی آورد چه منظوری داشته ؟ ….. آنجا که به حضرت امام زین العابدین صلوات الله علیه , هتاکی کرده و به حضرت ابوطالب علیه السلام تهمت شرک زده چه منظوری داشته ؟ آیا این توهینها از عرفان ناب مولوی سرچشمه می گیرد ؟ مولوی در داستان مردم سبزوار , به تمام شیعیان توهین کرده و به شیعیان گفته : قوم دل ریزه , یعنی پست فرومایه رذل , در اینجا چه چیزی را از چه کسی میخواسته نقل قول کند ؟ …… داستان حفظ حجاب , در برابر مرد نابینا را که مربوط به فضائل حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها میباشد بنام عایشه نوشته است . اینجا کدام استعاره ی عرفانی را بکار برده است ؟ …… برای معاویه فضائل زیادی اختراع کرده ! اینجا چه چیزی را از چه کسی نقل قول کرده ؟ ….. مولوی می گوید : خدا بعد از طوفان نوح آنقدر گریست که چشمانش آبریزه پیدا کرد و ملائکه به دیدن او رفتند و به شدت نوح را به خاطر نفرینش توبیخ کرد ( احادیث مولوی ۱۵ , نهج الحق و کشف الصدق صفحه ۵۶ ) . آیا این جمله مولوی جزو اصول دین مولوی است ؟ مولوی در باره منصور دوانیقی و هارون الرشید گفت : دیانت , با اینها استحکام یافت !!! منظور مولوی از این جمله چه بوده ؟ آیا تایید منصور دوانیقی و هارون الرشید ملعون و حرامزاده , زاییده ی اصول اساسی و مغز بزرگ مولوی است ؟ آقای » الخوارزمی » , شما هم به آیت الله میلانی و هم به من توهین کردی و لغت بی کفایت را بکار بردی ! ولی من برطبق دستور مولایم حضرت امیرالمومنین صلوات الله علیه , که در جنگ صفین دستور داد جواب دشنام لشکریان معاویه را ندهید جواب تو را نمیدهم ………………… و اما در مورد انتقاد از محمد حسین طباطبایی نویسنده المیزان …. تو انتقاد اصلی را فراموش کردی و به لغت تاویل پناه بردی ! …. اولا محمد حسین طباطبایی وجود گناه را انکار می کند ( المیزان جلد ۵ ص۱۲ ) ….. ثانیا محمد حسین طباطبایی می گوید : گناه وزن ندارد ( المیزان جلد ۸ ص ۱۰ ) . در حالیکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند : پشت شما با گناهان سنگین شده , با سجده های طولانی , خود را سبکبار کنید ( روضه الواعظین جلد ۲ صفحه ۳۴۵ ) …. محمد حسین طباطبایی در جلد اول و نهم المیزان می گوید : قرآن نور است و نور احتیاج بنور دیگری ندارد ( منظور احادیث شریف ائمه است ) . می گوید : وقتی قرآن به تحدّی دعوت می کند به اندازه ی کافی روشنگر است و حتی احتیاج به بیان پیامبر اکرم , ووحی ندارد !! ولی وقتی به آیات احکام و معاد می رسد می گوید : باید پیامبر آنها را تبیین کند ! و سپس گفته الله اعلم ………. !! پس یعنی قرآن نتوانسته خودش خودش را تفسیر کند و احتیاج به مفسر , یعنی پیامبر و اهلبیت دارد ( بر خلاف ادعای قبلی آقای طباطبایی ) . در حالیکه در جلد سوم صفحه ۸۶ بطور صریح تاکید کرده قرآن نیازی به غیر خود ندارد و حتی نیازی به بیان معصوم ندارد !!!!! وسپس اضافه کرده : چون قرآن خودش گفته همه می توانند در آیات آن تامل و تدبر کرده و بیندیشند پس نیاز به غیر قرآن ندارند !!….. در جلد سوم ص ۸۹ در مورد حدیث شریف ثقلین , مطلب عجیبی گفته , می گوید : که قرآن و عترت هر دو حجیت دارند اما بطور مستقل !!!! و لازم نیست به یکدیگر وابسته باشند !! ولی حدیث شریف ثقلین فرموده : تمسک به هر دو , لازم و واجب است , و فرموده هرگز از هم جدا نمیشوند . و ائمه فرموده اند : ما بیانگر قرآنیم ………. آقای محمد حسین طباطبایی در جلد ۱۹ المیزان صفحه ۵۸ , در مورد نهی صریح پیامبراکرم , در مورد فکر نکردن در ذات الهی , که موجب گمراهی است ( تفکروا فی خلق الله و لاتفکروا فی الله فتهالکوا ) فرمایش روشن و آشکار پیامبراکرم را , از طرف خودش و بدلخواه معنی کرده و می گوید : این یک » دستور ارشادی » است !! برای افرادی که راه ورود به مسائل عقلی و عمیق را بلد نیستند و استعداد آنرا ندارند !!!! . خواننده عزیز متن حدیث بطور مطلق نهی فرموده و استثنا ذکر نکرده ….. متاسفانه چون آقای » الخوارزمی » نتوانسته برای این انتقادات صریح و روشن و محکم , جواب قانع کننده ای پیدا کند دست به بهانه ای زده , و از زیر بار سنگین پاسخ , جاخالی داده ….. شاید بخاطر چاپهای قدیم وجدید و یا متن عربی یا ترجمه فارسی , آدرس منبع منو نیافته . اینکه مهم نیست …… و بخاطر عصبی بودن , کلا انتقاد در مورد حدیث ثقلین را رد کرده وگفته محمدحسین طباطبایی هرگز چنین جمله ای نگفته !!!! من از پژوهشگران قرآنی می پرسم آیا شما با خواندن جمله ای , با توجه به لغات و کلمات بکار رفته و چگونگی جمله بندی , نمیتوانید جمله ی محمد حسین طباطبایی را از جملات دیگران تشخیص دهید ؟ اگر بله که بسم الله من درست گفته ام و طرفداران آقای طباطبایی جواب انتقاد را بدهند … اگر نه , پس سوادتان به اندازه ی همین » الخوارزمی » مستعار میباشد …. من پیشاپیش کاملا میدونم که شما طرفداران مولوی و محی الدین عربی و حلاج و ملاصدرا و محمد حسین طباطبایی , به هیچ کدام از این انتقادها و انتقاداتی که در کامنتهای بالایی با ذکر منبع گفته شده جواب نخواهید داد و با کلی گویی و فحش و تهمت و با داستانسرایی و اینکه عرفان را هرکسی نمیفهمد از پاسخ دادن فرار خواهید کرد …. همون کاری که استاد شما , یعنی محمد حسین حسینی طهرانی , در کتاب » روح مجرد » انجام داده هر جا خواسته تهمت زده یا علنا دروغ گفته و یا تحقیر کرده و یا حقیقت را کتمان کرده …… هرکس خودش قضاوت کنه …….. یاعلی مدد
۱۳۹۹/۳/۰۶ در ۰۲:۵۲
آقای » الخوارزمی » یادم رفت بگم …… شما و دارودسته و همفکران شما , خوب از کلمات اخباری و شیعه انگلیسی , سوء استفاده میکنید …. هر کجا که جواب نداشتید یا ازین کلمات استفاده میکنید یا پشت سر اسامی افراد مشهور سیاسی قایم میشوید …. همانطور که دوستان شما مثل عمروعاص و بُسر بن ارتاه , هزارو سیصد و پنجاه سال پیش , وقتی در جنگ صفین , در مبارزه ی تن بتن , از امیرالمومنین علیه السلام شکست خوردند . ناجوانمردانه , به پشت روی زمین خوابیدند و با بلند کردن پاهای خود , اندام تناسلی خود را نشان داده و از فرصت بدست آمده استفاده کرده و پا بفرار گذاشتند !!!! اگه مرد میدان بحث علمی و اصولی و عقیدتی هستید تک تک سوالات را چه در کامنت قبلی و چه در کامنتهای بالایی مطرح شده , بصورت جزیی و منطقی جواب بدهید و کلی گویی و داستانسرایی را برای مجالس خصوصی خودتان بگذارید . و از مغالطه و جدل خودداری کنید …. یکی از دوستان بدبخت شما , که از جواب قابل قبول , وامانده بود . جواب را حواله میداد به مطالعه فلان کتاب , و میگفت از فردی بنام » وکیلی » در مشهد بپرسید !!!! ما جوابمان را در همین سایت , و زیر همین کامنتها می خواهیم ….. یاعلی
۱۳۹۹/۳/۰۸ در ۱۴:۱۶
طاهره خانوم …… اینو بدون , که دشمنان اهلبیت , نشوندار و علامت دار و مارکدار هستند ! دشمنان اهلبیت , دزد و منافقند ولی همیشه به بیگناهان تهمت میزنند …….
۱۳۹۹/۳/۱۹ در ۱۴:۵۴
اولی = شما به مولوی فحش دادی ؟ میدونی مولوی چند میلیون دوستدار در ترکیه و دهها هزار دوستدار در ایران داره ؟ دومی = شما میدونی اهلبیت علیهم السلام , دویست میلیون فدایی داره ؟ در حقیقت , من به توهینهای مولوی جواب دادم ! اولی = مولوی به چه کسانی توهین کرده ؟ دومی = مولوی به خداوند جل جلاله و رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم و اهلبیت علیهم السلام و همچنین به تمام شیعیان توهین کرده ! اولی = میتونی این توهینها رو دونه دونه بگی تا ما هم متوجه بشیم ! دومی = مولوی میگوید : خدا بعد از طوفان نوح پشیمان شد و بقدری گریه کرد که چشمانش » آبریزه » پیدا کرد و ملائکه به دیدن او رفتند و بشدت نوح را بخاطر نفرینش توبیخ کرد ( احادیث مولوی ۱۵ , نهج الحق و کشف الصدق صفحه ۵۶ ) ….. !! مولوی ملعون , در این حدیث دروغین , که از خودش ساخته , نعوذ بالله , خدا را مسخره کرده ! آیا خدا چشم داره ؟ خدا گریه میکنه ؟ خدا پشیمون میشه ؟ خدا مریض میشه ؟ مگر خدا جسمه ؟ من نمیدونم مولوی پرستان , چطوری این مطلب را از مولوی می خوانند و چیزی نمی گویند ……. مولوی در دفتر ششم مثنوی , به حضرت ابوطالب علیه السلام تهمت شرک زده !!!! ( کلمه بوطالب , در مثنوی سرچ شود ) . مولوی ملعون حرومزاده , به چه جراتی این گناه عظیم و عجیب را مرتکب شده ؟ در حالیکه دهها حدیث از ائمه معصومین علیهم السلام , در ایمان و مقام حضرت ابوطالب علیه السلام گفته شده . مولوی با این گناه نا بخشودنی , یعنی تهمت شرک به حضرت ابوطالب علیه السلام , به پیامبر عظیم الشان اسلام و به امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام , و به تمام امامان معصوم توهین کرده ….. پس مولوی لایق شنیدن هرگونه لعن و توهینه ! مولوی , تو که به ابوطالب گفتی مشرک , پس منهم در مقابل این توهین , بتو میگم : تف تو روح کثیفت ! …… مولوی , در داستان مردم سبزوار, به شیعیان گفته : » قوم دل ریزه » یعنی پست فطرت , فرومایه ورذل !!!! منهم در مقابل این توهین مولوی به شیعیان , بهش میگم : تخم کثیف , تخم نجس , تخم شیطان , رذل و پست فطرت ! …… مولوی به ابن ملجم گفته , تو در کشتن علی بن ابیطالب , بیگناهی , تو مجبور بودی — غم مخور جانا شفیع تو منم = مالک روحم نه مملوک تنم ……. هیچ بغضی نیست در جانم زتو = زانک این را من نمیدانم زتو …… ای مولوی ملعون , اگه ابن ملجم بیگناه بوده پس حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام که او را قصاص کرد و با یک ضربت شمشیر به جهنم فرستاد گناهکار بود ؟ ای مولوی , تو که میگی ابن ملجم , مجبور بوده و بیگناهه , پس چرا در مورد قاتلین عثمان چنین چیزی نمیگی ؟ …… ای مولوی پرستان , مولوی , یعنی خدای شما , در مورد » من کنت مولاه فهذا علی مولاه » , مولا را آزاد کردن بنده معنی کرده !!!!! , در حالیکه در خطبه غدیر, علاوه بر مولا ( رهبر و سرپرست و فرمانده ) , چهار مرتبه کلمه » وصی » یعنی جانشین , گفته شده , دو مرتبه کلمه » خلیفتی » یعنی جانشین من , گفته شده , ای مولوی پرستان , خوابید یا بیدار ؟ پس پیامبر مظلوم اسلام , فصیح تر و روشن تر از این , چگونه بیان می فرمودند ؟ پس چرا » خدای شما » یعنی مولوی , خیانت کرده و جور دیگه ای معنی کرده ؟ ……. ای مولوی پرستان , مولوی در مورد منصور دوانیقی و هارون الرشید ( قاتلین حضرت امام جعفر صادق و حضرت امام موسی کاظم علیهما السلام ) میگوید : دیانت به اینها استحکام یافت !!! آیا دیانت به وسیله ی قاتلین امامان معصوم استحکام یافت ؟! آیا بازهم به دُم مولوی چسبیدید ؟ ……… شاید بگویید ما این اشتباهات مولوی را قبول داریم . ما فقط به عرفان مولوی علاقه داریم ! جواب = مولوی , پا روی خط قرمز گذاشته و از خط قرمز عبور کرده ….. مولوی فقط عایشه را ام المومنین می خواند . در تمام مثنوی حتی یکبار اسم مبارک حضرت خدیجه سلام الله علیها نیامده . آیا حضرت خدیجه » ام المومنین » نیست ؟ مولوی بارها اسم بایزید بسطامی و..و.. را تکرار کرده . ولی حتی یکبارهم اسامی مبارک حضرت امام محمد باقر و حضرت امام جعفر صادق علیه السلام نیامده ! مولوی یک سنی ناصبی تمام عیار است ……. حجت بر همه ی مولوی پرستان و پیروان عرفان های ناشایست تمام شد ….. متخصصین و شارحان مثنوی و مولوی شناسان مثل آقایان دکتردینانی و دکتر حسین الهی قمشه ای , که صدا و سیما و دانشگاهها و همایشها را تسخیر کرده اند الان توی کدوم سوراخ موش قایم شدند ؟ دنبال ی مرد باسواد میگردم که بدون فحش و توهین , و بدون کلی گویی و داستانسرایی , و بدون پریدن به موضوعات دیگه , و بدون پرداختن به موضوعات فرعی , جرات کنه و بتواند فقط و فقط و فقط , این انحرافات و اشتباهات و کفریاتی را که من از مولوی مشخص کردم از دامن مولوی بشوید …. !!!! من پیشاپیش جواب ناقص آنها رو میدونم !!!! همه را ماست مالی و توجیه خواهند کرد که مثلا مولوی تقیه کرده و از این قبیل توجیهات مکارانه !! و یا از تحصیلات و اساتید من سوال خواهند کرد ! و یا برخورد تحقیرآمیز !! تحصیلات من , به شما چه ربطی داره , اگه سواد داری به انتقادات من در مورد مولوی جواب بده !! خود دانید …… این صراط مستقیم اهلبیت , یعنی راه بهشت و رضوان الهی ….. و آن راه شیطان رجیم و مولوی پلید ….. هرکدام را دوست دارید آزادانه انتخاب کنید ….. والسلام علی من اتبع الهدی
۱۳۹۹/۳/۲۹ در ۱۵:۱۷
چرا علامه سید محمد حسین حسینی تهرانی شاگرد آیت الله قاضی و سید هاشم حداد می گوید اگر مولوی شیعه نباشد هیچ شیعه ای در دنیا وجود ندارد؟!
۱۳۹۹/۴/۰۲ در ۰۴:۱۹
آقای محمدحسین طباطبایی تصمیم گرفت که تفسیری با دید فلسفی و بر مبنای قرآن به قرآن بنویسد . محمدحسین طباطبایی و همفکرانش از ترس اینکه مبادا اجل فرا برسد ( یا به هر دلیل دیگر ) و نتوانند تفسیر را به اتمام برسانند تصمیم گرفتند مباحثی را که در نظرشان مهم بود در جلدهای آغازین » تفسیر المنار » حاشیه بزنند ! که اگر مانعی پیش آمد مباحث اصلی که مورد نظرشان بود نوشته شده باشد . البته بعضی از مدافعین المیزان , تاثیر پذیری از تفسیر المنار را تکذیب میکنند که این تکذیب بچه گانه ی آنها باعث خنده میشود ! سوال اینجاست که چرا تفسیر المنار را برای حاشیه زدن استفاده کردند ؟ شیخ محمد عبده و مخصوصا سید رشید رضا , از متعصب ترین سنی های ناصبی و تکفیری و سلفی میباشند . آنها پیرو مکتب ابن تیمیه ی ملعون میباشند ……. چرا محمدحسین طبا طبایی به تفسیر نورالثقلین یا تفسیر اثنی عشر یا تفسیر جامع یا تفسیر قمی , که از خالص ترین تفاسیر شیعه میباشند استفاده نکرده ؟ نویسندگان تفسیر المنار به شدت , شفاعت ,توسل , دعا , نذر , زیارت انبیاء و معصومین را رد و انکار کرده اند . رشید رضا , نویسنده و تنظیم کننده ی المنار میگوید : شدید ترین و بالاترین شرک , توسل میباشد !! ( المنار ج۱ص۸۳ ) …… المنار به ابن تیمیه ی ملعون , که دشمن درجه یک اهلبیت بوده , گفته : » شیخ الاسلام » ( المنار ج۳ ص۳۳ ) …….. نویسندگان ملعون و ناصبی تفسیر المنار , شان نزول آیه مباهله را بطور کامل انکار میکنند ! و شان نزول آیات ولایت و لیله المبیت و آیه تبلیغ و آیه اکمال را اصلا نقل نمی کنند !! تفسیر المنار, روایاتی را که در مورد حضرت مهدی علیه السلام است اصلا نپذیرفته ! و با اینکه سعی کرده اسرائیلیات را در تفسیرش نیاورد و بشدت از اسرائیلیات دوری کرده , ولی با کمال تعجب بسیار زیاد , به تمام اسرائیلیاتی که در مورد امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام گفته شده اعتماد کرده !!!! حالا سوال اینجاست , آقای محمدحسین طباطبایی شما به چه علت تفسیر المیزان را در بغل چنین تفسیر تکفیری و ناصبی ( المنار ) پرورش دادید ؟ ؟ آخه چرا …… ؟ و به چه دلیل ….. ؟ …… آقایان علمایی که بشدت پیرو و مدافع المیزان هستید لطفا جواب دهیدآیت الله سیدان فرمودند : در روش تفسیر المیزان , نقش اهلبیت علیهم السلام انکار می شود ! و آیت الله میلانی فرمودند : روش تفسیر المیزان , همان » حسبنا کتاب الله » است !! محمد حسین طباطبای ی نویسنده المیزان می گوید : هیچ ( اصلا ) گناهی وجود ندارد . و » گناهان » به طور کلی ذاتا حسنات هستند !! و دلیل آورده : الله خالق کل شیء , و افعال ما هم شیء است و سپس گفته : الذی احسن کل شیء خلقه … خداییکه اشیاء را زیبا آفریده … و در پایان نتیجه گرفته , که چون اعمال بشر, شیء است , پس کلیتا زیبا و حسن الذات هستن د !! ( تفسیرالمیزان ج ۵ ص ۱۲ ) … ….. آیا اعمال غاصبین فدک و غاصبین حق امیرالمومنین و آتش زدن در خانه حضرت فاطمه سلام الله علیها و شهادت حضرت محسن علیه السلام و جنای ا ت یزید و ابن زیاد در کربلا حسنات هستن د . ? ….. محمدحسین طباطبایی در همان صفحه دوازده ، جلد ۵ المیزان میگوید : » سیئات » عناوینی هستند که اصلا وجود ندارند که حالا بخواهند مخلوق خدا باشند !!…. من میگویم : اگر سیئات وجود ندارند پس چرا خداوند قادر و متعال در سوره مبارکه فرقان آیه ۷۰ میفرماید : خدا سیئ ات را به حسنات تبدیل میکند ! …… .. محمد حسین طباطبایی می گوید : اعمال عَرَض میباشند و عرض هم وزنی ندارد !( المیزان ج۸ص۱۰ ) . من می گویم : که عمل عرض نیست بلکه جوهری است که به شکل نیرو , از بدن عامل به بیرون ریخته میشود و هرگز از بین نمیرود ( پایستگی انرژی ) محمد حسین طباطبایی می گوید : گناهان وزن ندارند ! و حتی موجب سبک گردیدن میزان میشوند !! ( المیزان ج۸ ص ۱۰ ) من میگویم : مگر قرآن نفرموده : وکسانی که وزن شده هایشان سبک است کسانی هستند که خود را به زیان داده اند ( سوره اعراف آیه ۸-۹ ) ؟ . همچنین قرآن می فرماید : و من یعمل مثقال ذره شرا یره , هرکس به وزن ذره ای عمل بد (گناه ) بکند آنرا میبیند .( سوره زلزال آیه ۸ ) ….. خواننده ی عزیز, این دو آیه بطور کاملا واضح و آشکار دلالت دارند بر اینکه گناه وزن دارد , ولی من نمیدانم طباطبایی به چه علت میگوید : گناه وزن ندارد ! آیا گفته های او را بپذیریم یا فرمایش خداوند متعال را ؟ ……. همچنین پیامبر اکرم میفرمایند : پشت شما با » گناهان سنگین » شده , با سجده های طولانی , خود را سبکبار سازید ( روضه الواعظین ج۲ص۳۴۵ ) . پس چرا محمدحسین طباطبائی نویسنده المیزان میگوید : گناه وزن ندارد ؟ مدافعین المیزان جواب بدهند !! …… او می گوید اینکه دیده میشود انسان نیست بلکه مرکوب انسان است و معتقد است که » روح » موجودی است » مجرّد » ! که از ماده گرفته شده …… ! . ( المیزان ج۱ ص۳۷۰ تا ۳۶۴ ) ……. بله روح , از خون و ماده بعمل میاد ولی هرگز مجرد نیست . قرآن هم میفرماید : انسان را از گِل آفریدیم . .. انسان تشکیل شده از جسم و روح , روح انسان , مادّی است . روح انسان » مجرّد » ن یست . ….. حضرت امام جعفر صادق علیه السلام میفرمایند : » الروح جسم رقیق » روح جسمی است رقیق که از خون , سرچشمه و مایه میگی رد. ( الاح تجاج جلد ۲ صفحه ۳۴۹ ) . ….. من تعجب میکنم مگر محمدحسین طباطبایی این حدیث را که » روح جسم رقیقی است » را ندیده بود ؟طباطبایی , در جلد اول و نهم المیزان می گوید : قرآن نور است و نور احتیاج به نور دیگری ندارد ! و میگوید : وقتی قرآن به تحدّی دعوت می کند به اندازه ی کافی روشنگر است و حتی احتیاج به بیان پیامبراکرم ندارد ! !!!! ولی وقتی به آیات احکام یا معاد می رسد می گوید : باید پیامبر آنها را تبیین کند ! یا می گوید : الله اعلم ! ( عجج جب ) ! . محمد حسین طباطبایی در جلد سوم ص۸۶, بطور کاملا صریح و روشن , و بدون هیچگونه تعارف میگوید : که قرآن هیچ ن یازی به غیر خود ندارد و حتی نیاز ی به بیان معصوم و نیازی به تبیین پیامبراکرم ندارد !! و سپس اضافه میکند : چون قرآن خودش گفته همه میتوانند در آیات آن تامل و تدبر کرده و بیندیشند پس نیاز به غیر قرآن ندارند ….. ! ( خواننده ی بیطرف شما بگویید که منظور محمدحسین طباطبایی , در اینجا چیست ؟) …… محمد حسین طباطبایی در جلد سوم ص۸۶, در مورد حدیث شریف ثقلین , مطلب عجیب و باور نکردنی گفته , می گوید : قرآن و اهل بیت و عترت هر دو حجیّت دارند اما بطور مستقل !!!!! و لازم نیست به یکدیگر وابسته باشند ! در حالیکه پیامبراکرم فرمودند : به هر دو ( قرآن و اهلبیت ) تمسّک بجویید و فرموده این دو هرگز از هم جدا نمیشوند . معصوم علیه السلام فرموده : ما بیانگر قرآنیممحمدحسین طباطبایی در جلد۱۹ص۵۳, در مورد نهی صریح فرمایش پیامبر اکرم , در مورد فکر نکردن در ذات الهی که موجب گمراهی است ( تفکروا فی خلق الله و لا تفکروا فی الله , فتهالکوا ) = در آفرینش مخلوقات و صفات خدا فکر و اندیشه کنید . ولی هرگز در ذات خدا فکر نکنید که هلاک می شوید . فرمایش روشن و آشکار پیامبراکرم را با رای و سلیقه ی شخصی خودش , تغییر داده و عوض و بدل می کند ! و می گوید : این یک » دستور ارشادی » است ! برای افرادی که راه ورود به مسائل عقلی و عمیق را بلد نیستند و استعداد آنرا ندارند !!!! ( عجج جب ) . خواننده عزیز , پیامبر اکرم استثناء ذکر نکرده و نفرموده این حدیث حالت » ارشادی » دارد …. آیا بدعتها , همینطور و به همین روشها بوجود نیامده ؟ ! لطفا افراد منطقی و صاحبان افکار صحیح , پاسخ بدهند . جالب اینجاست که طرفداران پروپا قرص محمدحسین طباطبایی و المیزان که در مقابل این پرسشهای منطقی , پاسخی ندارند در جواب مغلطه کرده و خیلی ساده می گویند : این انتقادات , ضعیف و بی بنیه , و مزخرفات و چرت و پرت میباشد ! این افراد با امام زمان علیه السلام نیز, همینطور , مناظره و مجادله و مشاجره خواهند کرد ! … …. اللهم عجل لولیک الفرج , والعافیه والنصر ……. یا علی
۱۴۰۰/۷/۱۴ در ۱۴:۲۷
پاسخ همه این چرا ها در المیزان است ، البته المیزان را نباید » چرا ! » کرد ، بلکه باید با بصیرت خواند .
۱۳۹۹/۴/۰۶ در ۱۱:۴۴
از میان مقالاتی که تا کنون از قشری ن بر خلاف عرفا و اهالی عشق خوانده ام، این یکی بیش از همه مایه ی شگفتی ام شده!!! البته افراد در عقاید و بیان نظرات خود آزادند،این اختیار، عطیه ای الهی ست اما با توجه به سلسله مراتب حوزوی، عجیب است که یک حجت الاسلام ساده، چنین بی محابا نه تنها به امثال شمس و مولانا و بایزیدحمله می کند، که تیغ ملامت را بر سر علامگان بزرگی چون طباطبایی و حسن زاده آملی و فخر رازی فرود می آورد و آنها را منحرف و بر طریق خطا رفته می خواند و :» هره آن علامه بزرگتر، خطایش هم بیشتر»! درست متل این است که یک سرباز صفر به اسلوب نظای یک تیمسار خرده بگیرد، آن هم در سلسله مراتب نظامی!!! بهرحال، به نظر می رسد مخالفت با عرفان، عرفا و سلوک که طل این سالها هی بیشتر شده، دارد دامنه اش را گسترده تر می سازد و حالا پس از برتاختن به شمس و حلاج و عطار و بایزید، نوک پیکان را به سمت علامگان و اساتید عرفان اسلامی نشانه می رود
۱۳۹۹/۴/۰۷ در ۱۶:۵۶
میدونید جالبیه داستان اینجاست ک عده ای میپذیرند این اراجیف رو…
امان از جهل آنگاه که بر منبر علم نشست۱۳۹۹/۴/۱۴ در ۱۱:۳۳
روزی حسودان و کینه جویان بخاطر اینکه مولانا رو زیر سوال ببرن با طعنه ازش میپرسن شراب حلال است یا حرام!؟(طعنه به اینکه رفیقت شمس شراب خواره)مولانا جواب میده تا چه کسی بخورد.اگر تمام خم جهود ونصاری رو در دریا بریزی اون آب مثل آب وضو پاکه و باش وضو میگیری ولی اگه تنها یه قطره شراب در حوضی بیفته اون آب رو نجس میکنه…
۱۳۹۹/۴/۱۴ در ۱۱:۳۹
روزی حسودان و کینه جویان بخاطر اینکه مولانا رو زیر سوال ببرن با طعنه ازش میپرسن شراب حلال است یا حرام!؟(طعنه به اینکه رفیقت شمس شراب خواره)مولانا جواب میده تا چه کسی بخورد.اگر تمام خم جهود ونصاری رو در دریا بریزی اون آب مثل آب وضو پاکه و باش وضو میگیری ولی اگه تنها یه قطره شراب در حوضی بیفته اون آب رو نجس
میکنه…۱۳۹۹/۴/۱۶ در ۰۰:۵۵
با اینکه شاه نعمت الله ولی , شعرهای زیادی در مدح و منقبت ( ستایش ) حضرت علی و ائمه اطهار علیهم السلام سروده , ولی هیچ سودی برایش ندارد . زیرا نعمت الله ولی , مثل مولوی ملعون و محی الدین عربی و جامی و خواجه عبدالله انصاری و..و.. , به حضرت ابوطالب علیه السلام تهمت شرک زده !!!!!؟ ( کتاب تحقیق در احوال ونقد آثارو افکارشاه نعمت الله ولی , نوشته حمید فرزام , چاپ دوم ) …… من میگویم : لعنت خدا و رسول و فرشتگان وهمه مومنین ، به کسانی که به حضرت ابوطالب علیه السلام تهمت شرک میزنند ….. شهرت نعمت الله ولی , بیشتر بخاطر تصوف و عرفان است . البته او شعرهای زیادی نیز سروده …… نعمت الله ولی , یک وحدت وجودی است ( دیوان شاه نعمت الله ولی غزل شماره ۳۰۹) . نعمت الله ولی میگوید : نظری کن که غیر یک شیء نیست = گرچه اندر ظهور اشیا شد ——- لیس فی الدّار غیره دیّار = دیده ما به همین بینا شد …….. نعمت الله ولی , معتقد به جبر میباشد . میگوید : فاعل مختار درعالم یکی است = در حقیقت فعل را ازخود مدان ……. نعمت الله ولی , خودش را شایسته مقام ولایت می دانست به همین دلیل به خودش لقب » ولی » داده است . در اشعارش میگوید : نعمت الله ماست پیرو ولی . ( رساله تفسیر لااله الاالله , جلد ۴ ص ۸۸ , جزو رسائل شاه نعمت الله ولی ) …. مریدانش پیش او سجده می کردند !!! ( رساله واعظی ص ۳۰۲ ) …… تعدادی از مولوی پرستان وحدت وجودی , و شیعیان سنی دوست , اصرار دارند که بگویند شاه نعمت الله ولی , شیعه است ! در حالیکه نعمت الله ولی , خودش صراحتا اعتراف کرده که سنی است . نعمت الله ولی میگوید : من رافضی نیستم ( کتاب حمید فرزام — سایت پارسینه ,parsine.com) و استادم شیخ عبدالله یافعی سنی است و سلسله مشایخ من به احمد غزالی ( همجنس باز قهار) و حسن بصری میرسد که هر دو سنی بودند . نعمت الله ولی میگوید : چهار یار رسولند دوستان خدا = به دوستی یکی دوست دارشان هر چار ( دیوان شاه نعمت الله ولی , ص۳۲۱ , به اهتمام محمود علمی ) —— ره سنی گزین که مذهب ماست = ورنه گم گشته ای و در خللی ( دیوان شاه نعمت الله ولی ص۵۵۰) …… نعمت الله ولی میگوید : اَقرب طُرُق و اَنور سُبُل , طریق اهل سنت و جماعت است و ……… امیرالمومنین ابابکر است ( نشریه دانشکده ادبیات اصفهان , مقاله اختلاف جامی با شاه ولی , شماره ۲ص۵۹۶) …… نعمت الله ولی میگوید : ابوبکرصورت قلب , عمر صورت عقل , عثمان صورت روح ( رسایل شاه نعمت الله ولی , ص۹۰, به مساعی عبدالحسین ذوالریاستین ) ….. خواننده گرامی ، با وجود اینهمه دلیل بر سنی بودن شاه نعمت الله ولی , من نمیدونم چرا عده ای از شیعیان سنی دوست و مولوی پرستان , اصرار میکنند که نعمت الله ولی شیعه است !! …… متاسفانه آقای مطهری , همانطور که در مورد مثنوی مولوی میگوید اصول دین , در مورد نعمت الله ولی , علاوه بر اینکه شاه نعمت الله ولی را توثیق میکند ( تایید می کند ) میگوید : که شاه نعمت الله ولی , از معاریف و مشاهیر میباشد ( مجموعه آثار مطهری جلد ۱۴ ص۵۷۷ ) ! من از مطهری میپرسم : آقای مرتضی مطهری آیا کسی که به حضرت ابوطالب علیه السلام تهمت شرک زده و به ابابکر, امیرالمومنین گفته , از نظر شما مورد اطمینان بوده و از معاریف و مشاهیر میباشد ؟! …….. خواننده بیطرف خودت قضاوت کن
۱۳۹۹/۴/۲۶ در ۱۳:۵۱
خانم ترانه …. شاه نعمت الله ولی , به حضرت ابوطالب علیه السلام تهمت شرک زده …… و به ابوبکر , امیرالمومنین گفته . حالیته یا نه ؟ ابله کیه ؟
۱۳۹۹/۹/۰۲ در ۰۰:۰۰
آدم باید از ابله فرار کنه. و حیفه که همکلام شه. ضمن اینکه
آنکس که نداند که نداند که نداند
در جهل مرکب ابد الدهر بماند
۱۳۹۹/۴/۱۶ در ۰۰:۵۷
خوانندگان عزیز بخونید و قضاوت کنید و ببینید افرادی که از اهلبیت دور میشوند چگونه در دامان شیاطین می افتند ….. ابوالحسن خرقانی از طبقه فرودست جامعه بود . در نوجوانی به » خربندگی » و هیزم شکنی اشتغال داشت ( سمعانی جلد ۲ ص۳۴۷ ) ….. خواجه عبدالله انصاری می گفت : خرقانی بیسواد بود ( طبقات الصوفیه , عبدالله بن محمد انصاری , ج۱ ص ۵۲۱ و۵۲۰ ) ….. خرقانی میگفت : من استاد ندارم استاد من خداست ! ( تذکره الاولیا ج۱ ص ۷۰۳ – میراث عرفانی ابوالحسن خرقانی , محمدرضا شفیعی کدکنی ) ….. خرقانی ادعا میکند که با خدا بی واسطه صحبت کرده است . درست مثل ادعای محی الدین عربی ملعون ! ( تذکره الاولیا ج۱ ص۶۷۳ و ۶۷۲ – ۶۸۵ و ۶۷۹ ) ….. خواجه عبدالله انصاری به خرقانی لقب » ختم ارشاد » داده بود ( طبقات صوفیه , عبدالله بن محمد انصاری ج۱ص۳۷۴ و ۳۷۳ و ۵۲۱ و ۵۲۰ ) …… خرقانی ادعا میکند یکشب بر سر قبر بایزید بسطامی بیتوته کردم ناگهان و بیکباره قرآن را آموختم !! ( تذکره الاولیا ج۱ص ۶۶۲ و ۶۶۱) …. ابوالحسن خرقانی عربی را مثل ایرانیان تلفظ می کرد مثلا الحمدلله را الهمدلله میگفت ( تاریخ صوف و صوفیگری , عبدالله مبلغی آبادانی ص۱۵۶) …. عطار در تذکره الاولیا می گوید : خرقانی از طرف خدا آوازی شنید : ای ابوالحسن خواهی که آنچه از تو می دانم با خلق بگویم تا سنگسارت کنند ؟ خرقانی در جواب گفت : خدایا خواهی تا آنچه از رحمت و شفقت تو می دانم به مردم بگویم تا هیچکس سجودت نکند ؟ از طرف خدا آواز آمد : نه از تو و نه از من !!! خرقانی میگفت : معرفت در اثر تربیت الهی است و عقل در این مورد هیچ راهنمایی نمی تواند بکند ( تذکره الاولیا ج۱ ص ۶۸۰ ) ( انکار عقل و تایید عشق ) . در حالیکه قرآن همیشه به تفکر و اندیشیدن دعوت می کند …. اندیشه کلان خرقانی , فنا و نیستی بود ( فنا فی ذات الله – وحدت وجود ) ( تذکره الاولیا ج ۱ ص ۶۸۸ و ۶۸۶ – ۷۱۰ و ۶۹۷ ) ….. ابوالحسن خرقانی همیشه دم از فنای محض می زد و نیستی بنده را اسم اعظم حق میدانست ( تذکره الاولیا ج۱ ص ۷۱۰ ) …… خرقانی چند تا تکیه کلام داشت . همیشه میگفت : الصوفی غیر مخلوق = صوفی آفریده نشده , بلکه عین خداست !! —— صوفی از عالم امر است نه عالم خلق ! —– صوفی آن بود که نبود ! . از قول خدا میگفت : صوفی من نیافریدم ! ( تذکره الاولیا ج۱ ص ۷۰۱ – اسرار التوحید , محمد بن منور , ج۱ ص ۲۵۷ و ۲۵۶ – چهل مجلس , علاءالدوله سمنانی ج۱ ص ۲۳۲ – نفحات الانس , عبد الرحمن جامی ج ۱ ص ۳۰۴ ) …… ابوالحسن خرقانی می گفت : من مصطفی و خدای وقت هستم !! ( تذکره الاولیا ج۱ ص ۶۷۲ ) ….. افراد بیطرف ، این جمله اگر کفر نیست پس چیست ؟ …… عطار میگفت : خرقانی با لحنی بی پروا و گستاخانه با خدا صحبت میکرد !! ( تذکره الاولیا ج۱ ص ۶۶۱ ) …… خود خرقانی گستاخانه میگوید : خدا را در صحبتِ خری یافتم !!!! ( سمعانی , ج۲ ص ۳۴۷ ) . خواننده عزیز می بینی ؟ به چه گمراهیهای عجیب افتادند ! ….. خواننده عزیز توجه کن ! ابوالحسن خرقانی در اینجا خدا را تهدید می کند : خدایا بهشت و دوزخ را نابود می کنم و پرده از رحمت تو پاره می کنم !! آیا خرقانی واقعا در این لحظه در حالت طبیعی بوده ؟ ( تذکره الاولیا ج۱ ص ۶۷۲ ) …… و حالا این جمله را بخوانید , ابوالحسن خرقانی ادعا میکند : که با خدا چند مرتبه کشتی گرفته است و در مرتبه آخر , خدا بر خرقانی غالب شده است !!! ( شرح شطحیات , روزبهان بقلی , ج۱ص ۱۸۱ ) …… خرقانی میگفت : » انا اقَّلُ مِن ربّی بسَنَتَینِ » یعنی من از پروردگارم دو سال کوچک ترم !! ( تمهیدات , عبدالله بن محمد عین القضاه ج۱ ص ۱۲۹ ) . پیروان متصوفه با استفاده از دهها شگرد مختلف خواستند این جمله عجیب را توجیه کنند ! مثلا گفتند منظور خرقانی از رَبّی , استادش میباشد ! این عذر بدتر از گناه است چون خود خرقانی می گفت : من استاد ندارم ! عاقلان بگویند این جمله ی توهین آمیز یعنی چه ؟ اصلا برای خدا زمان مطرح نیست . من نمیدانم چه کسانی این مزخرفات را می پذیرند ؟ آیا در قرن بیست و یکم این جملات پذیرفتنی است ؟ واز همه عجیب تر اینکه تعدادی از طلبه ها و روحانیون شیعه , و اساتید دانشگاه , پیرو مولوی و عطار و جامی و بایزید بسطامی و ابوالحسن خرقانی و..و..و.. هستند …… آقای طلبه و استاد دانشگاهی که طرفدار ابوالحسن خرقانی هستی . خرقانی ادعا میکند با خدا کشتی گرفته آیا ادعای درستی است ؟! خواننده گرامی جالب اینکه , همین خرقانی , استاد ابوسعید ابوالخیر و خواجه عبدالله انصاری است !! ….. خرقانی میگوید : خدا تو ابوالحسن من , و من ابوالحسن توام ( تذکره الاولیا ج۱ ص ۶۸۶ ) …… خرقانی به احکام شریعت پایبندی نشان نداده است . او میگفت : خدمت به کرامت انسانها از انجام فریضه بهتر است !! او ابوسعید را از انجام حج منصرف کرد ( تذکره الاولیا ج۱ص ۶۹۱ تا ۶۸۹ و ص ۷۰۲ ) ……. او میگفت : بعضی ها به تفسیر قرآن مشغولند ما به تفسیرخودمان !! ( تذکره الاولیا ج ۱ ص ۷۰۲ و ۷۰۹ ) ……. ابوالقاسم قُشیری که یکی از صوفیان خراسان بود به قصد سفر حج براه افتاد ولی خرقانی او را به بهانه آشتی با ابوسعید از بین راه مکه برگرداند ( حالات و سخنان ابوسعیدابوالخیر , لطف الله بن ابی سعید ابو روح ج۱ص۹۸) ….. خرقانی علاوه بر تصوف , مقداری از عقاید » ملامتیه » نیز داشته , چون آرزو میکرده بجای مردم , مرگ را بچشد تا کسی نمیرد ! و به جای مردم به دوزخ رود تا خلق به سلامت مانند ( تذکره الاولیا ج۱ ص ۶۷۸ ) …. طبق معمول , دانایان تشریح بفرمایند
۱۳۹۹/۴/۱۶ در ۰۱:۰۰
سهروردی یک سنی شافعی بود …… طرفداران فلسفه و تصوف , خیلی خودشان را به این طرف و آن طرف زدند تا ثابت کنند که سهروردی شیعه است ( همون کاری را که در مورد مولوی ملعون و حافظ انجام میدهند ! ) ….. البته اگر به فرض محال , سهروردی شیعه هم باشد در کل مسئله , تفاوتی پیش نمیاد . چون او هم مثل ملاصدرا و مطهری , خالق و مخلوق را هم سنخ میداند ! که این عقیده مخالف » لیس کمثله شیء » میباشد ….. پیروان شهاب الدین سهروردی میگویند : سهروردی , از روسای حکمت بود ولی چون مانند حلاج اسرار را فاش کرد کشته شد ….. طرفداران فلسفه و تصوف , با تبلیغات و سروصدای زیاد , میگویند : سهروردی پرچمدار حکمت اشراق است و راه جدیدی را در فلسفه آغاز کرد ! ….. در حالیکه خود سهروردی در فصلهای اول کتابش بنام حکمت اشراق , فلسفه مشاء را ( فلسفه فارابی , ابن سینا ) تایید کرده و گفته : من آنرا تکمیل کردم ( با استفاده از کشف و شهود ) …… خواننده عزیز , چه فلسفه مشاء چه اشراق و چه حکمت متعالیه , همگی از خطوط شیطان میباشند . فلسفه اشراق , تنها فرقش اینه که بوسیله سهروردی با آرای افلاطون و نوافلاطونیان و رواقیان ( مردمان بی قید یونان باستان , که فاعل و مفعول را جدا از هم نمیدانستند ! ) وفلسفه وعرفان حکمت فرزانگان خسروانی وعرفان آریایی } عقاید زرتشت , سلوک گاتاها وهرمس ( ادریس نبی یا » انوخ » که از پیامبران قدیمی قبل از طوفان نوح میباشد و جاماسب و فرشوشتر وعقاید هندی و عقاید کاهنان مصری ( کتاب الفلاحه النبطیه , نوشته ابن وحشیه ) …. } , مخلوط شده ( کتاب ارسطوی بغداد … نوشته محمد رضا فشاهی ص۳۳ —- اصول حکمت اسلامی , محمد تقی مدرسی ص۵۵) ……. خود سهروردی در کتاب » مطارحات » اعتراف کرده که حکمت اشراق از عقاید موبدان ایران باستان متاثر شده ! . سهروردی میگوید : فرشته بالا دست و بالا مقام ( بهمن ) , فرشته پایین تر را به وجود می آورد !! ……… سهروردی این عقاید پراکنده و کهنه و تحریف شده و غلط وعرفانهای بیگانه ی مخلوط را با استفاده ابزاری از لغات و آیات و با زورچپونی ، با عقاید و دعاهای اسلامی هماهنگ نشان داده و تلفیق کرده , و امروزه اسمش را عرفان اسلامی گذاشته اند …… !!! و چقدر بهش افتخار می کنند . ( مبارکه ! ارزونی صوفیها و متصوفه ) …. پیروان سهروردی , طبق معمول متصوفه , در باره او هم غلو میکنند و میگویند : سهروردی عبادات و ریاضات زیادی را در راه سلوک انجام داد و ادعا میکنند که سهروردی روزه میگرفت و در هفته فقط یکبار افطار میکرد ! اولا این یک دروغ محضه , ثانیا اگر بفرض محال هم انجام میداد کاری است غلط , زیرا در اسلام چنین دستوری داده نشده و با عرف ائمه اطهار علیهم السلام هماهنگی ندارد …. بعضی از پیروان احمق سهروردی به او لقب » خالق البرایا » ( آفریدگار مردمان ) , و برخی دیگر به او لقب » نبی » داده اند !! . سهروردی ادعا میکند که کتاب حکمت اشراق را » روح القدس » به او القا کرده !! ( یا خیال پردازی است یا دروغ محض , زیرا در این کتاب عوالم را بر اساس نور و ظلمت تبیین کرده ) ….. شهاب الدین سهروردی , برای ملاقات » شیخ علی کُردی » , به خانه شیخ علی میرود . شیخ علی کُردی در حالیکه کاملا » لخت مادرزاد » بود دم در , به استقبال سهروردی می آید ! و عورت خودش را کشف و نمایان میکند !! سهروردی می گوید : ایرادی ندارد , این کار ما را از ملاقات تو باز نمیدارد ! ما مهمان شما هستیم و بلافاصله خودش نیز کاملا لخت میشود و عورتش را نمایان میکند !!!! ( کتاب نفحات الانس , عبدالرحمن جامی , صفحه ۵۸۱ ) !!!! . خواننده عزیزببینید به چه کسی لقب شیخ اشراق داده اند ! و در صدا و سیما و در کلاسهای دانشگاه و حوزه های علمیه ، و همایشهای بین المللی , میلیاردها تومان خرج کرده و تعریف و توصیفش می کنند ! …….. سهروردی مثل همه متصوفه تاکید فراوانی به قطب و پیر دارد و میگوید : مرید باید » ذکر » روزانه را برطبق دستورشیخ و قطب انجام دهد ( رسائل فارسی سهروردی ص۳۹۹) . در حالیکه ائمه اطهارعلیهم السلام ، بشدت تشکیل حلقه های ذکر توسط متصوفه را نکوهش کرده اند …… پایه های عقیدتی سهروردی , دقیقا با عقاید ضالّه بایزید بسطامی و ابوالحسن خرقانی و منصور حلاج و ابوسعید ابوالخیرهماهنگ میباشد ….. سهروردی خدا را نور قوی و مخلوقات را نور ضعیف میداند ( دقیقا مثل ملاصدرا و مطهری ) , که از خدا سرچشمه گرفته اند ! . ( عقیده سنخیّت و شباهت خدا و مخلوقات !!!! ) …. او میگوید : هستی و وجود از خدا ساطع میشود !! …… مگه خدا کارخانه تولید برق یا باطری یا لامپ هست ؟ … عقاید و جملات غلط و کفر, که به خورد مردم عوام بیچاره داده میشه ! مگر خدا نور است ؟ خدا نور را آفریده , نور ماده است ( ذرات فوتون ) , و خدا مافوق ماده است . اگر بگویند خدا خودش در قرآن فرموده : الله نورالسموات و الارض , یعنی خدا نور آسمانها و زمینه ! من میگویم منظور اینه که نور آسمانها و زمین هم از سوی خداست و بوسیله خدا آفریده شده ….. اگر هم خدا و هم مخلوق ، نور باشند که بهم شبیه میشوند !! حتی اگر بقول متصوفه , بصورت نور ضعیف و قوی باشند ….. نور حرکت میکنه ولی خدا همیشه ثابت است . مقدارنورتغییر میکنه ولی هرگز هیچ تغییری در ذات مقدس خدا انجام نمی گیرد …. سهروردی میگوید : جسم یک موجود بسیط است !!!! این یک غلط بسیار فاحش و روشنه , زیرا جسم ماده مرکبه . میگوید : ذات و حقیقت اصلی انسان , یعنی روح , بسیط و نور و مجرده ! این هم غلطه , زیرا اولا نور، هم ماده است هم مرکبِه ( ذرات فوتون ) , همچنین روح ، مجرّد و بسیط نیست ، بلکه روح هم ماده است !. حضرت امام جعفر صادق علیه السلام میفرمایند : الروح جسم رقیق . روح جسمی رقیق است ( الاحتجاج جلد ۲ ص ۳۴۹ ) ……. سهروردی می گوید : سیمرغ همان جبرئیل است ! و سپس در کتاب عقل سرخ میگوید : سیمرغ نماد ذات الهی است !!! …. میگوید : دین تازیانه الهی , برای راندن مردم بسوی بهشت است ! این سخن سهروردی نشاندهنده حاکمیت یاس و ناامیدی و جبراجتماع حاکم بر مردم میباشد ( کتاب جستجو در تصوف , فصل اول , دکتر عبدالحسین زرینکوب ) . در حالیکه قوانین دین منطبق با فطرت انسان , و برای راحتی و آسایش و تکامل انسانها میباشد ……. چرا باید در کشورشیعه ، به وجود چنین فردی افتخاربشه ؟ و تصمیم بگیرند چند صد میلیارد تومان , برای ساخت ساختمان یادبود این فرد , در زادگاه او یعنی سهرورد واقع در استان زنجان هزینه کنند ؟ شاید هم تا حالا هزینه کرده باشند ؟!!!! ….. آیا نمی توان با این پولها برای مردم بدبخت ، سرپناه ساخت ؟ خدایا از شر شیطان رانده شده و از شر هر صاحب شری بتو پناه می آوریم ….. خدایا از تو حُسن عاقبت و عافیت مسئلت میکنیم …… اللهم عجل لولیک الفرج …. یا علی
۱۳۹۹/۴/۲۵ در ۱۳:۱۴
آقای محسن خجالت بکش شرم بر تو باد که اینقدر حرف اشتباه میزنی آیت الله مطهری رو هم به مسخره میگیری شما لیاقت عرفایی مثل شمس تبریزی و مولانا رو نداری چطوری قضاوت میکنی شما داری آدمایی که ۷۰۰ سال پیش زندگی میکردن رو قضاوت میکنی یه همچین توهین هایی میکنی یه همچنین افکار زشتی رو رواج میدی اسلام همچنین دینی نیست اسلام دینی نیست که اینقدر بعضی از پیروانش افکار بدی داشتها باشن اسلام دین پاکی هاست دین صداقت قلبهاست مگه توی قرآن داستان حضرت موسی و چوپان رو نشنیدین و شما مولوی رو ملعون خطاب میکنین براتون متأسفم ما در شهر کرمان شهیدی از دوران جنگ داریم به اسم شهید یوسف الهی یک شهید عارف و بسیار پرهیزگار این شهید هم اهل عرفان بودن همون چیزی که شما الان آون رو جنگ با اسلام میدونین همین آیت الله میلانی گفته عرفان جنگ با اسلام هست این یعنی کاملا غلط یعنی جهالت
۱۴۰۰/۱۰/۰۹ در ۱۴:۱۶
بی ادب شما آدمی شیطانی هستید چونکه دوستداشتن خدا به نمازو…. نیست به دل و روح و روان آدم که خدا رو است داره هست و اگر بدونی عشق بالاتر از هر چیزی آنهم عشق به خدا . و دوست داشتن خدا منطق نمی خواهد
۱۳۹۹/۴/۲۲ در ۱۶:۵۵
نظرات این اقا حتی ارزش خواندن هم نداشت
وقت تونو تلف نکنید
ایشان فعلا مراحل ثقه الاسلامی را طی نکرده هر وقت ایت الله شدن شاید حرفاشون مسموع واقع شود
ضمنا حافظ گفته
نخست موعظه میر می فروش این بود
که وعظ بی عملان واجب است نشنیدن!۱۳۹۹/۴/۲۵ در ۰۰:۳۷
جناب مولانا باب دوستی با پرروردگار را به ما آموختند
و سبب آشتی ما با پروردگار بزرگ شده اند🌹۱۳۹۹/۴/۲۵ در ۱۳:۲۱
آقای رضا اسمت رو اشتباه دیدم ولی در هر حال هر کی که هستی دیگه شاه نعمت الله ولی آقای ما کرمانی هاست حق توهین به شاه نعمت الله رو نداری که اوج خریتت رو میرسونه
۱۳۹۹/۴/۲۸ در ۱۳:۵۸
خانوم آیلار ، من به شاه نعمت الله ولی توهین نکردم بلکه شاه نعمت الله ولی به حضرت ابوطالب علیه السلام توهین کرده ….. شاه نعمت الله ولی به حضرت ابوطالب علیه السلام تهمت شرک زده و به این ترتیب به پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم و به تمامی اهلبیت علیهم السلام توهین کرده ……. پس من بطور کلی میگویم : لعنت خدا و رسول و ائمه و فرشتگان و مسلمانان ، به هر کسی باد که به حضرت ابوطالب علیه السلام تهمت شرک زده …….. با وجود اینکه شاه نعمت الله ولی به حضرت ابوطالب علیه السلام تهمت شرک زده آیا باز هم حاضری بگی آقای توست ؟
۱۳۹۹/۴/۲۶ در ۱۳:۳۹
سلام به مومنین …… این منتقدین بقدری بیسواد و توخالی و ترسو هستند که هیچکدام جرات نمیکنند که به مطالب گفته شده در کامنت پاسخ بدهند فقط ی مشت شعر میگن ……. من مولوی ملعون ، عطار ، مطهری ، ملاصدرا ، محمد حسین طباطبایی نویسنده المیزان ، و تعدادی از متصوفه ی بدتر از کافر را ، با دلیل و منطق به چالش کشیدم دنبال ی مرد می گردم که به این پرسشهای منطقی ، پاسخ علمی بده . نه اینکه ی فحش بده و فرار کنه و پشت پرده قایم بشه ……. مثلا در مورد محمد حسین طباطبایی نویسنده تفسیر المیزان ، علاوه بر انتقادهای قبلی ، یک سوال جدید مطرح میکنم : محمد حسین طباطبایی در جلد اول المیزان صفحه ۱۰۱ گفته : نکاح و زنا از لحاظ ذات و حقیقت فرقی با هم ندارند !!! جواب اینکه = اتفاقا از نظر ذات و حقیقت صد در صد با هم فرق دارند . اولی عملی پاک و خداپسندانه ، که باعث آرامش جسمی و اعتلای روحی میشه ….. ولی عمل زنا ، زشت و پلید و منفور میباشد که نافرمانی از خداست و باعث کوتاهی عمر شده و زنا زاده ی مجرمی مثل یزید و منصور دوانیقی یا مامون و ..و..و.. متولد میشه که با کمک شیطان ، هزاران جنایت انجام میده …… من در کامنت ها پوزه ی مولوی و… را به خاک مالیده ام ….. پس اگه مولوی پرستان و مریدان متصوفه منافق ، راست میگویند فقط به جملات کامنتها پاسخ بدهند ….. اللهم عجل لولیک الفرج …. یاعلی
۱۳۹۹/۴/۳۰ در ۱۲:۱۹
سلام بر دانایان لطف کنید اولا بفرمایید فرق الله و هو چیست ثانیا ب تمام کسایی ک ب اهل تصوف توهین میکنن بفرمایید چرا در قان حضرت سلیمان ک پیامبر بودن چرا نتونست تخت بلقیس رو خودش بیاره اول عفریت جن میگه نا از روی تخت بلند بشی من میارم اما بعد شخصی دیگری از همراهان سلیمان میگه تا چشم ب هم بزنی من تخت بلقیس رو آوردم ک میاره جناب عالم دین بفرمایید این شخص کیه ک حصرت حافظ اسمش رو میگه آصف بن برخیا دوما چرا آصف قدرتمند تر از سلیمان هست سوما حضرت موسی ک ب قول شما پیامبر اولالعظم هست چرا ب دنبال حضرت خضر میره مگه پیامبری ک ب قول شما کلیم الله هست بدون جبریل با الله حرف میزنه دیگه چی میخواد یاد بگیره ک میره شاگردی خضر رو ب کنه تمام علمای تمام ادیان نمیتونن پاسخ این دو مطلب رد بدن مگر علمایی ک با ولی عصر یا قطب عالم امکان ارتباط داشته باشند و مطلب بعد چرا الله در قرآن هیچ جا نگفته من روزی میدم یا من زمین و آسمان را آفریدم و اینکه حضرت عیسی چرا بعد از پیامبری بعد دوباره میره ب یحیی ایمان میاره و یحیی ایشان رو غسل تعمید میده حضرات دانا ک اهل تصوف توهین میکنید بیایید ب من نادان جواب بدید دانشمندان شنا ۷۰۰ سال از اهل تصوف عقب تر هستند آگه نه کدام دانشمندی حالت سوم و چهارم و…نور رو تا الان توضیح داده ب جز عطار و شاه نعمت الله ولی و مولانا و خیام و.. دور پایان اشهد آن لا اله الا الله یعنی چه آیا اشهد از مشاهده و شاهد و گواه بودن نیست
۱۳۹۹/۵/۰۲ در ۱۰:۲۲
منحرف شما و امثال شما هستن که هر اتفاقی تو دنیا میافته به چشم جنسی می بینید خاک بر سر کثیفتون بکنن
۱۳۹۹/۵/۰۲ در ۱۶:۵۷
سلام : مطالب این جناب مثلا حجت اسلام ! را خواندم و خندیدم . تقریباً رسم دنیا همین است که هر آدم گمنام و بی سوادی که می خواهد مشهور شود به یکی از بزرگان توهین می کند تا مورد توجه قرار بگیرد ، مثل همین آدمک ،
شنیده بودم که این عمامه را اگر روی سر نالایقان بگذارند ، مغز پوک آنها می ترکد و هجویات می بافد ، حالا دیدم درسته . این همه عقده را از همان حجرههای طلبگی پیدا کرده است.
جواب شمس و مولانا ، ابیات زیر است :
آنکس که مرا گفت نکو خود نیکوست
آنکس که بدم گفت ، بدی سیرت اوست
حال متکلم از کلامش پیداست
از کوزه همان برون تراود که در اوست .
سلام بر ارواح پاک خاندان نبوت و اولیای الهی و مولانا و شمس تبریزی۱۳۹۹/۵/۰۳ در ۰۸:۵۲
پشیمنه پوش تندخو از عشق نشنیده است بو/ از مستی اش رمزی بگو تا ترک هوشیاری کند. برادر بزرگوار مولانا خلیفه الهی است که از سه پله عبادت خداوند برمبنای ترس، پاداش و عشق( طبقه بندی حضرت علی) خوانندگان آثارش را به پله سوم می رساند برایتان دعا می کنم هدایت شوید به عشق و گرفتار در پرستش عاشقانه … امید که مشمول والضالین نباشید
۱۳۹۹/۵/۰۴ در ۰۰:۴۵
باسلام،خدمت عالم جلیل القدر،حجت الاسلام میلانی،من اصولأ با توهین وتخریب مخالفم، باید دلیل و مباحثه محکم باشد،با احترام کامل به جنابعالی، شرح میدهم رباعیاتی از خیام وباباطاهرکه کاملا ودقیقا تفسیر این آیه ی شریفه ی قرآنند،سوره ی زمر: قل یعبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لاتقنطوا من رحمة الله،ان الله یغفرالذنوب جمیعأ،انه هوالغفورالرحیم…(بگوای پیامبر),به آن بندگانم که بر بدن خود زیاده روی واسراف کرده آید(یعنی خودارضایی کرده آید)،از رحمت خداوند مأیوس وبدگمان نشوید،چرا که خداوند تمام گناهان را می آمرزد،به درستی که او بخشنده و مهربان است…(همه می دانیم که این آیه مبتلا به وشرح احوال زمان ما،یعنی آخرالزمان است،که خودارضایی بیداد می کند،البته این ساده انگاری است که خیال کنیم بخششی که خداوند دراین آیه فرموده،شامل حال همه میشود،توبه مراحل وسلوکی دارد،که توفیق آن نصیب همه نمیشود،باید جان به لب برسد،ودیده خون بگرید،وبقول حافظ:از دل تنگ گنهکار،برآرم آهی/کآتش آمد گنه آدم وحوافکنم…..یابقول خیام:امر ره عشق پاک می باید شد/درچنگ اجل هلاک می باید شد…..حال ببینید رباعیات خیام و باباطاهر را که در تفسیر این آیه حیرت انگیز است: خیام میگوید: یارب من اگرگناه بی حد کردم/بر جان وجوانی وتن خود کردم/چون بر کرمت وثوق کلی دارم/برگشتم وتوبه کردم،اربد کردم….در راه کرم کوه به کاهی بخشند/صدگونه گناه را به آهی بخشند/آنجا که عنایت الهی باشد/بس مجرم سرکش به نگاهی بخشند….دارم گنهی که پشت ایمان شکند/بازار تمام بت پرستان شکند/بارگنهم اگربه میزان سنجند/ ترسم که به روز حشر،میزان شکند…. آبادی میخانه زمی خوردن ماست/خون دوهزار توبه برگردم ماست/گرمن نکنم گناه رحمت چه کند/آرایش رحمت از گنه کردن ماست….( حضرت علی در تفسیر این آیه میفرماید:نیست در قرآن آیه ای که در آن رحمت ومغفرت،اکثر واوسع باشد،از آیه ی قل یعبادی الذین…) باباطاهر هم براین آیه گفته: مواز قالوا بلی تشویش دارم/گنه از برگ وباران بیش دارم/اگرلاتقنطوا دستم نگیره/مو از یاویلنا اندیش دارم…..بس معلوم میشود ما زود به قاضی وداوری رفته ایم،ما نه خیام،نه باباطاهر،نه حافظ ونه مولانا ونه شمس تبریزی ونه فخرالدین عراقی ونه سهروردی وعطارو…را نه می شناسیم، ونه می دانیم راجع به چه گفته اند،ونه می دانیم راجع به کدام زمان گفته اند،هرکس از روی معده وبدون علم و آگاهی اظهار نظر می کند،بقول خیام: قومی متفکرند درمذهب ودین/ قومی به گمان گرفته آمد راه یقین/ ناگاه منادییی درآید زکمین/کای بیخبران،راه نه آنست ونه این…..خداوند راجع به زمانه ی ما در قرآن فرموده: ظهرالفساد فی آلبر والبحر،بما کسبت آیدی الناس….ظاهرشد فساد درخشکی ودریا، بخاطر آنچه ساختند دستهای مردمان(منظور همان فیلمها و عکسهای مبتذل،تلویزیون،ماهواره،گوشی،….وغیره است،واین آیه اشاره دارد به فتنه ی دجال در آخرالزمان)….پس غزلیات حافظ و خیام وباباطاهر و مولانا وفخرالدین عراقی و….درباره زمان خودشان نیست،وبرای فراتر از زمان خودشان گفته شد،همانجورکه آیات قرآن،شرح آنچه تا روز قیامت اتفاق می افتد،است،….البته این قطره ای است از دریا، تا باشد عده ای از خواب غفلت بیدار شوند،بقول باباطاهر: ته که ناخوانده ای علم سماوات/توکه نابرده ای ره درخرابات/توکه سود وزیان خود ندانی/به یاران کی رسی،هیهات هیهات…اگرمجال وفرصت بود تمام دعای کمیل و بسیاری از آیات قرآن را با رباعیات و غزلیات خیام و باباطاهر وحافظ و مولانای عشق، تفسیر وتطبیق میکردم،ان شآءاله در فرصتهای بعد…..
۱۳۹۹/۵/۰۶ در ۱۸:۱۱
سلام ….. عید سعید غدیر مبارک . عیدالله الاکبر و تاجگذاری آیت الله العظمی امیرالمومنین علی بن ابیطالب ، جان پیامبر و برادر پیامبر و پدر امت ، وصی و خلیفه و جانشین بلافصل پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم ، بر همه شیعیان ومومنین و معتقدین به ولایت چهارده معصوم علیهم السلام مبارک باد ….. حدیث مبارک غدیر، علاوه بر اینکه توسط همه محدثین شیعه مورد تایید کامل قرار گرفته همچنین توسط حدود یکصدوده نفر از صحابی از طریق علمای اهل تسنن روایت شده !!!! ( مسند احمدبن حنبل – حاکم نیشابوری ) ………….. سوال : اگر علمای سنی عمری ، خطبه غدیر را تایید و قبول کرده اند پس چرا دست از پیروی و دوستی ابوبکروعمرو عایشه بر نداشته اند ؟ …….. جواب = تعدادی از سنی های منصف ، در هر عصری ، پس از شنیدن دلایل منطقی و آگاهی از واقعیت امور ، شیعه شده اند . ولی بقیه سنی ها یا بدلیل نا آگاهی یا بخاطرلجبازی یا تعصب یا دشمنی ذاتی با اهلبیت ، و یا مال و مقام دنیا ، و یا عادت و یا ترس از خویشاوندان و..و..و.. از مذهب قبلی خودشان دست نکشیده اند ………….. سوال : مگر در خطبه ی مبارکه غدیر ، پیامبر عظیم الشان اسلام ، نفرمودند : » من کنت مولاه فهذا علی مولاه » ، هرکس که من مولی و سرپرست او هستم پس علی نیز مولا و سرپرست اوست … سنی ها ، در برابر این فرمایش پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم چه پاسخی دارند ؟ ……… جواب = بعضی از سنی ها بنا به سفارش ابوحنیفه ، با وجود اینکه واقعه غدیر را صحیح می دانند ولی به صحت آن اقرار نمی کنند ( امالی شیخ مفید ) …… بعضی از سنی ها میگویند : با اینکه ما سنی ها هم حدیث غدیر را کاملا قبول داریم . اما از نظر ما سنی ها , کلمه » مولی » به معنی دوست و دوست داشتن میباشد . و به ما شیعیان ایراد میگیرند و میگویند : پیامبر ، همیشه کاملا فصیح و روشن صحبت میکرد , اگر منظور از مولی ، به معنی برتر و رهبر و سرپرست بود پیامبر کاملا واضح و آشکاراعلام می کرد ! پس چرا مبهم گفته …؟؟؟!!! ….. جواب : آقایان ، کجاش مبهمه ؟ شما درخطبه غدیر، دقت نکردید موقعی که پیامبراکرم فرمودند : من کنت مولاه فهذا علی مولاه ، دقیقا لحظاتی بعد ، و بعد از چند جمله فرمودند : و هو علی بن ابی طالب ، اخی ووصیی ! » برادر و جانشین » … و باز ، لحظاتی بعد فرمودند : ثم من بعدی علی ، وَلیّکُم و امامکم بامرالله . بعد از من علی ولی ( سرپرست ) شما و امام شماست به دستور خدا ….. چند لحظه بعد مگر نفرمودند : خداوند توبه ی انکارکننده ولایت او را هرگز نخواهد پذیرفت ؟ مگر باز هم ، در ادامه خطبه غدیر نفرمودند : هان بدانید جبرئیل از سوی خداوند به من خبر داد » هرکس که با علی بستیزد و بر ولایت او گردن نگذارد نفرین و خشم من بر او باد . مگر نفرمودند : فقط حضرت علی علیه السلام » امیرالمومنین » است و غیر از او کسی نباید امیرالمومنین خوانده شود . و باز بلافاصله فرمودند : هذا علی اَخی و وصیی وواعی عِلمی و » خلیفتی » فی امتی ، ای مردم ، این علی است ، برادر من ووصی من و جامع علم من و » جانشین من » در امتم ، بر آنان که به من ایمان آورده اند ….. بازهم فرمودند : معاشر الناس : اَلا و انّی رسول و علی الامام والوصی من بعدی » همانا من رسولم و علی علیه السلام ، امام و جانشین ووصی بعد از من میباشد ……… ای سنی های عمری , و ای انکار کنندگانی که قبول نمی کنید حضرت علی علیه السلام جانشین بلافصل پیامبراکرم میباشد ، از این واضحتر دیگه چی می خواهید ؟ پیامبر بزرگوار اسلام ، در این خطبه مبارک غدیر، چندین بار فرمودند : علی ، برادر ، جانشین ، ووصی و خلیفه من میباشد . پس چگونه باید میگفت ؟؟؟ … از چه کلماتی باید استفاده میکرد تا شما قبول کنید ؟ ……. هیچکس خودشو فریب نده , واضح تر و آشکارتر وفصیح تر از این نمیشود …. شما که فرمایش مستقیم و روشن پیغمبر را قبول نمی کنید بهانه نیاورید …………… چرا وقتی ابوبکر از کلمه مولی استفاده میکند و آنرا جانشین و سرپرست معنی می کند همگی می پذیرید که به معنی رهبر و سرپرست میباشد ؟! ( کنزالعمال جلد ۵ صفحه ۶۰۸ – ۶۰۷ , تاریخ مدینه , ابن عساکر جزء ثلاثون , ص ۳۰۲ , ابوبکرگفته , مردم مرا به سرپرستی » ولی » برگزیدند اما من از آن خوشنود نیستم ) … چرا وقتی ابوبکر , در نامه ای که دیکته کرد و عثمان نوشت و آنرا برای فرماندهان ارتش فرستاد و عمربن الخطاب را جانشین خودش کرد و برای جانشینی , از کلمه » ولی » استفاده کرد همگی پذیرفتید ؟؟! ( الثقات , ابوحاتم التمیمی البستی جلد ۲ صفحه ۱۹۳-۱۹۲ ) …. چرا وقتی عمر بن الخطاب کلمه » ولی » را , خلیفه و جانشین معنی کرده ازش می پذیرید ؟؟ ( صحیح مسلم , جلد۳ صفحه ۱۳۷۸ حدیث ۱۷۵۷ کتاب الجهاد و السیر باب حکم الفی چاپ بیروت ) …. چرا وقتی بخاری , در تفسیرش ( جلد ۳ صفحه ۳۰۴ , چاپ قاهره ) , در تفسیر سوره حدید ، کلمه » مولاکم » را دوست معنی نکرده بلکه » اولی تر و برتر » معنی کرده ؟؟ ازش می پذیرید ؟؟ ….. چرا ابن حجر عسقلانی در کتاب فتح الباری , شرح صحیح بخاری جلد ۸ صفحه ۶۲۸ ، در شرح » ماواکم النارهی مولاکم » می گوید : مولی ، به معنی اولی و برتر است , همه شما سنی ها می پذیرید ؟؟ ……. پس چرا در مورد فرمایش پیامبر, همگی دست بهم دادید و کلمه » ولی » را دوست معنی می کنید ؟؟ آیا خدا را در نظر نمیگیرید ؟ از تنگی و تاریکی قبر نمی ترسید ؟ چرا انکار می کنید ؟ پس » حسان » شاعر، شعر روز غدیر را برای چه کسی سروده ؟ … حتی عمروعاص , روباه حیله گر عرب , در نامه ای که بصورت شعر نوشته و ازشاهکارهای عرب به شمار می آید خطاب به معاویه , اعتراف کرده که حضرت علی ، برادر , ولی ، وصی ، و وارث و جانشین بلافصل پیغمبره ! ( قصیده جُلجُلیّه ی عمروعاص در ۶۶ بیت ) …… ای سنی ها , عمروعاص که از خودتونه ! ….. پیامبر اکرم در روز مبارک غدیر ، عمامه خودش را بر سر مبارک حضرت علی علیه السلام گذاشت ( کنزالعمال جلد ۱۳ صفحه ۱۳۴ — المسند الجامع جلد ۶ صفحه ۳۶۷ ) … چه کسی بجز حضرت علی علیه السلام در خانه خدا بدنیا آمده ؟ مگر پیامبراکرم نفرموده : علی خیرالبشر، من ابی فقدکفر؟ حدیث طیر ، آیه مباهله ، سوره هل اتی ، آیه ولایت ، فضیلت ضربه روز خندق ، ندای جبرئیل در جنگ احد ( لافتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار ) ، لیله المبیت ، حدیث یوم الدار، حدیث منزلت ، آیه تبلیغ ، فضیلت خواندن سوره برائت ، در شهر مکه برای مشرکین ، ( پیامبر فرمودند : کسی این کار را نمی کند مگر کسی که از من است ومن از اویم ) . حدیث وصایت ، حدیث شجره ، حدیث معراج ، حدیث لوح …… پیامبراکرم خطاب به حضرت فاطمه سلام الله علیها فرمودند : وصی من بهترین اوصیاء و محبوبترین ایشان به سوی خداست و آن شوهر توست ( مجمع الزوائد هیثمی جلد ۹ صفحه ۱۰۳و۱۱۴و۱۶۵ — المعجم الاوسط طبرانی جلد ۶ صفحه ۳۲۷ ) … پس عمر برای چی در روز غدیر , بخ بخ لک یا ابن ابیطالب گفت ؟ مگر شما سنی ها بعنوان خلیفه چهارم و بعنوان یک نفر از صحابه ، حضرت علی را قبول ندارید ؟ حضرت علی در زمان خلافت ظاهری ، سی نفر از صحابه را برای حدیث غدیر و جانشینی بلافصل خود شاهد گرفت ( المعجم الکبیر جلد۵ صفحه ۱۷۱ — مجمع الزوائد جلد ۹ صفحه ۱۳۲ — المستدرک علی الصحیحین , حاکم نیشابوری جلد ۳ صفحه ۱۵۱ ) …. اللهم عجل لولیک الفرج …. السلام علی من التبع الهدی … یاعلی …
۱۳۹۹/۵/۱۴ در ۱۶:۵۶
حدیث پیامبر اسلام: مَنْ سَرَّهُ اَنْ یجْلِسَ مَعَ اللّه فَلْجْلِسْ مَعَ اَهْلِ التَّصَوُّف
هر کس میخواهد با خداوند همنشین شود با اهل تصوف همنشین شود .خود ائمه هم مثل حضرت محمد با خدا نتونستن صحبت کنن، این چه عرفانی بود که محمد رو به صبحت با خدا رسوند محمد چهل روز بدور از همسرش به حرا رفت و چهل روز از مادیان جهان دور بود و چهل روز در عبادت بود کدام امام تونست اینکارو انجام بده ؟ همیشه پیامبران دستی در عرفان و معنویت داشتن ولی امامان خلوص و رستگاری رو در انجام فضیلت های معنوی این جهان میدیدن یعنی گناه نکردن، چشم بد به ناموس دبگران ندوختن، محبت و عشق ورزی به همونوع و اخلاقیات دیگر
لاتَطْعَنوا اَهْلَ التّصوفِ وَ الْخِرَقِ فَاِنَّ اخلاقَهُم اخلاقُ الانْبیاء و لباسَهُم لباسُ الانْبیاء
به اهل تصوف طعنه نزنید که اخلاق آنها اخلاق انبیاست و لباس آنها لباس انبیاست.ائمه بر پیامبران برتری ندارن پیامبران مردان خدایی بودن که با خدا صحبت میکردن و در محضر او همیشه حضور داشتند از طریق روح یا همان ذات خداوندی
اما چون ائمه این قابلیت رو نداشتن که با خدا صحبت کنن سعی بر نفرین این مکتب و ریشه کردن چون اونها هم غرق در این جهان مادی و اخلاقیات شده بودند درسته که ادمای پاکی بودن و مظلوم اما مانند محمد انسان کاملی نبودن همونطور که در قران از محمد انسان کامل یاد شده و از ائمه هرگز
۱۳۹۹/۵/۱۹ در ۱۴:۳۲
بنام ایزد دانا.این دعوا هارا تمام کنید .هرکسی یک دینی داره و باهمان دین در قیامت محاسبه اعمال میشه.من خودم شیعه ام و به دینم پایبندم. حالا اگه اونم صوفیه همین که به دینش پایبنده بادینش محاسبه میشه .اگه شیعه بوده مولاناوبعد سنی شده منحرفه چون به دین بهترین ها روی بر گردونده.اما اونکه صوفی بوده از اول گناهی نکرده که.
۱۳۹۹/۵/۲۳ در ۱۳:۴۳
💫در این بحر در این بحر همه چیز بگنجد
مترسید مترسید گریبان مدرانید💫
سلام ب جناب میلانی و همه فارسی زبانان عزیز، ک نظراتشان را ب اشتراک میگذارند…
مولانای جان :رمز و راز💫 قرآن را با زبان شیرین فارسی ب ما میآموزد…
خوشا ب احوالمان ک زبانمان فارسی است…
مولانا یک معدن است ب کاشف نیاز دارد …غزلیات و مثنوی مولانا؛ پر بها تر از چاههای نفت و گاز…ووو است ، ک خداوند ب این سرزمین اهدا کرده …
ای کاش میدانستیم…
مولانا تنها یک شاعر نیست … هدایت کننده بشریت است …
ابیات مولانا میتواند، ایرانیان را خردمند تر کند و از خرافات برهاند…
ای کاش میدانستیم … تا از ابیاتش برای آموزش و پرورش ،فرزندان این مرز و بوم استفاده میکردیم … تا الگو سازی شود، در همه آموزش و پرورش های جهان …تا بشریت را بطرف کمال سوق دهد … تا شاهد اینهمه درد و رنج در کره خاکی نباشیم … ای کاش میدانستیم …
با شناخت مولانا جان ، راز خلقتم را پیدا کردم …
امیدوارم این دلنوشته حذف نشود و ب اشتراک گذاشته شود…
حق کنارتان …۱۳۹۹/۵/۲۳ در ۱۳:۴۸
💫در این بحر در این بحر همه چیز بگنجد
مترسید مترسید گریبان مدرانید💫
سلام ب جناب میلانی و همه فارسی زبانان عزیز، ک نظراتشان را ب اشتراک میگذارند…
مولانای جان :رمز و راز💫 قرآن را با زبان شیرین فارسی ب ما میآموزد…
خوشا ب احوالمان ک زبانمان فارسی است…
مولانا یک معدن است ب کاشف نیاز دارد …غزلیات و مثنوی مولانا؛ پر بها تر از چاههای نفت و گاز…ووو است ، ک خداوند ب این سرزمین اهدا کرده …
ای کاش میدانستیم…
مولانا تنها یک شاعر نیست … هدایت کننده بشریت است …
ابیات مولانا میتواند، ایرانیان را خردمند تر کند و از خرافات برهاند…
ای کاش میدانستیم … تا از ابیاتش برای آموزش و پرورش ،فرزندان این مرز و بوم استفاده میکردیم … تا الگو سازی شود، در همه آموزش و پرورش های جهان …تا بشریت را بطرف کمال سوق دهد … تا شاهد اینهمه درد و رنج در کره خاکی نباشیم … ای کاش میدانستیم …
با شناخت مولانا جان ، راز خلقتم را پیدا کردم …
امیدوارم این دلنوشته حذف نشود و ب اشتراک گذاشته شود…
حق کنارتان …۱۳۹۹/۵/۲۴ در ۱۴:۱۴
سلام بر همه هموطنان عزیز
جهت شناخت بیشتر مولانا ، و کشف راز و رمز قرآن میتوانید
به برنامه گنج حضور آقای پرویز شهبازی (سرچ کنید گنج حضور ) مراجعه کنید.
چرا برای نظرات مخالف عدهای اینگونه توهین آمیز برخورد میکنند؟!، شایسته ایرانیان نیست……
قرآن کریم ،و آثار مولانای جان همه را از رفتار کینه توزانه بر هذر کرده. شاد و سلامت باشید.۱۳۹۹/۵/۲۵ در ۱۵:۱۸
سلام بر همه هموطنان عزیز
جهت شناخت بیشتر مولانا ، و کشف راز و رمز قرآن میتوانید
به برنامه گنج حضور آقای پرویز شهبازی (سرچ کنید گنج حضور ) مراجعه کنید.
چرا برای نظرات مخالف عدهای اینگونه توهین آمیز برخورد میکنند؟!، شایسته ایرانیان نیست……
قرآن کریم ،و آثار مولانای جان همه را از رفتار کینه توزانه بر حذر کرده. شاد و سلامت باشید.۱۳۹۹/۵/۲۵ در ۱۵:۲۶
سلام بر همه هموطنان عزیز
جهت شناخت بیشتر مولانا ، و کشف راز و رمز قرآن میتوانید
به برنامه گنج حضور آقای پرویز شهبازی (سرچ کنید گنج حضور ) مراجعه کنید.
چرا برای نظرات مخالف عدهای اینگونه توهین آمیز برخورد میکنند؟!، شایسته ایرانیان نیست……
قرآن کریم ،و آثار مولانای جان همه را از رفتار کینه توزانه بر حذر کرده. شاد و سلامت باشید.۱۳۹۹/۵/۲۶ در ۲۰:۰۱
متاسفم براتون چطور به خودتون اجازه میدید در مورد دانشمندان بزرگ اینطور حرف بزنید اقای میلانی شما یا جزو انسان هایی هستی که نمیدانی و نمیدانی که نمیدانی یا از افرادی هستی که میدانی اما میخواهی دیگران راه درست را گم کنند ابتدا مطالعه خودتون رو عمق ببخشین بعد نظر بدید. کاش این لباس روحانیت رو هر ادم بی منطقی نپوشه که با حرف های نابجایش موجب اسیب دیدن دین و منحرف شدن برخی دیگر شود.
۱۳۹۹/۶/۰۳ در ۱۱:۲۷
چقدر بحث سبک و بیمغزی بود. تکه تکه و بریده بریده استناد به اینجای مثنوی و آنجای مقالات شمس. چنین کاری رو با هر مسلک و کتابی بکنید ازش میتونید چرندیات بکشید بیرون. بیتی از مولانا آورده که به علی بن ابیطالب سلام الله علیه میگه باید راهبر داشته باشی بعد نمیبینه جایی که مولانا اومده و میگه:
ای علی که جمله عقل و دیدهای / شمهای واگو از آنچ دیدهای
تیغ حلمت جان ما را چاک کرد / آب علمت خاک ما را پاک کرد
بازگو دانم که این اسرار هوست / زانک بی شمشیر کشتن کار اوست
کمترین هنر مولانا و شمس و امثالهم این بوده که به زیباترین وجه بسیاری از معارف رو بیان کردند. چیزهایی که امثال میلانی هزاران سال روی منبرها هر روز به زشتترین و تکراریترین و مبتذلترین وجه سعی در بیانشون دارند.
۱۳۹۹/۶/۰۶ در ۱۵:۳۶
باید به این بزرگوار که مولانا و شمس را رد میکند، عرض کرد برای آنهائی که اسرار حقیقت را در درون خود بر اساس، من عرف نفسی فقد عرف ربی؛ شناخته اند چه پاسخی دارید. آنها طریق انبیا، اولیا، عرفای حقه و واحد بودن این طریقت را نه بر اساس کتب و فضیلت های حوزه و دانشگاه، بلکه بر اساس علم و شناختی که فرموده اند: من عرف نفسی فقد عرف ربی، دریافته اند. البته و صد البته که انکار، اولین عکس العمل درک حقیقت است و اگر غیر مطلعی حقیقتی را رد کند، حقیقت با رد یک نا آگاه تغییری نخواهد کرد.
۱۳۹۹/۶/۱۵ در ۲۱:۳۷
آقای ح.ع ….. آیا مولوی بر اساس اسرار حقیقت که در درون خودش یافته بود و بر اساس » من عرف نفسی فقد عرف ربی » به خدا توهین کرده ؟ ( مولوی میگوید : خدا بعد از طوفان نوح پشیمان شد … احادیث مثنوی ۱۵) . مولوی بر چه اساسی به تمامی چهارده معصوم توهین کرده ( موقعی که به حضرت ابوطالب علیه السلام تهمت شرک زده ) …. آقای ح.ع , فعلا همین دو تا را جواب بده …… آقای ح.ع , شمس تبریزی بر چه اساسی به حضرت فاطمه سلام الله علیها توهین کرده ؟ ( آنجا که میگه : فاطمه زاهده بود و عارفه نبود و..و..و.. . لعنت به دشمنان اهلبیت
۱۳۹۹/۶/۱۷ در ۰۲:۱۰
قصه بدبینی و دشمنی متعصبان کور دل با اهل تصوف از قدیم وایام از زمان قبل شمس و مولوی زمان خود این دو بزرگوار وزمان حال چیز عجب و تازه ای نیست در زمان خودشون هم با توجه به کتاب ملت عشق این حرفای پر از تهمت و مسخره بوده اما بعد از این همه سال شمس همان شمس است و مولانا همان مولانا کسی که بخواد این دو بزگوار بشناسه به این چیزا توجه نمیکنه اگر کرد همون بهتر که نشناسه
۱۳۹۹/۶/۲۵ در ۰۲:۰۱
از کسی طرفداری نمیکنم….همانا که خدا جای حق نشسته…اما آنچه میگویم سخنانیست که به تازگی راجع به شمس خواندم…..به نظر شما وقتی شمس آنقدر غرق خدا بود که به نیاز جسمی اش اهمیت نمیداد و به درست یا غلط ،همسرش را از خود میراند،ایا این شخص میتواند بگوید هرکاری دوست داری بکن اشکالی ندارد؟میتواند موافق لواط باشد؟ ایراد اینجاست که سخنانی که شمس میگفت برای عاشقان واقعی بود…اشتباهش این بود که اهمیت نمیداد چه کسانی این سخنان را خواهند شنید….همانطور که معصومین ما هر نکته ای را به هر کسی نمیگفتند..چرا که هرکسی شایستگی دریافت هر نکته ای را ندارد.چیزی که شمس رعایت نمیکرد..آنچه که شمس گفته،الحق که در باب عارف کامل بود.انکه خدارا شناخته باشد و در نور عشق حق غرق شده باشد، به هیچ عنوان آنچه خدا گفته که گناه است را انجام نمیدهد.شمس میگفت که آنچه که شاید احکام مینامیم ، چراغ اند .چراغی که راه را به ما نشان میدهند تا ما از مبدا خود به مقصد حقیقی که خداست برسیم.حال تو چراغی در دست داری ولی انقدر در چراغ غرق میشوی که مسیر را گم میکنی و به بیراهه میروید….تمام آنچه که شمس در تقلای بیانش بود همین بود و بس…شمس معصوم نبود.پس قطعا خطاهایی هم داشته.اما به این معنا نیست که ما کلیت خواست او که رسیدن به حق بود را زیر پا بگذاریم.مگر نه این که قرآن را کسی میشنود و ایمان می آورد و کسی میشنود و بر کفرش افزوده میگرد؟نمیخواهم این دوران به تساوی بگذارم که قطعا این چنین نیست…که برتر از قرآن کتابی نیست…اما سخنان شمس هم تا به اینجا اینگونه بوده…در هر صورت ما قاضی نیستیم …و تنها الله بصیر است…اوست که حقایق را میداند…پس به قول شمس قضاوت راجع به دیگران را کنار بگذاریم🙂یاحق
۱۳۹۹/۶/۲۶ در ۰۰:۴۱
با تمام وجودم فقط میتونم بگم خفه شو و در خفگی بمان،باور کن امثال شما هیچ فایده ای ندارید که هبچ فقط عامل اراجیف بافی و عقب موندگی رو دو دستی چسبیدین و اصرار به تزریقش تو ذهن مردم دارید ،زرشک بابا.اگه به تو و امثال تو بگن علما سرگیجه نگیرید علمتون در حد ۱۴۰۰پیشه همونجام گیر کرده.لطفا خودت و بقیه امثال خودت ببندید ،بقول شاملو هر کاو گند چاله دهانی آتشفشان روشن خشمی شد
۱۳۹۹/۷/۰۷ در ۲۰:۱۳
خوشا زمانی که از دست شما صوفی وشان ملحد شکل راحت شیم. فقط میتونم سیفون بکشم روت احمق.
۱۳۹۹/۷/۰۸ در ۲۲:۰۵
تو آخوند بیشعور کجا و حضرت مولانا کجا ؟ به خدا هر کس خواست قرآن را توهین کند میتواند دیوان شمس را استهزا کند
آخر توی احمق کجا عرفان میدانی که به حضرت مولانا افترا میزنی؟ ما مسلمان هستیم و مولانا افتخار ماست تو بیشرف متصل به غربی نشینان هستی که میخواهی علما و عرفا و بزرگان ما را کم ارزش جلوه بدهی یاد بگیر که یه شیر برا اثبات قدرتش با شغال نمیجنگه
آقای شغال چطور میخوای روز قیامت جواب این عارف بزرگ رو بدی ؟ قسم میخورم که حتی یک بار هم اشعار مولانا رو نخوندی که به عظمت این اشعار پی ببری تو چه میفهمی عرفان چیه ؟ تو چه میفهمی مولانا کیه ؟ تو برو بشین باب اسفنجی ببین در حدی نیستی که مولانا رو درک کنی اما من شیعه ام من مسلمانم وقتی امام خامنه ای میگن که : دیوان مولانا خود تفسیر قرآن است دیگه تو توله آخوند در حدی نیستی که بخوای مولانا رو بهش توهین کنی اینو از یه مسلمون بشنوین توهین به مولانا توهین به دین اسلام و تمام مراجع است ترکیه سعی دارد این بزرگ را به نام خود ثبت کند چون احمق هایی مثل این جوجه آخوند این چرند پرند ها رو میگن۱۳۹۹/۷/۱۱ در ۰۷:۵۷
سلام مطالبتون خوب بود و من به ابن نتیجه رسیدم که فقط باید از قرآن و سنت پیامبرم و امام محبوبم علی پیروی کنم
واقعا مطابق مطالعاتی بود که داشتم و اینکه چشم من رو بازتر کرد که از دینم خارج نشم۱۳۹۹/۷/۱۵ در ۱۲:۳۳
در توانایی و بزرگی مولانا و وجود مفاهیم عمیق در اشعارش شکی نیست!
مولانا علیه السلام نیست اما حد اقلش اینه که انسان رو به تفکر عمیقی فرو می بره
چیره دستی و قدرت مولانا در شاعری هم جزء عجایب هست
چیزی که از اشعار مولانا برداشت میشه اینه که این حرف ها از عمق وجود مولانا بوده و قصد و غرضی وجود نداشته .مولانا عقایدش رو به نظم دراورده و اینکه او رو به داشتن قصد و غرض ضد شیعه و اسلام متهم کنیم غلطه!هرچند که بیت هایی در تضاد با آموزه های شیعه داشته باشه۱۳۹۹/۷/۱۶ در ۱۶:۴۹
اگه برید داستان شیعه شعر حلب رو بخونید می فهمید چرا این آقا راجع به مولانا اینطوری میگه.
مولانا در عالم خدایی چیز هایی رو دید که ما و شما تو خواب هم نمیبینیم.
کجایید ای شهیدان خدایی؟
بلا جویان دشت کربلایی؟
حتما شعر بالا هم کفر هست/…. والا۱۳۹۹/۷/۱۷ در ۱۵:۳۸
همیشه سنگ زدن به میوه ی درخت راحتتر از بالا رفتنو چیدنشه بجای بحث بی مورد فقط دلایل باید بررسی بشن شعر یک مولای سنی که بوی عبور از سنت وتقلید در شناخت وپرستش خدا میدهد نگران کننده ی بسیارانیست در حالی که اداب شامل عدم تقلید نیست
۱۳۹۹/۷/۲۰ در ۰۸:۵۲
متاسفانه چشم بعضی ها دیده خفاش است والا خورشید نیازی به توضیح ندارد و کسی نمیتواند ان را با دهان خاموش کند. حد اندازه این آقای میلانی همین است که در حد ذهن و تن گیر کرده وقتی ازین دنیا بار سفر بستی متوجه میشوی والسلام
۱۳۹۹/۸/۰۴ در ۱۳:۵۳
حتی اگه مولانا همچین فردی که عده ای بزدل و ترسو او را می پندارندش باشد هم هنوز مولانا شاه ادبیات جهان و از افتخارات ایران و زبان فارسی ست! بدترین ها را هم به مولانا فردوسی سعدی و… نسبت بدهید نمیتوانید چیزی از عظمت این اشخاص در ادبیات جهان و البته در عرفان و معانی کم کنید. لطفا شما علما به مساله گفتن بپردازید و پاتون رو از گلیم خودتون دراز تر نکنید دیگه حکومت هم گرفتید و بقول آیت الله مدنی طاغوتی هم شدید، به ادبیات رحم کنید دیگه…
۱۳۹۹/۸/۰۶ در ۱۷:۱۴
حدیثی شنیدهام در جواب گویندهی این حرفها میگویم:
اذا سکت الجاهل ما اختلف الناسترجمه: هروقت نادان ساکت شد، مردم با هم اختلاف نخواهند داشت.
۱۳۹۹/۸/۰۸ در ۱۴:۴۴
سلام
بعضی از نظرات رو که خوندم خیلی تاسف خوردم.اینکه در مورد گفته های آقای میلانی صحبتی نشد.یعنی فقط شخصیت آقای میلانی رد شد و بد و بیراه گفته شد اما نقد علمی نشد.یعنی ایشان ادعایی داشت و مستنداتی ،اما کسی جوابی علمی به ایشان نداد.جواب علمی بدهید عزیزان .ایشان به گفته های ملای روم و شمس و بقیه استناد کرد و مدرک آورد.شما هم اگر حرفی داریدبا مدرک و گفتمان علمی جواب بدهید نه اینکه فقط فحش بدهید و اورا متهم به نادانی کنید.
من خیلی از نظرات ایشان را قبول ندارم.اما در رابطه با مولوی و شمس یک اتفاقاتی افتاده و سخنانی از اینان برجای مانده که واقعا زن جوان مرده را به خنده می اندازد.
ببینیم چه کسی در خط قران و اهل بیت است .باقی جز افسانه و سر بندی چیزی نیست ، هر که باشد و با هر اسم وآوازه ای .
یاعلی۱۳۹۹/۱۲/۰۸ در ۰۸:۲۹
شمابه تفسیرغلط وبرداشت نادرست معانی ازاشعارحضرت مولانا میگویید: «مستندات» مرغ پخته هم به این مستندات میخنده…
موی بشکافی زعیب دیگران/تابه عیب خود رسی کوری ازآن
۱۳۹۹/۸/۰۹ در ۱۸:۳۹
درجواب این آقای میلانی باید این شعر صائب را خواندکه:
مخور صائب فریب فضل از عمامه زاهد که در گنبد ز بی مغزی صدا بسیار می پیچد۱۳۹۹/۸/۱۱ در ۰۰:۱۳
اظهار نظر های این آقا و امثال ایشان در مورد مولانا تنها انحصار طلبی این قشر و در دین و عرفان و علم و … نشون میده.
۱۳۹۹/۸/۱۲ در ۲۳:۵۴
این آقای میلانی در حد و اندازه ای نیست که در مورد عرفان و عرفای بزرگ سخنی بگوید .
۱۳۹۹/۸/۲۷ در ۰۳:۰۴
با سلام خدمت دوستان
البته ایشان راه عرفان و تصوف و فلسفه را نرفته تا بداند منظور شمس و مولوی از این گفتار چیست ، بنده با اینکه شخص بیسوادی هستم بارها مطالبی در باب نماز خواندن و روزه گرفتن شمس و مولانا خوانده ام ، حال من جاهل نظر بزرگانی چون امام خمینی رو ببینید .
نکته اول؛ خودم و شما و تمام اندیشمندان حوزه و دانشگاه را دعوت میکنم عبارتی از حضرت امام (ره) را ملاحظه کنیم که چگونه ایشان معتقد است فهم کلمات امثال مولوی محتاج شناخت مبانی و اصطلاحات خاص است و این شناخت برای خیلیها حتی حکیم سبزواری هم میسر نبوده چرا که برای فهم «مولوی» نیاز به «قریحه عرفانی» داریم.ایشان در جلد دوم تقریر شرح منظومه که حاوی مباحث سطح عالی فلسفه است، میگوید: «کثیری از ناس شعر مثنوی را جبر میدانند و حال آنکه [وی] مخالف با جبر است، و علت آن این است که آقایان معنای جبر را نمیدانند. و چنانکه مرحوم حاجی [سبزواری] نیز در شرح خود بر مثنوی نتوانسته در شرح و تفسیر، مرام مولوی را برساند؛ زیرا حکیمی قول عارفی را بیان نموده بدون اینکه حظ وافر از قریحه عرفانی داشته باشد. برای [فهم و] شرح قول عارف رومی، مردی صوفی که یک نحوه کشف ذوقی داشته باشد لازم است…»
حال نظر علامه طباطبایی و آیت الله مطهری و آیت الله آملی :
نکته دوم؛ اضافه برفرمایش امام، اظهارنظر علامه طباطبایی و دو شاگرد نمونهاش یعنی آیتالله مطهری و آیتالله جوادی آملی هم شنیدنی است. سخن مهم علامه طباطبائی در کتابالرسائل چنین است: «مولانا؛ عارف رازدان و خدابینی است که غواص اقیانوس معانی و معارف و قدوه اصحاب معرفت است». و سخن زیبای آیتالله مطهری در کتاب آشنایی با قرآن جلد دوم این است: «مولوی حرفی غیر از قرآن ندارد. هرچه میگوید تفسیرهای قرآن است منتها از دید عرفانی»
۱۳۹۹/۸/۲۷ در ۱۵:۴۶
محمد حسین طباطبایی در المیزان جلد اول ص ۱۰۱ میگوید : ذات نکاح و زنا مثل هم میباشد !! محمد حسین طباطبایی میگوید : گناه وزن ندارد ! ( المیزان جلد ۵ ص۱۲ ) . ولی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند : پشت شما با گناهان سنگین شده ، با سجده های طولانی خود را سبکبار کنید ….. مطهری به ابوسفیان میگوید : قائد اعظم و به عمروعاص میگوید : عاقل و مستقل الفکر و در مورد عمر الخطاب میگوید : دور اندیش ….. ( کتابسوزی ایران و مصر ) . حالا تو اومدی این افراد را پشتیبان سخنان خودت قرار دادی ؟ خُب ، خودت اولش گفتی بیسوادی . پس برو مطالعه کن . لعنت به مولوی و شمس و محی الدین عربی و غزالی
۱۳۹۹/۸/۲۷ در ۰۳:۳۴
باعرض سلام مجدد خدمت دوستان
آقای میلانی عزیز آیا شما چهل قائده شمس را مطالعه کرده اید
آن بزرگ کلا در مورد آفریده شدن بشر و کل کائنات صحبت میکند حال شما میفرمایید میگویند دنیا سایه پروردگار است یا عرفا نعوذبالله میگویند همه کائنات خود خدا هستند
اصولا از کائن و آفریده شدن گفته اند
فقط در جایی شمس گفته که خداوند از روح خود در انسان دمید ، که این هم حرف ایشان نیست بلکه خداوند فرموده است
حال ما و شما نه عارفیم نه فیلسوفیم و نه صوفی تا اینچنین از کلام آن بزرگان خرده بگیریم
تمام عالم این بزرگواران را به حق میشناسند۱۳۹۹/۸/۲۸ در ۱۵:۵۷
سلام
لطف کنید به جای غلط املایی گرفتن و این که بگوییم مولانا ناصبی است عقلانی بحث کنیم.
ناصبی یعنی کسی که به اهل بیت توهین کنه اگر راست می گویید یک بیت از مولانا بیاورید که ازش ناصبی بودن برداشت کرده باشید.
حضرت امام خامنه ای مدظله العالی معتقد است که مثنوی معنوی اصول اصول اصول دین است.
متفکر شهید مطهری رحمت الله علیه هم نظر امام خامنه ای مدظله العالی را تایید میکند.
در مورد ابن ملجم هم این را بگویم که مولانا معتقد به امر بین الامرین بود. همین قول شیعه جلال الدین همایی هم در کتاب مولوی نامه همین را تایید میکند
گفت توبه کردم از جبر ای عیار
اختیار است اختیار است اختیار
اختیارات اختیارش هست کرد
امر شد بر اختیاری مستند
مولانا
این هم شعر مولانا بود ها
قابل توجه کسانی که احادیث در رد عرفان میآورند شما فقیه و اسلام شناس بهتری هستید یا امام خامنه ای مدظله العالی و متفکر شهید مطهری رحمت الله علیه و علامه طباطبایی و علامه جوادی آملی ؟
مولانا از صوفیان منحرف نبوده؛ آیت الله علامه جوادی آملی هم این نکته را گفتند.
و علامه طباطبایی هم میگوید شواهدی بر شیعه بودن مولانا وجود دارد و شواهدی بر سنی بودن مولانا وجود دارد. پس لطفاً از خودتون شرح من درآوردی از اشعار مولانا انجام ندهید و به شروح بزرگان مراجع کنید. یکی نیست بگه بزرگان چندین و چند جلد کتاب نوشته آمد باز هم متهم شده آمد که اشعار مولانا را درک نکردند با این حال شما میخواهید از اشعار مولانا نکته برداشت کنید؟ اون هم در چند خط.
آخرین نکته:
امام خمینی سلام الله علیه در کتاب شرح چهل حدیث به مضمون مینویسد که تصدیق بدون تصور کار غلطی است و تکذیب بودن تصور از آن هم بد تر است و مثال می زند که برخی فقها بدون درک وحدت وجود آن را نفی میکردند.۱۳۹۹/۸/۲۸ در ۱۷:۲۶
این آخوند احمق هست و چیزی از مولانا و شمس نمی داند ابله اول حرف مفت میزند بعد فکر هم نمی کند
۱۳۹۹/۹/۰۱ در ۲۳:۵۲
گذشته از حرفای تماما نادرست ایشون و اعتقادات خرافه ای. و آگاهی نداشتن از دین. ایشون حتی به حرفهای ولی فقیه هم نه گوش میدن و نه اعتقادی دارن. رهبری میگن که مولوی هو اصول اصول اصول دین است. سخنرانی ۲۵/۶/۱۳۸۷
اصلا در حد اظهار نظر راجب طباطبائی و حسن زاده عاملی نیست. چه برسه به مولانا که اصول اصول اصول دین هست.۱۳۹۹/۹/۰۲ در ۰۰:۰۵
گذشته از افکار خرافه ای و عدم آگاهی از دین و تخیلاتی باطل که ایشون دارن حتی حرفای ولی فقیه هم گوش نمیکنن که میگن راجب مولانا که هو اصول اصول اصول دین است. سخنرانی ۲۵/۶/۱۳۸۷
.اصلا ایشون در حد اظهار نظر راجب طباطبائی و حسنزاده آملی نیست. چه برسه به مولانا۱۳۹۹/۹/۰۷ در ۰۵:۲۴
حالا کی از تو خواست مولانا رو تایید یا تکذیب کنی؟اصلن خود تو کی هستی که نظرت اهمیتی داشته باشه؟در مورد مولانا و آثارش هزاران کتاب نوشته شده همه جای دنیا، اما کی تو رو میشناسه؟البته به لطف یاوه گوییت در مورد مولانا از بغل مولانا ما با شما آشنا شدیم…اشعار مولانا رو که هر بیسوادی نمیتونه درک کنه، باید فیزیک کوانتوم بفهمی ،بری تو کتاب دانشمندای فیزیک جدید شعر مولانا رو بخونی ،چون اونا فهمیدنش، توی بیسواد چی میفهمی آخه که بخوای نظر بدی!!!
۱۳۹۹/۹/۱۲ در ۰۷:۴۹
من ادعایی ندارم فقط اینو میگم از مولاناخدا شناس تر نمی شناسم اکه تبیین و تفسیر این عالیجناب از خدا و افرینش نبود من یکی کفر برام موجه تر از ادیان بود
۱۳۹۹/۹/۱۴ در ۲۱:۵۱
با سلام آیا مولانا ابن ملجم را مامور خدا و ابزار اجرای دستور خدا معرفی کرده است یا خیر و آیا او را بهوسیله شفاعت حضرت علی اهل بهشت میداند یا خیر آیا مولانا تقدیس نمیکند عمر بن الخطاب را که بر خلاف آیات کتاب خدا و سنترسول اوبه ملت های بیگناه به نام اسلام حمله ور شد و مانند قوم مغول و تاتار مردان آنها را قتل عام کرد و زنان و دختران آنها را برای زنا کاری و جوانان آنهارا برای لواط در اختیار مشتی اوباش به نام اسلام وجهاد قرار داد آیا این عمر الخطاب نبود که تمام مراکز علمی وفرهنگی جهان را به آتش کشید آ یا این سگ هار معاویه نیست که به وسیله او تقدیس میشود آیااو خلفای کثیف بنی عباس را که ننگ بشریت هستند ستایش نمی کند پس تعصب را کنار بگذارید و تابع عقل باشید تا رستگار شوید والسلام
۱۳۹۹/۱۰/۰۱ در ۱۱:۳۱
این آقا میگوید: آقای طباطبایی معتقد است سنیها به عترت بیتوجه شدند و شیعهها به سنت. این حرف، حرف بسیار خطرناکی است. این حرف را ماسونها و ضد دینها ساختند برای اینکه بگویند اسلام باطل است؛ شیعه و سنی باطل است؛ پس دیگر دینی باقی نخواهد ماند.
نتیجه گیری این آقا از سخن علامه طباطبایی درست نیست بلکه نظر علامه طباطبایی مشخصا ناقص بودن این دو مذهب را بیان می کند نه باطل بودن آنها را . و این واقعیت است و نباید متعصبانه انکار نمود
۱۳۹۹/۱۰/۰۳ در ۱۸:۵۹
محمدحسین طباطبایی نویسنده المیزان , میگوید گناه وزن ندارد این سخن برعکس فرمایشات قرآن و پیامبراکرم میباشد . طباطبایی میگوید ذات نکاح و زنا یکی است ! او میگوید قرآن و عترت بهم وابسته نیستند ! در حالیکه رسول اکرم فرمودند که قرآن و عترت هرگز از هم جدا نخواهند شد . پیامبراکرم فرمودند که در ذات خدا فکر نکنید . محمد حسین طباطبایی میگوید این سخن برای همه نیست بلکه فقط برای آنهایی است که هنوز به یقین نرسیده اند …….. کافیه یا باز هم بگم ؟
۱۳۹۹/۱۰/۰۹ در ۱۶:۵۷
از ابتدای شروع به خوندن این متن، فقط فقط مخالفت و غرض این شخص رو با مولانا دیدم…
یه تحلیل و بررسی از روی نظر شخصی…
کافر همه را به کیش خود پندارند۱۳۹۹/۱۰/۱۰ در ۱۰:۳۳
با رزالتی که ملبسان و ملقبان به دین در دنیا پراکندند ایضا در ایران اگر مولانا و شمس و دید عرفانی به جهان را قبول داشتند جای تعجب داشت ذهن هایشان سنگ شده و این جماعت همان ها هستند که منجی مهدی موعود که می آید در از این علمای متحجر می نالد …
۱۳۹۹/۱۰/۱۱ در ۱۷:۰۵
افکار مولوی مالامال از کینه , بر ضد تشیع میباشد …. مولوی در داستان طوفان نوح به خدا توهین کرده ( احادیث مولوی ۱۵ ) …. با تهمت شرک به حضرت ابوطالب علیه السلام به تمامی چهارده معصوم علیهم السلام توهین کرده ….. در داستان مردم سبزوار به تمام شیعیان توهین کرده …. پس لعنت به مولوی نجس و حرامزاده …..
۱۳۹۹/۱۰/۳۰ در ۲۲:۲۸
من بنده قرآنم اگر جان دارم
من خاک در محمد مختار
گر نقل کند جز این کس از گفتارم
بیزارم از او و زین سخن بیزارم
«مولانا»
خوبه حداقل این آقای میلانی تازه بدوران رسیده هم با نوک زدن بر درخت تناور ۹۰۰ ساله مولانا از انزوا در آمد و به شهرت رسید.. که خورشید جهانتاب مولانا با این فوتها خاموش نمیشه و فوت کننده از نفس میفته..۱۳۹۹/۱۱/۰۲ در ۲۱:۴۹
صم بکم عمی فهم لایرجعون …. چرا کفریات وتوهین های آشکار مولوی را نمی بینید ؟ جواب = معلومه برای اینکه در آن کفریات , با مولوی هم عقیده اید .
۱۳۹۹/۱۲/۰۷ در ۱۱:۴۶
یه نگاه به جامعه ی حال کشور بنداز تایقین حاصل کنی چه کسی کفرمیگه وچه کسانی شریک کفرهستند..
۱۳۹۹/۱۱/۰۹ در ۰۹:۲۱
سلام علیکم
خسته نباشید
مقدمه و پیش فرض ذهنی آقای میلانی برای رسیدن به این نتیجه این است که من شریعت را شناختهام و آنچه بنده می گویم حقیقت شریعت است و دیگران از شناخت شریعت عاجز مانده اند.
اما قطعا آقای میلانی نیک می دانند که بین حضرت ختمی مرتبت صلوات الله علیه و حضرت سلمان و حضرت ابوذر رضوان الله علیهما در ایمان تفاوت و رتبه بندی وجود دارد و این تفاوت چیزی نیست جز قدرت درک افراد در شناخت حقیقت دین. و باز هم قطعا آقای میلانی می دانند که اگر حضرت ابوذر(با یک درجه اختلاف ایمانی نسبت به حضرت سلمان رضوان الله علیهما) می دانستند که چه در مغز سلمان می گذرد هر آینه ایشان را به قتل می رساندند! حال نیز نباید از این که آقای میلانی عده ای را تکفیر می نمایند برآشفت…
مؤيد باشيد.۱۳۹۹/۱۱/۱۱ در ۱۶:۴۱
آقای صادق عزیزی … با این تز جنابعالی , هر کافر و مشرکی خیال میکنه که حق با اونه . زیرا با خودش میگه بقیه نمیدونند در مغز من چی میگذره و با خودش فرض میکنه که درجه ایمانش نسبت به دیگران بالاتره …. پس این فرضیه شما غلطه ….. ! با این فرضیه غلط که جنابعالی ارائه میدید تمام هفتاد و دو فرقه , خودشونو برحق میدونند …. پس شما نمیتونید با عقل ناقص خودتون قیاس کنید . و فقط باید مستقیما دستورات پیامبراکرم صلوات الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام را در زندگی اجرا کنیم …. البته اگر به فکر رستگاری هستیم ….. ائمه علیهم السلام هم همگی ، صوفیه را لعن کرده اند و مولوی یکی از سران این صوفیه است …..
۱۳۹۹/۱۱/۱۱ در ۰۱:۳۴
سلام شرک به خدا به دوزخ منتهی میشود آیا کسانی که خود را خدا میبینند یعنی خود را فنا در ذات خدا میکنند و تبدیل به خدا میشوند مشرک و اهل دوزخ نیستند آیا الاغی که فکر میکند قاتل حضرت علی علیه السلام زودتر از همه وارد بهشت میشود و گروهی به شعورتر از او شمر و یزید را و ….. بهشتی میداننددمشرک نیستن آیا دشمنان اهلبیت وفق آیات کتاب خدا مشرک نیستند پس کسانی که از این تفکر دفاع و پیروی میکنند خود را در آتش ابدی دوزخ معذب ببینند زیرا خداوند ظالمان را لعنت و به دوزخ خود بشارت داده است
۱۳۹۹/۱۱/۱۵ در ۱۳:۳۳
واقعا متاسفم برای خودم که اینگونه توهین دارن میکنن به این دو بزرگ مرد،نمیتونم کاری کنم
مقام این دو بزرگوار جناب مولانا وجناب شمس از پیامبری خیلی بالاتر بوده.روحشون شاد
زنده باد عرفان و تصوف۱۳۹۹/۱۱/۲۷ در ۱۷:۴۳
من مطالعه کردم و باز هم میکنم. خاطرات افراد زیادی را راجع به شمس تبریزی و مولانا مطالعه کرده ام و به جرات می گویم حسن میلانی انسانی بی سواد، بی مطالعه و دهن گشاد است. اتفاقا در طول تاریخ انسان های زیادی ادعای فرهیختگی داشتند و هیچ نمیدانستند. این شیخ نادان بدون هیچ آگاهی اراجیف می گوید و شما نشر می دهید. متاسفم
۱۳۹۹/۱۱/۲۸ در ۱۳:۲۷
واقعا ادم متاثر میشه این افراد خشک مغز رو میبینه
خدا رحمت کنه میرزا جواد اقای تهرانی رضوان خدا بر او باد
چقدر این انسان ادب داشت
گرچه توان ورود به عرفان و فلسفه رو نداشت اما هیچ وقت حکمی بر علیه این افکار صادر نکرد، همیشه ادب پیشه میکردند و میگفتن ما نمیفهمیم…
رحمت خدا بر این افراد…جناب میلانی شما عقلت نمیگنجه به این مسائل بهتره دهان مبارکتو ببندی و اساتیدت اقتدا کنی و در مواردی که در محور سوادتون نمیگنجه دخول نکنید…
۱۳۹۹/۱۲/۰۵ در ۰۰:۴۰
میلانی! الان تو کجایی!شمس کجاست ومولانا کجاست….؟
پس اول یه نگاهی به جایگاهت بنداز که در کف زمین هست ،بعد یک نگاه هم به بالای سرت بنداز اگه تونستی،حتم دارم گردنت میشکنه…۱۳۹۹/۱۲/۰۶ در ۲۲:۱۷
نتیجه این دیدگاه میشه تکفیر آیت الحق آسید علی آقای قاضی و آیت الله بهجت. واقعا برای این دیدگاه متاسفم
۱۳۹۹/۱۲/۰۷ در ۱۱:۳۶
اثری مانند مثنوی واشعار حضرت مولانا به لحاظ کلامی وژرف معنای حقیقی به حق یک معجزه ست چون ایشان متصل به خداوند بوده، درغیراینصورت چگونه امکان داشت همچین اثری روازخودش به جای بگذاره… کجای این دنیا کسی این اشعار روخواند وبعد منحرف شد یادست به انجام فعل انحرافی زد،هرکسی اشعارمولانارا انحرافی میپنداره حقیقتا» خودش منحرفه…همین شخصی که اینگونه تفسیرکرده و به ظاهر ازمبلغان دین هست و خیلی هم پرمدعاست…بگو ببینم: چقدر ازحقایق دین آگاهی؟ نه اوحقایقی که خودتون میپندارید…اگر حقیقی رودریافتی چقدر پذیرفتی وبه آن عمل نمودی؟اگرپذیرفتی وعمل نمودی چقدر آنرا تبلیغ وترویج کردی واساس آنرادردل مردم زنده نگه داشتی؟
جواب همه این پرسشها وشبهات درجامعه کنونی ایران به شکل واضح برای مردم و دیگرجوامع دنیاقابل مشاهده و خودگویاست.
ایراد شما وامثال شمادراینست که عموم مردم رو کم خرد وسطحی نگر پنداشته وگمان میکنید که مردم ژرف اندیش نیستند…نخیر ابدا»…یقین کامل داشته باشید که مردم ایران متفکر وداناهستند ودرهیچ زمان انتشارچند کتاب سطحی و کذب و برگزاری سخنرانیهای پوچ برای آنها ذره ای ارزشی نداشته است.بویژه جوانان ماخوب فکرمیکنند،خوب مطالعه میکنند و خوب هم قضاوت میکنند.۱۳۹۹/۱۲/۱۸ در ۱۶:۴۴
ده دقیقه وقت گذاشتم و خوندم
حیف شد
این ده دقیقه ام را از دست دادم
تعصّب، عفونت، جهل، عفونت، فاشیسم، عفونت، و تهمت از این مصاحبه سرازیر می شود.۱۴۰۰/۱/۰۱ در ۲۳:۲۵
این «دانشمند نما» یکی از ابلهان دیگری از شیعیان است، که در حق چونینها بزرگان فرمودهاند:
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست،
سخنشناس نئ، جان من خطا این جا ست.
از دیدگاه این ابله ۹۰% مسلمین جهان که شیعه نیستند، همه گمراهند و فقط کسانی امثال این دیوانه که حتی در داخل شیعیان هم اندکند، این ها در روش درستند و بس.۱۴۰۰/۱/۲۰ در ۱۷:۰۲
همین مونده بود شیخ ها و روحانیون عزیز وارد ادبیات هم بشوند . لطفا یه چیز رو بزارید دست نخورده بمونه و به عباداتتون بپردازید . با تشکر
۱۴۰۰/۱/۲۵ در ۱۱:۵۳
می شنیدم فحش خر می راندم
رب یسر زیرلب می خواندم
هر زمان می گفتم از درد درون
اهد قومی انهم لایعلمون
خدایا هدایتش کن یک جهانگیر شده
یکی در کوچه شان کسی او را نمی شناسد۱۴۰۰/۲/۱۱ در ۰۸:۱۰
قرآن مجید داستان فرزندان آدم(ع) و قتل یکى به وسیلۀ دیگرى را اینگونه بیان میکند: «در آن هنگام که هر کدام کارى (قربانی) براى تقرب به پروردگار انجام دادند، اما از یکى(هابیل) پذیرفته شد و از دیگری(قابیل) پذیرفته نشد».[۱] همین موضوع سبب شد برادرى که عملش قبول نشده بود) ابیل)، دیگرى را تهدید به قتل کند، و «سوگند یاد نماید که تو را خواهم کشت»![۲] اما برادر دوم(هابیل) او را نصیحت کرد و گفت: اگر چنین جریانى پیش آمده گناه من نیست، بلکه ایراد متوجه خود تو است که عملت با تقوا و پرهیزکارى همراه نبود و «خدا تنها از پرهیزکاران میپذیرد».[۳]
سپس اضافه کرد: حتى «اگر تو به تهدیدت جامۀ عمل بپوشانى و دست به کشتن من دراز کنى، من هرگز مقابله به مثل نخواهم کرد و دست به کشتن تو دراز نمیکنم؛[۴] «چرا که من از خدا میترسم و هرگز دست به چنین گناهى نمیزنم».[۵]
به علاوه من نمیخواهم بار گناه دیگرى را بدوش کشم، «بلکه میخواهم تو بار گناه من و خویش را بدوش بکشى»[۶]؛ (زیرا اگر براستى این تهدید را عملى سازى، بار گناهان گذشته من نیز بر دوش تو خواهد افتاد؛ چرا که حق حیات را از من سلب نمودى و باید غرامت آنرا بپردازى و چون عمل صالحى ندارى باید گناهان مرا بدوش بگیرى!) و مسلما با قبول این مسئولیت بزرگ «از دوزخیان خواهى بود و همین است جزاى ستمکاران».[۷]
از این آیات به خوبى استفاده میشود که سرچشمۀ نخستین اختلافات، قتل، تعدى و تجاوز در جهان انسانیت مسئلۀ حسد بود، و این موضوع ما را به اهمیت این رذیلۀ اخلاقى و اثر فوق العاده آن در رویدادهاى اجتماعى آشنا میسازد.[۸]
۱۴۰۰/۲/۲۱ در ۰۰:۱۸
فقط نکته بسبار مهنی توجه ام جلب کرد، چطور ایشون خودشون رو از علامه طباطبایی استاد بزرگ علم و اخلاق و عرفان و تمام جنبه اگاه و مفسر المیزان بالاتر می دونند. بهتر ادم یکم روی مطالب میگه هوشیار و اگاه باشه چون لاید روی تک تک کلماتمون جواب پس بدهیم. چه بسا با خوندن یک کلمه از ما شخصی منحرف بشه. من شخصا ارادت بییار زیادی به ادبا و شعرا دارم و مطمئنم تا خدا نمی خواست حتی یک کلمه از درون این انسانهای والا شایسته بحق ادا نمیشد.
۱۴۰۰/۴/۰۲ در ۲۰:۴۸
مثنوی مولوی ، یعنی آینه شیطان رجیم ….. ای مولوی پرستها چرا کفریات مثنوی را نمی بینید ؟ مولوی گفته : خدا بعد از طوفان نوح پشیمان شد ! مولوی ملعون به حضرت ابوطالب علیه السلام تهمت شرک زده ، عاشورا را روز شادی معرفی کرده ، به شیعیان توهین کرده و..و..و……. اشکال نداره ، منافقین و کفار در یک صف ….. صالحین و مومنین و نیکوکاران در صف دیگر ….. یاعلی
۱۴۰۰/۵/۳۰ در ۲۲:۳۸
ههههه. خب ابوطالب مشرک بود . شما فقط مغلطه می کنید . از روایات ضعیف دلیل میارید درحالی که روایات صحیح رو کنار میزارید . بعد میگید ما از کتب اهل سنت دلیل آوردیم .
۱۴۰۰/۲/۲۴ در ۱۸:۴۲
اصلاً شما در حدی نیستید که بتونید درباره شمس و مولوی بزرگ نظری بدید فقط میتونم براتون متاسف باشم همین!
۱۴۰۰/۳/۰۳ در ۰۱:۱۹
حالا یک سوال… حاج آقا چه قضاوتی به این ابیات دارند… البته توجه کنید گویا مولانا از ده پشت به ابوبکر می رسیده است….
کجائید ای شهیدان خدایی… بالاحویان دشت کربلایی….۱۴۰۰/۳/۰۵ در ۱۷:۳۸
آقای نادر نظامی ، شعر کجائید ای شهیدان خدایی …. بلاجویان دشت کربلایی و..و.. از مولوی نیست بلکه بعضی از شیعیان مولوی پرست ، این شعرها را در زمان صفویه سروده و وارد مثنوی مولوی کرده اند زیرا این شعرها در قدیمی ترین نسخه خطی مثنوی یعنی نسخه » نیکلسون » وجود ندارد …. مولوی یک ناصبی بود که عقیده وحدت وجود داشت و در خیابانها رقص و سماع می کرد … به حضرت علی و امام حسین علیهماالسلام توهین کرده و عزاداران امام حسین را مسخره کرده و روز عاشورا را روز شادی می داند …. در داستان مردم سبزوار ، به تمامی شیعیان توهین کرده و به حضرت ابوطالب علیه السلام تهمت شرک زده ….. پس لعنت به مولوی نجس
۱۴۰۰/۳/۲۶ در ۱۹:۲۰
حالا شما به بزرگی خودتون مولانا را ببخشید که بلد نبود تجاوز و کشتار مخالفین و به بردگی گرفتن زنان و کودکانشان و به غنیمنت گرفتن اموالشان را خوب توجیه بکنه …!
۱۴۰۰/۳/۲۷ در ۱۳:۰۶
یه مشت آدم بیکار همش این چی گفت اون چی گفت. اسمشم گذاشتن علم و خودشونم عالم می دونن. علم راه و روش داره، علم سابقه داره، چارچوب داره. این حرفا و نقل قولا شد علم؟!!! نیم ساعته وقت منم هدر دادید، ای کاش این کشور نفت نداشت بعد بهتون می گفتم این «علم» شما و کلا شما «علما» به درد چی می خورید.
۱۴۰۰/۳/۲۹ در ۰۱:۰۳
ماشالا تو این دوره زمون همه فقیه وفیلسوف و مفسر وعارف وکلامی و محدث شدند قشنگ نقد میکنن از ریشه میزنن کافر میکنن وهزارتا چیزه دیگه نه میدونیم فقه چیه نه فلسفه رو درک میکنیم نه تفسیر رو عرفان که بماند فقط ادعا داریم بدون تفکر وتدبر وعمق بدون هیچ سوادی حرفهایی میزنیم که….استخوان خورد کرده هاش که فاصلشون با باسوادای دوره ما زمین تا کهکشان هست هیچ ادعایی ندارند اونا باید نقد کنند ماها باید فعلا فقط تاریخ تولد و وفات اینها رو بلد باشیم وببینم کی بودن بعدش تازه دو زانو بشینیم شاید چیزی یاد بگیریم
۱۴۰۰/۳/۳۰ در ۱۳:۳۱
مولانا را در نگاه عارف حقیقی استاد الهی قمشه ای بشناسید . در نگاه سروش بشناسید برید تحلیل های این دو را در مورد مولانا بخونید
بعد شخصیت مولانا را بشناسید
هرگز در عرفان و شناخت خدا به پای مولانا هم نمی رسید
تاثیر مولانا در اسلام و جهان در بحث عرفان و شناخت خداوند را بسیار بسیار بیشتر از همین هایی که به این راحتی مولانا را نقد میکنند ان هم نقد غیر منصفانه !
سالها مولانا خواندم چه تاثیرات شگرف عقیدتی در من ایجاد شد چه آرامش درونی پیدا کردم و خدا را زیباتر شناختم . مثنوی را قرآن عجم مینامند الحق که درست و حقیقت است . اشعار مولانا رهروان حقیقت را به درستی در مسیر معرفت هدایت می کند . افسوس با این سخنان نسنجیده
از هزاران بیت شعر ناب که حقیقت وجودی انسان را تبیین میکند چند بیتی را ملاک قرار می دهند قضاوت میکنند و حکم می برند
اجازه ساخت فیلم مولانا را نمی دهند
در پایان این شعر زیبای سعدی گویای همه چیز است :
تنگ چشمان نظر به میوه کنند
ما تماشا کنان این بستانیم
تو به سیمای شخص می نگری
ما در آثار صنع حیرانیماگر قرار باشه قضاوت ها این گونه باشه یک انسان با این عظمت در کمال نبینی دنبال هیچ انسان خوبی نگردید که نیست . مولانا را باید با دیوان شمس و مثنوی دید نه با چند بیت 🌾
۱۴۰۰/۴/۰۲ در ۲۰:۲۸
وقتی چیزی عقیده یک نفر باشه حتی اگه یه بارم اونو بگه و اونو نقض نکنه یعنی در زندگیش اونو بسط داده.بلکه یه نفر اشتباه کنه تمام افراد اشتباه میکنن ولی باید اشتباهشونو قبول کنن و تصحیحش کنن.همین چند بیت که شما میگین پر اشتباه بودن مولانا رو ثابت میکنه و اونو کم ارزش تلقی میکنه.چه بسا افراد بسیاری بوده و هستن که از ایشون خدا شناس تر و عالم تر بودن و اسمی ازشون نیومده.
۱۴۰۰/۴/۰۶ در ۲۰:۱۶
پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
من که بیدار شدم,این همه فریاد نزن!
توی ذهن تو نماز است فقط! میدانم
پدرم! چشم! فقط داد نزن!میخوانم!
من از امروز,مسلمانِ مسلمان,باشد!
کار هر روز وشبم خواندن قران,باشد!
هر چه گفتی تو قبول است,فقط راضی باش
پدرم! جان علی از پسرت راضی باش
کاش بنشینی و یک لحظه فقط گوش کنی!
کاش یک لحظه به حرف پسرت گوش کنی!
حَجَر از حافظه ها پاک شده…می فهمی؟؟
پسرت صاحب ادراک شده ,می فهمی؟
به خدا حق,همه ی آنچه تو می گویی نیست!
پدرم!حضرت حق آنکه تو می جویی نیست!
پدرم! ما همه در ظاهر دین بند شدیم
همگی منحرف از دین خداوند شدیم
غربت عقل نمایان شده امروز پدر!
نام عباس علی نان شده امروز پدر!
دین نگفته ست ز خون شهدا وام بگیر!
کربلا رسم کن از گریه کنان شام بگیر!
شش دهه هر شب و هر روز سرش را کندند
در خفا آآه! به ریش همه مان می خندند!
بردن نام علی رمز مسلمانی نیست
دین به اینقدر عزاداری طولانی نیست
علی از قوت جهان لقمه ی نانی برداشت
قدم خیر که برداشت نهانی برداشت
جانفدا؟ شیعه؟ محب؟ دوست؟ کدامی ای دوست؟
تو خودت حکم کن! اینجا چه کسی پیرو اوست؟؟
مال مردم خوری و گردن کج پیش خدا؟؟
در سرا با پری و توی حرم با مولا؟؟
شیخ هامان به شکم بارگی عادت کردند
روسا نیز به خونخوارگی عادت کردند!
مومن واقعی آنست که الگو باشد
آن زبان در خور ذکر است که حقگو باشد
هرکه پیشانی او زخم شده مومن نیست
پیر وادی شدن ای دوست! به سال و سن نیست!
دین تسبیح و مناجات و محاسن دین نیست!
به خدای تو قسم پیرو دین خودبین نیست!
دین کجا گفته که همسایه ی خود را ول کن؟
دین کجا گفته که دل را ز خدا غافل کن؟؟
دین کجا گفته که چون کبک ببر سر در برف؟
دین کجا گفته فقط مغلطه باشد در حرف؟؟
دین کجا گفته جواب سخن حق تیر است؟؟
دین کجا گفته که بیچاره شدن تقدیر است!؟
دین نگفته ست ببر آبروی مومن را
دین نوشته است بخر آبروی مومن را
به خدا سخت در انجام خطا غرق شدیم
ناخدا جان!همه در غیر خدا غرق شدیم
دل خوشی مان همه این است:مسلمان هستیم
فخر داریم که:ما پیرو قرآن هستیم
ما مسلمان دروغیم!… مسلمان فریب!
همه ی دغدغه مان این شده: گندم؟ یاسیب؟…
هر که از راه رسید آبروی دین را برد!
هر که آمد فقط از گرده ی این مذهب خورد!
آب راکد بشود, قطع و یقین می گندد!
غرب یکدست به دینداری مان می خندد!
در نمازت “خم ابروی نگار” آوردی!
با عبادات چنین, گند به بار آوردی!
هرچه را گم بکنی وقت نمازت پیداست
اصلا انگار نه انگار خدا آن بالاست!
چه نمازی ست که یک ذره خدایی نشده؟؟
این نمازی ست زمینی و هوایی نشده!
پاره کن رشته ی تسبیح و مرنجان دین را!
اینهمه کش نده این مد ” و لا الضااااااالین” را!
شعری از فروغ فرخزاد۱۴۰۰/۴/۲۴ در ۲۲:۰۷
آخه تو چی میفهمی از مولانا و عرفان!!! شما یه مفت بی سواد بیشعور هستید که حتی ارزش فروش دادن همه ندارید شما کجا مولانای جان کجا لطفاً کمتر حرف مفت بزنید ممنون 🤫
۱۴۰۰/۱۰/۰۹ در ۱۴:۰۸
بله لطفا آقای محترم که متن یالا رو نوشتی لطفا حرف نزن منحرف هم خودتی
و اینکه بدبخت ما نیامدی نظر بدیم دربارهی خدا و ما میآمدیم زندگی کنین که خوش بگذاریم
آمدیم امتحان پس بدیم چون زندگی مثل بازی که ما در آن هستیم تا به خدا برسیم کسانی که مگن خودم مو و پرنده ها،….. آنها آفریننده ی خدا هستند نه خدا و اگر میخوای خدا رو ببینی
تو توی زندگی ای هستی که اگر سالت رو به من بدی متوجه میشی و بهت بگم که من ۱۳ سالمه از تو بیشتر میدونم و عزیزم جهنم و بهشتی وجود نداره تو خودت با کار هایی که میکنی جهنم و بهشت رو توی زندگی بعدی رقم میزنی
و حافظ میگه
در ره منزل لیلی که خطر هاست در آن شرط اول قدم آنست که مجنون باشی اگر خودت بخوای می توانی خدا رو ببینی و اگر من به جای تو بدوم خوب بود چون مرد ها زودتر به خدا میرسند و حیف که من دخترم چون گفتند مسلمانن برادر یکدیگرند و
پایان
پس آقایی که منحرف میدونی شمس و مولانا رو خودتی و دارند آنها راه زندگی رو بهت نشون میدن
۱۴۰۰/۴/۱۲ در ۱۲:۰۸
خنده داره اینها در حدی نیستند که از بزرگانی همچو ن مولانا وشمس تبریز خرده بگیرند.زهی خیال باطل
۱۴۰۰/۴/۱۲ در ۱۷:۰۱
قوم نوح و قوم ثمود هم ، دین خدا را مسخره میکردند … سرانجام هلاک شدند و اجسادشان در همه جا پراکنده شد … لعنت به مولوی و شمس و لعنت به دشمنان اهلبیت علیهم السلام
۱۴۰۰/۵/۱۱ در ۰۳:۳۵
هر کس که کاردست است به دیگری کار ندارد و تمسخر نمیکند وحتی حرف نمیزند مثل بودا که دورش حلقه میزدند
۱۴۰۰/۴/۱۹ در ۲۲:۳۳
مبحث جالبی بود.
خودم با اینکه یک کتاب دربارۀ مولانا نوشتم، ولی بیشتر به جنبۀ مثبت او پرداختم. هرچند که قبول دارم که جنبه های منفی مولانا هم کم نیست. یه کتابی هست به نام «نقد مثنوی»، که با ذکر جزئیّات از خودِ مثنوی، به نقد سخنان مولانا پرداخته.۱۴۰۰/۴/۲۸ در ۱۹:۵۷
ای رفیق ، تو خودت آنتی تزی
خود تصور کرده ای که سنتزی
در نفهمی و خودخواهی و بیشعوری شما همین بس که علامه جعفری رو روی بغض کینه میگی آقای جعفری۱۴۰۰/۵/۰۳ در ۰۰:۱۵
ای بریده آن لب وحلق ودهان
که کند تف سوی ماه و آسمان
کی شود دریا ز پوز سگ نجس
کی شود خورشید از پف منتمسدریای وجود مولانا با پوزه سگی که وی را برنمی تابد نجس نمی شود
۱۴۰۰/۵/۰۳ در ۰۰:۲۲
خربطی ناگاه از خرخانه ای
سر برون آورد چون تعانه ای
کاین سخن پست است یعنی مثنوی
….
خود بدیدید ای خسان طعنه زن
که شما بودید افسانه نه من
خود بدیدید ای که طعنه می زدید
که شما فانی وافسانه بودید۱۴۰۰/۵/۰۸ در ۰۳:۴۶
کار پاکان را قیاس خود مگیر//گرچه ماند در نوشتن،شیر و شیر
جمله عالم زین سبب گمراه شد//کم کسی ز ابدال حق آگاه شد
همسری با انبیا برداشتند//اولیا را همچو خود پنداشتند……….آخه بنده ی خدا شمارو چه به تفسیر و توضیح درباره ی عارف و کاملی چون مولوی….اگر ذره ای از معرف و طریقت اهل بیت آگاهی داشتین مولوی رو میشناختین…….آخه امثال شما علما و فقها رو چه به عرفا و اولیاالله…..اولیا الله تحت قبائی،لایعرفهم غیری…..شما بهتره همون در مقام تقلید و اکتساب باقی بمونید و وارد مرحله عشق و قرب خدا نشید….ولی حقی ندارید عرفا و سالکان حقیقی دین رو به اتهام بگیرید
۱۴۰۰/۵/۱۰ در ۲۳:۱۸
بعید نیست مولانا پیامبر زمانه خویش نباشد.
او دور ار تعصبات ودوبینیها مسایل رو بیان میکرد.
وگفته وی درحق شمس وبالعکس رو همش میشه در احادیث پیامبر دید.مثل حدیث قول خدای سبحان که گفته بنده من اگر مرا اطاعت کنی مثل من میشوی من به شی میگم کن فیکون وتو به تو به شی میگی کن فیکون…عزیز دل که این مقاله رو نوشتی مطمعن باش اگر دربین سنت و مسیح یا بهود بدنیا می اودی همان تعصبیت رو که الان به علی وال علی داری نسبت به مقدستات دینت داشتی…بدون راه مولانا راه حق وحقیقت بدون تعصبیت است…بدانید اگرمولانا زنده بود قشر عظیمی از مردم تابع اون بود واین دنیهای متعصب و وکور رو کنار میگزاشتن۱۴۰۰/۵/۱۱ در ۰۳:۳۲
طریقت بیشک برتر از شریعت است ….شریعت متخص زمان خود پبغمبران وتاریخ گذشته میشود نه اینکه پیغمبران وادیان وشریعت بد و ناحقه بلکه کهنه شده …ولی طریقت وعرفان چون براه دل است وهیچ اصول خشک ومرتجعی ندارد برای تمام قرون ولحظه هاست ندای درون یاهمان خداست
۱۴۰۰/۵/۱۷ در ۰۱:۰۵
ای دوستان تمام شما نابغه هستید ولی همه ازاین نابغه بودن استفاده نمی کنید تمام حرفم این است پی بردن به چیزی دردرون خود ( ماهیت)»اگر به ماهیت خودت پی بردی یه سری الهاماتی به صورت ناخوداگاه در ذهن تو به وجود میاد که به درستی یا نادرستی اشعار مولانا یا هر مبحثی پی میبری حتی به صدق وکذب بودن نوشته هایی درقران، هرچه پیشینیان گفتند روباورنکن آنها دروغ های ذهنی بشر بوده به تمام حرف ها وچیزها شک کن تا حقیقت را کشف کنی،خدا را می شناسم به دلیل عقل ،خدای من افکار وواقعیت های ذهنیست
۱۴۰۰/۵/۲۱ در ۰۷:۴۵
این که شکی نیست جز قرآن هر نوشته دیگری دارای عیب است مگر حدیثی متقن و بدون تصرف باشد. پس ممکن است شاعری شعر غلط داشته باشد اما اگر ایشان علامه حسن زاده و علامه طباطبایی را قبول ندارند من ایشان را قبول ندارم این دو حضرات از هدایای الهی زمان ما هستند
۱۴۰۰/۵/۲۱ در ۱۳:۴۹
آنجا که میگه قاتل علی علیه السلام دست خداوند است ، مگر شکی داریم که بی اراده خدا برگی از درخت فرو نمی افتد .
اینجا دو راه وجود دارد ، یکی برمبنای جبر و دیگر بر اختیار .
آیا در این اختیار نیروی خداوند دخیل بوده یا خیر
اینجا جوهر خداوندی عمل کرده و حضرت به درجه شهادت نائل آمده
ولی من معبری شدم برای جوهر در مسیر جهالت
حالا عامل و عمل اشتباه است ولی نتیجه باعث شد که مولا بگوید به خدای کعبه رستگار شدم
رستگاری برای مولا و ظلالت برای ابن ملجم
بار الها هر فعلی از من سرمی زند از انرژی حیات بخش توست ، پس بیاموزانم که در هر عملی تورا با چه معامله میکنم.۱۴۰۰/۵/۲۲ در ۱۶:۵۷
مولوی در ابتدای امر،سنّی مذهب بودند ؛زیرا در حکومت و شهر سنّی نشین و خاندان سنّی رشد کرده است.مدرسه و مکتبش سنّی بوده و حتّی یک جلد کتاب شیعه در تمام شهر ایشان یافت نمی شده است؛ ولی چون روز به روز در راه سیر و تعالی قدم زدند، حقایق را دریافتند.خب ایشان علاوه بر شاعری،واعظ و منبری بودند،حالا اگر در کتاب هایش چیزی نادرست به نظر آمد،قبول نکرده و حمل بر تقیه کنیم.درست این است که با توجه به شرایط همان زمان باید قضاوت کرد.رهبر معظم انقلاب می فرماید: شهید مطهری از بنده پرسید که نظر شما درباره مثنوی چیست؟ گفتم: مثنوی،اصول اصول اصول دین است. ایشان گفتند کاملاً درست است . آقا سید علی قاضی( ره) فرموده که محی الدین از کاملین است و ملای روم را عارفی رفیع مرتبه و از شیعیان خالص امیرالمؤمنین(ع) می شمردند و قایل بودند مُحال است کسی به مرحله کمال برسد و حقیقت ولایت برای او مشهود نگردد. شیخ انصاری همدانی به مولوی ارادت داشتند. شهید دستغیب نامه ای به آقای قاضی نوشتند و از او خواستند چون در شیراز آشنایی ندارند،کتابی برایشان معرفی کند و ایشان پشت نامه نوشته بودند که مثنوی بخوان.
اقبال لاهوری می گوید که مولانا خضروار دست مرا گرفت و به ساحل عشق و ایمان رسانید.این ها بخشی از اثرات این مغز فعال است که نقش هدایتگری داشتند.حتّی توانستند در تمام ادیان،به طریقی نفوذ کرده و حرف خود را بزند. ما چقدر توانستیم با رفتار یا آثار خود ، جامعه را متحوّل کنیم؟مولوی از پایه های اصلی ادبیات عرفانی است . به نظر یکی از عرفا که فرمودند:پشت سر عرفا بدگویی نکنید.به بلایی سخت دچار می شوید.واقعاً همین طور است؛ حتی کسی که در زبان و ادب فارسی، استاد باشد،نمی تواند در ادبیات عرفانی قاطعانه نظر بدهد.در عرفان ،هر کسی تجربه خاصی دارد.مولوی،امام حسین (ع ) را روح سلطانی،پاکْ روح،گوشواره عرش و جان مقدس دانسته و یزید را سیاه ترین و زشت ترین فرد می داند.اشعار و اندیشه های مولانا نیازمند تدبر است؛ تدبیری موشکافانه ی عارفانه . عارف باید عارف را نقد کند.نقد عالم بر عارف، جای تامّل دارد.۱۴۰۰/۵/۲۷ در ۱۲:۵۶
سلام
آیا هر چه بیشتر دانستن مارا از کل حقیقت میتواند مطلع کنید؟
خیر
هرگز با ذهن انسانی و محدودیتهاش با کل حقیقت میتوان دست یافت؟
خیر
اماحقیقت انچنان بارز و روشن و فراگیرست
که اصلا نیاز به اثبات ندارد
خود تمام هستی و وجود است
وهیچ نیست جز او۱۴۰۰/۶/۰۹ در ۱۶:۱۳
چرا طرفداران مکتب تفکیک که مخالف عرفان و فلسفه هستند در این زمان یک تفسیر قرآن نمی نویسند تا عیار فهم و سوادشان در باره قرآن معلوم شود؟! در تاریکی نشستن و انتقاد کردن دردی را دوا نمی کند!
۱۴۰۰/۶/۱۱ در ۰۲:۳۲
عالی بود.
قبول دارم.
عرفان تنها بدعت دین است و عارفان!!! دین را ابزار خزعبلات خود کرده اند.۱۴۰۰/۶/۱۷ در ۱۱:۴۵
ملای رومی این مرد کافر این مرد جنس این مرد جاهل این مرد نادان ، دشمن اهل البیت ، سنی صوفی متعصب ، قایل به وحدت وجود خدا لعنت کند ملای معلون رومی را با جمیع پیروانش به حق مولا امیرالمومنین علی ع
۱۴۰۰/۶/۲۷ در ۱۶:۵۸
هر کسی از ظن خود شد یار من .
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند .از هزار و یک صفت هفتاد و یک فرقه شدند
یک حقیقت را اگر صد وجه می دانی رواست .
متأسفم برای شما جناب میلانی که دیدتان چنین است و خود در برزخ اندیشه خود میسوزی.۱۴۰۰/۶/۲۷ در ۱۸:۴۸
افسوس باید خورد چرا این ادمای بی ارزش شدن کارشناس اسلام و دین کسانی که در لباس روحانیت شیعه به ارکان اسلام ضربه میزنند مثل علامه حسن زاده آملی و طباطبائی و بالاتر مولوی و شمس خودشان مزدورن منحرف اند میگن دیگران منحرف آن
۱۴۰۰/۷/۰۵ در ۰۷:۳۰
گروه اول از اسلام دفاع می کنید یا از «خودتان»؟
گروه دوم از عرفان دفاع می کنید یا» خودتان»؟
گروه اول بروید احتما کنید به روش مولوی، بعد اگر توانستید،بگوئید او بد است : احتماها بر دواها سرور است/ زانکه خاریدن فزونی گر است/احتما اصل دوا آمد یقین/احتما من قوت جانت ببین۱۴۰۰/۷/۲۶ در ۰۸:۱۴
سلام علیکم
همه باید به قرآن بپردازد
فرمود قران بیانی برای تمام مردم…همه مفسران گفتند این کریمه یعنی همه عالم قرآن را می فهمند چگونه؟ چگونه قرآن بیانی بر تمام عالم با این همه زبان و فرهنگ و دانش است؟ این مسئله را حل کردن موجب مسرت همه است۱۴۰۰/۷/۲۶ در ۲۲:۲۲
بالاترین مرتبه در خلایق برای رسول خدا ص که بتلاترین مرتبه ایشان که خداوند هم بر آن شهادت داده و قبل از نبوت مفتخر به آن است بندگی است اشهد ان محمد عبده و رسوله
در میان مومنان شخصی به عظمت مرتبه امیر مومنان ع نیست که ایشان هم با همه علو شان بی آنکه اهل اغراق و مبالغه باشد می فرماید انا عبد من عبید محمد من غلام کوچکی از غلامان محمدم با چنین اوصافی ، هر چه جز اظهار بندگی حق باشد از هر کسی لاف است و گزاف خواه این شاعر باشد یا آن انا الحق گو که مهدی سهیلی عزیز در جوابش گفته
تا که علی بنده است قول انا الحق خطاست
از سر دیوانگیست نق نق منصورها۱۴۰۰/۷/۲۶ در ۲۲:۴۶
عارفترین خلایق نسبت به ذات باری رسول خدا ص و امیر مومنان ع بود که فرمود لو کشف الغطا ما ازددت یقینا مع الوصف چیزی جز اظهار بندگی مطلق و بس از ایشان صادر نشد و جعلیات صوفیه و مشایخ و بال و پر دادن به بدعتهایی چون طریقت و غیره جهت کساد کردن و از رونق انداختن بازار شریعت نبوی بود پنهان هم نکردند تا انجا که تکلیف را از عارف واصل ساقط می بینند!!! و کفریاتی از این جنس در انکار ضروریات دین.
ما بالاتر از اباعبدالله و مرتبه ای بالاتر از شهادت داریم؟. اباعبدالله در نماز آخر ۳۳ تیر به پیکر مطهرشان نشست ولی نماز را خواندند یعنی به ازای هر جمله نماز یک تیر ، چطور از ایشان تکلیف ساقط نشد و از فلان مدعی عرفان و معرفت الهی ساقط شد؟! مگر عارف عاشق نمی شود و یاد و ذکر معشوق ورد دائم کلامش نمی شود ؟ این چه ادعای معرفت و عشقی است که فریضه و ستون دین را هم با لاف وصل و محبت رها می کنند؟مطرح کردن امثال اینها و مانند مشایخ صوفیه و جعل کرامات عجیب و غریب برای آنها جهت شکست قداست و ساختن رقیب و همطراز برای امامان مذهب اهل بیت علیهم السلام بود و بس
برای بایزید می گویند مردیدی پیش او آب زردی دید پرسید این چیست گفت فلانی از من از حیا پرسید گفتم و آب شد ، این آب هم اوست و از این مهملات
۱۴۰۰/۷/۲۶ در ۲۲:۵۶
سلام علیکم ، بالاترین مرتبه در خلایق برای رسول خدا ص است که ممتازترین صفت ایشان که خداوند هم بر آن شهادت داده و قبل از نبوت مفتخر به آن است بندگی است : اشهد ان محمد عبده و رسوله
۲- در میان مومنان شخصی به عظمت مرتبه امیر مومنان ع نیست که ایشان هم با همه علو شان بی آنکه اهل اغراق و مبالغه باشد می فرماید انا عبد من عبید محمد من غلام کوچکی از غلامان محمدم با چنین اوصافی ، هر چه جز اظهار بندگی حق باشد از هر کسی لاف است و گزاف خواه این شاعر باشد یا آن انا الحق گو که مهدی سهیلی عزیز در جوابش گفته
تا که علی بنده است قول انا الحق خطاست
از سر دیوانگیست نق نق منصورهانکته دیگر اینکه :
عارفترین خلایق نسبت به ذات باری رسول خدا ص و امیر مومنان ع بود که فرمود لو کشف الغطا ما ازددت یقینا مع الوصف چیزی جز اظهار بندگی مطلق و بس از ایشان صادر نشد و جعلیات صوفیه و مشایخ و بال و پر دادن به بدعتهایی چون طریقت و غیره جهت کساد کردن و از رونق انداختن بازار شریعت نبوی بود پنهان هم نکردند تا انجا که تکلیف را از عارف واصل ساقط می بینند!!! و کفریاتی از این جنس در انکار ضروریات دین.
ما بالاتر از اباعبدالله و مرتبه ای بالاتر از شهادت داریم؟. اباعبدالله در نماز آخر ۳۳ تیر به پیکر مطهرشان نشست ولی نماز را خواندند یعنی به ازای هر جمله نماز یک تیر ، چطور از ایشان تکلیف ساقط نشد و از فلان مدعی عرفان و معرفت الهی ساقط شد؟! مگر عارف عاشق نمی شود و یاد و ذکر معشوق ورد دائم کلامش نمی شود ؟ این چه ادعای معرفت و عشقی است که فریضه و ستون دین را هم با لاف وصل و محبت رها می کنند؟مطرح کردن امثال اینها و مانند مشایخ صوفیه و جعل کرامات عجیب و غریب برای آنها جهت شکست قداست و ساختن رقیب و همطراز برای امامان مذهب اهل بیت علیهم السلام بود و بس
برای بایزید یا دیگری می گویند مریدی پیش او آب زردی دید پرسید این چیست گفت فلانی از من از حیا پرسید گفتم و آب شد ، این آب هم اوست و از این مهملات
۱۴۰۰/۷/۲۸ در ۰۱:۰۹
حقا که ….
واقعا تو خود را در حد و اندازه این میدانی که در مورد شرف ملک مولانا اظهار بیان کنی؟؟؟۱۴۰۰/۷/۳۰ در ۱۸:۴۷
عرض کنم تکلیف شیعه گری با تماااااااااااام فرقه هاش الحمدلله روشن شد و از برکات همین شورش ۵۷ ماها بود !! دین شیعه و لباس همین آقای میلانی مثل خود آیت الله میلانی باطله !!! بنیان گذار دین شیعه عبدالله ابن سبا یهودیست !!! در اسلام تکفیر اهل قبله ممنوعست و تکفیر کننده اگر بدون دلیل قرآنی و سنت صحیح نبوی صلی الله علیه وسلم بوده باشد ؛؛ خود کافر میشود !! هیچ کس معصوم نیست الا رسول الله صلی الله علیه وسلم آنهم در ابلاغ رسالت !!! اگر مولانا رحمهالله بر اساس اطیعوا الله و اطیعوا الرسول فرموده قدمش و کلامش بروی چشم !!! وگرنه بقول معروف بزرگان اسلامی ؛ بدیوار کوبیده میشه !!! اینکه فرمودید مولانا واجبات اسلام رو رد کرده ؛؛ این حرف مستند نیست بلکه میفرماد : استعینوا ( الله ) بالصبر والصلوة !!! جوهر الله تعالی است و نماز و روزه و …..وسیله هستند و عرضند و مدرک و درک کننده و مستعان نیستند !!! مولانا رحمهالله با صدهاااااا قصه و داستان و پند و درس و تعلیم ؛؛ پهنه های گوناگون شرک رو به مردم مسلمان مینمایاند !!! که شرک بزرگترین عامل نکبت در بطن شیعه گری و ایران شرک زده و شیعه زده و امام زمان موهوم پرستی است !!! بزرگان شیعه ؛ دوازده امام و پیامبر و فاطمه الزهرا علیهم الصلوة والسلام را صاحب ولایت تکوینی و تشریعی و جوهر میدانند و تا جاییکه العیاذ بالله ؛؛ الله را واسطه میکنند تا امام زمان موهوم ازشون راضی بشه و حسین و علی و …..راضی بشه یعنی بقول معروف عوام ؛ صد سور به ابولهب زدند !!! دریایی از ثروت مردم را با استحمار در طول پونصد و پنجاه سال غصب کردند و قبور هزاران عددی از جمله امام رضا و امام و حسین رضی الله تعالی عنهما را مطلا کردند و مردم عراق و ایران را بدبخت و شرک آلود و ذلیل !!! دیکتاتوری وحشتناک پیاده کرده اند و میلیونها مسلمان را میزنند و میکشند و غارت میکنند و شکنجه میکنند و بزرگانی چون علامه برقعی و شیخ ضییایی و …….تکفیر میکنند و با مثله کردن میکشند و اصولا غیر شیعه را کافر و نجستر از سگ و خوک میدانند و خالد در جهنم و به نوامیس پاک پیامبر رضی الله عنهن با بی ناموسی هر چه تمامتر ؛ فاحشه ی مبینه میگویند یعنی العیاذ بالله رسول الله صلی الله علیه وسلم رو ؛ خاکم بدهن ؛ دیوث میدانند و در حقیقت ؛ ابراهیم قمی در تفسیرش ؛ میگه : خان جبرییل !!! جبرییل را خائن و پیامبر را خائن میدانند و پیامبر حقیقی بخیال خودشون ؛ علی رضی الله عنه میپندارند !!! در حقیقت شیعه گری یعنی اوج نجاست و پلیدی و یهودی صفتی و بی ناموسی و بی غیرتی !!! و صلی الله علی رسول الله و علی آله و ازواجه و ذریته و اصحابه !!!
۱۴۰۰/۸/۰۳ در ۱۱:۲۴
مولانا با طی طریقت و عرفان به مرتبه ای از شهود رسیده که دانشمندان امروزی بعد از گذشت هشتصد سال از ان زمان با پیشرفته تلسکوبها ،فضاپیماها و تمام تجهیزات مدرن خود به ان اذعان میکنند که بعضی ار کهکشانها به شکل چشم انسان میباشند در حالیکه مولانای جان از شباهت مردمک چشم انسان با کهکشانها و اتصال همه کائنات و انسانها به یک اصل سخن به میان اورده است
در هر فلکی مردمکی میبینم هر مردمکش را فلکی میبینم
ای احول اگر یکی دو میبینی تو بر عکس تو من دو را یکی میبینم۱۴۰۰/۸/۰۴ در ۰۵:۰۰
خدایا ما را اسیر خورده تحصیل کرده ها مکردان
صحبت در مورد مولانا ونقد در خور کسی هست که یک سرو کردن بلندتر از او باشد که متاسفانه فاقد آن هستیم معمولا برای شناخت واندازه گیری اشلی که داریم خودمان هستیم یعنی اگر میگوییم این درخت بزرگ هست نسبت به قامت خود میسنجیم این به اصطلاح روحانی خود غرق در انحراف اخلاق میباشد همانطور که دانید دانیم که مدرسه علمیه ایشان طعم لوازم را جمشیده وبه دیگری نسبت میدهند
خر هم خود را با بلبل میسنجد۱۴۰۰/۸/۰۴ در ۱۴:۳۸
بسم الله الرحمن الرحیم
جدا از ایرادات کلامی و اعتقادی که کار بنده نیست
جاهایی از عرایضتون پر از اطلاعاتی بیسند و منبع بود.
چنین بیانهایی باید در مناظرهای برابر ارائه شوند.۱۴۰۰/۸/۱۹ در ۱۷:۱۷
هر طرز فکر را در بازه زمانه خود باید فضاورت کرد ولی در حال حاظر هر دو طرف این بحث , جنگ افکار پوسیده است که نیاز به نشخوار هیچ کدام نیست و حقیقت در آینده به دور از امثال این به ظاهر اندیشه هاست .
۱۴۰۰/۸/۲۰ در ۲۱:۳۸
اشعار مولانا خیلی مفهومی هستش، با تفسیر سطحی نمیشه به نیت واقعی مولانا پی برد، اشعاری از مولانا هستش که حضرت علی رو که در راس شیعه هستش کاملا ستوده و همچنین آدمی که تو اشعارش درس اخلاق میده و آدم رو به فکر فرو میبره چطور میتونه آدمی با عقاید بد باشه
باران که شدی مپرس این خانه کیست
سقف حرم و مسجد و میخانه یکیست
باران که شدی پیاله ها را نشمار
جام و قدح و کاسه و پیمانه یکیستاین شعر مولانا این رو به من میرسونه که این آدم چقدر درکش از بخشش بالاست که چنین شعری سروده، حالا میخواد از هر فرقه ای باشه، شما میتونید از اشعارش درس اخلاق بیاموزید، همون طور که تو آموزهای دینی هستش، دنبال چی هستین؟
۱۴۰۰/۸/۲۲ در ۰۱:۵۷
درمورد وقایع زمان ظهور مطالبی از علامه مجلسی هست .اگر اشتباه نکنم در کتاب حلیه المتقین باید باشه .اونجا میگه که امام که ظهور می کنند ودرمیان مردم ظاهر می شوند …مردم دودسته می شوند.عده ای با ایشون وعده ای مقابل ایشون.بعد از تبیین امام عده ای به جبهه ایشون میان .باز هم عده ای مقابل ایشون وطرفداران خلفای قبل از امیر المومنین باقی می مانند.بعد از این امام تصمیم میگیرند نبش قبر کنند واز زبان خودشون ماجرا را به گوش همه برسانند. زمان نبش قبر باد تندی وزیدن می گیرد وعده ای در امتحان لیز می خورند واز امام فاصله می گیرند واستدلال اونها این است که این باد تند نشانه حمایت خداوند از خلفا ست. بعد خلفا زنده می شوند وخود بر آنچه که امام می گوید صحه می گذارند .باز هم عده ای به امام ایمان نمی آورند .
برای من مهمه از چه کسی حمایت کنم ومقابل چه کسی بایستم. اگر در حمایتم یا تقابلم با کسی یا کسانی متوجه بشم که با عقاید امام زمانم -امام معصوم- زاویه دارم یک لحظه برعقاید اشتباهم باقی نمی مانم.
تمام دعواها سر امام معصوم است حالا شما فرض کن مولوی باشد یا میلانی باشد یا هر کس دیگر .شما هر کسی را پذیرفتی اونرو به امام معصوم عرضه کن اگر سنخیتی داشت شما هم بپذیر اگر تقلبی بود تکلیف روشنه والا شاید کاسه ای زیر نیم کاسه باشد.
در وجود منت ار هست شکی تجربه کن /کس عیار زر خالص نشناسد چو محک۱۴۰۰/۸/۲۴ در ۱۶:۴۶
من از این آقا دو تا سوال دارم ؟ اول اینکه لا حول ولا قوة الا بالله رو برای بنده تفسیر کنن …دوم عالم تجرد رو تعریف کنن …به نظر بنده ایشون درگیر کلمات هستند و هنوز نتونستن از موضع معنی کلمات عبور کنن …آیا ما قبول داریم که خدا مطلق است یا نه ؟؟ اگر مطلق است یعنی هیچ جایی برای حضور یا ظهور غیر وجود ندارد …و هر آنچه که هست تجلی خداست و تجلی هم جزیی از خداست ولی خود خدا نیست …مثال خالق با مخلوق بلا تشبیه تا حدود خیلی ضعیفی مثل انسان با خیالش هست ..خیال انسان دقیقا در ذهن انسان هست ولی خود انسان نیست اما از انسان هم جدا نیست یک لحظه عدم توجه انسان به خیالش و تمرکزش به یک نقطه یا موضوع دیگه باعث نابودی اون خیال میشه …و یک لحظه عدم توجه خدا به مخلوق باعث نبود مخلوق هست با این تفاوت که انسان نمیتونه به چند نقطه همزمان توجه داشته باشه در حالی که خدا قدرت لاینتناهی هست ..در مورد ذهنیات انسان دو حالت وجود داره یکی اینکه بزاری ذهنت به هر جا که دوست داره بره و یکی هم اینکه خودت فکرت رو محدود کنی و نزاری هر طرفی بره ..در هر دو صورت این ذهنیت تا زمانی وجود داره که ما بهش توجه داریم..یعنی هیچ استقلالی از خودش نداره ..اما اگه بزاریم خودش هر جا دوست داشت بره ..این ذهنیت رو صاحب اختیار کردیم ..یعنی حرکت فکر به اختیار خودشه ..اختیاری که به جبر ماست و ما اون اختیار رو بهش دادیم و میتونیم اونو ازش بگیریم و البته فکر از خودش استقلالی هم نداره چون با کوچکترین عدم توجه ما خود ذهنیت نابود میشه …اما اگه مسیر حرکت ذهنیت رو محدود به اراده ی خودمون کنیم اونوقت این خود ذهنیت هست که تحت جبر ماست و ذهنیت از خودش نه اختیاری داره نه استقلالی ..حالا اگه ما ذهن رو آزاد بزاریم ممکنه ما رو به افکار منفی هدایت کنه و این خوشایند ما نیست ولی چون ذهنیت از خودش استقلال نداره باز تحت جبر ما دارای وجود هست ولی اختیارش بنا به اراده ی ما جبری نیست …در مورد ابن ملجم هم همین موضوع صادق بوده ..ابن ملجم از خودش هیچ استقلالی نداشته ..ولی اختیار هر جور عمل و حرکتی رو داشته ..و این اختیارش بوده که جبر خدا بوده ..حالا دو راه داشته یا باید ضربت میزده یا نمیزده ..در هر دو حالت وجود ابن ملجم وابسته به توجه خدا بوده و در صورت عدم توجه خدا اصلا ابن ملجمی وجود نداشته که فعلی ازش بروز کنه …اما ابن ملجم مثل همون ذهنیت آزاد بوده که میتونسته هم در جهت منفی حرکت کنه هم در جهت مثبت …که متاسفانه ابن ملجم در جهت منفی حرکت کرد که خوشایند پروردگار عالم نبود و نتیجش هم مجازات خواهد بود ….البته این مطالب فقط، مثال بود برای نزدیک کردن رابطه خالق و مخلوق به ذهن انسان وگرنه ..ارتباط بسیار نزدیکتر و عمیقتر از این مثال هست …برای اطلاع بیشتر میتونید فایل صوتی تفسیر سوره حمد امام خمینی رو گوش کنید . یا علی
۱۴۰۰/۱۱/۱۹ در ۱۳:۵۱
سلام علیکم
در آنجایی که حضرت مولوی میفرمایند که ابن ملجم آلت بوده منظور حضرت مولوی این است که همه موجودات حتی گناهکارانم تحت تقدیر و حکم خدا هستند و خواسته یا ناخواسته فرمان خدا را اجرا میکنند یعنی وقتی یک نفر به تو پیشنهادی شیطانی میدهد و دعوت به گناه میکند درعین حال که او با میل خودگناه کرده درهمان حال ابزاری برای آزمودن تو است تا مشخص گردد پاسخ تو دربرابر آن چیست! پس در اینجا ان فرد داعی به گناه و گناهکار به عنوان وسیله و آلت خداوند برای محک بنده ایی دیگر می باشد و حضرت مولانا این موضوع رو در کتاب فی مافیه با مثل توضیح دادند… که افسوس ذهن افرادی جاهل مثل میلانی به فهم آن توان ندارد و فقط ظاهر را میداند و میبیند
۱۴۰۰/۹/۱۲ در ۱۴:۵۰
بسیار از اراجیف شیخی بیسواد لذت بردیم
این بد که به ما کنند با کس نکنندبر گل ستمی رود که با خس نکنند
گویند جواب ابلهان خاموشی است
خاموش شدیم و ابلهان بس نکنند
۱۴۰۰/۹/۱۵ در ۱۴:۲۴
کی شود دریا ز پوز سگ نجس
کی شود خورشید از پف منطمس
آن خداوندان که ره طی کرده اند
گوش فا بانگ سگان کی کرده اند۱۴۰۰/۹/۱۸ در ۰۸:۱۱
هرقدر دارم باخودم کلنجارمیرم و تلاش میکنم از دایره ادب خارج نشم،اما خزعبلات این جوجه اخوند بطرز عجیبی ادم درو متقاعد میکنه ک جوابی انچنان ک سزاورشون هست بهشون بده
اینطور اشخاص برای ایران،برای فرهنگ و ادب وادبا و بزرگان ایران بغیراز خطرهیچ ندارند.به اینان اگ میدان داده بشود،تا چندسال دیگ شاهد این خواهیم بود ک هر یک از شعرا و عرفا و ادبا و اساتید و دانشمندان ایران زمین ،به نام یکی از کشورک های اطراف ما ثبت خواهند شد،کما اینکه همین کشورهای اطراف درتلاشند تا بزرگانی مانند رودکی ،ابوریحان بیرونی،خوارزمی وهمین جناب مولاناو… را بنام خودشان ثبت کنندعجیبه که کشورهای دنیا درحال نشر اثاراین بزرگان هستند وبزرگداشت سالانه میگیرند برای اشنایی بیشتر وشناخت بهتر اینان،ولی کسانی در ایران چنین مزخرفاتی رو بلغورمیکنند،شاید میخواد با چنین جفنگیاتی خودش رو مطرح کنه.بسیار برای این مردک عالم نما متاسفم.۱۴۰۰/۹/۲۲ در ۱۹:۱۶
نظر جناب میلانی برای خودشان محترم است ولی ایشان مثل همانی که فرموده اند خودشان راه را اشتباه رفته اند مثل این است که ژیان از سرعت زانتیا ایراد بگیره
۱۴۰۰/۹/۲۳ در ۱۵:۱۴
قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری….
شما که …. هستید و حامی ….چطور به خود اجازه بدهید درباره حضرت مولانا و شمس رحمت الله علیهم اظهار نظر کنید.
شمابه فکر پر کردن جیبتان باشید این بزرگان باشند برای ما…شماراچه به گوهر و گوهری….۱۴۰۰/۹/۲۵ در ۱۶:۴۰
با سلام. در پاسخ به این مردک ابله به بیتی از مولانا اکتفا می کنم:
فلسفیک کور شود نور از او دور شود
زو ندمد سنبل دین چونک نکاری صنما
کافیه یک بار توی مراسم عرس مولانا به قوینه برین و عظمت مولانا رو بعد از گذشت ۷۰۰ سال به چشم ببینین و مقایسه کنین با شیخ حسن میلانی!!!! که تو شهر خودشم ۴ نفر نمی شناسنش.
آفتاب آمد دليل آفتاب گر دليلت بايد، از وي رو متاب
برای شما هم متاسفم که همچین اراجیفی رو در خور اتشار می دونین.
در مورد مولانا برین با استاد شفیعی کدکنی مصاحبه کنین اگه واقعا دنبال انتشار مطالب علمی هستین.۱۴۰۰/۹/۲۶ در ۱۵:۴۵
گر کسی گوید که: از عمرت همین
هفت روزی مانده، وان گردد یقین
تو در این یک هفته، مشغول کدام
علم خواهی گشت، ای مرد تمام؟
فلسفه یا نحو یا طب یا نجوم
هندسه یا رمل یا اعداد شوم
علم نبود غیر علم عاشقی
مابقی تلبیس ابلیس شقی
علم فقه و علم تفسیر و حدیث
هست از تلبیس ابلیس خبیث
زان نگردد بر تو هرگز کشف راز
گر بود شاگر تو صد فخر راز
هر که نبود مبتلای ماهرو
اسم او از لوح انسانی بشو
دل که خالی باشد از مهر بتان
لتهٔ حیض به خون آغشته دان
سینهٔ خالی ز مهر گلرخان
کهنه انبانی بود پر استخوان
سینه، گر خالی ز معشوقی بود
سینه نبود، کهنه صندوقی بود
تا به کی افغان و اشک بیشمار؟
از خدا و مصطفی شرمی بدار
از هیولا، تا به کی این گفتگوی؟
رو به معنی آر و از صورت مگوی
دل، که فارغ شد ز مهر آن نگار
سنگ استنجای شیطانش شمار
این علوم و این خیالات و صور
فضلهٔ شیطان بود بر آن حجر
تو، بغیر از علم عشق ار دل نهی
سنگ استنجا به شیطان میدهی
شرم بادت، زانکه داری، ای دغل!
سنگ استنجای شیطان در بغل
لوح دل، از فضلهٔ شیطان بشوی
ای مدرس! درس عشقی هم بگوی
چند و چند از حکمت یونانیان؟
حکمت ایمانیان را هم بدان
چند زین فقه و کلام بیاصول
مغز را خالی کنی ای بوالفضول
۱۴۰۰/۹/۲۸ در ۱۶:۲۲
اونیکه توهین میکنه به حضرت عشق از علم و ادب و شعر چیزی حالیش نیست
نه لابد شما خوبید با این افکار غلطتون
هرکسی عاشق میشه ولی باید با این عشق زمینی به عشق الهی برسه که مال اینا هم همینجوری بوده
همون شمس بود که زن فاحشه را ازدامان کصافت بیرون کشید
همون شمس بود که با فقیر ترین و حتی بیمار مبتلا به جذامی مثل یه دوست رفتار میکرد
همین مولاناست که یکی مثل من با شناخت او به عشق الهی رسیدم و مفهیدم که چیست
خدا را باید با تمام وجود درک کرد بدون پرده بدون قانون به حس درونیه
نه اینکه مثل شماها ادمو قفل و زنجیر کنید و بخاطر ارتباط با خدا هزار قانون و دلیل بذارید
جمع کنید این بی سوادی هارو۱۴۰۰/۹/۳۰ در ۰۰:۴۰
آخر برادر حسن میلانی، چقدر امثال تو ضایع و خوار هستند که فخر علمای اسلام رو اینطور یاد می کنند، شمس و مولانا جلال الدین عرفای مجذوب حضرت حق رو نقد می کنی که خودت را بزرگ کنی؟
۱۴۰۰/۹/۳۰ در ۰۶:۲۷
متاسفانه کسی اومده نظر داده درباره حضرت مولانا که قطعا نخونده کلامش رو،همونجور که در مصاحبش بود،و اینکه همه رو داره نقض میکنه ایشون.حتی علمای شیعی رو، کلا بعضیا بخاطر خودنشانی، زبان به هر چرندیاتی میبرند.اینجا نمیشه و کلا نمیشه به این آقا که خودش رو عقل کل و بقیه رو نادان میدونه،چیزی فهموند. هروقت خودش رو شناخت،قطعا ذات الهی رو درک میکنه،وکلام مولانا.
مولانا،حال خویش رو از درک ذات الهی و سرمستی از عشقش که خداوند و منبع انرژی جهانیان هست رو میگه و این ابله هنوز توی کلمات گیر کرده.
قطعا درک و فهم تفسیر کلمات کار هرکس نیست،مگر خود شناسی که به خداشناسی،یاحق🙌۱۴۰۰/۹/۳۰ در ۰۸:۲۸
سلام علیکم ورحمت الله وبرکاته آقای که همچون توهین به مولانا وشمس تبریزی میکنی اولش تو اینقد پست هستی که با خودت همچون جرئت میدی بعدش تو کجا وآن بزرگان کجا اون ها خدارو یافتند خداهم عزت شون داد که حتی اهل کتاب هم ایشون رو میشناسن اما تورکی میشناسه اولین بارمه که اسم و قیافه شمارو اونم تصادفی اینجا دیدم
۱۴۰۰/۹/۳۰ در ۱۵:۳۷
سخنان که ز مغز خشک میلانی به زبان شان جاری شده میتوان فهم و درک کرد؛ که شاید با آشکار شدن باطن شان ؛ زشتی و بوی تعفن باطن شان شیطان رجیم استفزاغ کند
۱۴۰۰/۹/۳۰ در ۱۶:۴۴
قطعا تو وامثال تو بازنده حقیقی هستید، همه چیز این مردم رو از اونها گرفتین، ما دلمون خوشه به فرهنگ اصیلمون که سردمدار اونها مولانای جان هست، مطمئن باشید اونها رو دیگه نمی تونید از این مردم بگیرید،
۱۴۰۰/۹/۳۰ در ۱۶:۵۳
سلام و احترامات
شما فرمودید شخصیتی از مولانا و شمس منحرف تر نداریم، دلیلش اینه که اولا اوره نمیشناسین چون «پای استدلالیان چوبین بود» و نمیتونی هم ب هزار سال ب مقام وحدت برسی جناب آخند صیب! چون درگیر دام های عقل جزئی هستی با تمام همراهانت.
ثانیا تو بیا علمیت و تصانیف و کتبی که خودت نوشتی و تصنیف کردی رو نشان بده تا وزن فهم و دانش تو فهمیده بشه که بعد بتونی مثنوی مولانا را وزن کنی آقای محترم.
متاسفم که چنین آخندای منحرف و خداناترسی داریم درین دنیا ولی مطمئن باشین که گران تمام میشه ب همه تان ☺۱۴۰۰/۱۰/۰۲ در ۱۰:۴۵
علم استنجا در دوران جاهلیت بنا شده تا جلو مردان جاهل را از ظهار و فرزند کشی و…. بگیرد و عالمانی عمر خود را در راه شناخت <>آن صرف کردند. عالمان دوران جاهلیت امروزی میشوند همان جاهلان دوران معنویت . نزد خدا چه میبرید عمر خود را صرف علم اصول فقه _پاک کردن نجاست_ کردید.در راه خدا چه کردید؟ احکام شرع مقدس اسلام را که همه میدانند فروع واصول دین که همه میدانند شما در راه خدا قدمی برداشتید
۱۴۰۰/۱۰/۰۴ در ۰۵:۳۲
اونی که از قران به خدا برسه انسانی بزرگه چه بسا انسان کامله مومنه ولی برای ما بی سوادا که اکثریت جامعرو در بر داریم تفصیر بسیار زیبای شعرا مثل دریای بزرگ مثنوی معنوی حضرت مولانا یا هفت شهر عشق عطار حافظ که میگه ار کس بسان حافظ قران زبر بخواند با چهارده روایت به خدا برسیم و راهمونو پیدا کنیم قابل احترامن که اصول دین تحقیقیه فردوسی پاکزاد در هزار سال پیش گفت عرب بر عجم دشمن است تاریخ امثال این اقارو و این انقلابو قضاوت میکنه مولانا بعد صدها سال نامش به نکویی در تمام جهان برده میشه اینا ریشه های خاک پاک ایران زمینن
…۱۴۰۰/۱۰/۰۸ در ۱۵:۳۱
گر نداری از نفاق و بد امان
از چه داری بر برادر ظن همان
.
بدگمان باشد همیشه زشتکار
نامهٔ خود خواند اندر حق یار
.
درود بر حضرت عشق۱۴۰۰/۱۰/۱۰ در ۰۷:۰۰
من زیاد اشعار مولانا رو نخوندم اما چندتایی که خوندم یه چیز رو فهمیدم اینکه ایشون خیلی جلوتر از زمان خودش بود. برای همین هنوز خیلی ها متوجه حرفش نمیشن.
مثلا این بیت » خوش باش که هرکه راز داند *** داند که خوشی، خوشی کشاند *** شیرین چو شکر تو باش شاکر*** شاکر همه دم شکر ستاند
معنی این شعر رو نسل های بعدی که سطح آگاهیشون بالاتر میره خواهند فهمید.۱۴۰۰/۱۰/۱۰ در ۲۱:۲۰
این جاست که می گویند عاقبت بخیری بر همه چیز ارجح است.
اللهم اجعل عواقبنا و امورنا خیرا۱۴۰۰/۱۰/۱۳ در ۰۱:۱۷
دو دلیل ممکنه وجود داشته باشه که آدم ها حقیقت رو نگن
یک اینکه از درک حقیقت عاجزند
دوم اینکه به نفعشون هست که نفهمند.گروه دوم رو نمیشه بیدار کرد.اظهر من الشمس هست برای جویای حق و حقیقت که علامه طباطبایی،علامه حسن زاده،مولوی و شمس و… که بوده اند.اگردرک و قبول حقیقت راحت بود که سرها بر دار نمی رفت.به هر حال مجادله نیازی نیست وقتی خداوند به پیامبرش میگه خودت رو ناراحت نکن بالاخره یک روز ما میان آنها قضاوت خواهیم کرد.یا مالک یوم الدین
اگر کسی که ادعای فهمیدن دین داره میگه نمیشه چله گرفت دیگه محلی برای بحث باقی نمیگذاره…لابد نعوذ بالله با پارتی بازی مقام خلیفة اللهی رو قراره به آدم بدهند…۱۴۰۰/۱۰/۱۴ در ۲۰:۳۲
سلام
من فقط در این دنیا یک چیز رو میدونم اونم اینه که نباید کسی رو قضاوت کنیم مخصوصا که رفتار و کردار او را به چشم ندیده باشیم۱۴۰۰/۱۰/۱۹ در ۱۱:۵۴
چون شریعتی ها دوام داشتند و طریقت ی ها نداشتتند دلیلش سادست و این که شریعتیهای ظاهر پرست >شرع رو به نفع جیب خود و قدرت حکام تعریف و تغییر میکردند تا به مقام قضا برسند ولی طریقتی ها روانه بیابان میشدند حق رو با وجود اینکه همونجور که بود حتی به ضرر خودشون تعریف میکردند و جلوی حکام می ایستادند سر رو به دار میدادند . برای شناخت خوبان پارسی گو اول باید منطق فلسفه مشا اشراق و سفسطه و بعد تاریخ ادبیات عرب وقران بعد عرفان عملی نظری رو بلد باشید وبعد ریاضات بکشید تا گرایش های نفسانی تون رو بشناسید بعد کمی از علوم غریبه تا گرایشهای ذهنی رو بشناسید که وسوسه چیست وبعد بفمید منظور استاد چیست . بله شما خودت خوب میدونی خودتو به اون را میزنی . آیا شما از اون ظاهر سازهایی.
۱۴۰۰/۱۰/۱۹ در ۲۳:۵۰
من معتقدم مولوی شاعری زبردست بوده ولی در مراحل سیر و سلوک گمراه شده و بعد اسیر القاء از طرف شیطانهای جن و انس شده و تا آنجا سقوط کرده که به خاطر منافع دنیوی به جعل احادیث روی آورده و حتی دست به تحریف قرآن و دو کتاب اهل سنت یعنی صحیح بخاری و صحیح مسلم زده که در بسیاری از اشعارش کاملا آشکار است. ستیزه جویی مولوی با شیعه به آن علت است که در مراحل سیر و سلوک عرفانی بال مولوی قدرت گذر از مرحله جبر و اختیار را ندارد و دچار کج فهمی عمیق می شود و از همین جا سقوط میکند.
از خاک به افلاک آسان نبرند
بر دار به غیر سربداران نبرند
حلاج شو سر به دم تیغ سپار
در مسلح عشق غیر خوبان نبرند.مولوی شاعر بود ولی عاشق نبود.
۱۴۰۰/۱۰/۲۴ در ۱۸:۴۳
این کشور پر شده از روحانی های عمامه به سر که برخلاف اینکه خودشان رو عرفانی جلوه میدن هیچ چیزی از عرفان نمیدونند حضرت شمس و مولانا یکی از عالم ترین فردها در طول تاریخ بودند که حضرت شمس کسی است که دانسته های ایشان در این باره به گونه ای است که حتی دانسته های کل روحانی هارو و عالمان دینی و نمیدونم ولایت فقیه رو جمع کنیم فقط ۱ درصد علم عرفانی حضرت شمس نمیشود همان طور که دوستان عزیز الان دیدید که شمس و مولانا رو انکار میکردند چون سطح عقلشان حرف های ایشان رو درک نمیکرد.ان شاءالله روزی همه حضرت شمس را خواهید شناخت.
۱۴۰۰/۱۰/۲۴ در ۲۳:۴۲
همینجا هم عده ای خودشون رو از همه برتر و بالاتر دیده اند و کامنت گذاشته اند
آقای میلانی انسان فرهیخته و با سوادی هستن گرچه بنده هم با ایشان موافق نیستم
بعضیها هم هی دانشگاه دانشگاه میکنن ، عزیز من دانشگاه در علوم انسانی مربوط به حوزه های علمیه مثل قطره س در مقابل دریا.
بله اگه منظور مولوی همینها بود که آقای میلانی گفتن ، بدتر و پلیدتر از مولوی کسی نیست
اما این احتمال رو هم بدید که منظور مولوی این نیست و به زبان اشاره و رمز سخن گفته باشد۱۴۰۰/۱۰/۲۵ در ۰۵:۱۸
کاش ادم ها همون قدر که به فکر جمله بندی حرف هاشون بودن به فکر محتوی حرفشون هم بودن
کاش هر کسی حد و حدود خودش رو میدونست
من درک میلانی رو ندارم و راجبش نظر نمیدم
ولی میدونم هر کسی با هر سطح از فهم و شعوری حق نقد کسی دیگه ای رو نداره
چه برسه بخوای اسطوره هایی مثل علامه طباطبایی رو نقد کنی
ادم حداقل نقد ۱۰ تا موافق و مخالف رو میخونه بعدش میاد نظر بده
حضرت مولانا شخصیتی بودن که خیلی از بزرگان عرفان و شریعت و دین
از هر ملیتی این حضرت رو بررسی کردن و بعد از نوشتن ۱۰۰ ها صفحه کتاب در پایان گفتن ما نمیتونیم
حضرت مولانا رو وصف کنیم
اینقدر که این شخصیت بالاست.
من نمیفهمم چجوری ادم میتونه بیاد خیلی ساده همیچین انسان بزرگی رو نقد و رد بکنه.
البته اینجور نقد ها همیشه بوده و هست.
نمیخام مقایسه کنم پیامبران جایگاه ویژه ای داشتن و نمیخام با حضرت مولانا مقایسه شون کنم ولی الان شما تو دنیا که بگردی خیلی ها هستن که حضرت محمد یا حضرت عیسی یا خیلی از پیامبران بزرگ رو هم نقد میکنن.
خدا به همه توفیق بده تا بتونیم درک درستی داشته باشیم و با حرفا مون یه عده رو گمراه نکنیم۱۴۰۰/۱۰/۲۷ در ۱۴:۲۸
خداوند به شما طول عمر عنایت کنه جناب اقای میلانی مچکرم از شما که سخنانتون تواین جو عرفان زدگی روشن کننده ست . بنده چندین سال عمرمو تواین مسایل سپری کردم تهش تلخیه تهشجهله. به قول ایت الله سیستانی ۴۳ ساله تودانشگاهو حوزه فلسفه منحرف ملاصدارا وابن عربی تدریس وترویج میشه ؟نتیجه ش چی شد؟!!!! توصداسیما ازصبح تاشب همینجور.ابراهیم دینانی هرچی دلش میخاد میگه ومیبافه. فعلن تریبون نظاموصداوسیما… دست طرفداران عرفان وفلسفه س حرفاشونو۴۳ ساله میزنن پشت سرهم تکرار بزرگداشت برای علامه… حالا تامامخالفین حرفی میزنیم گر میگیرن مامخالفین هم باید تریبون داشته باشیم به جوونا ونوجوونا میگم عمرتون حروم میشه اگه تومسیر عرفان وفلسفه برین شما فقط انجام واجبات و ترک محرمات داشته باشین درکنارش بچسبین به کار حلالو کسب حلال.
۱۴۰۰/۱۰/۲۷ در ۲۰:۵۱
گام اول اینکه اگر این افراد عالم و مرشد بودن ک بخواییم علامه صداشون کنیم اینه که یک عالم هیچوقت دیگری رو نقد نمیکنه و با پرخاش سمتش نمیره. کسانی مثل سعدی مولانا حافظ … بدون هیچ نفعی عاشقانه از حق تعریف کردن و کسانی مثل جنابان اخوند از چرت و پرت هایی ک تحویل جامعه میدن بدون ذره ای سواد و خر فرض کردن مردم نفع و سود میبرن مردم را اذیت میکنید فدای سر مردم اما دیگ انسان هایی مثل این بزرگواران که مردم رو به سیر به سوی حق تشویق میکنند مسخره نکنید کسی ک حتی فکر کردن هم بلد نیست و خودش رو ایت الله میخونه بدون اینکه بدونه ایت الله به معنی نشونه خداست واقعا کفر بزرگیه به قول سعدی ((ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز کان سوخته را جان شد و اواز نیامد این مدعیان در طلبش بس خبران اند کان را که خبر امد،خبر باز نیامد)) اگه کسی ایت الله واقعی باشه هیچ حرفی ازش نمیزنه نه مثل شما که در میکروفون جار میزنید
و اینکه برای نقد کردن مدرک سیکل به بالا نیازه جنابان اخوند با کلاس ششم ابتدایی نیایین نقد نکنین:)۱۴۰۰/۱۰/۲۹ در ۰۲:۰۸
به نظرم ایشون مولانا و شمس را یا اصلا نمیشناسند یا انطور که دوست داشتند شناختند
هر چند که به هیچ کس و هیچ چیز نباید یقین صد در صد داشت و کسی را بت کرد و یا تعصبی در قبالش داشت۱۴۰۰/۱۱/۰۱ در ۰۱:۳۷
دوست عزیز برداشت ایشون از سخنان علامه طباطبایی و حسن زاده ی املی کاملا اشتباهه .ایشون برداشت خودشون از سخنان این دو علامه رو نقد و بررسی کردن ولی مفهوم سخنان چیزی نیست که حجت الاسلام حسن میلانی توضیح دادن مشکل ایشون درک نکردن مفهومی سخنان این دو علامست . نقد و برسیشون از ذهنیات خودشونه
۱۴۰۰/۱۱/۰۱ در ۰۱:۵۸
شیخ حسن میلانی معنای ظاهری سخنان شمس و مولانا رو نقد می کنه در صورتی که تمام سخنان مولانا مفهومیه این که مولانا می فرماید خدا در وجود تمام هستی تجلی کرده به این معنا نیست که انسان خداست حیوان خداست به این معناست که در وجود انسان تجلیاتی از خدا وجود داره که انسان گرایشی به سمت کمال داره این گرایش در حیوانات در انسان ها حتی در جامدات هم وجود داره به همین علت وقتی سخنان مثبت به آب گفته میشه ملکول هاش شکل منظم و زیبایی پیدا می کنن و حرف ناپسند ملکول های آبو نامنظم می کنه و اون آبی که خورده میشه بر انسان تاثیرگذاره و این علمی ثابت شده این یعنی تمام موجودات به واسطه ی روح الهی گرایش به زیبایی دارن .و اینکه مولانا می فرماید انسان خالقه منظورش از خالق خدا بودن نیست منظورش اینه تمام هستی تجلی درونیات انسانه پس تو دنیای بیرونتو خودت خلق می کنی .هر انرژی از خودت ساطع کنی در دنیای بیرونت تجلی پیدا می کنه .هر اتفاقی ریشه ی درونی داره .پس انسان خودش خالق دنیای بیرونشه . یعنی دنیای بیرون ،بازتاب درونیاته انسانه .اگر اتفاقی برات میوفته یه انرژی معیوبی یه زمانی ساطع شده که بازتاب اون انرژی رو به صورت اتفاقی واست رخ میده میبینی پس انسان خالقه ولی نه به معنای خدایی
و اینکه امام حسین و شمر رو آلت خدا ندونسته اشارش به وحدت الهی بوده شما یه رودخونه رو در نظر بگیرید اگر یه قطره هویت جدایی برای خودش در نظر بگیره آیا از رودخونه جداست ؟خیر همه ی انسان ها یکی هستن و روح خدا در آن ها متجلی شده۱۴۰۰/۱۱/۰۳ در ۰۱:۰۹
چون فراموش خودی یادت کنند،بنده گشتی آنگه آزادت کنند،،،،دم وجود مولانا و مولانا دوست ها گررم
۱۴۰۰/۱۱/۰۷ در ۱۵:۲۰
در گمراهی مولوی و شمس شک نیست اما اینکه علمای ما از بعضی از حکمت هایی که آنها بیان کرده اند دلیل بر صوفی بودن آنها نیست . با کمی دقت در کتب و فرمایشات آنها این معنا مبرهن است .
۱۴۰۰/۱۱/۰۹ در ۱۴:۳۶
همه حرف ها رو دوستان به بهترین تعبیر گفتند
با پوزش از بی ادبی و در یک کلمه خطاب به گوینده این هجویات:
خیلی خری!!!!!۱۴۰۰/۱۱/۰۹ در ۱۹:۳۳
کلا اقایون فقیه ما که از اسلام فقط به فقه ان تکیه دارند.تا جایی که فلان فقیه که مسئولیت سیاسی هم اینروزها دارد.صریح میگوید همین فقه برای تشیع کافی است وحتی نیازی نیز به قران احساس نمیشود
وهمیشه اقایون فقیه عرفان ومکتب عشق را کاملا قیبی برای خود میدیدند.
همین خمینی مسئله ولایت فقیه را در اصل از عرفان اتخاذ کرده.وپس از اینکه ولایت فقیهش را توانست به فقیهان ان هم نه فقیهان کاملا سنتی.بقبولاند.خود را نیز بالاتر از ابن عربی که پدر عرفان اسلامی نامیده میشود.بی نیاز میدانست۱۴۰۰/۱۱/۱۰ در ۲۲:۵۹
رقص و سماع ووحدت وجود واستفاده از کلمات می ، میخانه ، باده ، مست ، مستانه و..و..و.. دلیل روشن بر صوفی بودن مولوی است … در ضمن مولوی به حضرت ابوطالب علیه السلام تهمت شرک زده …. در حالیکه حضرت ابوطالب از اول یکتاپرست بوده و آخرین وصی حضرت ابراهیم علیه السلام بود …. پس لعنت به مولوی و شمس و لعنت به حافظ و سعدی هم جنس باز
۱۴۰۰/۱۱/۱۴ در ۰۲:۵۳
از حرف زدنت معلومه از کجا اومدی!!!بهامید روزی که خاک ایران از وجودتون پاک بشه پ برگردین به عصر حجر،متحجرین بی خاصیت
۱۴۰۰/۱۱/۱۰ در ۲۳:۴۶
فرمود «خُذ الحکمة و لو من المنافق»
این که مولانا و شمس حرف های غلطی داشته اند؛ منافی استفاده از حرف های ارزشمند آنهاست؟! از هر حرف خوب و حکمت آمیزی می توان استفاده کرد و صد البته باید با ابزارهای عقل و منطق، قرآن، حدیث و سنت، سره را از ناسره تشخیص داد و جدا نمود. عرفان و سیروسلوک هم می تواند آثار و برکاتی داشته باشد و هم خطراتی.
آن حدیث درباره چهل روز گناه نکردن، چه ربطی به این دارد که خود فرد پرهیزکار به این گناه نکردن خود فکر کند یا اشاره کند یا باور داشته باشد؟! بحث سر عمل اوست و پاداش حضرت حق و آن چه اتفاق می افتد، نه این که خودش بگوید!!۱۴۰۰/۱۱/۱۱ در ۰۳:۱۴
اینکه شخصی بیاد کل عرفان رو رد کنه ، به نظرم درست و منطقی نیست
عرفا هم مثل همه خوب وبد داشتند و دارند
درس عرفان قبل از انقلاب در حوزه های علمیه تدریس میشده و امام خمینی خودش در حوزه کتاب عرفان خواجه عبدالله انصاری رو خونده
و این قطعا درس نیس که همه رو به یه چوب بزنیم عرفای بزرگ بسیاری داشتیم که تحصیلات حوزوی داشتند، مجتهد بودند، علامه بودند مثلا سید علی قاضی، بهجت،حسن زاده ٱملی، شیخ بهایی،سید هاشم حداد۱۴۰۰/۱۱/۱۳ در ۰۰:۲۳
سید علی قاضی ، روز عاشورا را جشن میگرفت !!! ( کتاب روح مجرد ) ، و بشدت به مثنوی مولوی علاقه داشت … در حالیکه مولوی به امام حسین علیه السلام توهین کرده …مولوی میگوید : هین مدو گستاخ در دشت بلا = هین مرو کورانه اندر کربلا ….. من میگویم : ای مولوی ملعون تو کور هستی که حقایق را نمی فهمی …… شیخ بهایی در آخر عمر از عرفان آنچنانی کلا توبه کرد و با سرودن شعری ، فیلسوفها و عرفای وحدت وجودی را بشدت نکوهش کرد
۱۴۰۰/۱۱/۱۴ در ۰۲:۱۶
با سلام
مدت طولانی هست که با احادیث اهل بیت علیهم السلام و آیات الهی در موضوع اخلاق اسلامی مانوس هستم و فکر می کنم نظرات این شیخ بسیار به واقع نزدیکتر است تا اهل فلسفه و عرفان
از نظر متون دینی کسی که اهل شریعت باشد و عمل خداوند به او معرفت و یا همان عرفان و ایمان عنایت می کند و هر چه عرفان بیشتر شود عمل بیشتر و پلکانی معرفت و عمل بالا می روند
از فلسفه هم نهایه و بدایه را خوانده ام که یک ذره بر ایمانم به خدا اثر نگذاشته و نمی گذارد
اما کتاب کلامی اَلْبابُ الْحادی عَشَر یا یکبار خوانده ام و از خواندنش لذت برده املطفا تعصب به بزرگ نامان شما را به بی احترامی به گمنامان واندارد چه بسیار اولیاء خدایی که گمنام هستند
۱۴۰۰/۱۱/۱۴ در ۰۲:۴۹
درکل هرکس. اینا و تفکرات پوسیده شونو قبول نداشته نداشته باشه مرتده!!!!!!مولانا شانس اورد زمان اینها زندگی نمیکرد وگرنه الان جسدش تو خاوران بوووود!!!!
۱۴۰۰/۱۱/۱۴ در ۱۴:۱۷
سیدهاشم حداد هم روز عاشورا جشن میگرفت !!! ( کتاب روح مجرد ) …. حسن زاده آملی می گفت : در عمل زناشویی بین زن و مرد ، فاعل خداست مفعول خداست لذت برنده خداست !!! …. جوادی آملی میگوید : خدا همه جا را پر کرده است و دیگر جایی برای دیگران نمانده است !!! ( مگه خدا جسمه ؟ ) …. مولوی به حضرت ابوطالب علیه السلام تهمت شرک زده ، به امام حسین علیه السلام توهین کرده ، و صوفی و وحدت وجودی است …. ملاصدرا آرزو میکنه و میگه که : ای کاش با یک پسر بچه بی مو ( امرد ) و زیبا زیر یک لحاف می خوابیدم و..و..و.. ( اسفار جلد ۷ ص ۱۷۱ ) ….. مولوی پرستان بجای جواب منطقی ، یا فحش میدن یا دشنام یا مسخره میکنند و یا الکی شعار میدن …. پس لعنت به مولوی و شمس و لعنت به حافظ و سعدی بچه باز
۱۴۰۰/۱۱/۱۵ در ۰۳:۱۱
از دید افراط و مذهب و تعصب نگاه نکنید لطفا . شما در مورد مذهب خودت نظر بده .
لفضی که بکار برد مولانا باهاش حال می کرده و از دید وسیله ی دست خداوند دیده شمس رو . شما پیش از اسلام رو حال می کنی زمان حضرت موسی رو باهاش حال کن تو تنهایی خودت۱۴۰۰/۱۱/۱۷ در ۰۵:۵۷
نه … ، فقط تو خوبی !
فقط یه خرده از منیت خودت بیای بیرون و به چارتا کتاب ناقصی که خوندی تکیه نکنی متوجه می شی چقدر بی سوادی
آخه مگه امکان داره آدم اظهر من الشمس رو نبینه و فقط دو دستی بچسبه به یک فقه پوسیده و فاسد که بوی گتدش در این تجربه ی تاریخی چهل و سه ساله مملکت رو خفه کرده و بازم دست بر نمی دارین !
مشکل بی سوادی هم نیست آخه
مشکل سیاهی دل و فساد روان شماست که عطر شمس و مولوی رو که در جهان پراکنده شده نمی بویید و احساس نمی کنید
حلاجها ، سهروردیها ، عین القضات ها … همه از تفکر پوسده و فاسد شماست که تکفیر شدند و شهید شدند
یه نگاه به تاریخ بنداز ببین آیا حتی یه عارف و فیلسوف پیدا می کنی که حکم تکفیر و قتل یه فقیه رو صادر کرده باشه ؟؟؟
همه ی قرآن عرفان وفلسفه و تفکره ، بعد با چه حماقت و جسارتی افاضات می کنی عرفان و فلسفه انحرافه
مگه حدیق نداریم حکمت گمشده ی مومنه ؟۱۴۰۰/۱۲/۰۲ در ۰۰:۲۸
سلام برادر عزیزم
در عین حال که نقش اساسی برای فلسفه و عرفان در رشد عقلانیت و تفکر در جامعه و مبنای تولید علم بودن و ارتقاء فهم دینی قائل هستم ، اشکالاتی در برخی مسائل وجود داره که باید با رجوع به معارف دینی تعدیل بشه .
محصل فلسفه و عرفان باید در رفت و برگشت دائمی بین مبانی و نظریات این علوم و نظرات فلسفی و عرفانی آیات و روایات باشه تا مانند ملاصدرا به این حسرت دچار نشه که چرا زودتر عمرش رو به غواصی در دریای معارف قرآن سپری نکرده .
نکته دیگه هم اینکه کدوم فقه مملکت رو خفه کرده ؟
اکثر چارچوب های اقتصاد و فرهنگ و آموزش و … ما با بی تدبیری مسئولین و کم کاری حوزه ها بر مبنای نظریات لیبرالی شکل گرفته !
ظرفیت فقه اسلامی بسیار بیش از اینهاست . برای مثال کتابی مثل اقتصادنای شهید صدر رو ببینید که چه نظریات مترقیانه ای رو مطرح کرده .
بعد از انتشار این کتاب کمونیست ها به صورت جدی احساس خطر کردند که طرح های جدیدی برای اداره عالم در حال مطرح شدنه …
۱۴۰۰/۱۱/۱۸ در ۱۷:۱۳
حضرت مولوی که دریایی از فلسفه و حکمت و معرفت هستند و تحسین و شگفتی شرق و غرب و مسلمان و غیر مسلمان رو برانگیخته و هنوز که هنوز است برای افکار سرکش و خردمندانه ایشون ذهن ها بی جواب ماندند چگونه یک جاهل و خشک مغز میاد و ایشون رو نقد میکنه!
افسوس بر کسایی که به جای بهره گیری از دریای علم و معرف حضرت مولوی بخاطر یک سری مسائل جزئی و بیارزش خودتان رو محدود میکنید ؛ دانا کسی است که هر روز در پی ان باشد که ذهن خود را بازتر و افکارش را گسترده تر کند نه اینکه روز به روز به دنبال محدودیت ذهن و حذف باشد
به راستی که جاهل تر و نادان تر از این میلانی عقب افتاده و همفکران او ندیدم۱۴۰۰/۱۱/۱۸ در ۱۷:۲۸
در آنجایی که حضرت مولوی میفرمایند که ابن ملجم آلت بوده منظور حضرت مولوی این است که همه موجودات حتی گناهکارانم تحت تقدیر و حکم خدا هستند و خواسته یا ناخواسته فرمان خدا را اجرا میکنند یعنی وقتی یک نفر به تو پیشنهادی شیطانی میدهد و دعوت به گناه میکند درعین حال که او با میل خودگناه کرده درهمان حال ابزاری برای آزمودن تو است تا مشخص گردد پاسخ تو دربرابر آن چیست! پس در اینجا ان فرد داعی به گناه و گناهکار به عنوان وسیله و آلت خداوند برای محک بنده ایی دیگر می باشد و حضرت مولانا این موضوع رو در کتاب فی مافیه با مثل توضیح دادند… که افسوس ذهن افرادی جاهل مثل میلانی به فهم آن توان ندارد و فقط ظاهر را میداند و میبیند و تاسف و افسوس بیشتر برای دست اندرکاران این سایت میباشد که اجازه خودنمایی به چنین جاهلانی میدهند!
نگاه حضرت مولوی به انسان و جهان فراتر از مذهب و حتی دین بوده عزیزانم بخاطر یک سری مسائل بی ارزش مانند شیعه و سنی و تعصبات بی ارزش مذهبی خودتان رو از معرفت حضرت مولوی بی بهره نکنید و از امثال میلانی که صورت آدمی دارند و باطنی شیطانی و به دنبال تفرقه و کینه و نفرت پراکنی هستند دوری کنید دین و عالم و مذهب و سخن نیک آن است که دلها و آدمیان را به هم نزدیک کند نه آنکه سبب بغض و تفرقه شود۱۴۰۰/۱۱/۱۸ در ۱۷:۳۰
مثل میلانی برای بدگویی و نقد حضرت مولوی مثل پشه ایی است که بخواهد جلوی تابش آفتاب را بگیرد
۱۴۰۰/۱۱/۲۱ در ۱۶:۱۴
با سلام شما خیلی بیجا میکنید این مباحث غریب را میگذارید.
پس عرفایی که شاگرد مولانا بوده اند یا اساتید مولا یا پدر مولانا و یا عطار که أن کلام بزرگ را برای مولانا گفت و بسیاری از اساتید حوزه و دانشگاه که کتاب ها در شرح مثنوی نوشته اند چرت گفته اند برو جمعش کن. البته این سایت هم که این مبحث را گذاشته مرض داشته۱۴۰۰/۱۱/۲۴ در ۰۰:۴۱
در حالیکه مردم نیشابور با لشکر مغول در حال جنگ بودند عطار و شاگردانش ، جلوی مغولان رقص و سماع میکردند . عطار به سرباز مغول گفت : تو خود خدایی ، فقط قیافه عوض کردی ! خیال میکنی نمی شناسمت ؟! وقتی این خبر را به چنگیز دادند گفت : آره ، شایع کنید که ما از طرف خدا آمدیم تا زودتر تسلیم بشن …… مغولان عطار و شاگردانش را کشتند در حالیکه مردم نیشابور با فداکاری در آن جنگ پیروز شدند و داماد چنگیز را کشتند …. مولوی ، عطار ، بایزید ، محی الدین عربی ، سهروردی ، ملاصدرا ، شمس ، غزالی ، جامی ، سعدی ، حافظ و..و..و.. همگی وحدت وجودی بوده و سر و ته یک کرباسند ….. لعنت به کسی که به حضرت ابوطالب علیه السلام تهمت شرک زده
۱۴۰۰/۱۱/۲۴ در ۱۴:۲۷
بنده از مطالب جلال الدین رومی استفاده کرده ام، ولی به دلائلی که این مختصر جای گفتنش نیست، از آن می گذرم. فقط می خواهم این نکته به همه شما بزرگواران عرض کنم که انسانی که مدافع عرفان و تقواست سزاوار نیست که دیگری توهین کند. جناب آقای میلانی نظرشان را گفته اند و شما می توانید با رعایت ادب و تقوا و منطقی به ایشان جواب دهید. موفق باشید.
۱۴۰۰/۱۱/۲۵ در ۰۸:۴۰
سلام عرض ادب
منحرفت از آنها هستند
کسانی مثل من وخیلی ها مثل من که در من ظلمات گیر کرده ابم
ودرکی از النور نداریم
ونمی دانیم که نمی دانبمجای تعجب نیست که شمی ومولانا را نشناسیم
۱۴۰۰/۱۱/۲۷ در ۰۲:۰۶
بسم الله الرحمن الرحیم. قطعا عمر انسان کوتاه است و برای رسیدن به حقیقت نمیتوان دست به آزمون و خطا زد. خدا اولیائش را معرفی کرد که در حقانیتشان بحثی نباشد و با تمسک به کلام ایشان، حاصل این عمر کوتاه، به ثمر برسد. قطعا این اولیاء، که همان ائمه اطهار هستند، رسالت ناتمامی نداشته اند. پس منحرف کردن مردم به سوی کلامی غیر از کلام ائمه، سرقت جایگاه اهل بیت علیهم السلام و انداختن خلق الله در وادی آزمون و خطا و ابطال ثمره ی عمرشان است. هر مرادی غیر از ائمه اطهار، سارق جایگاه ولایت است و خائن به خلق الله. مبلغان آنان نیز شریکان این ابر دزدانند …
عمر کوتاه است. دست از همه چیز بکشید و تنها به دامن قرآن و کلام ناب اهل بیت چنگ اندازید…۱۴۰۰/۱۱/۲۷ در ۱۲:۱۲
منحرف شما هستید با این سرزمینی که سوزاندید و نابود کردید…زندگی هایی که نابود کردید.منابعی که نابود کردید.رویاهایی که نابود کردید……ببند!
۱۴۰۰/۱۱/۳۰ در ۲۲:۲۳
(پس دعوت انبیا برای همین است که «ای بیگانه به صورت تو جز منی / از من چرا بیخبری/ بیا ای جزو ز من بی خبر مباش». اگر ما از خدا هستیم؛ پس یعنی خدا نیز جسم دارد و خدا خودش را وارد جهنم و بهشت میکند. اصول و معارف را شمس با این اشتباهات فاحشش زیر سؤال میبرد.)
آقای میلانی جمله فوق را گفتید ..من با استناد به آفرینش انسان از آیات قران میگویم :..مگر خداوند به صراحت نگفته که از روح خود در کالبد انسان دمیده ….آیا در آخرت ودر روز جزا …فقط کالبد انسان به جزا و پاداش میرسد و به بهشت و جهنم وارد میشود ..که اگر اینگونه باشد …کالبد بدون روح درد و لذتی رااحساس نمیکند ….و اگر اینگونه نباشد یعنی انسان بهمراه روحی که از جانب خداوند به او رسیده و جزیی از خداوند است به بهشت میرود ویا وارد دوزخ میشود ….و باز اگر به بهشت رود که بسیار نیکوست …ولی اگر به جهنم برود ودر قعر آتش قرار گیرد ….پس خداوند نعوذباالله بخشی از روح خود را که به انسان ارزانی داشته به آتش دوزخ میسپارد ….
و این خود جای بسی تعمق و تفکر دارد ….۱۴۰۰/۱۲/۰۱ در ۱۱:۴۴
وقتی خداوند قادر و متعال می فرماید که : از روح خودم در آدم دمیدم منظور این نیست که خدا روح هست بلکه منظور این است که از روحی که خودم آفریده بودم ، از روحی که مال خودم و در مالکیت خودم بود در آدم دمیدم ….. مثلا وقتی من میگم از پول خودم بتو دادم یعنی آیا من پولم ؟؟؟ یا مثلا از ساندویچ خودم بتو دادم یعنی آیا من ساندویچم ؟؟؟ ….. حرف » ی » در نفخت فیه من روحی ، صفت مالکیت را نشون میده …. یا مثلا در آیه شریف الله نور السموات و الارض ، منظور این نیست که خدا نور هست بلکه منظور اینه که نور زمین و آسمان بوسیله خدا آفریده شده …. با توجه به آیه لیس کمثله شیء ، خدا به صراحت فرموده که هیچ چیزی شبیه و مثل و مانند خدا نیست . یعنی هرگز و هرگز هیچگونه سنخیتی بین خالق و مخلوق وجود ندارد ….. پس سخن بعضی از عارف نماها که میگویند : ما موج هستیم و خدا دریا ، کاملا غلطه ، زیرا جنس موج و دریا از یک نوعه …. یا مثلا میگویند که : خدا منبع و سرچشمه هر چیزی است ، کاملا غلطه ، زیرا چیزی را که از منبع و معدن و سرچشمه برداشت می کنیم دقیقا هم جنس و شبیه چیزی است که در سرچشمه قرار داره ، و چون هیچ سنخیت و شباهتی بین خالق و مخلوق وجود نداره پس این سخن صوفیه و عارف نماها هم غلطه ….. ممکنه تو به قانون » علیت » پناه ببری و بگی که علت و معلول همیشه باید باهم سنخیت داشته باشند و خدا که » علت العلل » هست پس باید با مخلوقات سنخیت و شباهت داشته باشه …. جواب = درسته در قانون علیت ، علت و معلول هم سنخ هستند ولی خدا علت العلل نیست بلکه آفریننده و ایجاد کننده مخلوقات هست پس هیچ سنخیتی بین خالق و مخلوق وجود ندارد ……
۱۴۰۰/۱۲/۰۱ در ۱۲:۱۲
روح مجرد نیست بلکه مادی است . حضرت امام جعفرصادق علیه السلام می فرمایند : الروح جسم رقیق ( الاحتجاج جلد دوم صفحه ۳۴۹ ) …. حتی فرشتگان نیز مادی هستند و از ابر رقیق آفریده شده اند …. فقط ذات مقدس خدا مجرد و قدیم است و به جز خدا همه مخلوقات بدون استثنا مادی و حادث هستند ….. برعکس گفته عارف نماها ، انسان فقط روح نیست بلکه انسان چه در این دنیا چه در عالم قبر ( برزخ ) و چه در روز محشر همیشه شامل روح و جسم خواهد بود و جسم و روح با هم پاداش یا عذاب خواهند دید …. عارف نماها که انسان را فقط شامل روح می دانند و بدن را قفس و زندان روح به حساب می آورند روز رستاخیز را هم ، روحی و چیزی شبیه به خواب و خیال میدانند پس معاد جسمانی را انکار کرده و همه چیز را خدا فرض میکنند و حتی گناه را هم انکار می کنند و انجام گناه را عملی مباح و بلکه واجب ! میدانند ….. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان متن عربی جلد ۵ ص ۱۲ میگوید : » گناه زیباست » !!!!!!!!! و در جلد ۸ صفحه ۱۰ میگوید : گناه اصلا وجود ندارد و گناه عدمی است ! و باز هم در همان صفحه میگوید : گناه وزن ندارد ! در حالیکه خدا می فرماید : ومن یعمل » مثقال » ذره شرا یره …. و پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند : پشت شما با گناهان سنگین شده ، با سجده های طولانی خود را سبک کنید ( روضه الواعظین جلد ۲ ص ۳۴۵ ) …… حسن زاده آملی میگوید : در عمل زناشویی بین زن و مرد ، فاعل خداست ، مفعول خداست ، لذت برنده خداست ! ….. جوادی آملی میگوید : خدا همه جا را پر کرده است و دیگر جایی برای دیگران نمانده ! ( از گوگل سرچ کنید ) ….. ملاصدرا ( یهودی زاده ) ، آرزو میکند که : ایکاش با یک پسر بچه زیبا ( امرد ) در یک رختخواب می خوابیدم و بدن او را به سینه خودم می چسباندم و فشار می دادم !!!! ( اسفار جلد ۷ صفحه ۱۷۱ ) …… تنها راه نجات ، کشتی اهلبیت هست هر کسی سوار شده رستگار شد …. کسانیکه به فلسفه و ارسطوئیات کهنه و تحریف شده چنگ زده اند در مسیر شیطان قرار دارند …. یاعلی مدد
۱۴۰۰/۱۲/۰۱ در ۱۳:۳۶
با سلام و احترام
زاهد شکست جام من ای می کشان شهر
ساقی کجاست تا که شود دادخواه من
برادر و دانشمند عالی قدر لطفا مطالعه ای اجمالی از زندگی عرفایی که نام برده شده است داشته باشید خصوصا آیت الله علی قاضی۱۴۰۰/۱۲/۰۱ در ۲۱:۳۹
تجربه من در این چند سال عمر ناچیز که از خدا گرفتم؛ ثابت کرده هرچی آخوندها میگن دروغ محض و هرچی میگن دقیقا برعکس.پس شکی نیست که مولانا شخصیت بسیار بزرگ وتاثیر گذاری داشته.حداقل واسه من یکی که اینطوری بوده، من از اشعار مولانا بیشتر درس زندگی میگیرم تا قران و نهج البلاغه!!
۱۴۰۰/۱۲/۰۲ در ۰۳:۱۵
خب این بنده ی خدا چی میداند عرفان یافلسفه چیست.
شایدم فکرکنه مولاناوشمس مثلی خودشان ازقم فارغ شدن اذیتش نکنین گناه داره۱۴۰۰/۱۲/۱۲ در ۰۴:۰۶
از ایشون میلانی حق خور.بپرسین که توی کارخونش چه غلط غیرانسانی و اخلاقی میکنن.چرا جوانان طلبه و دانشجو رو گمراه میکنن وبه وکارخانه زیر زمینی خودشون میبرن.ازشون بپرسیم که چرا جاسوسهای هندی،افغانی و پاکستانی راکه قاچاق وارد قم شدن پناهندگی میدن.چرا عسل های تقلبی را به مردم قالب میکنن.شغل ایشون مافیای داروو موادغذایی هست که زیرکانه و عبا هرکاری میکنن.سالهاست که تمام اندیشمندان و متفکران مستشرقین،علما،دانشگاهیان ،ادیبان،به عظمت مفاخری چون عارف رومی،شمس تبریزی،علامه طباطبایی،علامه حسن زاده،پی بردن.کنگره ها برگزار میشه درتمام دنیا در مقام مفاخر علمی وادبی ایران عزیز،حالا ایشون به تنهایی به این مسئله رسیدن که این بزرگان یادشده کافرن،ملحدن،منحرف هستن،حتی مرحوم طباطبائی .ره.که در بی بدلیلی وی دنیای علم شکی نداره،میلانی مافیای دارو میگوید که علامه طباطبایی،دست نشانده فرح پهلوی بود.متأسفم که خودش را پاک و منزه میداند.بقول قرآن کریم.کل حزب بما لدیهم فرحون.هر جاهلی به حزب و جناح وعقیده خودش،دلخوش هست.میلانی که توی شرکت زیر زمینی خودت کنتور گاز وبرق واب رو دستکاری میکنی،برو به فکر خودت باش،شمس تبریزی و عارف رومی و حافظ و سعدی به دهان تو خیلی بزرگه.چه زیبا گفت یار من بامن بارها:قد ر زر را زرگر شناسد قدرگوهر راگوهری….
۱۴۰۰/۱۲/۱۸ در ۱۵:۳۲
حلاج را سلاخی کردند، عین القضات را سلاخی کردند، سهروردی را مثله کردند، بایزید بسطامی را به قتل رساندند… هیچ کس جز خود شیخان و روحانیان زمان خود سلاخی نکردند که همه مسلمان بودند و در دادگاه حکم به اعدام دادند چون نمیدانستند بهتر اینکه نافهم از درک بودند. علی را در محراب به قتل رساندند فقط و فقط چون درکی از سخنان و وجود ایشان نداشتند چون بزرگی آنان در آن زمان نمیگنجید.
چون تعبیری از کلام و وجود آنها نداشتند و از همه مهم تر برحق بودند. و همه آنها شهید راه حقند.
در همه دوران و ادوار تاریخ همیشه همین بوده، در اول کتاب فیه ما فیه خود مولانا میگه که هر کس بخواد راه من رو تکرار کنه و مرید من باشه هیچ درکی از راه و روش من و شمس نداره …۱۴۰۰/۱۲/۱۹ در ۱۰:۲۴
توصیهی حضرت امام خمینی به احمد آقا این است که: ای احمد! اگر زبان این طبقه را نمیفهمی لا اقل انکارشان نکن. آیتالله تهرانی در کتاب «روح مجرد» بحث مفصلی در تشیع مولوی و محیی الدین آوردهاند و از آیتالله جوادی آملی نقل شده است که مولوی در عقاید، شیعه است. مولوی در مورد امام علی «علیهالسلام» میگوید: «تو ترازوی احد خو بودهای …. بل زبانهی هر ترازو بودهای» یعنی علی «علیهالسلام» را ملاک حقانیت هر چیز میداند. از طرفی حتما» میدانید که زبان عرفان، زبان اظهار تکوینیات نیز هست و عرفا حادثهها را به همان معنایی که خداوند ارادهکرده است مینگرند. آیا میتوانیم از نظر تکوینی بگوییم که خدا نمیخواست حضرت امام حسین «علیهالسلام» شهید شوند؟ یا اینکه از جهت تکوین همین را میخواسته که واقع شد و گرنه لازم میآید بگوییم: قدرت یزید از قدرت خداوند بیشتر است. آری تشریعاً خداوند خواسته که همه حرمت حضرت امام حسین«علیهالسلام» را به عنوان امام زمان در آن تاریخ نگه دارند. اشعاری هم که مولوی در اینجا آورده نظر به نگاه تکوینی علی «علیهالسلام» دارد که چگونه حضرت با آن شعور تکوینی خود متوجهی ارادهی حضرت حق در این حادثه است و نسبت به آنکه ابن ملجم در نظام تکوین کاری انجام نداده مگر آنچه را خدا اراده کرده و معلوم است اولیاء الهی هر آنچه خدا اراده کند میپسندند و بدان راضیاند. به همین جهت میگوید: «آلت حقی تو، فاعل دست حق». اتفاقا مولوی از این جهت دارد ما را متوجه نگاهِ بصیر علی «علیهالسلام» میکند و در همین رابطه در جایی دیگر خطاب به علی «علیهالسلام» میگوید: «ای علی که جمله عقل و دیدهای …. شمه ای بنما از آنچه دیدهای» میگوید ای علی تو تنها عاقل نیستی، خودِ عقلی و خودِ بصیرت هستی و از آن حضرت تقاضا میکند شمهای از آن بصیرت را به ما بده. و السلام علی من اتبع الهدی.
۱۴۰۰/۱۲/۱۹ در ۱۲:۵۷
سید و سالار شهیدان حضرت امام حسین سلام الله علیه چه زیبا و آموزنده فرمودند: وَيلَكُم إنْ لمْ يَكنْ لَكُم دِينٌ فَكُونُوا أحرارا في الدُّنيا (واى بر شما! اگر دين نداريد ، در دنيا آزاده باشيد). متاسفانه باز هم مشتی اراجیف و تهمت درباره بزرگانی چون ملاصدرا و مرحوم علامه طباطبایی و … که از دید این بنده حقیر و احتمالا» بسیاری از خوانندگان گرامی این مطالب سخیف و بی مایه؛ یا نشانگر بی خردی و بی سوادی و یا بی ادبی ناشی از جزم گرایی و تعصب کورکورانه به دین و مذهب و … است. دو مورد را به عنوان نمونه می گویم: در جلد ۵ صفحه ۱۲ کتاب شریف المیزان (عربی) چنین جمله ای: ((گناه زیباست)) از مرحوم علامه طباطبایی ره) وجود ندارد و دروغی محض به آن بزرگوار نسبت داده شده است. درباره ملاصدرای بزرگ هم که این آقای عبد الله قلی زاده (۱۴۰۰/۱۲/۰۱ در ۱۲:۱۲) در کمال بی شرمی ایشان را یهودی زاده تلقی کرده است (هر چند بر مبنای شرع مقدس و عقل و وجدان؛ صرف یهودی زاده بودن هم ملاک بد بودن افراد و مجوزی برای توهین به دیگران نیست)؛ باید بگویم که این ماجرای نقل شده از زبان ملاصدرا با مضمون: ((آرزو میکند که : ایکاش با یک پسر بچه زیبا ( امرد ) در یک رختخواب می خوابیدم و … )) در حقیقت این کلمات ملاصدرا از رساله ای دیگر (إخوان الصفا) و پیرامون رابطه ی عاشق و معشوق به طور مطلق(نه ارتباط جنسی با هیچ جوان و بچه ای) و برای شاهد به استدلالی است. پس اینکه با تقطیعی این شاهد استدلالی را که ملاصدرا برای مساله ای دیگر ذکر نموده به اول بحث بچسبانیم همان نتیجه ای می شود که عده ای احتمالا از روی قصد انجام داده اند.
ب- و از طرفی آن عشقی که ملاصدرا درباره ی جوانان می گوید از نوع عشق شهوانی نیست و جنس آن مثل هر محبتی بین مادر و فرزند یا استاد و شاگرد است که البته ملاصدرا از حیث چهره ی زیبا و سیرت نیکو به آن توجه ویژه نموده است.
بعد از این فصل هم ملاصدرا در فصول ۲۱ و ۲۲ و ۲۳ به بحث پیرامون مراتب معشوق ها و در آخر عشق الهی که برای عارفین رخ می نماید سخن گفته و آن ها را با ظرافتی هر چه بیشتر مستدل می نماید.
حال قضاوت نمایید که چگونه چندین تهمت و افتراء با یک تقطیع جهت دار و بیان ننمودن کلیت بحث رخ داد؛ واقعا جای سوال دارد که چگونه می خواهیم از این کارهای ناجوانمردانه و دور از اخلاق طلب آمرزش و بخشش کنیم؟!؟! اینگونه مخالفت با کسی که به گفته ای امام خمینی(رحمة الله علیه) بزرگ عارفان است(ملاصدرا و ما ادراک ملاصدرا است) چرا؟!؟!
حیف و صد حیف که ابلهانی عالم نما که از دیانت جز تحجر درکی ندارند و اندیشه شان همانند متحجران وهابی و سلفی و حنبلی است میدان دار نابجای معارف دینی شده و جهت کسب معروفیت با بزرگانی چون صدرالمتالهین و شیخ اشراق و ابن سینا دعوی هماوردی می کنند و ابلهکانی کودنتر از خودشان را فریفته ترهات بی اساس خویش نموده و در آنچه نمی فهمند داوری می نمایند و بر آنچه نمی دانند حکم می کنند.
جای آن است که خون موج زند در دل لعل
زین تغابن که خزف می شکند بازارش۱۴۰۰/۱۲/۱۹ در ۲۲:۴۶
اگر این حضرات عقایدشان غیر از این میبود باید باعث تعجب میشد و لازم بود تحقیقات وسیعی در این موارد انجام شود .
۱۴۰۰/۱۲/۲۱ در ۱۶:۰۸
گل گرفتم در این تارنما رو که ذیل کامنت ها هر اظهارنظر مسخره و جاهلانه ای درج شده – انصافا باید گل بگیرم در ادمین این تارنما رو که مشی تایید کامنت نداره.
۱۴۰۰/۱۲/۲۱ در ۱۸:۱۰
میلانی برایت متاسفم و خوشحال . تاسف از اینکه با وقاحت و بی شرمی اینگونه فلاسفه و متفکران و عارفان این سرزمین را نقد میکنی . خوشحال که هر روز ماهیت شما مفتخوران و کودن ها بیشتر فاش میشود . خدایی کلمه عرفان و فلسفه را میتوانی فقط دیکته کنی . سالها پیش برای امتحان یکی از درسهای واحد درسی ام ( عمومی ) ناچار پیش مدرس آن درس به حوزه علمیه قم رفتم و طبق معمول استاد نیامد ( لازم به ذکر است چندین دفعه از دانشگاه تهران با نامبرده هماهنگ شده بود ) برای خستگی کنار چند طلبه که در حال مطالعه بودند نشستم و کتابی کهنه نظرم را جلب کرد بنام مقدمات . پرسیدم چرا اینقدر کهنه است ؟ پاسخ شنیدم که کتابهایمان تغییر ندارد . در جواب گفتم سوءتفاهم نشه . یعنی سطح سواد شما با پیشینیان مساویست ؟ از جوابم بدشان آمد و آنجا را ترک کردم .
آری فلاسفه در قدیم به تمامی علوم روز ( از قبیل ریاضیات ، ستاره شناسی ، موسیقی ، ادب و اخلاق ، شعر و …….) تسلط داشتند . الان شما از یکی از این آقایان یه معادله تک مجهولی و یا فرق بایت و مگابایت را سوال کنید . جالبه که آقایان مخالف سرسخت موسیقی هستند و خنده و شادی را چون سم برای انسان میشمارند . جنایتشان را در دهه شصتیها در دوران ابتدایی که نماز اجباری ، رنگ روپوش کودکان فقط تیره و برای دختران بسیار گشاد ، کتابهای درسی بی مختوا ، ویدئو جرم داشت ، کاست و موسیقی در خودرو جرمی برابر یه شبه قتل محسوب میشد ، حمل چند کیلو مواد مخدر راحتر از حمل یک ساز و آلت موسیقی داشت ، تفکر و اعتقاد ممنوع ، سلاحهای پیشرفته آهن پاره و خروج چندین تن طلا از کشور پس از افشاگری تبدیل به ضایعات میشد . همیشه افشاگران مقصرند و مجازات خواهند شد و می شود . در مجلس آقایون بر سر رنگ بنز ضد گلوله بحث میکردند و حقوقهای نجومی دریافت میکردند و می کنند . آری اینچنین بود برادر .۱۴۰۰/۱۲/۲۱ در ۱۸:۱۶
سلام بر مومنین و شیعیان …… آقای سید از مشهد ۱۴۰۰/۱۲/۱۹ در ۱۲/۵۷ ، تو از توهین ها و فحش هایی مثل اراجیف ، ناجوانمرد ، دور از اخلاق ، ابله ، عالم نما ، تحجر ، شبیه سلفی و وهابی و حنبلی ، ترهات بی اساس ، ابهکان ، کودن ، نفهم … استفاده کردی …. ولی من بدون کوچکترین توهین ، جواب تو را میدم ……….. و اما ادامه صحبت در باره گفته های علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ، در ج ۱ و ج ۹ وج۳ ص۸۶ بصراحت میگوید که : قرآن نور است و نور احتیاج به هیچ نور دیگری ندارد و قرآن هیچ احتیاجی به تبیین پیامبر و هیچ احتیاجی به بیان معصوم ندارد و دیگران را به تحدی دعوت میکند !!!!! آیت الله میلانی میفرمایند که : این یعنی همان حسبنا کتاب الله …. در حالیکه معصوم علیه السلام می فرمایند : ما بیانگر قرآن هستیم ( اعلام الوری باعلام الهدی صفحه ۲۸۴ ) …. در ج ۳ ص ۸۶ در مورد حدیث شریف ثقلین میگوید : هر دو حجت دارند ولی بطور مستقل !!!! ولی نبی اکرم می فرمایند : قرآن و اهلبیت هرگز از هم جدا نخواهند شد تا در کنار حوض کوثر به من برسند …… آقای سید از مشهد تو از ابن سینا و شیخ شهاب الدین سهروردی دفاع کردی … خُب ، اونم واست دارم ، بفرما : ابن سینا در کتاب شفا میگوید که ابوبکر و عمر از حضرت علی افضل بودند …. ابن سینا چهار امامی بود … با یک حرکت ساختگی کتابخانه سامان در بخارا را به آتش کشید تا دیگران نتوانند از آن کتابها استفاده کنند ….. شاگردش گفت : ابن سینا در سه چیز افراط کرد مطالعه ، پرخوری ، آمیزش با زنان و دوتای آخری او را در سن ۵۸ سالگی از پای در آوردند …. شهاب الدین سهروردی به ملاقات شیخ علی کردی که از بزرگان صوفیه بود میرود شیخ علی کردی دم در ، لخت و مادرزاد از سهروردی استقبال می کند . سهروردی میگوید ایرادی ندارد این کار ما را از ملاقات تو باز نمیدارد ما مهمان شما هستیم و بلافاصله خودش نیز کاملا لخت میشود ( نفحات الانس ، عبدالرحمن جامی ص ۵۸۱ ) ….. و اما در مورد ملاصدرا ، تو گفتی که ملاصدرا بچه باز و همجنس باز نبوده ( اسفار ج ۷ ص ۱۷۱ ) ، من فرض می کنم که تو راست میگی …. ملاصدرا یک خائن و دزد علمی بوده است . ملاصدرا به بهونه شرح اصول کافی ، از اول تا آخر اصول کافی ، هرجا دلش خواسته از متن اضلی کافی کم کرده ، هر جا خواسته اضافه کرده و یا حدیث شریف را بدلخواه تغییر داده . و احادیثی را نقل کرده و گفته در کتاب کافی است که اصلا چنین حدیثی هرگز در کافی نبوده ….. ملاصدرا میگوید که : خدا تمام اشیا است و هیچ چیز از خدا خارج نیست . من میگم : مگه خدا جسمه ؟ مگه خدا حد داره ؟ مگه خدا جوف و شکم داره ؟ ( آقای جوادی آملی هم میگوید : خدا همه جا را پر کرده است و دیگر جایی برای دیگران نمانده ! ) …. حرکت جوهری که ملاصدرا ارائه داده به » قِدَم » علم می انجامد که کاملا غلطه ، زیرا جز وجود مقدس ذات الهی ، بقیه موجودات همگی بدون استثنا حادثند ….. ملاصدرا میگوید که : خدا و مخلوقاتش هم سنخ هستند . ملاصدرا میگوید که : خدا مثل نور قوی و انسان مثل نور ضعیف میباشد . در حالیکه نور جسم وماده است و قرآن می فرماید : لیس کمثله شیء ….. ملاصدرا می گوید : اگر هم خیر وجود داشته باشد و هم شر ، پس باید در آن صورت دو تا خدا هم وجود داشته باشد ! در حالیکه در کافی شریف می خونیم که : لا اله الا انت خالق الخیر والشر ، آیا ملاصدرا که اصول کافی را شرح داده این حدیث را ندیده بود ؟ . در سوره ابراهیم می خونیم یضل الله الظالمین خدا ستمگران را گمراه می کند ولی باعث شر و گمراهی خود افراد هستند ….. ملاصدرا میگوید که : اگر کسی فقط نیت خیر داشته باشد و هیچگونه عمل خوبی نداشته باشد باز هم به بهشت می رود ! ( دقیقا عقیده صوفیه ) …. ملاصدرا میگوید که : نور حق سریان دارد ! در حالیکه خدا تغییر پذیر نیست …. ملاصدرا میگوید : اینکه دیده می شود انسان نیست ، انسان جسم نیست ، بُعد ندارد ، غیرمحسوس است !!! در حالیکه در هشت جای قرآن خدا فرموده : » انسان » را از گل آفریدیم …. در خاتمه به مولوی و محی الدین عربی ( جاسوس دنیای مسیحیت صلیبی ) لعنت می فرستم و می گویم : تنها یک راه رستگاری وجود دارد آنهم کشتی اهلبیت علیهم السلام که در ساحل امن لنگر انداخته ، هر کسی سوار شد زنده خواهد ماند …. اللهم عجل لولیک الفرج ….. یاعلی مدد
۱۴۰۰/۱۲/۲۳ در ۱۷:۴۹
۱- طرف خطاب بنده که به زعم شما بی ادبانه است در بیشتر قسمتهای پیامم کلی بود نه شخص شما و در واقع کیست که منکر وجود چنین افرادی درجامعه باشد؟ در هر حال ضمن سپاس از پاسخ مودبانه ولی متاسفانه غیرعلمی و غیرمستند و همچنان تهمت گونه شما؛ باید بگویم جنابعالی با همه آن چه نوشته اید هنوز مستندی بر دروغ نسبت داده از طرف خود به مرحوم علامه طباطبایی ارائه نداده اید. آورده اید: ((علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ، در ج ۱ و ج ۹ وج۳ ص۸۶ بصراحت میگوید که : قرآن نور است و نور احتیاج به هیچ نور دیگری ندارد و قرآن هیچ احتیاجی به تبیین پیامبر و هیچ احتیاجی به بیان معصوم ندارد و دیگران را به تحدی دعوت میکند))؛ واضح نگفتید که منظور کدام جلد کتاب بوده است ۱، ۳ و یا ۹ . البته بنده خود پاسخ می دهم که شما به زحمت دوباره نیفتید. منظور شما جلد سوم صفحه ۸۶ از تفسیر شریف المیزان است اما آنچه نوشته اید عین عبارت آن علامه بزرگ نیست. ایشان چنین نوشته اند: ((على أن هذا الطريق وهو الاقتصار على ما نقل من مفسري صدر الاسلام من الصحابة والتابعين في معاني الآيات القرآنية يوجب توقف العلم في سيره ، وبطلان البحث في أثره كما هو مشهود في ما بأيدينا من كلمات الأوايل والكتب المؤلفة في التفسير في القرون الاولى من الإسلام ولم ينقل منهم في التفسير إلا معان ساذجة بسيطة خالية عن تعمق البحث وتدقيق النظر فأين ما يشير إليه قوله تعالی: )وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَاناً لِّكُلِّ شَيْءٍ) النحل ـ ۸۹ من دقائق المعارف في القرآن ؟ و أما استبعاد أن يختفى عليهم معاني القرآن مع ما هم عليه من الفهم والجد والاجتهاد فيبطله نفس الخلاف الواقع بينهم في معاني كثير من الآيات والتناقض الواقع في الكلمات المنقولة عنهم إذ لا يتصور اختلاف ولا تناقض إلا مع فرض خفاء الحق واختلاط طريقه بغيره. فالحق أن الطريق إلى فهم القرآن الكريم غير مسدود ، وإن البيان الإلهي والذكر الحكيم بنفسه هو الطريق الهادي إلى نفسه ، أي انه لا يحتاج في تبيين مقاصده إلى طريق ، فكيف يتصور أن يكون الكتاب الذي عرفه الله تعالى بأنه هدى وأنه نور وأنه تبيان لكل شيء مفتقراً إلى هاد غيره ومستنيراً بنور غيره ومبيناً بأمر غيره ؟ …))
که اگر با دقت مطالعه نموده بودید متوجه برداشت ناصوابتان از تفسیر آن والامرد ساحت عرفان و مفسر بزرگ قرآن کریم می شدید.
۲-ابوعلی سینا در کتاب الهیات شفاء مبحثی را به عنوان شرایط خلیفه، حاکم و سیاستمدار اسلامی مطرح کرده و تأکید میکند که دو ویژگی از ویژگیهای عمده و اساسی است که خلیفه باید آنرا دارا باشد. یکی عاقل بودن و دیگری سیاستمدار و مدیر بودن؛ این دو ویژگی بر علم داشتن مقدم است؛ یعنی اگر دو نفر هر دو عالم و عاقل بودند ولی یکی اعقل(عاقلتر) و مدیرتر و دیگری اعلم است؛ اعلم باید به اعقل کمک کند و مشاوره دهد و اعقل نیز از اعلم استمداد و طلب یاری کند. چنانکه عمر و علی(ع) انجام دادند. رجوع شود به: (حسن زاده آملى، حسن، الإلهیات من کتاب الشفاء، ص ۵۰۳، قم، دفتر تبلیغات، چاپ اول، ۱۴۱۸/۱۳۷۶)
با توجه به این عبارت، در نظر ابتدایی چنین به نظر میآید که در نظر ابوعلی سینا، عقل و مدیریت عمر، از عقل و مدیریت علی(ع) بیشتر و قویتر بود، در نتیجه بوعلی، عمر را برای خلافت اصلح و شایستهتر از علی(ع) میدانسته است و در نهایت بوعلی را باید از اهل سنت شمرد.
ولی شاید بتوان گفت دقیقاً چنین چیزی را نمیتوان به بوعلی نسبت داد؛ زیرا احتمال دارد که متن اخیر برای تعیین مصداق اعقل و اعلم نیست، بلکه تمثیل بوعلی فقط در مورد تبیین مدل همکاری بوده که اعقل و اعلم باید نوع همکاریشان مانند همکاری امیرالمؤمنین(ع) با خلیفه دوم باشد زیرا حضرت علی(ع) در مسائل حکومتی به عمر کمک میکرد و مشاوره میداد و عمر نیز از در مسائل حکومتی از حضرت علی(ع) کمک میگرفت. از این مثال نمیتوان لوازمی که شمرده شده را بر آن بار کرد؛ زیرا در نظر ابوعلی، منزلت علی(ع) نسبت به صحابه مانند نسبت معقول به محسوس است. او در میان خلق مانند معقول بود در میان محسوس.[۲] یعنی عقل امام علی(ع) قابل قیاس با بقیه اصحاب نیست؛ در برابر عظمت عقل امام علی(ع) گویا دیگران از عقل برخوردار نیستند. علاوه بر این احتمال دارد به جهت سلطه حکومتهای متعصب از اهل سنت در آن زمان، بوعلی سینا این جمله را از روی تقیه اضافه کرده باشد.
بنای مجادله و بحث با شما را نداشتم و ندارم. موارد دیگری چون کلی گویی در ذکر منبع و استقراء ناقص از مطالب استنادی و نتیجه گیری کلی نمودن و … هم در پاسخ مودبانه جنابعالی وجود دارد که برای رعایت حال خوانندگان محترم به همین ها که گفتم بسنده می نمایم.
من از مفصل این نکته مجملی گفتم تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
با آرزوی توفیق.
۱۴۰۰/۱۲/۲۲ در ۰۵:۲۰
انسان آگاهی محض است و آگاهی زمانی بوجود می آید که با چیزی همانیده نشود هیچ چیز اگر میخواهی حق طلب باشی تحمیل پذیر نباش آنچه که به ارث بردی از پدر را بر خود تحمیل مکن مسلمان نباش مسیحی نباش یهودی نباش و سعی کن مانند مسیح بدور از همانیدگی ها حق گو شوی شوی مانند محمد امین شوی و مانند موسی کلیم الله شوی و نخواهی شد مگر به ریسمان خداوند رحمان و رحیم عاشقانه چنگ بزنی و از او طلب هدایت کنی تا از زندان این جهان و مردگان به جهل و به ظاهر زنده رهایی یابی تا ملکوت اعلا را حس کنی
از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی
خداوند در سکوت محمد در غار حرا آشکار شد و در بیابان طور سینا برای موسی۱۴۰۰/۱۲/۲۲ در ۰۶:۴۱
کاش خدارو جوری عقلمون فرمان میده قبول داشته باشیم…
بنده ی خدا اگر خدا نیس، پس چیه؟؟؟
مگه غیر از خدا هم چیزی وجود داره؟؟۱۴۰۰/۱۲/۲۲ در ۰۶:۴۹
در حدو حدود کسی نیس که در مورد این دو بزرگوار بخواد حرفی بده…اصلاً بوجود اومدن امثال اینا بزرگترین اشتباه بود. کاش ارزش خودمون رو بدونیم بعد بخوایم نظر بدیم…
۱۴۰۰/۱۲/۲۴ در ۱۵:۴۴
سلام بر مومنین و شیعیان …… آقای سید از مشهد ۱۴۰۰/۱۲/۱۹ در ساعت ۱۲/۵۷ و ناشناس ۱۴۰۰/۱۲/۲۳ در ساعت ۱۷:۴۹ ، دوباره با ارائه آدرس جزئیات پاسخ میدم که برای آن دنیای جنابعالی اتمام حجت شده باشه …. اولا علامه محمد حسین طباطبایی صاحب المیزان و سید علی قاضی طباطبایی و سید هاشم حداد و علامه محمد حسین حسینی طهرانی ( لاله زاری ) ] همگی جزو سلسله فرقه صوفیه » ذهبیه » می باشند ( کتاب اسرار ملکوت جلد ۲ ص ۵۱۲ و ۵۱۳ و کتاب مهر فروزان ص ۱۰۴ ، هر دو کتاب نوشته علامه محمد حسین حسینی طهرانی ) …. ثانیا اگر جلد ۵ المیزان از ص ۹ تا ص ۱۵ ، متن عربی را مطالعه کنی متوجه میشی که آقای طباطبایی با ذکر مثالهای متعدد و با اصرار و الحاح فراوان میخواد بگه که گناه و شر و سیئه ، عناوین » عدمی » بوده و چون گناه امری عدمی است پس وجود خارجی ندارد و هر چی هست حسنه و زیبایی میباشد ( با توجه به دید فلسفی ایشون و اعتقاد به فرقه صوفی ذهبیه ) …. و عصاره و چکیده این بحث در ص ۱۲ جلد۵ در سه سطر بالای صفحه ارائه گردیده که با کمک گرفتن از آیات قرآن ، نخست میگوید : الله خالق کل شی ، سپس میگوید : الذی احسن کل شی خلقه ، یعنی خدایی که زیبا کرده هر چه را که آفریده و نتیجه گرفته که : اعمال بشر کلیتا زیبا و حسن الذات هستند و گفته سیئه ( گناه و گناهان ) عدمی هستند و سیئات اعمال بطور کلی ذاتا حسنات هستند گفته : فالحسنات عناوین وجودیه فی الامور والافعال والسیئات عناوین عدمیه فیها — و بعد گفته : و متن الشیء المتصف بالحسن والسوء واحد …. هر شخص بیطرفی متوجه میشه که ایشون با اصرار میخواد بگه که : گناه وگناهان زیبا هستند ، اگه قبول نداری ص۹ تا ۱۵ المیزان جلد۵ را چند بار بخون مخصوصا ص ۱۲ سه خط اول صفحه ، ولی خدا می فرماید : به گناه نزدیک نشوید سوره بقره آیه ۱۸۷ ، اگه گناه وجود نداره پس چرا خدا می فرماید به گناه نزدیک نشوید ؟ ….. آقای محمد حسین طباطبایی در جلد ۸ ص ۱۰ گفته گناه وجود ندارد . ولی خداوند متعال در آیه ۷۰ سوره مبارکه فرقان فرموده : اگر توبه کنید و اعمال نیک انجام دهید خدا گناهان شما را به حسنات تبدیل میکند . خُب ، اگه گناه وجود نداره ( و آقای طباطبایی با اصرار فراوان در دهها صفحه المیزان میگه گناه وجود نداره ) پس خدا چه چیزی را به حسنات تیدیل می فرماید ؟ صاحب المیزان در همین صفحه میگوید که : گناه وزن ندارد ! ولی خدا می فرماید : ومن یعمل مثقال ذره شرا یره … پیامبراکرم می فرمایند : پشت شما با گناهان سنگین شده با انجام سجده های طولانی ، خود را سبکبار کنید ( روضه الواعظین جلد ۲ صفحه ۳۴۵ ) . خُب ، سخن پیامبر را بپذیرم یا حرف طباطبایی را ؟ ….. علامه طباطبایی در جلد۱ ص ۱۰۱ میگوید : نکاح و زنا از نظر ذات و حقیقت هیچ فرقی با هم ندارند !!!! اتفاقا از نظر ذات و حقیقت با هم فرق دارند که نتیجه نکاح می شود میثم تمار و نتیجه زنا میشود ابن زیاد ….. پیامبراکرم می فرمایند : در ذات مقدس الهی فکر نکنید و در مورد مخلوقات فکر کنید و الا گمراه و هلاک می شوید … ولی آقای طباطبایی در ج ۱۹ ص ۵۳ میگوید که : این یک دستور ارشادی است برای افرادی که راه ورود به مسائل عقلی و عمیق را بلد نیستند و استعداد آنرا ندارند ( آقای سید از مشهد ، حتما بازهم ماست مالی میکنی ) …. صاحب المیزان در جلد ۱ صفحات ۳۶۴ تا ص ۳۷۰ میگوید : اینکه دیده می شود انسان نیست بلکه همان روح است که در قفس بدن زندانی شده است و روح موجودی مجرد است ! در حالیکه حضرت امام جعفرصادق صلوات الله علیه می فرمایند : الروح جسم رقیق ، روح جسمی رقیق است ( الاحتجاج جلد ۲ صفحه ۳۴۹ ) . پس معلوم شد که روح مادی است نه مجرد … آقای سید از مشهد کدام را باور کنم ؟ گفته محمد حسین طباطبایی را یا فرمایش حضرت امام جعفرصادق علیه السلام را ؟ ….. ملاصدرا به بهانه شرح اصول کافی علنا خیانت کرده و از اول اصول کافی تا آخر ، هر جا لازم دیده چیزی را حذف کرده یا اضافه کرده و یا حدیثی را از کافی نقل کرده که آن حدیث اصلا در کافی نیست . میتونی مقایسه کنی ….. ابن سینا و شیخ شهاب الدین سهروردی را بصورت واضح افشا کردم ولی تو در جواب انشا نوشتی و مثل علمای سنی از جواب ساده و روشن فرار کردی … این دفعه از حسن زاده آملی صحبت کردی ، آنهم برات دارم .. آقای حسن زاده آملی میگوید : در عمل زناشویی بین زن و مرد ، فاعل خداست ، مفعول خداست ، لذت برنده خداست . صمدی آملی در کتاب طهارت ص ۲۹۴ تا ۲۹۷ نفس میگوید : کافر از مخازن آیات خداست … مرادت مولوی ملعون ، میگه خدا بعد از طوفان نوح پشیمان شد ( احادیث مثنوی ۱۵ ) مولوی به حضرت ابوطالب علیه السلام تهمت شرک میزنه . به امام حسین علیه السلام میگه : کورانه مرو در کربلا ، در داستان مردم سبزوار به شیعیان میگه دل ریزه ، یعنی پست فرومایه …. برادرت بایرید بسطامی میگه : یک سال آب نیاشامیدم !! ( مرآت الجنان نوشته یافعی جلد ۶ مقام پنجم ) .. برادر دیگرت ابوالحسن خرقانی ادعا میکنه : که چند بار با خدا کشتی گرفتم !! ( شرح شطحیات روزبهان بقلی جلد۱ ص ۱۸۱ ) … حالا از مطهری برات می نویسم : مطهری در مورد امام حسین علیه السلام میگوید : آدم نفله شده بی دست و پا که گریه ندارد ( آثار مطهری ج ۱۷ص ۳۲ ) . به عمر ابن الخطاب میگوید : با هوش ، دور اندیش ( مجموعه آثار شهید مطهری ج۱۴ ص۳۰۴ ) به عمرو عاص میگوید : شخصیت عاقل ، باهوش ، مدبر،فکور، مستقل الفکر ، دارای هوش ذاتی ( کتابسوزی ایران و مصر ص ۲۹۰ و ۳۰۳ ) به محدثین سنی میگه : ائمه اکابر صحابه ( یادداشتهای مطهری ج ۲ ص ۱۶۱ ) در کتاب عدل الهی ص ۱۳۳ میگوید : گناه مثل سایه است که وجود خارجی ندارد مطهری میگوید : خدا ذات است و مخلوقات سایه خدا ! ( خردنامه زمستان ۱۳۸۵ شماره ۴۶ ) … مطهری وجود مقدس و نازنین حضرت رقیه را انکار میکند ( یادداشته ج۲ص۸۰ ) میگوید : این داستان را اخیرا به هم بافته اند !!!! ( مجموعه آثار ج ۱۷ ص ۵۸۶ ) . در حالیکه حضرت امام حسین علیه السلام با حضرت رقیه وداع کرده است ( الوقایع و الحوادث ، محمدباقر ملبوبی جلد ۳ ص ۱۹۲ — کتاب مبکی العیون — انوار الشهاده صفحه ۹۷ حسن بن علی یزدی — بحارالانوار جلد ۴۵ صفحه ۴۷ ) …
۱۴۰۰/۱۲/۲۶ در ۰۹:۳۱
به نام الله – در آغاز سخن فرا رسیدن نیمه ماه شعبان المعظم و ولادت باشکوه منجی عالم هستی و بشریت حضرت امام مهدی موعود علیه السلام و عجل الله فرجه را به همه عزیزان شادباش می گویم. امیدوارم که حدسم درست نباشد اما با این اصرار جناب شما برای تحقیر و کوبیدن یکه تازان عرصه عرفان الهی از راه دستچین کردن بخشهایی از کلام آن عزیزان و فهم نادرست سخن ایشان و ادعای دروغتان بر مستند سخن گفتن!!! حتی این گونه به نظر می رسد که خدای نکرده شما و البته هم طیفانتان؛ با سوء برداشتهایی کاملا» آگاهانه و عامدانه به مغالطه گویی و فریب خوانندگان محترم برای دستیابی به نتیجه دلخواه خود می پردازید اما زهی خیال باطل که به گفته سعدی؛ ترسم نرسی به کعبه، ای اعرابی ***کاین ره که تو میروی به ترکستان است. پیش از این هم گفتم بنا بر مجادله با شما را ندارم (نرود میخ آهنین در سنگ)؛ اما برای اختصار به یک مورد دیگر از مغالطه های شما اشاره می نمایم:
نوشته اید که ((علامه طباطبایی در جلد۱ ص ۱۰۱ میگوید : نکاح و زنا از نظر ذات و حقیقت هیچ فرقی با هم ندارند !!!! …)). بی شرمی هم اندازه ای دارد. بله این جمله از مرحوم علامه طباطبایی در جلد ۱ صفحه ۱۰۱ تفسیر شریف المیزان وجود دارد اما تنها بخشی از آنست که متاسفانه در کمال بی شرمی دستاویزی برای کوته فکرانی چون شما قرار گرفته و به مغالطه و ناصواب گویی پرداخته اید. این بنده حقیر اصل کلام مرحوم علامه در آنجا را بیان می نمایم و قضاوت با خوانندگان محترم. مرحوم علامه طباطبایی نوشته اند: ((اقول للافعال جهتان : جهة ثبوت ووجود ، وجهة الانتساب إلى الفاعل ، وهذه الجهة الثانية هي التي تتصف بها الافعال باأنها طاعة أو معصية أو حسنه أو سيئة فإن النكاح والزنا لا فرق بينهما من جهة الثبوت والتحقق ، وإنما الفرق الفارق هو أن النكاح موافق لامر الله تعالى ، والزنا فاقد للموافقة المذكورة ، وكذا قتل النفس بالنفس وقتل النفس بغير نفس ، وضرب اليتيم تأديبا وضربه ظلما ، فالمعاصي فاقدة لجهة من جهات الصلاح أو لموافقة الامر أو الغاية الاجتماعية بخلاف غيرها ، وقد قال تعالى : ( الله خالق كل شئ ) الزمر ـ ۶۲ ، والفعل شئ بثبوته ووجوده ، وقد قال عليهالسلام : « كل ما وقع عليه اسم شئ فهو مخلوق ما خلا الله الحديث » ثم قال تعالى : ( الذي أحسن كل شئ خلقه ) السجدة ـ ۷ ، فتبين أن كل شئ كما أنه مخلوق فهو في أنه مخلوق حسن ، فالخلقة والحسن متلازمان متصاحبان لا ينفك أحدهما عن الآخر أصلا ، ثم إنه تعالى سمى بعض الافعال سيئة فقال : ( من جاء بالحسنة فله عشر أمثالها ومن جاء بالسيئة فلا يجزى إلا مثلها ) الانعام ـ ۱۶۰ ، وهي المعاصي التي يفعلها الانسان بدليل المجازاة ، وعلمنا بذلك أنها من حيث أنها معاص عدمية غير مخلوقة وإلا كانت حسنة ، وقال تعالى : ( ما أصاب من مصيبة في الارض ولا في أنفسكم إلا في كتاب من قبل أن نبرأها ) الحديد ـ ۲۲ … )) که با وجود دشوار بودن فهم تفسیر المیزان برای همگان اما این بخش از آن را حتی یک فرد کم سواد هم که آشنایی اندکی با زبان عربی داشته باشد خواهد فهمید اما گویا چنین به نظر می رسد که متاسفانه بنای امثال شما بر همان کج فهمی آگاهانه و مغالطه گویی و.. است که اشاره کردم.
پس بهتر است نگویید: ((آقای سید از مشهد ، حتما بازهم ماست مالی میکنی))… .
البته موارد دیگری هم از دروغ پردازی و وارونه نمایاندن کلام بزرگانی چون مرحوم علامه طباطبایی و دیگر بزرگان ساحت عرفان الهی در سخنان شما هست که این بنده حقیر نه دیگر بنا به پاسخ به آنها را دارم و نه فرصت کافی و شما را با وجدانتان و خوانندگان عزیز را با خواندن این پاسخ هرچند ناتمام اما به اندازه کافی گویا و صریح؛تنها می گذارم و از همه بزرگوارانی که مزاحم وقت شریفشان شدم عذرخواهی نموده و حلالیت می طلبم. (ضمنا» آن ناشناس ۱۴۰۰/۱۲/۲۳ در ساعت ۱۷:۴۹ هم خود این بنده گنهکار بوده ام که متاسفانه پس از ارسال مطلب متوجه شدم بخش نام را ذخیره ننموده ام که دیگر کار از کار گذشته بود).۱۴۰۰/۱۲/۲۶ در ۱۲:۲۵
از حسادت نیز تهمت میزنی با زبان تند و قلب آهنی
جالب است عرفان و فلسفه را رد میکنند . کسانیکه فلسفه را رد میکنند یعنی عقل و استدلال و خرد و علم را نمیفهمند .دیگر ما را با اینان چه سخنی خواهد بود ؟۱۴۰۰/۱۲/۲۷ در ۱۱:۵۶
سلام به مومنین و شیعیان ….. آقای سید از مشهد ۱۴۰۰/۱۲/۲۶ ساعت ۹/۳۱ ……. چون دلیل منطقی نداشتی بازهم فحش دادی ولی من بازهم منطقی و عقلایی می نویسم …. در کامنت قبلی گفتم که تو مثل علمای سنی از جواب دادن فرار می کنی ، الان هم در این کامنتی که نوشتی دقیقا مثل سنی ها که بجای جواب دادن تعدادی آیات قرآن کپی می کنند ، تو هم برداشتی چند خط از المیزان را کپی کردی …. از فرط بیچارگی رفتی از سعدی ( سنی ، صوفی ، بچه باز ، هم جنس باز ) دلیل آوردی …. آقای سید از مشهد ، منهم با شما قصد مجادله ندارم چون امیرالمومنین صلوات الله علیه از مجادله نهی فرمودند … این جوابها برای روشن شدن افرادیست که به دنبال حقیقت می گردند و فریب های و هوی و تبلیغات صدا و سیما را نمی خورند ……. آقای سید از مشهد مگه تو کامنت قبلی نخوندی که علامه طباطبایی یک » صوفی » ذهبیه بوده ؟ همین یک مورد کافی نیست ؟ مگه نخوندی که آقای طباطبایی گفته که روح مجرده ؟ ولی حضرت امام جعفرصادق علیه السلام فرمودند که روح جسمه …. مگه نخوندی که صاحب المیزان فرمایش و دستور پیامبراکرم را در مورد حدیث ثقلین و فکر نکردن در مورد ذات الهی را ، علنا و آشکارا قبول نکرده و رد کرده ! محمدحسین طباطبایی در تفسیر المیزان گفته که گناه وجود نداره ، گفته گناه وزن نداره ، این سخنان خلاف قرآن و خلاف فرمایش پیامبراکرم می باشد ( کامنت ۱۴۰۰/۱۲/۲۴ در ساعت ۱۵/۴۴ ) من با نوشتن دهها دلیل در این کامنت ، هم اشکالات المیزان را نشون دادم و همچنین انحرافات عرفای به اصطلاح عرفان اسلامی با دادن آدرس افشا کردم … خیانت ملاصدرا در مورد شرح اصول کافی را بازگو کردم و عقیده باطل او را در مورد ذات مقدس الهی نوشتم ( خوانندگان عزیز به کامنت قبلی مراجعه فرمایید ) ……. اصلا علامه طباطبایی به چه دلیل تفسیر المیزان را در حاشیه تفسیر المنار جا داده ؟ نویسندگان تفسیر المنار ، یعنی شیخ محمد عبده و سید رشید رضا ، جزو ناصبی ترین سنی ها بودند … شیخ محمد عبده و سید رشید رضا جزو کینه ای ترین دشمنان اهلبیت علیهم السلام میباشند … در تفسیر المنار تمام اسرائیلیاتی ( داستانهای دروغ ) که در آن به حضرت علی علیه السلام توهین شده بصورت برجسته نشان داده شده … تفسیر المنار ، شان نزول تمامی آیاتی را که در مورد فضائل اهلبیت میباشد مثل آیه مباهله ، آیه ولایت ، سوره هل اتی و..و..و.. یا اصلا ننوشته و یا انکار کرده … در تفسیرالمنار ، شفاعت و توسل به معصومین و زیارت قبور ائمه اطهار علیهم السلام به شدیدترین وجهی نهی و انکار شده و معتقدین به شفاعت و توسل و زیارت کنندگان قبر پیامبراکرم و زیارت کنندگان قبرهای پاک امامان معصوم را مشرک خوانده …… خُب ، پس چرا آقای طباطبایی تفسیر خودش یعنی تفسیر المیزان را در داخل چنین تفسیری جاگذاری کرده و اسمش را گذاشته المیزان ؟؟ ….. ما اگه نخواهیم دینمان را از این عرفای اسلامی بگیریم چکار باید بکنیم ؟ عرفای اسلامی اکثرا وحدت وجودی هستند و به » قِدَم » مخلوقات معتقدند که باعث شده خدا و مخلوقات را هم سنخ بدونند در حالیکه قرآن فرموده : لیس کمثله شیء ، خوانندگان عزیز لطفا چند کامنت قبلی را بخونید در آن کامنتها همه جزئیات را با ذکر منبع و آدرس بصورت جزءجزء نوشتم که هر فرد آگاهی که بدون عناد دنبال پیروی از چهارده معصوم علیهم السلامه میتونه براحتی ، صراط مستقیم را از راههای شیطانی تشخیص بده ….. در پایان کامنت به مولوی ولدالزنا و محی الدین عربی منافق و به تمامی کسانی که به حضرت ابوطالب علیه السلام تهمت شرک زده اند لعنت می فرستم ….. اللهم عجل لولیک الفرج … یاعلی
۱۴۰۱/۶/۲۰ در ۱۵:۴۷
شما مشکلت اینجاس ک قران ترجمه کردی
و با ترجمه قران و کلام معصوم داری جلو میری
اگ اینجوره ک ابن ملجم و شمر و معاویه و غیره همه هم حافظ قران بودن و هم مث خوارج نماز شب خوان
اونا هم مث شما فکر میکردن ک تو جنگ صفین قران سر نیزه کردن و حضرت علی گفت قران منم اونا کاغذن شمشیر گزاشتن روی گلوی حضرت ک تو میخای مارو ب جنگ با قران ببری
من و معنای قرآن تو و مد اماله هی بشین و بکش
تا الی الابد بکش
۱۴۰۱/۱/۰۸ در ۰۵:۳۷
سلام . جواب ایشان را خود مولانا داده است . که میگوید .
چون صفیری بشنوی از مرغ حق – ظاهرش را یاد گیری چون سبق —- وانگهی از خود قیاساتی کنی – مر خیال محض را ذاتی کنی —- اصطلاحاتیست مر ابدال را – که نباشد زان خبر غفال را .۱۴۰۱/۱/۱۰ در ۱۳:۱۲
تیتر تارنما که شخصیتی منحرف تر از شمس و مولاتا نداریم شاخص چه چیزی میتواند باشد انهم یک شخصیت جهانی بدون بعد مکان و زمان مثل مولانا ……………….
البته من بدنبال یک بحث علمی در خصوص تغییرات جهان هستی بودم که با این سایت برخورد کردم یک فیزیکدان اثبات میکند که هر حرکت شما باعث تغییردر کل جهان هستی میگردد.۱۴۰۱/۱/۱۲ در ۲۲:۱۹
وقت خوش،
اینکه فقیهان عرفان مولوی را فاسد میدانند ، یک حرف باطلی است. علامه جعفری هم مصلحت اندیش بود چون فقیهان او را مرتد میشماردند اگر تفسیر مثنوی را خوب می انگاشت. خارج از این مطالب اکنون فقیهان بیش از ۴۰ سال است که در ایران حکم میرانند و به گفته اکثر عقلای ایران بیشترین فساد را داشته اند و بی سوادیشان زبانزد است. شعور و برداشت آنان از اجتماع ایران تقریبا متحجرانه است. شهوت مال دنیا آنان را مجنون کرده اما با این وجود هنوز هستند علمای دین که خود را به حکومت نفروخته اند که البته از طرف حکام و نوچه هایشان بسیار به زحمت هستند. وسلام۱۴۰۱/۱/۱۴ در ۲۰:۳۹
سلام
شما اول این نوشته گفتید که هیچ کدام از فقیهان و عالمان مولانا رو به حق نمیدونن درحالی که ۲ تن از بزرگترین فقیهان ما شهید مطهری و آیت الله خامنه ای فرمودند که مثنوی مولانا همانگونه که خودش میفرماید اصول اصول اصول دین است
این هم لینک فیلم ضبط شده از رهبری هنگام این فرمایش
https://www.aparat.com/v/ctE7V/%D9%85%D8%AB%D9%86%D9%88%DB%8C_%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84_%D8%AF%DB%8C%D9%86_%D8%A7%D8%B3%D8%AA.%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1_%D9%88_%D9%85%D8%B7%D9%87%D8%B1%DB%8C
حالا بقیه ایراداتی که به مولوی گرفتید بماند
واقعا نا امید شدم وقتی دیدم در برخی حوزه های علمیه و … چنین افراد بزرگی رو تکفیر و … میکنند.
شما هم حتما این مطلب رو پاک کنید تا افراد دیگری رو مقل خودتون گمراه نکنید۱۴۰۱/۱/۲۰ در ۱۰:۳۵
برای آگاهی بیشتر درباره دروغ نسبت داده شده به مولوی و دیدگاه وی درباره حضرت امام حسین سلام الله علیه و واقعه عاشورا؛ مطالعه لینک زیر را به خوانندگان محترم پیشنهاد می کنم.
http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%DA%A9%D8%B1%D8%A8%D9%84%D8%A7_%D9%88_%D8%B9%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85_%D8%A7%D8%B2_%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D9%85%D9%88%D9%84%D8%A7%D9%86%D8%A7۱۴۰۱/۱/۲۲ در ۱۷:۰۹
متعصب داعشی، کی علم نقد مولانا رو داری، تو با دینت هنوز خودت رو نشناختی چه برسه به خدا، مولانا از فیزیک کوانتوم سخن گفته، تو داری از چند هزار سال قبل خودت صحبت میکنی و مولانا از چند سده بعد خودش
۱۴۰۱/۱/۲۴ در ۰۱:۰۰
حضرت مولانا قبل از بیداری توسط حضرت شمس گویند شافعی مذهب بوده . اما بعدها که توسط حضرت شمس بیدار میشود نوکری و خدمت اهل بیت میکند که در تمامی اثار هویدا است .هرکس این اشعار را نادیده بگیرد شیعه نیست ودروغگو است. درعالم هستی بالاتر از حضرت مولا نداریم مگر مولا علی و خداوند.
۱۴۰۱/۱/۲۴ در ۰۵:۰۸
من اشعار شعرای بسیاری خوندم. شک نکنید بسیاری از شاعران برجسته ی شناخته شده بر اساس یک مافیا و در زمان شاه انتخاب شدند. فقط فردوسی قابل حذف نبود وگرنه همونم حذف میشد.
۱۴۰۱/۱/۲۶ در ۱۸:۵۶
آقایی که از یک مشت عوضی دیگه مثل خودت دستور میگیری:
اینقدر عقل نداری که ببینی آخر
تخت شاهی نیست،پس بارگه سلطان چیست؟۱۴۰۱/۱/۲۶ در ۲۰:۳۹
اولاشهیدمطهری،حضرت امام(ره)ومقام معظم رهبری نظرمثبت دارندبه مولانا.ثانیاتعابیرمولانادرباره ی معتقدات اهل سنت،به این دلیل است که او سنی بوده! ثالثا عرف قونیه باممالک دیگراسلامی فرق داشته ،رابعامولاناکه خودش درنفی جبرواثبات اختیار آن حکایت معروف رادارد:«آن یکی می رفت بالای درخت…می فشاند آن میوه رادزدانه سخت»چطورمی گوینداوجبری بوده؟!
۱۴۰۱/۱/۲۹ در ۰۰:۴۸
خیلی کمتر و کوچکتر از اونید که بخواین مولانا رو نقد کنید یا به سلوک و عرفان ایشان خرده بگیرید.معلومه که شیوخ اسلامی با عرفان مشکل دارند.با عقل هم مشکل دا ند.ایشان خودشان به حای همه فکر میکنند.خوظحالیم از اینکه یک دنیا آشناست با خط فکری و جهان بینی و فلسفه ی مولانا.با دهان سگ آب دریا نجس نمیشه
۱۴۰۱/۲/۰۹ در ۰۹:۱۱
بسیار بی منطق و غیر عالمانه ، فلسفه و عرفان را به یک چوب می راند و از حقیقت عرفان بی خبر . ان کس که در پوسته دین مانده است و مردم را نیز منجمد می خواهد بهتر از این نمی اندیشد و مطهری و طباطبایی و…. تخطئه می کند.جای تاسف است.
۱۴۰۱/۲/۱۶ در ۱۰:۵۰
من در کامنتم به همراه انتقاد از مولوی و مطهری و طباطبایی و ملاصدرا و..و..و.. ریز به ریز ، دلیل و منطق آوردم و برای هر کدوم آدرس دادم …. ولی شما مثل همیشه و مانند همه مولوی پرستان ، فقط انشا نوشتی و کلی گویی کردی
۱۴۰۱/۲/۱۰ در ۰۱:۴۷
شاهي که ولي بود و وصــــي بود علي بود
سلطان سخــــــــــــــا و کرم و جود علي بودهم آدم وهم شيث و هم ادريس و هم الياس
هم صالــــــــــح پيغمبــــــــر و داوود علي بودهم موسي و هم عيسي و هم خضر و هم ايوب
هم يوسف و هم يونس و هم هــود علي بودمسجـــــود ملايک که شد آدم، ز علي شد
آدم چو يکي قبلـــــــــــه و مسجود علي بود
اینها فرمایشات مولانا در باب مولای کونین علی(ع) است ایشان وصی اعظم را همسان و همطراز پیامبران اعلام فرموده اند. همان مصداقی که شهریار (ره) نیز فرمود علی ای همای رحمت و الی الخ. چگون چنین فهم و خرد که در صره و چنته انسان خردمندی درباب ولایت بیان میشود را به چوب بد دینی نفاق و انحراف باید قضاوت و محاسبه کرد. در اینکه فقه نیز بتنهایی چرخه عظیم و نیاز خرد و خردمندی را تکمیل نکرده و پاسخهایی از سر غیرت و فهم هدایت را نداد و تکمیل ننموده است.ایکاش میتوانستیم غرور خویش را در عزت کلام محو میکردیم و خود را اسلام شناس اعلم و فیلسوف اکبر و خردمند موجه نمیدانستیم و گوش به خرد خردمندان و صبر به همت اندشمندان و تحمل به سرعت در انتقال یافته های خویش میدادیم تا نفخه صور کلام را از میان قرآن عترت،سنت، و خرد خردمندان به نرمی آب و لطافت نسیم میشنیدیم و جان فهم را قربانی غرور در گفتار نمیکردیم.۱۴۰۱/۲/۱۶ در ۱۰:۵۷
آقای دارا این شعرها از مولوی نیست …. بلکه بعضی از مولوی پرستان در زمان صفویه ، برای اینکه مولوی را شیعه نشون بدهند این اشعار را به مثنوی اضافه کرده اند ….. زیرا این شعرها در قدیمی ترین نسخه خطی مثنوی ، یعنی نسخه » نیکلسون » وجود ندارد ….. مولوی ملعون یک سنی ناصبی و دشمن درجه یک اهلبیت بود
۱۴۰۱/۶/۲۰ در ۱۵:۳۷
این شعر
از علی آموز اخلاص عمل شیر حق را دان منزه از دغل
این شعر هم مولانا نوشته یا کسای دگ براش نوشتن؟؟؟
۱۴۰۱/۲/۱۰ در ۰۹:۳۱
سلام
آنچه پس از مطالعه این مباحث بیشتر نمایان شد . مردود بودن و یا مقبول بودن مولوی و شمس نبود بلکه متأسفانه تعصب نا بجایی بود که در نظرات دو طرف وجود داشت یقینا هرکدام از دو طرف اگر روزی قدرتش را پیدا کند دیگری را تکفیر و نابود می کند .
قومی متفکرند اندر ره دین قومی به گمان فتاده در راه یقین
میترسم از آن که بانگ آید روزی کای بی خبران راه نه آنست و نه این۱۴۰۱/۲/۱۷ در ۰۸:۱۹
سخن گفت و دشمن بدانست و دوست
که در شهر نادان تر از او هموست
از گفته های ایشان واضح است که حتی یک دفتر مثنوی را به جد و با دقت و مراجعه به شرح بزرگان معاصر چون مرحومان علامه جعفری، دکتر شهیدی، مرحوم فروزان فر، جلال همایی و شارحان زنده و نامداری چون دکتر سروش، کریم زمانی و …در مطالعه نگرفته اند. البته دعوای فقهای ظاهربین با عرفای باطن بین از هزار سال گذشته است و بر ایشان حرجی نیست اما آفتاب حقیقت دیرزمانیست که سره را از ناسره جدا کرده و بزرگان عرفان ایران زمین چون مولانا را بر صدر افکار جوانان و تیزبینان این مرز بوم نشانده است.۱۴۰۱/۲/۲۰ در ۱۶:۱۱
لقب علامه لقبی نیست که به هر کسی اهدا بشه. ایشون که حتی آیت الله هم نیستند و معلوم نیست سطح مطالعات و دانش ایشون در چه حدی هست. چطور به خودشون اجازه میدن علامه طباطبایی و علامه حسن زاده آملی رو پیرو منحرفین بدونن؟
۱۴۰۱/۲/۲۱ در ۰۲:۵۳
«إِنَّ اللّهَ لایَسْتَحْیی أَنْ یَضْرِبَ مَثَلاً ما بَعُوضَةً فَما فَوْقَها فَأَمَّا الَّذینَ آمَنُوا فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذینَ کَفَرُوا فَیَقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللّهُ بِهذا مَثَلاً یُضِلُّ بِهِ کَثیراً وَ یَهْدی بِهِ کَثیراً وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقینَ»؛ خداوند از این که به (موجودات ظاهراً کوچکى مانند) پشه و حتى کمتر از آن، مثال بزند شرم نمىکند. (در این میان) آنها که ایمان آوردهاند، مىدانند که آن، حقیقتى است از طرف پروردگارشان و اما آنها که راه کفر را پیمودهاند، (این موضوع را بهانه کرده) مىگویند: «منظور خداوند از این مَثَل چه بوده است؟!» (آرى،) خدا جمع زیادى را با آن گمراه، و گروه بسیارى را هدایت مىکند، ولى تنها فاسقان را با آن گمراه مىسازد!
۱۴۰۱/۲/۲۱ در ۰۳:۰۱
«إِنَّ اللّهَ لایَسْتَحْیی أَنْ یَضْرِبَ مَثَلاً ما بَعُوضَةً فَما فَوْقَها فَأَمَّا الَّذینَ آمَنُوا فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذینَ کَفَرُوا فَیَقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللّهُ بِهذا مَثَلاً یُضِلُّ بِهِ کَثیراً وَ یَهْدی بِهِ کَثیراً وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقینَ»؛ خداوند از این که به (موجودات ظاهراً کوچکى مانند) پشه و حتى کمتر از آن، مثال بزند شرم نمىکند. (در این میان) آنها که ایمان آوردهاند، مىدانند که آن، حقیقتى است از طرف پروردگارشان و اما آنها که راه کفر را پیمودهاند، (این موضوع را بهانه کرده) مىگویند: «منظور خداوند از این مَثَل چه بوده است؟!» (آرى،) خدا جمع زیادى را با آن گمراه، و گروه بسیارى را هدایت مىکند، ولى تنها فاسقان را با آن گمراه مىسازد!
وقتی عده ای بأی نحو کان راهی برای کژفهمی وحی خدا پیدا میکنند، چه جای تعجب از طی این همه راه برای کژفهمی مولانا و عرفان و عقل و فلسفه؟ خصوص اگر نان در آن باشد در این گرانی.
۱۴۰۱/۲/۲۸ در ۲۳:۳۴
واقعا تو مغز نویسنده این پیج و تمااام کسایی که راجب مولانا و شمس شر و ور نوشتن در حد پشکل هم تو کلشون مغز و شعور نبوده که اومدن تعصبی برخورد کردن…اخه تو کی باشی راجب اینا نظر بدی مخ ریدت در حد همین صفحه میفهمه ..تو رو چه به شمس و مولانا
۱۴۰۱/۲/۳۰ در ۱۲:۲۱
سلام ….. خوانندگان عزیز و بیطرف ، پژوهشگران حقیقت جو ، دینداران مومن ، خودتون دقت کنید : همه پیروان تصوف و همه مولوی پرستان و عارف نمایان و همه حقیقت گریزان و دین ستیزان ، بدون استثناء در نوشته هاشون از فحش و توهین استفاده کردند و یا فقط کلی گویی کرده و انشا نگاری کردند و بشدت از بررسی جزئیات زندگی مولوی ملعون می ترسند …. در حالیکه ما در کامنتهای بالایی ، مولوی و شمس و ملاصدرا و..و..و.. را با تمام جزئیات و با دادن آدرس افشا کرده ایم …. حقیقت جویان ، خودشون قضاوت کنند ….. اللهم عجل لولیک الفرج
۱۴۰۱/۲/۳۱ در ۱۵:۲۱
کشور ترکیه پیرو تمام و کمال افکار شمس و مولانا هستش … قدم بزنید در این کشور (اعتقادات و فرهنگ و هنر این کشور) کاملا شکاف دیدگاه مشخص میشه. فرق هست بین حضرت علی و معاویه
۱۴۰۱/۳/۰۴ در ۲۰:۰۶
به همدیگر توهین نکنیم این آقا اگر اشتباهی مرتکب شد نباید بهش توهین بشه فقط وقت تلف کردنه راههای رسیدن به خدا فقط برای یک دین خاص نیست فردی که خدا را قبول نداشته و شرایط مکانی و زمانی برای مذهب نداشته ولی مثل انسان به بشر و جامعه خدمت کرده گناهی نداره و خدا خدای یک طبقه خاص نیست به قول رضا مارمولک خدا خدای خلافکاران هم هست
۱۴۰۱/۳/۱۱ در ۱۹:۲۹
در پاسخ به این سایت همین بس که حضرت مولانا فرمود :
ما ز قرآن مغز را برداشتیم … پوست را بهر خران (سگان) بگذاشتیم۱۴۰۱/۳/۱۲ در ۰۸:۴۳
نظر مقام معظم رهبری در مورد مولوی و مثنوی:
مولوی که دیگر وضعش معلوم است؛ مولوی که یکسره عرفان و معنویّت و حقیقت و اسلام ناب و معرفت توحیدیِ خالص است… اینها قلّههای شعر فارسیاند»دیدار با شاعران در ماه رمضان _ ۱۳۹۸/۰۲/۳۰
۱۴۰۱/۳/۱۹ در ۰۰:۲۴
(: واقعا چرا…کمی فکر کنید بعد حرف بزنید(:
احساس تاسف شدیدی از این مقاله دارم…
منحرف هع به نظرم چشم هاتونو بشورید جور دیگه ببینید۱۴۰۱/۳/۲۳ در ۱۲:۱۹
ببینید الان از مولانا دارند استفاده میکنند وهدایت هم داریم.حال اشکالاتی هم باشه؟سوال این است الان با تفسیر شعر های مولانا آن هم هشتصد سال پیش چنین گفته عده ای هدایت میشوند ومطمن هستم ودیدم. ولی شما که هزار اندی سال منبر پیامبر گرفتید از عارفان بزرگتون بگیر تا خودت اقای میلانی یک نفر فقط یک نفر را بیار که هدایت کردین وسالک خدا شده . از این عمر رفته ات چه زکاتی از علم نداشته ات را دادی . فقط روی منبر چرت گفتید وروزنامه خواندید .وباید در مقابل خدا پاسخ گو باشید.مولوی هدایت کرده وجواب داره در مقابل خدا .ولی خودت حساب کن چی داری در جواب خدا .
۱۴۰۱/۳/۲۳ در ۱۲:۳۰
. قضاوت نمیکنم ولی میتونی یکی از شعرهای مولوی را تفسیر کنی و منظور عارف بفهمی و یک نفر فقط یک نفر با خدا پیوند بدی؟ وفقط این سوال جواب بده آیا شما بیشتر وبهتر از علامه جعفری میفهمی؟
۱۴۰۱/۳/۲۳ در ۱۶:۳۷
در بخشی از شعرهاش الفاظ بسیار زشت بکار رفته و محتوای مبتذل و مستهجن داره اینا با عرفان و معنویت سازگاری نداره تعجب میکنم میگن مثنوی آدم رو به خدا میرسونه دراصل آدم رو منحرف و از خدا دور میکنه
۱۴۰۱/۳/۳۰ در ۱۸:۳۲
هر جمله ای که به ضرر ملایان باشد اعم از نثر و شعر صاحب جمله را تا حد ارتداد به زیر باد طعنه می گیرند . چون شمس تبریزی و مولانا رضی الله عنهم آزاد اندیش بودند و آزادی را حق طبیعی انسان می دانستند.
و ملایان هم افراد جامعه را محکوم به عقاید و خواسته های خود می دانند برای همین علیه مولانا و شمس برخاسته اند. اگر مولانا یا شمس در جمله ای می گفت که ملایان قوم برتر جامعه اند همه اخوندها ایشان را اهل جنت می نامیدند آن هم جنت برین.۱۴۰۱/۳/۳۱ در ۱۰:۱۴
یک کنیزک یک خری بر خود فکند
از وفور شهوت و فرط گزند
آن خر نر را بگان خو کرده بود
خر جماع آدمی پی برده بود
یک کدویی بود حیلتسازه را
در نرش کردی پی اندازه را
در ذکر کردی کدو را آن عجوز
تا رود نیم ذکر وقت سپوز
گر همه کیر خر اندر وی رود
آن رحم و آن رودهها ویران شود
خر همی شد لاغر و خاتون او
مانده عاجز کز چه شد این خر چو مو
نعلبندان را نمود آن خر که چیست
علت او که نتیجهش لاغریست
هیچ علت اندرو ظاهر نشد
هیچ کس از سر او مخبر نشد
در تفحص اندر افتاد او به جد
شد تفحص را دمادم مستعد
جد را باید که جان بنده بود
زانک جد جوینده یابنده بود
چون تفحص کرد از حال اشک
دید خفته زیر خر آن نرگسک
از شکاف در بدید آن حال را
بس عجب آمد از آن آن زال را
خر همیگاید کنیزک را چنان
که به عقل و رسم مردان با زنان
در حسد شد گفت چون این ممکنست
پس من اولیتر که خر ملک منست
خر مهذب گشته و آموخته
خوان نهادست و چراغ افروخته
کرد نادیده و در خانه بکوفت
کای کنیزک چند خواهی خانه روفت
از پی روپوش میگفت این سخن
کای کنیزک آمدم در باز کن
کرد خاموش و کنیزک را نگفت
راز را از بهر طمع خود نهفت
پس کنیزک جمله آلات فساد
کرد پنهان پیش شد در را گشاد
رو ترش کرد و دو دیده پر ز نم
لب فرو مالید یعنی صایمم
در کف او نرمه جاروبی که من
خانه را میروفتم بهر عطن
چونک باع جاروب در را وا گشاد
گفت خاتون زیر لب کای اوستاد
رو ترش کردی و جاروبی به کف
چیست آن خر برگسسته از علف
نیم کاره و خشمگین جنبان ذکر
ز انتظار تو دو چشمش سوی در
زیر لب گفت این نهان کرد از کنیز
داشتش آن دم چو بیجرمان عزیز
بعد از آن گفتش که چادر نه به سر
رو فلان خانه ز من پیغام بر
این چنین گو وین چنین کن وآنچنان
مختصر کردم من افسانهٔ زنان
آنچ مقصودست مغز آن بگیر
چون براهش کرد آن زال ستیر
بود از مستی شهوت شادمان
در فرو بست و همیگفت آن زمان
یافتم خلوت زنم از شکر بانگ
رستهام از چار دانگ و از دو دانگ
از طرب گشته بزان زن هزار
در شرار شهوت خر بیقرار
چه بزان که آن شهوت او را بز گرفت
بز گرفتن گیج را نبود شگفت
میل شهوت کر کند دل را و کور
تا نماید خر چو یوسف نار نور
ای بسا سرمست نار و نارجو
خویشتن را نور مطلق داند او
جز مگر بندهٔ خدا یا جذب حق
با رهش آرد بگرداند ورق
تا بداند که آن خیال ناریه
در طریقت نیست الا عاریه
زشتها را خوب بنماید شره
نیست چون شهوت بتر ز آفتاب ره
صد هزاران نام خوش را کرد ننگ
صد هزاران زیرکان را کرد دنگ
چون خری را یوسف مصری نمود
یوسفی را چون نماید آن جهود
بر تو سرگین را فسونش شهد کرد
شهد را خود چون کند وقت نبرد
شهوت از خوردن بود کم کن ز خور
یا نکاحی کن گریزان شو ز شر
چون بخوردی میکشد سوی حرم
دخل را خرجی بباید لاجرم
پس نکاح آمد چو لاحول و لا
تا که دیوت نفکند اندر بلا
چون حریص خوردنی زن خواه زود
ورنه آمد گربه و دنبه ربود
بار سنگی بر خری که میجهد
زود بر نه پیش از آن کو بر نهد
فعل آتش را نمیدانی تو برد
گرد آتش با چنین دانش مگرد
علم دیگ و آتش ار نبود ترا
از شرر نه دیگ ماند نه ابا
آب حاضر باید و فرهنگ نیز
تا پزد آب دیگ سالم در ازیز
چون ندانی دانش آهنگری
ریش و مو سوزد چو آنجا بگذری
در فرو بست آن زن و خر را کشید
شادمانه لاجرم کیفر چشید
در میان خانه آوردش کشان
خفت اندر زیر آن نر خر ستان
هم بر آن کرسی که دید او از کنیز
تا رسد در کام خود آن قحبه نیز
پا بر آورد و خر اندر ویی سپوخت
آتشی از کیر خر در وی فروخت
خر مؤدب گشته در خاتون فشرد
تا بخایه در زمان خاتون بمرد
بر درید از زخم کیر خر جگر
رودهها بسکسته شد از همدگر
دم نزد در حال آن زن جان بداد
کرسی از یکسو زن از یکسو فتاد
صحن خانه پر ز خون شد زن نگون
مرد او و برد جان ریب المنون
مرگ بد با صد فضیحت ای پدر
تو شهیدی دیدهای از کیر خر
تو عذاب الخزی بشنو از نبی
در چنین ننگی مکن جان را فدی
دانک این نفس بهیمی نر خرست
زیر او بودن از آن ننگینترست
در ره نفس ار بمیری در منی
تو حقیقت دان که مثل آن زنی
نفس ما را صورت خر بدهد او
زانک صورتها کند بر وفق خو
این بود اظهار سر در رستخیز
الله الله از تن چون خر گریز
کافران را بیم کرد ایزد ز نار
کافران گفتند نار اولی ز عار
گفت نی آن نار اصل عارهاست
همچو این ناری که این زن را بکاست
لقمه اندازه نخورد از حرص خود
در گلو بگرفت لقمه مرگ بد
لقمه اندازه خور ای مرد حریص
گرچه باشد لقمه حلوا و خبیص
حق تعالی داد میزان را زبان
هین ز قرآن سورهٔ رحمن بخوان
هین ز حرص خویش میزان را مهل
آز و حرص آمد ترا خصم مضل
حرص جوید کل بر آید او ز کل
حرص مپرست ای فجل ابن الفجل
آن کنیزک میشد و میگفت آه
کردی ای خاتون تو استا را به راه
کار بیاستاد خواهی ساختن
جاهلانه جان بخواهی باختن
ای ز من دزدیده علمی ناتمام
ننگ آمد که بپرسی حال دام
هم بچیدی دانه مرغ از خرمنش
هم نیفتادی رسن در گردنش
دانه کمتر خور مکن چندین رفو
چون کلوا خواندی بخوان لا تسرفوا
تا خوری دانه نیفتی تو به دام
این کند علم و قناعت والسلام
نعمت از دنیا خورد عاقل نه غم
جاهلان محروم مانده در ندم
چون در افتد در گلوشان حبل دام
دانه خوردن گشت بر جمله حرام
مرغ اندر دام دانه کی خورد
دانه چون زهرست در دام ار چرد
مرغ غافل میخورد دانه ز دام
همچو اندر دام دنیا این عوام
باز مرغان خبیر هوشمند
کردهاند از دانه خود را خشکبند
که اندرون دام دانه زهرباست
کور آن مرغی که در فخ دانه خواست
صاحب دام ابلهان را سر برید
وآن ظریفان را به مجلسها کشید
که از آنها گوشت میآید به کار
وز ظریفان بانگ و نالهٔ زیر و زار
پس کنیزک آمد از اشکاف در
دید خاتون را به مرده زیر خر
گفت ای خاتون احمق این چه بود
گر ترا استاد خود نقشی نمود
ظاهرش دیدی سرش از تو نهان
اوستا ناگشته بگشادی دکان
کیر دیدی همچو شهد و چون خبیص
آن کدو را چون ندیدی ای حریص
یا چون مستغرق شدی در عشق خر
آن کدو پنهان بماندت از نظر
ظاهر صنعت بدیدی زوستاد
اوستادی برگرفتی شاد شاد
ای بسا زراق گول بیوقوف
از ره مردان ندیده غیر صوف
ای بسا شوخان ز اندک احتراف
از شهان ناموخته جز گفت و لاف
هر یکی در کف عصا که موسیام
میدمد بر ابلهان که عیسیام
آه از آن روزی که صدق صادقان
باز خواهد از تو سنگ امتحان
آخر از استاد باقی را بپرس
یا حریصان جمله کورانند و خرس
جمله جستی باز ماندی از همه
صید گرگانند این ابله رمه
صورتی بنشینده گشتی ترجمان
بیخبر از گفت خود چون طوطیان
۱۴۰۱/۴/۰۸ در ۰۰:۴۶
یا این شیخ خیلی سطحی به موضوع نگاه کردند یا حتی بیم نفوذ صهیونیسم هم دور از منطق نیست. کسی را به ملکوت نمیبریم اما تخریب با این نگاه تحریف شده و سطحی قابل قبول نیست.
۱۴۰۱/۴/۱۱ در ۱۷:۰۳
بستگی دارد که ملاک و محوری که ما سایرین را منحرف از آن می نامیم چه باشد؟ اگر ملاک مذهبیون قشری مسلک مثل این آقا، توجیه گر حکومت های زمان و اضلاع مثلث زر و زور و تزویر باشند، بله جناب مولوی و شمس منحرف ترین منحرفان تاریخ اند و ما مفتخریم به ارادت به جناب ایشان!
۱۴۰۱/۴/۱۹ در ۱۳:۴۱
سلام. حلاج بر سر دار این نکته خوش سراید…. همچو منصور خریدار سر دار شدم… دو مصراع آوردم از حافظ و بنیانگذار انقلاب که ببینم آقای میلانی چگونه میتواند حلاج را مرتد بداند؟! آقای میلانی با همین فرمون براند دیگر دانشمند و شاعر و عارفی برای ما ایرانی ها نخواهد ماند. مثلا جابربن حیان پدر علم شیمی و همدست برامکه برای مبارزه با ظلم و جور صفیانی و عباسی هم مرتد بوده؟ چونکه واژه صوفی اولین بار در دوران ایشان بکار میرفت و صوفی که در اصل کوفی بوده است جهت اختفای اسم واقعی بکار میرفته است والبته ایشان از خراسان به کوفه میرود بخاطر اینکه بتواند بعضی از دانشآموختگان مکتب امام جعفر صادق را از نزدیک درک کند. و البته آقای میلانی ایشان را هم مرتد میداند چونکه صوفی بوده است همچنین ابوریحان بیرونی و ابن سینا و خیام و زکریای رازی هم بسپاریم بدست آقای میلانی یک ساعته حکم ارتداد صادر میفرمایند برایشان چرا که نه؟ خواهند اگر که مست گیرند باید هرآنکه هست گیرند… آقای میلانی با گرفتن عرفان ایرانی از ما ایرانیها قصد دارند آخرین ضربه را محکمتر بزنند چونکه بخش بزرگی از هویت ما ایرانیها دقیقا همین افراد و عرفان و سخنانشان است البته فردوسی و سعدی و نظامی و ناصرخسرو و بیدل و….. آنقدر زیاد هستند و درخشان که صد هزارتا میلانی هم حریفان نمیشود چه رسد به این یکی که جالبه برام که بدانم نظرشان راجع به تهمینه میلانی چیست تا خواننده عاقل و تیزهوش بفهمد که هر گردی، گردو نیست! والسلام
۱۴۰۱/۵/۲۰ در ۲۳:۵۱
امام خمینی و امام خامنهای کلمه امام را حتما بگذارید چون نائب بر حق امام زمان عج اند
مولانا هم از بهترین شیعیان امام علی است و همه اینا تهمته. آیت ال.. قاضی و آیت ال.. محمد جواد انصاری همدانی که اولیا الهی اند و علما ایشان را بسیار والا میدانند هر دو مولانا و مثنوی هایش را قبول داشتند۱۴۰۱/۸/۲۶ در ۲۰:۴۵
شما حتما از نزدیکان امام زمان هستی که اینطور با قاطعیت صحبت کردی یا حتما به شخصه اومده و بهت این رو اعلام کرده !
۱۴۰۱/۵/۲۹ در ۱۲:۰۰
سلام .عصر حاضر زمانه نگاه عاشقانه به خداوند است و نه مطیعانه .من از او نمیترسم بلکه خجالت می کشم . برادران روحانی خدا نکرده مانند قبل از انقلاب که با تهمت و توهین میخواستند افکار و کارهای شریعتی را بد جلوه دهند نباشد که جز زیان برایشان ندارد. فرزند زمان باشید . مولوی نیاز عصر حاضر است . خسته شدیم از تفکیک ابنا بشر به نام ملت و قومیت و حتی مذهب. همه انسانها یک ملت هستند که یا تسلیم حق میشوند که مسلمان نام دارند ویا حق گریزند که کافر نامیده میشوند. نگاه عاشقانه به خدا نیاز گروهی است که قالب های کهنه جوابگوی نیازشان نیست .
۱۴۰۱/۶/۰۱ در ۰۱:۲۹
ایشون در حدی نیستن که در مورد حضرت مولانا نظر بدن.
تا قبل از ملاقات مولا با شمس در علم فقه و شریعت فکر میکنم کمتر کسی رو تاریخ در فقه مثل مولانا دیده باشه،کما اینکه در مراحل طریقت و حقیقت که بماند.۱۴۰۱/۶/۰۸ در ۰۵:۵۱
تهش همه این آقایون اگه دستشون برسه اختلاس های چند هزار میلیاردی میکنن و بچه ها شونو میفرستن کانادا و سوئیس و اتریش.
این بازی با کلمات برای سرگرم کردن ما ملت ساده لوح ایرانه۱۴۰۱/۶/۱۰ در ۲۲:۲۸
کل حزب بما لدیهم فرحون
عارفان صحبت از وحدت وجود می کنند و حالا از پس هزاره ای فیزیکدان ها نظریه ریسمان را طرح کرده ودر پی اثبات آنند . بنوعی شاید بتوان قرابتی بین این دو یافت۱۴۰۱/۶/۱۱ در ۱۸:۴۲
سلام علیکم. بعضا عزیزان بجای نقد مصاحبه شونده ببدگویی ایشان روی آوردند که دور از انتظارست.
بعلاوه جواب استدلالات ایشان را ندادند.۱۴۰۱/۶/۱۵ در ۱۸:۴۵
کاش اندکی آقایان امامه به سری چون ایشان به جای سلب و شتم و لعن دیگران، از خود و تلقی شان از دین، معنویت، روحانیت و سلوک شخصیشان سخن کنند که اگر بهتر باشد برای اهل تفکر احتمالا سره از ناسره تشخیص داده شود… البته اگه قائل باشند که تفکر فقط مال خوشان نیست! عوام الناسی که رسائل
و مکاسب نخوانده اند را چه به تفکر؟!!!! به راستی پیامبر رسائل خوانده بود قبل از وحی یا مکاسب؟ شر درس خارج که نشسته بود؟؟!!! شاید او نیز شایسته تفکر در دین نیست و باید اجازه را از آقایان حوزه علمیه بگیرد؟۱۴۰۱/۶/۱۹ در ۰۴:۳۶
ایلیا.ن.ب .یک هزار و دویست نود میلیارد دلار و چهارصد و دوازده تن طلا خرج شده طی پنج قرن تا شما و عده ای بی این نتیجه برسند و تصمیم به گسترش این تفکر بگیرند به عنوان مهره .لحظه مرگت از ترس قرار هست غالب توهی کنی ای حاجی پس سعی کن ما بقیه عمر سکوت کنی که رنج آخرت کمتری متحمل بشی .کمی هم زمان بگذار برای سخنان مرد دانشمند علامه محمد تقی جعفری .اگر چه انسان نیستی شاید خدا بخواهد نجات پیدا کنی
۱۴۰۱/۶/۲۰ در ۱۵:۲۴
آقای گیلانی و امثال ایشان در چند علم عالم هستند؟؟؟
علامه حسن زاده ک مجتهد ۴۰ علم در حدود ۲۰۰ جلد کتاب هستند تفکر اشتباه دارند یا شما ک با این تفکر و اعتقاد در سطح جامعه میبینیم چقدر اثر داشت
شما حتی میترسید کتاب های امام خمینی رو اسم ببرید
بعد چهل سال انقلاب چرا هیچ صداسیما یا جایی اسمی از کتب امام خمینی نمیبرند
شما هی بچسب ب ظواهر برای شما همین خوبه
زمانی شما هم مجتهد در چندین علم شدین بیاین نظر بدین تا ما گوش بدیم
مولانا اگر ضد ولایت و سنی هست ب من بگین چ کسی ب اندازه مولانا حضرت علی رو ستایش کرده
از علی اموز اخلاص عمل شیر حق را منزه دان از دغل
شما ک ادعا داری زیاد ن یک بیت مث این شعر مولانا بنویس۱۴۰۱/۶/۲۹ در ۱۳:۳۳
درپاسخ به عرایض این فرد حوزوی
…………………………………………
عیبِ رندان مَکُن ای زاهدِ پاکیزه سرشت
که گناهِ دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن دِرَوَد عاقبتِ کار، که کِشت
همه کس طالبِ یارند چه هشیار و چه مست
همه جا خانهٔ عشق است چه مسجد چه کِنِشت۱۴۰۱/۶/۲۹ در ۱۵:۲۰
خداییش اگر اتفاقات امروز ایران را در ۳ سال پیش درج می کردید چه میشد؟
این آقای میلانی و امثال ایشان فساد بر روی زمینند
همان ملکه وحضور شیطان بر روی زمینند
فرزند شیطانند
آنگونه فسادی در ایران گسترانیده اند که اگر برای عده ای بگویند شب روز است وروز شب ،آنان باور خواهند کرد
چشمانی کاملا بسته و سفره فساد گسترانیده اند۱۴۰۱/۶/۲۹ در ۲۰:۱۸
ممنون از سایت که مصاحبه رو کامل گذاشته و ممنونم از مردم بابت کامنت ها، همه رو هنوز کامل نخواندم ،اما خواهم خواند.حتی ۲یا ۳ بار میخوانم. انسانی که کمی از قبل مطالعه داشته باشه با خواندن این صفحه وب خیلی در عقل و منطق اش و تصوراتش تغییر ایجاد خواهد شد. اما من هم نظر با آقا نیستم ، تنها نیمی از سخنان ادعایی ایشان صحیح بوده و اصل مطالب گفته شده ایراد دارد. مولانا و شمس تبریزی و خصوصا خود مولانا یک دیوانه تمام عیاری بود که از صد عاقل ، عاقلتر بود. دیوانه ترین عاقل و جهان بین ترین انسان آن دوران بود. خوش میگذراند و مست و دیوانه قدم برمیداشت و حتی کوص شعر میگفت ،اما مثل بهلول دیوانه شعر میگفت.خخخخخخ
۱۴۰۱/۷/۰۴ در ۰۲:۴۴
به تعداد انسانها راه رسیدن به خدا هست ما کی هستیم که بیایم به عرفایی مثل حضرت شمس و مولانا ایراد بگیریم اونم با اون اشعار خدا پرستانه اگر هم موردی داشتن خلاصه انسان بودن استغفرالله خدا که نبودن نیت قلبی مهمه به نظر من نیتشون کاملا در اشعارشون مشخصه
۱۴۰۱/۷/۰۵ در ۱۷:۳۰
سلام …. برای رسیدن به خدا فقط یک راه وجود داره ، آنهم صراط مستقیم یعنی راه چهارده معصوم علیهم السلام … شمس و مولوی ، همین الان دارن در وسط جهنم ، جفتک میزنند …. والسلام
۱۴۰۱/۷/۰۹ در ۱۴:۴۸
سلام. من با حرف های آقای میلانی کاری ندارم. اما روی مولوی زیاد حساب باز نکنید. شیخ رجب علی خیاط عارف بزرگ معاصر در عالم معنا دیده که مولوی جایگاه خوبی نداره
۱۴۰۱/۷/۱۸ در ۱۶:۰۱
با سلام ، در آنچه همه تان گفتید و شنیدید آزمایشی بود که کدام با اخلاق و عشق و خیر خواهی گفتید و کدام کلامتان را با بغض وکینه و حسد آلوده کردید ، آنچه مهم بود، آن نبود که کدام قسمت از نظر چه کسی درست است ،زیرا همه اهل اشتباه هستند ،سخن خوب دارند ، سخن بد هم دارند ، مهم آن بود که در نظر دهی چه طینتی خرج کردید و چه حاصلی بدست آوردید ، اگر حاصلش افزون شدن لجاجت بود که خسران بوده و اگر حاصلش اجتماع قلوب بوده که خدا را شکر کنید ، کل ماجرا همین فرا گیری درس اخلاق و عشق است ، مهم این بود که خودت چه کردی و نتیجه آزمایشت چگونه بود ، والسلام
۱۴۰۱/۷/۲۱ در ۱۴:۴۲
ما ز قرآن مغز را برداشتیم
پوست را بهر خران بگذاشتیم
مخالفت بعضی از حوزویها با مولانا، نه بخاطر مسائل عقلی، عرفانی و.. اینهاست. از لحاظ عرفا پیش نماز بودن در جایی، شغل محسوب نمیشه و شما نمیتونی چون لباس روحانیت به تن داری، حقوق بگیری و باید کار کنی. مسئله اصلی لحاف ملاست نه روشنگری. موضوع دیگه استفاده دشمنان تشیع از کسانی هست که ظاهرا باید مروج اون دین باشن ولی در واقع نفرت پراکنی میکنن و…..
جالبه ایشون علامه طباطبایی نویسنده تفسیر المیزان، فخر عالم تشیع و حوزه که اندیشمندان بزرگی مثل هانری کربن رو شیفته تشیع کردن، قبول ندارن.۱۴۰۱/۷/۲۴ در ۱۵:۵۴
اینکه یک فرد معمم اظهار نظری بکند و آن را به حوزه استناد دهیم چندان منطقی نیست، بایستی دید حظ و بهره او از حوزه چقدر است، بهره علمی آقای میلانی حتی در حد متوسط هم نیست، حرفهای او قبل از اینکه مبتنی بر منطق و استدلال باشد، عجین شده با تعصب جاهلی است؛ و بهترین دلیل بر جهالتش همین است که با یک جمله از علامه طباطبائی به قضاوت مینشیند/ هرچند این عبارت از علامه قابل نقد باشد ولی تمام شخصیت علامه در جمله فوق خلاصه نمیشود
۱۴۰۱/۷/۲۴ در ۰۲:۵۲
هُوَالوَاسِع
چقدر خوب میشد اگر «دوستان» فارغالتحصیل مانند شخص کاتب این نوشته و جناب میلانی برای مردمی که فی الحال مسلماً در وضعیتی هستند که در اصول دین باید مناسبسازی شوند، در امر ارائه «اطلاعات» و «استخبارات» عرفانی در مراحل و مراتب فوق پیشرفته جهاد نکنند چه رسد به اینکه در این باب مقدس اطلاعات غلط نیز ارائه دهند! که دادهاند. ای کاش که حضرات علما و حکما با وجود این همه اسرائیلیات و هجوم جهود به منابع مقدس اسلامی در طول تاریخ و به خصوص در حال حاضر که انسان باید بکوشد و هر حدیث و روایتی را بارها بخواند و در آن دقت کند تا تاییدش نماید کمی بیشتر تعقل و تفکر کنند و اینقدر راحت برای شخصیت کریم و بزرگواری مانند حضرت شمس داستان نبافند، و اینکه بهتر نیست با این همه جنگ اطلاعاتی حق و باطل در رسانههای اجتماعی، حضرات با چینش یک نظام رفتاری مناسب دست به جهاد بزنند؟! تا اینکه اینطور جاهلانه و فیالبداهه جسارت سخن گفتن از بزرگان را از خود نشان داده و همچنین رواج دهند؟! هُوَالشَاکِر.۱۴۰۱/۷/۲۷ در ۰۸:۴۵
اگر مرد هستید و جزو کسانی نیستید که حضرت مسلم سلام الله علیه را تنها گذاشتند!
این پیام من را پخش کنید
بنده حاضرم هر جا و هر وقت با شخص آقای میلانی مباهله کنم! بسم الله اگر حریف مایی!
اگر مرد بودید و این پیام را تأیید کردید ایمیل و تلفن را هم إنشاءالله تقدیم میکنم که قرار مباهله را در حضور جمعی از مردم بگذاریم!۱۴۰۱/۷/۲۷ در ۲۳:۴۴
آخه لامصب تو پهن قاطر حضرت مسلم علیه السلام هم نمیشی که خودتو داری باهاش قیاس می کنی!
چه اعتماد به سقفی هم داری زبون بسته
تو کی هستی که بخوای با یه آیت الله و استاد کلام هم صحبت بشی.تو حالا حالا باید بری صوت های ایشون رو دانلود کنی تا بفهمی اصلا دین چیه ،شاگردیش که بماند!!شما مولوی پرستای صوفی عادتتون هست به مظلوم نمایی وگرنه کانال ایشون تو تلگرام رو همه دارند و با یک سرچ میاد بالا.همه مباحثه های ایشون هم موجوده.
حالا مولوی پرست بدو برو دنبال گل بازیت
۱۴۰۱/۸/۰۸ در ۱۴:۲۴
یک بار متن من رو دوباره بخون
خشم و حقد شما عقل شما را زایل نکند، اونقدر در شما فهم بگذارد که بتوانی بخوانی من چه نوشتم!
در کجای متن من خود را با حضرت مسلم سلام الله علیه قیاس کردم؟
بله بنده پهن قاطر ایشان هم نیستم!
اما شما که خیلی خفنی
و من را لامصب خواندی
بیا شما افتخار بده با بنده مباهله کن.
من از حول و قوای الهی بیزاری میجویم اگر شخص آقای میلانی دارای انحرافات عمیق بناشد و به اولیای خدا تهمتهای ناروا نزده باشد.شما هم اگر مردی این را که مینویسم عیناً بنویس:
من از حول و قوای الهی بیزاری میجویم، اگر آقای میلانی دارای انحارافات عمیق باشد و به اولیای خدا تهمتهای ناروا زده باشد.بسم الله جناب مرد!!!
۱۴۰۱/۸/۲۰ در ۱۰:۴۷
معمولا اهل فلسفه و تصوف چون دستشان از روایات خالی هست رو میارن به تخیلات!
خودت نوشتی اگه جزو اونایی نیستید که حضرت مسلم علیه السلام رو تنها گذاشتند من رو تنها نگذارید و پیامم رو منتشر کنید
بعد حالا میگی قیاس نکردم؟!بله اگه پیرو سفسطه و مغلطه های امثال ملا صدرا و ابن عربی هستی که میای حرفتو پنجاه بار میچرخونی که البته مهم نیست
شما ولیجه پرست شدید و فکر میکنید مولوی صوفی ملعون ولی خداست و حاضرید دین و دنیاتون رو براش بفروشید
من که مثل شما ولیجه پرست نیستم ممکنه آیت الله میلانی هم انحرافاتی داشته باشند مثل آقای خمینی مثل آقای خامنه ای مثل علامه مجلسی مثل شیخ مفید و مثل همه غیر معصوم های دیگر!
مگه احمقم که قسم بخورم هیچ انحرافی نداره؟!!!این سخن ایشون درست بوده در مورد منحرف بودن شمس و مولوی
حالا اینکه همه حرف های دیگرش هم درست بوده یا نه باید بررسی بشهشما بجای آوردن اسم مباهله که هم قد و قواره اش نیستی ، برو یه حدیث در تأیید فلسفه بیار
۱۴۰۲/۱/۲۷ در ۰۹:۵۳
حسن میلانی گفته:
«عرفان تماماً مخالف مبانی عقلی و شرعی است.»
من از حول قوای الهی بیزاری میجویم اگر این حرف حسن میلانی صحیح باشد.اگر مردی بنویس:
من از حول و قوای الهی بیزاری میجویم اگر این جمله حسن میلانی غلط باشد!!
۱۴۰۱/۷/۲۷ در ۱۴:۴۷
عجب انگلی هستی تو دیگه
هفت شهر عشق را عطار گشت احمقققققق
تو هنوز اندرخم یک کوچه ایاهل تصوف یعنی اهل سیر و سلوک در عالم کوانتوم و ماتریکس و دنیای صِفر و یک …ابله تو چی میدونی از دنیای غیب آخه
۱۴۰۱/۷/۲۷ در ۱۹:۳۹
واقعا زشته که یه روحانی این حرفها رو بزنه. مولانا هست که عشق رو معنا کرده و این مدلی صحبت کردن با دمپایی پریدن تو قابلمه هست.
۱۴۰۱/۸/۰۴ در ۱۲:۱۰
شما در جایگاهی نیستی که بخوای در مورد حضرت مولانا اظهار نظر کنی
بهتر نیست در مورد چیزی که سر رشته ای نداری صحبت نکنی؟ اینجوری شأن خودت هم حفظ میشه۱۴۰۱/۸/۰۴ در ۱۷:۴۴
من اون قدر سواد ندارم که بخواهم نظر تخصصی دهم. اما آن قدر عقل دارم که نتیجه افکار و عقاید را ببینم!
در ثانی، پیش از این هم شاهد موارد مشابه بوده ایم. وقتی فقهای زمان، حکم قتل حسین بن منصور را صادر کردند! چرا که می گفت «حق من هستم و زیر جبه ام چیزی جز خدا نیست» و از دید فقهای زمان، این کفر مسلم بود! اما زمان گذشت و فقها هم به عمق آن گفته پی بردند و داستان طور دیگر شد، گر چه حلاج رفته بود!۱۴۰۱/۸/۰۶ در ۲۳:۵۵
سلام …. اگه ادعا می کنیم که مسلمون هستیم پس باید به دستورات و سفارشات پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم عمل کنیم …. پیامبر بزرگوار اسلام ، ما را به چنگ زدن به ثقلین ، سفارش فرمودند ….. و ثقلین ، یعنی قرآن و اهلبیت و ائمه معصومین علیهم السلام ، هرگز ما را به رقص و سماع و نوشیدن می و هم جنس بازی دعوت نکردند . ولی مولوی ملعون و شمس حرامزاده ، در گناهان فوق غرق بودند ( بر طبق اعتراف مولوی در مثنوی ) …… مولوی یک سنی ناصبی و دشمن اهلبیت بود و فقط از معاویه و عایشه تعریف کرده …… همچنین در مثنوی گفته که لحظات هم جنس بازی سلطان محمود غزنوی با » ایاز » جزو لحظات معنوی و الهی بوده !!!!! …. و شعرهایی که در مثنوی وجود داره که ظاهرا از حضرت علی علیه السلام تعریف کرده ، اولا تعریف نیست و مولوی ملعون و منافق رندانه و مزورانه ، لابلای اشعار توهین کرده ، ثانیا بعضی از آن اشعار اصلا از مولوی نیست بلکه بعضی از مولوی پرستان آن اشعار را به مثنوی اضافه کرده اند زیرا آن اشعار در قدیمی ترین نسخه خطی مثنوی ، یعنی نسخه » نیکلسون » وجود ندارد ……. مولوی ملعون حتی به خدا هم توهین کرده و گفته که : خدا بعد از طوفان نوح پشیمان شد و آنقدر گریه کرد که چشمانش » آبریزه » آورد …. مولوی ملعون به امام حسین علیه السلام توهین کرده و گفته : هین مران کورانه اندر کربلا … مولوی به حضرت ابوطالب علیه السلام تهمت شرک زده ( کلمه بوطالب را در مثنوی سرچ کنید ) ، در حالیکه حضرت ابوطالب یکتاپرست و آخرین وصی حضرت ابراهیم علیه السلام بوده و خطبه عقد پیامبر عزیز و حضرت خدیجه ام المومنین سلام الله علیها را قرائت فرموده …. مولوی ملعون در داستان مردم سبزوار ، به همه شیعیان توهین کرده و به شیعیان گفته : قوم دل ریزه ، یعنی پست و فرومایه ……. حالا شما مولوی پرستان خودتان را با کلمات کوانتوم و عشق مجازی و می مجازی و غیب و فنا فی ذات الله و..و..و.. غیره فریب دهید …. مولوی پرستان بدبخت به جز فحش و توهین و کلی گویی چیزی بارشون نیست
۱۴۰۱/۸/۲۶ در ۲۰:۴۱
تو با همین دید قرآن هم بخونی بنظرم غیر از سکس با برده و ۴۴ همسری و کتک زدن همسر و .. چیزی پیدا نکنی
ضمنا یدور دیگه کامنتت رو بخون ببین چند بار فحش دادی
اینه چون رخ تو بنمود ، خود شکن آینه شکستن خطاست۱۴۰۱/۸/۲۸ در ۱۰:۲۲
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شخر
کز دیو و دد ملولم و انسانم ارزوست
گفتند یافت می نشود گشته ایم ما
گفت انچه یافت می نشود انم ارزوست
قلی زاده
تو را با این شور و حال کار نیاید
۱۴۰۱/۸/۰۷ در ۰۱:۰۶
آخر این هم نظر را چطور میشه پیمایش کرد . یک ابزاری بذارید.
قسمت های اول بحث را خواندم . نظرات ایشان را در مورد مولانا تایید می کنم.
مولانا شاعر بوده و داستان پرداز. اما مطالب او آنچه که برگرفته از مطالب دینی و قرآنی اسلام و سخنان پیامبر (ص) است و با عقاید شیعیان منطبق است مورد قبول است . ولی مطالبی هم دارد که نشان دهنده عقاید سنی بودن او و یا عرفان و تصوف غلو آمیز اوست که همان تصوف سنی ها است اینها مورد قبول نیستند .۱۴۰۱/۸/۰۸ در ۱۴:۵۱
واقعیتش معیار، عملکرد انسانهاست و اینکه نگرش آنها چه نقشی در مسیر و سلوک آنها در شرایط مختلف زندگیشان داشته است. در چهل و چند سال زندگيم انسانهایی که به نظرم انسانهایی توانمند، مهربان و انساندوست بوده اند هر یک طعامی از سفره مولانا خورده بودند.
در مورد عملکرد شمس، من او را همچون خضر دیدم که چه بسا عملکرد او گاه برای ناظران، دور از عرف باشد در حالیکه هدفی پنهان داشته است.
همسفران، ما قرار نیست شمس باشیم، ما در طلب علم و شناخت خود و هستی خواهیم بود تا تبدیل به مولانا شویم و تا شمس زندگیمان ظاهر شود و ما را به عالم ما فوق هستی رهنمون شود.
به نظرم حدیثی از پیامبر که میفرماید، من مات و لم یعرف امام … به نوعی اشاره به این نگرش دارد.
شاید یکیمان هم شمس شدیم.
پایدار باشید۱۴۰۱/۸/۱۸ در ۱۶:۲۶
خر چه داند قیمت نقل و نبات!
خدایی این چرندیات رو از کجای بدنت پروندی؟؟
لعنت به خودت و این سایت مریضت!
حقیقتا چطور به خودت حق میدی به بزرگان معرفت و خداشناسی و فلسفه این چرندیات رو موصول کنی؟ بخدا قسم میخورم که حتی یکی از ابیات مولانا رو هم نمیتونی درست معنا کنی بعد میای این همه چرت و پرت رو به معنا کنندگان عشق و عرفان نسبت میدی.
برو تست دی ان ای بده نطفت مشکوکه.۱۴۰۱/۸/۲۸ در ۱۰:۱۳
میفرمایند خر عیسی گرت به مکه رود چو بیاید هنوز خر باشد این شده حکایت میلانی و میلانی ها که در جهل مرکب مانده اند و با حدسیات سعی در انتصاب تفکرات باطل دارند مثل اون قسمت که ایشان عنوان می کنند «صوفیانی که جوانان را در طول شبهای دراز به خانقاهها میبردند و عقاید مزخرف را به آنان القا میکردند، حتما لواطی هم صورت میگرفته؛»این خود نمونه انتصاب تفکرات ایشان به جریان های فکری ناخوشایندشان میباشد حال ببینیم در مابفی موارد هم ایشان چنین مواردی داشته اند ؟
۱۴۰۱/۹/۰۲ در ۰۸:۵۶
اخه توبی سوادچی میفهمی ازمولانا.پس اونجاکه رهبرمیگه مثنوی اصول اصول دین توخشگه مذهب چی میگی..
۱۴۰۱/۹/۰۳ در ۱۸:۲۵
این بحث چندساله تمومی نداره انگار…!
حالا یه آخوندی نفهمیده یه چیزی گفته، دلیل نمیشه که بیاین ۴ سال درموردش بحث کنین:/۱۴۰۱/۹/۰۷ در ۱۰:۲۶
در جواب فرمایشات جناب آقای حجتالاسلام والمسلمین شیخ حسن میلانی
مکن به چشم حقارت نگاه در من مست
که آبروی شریعت بدین قدر نرود۱۴۰۱/۹/۲۴ در ۲۱:۲۶
من تمام اشعار مولانا رو نخوندم ولی همین مقدار کمی هم که ازش خوندم میدونم خیلی بشتر از این آخوند خدا رو میشناسه…
۱۴۰۱/۹/۲۴ در ۲۲:۲۷
بزارید ی چیزیو یاد اوری کنم ک عرفان زبان انسانیته نه دین لطفا اخوند های گرامی بدونید اینو. و بهتره ی ذره سرچ کنید ک ببینید چقد از مولوی و شمس تبریزی تو دنیا تعریف شده و شما نمیدونم از کجاتون اینا رو در میارید تازه به خودتون میگید عاقل مملکت. جالبه کاراتون اینا رو به هر جای دنیا بگیم به ولله بهمون میخندن.
۱۴۰۱/۱۰/۰۹ در ۱۵:۰۶
من چون اشرافی به مباحث شمس ومولانا ندارم قضاوتی نمی کنم. اما یک قضاوت می توانم انجام دهم که کسانی که برمطالب اقای میلانی نقد داشتند، بجای اینکه مطالب ایشان را نقد کنند، خود ایشان را نقد کردند با واژه هایی چون بیسواد و چرند گو و… ای کاش دوستان مولوی شناس مطالب اقای میلانی را یکی یکی طرح می کردند و پاسخ دقیق می دادند، تا من نوعی هم متوجه می شدم که اشتباه اقای میلانی در کجاست. مثلا ایشان نکته ای از مولانا دررابطه با ابن ملجم داشتند، کدامیک از نقادان ایشان اشاره کردند که مثلا به این دلائل مطالب و برداشت های اقای میلانی دراین مورد اشتباه است؟؟ یا اقای میلانی نقدی بر مثال های غیر اخلاقی مولوی داشتند، کدام یک از منتقدان راجع به این موضوع صحبت کردند وبا استدلال این مطلب ایشان را رد کردید؟؟ ایا عزیزان برهان واستدلال های قران را نسبت به مشرکان خواندید؟ ایا خداوند برای پاسخگویی به مشرکان از روش شما نقادان به اقای میلانی استفاده کرده؟ شمایی که اینگونه بخاطر مولانا اشفته می شوید چطور نسبت به روش نقد خود اشفته نمی شوید؟ بیاییم سبک قبل وقالمان راهم از قران بیاموزیم.
۱۴۰۱/۱۰/۱۴ در ۲۲:۵۸
یک عده بی تربیت بی فرهنگ هستید که جز فحش و ادای فهم کار دیگه ای بلد نیستید! تمام کسانی که به این بنده خدا بد و بیراه گفتن و ادعا کردن قدر زر و گوهر نمیدونه، خودشون اندازه پشیزی از علم و عرفان و کلام و فلسفه و منطق و ادبیات حالیشون نیست!
۱۴۰۱/۱۰/۱۷ در ۲۲:۵۷
هفتاد ساله هستم و باسوادی بیات و
در خانواده ای مسلمان معمولی بدنیا آمده ام ، کودکی بودم ادای نماز خواندن را باچادر مادر بزرگ یا عرق چین پدرم در می آوردم وو
کودکان معمولا سئوال میکنند منهم کنجکاو بودم ، معلم کلاس چهارم ابتدایی که خیلی مذهبی بودند گفت هر سئوالی دارید بپرسید ، سئوالی که بین بچه ها بود پرسیدم چون هیچکدام جوابی نگرفته بودند، جواب همه اش سیس بود و خفه شو
پرسیدم خدا هست کجاست وو
آمدند کنار نیمکت و با مشت کوبیدند بر سرم نه یکی نه دوتا
گوش هایم را کشید و فحاشی، رفت جلو تخته سیاه دوباره برگشت و شروع به زدن پس گردنی
خدا رحمتش کند ، بعدها فهمیدم شاید خودش جواب را نمیدانست، آمدم خانه و مادرم چشمان سرخ ام و گوش های برافروخته ام دید و پرسید گفتم، گفتند به پدرت نگو عصبانی است ووو پدرم شصت و پنج سال از من بزرگتر بود و در زمان مشروطیت مکتب رفته بودند گلستان و بوستان و کلیله و دمنه و و خوانده بودند
به سفارش و توصیه مادرم مرا نزد خود می خواندند و شروع بحث و مباحثه با شوخی و خنده
از مولانا ، شمس و با اشعار ، اشاره مرا آموختند اما سئوالاتی داشتم که بعلت ترس ، یادآوری کتک معلم خاموش ماندم
با آقای میلانی و میلانی ها مشکلی ندارم ، اما ای کاش اهالی دین و مذهب که قصد آموزش، امر به معروف دارند بهتر است چوب خشک و تر به دست نگیرند
چهار سالی در مدرسه عالی قضایی قم در حکومت قبلی بودم و تجربه ها ، هیچکدام یکدیگر را قبول ندارند بخصوص که طرف معمم نباشد
بامید روزهای که خود را علامه دهر ندانیم که علامه ای کاملی نیست و علامه کامل و توانا خداست
امروزه صدها هزار و شاید بیشتر رشته علمی است ووو
سنگین باشیم و وزین ، دور از هیاهو ، مشکلی دارید سئوالی داريد از کارشناسان رشته مزبور مشورت بگیرید
روح یکی از روحانیون خطیب شهرم ( آقای ناصرزاده ) شاد که بشوخی میگفتند وقتی بالای منبر میروم فکر میکنم پامنبریها بی سواد هستند در صورتیکه اغلب دکتر و استاد دانشگاه بودند و هستند مخصوصا در مجالس ترحیم و تذکرها
.
مطلب ارسالی شاید قابل چاپ نباشد اما از اینکه درد چند ساله ام را به کسی گفتم دلم را آرامش یافته می بینم۱۴۰۱/۱۰/۱۸ در ۲۱:۵۶
چشم را باید شست
من نمی دونم آخوند ها و امثال میلانی دیدگاهشون در باره جنایاتی که در این چند دهه مرتکب شدن چیه که میرن در باره بزرگان ایران زمین نظر میدن. چه فایده که ما بیاییم احادیث و نهج البلاغه رو محک قرار بدیم در حالی که دستمون تا شانه آلوده به خون مردم باشه. من نمیگم که مولانا و حافظ و دیگران بی عیب بودن ولی اگه تا به امروز نامشان و کارشان بی همتا مانده نخستین دلیل دندان شکن برای مگسهایی است که به عرصه سیمرغ پا گذاشته اند . اما یه نکته رو باید از میلانی ها پذیرفت که شمس و مولانا و .. اهل طریقت بوده اند و نه اهل شریعت . در واقع مولاناها در جامعه ای بسر میبرده اند که اهل شریعت دست بالایی داشته اند و در کنار کوته بینی و تعصب مذهبی و نگاه ارتجایی شان میتوانستند حکم های مرگباری صادر نمایند و از این رو اهل طریقت گاه بناگزیر سخنی از شرعیات و صحابه پیامبر اسلام به میان می آورده اند تا سرنوشتی مانند حلاج یا سهروردی نداشته باشند .بواقع شمس و مولانا و .. روشنفکران زمانه شان بوده اند که میخواستند از خشونت دین بکاهند و زخمهای برآمده از متولیان دین بر فرهنگ جامعه را مرهمی بنهند . به گمان من عرفان و بویژه عرفان ایرانی نگرشی والا در تفسیر انسان و هستی است و هیچ ارتباطی با دین خشک و آمیخته با خشونت اسلام نداشته مگر این که برای دوام و بقای خویش گاه متمسک به آن میشده است . اما از همه جالب تر استدلال های امثال میلانی است که میخواهند از احادیث سرتاسر جعلی و نهج البلاغه پدید آمده در سده چهارم هجری و افسانه ها و استوره های خیالبافانه مسلمانان در طی تاریخ خونبار اسلام نوشته ها و سروده های اصیل مولانا و .. را مورد نقد و سنجش قرار دهند…مرا میبخشید که این سخن حافظ را باز فراموش کردم که فرمود… با مدعی نگویید اسرار عشق و مستی …۱۴۰۱/۱۱/۰۳ در ۰۶:۳۸
شما در حدی نیستین که بخواین در مورد شخصیت های بزرگی همچون مولانا صحبت کنید…فقط مباحث دروغ
۱۴۰۱/۱۱/۰۷ در ۰۶:۱۹
طوری داری حرف میزنی که خود دجال یا فتنه آخر زمانی . مولوی حضرت عیسی داود نوح اینا چطور حرفی نزده . فته برو با بحث مذهب نمیخاد اون ضربه رو بزنی
۱۴۰۱/۱۱/۱۳ در ۰۷:۰۷
متاسفانه حرفهای این بنده خدا در مغالطه غوطهور بود… سؤال میشود از مشرق، طرف آسمان ریسمان میبافد از مغرب. فقط ارجاعشان میدهیم به بدیهیات منطقی و حداقلهای پذیرفتهی عقلی مثل استحالهی جمع نقیضین. بنده طرفدار مثنوی یا نویسندهاش نیستم و هیچوقت علمایی را که عمرشان را صرف او کردند نفهمیدم، اما آنقدری که با ابیات این شخص و ادبیات به اصطلاح عرفانی گوشم آشنایی دارد، خیلی از چیزهایی که این آقا نسبت میدهد به آنها دقیقًا برعکس است و توجیه «طرفدار جبر است ولی جوری حرف میزند که طرفدار اختیار باشد» بسیار بسیار عجیب است! خب بزرگوار، عقاید طرف را از ابیاتش فهمیدی یا از آسمان به شما وحی شد؟ اگر گفته «خود دلیل اختیار است ای صنم» و مکرر از این موضع دفاع کرده، چطور به این نتیجه رسیدهاید که طرفدار جبر بوده ولی ما را فریب داده و گفته طرفدار اختیار است؟!!
بعلاوه ما با یک جلال الدین روبه رو نیستیم. او یک انسان است و مدام در دورههای زندگیاش مشغول تغییر و تحول است. اهل تحقیق ، میتوانند تتبع کنند که کی روی آورد به مثلًا اشعری گری و کلام جبری و فقه حنبلی و مثلًا کی روی به اعتزال آورد و فقه حنفی (صرفًا مثال بود و لزومًا مطابق با واقعیت نیست) و این به دلائل فرامتنی و یک سیر ویژه نیاز دارد در منابع و نمیتوان صرفًا (چنانچه کتابهایی با این مضمون هم نوشتهاند) از روی ظنّ یا بعضًا شهود دربارهی تحول عقاید شخص به نتیجه رسید و مثلًا ملاقات وی با شمس را سرآغاز گرایشش به تشیع دانست… بعلاوه، هرکه بوده و هرچه گفته… اینقدر حوزه بیکار است که راه بیفتد دربارهی اینکه مولوی بهشت برود یا جهنم مناظره کند. بگوید تو کافری که مثنوی میخوانی یا میگویی و یا برعکس تو کافری که او را کافر میدانی… ؟؟؟۱۴۰۱/۱۱/۱۸ در ۱۹:۱۱
اگه بعضی ها بدونن عرفان چیه و چی میگه و حرف های عرفا را با قرآن مطابقت بدهند، مخصوصا اشعار مولانا، اون وقت معلوم میشه گمراه و منحرف کیه…!! البته اگه بتوانند باطن قرآن و کلام خدا را درک کنند.
۱۴۰۱/۱۱/۲۰ در ۰۱:۲۸
انسان که باشی نه به مولانا و شمس نیاز داری نه به حسن میلانی. نه به حسن صباح نیاز داری نه به حلاج.نه مریدی و نه مراد. خودت باش. نه زیاد نه کم. انسان که باشی راه خودت را پیدا می کنی. مانند همه ی مخلوقات خدا همانی می شوی که باید بشوی.زندگیت را زندگی می کنی ولذت می بری. گویی هستی بدون تو چیزی کم دارد و توبدون این زندگی وجودی ناقص ناتمام هستی. با سپاس از یکایک نظرات
۱۴۰۱/۱۱/۲۰ در ۱۵:۳۲
او فشاند نور و تو عوعو کنی
تو فقط بر طینت خود میزنیآشغال تر از وجود نامبارکت وجود نداره، آخوندنمای قلابی،
نور وجود مولانای کبیر (این شگفتی تبار انسانی)جهان رو پر کرده و تو نگونبخت حسود داری به خورشید عالمتاب وجود مولانا فوت میکنی که خاموش بشه، نمیتونی خودت و ریش دروغینت میسوزه.
————————————-
ای رستخیز ناگهان وی رحمت بی منتها
ای آتشی افروخته در بیشه اندیشه ها
از مولانا»۱۴۰۱/۱۱/۲۳ در ۱۱:۲۳
امثال تو که هیچ
سال ها باید بگذرد تا کسانی بیان و در مورد شخصیت حضرت علامه حسن زاده حرف بزنن و شرح ها بدن تا گوشه ای از شخصیت بی بدیل ایشان نمایان بشه
دهن پاک باید در مورد این ابر مرد روزگار سخن بگه
کسی که علامه طباطبایی ره که استاد ایشون بود در مدحش فرمودن حسن زاده رو کسی نشناخت جز امام زمان عجل الله
خیلی بیچاره ای …
فافهم۱۴۰۱/۱۱/۲۳ در ۱۱:۴۱
ای داد بیداد از اینهمه ساحل پیمایی و کوته فکری
شما از علامه حسن زاده چی میدونی که اینجور بیرحمانه بر این فقیه صمدانی و عارف واصل الهی میتازی
از کسی که در ابتدای تکلیف در ۱۵ سالگی به محضر امام هشتم علیه السلام شرفیاب شدن و از آب دهان مبارکشون شهد شیرین علم حقیقی رو نوشیدن ، چی میدانی
عارفان حقیقی رو امثال همین آقایون در تاریخ سوزاندن و کشتن و تبعید کردن
هم اینها هم اینها
ای داد بیداد۱۴۰۱/۱۱/۲۳ در ۱۵:۱۲
بسم الله الرحمن الرحیم
اول که اگر خدا در همه چیز وجود ندارد و وحدتی نیست پس همون آیه نفخت فیه من روحی چی هست که از روح خودم در شما دمیدم یا جایی دیگر گفته شده تمام موجودات هم امت هایی مثل شما هستند پس این جا معلوم میشه که در تمام تمام عالم خدا هست نه این که خدا ناظرین داشته باشه از بیرون بلکه عین کلام حضرت مولا علی که میفرمایند در هر چیزی قبلش بعدش درونش بیرونش را خدا دیدم این کلام را شما چه میفرمایید
دوماً شما میگید که آقای مولانا با اعمه مخالف بوده و راه اون بزرگواران را نمیرفته اگر شما کتاب اصول کافی که مورد تایید امام زمان هست رو خونده باشید و بعد کتاب مثنوی را بخوانید دقت کنید میبینید اشعار از احادیث اعمه سرچشمه میگیرد
سوما شما میفرمایید اختیار اونها میگویند جبر
باید به شما عرض کنم که در جبر باید دو موجود باشند که یکی قوی تر و دیگری ضعیف اون بگه نکن و این مجبور بشه نکنه
اختیار هم که میگین نگاه کنید اختیار همیشه اگر ما هزار تا باشیم قاعدتاً باید اختیار هزار نفر کار کنه که این در مکتب رسول خدا نمیگنجه همونطور که در قرآن میفرمایید ای رسول خدا تو نیستی که سنگ می اندازی خداست که سنگ می اندازد این یعنی چی یعنی یک اختیار رب الواحد
بعد از اون شمس تبریزی که میگید این بلا را سر مولانا آورده خودتون به عقل و امثالهم معتقد هستید که زن و دختر و پسرش و آورده خوب آقای مولانا یک انسان بیسواد نبوده که از شریعت ناآگاه باشه بزرگترین عالم زمان خودش بوده که گول بخوره اگر گفت شراب بیار برای این بود که ببینه تا چقدر در این راه مستحکم میماند و تمام کتاب ها گفتند و در مجلس عرفا هم بوده که همین که میدیدن شاگرد پا عقب نمیزاره میگفتند خواستم امتحانت کنم
و شما هم اگر دقت کرده باشید به انسان های معروف و امثالهم تنها فقط اسم همین بزرگان رو میایید در چهره تاریخ همین هایی که بقول شما کافر هستند و این هم کلام آخر خود امامان برای مثال اگر اشتباه نکنم امام صادق علیهالسلام شاگردان و صاحب اسرارش را جلوی مردم نفرین میکرده کمی تامل کافیست برای فهمیدن حقیقت۱۴۰۱/۱۱/۳۰ در ۱۶:۱۱
و شخصیتی راستتر از طوسی و مربی باشگاه نمازگزاران مساجد مشهد و … وجود ندارد
هوی حرف از گذشته نزن اونا نیستن از خودشون دفاع کنن اگه خیلی مردی و میخوای نهی از منکر و روشنگری کنیجامعه امروز خودت رو ببین البته نفع شما در نفهمیدن است و دقیقا بابت این پول یامفت میگیرید۱۴۰۱/۱۲/۰۹ در ۰۰:۴۰
هیچکدوم از حرفای ما نمیتونه سندی باشه بر سبک زندگی و تفکر مولانا؛ به جای قیاس های غلط باید از قسمت های خوب اشعار وی درس بگیریم… اینکه او لواطکار بوده یا خیر هیچکس نمیداند؛ هر کس میتواند رابطه ی فراتر از حد عادی با استادی که بسیار حاذق است داشته باشد، اما دلیل بر عشق و عاشقی نیست. اگر کسی میگوید او لواط میکرده شاید ذهن خود او بر حاشیه ها مسلط است و بر واقعیت ها توجه کمی دارد، واقعیت آن است که مولانا و شمس افراد عارف مسلک و شاعران توانایی بودند و بسیاری از شعر های مولوی درس اخلاق به ما میدهد….
۱۴۰۱/۱۲/۱۵ در ۰۸:۱۲
بر طبق گفته خود مولوی و آنچه در اشعارش آمده یقینا او از تصوف است . اهل تصوف هم از نظر پیامبر مرتد می باشند . پس وجود اشعار و سخنانی کفر آمیز و ضد اخلاق از مولوی بدیهی است گرچه حکمتهایی بیان کرده
۱۴۰۱/۱۲/۱۷ در ۱۷:۳۲
سلام
به ریزه کاری های تفکر اشخاص زوم نشوید
ببینید در آخر کار چه کسی شمارا به خدا دلگرم میکند
مثلاً آقای میلانی شمارا به خدا دلگرم میکند
یا حضرت مولانا۱۴۰۱/۱۲/۲۷ در ۱۷:۰۸
سلام ورود به فلسفه و عرفان اهل و راه و استاد مربوطه را لازم دارد و الا( طی این مرحله بی همرهی خضر مکن – ظلمات است بترس اخطر گمراهی)
بعید است فقیه حنفی مسلک مشهوری چون مولانا با انبوه شاگردان و خدم وحش
م، براحتی به تور درویشی بدون نام ونشان چون شمس تبریزی بیفتد و از سجاده نشینی با وقار تبدیل به بازیچه کوی و بازار گردد . چه قدرتی در شمس بوده است؟واین قدرت از چه منبعی اهام میگرفته؟
شمس تبریز بزرگ شده تبریز بوده و میگوید که در شهر تبریز بابا هایی هستند که من کمترین ایشان هستم. ظاهرا در آن موقعبه عرفا بابا میگفتند و در تبریز حدود هفتاد بابا در زمان شمس تبریزی بوده اندو برای او برخی ها استادی کرده اند.
باید قبول کنیم که سوا از این عالمی که در آن هستیم و محسوس است عوالم دیگری هستند که برخی به آنها راه دارند و برخی نه.
قبول دارم که در مثنوی و مقالات الفاظ رکیک بکار برده شده ولی ظاهرا در آن موقع یکار بردن الفاظ بد جنبه تعلیمی داشته کما اینکه سنایی میگوید هذل ما هذل نیست تعلیم است، ولی کلا مطالعه این کتابها حاکی از تسلط کامل به قران و برخی احادیث است بطوریکه شیخ بهایی در مورد مثنوی میگوید
این کتاب مثنوی معنوی
هست قرانی به خط پهلوی
من نمیگویم که آن عالیجناب
هست پیغمبر، ولی دارد کتاب
مع الوصف کسانی میتوانند از شمس و مولانا صحبت کنند که ره به عوالم دیگر برده باشندو چشم بصیرت به عوالم دیگر داشته باشند و الا
چونآگاهی به عوالم دیگر ندارند دچار قضاوت غلط و احیانا دشمن با شمس و مولانا خواهند بود.۱۴۰۲/۱/۱۸ در ۰۰:۲۹
جناب میلانی اگر دین دارید، این همه تهمت به عرفانی همچون شمس ومولوی، نمیزدی،، شماها دین ودنيا وآخرت مردم رو به تباهی کشیدید،،،، هر آنکه نداند و بداند که نداند، ابد الدهر در جهل مرکب بماند،،، تو میلانی احمق بیسواد مصداق بارز این شعر هستید که به عارفان الي الله، توهین میکنید،،، شرمتان باد که اسلام را رسوا وذلیل کردید،، با دروغ، ریا، ربا، تظاهر ووووووو،
۱۴۰۲/۱/۲۸ در ۰۵:۳۵
ورود کاربر / نامنویسی
جلال الدین محمد مولوی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول »
بخش ۱۱ – حکایت بقال و طوطی و روغن ریختن طوطی در دکانکار پاکان را قیاس از خود مگیر
گر چه ماند در نبشتن شیر و شیر
جمله عالم زین سبب گمراه شد
کم کسی ز ابدال حق آگاه شد
همسری با انبیا برداشتند
اولیا را همچو خود پنداشتند
گفته اینک ما بشر ایشان بشر
ما و ایشان بستهٔ خوابیم و خور
این ندانستند ایشان از عمی
هست فرقی درمیان بیمنتهی
هر دو گون زنبور خوردند از محل
لیک شد زان نیش و زین دیگر عسل
هر دو گون آهو گیا خوردند و آب
زین یکی سرگین شد و زان مشک ناب
هر دو نی خوردند از یک آبخور
این یکی خالی و آن پر از شکر
صد هزاران این چنین اشباه بین
فرقشان هفتاد ساله راه بین
این خورد گردد پلیدی زو جدا
آن خورد گردد همه نور خدا
این خورد زاید همه بخل و حسد
وآن خورد زاید همه نور احد
۱۴۰۲/۲/۰۳ در ۱۳:۵۹
مولانا هفتصد ساله که اسمش زنده مونده، ببینم تو با اون قیافه ی تاریک ات چند روز بعد از مرگ ات یادت میمونه کسی….
جمع کن!
الف ۱۳۹۶/۴/۰۷ در ۱۷:۳۹
واقعا بد نیست یکم فکر کنند نحوه ی زندگی و سلوک امثال علامه طباطبائی و فلاسفه ی صدرایی کجا و این تهمت ها کجا؟! بحث علمی باید به شیوه ی علمی باشد . در حالیکه این آقایان تنها مشاجره ی سطحی می کنند.
شیوه و نگاه علامه حسن زاده و طباطبائی در نحوه ی زندگی و سلوکشان به عینه دیده می شود که به وضوح اعتقاد ایشان به حق و معصوم بودن ائمه هدی و اینکه تنها راه حقیقت از مسلک این بزرگواران و شریعت دوازده امامی می گذرد ، دیده می شود.
یه جای سخنان و مصاحبه های سطحی درباره ی رابطه عرفان و برهان و قرآن و ائمه، مناظره ها و نقد های اصولی بذارید. همین آقای میلانی اتفاقا بعضا نقد هایی به شیوه ی تفسیری علامه کرده اند که جای فکر دارد .
رضا ۱۳۹۶/۴/۱۰ در ۰۸:۴۹
برادر عزیزم آقای الف؛ نحوه زندگی و سلوک رحمانی و اثنی عشری منافاتی با اشتباه کردن در برخی عقائد و باورها ندارد. در این متن هم تا جایی که من فهمیدم آقای میلانی متعرض شخص مرحوم علامه طباطبایی یا آقای حسن زاده حفظه الله نشدند اما عقائد اونها رو اشتباه می دونستند. این هم منحصر به ایشون نیست و نگاه عمومی (نه همه) علما و مراجع و حتی برخی نقل ها از ائمه هداه مهدیین (مثل نقل های مرتبط با برخورد امام صادق ع و سفیان ثوری و یا توقیع منسوب به امام زمان عج در مورد حسین منصور که توسط حسین بن روح ره اعلان شده) از قدیم به همین صورت بر رد عرفا بوده. در عصر اخیر هم نگاه کنید به طرد عملی استاد کل مرحوم قاضی ره توسط مرحوم آسید ابوالحسن اصفهانی ره و یا محدودیت هایی که حضرت امام ره داشتند یا مرحوم طباطبایی ره در زمان آیت الله بروجردی ره داشتند. به نظرم عرفان شیعی باید از فرصتی که با پیروزی انقلاب و مرجعیت عامه مرحوم امام ره و مشی عرفانی ایشون ایجاد شده استفاده کند و با نگاهی نقادانه نسبت میان خود و عرفان برکشیده شده از زمان سفیان ثوری تا ابن عربی و شمس و مولوی و شیخ صفی را مشخص کند. نگاه صفر و صدی به ابن عربی و مولوی مثل نگاه صفر و صدی به هر چیز دیگری درست نیست. چه دوست داشته باشیم چه نه از فتوحات تا دیوان شمس بسیاری از مطالب گفته شده با عقاید عامه شیعی تعارض جدی دارند. اگر این فرصت از دست برود گمان من این هست که پس از نسل فعلی بزرگان عرفانی حوزه مثل آقای حسن زاده و آیت الله جوادی آملی حفظهم الله، باز هم حوزه سالکان این مسیر رو محدود خواهد کرد و به حاشیه خواهد راند.
الف ۱۳۹۶/۴/۲۲ در ۰۰:۲۳
بحث های دقیق تر و علمی تری نسبت به عرفان حقیقی و باطل وجود دارد. دقیقا مراد بنده از گفته ام همین بود که این نوع بیانات و مصاحبه ها ، ره به جایی نمی برد در تمیز عرفان و عقلانیت ناب و عرفان باطل.
بنده با نقد علمی علامه هیچ مشکلی ندارم . هیچ کس نباید بت عقلی شود جز منبع وحی و سنت اما به روش درست.
بی ۱۳۹۶/۱۰/۰۲ در ۰۹:۱۳
موافقم
اسمان ۱۳۹۸/۸/۱۹ در ۰۸:۲۰
تمام این حرف ها در مورد مولوی مولانا دروغ است او بیشتر از ما خدا رو میشناخت
علي ۱۳۹۹/۲/۰۶ در ۱۸:۰۹
واقعا متاسفم واسه کسایی که به شخص تعصب دارن.
چه عرفان گرا
چه فقه و شرع گرا
مولوی رو بیش از حد بزرگ نکنید
خامنه ای رو بزرگ نکنید
خمینی رو بزرگ نکنید
میلانی رو بزرگ نکنید
همه آدمن.
به اینکه یه سخن رو کی گفته کار نداشته باشید.
به خود اون سخن فکر کنید.
واقعا از این همه متعصب بی فکر که به خاطر تعصبشون به فرد خاصی به طرف مقابل توهین میکنن و خودشون هیچ نمیفهمند فقط باید تاسف خورد.
همون عرفان گرا ها هم مثل فقهي ها توي اين کامنت ها رفتارهاي تقليدي و متعصبانه اي داشتن.
فقهي ها هم همينطور
واقعا متاسفم براي اين افراد که نميتونن بدون تعصب و فوحش و توهين به هم يه بحث داشته باشن.
هر دو گروه متعصب جزء گمراهانند.
مگر کساني که فکر کنند و به جاي توهين منطقي پاسخ بدن
فلانی ۱۳۹۹/۸/۰۶ در ۱۷:۰۸
شیخ ایقد چرندیات گفتی، از خدا نمیترسی؟
حیف عمامهای که بر سرت گذاشتهای و از باطن دین هیچی نمیفهمی بچه دوزاری!
ناصر تولی ۱۴۰۰/۳/۲۱ در ۱۸:۴۴
صبر پرید از دلم عقل گریخت از سرم
تا به کجا کشد مرا مستی بی امان تو
علی صبور ۱۴۰۰/۱۰/۰۶ در ۱۴:۴۵
من اعتقاد دارم که اتفاقا مولانا از من و شما خیلی خداشناس تر بوده این به اصطلاح حجه الاسلام هم چندان مثنوی نخوانده اند و در ابتدای دفتر اول مثنوی آمده است که
بی ادب تنها نه خود را داشت بد
بلکه آتش بر همه آفاق زد
کوانتیسیا ۱۴۰۱/۶/۰۹ در ۱۱:۰۹
توی شعر موسی و شبان خود خدا میگه بذار هرطور میخاد راحت حرف بزنه.شما با عناد ب همه چی مینگردید.ب تعداد ادای دنیا راه هست برای رسیدن ب خدا..راه شما اگر درسته راه خودتو برو چکار داری ب ایین دیگران ک اونا رو رد میکنی و میگی فقط همین راه حقه…خود خدا میگه همه ادیان رو بگردید و فقط ب یک راه نباشید…شما خودتو از خدا بالاتر میبینی..حتی در چهره شما تاریکی و بستگی هست..تاسف ک شما با رفتارتون حتی پیامبر رو زیر سوال میبرید..شمس و مولانا بسیار زیبا هستند و ب قول پیامبر میگن شما ب شخص کار نداشته باشید شما حق رو بگبری حتی از کافر…شما چیزای خوب رو نمیبینی شما فقط ب دنبال عیب گیری هستید..پیامبر قبل پیامبری عارف بودند
ناشناس ۱۳۹۷/۱/۱۴ در ۰۰:۱۰
همین حرف توبت سازی است وتاابدپیروان دورخودمی چرخند
ناشناس ۱۳۹۹/۶/۱۶ در ۱۶:۵۲
در ادمه حرف های این اقا اسمش علی منم همین دیدگاه ایشونو دارم
و می خوام منطقی جواب و سوال داشته باشم
به گفته مولانا اب ملجم الت دست خدا ست اونم روح منشا تو وجودش دیگه. هر چند تضاد ها با عث گمراهیش شده باشن گفته مولانا با عقل و روح و این گفته قران که جزو متشابهات نیستو حرف پایه ای و ایات متشابه هم از گفته پایه ترجمه می شن ایه هفت هفت ال عمران رو حتما بخونید از موضوع دور نشم اینکه هم از اویی و به سوی او باز می گردیم گفته شما تضاد اگه قرار مثلا با شخص کاری ندارم روح وابن ملجم تا جاودان تو ناارومی بمونه که خدا نا ااروممی مونه عرفا فقها و مردم دیگه این بدونید گناه او کسی که حسین وعلی و کشته با کسی مثلا ساده غیبت می کنه یا دزدی می کنه و…
فقط یه چیزه
نااگاهی
حتی شیطان هم به خاطر نا اگاهی شیطان شد و از خدافاصله گرفت حتی اونم روح منشا هست به منشا باز می گرده نور که به سایه بتابه سایه روشن می شه
گفته شما مثل اینه که سایه رو از از بین ببری سایه نبشه نور معنی نداره
عقیده من اینه که منشا اگاهی مطلق بود ولی تجربه نبود اون داره الان تجربه می کنه و بدنید یکتا پرستی اعتقاد نیست روش و سبک زندگی سخنان علی و قران ومحمد و هم مولا و شمس یا هر دانشمند
دیگه درسته همه ما انگشتانی هستیم که ماه نشون میده
نا اگاه ها ماه نمی بینند و به انگشتش کار دارن
احسان ۱۴۰۰/۱۱/۲۹ در ۱۶:۳۳
لطفا کتاب البدعه و التحرف نوشته مرحوم آیت الله محمد جواد خراسانی را مطالعه بفرمائید. روشن کننده خیلی از مسائل در آئین تصوف است.
Mohamad.ranjbar_20 ۱۳۹۸/۳/۲۶ در ۱۴:۴۸
اینا همه عرض اند آدما فقط دنبال حرف اند حرف حرف کی خوب کی بده، بابا خودت برا خودت چه کرده ای بابا اگه یک صدم ما مردم مثل من بیسواد یک هزارم حرفای شعرهای مولانا رو درک میکردیم و با گوشت پوست حس میکردیم و به جان زنده میشدیم الان ایران گلستان بود چرا این من من مال من اسم و مستعار من با همین حرفها مردم رو از دین و خدا بری کرده اید همه انسانها مخلوق خدا هستند همه از نور خدا هستند حالا اونی که از آتش از شیطان هست خب خودش درش خواهد سوخت چرا اینقدر آدما رو باید از هم جدا کرد مهم یکتاپرستی و وحدت است چرا نباید نیمه پر لیوان رو ببینیم و دنبال ایرادگیری و بد کردن دیگران اونم بزرگی مثل مولانا باشیم میدونی چرا چون ذهن میخواد با کوچک کردن دیگری خودش رو بالا بکشه و این خود شیطان است. نور خدا درونتان احساس کنید و با تمام دردها و رنج ها بسازید تا خود آینه ای شویم برای خود و دیگران…. یا حق
هیچ ۱۳۹۸/۹/۰۷ در ۲۲:۴۹
درودخدا برشماو تمامی انسان های آگاه،
یک پیش دبستانی نمی تواند درمورد علوم هسته ای و یا نانو وووو نظربدهد،چراکه اصلا عقلش به این مسائل نمی رسد.
محمد ۱۳۹۹/۹/۰۹ در ۲۳:۱۳
نفرت خفاشان باشد دلیل
چون منم خورشید تابان جلیل
میلانی وامثال میلانی ها فقط میتونن در حیطه تحصیلات شون که پایه ابتدایی است صحبت کنن
نه تحصیلات دانشگاهی و تخصصی!
M ۱۴۰۰/۶/۲۷ در ۱۲:۲۹
چقدر زیبا فرمودید
عارفان اهدافشان عشق و وحدت بود
به قول حضرت حافظ:
واعظان کین جلوه در محراب و منبر می کنند
چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند…
اینها توبه فرمایان هستند که خود توبه کمتر می کنند
شخص مولانا در نامه هایش حتی به پیران سایر ادیان احترام می گذارد و همه پیامبران و مردم را واصل یه یک نور می داند
اما این افراد دائما در حال خود برتر بینی و تفرقه اندازی هستند
همین افراد مردم را از دین بری کردند
اما مگر نصف مثنوی مولوی تفسیر قرآن نیست؟
مگر حافظ قرآن را به ۷ شکل حفظ نبود؟
یعنی آنها از این خشک مغز ها کمتر می دانستند؟
وای بر نادان مغرور
به قول شمس تبریزی:
اکثر این شیوخ رهزنان دین محمدند…
رومی اگر بیاید بهتر ایمان آورد ازین مشایخ که از خود پرند…
کافران را دوست دارم از آن وجه که دعوی دوستی نمی کنند
می گویند کافریم دشمنیم..اما آنکه دعوی دوستی می کند و نیست خطرناک است
حتی بسیاری افراد خارجی را می شناسم که با خواندن اشعار حافظ و مولانا مسلمان شده اند
زهی پندار های باطل
گلستان ۱۴۰۱/۵/۱۷ در ۰۴:۰۰
مولانا که فقط همون هجده بیت بشنو از نی رو نگفته، شش تا دفتر مثنوی داره که از چهارم به بعدشو اگه بخونی بجای مولانا بهش میگی مولاسنا!!! اشعارش در نهایت بی ادبی و مثالهای مستهجن گفته شده و نتیجه گیری های پرمغالطه و غیرمنطقی داره، توهین به قومیت ها، مذاهب و حتی بزرگان دین… حداقل از کسی دفاع کنید که یک دور شعراشو از رو خونده باشید. حتی اگه لیست عنوان اشعار رو بخونید میگیرید چی میگم.
پیمان ۱۴۰۱/۸/۱۱ در ۲۱:۵۶
کسی را نمیشناسم ودر حد نمیبینم که در مورد شمس،و مولانا نظر بدهد چه خوب چه بد
مسعود ۱۳۹۸/۴/۲۵ در ۱۸:۰۵
خموشید خموشید که تا فاش نگردید که اغیار گرفتست چپ و راست خدایا
آدم عارف ۱۳۹۸/۱۱/۱۸ در ۱۰:۱۹
سلام علیکم اینکه جناب میلانی فقط به مثنوی استناد کرده اند این نقل از مولانا ست، در مورد شمس به کدام نوشته ایشان استناد کرده اند معلوم نیست مدارک کافی وجود ندارن همه نقل به مجهول است ، چرا به علامه طباطبایی و جنا ب حسن زاده و نوشته هایی ایشان بدون تقدم ، تاخیر اشاره شده ولی به نامه امام به گورباچف درمورد جایگاه ابن عربی در معارف اسلامی که امام اشاره کردند بعد از ائمه معصومین(ع) شخصیتی بی بدیل هستند و در عالم عرفان نظری بی نظیر اشاره نمیکنند البته امام اشاره به بحث شیعه و سنی ندارند بلکه فرمودن عالم اسلام ، محدود کردن دونفر شمس و مولانا به مثنوی و کلیات شمس نیز همه جانبه نیست تفاسیر عرفانی با تفاسیر بر شریعت متفاوت بوده و خواهد بود.
قادر ۱۳۹۹/۷/۰۹ در ۱۷:۲۷
یعنی ابله تر از شما ما داریم😂😂😂چند سال صبر کن البته اگه بگور نری😏به چشم خواهی دید که کدامین تفکر به داد این دنیا خواهد رسید.
اینو بکن تو گوشت الاغ تر از الاغ.
دکتر افشین میر ۱۴۰۰/۹/۲۷ در ۰۰:۵۳
درووود برشما الحق و الانصاف کسانیکه جهل مرکب دارند و از عرفان بویی نبرده اند حضرت حافظ و مولانا را نمیتوتنند درک کنند. شعرتان بسیار زیبا پاسخشانراداد❤️
مهیار ۱۴۰۲/۱/۰۷ در ۱۰:۱۵
اگر بینی در این دیوان اشعار
خرابات و خراباتی و خمّار
بت و زُنّار و تسبیح و چلیپا
مغ و ترسا و گبر و دیر و مینا
شراب و شاهد و شمع و شبستان
خروش بربط و آواز مستان
می و میخانه و رند خرابات
حریف و ساقی و نرد و مناجات
نوای ارغنون و ناله نی
صبوح و مجلس و جام پیاپی
خم و جام و سبوی میفروشی
حریفی کردن اندر باده نوشی
زمسجد سوی میخانه دویدن
در آنجا مدتی چند آرمیدن
گرو کردن پیالهی خویشتن را
نهادن بر سر مِی جان و تن را
گل و گلزار و سرو و باغ و لاله
حدیث شبنم و باران ژاله
خط و خال و قد و بالا و ابرو
عذار و عارض و رخسار و گیسو
لب و دندان و چشم شوخ سرمست
سر و پا و میان و پنجه و دست
مشو زنهار از این گفتار در تاب
برو مقصود از آن گفتار دریاب
مپیچ اندر سر و پای عبارت
اگر هستی ز ارباب اشارت
نظر را نغز کن تا نغز بینی
گذر از پوست کن تا مغز بینی
کجا گردی ز ارباب سرائر
نظر گر بر نداری از ظواهر
چو هر یک را از این الفاظ جانی است
به زیر هر یک از اینها جهانی است
تو جانش را طلب، از جسم بگذر
مُسمّا جوی باش از اسم بگذر
فرو نگذار چیزی از دقایق
که تا باشی زاصحاب حقایق
گمنام ۱۴۰۰/۱/۰۲ در ۰۵:۰۰
پیش بینینی مولوی و نقد مولوی نسبت به نظر ایشان در شعر ذیل جالبه
لفظ را مانندهٔ این جسم دان
معنیش را در درون مانند جان
دیدهٔ تن دایما تنبین بود
دیدهٔ جان جان پر فن بین بود
پس ز نقش لفظهای مثنوی
صورتی ضالست و هادی معنوی
در نبی فرمود کین قرآن ز دل
هادی بعضی و بعضی را مضل
الله الله چونک عارف گفت می
پیش عارف کی بود معدوم شی
فهم تو چون بادهٔ شیطان بود
کی ترا وهم می رحمان بود
ناشناس ۱۴۰۰/۳/۱۱ در ۱۷:۰۴
با سلام چطوره آقای مولانا و آقای شمس رو بدیم به خارجی ها اونا قدرشان رو بیشتر میدونن اگر هم حرفی به کسی زدن اونا جوابشان رو میدهند مطمئنا به جایی رسیده بودن که خدا چند قلم بدیشون رو در نظر نگیره ما انسانهای این دوره آنقدر خوب و پاک باشیم که خدا اون ته ته های دستگاه امام حسین ما رو ببینه و دستمون وصل باشه آنها عبرتی برای پاک بودن ما هستن پاک باشید باخدا و با امام زمان باشید قدر کتاب قرآن رو بدونیم بخونیم عمل کنیم شاید ما هم شاعری بهتر بشیم شعرهای بی نقص بگیم قدر عارفان و سالکان و کتابهاشون رو بدونیم و نامشون رو به خوبی یاد کنیم هر تجربه ای رو همه نباید تجربه کنن این کتابها عزیزن و یادگار نیاکان ما باید ازشون یاد بگیریم نه اینکه الان نیستن نقدشون کنیم خدا همه چی رو بهتر میدونه شما صحیح زندگی کنید دنیا رو جای خوبی کنید و کتابهای بزرگ به جا بزارید
رضا ۱۴۰۰/۱۱/۲۰ در ۱۴:۳۳
لعنت به شما و افکارتان
ناشناس ۱۴۰۰/۷/۰۹ در ۲۲:۲۶
سخن در فهم حرف بخردان است
نه تعجیل سخن در رد آن است
علی ۱۴۰۰/۱۲/۲۶ در ۱۷:۳۸
با سلام، بنظرم این موضوع نیاز به یک مناظره چند نفر از فقیهان متخصص دارد
ناشناس ۱۴۰۱/۴/۱۴ در ۰۰:۴۱
این بحث فقهی نیست یک بحث عرفانی و شعری است و نیاز به بحث متخصص فلسفه و عرفان داره ورود اشخاص معلوم الحالی که با مباحث معقول و عرفانی در تضاد هستند نوعی ابراز وجود است هر چند در نظر اهل فن مضحکه ای بیش نیست
ناشناس ۱۳۹۶/۱۲/۰۵ در ۱۷:۰۷
به نظر من مولانا یک انسان بسیار شریف ، پاک هستند که توانستند من ذهنی خود را کنترل کنند و شیخ حسن میلانی که بسیار اشتباه بزرگی کرده است باید از خود خجالت بکشد که درباره مولانا همچین چیزی را گفته است به نظر من دیدگاه شیخ حسن میلانی بسیار و بسیار منفی است و باید خجالت بسیار بکشد من با نظر ایشون ( شیخ حسن میلانی) کاملا مخالف هستم خواهش میکنم برای اینکه بخواهید مقام خود را بالا ببرید به انسان های بسیار پاک و دانا تهمت نزنید 👎😟
رضا ۱۳۹۷/۸/۱۶ در ۰۳:۴۳
مولانا در خفلت اشکار بوده.دقیقا ب بلایی که شیطان گرفتارش شده دوچار شده.و ترویج غفلتش باعث شده تا قیامت براش لعنت فرستاده شود.
م ۱۳۹۸/۳/۰۳ در ۱۵:۰۷
مولانا و حافظ و انديشمندان و بزرگان از اين حيث بزرگند كه سوال برانگيزند عقل را بيدار و وادار به حركت ميكنند
راي ميدهند حدس ميزنند و باطل ميكنند
خوب براي ذهن پويا و نترس چه چيزي جالبت از اين
و اگر فكري كوتاه باشد در خيرش هم ثوابي براي ديگران نيست
ره به معني نبرد انكه به صورت نگرد
من بيدار هميشه بهتر از من اسوده است
مریم ۱۳۹۸/۴/۰۸ در ۱۱:۲۰
تو که راجع به مولانا و شمس اینقد بد میگی خودت یه کتاب بنویس اول در حده مولانا قوی باش بعد بدشون رو بگو . تو امثال تو و حسن میلانی کور مذهب و بی مخ و بیشعورین و بیشتر ازین درک و فهم ندارین
محسن ۱۳۹۸/۶/۲۸ در ۲۳:۲۱
ابله
محمد ۱۳۹۸/۷/۱۲ در ۰۰:۲۱
إِنَّ الْمُنافِقِينَ يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خادِعُهُمْ وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا كُسالى يُراؤُنَ النَّاسَ وَ لا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا «نساء۱۴۲»
همانا منافقان با خدا مکر و حیله میکنند و خدا نیز با آنان مکر میکند، و چون به نماز آیند با حال بیمیلی و کسالت نماز کنند و برای ریاکاری آیند و ذکر خدا را جز اندک نکنند.
بن ۱۳۹۹/۵/۲۵ در ۱۹:۰۷
میشه بدونم چ کار اشتباهی انجام داده بود؟!
مهرداد ۱۳۹۹/۶/۲۹ در ۱۷:۴۰
مولانا یکی از کثیف ترین انسانهای ناصبی و ادبیه که حالا یه عده بخاطر ادبیات قبولش دارن یه عده بخاطر دین و توهین های شدیدش نسبت به خداوند واهل بیت ع ردش میکنن،اما مهم اینه که فریب اشعار زیبا و عرفایش نشید که تعصب پیدا کنید و حقیقت رو له کنید،صفات زشت و قبیحی نیست که این حیوان نداشته باشه چون از تبار عمربن صهاک هست،دشمن بزرگ ایرانیان،حالا مولوی شده شاعری که ایرانیان بهش افتخار کنن؟؟؟؟واقعن متاسفم برای فکرای بچگانه بعضیا
ناشناس ۱۴۰۰/۹/۲۷ در ۱۶:۲۴
هیچ خری آدم نیست امما هستند آدمهای که خرند
از جمله شما
حفیظ ۱۴۰۰/۱۰/۱۵ در ۱۱:۴۶
مولانا انسان با خدا بود شما درک از تصوف و شعر ندارید پس تهمت نزنید
ناشناس ۱۴۰۰/۱۱/۲۵ در ۱۹:۰۷
متأسفم براتون ، در تحجر کامل بسر می برید . اگر مولانا چند تا خرافات و دعا و جادو حنبل مثل اصول کافی و چرندیات مجلسی می نوشت خیلی خوشتون میومد !! مولانا قرنها از زمانه خودش جلوتر است و خواهد بود . به قول حافظ کسی گیرد خطا بر نظم حافظ که هیچکس لطف در گوهر نباشد . اگر بخواهیم خدای واقعی را بشناسیم باید پیرو مولانا باشیم . مولانا خدا را در وجود همه چیز می دید . شیطان را ما انسانها آفریدیم . دنیا همش عشق است و دیگر هیچ . آنهایی که ما را از خدا می ترسانند ضد خدا هستند ، سوداگران و دکانداران دین هستند .
Mahdokht ۱۴۰۱/۱/۱۸ در ۱۵:۱۷
شستشوی ذهنی و مطالعه غلط و تقلید باعث اینهمه تنفر در وجود شماست….. تحقیق در دین لازم است
آیا شما انگشت کوچیکه مولوی هستی؟
یه قدم راه رفتی برای یافتن حقیقت
به مسلمانی شماها شک دارم….
محمد ۱۴۰۱/۹/۰۶ در ۰۸:۱۱
شما خوبید و بزرگانتان نه اینکه به شما و بزرگانتون الان مردم درود میفرستن
نایب ۱۳۹۷/۱۰/۱۲ در ۱۶:۱۹
آقای میلانی انسان خوب بد دیگران را میپوشد و غیبت نمیکند شما که خوب هستی چرا بد مولانا را میگی و در واقع غیبت میکنی مگه تو اون زمان باهاش نون و ماست خوردی از غیبت کردنت پی بردم باید این تهمت رو به خودت میزدی نه مولانا
تیمور ۱۳۹۸/۷/۱۴ در ۱۰:۴۱
به اینگونه نظریه ها نقد میگن با غیبت دا ی چیزا کلی فرق داره حهلا با درستی یا نا درستی حرفش یه بحث دیگست
اسممو نپرس,حرفمو بشنو ۱۳۹۹/۲/۱۶ در ۰۴:۳۰
شما یه سرچ کوچیک بکن درباره احادیث نبوی و ایمه درباره تصوف ,دستت میاد
فریبا رحمانپور ۱۳۹۹/۹/۲۸ در ۱۴:۴۸
آقای میلانی مثل وهابی ها فقط داره ظواهر رو میبنه
ناشناس ۱۴۰۱/۶/۲۸ در ۲۲:۱۷
با سلام
هزار ادله که بیاوری آدم متعصب نمی فهمد
نه فشاند نور و سگ عو عو کند
هر کسی بر خلقت خود می تند
سهم خود را از این کتاب عظیم مثنوی انکاز قرار دادند
و از معارف بلند آن محروم شدند
علی ۱۳۹۸/۱/۱۸ در ۱۸:۳۳
عزیز دل اقای میلانی با دلیل مولانا و شمس رو رد کردن شماهم اگه میتونی با دلیل عرفان این دوتا رو ثابت کن. این دو نفر صوفی بودن و امام هادی(ع) در مورد صوفی ها روایت دارن که کاملا اونا رو رد میکنن و کافر میدونن و گفتند اگر کسی به زیارت یک صوفی چه در حال حیات و چه بعد از مرگ بره انگار رفته به زیارت یزید و شمر و معاویه و ابوسفیان . هرکس صوفی رو یاری کنه انگار که این افراد رو یاری کرده . حالا اگه میخوای بر خلاف سخن امام حرف بزنی دیگه خود دانی سندشم خیلی محکم و قویه
ناشناس ۱۳۹۸/۱/۲۶ در ۱۲:۰۵
متاسفم كه چنين افرادي هنوز وجود دارن دقيقا مانند زمان خود مولانا، مولانايي كه در تمام مباحثاتش از قران بهره مي گيرد
زمان ان نرسيده كه تحولي در تفكرات پوسيده اي كه همانند تفكر ۱۴۰۰ سال پيش هست داشته باشين؟
زمان ان نرسيده كه در قران بازنگري كنيد؟
توصيه مي كنم كناب خانم صديقه وسمقي رو مطالعه كنيد البته بدون تعصب و حمييت
گرچه وقتي به مولاناي حان تهما زده بشه ديگه چه جايي براي اين محقق و پژوهشگر قراني خانم وسمقي باقي خواهد ماند
اقا بس است مردم از افكار پوسيده امثال شما خسته شده اند
بيزارم از ان كهنه خدايي كه تو داري
ناشناس ۱۳۹۸/۳/۱۳ در ۱۹:۵۷
مه فشاند نورو سگ او او کند هرکسی بر تینت خود متند
مرصاد ۱۳۹۸/۳/۱۴ در ۰۵:۱۲
این است حکایت طرفداران و مریدان مولوی
قرآن و اسلام رو قبول ندارن ولی مولوی رو قبول دارن و انتظار دارن همه تقدیسش کنن
حکایت همون احترام سفیر انگلیس به خدای هندی هاست
کی میخوایم بیدار بشیم؟
مهدی حفظه الله... ۱۳۹۸/۴/۱۳ در ۲۳:۲۱
میلانی ،چی زدی خداییش؟
علی ۱۳۹۸/۶/۰۱ در ۲۰:۲۰
هر ذی شعوری میداند که این سخنان از روی تعصب وجهل است شما کجا ومولانا کجا واقعا متاسف بر شما وامثال شما
.علی. ۱۳۹۸/۶/۱۲ در ۲۱:۵۷
وااااای
وااااای از آن هایی که بی تامل هستند
خدایا خود آنان را با خودت آشنایشان کن
خدا خود آنان را در راه درست قرار ده
نامش حئ است، چطور می تونید چنین غیبت کنید
شمس، مولانا، حلاج و … همگی از انسان هایی شریف و بزرگی بودند که شناختشان از خدا بسیار بالا و توصیفشان از خدا بسیار زیبا و عمیق است،
ولی رنج زندگی شان از آدم هایی بود که خدا را درک نمی کردند
جاهد ۱۳۹۸/۶/۱۴ در ۱۲:۲۱
ایشان هیچ دلیل قانع کننده ای جز اظهار تعصب و دروغ بستن نیاورده بلکه برای اثبات حرف خود پشیمانی را به علمه جهفری نسبت داده که دروغ محض است . اگر واقعیت دارد سندش را بیاورند. مثنوی را هم نخوانده وگرنه داستان صوفی و فقیه و علوی را انکار نمی کرد که در آنجا مولوی از خاندان پیامبر دفاع کرده است.
ارجمند ۱۳۹۸/۱۰/۰۵ در ۰۴:۱۸
اندیشه ی زمخت و بیروح و برداشت چندش آور نگارنده ی مقاله آدمی رو به شگفتی میندازه دشمنی با عرفان یا به نوعی (شناخت عاشقانه ی خداوند)تامل برانگیز هست؛امیدوارم خداوند درهای ملکوتی و زیبایش را به روی شما باز بکنه تا همچون مولانا و شمس و حافظ…. زیبایی خداوند رو ببینید
ناشناس ۱۳۹۹/۷/۲۲ در ۱۰:۱۸
اگر سند محکم و قوی داری چرا ننوشتی؟؟؟ امثال شماها فقط یه چیزی می شنوید و آنرا تکرار می کنید بدون آنکه عقل و شعور فهمیدن مطلب را داشته باشید.
داود ۱۴۰۰/۱۰/۱۵ در ۱۳:۳۹
تو خودت اون حدیث رو از امام هادی(ع) شنیدی ؟ مگر حدیث های جعلی منتسب به معصومین علیهم السلام کم داریم ؟ تقریبا بیشتر سلسله های تصوف و عرفان خود را دوستدار و مرید مولا علی (ع) میدانند چطور ممکن است امام هادی چنین سخنی در مورد دوستداران اهل بیت فرموده باشند ؟
خود معصومین فرموده اند اگر سخنی از طرف ما شنیدید با قرآن مقایسه کنید اگر مطابق بود بپذیرید وگرنه به دیوار بکوبید.
ْ ۱۴۰۰/۱۰/۲۶ در ۰۱:۱۲
دید گاهی که افراد جاهلی مثل شما و به اصطلاح شیخ میلانی «که اصلا کلمه شیخ در خورش نیست و در مورد چیزی که هیچی ازش نمیدونه نظر میده» در مورد اشعار مولانا دارید مثل دید گاهیه که یه بی سواد به بحث های فوق تخصیصی داره و حتی نمیدونه که در مورد چی حرف میزنن و میاد دخالت میکنه معلومه که نظر چنین کسی هیچ ارزشی نداره تصور امثال شما از مولانا به سطحی ترین شکل ممکنه و حتی معنی اشعارش رو درک نمیکنید و در موردش اظهار نظر میکنید
اگه یه ذره فکر کنی و بتونی درکی عمیق از مثنوی داشته باشی میفهمی که نه تنها با قران تضادی نداره بلکه بسیاری از مواقع به صورت مستقیم به ایات قران اشاره داره و سعی میکنه اون درک عرفانی که از قران بدست اورده برا ما به صورت ساده توضیح بده مشکل شما اینه که متعصب به فردین…
در ضمن مثلا نحج البلاغه «که من نه تعید و نه تکذیبش میکنم»تو قرن چهار قمری نوشته شده چه تضمینی هست که احادیثش توی این مدت دست خور تغییر نشده باشن ولی مثنوی از درک یک عارف و خدا شناس بزرگ بر گرفته از قران نوشته شده که با این که به ساده ترین شکل ممکنه داره این مسائل رو میگه بازم در فهم چون شمایی نمیگنجه
اون حدیثی هم که در مورد صوفی ها میگی فقط بگم که مضحکه!یعنی هیچ صوفی خوبی وجود نداره؟مثل اینه که بگی هیچ مسلمان بدی نیست! این درسته؟ شما به دین و نسب طرف چی کار داری پسر نوح… و حضرت ابراهیم مثال های خوبی هستن چون پسر نوح بود پس ادم خوبی بود یا ابراهیم چون پیش عموش بود که بت پرست بود بد بود!!!
مولانا با عقایت باطل مبارزه میکرد و این به مزاج بعضی ها که سودشون تو این عقایت بود خوش نمیومد و هنوزم چنین کسایی زیادن و سعی میکنن با وصله های دروغین مثل باده خاری بد نامش کنن و بعضی ها هم نمیفهمن منظور مولانا و شمس از باده و شراب و… یه مفهوم معرفتیه نه اون شراب و باده ای که امثال شما فکر میکنید
بدی ما ایرانی ها اینه که فکر میکنیم اگه تو هر چیزی دخالت نکنیم میگن طرف خنگه و اگه از یه بزرگی حتی به اشتباه ایراد بگیریم خیلی عالم بزگی هستیم
ناشناس ۱۴۰۰/۱۱/۱۴ در ۱۶:۱۰
🤣🤣🤣🤣حق با شماس.بحث کردن مثل آب تو هونگ کوبیدن است
ع ۱۴۰۰/۱۱/۱۵ در ۰۸:۴۶
من بیسوادم مولوی هم پروفسوره
ولی این پروفسور رفیق عمر خطاب دشمن ایرانیان هست عمری که تو که به خاک و ناموس ایران تجاوز کرد
اینو برای با سوادهای نظر دهنده بگم
دوم این دانشمند بی شرف از معاویه هم حمایت میکنه و تمام دشمنان اهل بیت اینم برای شیعه ها گفتم من موندم اونایی که از مولوی حمایت میکنن بقه رو مهد کودکی میبینن یا خودشون شعرهای اونو نخوندن یا ایرانی نیستن یا شیعه نیستن
نرگس ۱۴۰۰/۱۲/۱۱ در ۲۲:۴۹
موضوع این است که اینقدر از احادیث جعلی استفاده میشه که هیچکس نمیدونه اینهمه دستور و قانون و سفارش از سوی چه کسی هست. مشکل فقها این هست که هر حدیث جعلی را بعنوان حدیث متواتر به خورد همه میدهند و ترس از خدا و مرگ را چنان در دل مسلمانان انداختند که مسلمان وقتی به ذره ای عشق که نور باطنی هر انسانی است میرسه اعتقادش را به فقها از دست میده. عرفا از عشق به خدا سخن میگن و فقها از ترس….البته در مباحث دیگه مطلق نیستند و ما به عنوان ناظر نباید هیچکدوم برای ما قهرمان و با بشن بلکه باید از اطلاعات و اگاهیشون استفاده کرد و لا غیر.
ناشناس ۱۴۰۱/۱۰/۰۷ در ۱۹:۴۲
درود
عمر مورد تنفر ایران است بخاطر حمله به ایران نه بخاطر سنی و شیعه بودنش
سید ها هم که ایرانی نیستند .
دشمنان ایران آمدند ماندند حکومت علوی راه انداختند
اما در آخر سر آنها به اینجا تعلق ندارند..اکثر دشمنان ایران سید هستند پیشه وری
و بقیه..در حال حاضر در هر اداره ای رئیس سید و غیر ایرانی است..چگونه در مورد شعرای پارسی زبان و دین های ایرانی خرده می گیرید اصلا چطور میدانید که مردم در تقیه از ترس چه دینی دارند
شما به حلاج توهین کردی چون حلاج دشمن تو و ایرانی بود.
ی بنده خدا ۱۳۹۸/۳/۰۵ در ۱۳:۵۹
اره واقعا
صوفی ۱۳۹۸/۳/۲۰ در ۰۹:۳۴
وای ک چقد خندیدم
ی آخوند بیاد مولانا و شمس رو نقد کنه😁😁😁😁😁
💥💥💥📣📣📣مولانایی که نظریه تکامل را شرح داده قبل از همه بعد این کسی که از خداهم چیزی نمیفهمه میاد این شخص رو نقد میکنه.
جالبش هم اینجاست که ی عده ای هم باهاش موافقند.
بابامولاناااااااست
میگه پس به هر دوری ولی قائم است
آزمایش تا قیامت دائم است
ناشناس ۱۳۹۸/۷/۰۷ در ۱۳:۰۲
درکی از مولانا و شمس تبریری ندارد وگر نه اینجوری حرف نمیزده. مولوی و شمس از وزنه های ادبیات و شعر و عرفان این مرز و بوم و از مفاخر ادبیات جهان اند. بهتر است قبل از اظهار نظر های سطحی و بی ربط اول مطالعه کرد و شناخت و سپس در حد درک سخن گفت
صادق ۱۳۹۸/۷/۰۸ در ۱۲:۲۸
مخالفان محترم آقای میلانی، جالبش اینه که یه دلیل محکم در رد صحبت های ایشون ندارید فقط می گین «تو کجا مولانا کجا…» یا می گین: مولوی و شمس انسانهای شریفی هستند.
خیلی واضحه که عقاید اینها با عقاید امامان شیعه در تضاد جدی است، این نشان دهنده تعصب کور شماست که نمی تونید عقاید رو نقد کنید.
ما با همون دعای جوشن کبیر و توصیفات زیبایش از خدا حال می کنیم، وقتی آب هست تیمم نارواست.
رهگذر ۱۳۹۸/۷/۲۱ در ۰۰:۳۰
حرف ایشان و اوشان را کاری ندارم؛ اما از همه خنده دار تر نقد بچگانه شما بود.
و خنده دار تر از ان، شعری که آخر کار آوردید و شک ما را در بی سوادیتان به یقین تبدیل کردید.
امیرعباس ۱۳۹۸/۷/۱۳ در ۰۵:۴۸
اخه چه تهمتی جالب تمام حرفایی که در رد مولوی زده شد شاهدمثالش ازاشعار خود مولوی بود.شما برداشت دیگه ای غیرازاین دارید؟ ا
بهزاد ۱۳۹۸/۷/۲۶ در ۲۳:۳۸
حتما جنابشان خواهند فرمود آفتاب آمد دلیل آفتاب
ناشناس ۱۳۹۹/۵/۲۵ در ۰۳:۱۵
خَمُش
ه.ی ۱۳۹۸/۷/۱۳ در ۲۳:۳۷
لطفا وقتی از دین و خدا و پیغمبر و معصومین هیچی نمیدونید نطر ندین که نطراتون مایه ننگه شما ها واقعا چطوری میتونید یه ادم لواط کار رو پاک بدونید یه ادمی که همش مست بوده عقلی هم داشته اصلا بدونه خدا چیه
خالقی ۱۳۹۸/۸/۱۰ در ۰۰:۱۷
گویند روزی شاه تورانیان سر قبر رستم ایستاد و گفت سر از خاک بردار و ایران ببین به دست دلیران توران زمین وزیر وی گفت قربان آیا اگر رستم زند ه بود هم می توانستی حرفی بزنی رایستی اگر علامه زنده هم می توانستی
حرفی بزنی. ؟؟؟؟:::؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جهان آرا ۱۳۹۹/۱/۱۸ در ۲۳:۲۴
فدوی خویشتن را بسیار کم سواد تر از آن می بینم که بخواهم منتقد آثار و اشعار ملای رومی یا امثالهم شوم..
لطف کنید تفاسیر و شرح های بزرگان ادبیات و عارف ایرانی را در قرن هفتم مطالعه کنید،
آنگاه به جرگه ی صاحب نظران بپیوندید..
هر کسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
ترانه ۱۳۹۹/۴/۲۴ در ۲۱:۴۰
مرگ مرگ به ذهن های منفی شما لواط کار؟ الهی خدا لعنتتون کنه به حق مولا امیر المؤمنين الهی از روی زمین محو شید که این طور به دیگران تهمت میزنین کافر همه را به کیش خود پندارد
کسری ۱۴۰۰/۱۱/۲۹ در ۱۳:۴۳
از خدا جوییم توفیق ادب بی ادب محروم گشت از لطف رب
فاطمه ۱۴۰۰/۱۲/۲۵ در ۲۳:۵۲
سلام به دوستان ببینید دوستان من نمیدونم رجبعلی خیاط رو میشناسید یا نه ایشون در کتابشون خیلی چیزها نوشتن وقتی زنده بودن خیلی چیزها میدیدن و به عالم معنا دست پیدا کرده بودن ایشون گفتن روزی حافظ شیرازی رو در اون عالم دیدن که جایگاه خیلی والایی در نزد خداوند داشتند اما مولوی افسوس از حالشون دوستان الان باز یه عده برنگردن بگن از کجا معلوم تو خودت دیدی از این حرف ها من نمیدونم هزاران چیز رو در تاریخ قبول دارید مث جنگ جهانی خیلی چیزهای دیگه مگه بودید و دیدید تا از معنویت و امام و پیامبر عزیز اسلام صحبت میشه همه تو شک میفتن از کجا معلوم فلان ….خلاصه حرفم اینه مولوی در شاعری خب استاد بود اما در مسیر بندگی نه و بدانید دوستان در آخرت فقط بندگی ما به درد میخوره نه هیچ چیز دیگر و سلام در پناه و هدایت به سوی حق
علی ساسانی زادگان ۱۳۹۹/۱/۱۰ در ۰۱:۳۳
صحبت های آقای میلانی مستند به کتب شمس تبریزی و مولوی بود و تفسیر خودشون از اونها بیان کردن که تا حدودی دید مثبت من نسبت به مولانا رو از بین برد. ولی به جای فحش دادن آقای میلانی ی آدم با سواد بیارید تا تفسیر آقای میلانی از ابیات و عقاید شمس تبریزیو نقد بکنه دوست عزیزم.
مجید از زنجان ۱۳۹۹/۱/۱۶ در ۱۳:۳۳
من خودم نظری ندارم اما خوب می دانم و معتقدم که سکوت در مقابل ظلم و کارهای غیر اخلاقی، تایید همان کارها و تشویق آن نباشد لااقل کمتر از آن نیست. در نتیجه سکوت مراجع تقلید و یا احتیاط آنان در مقابل شمس و مولانا نشان از این دارد که یا آقای میلانی زود دری را کوفته که اجازه کوفتن نداشته یا تازه بدوران رسیده است و یا قصد آن دارد که با تهمت به بزرگان خودنمایی کند و یا ایشان راست می گوید و مراجع تقلید از جمله آقای خمینی ظالم و مخالفتی با کارهای شمس و مولانا نداشته اند که پیش از ایشان بدان نپرداخته اند.
کریمی ۱۳۹۹/۸/۲۸ در ۱۸:۴۰
هدف دین اینست که انسان را عارف کند و هدف عرفان اینست که انسان را عاشق کند و هدف عشق اینست که انسان را با محبت کند و محبت یعنی شیدایی و شیفتگی آنقدر که ندانی کیستی و چیستی و کجایی و چه میخواهی فقط میدانی که دیگر مال خودت نیستی عرفان یعنی بدانی که نادانی و هر گز هم نخواهی که چیزی بدانی نه نیاز به دانستن داری نه نیاز به خواستن – عرفان برای بحث و نقد و تعریف و تمجید نیست نه نیاز به خواندن کتاب دارد نه دانستن سواد- عرفان اتفاقیست که در قلب و روح انسان می افتد قلب را خانه حق و روح را متعالی میسازد.
مسعود مسعود ۱۳۹۹/۹/۱۷ در ۱۲:۰۲
احسنت
عبدا... ۱۴۰۱/۲/۰۱ در ۰۱:۵۴
بزرگوار ، اولا ایشون فقط کلی گویی کردند و بیشتر اسنادشون مجهول بود و نشان از آن داشت که اشرافی سطحی به برخی اشعار مولانا دارند ثانیاً نقد کردن و حتی رد کردن عرفان و اهل معرفت از طرف ایشون بی اشکال ، ولی توهین و جسارت ، کافر و مرتد و دشمن اهل بیت خواندن ، چه منطقی در آن است ؟؟؟ ثالثا آنقدر بزرگان و اهل معرفت و حتی ادیبان درباره جناب مولانا گفته و ثبت کرده اند که پاسخ این چنین مسایل سطحی را می دهد
در آخر اگر مسایل عرفانی و اهل معرفت برای کسی قابل فهم نیست حداقل دشمنی با آن نکند
شمس ۱۴۰۰/۷/۰۶ در ۲۰:۴۰
افریننننن👏👏👏👏👏👏👏👏
ناشناس ۱۴۰۰/۹/۲۷ در ۱۶:۲۱
پیش نعلگر خر هم پای خود را بلند میکند و اسپ هم تا نعل شود
حالا حرف به جای کشیده است که هر خر صفتی در باره مولانا نظر دهد
از جمله همین حجتالاسلام بی سواد و الاغ
محمد ۱۴۰۱/۱/۱۸ در ۱۸:۴۹
هرکه را اسرار حق آموختند مهر بستند و زبانش دوختند اگر این های که مولانا میگه حقه نباید به زبان میاوردشون و اگر صرف شعر آورده و منظورش عین اون کلمات نیست که جای بحثی نیست
پس نمیتونین بگین مولانا به مقام بالایی رسیده و داره اونارو شرح میده
داوود صالح جزی ۱۴۰۱/۱/۳۰ در ۰۰:۱۱
نگ میشود مثنوی رو خوند و آهسته اهسته لطیف نشد گوهر تاریخ حضرت مولانای جان
الف قد ۱۳۹۶/۱۲/۲۵ در ۲۳:۵۲
درنیابد حال پخته هیچ خام پس سخن کوتاه باید والسلام….
ناشناس ۱۳۹۷/۹/۱۶ در ۲۳:۰۷
احسنت مرحبا
Parsamasoodiniaiii ۱۳۹۷/۱۲/۰۲ در ۱۱:۱۵
افرين بر ادراك شما
سپ ۱۳۹۸/۳/۰۱ در ۰۵:۰۵
مجلس تو آن تو مجمع من ان من فکر پریشان تورا زلف معنبر مرا
۰۱ ۱۳۹۸/۴/۰۵ در ۱۵:۳۶
دوستان بجای این مباحث مخالف و موافق که فقط از باور دیگر افراد دفاع کنیم. خودتان صدا بزنید وارد شوید تا خوانده شوید.
ناشناس ۱۳۹۸/۵/۱۵ در ۱۵:۱۵
متاسفم
حسین ۱۳۹۸/۱۰/۱۹ در ۲۱:۳۴
تمااااااااااااااااااام
ناشناس ۱۳۹۹/۲/۱۶ در ۰۴:۳۷
ی سرچ کوچیک بزدن در باب نظر مراجع راجع به تصوف و مولاهم ,دستت میاد
مهدی ۱۴۰۰/۷/۰۵ در ۰۶:۵۹
اگر ابوذر می دانست در ذهن عمار چه افکاری است ، بی درنگ او را مس کشت ، حضرت موسی هم به همان خاطر با حضرت خضر بحث می کرد، اگر خداوند آیهٔ مارمیت اذ رمیت را در قرآن نمی آورد، و الان یک عارفی آن را بیان می کرد، او را تکفیر می کردند، اگر امام خمینی نمی گفت ملا شدن چه آسان، آدم شدن چه مشکل و الان کسی پشت وانت یا خاور خود اینو می نوشت، او را دستگیر میکردند، اینکه می گویند به قدر فهم توست/مُردند اندر حسرت فهم درست
عبدالله ۱۴۰۱/۶/۲۰ در ۰۰:۱۳
درفقه ، کلام ، فلسفه و عرفان ووو جایی برای فحش دادن و استفاده از ادبیات غیر متعارف نیست با تامل و تفکر در عقاید یکدیگر راحتتر به نتیجه میرسیم
فریاد ۱۳۹۷/۱۲/۲۶ در ۰۰:۵۶
اول از همه مخالف این روحانی عزیز هستم و ایشون تعبیر زشتی کردند از مولانا .
بیایید زیبا تر به اشعار بزرگواران نگاه کنیم بیایید ( بیخیال حال انکه اندکی اشتباه در کار ایشان بوده ( که من فکر نمیکنم ) ولی باز هم اگر بوده اینگونه راجعب استوره هامان راجب هنر هامان راجب فرهنگ غنی فارسی مان درست حرف بزنیم الت دست این و ان نکنیمشان که بخاهند هر کسی امد انگی بچسباند و برود اگر شما و مولانا از همدیگر زیبا تعریف کردند نیاییم بگوییم فکر میکردند خدا بودند ایشان در وصف مرام و رفاقت و دوست داشتن اینگونه از هم تعریف کردند و میخاستند اوج دوست داشتنشان به همدیگر را به خاننده برسانند .
وقتی یک بیت از مولانا میشنوم تمام وجودم به لرزه میافتد از زیبایی کلام این بزرگوار و خوب واقعا برای من سخت هست که همچین صفات زشتی به ایشان نسبت داده بشه و سکوت کنم امید وارم روحانی عزیز تجدید نظر کنند در مورد حرف هاشان ( بنده باوری به اسلام ندارم ولی اینگونه کسی رو خطاب نخاهم کرد و نمیکنم )
قمصری ۱۳۹۸/۱۲/۱۲ در ۱۷:۲۸
شما یاد بگیر نخواهم را اینجوری مینویسن بعد درباره ی متن نظر بده😕
یلدا ۱۴۰۰/۱۲/۰۵ در ۰۲:۰۷
احسنت ، موافقم
باران ۱۳۹۸/۵/۱۶ در ۱۶:۱۶
آقای رضا
مباحث ابن عربی درباره انسان کامل دقیقا مطابق امام در شیعه است. حالا اگه توفیق نداشته اینو بفهمه دلیل نمیشه ما دنباله روی امثال میلانی بشیم و از صدرالمتالهین و طباطبایی و حسن زاده و خمینی کبیر چشم بپوشیم!!!!
s.jalal.b ۱۳۹۸/۶/۲۲ در ۱۶:۵۲
جالبه..طرفداران شمس و مولانا چنان متعصب و آتشی هستند..که اگه آقای میلانی جلوشون باشه حتما یقه ایشان رو میگیرن..ابیات ایشان در رد نیاز به عبادت خداوند از راه خوانده نماز و گرفتن روزه بعد از طی کردن مراحل تصوف به تعبیر خودشون(وصل شدن به خدا)یعنی بخشی از خدا شدن..چنان روشن و مبرهن هست که گارد گرفتن نداره.منم اشعار رو می خونم و لذت میبرم ولی دلیل بر بت ساختن از این بزرگواران نیست..ما قرار نیست بگیم منزه از گناه بودن
در حالی که با باز خوانی افکارشون(اشعار) معلومه که ، خود رو بی نیاز از انجام اعمال میدانند..
با تشکر از وبلاگ خوبتون
شیمااااا ۱۳۹۸/۷/۰۹ در ۱۷:۱۱
چرا طرف داری نکنیم. به آقای میلانیتون بگو بده پا منبرش از علی ۱سال بگه تو گوش بده فقط . بعدش برو اشعار مولانا که برای علی شاه شاهان گفته بخون به واسطه تاثیری که شمس روش گذاشته بوده ببین کدوم اثرش بیشتره
باید قبول کنیم اخوندا دارن پا از گلیمشون دراز تر میکنن .
مولانا بزرگه چون لیاقت میخواد برای علی شعر گفتن و اون بزرگ به همچین لیاقتی رسید
M ۱۴۰۰/۶/۲۷ در ۱۲:۴۵
شمس در مقالات می گوید:
آنکه متابعت محمد نکند هرگز به خدا نخواهد رسید و بارها حلاج و با یزید را به خاطر ترک نماز و روزه انتقاد می کند
حتی مولانا روزه های طولانی مدت می گرفته
و شمس بارها در مقالات از نماز خواندن خود حرف میزند
لطفا اطلاعات و دانش خودرا بالا ببرید و زود قضاوت نکنید
خسته ام ازین مردمان که تا پای مرگ با توهم دانایی می زیند!
داود ۱۴۰۰/۱۰/۱۵ در ۱۳:۴۸
امام خمینی هم خودش رو بی نیاز از انجام اعمال میدونست ؟ لااقل برو دیوان اشعار امام یا کتاب های عرفانی ایشون رو بخون
عبد الله ۱۳۹۸/۸/۲۰ در ۱۹:۱۷
توصيه مي كنم همه دوستان مناظره ميان استاد دانشگاه فردوسي كه هم استاد حوزه هست و هم استاد دانشگاه آقاي دكتر محمدعلي وطن دوست را با شيخ حسن ميلاني نگاه كنند كه چگونه دكتر محمدعلي وطن دوست به ادعاهاي بدون دليل شيخ حسن ميلاني پاسخ مستند و قوي دادند و از نظر مخاطبان جلسه كه اساتيد و دانشجويان بودند در نهايت آقاي شيخ حسنميلاني مفتضحانه شكست خوردند! هر جا كه آقاي شيخ حسن ميلاني كم مي آوردند با صداي بلند حرف مي زدند و فلاسفه بزرگ و عرفا را به كفر متهم مي كردند!
دوستان طالب حق حتما تماشا كنند. آدرس:
لینک دانلود فایل صوتی مناظره «مجردات از افسانه تا واقعیت»:
خلاصه مناظره به همراه لينك دانلود و تماشا:
http://dinofalsafe.blogfa.com/post/138
ناشناس ۱۳۹۸/۹/۰۹ در ۰۱:۵۲
باسلام،جناب آقای میلانی، پاسخ شمارا بابیتی ازحافظ میدهم: یارب آن زاهد خودبین که به جزعیب ندید/دود آهیش در آیینه ی ادراک انداز…آقای میلانی،انصافتان کجاست؟عیب می جمله چوگفتی هنرش نیزبگو…کمال سرمحبت ببین نه نقص گناه/که بی هنرکه بی هنرافتد،نظربه عیب کند،چه کسی میتواند غیراز روح لطیف مولانا این همه زیبایی را خلق کند: هرکه دراو نیست ازین عشق رنگ/نزد خدا نیست به جز چوب وسنگ/,عشق برآورد زهرسنگ آب/عشق تراشید زآیینه زنگ… کفربه جنگ آمد وایمان به صلح/ عشق بزد آتش درین صلح وجنگ/ عشق گشاید دهن ازبحردل هردو جهان را بخورد چون نهنگ…آقای میلانی، بقول باباطاهر: توکه ناخوانده ای علم سماوات/توکه نابرده ای ره درخرابات/ توکه سودوزیان خودندانی/به یاران کی رسی هیهات هیهات…یابقول خیام: ای خواجه فقیه چون ترانیست خبر/چندین زچه ای منکر هراهل نظر/ایشان همه از صانع وصنعش گویند/تو از دم حیض واز نجاسات دگر…
ناشناس ۱۳۹۸/۹/۰۹ در ۰۵:۴۱
با سلام
اولا مولانا اهل روم نیست و اهل خراسان بزرگ است که در زمان حمله مغول به آن جا از آن شهر خارج می شوند
این که شاید از روی شعر مولانا بگویید او رومی است اشتباه است چون ایشان اهل خراسان اند و در جایی که خود را رومی معرفی می کند این است که در مقطعی از سفر خود به روم رسیده بودند
پس لطفا در درک خود ابیات هم بیشتر دقت فرمایید تا در مورد شخصیت ایشان دچار منحرف گشتگی نشوید.
ناشناس ۱۳۹۹/۹/۰۲ در ۱۹:۱۳
خدای من باورم نمیشه. با مطالعه کمت میای راجب کلمه رومی حرف میزنی؟!!!! رومی یعنی خاموش، مولانا خودش رو خاموش میدونست، بدین معنی که بیشتر شنونده بوده و از کاینات و نشانه های افرینش رو می شونید(با اعماق وجود حسشون میکرد تا به خدا برسه) همه میدونن مولانا کجاییه ولی این کلمه رومی به معنی خموش هست
فایزه حیدری ۱۴۰۱/۱۱/۲۶ در ۰۴:۱۶
آیا می دانید خراسان ریشه و اسم کشور افغانستان است
مولانا هیچ گاهی ساکن ایران نبوده
شما دارید روی کسی دعوا میکنید که هیچ اصل و نصبی با شما ندارد شما حتی خویش را بر دیگری برتر و حتی نمی پذیرید چه برسد به ای ابر مرد تاریخ
ناصر علی. عبدالله ۱۳۹۸/۹/۰۹ در ۲۲:۲۹
سلام. مثنویی رآ. بآید بآ وضو. خواند بدونه تعصب اگر غیرازان گناه دارد
Muniam ۱۳۹۹/۴/۱۰ در ۱۲:۲۹
من كه متوجه نميشم شماها چي ميگين
فقط ميدونم كه في الواقع خداوند كريم عند بخشش عند مرام و عند بيخيال شدن است
برين تو اتاقتون ب حرفاي زشتتون فكر كنيد
( آل اکبر ) کلارآباد شمال ۱۴۰۰/۷/۰۹ در ۱۲:۰۰
مولانا فرموده
مثنوی ما قرآنی است مدل
هادی بعضی و بعضی را مضل
مدل = دلالت کننده ، مضل = ضلالت شونده
فرهاد گراوند ۱۴۰۱/۲/۰۳ در ۰۹:۱۹
باسلام به همه دوستان
خواستم نظری ندهم نشد، ولی یک نکته بگویم درسی که همه بزرگان و کسانی که مراحل بالای از زندگی را تجربه کردند، برای ما درست مانند تدریس دروس دانشگاهی در مهدکودک است و بشریت تا بتواند به این مفاهیم برسد خیلی کار دارد و راه زیادی ماندهاست.
هرکس از ظن خود شد یار من...
محسن ۱۴۰۰/۸/۰۴ در ۱۹:۲۳
مثلا پذیرش اینکه عمر انسان آنچنان بدی نبوده بهانه اصلی دشمنی شیعه و سنی رو محو میکنه.
محمد ۱۴۰۰/۱۱/۰۶ در ۰۹:۵۷
خدایا همه مارو به راه راست هدایت کن منجمله این بنده خدا را که دین را درست نشناخته
علیرضا باقر پور 09149953834 ۱۴۰۰/۱۲/۱۶ در ۲۳:۲۷
به شیخ چیزی ترسیده افتاده به جان شاعرا وقتی خدا میگه بدون اجازه من برگ از درخت نمیافته امام علی هم میگه قاتلش به اذن خدا آمده و سیلهای بیش نیست
فری ۱۴۰۰/۱۲/۱۷ در ۲۲:۵۰
ببخشید این جریان چی هست درمورد حسین منصور و حسین بن روح میشه توصیح بدین؟
b b ۱۴۰۱/۵/۱۳ در ۱۶:۲۶
سلام
نگاه صفر و صدی در دیجیتال مطرح است.
برای انسان و احکام دینی که بر انسان بار می شود حق ۱۰۰٪ است و اگر ۱٪ غش وارد شود باطل است !
حق ۹۹٪ نداریم تا چه رسد به اینکه نگاه ۰ تا ۱۰۰٪ شما مطرح باشد!
در زمان حضرت علی علیه السلام ۳ شیعه بیشتر نداشتیم ، این اکثر شیعه های جناب عالی که معیار حق و باطل شده اند چه کسانی هستند؟
( با وجود این شیعه ها که فکر و نظر و عقایدشان میزان و کیل است ، چرا ظهور اتفاق نمی افتد ! )
وَإِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ ﴿۱۱۶﴾
و اگر از بيشتر كسانى كه در [اين سر]زمين مى باشند پيروى كنى تو را از راه خدا گمراه مى كنند آنان جز از گمان [خود] پيروى نمى كنند و جز به حدس و تخمین نمى پردازند !
به قول علامه حسن حسن زاده آملی ( رحمهالله علیه) : تا دهان ، دهان نشده نباید در مورد ملای رومی ( مولانا) صحبت کرد!
نسیم ۵۳ ۱۴۰۱/۱۰/۰۲ در ۰۰:۳۰
بجای اینکه به مردم از بچگی در مدارس علم زندگی کردن رو بیاموزند بسیاری از آموزشهای این مدلی (دینی اعتقادی ایدولوژی) بیفایده و مغزخسته کن و سفسطه بازیهای خودشونو گنجوندن که بچه مجبوره به زور ازبر کنه تا پاس کنه درساشو…. این دنیا اومدیم که اول زندگی دنیایی رو یاد بگیریم نه اون دنیارو و نه شعر و عرفان و توهمات ماورایی رو و نه اینکه عقل و علم طبقه بندی شده رو بذاریپ بریم سراغ دروغهایی که به اسم حدیث و روایات به پیامبر و ائمه نسبت میدن . خلاصش اینکه آدمی باید پله به پله جلو بره ، اول خودشو و نیازهاشو بشناسه و طلق اصول اخلاقی علمی روانشناسی و در آخر کمی دینی اونهم منطبق با عقل علمی روانشناسی، زندگیشو جلو ببره و پله به پله ، شخصیت خودشو تا اخر عمرش تکمیل کمه برحسب ظرفیت وجودیش. من قران و استاد حسین الهی قمشه ای رو قبول دارم و میشناسمشون. و برخی نسبتهای اقای میلانی به استاد قمشه ای ، اشتباهه
ناشناس ۱۴۰۱/۱۲/۰۸ در ۱۲:۳۹
سلام من که چندان علمی ندارم اما خداوند امثال آقای میلانی را زیاد کند و ایشان را حفظ کند تا جوانان را از گمراهی هایی که یک عمر با دروس به خورد جوانان کردهاند نجات دهد الهم عجل لولیک الفرج بحق فاطمه
ناشناس ۱۳۹۶/۱۱/۱۲ در ۰۱:۳۹
خا موش وای بر شما با این تعبیرتان
ف ۱۳۹۷/۳/۱۴ در ۱۲:۰۴
ایشون خیلی راحت میگن، وقتی جوانانی شب تا صبح توی خانقاه ها بودن، پس لواط هم در کار بوده!!!! اصلا به بقیه حرفهاش کاری ندارم، یه انسان خداشناس به این راحتی تهمت میزنه؟!
ناشناس ۱۳۹۷/۶/۰۳ در ۲۱:۳۹
به نام خداوند حکیم.^//
چرا خدای حکیم ؟ مگر ن میگوییم خدا حکیم است ؟ یعنی فلسفه را از زیرمجموعه های حکمت میدانیم.خدا حکمت رادوست میدارد پس عقل که از ابزار حکمت است را دوست دارد وخود عقل را آفرید ناانسان با استفاده ازآن فلسفه را وسیله ای برای حرکت به سوی خدا قراردهد.تعطیل کردن فلسفه یعنی تعطیل کردن عقل و حکمت. تعطیل کردن فلسفه یعنی مجوز ورود خرافات در دین.تعطیل کردن فلسفه یعنی ظهور دوباره خوارج در دین یعنی ظهور وهابیت و بهائیت و پیدایش داعش .دهن کجی به فلسفه اهانت به شعور علمای زحمتکش شیعه در گذشته وحال می باشد و در آخر بزرگترین و ناب ترین حکمای اسلام خود امامان معصوم ورسول اکرم بوده اند که در واقع سرشار از حکمت وفلسفه واستدلال و برهانهای الهی بوده اند. //
ناشناس ۱۴۰۱/۱/۳۱ در ۱۳:۵۱
افلاطونی یا سقراط جناب ، فلسفه دینی بی معنیه . اگه گفتی فلسفه یا همه ادیان مخصوصا ادیان ابراهیمی را ریختی دور ، چون همه اونها یه فلسفه پیش پا افتاده دارند….
مریم ۱۳۹۸/۴/۰۸ در ۱۱:۲۶
میدونی چرا تهمت زده؟ چون کافر همه را به کیش خویش پندارد . خودش همه کارس فکر میکنه مولانا هم مثل خودشه
رضا ۱۳۹۸/۵/۱۶ در ۱۲:۰۶
شما هم که همین کار را کردی یعنی …
ناشناس ۱۴۰۰/۹/۲۹ در ۱۸:۵۲
چقدم که شما با شعورید
ناشناس ۱۳۹۷/۹/۱۶ در ۰۰:۲۷
عالی افرین
گمراه ۱۳۹۷/۹/۱۸ در ۰۰:۴۷
گلاویز شدن با حق جهت اثبات حق ، ثبب خنده حق میشود .
جناب علامه از درک ضعیف ما اینگونه حاصل شد اگر فلاسفه عرفا و… به حق نرسیدند شما هم بنا به هر نوع برداشت سطحی وعمقی از آیات وروایات به شناخت چه در لغت وچه در اصطلاح حتی نزدیک هم نشدید شاید هم هرچه بیشتر سایتون روی سر ما باشه خدایی نکرده روز به روز دور تر هم بشید.
یک انسان گمراه دراین باره میفرماید:
این مدعیان در طلبش بی خبرانند
کان را که خبر شد خبری باز نیامد
که البته روی سخن این شعر با انسان های نادانی مثل ماست نه شما
خداوند متعال هم طی پیامی تشکر خودشونو مبنی بر دفاع جنابعالی از هویت واقعیشون ورسوایی گمراهان بالفطره اعلام کردن
افمن زین له سوء عمله ی فرآه حسنا
!
در پایان خوبه که بدونید عزت در تخریب نیست
من کان یرید العزة فلله العزة جمیعا
هر کس عزت میخواهد عزت جمیعا نزد خداوند است
مهناز و سیروس ۱۳۹۸/۲/۱۸ در ۰۱:۴۴
ما در اینجا نه به عنوان یک زوج مسلمان، مسیحی، یهودی و …یا یک یکتا پرست، بلکه به عنوان شخصیتهایی منطقی با بلخی و حافظ و سعدی، به عنوان شخصیتهایی غیر منطقی مخالف هستیم. الف) آنها جهان را نه خلق خدا بلکه قسمتی از خودِ خدا می دانند! ب) تنبلی، تن پروری و عیاشی را تبلیغ می کنند! ج) نتیجه اینها عموما بی بند و باری جنسی و حتی همجنس بازی است! در مورد هر کدام از این موارد چند کلمه اساسی را در گوگل سرچ کنید و یافته ها را با منطق بررسی نمایید. آثار محقق صاحبنظر شمیسا را به یاد داشته باشید. مهناز و سیروس (سیناز)؛ روانشناس
عرفان الهی ۱۳۹۸/۲/۲۶ در ۱۲:۴۸
متاسفانه برداشتی بسیار سطحی و ناپخته از مفاهیم دارید. مضمون حدیث است: انّ الله خَلَقَ آدمَ علی صورته. یعنی: خداوند انسان را در هیئت خود آفرید. باید بیشتر مطالعه کنید.
ناشناس ۱۳۹۸/۳/۲۴ در ۱۷:۱۴
تاسف به اینهمه افکار زشت و پلید و کهنه شما. ازخدابرای شماطلب بخشش میخوام که با دارید به گذشته ادب و عرفان ماتوهین میکنید بافقرفرهنگیتون
ناشناس ۱۳۹۸/۷/۱۰ در ۱۳:۲۶
این که چطور یک موضوع و عقیده را رد کرد یک هنر است و ناقد باید بتواند طوری مطلبش را بیان کند که از استفاده از عبارتهایی که باعث واکنش احساسی می شود بپرهیزد.
ولی متاسفانه در کامنت ها بدون آوردن هیچ دلیلی به رد مقاله یاد شده پرداختند و معیار اکثر آن ها، شخصیت ها هستند (مثلا فلانی بزرگ است و تو کوچک) و نه حرف ها و گفته های آن ها. ای بسا بسیاری از آنها ندونند در چه موردی داره صحبت می شه و یا حتی دو کلام از اینور اونور خونده باشند. در حالی که امیرالمونین می فرمایند ببین حرف چیه نه این که چه کسی اون رو گفته میخواد علامه باشه، می خواد روحانی باشه، می خواد اسطوره باشه یا هرکس دیگه ای.
خدا خیرتون بده کامنت مخالفتتون همراه با قول و استدلال بود. کاش بقیه هم اگر مخالفتی دارند اینطوری بیان کنند.
ولی باید عرض کنم خدمتتون برداشت شخصی شما از این روایت مخالف سخن صریح معصوم است:
حدیث امام باقر (ع) در جلد ۱ کتاب کافی: باب روح در مورد همین عبارتی که نقل کردید:
» آن صورتى است پديده و مخلوق كه خدا آن را انتخاب كرده و بر ساير صورتهاى مختلف برگزيده است و بخود نسبت داده است همچنان كه كعبه و روح را بخود نسبت داده و فرموده است: خانه من و دميدم در او از روحم.»
این که خدا یک چیزی را به خودش نسبت بده خیلی فرق داره با این که بگیم اون از خداست. قطع مسلم این که العیاذ بالله بگیم ما جزئی از خداییم سخنی باطل است چرا که آیه صریح قرآن لیس کمثله شی آن را رد می کند.
Mohamad.ranjbar_20 ۱۳۹۸/۳/۲۶ در ۱۵:۰۵
منم متاسفم از این که به دیده جسمی و جنسی نگاه میکنید هر کسی هر گونه قضاوتی از دیگری دارد حتما اول در اوست این رو خود مولانا گفته این نگاه شما مال قبل انقلاب اوایل انقلاب بود که از جهل می معنوی و مستی عشق الهی رو با می خواری و عیاشی یکی میدانستند اونم حافظی که حافظ کل قرآن بوده و مثنوی مولانایی که با گلچین های زیبایی آیات الهی به قرآن ناطق معروف است و در دانشگاههای بزرگی تدریس میشود و شماها که فکر نکنم درصدی از تفسیر قرآن را خوانده و در زندگی عمل کرده باشید اینگونه می نگرید. هشدار میدم تبدیل شوید تا روزگار شما را تبدیل نکرده است.
ناشناس ۱۳۹۸/۴/۱۴ در ۲۲:۵۴
مولانا اشعار فوق العاده عمیق و سنگینی داره و امکان درک کردنش برای هر کس نیست ،و شما اقای میلانی در اون درجه نیسنید که درباره اشخاصی همچون مولانا و حافظ نظری بدید ،باید اینقدر ریاضت کشیده باشی و اینقدر بندگی کرده باشی تا بتونی درک مطلب کنی
ن ب ۱۳۹۹/۴/۱۳ در ۱۶:۵۴
هر کسی از دیدگاه خودش و با جوهر وجودش خدا رو پیدا میکنه قضاوت کار ما نیست ،درست نیست تا این اندازه با بی رحمی مولانا و شمس رو تخریب کنید.
ناشناس ۱۴۰۰/۱۰/۰۱ در ۱۹:۱۹
مثلا اشعاری که در مدح عمر ملعون خوندن به خاطر ریاضت کشیدن
.علی. ۱۳۹۸/۶/۱۲ در ۲۳:۲۷
هییییی از فرهنگ ضعیف و افکار جاهلانه
M ۱۴۰۰/۶/۲۷ در ۱۳:۰۰
زوج گرامی
نظریات فروید بر عرفان وارد نیست صبر کنید
مولانا می گفت هرکه کار نکند از ما نیست
شمس بارها در مقالات از کارگری کردن و معلمی کردن خود و از این که از آویزان دیگری بودن بدش می آید می گوید
شمس و مولانا هرگز خرقه پوش و خانقاه نشین نبودند و شمس بارها صوفیان تن پرور را به باد انتقاد می گیرد
یک بار کتاب مکتوبات مولانارا بخوانید متوجه میشوید چقدر به اطرافیانش حواسش بوده
هردو هم زن داشتند و مولانا صاحب ۴ فرزند بود همجنسگرایی؟
و بازم نظریات ماتریالیسم فروید؟؟ که حتی شاگردش یونگ آنهارا رد کرده!
انقدر زود با مطالعات سطحی و جهان سومی خودتون قضاوت نکنید
مهاجر ۱۴۰۰/۱۲/۲۰ در ۰۱:۰۳
احسنت
نسیم ۵۳ ۱۴۰۱/۱۰/۰۲ در ۰۰:۴۳
منم طرفدار شعر و عرفان نیستم بااینکه صلاحیت نظر دادن در این مواردو ندارم اما اگرم شعر و عرفان درست هم باشند نباید در دسترس عموم مردم قرار بگیرن چرا که باعث انحراف بسیاری میشوند شاید حافظ و مولوی در مقاماتی خیلی بالاتر از درک ما سخن گفتند اما باید این سخنان بین همان گروه خاص در مرتبه خاص خودشان نشر و توزیع شود چون معنیشو خودشون میفهمن
ولی در مورد مراجعه به روایات و احادیث، به یقین میدونم که بسیاری از احادیث بعد از فوت پیامبر اسلام تحریف شد بنفع معاویه و مخالفان اسلام. و اینکه عقل رو خطاکار میدونن ، خوب چرا از عقل علم و دانش پزشکان ، روانپزشکان و متخصصین روانشناس استفاده نکنیم بعلاوه اینکه عقل هرکسی به اندازه نیاز زندگی خودش ، الهاماتی از طرف خدا دریافت میکنه
محمد ۱۳۹۸/۲/۰۱ در ۱۲:۳۸
اتفاقا این سایت هست و این مطلب است که کاملا منحرف هست . درباره آن شخصیت افرادی مثل میلانی که در جایگاهی در دین نیست حق حتی اظهار نظر هم ندارند . دریغا از یک کرامت یا خرق عادت از این میلانی در خواب غفلت که حالا او درباره کسی حرف بزند که از او کرامات و خوارق عادات بسیار است . در ضمن خطاب به این سایت : بیل به دست گرفتن و بیل زدن طلبگان اتفاقا از وظایف ذاتی آنان هم هست . انقدر مطالب منحرف را از افراد منحرف نقل ندهید در سایتتان . والسلام علی من اتبع الهدی .
ابرام ۱۳۹۸/۲/۰۹ در ۱۳:۳۱
با این تفکر که این آقا دارند
پس سیر و سلوک و نحوه زندگی آیات عظام، امام خمینی، علامه بهجت، علامه جعفری، دستغیب،نخودکی و حسن زاده آملی و جوادی آملی و… همه و همه دروغ و اشتباه بوده است، البته راجع به مولوی منم تایید میکنم تفکرات انحرافی رو ولی راجع به عرفان علمای شیعه نه،
ابراهیم ۱۳۹۸/۲/۱۴ در ۰۰:۴۴
واقعا نمیدونم چی بگم، باور کردنش سخته تا این حد کوردلی، این آقا روی سلمان رشدی رو سفید کرده تا این حد تعصب و کوردلی، حالا میشه فهمید چرا اکثر پیامبران بدست پیروان همان دین کشته شدند به صلیب کشیده شدند، کسانیکه روزی چند ساعت نماز میخواندند سر از تن مبارک حضرت علی علیه السلام و امام حسین جدا کردند حلاج را بدار کشیدند
رحیم ۱۳۹۸/۴/۱۹ در ۰۱:۵۴
سر حضرت علژ را جدا نکردند بر فرق ایشان ضربت زدند.
معلم ۱۳۹۸/۳/۲۴ در ۲۱:۴۳
سلام.هرکسی از ظن خود شد یار من
رها ۱۳۹۸/۵/۱۶ در ۱۶:۱۲
جدا که خندادار بود! وااااای از عامانی که اینچنین سطحی درباره آنچه نمیدانندحرف میزنند و از همه هم بهتر میفهمند! چقدر علامه ها از دست جهل شما باید بکشند! کاش دو واحد عرفان میخواندید! کاش…
ناشناس ۱۳۹۸/۵/۲۵ در ۰۳:۵۸
در مناظره ی شمس با یکی از علمای متعصب در مکتب خونه ای که خود عالم تدریس میکرد، شمس در نهایت حکایتی رو گفت:
چهار بازرگان در مسجدی خالی نماز میخواندند. همان موقع موذن وارد میشود. بازرگان اول نمازش را نیمه کاره رها میکند و فورا می پرسد:«جناب موذن! اذان گفتند؟ یا هنوز وقت داریم؟»
بازرگان دوم نمازش را رها میکند و به دوستش می گوید :« ای بابا نمازت را نیمه کاره رها کردی،چرا حرف زدی؟ نمازت باطل شد. یالا زود باش از اول بخوان ببینم!»
سومی هم تا اینو شنید دخالت کردو گفت «ای وای احمق! چرا اونو سرزنش میکنی تو باید نمازتو خودت تموم میکردی ، الان نماز تو هم باطل شد!»
بازرگان چهارم طاقت نیاورد و زیز لب گفت این بی عقلا رو ببین هر سه نمازشونو هدر دادند! خدایا شکر میکنم تو رو که نذاشتی گول بخورم و مثل اون ها نمازمو نیمه کاره رها کنم!
بعد از این حکایت شمس از شاگردای اون عالم میپرسه که به نظرت نماز کدومشون درست بود..
خیلیا جواب دادن اما یک نفر که بر خلاف بقیشون خیلی از شمس مثل بقیه متعصبین بدش نمیومد در نهایت گفت:« هر چهار بازرگان به دلایل مشابه خطاکارند.از طرف دیگه نمیتونم به هیچکدومشون بگم خطا کار چون حکم کردن درباره اون ها وظیفه من نیست!! من از کجا بدونم نمازشون قبول بوده . من فقط به کارخودم میپردازم؛ذوب کردن نفْسم و پروردن دلم!»..
در ادامه باز هم عالم با شمس مشاجره ای میکنند و بعد از اینکه شمس رو از کلاسش بیرون میکنه ، شمس به همه سلام میده و میگه« نه استادتان بیش از ان می داند که در توانش است بداند و نه من بیش از ان میدانم که در توانم است بدانم. شاید هم او کور است ،هم من کورم.مهم این است:کور بودنِ بیننده خللی به نور خورشید نمیرساند. همین طور، مباحثه ادیمزاد تاثیری بر خداوند ندارد.»
-ملت عشق.صفحه ۳۸۱-۳۸۹
خودم ۱۳۹۸/۸/۲۳ در ۰۰:۴۱
حضرت علی (ع) می فرماید:به سخن بنگر، نه به سخن گوینده.،مولانا میگوید:گرمقتدای جاهلی،کردست دردین جاهلی/تومقتدای کاملی،الله مولانا علی…آیا منظور مولانا از مقتدای جاهل،کسی جز عمرابن خطاب است؟ آیاهمین یک بیت دلیل بر شیعه بودن مولانا نیست؟مگرهرکه شیعه است،روی پیشانی اش نوشته اند،این شیعه است؛ اگرمولانا نام خلفای راشدین رابرده،دوجنبه دارد،اولا،او ورای تعصبات مذهبی بوده،دوما، در بسیاری از جاها به عنوان تمثیل ومثال آورده،مثل این بیت:هم علی وهم عمرآمیختند…درچند بیت بعد میگوید: از طبیعت خیروشرآمیختند.. مولانا در رمزوراز سخن گفته،بهتراست زود قضاوت نکنید فردای قیامت درمحضرخداوند شرمنده میشویم و سیمان ازگفته های خود،مولانا دریای بیکران است،به اوحسادت نکنید.
ناشناس ۱۳۹۸/۱۰/۱۱ در ۱۵:۰۴
کی شود دریا به پوز سگ نجس امثال این بی سواد واحمق در دوره خود مولانا وشمس زیاد بودند ولی سر تعظیم فرود اوردند در بر ابر ولی بلند مرتبه ای مثل ایشان اندیشمندان وعارفان در نقاط مختلف جهان ایشان را میشناسند ومهمتر از همه خدا با ایشان است وجهنم برای شما
پدر مهدی ۱۳۹۹/۴/۰۷ در ۰۱:۳۲
در ابتدا گمان کردم مقاله ای مفیدی خواهم مطالعه کرد، ولی چون دیدم خود او همانا از آنچه به آن بزرگواران نسبت داده منط تر بوده است. شرم ناکرده، از الله تعالی نترسیده این گونه تهمت را نسبت به این بزرگان این عین جهالت را نشان داد.
رضا ۱۳۹۹/۴/۲۴ در ۱۱:۴۳
امثال این افراد در مورد مولانا اظهار نظر میکنند مثل اینه که انگار یک شپش درباره شیر اظهارنظر کنه
mee ۱۳۹۹/۵/۳۰ در ۰۴:۳۴
صوفیانی که جوانان را به خانقاه میبردند و حتما لواطی هم بوده!؟؟جالب که همین حرف ها برای آخوندک های حوزه الان هست و شما ناراحتید!
حدیث حضرت علی ؛ در چیزی ننگریستم مگر خداوند را قبل از آن ، بعد از آن و همراه با آن دیدم
داستان آب دهان انداختن در جنگ بر صورت حضرت علی که دیگه واقعا خنده دار بود ؛ مگه ربات بودن که بعد از این اتفاق عصبی نشن ؛ نکته مهم کنترل نفس بود تو این داستان نه عصبی نشدن
واقعا جای بحثی با آقای میلانی عزیز نیست ؛ این افترا و تهمت ها بدون هیچ پایه و اساسی و صرفا با روخوانی از اشعار فقط نشون دهنده سطح پایین و سطحی نگری ایشون هست
در آخر یه جمله به دوستان ارزشی
آنکس که نداند و نخواهد که بداند ………..
محمدرضا عباسی ۱۳۹۹/۱۰/۱۱ در ۰۰:۰۷
برای صوفیان همین مشکل بس که عقل را قبول ندارند. مگر می شود کسی عقل را قبول نداشته باشد آدم آنها را تایید کند. البته البته و صد البته آنها خیلی زیبا سخن می گویند ولی متاسفانه غیر معقول حرف می زنند. به اشعار افرادی مانند مولوی و حافظ وقتی مراجعه می کنیم با تمام زیبایی که دارند ولی خیلی مبتنی بر عقل نیست اصلاً عقل را قبول ندارند. آنها معتقد به مکاشفه هستند نمی خوام در حق بزرگان اجحاف کرده باشم خدا همه آنها را بیامرزد و ما را هم بیامرزد خیلی از بزرگان که رحمت خدا بر آنها باد البته راه انها با مولوی و حافظ فرق می کنند خدا همه آنها را بیامرزد ولی توجه کنیم می بینیم مکاشفه ای که ادعا می شود ……. نعوذ بالله
ناشناس ۱۴۰۱/۶/۲۸ در ۲۲:۲۲
مثنوی تفسیر انفسی قرآن است
چطور این همه انوار عقل را در این کتاب مثنوی نمی بینید
علیرضا ۱۴۰۰/۵/۲۳ در ۰۱:۴۰
سلام.به نظر من به وقت فکر در مورد عرفان و فلسفه عقاید ضد توحیدی به نظرشان می آید و متوجه نمی شوند که ضد عقاید شیعیشان است و به وقت مباحثات دینی آن عقاید یاطل از یادشان می رود و خودشان هم متوجه نیستند که عقاید ضد و نقیض دارند
محسن ۱۴۰۰/۸/۰۴ در ۱۹:۲۰
وقتی این آقا میگه اگه همه چیز خداست پس ما روی خدا راه میریم شما سطحی بودن تفکراتش رو متوجه میشی. آیه الکرسی که میگه من هرکس رو بخوام هدایت میکنم و هرکس رو بخوام گمراه. حتی اینو نمیفهمه
ناشناس ۱۴۰۱/۱۰/۰۷ در ۲۰:۰۱
ای بابا
ما ایرانی هستیم دین هم داریم…این آیین عمر که چسبانده خودش را به ایرانیان
سعید ۱۴۰۰/۱۰/۱۱ در ۰۳:۱۳
به قول خود حضرت مولانا
هر کسی از ظن خود شد یار من از درون من نجست اسرار من
چون رسالت هر انسان و حتی موجود زنده در دنیا مشخص هست پس به اندازه همه موجودات روش رسیدن به رستگاری وجود داره و برای رستگار شدن همه یک مسیر رو خواهند رفت مثل جماعتی که زبان های مختلفی داشتن و همگی انگور میخواستن ولی به زبان خودشون چون تریبون دست شماست تخریب دیگران راحته در چنین مباحثی بایستی مخالف و موافق در یک سطح دانش شرکت کنن و پرسش و پاسخ ارایه بشه
میلاد ۱۴۰۰/۱۰/۱۲ در ۲۲:۱۶
قرآن رو اگر قبول دارید حضرت ابراهیم رو که پیامبر خداست معصوم ندونسته…معصوم دانستن این بزرگان دین و عرفان ،غلو در دین و جفا در حال آنان است.
آیت الله بهاری ۱۴۰۰/۱۱/۲۴ در ۲۲:۰۳
فقه مقدمه عمل است
عمل مقدمه تهذیب است
تهذیب اخلاق مقدمه توحید است
آن بنده خدا هنوز در فقه مانده است
حسین ۱۴۰۱/۱۰/۲۱ در ۱۸:۵۸
دمت گرم چه زیبا فرمودید
رزا ۱۴۰۰/۱۲/۱۴ در ۱۳:۴۴
در پاسخ به این توضیح که مولانا و شمس منحرف بودند باید بگویم کلام فقط کلام امام خمینی
«خیلی خری»
منتهی سو تفاهم نشه !!! در اصل همه مون خیلی خریم چون وقتمون را با این دری وری ها پر کردیم مولانا بابا رفته هر کی بوده کلامش مونده اگر کلام بدی گفته خوب بگو حالا چون نمیتونی افشاگریهای اون نسبت به زاهدریاکار را جواب دهی نسبت به اینکه اصلاً مسلمون بوده یا نه ختنه شده بوده یانه؟ با پای چپ رفته توالت یا نه…. گیر دادی و از اون بدتر من احمق هم اومدم باهاشون بحث میکنم!!!
اوا ۱۴۰۰/۱۲/۲۶ در ۱۲:۳۰
خوب مشخص است کسانیکه عرفان و فلسفه را رد میکنند یعنی با عقل و استدلال و خرد و علم بیگانه اند آنهم صراحتا !!! با این اشخاص حرفی نداریم
محمد ۱۴۰۰/۱۲/۲۸ در ۲۲:۴۹
افکار باطل ایشان را تبلیغ نکنید ایشان درحدی نیست که بتواند نسبت به شخصیت علامه طباطبائی و امثال آن اظهار نظر کند
لنگه کفش علامه طباطبائی به هزاران مثل ایشان شرف دارند
فقير ۱۴۰۱/۲/۰۷ در ۰۵:۴۴
اصلا هر كي اسم شمس و مولانا جلاالدين بلخي ايراني رو مياره بايد بره دهنشو آب بكشه بعدش چه رسد كه اظهار فضل و سخن درباب ايشان كنند. اين دين فروشان بدانند كه طريقت به خدا ميرسد اگر شريعتي به طريقت نرسد باطل است.
ناشناس ۱۴۰۱/۷/۱۸ در ۰۳:۰۶
راست میگه مولانا چون دین رو با اختلاس نیامیخته بود مشخصه دیندار نبوده اصلا منحرف بوده. آدم سالم باید اختلاس کنه اونم اختلاس مقدس
سید مجتبی مهدوی سلیمی ۱۴۰۱/۸/۱۱ در ۲۳:۴۵
جناب میلانی با این عقایدشون جزو نزدیکترین افراد به خوارج هستند در عصر ما
ای کاش ایشون تحصیل رو از مطالعه زندگی پیامبر و ائمه شروع میکردن
سید ۱۴۰۱/۸/۳۰ در ۲۳:۰۳
خوشم میاد همهی علامه ها _علامه طهرانی علامه طباطبائی علامه حسن زاده…_ نفهمیدن، اون وقت تو فهمیدی دیگه شما علامه درحقت اجهافه سوپر علامه پلاس هستی برادر
آخه این اشکالای تو رو بچه آخوندای فلسفه عرفان خونده بلدن جواب بدن
کجای کاری خوشگل😆😆؟
امید ۱۴۰۱/۹/۳۰ در ۲۱:۴۳
مقام معظم رهبری فرمودند مثنوی معنوی اصول اصول اصول دین است
ط ۱۴۰۲/۱/۲۲ در ۲۲:۱۷
هرکسی از ظن خود شدیارمن
وزدرون من نجست اسرار من
کرم سیاوشی ۱۳۹۶/۴/۰۹ در ۰۹:۲۲
سلام
به این آقای میلانی بفرمایید:
از سخن شما درباره مولوی معنای ضرب المثل «الناس اعداء ما جهلوا » را به درستی فهمیدیم.
نایب ۱۳۹۷/۱۰/۱۲ در ۱۵:۳۵
به آقای میلانی بگویید اگه شما راه درست میرفتید وضعییت کشور این نبود
رضا ۱۳۹۸/۳/۱۸ در ۰۲:۰۵
سلام علیکم .
آنکس که بد دیگران پیش تو آورد و شمرد
بی گمان بد تو پیش دیگران خواهد برد .آقای میلانی در مقامی نیستند کهدر این سطح نظر بدهند .اما نظرشان برای خودشان قابل احترام .هر چند که دهان باز الله است و ورود و خروجش باید کنترل شود .آیت الله حسن زاده آملی فرجیدانا و از دانشمندان حال حاضر می باشند.که سطح علم و معرفت ایشان بالاست .نظر خواهی از افراد فاقد شرایط از پایه اشتباه میباشد .ایشان نیاز به دریافت درک و فهم و شعور دارند والسلام
رام ۱۴۰۰/۵/۰۶ در ۰۰:۲۱
من نمیگویم که آن عالیجناب پ/هست پیغمبر وای دارد کتاب/مثنویِ معنویِ مولوی/هست قرآن در زبان پهلوی
ناشناس ۱۳۹۶/۴/۰۹ در ۱۶:۳۶
خطاب من به دست اندر کاران سایت مباحثات هست که چرا دست به نشر افکار اینچنین سطحی زده اید و ترهاتی اینچنین سخیف را گسترش داده اید
ناشناس ۱۳۹۶/۴/۰۹ در ۲۲:۵۱
باسلام
شعر را بایر با زبان شعر و دستگاه شعر نقد کرد نه با دستگاه کلامی
فهم این کار میبرد
نایب ۱۳۹۷/۱۰/۱۲ در ۱۵:۱۲
آفرین مولانا با کلمات بازی کرده بخاطر همینم اسمش رو گذاشتیم ادبیات تفسیر اشعار مولانا با ذهن قابل فهم نیست
صادق ۱۳۹۸/۳/۲۶ در ۲۰:۳۴
بارکلا
بارکلا
بارکلا
حتما حتما با علم شما لواطی بوده
اینگونه هم شما را و هم مولانا آنهای که نشناخته شناخت
ناشناس ۱۳۹۶/۴/۱۰ در ۰۲:۴۳
عزیزم شما سلامتی و آرامشت رو در این کشور مدیون امام راحل(فیلسوف بزرگ) هستی😞😞
ناشناس ۱۳۹۷/۶/۲۶ در ۲۰:۰۰
خخخخخخخ
نایب ۱۳۹۷/۱۰/۱۲ در ۱۶:۱۵
آفرین مولانا با کلمات بازی کرده بخاطر همینم اسمش رو گذاشتیم ادبیات تفسیر اشعار مولانا با ذهن قابل فهم نیست
فرشید ۱۳۹۸/۳/۱۹ در ۰۶:۵۹
ایشون عاقل هستن ؟
سدید ۱۳۹۸/۴/۰۲ در ۰۳:۳۹
مولانا منحرف نیست
این افکار خشک و پوسیده و دور از عقلانیت شماست که منحرفه و بوی تعفن میده
نازنین ۱۳۹۷/۱۱/۱۳ در ۱۲:۳۲
ببخشید دقیقا کدوم آرامش ؟؟؟؟ لطفا از جانب خودتون حرف بزنید . کسی انقدر بزرگ نکنیم
محمد حسین فتحی 09190064048 ۱۳۹۸/۱۲/۰۸ در ۱۲:۳۶
اولاً سلام ثانیا عزیز گفتند روزی پیری به مریدانش گفت بروید خری بیاورید تا در محراب مسجد با او لواط کنم که از شدت شهوت بس پریشانم ،،.جمله مریدان لب گزیده و دشنام داده برفتند جز خادمش که ایستاده بود و به قهقهه میخندید . پیر به غلامش گفت فقط تویی که میفهمی که دین جای اغیار نیست . حجت الاسلام جون اگر سواد داری در قرآن و فهم دقیق معالمش بکوش نه اینکه نفی دیگران کنی . اگر من که با نفس حقی همنشینی کمی هم داشتهام با همه ی بیسوادیم شما را ناک اوت میکنم . لا اله الا الله اله واحدها و نحن به مسلمون . پی اختلاف شیعه و سنی هم نباشید .فقط به زیبایی وجودشان بنگرید. وی نگویید که معصومند. که مثلاً از شخصی سوال کنید فلانی را میشناسید او بگوید که مثلاً لباسش سفید است. معصومیت کلمه بالایی است که در ذهن بنی بشری نخواهد گنجید. ولی با همه این اوصاف خداوند از همه بالاترینش که پیغمبر اسلام است را اسوه قرار داده یعنی کاری به کار. معصومیت او نداشته باش اورا بیاور وسط میدان و برانداز کن ببین چه کاری کرده که به اسوه تبدیل شده . آنهم برای انسانی که ملک و ملکوت و بهشت و جهنم و…. را با هم میخواهد . جهان محض هییییچ مستی ای بالاتر از نماز نیست واگر در اشعار بزرگانی چون مولانا و حافظ و… چیزی دیدی که با ظاهر دین تطابقی ندارد سریع حکم مرتد نده . بلکه اسرار مکتوم است که پشت ظاهر پنهان است.که نباید به دست غیر برسد که این مهلک است . والسلام
محسن ۱۴۰۰/۱۱/۲۸ در ۱۸:۲۲
احمق
سید حسین ۱۳۹۶/۴/۱۱ در ۰۰:۴۷
سلام و درود و رضوان پروردگار و اهل بیت علیهم السلام بر شیخ حسن میلانی که با تمییز عرفان حقیقی از عرفان های دروغین ما رو آشنا به معارف حقه ساخته و تشکر فراوان از سایت مباحثات ،بحث های علمی خارج از مسائل دیگر است،اینکه شما میگویید فلسفه رو نقد نکنیم چون امام(ره)فیلسوف بود عین جهالت است
بعدش هم اگه به کتاب مقالات فلسفی امام رجوع کنید ایشان از خواندن فلسفه و اسفار نهی میکنند و به طلاب توصیه کردند که اینها دام بزرگ ابلیس است و تنها راه نجات طریقه آل محمد علیهم السلام میباشد
ناشناسم ۱۳۹۶/۷/۱۱ در ۱۲:۴۱
آقای محترم با تشکر از کتابی صحبت کردن شما باید بگم تموم حرفاتون حرفای بیهوده اگر شما پیرو امام هستید باید بدونید که امام نیز شیفنه مولانا بودن در غیر این صورت هرگز شاعر نمیشدن یکی از شعرهای معروفشون در جواب حضرت مولاناست با یکم تحقیق جواب بدید خواهش میکنم
ناشناس ۱۳۹۸/۳/۰۲ در ۱۸:۵۲
واقعاً متأسفم برای جامعه علما که آنقدر بی سواد هستند که که نمیتوانند بفهمند واقعا چرا و پرت گفتند (معنی این آیه چیست اینما تولوا فثم وجه الله)هرجا مینگریم وجه خداست ما ظاهر میبینیم و قرآن برای من و تک تک ما ها آمده اینکه من درحد فهم خودم آن را بفهمم من نگاه میکنم به جهان باید وجه الله را ببینم چه میبینم غیر از این ظاهر میبینم .این آقای واقعا جاهل هستند نه قرآن میخوانند نمیدانم اینها چطور شیعه ای هستند مگر علامه طباطبایی وعلامه حسن زاده غیر از قرآن و روایت میگویند اگر مفهمیدید اینگونه سخن نمیگفت (سوره غافر آیات ۷۳,۷۴ ثم قیل لهم این ما کنتم تشرکون،من دون الله قالوا ضلوا عنا بل لم نکن ندعوا من قبل شیئا کذلک یضل الکافرین)به مشرکان گفته میشود کجایند آنان که شریک قرار دادید بجای خدا میگویند چیزی نیست بلکه ما اصلا چیزی را نمیخواندیم یعنی غیر خدا چیزی نمیخواندن و فکر میکردند بت میپرستند در واقع خدا را میپرستیدند و خدا اینگونه گمراه میکند )شما اصلا آیات را نفهمیده اید روایات را نفهمیده اید منان دین شده است قرآن،سنت،عقل،اجماع، عقل و اجماع از کجا آمده وارد شریعت شده همه اینها از اهل سنت گرفته شده به شیعه وارد شده و براساس آن دارند فتوا میدهند روایات صحیح ما را با عقل و اجماع به دیوار میزنند این عقل ضعیف پست شما کجا درک شریعت دارد کجا میتواند بفهمد که مثلاً یه خط صیغه خواندن چه اثری دارد این مخالف عقل است دیگر بیا این را هم به دیوار بزن شما ها هستید که شریعت را مثل جامه ایی پاره پاره کردید .خدا از شما بگذرد که خون به دل امام زمان ﷺ کردید وای برشما
ناشناس ۱۳۹۸/۷/۰۵ در ۱۹:۵۹
به حرف های واهب این آخوند های بی سواد اصلا نباید توجه کرد.
ناصرزاده ۱۳۹۸/۷/۱۱ در ۱۳:۲۳
لطفا اصلا از خودتان چیزی به ترجمه قرآن کریم اضافه نکنید و تفسیر به رای نکنید. این قسمت که:»…یعنی غیر خدا چیزی نمیخواندن و فکر میکردند بت میپرستند در واقع خدا را میپرستیدند!!!» را از کجا به ترجمه چسباندید؟! در تفسیر نمونه آمده:
… ولی آنها با سر افکندگی و سرشکستگی در پاسخ «میگویند: همه از نظر ما پنهان و گم شدند» (قالُوا ضَلُّوا عَنَّا).
سپس آنها میبینند که اصل اعتراف به عبودیت بتها داغ ننگی بر پیشانیشان است، لذا در مقام انکار بر میآیند و میگویند: «ما اصلا قبل از این چیزی پرستش نمیکردیم»! (بَلْ لَمْ نَکُنْ نَدْعُوا مِنْ قَبْلُ شَیْئاً).
اینها اوهام و خیالاتی بیش نبودند که ما آنها را واقعیتهایی میپنداشتیم، اما امروز برای ما روشن شده که آنها اسمهایی بیمسمی و الفاظی بیمعنی و مفهومند که پرستش آنها جز ضلالت و گمراهی و بیهودگی هیچ نبود، بنابر این آنها یک واقعیت غیر قابل انکار را بازگو میکنند.
در تفسیر المیزان هم اینطور آمده:
» قالُوا ضَلُّوا عَنّا»- يعني ميگويند: آن آلهه از نظر ما غايبند، چون كلمه» ضل» به معناي» غاب» است، ميگويند:» ضلت الدابة» يعني حيوان ناپديد شده و مكانش معلوم نيست. اينکه جمله پاسخي است از آن ندايي که به ايشان ميشود:» أَينَ ما كُنتُم تُشرِكُونَ مِن دُونِ اللّهِ».
» بَل لَم نَكُن نَدعُوا مِن قَبلُ شَيئاً»- اينکه جمله تتمه جواب آنان و اعراض از جواب اولشان است، چون متوجه ميشوند که آن آلههاي که در دنيا شركاي خدا ميپنداشتند بجز اسمايي بدون مسمي نبودند. مفاهيمي بودند که در سراسر عالم با هيچ چيز تطبيق نداشتند، و عبادتهايي که براي آنها كردند همه بيهوده بود، و لذا منكر عبادت خود ميشوند و ميگويند: اصلا ما بت نميپرستيديم. در مواردي ديگر به اينکه معنا اشاره نموده، ميفرمايد:» فَزَيَّلنا بَينَهُم»«۳» و نيز ميفرمايد:» لَقَد تَقَطَّعَ بَينَكُم وَ ضَلَّ عَنكُم ما كُنتُم تَزعُمُونَ»«۴».
بعضي«۵» هم گفتهاند: جمله مورد بحث يكي از دروغهاي روز قيامت مشركين را حكايت ميكند، هم چنان که آيه» وَ اللّهِ رَبِّنا ما كُنّا مُشرِكِينَ»«۶» دروغ ديگري از آنهاست.
منبع
سروش ۱۳۹۷/۹/۲۹ در ۱۰:۲۸
عرفان حقیقی را مولانا بنیان گذاری کرده ودراصل امثال آقای میلانی عرفان را قبول ندارد عرفان دروغین چیه که اختراع کردین مردم وسردرگم نکنین عرفان عرفانه
وحید حبیبی ۱۳۹۸/۱/۱۴ در ۱۷:۰۳
سلام فکر نکنم عرفان عرفان باشه مثلا وقتی عرفان سلمان با ابوذر در حد صدور حکم کفر سلمان باشد.دوم اینکه احساس میکنم امام ره و آقای خامنه ای فلسفه رو تایید میکنن اما برای عدم وجود درک کافی در حوزه خیلی اقرار نمیکنن.بعد اینکه فکر کنم آقای میلانی بیشتر در حال اثبات اصول هستن که اصلا نیازی نبود برای اثبات یک مساله اثبات شده دیگری رو تخریب کرد و به نظرم کسانی که برای اثبات توحید از فلسفه کمک میگیرن ولی در عمل از اصول پیروی میکنن درست ترین راه رو میرن.ا لبته حکمتی که از ایران با حمله مقدونی ها به رم بره بعد در اندلس وارد اسلام بشه رو هم نمیشه سریع تایید یا رد کرد اما اینکه سلمان به علی شناختی داشت که ما از درکش غافلیم رو نمیشه رد کرد ولی هر کسی اجازه نداره با اشاره به این موضوع خودش رو عارف بدونه یکی از ائمه احتمالا سید الساجدین ع فرمودند مارو از مقام ربوبیت پایین بیارید اگر هم چیزی هست به اذن خداست این قبول همزمان عرفان و اصول میتونه ره یافتی باشه برای جلوگیری دو شقه شدن حوزه از زمان شیخ بهایی در اصفهان تا کنون. عرفان هم به جلال الدین بر نمی گرده حداقل به جاماسب و شاید تا جمشید وادم هم پیش بره تاریخش
علیرضا ۱۳۹۸/۴/۰۴ در ۱۶:۳۳
هیچ دردی بدتر از جهل نیست
جهلی که ناشی از تعصب به مذهب باشد ترکیب زهرآلودی خواهد بود
انسانی که در بند پایه ای ترین سطوح دین گیر کرده و درباره الفبای دینی شخصیتی بزرگی مثل مولانا نظر میده
امیدوارم به سمت خداوند برگردید و دشمنی با اولیای الهی رو کنار بگذارید که البته اگر هم برنگشتید بزرگترین زیان کار خودتون هستید
اگر بخوام سطوح علم و عرفان رو اندازه بگیریم رسیدن به سطح یک مرجع تقلید در حد پنجم ابتدایی و عرفان صوفی یعنی انسان صاف، بالاتر از سطوح دکتراست و طبیعیه که مفاهیم سطح دکترا رو یک دانش آموز ابتدایی درک نخواهد کرد البته اگر شخصی ادعای صوفی بودن داشت بدونید قطعا صوفی نیست.
توصیه من به هر انسانی فارغ شدن از تعصب و رجوع به خودشه
دنبال گمشده زیر نور چراغ نگردید
محل گم شدن رو دریاب
ناشناس ۱۳۹۸/۴/۰۶ در ۱۵:۵۱
حاظرم
جواد ۱۳۹۸/۷/۰۷ در ۱۳:۰۰
سلام بزرگوار
از روی علم و آگاهی نظر بده این سیاهیا چیه که اظهار کردی؟
و لا تقف ما لیس لک به علم
آیلار ۱۳۹۹/۴/۲۵ در ۱۲:۵۹
الهی همین آل محمد شما احمق ها رو لعنت کنه که درباره ی افرادی در ۷۰۰ سال پیش قضاوت میکنید مرگ به تفکرات منحرف تون که دارین اسلام رو با این تفکرات به گند میکشین کامل ترین دین آسمانی رو دارین خراب میکنین ترکیه داره خودشو میکشه که مولوی رو به نام خودش ثبت کنه بعد شما این طوری هستین شما لیاقت چنین عارفانی رو ندارین
عرفان ۱۴۰۱/۸/۰۱ در ۰۸:۰۸
گاویست در آسمان و نامش پروین
یک گاو دگر نهفته در زیر زمین
چشم خردت باز کن از روی یقین
زیر و زبر دو گاو مشتی خر بین
حضرت خیام
ناصر ۱۳۹۶/۴/۱۱ در ۰۸:۴۳
مراجعه به تفسیر سوره حمد وکتب عرفانی امام خمینی وتاکید مکرر ایشان بر هدف واحد اصحاب علوم ازفقه وتفسیروفلسفه وعرفان موید این است که دعوای آنها به دلیل قصور فهم و ذوق واندیشه هر گروه از کنه ادعای سایرین است ودرصورت حصول جامعیت علمی( بسان امام )این دعواها برطرف می شود.
زهرا ۱۳۹۶/۴/۱۳ در ۱۸:۰۵
عوامی مثل من که علم چندانی نسبت به بحث های کلامی ندارند، شعر را در دستگاه شعری می فهمند و به جای جست و جو برای پیدا کردن تعارض ها و دشمنی ها، دنبال پیام اصلی شاعر در پیمانه شعر و حکایت هستند، و هیچ گاه به چنین نتایجی از اشعار شمس و مولانا نمی رسند البته اگر امثال آقای میلانی اذهان را به چنین سمت و سویی نکشند و اجازه بدهند ما عوام با خواندن اشعار عارفانه به خدا و پیام اهل بیت نزدیک تر بشیم و خدا را عاشقانه تر ستایش کنیم.
علامه طباطبایی معصوم نبودند و می توان ایشان را هم نقد کرد اما آقای میلانی باید ابتدا بدانندد که آیا اصلا در جایگاهی هستند که درباره علامه بگویند «ایشان بر چیزی که یاد گرفتند التفات نداشتند» یا «عقاید کلامی را درست نیاموختند» یا » از صفر باطل شروع کردند»؟!
... ۱۳۹۶/۴/۲۸ در ۰۸:۲۰
چون قلم در دست غداری بود…
جلال الدین ۱۳۹۸/۳/۰۲ در ۱۵:۱۵
عالی أحسنت بر این دقت وباریک اندیشی
عبدالله پور محمد ۱۳۹۶/۵/۰۹ در ۲۱:۴۵
از مناظرات جناب میلانی که دیدم متوجه شدم ایشان فقط در تخریب به درجه ی استادی رسیده اند . اساتید بزرگتر از ایشان هم از این طرز تفکر راه به جایی نبردند. بسیاری از شبهات هست که اگر مطرح شود آقایان با میزان سوادشان باید فقط ناظر باشند و هیچ جوابی ندارند.
ناشناس ۱۳۹۶/۵/۲۰ در ۱۵:۵۸
امثال این آقایان همان قاتلین عین القضاتها و حلاجها هستند !! کسی که از دستش خون. می چکد و از قلمش حکم قتل صادر می شود باید که اززبانش هم آتش شعله کشد !!! اینها را چه به مباخث عرفانی و عشق و انسانیت !!! اینها به همان مباحث فقهی استحاضه بپردازند !!! هر کسی را بهر کاری ساختند !!!
ناشناس ۱۳۹۶/۵/۲۶ در ۱۶:۵۱
من هیچ کاری به اقای میلانی و عرفا و فقها و اینها ندارم
این مطلب را دیدم و نظر شما برایم جالب بود، اگار آتش را با آتش خاموش می کنید …
ناشناس ۱۳۹۶/۱۱/۱۵ در ۲۱:۳۰
گل گفتید!!
ناشناس ۱۳۹۹/۹/۱۵ در ۱۹:۱۸
گل زده که گل میگه :///
باران ۱۳۹۷/۸/۰۵ در ۰۳:۰۳
دقیقا حرف دل منو زدید
ناشناس ۱۳۹۷/۱۱/۲۳ در ۲۱:۰۷
شما هم گویا دست کمی از ایشان نداری
ناشناس ۱۳۹۶/۵/۲۷ در ۱۸:۰۴
این آقای میلانی فقط حرف مفت و چرت و پرت میزنه.
خموش ۱۳۹۶/۵/۳۱ در ۲۱:۰۲
مولوی زندگی منو تغییر داد. متاسفم برای شما آقای میلانی.با خوندن مثنوی های مولوی من عاشق خدا شدم . عشقی که توی هیچ مسجد و کتاب حدیثی پیدا نکردم.
پیشنهاد میکنمکتاب مشهور تر از خورشید رو بخونید بلکه جهان بینی تون بهتر شه!
مرجان ۱۳۹۷/۹/۲۰ در ۰۹:۲۸
موافقم زندگی منم تغیر کرد اون منو عاشق خدا کرد منکه فقط قران میخوندم حالا منعنیشو که بعضی جاها برام کرده منو روشن کرده
امید ۱۳۹۷/۹/۲۶ در ۲۰:۵۰
الهی قربونت بشم مرجان جان
منو هم عاشق تو کرد…
Alpha carinae ۱۳۹۸/۲/۱۴ در ۱۹:۳۸
خخخخ این همه کتاب و پیامبرا و امامان نتونست اونوخ مولانا تونست.مشکل از خودته لابد.خخخ
محمد صادق ۱۳۹۸/۸/۲۴ در ۰۴:۰۷
اصلا گیریم مولوی خوب بوده.وقتی اهل بیت علیهم السلام و احادیث و روایاتشون هست،شیعه رو چه نیازی هست به امثال مولوی و ابن عربی؟رسیدن به خدا از راهی غیر از اهل بیت اشتباهه و گمراهیه.هر چند هدف، خداوند متعال باشه.
M ۱۴۰۰/۶/۲۷ در ۱۴:۴۳
هرکس از یک دریچه به خدا رسیده
بیا افرادی رو بهت نشون بدم که با کمک به یک حیوون زبون بسته یا دیدن شاخه گلی عاشق خدا شدن
مگه همه یک جورن؟
این پارادایم چندش آور چیه تو جامعه ما؟
ابراهیم ۱۳۹۸/۱۱/۱۵ در ۰۵:۱۶
مرجان تو هم مثل میلانی اشعار مولانا را نخوندی وگرنه می دیدی اشعار مولانا تفسیر قران هست و ۲۲۰۰ ایه قران در اشعار هست ما بقی یا تفسیر سایر ایات مبارکه و یا جواب مولانا به منکران خدا و پیامبران هست
مصطفی ۱۳۹۷/۱۰/۱۶ در ۲۰:۰۰
شما اگه توحید شیخ صدوق و خطب نهج البلاغه رو فهم میکردی نمی گفتی با خوندن کتب حدیث عشق رو پیدا نکردم شرح توحید صدوق قاضی سعید بخون شرح جامعه کبیره آشیخ جواد کربلایی بخون تا بفهمی عشق یعنی چه.
علی ۱۴۰۰/۱/۲۸ در ۱۴:۱۱
احسنت بر شما
امین ۱۳۹۷/۱۱/۰۴ در ۰۰:۰۶
منم
ناشناس ۱۳۹۷/۱۱/۲۵ در ۰۹:۴۲
درود بر تو👌 دقیقاً باهات موافقم.
اینا جز خودشون هیشکی رو قبول ندارن؛ سر خودتو درد نیار باطبل تو خالی
مازیار ۱۳۹۶/۶/۰۲ در ۱۹:۱۴
واقعا این افکار آقای میلانی با باورهای ابوبگرالبغدادی و بن لادن چه تفاوتی دارد
علیرضا ۱۳۹۶/۶/۱۱ در ۱۳:۰۳
واوای وای وای وای مردم به روحانیت شیعه اعتقاد ندارن کی میخواید توجیه کنید گناهانتونو خب این بابا دلایلی اورده که ردش حتی برا خوده مولویم اگه زنده بود.(اینا نمیگم که تعریف باشه و مغرور بشی)نمیتونست جواب بده بعد شماها که فقط ظاهره شعرا می بینین و نمیدونین اگه چند بار این مثنویا با دقت بخونین ممکنه همین عشق به خدا را هم از دست بدین و باطنشا بیشتر درک کنین اونوقت میاین علما را مسخره می کنین واقعا که نمیدونید شمس و مولوی در چه زمانی زندگی می کردند در زمان حکومت سلجوقیان حکومتی که پایش سنی بود سنی یه مذهب انحرافیه قبول دار بشیم و برای تو جیه دین و حکومتشون از این عناصر مشرک استفاده کرده اند و علم قدیم قطعا مثل الان نبود و مدارس مثل الانه نبوده پس شدیدا دچار انحراف شدند و زمینو زمانا برا توجیح اهل سنت و مذهب های شرک اسلام بهم ریختند از اقای میلانی ممنونم که چنین مطالبی را برای فهم بیشتر مردم میزارن تا بفهمن بهشون توصیه میکنم بیشتر در فضای مجازی فعالیت کرده و جونای امروزا که کتاب نمیخونن و دنبال اراجیف هستند اگاه کنند به همه ی علمای شیعه تو صیه میکنم همانطور که شهید حججی فرمود که همانطور که دشمنان اسلام و امریکا کار ها و گناهانشونا به رخ مردم در فضای مجازی می کشن و در فضای مجازی بشدت فعالیت می کنن من مخالف بستن فضای مجازی بوده و افراد با ایمان و علما را به ترویج فرهنگ شیعه در این فضا تشویق می کنم و خودش اول اینکارو کرد و به قول همسرش ساعت ها در فضای مجازی برای هدایت مردم بود تا شهادتشم حتی برخی را هدایت کرد روحش شاد این جوانمرد ما همه دنباله روی شهیدان اسلامیم والسلام نامه تمام
سليمي پور ۱۳۹۶/۸/۰۳ در ۱۶:۵۵
ترسم نرسي به كعبه اي اعرابي
اين ره كه تو مي روي به تركستان است
محمد ۱۳۹۶/۹/۲۹ در ۱۱:۱۵
وای وای وای وای به حال شما و امثال شما …
یگانه ۱۳۹۶/۹/۳۰ در ۱۸:۱۳
وقتی حتی املای درست کلمات رو نمی دونین چطور بهخودتون اجازه می دین افکار متعصبانتون رو که ذره ای روش فکر نشده بیان کنین؟
شمس می گه آدمهای متعصب فکر می کنن تمام حقیقت چیزیه که می بینن. کلمه رو می بینن اما نمی فهمنن. آدمهای متعصب همون انسانهایی هستن که فکر می کنن فکر کردن به آیات قران یعنی دخالت توی کار خدا.
کسایی که فقط ظاهر رو می بینن و متعصبانه از باطن حرف می زنن.
ناشناس ۱۳۹۷/۷/۱۱ در ۲۰:۱۲
اسلام رو دوباره مرور کن مثل این که هنوز هیچی نمیفهمی
ناشناس ۱۳۹۷/۷/۲۷ در ۰۷:۲۶
فکر واندیشه الهی و قرآنی در مثنوی موج می زند. دینفروشان با افکار کوچکشان بهتر است به همان روضهخوانی و پول به جیب زدن مشغول باشند.
مصطفی ۱۳۹۷/۱۰/۱۶ در ۲۰:۱۹
افتخار میکنم روضه خون ابا عبدالله هستم خون حسین در رگامه نه خون مولوی دوستدار خلفا،و جای سوالش باقیه که چرا این افکار الهی و قرآنی مولوی که میگی در وجود جناب عالی موج نمیزنه و راحت دیگران رو متهم به پول تو جیب زدن میکنی،راستی اگه دوباره صدامی پیدا شد و قصد ایران کرد روضه خوانها و پامنبریهاشون میرن مقابل صدامیها یا عاشقان مولوی.
من ۱۳۹۷/۱۱/۲۶ در ۰۶:۳۱
شما و این آقایان آخوند حق دارید مولانا را نفهمید اتفاقا مولانا هم نمی خواد که بفهمید می دانید چرا آخه حیفه هر کسی هر چیزی را بفهمد شما مداح اهل بیت نیستید اهل بیت نیازی به مدح کسی ندارند اهل بیت راه هدایتند نه راه درآمد شما و رهبران به اصطلاح عالمتان مصداق همان قاریان توراتید که خدا به خرانی تشبه کرده که کتاب ها یی بر دوش می کشند ولی هیچ چیز از آن نمی دانند می دانم خیلی برایتان این حقایق سخت است اما واقعیت همین است .شما انقدر در بازی کثیفتان غرق شده اید که خودتان هم باورتان شده پیرو حقیقی ائمه اطهار و منتظرین امام زمانید زینب و حسین نیازی به روضه شما ندارد اگه ملایید و روضه بلدید سر قبر خودتان بخوانید بلکه بیدار شوید .شماها مصداق بارز آیات ۸ تا ۲۰ سوره بقره ید خداوند چقدر زیبا در باریتان گفته:
و هنگامی که به آنان گفته می شود همانند سایر مردم ایمان بیاورید. می گویند: آیا همچون ابلهان ایمان بیاوریم؟ بدانید اینها همان ابلهانند ولی نمی دانند!!!
شما هم بهتره کاری به کار مولوی و… نداشته باشید فعلا که دور دور خودتونه شما همون رساله امام و بخونید و سخنرانی قرائتی گوش بدید کافیه.
جمعه ها هم پشت سر جنتی نماز بخونید بلکه توی یه اداره ای جایی مشغول به خدمت شدید به هر حال حیف استعداد به این خوبی دارید جذب نظام مقدس نشید.
و در آخر راجع به جنگ این هم پر واضحه همون طور که در جنگ قبل پدرامون رفتن در یه جنگ دیگه خودمون میریم البته نه برای دفاع از نظامتون واین رو بدونید کالای اشتباهی رو برای تبلیغ نظام دروغینتون انتخاب کردید ائمه و شهدا کالا نیستند. شهدا فرزندان ما مردمند نه ابزارتبلیغاتی و اهرم فشار شما!
ناشناس ۱۳۹۸/۴/۲۱ در ۰۲:۴۹
بنظرم برخی با انتقاد تند و تیز از عالمان و عرفای بزرگ همچو علامه طباطبایی و حسن زاده آملی دنبال بزرگ کردن خود هستند.
زحل ۱۴۰۱/۷/۱۰ در ۰۹:۳۴
درود بر شما
فرهاد راد ۱۴۰۱/۷/۲۶ در ۱۹:۵۷
هزاران درود و دست مریزاد
شیخم به طعنه گفت: حرام است مِی، منوش!
گفتم: به چشم؛ گوش به هر خر نمی کنم!
ایوز ۱۳۹۸/۱۱/۱۵ در ۰۵:۲۹
خدا را فراموش کردی!؟ تو عددی نیستی مگه تو حافظ جان مردمی وقتی نبودی چی شد !!! وقتی مردی چی میشه !!!!صدام میاد بقیه را میخوره،
همه مثل تو ترسو نیستن، برو یکم مطالعه کن مغز برای اجاره دادن نیست، کله ات را از پشت دیگران بیرون بکش نمی میری یک کم مطالعه کنی هرچی دیگران میگن دیکته نکن
زهرا ۱۴۰۰/۲/۰۷ در ۲۳:۱۵
ربطی نداره، هر چیز جای خودشه من کارم در ارتباط با زندگینامه شهداست ( صدها و صدها شهید)
اتفاقا شهدا اهل شعر، ادب و فرهنگ بودن برعکس اکثر مداحان که بدزبان و پرخاشگر هستند و دهان فحش و الفاظ رکیک دارند
ناشناس ۱۴۰۱/۱/۰۵ در ۱۸:۱۲
احثوا التراب فی وجوه النداحین
فرهاد راد ۱۴۰۱/۷/۲۶ در ۲۰:۰۶
زد شمر ز پارس این پیامک به یزید:
ای کافر بدجنس تبهکار پلید
خوش باش که در حکومت آخوندی
روی من و تو به نزد حق گشته سپید
علامه مطهری در دو کتاب «فریادهای شهید نطهری بر تحریف های عاشورا» و «حماسه حسینی» می گوید: روضه ها از کتاب روضه الشهدا نوشته ملاحسین واعظ کاشفی گرفته شده و مزخرفات و دروغ هایی بیش نیست که دکان یک عده سودجو و شیاد و عوامفریب شده
هم نسخه پی دی اف و هم فایل صوتی جفتشون در سایت خود مطهری هست
کمتر به شغل سرشار از مال حرامت افتخار کن
سمانه شریفی منفرد ۱۳۹۷/۷/۲۸ در ۱۱:۳۱
نادان کتاب دید خیال کرد عالم است
نادان به کشتی نشست پنداشت ناخداست
خموش غ ۱۳۹۷/۸/۱۴ در ۰۰:۴۷
عالی
خموش غ ۱۳۹۷/۸/۱۴ در ۰۰:۴۵
اره دوره سلجوقیان سنی بودن
مگه سنت چیه؟اهل تسنن به کی میگن ؟
کسانی که سنت پیغمبر رو پیش گرفتن سنت
اهل سنت بر سر خلیفه ستیز داشتند
این دلیل بر ناکامل بودن و انحرافی بودن دین سنی نمیشه
حضرت مولانا….دید وسیعی به انسانیت و عالم هستی داشتند
هیچوقت من یا شما یا اقای میلانی نمیتوانیم عمق حرفها و عشق حضرت مولانا را به یگانه هستی درک کنیم
بهتر است «خموش»باشیم
رضا ۱۳۹۷/۸/۱۶ در ۰۴:۰۲
تو که نمیدونی بهتره ک خموش باشی.ریشه سنی باطله و مولانا فقط تو باطل علامه شده بود.اخرشم فک کرد ک خداست.و از همه بدتر این ک جهلش ب دوره های دیگه هم رسید و اندکی هم نادان را نادان تر کرد
صحرا ۱۳۹۷/۸/۲۱ در ۲۲:۳۸
واقعا براتون متاسفم که همچین انسان های جاهل و بی فکر و اندیشه ای هستید که خودتون هم حرفاتون رو نمیفهمید و ادعای جامعه یکپارچه دارید و شعارتون وحدته..عقاید و افکار شما از داعش و گروه های تکفیری هم بدتره که دقیقا همینطوری هیچ عقیده ای رو جز عقاید خودشون درک نمیکنند
زهرا ۱۳۹۸/۷/۰۵ در ۱۸:۰۴
هیچ چیزی ثابت و بر جای نیست
جمله در تغییر و سیر سرمدی است
ذره ها پیوسته شد با ذره ها
تا پدید اید همه ارض و سماء.
تا که ما آن جمله را بشناختیم
بهر هر یک اسم و معنی ساختیم
ذره ها از یکدیگر بگسسته شد
باز با شکل دگر پیوسته شد
ذره ها بینم که از ترکیبشان
صد هزاران آفتاب آمد عیان
صد هزاران نظم و آئین خدا
علت صوری این خورشیدها
باز این خورشید ائین ها
بر گرفته سوی گرداب فنا
ای زمین پست بی قدر و بها
با تمام برها و بحرها
انچه داری در طریق کهکشان
از ثوابت یا که از سیارگان
جملگی ترکیبشان زین ذره ها
تا که روزی می شوید از هم جدا
الان تازه دارن تو قرن بیست و یکم می فهمن که مولانای به قول شما جاهل در مورد چه چیزهایی صحبت می کرده .
محمد عبدی ۱۴۰۰/۱۰/۱۱ در ۰۱:۰۴
مصاحبه اقای میلانی را تا اخر مطالعه کردم اکثر نظراتش را قبول دارم بجز نظردر مورد علامه طباطبای وحسنزاده . جناب اقای شیخ رجب علی خیاط میگوید اوایل مولانا وشمس را الگو قرار دادم ولی خیلی زود خدا مرا هدایت کرد وبه اشتباه خودم پی بردم
نایب ۱۳۹۷/۱۰/۱۲ در ۱۵:۱۹
آقای بفهم شیعه و سنی را امثال آقای میلانی ساخته اند وقتی اولین آدم بود که شیعه و سنی نبود آقای تعصبی
ناشناس ۱۴۰۰/۶/۲۷ در ۱۸:۵۲
احسنت افرین بر تو برای داکان خودشان
ناشناس ۱۳۹۸/۱/۲۸ در ۰۲:۲۹
اول کوروش الانم مولوی ….
یلده ۱۳۹۸/۴/۰۵ در ۱۱:۲۲
اقای محترم که اهل سنت رو منحرف میدونی ، اصل دین رسیدن انسان ها به ذات حقیقی حست که خداوند براشون قرار داده و دین وسیله و کتاب راهنمایی هست که ما داریم هر دینی که به انسانیت پیرداخته و اهمیت داده باشه محترم هست و هیچ کس حق اهمنت بهش رو نداره
M ۱۴۰۰/۶/۲۷ در ۱۴:۴۷
این که تو مولوی یا حافظ نشدی دقیقا به خاطر مغز خشکت هست
مولانا در نامه هاش بارها میگه ما مسلمان هستیم ولی عیسویان و یهودیان نیز به سوی خدا می روند و با وجو سنی بودنش از حضرت علی هم تعریف های زیبایی داره
خشک مغزی تا کجا؟
بعد این همه آخوند شیعه
مگه مردم رو نکشتن؟
مگه وضعیت اقتصادیمون رو به این درجه نرساندن؟
امثال شماها متوجه نمیشن
اینا مال مردم میخورن میرن کانادا کاری که خدا صریحا گفته نکنید که نمیبخشمتون
بعد سنگشون رو به سینه می زنی؟
علیرضا ۱۳۹۶/۶/۱۱ در ۱۳:۰۵
مطلبتون واقعا جالب بود ممنون
ناشناسم ۱۳۹۶/۷/۱۱ در ۱۲:۳۸
نه واقعا چیش جالب بود 😐یکم فهم داشته باش
ناشناس ۱۳۹۷/۲/۱۷ در ۰۱:۲۶
اره واقعا یکم فهم و درک خوبه به خدا
صالح ۱۳۹۸/۶/۳۱ در ۱۷:۲۳
در دین اسلام بن بستی وجود ندارد اقای میلانی افرادی مثل مولانا این مطلب را با زحمت وریاضت به دنیا معرفی کردند وشما با کوته نظری جوانانمان را منحرف نکنید ،لطفا کمی نرم خو با شید
بی ۱۳۹۶/۱۰/۰۲ در ۰۹:۲۶
توم ادم جالبی هستی
سید جاوید سادات ۱۳۹۸/۸/۰۵ در ۱۳:۵۱
به جواب علیرضا نام !
حیف هزار حیف که نامت ازعلی ورضا گرفته ای اما بوی ازانسانیت ودین داری نبرده ای خداوند میگه به ادیان دیگران توهین نکنید تا به دین شما توهین نشود تو که خیلی به امامان وبزرگان اهل بیت وفاداری لااقل ازاخلاق وسیرت آنان کمی بهره ببر من یک سنی هستم اما هرگز بخود اجازه نمیدهم بگم شیعه باطل است پس بردین خودت که اگر حق است وفادار باش من جواب خودم را به آخرت میدهم نه به شیخ زاده آملی یا طباطبایی برو بخود وبه دینت برس که لاجرم پاسخگو خواهی بود طعنه وتوهین شیعه را مکمل نمیسازد بلکه چهره تعصب وتاریک تان را بیشتر برملا میکند
ر.ن ۱۳۹۶/۶/۱۸ در ۱۵:۱۰
واقعا تاسف برانگیزه که این چنین تعبیری از فرد بزرگی همچوم مولانا دارید به هر حال هر کسی قدرت فهم شخصیت و عشق واقعی او را به خداوند ندارد
ناشناسم ۱۳۹۶/۷/۱۱ در ۱۰:۲۵
خداییش خود دین اسلامو ازش رابطه ی جنسی رو بگیری کل احکامش میشن یه صفحه ی پشت و رو ما حتی در مورد رابطه جنسی با شتر هم تبصره داریم تو احکام آقایی که مولانا و شمس رو نقد میکنید نعوذ به الله مگه شما خدایید ؟ مگر شما عالم الغیب هستید ؟تمومه حرفاتون حدس و گمانه زنیه کسایی که با شمس و مولانا مخالف بودند چرا سخن کسایی رو نمیخونین که باهاشون موافق بودن در هر صورت روز قیامت هر کسی رو سیاه از گناه خودشه خدا کنه که اون روز شما رو سیاه نباشید خداوند به موسی فرمود تو برای وصل کردن آدمی نی برای فصل کردن هر کسی یک جور خدا رو عبادت میکنه مهم اینه که کی از درون به خدا نزدیکتره و اینکه آبروی مومن حق الناسه جوابشو چی میخواید بدید ؟
مهدی ۱۳۹۹/۶/۰۱ در ۱۷:۰۵
جالبه شما که در مورد دین اسلام این قدر اطلاعات کاریکاتوری دارید، ظاهرا به قیامت هم اعتقاد دارید. جالبه!
ناشناسم ۱۳۹۶/۷/۱۱ در ۱۲:۴۵
البته آقای میلانی حق دارن 😀میگن هر کس عیب بقیرو بگه خودش رو میخواد تبرئه کنه و اینکه از نظر ایشون کلا هر کسی شعر میگه و مردایی که باهم صمیمی هستن حتما لواط هستن ایشون حق دارن چون داریم در دنیایی زندگی میکنیم که طلبه ها بیشترین تجاوزا بهشون شده معلم قرآن و کسی که این همه کباده ی قرآن رو به دوش میکشه به دانش آموزاش تجاوز میکنه بهشون حق بدین ایشون دیدن که میگن
ناشناس ۱۳۹۶/۱۱/۲۱ در ۱۴:۲۷
کمی ادب هم بد نیست
ناشناس ۱۳۹۷/۱۰/۰۴ در ۰۰:۰۲
چه بی تربیت
خخخخ ۱۳۹۹/۵/۰۳ در ۱۱:۰۴
دیدگاه من اینه : 👀
سليمي پور ۱۳۹۶/۸/۰۳ در ۱۶:۴۵
دوستان دشمني بين فقه ايستا با عرفان پويا تاريخچه اي بس زياد و عميق دارد. اين موضوع از گذشته ها بوده در واقع اين دشمني در عهد صفويان كه فقيهان چاپلوس و وابسته به حكومت به قدرت رسيدند به اوج خود رسيد و عارفان فقيه چون ميرفندرسكي شيخ بهايي و ملاصدرا را به سخره و تهمت آزردند . مشكل اينان با امثال مولوي مواردي كه آقاي ميلاني فرمودند نيست زيرا مي دانند كه اين موارد در مقابل عظمت مولوي نا چيز است و آنچه مولانا مي گويد از رمز است كه به زبان عامه بيان مي شود مشكل آنان اين است كه عرفان آزاد انديشي و كشف را تشويق مي كند تا انسان از طريق عقل كشف عمل به نفس سپس خداي واحد برسد لذا اين فقيهان ايستا كه خود را قيم انسان مي دانند و انتظار دارند هر انساني تقليد وار معارف الهي را بايد از دكان آنان بخرد با جهان بيني عرفاني در ستيز هستند حكايت موسي و شبان در شناخت و عبادت خدا از جمله آزاد انديشي هايي است كه به آن تاكيد مي شود و فقيهان ايستا را به خشم در مي آورد. در زمانه خودمان هم بودند فقيهان خشك مغز وايساتيي كه عارفان فقيه چون مرحوم امام خميني مرحوم علامه طباطبايي و علامه حسن زاده آملي را به دليل چهان بيني عرفاني اذيت كرده و مي آزارند و اين آزار تا زمانيكه فقه پويا با عرفان شهودي همراه نشود تا ابد ادامه خواهد داشت. در وصف فقه ايستا و فقه پويا همراه با عرفان مرحوم ملا فيض كاشاني معلم اخلاق و عارف فقيه خالق كتاب اخلاقي محجة البيضا كه خود از آزار و دقل بازي و فقهاي ايستا زمان خود به ستوه آمده بود در كتاب اشعار خود اين شعر را سرود كه به بخش هايي از آن اشاره مي شود
این فقیهان که بظاهر همه اخوان همند
گر به باطن نگری دشمن ایمان همند
جگر خویش و دل هم ز حسد میخایند
پوستین بره پوشیده و گرگان همند
آه ازین صومعهداران تهی از اخلاص
کز حسد رهزن اخلاص مریدان همند
و در وصف عرفا مي فرمايد
اهل معنی همه جان هم و جانان همند
عین هم قبله هم دین هم ایمان همند
در ره حق همگی هم سفر و همراهمند
زاد هم مرکب هم آب هم و نان همند
همه در روی هم آیات الهی خوانند
همه قرآن هم و قاری قرآن همند
natasha ۱۳۹۸/۴/۱۶ در ۰۲:۴۶
با نظر شما کاملا موافقم.در زمینه عرفان و فلسفه دانشی ندارم اما خرده مطالعاتی که تا کنون داشتم به ابن باور رسیدهام که فرق بین تقلید با کشف و تحقیق از زمین تا اسمونه و اشعار مولانا بسیار زیبا ما رو به سمت درک و فهم هستی میکشونه و واقعا لذت درک خداوند و تجربه اش قابل توصیف برای دیگران نیست همونطور که مرگ رو نمیشه با نگاه کردن به مرده فهمید.مولا نا و شمس فیلسوف و عارف و صوفی و هر چه باشندمحترمند برای ما که این راه رو نرفتیم و لذت شناخت ذات خدا رو نچشیدیم هر کلامشون یک فانوس و چراغ که نقاط تاریک ذهن رو روشن میکنه.
حسنعلی ۱۳۹۶/۸/۰۵ در ۰۰:۴۷
بنام خدا .باسلام من پدرم درویش وخودم احل مسجدعاشق اقای قاضیم استاده علامه طباطبای وخودعلامه تمام سخن رانیهای اقای مجتحدی ودکترشریعتی واقای مطهری روگوش کرده وخوندم .اگربرای شمااز پدرم تعریف کنم فکر میکنیدشاگردحضرت علی (ع)است .امابعددقدیم تومحلهای جنوب شهرمثلی بودکه میگفتن میخوای گنده بشی باید.یه کسی که خیلی گنده وبزرگه روبزنی تامعروف شی .اقای میلانی همچین کاری میکنه .ایراد گرفتن کاری نداره شما چه کتاب بدرد بخور برای راهنمای دیگران دارید.دکترشعریتی زنده نیست.اماکتاباش هست.علامه طباطبای نیست.اماالمیزانش هست.ودیگربزرگان شمااقای میلانی چیداری روکن .ازعلی اموز اخلاص عمل شیرحق رادان منضح ازدقل.یاعلی مدد
اهورا ۱۳۹۶/۸/۰۶ در ۲۳:۰۳
ماها بواسطه مولانای عزیز به اسلام رو آوردیم ، وگرنه همقطاران فکری شما چه دادند؟ چه حالی و صفایی به انسان میدهند؟ جز دستور خشک احکام فقهی و تا ابد دولاراست شدن و تا ابد گریستن و غم دار بودن و لعنت به همه فرستادن. شما رنگ دین راغمگین و افسرده و بی حال کردید و عرفان رو در برسر کوفتن خویش میدانید ، شما توهین به مفاخر ملی مانند کوروش و داریوش رو که غرب رو سرش میزاره رو ، باب کردید،،،، افکار شما طی چند دوره دویست ساله و هشتصد ساله و اکنون ۴۰۰ ساله تلاش کرد تا زبان فارسی رو نابود کنه، نتونستید ، خواستید مفاخر ملی رو نابود کنید ولی نتونستید، خواستید عشق وعرفان مولانا رو نابود کنید ولی زهی خیال باطل،،بخدا اگه بتونید قله دماوند رو کوتاه میکنید تا مردم یاد بررگی های کشور و قهرمانانشون نیفتن … خلاصه … به ریش نیست به ریشه است…
ناشناس ۱۳۹۸/۸/۲۲ در ۱۴:۳۸
ای درود به شرفت ، اینا همون نامحرمان هستند که اسرار نخواهند فهمید ، مگر چشم دل بگشایند ، ولی زور الکی میزنن با کف دست جلو نور خورشید و نمیشه گرفت
رضا ۱۳۹۶/۸/۲۳ در ۲۳:۰۷
«وَ الشُّعَراءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغاوُونَ، أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِي كُلِّ وادٍ يَهِيمُونَ، وَ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ ما لا يَفْعَلُونَ»؛ شعرا (۲۶)، آيات ۲۲۴ تا ۲۲۶.؛ «تنها افراد گمراه از شاعران پيروى مىكنند! آيا نمىبينى كه آنان درباره هر چيزى به دروغ سخن مىگويند، و آنچه را كه مىگويند عمل نمىكنند؟!»
حدیث ۱۳۹۶/۱۱/۱۱ در ۲۳:۴۶
به ایه ی بعدش هم توجه کنید😐
نایب ۱۳۹۷/۱۰/۱۲ در ۱۵:۲۶
شاعر تا شاعر هست فرض کنید پیامبر قران را به صورت شعر در اختیار مردم گذاشته بود.هشکل باغی هم شعر بود و شاعر داشت
ناشناس ۱۳۹۶/۸/۲۵ در ۱۸:۴۰
مولوی ی مشت داستان های مزخرف رو به عنوان درس خداشناسی مطرح کرده: موسی و شبان( در این داستان بی سر و ته معرفت یک چوپان گوسفند چران نفهم را از معرفت یک پیامبر اولوالعزم – نستجیر باالله – بالا تر می داند. یا داستان جنگ علی و عمروبن عبدود ( در این داستان جعلی امام معصوم را مثل آدم ها ی معمولی نفس پرست می داند ) و قس علی هذا…
سید علی ۱۳۹۶/۸/۲۸ در ۱۵:۱۳
شما کلاس چندمی کوچولو؟!
مرصاد ۱۳۹۶/۱۲/۰۵ در ۱۴:۳۶
دیدگاه عقل کل پیغمبر ما هم خودش چوپانی میکرد. بعد چهل سال به پیامبری مبعوث شد.
حالا چوپان زمان موسی شد نفهم.
به غمار خانه رفتم همه پاک باز دیدم
چو به صومعه رسیدم همه زاهد ریایی
سید علی ۱۳۹۶/۸/۲۸ در ۱۴:۵۱
سلام.
حضرت آقا، کسی دیگه موند که پنبه اش رو بزنی ؟! نکنه آمیرزا مهدی اصفهانی اعلم العلماء و علامه دهر هست؟! یادم اومد، آیت اللّه جوادی آملی رو فراموش کردی تکفیر کنی!!! چقدر خوبه انسان پاش رو به اندازه نمد علمی اش!! دراز بکنه.
یا حق
حسام ۱۳۹۶/۹/۰۷ در ۱۳:۰۳
من هم شخصیتی منحرف تر از شما ندیدم………
ترانه ۱۳۹۶/۱۱/۱۰ در ۰۸:۴۳
متاسفم که حتی نفهمیده با حرف مولانا رو آووردی
مولانا آدمیه که تو کلام از کلمات رکیک استفاده می کنه
اعمال جنسی رو متصور میشه
ممکنه احساس روشنفکری کنی و داد بزنی ای بابا سطح رو نگاه کردین
خیر
بسیاری روایتهای مولانا دزدی و سرقت ادبی از کتب حدیث بوده
فقط اون زمان
سرقت علمی و رسوا کردن سارق باب نشده بود
ناشناس ۱۳۹۶/۹/۰۸ در ۱۱:۳۴
ن بار من یک بارگی در عاشقی پیچیده ام
این بار من یک بارگی از عافیت ببریده ام
دل را ز خود بر کنده ام با چیز دیگر زنده ام
عقل و دل و اندیشه را از بیخ و بن سوزیده ام
ای مردمان ای مردمان از من نیاید مردمی
دیوانه هم نندیشد آن کاندردل اندیشیده ام
دیوانه کوکب ریخته از شور من بگریخته
من با اجل آمیخته در نیستی پریده ام
امروز عقل من ز من یکبارگی بیزار شد
خواهد که ترساند مرا پنداشت که من نادیده ام
من از برای مصلحت در حبس دنیا مانده ام
حبس از کجا من از کجا مال که را دزدیده ام
چندانک که خواهی در نگر در من که نشناسی مرا
زیرا از آن کم دیده ای من صد صفت گردیده ام
در دیده من اندرآ وز چشم من بنگر مرا
زیرا برون از دیده ها منزلگهی بگزیده ام
تو مست مست سرخوشی من مست بی سر سر خوشم
تو عاشق خندان لبی من بی دهان خندیده ام
من طرفه مرغم کز چمن با اشتهای خویشتن
بی دام و بی گیرنده ای اندر قفس خیزیده ام
زیرا قفس با دوستان خوشتر ز باغ و بوستان
بهر رضای یوسفان در چاه آرامیده ام
حسين ۱۳۹۶/۹/۰۹ در ۱۶:۴۸
هرکسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
بهنام ۱۳۹۸/۳/۰۶ در ۲۳:۴۸
حکایت مولانا و مانند او داستان دریاییاست که از درون آثارشان هزاران غواص معانی در این هفت هشت سده ، در و گهر ربوده اند و البته گه گاه کودکانی دست به سنگ شده و به پندار ناراستشان آهنگ آسیب رساندن کرده اند که هرآینه آب را در هاون کوبیده اند و بعضا مانند برادر حاتم طایی چیزی جز بدآوازه ای بهره نبرده اند .
اریا ۱۳۹۶/۹/۱۱ در ۱۱:۲۶
من متاسفم برای این روحانی.
چرا که داره ادبیات کشورشو زیر سوال میبره…
این آقا یک ایرانی نیست.و یک ملای عرب بی سواد است
تماشاچی ۱۳۹۷/۶/۰۲ در ۲۳:۵۰
دوست عزیز ایشون هر چی باشن ولی واقعا شایسته نیست در مورد یکانسان این القاب رو به کار ببرین . عرب بودن نه افتخار هست و نه ذلالت . یک نژاد هست و قابل احترام مثل باقی نژاد ها
حسین ۱۳۹۶/۹/۱۴ در ۱۸:۰۷
من نمی گویم که آن عالی جناب هست پیغمبر ولی دارد کتاب
مثنوی او چو قرآن مدلّ هادی بعضی را مضلّ
کیانا هاواکیان ۱۳۹۶/۹/۱۵ در ۰۱:۱۳
آزمودم عقل دوراندیش را
بعداز این دیوانه سازم خویش را
امیدوارم یه روزی انسانها به اندازه فهمشون اظهار فضل کنن نه صرفا بخاطر دیده شدن حضرت مولانا افتخار ایران و ایرانی بوده هست و خواهد بود تا زمانی که اشعارش در سرتاسر دنیا خونده میشه تدریس میشه همینطور باشکوه میمونه افتخار میکنم شاعری داشتم که شرق و غرب بهش افتخار میکنن در نوع خودش اعجوبه ای بوده و اصلا هم قابل انکار نیست حتی با تحلیل های بی منطق و آب دوغ خیاری یه سری انسان بیسواد هم جایگاهشون رو از دست نمیدن و کمااینکه دید مردم باز تر هم میشه و متوجه میشن که داریم در جامعه با چه موجوداتی زندگی میکنیم
مصطفی ۱۳۹۷/۱۰/۱۶ در ۲۰:۱۱
آقای میلانی به کنار ولی جناب عالی هم ظاهرا ید طولایی در خطابه داری یه بار دیگه متن خودت رو بخون مثلا استدلال آوردی تحلیلات خیلی منطقیه خیلی با سوادی اصلا مبانی مثنوی و مبانی مخالفین مثنوی رو خوندی نه طرفدار میلانی ام و نه طرفدار مثنوی چند ساله پیگیرم مطالعه میکنم و کلاس میرم به هر دو طرف اشکالاتی وارده با اساتید فلسفه و عرفان هم بحث کرده ام حداقل یه کشف المراد،یه تمهیدالقواعد،یه نهایه الحکمه بخونید بعد تازه شاید اونم شاید بتونید درباره دو طرف حرف بزنید
ناشناس ۱۳۹۶/۹/۱۷ در ۱۳:۳۴
همه مطالب از صدر تا ذیل بخاطر اینه که بیکارید یه روز بیاید تو زمینهای کشاورزی کار کنید این مطالب بیهوده رو نمیگید
غریبه ۱۳۹۶/۹/۱۷ در ۲۱:۳۱
تکبیر✋😄✋
تیمور ۱۳۹۶/۹/۲۱ در ۱۲:۲۸
نه بابا ؟
مارشال ۱۳۹۶/۹/۲۳ در ۰۰:۳۸
جناب میلانی شما معنی ومفهوم عرفان در شعر مولوی را نفهمیدی والا با مطالعه دقیق می فهمی وقتی شراب در دست مولوی تبدیل به سرکه میشود ایشون در چه درجه ای از عرفان قرار دارد
رحمان ۱۳۹۶/۹/۲۴ در ۱۹:۴۹
واقعا متاسفم برای این جناب روحانی نما. معلومه که عرفان واقعی نون اینا رو آجر میکنه و دیگه کسی به ارجیفشون گوش نمیده .چه شناخت سطحی و پر از کینه از جناب مولانا دارن بخصوص راجع به جبر واختیار
شمسه منو خدای من ۱۳۹۶/۹/۲۶ در ۱۳:۴۲
استاد بزرگ علامه سخن میلانی اگه شما ایت الله طباطبایی و جعفری و اقلیت حساب میکنیین پس ایت الله خامنه ای و بهشتی ام اقلیت هستن و شما اکثریت.فایله صوتی سخنرانی ایت االه خامنه ای که تو اون نظر خودش و ایت الله بهشتی رو درباره جنابه مولانا وشمس بیان میکنه بهتره این صحبت از اقلیتو بشنوین.خدارو شکر شما که لبریز از دانش علوم فقه و ادبیات و…. برای شناسوندن جنابه مولوی انتخاب شدین ارزوی طول عمر براتون دارم
ناشناس ۱۳۹۶/۹/۲۸ در ۰۱:۱۰
ایراد آقای میلانی اینه صریح حرف میزنه
شخصیت زدگی و کمرنگ شدن تبری شیعه نسبت به جماعت عمریه از مهمترین معظلات فضاهای علمی ما میباشد .
ای کاش اینقدری که به مولوی جبری عمری تعصب داشتیم به امام علی نیز تعصب داشتیم .
بهزاد ۱۳۹۶/۹/۲۸ در ۰۳:۵۲
هر کسی مولانا رو ب قدر وسعت فهمش میفهمه .این ملای بی سواد ک میاد اینطوری ب مولانا حمله میکنه معلومه حرفا از خودش نیستن و از ی طرفی اجیر میشه.و الا کسی ک رقص السما روبگه مجلس رقص زنونه کلا فاقد عقله.
محمد ۱۳۹۶/۹/۲۹ در ۱۱:۲۸
واقعا متاسفم برای دست اندرکاران سایت مباحثات…. به نظرم کمی فراماسونری دارید رفتار میکنید که همچنین مصاحبه هایی رو انتشار میدید… به نظرم کمی
باده فروش ۱۳۹۶/۹/۲۹ در ۱۹:۳۳
» در صحبت حافظ »
پایان کتاب
حکایت کرده اند که وقتی در یکی از پایتخت های اروپا
در روزنامۀ معتبری اعلام کردند که
فلان میخانه بدترین میخانۀ شهر است.
صاحب آن میخانه همین عبارتِ » بدترین میخانه »
را اهرمِ تبلیغاتی خود کرد
و تابلوی بزرگی بر بالای میخانه برافراشت
که روی آن نوشته بود:
» ما بدترین میخانۀ شهریم »
و نام آن روزنامۀ معتبر را نیز یاد کرده بود.
اینک ما، در پایان این دفترِ مستی و باده پرستی،
همۀ انتسابات کفرآمیز چون مصاحبت اُم الخبائث
و معاشقت با دختر هرجاییِ تاک را به جان می خریم
و اعلام می کنیم که » ما بدترین میخانۀ روزگاریم «. از ما حذر کنید
و از پیچ پیچ راهِ این میخانه عنان بگردانید
» چرا که حافظ از این راه رفت و مفلس شد «.
ما این میخانۀ عشق را بی هراس از شمشیرِ دمشق
به خاطرِ رندانی که آماده اند تا در هوای مغبچگانِ باده فروش
و لعبتانِ بازیگوشی چون حافظ و سعدی و مولانا
خاکِ درِ میخانه را بروبند، دایر کردیم
تا آن رندان که همۀ مردمِ خوش طبع پارسی گو
و همۀ صاحبدلانِ جهانند بگویند:
المنَّة لِلَّه که درِ میکده باز است
زآن رو که مرا بر درِ او رویِ نیاز است
خُم ها همه در جوش و خروشند ز مستی
وآن می که در آن جاست » حقیقت » نه مَجاز است.
برگرفته از کتاب » در صحبت حافظ »
به قلم حسین الهی قمشه ای
ناشناس ۱۳۹۶/۱۰/۰۲ در ۰۹:۴۲
بسیار زیبا
خورشید ۱۳۹۷/۱۲/۰۱ در ۱۵:۵۸
احسنت به قلم قمشه ای
سامی ۱۳۹۸/۴/۱۶ در ۰۲:۵۸
بسیار زیبا بود
ناشناس ۱۳۹۶/۱۰/۰۲ در ۱۴:۴۰
یه سری انسانهای بی شعور هستند که نه مقام مولانا رو درک می کنند نه فارسی بلد هستند و نمیدانند که نمی دانند
ناشناس ۱۳۹۸/۳/۲۵ در ۲۳:۲۴
👌👌👌
یه آدم باشعور ۱۳۹۹/۲/۰۶ در ۱۷:۵۵
یه سری موجودات بی شعور دیگه هستند که اینقدر بی شعورند که نمیدونن جواب بیشعوران رو با بیشعوری ندن.
اگه نقدی داری منطقی جواب بده نه با فوحش و توهین
واقعا نمیتونین مثل آدم بحث کنید؟
هر دو طرف واقعا بیشعورن که نمیتونن مثل آدم بحث کنن
کامنت ها رو میخونم یه لیست از انواع فوحش به همدیگست.
حالم به هم خورد
این چه بحثیه
ناشناس ۱۳۹۶/۱۰/۰۴ در ۱۲:۳۷
مه فشاند نور و سگ عو عو کند
هر کسی بر طینت خود میتند
چون تو خفاشان بسی بینند خواب
کاین جهان ماند یتیم از آفتاب
کی شود دریا ز پوز سگ نجس
کی شود خورشید از پف منطمس
حکم بر ظاهر اگر هم میکنی
چیست ظاهرتر بگو زین روشنی
شمع حق را پف کنی تو ای عجوز
هم تو سوزی هم سرت ای گندهپوز
هر که بر شمع خدا آرد پف او
شمع کی میرد بسوزد پوز او
در شب مهتاب مه را بر سماک
از سگان و عوعو وی چه باک
سگ وظیفه خود به جا می آورد
مه وظیفه خود به رخ می گسترد
بانگ سگ هرگز رسد در گوش ماه؟
خاصه ماهی کو بود خاص اله
کارک خود میگذارد هر کسی
آب نگذارد صفا بهر خسی
ای بریده آن لب و حلق و دهان
که کند تف سوی ماه آسمان
خس، خسانه میرود بر روی آب
آب صافی میرود بیاضطراب
مصطفی مه میشکافد نیمه شب
ژاژ میخاید ز کینه بو لهب
آن مسیحا مرده زنده میکند
آن جهود از خشم سبلت میکند
رامینال ۱۳۹۷/۸/۰۷ در ۲۳:۱۴
آفرین بر تو فرزند خلف
محمد ۱۳۹۶/۱۰/۰۷ در ۲۱:۲۰
واقعا متاسفم . تمام شخصیتهای و مشاهیر ما از عارفان هستند که همیشه به امثال این شيخک ها تاخته اند. ما همین حالا حکومت این شیخ ها رو و عملکرد آنها رو میبینیم ..مولانا عارفی بی همتاست . و کلمه خداوندگار برازنده حضرت مولاناست . این آخوندک کی باشه که مولانا قبول نداشته باشه . اینها کاسبان دین هستند . مولانا عطار سنایی حافظ سعدی . به راستی بزرگان حقیقت هستند .که این اخوندکها بویی از آن نبرده اند .
نایب ۱۳۹۷/۱۰/۱۲ در ۱۵:۳۱
شیخکها نمیخوان قدرت رو رها کنند باید هم ضد مولانا و شمس و از این مسال باشن
جعفر ۱۳۹۶/۱۰/۰۹ در ۱۷:۰۴
سلام جای بسی تاسف است که در مورد مولانا اینطور بی انصافی مکنند مولانا اقیانوس به تمام معنا است وهر شناگری به اندازه ای که شنا بلد است در ان اقیانوس به شنا می پردازد به نظر می اید جماب ایت الله در کناره های اقیانوس میباشد هنوز به اعماق اقیانوس خیلی فاصله دارد.
Fatemeh ۱۳۹۶/۱۰/۰۹ در ۱۸:۴۶
حرفاش کلا غیرمنطقی وچرت بود
نایب ۱۳۹۷/۱۰/۱۲ در ۱۵:۳۳
اونایی که به وجود روح معتقد نیستند نباید وارد این مباحث بشن
طاهر ۱۳۹۶/۱۰/۱۰ در ۱۴:۴۱
تفکرات صهیونیسمی ، رادیکال ومتعصبانه شما … حال همه را بد میکند. شما که در پستوی… و تنها کارتان نمازیست که تماما به سهو میرود و کتابخانه ای با کتابهای تانخورده… در مورد شخصیتی حرّافی میکنید که در پی حق به فنا الی ا.. رسیده و در دفاع از حقیقت ، بی هیچ ملاحظه و ترسی حاکمان حق به جانب امثال شما و قاضی القضات ها را (که شمشیر به قتل وی می کشیدند )به چالش کشانده. البته مولانا در جای جای مثنوی جوابهای مناسبی دارد.
ضد طاهر ۱۳۹۶/۱۱/۱۰ در ۰۹:۰۲
خدا نگذره که یکی به نعل می زنی و یکی به تخته . حالا دیگه تفکر میلانی رو از اساس صهیونیستی کردی؟ مردک دورو . تو بودی پیش مولانا که ایشان به فنا فی الله رسید ؟
سوغات برات چی اورد؟؟؟ نادان حتی کتاب شمس رو خوندی ؟؟ اگه طرفدارای مولانا مثل تو باشن مشخصه داعش چطور پدید اومده
ناشناس ۱۳۹۶/۱۰/۱۲ در ۲۳:۳۰
مخم هنگید…چ قد بحث میکنین باهم
آبان.... ۱۳۹۶/۱۰/۱۴ در ۰۲:۰۱
گوش نامحرم نباشدجای پیغام سروش….کاش منم محرم شوم..دعایم کنید….آمین….
ناشناس ۱۳۹۶/۱۰/۱۴ در ۲۳:۳۸
نمی دانم چگونه و چطور به خود اجازه دادید چنین متنی را بنویسید مولانا برای خود عارفی سلوک مظهر است و استادی همچون شمس داشته است ؛ بسیار ی از روحانیون موافق اند مولانا مردی اهل حق بوده است جای تاسف دارد در ایران چنین سخنان ناشایستی زده شود در مثنوی معنوی مولانا از قرآن کمک می گیرد و درس های زندگی را که قرآن گفته است با زبان خودش برایم نقل می کند . با اینکه در برخی اسناد و کتاب ها آمده است که مولانا اهل سنت بوده است ولیکن اشعار بسیار ی در مدح حضرت علی علیه السلام گفته است . متاسفانه جای افسوس دارد افرادی که اینگونه مولانا و شمس را می پندارند اظهار دینداری هم می کنند .
هانیه ۱۳۹۶/۱۰/۱۶ در ۲۱:۵۰
ترسم که صرفه ای نبرد روز بازخواست نان حلال شیخ ز آب حرام ما….
هانیه ۱۳۹۶/۱۰/۱۶ در ۲۱:۵۳
وحی آمد سوی موسی از خدا
بندهٔ ما را ز ما کردی جدا
تو برای وصل کردن آمدی
یا برای فصل کردن آمدی
تا توانی پا منه اندر فراق
ابغض الاشیاء عندی الطلاق
هر کسی را سیرتی بنهادهام
هر کسی را اصطلاحی دادهام
در حق او مدح و در حق تو ذم
در حق او شهد و در حق تو سم
ما بری از پاک و ناپاکی همه
از گرانجانی و چالاکی همه
من نکردم امر تا سودی کنم
بلک تا بر بندگان جودی کنم
هندوان را اصطلاح هند مدح
سندیان را اصطلاح سند مدح
من نگردم پاک از تسبیحشان
پاک هم ایشان شوند و درفشان
ما زبان را ننگریم و قال را
ما روان را بنگریم و حال را
ناظر قلبیم اگر خاشع بود
گرچه گفت لفظ ناخاضع رود
زانک دل جوهر بود گفتن عرض
پس طفیل آمد عرض جوهر غرض
چند ازین الفاظ و اضمار و مجاز
سوز خواهم سوز با آن سوز ساز
آتشی از عشق در جان بر فروز
سر بسر فکر و عبارت را بسوز
موسیا آدابدانان دیگرند
سوخته جان و روانان دیگرند
عاشقان را هر نفس سوزیدنیست
بر ده ویران خراج و عشر نیست
گر خطا گوید ورا خاطی مگو
گر بود پر خون شهید او را مشو
خون شهیدان را ز آب اولیترست
این خطا را صد صواب اولیترست
در درون کعبه رسم قبله نیست
چه غم از غواص را پاچیله نیست
تو ز سرمستان قلاوزی مجو
جامهچاکان را چه فرمایی رفو
ملت عشق از همه دینها جداست
عاشقان را ملت و مذهب خداست
لعل را گر مهر نبود باک نیست
عشق در دریای غم غمناک نیست
سلیمان ۱۳۹۶/۱۰/۲۵ در ۱۶:۰۸
هفت شهر عشق عطار نیشابوری
گفت ما را هفت وادی در ره است
چون گذشتی هفت وادی،درگه است
وا نیامد در جهان زین راه کس
نیست از فرسنگ آن آگاه کس
چون نیامد باز کس زین راه دور
چون دهندت آگهی ای ناصبور؟
چون شدند آن جایگه گم سر به سر
کی خبر بازت دهد ای بی خبر؟
هست وادی طلب آغاز کار
وادی عشق است از آن پس ، بی کنار
پس سیم وادی است آن معرفت
پس چهارم وادی استغنا صفت
هست پنجم وادی توحید پاک
پس ششم وادی حیرت صعبناک
هفتمین وادی فقر است و فنا
بعد از این روی روش نبود تو را
در کشش افتی روش گم گرددت
گر بود یک قطره قلزم گرددت
وادی اول:طلب
ملک اینجا بایدت انداختن
ملک اینجا بایدت درباختن
در میان خونت باید آمدن
وز همه بیرونت باید آمدن
چون نماند هیچ معلومت به دست
دل بباید پاک کردن از هرچه هست
چون دل تو پاک گردد از صفات
تافتن گیرد ز حضرت نور ذات
وادی دوم:عشق
کس درین وادی بجز آتش مباد
وان که آتش نیست عیشش خوش مباد
عاشق آن باشد که چون آتش بود
گرم رو و سوزنده و سرکش بود
عاقبت اندیش نبود یک زمان
درکشد خوش خوش بر آتش صد جهان
وادی سوم:معرفت
چون بتابد آفتاب معرفت
از سپهر این ره عالی صفت
هر یکی بینا شود بر قدر خویش
بازیابد در حقیقت صدر خویش
سر ذراتش همه روشن شود
گلخن دنیا بر او گلشن شود
مغز بیند از درون نه پوست او
خود نبیند ذره ای جز دوست او
وادی چهارم:استغنا
هفت دریا یک شَمَر اینجا بود
هفت اخگر یک شرر اینجا بود
هشت جنت نیز اینجا مرده ای است
هفت دوزخ همچون یخ افسرده ای است
وادی پنجم:توحید
رویها چون زین بیابان درکنند
جمله سر از یک گریبان برکنند
گر بسی بینی عدد، گر اندکی
آن یکی باشد درین ره در یکی
چون بسی باشد یک اندر یک مدام
آن یک اندر یک ، یکی باشد تمام
وادی ششم:حیرت
مرد حیران چون رسد این جایگاه
در تحیر ماند و گم کرده راه
گر بدو گویند»مستی یا نه ای؟
نیستی گویی که هستی یا نه ای؟
در میانی یا برونی از میان؟
برکناری یا نهانی یا عیان؟
فانیی یا باقیی یا هردویی؟
یا نه ای هردو ، تویی یا نه تویی؟»
گوید:»اصلا می ندانم چیز من
وان «ندانم» هم ندانم نیز من
عاشقم اما ندانم بر کیم
نه مسلمانم نه کافر پس چیم
لیکن از عشقم ندارم آگهی
هم دلی پر عشق دارم هم تهی»
وادی هفتم:فقر و فنا
بعد از این وادی فقر است و فنا
کی بود اینجا سخن گفتن روا
عین وادی فراموشی بود
گنگی و کری و بیهوشی بود
ناشناس ۱۳۹۶/۱۰/۲۶ در ۱۲:۲۸
آفرین بر آقای میلانی
اسلام واقعی را باید از ایشون یاد گرفت
ناشناس ۱۳۹۷/۶/۰۳ در ۰۳:۲۰
خیلی زیاد صحبت میکنی ازترست هم اسمتو ناشناس گذاشتی واقعا براتون متاسفم شماها فهمتون بسیار سطحی واندکه و واقعا اصلا بویی از انسانیت هم نبردین شما داعش والقاعده هستید اگر بشه گفت یکم متمدن تر که نیستید
سمانه ۱۳۹۸/۷/۱۷ در ۲۰:۵۱
سلام بر دوستان موافق و مخالف، عزیزان همه شما میخواهید بگویید که برحقید این طبیعت ذات آدمیست، حب ذات او را کور میکند و باورهای خودش را به جبر میخواهد درست جلوه دهدولی عزیزان خداوند در قرآن حتی داوری بین اختلافات را به خودش در قیامت واگذار کرده این یعنی شما احساس امنیت به الله رادریابید به انان که دین را شعبه شعبه میکنن خیلی نظر نندازین
دوستان گلم همه ما به خدا معتقدیم ولی ببینید چه نگرشی شمارو به احساس امنیت به الله میرساند که تمام قران در موردش بارها سخن گفته،
عزیزان اگر در آیات کتاب
الله که خوبیش اینه که بی تغییر باقی مونده تفکر کنید اونوقت قالی که مناسب حال روح نباشه رو میفهمید
دین اومده که ما رو به احساس امنیت به الله نزدیک کنه و بگه اگر کسی به این احساس نزدیک بشه مامور عمران و آبادانی زمین خواهد شد چون هر کدام از ما رسالتیواقعی در زمین داریم که از طریق احساس امنیت به یگانه قدرت جهان هستی با عملی که با وجودمون در صلحه پدید خواهد اومد مثل گراهام بل خدمتی به جهان خواهید داشت خداوند در قرآن تمام کشتیها و چیزهایی از این قبیل روصنع خودش میدونه چون تمام ایده اختراعات از فرا ذهن یگانه جهان هستی به ذهن بشر القا میشه و اینکه در چه مسیری استفاده بشه به این وابسته است که چقدر با جهان هستی که الله صاحب اختبار تمام اون هست در صلح باشین و اگر بشر بخواد از طغیانگران ناخودآگاهش تبعیت کنه یقینا نور الله رو که مایه عمرانو آبادانی زمین هست یا نخواهد دید یا اگر هم ایده ها رو دریافت کنه در مسیر صلح بشریت بکار نخواهد گرفت
همه ماعروسکانی هستیم که نخمان در دستان خداونده و اینکه عروسک گردان ما رو زیبا میچرخونه ولی اینکه چرا ما هر لحظه تلو تلو خوران به سویی میریم بخاطر گره هایی هست که در نخهای ضمیر ناخودآگاه ما وجود داره پس بهتره به عروةالوثقای الهی چنگ بزنیم که درآن گسستنی وجود نداره و از الله صمیمانه خواستار هدایتمون بشیم به خدا قسم که اگر تعصب رو کنار بزنید واز معبود یکتا طلب کنید به طریقتی که براتون قابل فهمه هدایت میشین
یهدی من یشا و یضل من یشا
که این لفظ مشیت نشان از جبر الله نیست نشان از طلب وجود و احساس آرامش هر آدمی هست که اون رو در مسیر زیباییهای مشیت الله قرار میده و بالعکس بی طلبی و یا عدم آرامش درونی و اضطراب، فرد رو به مسیری از مشیت الله میبره که پلیدیها رو بوجود میاره و این قانون عدل الهیه که در اصل دین پذیرای اون هستیم
این طلب در تو گروگان خداست
زان که هر طالب به مطلوبی سزاست
میدونم که همه درد دین دارین ولی قبل از هر چیز از درون به الله وصل بشین
موفق و پایدار باشین
علی ۱۳۹۷/۱۱/۰۹ در ۲۱:۵۰
وای خدا چطوری میتونید اینقدر جاهلانه و کوته نظر باشید ازتون خواهش میکنم برید درباره مولانا تحقیق کنید بعد نظر بدید واقعا متاسفم براتون
حدیث ۱۳۹۶/۱۰/۲۷ در ۱۴:۳۹
شمس تبریزی به دورت هیچ کس هشیار نیست
کافر و مومن خراب و زاهد و خمار مست
حدیث ۱۳۹۶/۱۰/۲۷ در ۱۴:۴۰
شمس تبریزی نهان از خلق نیست
آنکه مولانا تواند شد یکیست
سید نورالدین صالح ۱۳۹۶/۱۱/۰۲ در ۰۱:۴۱
سلام من به این اقای روحانی میگم اگر خدا را نمی بینید ایا نیست و ایا نباید این را پذیرفت و تنها با درک و حس و چشم سوم قابل درک کامل است . اطاعت از شریعت و مسلمانی کفر است چون باید درک شود و بدون درک فرقی با الهاد ندارد ، تفاوت علوم و فلسفه و عرفان بسیار است ، اما همه در خطی جهت درک بیشتر و نه نقض دیگری است. امروز کلیه دانشمندان ادیان را کذب میدانند ، چون قابل اثبات نیست. اما من میگوم عدم درک ان نشانهنبودن وکذبنیست و عرفان تنها نقطه درک و هدایتانسان جستجوگر است. و نه نشانه جادوگری ، و چون شما درکی ندارید ان رانقض میکنید
ناشناس ۱۳۹۶/۱۱/۰۲ در ۱۷:۲۸
در حدی نیستی که بخای حتی ی کلمه از مولانا درک کنی
درویش علی ادریساوی ۱۳۹۶/۱۱/۰۴ در ۰۳:۲۵
عجب است که رندانه می زنید و می کوبید و می روید. ای دوست بزرگوار شما خودتان شیفته شیخ رومی استید. از اشعاری گفته اید که نشان از اندیشه صوفی دارد. معنای اشعاری که خواندید ابعاد گسترده ای دارد. شما با جدل دخول کرده اید. و بزرگانی را بر حسب سخن مخالفین محاکمه کرده اید! پنهان کاری هیچ دردی را دوا نمی سازد. اگر امروز از اهل بیت می گویید ازآن جهت است که این بزرگان از آن بزرگان گفته اند. در ثانی با این همتی که نشان می دهید باید که هالیوود از پدران ما بگوید. باید که خشایارشا و مولانا و شمس بزرگ را بکوبند تا حقارت کهنه شان را تسکین دهند. و شما به عنوان پاسداران فرهنگ ایرانی و اسلامی سکوت اختیار کنید. ای کاش که هیچ وقت این بزرگان در ایران متولد نمی شدند. حال سخن بیش ازین بیراه است.
با سوره دل، اگر خدا را خواندی
حمد و فلق و نعره مستانه یکیست
یا هو که هیچی را دوست می دارد
ناشناس ۱۳۹۶/۱۱/۰۴ در ۰۹:۲۲
تا کور شود هر آنکه نتوان دید. آخه ملا رو چه به ادبیات و شعر؟ از نظر ملاها همه چیز با اسلام مشکل داره.
عاشق ۱۳۹۶/۱۱/۰۴ در ۱۷:۱۲
زنده بادشمس پرنده
ناشناس ۱۳۹۶/۱۱/۰۵ در ۱۳:۳۱
حرفهای بی اساس ایشان مملو از بغض و عداوت نسبت به شخصیت شمس و مولانا بود. مصلحت آن است که ایشان با ساکن شدن در منزل خود موج تنفر از دین را تشدید نکند.
Amir ۱۳۹۶/۱۱/۰۸ در ۱۱:۳۸
اصلا این آقای نسبتا محترم میلانی کی هستند که بخوان درباره حضرت مولانا و شمس نظر بدن
همین حضرت مولانا که از اهل سنت بودن زیباترین مدح و درباره حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام دارند
تا صورت پيوند جهـــــــــــــــان بود علي بود
تا نقش زمين بود و زمــــــــان بود علي بود
آن قلعه گشايي که در قلعـــــــــه ي خيبر
برکند به يک حملــــــــه و بگشود علي بود
آن گُرد سرافراز که انـــــــــــــــدر ره اسلام
تا کـــــــــار نشد راست نياسود، علي بود
آن شيــــر دلاور که براي طمـــــــــــع نفس
بر خوان جهـــــــــــــان پنجه نيالود علي بود
……………
ولی آدم هایی امثال شما چی کار کردند فقط بلدید……….
ترانه ۱۳۹۶/۱۱/۱۰ در ۰۸:۴۷
مولانا و سعدی منحرفن
شما اگه دقیق سعدی رو بخونی
خودش داد میزنه شاهد بازی می کرده و بعد توبه کرده
دیگه چطور احمقانه گفته های سریح خود این افراد رو نقض می کنین
جالبه
افراد قدیس درست می کنند از کسانیکه
تاریخ زندگی اونها رو هم نمی دونند
تاریخ گواه هست ۱۳۹۶/۱۱/۱۰ در ۰۹:۱۱
مولانا در غلو بالا برده شده . حتی بسیاری از اساتید ادبیات دانشگاه شیراز و فردوسی مشهد هم این فرد رو نقد می کنند و شخصیتش رو کلا زیر سوال می برن .
فقط عوام الناس هستند که این مرد را تا عرش الهی بالا می برن .
این فرد قابل قیاس با عرفای شیعه نظیر اقای حسن زاده آملی و امام خمینی و علامه طباطبایی نیست . لطفا خلط مطلب نکنید و کمی تاریخ بخوانید تا کمتر به میلانی حمله ور بشین .
خجالت داره تا از تاریخ اگاهی ندارین اینطور غلو می کنین
اگه تاریخ نبود ، اثار هیتلر رو که می دیدید اعم از نوشته ها و نقاشی اون رو روحی لطیف می پنداشتید و حاضر بودید به کسانی که به هیتلر توهین می کنند حمله ور بشین .
کلیه افرادی که میلانی رو تخطئه می کنید ، بی اطلاعی شما از تاریخ زندگی این جلا الدین بلخی هویداست.
زندگینامه ی این فرد مولانای شما رو بخونید …..
یک ایرانی ۱۳۹۶/۱۲/۱۹ در ۱۹:۲۷
تاریخ رو کسانی نوشتن که قهرمانان رو بر دار کردند…
صرفا جهت اطلاع شما مورخ گرامی
مسعود ۱۳۹۷/۱/۱۴ در ۰۸:۴۱
لطفا درباره شاعر عشق که کل دنیا میشناسش نظر ندید. استاد دانشگاه فردوسی :)) خنده دار نیست؟ کی رو با کی مقایسه می کنی برادر؟
خود علمای شیعی که میگید از دلبستگان حضرت مولانا بودن. دارید از شصت هزار بیت صحبت می کنید هااا. از دوتا قصیده یا غزل حرف نمیزنیم. لطفا اطلاعات ندارید اظهار فضل نکنید.
121 ۱۳۹۹/۴/۰۶ در ۱۰:۳۵
ما «عرفانها» نداریم، عرفان داریم… از هر راهی که به او برسی، فرقی نمی کند؛ همه شاخه های ی رو ند و ما، همه ماهیان یک دریاییم… در امواج رحمت الوهیت با جلوه های ذات اقدس حق غوطه وریم و به یک سرچشمه می رویم… علامه طباطبایی و علامه آملی هم بسیار والا و محترمند و عمری در این راه کوشیده اند؛ این که آقای میلانی باعرفان و رهروان مشکل دارند عجیب نیست؛ آنچه مایه ی تعجب است این است که ایشان از سایر معممین پا را فراتر گذاشته اند و حتی به علامه طباطبایی و علامه حسن زاده آملی تاخته اند! / بهرحال، افراد در دیدگاه ها و انتخابهای خود آزادند… راه است و چاه و دیده ی بینا و آفتاب…
نیازی ۱۳۹۶/۱۱/۱۰ در ۱۴:۵۶
به نظرم در حال حاضر شخصیتی بالاتر از حضرت امام خمینی و شهید مطهری نداریم بنده دانشجو ی پسر شهید مطهری بودم و اتفاقا ایشون سر کلاس ها به شدت از حضرت مولانا و حافظ دفاع میکردن و حتی به ما میگفتن کتاب پدرم درمورد حضرت مولانا رو مطالعه کنید و اینکه هیچ مخالفتی با حضرت مولانا نداشتن به قول از پدرشون . دوست عزیزی که اومدی و به راحتی دم از شاهد بازی سعدی و شاعران دیگه میزنی لطفا اطلاعات ادبیاتی ت رو بالا ببر در گذشته اشعار در وصف عشق زن گفته نمیشده چون خلاف ادبیات بوده اصلا اونموقع زنی دیده نمیشده که بدونن زن چه شکلی هست ؟ مثل الان نبوده که هر جا یه زن ببینی مخصوصا بعد از ورود اسلام بخاطر قوانین اسلامی زنان و مردان به طور کامل از هم تفکیک بودن زنها در پشت پرده ها ی ضخیم نگه داری میشدن و اصلا ظاهر شون معلوم نبوده بخاطر همین اکثرا مردان آن زمان حتی پادشاه های معروف مثله شاه عباس و محمود غزنوی و حتی تا این اواخر یعنی قاجار این رسم و رسوم ها بوده همین فتحعلی شاه که میگن هزار تا زن داشته همجنس باز هم بوده با غلامان پسر رابطه داشته اینو تاریخ میگه و شاعران دربارش . خلاصه اینکه حتی دکتر شمیسا هم در کتابش میگه ما نمیتونیم سعدی و حافظ و بقیه رو به شون این اتهام رو بزنیم ممکنه در شعر هاشون برای زیبایی های ادبی این الفاظ بکار گرفته شده باشه در ضمن ما هنوز نتونستیم اتهام سعید طوسی رو روشن کنیم چه برسه به افراد چند صد سال پیش . سعید طوسی هم یه عده میگن این اتهام رو واقعا انجام داده و یه عده میگن نه البته من خودم به شخصه اصلا دوست ندارم بشینم اتهام های بقیه و بررسی کنم چون ممکنه واقعا همچین چیزی نبوده باشه و به گناه تهمت مرتکب شم حضرت سعدی هم در کتاب بوستان شاهد بازی رو منع کرده ممکنه فقط بخاطر زیبایی های ادبی رایج در زمانشون اینطور اشعار رو سروده باشن که باز هم به نقل از دکتر شمیسا گفتم مثلا دوست دختر دوست پسر های الان با اینکه یه مسئله غیر مجاز ه ولی میبینیم متاسفانه چقدر عادی شده لطفا زمان رو در نظر بگیرید حضرت مولانا هم اشعار زیبایی در وصف خداوند و حضرت علی دارند من صحبت های آقای میلانی رو به هیچ وجه قبول ندارم ایشون حتی علامه طباطبایی و حسن زاده آملی رو هم زیر سوال برده که عقایدشون اشتباههههههه !!!! به نظرم ایشون بیشتر از مغالطه استفاده کرده و همچنین اینکه باید به عرض برسونم ایشون به مراحل تصوف مثل توحید و فقر و فنا و غیره توجه نکرده وهمچنین حال و وصف صوفیان رو به کلی ذکر نکرده من خود آقای میلانی رو بیسواد میدونم و براش متاسفم بعضی افراد برای برجسته شدن کارهاشون به چه کارهایی که متوسل نمیشن لطفا آگاه باشید
ناشناس ۱۳۹۶/۱۱/۱۴ در ۱۸:۲۴
نزدیک به نیم قرن است که به بزرگان این سرزمین توهین می کنید. اصلا با این اندیشه مسموم این سرزمین احتیاج به دشمن ندارد. هر ملتی که گذشته اش را تخریب کند سزاور توهین جهانی ست. شما به دنبال چه هستید؟دردتان چیست؟مشکل شما با شیخ رومی بزرگ نیست. شما از اندیشه او می هراسید. شما نگران متصوفه استید. مولانا را با هیتلر مقایسه می کنید. آخر شما ایرانی استید در همین سرزمین آلمان یک آلمانی به هیتلر توهین نمی کند. اما ما به سرعت در هر مقوله ای شهوت جنسی را وارد می سازیم و می گوییم که طرف مشکل دارد. این شمایید که مشکل دارید شمس دختر مولانا را به همسری گرفت. دیگر بس کنید. به جای تخریب تاریخ اندکی به مشکلات اقتصادی فکر کنید. بایک بارش برف مملکت تعطیل می شود. شما به دنبال سرابید. و می خواهید تنفر را درین سرزمین نهادینه سازید. ای دوستان گرامی مولانا یک مردی بود که اساس عرفان را در اسلام رنگی نو زد. ایشان دیگر تکرار نمی شوند. حال شما حلقتان را با اراجیفی ساختگی پاره کنید. او دیگر تکرار نخواهد شد. به امید دادار بی همتا و سربلندی ایران اسلامی.
سعید ۱۳۹۶/۱۱/۱۵ در ۱۴:۲۴
اول مثنوی بخوانید بعد برسر اعتقاد به خلافت یا امامت بحث کنید . در مثنوی داستان ان سه نفر که زبان مختلفی داشتند ولی خواسته انها یک چیز بود را بخوانید سپس تشتط آراء درست کنید . برخی فقها به فرموده امام خمینی رحمت الله علیه خود سر منشا انحراف هستند و قصدشان از مطرح کردن برخی مباحث فقط ایجاد شبهه است . اینقدر مسیله امامت و خلافت در آن دوره کم ارزش و ابتدایی بوده که شمس و مولوی از آن فارغ بودند . اصل مباحث مولوی و شمس پیرامون ذات احدیت و مبانی عقلی است . از همه اینها گذشته خدایی که مولوی ترسیم میکند از خدای روایی که فقها در عصر حاضر توصیف میکنند هم بزرگتر است و هم زیباتر و مهربانتر. قطعا تسلیم در برابر خدای مولوی شیرینتر از تسلیم در برابر خدای نژاد پرست امروزی است . ما با اشخاص و فرقه ها و سلیقه ها کاری نداریم . اصل خود خدای رحمان است و بس برای پرستش هم کتاب قرآن است و بس .زمانی میتوانیم عرفا و علمای اعصار گذشته را منحرف بنامیم که بر خلاف کتاب الله و فرمایشات رسول الله و مبانی عقلی و علمی نظری داشته باشند. خواهش مندم زود به قطعیت نرسید این موضوع تحقیق بسیار میطلبد . ممنونم
ناشناس ۱۴۰۰/۱۲/۰۹ در ۰۱:۱۵
سعید… پس رسیدی ب حسبنا کتاب الله عمر
خب ما ثقلین ارزشمند رو.ب حرف دیگران نمیفروشیم
شهاب ۱۳۹۶/۱۱/۱۶ در ۱۹:۵۴
افرادی از این قبیل به قول حضرت شمس راهزنان دین محمد اند. حیف شمس و مولانا نیست که این بی خردان نظر بدهند.
. ۱۳۹۶/۱۱/۱۹ در ۱۵:۵۶
پای استدلالیان چوبین بود
پای چوبین سخت بی تمکین بود
ناشناس ۱۳۹۶/۱۱/۲۰ در ۲۲:۱۲
کاش حداقل قبل از اینکه این مصاحبه رو بکنید یک بار کتب مربوط به عرفان رو می خوندید.. کاش به جای اینکه مردم و از آتیش و جهنم بترسونیم یا وعده بهشت و حوری و موری بدیم بهشون یاد می دادیم خدا رو فقط برای خودش بپرستیم.. عرفان اینو می گه ای عالم علم کلام..
ناشناس ۱۳۹۶/۱۱/۲۰ در ۲۲:۱۹
به قول شمس تبریزی این دنیا به اندازه ستاره های آسمان انسان های عالم نما داره..
ناشناس ۱۳۹۶/۱۱/۲۲ در ۱۱:۰۴
تا کور شود چشم حسودان به لطف حضرت مولانا
شما فقط عرب بپرستید و قهرمانان ملی ما رو نابود کنین ولی باید از روی جنازه ما رد بشین
ک ه ی ع ص ۱۳۹۶/۱۱/۲۲ در ۱۷:۵۹
و الدخلوها بسلام آمنین
ناصر ۱۳۹۶/۱۱/۲۳ در ۱۵:۴۸
از این به بعد به کسی خواستم بگم مغرض جمودالفکر میگم (ای میلانی)!
س ی ش ن ۱۳۹۶/۱۱/۲۴ در ۱۸:۱۲
تورا چه به این حرفا حاجی تو چطور جرآت میکنی در مورد شمس و مولانا چنین سخیفانه انتقاد کنی . تو کل تاریخت یه نفر ثالثی بیار که مثل شمس و مولانا باشه بعد بیا نظر بده
حامد ۱۳۹۶/۱۱/۲۷ در ۲۲:۴۶
به نظر من تمام مباحث زر مورد عرفان و مولانا و شمس همش گمراه كردم و گيج كردن مردان و زنان آكادميك ديده هست وبس
افرادي كه كلاسهاي عرفان شركت كردن اكثرا مشكل دارن طلاق خيانت و افسردگي در همه شان شديدا ديده ميشه
دوستاني هم كه دم إز عرفان و مولانا ميزنن كلاهشان رو قاضي كنند ميبينن
ناشناس ۱۳۹۷/۵/۲۹ در ۱۸:۰۱
گر پدر تو فاضل، از فضل پدر تو را چه حاصل
ما ایرانی ها بدفرهنگیم چه ربطی داره که اسلام بده
بهلول ۱۳۹۷/۱۰/۱۱ در ۱۴:۳۸
من میگم طلاق زیاد شده . پس بخاطر وضع اقتصادی محصول دست عرفان ندیده های متشرع نیست بخاطر اهل عرفان بدون پست و مقامه ! آها ! ( ضمنا دوستان خواننده شرع با دین فرق داره، اشتباه نشه ! )
حامد ۱۳۹۶/۱۱/۲۷ در ۲۲:۵۴
كلاه خود رأي قاضي كنيد ببينيد خودتون و دوستاتون كه گير عرفان افتاده ايد ببينيد كجاست زندگيتون
همه چيزتان تضاد شده، به اصطلاح خودتون عاشق فلان نفر بغير همسرتون شده أيد و در مسير خيانت هستيد
روح مطالب مولانا و امثالهم كه در عرفان بوده اند گيج كردن و شعبده بازي بوده نه آگاهي و آخر گيج كردن انسانهاي آكادميك ديده راهي بجز خيانت و پستو رفتن و …. نيست
حامد ۱۳۹۶/۱۱/۲۸ در ۲۲:۴۸
حداقل پنج و شش نفري إز دوستان فاميل و حتي خانم م كه تو عرفان گير كردن تقريبا در ۱۴،۱۵ سالگي حرفه اَي نماز خون و معتقد بودن الان كشف حجاب پيش مستر خودشون، دست ميدن و خيلي ريلكس و اونايي هم كه زنهاي جوان و خوشكل هستن عاشق و هم عصر استاد و مستر شدن و خيانت شديد و خيلي هم عادت كردن و چيز طبيعي هست مسائل في مابين شان.
با دو سه تا بچه گير كردن افسرده بلاتكليف و تضاد با خانواده پدري و آموزه هاي دوران دبيرستان و دانشگاهي مثل اينكه هيپنوتيزم شدن.بعد اينكه اين مطالب من رو خوندن خودشون و خداي خودشان بغير حرف هاي مسترهاي شعبده بازشون و كلاه خودشان رو قاضي كنن ببينن زندگي شان محا بود الان كجاست
ناشناس ۱۳۹۶/۱۱/۲۹ در ۱۷:۳۷
بعدی چیه حافظ سعدی شهریار احتمال میدم ازون بچه ها هستن که کلاس چهارمن چندتا متن احمقانه تو چنتا سایت احمقانه پیدا میکنن اشتراک گذاری میکنن
مخلوق ۱۳۹۶/۱۱/۲۹ در ۲۱:۳۱
مشكل ما ايرانيان اين است كه وحى بر يك شخص فارس زبان نيامده، وهميشه در رقابت با اعراب هستيم، و از طرفى به شعر و عالم خيال و هپروت كه نتيجه سنت قديمى بافور و افيون كشيدن است علاقه مفرطى داريم كه نتيجه اش زايش افرادى تنبل و فلسفه باف در لباس عالم و زاهد هستش ايا تا به حال از خود پرسيديد ، چرا نهج البلاغه با ان همه منابع از حكومت دارى و توصيه هاى قوى براى زندگى شخصي و اجتماعى اينقدر كنار گذاشته شده ودر عوض ديوانهاى شعرا بازارشون تو ايران گرمه؟ جوابش جز حقيقت گريزى ما ايرانيان و پناه بردن به عالم خيال چيز ديگه اى نيستش، از دين كم اورديم به فلسفه رجوع كرديم
مخلوق ۱۳۹۶/۱۱/۲۹ در ۲۱:۵۵
جالب اينكه بعضي از اين دوستان انچنان مولوى دو اتشه هستند، كه اينگار همين امروز از سر سفره ديزى اقاى شمس و مولوى برگشته اند، اين دوستان فكر مى كنند كه ديگران قدرت استنباط اين به اصطلاح عرفا را ندارند و از قضا خودشون تونستند كه درك كنند. هنر پيامبر اسلام اين بود كه خدا رو در عرض چند سال با زبان ساده به خلق ال.. بفهمونه ( هنر يعنى اين) و اما اين مولويها چه كردند، پيچوندن خدا ،چرا؟ براى اينكه تافته جدا از بافته هستند وبه سر الأسرار رسيدن يعنى چه؟ يعنى من فهميدم ، ولى هنوز شما به مرحله من نرسيدى ( همون نوچه جمع كنى البته از نوع فلسفى، همون صفت قدرت طلبى معروف ما ايرانيان)، لا مذهبا ببينيد با دين اسلام چه كرديد. اسلام يك دين مرز بندى شده است، برأى همين قابل فهمه، فلسفه يعنى هرچه به خيالت راست اومد بگو ، يعنى قاراش ميريش يعنى هاردامبيل يعنى اقا منم هستم، يعنى اشوب، يعنى بحث بر جزييات.
نقدو ول كرده ، نسيه رو چسبيده
ناشناس ۱۳۹۹/۱۲/۱۰ در ۰۹:۵۹
اتفاقا»اون کسی که خیلی پرمدعاست ومثل اینکه وحی الهی بهش نازل شده و انگار داره بازگویی میکنه توهستی،غرض کلام شما کوچک شمردن معرفت حضرت مولاناست به پروردگار…البته سطح فکر و نوع بیان ادعای شما به حدی بی مقدار و مزخرفه که حتی اگه کسی بدون هیچ شناختی از مولانا کلام واشعارش رو بااراجیف شماقضاوت کنه به یقین شمارو شماتت خواهدکرد.
بیچاره چه کسی همانند مولانا تااین حد نسبت به شناخت،معرفت وتوصیف پیغمبر(ص)وامیرالمومنین(ع)و کلام ایشان پرداخته و اشعارپرمحتوی سروده.
درضمن در زیبایی و رسابودن کلام امیرالمومنین علی(ع)درنهج البلاغه هیچ شکی نیست،ولیکن من اطمینان دارم که جنابعالی بااین همه ادعا نه تنها این کلام رو درک نکردی که توانایی انجام ذره ای عمل رو بهش نخواهی داشت.به قول خود مولانا:
درنیابد حال پخته هیچ خام/پس سخن کوتاه بایدوسلام…
مخلوق ۱۳۹۶/۱۱/۲۹ در ۲۲:۲۱
بى خود نيست همه از دين گريزونند، نگو كه چه سمى بنام فلسفه وارد دين شده، مى خواهيم همه چيني رو با فلسفه توجيه كنيم.
بزار يه چيزيرو كه خيلى وقته يادمون رفته رو متذكر شم
لقب انسان ، عبد اللاه هست ، عبد يعنى بنده و اللاه يعنى خدا،
بنده يعنى غلام يعنى در بند، يعنى بندگى، يعنى گوش كن، يعنى اقا بالا سر دارى ، اون بالاسرى خداست، يعنى اون خلقت كرده ، اون به تو قراره دستور بده، يعنى گوش نكنى اخراج ( كه شديم اونم با سقوط ازاد به سمت كره زمين)، يعنى مجازات، حالا بعضيا اومدن برأى هر چيزى تو اين دنيا يه توجيه مى اورند وبه اصطلاح خودشون جواب همه چيزارو پيش خودشون دارند، نه داداش من اين خيالا نيست، ما همون بنده ها ى در بند هستيم
M ۱۴۰۰/۶/۲۷ در ۱۳:۳۵
تفکر جبری!!!!!!
لطفا قصه شیر و نخجیران از مثنوی که برگرفته از کتاب کلیله و دمنه هست رو بخونید
بعد انقدر جبری فکر کنید
اتفاقا عرفا معتقد بودن انسان آزاد و زیبا است و میتونه تمام کائنات رو در وجودش حس کنه و خداوند رو در خودش پیدا کنه
صبر کن تو که قرآن رو ظاهری خوندی
مگه تو ظاهر نگفته روح خودرا در انسان دمیدیم؟؟
پس هر انسانی بخشی از وجود خدارا در خود دارد و باید آنرا بیابد
همه ما از عشق و نوریم و باید با هم با محبت باشیم
مگه خود خدا تو قرآن نمیگه به برادر مومن خود تهمت نزنید و در زندگی او تجسس نکنید؟
مگه در انتها به پیامبر نمیگه کافران به دین خود و ما به دین خود؟
این افراد فقط اون آیه از قرآن رو خوندن که میگه ۴ تا زن بگیرید
بقیش رو چشم حریص و دنیا طلبشون ندیده
درحالیکه خود مولانا در شعری به تنفر از این قضیه اشاره می کنه:
ماننده آن مردی کز حرص دو زن دارد!
بنده خدا ۱۳۹۶/۱۲/۰۱ در ۱۳:۰۷
بسم الله الرحمن الرحیم
ببینید عزیزان من از ویژگی های آخرالزمان همین فتنه های غامض آن است…. مشکلی نیست… برای روشن شدن قضیه حقانیت و یا بطلان راه علامه طباطبایی (ره) و آیت الله قاضی (ره) باید سیره، روش، منش، حقیقت، طریقت و شریعت ایشان را در احوال ایشان جست… اگر ذره ای گفته های ایشان با قرأن و احادیث معتبر مخالف بود حرف شما درست ولی نباید نسنجیده بر این بزرگواران بر چسب زد… خیلی از مسائل در هستی وجود دارد که برای درک آن باید با صاحبان این روش ها مصاحبه کرد و مجالست کرد… مباحثه کرد…. در نهایت باید به قرأن تمسک جست و پای بر جای پای معصومین(ع) گذاشت و در علوم تابع شیعیان واقعی و اولیاؤ راستین ایشان شد…. در این صورت عرفان همان معرفت ناب محمدی است که انسان را به خلافت الهی می رساند…. التماس دعا…. Instagram: hes66313
ناشناس ۱۳۹۶/۱۲/۰۵ در ۱۹:۲۸
به نظر من شخصی منحرف تر از شیخ حسن میلانی در جهان نداریم خجالت بکش آقای میلانی با این افکار خراب و منحرفت حالا یعنی اومدی گفتی شخصی منحرف تر از مولانا نداریم مولوی زندگی منو عوض کرد کاری کرد که من عاشق خدا شوم خداوندا این مرد نادان ( آقای میلانی) را ببخش آقای میلانی چطور به خودت اجازه دادی که به مولانا که انسان پاک، صادق، خردمند، داناو… تهمت بزنی بهت سفارش میکنم یکی از کتاب های مولانا را بخونی تا شاید کمی دانا شوی. تو بخاطر اینکه مقام خودت رو بالا ببری به مولانا تهمت زدی شاید در این دنیا بتونی به مقام برسی اما بخاطر این کارت مقام تو پیش خدا وند بخشنده بسیار کم است ای کسانی که فکر می کنیدافکار آقای میلانی درست است بسیار اشتباه است.
شازده ۱۳۹۷/۱۰/۲۱ در ۲۱:۲۳
شاید شما دچار توهم شدید
ارمین ۱۳۹۶/۱۲/۰۵ در ۲۰:۰۰
واقعا متاسفم برای این عده روحانی افراطی و اهل قضاوت. شما خودتون رو در جایگاهی میبینید که درمورد همچین افرادی نطق سرایی کنی!فقط اراجیف و تهمت هایی ک هیچ کدام درمورد این دو بزرگوار صدق نمیکنه. به شما توصیه میکنم حداقل برای یه مقدار اشنایی محدودم که شده کتاب ملت عشق الیف شاکاف رو یه مطالعه ای داشته باشید که بشه گفت حداقل به اندازه ی یک کتاب به دردبخور دراین زمینه مطالعه داشتیدو اظهار نظر فرمودید. فقط میشه تاسف خورد همین..
ناشناس ۱۳۹۶/۱۲/۰۷ در ۲۰:۰۲
هرکس به دیگران حرف بد بزنه معلومه ادم بیتربیتی هست.فرهاد ۵ ساله
علی ۱۳۹۶/۱۲/۰۸ در ۱۸:۴۰
بزرگش نخوانند اهل خرد. که نام بزرگان به زشتی برد
شما خود منحرف هستید که دیگران را منحرف می دانید
ناشناس ۱۳۹۶/۱۲/۱۳ در ۰۰:۰۲
سلام .چیزی که من از رفتار اقای میلانی وهم کلاهی های ایشان فهمیدم اینه که هر کس در نزد اکثریت مردم مورد قبول وتقدیر باشه باید خرابش کرد
ناشناس ۱۳۹۶/۱۲/۱۴ در ۲۰:۵۳
سلام من نمیتونم به طورقطعی ازیکی دفاع کنم فقط خدا میدونه حق باکیه
ناشناس ۱۳۹۶/۱۲/۱۴ در ۲۰:۵۸
سلام من نمیتونم به طورقطعی ازیکی دفاع کنم فقط خدا میدونه حق باکیه
بچسبید به زندگیتون شاکر خدا باشید زحمت بکشید به
مسعود ۱۳۹۶/۱۲/۲۸ در ۱۱:۵۷
برادر یعنی دست از حقیقت برداریم به دنبال نان باشیم؟ اینجوری که عمر رو تلف کردیم…
احمد ۱۳۹۶/۱۲/۲۷ در ۲۱:۱۴
ولي خوف و رجا اولين مراحل سير عرفان است. در مرحله توكل انسان مانند ابراهيم ميشود و بالاتر از توكل ,در مرحله رضا همچون اولين مهاجر و انصار انسان به فناي كامل ميرسد . در فناي كامل انسان مرتكب اشتباه نميشود . بلكه دست او دست خداست و هر آنچه ميكند , از طرف الله است . مانند خضر .
مسعود ۱۳۹۶/۱۲/۲۸ در ۰۸:۲۰
به قول حضرت حافظ:
ای مگس حضرت سیمرغ نه جولانگه توست/عرض خود میبری و زحمت ما میداری
مسعود ۱۳۹۶/۱۲/۲۸ در ۱۴:۴۱
اونجا که میگه همه ما از ذات خدا نیستیم جالبه واسم. برادر من اگه همه ما از ذات خدا نیستیم پس شما داری میگی خدا محدوده…این که شد تناقض؟ یه حرفی نزن که یه آدم عادی هم مثه من بتونه دستت بندازه…
احسان ۱۳۹۷/۱/۰۸ در ۲۱:۵۴
سلام.آقا خجالت داره شما انگشت کوچیک حضرت آیت الله طباطبایی هم نیستیحالا کار به جایی رسیده که به اساتید بزرگوار چون علامه تهمت و توهین میکنید؟این است آداب شما؟؟؟؟؟ وای بر شما …..انسان هر چه میکشد از جهل و نادانی میکشد…
احسان ۱۳۹۷/۱/۰۸ در ۲۱:۵۶
ضمنا اگر تفسیر آیات کلام الله مجید را از مولانا بگیریم ؟؟آیا چیزی باقی می ماند؟ مثنوی معنوی که تفسیر قرآن است….
زینو ۱۳۹۷/۱/۰۹ در ۱۲:۱۶
اکثر کامنتهای دوستان رو خوندم و اگه جای مدیریت سایت مباحثات بودم استعفای خودم رو مینوشتم و میرفتم شاید درس عبرتی باشم برای دست اندرکاران کشورم!!! اینهمه نفرت از روحانیت ؟؟ چیکار کردین بندگان خدا تو این چهل سال که اینطور از چشم همه افتادین ؟
ناشناس ۱۳۹۸/۶/۰۹ در ۱۵:۴۳
داداش چرا بی ربط می نویسی … مثل اینکه اصلا نه موضوع رو دیدی نه کامنت ها رو… خواستی بپرونی یه چیزی… مسئله اعتقاد به عرفان و فلسفه و نقد آنهاست… بنظرم شیخ میلانی بی سوادی اش شاهکار است در حوزه… هرجور آدمی هست. طباطبایی و حسن زاده افتخارند این سبک مغز هم شاهکار تحجر
اعظم ۱۳۹۷/۱/۱۷ در ۰۷:۰۷
اگر مردم خدا را آنطور که مولانا معرفی می کنه بشناسند
حرفای صد من یک غاز این ها رو خاک میکنن
اعظم ۱۳۹۷/۱/۱۷ در ۰۷:۱۶
حیف می آید مرا این دین پاک در میان جاهلان گردد هلاک
کسانی که شرح مثنوی و اشعار مولانا را می خونن واقعن حاضر نیستند در محضر خدا گنا هی انجام بدن و همیشه خدا را ناظر و حاضر می بینن
و دیگه نیازی به این کنترلها و نصیحت ها نیس
کاش همه مردم اینو میدونستن
مریم ۱۳۹۷/۱/۱۷ در ۰۷:۲۱
آنجا که عقاب پر بریزد از پشه لاغری چه خیزد
حضرت مولانای عزیز و بزرگوار به روح بزرگ خودت این توهین را ببخش
مریم ۱۳۹۷/۱/۱۸ در ۰۲:۱۲
هرکسی لیاقت حب مولا علی رو نداره …
تاریخ رو بدون غرض ورزی خوندم از شیعه و سنی از قبل از اسلام …. که شاید علی ع رو من به دین پدرانم برتر میدونم ولی جوری شد که صدبار محکم تر از قبل شدم
اینا رو گفتم که بگم الحق مع العلی…
اگه کسی حب علی ع رو نداره لیاقتش رو نداره ولو اینکه ۱۰۰ هزار بیت شعر زیبا و هنرمندانه داشته باشه
ملاک اهل بیت هست
ناشناس ۱۳۹۷/۱/۲۵ در ۰۱:۰۲
تو لياقت داري فقط بين ۷ ميليارد آدم كره زمين
توهم خود برتر بيني!
اين طرز تفكر حالت پيشرفته تر تفكر هيتلر بود كه فكر مي كرد بين همه انسان هاي كره زمين فقط اون و نژاد خودش از همه برتر هست
محبوب ۱۳۹۷/۱۰/۱۱ در ۱۴:۴۵
خب برو ببین تو بیشتر حب علی رو داری یا مولوی، که به قول پروفسور شفیعی کدکنی: هیچ کس در تاریخ شعر زیباتر از او درباره مولی سخن نگفته، اونهم برعکس دیگران که محدود بوده اکثر اشعارشون به زلف و لب و غیره معشوقی چون مولی علی ! محبت بدون معرفت شما مریم خانم انشا الله یه روز دستگیر شما بشه البته فکر میکنم با رفع بغض و کینه نسبت به اهل ولایت مولی ، خیلی زودتر این اتفاق بیفته. البته ملاک خداست چون ملاک خود اهل بیت هم خدا بوده و اونهام خدا رو نشون دادند نه خود رو؛ میونه ی راه نمونید لطفا
بنده ۱۳۹۷/۱۲/۰۴ در ۲۰:۲۲
تا جای کسی نبودید قضاوت نکنید.
«…الله اعلم بمن یهتدی…»
مگر با خواندن تاریخ می شود حقایق امور را فهمید؟
الله اعلم بحقایق الامور
محسن ۱۴۰۰/۱۱/۲۶ در ۰۴:۲۷
مولانا حضرت علی رو نفی نکرده و میگه: از علی آموز اخلاص عمل شیر حق را دان منزه از دغل
ناشناس ۱۳۹۷/۱/۱۸ در ۰۸:۰۱
منصور حلاج رو دیگه چرا منحرف میدونی!؟ امام حسین و امام علی هم کلی مخالف داشتن. وقتی گفتن علی (ع) تو مسجد در حال سجده شمشیر خورده ، عده ای بسیار گفتن علی مگر نماز هم میخوند!!!!تا بوده همیشه ازاین چیزها بوده.
فقیر ۱۳۹۷/۱/۱۸ در ۲۳:۴۹
به اونایی که اراجیف میگن باید بگم ای سبک مغزها حضرت مولانا اول اخوند بوده اونم اخوندی که همه اخوندا برای پابوسیشو نوکریش از سراسر دنیا میرفتن پیشش….انچه میگویم بقدر فهم توست مردم اندر حسرت فهم درست
ناشناس ۱۳۹۷/۱/۲۲ در ۱۰:۱۲
با سلام
شرمم شد این متن رو خوندم.درباره مولانا و شمس باید عاشق دل بریده از این دنیا باشی تا درک کنی.کی از کی انتقاد میکنه فلاسفش موندن این طریق رو بعد اقایون همین سر سری میان درمورد چیزی که هنوز یه پلشم موندن حرف میزنن
مهرداد ۱۳۹۷/۱/۲۲ در ۱۱:۱۱
اما توصیه وی به اهل استدلال این است که اگر استدلال آنها با شهود اهل دل مخالف بود باید شناخت شهودی را بپذیرند.
چشم اگر داری تو کورانه میا ورنداری چشم، دست آور عصا
آن عصای حَزم و استدلال را چون نداری دید، میکن پیشوا
ور عصای حزم و استدلال نیست بی عصاکش بر سر هر ره مایست
گام از آن سان نه، که نابینا نهد تا که پا از چاه و از سگ، وارهد
لرز لرزان و به ترس و احتیاط مینهد پا تا نیفتد در خُباط
حسین ۱۳۹۷/۱/۲۴ در ۲۲:۱۸
متن رو که خواندم یاد فرمایش حضرت آیت الله العظمی آقا سید علی آقا قاضی افتادم که خطاب به آسید هاشم حداد فرمودند که کمر رسول الله رو همین به ظاهر علمای بی فکر شکستن .
محمد ۱۳۹۹/۳/۰۸ در ۱۱:۳۶
سلام علیکم به قول مرحوم حاج اسماعیل دولابی ره امثال این به ظاهر روحانی ها پوست خورند با مغز بیگانه اند ….
زیباترین و پرمغز ترین مدح حضرت امیر ع را جناب مولانا سروده اند ….حالا امثال این ها انصاف و عقل را کنار گذاشته و از خوارج پیروی میکنند..
جناب مولانا اعلی الله مقامه الشریف شیعه حقیقی حضرت علی ابن ابی طالب علیه السلام هستند و امثال این آقا دقیقا مثل خوارج تا جایی شیعه هستند که برای خودشون قابل فهم باشه یعنی پیرو فهم خودشون هستند و ولایت ندارند…
جناب شیخ نخودکی اصفهانی طاب ثراه در کتاب نشان از بی نشانها وقتی در مقام بیان شعری از جناب مولوی ره است میفرمایند : سلطان طریقت مفتی شریعت و صاحب حقیقت مولوی رومی قدس الله و سره العزیز….آن بزرگ اینچنین از جناب مولوی یاد میکند …از کوزه همان برون ترابد که دروست…و کلام خود را به پایان میبرم با بیتی از مولانای جان که خود پاسخ به هرزه اندیشان مدعی را داده اند:
مه فشاند نور و سگ عو عو کند
هر کسی بر طینت خود می تند
هو یا علی مدد
کمترین عبد محمد
رهگذر ۱۳۹۷/۱/۲۵ در ۱۷:۲۴
نظر هركسي نسبت به حضرت مولانا و شمس متفاوت است….
اما نميشود كه هركسي كه ذهن پرواز طلبانه داشت رو تمسخر كنيم و بگوييم خلاف شرع است…
خيلي از تفاسير ما در رابطه با تمام رفتار ها اشتباه بوده و هست….
من جمله اينكه همه ما به مرور زمان و ناخوداگاه هنگامي كه وسيله اي بي محافظ رها شده است مي گوييم (…)را سپرده اي به امان خدا؟
و عين در حالي است خدا را نا خواسته و شايد خواسته مظهر بي اعتمادي قرار دادي…
ولي ايا كسي دقت در گفتار اين حرف دارد؟
خيلي از تفاسير گفته شده در مورد حضرت مولانا و شخص شمس از برداشت هاي غلط ما است ،بي احترامي به كسي نباشد خودم را ميگويم….
تفاسير اشتباهي كه راه قضاوت ها ،بي عدالتي ها و تمام اختلافات و درگيري ها را به زندگيمان باز كرده اند….
بياييد كمي روشن فكر تر ….منطقي تر…وگاهي از نگاه مولانا به خدا و يا شمس به خدا يا نگاه هر دوي اين ها به هم به افكار فكر كنيم …
به زندگي…
و به تمام راه هاي عرفانيت…
و به خدا…
شايد كمي زندگي شيرين شد
و باز هم شايد.
بینام ۱۳۹۷/۱/۳۰ در ۱۹:۰۰
بابا جان نه میشود به راحتی مولانا و حافظ و خیام و امثالهم را رد کرد نه به سادگی تایید.همین قد میدونم که باید دل را پاک کرد وگرنه نه اشعار مولانا،نه اشعار حافظ و خیام،بلکه خود قرآن هم میتونه از آیاتش گمراهی و ضلالت برداشت بشه،همچنان که دیدید داعش با خواندن و تدبر در همین قرآن چه ها کرد؟،خوارج را هم که دیدید با خواندن و استناد به آیه همین قرآن(لا حکم الا لله) در مقابل علی ایستادند و چه ها کرد . با خواندن همین قرآن هم میشود بشوی بهترین خلق خدا.پس متن قرآن که یکیست،پدید آورنده اش هم که یکیست، این آقا ی داعشی آن را می خواند و پس از تدبر و تعمق فراوان به این نتیجه میرسد که قرآن گفته این کارها را بکن،بکش و بسوزان و تجاوز کن و ویران کن،برایش میشود منبع و مظهر و وسیله خریت و جنایت،آن آقا هم همین قرآن را میخواند و در آن تدبر و تعمق میکند به این نتیجه میرسد که قرآن گفته کارهایی را بکند که بشود چنان بنده ای برای خدا به نام محمد مصطفی .لذا بنده کم مطالعه کم دانش به اندازه فهم خودم برداشتم این است که سر این اسمها و رسمها دعوا کردن عملا چیزی را برای ما حل نمیکند ،به قول معروف که میگن اونی که نماز خونه، قبله اش راسته. یه آیه قرآن هم خیلی زیبا و شسته رفته تکلیف را معلوم کرده و خیلی نیاز به دعوا نیست . می فرماید:مَن یَتق الله یجعل له فُرقانا(یعنی هر کس در زندگیش تقوای خدا را داشته باشه(یعنی حواسش به خدا باشه و حواسش باشه که خدا هم حواسش بهش هست) درست و غلط را تشخیص میده(فرقان یعنی وسیله فرق گذاشتن گذاشتن(تشخیص دادن).فی امان الله
قمارباز ۱۳۹۷/۲/۰۳ در ۲۳:۲۵
ای وای
چرا انقدر تخریب؟چرا شخصیتی منحرف تر از شمس و مولانا نداریم؟
انقدر باید سواد داشته باشید که ابتدا به منابع موجود درمورد این اشخاص رجوع کنید و سپس مقاله ای با این عنوان در مورد این اشخاص بنویسید.
هیچ شما و هیچ آقای روحانی که اسمشان را هم نمیدانم نگاهی به خط سوم انداخته اند؟
هیچ شما و هیچ آقای روحانی که اسمشان را هم نمیدانم نگاهی به آثار مولانا انداخته اید؟
امام صادق فرموده اند برادر من انست که عیب مرا به من بگوید یعنی اگر نسبت به من شکی هم داری بیا و بپرس تا رفع شه و تبدیل به شرک نشه.
به این راحتی آمده اید و شمس و مولانا را زیر ذره بین اشخاصی که هیچ نه از تشیع نه از تصوف نه از تسنن نه از هیچ چیز دیگری اندکی مطالعه ندارند و حتی ما هایی که قران را هم اشتباه به مغزمان خورانده اند میبرید؟
نخیر جناب شمس بی سواد نبود این شما هستید که بی سواد هستید
از فلسفه ی سخنان کودکی های شمس هم به تنگ می آیید اگر چیزی بفهمید که یقینا نمیفهمید
کتاب هایی که قبل از قران امدند همگی تحریف شدند و شما حتی نمیتوانید ببینید که یمشود کسی آثار مولانا را هم به نفع خود تحریف کند.
چه بسیار انسان هایی که از همین دست نوشته ها گمراه شدند و چه دست انسان هایی که با سخنان و اشعار بزرگانی چون شمس و مولانا سرشار از عشق شده اند،عشق الهی
بدانید و آگاه باشید که از ما روزی سوال خواهد شد که به چه حق فلانی را قضاوت کردید؟
ما که از حضرت صادق و امامان شنیده ایم که نباید کسی را ندانسته قضاوت نکنیم
پس نکنیم که انقدر مردمان از خداوند سادیسمی که ساخته ایم فرار نکند
به همان خداوندی میسپارمتان که کلامش حق و خود نیز حق است.
ف ۱۳۹۷/۲/۱۰ در ۱۹:۳۶
به قول خود مولانای جان؛
هرکسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
بنده متاسفم از حضور چنین عالمانی در جامعه
که از دین و عرفان، تنها به پوسته و ظاهر آن پیوستهاند و از حقیقت آن غافلاند.
مولانا شخصیتی بس عظیم و شریف است که هیچکس را یارای شناختنش نیست. حتی شما علمای بهظاهر متدین
مولوی ۱۳۹۷/۲/۱۱ در ۰۲:۳۱
خود خدا هم می گه شما قسمتی از من هستید
نشنیدی می گه روح خودم رو در انسان دمیدم.
بعد میای می گی مولانا گفته من خدا هستم و مشرکه!!!!؟
شما نتونستی درک کنی چرا اصلا حرف می زنی؟!
چرا ما اشرف مخلوقاتیم؟
چون ما قسمتی از خداییم.
هدف از وجود این جسم رسیدن به هدفه خودمونه یعنی قسمتی از خدا .
خود واقعی یعنی روحت رو شناختی غیر از این می شه که خدا رو شناختی؟!!
خدا در ایه ۸۲ سوره یس چه عظمتی داده به انسان.
به غیر از اینه که می دونه چه قدرتی به انسان داده ؟!
قدرتی بالاتر از روح خداوند که در وجودمون هست می شناسی؟
مولانا واسه همین اشاره داره که خداست چون قسمتی از خدا در همه ما وجود داره.
محمّد امین ۱۳۹۷/۳/۰۳ در ۱۴:۴۵
اشتباه کرده اید ما قسمتی از خدا نیستیم، آن روح هم که خدا به انسان داده است مخلوق است و به خاطر شرافتی که دارد خدا آن را به خودش نسبت داده،مثل بیت الله یعنی خانه خدا، یا ثار الله یعنی خون خدا
این مطلب در احادیثی که از چهارده معصوم نقل شده آمده است
برای فهم درست آیات محکم و متشابه قرآن مثل این باید به احادیث صادر شده از پیامبر خدا و اهل البیت علیهم السلام مراجعه کنید همانطور که خود خدا در آیه ۴۴ سوره النحل دستور به اینکار داده است
خدا خالق ما و بی نیاز است و ما مخلوق و نیازمندیم
و این تناقض و محال است که خدای بی نیاز همان مخلوق نیازمند باشد و این تناقض و محال است که خدای قدیم و سازنده همان مخلوق حادث(نوپدید)و ساخته شده باشد
اینکه همه ما در حیطه ی خدا موجود هستیم به این معنی نیست که جزئی از او باشیم بلکه به معنی این است که ما عین نیازمندی و وابستگی و فقر به او هستیم و این فقط خداست که بی نیاز و مستقل است
و خدا عالی و برتر است و مخلوقات همذات او نیستند
سعید ۱۳۹۷/۲/۱۳ در ۱۲:۳۹
قضاوت این آقا در مورد حضرت مولانا همانند قضاوت یک دانش آموز دبیرستانی است از نظریه نسبیت عام انیشتین
زهرا ۱۳۹۷/۲/۱۴ در ۱۸:۱۲
یاد شخصیت «متعصب» در کتاب «ملت عشق» افتادم !!
دانا به علم مطلق خداست و او معنای مطلق کلمات و عالم مطلق قلوب و بخشاینده ی مطلق خطاهاست و رحیم و رحمت گر مطلق … پناه بر او
علی ۱۳۹۷/۲/۱۸ در ۰۸:۵۵
بعضی از نظراتی که آقای میلانی اظهار داشتند از نظر سطحی که ایشان در آن هستند صحیح است و مطلبی به گزافه در سطح خود بیان نکردن. مولانا از نظر علم فقه و سواد دینی هزاران مرتبه بالاتر از ایشان و تمامی همفکران ایشان هست و به مرتبه بعدی که شناخت از ذات حق تعالی هست دست پیدا میکنه و به عرفان و تصوف از طریق آدمی به ظاهر بی سواد بنام شمس تبریزی دست پیدا میکنه ولیکن بقول مولانا همین شمس بعدا در شعر مولانا میشه «شمس من و خدای من» و مولانا حرفی به گزافه نمیزنه اگر امثال آقای میلانی از سخنان این صوفی بزرگوار این منظور رو اشتباه برداشت می کنن پس مشکل از سطح ایشونه که به اون سطح نرسیدن که جان کلام رو در یابن.
بهتره بجای اینکه این مطالب رو در باب تخریب عرفان و تصوف بیان کنیم توجهی به تاریخ خودمون و آنچه هنوز بهش می بالیم بکنیم آن وقت متوجه میشیم که هر دیوانی هر اثری که در تاریخ ایران جاودان مانده مربوط به افرادی نظیر مولوی،سعدی، حافظ، فردوسی، سنایی، خاقانی، خیام ، عطار، شمس تبریزی، ابوالسعید ابوالخیر و بزرگان دیگری میشه که عرفای بنام ایران بوده ان و در مقابل شما و امثال شما بعدا هیچ جایگاهی در این مرز و بوم ندارین و تاریخ شما رو به یاد نخواهد داشت.
به قول حافظ شیرازی :
ای مگس حضرت سیمرغ نه جولانگه توست
عرض خود میبری و زحمت ما میداری
mmm ۱۳۹۷/۲/۲۰ در ۰۲:۳۳
واقعا چجوری این چرتوپرتارو گفته یعنی خودشو انقددد بالا میدونه که بخودش اجازه میده راجب همچین شخصیتای بزرگی این مزخرفاتو بگه
سیامک ۱۳۹۷/۲/۲۱ در ۱۶:۰۵
می گویند برادر حاتم طایی برای اینکه نامش همچون برادرش در تاریخ ثبت شود ، به چاه زمزم ادرار کرد !!! تا اولین و آخرین نفری باشد که نامش با این گستاخی در تاریخ ثبت شده است .
ایشان هم می خواهند با هتاکی به بزرگانی همچون حضرت مولانا خودشان را مطرح کنند و توجهی جلب کنند ولی زهی خیال باطل و سعی سخیف ….
برای آقای میلانی صحت عقل و فهم از درگاه حضرت حق خواستارم .
ناشناس ۱۳۹۷/۳/۰۲ در ۱۰:۱۰
باید عاشق بود تا ابیات مولانارو بفهمی .. از آدم های سطحی انتظار بیشتر از این هم نمی رود … آدما هایی که به جای تحقیق خواندن…. کارشون دخالت و نظر دادن…. مگر شما عالمی و دانشمند که در مورد همه چیز نظر میدی …. گذشت اون زمان که عالم واقعی تو جامعه بود از ادبیات.وتا ریاضی درک میکرد …. شماهایی که با پول ملت زندگیتون می گذرانید … با سهمیه درس میخوانید …. سربازی نمیرید …. باید هم کاری جز انتقادهای بی اساس نداشته باشید … باشد که هدایت شوید
محمّد امین ۱۳۹۷/۳/۰۳ در ۱۵:۰۸
مولوی وقیحانه عمر ابن الخطاب و معاویه و عثمان و ابوبکر را مدح کرده است
معاویه ای که طبق احادیث کتب سنّی کافر از دنیا رفته و دستور داده بود که بر روی منبرها امیرالمومنین علی ابن بیطالب سلام الله علیه را فحش بدهند و لعنت کنند
عمر ابن الخطاب و ابوبکر و عثمان اُموی هم که معلوم است چه اشخاصی بودند
درباره شناخت خدا که مولوی و شمس از آن دَم زده اند هم اگر گفته هایشان مطابق با خدایی که پیغمبر خدا محمّد مصطفی و امیرالمومنین علی مرتضی و اهل البیت ایشان علیهم السلام وصف کرده اند نباشد قطعاً خدایشان باطل و بافته و ساخته ی ذهن معیوبشان بوده است
همچنان که خداوند در قرآن کریم فرموده است: سبحان الله عمّا یصفون إلاّ عبادالله المُخلصین((منزّه است خدا از آنچه وصف میکنند مگر (وصف)بندگان مُخلَص خدا))
بندگان مُخلَص خدا طبق آیات ۳۹ و ۴۰ سوره الحجر همانهایی هستند که شیطان هیچ تسلّط و نفوذی در آنها ندارد و در واقع مُخلَصین حجّت های خدا هستند یعنی پیغمبران و ائمه هدی علیهم السلام که راهنمای خلق و معصومند و از سوی حق خدا را به درستی معرفی میکنند
امیرعلی ۱۳۹۷/۱۰/۱۱ در ۱۴:۵۴
اگر کسی حسن فرضا موجود شخصی در مقطعی رو گفت مداح نیست، منصف است. اما مدح آن اظهار ارادت سرمستانه ای است که از مولوی در مورد مولای ما و مولایش علی می شنوی، اگر بشنوی ! :
مسجـــــود ملايک که شد آدم، ز علي شد
آدم چو يکي قبلـــــــــــه و مسجود علي بود
آن عارف سجّاد ، که خاک درش از قــــــــدر
بر کنگــــــره عرش بيفـــــــــــــــزود علي بود
هم اول و هم آخـــــر و هم ظاهـــــر و باطن
هم عابـــــــد و هم معبد و معبود ، علي بود
اگر بشنوی و گرنه : حدیث نو نرود در شکاف گوش کهن
به قول روانشناسان : بسیاری اوقات حقیقت نظر ما را تغییر نمی دهد
وگرنه به فرمایش متین حضرت علامه طباطبایی ره : هیچ دلیلی وجود نداشته که در دورانی که قدرت دست اهل سنت و جماعت بوده، اهل تصوف و عرفان بخواهند بر خلاف جهت آب، اظهار محبت به مولا علی یا تظاهر به آن کنند و سند سلسله های اساتید خود را به دروغ به مولا علی منتهی کنند که برایشان جز آزار و خطر چیزی در پی نمی داشته است
احسان ۱۳۹۷/۳/۰۴ در ۱۷:۲۲
نوبَتِ کُهنه فروشان دَرگُذشت
نوفروشانیم و این بازارِ ماست
http://shamsrumi.com/molana/poem/ghazal/ghazal-424
م ۱۳۹۷/۳/۱۲ در ۰۱:۰۱
باورم نمیشه یک روحانی اینقدر مبتلا به لفظ باشه!
گرفتار ِ کلمات باشد و از معانی فارغ!
سینا ۱۳۹۷/۳/۱۲ در ۱۱:۲۱
بهتر است جناب شیخ در وقت مطالعه و تحقیق بیغرز باشند تا شاید دریچه ای هم برای ایشان گشوده شود
مطالعه بفرمایید لطفا :::
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق
.
هرکسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
.
سر من از ناله من دور نیست
لیک چشم و گوش را آن نور نیست
.
محرم این هوش جز بیهوش نیست
مر زبان را مشتری جز گوش نیست
.
روزها گر رفت گو رو باک نیست
تو بمان ای آنکه جز تو پاک نیست
.
هر که جز ماهی ز آبش سیر شد
هرکه بی روزیست روزش دیر شد
.
بند بگسل باش آزاد ای پسر
چند باشی بند سیم و بند زر
.
* در نیابد حال پخته هیچ خام
پس سخن کوتاه باید والسلام
مهدی ۱۳۹۷/۸/۰۹ در ۰۰:۱۳
شمااول غرض رو درست بنویس خخخ
ح ۱۳۹۷/۳/۱۳ در ۰۸:۰۸
فهمش بیشترازاین نیس….
ضد فلسفه ۱۳۹۷/۳/۲۰ در ۲۱:۲۵
من خودم شخصا هیچ علاقهای به فلسفه ندارم، چون پیچیده است و انسان را دچار گمراهی میکند. قرآن خودش تمام خلقت را به زبان خیلی ساده بیان کرده و بهترین راه رسیدن به خالق، خواندن قرآن است.
با ارزیابیهای شخصی خودم، تا بحال هر کتاب و مسلک و شخصی از کشورهای اسلامی، چه در قدیم و چه در حال، از جانب غربیها مورد توجه خاص قرار گرفته شده، بودار است و قابل تأمل. مثلا کتاب رباعیات خیام در میان اهالی صنعت فیلمسازی آمریکا از قدیمالایام بسیار رایج بوده و هست. همین باعث شد که من بار دیگر کتاب رباعیات خیام را بخوانم، و دیدم که اشعارش همه ختم به دنیاپرستی و … شده است. این یک نمونه است و نمونههای بسیار زیاد دیگری، چه در گذشته و چه در حال وجود دارد.
امید ۱۳۹۷/۳/۲۱ در ۱۶:۰۵
شخصیت این جناب میلانی هم مثل شخصیت معتصب کتاب ملت عشق الیف شافاک است که در صفحه ۳۷۸ میگه مسیحیت و اسلام مثل آب و روغن هستن و نمی توانند کنار هم زندگی کنند.
این یک تفکر غلط است که مولانا و شمس آن زمان این را رد کردند.
غلام ۱۳۹۷/۳/۳۱ در ۰۸:۱۳
سلام من با گفته اریا موافقم
ناشناس ۱۳۹۷/۴/۰۳ در ۲۳:۱۵
لطفا هر اراجیفی را بعنوان مقاله و بحث اینجا تایپ نکنید این شیخ شما هر وقت توان داشت یک بیت از اشعاره حضرت مولانا رو بگه یا حتی درک کنه میتونه در موردش نظر بده متاسفم برای این چرندیات که اینجا نوشتید 👎👎👎👎
ناشناس ۱۳۹۷/۴/۰۳ در ۲۳:۲۶
هرکسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
مزخرفتر از این گفتگو جایی نخوندم تا حالا👎
خاموش ۱۳۹۷/۴/۰۷ در ۰۱:۴۷
برای خودم و وطنم متاسفم که کسانی که خودشون رو عالم ب حساب میارن انقدربرداشت سطحی از چنین بزرگانی دارند
سطحی نگری تا چه حد؟؟؟؟؟؟؟؟
سعدی ۱۳۹۷/۴/۱۰ در ۰۲:۳۷
سوال از دوستان هر دوازده امان شیعیان یک کتاب در اصول فقه یا فلسفه یا کلام دارند ؟؟؟
لطفا نقد های خالی از انصاف را تایپ نکنید
شما اگر از تاریخ اسلام امثال مولوی حلاج بسطامی خارزمی سعدی حافظ فارابی ابن مقفع ابن رشد غزالی . شافعی ملا صدا و غیره را حط بزنید شما میمانید و یک سری راوی ….
کشنده ترین جای داستان در این است که ما نگرش های مخالف خودمان را فقت و فقت بر حق بدانیم !!!!
محمدی ۱۳۹۷/۴/۱۴ در ۰۸:۱۵
برای من یک سوال خیلی مهم به وجود اومده، اینکه مولوی و شمس و امثالهم از کجا ارتزاق میکردند؟ ثروتشون چقدر بوده؟ شغلشون دقیقاً چی بوده؟ از کجا پول در میآوردند؟ یقیناً در طول تاریخ هیچ کس به کس دیگری یک ریال هم بدون چشم داشت پول نمیده و حتماً یا چیزی میخواد یا کاری. بعدش واقعاً نماز و روزه و قضای اونها و سایر احکام که فقها میگن خیلی سخت و اگه تمام شعبات عقیدتی که در جهان اسلام بوده رو نگاه کنید آخر ماجرا به اونجا رسیدند که سَر نماز و روزه و محدودیتهای دیگه رو یه جوری هم آوردند رفته. اتفاقا اعراب بیشتر از ایرانیها شعبه زدند. اعراب رو مساوی با اسلام در نظر نگیرید. نمونه ش قرمطیان بحرینی اسحا . خلاصش اگه این احکام سخت بردارن اسلام دین قشنگیه
Zoo ۱۳۹۷/۴/۱۴ در ۱۸:۴۲
این آقا اهل صورته(ظاهربین)
اصلا تا حالا اشعار مولوی رو درست خونده؟
هر موقع آثار مولوی رو با شرح خوند بیاد نظر بده.
امان از وقتی که یه عده آدم سطحی نگر به جایی برسن و اظهار نظر کنن. بدا به حال اسلام با وجود چنین افرادی…
پیمان ۱۳۹۷/۴/۱۶ در ۰۳:۴۶
حالا خدایی این دوستانی که دارن از این کلام دفاعیه مینویسن دارن شوخی می کنن یا جدی واقعا!!؟
مگه داریم ، مگه میشه!؟
ناشناس ۱۳۹۷/۴/۱۶ در ۱۵:۲۱
ما زبان را ننگریم و قال را
ما درون را بنگریم و حال را
موسیاآدابدانان دیگرند
سوخته جان وروانان دیگرند
نمیدونم بعضی ازآقایون درمورد خودشون چه فکری میکنند یا چجوری اصلا به خودشون اجازه میدن که همچنین حرف های مزخرفی درباره دیگران بزنند ،عشق مولوی وشمس عشق خداییست نه هوسرانی وشهوت طلبی.
واما درباره چیزی که گفتین درخانقاه لواط صورت میگرفته باید بگم …
مگه خدادرقرآن نمیفرماید که وای بر منافقان پس چرا مثلا به قول خودتون حجت الاسلامی مثل شما باید بیاد بگه که سنی فلان ،شیعه فلان پس شماباید اول خودتونو درست کنید البته اگه گوش شنوایی هم وجود داشته باشه پس به جای اینکه به فکر انتقاد دیگران باشیدخودتونو درست کنیدالبته برای شما که چیزی متوجه نیستید هر حرفی اضافیه
براتون متاسفم
پرویز ۱۴۰۰/۹/۰۱ در ۱۹:۳۶
خربطی ناگاه از خرخانه ای
سربرون آورد چون طعانه ای
کاین سخن پست است یعنی مثنوی
……
خود بدیدای که طعنه می زدید
که شما فانی وافسانه بدید
خود بدیدید ای خسان طعنه زن
که شما بودید افسانه نه من
…
مه فشاند نورو سگ عو عوکند
ناشناس ۱۳۹۷/۴/۱۸ در ۱۸:۲۸
باسلام.
آقای میلانی پس دیگه حرفی نمیمونه شما برگرد همون کشور خودت .به عقیده شخصی بنده باید یه جنگ راه بیفته تا مولوی را از قونیه بیاریم بهشت زهرا قسمت ……
عارف ۱۳۹۷/۴/۳۰ در ۱۶:۰۲
امام خمینی ره میفرماید: «کثیرى از ناس شعر مثنوى را جبر مى دانند و حال آنکه مخالف با جبر است و علت آن این است که آقایان معناى جبر را نمىدانند. و چنانکه مرحوم حاجى (مراد امام، حکیم حاج ملا هادی سبزواری است) نیز در شرح خود بر مثنوى نتوانسته در شرح و تفسیر، مرام مولوى را برساند؛ زیرا حکیمى قول عارفى را بیان نموده بدون اینکه حظ وافر از قریحه عرفانى داشته باشد و بلاتشبیه مثل این است که ملحدى، مرام نبى مرسلى را شرح کرده باشد. بیان مرام شخصى قریب الافق بودن با اعتقاد او را لازم دارد، براى شرح قول عارف رومى، مردى صوفى که یک نحوه کشف ذوقى داشته باشد لازم است که آن هم نه با نثر بلکه با نظمى که از روى ذوق عرفانى برخاسته باشد مانند نسیمى که از سطح آبى برمى خیزد، به شرح آن بپردازد.» (تقریرات فلسفی، ج۲، ص۱۹۸)
شهریار ۱۳۹۷/۵/۱۱ در ۰۹:۵۲
سلام.
ابتدا فهم باید کردن سپس انکار.
اگر بابی بر شما بسته بوده منکر حقیقت آن نشوید. هر علم اهل خود را دارد .
محمد رضا ۱۳۹۷/۵/۱۲ در ۱۰:۲۹
جالبه که در طول تاریخ کسانی که از راه شریعت امرار معاش میکنند همه به یک صورت با عاشقان مرتضی علی ومروجین اسلام واقعی همه به یک صورت برخورد میکنند اینها اوباشی هستند که برای از بین بردن اسلام استخدام شدند با لباس دروغین روحانیت که طراح آن کشور انگلستان بود شما حتی حق نداری اسم این بزرگان رو بر زبان بیاری چه برسه به این که بخای اونهارو نقد کنی ولی خدایی از اعتماد به نفس وپر رویی استادی افررررین
اللهویردی ۱۳۹۷/۵/۱۵ در ۰۱:۴۸
این جور ادم ها سطحی بین هستند ومنشا مصیبت دردین اینها هزار سال هم عمر کنند وتحقیق هرگز به باطن دین ویا عرفان نخواهند رسید گر چه در سطح خیلی فعال وسر زبانند ولی عمق ندارندخدای بیامرزد علامه جعفری هم از قماش بودند این ادم هم نقد وارونه ای بر اثار کریشنا مورتی داشتند ولی من به اینها میگم عرفان یعنی شناخت خود اگه بتونی خودت رابشناسی میتونی مولوی وعرفا را بشناسی و از دین هم سردراوری
مولانا ۱۳۹۷/۵/۱۶ در ۰۲:۵۶
کافر همه را …………..
ناشناس ۱۳۹۷/۵/۲۱ در ۱۱:۱۵
این نشون میده شمام مثل بقیه اخوندا ن چیزی میبینی ن چیزی میفهمی
ما ۱۳۹۷/۵/۲۱ در ۱۱:۱۷
مشخصه هیچ هیچ نمیفهمین
خاک کف پای نعلین قنبر ، غلام علی ۱۳۹۷/۵/۲۲ در ۱۵:۴۷
خوب گوش کن
از خودم والله نمیگم
از یک مرد خدا و ولی خدا میدونم که میگم (شرمندم که نمیتونم از ایشان بگم البته ناشناسه)
مولوی از شیعیان خاص امیرالمؤمنین بوده
آقای قاضی ره هم به همین معتقد بوده
مولوی در ابتدا از ابوبکر و عمر و عثمان تعریف (نه تعریف آنچنانی ) کرده و سپس در دفتر بعدی اومده خیلی لطیف از فضایل مولا گفته که یعنی یک مشت آب در برابر دریا
پوچه …
تعریف اول به خاطر کشاندن طرف مخالف به سمت خودشه
و تعریف دوم به خاطر گفتن حقه (اونم تو اون زمان که همه سنی بودن)
هر کسی برداشت خودشو از مثنوی کرده …
مگه خودش نگفت » هر کسی از ظن خود شد یار من «
matilda ۱۳۹۷/۵/۲۹ در ۱۸:۳۹
یکی از حکایاتی که حضرت شمس فرمودن:
روزی شاگردی با عجله به محضر استادی رفت و گفت استاد عده ای در کوچه با مجمع هایی بر سر می روند! استاد فرمود: به من چه مربوط؟ شاگرد گفت: آخه استاد اونها به خانه شما می روند؟ باز هم استاد گفت: به تو چه مربوط!!!
یکی نیست بگه چه اصراری دارید که کسی رو نقد کنید یا اثبات کنید؟ اونم کسی که هفتصد سال پیش رخت ازین دنیا بربسته!
بقول یکی از روحانیون مگه خدا شمارو مامور کرده که مردم رو به راه راست هدایت کنید؟ یکی نیست بگه چرا سر در گریبان خودتون نمیکنید و به اعمال خودتون نمی اندیشید؟ گیرم که شمس و مولانا کافر، شما چه اصراری دارید که ما به راه کج نریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نکنه شما قرار جور کش ما در اون دنیا باشید که از اعمال و افکار ما می ترسید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ای کاش قبل ازینکه حرفی بزنید قدری بیندیشید! عواقب کلمات و بار معنایشون خلاصه یه روزی گریبانتون رو می گیره!
احمد ۱۳۹۸/۳/۰۵ در ۲۳:۵۵
واقعا مولوی و شمس رو منحرف می دونن این آقایون
واقعا نمی فهمند منظور این ها چی بوده از این اشعار
یعنی مثلا اگر مولوی یا حافظ گفته شراب و می یعنی منحرف بوده
جای تاسف داره
نادان ترین هستم ۱۳۹۹/۱۰/۲۰ در ۰۲:۴۴
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز
آقای میلانی شما خودت الان حجاب خودت شدی و با این حرف ها داری بیشتر بر نادانی خودت می افزایی فکر کنم چند سال دیگر شما به خدا هم بخاطر خلق بعضی آدم ها ایراد بگیری
عالم بی عمل مثل زنبور بی عسل
matilda ۱۳۹۷/۵/۲۹ در ۱۸:۴۳
گر پدر تو فاضل، از فضل پدر تو را چه حاصل
ما ایرانی ها بدفرهنگیم چه ربطی داره که اسلام بده
امید اذر ۱۳۹۷/۵/۲۹ در ۲۱:۲۴
سلام فقط در یک موضوع نظرتان را رد میکنم جناب میلانی وهمان نماز وروزه بله مولانا درست میگوید نماز وروزه تمرینی برای اطاعت خدا ودوری از شیطان است برای منحرفانی چون شما تا شاید به یاد خدا باشید والا مولوی غرق عشق خداوند شده بوده واین دوران را تا پنجاه سالگی انجام داده بود ومجذوب عشق خداوند بوده است . ان النسان لکنود.ان النسان کفور.
حاج قاسم ۱۳۹۷/۵/۳۰ در ۲۳:۱۹
این نوشته نظرات یه فاشیست در مورد سلطان عشق بود. به نظرم این بابا تو لفظ و کلام و توجیه و تفسیر گیر کرده باید مثل مولانا بلند شه دو تا چرخ بزنه بین مردم بگرده درد مردم رو ببینه دست خیر داشته باشه ….. اونوقت به شور و حال برسه یاد بگیره با مکانیزم های دیگه ای خدا رو جستج کنه و مفاهیم و عمق بیشتری برای خودش استخراج کنه مولانا هم راه کارهای خودش را پیش رو میگذارد که تا امروز هم پیرو و رهرو دارد خیلی های دیگر هم طرق متفاوتی پیشنهاد داده اند نهایتا همه ی این ها در راستای خداجویی ست و تلاش نوع انسان برای فهم حقیقی خداست که طبعا خارج از این مقالات و قیل و قال های سخیف و مضحکه
سید ۱۳۹۷/۶/۰۴ در ۰۸:۰۸
به نام خدای حکیم که او خود حکیم است وحکمت را دوست دارد .عقل را خدا آفرید وبر آن قسم خورد .عقل از ابزار فلسفه است پس هیچگاه نباید تعطیل شود.دهن کجی به فلسفه یعنی انکار و مردود شمردن عقل .تعطیل کردن فلسفه یعنی مجوز ورود خرافات در دین.تعطیل کردن فلسفه یعنی ظهور دوباره خوارج .یعنی ظهور وهابیت یعنی بوجود آمدن بهائیت تعطیل کردن فلسفه یعنی پیدایش داعش .دهن کجی به فلسفه اهانت به شعور علمای زحمتکش شیعه در گذشته وحال است .بزرگترین حکمای ما شیعیان در اصل خود امامان معصوم ورسول اکرم ( ص )بوده اند که دین و زندگی و راه رسیدن به سعادت را با بهترین استدلال وبرهان وفلسفه برای مردم بیان میفرمودند. پس هیچگاه فلسفه تعطیل نشده ونخواهدشد. /درود به روح و روان علامه طباطبایی و ملاصدرا که خیلی خون دل خوردند ازدست متحجران زمان خود تا از حیثیت فلسفه دفاع کردند وخود نیزقله های عرفان وفلسفه را فتح کردند به کوری چشم دشمنان دین وعقل./
علی ۱۳۹۷/۶/۰۵ در ۰۰:۲۹
یکی از کسانی که اخیرا با تقطیع مطالب و نوشته های علماء و عدم علم و آگاهی به مبانی علمی آنها، سد سبیل مومنین کرده است، شخصی است به نام شیخ حسن میلانی. وی و اطرافیانش نه فقط با تقطیع مطالب، بلکه با تهمت ها و دروغ ها و هوچی گری های فراوان نسبت به ساحت مقدس علماء و مراجع، سعی درمطرح کردن خود و تخریب علمای واقعی و معارف حقه ی الهی دارند. از جمله علمایی که مورد حمله این شخص قرار گرفته است، مرحوم آیت الله میرزا مهدی اصفهانی رحمه الله علیه و شاگردان بزرگوار ایشان هستند. مرحوم میرزا مهدی اصفهانی شخصی است که عظمت علمی ایشان برای عموم علماء و فقهاء و برای آشنایان با معارف قرآن و عترت، قابل انکار نیست. ولی حالا افرادی کم اطلاع و سودجو برای مقاصد شوم خود دست به تخریب شخصیت والای این عالم ربانی زده اند و ایشان را به دروغ قائل به اقوال فلاسفه و عرفا، و با کمال بی شرمی قائل به وحدت وجود و موجود معرفی می کنند که البته برای کسانی که اندک اطلاعی داشته باشند بطلان این نسبتها از اوضح واضحات است.
لذا من باب وظیفه، و تا آن مقدار که خداوند متعال توفیق عنایت فرماید و امام عصر علیه السلام یاری نمایند، سعی داریم جهت رفع تهمت نااهلان و جاهلان از مقام شامخ بزرگان، مطالبی را در چند بخش خدمت طالبان حقیقت عرض کنیم.
رضا ۱۳۹۷/۶/۰۶ در ۱۲:۲۶
بزرگش نخوانند اهل خرد
که نام بزرگان به زشتی برد
ارمان ۱۳۹۷/۶/۲۳ در ۱۲:۲۲
والا به قول موسي صدر هر درختي رو بايد از ميوه ش شناخت شما و همقطاران فقيه و شريعتمدارتون…مثل طوفاني خشك و سوزان به جون اين مملكت افتادين و به هر چيز مادي و معنوي ميوزيد، مسوزونيد و كوير و بايرش مي كنيد… همين ذره اي هم كه از اسلام باقي مونده مديون بزرگان عرفان هستيد…
علی ۱۳۹۷/۶/۲۳ در ۲۰:۰۳
و چه زیباست دیدنترس شما آقاخونده ها😁
راشد ۱۳۹۷/۶/۲۷ در ۰۲:۳۸
مگه در زمان پیامبر شیعه وسنی بوده است پس چرا علی ویارانش بحث شیعه را جلو کشیدند مگه بعد از پیامبر نباید به سنت او وقران وعقل واجماع پیروی کنند چرا به سنت اعتقاد ندارند شیعه جز منابع چهار گانه نیست ولی سنت پیامبر هست در ثانی مولوی وشمس را باید فیلسوفان وعرفا تجزیه تحلیل کنند نه هر اخوند حوزه ای که کتابی از کسی خوانده بی شک اینها معنی عرفانی بیشتر شعر مولوی را درک نمی کنند ومعنای ظاهری را می بینند
انسان ۱۳۹۷/۹/۲۷ در ۱۳:۰۳
دوست من، علی و یارانش بحثی بجز گفته پیامبر (ع) را پیش نکشیدند که به قول مولانا :
گفت هر کس را منم مولی و دوست / ابن عم من، علی مولای اوست , و گمان نمی کنم این گونه تعبیر شما درباره مولی علی با این سفارش پیامبر سازگار باشد. باز به قول مولوی درباره مولی علی : آن که نفسش را بدین سان پی کند / حرص میری و خلافت کی کند ؟!
محسن ۱۳۹۷/۷/۰۳ در ۲۲:۳۶
بنده یقینا مطمئنم که ایشان و تقریبا همه همفکران ایشان حتی برای یک بار هم که شده مثنوی و دیوان شمس را کامل نخوانده اند و به صورت تقلیدی و نه تحقیقی این حرف ها را مطرح نموده اند. بنده حتی مطمئنم که ایشان مباحث مورد قبول خودش را هم درست نخوانده و نفهمیده است.
زن ناشناس ۱۳۹۷/۷/۰۵ در ۱۳:۴۱
سلام…در روان شناسی مبحث بسیار مهمی با عنوان فرافکنی داریم.
منطبق با این بحث
عملی را که یک فرد به شدت به آن راغب ولی به دلایلی از جمله بسته بودن فضا و…به همان شدت در وجود خود سرکوب می کند، به سایه آن فرد تبدیل می شود. این سایه با المان هایی چون تعصب، کینه،حسادت، نفرت و تهمت و افترا نسبت به آن موضوع خود را بروز می دهد.
این بزرگوار هم گویا دوران کودکی،نوجوانی و جوانی دشواری را پشت سر گذاشته اند…!
برای تمام بیماران به ویژه بیماران روحی دعا کنیم…
ملیکا ۱۳۹۷/۷/۱۱ در ۲۰:۰۹
خجالت بکشید مولانا کسی نیست که از هر … راجع بهش نظر بپرسین. مولانا خدای شعر های عارفانست و یک اسطوره ایرانی مثل فردوسی سعدی و حافظ امثال شما رو چه به انتقاد از مولانا
ناشناس ۱۴۰۰/۴/۱۴ در ۱۳:۰۲
داره کل عرفان رو زیر سوال میبره بعد میگی مولانا خدای شعرهای عارفانست؟
سعید ۱۳۹۷/۷/۱۴ در ۲۱:۴۶
جهت فصل الختام این بحث چند نکته قابل تأمل است
۱- آنچه باعث ماندگار شدن تألیفات و اشعار مولوی و حتی سایر شعرای بنام ایران بوده است مفاهیم ارزنده ان است فارغ از عقاید و اعمال و حتی تقید شاعر به رعایت حدود شرع . ادمیست و حامل دو نفس متضاد که غیر از معصوم متمایل به این دو ضد . هر که متعبد تر نزدیک تر به نیرو و نهایت نزدیکتر به نفس مطمئنه و تراوشات عقلی ایشان جدا از اعمال و کردار ایشان است زیرا بهره و حظی که ما میبریم از تراوشات عقلی مولوی است نه با خود مولوی . ازاینکه او را تا حد خداوندگار بالابریم عین افراط و اینکه او به حد الحاد رسانیم عین تفریط . او هم مانند تمامی بنده های غیر معصوم در معرض خطا بوده است . و قضاوت اعمال و کردارش با خدای منان . اما در سفره ای که در معرفت گشوده است ما جیره خوار بوده و هستیم . زیرا در تمامی اعصار این شعرا بودند که با حضور شان بواسطه در اختیار داشتن اثارشان مفاهیم اجتماعی و فرهنگی نقش معلمی بالقوه را داشتند . گر چه اگر معلم هم دیکته بنویسد ندرتا بیست میگیرد اما شأن معلمی هرگز از او ستانده نمیشود . در مثنوی مولوی بیش از صدها مفاهیم قرانی را با تمثیل ساده و سهل برای عموم به شیوایی نگاشته است . و مهربانی و رحمت خداوند جرم و اشتباهش به مدح دشمنان شیعی را به مدح علی و حسین ببخشاییم . ومطمئنا رسای مدح علی و حسین بسیار والاتر و بالاتر از مدح دشمنان است
بکش شمشیر و ملک عشق بستان که ملک عشق ملک پایدار است
حسین کربلایی آب بگذار که آب امروز تیغ آبدار است
و از این موارد کم نیست .
خاصه از شعرا که بگذریم در فقها نیز اختلافات داریم از فعل تا فکر بزرگترین اندیشمندان دینی که آثارشان در حال حاضر هنوز مرجع است و بعضی از انها ملقب به شیخ الفقها نیز بودند در عصر و زمانه خود در عمل کمیتشان لنگ بود. سخن نور است و فارغ از حلقوم
و بقول جامی
سخن از کاف و نون دم بر قلم زد قلم بر صفحه معنی رغم زد
چون سخن ناب نورانیت است هر از گاهی تاب مستوری ندارد و از به فرمان قلمی اظهار وجود میکند حال قلم چه رنگی باشد و در دست که اهمیت چندانی ندارد گاه از قول مولوی و گاه از حلقوم علامه طباطبایی و حتی امام راحل
امير ۱۳۹۷/۷/۱۶ در ۰۸:۱۴
واقعا متاسفم شماها با اين افكارتون باعث شديد دشمنان بيان بگن پس حضرت علي (ع) و مالك اشتر هم منحرف بودند .
ناشناس ۱۳۹۷/۷/۱۷ در ۱۲:۲۵
کار مردان روشنی و گرمی است
کار دونان حیله و بیشرمی است
ناشناس ۱۳۹۷/۷/۱۷ در ۱۷:۱۶
بزرگش نخوانند اهل خرد
که نام بزرگان به زشتی برد
نسرین ۱۳۹۷/۷/۲۱ در ۱۴:۴۰
امام خمینی (س) عبارتی درباره مثنوی دارد که بسیار عجیب است. من از کسانی که مخالفتهایی میکنند میخواهم درباره حرف این مرد بزرگ بیاندیشند.
امام میفرماید: «کثیرى از ناس شعر مثنوى را جبر مى دانند و حال آنکه مخالف با جبر است و علت آن این است که آقایان معناى جبر را نمىدانند. و چنانکه مرحوم حاجى (مراد امام، حکیم حاج ملا هادی سبزواری است) نیز در شرح خود بر مثنوى نتوانسته در شرح و تفسیر، مرام مولوى را برساند؛ زیرا حکیمى قول عارفى را بیان نموده بدون اینکه حظ وافر از قریحه عرفانى داشته باشد و بلاتشبیه مثل این است که ملحدى، مرام نبى مرسلى را شرح کرده باشد. بیان مرام شخصى قریب الافق بودن با اعتقاد او را لازم دارد، براى شرح قول عارف رومى، مردى صوفى که یک نحوه کشف ذوقى داشته باشد لازم است که آن هم نه با نثر بلکه با نظمى که از روى ذوق عرفانى برخاسته باشد مانند نسیمى که از سطح آبى برمى خیزد، به شرح آن بپردازد.» (تقریرات فلسفی، ج۲، ص۱۹۸)
به هر حال مولوی و امثال مولوی آدمهای بزرگی بودهاند و نمیشود درباره آنها و آراء آنها به راحتی اظهار نظر کرد، عجولانه سخن گفت و سبکسرانه قضاوت کرد.
رضا.س ۱۳۹۷/۷/۲۲ در ۲۲:۳۸
هرکسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من…
این پاسخ به آقای میلانی به اندازه کل مصاحبه ایشان صحبت و حرف دارد!!!
ناشناس ۱۳۹۷/۷/۲۳ در ۱۴:۳۷
چرا وقتی به آیه اله خمینی میرسید انگار وحی منزل باشد کلمه حضرت امام میگوئید؟ واقعا این بدعت و حداقل طعنه و تحقیر شان ائمه معصومین که هماره آیشان را حضرت امام خطاب میشده اند نیست؟ کمی عمیق باشیم اگر طالب تفکریم.
ناشناس ۱۳۹۷/۷/۳۰ در ۰۱:۲۲
پس دیگر نگوییم امام جماعت چون از شان ائمه کم میشود.!آقا کجای کاری؟شما هنوز در کلمه امام مانده اید .امام امام بود و امام خواهد ماند و اکنون امام خامنه ای پرچمدار اسلام است.
اکبری ۱۳۹۷/۷/۲۵ در ۰۹:۰۱
امثال این فرد که شخصیتی مثل مولانا رو فاسد میدونه بوده حتما نقصی در وجود خودش دیده یا نتونسته عرفان رو درک کنه چنین کلامی میگه .
مجید ۱۳۹۷/۷/۲۷ در ۱۱:۲۵
آقای میلانی، من به حیث انسانیکه اتا خود را هم جمع دیگران مانده و بیطرفانه از بالا تماشا میکنم میبینم که شما چقدر عقیده متعصب و مضر دارید،
اصلا دین شما دین غلط است اگر هر نامی داشته باشد ، لطفا تیکه دار اسلام و مدافع مسلمان خود را جلوه ندهید !
اصلا تاریخی رو که شما یاد آوری میکنید غلط هست چون تاریخ و عقیده شما انسان گرایانه نیست ، کمی تعقل کنید میدانید که شما ناخود آگاه گروهی خود را جلوه میدهید…
ناشناس ۱۳۹۷/۷/۳۰ در ۰۱:۰۸
آقای میلانی شما در واقع با این مطالب میخواهید حضرت امام را نقد کنید اما چون حضرت امام از علمای با سواد حوزه بودن هیچکس جرات نمیکرد در مورد نظرات ایشان بحثی داشته باشند اما الان به راحتی شعر و عرفان و فلسفه را زیر سوال میبرید و میگویید فقط قران و سنت .اتفاقا عرفان اهل بیتی یا همان عرفان اسلامی یا همان معرفت اسلامی هم همین را میگوید اما شماها سوادش را ندارید .لطفا زبان سعر و عرفان و فلسفه را بیاموزید بعدا ادله بیاورید.من از کلیات مباحث شما اعتقادات شیعیان انگلیسی در ذهنم زنده شد که در مباحثشان بسیار نزدیک به شما بحث میکنند و ادله می آورند .
شمس ۱۳۹۷/۷/۳۰ در ۱۲:۱۳
ننگ بر تو و دیگر هیچ…..
آرش ۱۳۹۷/۷/۳۰ در ۱۵:۲۰
در نیابد حال پخته هیچ خام
پس سخن کوتاه باید والسلام.
زهرا ۱۳۹۷/۷/۳۰ در ۱۶:۴۰
سلام
فهم افکار عرفایی چون ابن عربی و مولوی کار هر کسی نیست همین جماعت حضرت خمینی بزرگ را متهم به کفر میکردند چون فلسفه میگفت و نجس میخواندند و از ترس همین جماعت علامه پنهانی فلسفه میگفت و میگویند تفسیرهای عرفانی اش از قرآن را به دور ریخت . لاکن باید گفت لایکلف الله نفسا الا وسعها و گذشت.
خداوند خودش عرفان ناب اسلامی را برجانمان بنوشاند.
محمد ۱۳۹۷/۸/۰۴ در ۱۹:۲۳
به نظر من مشکل جناب آقای میلانی فقط با چندواحد ادبیات فارسی گذراندن کاملا حل می شود
جبار گرامي ۱۳۹۷/۸/۰۵ در ۲۰:۱۴
جام بلوريست پر ز شهد و عسل ترش دهنان را بر ان راهي نيست وان مولاناست
رامینال ۱۳۹۷/۸/۰۷ در ۲۳:۰۰
واقعا متاسفم برای افکار پوسیده تون جناب .مثنوی درک و شعور میخواد.فهم عرفانی میخواد در واقع انسانیت میخواد تا به عمق کلام مولوی پی برد چیزی که خیلیا ندارن متاسفانه.درک مثنوی شعور میخواد برادر من چیزی که متاسفانه اونم خیلیا ندارن.بن بست ذهنتون خیلی متروک و تاریک و بد بوست.عمر بگذشت به بی حاصلی و بی خبری….
ناشناس ۱۳۹۷/۱۰/۱۶ در ۲۰:۴۳
ایرادی به آقای میلانی گرفتی که ظاهرا خودت هم گرفتارشی(ذهن متروک و تاریک و بدبو)نذار عمر به بی حاصلی بگذره
رامینال ۱۳۹۷/۸/۰۸ در ۱۱:۳۲
از خدا جوییم توفیق ادب/بی ادب محروم ماند از لطف رب/بی ادب تنها نه خود را داشت بد/بلکه آتش در همه آفاق زد
ناشناس ۱۳۹۷/۸/۱۰ در ۰۹:۱۹
درود بر حضرت عشق،مولانای جان،مولوی شریف و بزرگوار😍
ناشناس ۱۳۹۷/۸/۱۰ در ۰۹:۲۱
درود بر حضرت عشق،مولانای جان،مولوی شریف و بزرگوار
حسين ۱۳۹۷/۸/۱۱ در ۲۳:۱۶
متاسفم براي جهل شما اقاي روحاني نما
ناشناس ۱۳۹۷/۸/۱۲ در ۲۳:۱۹
یکی از حرفایی که شمس به یکی از مریدای مولانا زد این بود که اگر دست من بود بهشت و جهنم رو نابود میکردم تا مردم فقط عاشق خدا بشوند..ولی مثل اینکه فراموش کرده است که در طول زندگی همه جا و همه کس رو به عشق به خداوند دعوت میکرده..کسی که عاشق است باید معشوق را بپذیرد!!!!!!!!!!!!!!!!!
مردم در پی این هستند که عاشق خداوند باشند و به او برسند و تا جایی ک مشخص است این است که مولانا شیعه بوده و تقیه میکرده است ( طبق نظر عده ای از مردم و حتی اهل تصوف)
ولی مثل اینکه فراموش میکنند مردم سخنان خدا و پیامبر را
نی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی: کتاب الله فیهالهدی والنور حبل ممدود من السماء الی الارض وعترتی اهل بیتی وان اللطیف الخبیر قد اخبرنیانهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض وانظروا کیف تخلفونی فیهما
مگر غیر از این است که خود خداوند راه رسیدن به خدا را اهل بیت و قران میدانند؟؟
شمس کسی که یک انسان معمولی است و جناب مولانا که علم زیادی دارند و یک انسان معمولی هستند!!!!! چگونه میتوانند با وجود گناهانی ک داشتند به عالم های دیگر سفر کنند؟؟این با منطق و عقاید شیعه سازگار است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اگر سفر کردند پس ان عالم الهی نبوده!!!!!!!!!!
کجای دین شیعه فرموده اسست در کدام منبع و سندی حضرت محمد فرموده است برای رسیدن به خداوند دور خود بچرخید و ۴۰ روز چله نشینی کنید؟؟در کدام یک از منبع شیعه ما چله نشینی دیده ایم؟؟؟؟
چیزی به اسم چله نشینی در کدام سند معتبر که شیعه قبول دارد امده؟؟
کلا اخر: عشق به خدا میخواهید؟پیرو دین هستید
به سخن خداوند مراجعه کنید
و از شعرای زیبای جناب مولانا تنها لذت ببرید!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
امیرعلی ۱۳۹۷/۱۰/۱۱ در ۱۵:۲۵
۱- شما اول اثبات بفرما که هر چه پیشوایان دین گفته اند ، به ما رسیده، بعد بگو کجا در دین گفته شده فلان ؟
۲- در دین کجا گفته شده سوار اتومبیل شو ! ؟ شما سوار نمی شوی؟!
۳- در دین شما احیانا آمده که به عقل، علم و آگاهی و یافته ی خودت پایبند باش یا نه؟ اگر آتش می سوزاند، نیازی به گفتن دست نزن، نیست و اگر عشق رشد می دهد، نگفته هم معلوم است که: عاشق باش
۴- در قرآن شما هم (مثل ما) احیانا آمده است که : ان الله لا ینظر الی صورکم، بل ینظر الی قلوبکم: خدا به ظاهرهای شما نمی نگرد، بلکه به دلهای شما نگاه می کند. شما چه؟ به کدام نگاه می کنی ؟
۵- پس به قول مولانا : لنگ و لوک و خفته شکل و بی ادب / سوی او می غیژ و او را می طلب : (یعنی حتا اینطوری هم که شده او را بطلب؛ نه اینکه حتما به این شکل او را بطلب ؛ لطفا تهمت جدیدی به او نزنید ! : سخن شناس نیی، جان من خطا اینجاست )
بنده ی خدا ۱۳۹۷/۸/۱۳ در ۱۲:۲۰
خدا همه رو هدایت کنه واقعا تو این دوره زمونه آدم نمیدونه چی درسته چی نه از پنجم دبستان تا الان داشتن شعر زیبای مولانا به ما یاد میدادن و به عنوان یه عارف و با خدا معرفی کردنش بعد این آقا اومده و اینارو میگه یعنی انگار واسه هر خوبی تو دنیا باید یک ضدی وجود داشته باشه در چند سال آینده اینا وجود خدارو هم با آیه های قران و تفسیر های خودشون نقض میکنند
به قول حضرت مولانا
درنیابد حال پخته هیچ خام پس سخن کوتاه باید والسلام …
داکتر محمد طیب طراوت قبادی ۱۳۹۹/۲/۳۱ در ۱۱:۱۳
سیمای علی علیه السلام در مثنوی
منابع مقاله:
فصلنامه معرفت، شماره ۴۷، حسن فراهانی؛
مقدمه
جلال الدین محمد بلخی مشهور به «مولوی» ، متولد ششم ربیع الاول سال ۶۰۴ ه.ق در بلخ و متوفای پنجم جمادی الاخر ۶۷۲ ه.ق در قونیه، قریب ۶۸ سال عمر کرد.عمر وی به سه دوره تقسیم میشود:
دوره اول.زندگانی و شخصیت اول مولوی از ایام کودکی تا ۲۵ سالگی است; یعنی از سال ۶۲۸ ق که پدر دانشمند و عارفش محمدحسین خطیبی معروف به «سلطان العلما بهاء الدین ولد» ، فرزند حسین بلخی، وفات یافت.مولوی در این مدت با شوق و ذوق هرچه تمامتر و با سرمایه هوش و حافظه فوقالعاده به تحصیل علوم و فنون عقلی و نقلی و اکتسابی شامل ادبیات و فقه و حدیث و تفسیر قرآن اشتغال داشت.
دوره دوم.از ۲۵ سالگی اوست تا حدود ۳۸ سالگی; یعنی مقارن سال ۶۴۲ ه.ق که ملاقات و برخورد او با شمس الدین محمد تبریزی اتفاق افتاد و موجب تغییر مسیر زندگی او گردید.در این مدت، که حدود ۱۴ سال میشود، توسط سید برهانالدین محقق ترمذی (وفات ۶۳۷ ه.ق) که از اصحاب و مریدان پدرش بود تحت تعلیم و تربیت قرار گرفت و داخل سنت تصوف و سیر و سلوک طریقت گردید.
دوره سوم.این دوره فعلیت نهایی روحانی و به قول خودش «مرحله سوختگی بعد از خامی» و پختگی اوست که از ۳۸ سالگی وی، مقارن ۶۴۲ ق آغاز میشود و تا پایان حیاتش به مدت ۳۰ سال همچنان پیوسته با کمال گرمی و عشق و علاقه استمرار داشت. (۱)
آثار برجسته و شاهکارهای جاویدان مولوی مربوط به همین دوره است.
از مولوی آثار ذیل برجای مانده است: مثنوی در ۶ جلد، شامل ۲۶۰۰۰ بیت، دیوان غزلیات; معروف به دیوان کبیر یا کلیات شمس مشتمل بر ۵۰۰۰۰ بیت، رباعیات، مکتوبات مولانا، فیه مافیه، مجالس سبعه (۲) و برخی آثار دیگر.
مولوی در مثنوی، در نخستین اشاره به امام علی علیه السلام، عشق خود را به ایشان با دو بیت زیبای عربی آشکار میسازد:
مرحبا یا مجتبی یا مرتضی
ان تغب جاء القضا ضاق الفضا
انت مولی القوم من لا یشتهی
قدردی، کلا لئن لم ینتهی. (۳)
مولوی با سخنان حضرت علی علیه السلام آشنایی کامل داشته و بیت اول سخنی است منسوب به علی علیه السلام که فرمودند: «اذا جاء القضا ضاق الفضا» . (۴)
این نقل قول تاکیدی استبر نقش ولایتحضرت علی علیه السلام که دین را نگهبان است; زیرا با تداعی آیهای از قرآن مجید هشدار میدهد که «کلا لئن لم ینته لنسفعا بالناصیه.» (علق: ۱۵) (۵) این آیه قرآن خطاب استبه فردی بتپرست از مردم مکه که برده مسلمان خود را از نمازگزاردن منع میکرد. (۶)
وظیفه مولایی و نگاهبانی دین از آن جهتبه عهده حضرت علی علیه السلام است که خود قرآن ناطق است. بنابراین، علی علیه السلام مردی است که رهروان و پیروانش او را عاشقند و بتپرستان و منکران تعالیم قرآن از او در بیم.
پهلوانیها، جوانمردیها و مبارزات آن حضرت چنان زبانزد مردم در ادوار گوناگون بوده که برای آنها حماسهها و منظومههای پهلوانی فراوانی ساختهاند. صبای کاشانی در مثنوی «خداوند نامه» به موضوع جنگها و رشادتهای آن حضرت پرداخته است; در فتوت نامه اثر واعظ کاشفی و کیمیای سعادت اثر امام محمد غزالی نیز از جوانمردیهای امام علیه السلام سخن رانده شده است، همچنین بازل مشهدی در اثر حماسی معروف خود، حمله حیدری، که حماسهای مصنوع و بر وزن شاهنامه فردوسی سروده شده، به دلاوری و شجاعت و مردانگی آن حضرت پرداخته است. اما حکایت مولوی از داستان مبارزه حضرت علی علیه السلام با عمروبن عبدود خواندنیتر و جالبتر میباشد:
علی علیه السلام و درافکندن با عمرو بن عبدود
عمروبن عبدود، یکی از مبارزان و جنگجویان عرب، آوازه شجاعت و قدرت وی چنان بود که کمتر کسی را توان مقابله و رویارویی با او مینمود. در جنگ خندق، عمرو با رجزخوانی بسیار، مبارز و همرزم میطلبید. در این میان، تنها حضرت علی به جنگ رفت و سرانجام نیز وی را به هلاکت رساند. مولوی در این حکایت، علاوه بر بازگو نمودن روحیه شجاعت و جنگاوری، نمونه یک انسان کامل را، که زندگی، جنگ، خواسته و حتی مرگش نیز برای حق میباشد، به شکل زیبایی معرفی میکند. خلاصه این واقعه از منظر مولانا چنین است:
حضرت علی علیه السلام پس از آن که پشت دشمن را بر خاک نشاند و بر او دستیافت، بر سینه وی نشست تا سرش را از تن جدا سازد. او بر روی مبارک حضرت خدو انداخت و بدین دلیل، ایشان بدون درنگ برخاست و او را رها کرد و در پاسخ این سؤال که چرا بر زندگانی دشمن خود بخشش آوردی، گفت: «چون بر روی من خدو انداخت، از او در خشم شدم و ترسیدم که اگر او را بکشم، خشم من نیز در کشتن او تا حدی دخیل باشد; اما نمیخواستم که او را جز بهر حق بکشم. (۷)
حضرت علی علیه السلام با این اقدام خود، آن پهلوان کافر را به تحسین جمال و جلال اسلام واداشت.
مولوی در اینباره میگوید:
از علی آموز اخلاص عمل
شیر حق را دان منزه از دغل
در غزا بر پهلوانی دستیافت
زود شمشیری برآورد و شتافت
او خدو انداختبر روی علی
افتخار هر نبی و هر ولی
او خدو زد بر رخی که روی ماه
سجده آرد پیش او در سجدهگاه
در زمان انداختشمشیر آن علی
کرد او اندر غزایش کاهلی
گشتحیران آن مبارز زین عمل
وزنمودن عفو و رحم بیمحل (۸)
به روشنی پیداست که هر کسی جز علی علیه السلام بود از شدت خشم و عصبانیت، به دلیل آن عمل گستاخانه عمرو، کار وی را بیدرنگ تمام میکرد. مولوی از زبان عمرو پس از دیدن جوانمردی و آن عمل علی علیه السلام میگوید:
گفت: بر من تیغ تیز افراشتی
از چه افکندی مرا بگذاشتی؟
آنچه دیدی بهتر از پیکار من
تا شدی تو سست در اشکار من؟
آنچه دیدی که چنین خشمت نشست
تا چنان برقی نمود و بازگشت؟
آنچه دیدی که مرا زان عکس دید
در دل و جان شعلهای آمد پدید؟
آنچه دیدی برتر از کون و مکان
که به از جان بود و بخشیدیم جان؟
در شجاعتشیر ربانیستی
در مروت خود که داند کیستی؟ (۹)
آنگاه پهلوان کافر از علی علیه السلام خواست که راز این بخشایش را بگشاید. بر همین اساس، مولوی عنان سخن را از عمرو میرباید و با شیفتگی خاصی ادامه میدهد:
ای علی که جمله عقل و دیدهای!
شمهای واگو از آنچه دیدهای
تیغ ظلمت جان ما را چاک کرد
آب علمتخاک ما را پاک کرد
بازگو دانم که این اسرار هوست
زان که بیشمشیر کشتن کار اوست
بازگو ای باز عرش خوش شکار!
تا چه دیدی این زمان از کردگار
چشم تو ادراک غیب آموخته
چشمهای حاضران بردوخته
راز بگشا ای علی مرتضی!
ای پس از سوء القضا حسن القضا! (۱۰)
یا تو واگو آنچه عقلتیافته است
یا بگویم آنچه بر من تافته است
از تو بر من تافت پنهان چون کنی
بی زمان چون ماه پرتو میزنی
ماه بیگفتن چو باشد رهنما
چون بگوید شد ضیا اندر ضیا
باز گو ای باز پر افروخته
با شه و با ساعدش آموخته
باز گوی باز عنقاگیر شاه
ای سپاه اشکن به خودنی با سپاه
امت و حدی یکی و صدهزار
بازگو ای بنده بازت را شکار
در محل قهر، این رحمت زچیست؟
اژدها را دست دادن راه کیست؟ (۱۱) امام علی علیه السلام توضیح ذیل را ابتدای پاسخ خود قرار میدهد:
غرق نورم گرچه سقفم شد خراب
روضه گشتم گرچه هستم بوتراب (۱۲)
سپس مولانا زبان حال امام علی علیه السلام را به آن پهلوان کافر، چنین بیان میکند:
گفت: من تیغ از پی حق میزنم
بنده حقم نه مامور تنم
شیر حقم نیستم شیر هوا
فعل من بر دین من باشد گوا
«ما رمیت» از رمیتم در خراب
من چو تیغم و آن زننده آفتاب
رختخود را من ز ره برداشتم
غیر حق را من عدم انگاشتم
که نیم کوهم زصبر و حلم و داد
کوه را کی در رباید تندباد
آنکه از بادی رود از جا خسی است
زآنکه باد ناموافق خود بسی است
باد خشم و باد شهوت باد آز
برد او را که نبود اهل نماز
کوهم و هستی من بنیاد اوست
ور شوم چون کاه بادم باد اوست
جز به باد او نجنبد میل من
نیست جز عشق احد سرخیل من
خشم بر شاهان شه و ما را غلام
خشم را من بستهام زیر لگام
تیغ حلمم گردن خشمم زده است
خشم حق بر من چو رحمت آمده است
چون درآمد در میان غیرخدا
تیغ را دیدم نهان کردن سزا. (۱۳)
سپس با نتیجه اخلاقی پسندیدهای این داستان ضمنی را در کمال ایجاز و اختصار کامل میکند:
تیغ حلم از تیغ آهن تیزتر
بل زصد لشکر ظفر انگیزتر. (۱۴)
آیا کسی با مشخصات مزبور، که چنین برای رضای خدا تلاش میکند و هوای نفس خود را نادیده میگیرد، میتواند برای خلافت و حکومت در این دنیا حرص و طمعی داشته باشد؟
مولوی در رد اتهام برخی افراد که به امام علی علیه السلام نسبتحرص و طمع به خلافت دادهاند، میگوید:
آنکه تن را بدین سان پی کند
حرص و میری و خلافت کی کند؟
زان به ظاهر کو شد اندر جاه و حکم
تا امیران را نماید راه و حکم
تا امیری را دهد جانی دگر
تا دهد نخل خلافت را ثمر. (۱۵)
( بلاخره باید این حجتالاسلام والمسلمین شیخ حسن میلانی که در باره مولانا غلطی کرده است باید به اشتباه خود اعتراف کند و از همه مسلمانان جهان پوزش بخواهد .
ناصر ۱۳۹۹/۵/۰۲ در ۲۲:۴۰
سلام ، ممنون از این نوشته عالی ، کاش تمام این نظرات دوستان به سمع و نظر این جناب شیخ حسن میلانی می رسید تا بفهمد که اولا مردم ما از ایشان خیلی داناتر و وارسته تر هستند و براساس حب و بغض با بزرگان عرفان و تصوف برخورد نمی کنند. دوم اینکه برای مشهور شدن نباید در عین بیسوادی به بزرگان تهمت زد و خودنمایی کرد . باز هم ممنون
خموش غ ۱۳۹۷/۸/۱۴ در ۰۱:۳۸
ما جامعه ای هستیم هرچه خوب است را پنهان میکنیم آقای میلانی که استاد حسن زاده املی را هم قبول ندارند
در حالی که هرچی خوبه رو پنهون کردیم تا بحال دیدید استاد حسن زاده املی رادر رسانه ها نشان دهند یا آنقدر مردم بشناسند .از بزرگی این استاد کمتر کسی چیزی میداند
الان مردم ما چقدر استاد حسن زاده املی رو میشناسند؟؟
در حالی که کل رسانها پر شده از سخنان بیهوده شما!!
حضرت مولانا الگو بسیاری از زندگیهاست،نمیتوان کلامی از حضرت مولانا را توجه کرد کسی به درکی از خدا رسیده که در توان من یا آقای میلانی نیست بخواهیم اظهار نظر کنیم
چه برسد بدگویی
لواط واقعا واقعا متاسفم برای فکر کوته فکران…
دانش ندارید اندیشه که هست اندکی فکر….
نماز را با مهر میخوانیم آیا مهر را میپرستیم؟
به زیارت آقا امام رضا میرویم به بارگاهش سجده میکنیم ایا آقا امام رضا را خدای خود میدانیم؟
هر چیز و هر کس را به خدا راهی است….زلیخا را یوسفی !!
مولانا را شمسی!!
کمی فکر….
من کل مسیرم آرامشم وخدایم عشقیست که در کنج عشق مولانا به شمس وجود دارد….
نمیتوان وجود انسانها را دید کسی چه میداند مولانا در شمس چه دید که اینگونه عاشق شد….
زاهد بودم ترانه گویم کردی
سر فتنهٔ بزم و بادهجویم کردی
سجادهنشین با وقاری بودم
بازیچهٔ کودکان کویم کردی
خیلی از این عشق ها الان هم وجود دارند ولی بخاطر برداشت نابجای کسانی مثل اقای میلانی «خموش»مانده اند
به امید روزی که شمسی بیاید و مولانای درونمان نمایان شود
آناهیتا ۱۳۹۷/۸/۱۵ در ۱۳:۱۵
متاسفم برای وجود آدمهایی چون شما.که حتی نمیدونید شمس و مولانا کی هستن.تمام دنیا اشعار مولانا رو میخونن و لذت میبرن و ما ایرانیا اصلا نمیدونیم مولانا کیبود و چی گفت.
به قول حضرت عشق مولانای جان: تن ز جان و جان ز تن مستورنیست: لیک کس را دید جان دستورنیست.
بله هرکس رادید جاندستورنیست بهتره برید و بدون تعصب کورکورانه مطالعه کنید.
هادی ۱۳۹۷/۸/۱۹ در ۰۱:۱۰
سر نخ هایی که جناب میلانی در خصوص انحرافات فکری و عقیدتی مولانا و شمس دادند بسیار قابل مطالعه است و به نظر میاد اشخاصی همانند مولانا را باید دوباره از نو شناخت. و این مهم برای متعصبها کاری بسیار سخت و شاید محال خواهد بود. و نتیجتا باورهای اعتقادی بسیاری را که از مولوی الهام گرفته اتد را در هم خواهد شکست.
خموش ۱۳۹۷/۹/۰۴ در ۲۰:۰۱
بشین برادر
بز بز قندی ۱۳۹۷/۸/۱۹ در ۰۶:۱۶
سخنان آقای میلانی استدلال محکم ومنطق استوار داشت لاجرم باید پذیرفت. .اما تعجب اینجاست که همکاری وگرفتن حقوق از مخالفان عقاید خودشان نشانه این نیست که چندان هم پایبند این تفکرات نیستند؟ شما که مبنای دین را بدرستی قرآن واحادیث میدانید چرا با پیروان عقاید اخوانی یار هستید ؟ احادیث عدم تشکیل حکومت را قلم گرفته اید؟
مولانای جااااااان ۱۳۹۷/۸/۲۱ در ۲۲:۴۵
تاسف برای جاهلانی که حتی یک روز درباره حضرت مولانا یا شمس تبریزی بزرگ تحقیق نکردند و افکار و عقاید فاسد خودشون رو با زور به خورد مردم میدن
حمید ۱۳۹۷/۸/۲۲ در ۱۲:۴۳
با درود ب همه
مولانا ب مقام وحدانیت رسیده بوده
که درک این مقام از علم و دانش ما و اون مخالفان نادان مولانا واقعا بیرون هست .فقط باید بشنویم نی از چون حکایت میکند ….
Babak penhan ۱۳۹۷/۸/۲۳ در ۰۱:۱۰
اخه این اخوند محترم چی میدونه از شعر چی میدونه از عرفان این فقط یاد گرفته سفسطه و مغلطه بکنه،به این یاد دادن بیاد تو جامعه نور زندگی رو تو قلب مردم خاموش کنه به جاش چند تا اسم از چند تا مجسمه بکنه تو مخ مردم.
مرد حسابی این چه مطلبیه اخه؟؟؟؟شمس و مولانا دنبال نور خدا بودند،مثل این متعصبای نفهم نبودن که خداوند هرچی رو به ما توصیه کرده اونا هم درست مثل اون عمل میکردند بزرگترینش مهربانی و بخشش بوده اونا از یک روح توی چندین بدن حرف میزدن شما که قلبتون سنگ پس درک نمیکنید.بعدشم اصلا این اخوند محترم مگه خدا هستن که بگن کی بخشوده میشه کی نه؟؟؟خداوند رحمااااااااان،با حرف هیچ اخوند یا کشیش کاری نداره ای کاش روزی برسه که همه ما از نوری که خدا برای پیدا کردن مسیر تو قلبمون جا داده استفاده کنیم،نه حرف مردم نفهم.
ما انسانیم،ما علمیم،عرفانیم/جهان ذره ای از ماست و ما ذرهی جهانیم.
فقط حیدر امیرالمومنین است ۱۳۹۷/۸/۲۴ در ۰۳:۰۳
نظرات ایشون به کلی رد هستش. چون…
ایشون استناد به اقای حسن زاده املی میکنن که خود این اقا به کلی مردود هستن چرا؟؟
چون در یکی از کتابهای اقای حسن زاده املی اومده که در قعر جهنم گیاهی روییده میشه به اسم….
این در حالیه که خود شخص حضرت رسول میفرمایند که ه کسی عقیده داشته باشه که در جهنم گیاه روییده میشه احمق هست و دوری کنید از این ادم…
از طرفی دیگه ایشون اشعار مولانا رو اونجوری که دلشون میخواد تفسیر و معنی میکنن که این هم نامردی و هم دروغ هست.
به خرد خودتون رجوع کنید خواهشن…
سعيد ۱۳۹۷/۸/۲۹ در ۲۳:۰۹
. «یک بخش مهمی از شعر آئینی ما میتواند متوجه مسائل عرفانی و معنوی بشود. و این هم یک دریای عظیمی است. شعر مولوی را شما ببینید. اگر فرض کنید کسی به دیوان شمس به خاطر زبان مخصوص و حالت مخصوصش دسترسی نداشته باشد که خیلی از ماها دسترسی نداریم و اگر آن را کسی یک قدری دوردست بداند، مثنوی، مثنوی؛ که خودش میگوید: و هو اصول اصول اصول الدین. واقعاً اعتقاد من هم همین است. یک وقتی مرحوم آقای مطهری از من پرسیدند نظر شما راجع به مثنوی چیست، همین را گفتم. گفتم به نظر من مثنوی همین است که خودش گفته: و هو اصول … . ایشان گفت کاملاً درست است، من هم عقیدهام همین است. البته در مورد حافظ یک مقدار با هم اختلاف عقیده داشتیم…
((نظر رهبري در رابطه با مولانا))
ديدار با شاعران در رمضان ۱۳۸۷/۰۶/۲۵
یاس ۱۳۹۷/۹/۰۵ در ۱۳:۰۰
شما ها ک ادعای اسلام می کنید نمیدونم چرا تعصب دینی تون فقط برای چند نفر خاصه چرا نمی خواید به همه انسانها احترام بزارید؟ حتما باید همه رو تخریب کنید تا ثابت کنید شماها خوبید فقط؟ هر روز دارید منفور تر جلوه می دید خودتونو. والا اسلام اومد شمارو از جهل در بیاره ولی شما فقط اسلامو ابزار کردین برا فر مانروایی
ساده ۱۳۹۷/۹/۱۳ در ۰۱:۳۰
بگذارید که از میکده یادی بکنم / من که با دست بت میکده بیدار شدم.امام خمینی
ایرانی ۱۳۹۷/۹/۱۳ در ۱۶:۵۵
یک دعوایی ازقدیم بین فقها ویااهل ظاهر وقشریون بوده ومتاسفانه الان هم موجوداست مولوی هم گوید: مازقرآن مغز رابرداشتیم مابقی راپیش خربگذاشتیم ! این آشیخ راچه به فهم باطن دین! خرچه داند قیمت نقل ونبات! البته مولوی هم بت نبوده! ولی توهین به چنین مقامی ازبیسوادیست!
ناشناس ۱۳۹۷/۱۰/۱۶ در ۲۰:۳۵
فهم دین نزد جناب عالی یعنی خر دانستن دیگران!ایول به دینت!!
انسان ۱۳۹۷/۱۰/۳۰ در ۱۲:۳۹
تعبیر خر در قرآن کریم هم برای برخی که اتفاقا علمای اهل ظاهر بودند به کار رفته است : مثال آنان که تورات را حمل کردند ولی بعد آن را حمل ( و دنبال نکردند) ، مانند خری است که اسفاری (جزء هایی از کتاب مقدس ) را حمل می کتد
هدایتی ۱۳۹۷/۹/۱۵ در ۰۱:۲۱
دم به دم بر همه دم
بر گل رخسار محمد ص
اخرین شاه ولایت صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
خدا عاقبت هممونو ختم بخیر کنه
….
در جایگاهی نیستم که کسی رو توصیه کنم
اما اول شکر گزاری از خداوند
و قرآن و اهل بیت علیهم السلام
تنها وسیله ی عاقبت بخیری
از پدر مادرهامون غافل نشیم
دستگیری از محرومان در حد توانمون
ما فرزندان خاک پاک ایرانیم
شیعه و سنی یکپارچه و متحد زیر پرچم سه رنگ ایرانیم
ما یه مشت سربازیم …سربازای زیر پرچمیم
یاعلی
سارا ۱۳۹۷/۹/۱۵ در ۲۱:۵۹
چه قشنگ همه رو بردی زیر سؤال میلانی جان!
امیرعلی ۱۳۹۷/۱۰/۱۱ در ۱۵:۱۲
زیر سئوال ؟! یریدون لیفئو نور الله بافواههم و الله متم نوره :
چراغی را که ایزد برفروزد / هر آن کس پف کند ریشش بسوزد (مولانا)
از درمها نام شاهان برکنند / نام احمد بر درمها می زنند ( و نام احمدیان/ محمدیان بویژه خوانسار فخر محمدی، جلال الدین محمد مولوی) : مولانا
گمراه ۱۳۹۷/۹/۱۸ در ۰۰:۵۳
گلاویز شدن با حق جهت اثبات حق ، ثبب خنده حق میشود .
جناب علامه از درک ضعیف ما اینگونه حاصل شد اگر فلاسفه عرفا و… به حق نرسیدند شما هم بنا به هر نوع برداشت سطحی وعمقی از آیات وروایات به شناخت چه در لغت وچه در اصطلاح حتی نزدیک هم نشدید شاید هم هرچه بیشتر سایتون روی سر ما باشه خدایی نکرده روز به روز دور تر هم بشید.
یک انسان گمراه دراین باره میفرماید:
این مدعیان در طلبش بی خبرانند
کان را که خبر شد خبری باز نیامد
که البته روی سخن این شعر با انسان های نادانی مثل ماست نه شما
خداوند متعال هم طی پیامی تشکر خودشونو مبنی بر دفاع جنابعالی از هویت واقعیشون ورسوایی گمراهان بالفطره اعلام کردن
افمن زین له سوء عمله ی فرآه حسنا
!
در پایان خوبه که بدونید عزت در تخریب نیست
من کان یرید العزة فلله العزة جمیعا
هر کس عزت میخواهد عزت جمیعا نزد خداوند است
فدایی مولانا ۱۳۹۷/۹/۲۱ در ۰۴:۱۰
خرده گيرد در سخن بر بايزيد
ننگ دارد از درون او يزيد
عاشقان مولای جان ۱۳۹۷/۹/۲۱ در ۰۴:۱۵
خرده گيرد در سخن بر بايزيد
ننگ دارد از درونِ او يزيد
مولانا
مخلوق ساده ۱۳۹۷/۹/۲۲ در ۱۹:۰۲
لعنت خدا و تمام مخلوقات بر شمس و مولوی و تمام اهل فلسفه و تصوف که اهل بیت اطهار ( تنها سرچشمه هدایت ابدی ) این جماعت رو بخاطر کفر و فسق در عقیده در احادیث صحیح اشرار خلق الله بر روی زمین دانسته اند !
تعجب از عالم نماهای منحرف شیعه نما که ریشه هدایت را در افرادی جست و جو میکنند که علاوه بر صوفی بودن پیرو اهل سقیفه هستند و امامت الهی رو قبول ندارند که خودش بزرگترین دلیل باطل بودن این افراد هست
البته وقتی بجای معارف ناب اهل بیت اطهار که کاملا به فراموشی سپرده شده این افکار و عقاید باطل در حوزه ها و مملکت رواج داره وضع دین و دنیای شیعه و مردم هم بهتر از این نخواهد شد که ۹۹ در ۱۰۰ افراد جامعه و دنیا در گمراهی مطلق قرار دارن!
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و لعن اعدائهم اجمعین .. اللهم عجل لولیک الفرج
امیرعلی ۱۳۹۷/۱۰/۱۱ در ۱۵:۰۸
یا بهتره بفرمایید دشمنان اهل بیت یعنی جاعلان حدیث بخاطر دشمنی با حقیقت دین یعنی معنویث و هراس از آن، این احادیث رو جعل کردند (چنانچه نظر محققانی از معاصرین بر همین است و بررسی سندی روایات هم ضعف اونها رو می رساند).
اون بزرگواری که این احادیث از کتاب بیش از صد جلدی او نقل می شود (یعنی مجلسی دوم)، سخن صریح پدر خود یعنی مجلسی اول رو هم در این باب تحریف فرموده و میگه: من پدرم رو بهتر میشناسم و این اظهار ارادت واضح او به اهل تصوف و عرفان بخاطر کشاندن منحرفان متمایل به تصوف به سمت خود بود تا بتونه اونها رو هدایت کنه ! ، در حالی که پدرش تاکید کرده که بخاطر اینکه چیزهای دروغ و خلاف این رو به من نسبت دادند، تصریح می کنم که : امروز نزدیکترین راهها به سوی خدا (اقرب الطرق الی الله) ، طریقه «حقه» ذهبیه معروفیه علویه است. حال خودتون قضاوت کنید .
امیرعلی ۱۳۹۷/۱۰/۱۸ در ۱۴:۱۴
و تازه اگه اون توجیه ایشون رو در صحه گذاشتن به رفتار پدر و تفسیر آن بر خلاف واقع، بپذیریم این سئوال پیش میاد که با چنین محملی و پذیرش اون و تاییدش آیا خود ایشون حاضر نبوده برای هدایت منحرفان از دید خودش یعنی اهل تصوف و عرفان، حدیثی در رد آنها با نیت خیر ، ارائه کنه ؟
نجف ۱۳۹۷/۹/۲۲ در ۱۹:۴۷
سلام علیکم کسانی که تهمت جمود میدهند خود جلواندیشه ونقد را نگیرند که نارواست.باوجود اینکه بنده نظر اقای میلانی را در رد عرفان ناب و اصیل اسلامی جناب اقای قاضی و علامه بزرگوار طباطبایی و اقای عاملی که مورد توجه امام عصر (_عج) هم بوده اند رد میکنم ولی نظر ایشان درباب صوفیه و افکار و وهمیات غیر دینی انها را تایید و خلاف شریعت و قران میدانم و قسمتی از نظرات ایشان درباب مولانا و شمس را درست ومنطقی می بینم.عزیزان جواب نقد منطقی را باید با استدلال و منطق داد و برای این کار باید مطالعه زیاد و تحقیق داشته باشیم .با توهین و افترا نمیشود چیزی را اثبات یارد کرد.بنده ارشد ادبیات و از کودکی مطالعات فلسفی -عرفانی و کلامی داشته ام که طی سالیان مطالعه وتحقیق به اینجا رسیدم که خیلی از افکار صوفیه از قدیم تا ابن عربی و فلاسفه انحراف از دین و راه راست بوده و هست البته در این بین فلسفه ملاصدرا به واسطه توجه صدر المتالهیت به قران و اهل بیت سالم تر بوده است و به این نتیجه رسیدم که رسیدن به کمال و ارامش فقط در خواندن و عمل به قران و سخن وراه پیامبر و اهل بیت هست. ودر احادیث معتبر هم امده که هرکس راهی به جز قران و اهل بیت برگزیند و برود به گمراهی خواهد افتاد ولی عرفان اسلامی جناب قاضی -علامه طباطبایی و عاملی را به واسطه عمل به قران وتمسک محکمی که اهل بیت و امام عصر داشته اند راتایید میکنم.الله اعلم(العیاذ بالله)
انسان ۱۳۹۷/۱۰/۰۹ در ۱۳:۳۳
عزیز من، این که تناقضه : چون خود حضرت آقای قاضی و امثال ایشان به مولونا ارادت تام و تمامی داشتند
سالک ۱۳۹۹/۵/۲۶ در ۰۳:۳۰
خواندن و درک کردن دو امر متفاوت است.اولی اطلاعات است(که کامپیوتر مطمئنا از من و شما بیشتر دارد) که شما ادعا دارید و دیگری درک و فهم این اطلاعات است. اطلاعات و خواندن، مطالعه و … حتما درک یکسانی به افراد مختلف نمیدهد و این اثبات برتری انتنتاج نظری حتما نیست. البته با یاری حق برای همه مان.
ایرانی ۱۳۹۷/۹/۲۳ در ۰۳:۳۱
با مدعی نگویید اسرار عشق و مستی
بگذار تا بمیرد از درد خود پرستی
انسان ۱۳۹۷/۹/۲۷ در ۱۲:۵۲
آقا ی میلانی بعید می دانم مطلب من منتشر شود :
۱- حداقل انتظار از شما صداقت است مثلا در طرح نظر علما نسبت به مولوی : عجب که هیچ کس نیست که برعکس شما به او تمایل داشته باشد !!! پس فقط شما عالمید ! نه علامه قاضی، نه علامه طهرانی، نه امام خمینی، نه آیت الله جوادی آملی، نه علامه طباطبایی !!!!!!!!!!!!
۲- شما چطور بر خلاف قرآن درباره آنچه اطلاع ندارید ، نظر می دهید؟؟ برادر من شما حتی نمی دانید که ابیاتی که پرسشگر نقل می کند از مولوی است و می گویید: اگر واقعا اینها را گفته باشد ! ، آن وقت درباره او نظر می دهید ؟؟! مگر قرآن به شما نگفته است که: درباره چیزی که نمی دانید نظر ندهید (آن را دنبال نکنید): و لاتقف ما لیس لک به علم (سوره اسراء، آیه ۳۶)
۳- جالب است که از شما شنیدیم که کسی که ولایت و خلافت را درخور علی علیه السلام می داند، شیعه نیست ! مرحبا ! البته خب شما اول باید مثنوی می خواندید و بدان اشراف می داشتید و بعد درباره ناظم آن سخن می گفتید که البته چنین نیستید، لذا عرض می شود که بدانید که مولوی کسی را که دیگری را بر علی (ع) ترجیح داده، کسی می داند که علی (ع) را درست نشناخته و در تاریکی او را دیده (یعنی در واقع ندیده) : تو به تاریکی علی را دیده ای / زین سبب غیری بر او بگزیده ای ؛ حال اگر از این کس منحرفتر پیدا نمی شود، شما این انحراف را اصلاح بفرمایید !!!!!!!!!!!!!!!!! تا هم مستفیض شویم !
والسلام علی من اتبع الهدی
زیبای نیلوفر ۱۳۹۷/۹/۲۹ در ۲۱:۰۸
سخن کوتاه باید گفت واقعا…در برابر چنین حرفهای زشت و پلید در رابطه با حضرت عشق مولانای جان تنها باید سکوت کرد…بزرگی مولانا در مغزهای فندقی نمیگنجد…از عشق زمینی است ک انسان ب عشق الهی و ب دراجات بالای عرفان میرسد…فقط امیدوارم ک روزی برسد ک روحانیون خشکه مذهب و دین دیگر بر روی زمین خداوند وجود نداشته باشند…
ناشناس ۱۳۹۷/۱۰/۰۱ در ۱۳:۲۲
ایا واقعا شمس به اهل بیت جسارت کرده دلیلش چیه ؟؟
انسان ۱۳۹۷/۱۰/۰۲ در ۱۲:۱۹
سایت محترم، نظر به اینکه ظاهرا شجاعت درج نظرات فاقد و عاری از توهین (و البته شامل تعریض) نسبت به توهین کننده و منحرف شمارنده (بلکه منحرفترین !) شخصیتهای اهل عرفان و ولایت را ندارید، آنهم بزرگانی چون شمس و مولوی که محترمان و معظمان اولیای حق (اعم از حضرات آیات کرام نخودکی، قاضی ، علامه طباطبایی، طهرانی، انصاری همدانی و … ) بوده اند و هستند، لذا ادامه گفتگو را جایی دیگر و با جستوجوگران واقعی ( و نه فروشندگان بی بهره از ) حقیقت پی می گیرم. والسلام
وادى حق ۱۳۹۷/۱۰/۰۵ در ۰۵:۲۴
سلام ، براى خودم متاسفم كه مطالب اين اقا را خواندم ، ابن ملجم هم بنام حق بر سر حق زد ، طلب خير براى اگاهى اين فرد
مولانا خداوندگار ۱۳۹۷/۱۰/۰۵ در ۰۹:۵۷
چرا بحث میکنید،بذارید هر کی هر چرتی هر حرفی میخواد بزنه.
مقام و جایگاه مولانا انقدر بالا هست که کسی منکرش نمیتونه بشه،شاید بالاتر از خیلی از پیامبران.مثنوی هم اگر بالاتر از قرآن نباشه هم ترازش هست.
هر کسی مخالفشه یا مپلانا رو نشناخته یا جهت دهی ذهنی شده.
خود مولانا خداوندگار میفرمایند که:
هر کسی از ظن خود شد یار من….از درون من نجست اسرار من
و مهم تر از اون
در نیابد حال پخته هیچ خام،،،پس سخن کوتاه باید والسلام
ناشناس ۱۳۹۷/۱۰/۰۷ در ۱۳:۳۱
آفرین
شازده ۱۳۹۷/۱۰/۲۱ در ۲۱:۲۲
خفه بابا.
از درون من نجست اسرار من.
همین مصرع خودش یه دنیا حرف توشه….میگه این کس خولا که منو عارف میدونن خبر ندارن که منو شمس چه کارا که با هم نکردیم
سعید ۱۳۹۷/۱۰/۰۵ در ۲۱:۱۵
ما ایرانی ها استاد فرصت سوزی و تهدیدزایی و نخبه کشی هستیم!! همه دنیا تشنه آنند که برای خود حتی شده به صورت جعلی بزرگان ادبیات بسازند و نشان دهند که چه بوده اند و دارای چه ریشه هایی هستند تا جایی که کشورهای آذربائیجان و امارات و امثال آنها که فاقد سابقه و تمدن تاریخی هستند، می آیند و شخصیت های فرهنگی ما را به خود نسبت می دهند مانند ابو علی سینا و یا یا خود مولانا که در حال حاضر در قونیه ترکیه است. ترکیه حتی نام ایران را در خصوص مولانا نمی برد و در مراسم سالیانه آن کلی گردشگر از خارج جذب می کند و از دراویش به عنوان یک فرصت بهره می برد و ثروت زیادی را جذب کشورش می کند و از طرف دیگر به خارجی های گردشگر فخر می فروشد که ما دارای چه شخصیت های جهانی بزرگی هستیم. حالا ما با شمس که در ایران مدفون است چه درآمدی کسب کردیم و یا با حافظ و سعدی و فرودسی چه؟ سخنان آقای میلانی من را یاد اوایل انقلاب می اندازد که عده ای می گفتند حافظ شراب خوار است و در اشعارش کلمه شراب آورده است و در نتیجه باید اشعارش آتش زده شود. آیا این کار دشمنان کشور ایران نیست که با زبان برخی افراد نا آگاه داخلی بیان می شود که می خواهند ایران را از ثروت معنوی آن همانند ثروت مادی آن محروم کنند ؟ ما کی می خواهیم عاقل شویم و قدر داشته هایی را که گذشتگان ما به ارث گذاشتند بدانیم؟ و از آن تولید ثروت مادی و غیر مادی کنیم ؟ گیرم که حرف آقای میلانی درست باشد، آیا گفتن این مطالب برای کشور ما سودآور است یا استفاده از ابعاد معنوی مولانا برای رشد و ترقی مادی و معنوی کشور؟ حتی در کشورهای دنیا از افراد خلاف کار خود یک ناجی و قهرمان تاریخی می سازند و ما از قهرمانان خود چه می سازیم؟ همین دراویش که در کشور ما تبدیل به یک تهدید شدند و مجبوریم با تهدید آنها مقابله کنیم اما در کشور ترکیه با سیاست صحیح تبدیل به یک فرصت شدند و در تولید ناخالص داخلی ناشی از ورود گردشگر نقش دارند.
م.م ۱۳۹۷/۱۰/۰۶ در ۲۰:۵۶
لطفا قبل اینکه این مطلب را مینوشتید کتاب ملت عشق الیف شافاک با ترجمه دکتر علی اصغر شجاعی را میخوانید.
این فردی که این اظهارات را کرده تضمین میکنم که هیچ چیزی در مورد دین و اسلام نمیداند واز دین فقط ب پوسته آن دست یافته همان اعمال و ظاهر دین.
چیزی رو که نمیدونید لطفا نزارید پیچ تون.
یکی بیسواد هم میاد میخونه میگه مولانا و شمس همجنس باز بودند.
amin ۱۳۹۷/۱۰/۰۹ در ۱۷:۵۶
به این چرت و پرت های اقای میلانی کاری ندارم ولی ببینید مولانا چقدر ادم بزرگی بوده که توی زمان حمله مغول ها به ایران شاعر بوده و اونوقت یک کلمه بد به این ادم ها نگفته راستی عاشقان را ملت و مذهب خداست ملت عشق از همه دین ها جداست
امیرعلی ۱۳۹۷/۱۰/۱۱ در ۱۴:۵۹
عجب استدلال متینی ! پدر مولانا در کودکی مولانا به علت حمله مغول از بلخ به قونیه هجرت کرد استاد! بغض و کینه حقا که چشمان آدم رو کور میکنه. شما مثلا مسلمانی ؟ قرآن نخوانده ای که : و لا یجرمنکم شنئان قوم علی الا تعدلوا ، اعدلوا هو اقرب للتقوی: دشمنی گروهی شما را به این نکشاند که در موردشان از انصاف خارج شوید! انصاف داشته باشید که این به پرهیزگاری نزدیکتر است (سوره مائده ، آیه ۸)
ایمان ۱۳۹۷/۱۰/۱۲ در ۱۷:۴۹
متاسفم برای سایتی که این چرندیات رو منتشر کرده…این میلانی کی هست که در مورد شمس و مولانا نظر بده؟!!!
در حرفهایش جز مغلطه و سفسطه چیزی ندیدم.
اینها همان قاتلان حلاج و سهروردی و عین القضاتند که دین را وسیله معاملات دنیایی خودشان کرده اند…
غریب ۱۳۹۷/۱۰/۱۳ در ۱۰:۵۶
واقعا متاسفم که افرادی نظیر ایشان چگونه اسم خود را استاد می گذارند در حالی که به صراحت به تفرقه و شایعه پراکنی میان امت اسلام با توهین به علمای گرانقدر دامن میزنند جناب در اصلاح فقیه !نور خدا با فوت خاموش نمیشود و کسی را که خداوند عزیز بداند با گفتار توخالی امثال شما لطمه ای نمیبیند شنا کردن خلاف جهت علما که در صدر آنان مقام معظم رهبری هستند عین خیانت است
عارف ۱۳۹۷/۱۰/۱۳ در ۲۲:۳۷
سلام .نه رد میکنم ن تایید .فقط ب این نتیجه رسیدم ک ۲تا خدا وجود دارد یکی خالق ک مخلوقات رو وجود اورده دیگری خالقی ک مخلوقات (شماها)به وجودش اوردین ..به نظر شما اگر شمس و مولانا زمان پیامبر بود پیامبر ب انها میگفت اهل دوزخید و… و… و.من پیامبر را رد نمیکنم چون در ان درجه نیستم ک بخواهم بگویم مقربان درگاه بد بودن یا خوب ….کتاب ملت عشق رو بخوانید
شب بیدار بودم ۱۳۹۷/۱۰/۱۵ در ۰۲:۱۴
سلام
من موندم که هرکی طبل خودشو میزنه
اون میگه پیامبر و خاندانش که همسایه بقلی ما بودن
این میگه شمس و مولانا که مال خودما بودن
یکی دیگه میگه عیسی یکی میگه موسی
کسی با نام و شناسنامه فکرهای جورباجور
منتسب به چیزی یا مقامی نخواهد شد
به هم نوع خوبی کنید شاد باشید در پی حقیقت باشید مسیرش برای هرکس متفاوته چوپان خدا رو در گوسفند می بینه مولانا در شمس یکی در پیامبر یکی در عیسی
اگر قرار بود بر فرض مثال جناب ایکس حرفاش کاملا درست بود بقیه مردم مرخص هستند و فقط جناب ایکس خدای دانا کره زمین هستین
عزیزم هممون به نوعی غرق اشتباهات هستیم که تجربه ای میشه برای بهتر زیستن
اگه قرار حساب کتاب بشه بر حسب عملت هست
نیا نگو عمل من بر حسب رفتار فلانی بوده و اون درست میگه که بر میگردیم سر نقطه اول
ناشناس ۱۳۹۷/۱۰/۱۵ در ۱۰:۰۳
بسیار زیبا و دقیق آرزوی سلامتی و توفیق روز افزون برای استاد میلانی
انسان ۱۳۹۷/۱۰/۳۰ در ۱۲:۳۴
زیبایی و دقتش یا برعکس داره با نقدش مشخص میشه انشا الله
جهانگیر ۱۳۹۷/۱۰/۱۵ در ۱۳:۲۹
کسی که به خودش اجازه میده که عقاید و سیره و مسلک بزرگی مثل مولوی رو نقد کنه از دو حالت خارج نیست!! یا دیوانه است یا از به اصطلاح عاقلان ، داناتر!
به قیافه این بابا نمیخوره دیوانه باشه. شاید از ما عاقلتر باشه!! از کجا معلوم؟
amin ۱۳۹۷/۱۰/۱۷ در ۲۲:۰۷
شما میگی شخصیتی منحرف تر از مولانا وشمس نداریم ولی من میگم شخصیتی والا تر از شمس ومولانا نداریم شما با یه مت عقاید ذهنی هم هویت شده داری حرف می زنی ولی مولانا خودش سرچشمه حکمت خدایی بوده شما با عقل نه میتونی خدا رو بشناسی نه مولانا ویا کسایی مثل مولانا . بله دیگه اگه شما اون چیز که مولانا دیده بود دیده بودی الان این حرف هارو نمیزدی….
شازده ۱۳۹۷/۱۰/۲۱ در ۱۸:۵۶
شما از کجا مطمئنی مولانا چیزی دیده بود؟
یا اگه چیزی درک کرده بود اون چیز چی بوده و درست بوده یا غلط؟
الان اگه یکم مخدر بزنی بالاتر از اونا رو درک میکنی
خردمند ۱۳۹۷/۱۰/۳۰ در ۱۲:۳۳
عین همین سئوال شما رو درباره همه بزرگان عالم میشه پرسید. پس لطفا بر سر شاخ ننشین و شاخ نبر ، شازده !
amin ۱۳۹۷/۱۰/۱۷ در ۲۲:۱۳
راستی شمس میگه قران چهار سطح داره که سطح اولش معنای ظاهریه سطح بعد معنای باطنی وسطح بعد باطن باطن ان واخرین سطح که در زبان وکلمات نمی گنجد شما مثل اینکه همون معنای ظاهری اون هم درست بلد نیستی چون اگه بلد بودی این چنین حرف هایی نمیزدی
amin ۱۳۹۷/۱۰/۱۷ در ۲۲:۲۱
با ادم بزرگی مثل مولانا در نیفت
شازده ۱۳۹۷/۱۰/۲۱ در ۱۸:۵۴
چی چی لانا؟
مقابله به مثل ۱۳۹۷/۱۰/۳۰ در ۱۲:۳۱
چی چی زده ؟ : این ، چی زده ؟ شا ، چی ؟ شاهدونه ؟
صدر ۱۳۹۷/۱۰/۲۰ در ۱۶:۲۶
جناب میلانی شما وهمفکرانتان منحرفید و اسلام داعشی حاصل امثال شماهاست و شما پرچمدار طالبانیزم هستید . یکی از همفکران شما در تاریخ شیعه نقشی اساسی نداشته است .
آن آمیرزا مهدی اصفهائی که بوی می نازید جز توهین و جسارت به بزرگان شیعه هیچ چیز دیگری ندارد و در تمام دوران رضاخان یک سیلی هم برای اسلام نخورده است . دیگرانتان هم همین هستید . هیاهو و جنجال کار شماست و جز این کاری از شما بر نمی آید
ظهور حق ۱۳۹۷/۱۰/۲۸ در ۱۷:۴۲
اگر مولانا همجنس گراست.پس اقای طوسی که بچه های مردمو به بهانه ی قران خواندن می برد و بساط لواط راه می انداخت که بود؟
شمس مراد مولانا بود و خدا را در او می دید.و می جست.
اگر کلام این گونه افراد موثر بود که این همه فساد زیر زمینی در ایران نداشتیم.بدانید ای فکر های منحرف راه را اشتباه رفتید
نبود کار برای مردم فساد است .از بیکاری به شاعران هم بهتان می زنند
ایرانی ۱۳۹۷/۱۰/۲۹ در ۰۸:۵۲
میزان عقل و درک و فهم امثال این اقایان از عرفان و سلوک فقط از کمر به پایین هست خب علم دیگری از ایشان طلبی نیست .
مفهوم وحدت وجود ، مفهوم وچوه الهی اهل صرف و نحو ندانند اهل حقیقت دادنند.
اصلا تفاوت حقیقت و واقعیت هم ندانند .
هر جا مینگری جز وجه الهی نمیبنی .
روح االه که در ادم دمیده شد خود نشانه وحدت وجودیست …چشم شما به جسمیت است نه روحانیت .
دهان بشویید از گفتار .
عمریست از هر کی خوشتان نیامده ، تهمت های جنسی زدید و خود به ان دچار شدید .
ناشناس ۱۳۹۷/۱۱/۰۱ در ۱۳:۰۹
بنظرم میلانی بره کـشکشو بسابه..
نــستــرن ۱۳۹۷/۱۱/۰۱ در ۲۱:۰۹
حیا کنیــد تو رو خــدا
این وصله ها به عارفانی مثل مولانا و شمس اصلا و ابدا نمیچسبه
اونی که داره چرت و پرتای کشورای غربی رو ترویج میده شمائید که مضخرفاتی این چنین میگیـد
بترسیـد از خـــدا و به دوست دارانش انـگ نزنید که اون دنیا بایــد جواب بدیــد
کامران ۱۳۹۷/۱۱/۰۳ در ۰۰:۱۲
مباحثات/ استاد قادر فاضلی در پاسخ به نقد استاد میلانی
«تفسیر مثنوی کلاس تمرین علامه جعفری برای ورود به نهجالبلاغه»
🔸اخیر استاد حسن میلانی مصاحبهای پیرامون علامه جعفری داشته و نقدهایی را نسبت به ایشان وارد کردهاند، در ادامه پاسخ استاد قادر فاضلی را به نقدهای ایشان میخوانید:
🔹اینکه گفته میشود علاّمه جعفری از تفسیر مثنوی پشیمان شده و گفته کاش من این کار را نمیکردم! در چندین جا ایشان فرمودند، این دروغ است، من اصلاً پشیمان نشدم و عین عبارتش این است که: «اگر اکنون دستم یاری کند، ده جلد هم مستدرک برای این تفسیری که نوشتم مینویسم».
🔹مرحوم علاّمه در پاسخ به این سوال که چرا بعداً نهجالبلاغه را شروع کردید؟ فرمود: نهجالبلاغه شوخیبردار نیست. ما کتاب مثنوی را به عنوان کلاس تمرین انتخاب کردیم که آنجا مقداری پخته شویم تا با سرمایهی بیشتری سراغ نهجالبلاغه برویم. یکی از علتهای تأخیر نهجالبلاغه از تفسیر مثنوی این بوده است، علت دیگر خوابی است که از مرحوم علاّمهی امینی دیده بودند.
🔹آقای میلانی در مورد مثنوی و تفسیر مثنوی، دروغهایی را به خودِ مثنوی و مولوی نسبت میدهند، از آن جمله: مولوی ادّعای خدایی کرده و شمس او را به عنوان خدا معرفی کرده است. به اشعار متشابه مثنوی استناد میکنند و از ظواهر آن دست برداشتهاند. مگر شما در اصول نخواندید که ظواهر حجّت است، چطور شما از ظواهر مثنوی دست برداشتید؟ مولوی در کجا ادعای خدایی کرده است؟
🔹اینکه آقای میلانی میگویند شمس گفته که مولوی مصداق «قل هو الله احد» است، اول اینکه کجا گفته؟ ثانیاً به فرض که گفته باشد، امام خمینی هم در مورد جناب بوعلی همین را گفته است، پس امام خمینی مشرک و ابن سینا را به خدایی قبول کرده است؟
🔹یکی از مصادیق بارز، مثلهای قرآنی از قبیل- لم یکن له کفوا احد- لیس کمثله شیء- خود امام خمینی است. چه بسا بعضیها در بعضی جهات از امام خمینی بالاتر بودهاند، فقیهتر و فیلسوفتر از او داشتهایم، ولی اینکه عارف، فیلسوف، فقیه، سیاستمدار و شاعر و….با هم باشد، واقعا نداشتهایم. شخصیت امام خمینی در نوع خود، «لیس کمثله شیء» است.
🔹دروغ دیگری که آقای میلانی به مولوی و شمس نسبت داده این است که، آنها را جبرگرای محض میداند و میگوید: مولوی و شمس به جبر محض ایمان دارند. در حالی که با استناد به اشعار مثنوی، مولوی نه جبری است و نه تفویضی، بلکه ایشان همانند شیعه پیرو مکتب وسط است.
ادامه مطلب در سایت مباحثات
👇👇👇
http://mobahesat.ir/17778
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
محمد ۱۳۹۷/۱۱/۰۳ در ۲۳:۵۲
نادر شاه در اولین اقدام پس از تاجگذاری دستور داد تا جیره هفتادهزار طلاب که از دولت مقرری میگرفتند قطع شود. بزرگان طلاب نزد نادر رفتند. نادر پرسید کار شما در این مملکت چیست؟ گفتند لشکر دعا هستیم. هنگامی که سپاه شما به جنگ میرود ما با دعا پیروزیشان را تضمین میکنیم. چرا باید سلطان نان ما را قطع نماید؟
نادر فریاد زد وقتی لشكر محمود افغان ایران را گرفت، یکصد هزار طلاب علوم چرا جواب آنها را ندادند؟
پاسخی از کسی شنیده نشد. نادر دستور داد آنان را به زمینهای زراعتی فرستادند و به کشاورزی واداشتند.
از كتاب «تاريخ اجتماعى ايران» جلد ۸
انتشارات علامه جعفری ۱۳۹۷/۱۱/۰۴ در ۰۰:۰۱
با سلام. با توجه به اظهار نظر آقای حسن میلانی درباره پشیمان بودن علامه جعفری از تفسیری که بر مثنوی مولوی نگاشته اند، به اطلاع میرساند که چنین چیزی صحت ندارد و آقای میلانی هم در مجامع قانونی در این دنیا و هم در آخرت باید پاسخگوی چنین دروغی بزرگ باشند. طبق سخنانی که مرحوم علامه جعفری به بستگان درجه یک و دوستانشان گفته اند، اگر فرصت داشتند، ۱۰ جلد دیگر برای این کتاب شریف می نوشتند. جالب است که پاسخ یکی از شاگردان علامه جعفری به نام آقای قادر فاضلی به این دروغ بزرگ که تا دیروز در این سایت دیده میشد، حذف شده است. جناب میلانی ای کاش لحظاتی در تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی علامه جعفری تأمل و مطالعه میکردند، سپس به کذب و افترا دامن میزدند.
امیر ۱۳۹۸/۸/۰۳ در ۱۶:۴۴
سلام
چرا برخورد حقوقی و شریعتی با این یاوه گویان نمی کنید؟
چرا این مفسدان عقلی را رسوا نمی کنید؟
ناشناس ۱۳۹۷/۱۱/۰۴ در ۱۹:۱۲
متاسفم
مریم ۱۳۹۷/۱۱/۰۶ در ۱۰:۳۵
دین و عرفان هیچ ربطی بهم ندارن دین در دنیای فیزیکی کاربرد داره و عرفان در دنیای معنوی … تا شخصی وارد عرفان نشود از معنای این ابیات بی اطلاع هست ک البته خدا خواسته ک بی اطلاع بماند …
AM ۱۳۹۷/۱۱/۰۹ در ۲۲:۲۳
ملت عشق از همه دین ها جداست عاشقان را ملت ومذهب خداست
Yassan ۱۳۹۷/۱۱/۱۳ در ۱۹:۱۰
از همان روز نخست میان فقها و اهل کلام با فلسفه و عرفان دشمنی بوده و خواهد بود. (نشان آن هم فلاسفه و عرفای مشهوری است که در دورههای مختلف تاریخ به تحریک و توسط کلامیون و فقها مقتول و معدوم شدهاند) این نکته نشان از اختلاف و ناسازگاری شریعت و فقه و کلام با فلسفه و عرفان دارد. به گمان من یا باید به مذهب و شریعت (به پیروی فقها) پایبند ماند یا بدون هیچ عذر و تعارفی راه عقل و فلسفه و یا عرفان و تصوف را در پیش گرفت و بیهوده سعی در سازگاری این دو (فلسفه و عرفان) با فقه و شریعت نکرد. من با اینکه شخصاً اهل شریعت و چهارچوب تنگ فقه و موافق سنتهای قشری اهل کلام نیستم، صراحت و قاطعیت روش امثال آقای میلانی و فقهایی چون مصباح یزدی و علمالهدی را درستتر میدانم تا آنها که سعی دارند فلسفه و عرفان و علوم انسانی را با مذهب همراه سازند. شاید یکی از دلایل گرفتاری ما در نظام «جمهوری اسلامی» همین خلط و در هم آمیختن مفاهیم و شیوههای ناسازگار باشد. شاید اگر پس از انقلاب در کشور ما یک «حکومت فقط اسلامی» با مدیریت فقط فقها برپا میشد امروز وضعیت بهتری میداشتیم. دستکم تکلیفمان روشن بود که آن را میخواهیم یا نمیخواهیم و امروز مصداق «چوب دو سر طلا»! نمیشدیم.
سید ۱۳۹۷/۱۱/۱۴ در ۱۴:۰۶
مولانا میفرمایند چون خدا خواهد که پرده کس درد میلش اندر طعنه نیکان برد این روزها هژمونی غرب به منظور غارت و چپاول هر چه بیشتر جهان سومیها با نشر و توصعه خورده فرهنگها و اصالت بخشیدن به انها از طریق فضای مجازی اطلاعاتی دستمالی شده کم عمق و کلیشه ای را خوراک افکاری میکنند که بزرگ شدنشان را در بالا رفتن از این و آن میدانند . این عبارت چنان سخیف و بی ارزش است که حتی اشاره به آن . آن را اعتبار میدهد
ida ۱۳۹۷/۱۱/۳۰ در ۱۶:۰۲
مولانا و شمس نه خداپرست بود نه همجنسگرا نه گناه کار نه جادوگر نه خدا ترس اون عاشق خدا بود فقز همین
حسین ۱۳۹۷/۱۱/۱۷ در ۰۹:۲۵
متاسفانه نظرات جناب میلانی بسیار سطحی است.دقیقا مثل این بود که یک فردی و چند کلاس سواد بخواهد در مورد فیزیک کوانتوم نظر دهد. مثلا تفسیری که از اشعار داشتن واقعا خیلی ناباورانه غیر علمی بود.
ح ۱۳۹۷/۱۱/۱۷ در ۱۵:۴۰
احسنت
یا حضرت مولانا ۱۳۹۸/۱/۲۳ در ۲۲:۵۷
احسنتم
ح ۱۳۹۷/۱۱/۱۷ در ۱۵:۳۹
بدون تفکر و لحظه ای فکر شمس یک عالم بوده از بچگی فرشته های روی شونه هایش را میدیده،کارهایی شبیه ب معجزه میکرده نکنه شماهم مثل مردم جاهل و نادان قونیه فکر میکنید جادو گر یا همجنس باز بوده؟ اولا هیچوقت مراسم سماع مختلت نبوده و ب صورت جداگانه اجرا میشده دوما خود شمس فرستاده خدا بود و صرفا برای شناخت خود آدم ها بودو الان هم زنده و حاضر هستش شما از کجا میدونید لواط انجام شده نکنه اونجا بودید ؟؟؟؟که با این حرف تاسف میخورم ب درجه ایی که علکی گرفتید !!!شمس حتی با زنش کیمیا نزدیکی اینجا نکرد چ برسه ب مردم دیگه شمس ب عمق قرآن نگاه میکرد و مولانا برای زیبایی اشعارش از کلمه ها استفاده میکرده که اصلا ب اشعارش فکر نمیکرده و خودش میومده واقعا نمیدونم ب جاهلی مثل شما چی بگم
ida ۱۳۹۷/۱۱/۳۰ در ۱۶:۰۰
درسته درود برتو که در راه حقیقت استوار قدم بر میداری امیدوارم به مرحله چهارم برسی دوست من☺
ناشناس ۱۳۹۷/۱۱/۲۰ در ۰۰:۵۷
احسنت معلومه که خیلی عالم تر از این عالم بی علمی. این حاج آقا مثل اینکه خیلی چیزهارو تو قرآن نخونده از جمله داستان خضر و موسی که چگونه حضرت موسی رو به شاگردی یکی از مردان خدا یا اولیا الهی می فرستند و موسی با آن مقامش کم می آورد . …
ناشناس ۱۳۹۷/۱۱/۲۶ در ۲۰:۵۹
آخوندهای انگلیسی
رد کردن شخصیتی همچون علامه طباطبایی و امثالهم که جایگاه ویژه ای در راس هرم علمی و اعتقادی مردم در عصر کنونی دارد هدفی جز گمراه کردن و ضربه زدن به اعتقادات عامه مردم را ندارند
ناشناس ۱۳۹۷/۱۱/۲۷ در ۱۵:۴۴
آیت الله قاضی
آیت الله انصاری همدانی
آیت الله نجابت
علامه طباطبایی
حسن زاده عاملی
علامه جعفری
.
.
.
بزرگوارنی هستند که نمونه ندارند
میلانی و امسالهم جاهل هستند نمی دانند
Parsamasoodiniaii ۱۳۹۷/۱۲/۰۲ در ۱۱:۱۴
اى مگس عرصه سيمرغ نه جولانگه توست
عرض خود ميبرى و ……..
جواد ۱۳۹۷/۱۲/۰۶ در ۱۵:۳۹
شفاک الله
رضا ۱۳۹۷/۱۲/۰۷ در ۱۷:۴۶
سلام بر خانم ها و آقايان عزيز
من كه خيلي خيلي گيج شدم.
من تو عرفان هيچم و هيچي نميدونم
من كه جزو عارفان در اين سراها نيستم
من كجا عرفان كجا!!!
روزگاريست كه من در پيشان ميگردم.
اين خيابان آن خيابان. كوچه و پس كوچه ها
خسته و نالان از اين بي ادعا
گر كسي نام ونشاني از يكي از عارفان دارد
ميشود آن را براي من ناآگه غافل بدهد.
ح ۱۳۹۸/۱/۲۵ در ۰۹:۲۷
دنبال کنید ان شا الله طلب حاصل می شود
ناشناس ۱۳۹۷/۱۲/۱۰ در ۱۳:۵۱
من وقتی مثنوی مولانا رو میخونم حس خیلی خوبی بهم دست میده.
حسن ۱۳۹۷/۱۲/۱۳ در ۰۱:۱۱
سلام دوستان عزیز
من قصد اظهار نظر ندارم معلوماتش هم ندارم
ولی یک تجربه دارم ادمهای بزرگ همه ارزشمند هستن از پیامبر و امامان و حافظ و سعدی ومولانا و …
اینا این همه تجربیات زیبا دارن ما میریم بجای اینکه اونا رو تو زندگی پیاده کنیم یک جمله رو کلید میکنیم روش
اگر راجب دیدگاه اونا میخاین حرفی بزنین متن صحبت رو کامل بخونین چند بار
بزرگان همدیگرو رد نمیکنن
هر کدوم از اونا از یک دریچه ای که برای زمان اونا لازم بوده باز شده
خداوند همه دریچه ها رو با هم برای یک نفر باز نمیکنه
چون اگر تمام اسرار رو انسان بدونه دیگه زندگی براش لذتی ندار ه
محمد ۱۳۹۷/۱۲/۱۵ در ۲۰:۴۳
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگاه توست!
بینام ۱۳۹۷/۱۲/۱۹ در ۱۸:۱۴
خدایا ۵۰۰۰۰۰ هزارجلد از ترجمه اش تو امریکا …………
بینام ۱۳۹۷/۱۲/۱۹ در ۱۸:۱۰
بابا بگه گه خوردم ولش میکنید
مسعود ۱۳۹۷/۱۲/۲۱ در ۱۴:۰۶
اقای میلانی :چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست/ سخن شناس نهی جان من خطا اینجاست
در مورد جمله ای که می فرمایید فخر رازی آدم بیسوادی نیست ولی از همان ابتدا در راه باطل علامه شده است و مثلا آقای صمدی آملی یا حسنزاده …
آخه مگه میشه کسی در راه باطل علامه بشه. اگر شما با فلسفه و عرفان مشکل داری دلیل بر این نیست که اینها باطل هستند. پس با این شرایطی که شما می گویید باید به عقل همه دانشمندانی مثل ملاصدرا، شیخ اشراق، ابن سینا، خواجه نصیرالدین طوسی، علامه طباطبایی و استاد مطهری و امام خمینی هم شک کرد چون این بزرگان همگی فلسفه و عرفان خوانده اند.
برو به کار خود ای واعظ این چه فریاد است / مرا افتاده دل از کف ترا چه افتادست
ناشناس ۱۳۹۷/۱۲/۲۲ در ۰۲:۲۲
چرا ملاها فکر میکنند تنها راه رسیدن به خداوند اسلام است چند هزار تا پیامبر و ولی از ابتدای خلقت وجود داشته و البته تمام ادیان از یک سرچشمه است ، واقعا برای فردی که مثلا اینهمه درس خونده تو حوزه متاسف هستم ، اشعار مولانا الهی و عرفانی و ار جانب خدا وحی شده، هر کسی میتونه اینو بفهمه .
نسیم ۱۳۹۷/۱۲/۲۲ در ۲۳:۲۳
خدای من.. یعنی دارین این حرف هارو راجع به مولانا می زنین؟
یعنی عشق بین مولانا رو به شهوت و نیازهای جسمی آلوده کردین و تا این حد پایین آوردین؟
الله اکبر…
یه جوری درباره مولانا و شمس حرف میزنین انگار دو تا پسر ۲۵ ساله مربوط به این دوره و زمونه بودن…
دنبال چی هستین واقعا؟ خدا به دادمون برسه…. اصلا منقلب شدم از این همه کوته فکری…
معترض ۱۳۹۷/۱۲/۲۶ در ۲۱:۳۲
واقعا تاسف باره …
چطور به خودتون اجازه میدید یک عارف بزرگ فوق العاده رو که تمام جهان درگیرش هستند قضاوت کنید … اون هم با همچنین کلمات فصح باری … لطفا به جای قضاوت آدم ها به اصلاح خودتون فکر کنید …تا زمانی که آدم هایی مثل شما در ایران وجود داره ما هم به پای شما قربانی خواهیم شد …
معترض ۱۳۹۷/۱۲/۲۶ در ۲۱:۳۵
واقعا حذ نفس بردم از یکسری از دیدگاه هایی که نشون می ده هنوز هم امید هست که افراد خشک مذهب دروغینی که خودشون رو پشت ستون دین قایم کردن از ایران بیرون کنیم …
ناشناس ۱۳۹۷/۱۲/۲۶ در ۲۱:۳۹
بحث فوق حرفهایی فقهی وعالمانه است وریشه ان در حوزه ها ودانشگاهها در سطوح بالا مطرح میشود وافراد کم سواد وغیر متخصص اگر اظهار نظر نکنند بهتر است
ناشناس ۱۳۹۸/۱/۰۱ در ۱۱:۴۸
ایشان به اندازه فهم اندک خودشون حرف زدند
ناشناس ۱۳۹۸/۱/۰۳ در ۰۳:۱۸
در باب حرفهای بالا باید بهتون بگم که درسته درصدی انحراف های جنسی و شاهد بازی در دوره های سلجوقی و صفوی و بعضی از شاعرا ، علما و نامداران وجود داشته. ولی یک اینکه سعدی یک بیتی دارد که در ان مستقیم اشاره به همجنسگرایی خودش می کند (اسم سعدی همه جا رفت به شاهد بازی این نه عیب….)ولی موضوع مولانا و شمس تبریزی فرق میکرده چون در کتاب ملت عشق زمانی که شمس با دختر مولانا ازدواج میکنه از رابطه جنسی با اون می پر هیزه و همین باعث مرگ دختر مولانا می شود چون به نظر شمس رابطه جنسی انسان را زمینی می سازد. و دوم اینکه اقایی که میگی مولانا انحراف داشته اگه یکم مطالعه داشتی میفهمیدی که مولانا دو تا زن داشته و دوتا بچه به نام سلطان ولد و علاعدین داشته. اما درسته حافظ و سعدی به وضوح از شاهد بازی خودشون می گن البته نباید اونها انسان های منحرف دانست چون در زمان انها یک بیشتر مخاطبانشان مرد بودند و دوم اینکه شاهد بازی در ایران در یک بازه زمانی چیز زشت و غیر اخلاقی بشمار نمیرفته. انکه شما میگی سنی بودن بده بیشتر شاعران و بزرگان ما به جز تعداد اندکی سنی بودن و ما هیچوقت نباید به نژاد و دینی توهین کنیم . با همه این حرفا اینها نظر من بود و من هم به نظر شما ها احترام میزارام.
یاعلی
حضرت میر تاجیک ۱۳۹۸/۱/۰۳ در ۱۷:۴۳
آقای میلانی برای اینکه به شهرت برسد به انسانهای پاک وشریفی مثل مولوی وشمس انتقادمیکند وتهمت میزند . آقای میلانی که باچشم ظاهری میبیند نمیتواند احساسات مولانا وشمس را که علاوه بر چشم ظاهری باچشم حقیقی وباطنی می دیدند درک کند و به همین دلیل به صورت یکطرفه قضاوت میکند وبا این کار دایره اسلام را تنگ تر میکند گویا فقط خودشان مسلمان واقعی هستند.
البته از نظربنده همین موضوع و اختلافات اینچنینی میتواند باعث پیشرفت نظری وعلمی وعرفانی بیشتر برای مسلمانان شود.
ناشناس ۱۳۹۸/۱/۰۶ در ۱۲:۰۷
از تمام اين مباحثات و نظرات متعصبانه فقط ميشه گفت:
قومي متفكرند اندر ره دين
قومي به گمان فتاده در راه يقين
ميترسم ازآنكه بانگ آيد روزي
اي بيخبران راه نه آن است و نه اين
چنان با قطعيت صحبت ميكنن كه گويي ساليانه چندين بار به عالم مرگ سفرهاي رفت و برگشت دارند و دفاع جانانه اي هم از نظراتشون ميكنند.
ناشناس ۱۳۹۸/۱/۰۸ در ۱۰:۰۳
منحرف ترین شخص تویی با این وبلاگت اخه ادم حسابی به درجه عرفانی که مولانا وشمس رسیدند اگه منحرف بودند چه جوری می رسیدند تا انسان به وادی عشق خداوند راه پیدا نکند کجا می تواند مثل جناب مولوی وشمس چنین اشعار زیبایی بگوید
مهران ۱۳۹۸/۱/۱۳ در ۰۳:۲۵
فکر کنم اینجا دیگه باید از حضرت حافظ کمک بگیرید
مرغ باغ ملکوتم
سیدابوالحسن سجادی ۱۳۹۸/۱/۲۰ در ۲۳:۳۱
حضرت مولاناومثنوی ماننددریائیست که خس وخاشاک نیز داردبعضی هاخس وخاشاک رامیبینند وعظمت دریارانمی بینندوبعضی مبهوت عظمت دریا شده وازخس وخاشاک غافلگشته اند
erfan zohrehvand ۱۳۹۸/۱/۲۲ در ۲۲:۳۸
من واقعا تعجب میکنم. امیدوارم خدا ما را هدایت کند. ایشان از آن دسته روحانیونی است که آن قدر در ظواهر امر گیر کرده اصولا حتی مراعات علامه طباطبایی را هم نمیکند و به مولانا که هیچ حافظ و سعدی را هم احتمالا مورد عتاب قرار میدهد. ظاهر بینی در این حد آشکار است که در آن ابیات منسوب به مولوی میگوید مولانا قرار است عقیده ی جبری را نسبت دهد به امام علی و بگوید که ابن ملجم مرادی فرد بی تقصیری است. اولا چنین عقیده ای اصولا صحت ذاتی در باورهای مولانا نمیتواند داشته باشد:هر چند وی سنی بوده اما ارادتی خاص نیز به امام علی در عقاید وی هویدا است احتمالا منصور حلاج هم انسانی نابخرد و منافق بوده نه؟ در ان ابیات نیز مولانا میخواهد رحمت علی علیه السلام را نشان بدهد و بگوید که تو مرا به معبود و مطلوب خود رساندی از این رو من شفیع تو خواهم بود و در باب رحمن و مهربانی امامان چنین روایاتی آورده شده است که آینه ای از رحمت الهی بوده اند.
erfan zohrehvand ۱۳۹۸/۱/۲۲ در ۲۲:۴۴
برایم قضیه وقتی جالبتر میشود که میبینم عده ای از همین معتقدین به عقاید شما وقتی گلستان سعدی و مثنوی معنوی مولوی جزو بیست کتاب برتر جهان از نگاه نهادهای بین المللی قرار میگیرند آنرا در بوق و کرنا کرده و یادشان میرود نقدهای بی ارزش حضرتعالی را.
یا حضرت مولانا ۱۳۹۸/۱/۲۳ در ۲۳:۳۲
با سلام بنده قریب به دو سال است گرد این موضوع تحقیق دارم
در بیان اول که به شدت کفری شدم این است که گفته شد حضرت مولانا به حضرت علی اعتقاد نداشتن که اگر اینطور بود شما تورقی بر مثنوی داشتید اینگونه پوچ تفکرات را با چند شعری که در مورد مردانگی حضرت علی زده اند و ایشان را مقامی والا میدانند
دوم اینکه شما خودتان را نقض می کنید کتاب دینی دوازدهم چندین شعر در مورد نفی افکار جبری آمده و حضرت نیمی از دفتر پنجم مثنوی خود را به این موضوع اختصاص داده اند و کافر خواندن جبریان که از مهم ترین بخش این موضوع است
بیتی برای اثبات و سر ذاستانی از مثنوی شریف برایتان می اورم تا شاهد مثال باشید و از سر بی تعقلی صحبتی نشود:
جواب گفتن مومن سنی کافر جبری را و در اثبات اختیار بنده
این که فردا این کنم یا آن کنم خود دلیل اختیارست ای صنم
بعد حضرت خیلی زیاد از آیات استفاده کرده اند
مانند
تو ز قرآن بازخوان تفسیر بیت گفت ایزد ما رمیت اذ رمیت
حتی از حضرت علی با نام وصفت شیر حق یا میکنند وامیر مومنین میدانند
و می فرمایند از علی اموز اخلاص عمل
در مورد حضرت محمد هم می فرمایند
نام احمد نام جملهٔ انبیاست
چونک صد آمد نود هم پیش ماست
حلاج ۱۳۹۸/۱/۲۴ در ۱۰:۴۵
اقای میلانی ( میلان – ایتالیا-واتیکان ) درست مانند اون پادشاه یهود که که خود را به دروغ مسیحی اعلام کرد و با حیله و فتنه پادشاه مسیحیان شد و بدعت گذاشت و انحراف ایجاد کرد قصد از بین بردن فلسفه اسلامی و به قهقرا کشیدن اسلام ناب را دارد . جاسوس صهیونیسم و انگلیس و تربیت شده برای همین کار می باشد -بیدار باشید و بشناسید این جانور را که جایگاهش طبقه ۴ جهنم است.
ح ۱۳۹۸/۱/۲۴ در ۱۳:۴۳
بسم الله الرحمن الرحیم
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
تا بی خبر بمیرد در عیش و خود پرستی
رحمت و رضوان خداوند به معمار کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی که از برکت وجود ایشان باب مباحث عرفانی در حوزه های علمیه گشوده شد تا این حوزه ها از جمود فکری ره یافته و به تبع ان دیگر مردم نجات یابند و قطعا اصل اصل و قلب انقلاب همین است.
رضا ۱۳۹۸/۱/۲۶ در ۰۸:۱۸
به نظر من دوستی شمس و مولانا یکی از پدیده های نادر در عصر آخرالزمان می باشد . وقتی ۲ تا دل و روح با هم یکی میشوند حتی کوه را هم میتوانند از جا برکنند. آقای میلانی ایشان را با عقاید و باورهای پوسیده خودشان قیاس میکنند و نظر می دهند.که البته قیاس منطق شیطان است.
غریبه ۱۳۹۸/۱/۲۸ در ۱۲:۴۸
جنگ هفتاددوملت همه را عذر بنه چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند
سحر ۱۳۹۸/۱/۲۸ در ۱۵:۴۵
دی همی با چراغ گرد شهر گشتم کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست …حضرت مولانای جان
امین ۱۳۹۸/۱/۲۸ در ۱۹:۴۳
بهتر است با ناسزای مورد علاقه ی جناب شمس به استقبال سخنان سراسر گه بار این یارو بریم:ای میلانی «غر خواهر» خاموش باش.
ناشناس ۱۳۹۸/۲/۰۳ در ۱۳:۴۸
حضرت آیت الله جناب افقه الفقها ، استاد العلما ، شیخ الزاهدین ، اعلم المجتهدین ، فی زمانه ، فرمودند :
تا صورت پیوند جهان بود ، علی ( علیه السلام ) بود
تا نقش زمین بود و زمان بود علی ( علیه السلام ) بود
تا انجا که فرمود :
این کفر نباشد سخن کفر نه این است !
تا هست علی ( علیه السلام ) باشد و تا بود علی ( علیه السلام ) بود
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : میزان حب علی ابن ابیطالب ( علیه السلام ) است .
این طلبه ،برود کمی لمعه و سیوطی و علم رجال و مکاسب و حاشیه میرزا عبدالله و از همه مهمتر حدیث شریف کسا را بخواند که بداند محب آل الله محبوب رسول الله و خداست ( چرا که در حدیث امده : شیعتنا و محبینا ، و صد البته که رسول الله فرمودند: علی جان گمراه نمیشود مگر انکه تو را نشناخت ! جالب تر انکه آنقدر جناب مولوی ره یافته و خادم الشریعه و با ولایت بوده اند که در رثای شهدای کربلا میفرماید : کجائید ای شهیدان خدایی
بلا جویان دشت کربلائی
آدم گاها کمی فکر کند حرف بزند اشکالی به وجود نمیاید
موجب وهن اهل بیت و رسول الله و خدا نباشیم حرف باید مغز داشته باشد ، پخته باشد ، حساب شده باشد ، دستور شریعت و طریقت هم همین است ، ما خیلی باید مراقب این زبان باشیم ، مرحوم عارف بزرگوار جناب آقای محمد اسماعیل دولابی ، رحمه الله علیه عارف بودند ، اقای آیت الله حاج شیخ محمد تقی بحجت اعلی الله مقامهما مرحوم آقای آیت الله اقا میرزا جواد ملکی تبریزی ، مرحوم آقای آیت الله سید علی قاضی رحمه الله علیه ، مرحوم آقای آیت الله سید موسی زر آبادی ،، این آقایان همه واصل و عارف بودند خلاصه که خدا هدایتمان کند ،لذا خداوند متعال گمراهان ، و فاسقین و جاهلین را مشروط به ختم الله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم نبودن ! هدایت فرماید
ش.ت.م.ش ۱۳۹۸/۲/۰۴ در ۱۱:۲۵
ایشون هم مثل شیخ یاسینی.
برای تو عشقم را میفرستم ای شیخ تا به امید اینکه خودت را از خواب بیدار کنی و از جهل بیرون آیی.
هرسین ۱۳۹۸/۲/۰۶ در ۰۸:۱۱
متاسفم برا شخصی که اینطوری فکر کنه.
اخه بی انصاف تو به این فرد چطور میگی منحرف:مولانا در ی جایی میگه
من بنده ی خوبانم هرچندبدم گویند/ ،بازشت نیازم هرچند کند نیکی
یا میگه
صبح حشر کوچک است ای مستجیر،//حشر اکبر خود قیاس از وی بگیر
یا
ای تو امان هر بلا ما همه در پناه تو
و…که هرکدامش بدنو میلرزونه.
علامه حسن زاده برو الهی نامه شو بخون بعد ببین در حدش هستی نظر بدی
در ی جایی میگه الهی!همه از مردن میترسند و حسن از ماندن،چرا که این کاشتن است و آن یکی درو کردن.
الهی شنیدم که فرمودی مشتی خاک را مگر بیامرزم ،چه کنم!
ناشناس ۱۴۰۰/۹/۰۲ در ۲۱:۱۵
سلام
شاهد ۱۳۹۸/۲/۱۴ در ۱۱:۵۴
نفهمی تا کجا
قرآن را رها کرده و خودش را از علامه طباطبایی برتر می بیند . طفلک بیچاره
علم آموزی بدون تزکیه نفس نتیجه اش میشود این
صراط ۱۳۹۸/۲/۱۴ در ۲۳:۲۶
https://www.aparat.com/v/Mneoq/
امام هادی(ع):صوفیان همگی مخالف ما هستند!!
ناشناس ۱۳۹۸/۳/۲۴ در ۱۰:۲۸
شما بقیه اشعار مولانا رو مطالعه نکردید
لطفا یه مقدار بیشتر مطالعه کنید
عاشق ۱۳۹۸/۲/۱۵ در ۰۱:۳۴
متاسفانه ایشون برداشتشون از عشق فقط روابط جنسیست .عشق آفریده خداست ومقدس …عشق به مادر عشق به پدر عشق به فرزند ولی واقعا به چنین افکار بیمار گونه متاسفم
تهرانی ۱۳۹۸/۲/۱۶ در ۱۱:۱۷
سلام.
دوستان موافق شعرا، عرفا و فلاسفه نگران نباشند،
این بزرگواران ( فقیهان ، ….) خود در تنگ کوچکی هستند و بوده اند که چیزی بیشتر از فهم خود نمی دیدند و…
و این سنت برش زدن ( براساس فهم کوچک خودشان تفسیر و حکم دادن )،حرفهای دیگران از قدیم بوده و هست و هر کس از ظن خود شد یار من یا دشمن من.
گر چنین سنتی درست باشد، تناقضات و اشتباهات و کفرگویی ها در هیچ کتابی به اندازه قرآن نخواهند دید. ( مثل جسم مادی دادن به خدا )
چ.ن ندیدند حقیقت ره افسانه زدند …
مجید ۱۳۹۸/۲/۱۷ در ۰۸:۵۸
حکایت در معنی «سلامتِ جاهل در خاموشی» (سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت) :
یکی خوب خُلقِ خَلَق پوش بود/ که در مصر یک چند خاموش بود خردمند مردم ز نزدیک و دور/ به گِردش چو پروانه جویان نور
تفکر شبی با دل خویش کرد/ که پوشیده زیر زبان است مرد
اگر همچنین سر به خود در برم / چه دانند مردم که دانشورم؟!
سخن گفت و دشمن بدانست و دوست/ که در مصر نادان تر از وی هم اوست
حضورش پریشان شد و کار زشت/ سفر کرد و بر طاق مسجد نبشت
در آیینه گر خویشتن دیدمی/ به بی دانشی پرده ندریدمی
چنین زشت از آن پرده برداشتم/ که خود را نکو روی پنداشتم
کم آواز را باشد آوازه تیز / چو گفتی و رونق نماندت گریز
تو را خامشی ای خداوند هوش/ وقار است و، نا اهل را پرده پوش
اگر عالمی هیبت خود مبر / وگر جاهلی پردۀ خود مدر
ضمیر دل خویش منمای زود/ که هر گه که خواهی توانی نمود
ولیکن چو پیدا شود راز مرد / به کوشش نشاید نهان باز کرد
قلم سر سلطان چه نیکو نهفت/ که تا کارد بر سر نبودش نگفت
* بهایم خموشند و گویا بشر / زبان بسته بهتر که گویا به شَرّ
چو مردم سخن گفت باید به هوش/ وگر نه شدن چون بهایم خموش
* به نطق است و عقل آدمیزاده فاش/ چو طوطی سخنگویِ نادان مباش
به نطق آدمی بهتر است از دواب/ دواب از تو به گر نگویی صواب
محمود ۱۳۹۸/۲/۱۹ در ۱۲:۱۲
آخه تو در حد شمس و مولوی نیستی که راجع بهشون نظر میدی
بشوی اوراق اگر همدرس مایی که درس عشق در دفتر نباشد
عشقی که حقیقتی است درسی نبود در سینه بود هر آنچه درسی نبود
قاسم سلوکی ۱۳۹۸/۲/۲۲ در ۲۲:۴۷
بزرگش ندانند اهل خرد
که نام بزرگان به خاری برد
جوینده عرفان ۱۳۹۸/۲/۲۶ در ۱۲:۳۵
مشکل اصلی قشری نگری در شریعت است. دانش فقه حوزوی پایین ترین سطح معارف گسترده الهی است و قادر نیست که به عظمت معارف الهی دست یابد.
داریوش ۱۳۹۸/۲/۲۶ در ۱۲:۳۶
به این مردک بگین در حد و قواره ی خودش حرف بزنه و دست از قضاوت نسنجیده ی خودش برداره
فرشته ۱۳۹۸/۲/۲۹ در ۰۹:۲۱
درود
به نظر من هر کسی باید بتونه نظرشو آزادانه بیان کنه
منم دارم نظر خودمو میدم . در مورد مراجع سوال میشه اگه بعدها ثابت بشه که نظرشون اشتباه بوده و مقلداشون به تقلید اشتباه عمل کردن گناهی به گردنشون نیست چون نظرشون بوده و گفتن . حالا مولوی چون خطاهایی داشته و نشر داده تا آخر لعن و نفرین میشه و جایگاهش قعر جهنمه جالبه بعضیا خیال میکنن خداوند هم پارتی بازی میکنه مثلا در قیامت هم جداگانه دادگاه ویژه روحانیت میزاره و تخفیفاتی بهشون میده . قربون شمشیر امام زمان برم. توصیه میکنم فیلم هندی P.K. رو همه ببینند.
ناشناس ۱۳۹۸/۳/۲۴ در ۱۰:۲۶
خانم فرشته لطفا یه مقدار مطالعه و سواد و فهم و آگاهی تون رو بالا ببرید بعد به جای خداوند در مورد بزرگترین شخصیت عرفانی ایران قضاوت کرده و حکم دهید.
فرشته ۱۳۹۸/۴/۰۵ در ۱۶:۴۵
درود فرشته هستم
عزیز ناشناس بامطالعه و فهیم و آگاه لطفا چند بار نوشته من رو مطالعه بفرمایید و متن اصلی رو هم کامل بخونید. من دو نظریه رو بیان کردم که دومیش نظریه آقای میلانی بود و بعد جمع بندی کردم که هیچکدام را قبول ندارم و چون خداوند عادل است به عدالت حکم خواهد کرد . من خودم از مریدان حضرت هستم ولی از هیچ کس برای خودم بت نمیسازم . به امید صلح و آرامش برای همه مردم دنیا
ناشناس ۱۳۹۸/۲/۳۰ در ۰۱:۰۷
می رویم ان دنیا و همه چیز را می بینیم و می فهمیم اینقدر حرص و جوش نخورید
محمد ۱۳۹۸/۲/۳۱ در ۰۹:۱۳
دلم خون شد ازین غولان ادم رو /چه حال است این/خدایا بی دانشانرا دانشی یا مرگ ناگاهی
سجاد ۱۳۹۸/۳/۰۳ در ۰۲:۲۵
باسلام به هر حال خداوند ذاتی است که عقل به آن راه ندارد؛ و هر عارفی با قریحه و طبع خویش با این قضیه برخورد می کند؛ وعرفا وحدت وجودی هستند؛ و همه عالم را تجلی ذات او می بینند؛ و هر دستی را به او نسبت می دهند و فعل او می دانند؛ و در این قضیه برخی به بیراهه رفتند
م' حاجی بابایی ۱۳۹۸/۳/۰۴ در ۰۲:۵۷
به نظر من انسانها برای سیر و ترقی اول و آخر نیاز به سوال دارند و شناختن مسیر هدایت آیا ما انسانها از خالق خودمان باید جلوتر حرکت کنیم او که در کلام معصومین علیهم السلام از مادر به ما مهربانتر است و تمامی نیاز های ما را بی کم و کاست برای ما مهیانموده ا ست آیا با فرستادن پیام آوران الهی مساله لاینحلی مانده است که ما دست به دامان امثال مولوی شویم مگر آنکه در سر فکر دیگری داشته باشیم و سیری غیر از قرب الهی مد نظر داشته باشیم و برای رسیدن به آن اهداف غیر از آنچه را که پروردگار عالمیان برای هدایت ما از لطف خود ارزانی داشته را به کناری بگذاریم و خود را به جای تبعیت از بهترین مخلوقاتش اسیر دست چنین عقل های ناقصی کنیم به قول مولی امیرالمومنین علی علیه السلام امثال این آقایان هیچ موقع افکار باطل خود را یک دست به ما ارایه نمی دهند بلکه مشتی از حق و مشتی از باطل را میگیرند و به ما تحویل میدهند لذا در جملات آقایان می بینیم هم گفتار حق هست و هم باطل ولذا عقل سلیم پیروی از چه گروهی را به ما دستور میدهد یا اولی الالباب ؟؟؟؟؟؟
سید ۱۳۹۸/۳/۰۴ در ۲۱:۴۴
بنده پاک خدا بودن به ۲متر ریش و ۱ من عمامه و سر کج کردن و اینها نیست بلکه به فهم است فهم
حضرت مولانا رضوان الله علیه در مدح حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام ذیل داستان نبرد حضرت امیر با عمرو بن عبدود میفرمایند :
از علی آموز اخلاص عمل/// شیر حق را منزه دان از دغل
یا
او خدو انداخت در روی علی/// افتخار هر نبی و هر ولی
یا
آن خدو زد بر رخی که روی ماه/// سجده آرد پیش او در سجده گاه
یا در ادامه در مدح حضرت امیر و رد عمر بن خطاب ملعون میفرمایند :
راز بگشا ای علی مرتضی/// ای پس از سوء القضا حسن القضا
راست گفتن که خداوند باید پیچ فهم رو برای بنده اش باز کنه والا به قول امیرالمومنین که میفرمایند بعضی از انسانها را به حیوانات نسبت ندهید بلکه حیوانات را به آنها نسبت بدید چون تنها فرق انسان با حیوان در عقل و فهم است فهم فهم
سید ۱۳۹۸/۳/۰۵ در ۰۰:۲۴
تا صورت پيوند جهـــــــــــــــان بود علي بود
تا نقش زمين بود و زمــــــــان بود علي بود
آن قلعه گشايي که در قلعـــــــــه ي خيبر
برکند به يک حملــــــــه و بگشود علي بود
آن گُرد سرافراز که انـــــــــــــــدر ره اسلام
تا کـــــــــار نشد راست نياسود، علي بود
آن شيــــر دلاور که براي طمـــــــــــع نفس
بر خوان جهـــــــــــــان پنجه نيالود علي بود
شاهي که ولي بود و وصــــي بود علي بود
سلطان سخــــــــــــــا و کرم و جود علي بود
هم آدم وهم شيث و هم ادريس و هم الياس
هم صالــــــــــح پيغمبــــــــر و داوود علي بود
هم موسي و هم عيسي و هم خضر و هم ايوب
هم يوسف و هم يونس و هم هــود علي بود
مسجـــــود ملايک که شد آدم، ز علي شد
آدم چو يکي قبلـــــــــــه و مسجود علي بود
آن عارف سجّاد ، که خاک درش از قــــــــدر
بر کنگــــــره عرش بيفـــــــــــــــزود علي بود
هم اول و هم آخـــــر و هم ظاهـــــر و باطن
هم عابـــــــد و هم معبد و معبود ، علي بود
آن لحمک لحمـــــي ، بشنو تــــــا که بداني
آن يـــــــــــــار که او نفس نبي بود علي بود
موسي و عصــــا و يــــــــد بيضــــــــا و نبوت
در مصــــــــــر به فرعون که بنمود ، علي بود
عيسي به وجود آمدو في الحال سخن گفت
آن نطق و فصـــــــاحت که در او بود علي بود
خاتم که در انگشت سليمان نبي بود علي بود
آن نور خدايــــي که بر او بــــــــــــود علي بود
آن شاه سرافـــــــراز که اندر شب معــــــراج
با احمــــــــــد مختــــــــــار يکي بود علي بود
آن کاشف قرآن که خــــــــــــدا در همه قرآن
کردش صفت عصمت و بستــــــــود علي بود
آن شيـــــــــر دلاور که ز بهر طمــــــــع نفس
بر خوان جهـــان پنجه نيالـــــــــــود علي بود
چندان که در آفـــــــــــــاق نظر کردم و ديدم
از روي يقين در همه موجــــــــــود ، علي بود
اين کفر نباشد، سخـــــــن کفر نه اين است
تا هست علي باشد و تابــــــــــود علي بود
سرّ دو جهــــــــــــــان جمله ز پيدا و ز پنهان
شمس الحق تبريز که بنمـــــــود، علي بود
سید ۱۳۹۸/۳/۰۵ در ۰۰:۲۷
مولوی در مثنوی، در نخستین اشاره به امام علی علیه السلام، عشق خود را به ایشان با دو بیت زیبای عربی آشکار میسازد:
مرحبا یا مجتبی یا مرتضی
ان تغب جاء القضا ضاق الفضا
انت مولی القوم من لا یشتهی
قدردی، کلا لئن لم ینتهی
کلام حق ۱۳۹۸/۳/۰۵ در ۰۰:۳۱
در حدیثی از پیغمبر صلی الله علیه وآله درباره علم حضرت علی علیه السلام آمده است: «انا مدینة العلم و علی بابها فمن اراد العلم فلیات الباب» . (۳۱)
در اینباره، در دفتر اول مثنوی چنین آمده است:
چون تو بابی آن مدینه علم را
چون شعاعی آفتاب حلم را
باز باش ای باب بر جویای باب
تا رسند از تو قشور اندر لباب
کلام حق ۱۳۹۸/۳/۰۵ در ۰۰:۳۳
در یکی دیگر از سخنان معروف حضرت رسول صلی الله علیه وآله درباره امام علی علیه السلام آمده است: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه» . (۳۳)
این سخن را پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در هنگام بازگشت از «حجةالوداع» در منطقهای به نام «غدیر خم» در مورد علی علیه السلام خطاب به مردم فرمود و ایشان را به عنوان جانشین و وصی خود انتخاب کرد. مولوی در اینباره در دفتر ششم مثنوی میگوید:
زین سبب پیغمبر با اجتهاد
نام خود و آن علی «مولا» نهاد
گفت: هرکو را منم مولا و دوست
ابن عم من علی مولای اوست
کیست مولا آن که آزادت کند
بند رقیت زپایت برکند
چون به آزادی نبوت هادی است
مؤمنان را زانبیا آزادی است.
میلاد محمدی ۱۳۹۸/۳/۰۵ در ۰۲:۱۳
به نام خداوند
به خدا قسم که همه شما به دنبال جسمی درون آینه میگردید وای بر همه شما که از اهل خوارج هستید ولی خودتان نمیدانید. اگر شما سخنان حاج آقارو اشتباه میدونید پس همه ما عروسکان پیش ساخته خداوندیم و آمده ایم تا بدون اختیار یکیمان علی شویم و یکیمان ابن ملجم.
بهرام معصومي ۱۳۹۸/۳/۰۸ در ۱۶:۳۵
واقعا متاسفم به این دیدگاه تنگ و تاریک امثال آقای میلانی که مخالف عقل و اندیشه و تفکر هستند و از مطالعه مصاحبه این چنین انسان وجودش به تباهی و تنگی و… می گراید
الف ت ۱۳۹۸/۳/۱۴ در ۱۲:۱۹
سلام
طبق نظر این آقا که به ظواهر کلام چسبیده س کلام امامان را در دعاها چگونه تفسیر می کنید که خوشان راگنهکار می دانستند و یاقرآن که آدم راگناهکار می داند و به پیامبر می فرماید برای گناه خودت طلب استغفار کن
أین المنتقم ۱۳۹۸/۳/۱۵ در ۲۲:۰۷
مسخره است
کی هستید وکی بودید جز یک نطفه ناچیز
،به علامه طباطبایی و علامه حسن زاده ایراد میگیرید ؟ از مفسر قرآن ؟
شرم آوره .
آخه یک شعر از مولوی را تونستید بفهمید که در موردش چیه ،یا همه رو با همین دنیای دنی ترجمه کردید .
معنی فنای فی الله را اصلا به گوشتان خورده یعنی چی .
اینجا این روایت خیلی جاداره .
مولانا امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در مقام هشدار به اهل آن می فرمایند ؛
این تذهب بکم المذاهب
«غررودررآمدی»
يعنى ؛ راه و روشهای مختلف و نادرست شما را به کجا می کشد؟!.
این شعر را بادقت بخون برای مولوی هست .
🔹آب کم جو تشنگی آور به دست
🔹تا بجوشد آبت از بالا وپست
🔸تا((سقیهم ربهم)) آید خطاب
🔸تشنه باش! اللّه اعلم بالثواب
🔹آب رحمت بایدت، رو پست شو!
🔹وان گهان خور خَمر رحمت، مست شو!
این را در قرآن خوانده اید که ؟
🔅وَسَقَهم ربهم شرابا طهورا
یاا گر این آیه را نمی آوردم می گفتید مستی شراب دنیاست !!!!. و مولوی نمیدونم فلان و بهمان ، خجالت داره واقعا
خدا ما را از راه راست منحرف نکنه
ناشناس ۱۳۹۸/۳/۲۰ در ۱۷:۲۱
من تا حالا فکر میکردم نسل دایناسورها چند میلیون سال پیش منقرض شده. ولی ظاهراً چند تا از اون ها هنوز روی این کره خاکی زندگی می کنند.
Mohammad ۱۳۹۸/۳/۲۲ در ۲۰:۵۱
واقعا اگر عرفان را از اسلام بگیریم، چیزی جز خرافه و اعمال پوچ باقی نمیمانند. حالا کار به جایی رسیده که یک جوجه آخوند علامه طباطبایی و حسن زاده را نقد میکند.مردک کمی مطالعه بد نیست. طلبه احمق و بیتربیتی میشناسم که در تلویزوین بیگانه با همین منطق تمام فلاسفه و عرفا را رد میکنه و همه را نجس میداند. مثل اینان مثل طفل ۳ ساله هست که استاد دانشگاه را نقد کند. مردک خلقت خدا را با نان نانوا مقایسه میکند.کمی بیاندیش. نانوا از نان جداست، آن فعل خلقت نیست. خود خدا خلقت را چون سایه خود تشبیه کرده، حالا خدا را هم نقد کن مردک!
ناشناس ۱۳۹۸/۳/۲۴ در ۱۰:۲۲
آقای حسن میلانی
حیف اون کلمات حجت و اسلام که قبل از اسمتون اومده
شما بارزاً مصداق این آیات قرآن کریم هستید:
خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عظِیمٌ ﴿بقرة۷﴾
خدا بر دلها و شنواییشان مهر نهاده و بر چشمانشان پردهای است و آنها را عذابی بزرگ است.
أَمْ یقُولُونَ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ کذِبًا فَإِن یشَأِ اللَّهُ یخْتِمْ عَلَى قَلْبِک وَیمْحُ اللَّهُ الْبَاطِلَ وَیحِقُّ الْحَقَّ بِکلِمَاتِهِ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿شورى۲۴﴾
آیا مىگویند بر خدا دروغ بسته؟ پس اگر خدا بخواهد بر دلت مهر مىنهد [تا نتوانى خلاف بگویى]، و خدا باطل را محو و حق را با سخنان خویش استوار مىگرداند. بیتردید او به راز دلها آگاه است. (شوری۲۴)
أَفَرَأَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَن یهْدِیهِ مِن بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَکرُونَ ﴿جاثیة۲۳﴾
پس آیا دیدى کسى را که هواى خویش را معبود خود قرار داده و خدا او را از روى علم [به این که پذیراى هدایت نبود] گمراه ساخته و بر گوش و دلش مهر زده و بر دیدهاش پرده نهاده است؟ آیا پس از خدا چه کسى او را هدایت خواهد کرد؟ آیا متذکر نمىشوید؟ (جاثیه۲۳)
مَثَلُهُمْ کمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نَاراً فَلَمَّا أَضَاءتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَکهُمْ فِی ظُلُمَاتٍ لاَّ یبْصِرُونَ ﴿بقرة۱۷﴾
مثل آنان مثل کسی است که [به زحمت] آتشی بیفروخت و همین که اطراف وی را روشن ساخت، خدا نورشان را برد و در تاریکیها رهایشان کرد که نبینند. (بقره۱۷)
سَأَصْرِفُ عَنْ آیاتِی الَّذِینَ یتَکبَّرُونَ فِی الأَرْضِ بِغَیرِ الْحَقِّ وَإِن یرَوْاْ کلَّ آیةٍ لاَّ یؤْمِنُواْ بِهَا وَإِن یرَوْاْ سَبِیلَ الرُّشْدِ لاَ یتَّخِذُوهُ سَبِیلاً وَإِن یرَوْاْ سَبِیلَ الْغَی یتَّخِذُوهُ سَبِیلاً ذَلِک بِأَنَّهُمْ کذَّبُواْ بِآیاتِنَا وَکانُواْ عَنْهَا غَافِلِینَ ﴿أعراف۱۴۶﴾
و به زودی کسانی را که در [این] سرزمین به ناحق بزرگی میکنند از آیات خود منصرف خواهم کرد. آنها اگر همه معجزهها را هم ببینند به آن ایمان نمیآورند، و اگر راه رشد را ببینند آن را پیش نمیگیرند، و اگر راه ضلالت را ببینند آن را پیش میگیرند. این از آن روست که آیات ما را تکذیب کردند و همواره از آن غفلت میورزیدند. (اعراف ۱۴۶)
وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ یفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْینٌ لاَّ یبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ یسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِک کالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِک هُمُ الْغَافِلُونَ ﴿أعراف۱۷۹﴾
همانا بسیاری از جنیان و آدمیان را [گویی] برای دوزخ آفریدهایم، [چرا که] دلهایی دارند که با آن فهم نمیکنند و چشمهایی دارند که با آن نمیبینند، و گوشهایی دارند که با آن نمیشنوند. آنها چون چهارپایانند بلکه گمراهترند، و آنان غافلانند. (اعراف ۱۷۹)
وَإِن تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدَى لاَ یسْمَعُواْ وَتَرَاهُمْ ینظُرُونَ إِلَیک وَهُمْ لاَ یبْصِرُونَ ﴿أعراف۱۹۸﴾
و اگر آنها را به هدایت بخوانید نمیشنوند، و میبینی [مانند مجسمه] به سوی تو مینگرند ولی نمیبینند. (اعراف ۱۹۸)
ناشناس ۱۳۹۸/۳/۲۶ در ۰۸:۴۳
چقدر منزجر کنندهست!
احوالات جناب میلانی، انسان را به یاد کلام حضرت موسی میاندازد که به خداوند عرضه میدارد که چرا به امثال فرعون قدرت و ثروت داده است!
جناب میلانی! من با مباحث شما که هیچ پایه و اساس علمی ندارد کاری ندارم. حداقل ادب را رعایت میکردید! جواب این تهمتها که زدید چگونه خواهید داد؟
آیا مرگ حق نیست؟!
برای کسب شهرت، چرا از دیوار آبروی دیگران بالا میروید؟
هر کس تریبونی پیدا کرد، باید هر مزخرف و خضعولی بر زبان براند؟!!!
هر انسان منصفی با دیدن منطق صد من یک قاز شما، متوجه غیظ قلب شما خواهد شد. اهانت و جسارت به ساحت علما تا چه حد؟!!!
وا اسفا بر حال ما که صاحبان اسم در جامعهی ما امثال شما باشید…
علی مرادی ۱۳۹۸/۳/۲۶ در ۱۷:۵۱
در پاسخ به این جناب باید عرض کنم تو هم باید باشی و مولانارو نقد کنیوگرنه بدون تو جهان کامل نمیشه تو هم هستی و از دید خودت مولانارو نقد میکنی هر کسی از ظن خود شد یار من حالا یه عده هم نفرت بجای یار تو هم همینجکری باش بدون این جناب میلانی دنیا کامل نمیشه بالاخره یکی فرعونه یکی موسی یکی هم میلانی ….
يك موجود ۱۳۹۸/۳/۲۷ در ۱۰:۲۴
يكي از القابي كه براي مولي الموحدين اميرالمؤمنين علي ابن ابيطالب عليهما السلام ذكر شده، قبلة العارفين است.
حضرت ميفرمايد: من عرف نفسه فقد عرف ربّه.
خوب شما به معرفت نفس رسيدي؟
معرفت نفس چيه؟
علم و آگاهي صرف به يك سري مفاهيم است؟
خوب اگر اينگونه است و شما به آن رسيدهايد پس چرا آثار معرفت رب در وجود شما نيست؟
آقاي ميلاني، خوب است انسان لااقل اندكي فكر كند و اين عقل را مثل خوارج آكبند و دستنخورده به زير خاك نبرد.
وقتي نميفهم سكوت كند و با بافتنيهايش بار گمراهي جماعتي را نيز بر دوش خود حمل نكند.
سر سوزني به قيامت انسان باور داشته باشد اينقدر بيپروا به عالم و آدم بهتان نميزند.
طنز قصه اينجاست كه اين شخص براي خود پيشوند حجت اسلام را نيز زيبنده ميداند.
در مظلوميت اسلام همين بس كه چنين بيخرد سفيهي خود را حجت آن ميداند.
ناشناس ۱۳۹۸/۳/۲۷ در ۱۶:۰۷
اگر حرف های آقای میلانی درست باشد، خود خدا نعوذ به، اولین کافر است زیرا خودش در کتابش گفته است که «یدالله فوق ایدیهم»، یعنی گفته است که خدا دست دارد!!!
تارا ۱۳۹۸/۳/۳۰ در ۲۰:۳۳
شما به غیبت و تهمت و پیش داوری و فحاشی میگید، مباحثات
بخووووووووووووووووووووووووون حاج آقا ۱۳۹۸/۴/۰۱ در ۱۵:۰۴
آقای میلانی با عقل ناقص شما نمی توان در بزرگان رو مورد نقد و بررسی قرارداد. این قدر در مورد معیار عقلی نظر ندید. عقلی که با مصرف کوچکترین مخدر رو به زوال میره .
محمود ۱۳۹۸/۴/۰۲ در ۱۷:۱۶
متأسفانه شیطان چنان راحت فریب میده برخی از روشنفکران رو که حاضرند معصومین علیهمالسلام رو رد کنند، اما یک انسان جایز الخطا رو در حد قطب و مراد بالا ببرند. به طرفداران مولوی و شمس توصیه میکنم جریان کنیزکی که با یک خر رابطه داشت و خاتونش خواست مانند او لذت ببرد از خر اما زیر خر مرد را خوانده و احوالات عرفانی که پیدا کردند را بازگو کنند. یا چندین مورد دیگر از دفتر پنجم مثنوی.
https://fa.m.wikisource.org/wiki/مثنوی_معنوی/داستان_آن_کنیزک_کی_با_خر_خاتون
سمانه ۱۳۹۸/۷/۱۸ در ۰۰:۳۲
بنده خدا کودکانه صحبت کردن در مقابل کودکان دال بر کودکی آن فرد نیست دلیل بر شفقت و مهرش میباشد که میخواهد با کودکان به گونه ای سخن بگوید که آرام آرام وارد دنیای بزرگان شوند
ف ۱۳۹۸/۴/۰۵ در ۰۲:۰۱
مولانا دیگه نه😐
مازیار اوستا ۱۳۹۸/۴/۰۷ در ۲۲:۲۶
آقای میلانی با اینکه از عقل و اختیار صحبت می کنند و دیگران را بجری معرفی می کنند،اما در گفتارشان ذره ای به عقل و اختیار اعتقاد ندارند !!ایشان از عقل می گویند ،اما عقل انسان را برای فهم کتاب وحی ناقص دانسته و می گویند باید بر اساس عقل ائمه کتاب را بفهمیم !!در جای دیگر با عدم توجه به گزینه زمان و اینکه باید تفسیر کتاب هم براساس اقتضتئات زمانی باشد مدعی می شوند که در روایات همه چیز گفته شده و نیازی به تفکر و تعقل جدید نیست !!حتی از فحوای کلامشان چنین استنباط می شود که همه روایات صحیح هستند و اگر احساس کردیم روایتی با عقل سازگار نیست ،ایراد از عقل ماست نه از آن روایت !!
ایشان بدون هیچ مرزبندی عرفا،صوفیان و فلاسفه را در یک کفه گذاشته و قضاوت می کند ،در صورتی که عرفان ،تصپف و فلسفه علاوه بر آنکه با هم در روش و باور متفاوت هستند ،هرکدام نیز شاخه های دارند که آن شاخه ها نیز با هم تفاوت دارند،مثلا در فلسفه دهها نوع نگاه به انسان ،خلقت و جهان وجود دارد و..
بنظر می رسد آقای میلانی همچون اشاعره فکر می کنند،که هر نوع تفکر را باطل دانسته و تنها اتکائشان به حدیت و کتاب بود ،تا آنجا که هر روایتی و حدیث را حتی اگر در تضاد با هم بودند قبول داشتند و برای پیروان خود هر علم و شناخت را حرام دانسته ،کتاب و حدیث ثرا کافی می دانستند !!
نکته دیگر اینکه ایشان خیلی بی پروا بر شمس و مولانا تاخته و به این هم بسنده نکرده بزرگانی همچون علامه جعفری،علامه حین زاده آملی و علامه طباطبایی را هم نواخته اند،در صورتی که اثر و نظر این بزرگان در بین متدینین ، روشنفکران و مردم این عصر خیلی بیشتر از سخنان امثال میلانی خریدار دارد ،افکار آقای میلانی در عصر امروز نه تنها جذابیتی ندارد ،بلکه موجب دین گریزی شده جوانان و مردم را نسبت به دین بدبین می کند!!
آقای میلانی شاید بخاطر مصالحی به امام نتاخته اند!!!اما بدون تردید اگر آن مصالح نبود حضرت امام را هم بی نصیب نمی گذاشتند !زیرا همین تفکر بود که قبل از انقلاب آب خوردن از کوزه ای را که فرزند امام آب خورده منع می کرد به این دلیل که امام فلسفه و عرفان تدریس می کردند.
نکته پایانی هم اینکه مولانا و شمس قطعا معصوم و بدون ایراد نیستند،اما به قول این آقا منحرف هم نمی باشند!!مولانایی که مثنوی او دریایی از دانش است و این مرد بزرگ به هر چه ما بیندیشیم ،پیش از ما جامع و زیبا اندیشیده است .
ابراهیم ۱۳۹۸/۴/۰۸ در ۱۶:۳۱
سلام و رحمت
باید بین مولانا و جناب میلانی و طرفدارانشان مصالحه داد.
داستان شما مانند همان سه نفر هست که برای ناهار دعوی داشتند و یکی میگفت انگور بخوریم یکی میگفت اوزوم و یکی عنب. بعد که یک نفر آمد که زبان هر سه را میفهمید رفت انگور آورد و دعوا تمام شد.
عارفی که رسیده به این مطلب که دومی در عالم نیست و هرچه هست اوست نمی تواند علت و معلول را قبول کند و در بیان فلاسفه هست که «صرف الوجود کل الاشیا و لیس بشی منها»
اینها دارند یک مطلب را از زبانهای مختلف میگویند و چون زبان هم را نمیفهمند دعوا پیش میاد.
هم میلانی و طرفدارانش انسانهای خوب و متشرع و محترمی اند و هم مولانا اصل اصل اصل دی نه.
جلسه ۵ تفسیر سوره حمد امام خمینی ره را بخوانید.
ناشناس ۱۳۹۸/۴/۰۹ در ۱۱:۵۹
به نظر بنده تمام توهمات جناب عالی آقای میلانی بسیار مضحک می باشد چرا که کسانی کخ راه مولوی را رفتند تاریخ ثابت کرده به تعالی رسیدند و به حق واصل گشتند . اما تاریخ گذشتگانی چون شما که اندیشه های نه اسلامی و نه عرفانی ر ا ترویج نمیکیند بلکه افکار عرب جاهلی را در فکر دارید جای تاسف دارد که اثار بزرگان مارا امثال شما بخواهند تحریف کنند علامه جعفری اگر از شرح مثنوی پشیمان بود هیچگاه تا پایان عمر جلساتی برای توضیح بیشتر این دریا صرف نمیکرد. از دیدگاه امثال شما فردوسی هم وطن فروش بوده و امثال اعراب جنایتکار ره روان بهشت . حاج آقا وقتی درکی از چیزی ندارید چیزی را نقد نکنید . مولوی اگر ۱۰۰ مشکل دارد خروارها معرفت به جایش عرضه کرده این شما هستید که سطح را نگاه میکنید و مغز کلام توجه ندارید قران را به عربی میخوانید و نزدیک به ۷۰% آنرا درک نمیکنید به جای بافتن این توهمات به هم کافی است زبان به کام بگیرید و اندکی تامل کنید . انسان ها به ذاته گرایش به نیکی دارند و به سمت نیکی سوق می یابند راه مولوی را اکثر بزرگان جهان انتخاب کرده و به قدم زدن در این راه به خود می بالند اما متحجرانی چون شما تاریخ را نابود اسلام و مسلمان را متحجر نمایان میکنند مولوی راه نیک را اموخت اما شما راه بدی و زشتی را امیدوارم رستگار شوید و به جای نقد جاهلانه اندکی در افکار این گوهر دردانه تاریخ تامل کنید چرا که شما اصلا در جایگاه نقد این فرد نیستید .
نن ۱۳۹۸/۴/۱۰ در ۰۹:۳۹
ایشون دقیقا شخصیت متعصب در کتاب ملت عشق هستند همان هایی که شمس ازشون می ترسید
ماریوس رند ۱۳۹۸/۴/۱۰ در ۱۵:۰۸
کامنتهای عالیجنابان رو دیدم به کل از نوشتن پاسخ انصراف دادم دنبال کلماتی میگردم این مترسک پشمالورو از دست شماها نجات بدم خخخ
ناشناس ۱۳۹۸/۴/۱۲ در ۱۹:۰۶
میلانی حق دارد اینگونه قضاوت کند چون مرتبه ای که او قرار دارد بسیار پایین تر از شمس و مولوی است
ناشناس ۱۳۹۸/۴/۱۲ در ۲۲:۵۸
ولمان کن آخوند
ری استارت همه جا هست ۱۳۹۸/۴/۱۴ در ۱۲:۲۲
امروزه بر همه عیان شده که جمهوری اسلامی هراران ستیت را با پول ملت مدیریت میکند و چون این آخوندک ها جاسوس انگلستان هستند تا میتوانند خذعبلات در مورد تفکرت و فرهنگ ایرانی میبافند
در حقیقت فاسد همینان هستند که ایران را تبدیل به ویرانه کردند و نتیجه سلطا و حکومتشان جز نکبت و بدبختی چیز دیگری نبوده به امید سرنگونی این دیوان به قول حکیم وعارف نامی فردوسی به یزدان اگر ما خرد داشتیم / کجا این چنین حال بد داشتیم
نسل گذشته ما از روی نادانی شما را سوار بر خر حکومت کردند
ای برادر کمی درنگ کن ۱۳۹۸/۴/۱۸ در ۱۶:۳۳
با عرض سلام !
با توجه به سخنان که اقای میلانی زدند باید گفت که اینگونه نیست که کسی نمی تواند نقد بر شمسی تبریزی و مولانا وارد کند. ولی باید توجه داشت که باید با روش و ادبیات آنها به خوب آشنا شد. از طرف هم بر فرض اینکه جایی اشتباه کرده اند باید خیلی مهترمانه نقد کرد. و همچنین صرف یک ادعا کفایت نمی کند. هر کسی اگر نظریه یا روشی را می خواهد نقد کند باید ابتدا آن را به خوبی درک نموده باشد و سپس با دلایل قانع کننده و مدبانه بیاید نقد کند.
ولی متاسفانه در این روزها هر کسی با هر ادبیات که بخواهد سخن را بیان می دارد.
آقای ملانی شما که از قران ، سنت پیامبر اکرم ص و ایمه اطهار ع صحبت می کنید و ادعا دارید که به آن پایی بندید کجایی قران و سنت به این نحو کسی را نقد نموده است حتی در زمینه کفار هم می بینیم ادبیات مودبانه است. خود مناظرات اهل بیت را ببینید حتی ملحدین را این گونه نقد نمی کردند.
بنابر این اول باید سعی کنیم ادبیاتمان را درست کنیم سپس روش و سخن طرف را دقیق متوجه بشویم و بعد از آن به نقد بپردازیم.
بازم نظر بنده این است که نقد نمودن نظریه ای یا روشی هیچ اشکال ندارد ولی باید دقت نمود که هر چیزی اصلوبی دارد و با افترا و نسبتهای ناراوا دادن به طرف مقابل به جایی نخواهیم رسید.
عرفان عقل و فلسفه ۱۳۹۸/۴/۲۴ در ۱۵:۵۰
من هیچ کاری به مولانا ندارم
ولی تو درحدی نیستی که علامه طباطبایی و علامه حسن زاده و آیت الله جوادی آملی ملاصدرا توهین کنی
این از آنجایی نشات میگیرد که نمی فهمی
این مطلب را هم حذف کنید سنگین تره
مسعود ۱۳۹۸/۴/۲۵ در ۱۸:۱۴
واقعا باورم نمیشه وقتی دیدگاه بعضی از دوستان که نه دوست من نیستند این افرادی که این حرف ها رو میزنن در باره ی مولانا … از یه آخوند انتظاری نیست چیزی نفهمیده از عشق چیزی نفهمیده از دوست داشتن … با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی تا که بمیرد در درد خود پرستی … ایرانی و این حرفا …. چه تآثیری گرفتیم از اعراب که کار به جایی رسیده که حضرت عشق رو محکوم میکنیم …خموشید خموشید که تا فاش نگردید که اغیار گرفتست چپ و راست خدایا … یا حق
علی ۱۳۹۸/۴/۲۵ در ۲۳:۲۰
اولا باچه حقی ودلیل قاطع ومحکمی می گویید که مولانا وحافظ صوفی است کمی مطالعه و درادبیات و تاریخ بد نیست حافظ اگر خود راصوفی می گوید طعنه ای رندانه به این جامعه ی خانقاه و زهد و ریا میزند خودواقعا چقدر بی ریاست و درد از ریا و زهد دروغین صوفی و زاهد ظاهرپرست دوران دارد که این چنین بیزاری از صوفیان می جوید .
دوما این اشعار رمزی است ظاهرش به دردما می خورد از باطن آن که بی خبریم .
سوما اینها اهل تسنن بودند واگر شعری درباب عثمان وعمر گفتند درباب علی بهتراز آنرا هم گفتند و ممکن است یک سری داستان های دروغین هم نسبت به این شاعران ببندند.
چهارما نفی این بزرگانی چون حافظ و مولانا نفی تقریبا کل شاعران قدیم ماست از رودکی بگیر با خیام و جامی و این کار یعنی آسیب به ادبیات غنی واسلامی مان من هم نمی گویم که مولانا عارف کامل بوده قطعا راه خطایی در زندگی این انسان ها هست ولی دلیلی نمی شود هرچیزی دلمان خواست درباره اش بگوییم وذهن نسل جوان را خراب کنیم وبه جایی که جوان با ادبیات خویش آشنا شود اورا ازآن دور کنیم اگر فقط یک درصد مثنوی هم حرف حق باشد باید قدردان آن بود چه بسا که غالبا حرف حق است مگر نمی دانید که بوستان وگلستان همدم و یار دیرینه دانش آموزان به مدت قرنها بوده و علمای قدیم بسیار استفاده ها کرده اند ولی باز نمی دانم حق را خدا می داند و بس نمی خواهم طرفداری از کسی یا قشری داشته باشم چون در آخرالزمان جدایی حق از باطل نیرویی الهی می خواهد.
یوسف ۱۳۹۸/۴/۲۶ در ۱۰:۰۶
مه فشاند نور و سگ عوعو کند
هر کسی بر طینت خود می تند
دینشاه کاوه ۱۳۹۸/۴/۲۶ در ۱۱:۵۹
مولوی بلخی خوشهء حقیقت ها بود.
نه جنگ میان حقیقت ها
حسین ۱۳۹۸/۴/۲۶ در ۱۳:۱۰
ما ز قرآن مغز را برداشتیم پوست را پیش سگان انداختیم
مولانا
بیز ۱۳۹۸/۴/۲۸ در ۱۸:۰۵
آخه برادر من یه نگاه به رزومه خودت بنداز بعد علامه حسن زاده آملی رو زیر سوال ببر
هما خانومی ۱۳۹۸/۵/۰۲ در ۱۱:۴۵
با سلام و ادب .
چرا عقاید ی که اکثر بزرگان با اون مخالف هستند اینجا اشاعه میدهید، به ضرس قاطع این هم توطئه ای علیه عقاید این ملت است تا بزرگان این کهن بوم وبر از چشم بیفتند. لعنت خدا به ملحدان وطن فروش،لعنت خدا به دشمنان اسلام و مسلمین .
ناشناس ۱۳۹۹/۵/۲۳ در ۰۲:۱۰
از این کلمه دشمن کمتر استفاده کنید، این خودش نوعی غرور است که گویی کیستید که همه دشمن شماین، چرا مگر هرکس چون شما نیاندیشد میشود دشمن و سما که عقایدتون با دیگران متفاوت ۱ چه میشوید حتما خیرخواه
علی ۱۳۹۸/۵/۰۲ در ۱۳:۲۰
أَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الْعَمی بَعْدَ الْجَلاءِ وَ مِنَ الضَّلالَهِ بَعْدَ الْهُدی وَ مِنْ مُوبِقاتِ الْاعْمالِ وَ مُرْدِیاتِ الْفِتَنِ
پناه به خدا میبرم از نابینایی بعد از بینایی و از گمراهی بعد از راهیابی و از اعمال ناشایسته و فرو افتادن در فتنه ها.
خداوند این گونه بنده ها را خودش هدایت فرماید… شما باید در اون دنیا پاسخگوی این حذفات باشید عرفان یعنی شناخت خدا
علی ۱۳۹۸/۵/۰۴ در ۲۰:۵۱
ما مدعی مگویید اسرار عشق ومستی تابی خبر بمیرد از در خود پرستی
بهزاد ۱۳۹۸/۵/۰۶ در ۱۶:۰۰
به قول سهراب سپهري مولوي بزگترين شاعر اشعار عرفاني و عقلاني جهان است و او نيز در روياروي با شمس تبريزي ، از هيبت شخصيت و نفوذ كلام او به انساني در مرتبه عاليتر (ابر انسان ) ، دچار تحول شخصيت شد و به مولوي شهرت پيدا كرد و به قول دكتر سروش» مولوي مانند عقاب تيز پرواري در آسمان معرفت است كه ما تنها تاثيرات سايه او را بر زمين ميبينيم» فراموش نكنيم كه مولوي و شمس دو انسان بودند و نه معصوم كه هيچ خطايي در عملكرد آنها نبوده باشد
اما سطح معرفت آنها(خدا شناسي و حق شناسي) و بزرگي شخصيت آنها آنقدر بالاست كه فهم آنها براي ما مشكل است . افرادي مانند حافظ و مولوي و شمس تا اندازه اي (ذومراتب ) به شخصيت حضرت پيامبر نزديك شده بودند(كه پيامبر (ص) بالا ترين فيض الهي و نزديكي به خداوند را تجربه كرد و تنها كسي كه دايره خيال و انديشه را به اراده خود درآورد)
چگونه ممكن است كسي مانند مولوي كه بر مثنوي او در طول تاريخ از طرف بزرگترين فلاسفه و انديشمندان ايران و جهان ، دهها شرح و تفسير نوشته شده باشد آنگاه يك حجت الاسلام با نام شیخ حسن میلانی اينگونه سفيهانه بر عليه آن بزرگوار اسائه ادب كند و زبان تحجر را بر تخريب بگشايد و با كلام سخيف بر نگين معرفت خدشه آورد . يقينا هيمنه روحانيت آينده با داشتن چنين افراد متعصبي كه حقيقت را مي پوشانند و خرافات را در جامعه تزريق ميكنند دچار آسيب فراوان خواهد شد
فائزه ۱۳۹۸/۵/۰۷ در ۰۹:۰۶
از زمانی که بیشتر با مولانا آشنا شدم، دیگر آن آدم سابق نشدم. مثنوی برای من یک تغییر مثبت و خروج از روزمرگی بود. بله همه می دانیم که شمس و مولانا خدا نبودند و قطعا بی ایراد نبودند. اما اگر حال و هوای آنها را درک نمی کنیم دلیلی ندارد با خاک یکسانشان کنیم.
منتظر ۱۳۹۸/۵/۰۹ در ۰۲:۰۹
جناب میلانی بدنیست درمورد حافظ هم قلمفرسایی کنین… البته مرحوم آیت اله مرعشی رو از یاد نبرین فکرکنم تاثیرش براتون بهتر باشه معروفترتون میکنه
بهزاد ۱۳۹۸/۵/۱۰ در ۱۶:۳۱
بنده حدود۲۰ سال با آثار و سلوک فکری و روحی علامه طباطبایی مانوس بودم و هستم.
هرچه به ذهنم فشار وارد کردم که همه آنچه از علامه را می دانم در چند جمله تیتر کنم نتوانستم ولی به اختصار بگویم:
– زمانی علامه در مسجد کوفه مشغول نماز بودند و حوری با ظرفی شرابی بهشتی بر او وارد شد و او بی توجه به ذکر و نماز مشغول بود(نقل قول از خود علامه)
– پیشبینی شهادت شهید مطهری و بهشتی و…
– وصی معنوی سید علی قاضی مرد بزرگ الهی
و هزاران مورد دیگر
امان از بی سوادی آقا.
خوب است نظر امام خمینی را نیز درباره مولوی بدانید.
کسی می تواند درباره عرفان و مردان الهی سخن بگوید که با آن وادی سنخیت داشته باشد.
البته گاهی مخالفت با این موارد و مسائل به خاطر جهل است.
نکته آخر!
آقای شیخ میلانی اگر به راستی ما بزرگان خود را مانند علامه حسن زاده و علامه طباطباطط که فخر عالم اسلامند واگذاریم به دنبال شما که میزان سوادتان معلوم است راه بیفتیم از کجا سر درخواهیم آورد؟! و به کجا خواهیم رسید؟!
قاسم ۱۳۹۸/۵/۱۴ در ۱۸:۱۴
با سلام این همه تعریف و تمجید از خلفای ثلاث را نمی خوانید و نمی بینید توهین به امامان را و به راحتی به یک منتقد که با دلیل نظر می دهد اینجور توهین که ضد البته تعدادی از روی کم دانشی ولی گروهی از روی بغض به شیعه و علی (ع) دنبال روی مولوی هستند کمی بررسی کنید در همه اشعار مولوی که چه توهین هایی که به امامان ما نموده البته برای انحراف در بعضی از اشعار به مدح هم در مورد پهلوانی و جوانمردی اهلبیت گریز هایی زده است
اشعار مولوی در مثنوی و دیوان شمس که
در وصف عمر و ابوبکر و عثمان سروده و ارادت خاصی به آنها داشته و این ارادت خود را بارها و بارها در اشعارش انعکاس داده که متاسفانه به عنوان ولی الله و فردی عارف و واصل به حق در جامعه معرفی می شود. او در برخی از اشعارش حتی مقام خلفا را از حضرت امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام نیز بالاتر می داند!
اشعار مولوی در مدح عمر و ابوبکر و عثمان
توجه شما را به نمونه هایی از این اشعار جلب می کنیم :
چو احمدست و ابوبکر یار غار دل و عشق****** دو نام بود و یکی جان دو یار غار چه باشد
(دیوان شمس غزل شماره ۹۰۱)
عاشقانی که باخبر میرند******پیش معشوق چون شکر میرند
از الست آب زندگی خوردند******لاجرم شیوه دگر میرند
و انک اخلاق مصطفی جویند******چون ابوبکر و چون عمر میرند
(دیوان شمس غزل شماره ۹۷۲)
ساقی اگر کم شد میت دستار ما بستان گرو******چون می ز داد تو بود شاید نهادن جان گرو
بوبکر سر کرده گرو عمر پسر کرده گرو******عثمان جگر کرده گرو و آن بوهریره انبان گرو
پس چه عجب آید تو را چون با شهان این میکند******گر ز آنک درویشی کند از بهر می خلقان گرو
(دیوان شمس غزل شماره ۲۱۳۶)
در وحدت مشتاقی ما جمله یکی باشیم******اما چو به گفت آییم یاری من و یاری تو
چون احمد و بوبکریم در کنج یکی غاری******زیرا که دوی باشد غاری من و غاری تو
(دیوان شمس غزل شماره ۲۱۷۳)
امروز مستان را نگر در مست ما آویخته******افکنده عقل و عافیت و اندر بلا آویخته
هست آن سخا چون دام نان اما صفا چون دام جان******کو در سخا آویخته کو در صفا آویخته
باشد سخی چون خایفی در غار ایثاری شده******صوفی چو بوبکری بود در مصطفی آویخته
این دل دهد در دلبری جان هم سپارد بر سری******و آن صرفه جو چون مشتری اندر بها آویخته
آن چون نهنگ آیان شده دریا در او حیران شده******وین بحری نوآشنا در آشنا آویخته
(دیوان شمس غزل شماره ۲۲۷۵)
ای بر سر بازاری دستار چنان کرده******رو با دگران کرده ما را نگران کرده
با صدق ابوبکری چون جمله همه مکری******کو زهره که بشمارم این کرده و آن کرده
زهد از تو مباحی شد تسبیح صراحی شد******جان را که فلاحی شد با رطل گران کرده
(دیوان شمس غزل شماره ۲۳۲۶)
چشم احمد بر ابوبکری زده******او ز یک تصدیق صدیق آمده
گفت من شه را پذیرا چون شوم******بی بهانه سوی او من چون روم
نسبتی باید مرا یا حیلتی******هیچ پیشه راست شد بیآلتی
همچو مجنونی که بشنید از یکی******که مرض آمد به لیلی اندکی
گفت آوه بی بهانه چون روم******ور بمانم از عیادت چون شوم
(مثنوی معنوی دفتر اول بخش ۱۲۸)
قصهٔ عثمان که بر منبر برفت******چون خلافت یافت بشتابید تفت
منبر مهتر که سهپایه بدست******رفت بوبکر و دوم پایه نشست
بر سوم پایه عمر در دور خویش******از برای حرمت اسلام و کیش
دور عثمان آمد او بالای تخت******بر شد و بنشست آن محمود بخت
پس سؤالش کرد شخصی بوالفضول******که آن دو ننشستند بر جای رسول
پس تو چون جستی ازیشان برتری******چون برتبت تو ازیشان کمتری
گفت اگر پایهٔ سوم را بسپرم******وهم آید که مثال عمرم
بر دوم پایه شوم من جایجو******گویی بوبکرست و این هم مثل او
هست این بالا مقام مصطفی******وهم مثلی نیست با آن شه مرا
بعد از آن بر جای خطبه آن ودود******تا به قرب عصر لبخاموش بود
سخت خوش مستی ولی ای بوالحسن******پارهای راهست تا بینا شدن
(مثنوی معنوی دفتر چهارم بخش ۱۹ – قصهٔ آغاز خلافت عثمان رضی الله)
هرکه خواهد که ببیند بر زمین******مردهای را میرود ظاهر چنین
مر ابوبکر تقی را گو ببین******شد ز صدیقی امیرالمحشرین
اندرین نشات نگر صدیق را******تا به حشر افزون کنی تصدیق را
(مثنوی معنوی دفتر ششم بخش ۲۲)
هرکس کسکی دارد و هرکس یاری******هرکس هنری دارد و هرکس کاری
مائیم و خیال یار و این گوشهٔ دل******چون احمد و بوبکر به گوشهٔ غاری
(دیوان شمس رباعی شماره ۱۹۸۶)
طه و گلگونه غیب است کز او******زعفرانی رخ عشاق چو عناب شدست
چند عثمان پر از شرم که از مستی او******چون عمر شرم شکن گشته و خطاب شدست
(دیوان شمس غزل شماره ۴۱۵)
یک دست جام باده و یک دست جعد یار******رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
میگوید آن رباب که مردم ز انتظار******دست و کنار و زخمه عثمانم آرزوست
(دیوان شمس غزل شماره ۴۴۱)
چو خورشید آدمی زربفت پوشد******چو آن مه روی زرافشان درآمد
بزن دست و بگو ای مطرب عشق******که آن سرفتنه پاکوبان درآمد
اگر دی رفت باقی باد امروز******وگر عمر بشد عثمان درآمد
همه عمر گذشته بازآید******چو این اقبال جاویدان درآمد
(دیوان شمس غزل شماره ۶۶۸)
سر عثمان تو مست است بر او ریز کدو******چون عمر محتسبی دادکنی این جا کو
چه حدیث است ز عثمان عمرم مستتر است******و آن دگر را که رئیس است نگویم تو بگو
(دیوان شمس غزل شماره ۲۲۲۲)
چون محمد یافت آن ملک و نعیم******قرص مه را کرد او در دم دو نیم
چون ابوبکر آیت توفیق شد******با چنان شه صاحب و صدیق شد
چون عمر شیدای آن معشوق شد******حق و باطل را چو دل فاروق شد
چونک عثمان آن عیان را عین گشت******نور فایض بود و ذی النورین گشت
چون ز رویش مرتضی شد درفشان******گشت او شیر خدا در مرج جان
چون جنید از جند او دید آن مدد******خود مقاماتش فزون شد از عدد
بایزید اندر مزیدش راه دید******نام قطب العارفین از حق شنید
چونک کرخی کرخ او را شد حرس******شد خلیفهٔ عشق و ربانی نفس
پور ادهم مرکب آن سو راند شاد******گشت او سلطان سلطانان داد
وان شقیق از شق آن راه شگرف******گشت او خورشید رای و تیز طرف
چون ابوبکر از محمد برد بو******گفت هذا لیس وجه کاذب
چون نبد بوجهل از اصحاب درد******دید صد شق قمر باور نکرد
آینهٔ دل صاف باید تا درو******وا شناسی صورت زشت از نکو
(مثنوی معنوی دفتر دوم بخش ۲۳)
ناشناس ۱۳۹۹/۷/۲۲ در ۱۰:۲۸
تو در دشمن پندار یخود تا ابد و دهر بمان ….
حتی تاریخ صدر اسلام را نخوانده ای و روابط بین حضرت علی و خلفا را نمیدانی
نکنه کاسه از آش داغتری
یا دایه ی عزیزتر از مادر
قاسم ۱۳۹۸/۵/۱۴ در ۱۸:۱۵
انحرافات اعتقادیِ اشعار مولوی در مثنوی و دیوان شمس
یکی از کسانی که اشعار بسیاری در وصف عمر و ابوبکر و عثمان سروده و ارادت خاصی به آنها داشته و این ارادت خود را بارها و بارها در اشعارش انعکاس داده، مولوی است که متاسفانه به عنوان ولی الله و فردی عارف و واصل به حق در جامعه معرفی می شود. او در برخی از اشعارش حتی مقام خلفا را از حضرت امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام نیز بالاتر می داند!
اشعار مولوی در مدح عمر و ابوبکر و عثمان
توجه شما را به نمونه هایی از این اشعار جلب می کنیم :
چو احمدست و ابوبکر یار غار دل و عشق****** دو نام بود و یکی جان دو یار غار چه باشد
(دیوان شمس غزل شماره ۹۰۱)
عاشقانی که باخبر میرند******پیش معشوق چون شکر میرند
از الست آب زندگی خوردند******لاجرم شیوه دگر میرند
و انک اخلاق مصطفی جویند******چون ابوبکر و چون عمر میرند
(دیوان شمس غزل شماره ۹۷۲)
ساقی اگر کم شد میت دستار ما بستان گرو******چون می ز داد تو بود شاید نهادن جان گرو
بوبکر سر کرده گرو عمر پسر کرده گرو******عثمان جگر کرده گرو و آن بوهریره انبان گرو
پس چه عجب آید تو را چون با شهان این میکند******گر ز آنک درویشی کند از بهر می خلقان گرو
(دیوان شمس غزل شماره ۲۱۳۶)
در وحدت مشتاقی ما جمله یکی باشیم******اما چو به گفت آییم یاری من و یاری تو
چون احمد و بوبکریم در کنج یکی غاری******زیرا که دوی باشد غاری من و غاری تو
(دیوان شمس غزل شماره ۲۱۷۳)
امروز مستان را نگر در مست ما آویخته******افکنده عقل و عافیت و اندر بلا آویخته
هست آن سخا چون دام نان اما صفا چون دام جان******کو در سخا آویخته کو در صفا آویخته
باشد سخی چون خایفی در غار ایثاری شده******صوفی چو بوبکری بود در مصطفی آویخته
این دل دهد در دلبری جان هم سپارد بر سری******و آن صرفه جو چون مشتری اندر بها آویخته
آن چون نهنگ آیان شده دریا در او حیران شده******وین بحری نوآشنا در آشنا آویخته
(دیوان شمس غزل شماره ۲۲۷۵)
ای بر سر بازاری دستار چنان کرده******رو با دگران کرده ما را نگران کرده
با صدق ابوبکری چون جمله همه مکری******کو زهره که بشمارم این کرده و آن کرده
زهد از تو مباحی شد تسبیح صراحی شد******جان را که فلاحی شد با رطل گران کرده
(دیوان شمس غزل شماره ۲۳۲۶)
چشم احمد بر ابوبکری زده******او ز یک تصدیق صدیق آمده
گفت من شه را پذیرا چون شوم******بی بهانه سوی او من چون روم
نسبتی باید مرا یا حیلتی******هیچ پیشه راست شد بیآلتی
همچو مجنونی که بشنید از یکی******که مرض آمد به لیلی اندکی
گفت آوه بی بهانه چون روم******ور بمانم از عیادت چون شوم
(مثنوی معنوی دفتر اول بخش ۱۲۸)
قصهٔ عثمان که بر منبر برفت******چون خلافت یافت بشتابید تفت
منبر مهتر که سهپایه بدست******رفت بوبکر و دوم پایه نشست
بر سوم پایه عمر در دور خویش******از برای حرمت اسلام و کیش
دور عثمان آمد او بالای تخت******بر شد و بنشست آن محمود بخت
پس سؤالش کرد شخصی بوالفضول******که آن دو ننشستند بر جای رسول
پس تو چون جستی ازیشان برتری******چون برتبت تو ازیشان کمتری
گفت اگر پایهٔ سوم را بسپرم******وهم آید که مثال عمرم
بر دوم پایه شوم من جایجو******گویی بوبکرست و این هم مثل او
هست این بالا مقام مصطفی******وهم مثلی نیست با آن شه مرا
بعد از آن بر جای خطبه آن ودود******تا به قرب عصر لبخاموش بود
سخت خوش مستی ولی ای بوالحسن******پارهای راهست تا بینا شدن
(مثنوی معنوی دفتر چهارم بخش ۱۹ – قصهٔ آغاز خلافت عثمان رضی الله)
هرکه خواهد که ببیند بر زمین******مردهای را میرود ظاهر چنین
مر ابوبکر تقی را گو ببین******شد ز صدیقی امیرالمحشرین
اندرین نشات نگر صدیق را******تا به حشر افزون کنی تصدیق را
(مثنوی معنوی دفتر ششم بخش ۲۲)
هرکس کسکی دارد و هرکس یاری******هرکس هنری دارد و هرکس کاری
مائیم و خیال یار و این گوشهٔ دل******چون احمد و بوبکر به گوشهٔ غاری
(دیوان شمس رباعی شماره ۱۹۸۶)
طه و گلگونه غیب است کز او******زعفرانی رخ عشاق چو عناب شدست
چند عثمان پر از شرم که از مستی او******چون عمر شرم شکن گشته و خطاب شدست
(دیوان شمس غزل شماره ۴۱۵)
یک دست جام باده و یک دست جعد یار******رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
میگوید آن رباب که مردم ز انتظار******دست و کنار و زخمه عثمانم آرزوست
(دیوان شمس غزل شماره ۴۴۱)
چو خورشید آدمی زربفت پوشد******چو آن مه روی زرافشان درآمد
بزن دست و بگو ای مطرب عشق******که آن سرفتنه پاکوبان درآمد
اگر دی رفت باقی باد امروز******وگر عمر بشد عثمان درآمد
همه عمر گذشته بازآید******چو این اقبال جاویدان درآمد
(دیوان شمس غزل شماره ۶۶۸)
سر عثمان تو مست است بر او ریز کدو******چون عمر محتسبی دادکنی این جا کو
چه حدیث است ز عثمان عمرم مستتر است******و آن دگر را که رئیس است نگویم تو بگو
(دیوان شمس غزل شماره ۲۲۲۲)
چون محمد یافت آن ملک و نعیم******قرص مه را کرد او در دم دو نیم
چون ابوبکر آیت توفیق شد******با چنان شه صاحب و صدیق شد
چون عمر شیدای آن معشوق شد******حق و باطل را چو دل فاروق شد
چونک عثمان آن عیان را عین گشت******نور فایض بود و ذی النورین گشت
چون ز رویش مرتضی شد درفشان******گشت او شیر خدا در مرج جان
چون جنید از جند او دید آن مدد******خود مقاماتش فزون شد از عدد
بایزید اندر مزیدش راه دید******نام قطب العارفین از حق شنید
چونک کرخی کرخ او را شد حرس******شد خلیفهٔ عشق و ربانی نفس
پور ادهم مرکب آن سو راند شاد******گشت او سلطان سلطانان داد
وان شقیق از شق آن راه شگرف******گشت او خورشید رای و تیز طرف
چون ابوبکر از محمد برد بو******گفت هذا لیس وجه کاذب
چون نبد بوجهل از اصحاب درد******دید صد شق قمر باور نکرد
آینهٔ دل صاف باید تا درو******وا شناسی صورت زشت از نکو
(مثنوی معنوی دفتر دوم بخش ۲۳)
حق شناس ۱۳۹۹/۶/۰۸ در ۰۰:۴۷
کی توان با شیعه گفتن از عمر
کی توان تدریس شیمی پیش خر
واقعا حضرت مولانا درست فرمودند
آخه آدم نفهم … اگه عمر نبود الان سگ احترامش بیشتر از تو بود
مولانا از بزرگترین نخبه های اسلام به شمار میاد
با این مزخرفات نمیشه ضرری به ایشون وارد کرد
بزار سگ و گرگ تا قیامت به دنبال ماه عوعو کنند
این عوعوی سگان شما نیز بگذرد
باران ۱۳۹۸/۵/۱۶ در ۱۶:۰۸
کلللللللی خندیدیم! ممنون! آقا از علامه طباطبایی بهتر میفهمه! بابا شما با این اعتماد به نفس حیفه ادعای خدایی نکنی
سجاد ۱۳۹۸/۶/۲۶ در ۱۸:۴۱
این روحانیان ِ تازه، میخواهند با دو سه پاراگراف، همهی عالمان و همهی تجربهها و همهی عارفان را «صفر مطلق» کنند، بعد بگویند که بیا حرفِ اصلی پیش من است. پیش خودش که مینشینی جز ظاهر بینی و تناقضی که به دو سه تا سوال در هم میشکند، چیزی نمیبینی…
منتظر ۱۳۹۸/۵/۱۶ در ۲۱:۰۸
یه مشن متعصب عاریایی ریختن اینجا الحق اینا مسخ شده ی چند بیت شعرن وقتی شعرای خودش هست که توش کلمات رکیک بکار رفته شده چ جای دفاعی داره؟نکنه همون کلمات رکیکم از درک ما خارجه و معنای ژرف داره خخخخ امان از جهل حتی نرفته شعرای طرفو از اول تا اخر بخونه دایه مهربانتر از مادر میشه باورم نمیشه مولوی اینقدر خراب بوده که افغانیو ایرانی سرش دعوا دارن خیلی متشکر ازین سایت خیلی دقیق توضیح دادید
علی قربانی ۱۴۰۰/۱۱/۲۳ در ۱۵:۲۶
اولا بسیار بسیار متاسفم امثال شما نه هیچ مطالعه ای از قرآن داشتید ونه از حضرت مولانا و نه از حضرت حافظ ونه از حکیم فردوسی ونه بقیه شعرا وعرفا ودانشمندان, تعصب وطرفداری شمابسیار شبیه به طرفداران. متعصب فوتباله که نه تحلیلی از ورزش ونه علم فوتبال دارند. من کمترین که فقط برای درک قرآن وفهم موضوعات قرآنی آنچه اندوخته دارم از توضیحات حضرات مولانا وحافظ وسعدی وفردوسی و….. دارم و بس…. واین جور حملات امثال میلانی راه به هیچ جائی نمیبرد الا حکم به بیسوادی خود میدهند. وپیروی چند طلبه و مداح بیسواد ارزشی نخواهد داشت. برعکس چراغی به روی داشته های خود می افکند. والبته چه خوب است که نموداری از خودشان برای اهل فن ترسیم کردند
محمد حافظ کل قران کریم بلطف الهی ۱۳۹۸/۵/۲۱ در ۱۵:۱۱
سلام بر همه
اقلا یکبار کل قران را بخوانید تا مشخص شود برخی اشعار مثنوی ایراد دارد و اصراری بیجا یا نامفهوم در اشعار هست بر اثبات مطالبی خلاف قران!
یک نمونه بحث کامل از این مطلب را در این سایت گنجور در ذیل شعر مولوی ببینید:
https://ganjoor.net/moulavi/masnavi/daftar1/sh167/
مولوی، ابن ملجم را از زبان امام علی ع تبرئه میکند و او را ابزار خداوند میداند و خدا را فاعل میداند
قران اما، ابن ملجم را پیرو شیطان، امام علی ع را لبیک گوی دعوت رحمان و خدا را منزه از دعوت به زشتی و عصیان معرفی میکند
«جبر» و «وحدت جود» موج میزند در مثنوی
جبر و وحدت خدا و مخلوق در قران رسما نفی شده دقیقا در جواب امثال مولوی که در طول تاریخ چنین عقیده داشته و اظهار کرده اند بی هنر یا با هنر مثل مثنوی
اشعار خوب زیاد دارد مثنوی اما نباید در مقدمه کتابش میگفته مثنوی اصول اصول دین است
دوستان به هم احترام بگذارید و فحش ندهید با سپاس و ارزوی سلامتی
علی قربانی ۱۴۰۰/۱۱/۲۳ در ۱۵:۵۴
اولا این ادعای شما باید بررسی شود …مسئله دیگر است
ثانیا هرگز کسی مدعی معصومیت انسانها نیست وهمه صاحب نظران جای انتقاد دارند. ولی منتقد باید کارنامه قابل قبول برای انتقاد را دارا باشد نه اینکه هر ابجد خوان مکتب فاطمه باجی با دیگاه متعصب خودش مسئله ای را طرح وقضاوت کند. وبرای اثبات حکم خودش از شخص مرحومی یار گیری نماید. مثلا آقای فلانی گفتند که علامه جعفری پشیمان بودن از پرداختن به مولانا. اولا سند مشخصی ارائه کنید که ندارید وبرعکس سخن گزاف شما علامه جعفری همواره در حیرت بود از نظرات مولانادر فهم قرآن و خودش را زره بی مقداری در مقابل او میدید. و عمر شریفش را به گوشه ای از دفتر مولانا اختصاص داده بود و سخن مولانا را سخن یک عارفی که به آسمان وصل بود میدانست. وسفارش اکید داشت اگر توان فهم شعر مولوی نداری. نخوان و برو مطالعه چیزی را بکن که می فهمی. من اطمینان راسخ دارم حتی یک سخنرانی کامل از علامه جعفری را هم گوش نکردند. (منظورم میلانی است)…. ای مگس عرصه سی مرغ نه جولانگه توست….. البته جسارت ایشان قابل توجه است که ناشی از جهل ایشان به تمام مراتب است
علی ۱۴۰۱/۱/۱۴ در ۲۰:۵۳
این حرف مولانا رو رهبری و شهید مطهری هم قبول داشتن
حالا شما قبول نداشته باشی هم چیزی از مولانا کم نمیشه و اعتراضات ما زیاد نسبت به نداشتن شناخت نویسنده به مولانا نیست و برای این است که نویسنده با این نوشته در تلاش است افراد دیگری را مانند خود از مولانا دور کند در حالی که شناخت زیادی از او ندارد
علی ۱۳۹۸/۵/۲۴ در ۰۱:۲۴
وقت همگی به خیر .عارف در شعرش از خال لب یار و چشمان مست او میگوید و آنکه فقط ظاهر را دیده و خوانده اعلام میکند: عارف به عشق و عاشقی پرداخته . در حالیکه عارف با عشق خداوند در سوختن است و منظور شعرش نیز عشق خداست. به زبان عاشقان و عرفا مطلب را بیان میکند. این عشق زمینی نیست . باید عرفان را شناخت.
امید ۱۳۹۸/۵/۲۸ در ۱۲:۵۶
این آقا و امثال آقا جزو همون منجمدالفکرهایی هستند که در تاریخ بشریت و همه ادیان بوده وهستند گذشتگان این انسانها با این تفکرات امثال آخوندهای نظامیه بغداد بودند که با سعایت و حسادت زنانه شان منجر به قتل و سوزاندن شیخ شهید سهره وردی شدند تنها به دلیل اینکه عقل کوته و منجمدشان به قله بلند سیمرغ منظر سهره وردی نمیرسید امثال این جناب متحجر امام محمدغزالی که ابن سینا که تاریخ بشریت به او میبالد را تکفیر کرده میباشد نمونه خارجی این آقایان همان کشیشان سنگدل و وحشی بودن که میلیونها انسان را به جرم تفکری بالاتر از فهم کوتاه خودشان در قرون وسطی زنده زنده سوزاندند آقای محترم تو کجا مولانا کجا تو کجا شمس کجا قبل ازینکه بخواهی از آنها حرفی بیاری خودت رو نقد کن حاجی تو در تمام سخنانت از یک فرقه حرف زدی و گفتی چه و چنان کاش درک میکردی مولانا و امثال مولانا قبل ازینکه پرچم و علمی داشته باشند برای انسانیت سخن رانده اند چه انسانی از ترکستان چه انسانی از فرغانه بببین نظریات کم مایه تو ترکستان و فرقانه که چه عرض کنم از اتاقت هم بیرون خواهد رفت بزرگی به افتادگی و معرفت است شیخ نه بررگان را خورد شمردن
چو خواهی که نامت رود درجهان مکن نام نیک بزرگان نهان
محمد ۱۳۹۸/۶/۰۱ در ۱۰:۳۱
تمامی گفته های این آقا حاکی از بی اطلاعی و ناآگاهی از عرفای بزرگ ایران عزیزمان است ازین رو پیشنهاد میکنیم به شما حتما قبل از مردنتان و عزیمت کردن به دیار باقی حتما یک جلسه از صحبت های کانال گنج حضور توسط دکتر پرویز شهبازی تفسیر میشود استفاده کنید
حدیث حضرت رسول : بمیرید قبل از آنکه بمیرید
فروزنده ۱۳۹۸/۶/۰۳ در ۲۳:۵۶
کی شود. که اینگونه افراد دروغگو از صحنه روزگار محو شوند چگونه میشود فردی اینقدر بیسواد در چنین جایگاهی قرار میگیرد وای برما که اینها استاد حوزه های ما هستند خدا به فریادمان برسد
هادی ۱۳۹۸/۶/۰۴ در ۱۹:۱۷
من که مکتبم رو از اهل بیت و کسانی که سمت پیروی از اهل بیت و نشر عقاید ایشان رو دارند می گیرم و امیدوارم که خود اهل بیت در روز قیامت شفیع من باشند. آقایانی که دم از صوفی و امثال مولانا و شمس می زنند، امیدوارم که روز قیامت خود صوفی ها و امثال شمس و مولانا شفیعشون باشند، البته اگر شفاعت اونا پذیرفته باشد. این رو برای این نوشتم که یک عده اینقدر بعضی روحانیون رو که دغدغه طرفداری از اهل بیت و بیان مظلومیت ایشان رو دارند و حرف های خودشون رو با دلیل و استدلال بیان می کنند رو منجمد الفکر نخوانند.
بکران ۱۳۹۸/۷/۱۰ در ۱۲:۱۲
آقای هادی محترم و عزیز
یکم علمتو ببر بالا
اهل بیت پیرو جاهل و تیره دل نمیخوان
شما اشعار مولانا با جانت دل بخون .ناخودآگاه عاشق اهل بیت و خدای بزرگ میشی یا بهتر بگم از عشق فراتر …
کسی که عاشق علی میشه و شعر های زیبا و دل نواز برای علی سروده چه عالی که اونم مارو شفاعت کنه …
و چه خون دل ها خورد علی از دست این جماعت سر به سجود آیه خوان به ظاهر متدین…
این ☝️در باب افکار شماست. ک قدرت فکریتو تو یه چهار چوب پوسیده حبس کردی و علی به واسطه شیخ ها احادیث شناختی
افکار انسان های بزرگ برو ببین با چه دیدی به علی و آل علی نگاه میکنن
ببین شریعتی با کتاب علی تنهاست چه میگه
ببین مولانا با اشعارش چی میگه
ببین مولانا وقتی با شمس دیدار میکنه چی میشه عاشقانه برای علی شعر میگه
اونوقت هستش که تمام نهج البلاغه رو با حیرت و شگفت میپذیری..
یکم سفر کن به درون خودت به رویاهای اومدی بزرگ ….. به امید خارج شدن از ظلمات
سالک ۱۳۹۹/۵/۲۶ در ۰۳:۰۴
انسان عارف و آزاد، احتیاج به شافع ندارد. آزاده و مستقل و خود کفا باشیم. البته با یاری حق.
محسن ۱۳۹۸/۶/۰۶ در ۱۰:۰۵
به نام خدا
لو علم اباذر ما فی قلب سلمان لقتله
همانطور که در علوم طبیعی فهم دانشمندان در یک حد نیست در علوم الهی نیز اینگونه است . فهم توحید صمدی مقدور هر دانشمندی نیست.
جاهد ۱۳۹۸/۶/۱۴ در ۱۲:۰۷
با سلام. این جور سخنهای دور از عقل راجع به حافظ هم گفته شده اما در این مصاحبه مشخص شد که جناب آقای میلانی مثنوی را درست و کامل نخوانده به طوری که یکی HC داستاهای معروف مولوی را که درباره صوفی و علوی و فقیه در باغ است نشنیده است . دوم این که مولوی در موارد بسیاری جبر را نفی کرده و این موضوع رادر داستان شیر و نخچیران لا اقل به خوبی می توان دید. ایشان تنها دید تعصب آمیز نسبت به شیعه و سنی دارد به همین دلیل از مولوی ایراد می گیرد و ضمنا داستاهای نسبت داده شده به مولوی و شمس قابل اعتماد نیست که ایشان به انها استناد کرده است. فهم مثنویدرک بالایی از عرفان و کلام و فرق نیاز دار ولی ایشان تنها به کتاب و سنت چسبیده اند و احادیثی که اغلبشان در زمان عثمان جعل شده است.
سینا ۱۳۹۸/۶/۱۴ در ۱۲:۱۲
این که مولوی خلفای اهل سنت را محترم شمرده عجیب نیست اینان از بزرگان دین بوده و نزد اهل سنت محترمند و اگر شیعه از نگاه خود به این اشعار خرده می گیرد عجیب است . احترام به بزرگان هر دین طبیعی است و شیعه هم اگر عاقل بود و با تعصب برخورد نمی کرد می دید که خود امام علی هم نسبت به این افراد تعصبی نداشته و بیشتر صحبت آقای میلانی هم بر سر همین تعصب شیعه و سنی است و مرجع درستی ندارد و مشخص است که نه مثنوی را درست خوانده و نه جاهایی که خوانده درک کرده اطلاعات ایاشن در سطح اینترنت سخنان پراکنده و مجعولی است که راجع به شمس و مولوی نقل شده.
ناشناس ۱۳۹۹/۶/۰۸ در ۰۰:۵۴
دقیقا
امام علی و عمر با هم دوست و یار و یاور بودند
و این دوستی تا ابد باقی خواهد بود و خاری در دیده تاریک اندیشان
ناشناس ۱۳۹۸/۶/۱۸ در ۱۱:۵۷
یا شیخ..!
نیاموختی..!!
عیسی ۱۳۹۸/۶/۱۸ در ۱۶:۱۴
آخر کسی باید در مورد شخصی مثل مولانا و شمس حرف بزند که لااقل از علوم مختلف سر در بیاورد بفرض هم هر چقدر شخصیتی بد داشته باشد باز در علم آدمی مثل ایشون نمیگنجد که بیاید بگوید فاسد بوده و یا منحرف.مثل شیطان..آخر همه مان میگوییم شیطان بد است خوب چقدر علم دارین شما ، بجز شنیده های مجهول .چند تا عالم و جهان را شکافتی ؟ خوب این قدرت را کی به شیطان داده؟چرا ازش پس نمیگیرد مثل قصه های ناقصی که از بلعم بائورا و یا برسیسای مسیح شنیده ایم ..آخر نمی شود با علم ابتدایی و ناقص در مورد کسی حرف زد اونم با فاصله هزار ساله
ناشناس ۱۳۹۸/۶/۱۹ در ۲۰:۵۹
یک انسان چقدر میتونه جاهل باشه ؟!!!!
چقدر سطحی نگر
آخه این مزخرفات چیه نوشتید !!!!
لطف کنید کل مطلب پاک کنید
ناشناس ۱۳۹۸/۱۰/۲۳ در ۱۵:۵۳
باید افرادی چاپلوس برای حفظ منافع خود از این مطالب حمایت کنند
علی قربانی ۱۴۰۰/۱۱/۲۳ در ۱۵:۵۹
هیچ اشکالی نداره, گفتگو همیشه خوب است. چون چراغی است بر نداشته ها وادعاهای پوچ… بگذار بگویند و الا نمی توانیم اینهارا درست بشناسیم. 🙏🙏
مصطفی ۱۳۹۸/۶/۱۹ در ۲۲:۵۵
کجایید ای شهیدان خدایی بلاجویان دشت کربلایی
کجایید ای سبکبالان عاشق پرندهتر ز مرغان هوایی
کجایید ای شهان آسمانی بدانسته فلک را درگشایی
کجایید ای ز جان و جا رهیده کسی مر عقل را گوید کجایی
کجایید ای درِ زندان شکسته بداده وامداران را رهایی
کجایید ای درِ مخزن گشاده کجایید ای نوای بینوایی
دیوان شمس مولوی
حامد ۱۳۹۸/۶/۲۲ در ۱۳:۴۸
پرستش به مستیست در کیش مهر برون اند زین حلقه هوشیارها
ناشناس ۱۳۹۸/۶/۲۸ در ۰۳:۲۰
نه همه بد هستن….تو خودت خوبی….تو فقط زندگی می دونی چیه….بقیه به دنیا نیومدن….و زندگی نکردن…خدایا از رو زمین این آدمارو بردار تا دنیا جای بهتری برای زندگی کردن بشه …
ناشناس ۱۳۹۸/۶/۲۹ در ۱۴:۳۵
سید ۲۹/۶/۹۸ در۱۴:۵۰
حضرت مولانا خودش جواب آخوند میلانی را داده.
ما ز قرآن مغز را بر داشتیم
پوست را بهتر خران بگذاشتیم
ایمان ۱۳۹۸/۷/۰۲ در ۰۳:۱۵
احسسسسسنتتتتتتتتتتتتتت
نورالهدی ۱۳۹۸/۷/۲۸ در ۲۱:۳۳
خدا حیرت بده،باریکللااااا
مصطفی ...... ۱۳۹۸/۶/۲۹ در ۱۵:۱۱
آقای میلانی
با توجه به اینکه قانون تضاد در کاینات از جمله قویترین قوانین حاکم بر کاینات است ، بدرستی که نظریات شما به حضرت مولانا در چهارچوب همین قانون است …
خدارو شاکرم که فضای مجازی این فرصت را به قشر کثیری از انسانها داده که حق را از باطل تمییز دهند ….
جهان بینی شما بسیار ضعیف است ….
نظریات شما بر اساس حب و بغض است …
چراغ عالم افروز مُخَلَّد
که نی کفرست و نی ایمان کدامست ؟
چه قبله کرده ای این گفتگو را ؟
طلب کن درس خاموشان کدامست ؟
اللهُ اعلم بالرشاّد ….
ایمان ۱۳۹۸/۷/۰۲ در ۰۳:۱۷
الان که فهمیدم اخوندا باهاش مخالفن بیشتر ازش خوشم اومد . اگه زندگی نامه شمس و مولانا رو بخونید همون موقع هم اخوندا باهاش مخالف بودن ولی هیچ کدوم توان مباحثه و مناظره با مولوی و شمس رو نداشتن
ناشناس ۱۴۰۰/۷/۲۷ در ۱۲:۱۰
البته خود جناب شمس و مولانا هم عالم و همون آخوند بودند.
ولی عالم حقیقی نه صرفا یک لباس و چندتا اصطلاح مثل مخالفینشون که در هر عصری وجود دارن.
فرشید ۱۳۹۸/۷/۰۲ در ۱۲:۰۹
هر کسی از ظن خود شد یار من / از درون من نجست اسرار من
حال پخته درنیابد هیچ خام / پس سخن کوتاه باید والسلام
محمد از اصفهان ۱۳۹۸/۷/۰۲ در ۱۳:۱۰
نه حرف عقل بزن با کسی نه لاف جنون که هرکجا خبری هست ادعایی نیست
داریوش ۱۳۹۸/۷/۰۲ در ۱۳:۵۷
چون ندانی دانش آهنگری ریش و مو سوزد گر آنجا بگذری
جهل ستیز ۱۳۹۸/۷/۰۲ در ۲۰:۵۴
ای شیخ نادان تو بسیار حقیر تر از آنی که در مورد شخصیت بزرگی مانند مولانا قضاوت کنی جواب دهن کجی های تو را با ابیاتی از آن انسان بزرگ پاسخ می دهم هر چند لایق پاسخ دادن نیستی:
از همه محروم تر خفاش بود *که عدو آفتاب فاش بود
با عدو آفتاب ای بد عتاب*ای عدو آفتاب آفتاب
ای عدو آفتابی کز فرش*می بلرزد آفتاب و اخترش
تو عدو او نه ای خصم خودی*چه غم آتش را که تو هیزم شدی
دشمنی گیری به حد خویش گیر*تا بود ممکن که گردانی اسیر
قطره با قلزم چو استیزه کند*ابله است او ریش خود بر می کند
فرقان ۱۳۹۸/۷/۰۳ در ۱۲:۱۱
با سلام صحبت بنده در ارتباط يا تاييد يا رد تشخاصي چون شمس مولاناو….نيست.زيرا درمقامي نيستنم كه داوري كنم .در مورد مرحوم علامه طبابايي هم عرض كنم ايشان قابل نقد است اما بايد ديدچه فردي با چه دانشي نقد را مطرح مي كند . في المثل ببينيد مرحوم مطهري با چه داش جامعي و مودبانه (بدون خودشيفتگي )ذيل مقاله هاي رئاليسم مرحوم مطهري نقدها و يا نظرياتي متفاوت ارايه مي دهد و چگونه مرحوم علامه طباطبايي اجازه ميدهد كه آن ها در كتاب براي انديشه ورزي چتپ شود . لذا برخورد هاي اين دو عالم رباني بسيار آموزنده است .حال مقايسه كنيم برخورد هاي روحانيان دوره حاضر را با آنان . چگونه يك روحاني كه نه در علم كلام نه در فلسفه نه در فقه ونه در عرفان ونه در علوم فيزيكي به علم جامع نرسيده است به خود اجازه مي دهد با اندك اطلاعات سطحي در علم كلام افرادي را نقد كند كه جامع علوم ذكرشده بودند . به نظر مي رسد تقواي الهي در برخي روحانيان جايش را به توهم داده است . بنده سوالي دارم تاكنون چند نفر سراغ داريد كه تنها با علم كلام كه خود معرفت دست دوم از منابع وحي و روايت است و جز معرفت بشري براي انسان ها برنامه تربيت ديني طراحي كند كه انسان را در تمام ابعاد فطري از عقل تا نيازهاي معنوي رشد و پرورش دهد . علم كلام بدون همراهي با فلسفه و عرفان نتوانسته است انسان هاي متعالي پرورش دهد . اگر علم چنين كرده است نمونه اي بياوريد و همچنين برنامه و الگوي حود را به صورت عملياتي در معرض بحث و سپس اجرا قرار دهيد . تا به امروز كه نتوانسته است شايد با همت آقاي ميلاني عزيز ميسر شود ان شالله ؟؟؟
ناشناس ۱۳۹۸/۷/۰۶ در ۰۱:۰۵
بعد از سلام وادب .مولانا به هر دین ومسلکی که بوده ،مسلمان بوده یا هرچیز دیگه صدها سال پیش دعوت حق رالبیک گفته وبه دیار باقی شتافته .کسی چه می داند خداوند برای او چه منزلگاهی در نظر گرفته .کسی چه می داند که الان در بهشت برزخی است یا دوزخ برزخی .خدا خودش می داند وبس .اگر یک درصد در نظر بگیریم که او بهشتی بوده این صحبتها در باره او بی فایده است .پس به جای آنالیز کردن کردار مردگان چند صد سال پیش باید به فکر آنالیز کردن کردار خودمون باشیم .
رامین نعمتی ۱۳۹۸/۷/۰۶ در ۱۰:۱۳
متأسفانه عدهای که از هوش و فراست کافی برخوردار نیستند، به طور آگاهانه و ناآگاه، از آغاز نگارش تفسیر مثنوی توسط علامه جعفری در سال ۱۳۴۸، همواره در راه تخریب افکار و شخصیت ایشان و دیگر متفکران و صاحبنظرانی که در این وادی گام گذاشته اند، تلاش میکنند. این افراد برای توجیه دروغ خود، فیلمی را هم از ایشان منتشر کرده اند که پاسخ آن به اختصار چنین است: اولاً، فیلمی که در فضای مجازی پخش شده، قطعهای بریده از جلسه سخنرانی ایشان در یکی از روزهای ماه محرم سال ۱۳۷۶ است که اتفاقاً استاد در این جلسه اشاره کردند که بسیاری از افراد سؤال میکنند: آیا ما هم میتوانیم مثنوی جلال الدین محمد مولوی را مطالعه کنیم؟ استاد در پاسخ این سؤال گفته اند: افراد در مقابل این کتاب، سه گروه هستند:
گروه اول، کسانی هستند که معلومات آنان شکل گرفته و واقعاً اطلاعات قوی دارند و شخصیتشان اشباع شده است. برای آنها لازم است که مثنوی را ببینند، زیرا اشتباهات و مطالب حقیقی آن را میفهمند و برایشان مفید خواهد بود.
گروه دوم، کسانی هستند در حد متوسط که اطلاعات آنان خیلی قوی نیست، اما علاقه دارند که حتماً مطالعه کنند. اینها نباید بدون راهنما وارد شوند، زیرا نوسانات مثنوی خیلی تند است.
گروه سوم، کسانی هستند که از اطلاعات علمی بسیار محدود برخوردار بوده و فقط زیبایی داستانهای مثنوی برایشان جالب است. اینگونه افراد هرگز نباید مثنوی را مطالعه کنند، زیرا جواب مشکلاتی را که بعداً برایشان پیش خواهد آمد، باید خودشان مهیّا کنند.
همانگونه که ملاحظه میشود، هیچ ندامت و پشیمانی در این سخنرانی دیده نمیشود و ایشان هرگز از نگارش این مجموعه احساس پشیمانی نداشته و بلکه تلاش این سه گروه را مقدمهای بر فهم مثنوی دانستهاند. افرادی سودجو و ناآگاه فقط به برداشت گروه سوم اشاره کرده و از قول ایشان گفته اند که مثنوی نباید خوانده شود!!!!! قابل ذکر است که در بیشتر آثار علامه جعفری، خصوصاً جلد ۲۱ ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، که مجلدات پایانی آن در اواخر عمر شریفشان نگاشته شده است، حاوی بسیاری از ابیات جلال الدین محمد مولوی، با استناد به مثنوی و دیوان شمس تبریزی است. در مجموعه نفیس و گرانقدر تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی میتوان به رعایت جانب احتیاط در روش تطبیقی استاد جعفری اشاره کرد. ایشان در تطبیق مضامین مثنوی، به طور فراوان از کلمات «احتمالاً»، «شاید» و «ممکن است»، استفاده کرده و هرگز به مطلقگویی در آراء و اندیشههای مولوی نپرداختهاند. با همه اوصافی که در این مجموعه پانزده جلدی مستتر است، گاهی نقدهایی هم از طرف برخی محققان صورت گرفته است. با کمال صراحت میتوان گفت: نقد و بررسی افکار و اندیشه ها امری کاملاً ستودنی و پسندیده است، اما دروغ بستن و نشر اکاذیب به نام اندیشمندان در محافل سخنرانی و فضای مجازی، دور از جنبه و ساحت علمگرایی و دین گرایی است. نظر خود استاد محمدتقی جعفری درباره این مجموعه چنین است:
«کوشش من این بوده است که بتوانم مطالبی را در ارائه راهی مخصوص برای بررسی محتویات مثنوی ارائه بدهم و آنچنان که عرض کردهام، بررسی مثنوی با نظر به اصول اساسی جهانبینی و انسانشناسی و انسانسازی است که در فرهنگهای متنوع بشری عرضه شده است. این مطالب به عنوان مقدمهای است محدود و قابل تحقیق بر اینگونه تفاسیر. لذا، اگر کسی خیال کند که هرگونه تحقیق و بررسی که در این مجلّدات صورت گرفته است، قابل قبول و هیچگونه جای تردیدی ندارد، همان اندازه از واقعیت دور است که کسی این مجلّدات را فقط برای انتقاد از اول تا آخر در پیش روی خود باز کند و با اصول پیشساخته یا بیان عقاید شخصی، مورد انتقاد قرار بدهد. وقتی که مولوی میگوید: «هر که گوید جمله حق است، احمقیست//هر که گوید جمله باطل، او شقیست»، تکلیف ما نیز روشن است که در ارزیابی کار انسانها، هرگونه افراط و تفریط، ظلمِ نابخشودنی است. امیدوارم خداوند متعال همه ما را از افراط و تفریطگرایی محفوظ بدارد و ما را موفق به عدل و داد و انصاف نماید».
گاهی اشخاصی بودند که حتی به اعتراف خودشان، صفحاتی از یک مجلّد مجموعه ۱۵ جلدی تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی را مطالعه نکرده، شروع به اظهارنظر منفی میکردند، و گاهی هم برخی از اشخاص، چه به وسیله نامه و چه به صورت شفاهی، درباره تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی تعریف و تمجید مبالغهآمیز به راه میانداختند. ایشان در پاسخ به هر دو گروه موافق و مخالف درباره تفسیر مثنوی چنین میگفتند:
«شما را به خدا سوگند میدهم، بگذارید کار کنیم. اینقدر با خلاف واقعگوییها سد راه جویندگان نشوید. شما به جای این مطالب خلاف واقع و میخکوبکننده رهروان، بروید مسئلهای را مورد تحقیق قرار بدهید که سودی به حال مردم علاقهمند به معرفت داشته باشد … من عاشق ملّای رومی نشدم، ولی برای من هم مانند دیگران خیرهکننده است. اما اشتباهاتش را دیدم و به همین دلیل میفهمم که مطلق نیست، اما واقعاً مغز است! شاید هیجان مغزیِ او را من از ملّاصدرا خیلی بالاتر ببینم. از یک جهت از ابنسینا بالاتر است، ولی بالأخره بشر است، ملّای رومی است، اشتباه هم میکند. یکی از بزرگان که مولویشناس هم بود، به بنده گفتند: من بعد از پیغمبران و ائمه ـ علیهمالسلام ـ مردی به این بزرگی، مغزی به این بزرگی و روحی به این بزرگی سراغ ندارم، شما نظرتان چیست؟ در پاسخ گفتم: بنده در خود نمیبینم که پرونده مغزیِ بشر را ببندم. این کار من نیست. همین مقدار میگویم که این مرد خیلی بزرگ و غیر عادی است. اما اینکه نظیر ایشان دیده نمیشود، سخن صحیحی نیست. ما چه میدانیم چه اشخاصی با مغزهای بزرگتر به زیر خاک تیره رفتهاند! دنیا چه اندازه انسانهایی را فشار داد که اگر آن فشارها نبود، ممکن بود دهها برابر مولوی بوده باشند. فشار روحی، اجتماعی و عوامل جبری، آنها را قالب کرده بود … در آن هنگام که تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی را شروع کردم، عدهای از دوستان میگفتند که شما چرا به جای تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی، تفسیر نهجالبلاغه را شروع نکردهاید؟ گفتم: این نوع تحلیل و تفسیری که در رابطه با مثنوی میخواهیم شروع کنیم، شاید بیسابقه باشد و گفتم: وقتی مثنوی تمام شود، نهجالبلاغه را شروع خواهیم کرد. در حقیقت، طرح مثنوی که دارای معارف بسیار فراوانی از اسلام است، میتواند برای ما راهگشا و مقدمهای جهت شناخت نهجالبلاغه باشد».
بکران ۱۳۹۸/۷/۱۰ در ۱۱:۴۱
بسیار عالی بود .کاملا درست و منطقی گفتین
احسنت به این همه کمال
شما کلمامتی بیان کردین که در ذهن بیشتر ما بود ولی قدرت ادا آنها نداشتیم
کاملا درسته مولوی ام یک انسان ک گاهی اشتباه کرده ولی واقعا مرد بزرگی بوده مث خیلی های دیگه ….
رامین نعمتی ۱۳۹۸/۷/۰۶ در ۱۲:۳۹
خانم دکتر ناهید عبقری که سی سال از عمر خود را برای نگارش شرح مثنوی (شش مجلد) صرف نموده، مینویسد: «اگرچه مولانا حنفیمذهب و اشعریمسلک بوده است و همانگونه که از تتبع در احوال و زندگانی وی برمیآید، در خانوادهای سنی و حنفیمذهب تولد یافته و بالیده است و فقه حنفی را نیز در ایام جوانی به خوبی فرا گرفته و بدان معتقد گشته است، اما پس از رسیدن به درجه اجتهاد و بالاخص پس از برخورد با شمس تبریزی و انقلابی که محصول این آشنایی و نتیجه دلانگیز آن که عارفی عاشق را به جهان عرضه داشت، مولانا عارفی بینظیر شد که از نظرگاه تقلید کلی فراتر نهاده و در جایگاه تحقیق به استغراق و شهودی تمام، حقایق را به ادراکی عارفانه حاصل مییافت و در این منزلگاه، ادراک روحانی وی برتر از آن بود که در قالب فقه و اصول شافعی یا حنفی بگنجد، گفتار او تراوش بیوقفه یک روح پاک است که به الهام ربانی، کشف و شهود عارفانه و دریافت حقایق از منبع آن اتکا دارد، این حقایق يكجا به صورت محبت بسیار در حق پیامبر عظیمالشأن(ص) و خاندان پاکش نمود مییابد و علی(ع) را با اظهار محبت تام و ولایت، افتخار هر نبی و هر ولی میداند و «ترازوی احدخو» و «مولای مؤمنان» میخواند. و در جایی که به مناسبتی نام سیاهکاران تیرهبختی همچون یزید یا شمر در میان میآید، انزجار از چهرۀ کلام وی آشکارا هویدا میگردد؛ بنابراین این انسان فرازمینی خارج از قواعد و قوالب مذاهب، هر جا که حقایق را به ادراک عظیم روحانی خویش مییافت. به وضوح در تقریر آن میکوشید و اندیشه ژرف وی را نمیتوان در چهارچوب فرقه یا گروه خاصی محصور و محدود ساخت.
«مثنوی» که از ذخایر فرهنگ بشری در جهان معاصر به شمار میآید، منظومهای است بالغ بر بیست و پنج هزار و ششصد و اندی بیت که در شش دفتر به نظم آمده و مشتمل است بر حدود دویست و شصت و یا دویست و هفتاد قصۀ کوتاه و بلند و کثیری از لطایف و تمثیلات. این جوامع الحكایات بینظیر علیرغم تنوع و تکثری که در قصهها دارد، به موجب کلام آن جناب مستطاب که میفرماید:
ما چه خود را در سخن آغشتهایم
کز حکایت، ما حکایت گشتهایم
یک حکایت بیش نیست. حکایت «روح» خود اوست. گویی که مولانا در مثنوی روح خود را به سان طومار طویلی گشوده است و معانی و معارف را با پیمانۀ قصه عرضه میدارد. این حکایت که یک سخن بیش نیست، قصۀ مهجوری است، قصۀ آفرینش است و قصۀ نی و نیستان. حکایت «روح» انسان که از نیستان هستی جداست و «فرع» را از بازگشت به «اصل» گریزی نیست. جهد مشفقانۀ این عارف بینظیر در مثنوی آن است که «انسان بیدرد» دریابد که او را «درد»ی هست، درد جدایی از اصل و پیامد آن ارائه طریق برای طی کردن قوس صعودی، در دایرۀ هستی که سعادتی سرمدی را در پی دارد. در عصری که آرام آرام معنویت و آرمانهای انسانی گاه فراموش و گاه به یک سو نهاده میشوند، بهرهمندی از اندیشۀ والای این سفیر عشق و دوستی که خلق را به وحدتی عارفانه فرا میخواند، الزامی فرخنده است».
ناشناس ۱۳۹۸/۷/۰۸ در ۱۱:۰۰
تشیع مولوی و بیزاری اش از خلفاء سه گانه قطعی است . در کلیات شمس می خوانیم:
شاهم علی مرتضی بعدش حسن نجم سما دانم حسین کربلا الله مولانا علی
آن آدم آل عبا دانم علی زین العباد هم با قر و صادق گو الله مولانا علی
موسی کاظم هفتمین باشد امام و رهنما گوید علی موسی الرضا الله مولانا علی
سوی تقی آی و نقی در مهر او عهدی بخوان با عسکری رازی بگو الله مولانا علی
مهدی سوار آخرین بر خصم بگشاید کمین خارج رود روی زمین الله مولانا علی
آنگاه در بیزاری از حلفاء سه گانه گوید :
قاضی و شیخ و محتسب دارد به دل بغض علی هر «سه » شدند از دین بری الله مولانا علی
گر مقتدای جاهلی کردست در دین جاهلی تو مقتدای کاملی الله مولانا علی
اقرار کن اظهار کن مولای رومی این سخن هر لحظه من سر لدن الله مولانا علی
این تصریحات از مولوی موجود است و محیط او محیط تقیه بوده است و با این همه عجیب است که در محیط تقیه این چنین مطالب گفته است .
تقیه محیطی است که اگر آقای میلانی عزیز هم در آن محیط به سر می برد به همین اندازه هم نمی توانست مطالب اظهار نماید
مولوی به حوزه حلب رفته است و دیدار از حوزه حلب – بخوانید نجف آن روزگار – در شخصیت او بسیار موثر افتاده و در عین حال شکی نیست که او مخالف فقهاء – به معنی فقه اجتهادی آن روزگار و امروزه – است . عرفاء معمولاً این فقه رایج را به این صورت قبول ندارند .
دشمنی فقهاء با عرفاء بر سر ولایت نیست و این بهانه ای به دست فقهاست که عرفاء را به پیروی از مکتب خلفاء متهم می کنند .
بزرگان اصولیونی که اقوال بسیاری از فقهاء شیعه کپی برداری از آنهاست را اینقدر فقهاء شیعه مورد تاخت و تاز قرار نمی دهند .
ولی عرفائی چون مولوی در نزد ایشان مردود است از آن روی که مخالف دکان فقه و فقاهت هستند نه مخالف فقه شرع مقدس . در نظر آنها فقیه و فقه رایج شغل و دکانداری است
علت اصلی مخالفت فقهاء با مولوی این است .
همان مخالفتی که با همه » غیر فقیهان » دارند .
در نظر آنها همه دین ؛ فقه است و فقه همه دین است . در حالی که هرگز چنین نیست
فقهاء از بیان بسیاری از اسرار معارف عاجزند و آیات قرآن در این زمینه را آنقدر تأویل می کنند که قرآن را در حد کتب خود نهایتاً قرار می دهند .
اشکال اساسی در آنجاست
اگر میلانی محترم مایل باشد و جواب دهد ؛ ادامه می دهم .
تهرانی
رضا ۱۳۹۸/۷/۰۸ در ۱۵:۳۶
وصف دقیق اگر برای مذهب و شیوه شمس و مولوی به کار بریم همانا هرهری مذهبی است و تمام .
علی حیدری ۱۳۹۸/۷/۰۸ در ۱۹:۳۲
انسان وانسانیت بقدری ظریف است گه گناه ، غرور ، شهوت وعشق به دنیا ممکن هر کسی به بلعد ، مولانا ،شمس دوعارف شاعر ملسک ازاین قاعده مستثنا نیستند ، جریان کیمیا، ونمونه بسیار فراوان در اینها اگر یک صدم هم صحت داشته باشد کار این ها با کرام الکاتبین است . دفاع های متعصابه صد من یک غاز دردی دوانمی کنند ،توجیه در مقام انسانی که خودرا بی نیاز از خدابه بیند بی شک باخته است ، حرفهای گنده از دهن ما با خدای خود مشغولیم و.… که چنین حرفهای از دهن مبارک امیر المومنان در نیامده است . به دهن گشاده هرکس نمی زیبد. ظلم به یک دختر بینوا که از غلفت یکی ونامردی دیگری در آن دخیل بوده است همین مطلب به تنهایی می تواند اینا ن در رده انسانهای پست قرار دهد.
محسن از شاهرود ۱۳۹۸/۷/۰۹ در ۱۱:۳۵
جناب میلانی و سایر دوستان :
سماع بیانگر داستان خلقت روح متعالی است موسوم به نور محمد که با فرمان «باش» یعنی شروع هبوط آدمی آغاز می شود و بعد از عروج یک انسان کامل شده است. پس از وفات مولانا سماع با پاره ای از قوانین و اصول پیوند یافت، سماع با مدح حضرت محمد(ص) آغاز میشود، تمام پیامبران انعکاسی از روح الهی یعنی خداوند می باشند. بنابراین مدح پیامبر در حقیقت مدح خداست.
ناشناس ۱۳۹۸/۷/۰۹ در ۱۴:۵۶
سلام از اینکه با مطلب تون من رو روشن کردید ممنونم. واقعا اینها رو نمی دونستم. درسته که خصوصیات خوبی داشته اند ولی نباید ازشون الگو گرفت. این حرف ها رو جاهای دیگه هم بگید تا کسانی که مثل من بوده اند اگاه شوند.
عاقل ۱۳۹۸/۷/۱۲ در ۱۲:۳۱
بسم الله
کلمات آقای میلانی جایش در محافل عوام نیست و کلمات علامه ی بزرگوار طباطبایی هم جایش در بین عوام علما نیست پس در نتیجه این دو بحث نباید در بین عوام علما باشد چه رسد به عوام(عرف جامعه).والسلام علی من اتبع الهدی
saye ۱۳۹۸/۷/۱۹ در ۱۴:۴۴
ای کاش قبل از نظر دادن . حداقل کتاباای پولوی را کامل می خوندید . حتی رهبر هم گفتن مثنوی مولوی اصول اصول اصول دین است
لیلا ۱۳۹۸/۷/۲۳ در ۰۶:۳۳
ما همه تکه هایی از روح خدا هستیم و نفس درون ما همان شیطان است .شیطان درون ماست نه اطراف ما .اطراف ما فقط کسانی هستند که وسیله ازمایش ما هستند .ما انتخاب میکنیم شیطان درونمان فعال شود یا خدای درونمان. ما میتوانیم شیطان باشیم و هم میتوانیم خدا باشیم. اگر گول کسی یا چیزی را خوردیم ان کس یا شئ شیطان نیست بلکه شیطان درون ماست که فعال شده است. پس باید گناهمان را گردن بگیریم و نگوییم چون کسی یا چیزی ما را وسوسه کرد گناه کردیم و او شیطان است و باید از ان دوری کنیم .نه نباید از ان دوری کرد بلکه باید از شیطان درون دوری کرد و به وسوسه های نزدیکتر از رگ گردن دچار نشد . اگر گناهمان را گردن بگیریم و توبه کنیم پاک میشویم ولی اگر دعا کنیم خداوند دوباره وسوسه کنندگان را به ما نزدیک نکند در اشتباهیم و پاک نیستیم.مولانا میگوید از ترس خدا از گناهان دوری نکنیم بلکه به خاطر احترام به خدا و خودمان که بخشی از خدا هستیم (روحمان از روح خداست)گناه نکنیم.
بهزاد ۱۳۹۸/۷/۲۷ در ۰۱:۱۸
اخلاص عمل به محضر یار بیار بگذر ز زبان دل سوی دلدار بیار در بحر دل ار گوهر صدقی داری ما طالب اوییم خریدار بیار در این گفتار نه خلوص نیتی دیده می شود و گوهر صدقی .سراسر عناد و کج فهمی است.
صمیمه ۱۳۹۸/۷/۲۹ در ۲۳:۱۳
از شما خودتون چگونه شخصیت هستید .شما فقط یکی از اونجایی هستید که دارایش یه سری معلومات هست که اکثر آنها خود شما را منحرف ساخته ور شخص عاقل که همچین حرفی نمی گوید من میگم حتی یکبار هم که شده به درون خود رجوع کن .و بیشتر در مورد چرندیات که گفتی دقت و جستجو کن ورنه این باورهای زمینی و بی مفهوم خودت نگهدار نزد خودت 😓🤔🤔🤔 انشا الله که راه یاب شوی همه مسوول خود است پس متکی به باور های خود نباش ببین بدون هیچ باور ویا بی باوری که شمس و مولوی کیست اون وقت به من هم خودت را معرفی کن چون این که حالا بیان کرده ای معلوم می شود که خودت را نشناختی عزیز شاید به چیزی که گفتم در مورد آن از باورها یت استفاده کنی اما بدان که چیزی بالا تر از باور های تو وجود دارد والسلام
امیر ۱۳۹۸/۸/۰۳ در ۱۶:۲۱
این بنده گناهکار خدا (میلانی) خودش تو کار خودش مونده
نه ایرانی هست و نه عرب
از میلان ایتالیا تشریف آوردن تدریس دروس حوزه و فقه و مبانی اسلام میدن به ایرانی ها که پیامبرشان گفته اگر دانش در ثریا باشد مردانی از ایران به آن دست می یابند.
جمع اضداد شمایی ناقص العقل
از اون همه درسی که در دین و شریعت آمده اگر همون یک جمله از علی (ع) را میخوندی و درک میکردی این حد از گمراهی و ضلالت را تجربه نمیکردی که میگفت: ببینید که چی میگه نه اینکه کی میگه
افسردگان سرا ۱۳۹۸/۸/۰۵ در ۱۵:۲۰
سلطان فردانیتک
سلام و عرض ادب، جدای نظرات بعضا جنگ طلب دوستان، حقیر مطالب را کامل خوانده و خصمی در آن نیافتم و جالبتر که عجبم آمد از اینهمه دویی میان عقاید عارفان و حال که همه میدانیم خداوند منزه از هرچه دویی ست !! ؛ مسئله ی که با خواندن مطالب فوق و کلا در رابطه با وحدت وجود و کثرت به ذهنم آمد روایتیست که در آن ظهور منجی عالم عجل الله تعالی فرجه شریف را در محضر تهدید ها بواسطه عالمان دینی قرار می دهد است دیدم !! الله اکبر از اینهمه نگرش ها و اندیشه ها.
روایتی از امام صادق علیه السلام درباره تعریف وحدت وجود یافتم که برایتان نقل می کنم؛ حضرت صادق علیه السلام به جابر می فرمایند خداوند مثل روغن چراغ است و چراغ نمی تواند بگوید من روغنم !! یعنی روح هرچیزی از جانداران و نباتات و اشیا از خداست ولیکن خدا نیست .
کمترینم اگر نظری داشته باشم اما جامعیت در متون ارائه شده را بسیار شیوا و کامل یافتم امید که خداوند به نور خویش همه ی ما را به راه راست هدایت کند ان شاالله
تورج ۱۳۹۸/۸/۱۰ در ۰۵:۱۸
دوست داشتم درباره این مقاله نظری بدم ولی نمیشه…..
فقط اعتماد به نفس شما نویسنده ، که خود را در سطحی دیدید که این بزرگان را تحلیل کنید تعجب آوره.البته یه کم تفکر کنید ببینید این اعتماد به نفس از دانش شما میاد یا چیز دیگر….
سالم باشید ان شاء اللّه…
ناشناس ۱۳۹۸/۸/۱۴ در ۱۴:۵۷
این بنده خدا حرفی برای گفتن ندارد و برای دیده شدن راه تخریب چهره ها را پیشه گرفته و متاسفانه به این گونه اجازه داده می شود که برای مطرح شدن خود هرگونه بی حرمتی به دیگران را حق اجداد و آباد خود بدانند،مجال صحبت به یاوه گویی این اشخاص نباید داده شود.پیامبر و حضرت علی گناه گناهکاران را ندید می گرفتند و حتی اگر کسی به ساحت مقدس ایشان بی احترامی می کرد ایشان فروتنی و خویشتنداری می کردند.
راه مولانا اگر به حق باشد و باعث بیداری انسان ها شود که خداوند متعال بهترین جای بهشت برین را قسمتش کند و اگر غیر از این باشد بعید میدونم که هر شخصی قدرت و توانایی نقد مولانا را داشته باشد.علامه جعفری مرحوم کجا و امثال این آقا کجا؟عرفان و فلسفه کجا درک و فهم شعور این دوست عزیز کجا؟
مقام معظم رهبری نظرشان در مورد مولانا چیست؟مولوی که دیگر وضعش معلوم است؛ مولوی که یکسره عرفان و معنویّت و حقیقت و اسلام ناب و معرفت توحیدیِ خالص است… اینها قلّههای شعر فارسیاند»
دیدار با شاعران در ماه مبارک رمضان _ ۱۳۹۸/۰۲/۳۰
متاسفانه مردانی که بزگواریشان ثابت شده است بازی دست نو کیسه هایی امثال این آقای اینتر میلانی شده اند.
خداوند عاقبت همه را به خیر کند و تنگ نظران تشنه دیده شدن را به راه راست هدایت کند.
رضا ۱۴۰۱/۹/۱۲ در ۰۹:۴۸
درتایید سخن شمابه عالم شش کلاسه…حرف اگر گفت حسودی ورفیقی رنجید گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم .یا بهتر گفته باشیم چوبشنوی سخن اهل دل مگو خطاست …شیخ جان سخن شناس نه ای خطا اینجاست
خسته ۱۳۹۸/۸/۱۴ در ۲۰:۵۰
آقایان حضرات علما فضلا بزرگان بسه بابا بسه بسکه حرف زدیم اثبات و رد کردیم تئوری و نظریه پرداختیم میشه بریم یه گوشه بشینینم اونیکه یاد داریم حالا هرچی عمل کنیم دنیا رفت ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم دنیا با باطلش به پویایی رسیده ما با حقمون هنوز داریم بحث صد تایه غاز میکنیم که من بهتر فهمیدم بخدا امام زمان بیاد اول گیر میده میگه این چه مملکت فقیر بی در پیکریه که ساختین تازه رو ثروت دنیام نشستین مردم به نون شبشون موندن فساد افسارگسیخته شده اختلاس که قربونش برم بعد ما هنوز گیر اونیم که هشتصد سال پیش مولوی چی گفته درسته یا غلط گور باباش هرکی بوده واسه خودش بوده منو شما رو سننه بابا این مملکت کار میخواد دلسوز میخواد جهادگر میخواد اونقدری که باید عمل کنیم هممون از شیعه و سنی وصوفی و… از خدا و پیغمبر میدونیم میشه بریم همونا رو عمل کنیم بعد سر نقد علما وشعرا بشینیم
خدایا ما رو با ظهور حجتت از خواب غفلت بیدار کن آمین یا رب العالمین
شیعه مولا علی (ع) ۱۳۹۸/۸/۱۶ در ۱۹:۳۸
با سلام خدمت دوستان محترم. اینکه شخصی شاعر خوب و داستان پرداز خوبی است یا خطابه های خوبی دارد دلیل معصومیت او نمی شود و دلیل این نمی شود که همه حرفهایش درست است. شاعران فارسی زبان با اینکه در شعر و فن شعری و ادبیات خبره و سرآمد بودند اما این خبرگی در فن ادبی دلیل نمی شود که آنها سخنان باطل و ضد دینی و ضد شرعی ندارند و اشتباه نمی کنند و هر چه نوشته و خلق کرده اند باید قبول کنیم.اگر شیعه دوازده امامی هستیم خداوند و رسول اکرم (ص) طریقه اخذ و یادگرفتن دین را فرموده اند. دین خدا جز به وسیله قرآن و پیامبر اکرم و ائمه اطهار علیهم السلام درک کردنی و آموختنی نیست. قرار نیست هر کسی هر بدعتی را وارد دین بکند و بعضی ها هم به واسطه اینکه وی شخص ادیب و عارف و صوفی خوبی بوده از کفریات و اباطیل ایشان دفاع کند. کفر کفر است چه در لباس حرف عادی باشد و چه در لفافه شعر و بیان ادبی و داستان و غیره.
نسبت هوای نفس داشتن به ولی خدا و امام معصومی مثل حضرت علی (ع) مگر کم چیزی است. یا در مسئله وحدت وجود همه چیز را خدا دانستن و اعمال قبیح امثال شمر و یزید و معاویه را توجیح کردن مگر با عقاید یک شیعه ناب سازگار و مطابق است؟
ما چرا به جای اینکه دینمان را از قرآن و سنت پیامبر (ص) و ائمه اطهار علیهم السلام بگیریم، دنبال صوفیه و عرفا و افرادی مثل ابن عربی و هم مسلکان ایشان برویم؟ مگر نعوذبالله امامان ما برای ما در مسایل دینی و دین شناسی و … کم گذاشتند؟
ما باید حرف حق را قبول کنیم و اشتباهات بزرگ و کفر هیچ کسی را به خاطر اینکه وی مشهور و سخن پرداز و دارای مریدان بسیار است توجیح نکنیم.
طلبه ۱۳۹۸/۸/۱۷ در ۱۰:۴۲
سلام
فقط این چند مورد رو میزارم تا دوستان متوجه شن که جناب مولانا جبری نبودن! (تو خود بخوان حدیث مفصل ازین مجمل) :
دفتر اول:
در هر آن کاری که میلستت بدان
قدرت خود را همی بینی عیان
واندر آن کاری که میلت نیست و خواست
خویش را جبری کنی کین از خداست
انبیا در کار دنیا جبری اند
کافران در کار عقبی جبری اند
انبیا را کار عقبی اختیار
جاهلان را کار دنیا اختیار
يا مثلا جای دیگه میفرمایند:
تو یقین می دان که جرمی کرده ای
جبر را از جهل پیش آورده ای
یا: گر نبودی اختیار این شرم چیست
وین دریغ و خجلت و آزرم چیست
معروفه میگن: عدو شود سبب خير، مصداقش اینجاست که آقای میلانی سبب شد خیلیا بیشتر با افکار حضرت مولانا رضوان الله علیه آشنا بشن…
ناشناس ۱۳۹۸/۸/۱۷ در ۱۹:۴۴
من یک عرضی هم داشتم حاج آقالطفابفرماییددرایران برده داری هم وجودداره یانه باتشکر
محسن ۱۳۹۸/۸/۱۷ در ۲۲:۱۱
سلام دوستان. شیخ میلانی انسان باسواد و متبحری است. به نظر می رسد طرح سخنان وی متعصبانه می باشد و گرنه شیخ باید بداند که خداوند غیور است و برای رسیدن به او باید از همه چیز گذشت کما اینکه ابراهیم به خاطر خدا از اسماعیل گذشت تا گوسفند به جای او آمد همینطور یعقوب از یوسف. شمس آینه است چنانکه بعد از رفتن شمس، شمس دیگری از دورن مولانا جوشید.
شیعه مولا علی (ع) ۱۳۹۸/۸/۱۸ در ۰۹:۵۸
مولانا شاعر و داستان پرداز خوبی است و اشعارشان از حیث ادبی و فنی جایگاه والایی دارد، اما اشعار ضد شرع و ضد تشیع و توهینشان به حضرت علی علیه السلام و نسبت دادن هوای نفس به ایشان را چگونه توجیح می توان کرد؟ یا برخی از اشعارشان در مدح ابوبکر و عمر و عثمان و دشمنان رسول خدا و امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا سلام الله علیهما را چطور می شود تفسیر کرد و حکم به درست بودن عقاید و تشیع ایشان داد؟
یا مسئله وحدت وجود ابن عربی و هم کیشان ابن عربی که همه عالم و مخلوقات را وهم و خیالا و هیچ در هیچ می پندارند و همه اشیا عالم را خدا می دانند و اعتقاد دارند خداوند به صورت این اشیا ظهور کرده است، پس همه چیز خداست. با این حساب نه گناه و نه عصیان و نه کار خوب وجهه ای نخواهد داشت؛ یعنی همه شان یکسانند. بت و مسجد و کافر و مسلمان و پاک و ناپاک یکی خواهد بود.
جالب است وقتی از طرفداران ابن عربی و صوفیان و عارفان و کسانی که طرفدار ابن عربی هستند در مورد وحدت وجود سوال می شود چون جواب ندارند، می گویند اینها از اسرار است و تا وارد سیر و سلوک و عرفان نشوی نخواهی فهمید.
من به شخصه اعتقادی به مکاشفه و شهود و مسایلی از این قبیل چیزها ندارم. آخر این شهود و مکاشفه چیست؟ خواب است؟ خلسه است؟ اوهام است؟ چیست؟ در مکاشفه و شهود، عارق و صوفی چه چیزی را مشاهده می کند؟ آیا خدا را مشاهده می کند؟ که این باز هم کفر است و پیغمبر اکرم (ص) با آن مرتبه و مقام بلندشان و در شب معراج هم خدا را مشاهده نکردند و مدعی شهود خداوند هم نبودند.
و اگر هم در شهود و مکاشفه مظاهر خدا و جلوه های خداوند مشاهده می شود که این مشاهده در عالم بیداری هم برای خیلی از ما و تقریبا همه مردم امکان پذیر است، یعنی همه آفریده ها جلوه ای از عظمت و قدرت و زیبایی و جلال خداوند هستند و ما بعینه آنها را به صورت واقعی و حقیقیشان می بینیم.
خلاصه کلام اینکه پیامبر بزرگوار اسلام و حضرت علی و امامان ما علیهم السلام در توحید و خداشناسی و دین شناسی و کمال و بندگی خدا کردن و مسایل دینی و دنیوی دیگر برای ما چیزی کم نگذاشته و به بهترین و درست ترین وجهی این مسایل را برای ما بیان کرده اند و ما نیازی نداریم که لقمه را دور سرمان بچرخانیم و در دهان بگذاریم.
آشنایی با افکار و عقاید صوفیان و عارفان و شاعران فی نفسه کار بدی نیست و کسی منکر این نیست، اما اینکه بیاییم دین و مسایل دینی و شرعی مان را از امثال ابن عربی و مولانا بگیریم، این دیگر درست نیست و علت آن همان مطلبی است که عرض کردم؛ یعنی پیامبر و ائمه علیهم السلام برای ما چیزی کم نگذاشتند و فرموده ها و سنت و کلمات و ادعیه ایشان دریایی بی کران از معارف و توحید و خداشناسی و … است.
عبد الله ۱۳۹۸/۸/۲۰ در ۱۹:۱۵
دوست عزيز خوب هست درباره عرفا و فلاسفه بدون دليل سخن نگويي. مراد عرفا از رويت خدا، رويت قلبي است نه ديدن با چشم سَر! آن هم نه رويت ذات حق بلكه رويت تجلي حق كه در قرآن از آن به وجه الله ياد شده است. تعبير لقاء الله در آيات و روايات بسيار به كار رفته كافي است يك جستجوي مختصر در اينترنت بزني يا به سايتهاي معتبري مانند پرسمان و اسلام كوئست نگاه كني تا سخن درست را مستند مشاهده نمايي.
شیعه مولا علی (ع) ۱۳۹۸/۱۰/۰۵ در ۰۹:۳۸
با سلام خدمت دوست گرامی. بی زحمت در مورد رؤیت قلبی یک توضیحی می فرمایید؟
رؤیت یعنی دیدن و مشاهده. حالا این مشاهده ی قلبی چگونه اتفاق می افتد؟ قلب چطور خدا را مشاهده می کند؟ مراد از تجلی و رؤیت تجلی حق در قلب چیست؟ مگر این همه مخلوقات تجلی حق نیستند؟ البته به نظر ما همه ی کائنات و مخلوقات تجلی قدرت و عظمت خداوندند نه آن تجلی که عرفا در نظر دارند که مخلوقات و جهان و اشیاء مثل موجی از دریای وجود حق تعالی هستند یا به تعبیر دیگر خداوند به صورت اشیا ظاهر گشته و با وجود خود همه جا را پر کرده است. نه، منظور ما از تجلی همان تجلی قدرت و علم و عظمت خداوند در اشیا و مخلوقات است.
حالا تجلی مورد نظر شما که به وسیله ی قلب صورت می گیرد و عارفی که تجلی حق را با قلب مشاهده می کند این مشاهده به چه کیفیتی است؟
وجه الله همان تجلی قدرت و عظمت و علم خداوند است. یعنی ما با نظر در آفریده های خداوند او را می شناسیم. معرفت هر شخصی با صورت و قیافه ی اوست. معرفت خداوند هم با نظر در آفریده ها و مخلوقات و جلوه های قدرت و عظمت اوست. نه اینکه خداوند واقعا صورت و وجه دارد.
لقاالله و دیدار خداوند هم قرب جسمی و نزدیکی فیزیکی نیست. لقاء الله درک عظمت و علم و قدرت و حکمت و جلوه های زیبای خداوند در مخلوقات و موجودات دیگر است. نزدیکی به رحمت خداوند است.
خلاصه من از رؤیت تجلی حق به وسیله ی قلب را متوجه نشدم. متشکرم از شما دوست بزرگوار
متین ۱۴۰۱/۱/۲۳ در ۰۷:۲۰
مشکل یه سری از شما شیعیان همین توهین و توهم هستش، من احساس میکنم اهل تسنن راه راست رو میرن چون احترام قائل هستن برای همه
ناشناس ۱۳۹۸/۸/۱۸ در ۱۰:۲۴
داداش داری اشتباه میزنی. این دین تو ره به جایی نمیبره. بپا که عاقبت بخیری رو از دست ندی.
اوغوز ۱۳۹۸/۸/۲۱ در ۲۳:۲۸
در حدی نیستی که حضرت مولانا رو قضاوت کنی
SSAA135456@yahoo.com ۱۳۹۸/۹/۰۷ در ۱۷:۳۹
در قد و قواره شما نقد مولانا نیست بیشتر شبیه طنز گویی بود
یک دوست ۱۳۹۸/۹/۰۹ در ۲۱:۱۰
هر کسی از ظن خود شد یار من/ از درون من نجست اسرار من…هر کسی طبق افکاری که ملکه ی ذهنش هستند برداشت از چیزی دارد! شریعت ظاهر دین است و طریقت باطن آن. مثلا نماز بدون عرفان درونی اش نتایج معنوی بر رفتار انسان نخواهد داشت.گفتار مولوی سراسر استعاره و تمثیل و نماد است تنها کسانی متوجه اش خواهند شد و کسانی می دانند که شمس چه کسی است و مولوی چه کسی، که دیدگاه و برداشت هایشان از دین و خدا و وحدانیت و دنیا و انسان و…مبنای ظاهری و در حول حواس ظاهری و شهوت و..نگردد.خوشا آنانکه که در راه معشوق فانی شدند.مقصود خدا عشق است باقی همه افسانه..اما چه کم اند کسانی که بدانند عشق چیست در این میان! و چقدر فرق است بین آن تا شهوت! چه کم اند آنها که دریافته اند جنس همه عشق ها یکیست و هر کدام پله ای است رو به سوی معبود! ….نرود میخ آهنین در سنگ، جاری شو!
ناشناس ۱۳۹۸/۹/۱۰ در ۰۲:۵۰
اگر میخواهیم شخصیت مولانا را بهتر بشناسیم نباید به مثنوی مراجعه کنیم، باید به دیوان شمس مراجعه کنیم،زیرا مولانا بعد از آشنایی با شمس متحول شد،انسانهای بسیاری در تاریخ داریم که متحول شده اند،مثل وهب نصرانی که پس از آشنایی با امام حسین علیه السلام متحول شد،یا حرریاحی،اگر مولانا در مثنوی معاویه وخلفای راشدین را مدح کرده، درغزلیات شمس مدح دوازده امام گفته،(غزل معروف شماهم علی مرتضی،الله مولانا علی،تا حضرت مهدی عجل الله را مدح کرده) وحتی در غزلیاتش در رد خلفای راشدین گفته، همانطورکه می گوید: گرمقتدای جاهلی کردست دردین جاهلی/تومقتدای کاملی، الله مولانا علی…و روشن است که منظور او از مقتدای جاهل خلیفه ی دوم است،ودربعضی غزلیات شمس از نام خلفای راشدین به عنوان تمثیل استفاده کرده،نه تایید،حال اگر ما بیاییم مولانای مثنوی را با مولانای آمیخته شده باشمس تبریزی مقایسه کنیم، مثل آنست که حرریاحی یا وهب نصرانی آشناشده با حسین علیه السلام را با قبل از آشنایی مقایسه کنیم،به خدا پناه ببریم از مقایسه و زود قضاوت کردن،به قول امام صادق(ع): اولین کسی که مقایسه کرد شیطان بود،گفت: من از آتش آفریده شدم و آدم ازخاک، و مقایسه کرد،وبرآدم سجده نکرد،وآان شدکه شد،اگر در غزلیات شمس تأمل کنیم،به لطافت روح مولانا وپاک شدن او ازتعلقات عالم خاکی پی می بریم،شعر هنراست،بیان لطیف است که شنونده رابه هیجان می آورد،جناب آقای میلانی،بهتراست به جای اینکه به تخریب شخصیت شمس ومولانا بپردازید،به صاف کردن افکار خود بپردازید،آنها که دراین دنیا نیستند که ازخود دفاع کنند،حضرت علی میگه: الغیبة جهدالعاجز،شما اگه تونستید یک بیت مثل ابیات دیوان شمس بگید،ازین کار عاجزید،خالق اینها روح بلند مولاناست،جزمولانا کی میتونه این جوری بگه:هرکه دراو نیست ازین عشق رنگ /نزدخدانیست به جزچوب وسنگ/ عشق برآورد زهرسنگ آب/ عشق تراشید زآیینه زنگ…کفربه جنگ آمد وایمان به صلح/ عشق بزد آتش درین صلح وجنگ/ عشق گشاید دهن ازبحردل/ هردو جهان را بخورد چون نهنگ…جناب آقای میلانی،پاسخ شما را حافظ میده:یارب آن زاهد خودبین که به جزعیب ندید/ دود آهیش در آیینه ی ادراک انداز…جناب آقای میلانی انصافتون کجاست،عیب می جمله چوگفتی هنرش نیزبگو…کمال سرمحبت ببین نه نقص گناه/ که هرکه بی هنرافتد نظریه عیب کند…یابقول باباطاهر: توکه ناخوانده ای علم سماوات/ توکه نابرده ای ره درخرابات/ توکه سودوزیان خودندانی/ به یاران کی رسی هیهات هیهات…یابقول خیام:ای خواجه فقیه چون ترانیست خبر/ چندین زچه ای منکر هراهل نظر /ایشان همه از صانع وصنعش گویند تو از دم حیض واز نجاسات دگر…
بیکار ۱۳۹۸/۹/۱۰ در ۲۰:۲۳
آقای میلانی من یک زمانی عاشق یک دختری بودم،وشعرهای عاشقانه ی زیادی براش گفتم،خیلی ها از یادم رفته، چندتاشا یادمه،همه بخونید خستگیتون دربیاد،بعد دوباره مباحثات را ادامه بدید،یالطیف: خم ابروی تو مانند شمشیر/دوچشم آهوانت می کشد شیر/که پاشیدست نقره روی لبهات/که حلقه کرد گیسویت چوزنجیر…چشم آهوی تو شیرها کرده شکار/مژگان تو خنجر زده برقلب هزار/ابروی کمانت چه نشانگیرشدست/ ازبس که زده تیر ازآنکه چشم خمار….بنفشه روی من بنفشه زاری/گل وسوسن میان سبزه زاری/ گره از زلف خودبگشوده درباد/به بویش مست گشته هر خماری….توترکی و گیسوان هندو داری/یادخترچین که چشم جادو داری(مصرع دومش یادم نیست)…خیلی زیاد بودن یادم رفته، اما چند رباعی خیام داره خیلی قشنگه: دست چومنی که زلف دلبرگیرد/حیف باشد که آن دفترومنبرگیرد/تو زاهد خشکی ومنم فاسق تر/آتش نشنیده ام که درترگیرد.. تازه قشنگ تراز اینا گفته: روی به محراب نهادن چه سود/دل به بخارا و بتان طراز/ایزد ماوسوسه ی عاشقی/ ازتوپذیرد،نپذیردنماز…گرگل نبود نصیب ما خار بس است/ورنوربما نمی رسد،نار بس است/گرمسجد وخانقاه وشیخی نبود/ناقوس کلیسا بی وزنار است… آن کس که به خوبان لب خندان دادست/ خون جگری به دردمندان دادست/گر قسمت ما ندارد شادی غم نیست/شادیم که غم هزار چندان دادست… مسکین دل دردمند دیوانه ی من/هشیار نشد زعشق جانانه ی من/روزی که شراب عاشقی دردادند/ درخون جگرزدند پیمانه ی من…(خیلی زیباست،انصافا از آدم تا خاتم تاکنون کسی به این زیبایی نگفته،خیام افتخار ما پارسی زبانان است) مولا علی یارتان، همون که میگه: عشق گناه نیست،وهر عاشقی سزاوار ملامت نیست..
رندعالم سوز ۱۳۹۸/۹/۱۲ در ۲۳:۱۲
باسلام،جناب آقای میلانی،،شماکه عقیده ی مولانا را دراین که گناه کردن ما از اراده ی ما خارج است وآن را به قضا و قدر الهی نسبت میدهد انحراف وکفر میدانید، بدانید که، حافظ هم همین را میگوید:..گناه اگر چه نبوداختیار ما حافظ/تو در طریق ادب باش وگو گناه من است…خیام هم خطاب به خدا به حالت اعتراضی همین را میگوید: در رهگذرم هزارجا دام نهی/گویی که بگیرمت اگر گام نهی/یک ذره جهان زحکم توخالی نیست/حکمم توکنی وعاصی ام نام نهی؟…جالب این جاست که حضرت علی(ع)هم درحالت اعتراضی به خدادر دعای کمیل دقیقا همین رباعی خیام را به عربی میگوید:أجریت علی حکمأاتبعت فیه هوی نفسی..(خدایا) آیا برمن حکمی جاری می کنی که باید درآن از هوای نفسم پیروی کنم؟ حضرت علی در دعای کمیل میگوید: …وألزمنی فیه حکمک وقضآؤک…(حضرت علی خطاب به خدا میگوید: درآن گناهانی که من مرتکب شدم حکم تو وقضای تو مرا لازم شد) خیام هم دراین چندرباعی دقیقأ همین سخن حضرت علی را میگوید:. ایزد چوگل وجود ما می آراست/دانست زفعل ما چه برخواهد خاست/بی حکمش نیست هر گناهی که مراست/پس سوختن روزقیامت زکجاست؟..یامیگوید:یارب توگلم سرشته ای من چکنم/وین پشت وعصب نورشته ای من چکنم/هرنیک ویدی که آید ازمن بوجود/توبرسر من نوشته ای من چکنم….حال جناب آقای میلانی، بگویید آیا عقیده ی شما به حضرت علی نزدیکتراست،یا عقیده ی مولانا و حافظ وخیام؟,شما که مولانا وحتما حافظ و خیام را منحرف وبدعت گذار وکافر می دانید, پس بگویید.چرا اشعار آنها تفسیر سخنان حضرت علی است؟بس طبق ادله ی جنابعالی،نعوذبالله حضرت علی هم منحرف است،هم نعوذ بالله اعتراف. میکند که مرتکب گناه شده،جناب آقای میلانی قبول کنید که نظراتتان سطحی واز روی تعصبات است وبا مولانا و شمس وحافظ وخیام واین مردان بزرگ الهی کینه ورزی ودشمنی دارید،از قضاوت ها و مقایسه ها بپرهیزید،بقول،خیام میگوید: دشمن به غلط گفت که من فلسفیم/ایزد داند که آنچه او گفت نیم/لیکن چو درین غم آشیان آمده ام/آخر کم از آنی که بدانی که کیم…
ناشناس ۱۳۹۸/۹/۲۳ در ۰۹:۱۵
مولوی » مثنوی معنوی » دفتر اول
از علی آموز اخلاص عمل
شیر حق را دان مطهر از دغل
در غزا بر پهلوانی دست یافت
زود شمشیری بر آورد و شتافت
او خدو انداخت در روی علی
افتخار هر نبی و هر ولی
آن خدو زد بر رخی که روی ماه
سجده آرد پیش او در سجدهگاه
در زمان انداخت شمشیر آن علی
کرد او اندر غزااش کاهلی
گشت حیران آن مبارز زین عمل
وز نمودن عفو و رحمت بیمحل
گفت بر من تیغ تیز افراشتی
از چه افکندی مرا بگذاشتی
آن چه دیدی بهتر از پیکار من
تا شدی تو سست در اشکار من
آن چه دیدی که چنین خشمت نشست
تا چنان برقی نمود و باز جست
آن چه دیدی که مرا زان عکس دید
در دل و جان شعلهای آمد پدید
آن چه دیدی برتر از کون و مکان
که به از جان بود و بخشیدیم جان
در شجاعت شیر ربانیستی
در مروت خود کی داند کیستی
در مروت ابر موسیی بتیه
کآمد از وی خوان و نان بیشبیه
ابرها گندم دهد کان را بجهد
پخته و شیرین کند مردم چو شهد
ابر موسی پر رحمت بر گشاد
پخته و شیرین بی زحمت بداد
از برای پختهخواران کرم
رحمتش افراخت در عالم علم
تا چهل سال آن وظیفه و آن عطا
کم نشد یک روز زان اهل رجا
تا هم ایشان از خسیسی خاستند
گندنا و تره و خس خواستند
امت احمد که هستید از کرام
تا قیامت هست باقی آن طعام
چون ابیت عند ربی فاش شد
یطعم و یسقی کنایت ز آش شد
هیچ بیتاویل این را در پذیر
تا در آید در گلو چون شهد و شیر
زانک تاویلست وا داد عطا
چونک بیند آن حقیقت را خطا
آن خطا دیدن ز ضعف عقل اوست
عقل کل مغزست و عقل جزو پوست
خویش را تاویل کن نه اخبار را
مغز را بد گوی نه گلزار را
ای علی که جمله عقل و دیدهای
شمهای واگو از آنچ دیدهای
تیغ حلمت جان ما را چاک کرد
آب علمت خاک ما را پاک کرد
بازگو دانم که این اسرار هوست
زانک بی شمشیر کشتن کار اوست
صانع بی آلت و بی جارحه
واهب این هدیههای رابحه
صد هزاران می چشاند هوش را
که خبر نبود دو چشم و گوش را
باز گو ای باز عرش خوششکار
تا چه دیدی این زمان از کردگار
چشم تو ادراک غیب آموخته
چشمهای حاضران بر دوخته
آن یکی ماهی همیبیند عیان
وان یکی تاریک میبیند جهان
وان یکی سه ماه میبیند بهم
این سه کس بنشسته یک موضع نعم
چشم هر سه باز و گوش هر سه تیز
در تو آویزان و از من در گریز
سحر عین است این عجب لطف خفیست
بر تو نقش گرگ و بر من یوسفیست
عالم ار هجده هزارست و فزون
هر نظر را نیست این هجده زبون
راز بگشا ای علی مرتضی
ای پس سؤ القضا حسن القضا
یا تو واگو آنچ عقلت یافتست
یا بگویم آنچ برمن تافتست
از تو بر من تافت چون داری نهان
میفشانی نور چون مه بی زبان
لیک اگر در گفت آید قرص ماه
شب روان را زودتر آرد به راه
از غلط ایمن شوند و از ذهول
بانگ مه غالب شود بر بانگ غول
ماه بی گفتن چو باشد رهنما
چون بگوید شد ضیا اندر ضیا
چون تو بابی آن مدینهٔ علم را
چون شعاعی آفتاب حلم را
باز باش ای باب بر جویای باب
تا رسد از تو قشور اندر لباب
باز باش ای باب رحمت تا ابد
بارگاه ما له کفوا احد
هر هوا و ذرهای خود منظریست
نا گشاده کی گود کانجا دریست
تا بنگشاید دری را دیدبان
در درون هرگز نجنبد این گمان
چون گشاده شد دری حیران شود
مرغ اومید و طمع پران شود
غافلی ناگه به ویران گنج یافت
سوی هر ویران از آن پس میشتافت
تا ز درویشی نیابی تو گهر
کی گهر جویی ز درویشی دگر
سالها گر ظن دود با پای خویش
نگذرد ز اشکاف بینیهای خویش
تا ببینی نایدت از غیب بو
غیر بینی هیچ میبینی بگو
بخش ۱۶۵ – سؤال کردن آن کافر از علی کرم الله وجهه کی بر چون منی مظفر شدی شمشیر از دست چون انداختی »« بخش ۱۶۳ – آتش افتادن در شهر بایام عمر رضی الله عنه
علی عباسی ۱۳۹۸/۹/۳۰ در ۱۷:۱۳
احمق تر از میلانی خودشه ،کسی ک از عرفان چیزی نمیفهمه ،نباید در این باره نظری بده
ناشناس ۱۳۹۸/۱۰/۰۲ در ۰۵:۴۶
کسانی منحرفند که فرصت زندگی خوب کردن رو از مردم میگیرند
وحید ۱۳۹۸/۱۰/۰۵ در ۱۱:۳۱
درود بر شما آقای میلانی .
علی ۱۳۹۸/۱۰/۰۵ در ۱۹:۳۴
بی کمالی های انسان از سخن پیدا شود
پسته بی مغز چون لب وا کند رسوا شود
واقعا باید تاسف بخوریم از این چرندیاتی که راجع به این بزرگان آنهم بعد از چند صد سال می گویند.
هیچ ۱۳۹۸/۱۰/۱۱ در ۱۳:۳۲
تراوشاتذاتکثیفخودشونروبهحضرتمولانانسبتمیدن
ناشناس ۱۳۹۸/۱۰/۱۲ در ۰۰:۰۵
سلام بر مومنین…. آقای قادر فاضلی چون همش از تهمت دروغگو استفاده می کنید و آدرس می خواهید مجبورم خیلی احتیاط کنم !– آیا قبول داری مولوی سنی حنفی بود و ترتیب خلفا را قبول دارد ؟ بازهم از او دفاع می کنی ؟ ۲– آیا قبول داری مولوی صوفی بود ؟ شما که در مورد دروغ چند حدیث گفتی آیا احادیث ائمه در مورد لعن صوفیه را خوانده و شنیده ای ؟ آیا این احادیث لعن متصوفه , صحیح است یا نه ؟ اگر صحیح است آیا شایسته بود آقای محمد تقی جعفری , عمر خودش و دهها کارمند حقوق بگیر و صدها میلیون تومان , اسراف کند تا سخنان یک صوفی را در پانزده جلد شرح دهد ؟ …… پسر مولوی , یعنی بهاءولد می گوید : پدرم از اول تا آخر عمر ” عمروار ” هر چه کرد برای خدا کرد . ( مناقب العارفین ص ۳۰۹ ) …. تو حق نداری مطالب این این کتاب را سرتاسر دروغ بخوانی . افلاکی عزیز ترین شاگرد مولوی بود تو مولوی را بیشتر از پسرش بهاءولد دوست داری و بهتر می شناسی دلیل دروغ بودن مناقب العارفین چیست ؟ چرا مثل علمای اهل تسنن کم میاری های و هوی راه میاندازی ؟ آیا در مورد رقص و سماع حدیثی به جنابعالی رسیده ؟ آیا چهارده معصوم جلسه رقص و سماع داشتند ؟ …….. گفتی مولوی هرگز ادعای خدایی نکرده و آدرس خواستی , تو که در مورد جبرو اختیار , در مثنوی تحقیق کردی باید این اشعار را دیده باشی ولی من برایت می نویسم : آنانکه طلبکار خدایید شمایید …..منم الله در عین کمالم — منم الله در عین وصالم — منم الله خود در خود بدیدم — به خود گفتم کلام خود شنیدم …. کیستم من سالک واصل شده = مر مرا ذات خدا حاصل شده ….پاک باز آنجا وجود خود تمام — تا شوی ذات خدا کل والسلام ….. هر لحظه به شکل بت عیار در آمد …. جمله تصویر است عکس آب جوست = چون بمالی چشم خود , خود جمله اوست ….. اگر اینها ادعای خدایی نیست پس چیست ؟؟؟؟!! به خادمش , شیخ محمد چیزی می گوید , خادمش می گوید انشاء الله , مولوی چند تا فحش خراسانی می دهد سپس می گوید ابله پس اینکه جلوی تو ایستاده کیست ؟ ……. آیا تو مثنوی را با قرآن مقایسه می کنی که می گویی ظاهر و متشابه دارد ؟ البته تو که مولوی پرستی ( حدیث = هر کسی از کسی پیروی کند در حقیقت او را پرستش کرده …….. شیعیان از اهل بیت پیروی می کنند و چون اهل بیت سخنان خدا را می گویند پس شیعیان خدا را می پرستند ) حق داری بگویی ظاهر یا متشابه , خود مولوی می گوید مثنوی اصول اصول اصول دین است !!!!! و اما در مورد جبر و اختیار = مولوی تناقض می گوید گاهی این گاهی آن ….. ولی از زبان حضرت علی , ابن ملجم را تبرئه می کند …. غم مخور جانا شفیع تو منم = مالک روحم نه مملوک تنم — فاعل و مختار در عالم یکی است = در حقیقت فعل را از خود مدان …… هیچ بغضی نیست در جانم زتو = زانک این را من نمی دانم زتو ….. آلت حقی تو فاعل دست حق = چون زنم بر آلت حق ضعف و دق …………. جناب شمس تبریزی مراد جنابعالی , می گوید : بسیاری از موارد سخن به نفاق گفتم و آنچه واقعیت بود اظهار ننمودم ( مقالات شمس ص ۶۱ و ۲۲۱ ) , با مردمان به نفاق باید زیست ( مقالات ص ۱۳۰ ) ….. مولوی برای معاویه فضیلت درست کرده , فضیلت حجاب حضرت فاطمه را در مورد روبرو شدن با مرد نابینا , به زن دیگری نسبت داده , از حضرت فاطمه , حضرت خدیجه , امام حسن , امام باقر , امام صادق , چیزی نگفته آیا آنها به اندازه ی حلاج و بایزید بسطامی و….. عظمت و کرامت نداشتند ؟! مولوی در ” مجالس سبعه ” به عمربن الخطاب , امیرالمومنین خطاب کرده ….مولوی خود را از انجام هر گونه تکلیف شرعی ساقط می داند و حتی انجام تکالیف را علامت شرک می داند ( رساله سپهسالار ص۴۳ ) …….مولوی در داستان مردم سبزوار , به شیعیان گفته قوم ” دل ریزه ” یعنی پست , رذل , فرومایه . به چه حقی توهین کرده ؟ به حضرت امام حسین و عزاداران حسینی توهین کرده , ….. کورکورانه مرو در کربلا = تا نیفتی چون حسین اندر بلا — هین مدو گستاخ در دشت بلا = هین مران کور کورانه اندر بلا ( دفتر سوم ) …….. مولوی می گوید : خدا بعد از طوفان نوح آنقدر گریست که چشمانش آبریزه پیدا کرد !!!!!! ( احادیث مولوی ۱۵ ) , در دفتر ششم , به حضرت امام زین العابدین , جسارت کرده ( زین العابدین سرچ شود ) آقای قادر فاضلی کافی نیست بازهم از این دشمن خدا دفاع می کنی ؟ در دفتر ششم به حضرت ابوطالب تهمت کفر و شرک زده ( کلمه بوطالب سرچ شود ) ……………… از محی الدین عربی دفاع کردی , او هم ابو طالب را مشرک می داند . او متوکل , قاتل هزاران شیعه را که هفده بار قبر امام حسین را ویران کرد از ” اولیاءالله ” می داند . کشتار هزاران نوزاد پسر بنی اسرائیل را کار درستی می داند . او برعکس قرآن اعتقاد دارد فرعون بخشیده شده و..و.. ….. از ملاصدرا گفتی , او علاوه بر اینکه وحدت وجودی است بالاترین عشق را عشق به امارد ( جمع امرد , پسران بی مو ) می داند به بهانه ی شرح اصول کافی , علنا آنرا تحریف کرده از همان مقدمه توحید شروع کرده هرجا دلش خواسته کم یا زیاد کرده ( مقایسه کن ) …… چند تا از دوستانت را من معرفی می کنم …. ابوسعید ابی الخیر , سینه زنان امام حسین را مسخره کرده ……… خواجه عبدالله انصاری می گوید : خدایا گفتی بکن و نگذاشتی گفتی نکن و بر آن کار واداشتی خدایا هر چه خود خواهی کنی از این بنده مفلس چه خواهی ؟ ( مناجات نامه ) …. و باز می گوید : موجود یکی است که بصورت موهوم , متعدد می نماید عابد اوست معبود اوست ( رساله نور وحدت ) ……. از دوست دیگرت عطار نیشابوری بگویم : به سرباز مغول میگفت تو خود خدایی فقط قیافه عوض کرده ای خیال می کنی تو را نمی شناسم ….. به شاگردانش میگفت گردنتان را صاف بگیرید تا سربازان مغول موقع کشتن شما اذیت نشوند……. در حالیکه بقیه مردم نیشابور دفاع کردند و داماد چنگیز را هم کشتند….. یکی از استادانت گفته : در عمل زناشویی بین زن و مرد , فاعل خداست مفعول خداست لذت برنده خداست ….. چون کم آوردی از اسم افراد مشهور خرج کردی ! مسئله اصول دینه و در اصول دین تقلید وجود نداره …… گمان نمی کنم اجازه دهی این مطالب نمایش داده شود آیا تو هم آخرت خود را بخاطر دنیای دیگران ویران می کنی ؟؟؟
پاسخ
ناشناس ۱۳۹۸/۴/۲۶ در ۱۷:۳۴
سلام علیکم …… با تشکر از آقای قادر فاضلی , گمان نمی کردم متن فوق را نمایش بدهی ….. همانطور که مطابق میل شماست نوشته شده , ساده , بی پیرایه , بی تکلف , روشن , محکم و قاطع با دلایل و با ذکر آدرس , ای کاش با توجه به سطع معلومات جنابعالی , جواب می فرمودید تا من و امثال من استفاده کنیم جواب روشن , کوتاه . ولی من پیشاپیش می دانم که شما از جواب روشن طفره خواهید رفت و به اینطرف و آنطرف پریده چند تهمت خواهید زد و سپس خواهید گفت : پسرجان چند کلاس سواد داری ؟ تو فرق جوهر و عرض را میدانی ؟ آیا نهایه و بدایه را مطالعه کردی ؟ آیا پیچیدگیهای فتوحات مکیه را درک کردی ؟ استادت کی بوده ؟ چند سال تفلسف و تصلفوف و عرفان خواندی ؟……. من در برابر همه اینها فقط یک جمله می گویم : اصلا در دنیا هیچگونه عرضی وجود ندارد تا من فرق آنرا با جوهر بدانم برای عاقل اشاره ای کافی است . جواب تو وامثال تو را پیشاپیش میدانم ……. شروع خواهی کرد به توضیح واضحات خسته کننده مثلا از فضائل حضرت ابوطالب و فضائل اهل بیت تعریف خواهی کرد……. من خودم آن فضائل را میدانم ……تو واضح بفرما چطور و چگونه افرادی مثل محی الدین عربی و مولوی , که تهمت کفر و شرک به ابوطالب زده اند را تایید می کنی ؟ مختصر و مفید , فقط پاسخ مطالب بیان شده را بفرما …… پیشاپیش حدس میزنم که احتمالا از دایره انصاف خارج خواهی شد چون دوست بزرگ تو , محمد حسین حسینی طهرانی , در مورد مرحوم میرزا مهدی اصفهانی , کم لطفی کرده و حتی به ایشان تهمت بیسوادی زد شما و دوستانت برای یاددادن , تربیت نشده اید بلکه فقط برای مناظره و مجادله و جنگ کلمه , در مچگیری و پیدا کردن نقطه ضعف طرف مقابل حرفه ای هستید و آمادگی کامل دارید و این باعث تاسف است . در نهایت جمله حضرت امام محمدباقر علیه السلام را تکرار می کنم به شخصی فرمودند : وقتی روح به حلقت رسید آنوقت می فهمی چه کسی راست گفته …؟؟؟!!! و…. لطفا از اسامی اشخاص مشهور خرج نکن ….. ما شخصیت پرست نیستیم بلکه خدا پرستیم ….. این افراد هیچکدام معصوم نیستند ….. به خاطر خواب آلودگی , اشتباهی , نام پدر مولوی را جای پسرش بکار بردم بهاءولد حنفی مذهب , پدر مولوی , سلطان ولد , پسر مولوی ……… والسلام
ناشناس ۱۳۹۸/۱۰/۱۲ در ۰۳:۱۸
در بین کامنتهای مولوی پرستان , یک سخن حسابی و قابل قبول و محکمه پسند ندیدم …همش شعر یا اینکه سطح شمس ومولوی خیلی بالاست یا معرفت مولوی غیر دسترسی و… همش فحش و توهین کردند . انکار کنندگان مولوی را بیسواد معرفی می کنند یقینا خود آنها بیسوادند در کپشن به بیش از ده مورد از کفریات مولوی اشاره به هیچ کدوم جواب ندادند فقط گفتند چطور جرات کرده …. و… همگی پشت سر افراد مشهوری مثل قاضی طباطبایی , محمد حسین طباطبایی , جوادی آملی , حسن زاده آملی , آقای خمینی , آقای خامنه ای , استاد مطهری , صمدی آملی , دکتر دینانی , محمدتقی جعفری و…. قایم می شوند و می گویند اگه مولوی منحرف بوده و کفر گفته پس چرا این محققین و پژوهشگران که سالها تدریس و تفحص کرده اند و دهها تالیف دارند او را تایید کرده اند ؟ و گفته اند مثنوی اصول اصول اصول دینه ؟ جواب : اولا وقتی کم می آرید پشت آنها پنهان می شوید . ثانیا چرا از اسم آنها خرج می کنید ؟ ثالثا بیسوادها موضوع بحث , در اصول دینه و در اصول دین تقلید وجود نداره . و هر کسی باید خودش نتیجه بگیره . خود همون بزرگان به ما گفته اند . رابعا چرا شخصیت پرست هستید ؟ اگه دلیل و پاسخ منطقی داری بگو اگه نداری چرا مثل سنی ها هیاهو راه میندازی ؟ و غوغا سالاری و داد و فریاد ایجاد میکنی ؟ آقای مولوی پرست , اگه مردی سوالات منو تک تک جواب بده ۱– مولوی سنی بوده ( چون ابوبکر آیت توفیق شد = با چنان شه صاحب و صدیق شد ——- چون عمر شیدای آن معشوق شد = حق و باطل را چو دل فاروق شد ) حتی ملاصدرا و شارحین مثنوی به تسنن مولوی اشاره کرده اند پس مولوی, اولی و دومی را بالاتر از حضرت علی میداند وولایت حضرت علی را قبول ندارد فقط بعنوان خلیفه چهارم می پذیرد . مولوی بعنوان یک سنی , با تمام وجود محبتش را نثار خلیفه اول و دوم می نماید از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام روایت شده : اگراندازه ذره ای محبت اولی و دومی در قلب کسی باشه بوی بهشت را نخواهد شنید . خوب , آقای مولوی پرست , آیا مولوی درست گفته ؟ اولی و دومی رتبه ی بالاتری دارند ؟ حق نداری به مطلب دیگه بپری یا بگو بله که خودت هم سنی میشی , یا سنی هستی , یا بگو نه, که اولین ایراد مولوی آشکار می شود ….. آیا محبت اولی و دومی تو دلش هست یا نه ؟ حالا تو او را شاهکار مشاهیر میدانی ؟ …….. ممکنه به من بگی بیسواد اینهمه شعر و مدح در مورد حضرت علی در مثنوی ندیدی ؟ در جواب می گویم گوش کن و کاملا بخاطر بسپار و دیگه تکرار نکن : بسیاری از این شعرهای مدح , که در مثنوی است توسط افراد دیگه و شیعیان مولوی پرست در زمان صفویه به مثنوی اضافه شده چون این شعرها در نسخه خطی » نیکلسون » که قدیمی ترین نسخه خطی موجود از مثنوی است وجود ندارد ….. حالیت شد یا باز هم تکرار می کنی ؟ البته در جاهایی واقعا از حضرت علی تعریف کرده ( گوش هاتو باز کن تا تکرار نکنم ) ولی بعد از تعریف , بلافاصله بطور رندانه و منافقانه , نیش زده … و با گستاخی , به حضرت علی توهین کرده ( سخت خوش مستی ولی ای بوالحسن = پاره ی راهست تا بینا شوی !!!!! . …… در داستان موسی و خضر , به حضرت علی علیه السلام میگه همانطور که موسی در برابر خضر تسلیم بود تو هم باید در مقابل پیر و قطب تسلیم باشی !!!! ( مثنوی , دفتر اول از ۲۹۶۰ تا ۲۹۷۰ ) آیا این شعرها کفر هستند یا نه ؟ اگه کفر نیست تو بگو پس چیست ؟ کسی که خدا فرموده , جان پیامبر , کسی که دروازه علم و دانشه , باید بینا بشه ؟ پیر و قطب از او بالاتر است ؟ خوب بگو , به حجت خدا توهین کرده یا نه ؟
در چندین جا نیش زده ….. اگر هم در جایی واقعا تعریف و تمجید کرده آن از غلوهای صوفیه است . حتی عبدالرحمن جامی سنی و صوفی , که از شدت تعصب به مادران شیعیان ( ….. ؟ ) توهین کرده , شعرهایی در مورد عاشورا سروده …. یا یکی از امامان اربعه تسنن ( شافعی, که عمری بوده ) گفته : علی حُبُهُ جُنَه = قسیم النار و الجَّنَه —– وصی المصطفی حقا = امام الانس و الجِنَه ….. مولوی گفته : خدا بعد از طوفان نوح پشیمان شد! و آنقدر گریست که چشمانش » آبریزه » پیدا کرد و ملائکه به دیدن او رفتند و به شدت نوح را بخاطر نفرینش توبیخ کرد !!!!! ( نهج الحق و کشف الصدق ص ۵۶ ) . آقای مدافع مولوی چی میگی ؟ چی داری که بگی ؟ تورا خدا خجالت نمی کشید از مولوی دفاع می کنید ؟ اگه مغرور و حسود و لجباز نباشید همین الان باید توبه کنید …. مولوی در داستان مردم سبزوار , به تمام شیعیان توهین کرده و به آنها گفته » قوم دل ریزه » یعنی پست , رذل , فرومایه , آیا درست گفته ؟ آیا همه شیعیان جزو قوم پست و رذل میباشند ؟ اگه بگی درست گفته پس خودت هم مثل مولوی پست هستی ( من نمی خواهم به مولوی توهین کنم چون او بما گفته پست , من این کلمه را حواله خودش کردم ) اگه بگی مولوی غلط گفته , پس باید انکارش کنی ….. داستان داشتن حجاب در برابر مرد نابینا , یکی از فضیلتهای حضرت فاطمه است . مولوی این داستان را بنام عایشه نوشته ! آیا کار درستی کرده ؟ بله یا نه ؟ اگه نامردی کرده پس اعتراف کن …….. شمس تبریزی استاد مولوی می گوید : راست نتوانم گفت که من راستی آغاز کردم مرا بیرون کردند , با مردمان به نفاق می باید زیست ! بسیاری از موارد سخن به نفاق گفتم و آنچه واقعیت بود اظهار ننمودم ( مقالات شمس ص ۶۱ و ۱۳۰ و ۲۲۱ ) ….. چگونه از چنین منافق طرفداری می کنید خودش اعتراف میکنه که سرتاسر دروغ گفته در حالیکه در اسلام دروغ جزو گناهان کبیره است …. قطب و مراد صوفی ها در جلسات خصوصی به آنه می گویو » الصوفی ابن الوقت » هرجا لازم بود دروغ بگو هرجا لازم بود الکی عزاداری کن ( صوفی های توبه کننده لو دادند ) ….. در کتاب فرهنگ فرق ص۱۲۵ , می گوید : مردی صوفی بنام » منیر » مدفوع ( غائط ) شیخ خود را می خورد و می گفت آن پاک است . مریدان مولوی همراه او به حمام می رفتند و موهای زائد مولوی را که مخلوط به نوره بود بعنوان تبرک جمع می کردند ! ….. من چیزی نمی گم . شما ی چیزی بگید ……… مولوی گفته : هین مدو گستاخ در دشت بلا = هین مران کورانه اندر کربلا ——— که ز موی و استخوان هالکان = می نیابد راه پای سالکان . ( دفتر سوم مثنوی ص ۴۲۳ شعر شماره ۸۳۱ و ۸۳۲ ) اگر این نفی فداکاری امام حسین نیست پس چیست ؟ در مورد بنی عباس و منصور دوانیقی و هارون الرشید گفته : دیانت با اینها استحکام یافت !!!! … تو میدانی بنی عباس هزاران شیعه را کشته و صدها جوان سید را لای دیوارها گذاشتند . منصور دوانیقی ولدالزنا امام جعفر صادق را مسموم کرد و هارون الرشید حضرت امام موسی کاظم را شهید کرد . ای طرفدار مولوی آیا دیانت با بنی عباس استحکام یافت ؟ اگه نمیدونستی اشکال نداره پس همین الان به مولوی لعنت بفرست و از او تبری کن ….. مثل اهل بیتی را تبدیل کرده به مثل اصحابی !! در دفتر ششم به امام زین العابدین علیه السلام هتاکی کرده ( کلمه زین العابدین را سرچ کن ) ای طرفدار مولوی تو را قسم میدهم به خدا اگه کوچکترین علاقه ای به تشیع و دوازده امام هنوز تو دلت باقی مانده قبول میکنی مولوی سنی به امام چهارم , حجت خدا در روی زمین توهین کند ؟ پس لطفا پس از سرچ کردن وقتی مطمئن شدی راست میگم و امام سجاد را دوست داشتی به توهین کننده او یعنی مولوی , غلیظ ترین لعنتها را بفرست ….. او ابن ملجم را تبرئه کرده ( هیچ بغضی نیست در جانم زتو = زانک این را من نمی دانم زتو و… ) ( دفتر اول ص ۱۹۰ ) . خواننده با انصاف و با وجدان , اگه طبق گفته مولوی , ابن ملجم مجبور بود اینکار را انجام بده و بر او گناهی نیست پس چرا مولوی چنین شعری در مورد قاتلین عثمان نگفت ؟ خواننده عزیز اگه ابن ملجم بیگناه است چرا پیغمبر فرموده : یا علی تو را شقی آخر به قتل می رساند ؟ چرا حضرت امام حسن مجتبی ابن ملجم را قصاص کرد ………. یک احمقی می گفت ابن ملجم با اجازه خود حضرت علی اینکار را کرد !!! پس چرا پیامبر به او گفته شقی آخر ؟ اگه اینطوره آیا پیامبر نعوذبالله گناهکار نمیشه ؟ …… حضرت علی علیه السلام و حضرت امام جعفر صادق علیه السلام می گویند : ابوطالب مسلمان و مومن بود و با ایمان از دنیا رفت . مولوی می گوید ابوطالب مشرک از دنیا رفت ! ( دفتر ششم . کلمه بوطالب را سرچ کن ) کدومشون راست میگن ؟ حضرت علی و حضرت امام جعفر صادق یا مولوی ؟ بگو کدومشون راست میگن ؟ پس لعنت به مولوی … بزرگترین دلیل پیروان مولوی برای مثبت جلوه دادن او شعر ( راز بگشا ای علی مرتضی = ای پس از سوءالقضا حسن القضا ….. دفتر اول مثنوی ص۱۹۵ شعر۳۷۵۷ ) می باشد و می گویند مولوی در اینجا ابوبکر و عمر و عثمان را نهی کرده و به آنها » سوءالقضا » گفته ! این سخن هرگز درست نیست و الا سنی ها او را نابود می کردند . این شعر در مورد قضیه حکمیت است که مولوی حضرت علی را بالاتر از معاویه دانسته ……… و سرانجام می گویند مولوی تقیه کرده ( عذر بدتر از گناه ) اصلا چنین چیزی نیست . چرا علمای شیعه هم عصر مولوی تقیه نکرده اند؟ در ثانی در آن زمان در قونیه , اقوام بسیاری از قبیل ارمنیها , مسیحی ها , یهودیها و مسلمانان زندگی می کردند و آزادی کامل ادیان در آنجا اجرا میشد . حاکم سلجوقی بدلیل تکه تکه شدن قلمرو سلجوقیان ضعیف بود و مردم را بشدت مراعات می کرد و بالاخره اگه مولوی تقیه می کرد پس چرا از علمای سنی قونیه , تقیه نمی کرد و در وسط بازار با پیروانش رقص و سماع می کرد در حالیکه علمای سنی با رقص و سماع مولوی بشدت مخالف بودند …. اصلا مولوی به چه حقی رقص و سماع می کرد ؟ کدامیک از چهارده معصوم رقص و سماع می کردند ؟ آیا روایتی در مورد سماع به آنها رسیده بو ؟ نخیر رقص و سماع یک بدعت آشکار….. خوب دوستدار مولوی اگه لازمه این متن را چند بار بخون و خودت قضاوت کن . هیچکس هیچ اصراری نداره که تو دنبال مولوی نروی . تو هر راهی را که عشقت میکشه دنبال کن . هرجا من اشتباه گفتم مختصر و مفید , جواب همان قسمت را بده شعر نگو داستانسرایی نکن به موضوع دیگه نپر … کاملا اتمام حجت شد در لحظه ملاقات حضرت عزرائیل , عذری نداری …. خوددانی خود کرده را تدبیر نیست .
بهزاد ۱۳۹۸/۱۰/۲۲ در ۱۶:۴۵
آقاي ناشناس، من حوصله خواندن قسمتي از نوشته هاي شما را حاصل كردم نميدانم تمام آنچه بر عليه مولوي ادعا ميكنيد درست است يا نه اما همه را مستند ميگيرم و سوال ميكنم آيا مولوي پيامبر بود كه از اشتباهات ناشي از حرص و هوا و عقده ونا آگاهي و … مبرا باشد؟ مولوي از آنجهت كه ظريفترين ، نابترين ، حساسترين و مهمترين موضوعات عرفاني ، فكري ، عاطفي، اجتماعي، و حتي علمي را در غالب ۲۵ هزار بيت در مثنوي به شكلي زيبا در قالب شعر بيان كند كه خواندنش انسان را در تمركز و تفكر بر كفته هايش فرو ببرد قابل ستايش است و هيچ شاعري نبوده كه اينهمه غور انديشي و تيز بيني در واكاوي موضوعات مختلف زندگي در اشعارش وجود داشته باشد بگونه ايكه تفسير بعضي از اشعارش بسيار مشكل وبعضا غير ممكن است . اين اشعار بصورتي طبيعي و في البداهه در ذهن او جاري مي شد وبا تمهيدات قبلي نبود ودر بيان يك موضوع سخني را شروع ميكرد و حكايتي را درتفهيم آن وارد مي ساخت ودر داخل آن به ذكر حكايتي ديگر(غير مرتبط با حكايت اول و در باب موضوعي ديگر) ودر داخل حكايت دوم نيز به ذكرداستاني ديگر ميپرداخت وسر انجام به حكايت اول بازميگشت (مانند قرآن ) اين نشان از فوران بي اختيار تيز بينيهاي انديشه ، ناشي از بيتابيهاي او در بياني شاعرانه است كه به نوعي ذومراتب و با اندكي مسامحه مانند الهامات الهي است كه بر حضرت رسول جاري مي شده است . او بدون مكث ، معارف عرفاني و معنوي را با زبان شعر مي سرود (به همين دليل قواعد شعري و موسيقيايي در بعضي از اشعار مولوي رعايت نشده وغلبه بر درج معني بوده است) وحسامالدین حسن چلبی آنها را در مجلس مريدان مولوي مينوشت. بزرگي مولوي در آنست كه ده ها تفسير بر شرح مثنوي او از بزرگان فقيه و غير آن در ايران و خارج ، نوشته شده است كه به دليل قوت انديشه و هوش سرشار و استعداد بينظير او بوده است . البته در رفتار انساني مولوي مانند تمام انسانها خطا راه يافته است اما بزرگي وهيبت شخصيت مولوي آنقدر زياد است كه آن خطاها در چشم نمي آيند هما نگونه كه نيوتن دانشمند بزرگي بود كه با كشف رياضيات مخصوص خود (حساب ديفرانسيل و انتگرال) ، زبان قوانين حاكم بر طبيعت را به پسينيان آموخت تا اسرار طبيعت را رمزگشايي كنند اما اونيز مرتكب خطاهايي شد كه ناقبول است وليكن در برابر كارهاي بزرگ اين دانشمند نابغه هيچ است. بهتر است به جاي تمركز بر خطاكاريهاي انسانها بر زحمات ارزشمند و كم نظير آنها چشم نظر داشته باشيم و صيقل قلب خود را با انديشه بر بديها يا اشتباهات ديگران ، از دست ندهيم .
ه ۱۳۹۸/۱۰/۲۲ در ۲۳:۵۴
واقعا این حرف ها خیلی عجیبه که انقدر درباره ی علمای بزرگی مثل ایت الله حسن زاده ی املی و ایت الله طبابایی گفته میشه برن ببینم که چه صحبت های دربارهی این بزرگ شده
ناشناس ۱۳۹۸/۱۰/۲۳ در ۱۵:۵۲
این بزرگی که درباره شاعر بزرگ اینطور به صراحت قضاوت میکنه و حرف میزنه عجیب نیست این حرفها
ناشناس ۱۳۹۸/۱۰/۲۳ در ۱۰:۴۱
آقای بهزاد اولا از اینکه بحث را منطقی و مودبانه شروع کردی و مودبانه ادامه دادی از شما تشکر میکنم . ولی در مقایسه مولوی و مثنوی با ساحت مقدس پیامبراکرم و قرآن مجید , واقعا کم لطفی کردی . بنظر میرسه باید توبه کنی چون خطاهای مولوی بسیار فاحش و روشنه . شما بعنوان داور بیطرف از خودت نمی پرسی که چرا مولوی فی البداهه به حضرت امام زین العابدین علیه السلام هتاکی میکنه ؟ ( کلمه زین العابدین در دفتر ششم سرچ شود ) . شما از خودت نمیپرسی چرا به ابوطالب تهمت شرک میزند ؟ ( کلمه بوطالب سرچ شود ) شما از خودت نمیپرسی که مولوی چرا فضیلت حضرت فاطمه را به اسم عایشه مینویسد ؟ ( در قضیه حفظ حجاب در برابر مرد نابینا ) اگر تو از خودت نمیپرسی ولی من از خودم پرسیدم و به نتیجه رسیدم این ادعاهای مولوی نشاندهنده کینه او از اهل بیت میباشد مولوی یک کلمه از حضرت خدیجه سخن نگفته مگر حضرت خدیجه » ام امومنین » نبود ؟ یک کلمه از حضرت امام باقر و امام جعفرصادق سخن نگفته اینها از پیر و قطب و بایزید و..و.. کمتر بودند ؟ خواهش می کنم این دفعه با عینک دیگه نگاه کن ببین چیزهای تازه میبینی . من در کامنتهای بالایی بقدری مستند جواب بهانه های مولوی پرستان را داده ام که راه فرار بر آنها رابسته ام ….مولوی میگوید : خدا بعد از طوفان نوح پشیمان شد و بقدری گریه کرد که چشمانش آبریزه آورد . تو رو خدا خودت قضاوت کن این چه جمله ی بی پایه ای ؟ ….. دوست منطقی اگر شیطان . مولوی و خلفای غاصب و دیکتاتورهای تاریخ مقداری سخنان حق نمیگفتند هرگز نمی توانستند مردم ساده لوح را فریب بدهند در اوج نبوغ مولوی کسی بحث نداره . ولی چه فایده شخص را به برهوت و دشمنی و جدایی با اهل بیت میرسونه ….هرکسی آزاده شما هم همینطور هر راهی را دوست داری ادامه بده ولی من هرچه لازم بوده با تمام ریزه کاری و دلیل و سند ارائه داده ام . برای عبور از اقیانوس کشتی لازمه , و کشتی نجات فقط در اختیار اهلبیت هست . مال دیگران و مولوی قایقی بیش نیست فقط میتوان در کنار ساحل تفریح کرد برای عبور از پل صراط کفایت نمیکنه … با چه زبانی بگم ؟ موفق باشید …..
شهروند ۱۳۹۸/۱۰/۲۴ در ۲۳:۴۲
دقیقا این سخن در مورد خود این بزرگوار صادق است که: خود این شخص، سراپا باطل است. و خودش هم نمی داند . چرا؟ زیرا مغز و اندیشه او، از ابتدا و از صفر بر باطل رشد کرده است.
ناشناس ۱۳۹۸/۱۰/۲۵ در ۱۸:۵۵
ملا صدرا میگوید : خدا تمام اشیا است وهیچ چیز از ذات خدا خارج نیست . .. ملاصدرا می گوید : بالاترین عشق , عشق به » امارد » است . ( امارد جمع امرد , یعنی پسران بی موی یازده تا پانزده ساله ) . می گوید : زمانی نهایت آرزوی عاشق برآورده می شود می خواهد با او هم آغوش گشته و او را ( پسر بی مو را ) بوسه باران کند آرزو می کند ای کاش با معشوق ( پسر بی مو ) هم رختخواب گردیده و تمام اعضای خود را به او بچسباند ( اسفار جلد ۷ صفحه ۱۷۱ ) … خواننده عزیز گوینده ی این سخنان ملا صدرای شیرازی است ! .. . ملا صدرا به بهانه شرح کتاب اصول کافی , علنا آنرا تحریف کرده و از اولین مبحث یعنی عقل تا به آخر هر جا دوست داشته کم یا زیاد کرده ( مقایسه کنید ) . … ملاصدرا و همفکراش به معاد جسمانی اعتقاد ندارند و این نفی صریح ضرورت دینه .. … حرکت جوهری ملاصدرا به قِدَم علم می انجامد که فرضیه غلطی است . ملاصدرا می گوید اعمال از روح و نفس صادر می شود اگر چنین است پس چرا بدن خسته می شود ؟ او میگوید چون عمل با حرکت و صوت همراه است باقی نمیماند . ! در حالیکه کاملا برعکسه . از نظر ملاصدرا خالق و مخلوق هم سنخند !!!!! خدا را نور قوی و انسان را نور ضعیف پنداشته یا انسان را موج و خدا را دریا ! در حالیکه لیس کمثله شیء … میگوید شر وجود ندارد و کارهای انسان کلیتا نیک و خیرند !! می گوید اگر, هم خیر وجود دارد و هم شر پس باید از دو مصدر صادر شده باشد در حالیکه ( لااله الا انت خالق الخیر و الشر, کافی ج۲ص۵۱۶ ) خدا شر را می آفریند ولی باید دید سبب آن چیست ؟! ( یضل الله الضالمین خداوند ستمکاران را گمراه میکند سوره ابراهیم ۱۴:۲۷ ) باعث شر خود افراد هستند اعمال زشت و گناهان افراد است که بصورت بلا نازل میشه … او میگوید : چون علت و معلول هم سنخند پس خدا و مخلوقش هم , همسنخ و شبیه اند !!!!! مثل عقاید سنی ها . ملاصدرا میگوید اگر کسی هیچ عمل خیری هم انجام ندهد فقط فکر و نیتش پاک باشد به سعادت حقیقی فائز می گردد . این عقیده غلط است . ملا صدرا می گوید : نور حق » سریان » دارد ! در حالی که هیچ تغییری در ذات مقدس خدا وجود ندارد او می گوید : انسان موجودی نامرئی , غیرمحسوس,غیرملموس , و فاقد بُعد و غیرجسم است !! در حالیکه قرآن در هشت مورد می فرماید : انسان از گل آفریده شده پس مادی است و دارای ابعاد و جسم
ناشناس ۱۳۹۸/۱۰/۲۵ در ۱۸:۵۷
رادیو و تلویزیون و تعدادی از اهل علم , دست به دست هم داده اند و اجازه نمی دهند از بعضی ها , حتی سوال کنیم ! فریاد میکشند : تو کی هستی ؟ چقدر درس خوندی ؟ استادت کی بوده ؟ ؟! من میگویم : بتو چه که من کی هستم ؟ تو به سخن گوش بده اگه درست بود قبول کن اگه غلط بود جواب درست بده تا من و امثال منهم یاد گرفته با تو هم عقیده شویم . اینکه دعوا و هیاهو نداره ….. آقای محمد حسین طباطبایی نویسنده المیزان می گوید : اصلا گناهی وجود ندارد و گناهان به طور کلی ذاتا حسنات هستند و دلیل آورده : الله خالق کل شیء و گفته افعال ما هم شیء است و سپس گفته : الذی احسن کل شیء خلقه … خداییکه اشیاء را زیبا آفریده … و در پایان نتیجه گرفته , که چون اعمال بشر , شیء است پس کلیَّتاً زیبا و حسن الذات هستند ( تفسیرالمیزان ج ۵ ص ۱۲ ) . من میپرسم پس آیا اعمال هیتلرها , نمرودها و شمر , ابوسفیان , غاصبین فدک , غاصبین حق امیرالمومنین , همگی زیباست ؟؟! او می گوید : اعمال عَرَض میباشند و عرض هم وزنی ندارد !( المیزان ج۸ص۱۰ ) من می گویم که عمل عرض نیست بلکه جوهری است که به شکل نیرو از عامل به بیرون ریخته میشود و اصلا عرضی در جهان وجود ندارد . او می گوید : گناهان وزن ندارند و حتی موجب سبک گردیدن میزان میشوند !!( المیزان ج۸ ص ۱۰ ) من میگویم : مگر قرآن نفرموده : وکسانی که وزن شده هایشان سبک است کسانی هستند که خود را به زیان داده اند ( سوره اعراف آیه ۸-۹ ) . و من یعمل مثقال ذره شراً یره , هرکس به وزن ذره ای عمل بد (گناه ) بکند آنرا میبیند .( سوره زلزال آیه ۸ ) ….. پیامبراکرم میفرمایند : پشت شما با گناهان سنگین شده , با سجده های طولانی , خود را سبکبار سازید ( روضه الواعظین ج۲ص۳۴۵ ) . پس چرا محمدحسین طباطبائی نویسنده المیزان میگوید : گناه وزن ندارد ؟ پیامبر میگوید پشت شما با گناه سنگین شده , او میگوید گناه وزن ندارد ! …. او می گوید اینکه دیده میشود انسان نیست بلکه مرکوب انسان است و انسان موجودی است که به چشم بر نمی خورد ( المیزان ج۱ص۳۷۰تا۳۶۴ ) . حرفهای ملاصدرا را تکرار میکند . در حالیکه قرآن میفرماید انسان را از گل آفریدیم . لطفا افراد منطقی پاسخ بدهند ….. یاعلی
بی نام ۱۳۹۸/۱۱/۰۴ در ۰۸:۰۸
با چیزهایی فارغ از دین و مذهب هم میشه به خداوند رسید (در دین هیچ اجباری نیست)
ناشناس ۱۳۹۸/۱۱/۰۹ در ۰۶:۴۹
آقای مطهری مدافع سرسخت ملاصدراست !. در حالیکه ملاصدرا وحدت وجودی بوده و به معاد جسمانی معتقد نیست. آقای مطهری میگوید: که ادراک, امری مادی نیست وعمل ادراک, به وسیله ی روح غیرمادی صورت میگیرد ! جواب: تمامی اعمال وافکاروادراک ما , دربدن, انرژی مصرف میکند و بصورت نیرواز بدن خارج میشود. پس, هم نیرو ماده است و هم روح . حضرت امام جعفرصادق علیه السلام میفرمایند:الروح جسم رقیق (الاحتجاج ج۲ص۳۴۹) . آقای مطهری میگوید:عمربن الخطاب, استماع و ضبط و نقل احادیث را بلامانع میدانست ! اما نوشتن و تدوین آنرا مکروه شمرد(کتابسوزی ایران ومصرص ۲۸۷).آقای مطهری ,عُمَر, احادیث شریف نبوی را سوزاند(طبقات ابن سعدج ۵ ص ۱۸۷) .ابودرداء و ابن مسعود را به جرم نقل حدیث زندانی کرد(تذکره الحفاظ ذهبی, ج۱ ص ۱۲و ۷۵) . به کعب الاحبارگفت:اگرگفتن حدیث را ترک نکنی تو را به زمین بوزینگان میفرستم(تاریخ ابن کثیرج۸ ص ۱۰۶) . صبیغ بن عسل را بقدری با تازیانه زد که ازسرو رویش خون جاری شد.(مکتب در فرایند تکامل, مدرسی طباطبایی ص۲۰۴). آنوقت شما میگویی فقط مکروه شمرده بود ؟! مطهری میگوید:عمر,هرچند مردی خشن بود ولی احدی درهوش و دوراندیشی عُمَر تردید ندارد. در سیاست خارجی شورا تشکیل می داد وبه مشورت میپرداخت !(مجموعه آثارشهید مطهری ج ۱۴ص ۳۰۴). آقای مطهری آیا سوزاندن درِ خانه حضرت فاطمه, از هوش ودوراندیشی عمربود؟ آیا کشتارمردم رامهرمز واستخرو قتل عام چهل هزارنفری آنها وقتل عام مردم گرگان ونیشابور,و ری, با مشورت انجام گرفت ؟.( فارسنامه ابن بلخی, تاریخ طبری ج۵ص و ۲۰۱۱و ۲۱۱۶). آیا وقتی عُمَر, طی نامه ای نوشت: مردم شوشتررا وجب کنید قد هرکدام ازپنج وجب بیشترشد او را بکشید!(الفتوح ص ۲۲۳, تاریخ طبری ج۵) آیا مشورت کرده بود؟ مطهری میگوید:عمروعاص, شخصیت عاقل, باهوش,مدبر,فکور, مستقل الفکر, دارای هوش ذاتی!(کتابسوزی ایران ومصرص ۲۹۰ و ۳۰۳). مگرمطهری نمیدانست که عمروعاص روباه مکاروشیاد وحیله گراست!عمروعاص درجنگ صفین, با حضرت علی جنگ تن بتن کرد. البته از ترس مرگ فرارکرد. با دسیسه عمروبن عاص,در لحظه شکست,قرآنها را برسر نیزه زدند.آقای مطهری آیا دشمن اهلبیت را با کلمات مثبت تعریف می کنند؟! مطهری به مثنوی مولوی می گوید:اصول دین . مثنوی به حضرت امام حسین و حضرت امام زین العابدین علیهماالسلام توهین کرده وبه حضرت ابوطالب تهمت شرک زده ! ودهها اشکال اساسی . آیا مثنوی اصول دین است ؟! افراد بیطرف نظر بدهند…. یا علی
عطری ۱۳۹۸/۱۱/۱۱ در ۰۲:۴۱
آغا جون قربونت بگردم یه دور مولوی شناسی می رفتی یه کم هم از معانی و بیان ادبی و زبان کنایه و رمز هم یاد می گرفتی بعد می آمدی اینجا نظر می دادی تا این اندازه از دریای خزر تا خلیج فارس نظر مخالف برات نمی فرستادند
ناشناس ۱۳۹۸/۱۱/۲۹ در ۱۳:۲۸
این هنوزم حجت السلام هست نه ایت اله به ان درجه علمی نرسیده که بتونه تجزیه و تحلیل کنه بنده تعصب و جهالت است با کوچک کردن دیگران ادعای فضل کردن درست نیست.
بهنام ۱۳۹۸/۱۲/۰۲ در ۲۲:۴۹
گفته اند دلیل خیلی از شرها ودرگیری با دیگران نقص ویا خوبزرگ بینی آدم هاست وشاید می خواهند حقارت وبیسوادی خود رابا انگ زدن به ساحت علمای فخیم وارکان علمی جبران کنند .یک جمله راست درمجموع افاضات آقای میلانی است آنهم اینکه خوب درس نخوانده واستاد خوب نداشته است که مصداق چنین شاگردی میشود جناب میلانی ،خیلی ها به خاطر نفسانیان وحقد وحسادت خواستند چهره مشعشع علمای بزرگوار را مخدوش کنند تا نامشان در دنیای خاکی درعداد مشهورین قید گردد .ولی خداوند حافظ دین وعرض وآبروی علمای وارسته است ،خداوند همه را هدایت وواقعیت (کما هی)را چنان که بزرگانی چون طباطبایی (ره)یافته اند نصیب کند
ناشناس ۱۳۹۸/۱۲/۲۵ در ۱۱:۱۰
فقط دوچیزند که مایه هدایت پرهیزکاران است:قرآن و اهل بیت
اگر مورد سومی وجود داشت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم حتما به آن دستور می دادند.
صادق ۱۳۹۹/۱/۰۱ در ۰۰:۰۴
مولانا شخصیتی همانند زرتشت هست.وتمام شعرهایش حرف حق است،هیچگاه خود را ایمن از طرف اهریمن نمیداند،واین که او انسان را با خدا یکی میکند دلیل اینست که خداوند دریا است وما یک قطره با همان خواص دریا اگر بع دریا بپیوندیم دیگه قطره نیستیم.وانوقت میتوانی بر شیطان پیروز شوی.
مهدی ۱۳۹۹/۱/۰۲ در ۱۳:۲۵
برای اینکه یکی از بزرگترین نوابغ کره خاکی رو بخواید نقد کنید باید حد اقل درک کوچکی از طرز فکر اون داشته باشی،این برادر ما حتی اشعار رو هم به درستی معنی نکرده چه برسه به تفسیر،خالی از علم تفسیر کردن ادرس مشخصی از متفسر به ما میده.برای خودم و همه معرفت ارزو میکنم.
unknown ۱۳۹۹/۱/۰۹ در ۱۵:۳۷
مولانا(رض) انسانی کامل بود بلکه یکی از بلند منزلت ترین ایرانیان بود. حرفایی که از جانب خراب کردن وجه ایشان وارد می شود مانند ادعای شیرین بودن نمک است. بهتر است کسی که چون شمعی بیش نیست خورشید را به تمسخر نگیرد.
نا شناس ۱۳۹۹/۱/۰۹ در ۱۵:۴۴
با اینکه وی سنی بوده ولی از صد تا شیعه ی افراطی بهتر حضرت علی (ع) را ستایش کرده.
فریبا ۱۳۹۹/۴/۰۹ در ۰۱:۰۵
حسنت🌹
دادخواه ۱۳۹۹/۱/۱۱ در ۰۰:۱۹
اخباریگری پدر حوزه ها را درآورده و نسل جدید را از دین بیزار کرده است.
امثال آقای میلانی بوده اند که استکان چای فرزندان امام خمینی را آب میکشیدند. اینها خود را جای خدا نشانده اند.
چه کسی شما را وکیل وصی دین کرده است؟
رها ۱۳۹۹/۱/۱۱ در ۱۵:۰۵
در کتاب ملت عشق گفته شده که یه نفر میخواسته شمس را تا قونیه همراهی کند،اما شمس اجازه نمیدهد،اما مرد همچنان اصرار میکند و شمس اول در صدد امتحان او برمیاید و به او میگوید که از میخانه شراب بیاورد اما مرد از این کار امتناع میکند و میگوید نه من نه خانواده ام تابحال لب به می نزده ایم،شمس هم میگوید تو فعلا به فکر نظر مردم در مورد خودت هستی پس نمیتوانی همراه من باشی!!!
حالا اگر صحبت های شمس را سانسور کنن منتقدین میفرمایند که شمس شرابخوار بوده و به آن مرد گفته برایم شراب بیاور،وای عجب آدم بدی،ضد اسلامی و از این حرفهای مسخره..
علی ۱۳۹۹/۱/۱۴ در ۲۱:۰۰
حاجی تو رو چه به این حرفها …تو به ما بگو با پای چپ بریم توالت یا پای راست..
امین ۱۳۹۹/۲/۰۲ در ۲۲:۲۳
📍☀️📍☀️📍☀️📍☀️📍☀️📍
بسم الله الرحمن الرحیم
درنگاه مولانا، ازتمايلات هرشخص ميشود شخصيت او را شناخت
☀️«..انسان ها را ازخواسته وكشش وتمايلات روحي شان مي توان شناخت. علاقه ي هرفرد به هرچيز، نشانگرنحوهي شاكله وجودي (وشخصيت) اوست.
وحتي شاكلهي وجودي جنين را از ويارِ مادر ميشود شناخت كه محي الدين (ازبزرگان اولياي درقرن هفتم ) فرموده:
« اذا تَوَحَّمَتِ اْلمَرأةُ وهي حامل علي شئٍ خَرَجَ الولدُ يَشْبَه ذلك الشئَ »
مولانا در اين زمينه فرموده است:
چشم هر قومى به سويى مانده است
كان طرف يك روز ذوقى رانده است
………
ذوق جنس از جنس خود باشد يقين
ذوق جزو از كل خود باشد ببين
دفتر اول مثنوي معنوي
@moollana
📍☀️📍☀️📍☀️📍☀️📍☀️📍
فاطمه ۱۳۹۹/۲/۱۷ در ۲۱:۳۹
در نیابد حال پخته هیچ خام پس سخن کوتاه باید والسلام
از فرط حسودی که خدا نگاهی که به مولانا داشته رو به این آقا و امثالهم نداشته کلی چرتوپرتیجات به مولانا و حافظ و شمس میبندند..
حسین ۱۳۹۹/۲/۲۱ در ۲۱:۱۷
از زبان خود مولانا در جواب این آخوند
کی شود دریا ز پوز سگ نجس
کی شود خورشید از پف منتمس
سحر ۱۳۹۹/۲/۲۲ در ۲۱:۳۱
وقتي درك مطلبي درسطح درك وشعورت نيست حرف نزن.باور كن حرف نزني نميگن لالي.اما هيهات كه تنها كاري كه آخوند بلده حرف زدن وان قلت كردنه.اونم يه مشت حرف مفت.
رضا ۱۳۹۹/۲/۲۳ در ۱۶:۱۵
فاطمه خانوم , حسین آقا , سحر خانوم ……. قوم نوح هم مثل شما , زبان درازی کرده و حق را مسخره می کردند ولی وقتی سیل و طوفان رسید حتی فرصت توضیح دادن هم پیدا نکردند … و بعد از پایان طوفان صدها هزار جسد , در همه جا پاکنده بود ….. از ما گفتن از شما انکار و کتمان …………
دریا ۱۳۹۹/۲/۲۴ در ۰۵:۳۳
امثال این شیخ حسن همون علمای ظاهر هستن که راه به معنی و باطن دین نبردن،انقدر افکارشون بسته و ذهنشون محدود هست که نمیتونن عرفای اسلام رو درک کنن، آخه تو کجا آیت الله طباطبایی کجا؟ اندازه دهنت حرف بزن، همه علمای دینو زیر سوال میبره مولانا رو زیر سوال میبره چون نمیتونه درک کنه و بفهمه که این ها از نفس گذشته هستن و سطحشون با منو شما فرق داره و از افق های بالاتری به این جهان نگاه میکنن…انشالله که خدا مارو وارد عالم معنی کنه تا برای نفهمی های خودمون به عرفای بزرگ شیعه و اسلام دروغ نبندیم، مولانا منحرفه؟؟منحرف منو توایم که اندازه نوک سوزن از کار خدا و عزیزان خدا سر درنمیاریم ولی اظهار فضل میکنیم…(مولانا صوفی نبود،عاشق بود…عاشق خدا و اهل بیت) اشعار مولانارو باید با دل خواند نه با مغز خراب و درگیر نفس اماره
رضا ۱۳۹۹/۲/۲۴ در ۱۸:۰۴
مولوی ملعون , به حضرت ابوطالب علیه السلام , تهمت شرک زده . این کجاش عالم معنی هست ؟ مولوی ملعون , به معاویه فضیلت ساخته , این کجاش عاشق خدا بودنه ؟ مولوی در داستان مردم سبزوار , به تمام شیعیان توهین کرده و گفته : قوم دل ریزه , یعنی قوم پست و رذل و فرومایه . من در مقابل این توهین مولوی به شیعیان , میگویم : ای مولوی , نطفه ی تو , دل ریزه بوده . کلمه و توهین خودت را به خودت برمی گردانم . من از مولوی پست فطرت , میپرسم ای مولوی چرا فضیلت حفظ حجاب , در برابر مرد نابینا را که مربوط به حضرت فاطمه زهرا صدیقه کبری صلوات الله علیهاست به نام عایشه نوشتی ؟ چرا دروغ گفتی ای مولوی ؟ ای طرفداران مولوی آیا شما در این توهینها و دروغ , عرفان آسمانی می بینید ؟ چرا کلی گویی می کنید ؟ چرا از ورود به ایرادهای و دروغهای مولوی , خودداری می کنید ؟ چرا از حقیقت می ترسید ؟
روح الله ۱۴۰۱/۶/۱۱ در ۱۸:۳۸
رحمت بر شیر پاکت
رضا ۱۳۹۹/۲/۲۴ در ۱۸:۵۳
آقای محمدحسین طباطبایی , نویسنده المیزان , در جلد پنجم ص ۱۲ میگوید : تمام اعمال بشر , زیبا و حسن الذات هستند ! من میپرسم آیا زنا و دزدی و دروغ و غیبت هم زیبا و حسن الذات هستند ؟ ……… محمدحسین طباطبایی در جلد هشتم ص ۱۰ میگوید : گناه وزن ندارد ! این سخن طباطبایی , برعکس فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله می باشد . زیرا پیامبراکرم فرموده : پشت شما با گناهان سنگین شده , با سجده های طولانی , خود را سبکبار کنید ( روضه الواعظین جلد ۲ ص ۳۴۵ ) ……… محمد حسین طباطبایی در جلد ۱۹ ص۵۸ می گوید : اینکه پیامبر از فکر کردن در ذات الهی نهی و منع کرده , این یک » دستور ارشادی » است و فقط برای افرادی است که راه ورود به مسائل عقلی و عمیق را بلد نیستند ! و استعداد آنرا ندارند ! محمد حسین طباطبایی در اینجا به صورت آشکار با دستور پیامبر مخالفت کرده و نص صریح فرمایش پیامبر را با سلیقه شخصی خودش تاویل کرده ……… محمد حسین طباطبایی در جلد سوم ص ۸۹ , حدیث شریف ثقلین را هم با برداشت شخصی خودش تاویل کرده و می گوید : قرآن و عترت هر دو حجیت دارند اما بطور مستقل ! و لازم نیست به یکدیگر وابسته باشند !! این برداشت عجیبیه ……… در حالیکه پیامبر پیامبراکرم تاکید فرمودند که قرآن و عترت هرگز از هم جدا نمی شوند . ائمه علیهم السلام بیانگر و معلم قرآن هستند . بدون کمک و راهنمایی امامان معصوم , قرآن هدایت نمی کند .
رضا ۱۳۹۹/۲/۳۰ در ۰۱:۱۸
این آقا اصلا سواد نداره وحرفی میرنه ایشان اول باید تمام کتب
حضرت مولانا را بخواند بعد اظهار نظر کند
که نمیتوتند بفهمندمعنی. گفته ها را
با هر کیی بحث نکنید
عباس ۱۳۹۹/۳/۰۱ در ۱۰:۴۸
مصاحبه شونده مظهر جزم اندیشی ای است که خاستگاه داعش و طالبان و القاعده است و خردمندان عالم کاری بس سترک دارند ، اینان براحتی مسیح به صلیب می کشند و شمشیر دگم را بر فرق علی می کوبند،
رضا ۱۳۹۹/۳/۰۲ در ۰۷:۲۰
بدبخت شمایید که بجای جواب منطقی , فقط کلی گویی میکنید …. شما به داعش و طالبان و القاعده بودن برازنده ترید ….. تا کسانی که مظلومانه , و با دلایل منطقی , از حق اهلبیت دفاع کرده و دشمنان منافق را رسوا میکنند . شما طرفداران مولوی و محی الدین و..و.. چرا اعتراف نمیکنید که از دین و دینداری نفرت دارید ؟
آیلار ۱۳۹۹/۴/۲۵ در ۱۵:۰۵
ببند دهنتو ابله
یکتا عالم برکت ۱۴۰۰/۱۰/۰۹ در ۱۴:۲۱
اولاف عشق به خدا که شمس و مولا نا آن رو به ما یاد دادند منطق نمی خواهد اگر میخوای به خدا برسی باید منطقت رو کنار بزاری بی عرضه
Hshm ۱۴۰۱/۱۰/۲۳ در ۱۳:۱۲
سلام به روی ماهت
دوستان ایشون مثنوی رو به طور کامل نخونده و فقط برای به کرسی نشوندن عقایدش به یکسری ابیات اکتفا کرده
من توصیه ام بر خلاف حدس شما این نیست که برید و دوباره مثنوی رو بخونید ، بلکه توصیه ام اینه که هیچوقت نگاهتون هم به مثنوی نندازید اینجوری هم برای شما بهتره هم برای عاشقا
الخوارزمی ۱۳۹۹/۳/۰۴ در ۱۶:۲۵
(۱) کسی که در ادبیات فارسی و متون عرفانی مطالعات کافی و لازم را ندارد، نمی بایست به خود حق نقد آنرا بدهد. کسانی که حتی مثنوی را از اول تا آخر بدون غرض و با تدبر نخوانده و نقد می کنند امثال کسانی هستند که همین کار را با قرآن می کنند. از گفتار آقای میلانی پیداست که تنها ابیاتی که جسته گریخته دیده یا شنیده برای استناد به غرض خود اکتفا کردهاند. اولا هر آنچه در مثنوی آمده نظر جلالالدین بلخی نیست. گاهی زبان حال شخصیت های داستان را بیان می کند و بعد کوته نظری همان افکار را نقد میکند. اینکه دنبال کلید واژه بگردید برای اثبات غرض خود دور از انصاف است. مثل آنکه کسی بگوید نعوذ باا… خدا در قرآن گفته چون پدرانتان را در هر منشی یافتید، از آن پیروی کنید (نتبع ما الفینا علیه ءاباءنا)!
آقای میلانی معتقد هستند که جلالالدین بلخی جبری مسلک است ولی هیچ سندی ارائه نمی دهند و تنها گفتهاند:<> این درست است که بیان جبری گرایان را به خوبی در داستان شیر و نخجیران ادا میکند و سپس آنرا بوضوح رد میکند.
گفت آری گر توکل رهبرست
این سبب هم سنت پیغمبرست
گفت پیغامبر به آواز بلند
با توکل زانوی اشتر ببند
…
پایه پایه رفت باید سوی بام
هست جبری بودن اینجا طمع خام
پای داری چون کنی خود را تو لنگ
دست داری چون کنی پنهان تو چنگ
…
سعی شکر نعمتش قدرت بود
جبر تو انکار آن نعمت بود
شکر قدرت قدرتت افزون کند
جبر نعمت از کفت بیرون کند
جبر تو خفتن بود در ره مخسپ
تا نبینی آن در و درگه مخسپ
هان مخسپ ای کاهل بیاعتبار
جز به زیر آن درخت میوهدار
…
زانک بیشکری بود شوم و شنار
میبرد بیشکر را در قعر نار
گر توکل میکنی در کار کن
کشت کن پس تکیه بر جبار کن
همین مثال کافی است برای بی کفایتی گفتار آقای میلانی در نقد مثنوی و نمایانگر کمبود تبحر ایشان در این زمینه میباشد. در ضمن توصیه میکنم داستان فیل را در دفتر سوم با دقت مطالعه کنند و وقت شریف را صرف مسائل طهارت و شکیات نماز کنند تا ادبیات و عرفان.
(۲) این شخصی که نام خود را <> گذاشته و با قباحت لسان خود حضرت ثامن الائمه را آزار میدهد همچنان مشغول دروغ پراکنی به علامه طباطبایی و دیگران میباشد. بی کفایتی این شخص را با یک نمونه آشکار میتوان کرد. گفته: <> اولا تاویل برای قرآن به کار گرفته میشود، نه روایات و احادیث. ثانیا، اصلا چنین چیزی در جلد سوم نیست. در بحث روایتی، این تمام نوشتهی علامه در این باره از جلد سوم است:
حديث ثقلين خبر متواتر مورد اتفاق است
و در الدرالمنثور است كه طبرانى از زيد بن ارقم روايت كرده كه گفت : رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) فرمود: من پيشرو شمايم ، و قبل از شما از دنيا مى روم و شما بعدا بر لبه حوض بر من وارد مى شويد. پس مراقب باشيد بعد از من چگونه با ثقلين رفتار كنيد. شخصى پرسيد: يا رسول اللّه ثقلين كدامند؟ فرمود: ثقل بزرگتر كتاب خداى عزوجل است كه يك سرش به دست خدا و سر ديگرش به دست شما است ، پس بعد از من به آن تمسك جوئيد كه اگر تمسك كنيد نه از بين مى رويد و نه گمراه مى شويد و ثقل كوچكتر عترت من است .
و اين دو ثقل هرگز از يكديگر جدا نمى شوند تا در كنار حوض بر من درآيند و من اين معنا را براى آن دو از پروردگارم درخواست كرده ام ، پس مبادا از آن دو جلو بيفتيد، كه اگر چنين كنيد هلاك خواهيد شد و مبادا به آن دو چيزى تعليم بدهيد كه آن دو از شما عالم ترند.
مؤ لف قدس سره : حديث (شريف ) ثقلين از اخبار متواترى است كه شيعه و سنى در نقل و روايت آن اتفاق دارند، و ما در اول سوره گفتيم كه بعضى از علماى حديث عدد راويان آن را از ميان صحابه تا سى و پنج راوى – چه از مردان و چه از زنان – رسانده و جمعيت كثيرى از راويان و اهل حديث آن را روايت كرده اند.
این <> از همان اخباریون که پیرو آقای میلانی اند میباشد. آنها به طور کلی ضد عقل هستند، پس حرف هایشان را به دل نمی توان گرفت.
اخباری گری که میتوان آن را به مثابه نهضت اشعری در مقابل نهضت اعتزالی دانست، در مقابل اصولیان، بلکه تمام عقل مشربان شیعه، قد علم کرد. نفی عقل و اجتهاد، و نیز انکار حصول یا حجیت قطع و… ، از جمله عقاید این فرقه است.
در همین زمینه به ایشان نسبت داده شده که معتقدند دستیابی به معارف قرآن، ویژه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و اهل بیت اوست و در نتیجه، ظواهر قرآن برای ما حجیتی نمیآفریند. اخباریان به استناد روایات متضافری که اهل بیت (علیهمالسّلام) را به عنوان راسخان در علم و حاملان علوم قرآن معرفی کردهاند و با تکیه به روایاتی چون: «انما یعرف القرآن من خوطب به» [۵۸]
مدعی شدند که قرآن نمیتواند برای ما آبشخور فهم دینی باشد. از این رو، با حذف عقل و قرآن (با بیان گفته شده) و نیز ارجاع اجماع به سنت، تنها منبع استخراج احکام نزد اخباریان، سنت خواهد بود.
هوش را بگذار وانگه هوشدار
گوش را بر بند وانگه گوش دار
نه نگویم زانک خامی تو هنوز
در بهاری تو ندیدستی تموز
این جهان همچون درختست ای کرام
ما برو چون میوههای نیمخام
سخت گیرد خامها مر شاخ را
زانک در خامی نشاید کاخ را
چون بپخت و گشت شیرین لبگزان
سست گیرد شاخها را بعد از آن
چون از آن اقبال شیرین شد دهان
سرد شد بر آدمی ملک جهان
سختگیری و تعصب خامی است
تا جنینی کار خونآشامی است
نجار ۱۳۹۹/۳/۰۵ در ۱۲:۳۱
اختلاف نظر در میان علما و دانشمندان ، چیز جدیدی نیست. اینکه مثلا در موضوعی ، یک مجتهد فتوا به حرام بودن میدهد و مجتهد دیگر مثلا احتیاط میکنند و اینجور تفاوت در آراء ، پدیده تازه ای نیست و از سابق شایع بوده است.
البته بنده با تمام احترامی که به روحانیون معظم و لباس روحانیت که همانا آرم نبوت است دارم ،
در این مورد نظر شخصی بنده کمی متفاوت با مطلب این صفحه از سایت می باشد .
به نظر این حقیر سراپا تقصیر ، به بیان حضرت علامه ذوالفنون حسن زاده آملی(حفظ الله)
*(آن که انسان کامل است، به تعبیر عارف: مبیّن حقائق اسماء است؛ فیلسوف گوید: فیلسوف کامل امام است، که فلسفه، علم به حقائق اشیاء است و اشیاء اسماء عینی اند؛ قرآن کریم فرماید: «وَ عَلَّمَ ءَادَمَ الأسمَآءَ کُلَّهَا»، «وَ کُلَّ شَیءٍ أحصَینَاهُ فِی إِمَامٍ مُّبِینٍ»، پس قرآن و عرفان و برهان را از یکدیگر جدایی نیست. )*
پ.ن:نقل علامه ، از سایت پرسمان بوده است.
امیدوارم نوشته بنده جسارت و بی ادبی به محضر حجت الاسلام میلانی نبوده باشد و موجب نارضایتی خاطر ایشان نشده باشد و اگر کدورتی را موجب شده ام ، از محضرتان حلالیت میطلبم.
با تشکر.
رضا ۱۳۹۹/۳/۰۶ در ۰۲:۲۱
جوابیه ی شخصی با نام مستعار » الخوارزمی » = در مورد مسلک جبری بودن مولوی ……. مولوی از زبان حضرت علی به ابن ملجم میگوید : هیچ بغضی نیست در جانم زتو = زانک این را من نمیدانم زتو ( دفتر اول مثنوی ) . آیا این دلیل برای جبری بودن مولوی کافی نیست ؟ ممکنه شعرهای دیگری از مولوی ارائه بشه که بروشنی جبر را رد کرده باشه . که این نشاندهنده ی نفاق مولوی است …… اگر مولوی ابن ملجم را بیگناه می داند پس چرا قاتلین عثمان را بیگناه نمیداند ؟ ….. آقای الخوارزمی , تو گفتی مولوی بعضی مطالب را نقل قول کرده یا منظور دیگری دارد !!!! خب , آنجا که فقط عایشه را ام المومنین می خواند و از حضرت خدیجه کبری » ام المومنین » هیچ سخنی به میان نمی آورد چه منظوری داشته ؟ ….. آنجا که به حضرت امام زین العابدین صلوات الله علیه , هتاکی کرده و به حضرت ابوطالب علیه السلام تهمت شرک زده چه منظوری داشته ؟ آیا این توهینها از عرفان ناب مولوی سرچشمه می گیرد ؟ مولوی در داستان مردم سبزوار , به تمام شیعیان توهین کرده و به شیعیان گفته : قوم دل ریزه , یعنی پست فرومایه رذل , در اینجا چه چیزی را از چه کسی میخواسته نقل قول کند ؟ …… داستان حفظ حجاب , در برابر مرد نابینا را که مربوط به فضائل حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها میباشد بنام عایشه نوشته است . اینجا کدام استعاره ی عرفانی را بکار برده است ؟ …… برای معاویه فضائل زیادی اختراع کرده ! اینجا چه چیزی را از چه کسی نقل قول کرده ؟ ….. مولوی می گوید : خدا بعد از طوفان نوح آنقدر گریست که چشمانش آبریزه پیدا کرد و ملائکه به دیدن او رفتند و به شدت نوح را به خاطر نفرینش توبیخ کرد ( احادیث مولوی ۱۵ , نهج الحق و کشف الصدق صفحه ۵۶ ) . آیا این جمله مولوی جزو اصول دین مولوی است ؟ مولوی در باره منصور دوانیقی و هارون الرشید گفت : دیانت , با اینها استحکام یافت !!! منظور مولوی از این جمله چه بوده ؟ آیا تایید منصور دوانیقی و هارون الرشید ملعون و حرامزاده , زاییده ی اصول اساسی و مغز بزرگ مولوی است ؟ آقای » الخوارزمی » , شما هم به آیت الله میلانی و هم به من توهین کردی و لغت بی کفایت را بکار بردی ! ولی من برطبق دستور مولایم حضرت امیرالمومنین صلوات الله علیه , که در جنگ صفین دستور داد جواب دشنام لشکریان معاویه را ندهید جواب تو را نمیدهم ………………… و اما در مورد انتقاد از محمد حسین طباطبایی نویسنده المیزان …. تو انتقاد اصلی را فراموش کردی و به لغت تاویل پناه بردی ! …. اولا محمد حسین طباطبایی وجود گناه را انکار می کند ( المیزان جلد ۵ ص۱۲ ) ….. ثانیا محمد حسین طباطبایی می گوید : گناه وزن ندارد ( المیزان جلد ۸ ص ۱۰ ) . در حالیکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند : پشت شما با گناهان سنگین شده , با سجده های طولانی , خود را سبکبار کنید ( روضه الواعظین جلد ۲ صفحه ۳۴۵ ) …. محمد حسین طباطبایی در جلد اول و نهم المیزان می گوید : قرآن نور است و نور احتیاج بنور دیگری ندارد ( منظور احادیث شریف ائمه است ) . می گوید : وقتی قرآن به تحدّی دعوت می کند به اندازه ی کافی روشنگر است و حتی احتیاج به بیان پیامبر اکرم , ووحی ندارد !! ولی وقتی به آیات احکام و معاد می رسد می گوید : باید پیامبر آنها را تبیین کند ! و سپس گفته الله اعلم ………. !! پس یعنی قرآن نتوانسته خودش خودش را تفسیر کند و احتیاج به مفسر , یعنی پیامبر و اهلبیت دارد ( بر خلاف ادعای قبلی آقای طباطبایی ) . در حالیکه در جلد سوم صفحه ۸۶ بطور صریح تاکید کرده قرآن نیازی به غیر خود ندارد و حتی نیازی به بیان معصوم ندارد !!!!! وسپس اضافه کرده : چون قرآن خودش گفته همه می توانند در آیات آن تامل و تدبر کرده و بیندیشند پس نیاز به غیر قرآن ندارند !!….. در جلد سوم ص ۸۹ در مورد حدیث شریف ثقلین , مطلب عجیبی گفته , می گوید : که قرآن و عترت هر دو حجیت دارند اما بطور مستقل !!!! و لازم نیست به یکدیگر وابسته باشند !! ولی حدیث شریف ثقلین فرموده : تمسک به هر دو , لازم و واجب است , و فرموده هرگز از هم جدا نمیشوند . و ائمه فرموده اند : ما بیانگر قرآنیم ………. آقای محمد حسین طباطبایی در جلد ۱۹ المیزان صفحه ۵۸ , در مورد نهی صریح پیامبراکرم , در مورد فکر نکردن در ذات الهی , که موجب گمراهی است ( تفکروا فی خلق الله و لاتفکروا فی الله فتهالکوا ) فرمایش روشن و آشکار پیامبراکرم را , از طرف خودش و بدلخواه معنی کرده و می گوید : این یک » دستور ارشادی » است !! برای افرادی که راه ورود به مسائل عقلی و عمیق را بلد نیستند و استعداد آنرا ندارند !!!! . خواننده عزیز متن حدیث بطور مطلق نهی فرموده و استثنا ذکر نکرده ….. متاسفانه چون آقای » الخوارزمی » نتوانسته برای این انتقادات صریح و روشن و محکم , جواب قانع کننده ای پیدا کند دست به بهانه ای زده , و از زیر بار سنگین پاسخ , جاخالی داده ….. شاید بخاطر چاپهای قدیم وجدید و یا متن عربی یا ترجمه فارسی , آدرس منبع منو نیافته . اینکه مهم نیست …… و بخاطر عصبی بودن , کلا انتقاد در مورد حدیث ثقلین را رد کرده وگفته محمدحسین طباطبایی هرگز چنین جمله ای نگفته !!!! من از پژوهشگران قرآنی می پرسم آیا شما با خواندن جمله ای , با توجه به لغات و کلمات بکار رفته و چگونگی جمله بندی , نمیتوانید جمله ی محمد حسین طباطبایی را از جملات دیگران تشخیص دهید ؟ اگر بله که بسم الله من درست گفته ام و طرفداران آقای طباطبایی جواب انتقاد را بدهند … اگر نه , پس سوادتان به اندازه ی همین » الخوارزمی » مستعار میباشد …. من پیشاپیش کاملا میدونم که شما طرفداران مولوی و محی الدین عربی و حلاج و ملاصدرا و محمد حسین طباطبایی , به هیچ کدام از این انتقادها و انتقاداتی که در کامنتهای بالایی با ذکر منبع گفته شده جواب نخواهید داد و با کلی گویی و فحش و تهمت و با داستانسرایی و اینکه عرفان را هرکسی نمیفهمد از پاسخ دادن فرار خواهید کرد …. همون کاری که استاد شما , یعنی محمد حسین حسینی طهرانی , در کتاب » روح مجرد » انجام داده هر جا خواسته تهمت زده یا علنا دروغ گفته و یا تحقیر کرده و یا حقیقت را کتمان کرده …… هرکس خودش قضاوت کنه …….. یاعلی مدد
رضا ۱۳۹۹/۳/۰۶ در ۰۲:۵۲
آقای » الخوارزمی » یادم رفت بگم …… شما و دارودسته و همفکران شما , خوب از کلمات اخباری و شیعه انگلیسی , سوء استفاده میکنید …. هر کجا که جواب نداشتید یا ازین کلمات استفاده میکنید یا پشت سر اسامی افراد مشهور سیاسی قایم میشوید …. همانطور که دوستان شما مثل عمروعاص و بُسر بن ارتاه , هزارو سیصد و پنجاه سال پیش , وقتی در جنگ صفین , در مبارزه ی تن بتن , از امیرالمومنین علیه السلام شکست خوردند . ناجوانمردانه , به پشت روی زمین خوابیدند و با بلند کردن پاهای خود , اندام تناسلی خود را نشان داده و از فرصت بدست آمده استفاده کرده و پا بفرار گذاشتند !!!! اگه مرد میدان بحث علمی و اصولی و عقیدتی هستید تک تک سوالات را چه در کامنت قبلی و چه در کامنتهای بالایی مطرح شده , بصورت جزیی و منطقی جواب بدهید و کلی گویی و داستانسرایی را برای مجالس خصوصی خودتان بگذارید . و از مغالطه و جدل خودداری کنید …. یکی از دوستان بدبخت شما , که از جواب قابل قبول , وامانده بود . جواب را حواله میداد به مطالعه فلان کتاب , و میگفت از فردی بنام » وکیلی » در مشهد بپرسید !!!! ما جوابمان را در همین سایت , و زیر همین کامنتها می خواهیم ….. یاعلی
طاهره ۱۳۹۹/۳/۰۷ در ۱۷:۴۲
انگلیس نبود شما هم قطعا نبودید
رضا ۱۳۹۹/۳/۰۸ در ۱۴:۱۶
طاهره خانوم …… اینو بدون , که دشمنان اهلبیت , نشوندار و علامت دار و مارکدار هستند ! دشمنان اهلبیت , دزد و منافقند ولی همیشه به بیگناهان تهمت میزنند …….
رضا ۱۳۹۹/۳/۱۹ در ۱۴:۵۴
اولی = شما به مولوی فحش دادی ؟ میدونی مولوی چند میلیون دوستدار در ترکیه و دهها هزار دوستدار در ایران داره ؟ دومی = شما میدونی اهلبیت علیهم السلام , دویست میلیون فدایی داره ؟ در حقیقت , من به توهینهای مولوی جواب دادم ! اولی = مولوی به چه کسانی توهین کرده ؟ دومی = مولوی به خداوند جل جلاله و رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم و اهلبیت علیهم السلام و همچنین به تمام شیعیان توهین کرده ! اولی = میتونی این توهینها رو دونه دونه بگی تا ما هم متوجه بشیم ! دومی = مولوی میگوید : خدا بعد از طوفان نوح پشیمان شد و بقدری گریه کرد که چشمانش » آبریزه » پیدا کرد و ملائکه به دیدن او رفتند و بشدت نوح را بخاطر نفرینش توبیخ کرد ( احادیث مولوی ۱۵ , نهج الحق و کشف الصدق صفحه ۵۶ ) ….. !! مولوی ملعون , در این حدیث دروغین , که از خودش ساخته , نعوذ بالله , خدا را مسخره کرده ! آیا خدا چشم داره ؟ خدا گریه میکنه ؟ خدا پشیمون میشه ؟ خدا مریض میشه ؟ مگر خدا جسمه ؟ من نمیدونم مولوی پرستان , چطوری این مطلب را از مولوی می خوانند و چیزی نمی گویند ……. مولوی در دفتر ششم مثنوی , به حضرت ابوطالب علیه السلام تهمت شرک زده !!!! ( کلمه بوطالب , در مثنوی سرچ شود ) . مولوی ملعون حرومزاده , به چه جراتی این گناه عظیم و عجیب را مرتکب شده ؟ در حالیکه دهها حدیث از ائمه معصومین علیهم السلام , در ایمان و مقام حضرت ابوطالب علیه السلام گفته شده . مولوی با این گناه نا بخشودنی , یعنی تهمت شرک به حضرت ابوطالب علیه السلام , به پیامبر عظیم الشان اسلام و به امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام , و به تمام امامان معصوم توهین کرده ….. پس مولوی لایق شنیدن هرگونه لعن و توهینه ! مولوی , تو که به ابوطالب گفتی مشرک , پس منهم در مقابل این توهین , بتو میگم : تف تو روح کثیفت ! …… مولوی , در داستان مردم سبزوار, به شیعیان گفته : » قوم دل ریزه » یعنی پست فطرت , فرومایه ورذل !!!! منهم در مقابل این توهین مولوی به شیعیان , بهش میگم : تخم کثیف , تخم نجس , تخم شیطان , رذل و پست فطرت ! …… مولوی به ابن ملجم گفته , تو در کشتن علی بن ابیطالب , بیگناهی , تو مجبور بودی — غم مخور جانا شفیع تو منم = مالک روحم نه مملوک تنم ……. هیچ بغضی نیست در جانم زتو = زانک این را من نمیدانم زتو …… ای مولوی ملعون , اگه ابن ملجم بیگناه بوده پس حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام که او را قصاص کرد و با یک ضربت شمشیر به جهنم فرستاد گناهکار بود ؟ ای مولوی , تو که میگی ابن ملجم , مجبور بوده و بیگناهه , پس چرا در مورد قاتلین عثمان چنین چیزی نمیگی ؟ …… ای مولوی پرستان , مولوی , یعنی خدای شما , در مورد » من کنت مولاه فهذا علی مولاه » , مولا را آزاد کردن بنده معنی کرده !!!!! , در حالیکه در خطبه غدیر, علاوه بر مولا ( رهبر و سرپرست و فرمانده ) , چهار مرتبه کلمه » وصی » یعنی جانشین , گفته شده , دو مرتبه کلمه » خلیفتی » یعنی جانشین من , گفته شده , ای مولوی پرستان , خوابید یا بیدار ؟ پس پیامبر مظلوم اسلام , فصیح تر و روشن تر از این , چگونه بیان می فرمودند ؟ پس چرا » خدای شما » یعنی مولوی , خیانت کرده و جور دیگه ای معنی کرده ؟ ……. ای مولوی پرستان , مولوی در مورد منصور دوانیقی و هارون الرشید ( قاتلین حضرت امام جعفر صادق و حضرت امام موسی کاظم علیهما السلام ) میگوید : دیانت به اینها استحکام یافت !!! آیا دیانت به وسیله ی قاتلین امامان معصوم استحکام یافت ؟! آیا بازهم به دُم مولوی چسبیدید ؟ ……… شاید بگویید ما این اشتباهات مولوی را قبول داریم . ما فقط به عرفان مولوی علاقه داریم ! جواب = مولوی , پا روی خط قرمز گذاشته و از خط قرمز عبور کرده ….. مولوی فقط عایشه را ام المومنین می خواند . در تمام مثنوی حتی یکبار اسم مبارک حضرت خدیجه سلام الله علیها نیامده . آیا حضرت خدیجه » ام المومنین » نیست ؟ مولوی بارها اسم بایزید بسطامی و..و.. را تکرار کرده . ولی حتی یکبارهم اسامی مبارک حضرت امام محمد باقر و حضرت امام جعفر صادق علیه السلام نیامده ! مولوی یک سنی ناصبی تمام عیار است ……. حجت بر همه ی مولوی پرستان و پیروان عرفان های ناشایست تمام شد ….. متخصصین و شارحان مثنوی و مولوی شناسان مثل آقایان دکتردینانی و دکتر حسین الهی قمشه ای , که صدا و سیما و دانشگاهها و همایشها را تسخیر کرده اند الان توی کدوم سوراخ موش قایم شدند ؟ دنبال ی مرد باسواد میگردم که بدون فحش و توهین , و بدون کلی گویی و داستانسرایی , و بدون پریدن به موضوعات دیگه , و بدون پرداختن به موضوعات فرعی , جرات کنه و بتواند فقط و فقط و فقط , این انحرافات و اشتباهات و کفریاتی را که من از مولوی مشخص کردم از دامن مولوی بشوید …. !!!! من پیشاپیش جواب ناقص آنها رو میدونم !!!! همه را ماست مالی و توجیه خواهند کرد که مثلا مولوی تقیه کرده و از این قبیل توجیهات مکارانه !! و یا از تحصیلات و اساتید من سوال خواهند کرد ! و یا برخورد تحقیرآمیز !! تحصیلات من , به شما چه ربطی داره , اگه سواد داری به انتقادات من در مورد مولوی جواب بده !! خود دانید …… این صراط مستقیم اهلبیت , یعنی راه بهشت و رضوان الهی ….. و آن راه شیطان رجیم و مولوی پلید ….. هرکدام را دوست دارید آزادانه انتخاب کنید ….. والسلام علی من اتبع الهدی
امیررضا ۱۳۹۹/۳/۲۹ در ۱۵:۱۷
چرا علامه سید محمد حسین حسینی تهرانی شاگرد آیت الله قاضی و سید هاشم حداد می گوید اگر مولوی شیعه نباشد هیچ شیعه ای در دنیا وجود ندارد؟!
رضا ۱۳۹۹/۴/۰۲ در ۰۴:۱۹
آقای محمدحسین طباطبایی تصمیم گرفت که تفسیری با دید فلسفی و بر مبنای قرآن به قرآن بنویسد . محمدحسین طباطبایی و همفکرانش از ترس اینکه مبادا اجل فرا برسد ( یا به هر دلیل دیگر ) و نتوانند تفسیر را به اتمام برسانند تصمیم گرفتند مباحثی را که در نظرشان مهم بود در جلدهای آغازین » تفسیر المنار » حاشیه بزنند ! که اگر مانعی پیش آمد مباحث اصلی که مورد نظرشان بود نوشته شده باشد . البته بعضی از مدافعین المیزان , تاثیر پذیری از تفسیر المنار را تکذیب میکنند که این تکذیب بچه گانه ی آنها باعث خنده میشود ! سوال اینجاست که چرا تفسیر المنار را برای حاشیه زدن استفاده کردند ؟ شیخ محمد عبده و مخصوصا سید رشید رضا , از متعصب ترین سنی های ناصبی و تکفیری و سلفی میباشند . آنها پیرو مکتب ابن تیمیه ی ملعون میباشند ……. چرا محمدحسین طبا طبایی به تفسیر نورالثقلین یا تفسیر اثنی عشر یا تفسیر جامع یا تفسیر قمی , که از خالص ترین تفاسیر شیعه میباشند استفاده نکرده ؟ نویسندگان تفسیر المنار به شدت , شفاعت ,توسل , دعا , نذر , زیارت انبیاء و معصومین را رد و انکار کرده اند . رشید رضا , نویسنده و تنظیم کننده ی المنار میگوید : شدید ترین و بالاترین شرک , توسل میباشد !! ( المنار ج۱ص۸۳ ) …… المنار به ابن تیمیه ی ملعون , که دشمن درجه یک اهلبیت بوده , گفته : » شیخ الاسلام » ( المنار ج۳ ص۳۳ ) …….. نویسندگان ملعون و ناصبی تفسیر المنار , شان نزول آیه مباهله را بطور کامل انکار میکنند ! و شان نزول آیات ولایت و لیله المبیت و آیه تبلیغ و آیه اکمال را اصلا نقل نمی کنند !! تفسیر المنار, روایاتی را که در مورد حضرت مهدی علیه السلام است اصلا نپذیرفته ! و با اینکه سعی کرده اسرائیلیات را در تفسیرش نیاورد و بشدت از اسرائیلیات دوری کرده , ولی با کمال تعجب بسیار زیاد , به تمام اسرائیلیاتی که در مورد امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام گفته شده اعتماد کرده !!!! حالا سوال اینجاست , آقای محمدحسین طباطبایی شما به چه علت تفسیر المیزان را در بغل چنین تفسیر تکفیری و ناصبی ( المنار ) پرورش دادید ؟ ؟ آخه چرا …… ؟ و به چه دلیل ….. ؟ …… آقایان علمایی که بشدت پیرو و مدافع المیزان هستید لطفا جواب دهیدآیت الله سیدان فرمودند : در روش تفسیر المیزان , نقش اهلبیت علیهم السلام انکار می شود ! و آیت الله میلانی فرمودند : روش تفسیر المیزان , همان » حسبنا کتاب الله » است !! محمد حسین طباطبای ی نویسنده المیزان می گوید : هیچ ( اصلا ) گناهی وجود ندارد . و » گناهان » به طور کلی ذاتا حسنات هستند !! و دلیل آورده : الله خالق کل شیء , و افعال ما هم شیء است و سپس گفته : الذی احسن کل شیء خلقه … خداییکه اشیاء را زیبا آفریده … و در پایان نتیجه گرفته , که چون اعمال بشر, شیء است , پس کلیتا زیبا و حسن الذات هستن د !! ( تفسیرالمیزان ج ۵ ص ۱۲ ) … ….. آیا اعمال غاصبین فدک و غاصبین حق امیرالمومنین و آتش زدن در خانه حضرت فاطمه سلام الله علیها و شهادت حضرت محسن علیه السلام و جنای ا ت یزید و ابن زیاد در کربلا حسنات هستن د . ? ….. محمدحسین طباطبایی در همان صفحه دوازده ، جلد ۵ المیزان میگوید : » سیئات » عناوینی هستند که اصلا وجود ندارند که حالا بخواهند مخلوق خدا باشند !!…. من میگویم : اگر سیئات وجود ندارند پس چرا خداوند قادر و متعال در سوره مبارکه فرقان آیه ۷۰ میفرماید : خدا سیئ ات را به حسنات تبدیل میکند ! …… .. محمد حسین طباطبایی می گوید : اعمال عَرَض میباشند و عرض هم وزنی ندارد !( المیزان ج۸ص۱۰ ) . من می گویم : که عمل عرض نیست بلکه جوهری است که به شکل نیرو , از بدن عامل به بیرون ریخته میشود و هرگز از بین نمیرود ( پایستگی انرژی ) محمد حسین طباطبایی می گوید : گناهان وزن ندارند ! و حتی موجب سبک گردیدن میزان میشوند !! ( المیزان ج۸ ص ۱۰ ) من میگویم : مگر قرآن نفرموده : وکسانی که وزن شده هایشان سبک است کسانی هستند که خود را به زیان داده اند ( سوره اعراف آیه ۸-۹ ) ؟ . همچنین قرآن می فرماید : و من یعمل مثقال ذره شرا یره , هرکس به وزن ذره ای عمل بد (گناه ) بکند آنرا میبیند .( سوره زلزال آیه ۸ ) ….. خواننده ی عزیز, این دو آیه بطور کاملا واضح و آشکار دلالت دارند بر اینکه گناه وزن دارد , ولی من نمیدانم طباطبایی به چه علت میگوید : گناه وزن ندارد ! آیا گفته های او را بپذیریم یا فرمایش خداوند متعال را ؟ ……. همچنین پیامبر اکرم میفرمایند : پشت شما با » گناهان سنگین » شده , با سجده های طولانی , خود را سبکبار سازید ( روضه الواعظین ج۲ص۳۴۵ ) . پس چرا محمدحسین طباطبائی نویسنده المیزان میگوید : گناه وزن ندارد ؟ مدافعین المیزان جواب بدهند !! …… او می گوید اینکه دیده میشود انسان نیست بلکه مرکوب انسان است و معتقد است که » روح » موجودی است » مجرّد » ! که از ماده گرفته شده …… ! . ( المیزان ج۱ ص۳۷۰ تا ۳۶۴ ) ……. بله روح , از خون و ماده بعمل میاد ولی هرگز مجرد نیست . قرآن هم میفرماید : انسان را از گِل آفریدیم . .. انسان تشکیل شده از جسم و روح , روح انسان , مادّی است . روح انسان » مجرّد » ن یست . ….. حضرت امام جعفر صادق علیه السلام میفرمایند : » الروح جسم رقیق » روح جسمی است رقیق که از خون , سرچشمه و مایه میگی رد. ( الاح تجاج جلد ۲ صفحه ۳۴۹ ) . ….. من تعجب میکنم مگر محمدحسین طباطبایی این حدیث را که » روح جسم رقیقی است » را ندیده بود ؟طباطبایی , در جلد اول و نهم المیزان می گوید : قرآن نور است و نور احتیاج به نور دیگری ندارد ! و میگوید : وقتی قرآن به تحدّی دعوت می کند به اندازه ی کافی روشنگر است و حتی احتیاج به بیان پیامبراکرم ندارد ! !!!! ولی وقتی به آیات احکام یا معاد می رسد می گوید : باید پیامبر آنها را تبیین کند ! یا می گوید : الله اعلم ! ( عجج جب ) ! . محمد حسین طباطبایی در جلد سوم ص۸۶, بطور کاملا صریح و روشن , و بدون هیچگونه تعارف میگوید : که قرآن هیچ ن یازی به غیر خود ندارد و حتی نیاز ی به بیان معصوم و نیازی به تبیین پیامبراکرم ندارد !! و سپس اضافه میکند : چون قرآن خودش گفته همه میتوانند در آیات آن تامل و تدبر کرده و بیندیشند پس نیاز به غیر قرآن ندارند ….. ! ( خواننده ی بیطرف شما بگویید که منظور محمدحسین طباطبایی , در اینجا چیست ؟) …… محمد حسین طباطبایی در جلد سوم ص۸۶, در مورد حدیث شریف ثقلین , مطلب عجیب و باور نکردنی گفته , می گوید : قرآن و اهل بیت و عترت هر دو حجیّت دارند اما بطور مستقل !!!!! و لازم نیست به یکدیگر وابسته باشند ! در حالیکه پیامبراکرم فرمودند : به هر دو ( قرآن و اهلبیت ) تمسّک بجویید و فرموده این دو هرگز از هم جدا نمیشوند . معصوم علیه السلام فرموده : ما بیانگر قرآنیممحمدحسین طباطبایی در جلد۱۹ص۵۳, در مورد نهی صریح فرمایش پیامبر اکرم , در مورد فکر نکردن در ذات الهی که موجب گمراهی است ( تفکروا فی خلق الله و لا تفکروا فی الله , فتهالکوا ) = در آفرینش مخلوقات و صفات خدا فکر و اندیشه کنید . ولی هرگز در ذات خدا فکر نکنید که هلاک می شوید . فرمایش روشن و آشکار پیامبراکرم را با رای و سلیقه ی شخصی خودش , تغییر داده و عوض و بدل می کند ! و می گوید : این یک » دستور ارشادی » است ! برای افرادی که راه ورود به مسائل عقلی و عمیق را بلد نیستند و استعداد آنرا ندارند !!!! ( عجج جب ) . خواننده عزیز , پیامبر اکرم استثناء ذکر نکرده و نفرموده این حدیث حالت » ارشادی » دارد …. آیا بدعتها , همینطور و به همین روشها بوجود نیامده ؟ ! لطفا افراد منطقی و صاحبان افکار صحیح , پاسخ بدهند . جالب اینجاست که طرفداران پروپا قرص محمدحسین طباطبایی و المیزان که در مقابل این پرسشهای منطقی , پاسخی ندارند در جواب مغلطه کرده و خیلی ساده می گویند : این انتقادات , ضعیف و بی بنیه , و مزخرفات و چرت و پرت میباشد ! این افراد با امام زمان علیه السلام نیز, همینطور , مناظره و مجادله و مشاجره خواهند کرد ! … …. اللهم عجل لولیک الفرج , والعافیه والنصر ……. یا علی
سعید ۱۴۰۰/۷/۱۴ در ۱۴:۲۷
پاسخ همه این چرا ها در المیزان است ، البته المیزان را نباید » چرا ! » کرد ، بلکه باید با بصیرت خواند .
اصغر ۱۳۹۹/۴/۰۴ در ۱۶:۱۰
سلام علیکم؛
برای شخصی مثل آقای میلانی متاسفم که این قدر مطالب را خلط کرده است.
ناشناس ۱۳۹۹/۴/۰۶ در ۱۱:۴۴
از میان مقالاتی که تا کنون از قشری ن بر خلاف عرفا و اهالی عشق خوانده ام، این یکی بیش از همه مایه ی شگفتی ام شده!!! البته افراد در عقاید و بیان نظرات خود آزادند،این اختیار، عطیه ای الهی ست اما با توجه به سلسله مراتب حوزوی، عجیب است که یک حجت الاسلام ساده، چنین بی محابا نه تنها به امثال شمس و مولانا و بایزیدحمله می کند، که تیغ ملامت را بر سر علامگان بزرگی چون طباطبایی و حسن زاده آملی و فخر رازی فرود می آورد و آنها را منحرف و بر طریق خطا رفته می خواند و :» هره آن علامه بزرگتر، خطایش هم بیشتر»! درست متل این است که یک سرباز صفر به اسلوب نظای یک تیمسار خرده بگیرد، آن هم در سلسله مراتب نظامی!!! بهرحال، به نظر می رسد مخالفت با عرفان، عرفا و سلوک که طل این سالها هی بیشتر شده، دارد دامنه اش را گسترده تر می سازد و حالا پس از برتاختن به شمس و حلاج و عطار و بایزید، نوک پیکان را به سمت علامگان و اساتید عرفان اسلامی نشانه می رود
مانا ۱۳۹۹/۴/۰۷ در ۱۶:۵۶
میدونید جالبیه داستان اینجاست ک عده ای میپذیرند این اراجیف رو…
امان از جهل آنگاه که بر منبر علم نشست
ناشناس ۱۳۹۹/۴/۱۴ در ۱۱:۳۳
روزی حسودان و کینه جویان بخاطر اینکه مولانا رو زیر سوال ببرن با طعنه ازش میپرسن شراب حلال است یا حرام!؟(طعنه به اینکه رفیقت شمس شراب خواره)مولانا جواب میده تا چه کسی بخورد.اگر تمام خم جهود ونصاری رو در دریا بریزی اون آب مثل آب وضو پاکه و باش وضو میگیری ولی اگه تنها یه قطره شراب در حوضی بیفته اون آب رو نجس میکنه…
ناشناس ۱۳۹۹/۴/۱۴ در ۱۱:۳۹
روزی حسودان و کینه جویان بخاطر اینکه مولانا رو زیر سوال ببرن با طعنه ازش میپرسن شراب حلال است یا حرام!؟(طعنه به اینکه رفیقت شمس شراب خواره)مولانا جواب میده تا چه کسی بخورد.اگر تمام خم جهود ونصاری رو در دریا بریزی اون آب مثل آب وضو پاکه و باش وضو میگیری ولی اگه تنها یه قطره شراب در حوضی بیفته اون آب رو نجس
میکنه…
نبی حیدری ۱۳۹۹/۴/۱۵ در ۰۷:۲۶
کافر همه کس را به کیش خود پندارد، آخه شیرین عقل تو چه به عرفان
رضا ۱۳۹۹/۴/۱۶ در ۰۰:۵۵
با اینکه شاه نعمت الله ولی , شعرهای زیادی در مدح و منقبت ( ستایش ) حضرت علی و ائمه اطهار علیهم السلام سروده , ولی هیچ سودی برایش ندارد . زیرا نعمت الله ولی , مثل مولوی ملعون و محی الدین عربی و جامی و خواجه عبدالله انصاری و..و.. , به حضرت ابوطالب علیه السلام تهمت شرک زده !!!!!؟ ( کتاب تحقیق در احوال ونقد آثارو افکارشاه نعمت الله ولی , نوشته حمید فرزام , چاپ دوم ) …… من میگویم : لعنت خدا و رسول و فرشتگان وهمه مومنین ، به کسانی که به حضرت ابوطالب علیه السلام تهمت شرک میزنند ….. شهرت نعمت الله ولی , بیشتر بخاطر تصوف و عرفان است . البته او شعرهای زیادی نیز سروده …… نعمت الله ولی , یک وحدت وجودی است ( دیوان شاه نعمت الله ولی غزل شماره ۳۰۹) . نعمت الله ولی میگوید : نظری کن که غیر یک شیء نیست = گرچه اندر ظهور اشیا شد ——- لیس فی الدّار غیره دیّار = دیده ما به همین بینا شد …….. نعمت الله ولی , معتقد به جبر میباشد . میگوید : فاعل مختار درعالم یکی است = در حقیقت فعل را ازخود مدان ……. نعمت الله ولی , خودش را شایسته مقام ولایت می دانست به همین دلیل به خودش لقب » ولی » داده است . در اشعارش میگوید : نعمت الله ماست پیرو ولی . ( رساله تفسیر لااله الاالله , جلد ۴ ص ۸۸ , جزو رسائل شاه نعمت الله ولی ) …. مریدانش پیش او سجده می کردند !!! ( رساله واعظی ص ۳۰۲ ) …… تعدادی از مولوی پرستان وحدت وجودی , و شیعیان سنی دوست , اصرار دارند که بگویند شاه نعمت الله ولی , شیعه است ! در حالیکه نعمت الله ولی , خودش صراحتا اعتراف کرده که سنی است . نعمت الله ولی میگوید : من رافضی نیستم ( کتاب حمید فرزام — سایت پارسینه ,parsine.com) و استادم شیخ عبدالله یافعی سنی است و سلسله مشایخ من به احمد غزالی ( همجنس باز قهار) و حسن بصری میرسد که هر دو سنی بودند . نعمت الله ولی میگوید : چهار یار رسولند دوستان خدا = به دوستی یکی دوست دارشان هر چار ( دیوان شاه نعمت الله ولی , ص۳۲۱ , به اهتمام محمود علمی ) —— ره سنی گزین که مذهب ماست = ورنه گم گشته ای و در خللی ( دیوان شاه نعمت الله ولی ص۵۵۰) …… نعمت الله ولی میگوید : اَقرب طُرُق و اَنور سُبُل , طریق اهل سنت و جماعت است و ……… امیرالمومنین ابابکر است ( نشریه دانشکده ادبیات اصفهان , مقاله اختلاف جامی با شاه ولی , شماره ۲ص۵۹۶) …… نعمت الله ولی میگوید : ابوبکرصورت قلب , عمر صورت عقل , عثمان صورت روح ( رسایل شاه نعمت الله ولی , ص۹۰, به مساعی عبدالحسین ذوالریاستین ) ….. خواننده گرامی ، با وجود اینهمه دلیل بر سنی بودن شاه نعمت الله ولی , من نمیدونم چرا عده ای از شیعیان سنی دوست و مولوی پرستان , اصرار میکنند که نعمت الله ولی شیعه است !! …… متاسفانه آقای مطهری , همانطور که در مورد مثنوی مولوی میگوید اصول دین , در مورد نعمت الله ولی , علاوه بر اینکه شاه نعمت الله ولی را توثیق میکند ( تایید می کند ) میگوید : که شاه نعمت الله ولی , از معاریف و مشاهیر میباشد ( مجموعه آثار مطهری جلد ۱۴ ص۵۷۷ ) ! من از مطهری میپرسم : آقای مرتضی مطهری آیا کسی که به حضرت ابوطالب علیه السلام تهمت شرک زده و به ابابکر, امیرالمومنین گفته , از نظر شما مورد اطمینان بوده و از معاریف و مشاهیر میباشد ؟! …….. خواننده بیطرف خودت قضاوت کن
ترانه ۱۳۹۹/۴/۲۵ در ۱۵:۱۰
دهنتو ببند شاه نعمت الله ولی و مولوی از بزرگترین عارفان هستن ابله
رضا ۱۳۹۹/۴/۲۶ در ۱۳:۵۱
خانم ترانه …. شاه نعمت الله ولی , به حضرت ابوطالب علیه السلام تهمت شرک زده …… و به ابوبکر , امیرالمومنین گفته . حالیته یا نه ؟ ابله کیه ؟
امین ۱۳۹۹/۹/۰۲ در ۰۰:۰۰
آدم باید از ابله فرار کنه. و حیفه که همکلام شه. ضمن اینکه
آنکس که نداند که نداند که نداند
در جهل مرکب ابد الدهر بماند
رضا ۱۳۹۹/۴/۱۶ در ۰۰:۵۷
خوانندگان عزیز بخونید و قضاوت کنید و ببینید افرادی که از اهلبیت دور میشوند چگونه در دامان شیاطین می افتند ….. ابوالحسن خرقانی از طبقه فرودست جامعه بود . در نوجوانی به » خربندگی » و هیزم شکنی اشتغال داشت ( سمعانی جلد ۲ ص۳۴۷ ) ….. خواجه عبدالله انصاری می گفت : خرقانی بیسواد بود ( طبقات الصوفیه , عبدالله بن محمد انصاری , ج۱ ص ۵۲۱ و۵۲۰ ) ….. خرقانی میگفت : من استاد ندارم استاد من خداست ! ( تذکره الاولیا ج۱ ص ۷۰۳ – میراث عرفانی ابوالحسن خرقانی , محمدرضا شفیعی کدکنی ) ….. خرقانی ادعا میکند که با خدا بی واسطه صحبت کرده است . درست مثل ادعای محی الدین عربی ملعون ! ( تذکره الاولیا ج۱ ص۶۷۳ و ۶۷۲ – ۶۸۵ و ۶۷۹ ) ….. خواجه عبدالله انصاری به خرقانی لقب » ختم ارشاد » داده بود ( طبقات صوفیه , عبدالله بن محمد انصاری ج۱ص۳۷۴ و ۳۷۳ و ۵۲۱ و ۵۲۰ ) …… خرقانی ادعا میکند یکشب بر سر قبر بایزید بسطامی بیتوته کردم ناگهان و بیکباره قرآن را آموختم !! ( تذکره الاولیا ج۱ص ۶۶۲ و ۶۶۱) …. ابوالحسن خرقانی عربی را مثل ایرانیان تلفظ می کرد مثلا الحمدلله را الهمدلله میگفت ( تاریخ صوف و صوفیگری , عبدالله مبلغی آبادانی ص۱۵۶) …. عطار در تذکره الاولیا می گوید : خرقانی از طرف خدا آوازی شنید : ای ابوالحسن خواهی که آنچه از تو می دانم با خلق بگویم تا سنگسارت کنند ؟ خرقانی در جواب گفت : خدایا خواهی تا آنچه از رحمت و شفقت تو می دانم به مردم بگویم تا هیچکس سجودت نکند ؟ از طرف خدا آواز آمد : نه از تو و نه از من !!! خرقانی میگفت : معرفت در اثر تربیت الهی است و عقل در این مورد هیچ راهنمایی نمی تواند بکند ( تذکره الاولیا ج۱ ص ۶۸۰ ) ( انکار عقل و تایید عشق ) . در حالیکه قرآن همیشه به تفکر و اندیشیدن دعوت می کند …. اندیشه کلان خرقانی , فنا و نیستی بود ( فنا فی ذات الله – وحدت وجود ) ( تذکره الاولیا ج ۱ ص ۶۸۸ و ۶۸۶ – ۷۱۰ و ۶۹۷ ) ….. ابوالحسن خرقانی همیشه دم از فنای محض می زد و نیستی بنده را اسم اعظم حق میدانست ( تذکره الاولیا ج۱ ص ۷۱۰ ) …… خرقانی چند تا تکیه کلام داشت . همیشه میگفت : الصوفی غیر مخلوق = صوفی آفریده نشده , بلکه عین خداست !! —— صوفی از عالم امر است نه عالم خلق ! —– صوفی آن بود که نبود ! . از قول خدا میگفت : صوفی من نیافریدم ! ( تذکره الاولیا ج۱ ص ۷۰۱ – اسرار التوحید , محمد بن منور , ج۱ ص ۲۵۷ و ۲۵۶ – چهل مجلس , علاءالدوله سمنانی ج۱ ص ۲۳۲ – نفحات الانس , عبد الرحمن جامی ج ۱ ص ۳۰۴ ) …… ابوالحسن خرقانی می گفت : من مصطفی و خدای وقت هستم !! ( تذکره الاولیا ج۱ ص ۶۷۲ ) ….. افراد بیطرف ، این جمله اگر کفر نیست پس چیست ؟ …… عطار میگفت : خرقانی با لحنی بی پروا و گستاخانه با خدا صحبت میکرد !! ( تذکره الاولیا ج۱ ص ۶۶۱ ) …… خود خرقانی گستاخانه میگوید : خدا را در صحبتِ خری یافتم !!!! ( سمعانی , ج۲ ص ۳۴۷ ) . خواننده عزیز می بینی ؟ به چه گمراهیهای عجیب افتادند ! ….. خواننده عزیز توجه کن ! ابوالحسن خرقانی در اینجا خدا را تهدید می کند : خدایا بهشت و دوزخ را نابود می کنم و پرده از رحمت تو پاره می کنم !! آیا خرقانی واقعا در این لحظه در حالت طبیعی بوده ؟ ( تذکره الاولیا ج۱ ص ۶۷۲ ) …… و حالا این جمله را بخوانید , ابوالحسن خرقانی ادعا میکند : که با خدا چند مرتبه کشتی گرفته است و در مرتبه آخر , خدا بر خرقانی غالب شده است !!! ( شرح شطحیات , روزبهان بقلی , ج۱ص ۱۸۱ ) …… خرقانی میگفت : » انا اقَّلُ مِن ربّی بسَنَتَینِ » یعنی من از پروردگارم دو سال کوچک ترم !! ( تمهیدات , عبدالله بن محمد عین القضاه ج۱ ص ۱۲۹ ) . پیروان متصوفه با استفاده از دهها شگرد مختلف خواستند این جمله عجیب را توجیه کنند ! مثلا گفتند منظور خرقانی از رَبّی , استادش میباشد ! این عذر بدتر از گناه است چون خود خرقانی می گفت : من استاد ندارم ! عاقلان بگویند این جمله ی توهین آمیز یعنی چه ؟ اصلا برای خدا زمان مطرح نیست . من نمیدانم چه کسانی این مزخرفات را می پذیرند ؟ آیا در قرن بیست و یکم این جملات پذیرفتنی است ؟ واز همه عجیب تر اینکه تعدادی از طلبه ها و روحانیون شیعه , و اساتید دانشگاه , پیرو مولوی و عطار و جامی و بایزید بسطامی و ابوالحسن خرقانی و..و..و.. هستند …… آقای طلبه و استاد دانشگاهی که طرفدار ابوالحسن خرقانی هستی . خرقانی ادعا میکند با خدا کشتی گرفته آیا ادعای درستی است ؟! خواننده گرامی جالب اینکه , همین خرقانی , استاد ابوسعید ابوالخیر و خواجه عبدالله انصاری است !! ….. خرقانی میگوید : خدا تو ابوالحسن من , و من ابوالحسن توام ( تذکره الاولیا ج۱ ص ۶۸۶ ) …… خرقانی به احکام شریعت پایبندی نشان نداده است . او میگفت : خدمت به کرامت انسانها از انجام فریضه بهتر است !! او ابوسعید را از انجام حج منصرف کرد ( تذکره الاولیا ج۱ص ۶۹۱ تا ۶۸۹ و ص ۷۰۲ ) ……. او میگفت : بعضی ها به تفسیر قرآن مشغولند ما به تفسیرخودمان !! ( تذکره الاولیا ج ۱ ص ۷۰۲ و ۷۰۹ ) ……. ابوالقاسم قُشیری که یکی از صوفیان خراسان بود به قصد سفر حج براه افتاد ولی خرقانی او را به بهانه آشتی با ابوسعید از بین راه مکه برگرداند ( حالات و سخنان ابوسعیدابوالخیر , لطف الله بن ابی سعید ابو روح ج۱ص۹۸) ….. خرقانی علاوه بر تصوف , مقداری از عقاید » ملامتیه » نیز داشته , چون آرزو میکرده بجای مردم , مرگ را بچشد تا کسی نمیرد ! و به جای مردم به دوزخ رود تا خلق به سلامت مانند ( تذکره الاولیا ج۱ ص ۶۷۸ ) …. طبق معمول , دانایان تشریح بفرمایند
رضا ۱۳۹۹/۴/۱۶ در ۰۱:۰۰
سهروردی یک سنی شافعی بود …… طرفداران فلسفه و تصوف , خیلی خودشان را به این طرف و آن طرف زدند تا ثابت کنند که سهروردی شیعه است ( همون کاری را که در مورد مولوی ملعون و حافظ انجام میدهند ! ) ….. البته اگر به فرض محال , سهروردی شیعه هم باشد در کل مسئله , تفاوتی پیش نمیاد . چون او هم مثل ملاصدرا و مطهری , خالق و مخلوق را هم سنخ میداند ! که این عقیده مخالف » لیس کمثله شیء » میباشد ….. پیروان شهاب الدین سهروردی میگویند : سهروردی , از روسای حکمت بود ولی چون مانند حلاج اسرار را فاش کرد کشته شد ….. طرفداران فلسفه و تصوف , با تبلیغات و سروصدای زیاد , میگویند : سهروردی پرچمدار حکمت اشراق است و راه جدیدی را در فلسفه آغاز کرد ! ….. در حالیکه خود سهروردی در فصلهای اول کتابش بنام حکمت اشراق , فلسفه مشاء را ( فلسفه فارابی , ابن سینا ) تایید کرده و گفته : من آنرا تکمیل کردم ( با استفاده از کشف و شهود ) …… خواننده عزیز , چه فلسفه مشاء چه اشراق و چه حکمت متعالیه , همگی از خطوط شیطان میباشند . فلسفه اشراق , تنها فرقش اینه که بوسیله سهروردی با آرای افلاطون و نوافلاطونیان و رواقیان ( مردمان بی قید یونان باستان , که فاعل و مفعول را جدا از هم نمیدانستند ! ) وفلسفه وعرفان حکمت فرزانگان خسروانی وعرفان آریایی } عقاید زرتشت , سلوک گاتاها وهرمس ( ادریس نبی یا » انوخ » که از پیامبران قدیمی قبل از طوفان نوح میباشد و جاماسب و فرشوشتر وعقاید هندی و عقاید کاهنان مصری ( کتاب الفلاحه النبطیه , نوشته ابن وحشیه ) …. } , مخلوط شده ( کتاب ارسطوی بغداد … نوشته محمد رضا فشاهی ص۳۳ —- اصول حکمت اسلامی , محمد تقی مدرسی ص۵۵) ……. خود سهروردی در کتاب » مطارحات » اعتراف کرده که حکمت اشراق از عقاید موبدان ایران باستان متاثر شده ! . سهروردی میگوید : فرشته بالا دست و بالا مقام ( بهمن ) , فرشته پایین تر را به وجود می آورد !! ……… سهروردی این عقاید پراکنده و کهنه و تحریف شده و غلط وعرفانهای بیگانه ی مخلوط را با استفاده ابزاری از لغات و آیات و با زورچپونی ، با عقاید و دعاهای اسلامی هماهنگ نشان داده و تلفیق کرده , و امروزه اسمش را عرفان اسلامی گذاشته اند …… !!! و چقدر بهش افتخار می کنند . ( مبارکه ! ارزونی صوفیها و متصوفه ) …. پیروان سهروردی , طبق معمول متصوفه , در باره او هم غلو میکنند و میگویند : سهروردی عبادات و ریاضات زیادی را در راه سلوک انجام داد و ادعا میکنند که سهروردی روزه میگرفت و در هفته فقط یکبار افطار میکرد ! اولا این یک دروغ محضه , ثانیا اگر بفرض محال هم انجام میداد کاری است غلط , زیرا در اسلام چنین دستوری داده نشده و با عرف ائمه اطهار علیهم السلام هماهنگی ندارد …. بعضی از پیروان احمق سهروردی به او لقب » خالق البرایا » ( آفریدگار مردمان ) , و برخی دیگر به او لقب » نبی » داده اند !! . سهروردی ادعا میکند که کتاب حکمت اشراق را » روح القدس » به او القا کرده !! ( یا خیال پردازی است یا دروغ محض , زیرا در این کتاب عوالم را بر اساس نور و ظلمت تبیین کرده ) ….. شهاب الدین سهروردی , برای ملاقات » شیخ علی کُردی » , به خانه شیخ علی میرود . شیخ علی کُردی در حالیکه کاملا » لخت مادرزاد » بود دم در , به استقبال سهروردی می آید ! و عورت خودش را کشف و نمایان میکند !! سهروردی می گوید : ایرادی ندارد , این کار ما را از ملاقات تو باز نمیدارد ! ما مهمان شما هستیم و بلافاصله خودش نیز کاملا لخت میشود و عورتش را نمایان میکند !!!! ( کتاب نفحات الانس , عبدالرحمن جامی , صفحه ۵۸۱ ) !!!! . خواننده عزیزببینید به چه کسی لقب شیخ اشراق داده اند ! و در صدا و سیما و در کلاسهای دانشگاه و حوزه های علمیه ، و همایشهای بین المللی , میلیاردها تومان خرج کرده و تعریف و توصیفش می کنند ! …….. سهروردی مثل همه متصوفه تاکید فراوانی به قطب و پیر دارد و میگوید : مرید باید » ذکر » روزانه را برطبق دستورشیخ و قطب انجام دهد ( رسائل فارسی سهروردی ص۳۹۹) . در حالیکه ائمه اطهارعلیهم السلام ، بشدت تشکیل حلقه های ذکر توسط متصوفه را نکوهش کرده اند …… پایه های عقیدتی سهروردی , دقیقا با عقاید ضالّه بایزید بسطامی و ابوالحسن خرقانی و منصور حلاج و ابوسعید ابوالخیرهماهنگ میباشد ….. سهروردی خدا را نور قوی و مخلوقات را نور ضعیف میداند ( دقیقا مثل ملاصدرا و مطهری ) , که از خدا سرچشمه گرفته اند ! . ( عقیده سنخیّت و شباهت خدا و مخلوقات !!!! ) …. او میگوید : هستی و وجود از خدا ساطع میشود !! …… مگه خدا کارخانه تولید برق یا باطری یا لامپ هست ؟ … عقاید و جملات غلط و کفر, که به خورد مردم عوام بیچاره داده میشه ! مگر خدا نور است ؟ خدا نور را آفریده , نور ماده است ( ذرات فوتون ) , و خدا مافوق ماده است . اگر بگویند خدا خودش در قرآن فرموده : الله نورالسموات و الارض , یعنی خدا نور آسمانها و زمینه ! من میگویم منظور اینه که نور آسمانها و زمین هم از سوی خداست و بوسیله خدا آفریده شده ….. اگر هم خدا و هم مخلوق ، نور باشند که بهم شبیه میشوند !! حتی اگر بقول متصوفه , بصورت نور ضعیف و قوی باشند ….. نور حرکت میکنه ولی خدا همیشه ثابت است . مقدارنورتغییر میکنه ولی هرگز هیچ تغییری در ذات مقدس خدا انجام نمی گیرد …. سهروردی میگوید : جسم یک موجود بسیط است !!!! این یک غلط بسیار فاحش و روشنه , زیرا جسم ماده مرکبه . میگوید : ذات و حقیقت اصلی انسان , یعنی روح , بسیط و نور و مجرده ! این هم غلطه , زیرا اولا نور، هم ماده است هم مرکبِه ( ذرات فوتون ) , همچنین روح ، مجرّد و بسیط نیست ، بلکه روح هم ماده است !. حضرت امام جعفر صادق علیه السلام میفرمایند : الروح جسم رقیق . روح جسمی رقیق است ( الاحتجاج جلد ۲ ص ۳۴۹ ) ……. سهروردی می گوید : سیمرغ همان جبرئیل است ! و سپس در کتاب عقل سرخ میگوید : سیمرغ نماد ذات الهی است !!! …. میگوید : دین تازیانه الهی , برای راندن مردم بسوی بهشت است ! این سخن سهروردی نشاندهنده حاکمیت یاس و ناامیدی و جبراجتماع حاکم بر مردم میباشد ( کتاب جستجو در تصوف , فصل اول , دکتر عبدالحسین زرینکوب ) . در حالیکه قوانین دین منطبق با فطرت انسان , و برای راحتی و آسایش و تکامل انسانها میباشد ……. چرا باید در کشورشیعه ، به وجود چنین فردی افتخاربشه ؟ و تصمیم بگیرند چند صد میلیارد تومان , برای ساخت ساختمان یادبود این فرد , در زادگاه او یعنی سهرورد واقع در استان زنجان هزینه کنند ؟ شاید هم تا حالا هزینه کرده باشند ؟!!!! ….. آیا نمی توان با این پولها برای مردم بدبخت ، سرپناه ساخت ؟ خدایا از شر شیطان رانده شده و از شر هر صاحب شری بتو پناه می آوریم ….. خدایا از تو حُسن عاقبت و عافیت مسئلت میکنیم …… اللهم عجل لولیک الفرج …. یا علی
آیلار ۱۳۹۹/۴/۲۵ در ۱۳:۱۴
آقای محسن خجالت بکش شرم بر تو باد که اینقدر حرف اشتباه میزنی آیت الله مطهری رو هم به مسخره میگیری شما لیاقت عرفایی مثل شمس تبریزی و مولانا رو نداری چطوری قضاوت میکنی شما داری آدمایی که ۷۰۰ سال پیش زندگی میکردن رو قضاوت میکنی یه همچین توهین هایی میکنی یه همچنین افکار زشتی رو رواج میدی اسلام همچنین دینی نیست اسلام دینی نیست که اینقدر بعضی از پیروانش افکار بدی داشتها باشن اسلام دین پاکی هاست دین صداقت قلبهاست مگه توی قرآن داستان حضرت موسی و چوپان رو نشنیدین و شما مولوی رو ملعون خطاب میکنین براتون متأسفم ما در شهر کرمان شهیدی از دوران جنگ داریم به اسم شهید یوسف الهی یک شهید عارف و بسیار پرهیزگار این شهید هم اهل عرفان بودن همون چیزی که شما الان آون رو جنگ با اسلام میدونین همین آیت الله میلانی گفته عرفان جنگ با اسلام هست این یعنی کاملا غلط یعنی جهالت
یکتا عالم برکت ۱۴۰۰/۱۰/۰۹ در ۱۴:۱۶
بی ادب شما آدمی شیطانی هستید چونکه دوستداشتن خدا به نمازو…. نیست به دل و روح و روان آدم که خدا رو است داره هست و اگر بدونی عشق بالاتر از هر چیزی آنهم عشق به خدا . و دوست داشتن خدا منطق نمی خواهد
خان ۱۳۹۹/۴/۲۲ در ۱۶:۵۵
نظرات این اقا حتی ارزش خواندن هم نداشت
وقت تونو تلف نکنید
ایشان فعلا مراحل ثقه الاسلامی را طی نکرده هر وقت ایت الله شدن شاید حرفاشون مسموع واقع شود
ضمنا حافظ گفته
نخست موعظه میر می فروش این بود
که وعظ بی عملان واجب است نشنیدن!
عماد خان ۱۴۰۰/۱۲/۱۸ در ۱۵:۳۴
اگه روزی روزگاری بهت گفتن خف بابا یعنی خفشو بابا
م ۱۳۹۹/۴/۲۵ در ۰۰:۳۷
جناب مولانا باب دوستی با پرروردگار را به ما آموختند
و سبب آشتی ما با پروردگار بزرگ شده اند🌹
گلناز ۱۳۹۹/۴/۲۵ در ۰۹:۳۷
گه نخور بابا
آیلار ۱۳۹۹/۴/۲۵ در ۱۳:۲۱
آقای رضا اسمت رو اشتباه دیدم ولی در هر حال هر کی که هستی دیگه شاه نعمت الله ولی آقای ما کرمانی هاست حق توهین به شاه نعمت الله رو نداری که اوج خریتت رو میرسونه
رضا ۱۳۹۹/۴/۲۸ در ۱۳:۵۸
خانوم آیلار ، من به شاه نعمت الله ولی توهین نکردم بلکه شاه نعمت الله ولی به حضرت ابوطالب علیه السلام توهین کرده ….. شاه نعمت الله ولی به حضرت ابوطالب علیه السلام تهمت شرک زده و به این ترتیب به پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم و به تمامی اهلبیت علیهم السلام توهین کرده ……. پس من بطور کلی میگویم : لعنت خدا و رسول و ائمه و فرشتگان و مسلمانان ، به هر کسی باد که به حضرت ابوطالب علیه السلام تهمت شرک زده …….. با وجود اینکه شاه نعمت الله ولی به حضرت ابوطالب علیه السلام تهمت شرک زده آیا باز هم حاضری بگی آقای توست ؟
رضا ۱۳۹۹/۴/۲۶ در ۱۳:۳۹
سلام به مومنین …… این منتقدین بقدری بیسواد و توخالی و ترسو هستند که هیچکدام جرات نمیکنند که به مطالب گفته شده در کامنت پاسخ بدهند فقط ی مشت شعر میگن ……. من مولوی ملعون ، عطار ، مطهری ، ملاصدرا ، محمد حسین طباطبایی نویسنده المیزان ، و تعدادی از متصوفه ی بدتر از کافر را ، با دلیل و منطق به چالش کشیدم دنبال ی مرد می گردم که به این پرسشهای منطقی ، پاسخ علمی بده . نه اینکه ی فحش بده و فرار کنه و پشت پرده قایم بشه ……. مثلا در مورد محمد حسین طباطبایی نویسنده تفسیر المیزان ، علاوه بر انتقادهای قبلی ، یک سوال جدید مطرح میکنم : محمد حسین طباطبایی در جلد اول المیزان صفحه ۱۰۱ گفته : نکاح و زنا از لحاظ ذات و حقیقت فرقی با هم ندارند !!! جواب اینکه = اتفاقا از نظر ذات و حقیقت صد در صد با هم فرق دارند . اولی عملی پاک و خداپسندانه ، که باعث آرامش جسمی و اعتلای روحی میشه ….. ولی عمل زنا ، زشت و پلید و منفور میباشد که نافرمانی از خداست و باعث کوتاهی عمر شده و زنا زاده ی مجرمی مثل یزید و منصور دوانیقی یا مامون و ..و..و.. متولد میشه که با کمک شیطان ، هزاران جنایت انجام میده …… من در کامنت ها پوزه ی مولوی و… را به خاک مالیده ام ….. پس اگه مولوی پرستان و مریدان متصوفه منافق ، راست میگویند فقط به جملات کامنتها پاسخ بدهند ….. اللهم عجل لولیک الفرج …. یاعلی
ناشناس ۱۳۹۹/۴/۲۸ در ۱۷:۰۱
به می سجّاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید که سالک بیخبر نبود ز راه و رسم منزلها
ناشناس ۱۳۹۹/۵/۰۴ در ۱۸:۲۳
👌👌👌
حسین مافی ۱۳۹۹/۴/۳۰ در ۱۲:۱۹
سلام بر دانایان لطف کنید اولا بفرمایید فرق الله و هو چیست ثانیا ب تمام کسایی ک ب اهل تصوف توهین میکنن بفرمایید چرا در قان حضرت سلیمان ک پیامبر بودن چرا نتونست تخت بلقیس رو خودش بیاره اول عفریت جن میگه نا از روی تخت بلند بشی من میارم اما بعد شخصی دیگری از همراهان سلیمان میگه تا چشم ب هم بزنی من تخت بلقیس رو آوردم ک میاره جناب عالم دین بفرمایید این شخص کیه ک حصرت حافظ اسمش رو میگه آصف بن برخیا دوما چرا آصف قدرتمند تر از سلیمان هست سوما حضرت موسی ک ب قول شما پیامبر اولالعظم هست چرا ب دنبال حضرت خضر میره مگه پیامبری ک ب قول شما کلیم الله هست بدون جبریل با الله حرف میزنه دیگه چی میخواد یاد بگیره ک میره شاگردی خضر رو ب کنه تمام علمای تمام ادیان نمیتونن پاسخ این دو مطلب رد بدن مگر علمایی ک با ولی عصر یا قطب عالم امکان ارتباط داشته باشند و مطلب بعد چرا الله در قرآن هیچ جا نگفته من روزی میدم یا من زمین و آسمان را آفریدم و اینکه حضرت عیسی چرا بعد از پیامبری بعد دوباره میره ب یحیی ایمان میاره و یحیی ایشان رو غسل تعمید میده حضرات دانا ک اهل تصوف توهین میکنید بیایید ب من نادان جواب بدید دانشمندان شنا ۷۰۰ سال از اهل تصوف عقب تر هستند آگه نه کدام دانشمندی حالت سوم و چهارم و…نور رو تا الان توضیح داده ب جز عطار و شاه نعمت الله ولی و مولانا و خیام و.. دور پایان اشهد آن لا اله الا الله یعنی چه آیا اشهد از مشاهده و شاهد و گواه بودن نیست
محمدامین ۱۳۹۹/۵/۰۲ در ۱۰:۲۲
منحرف شما و امثال شما هستن که هر اتفاقی تو دنیا میافته به چشم جنسی می بینید خاک بر سر کثیفتون بکنن
ناصر ۱۳۹۹/۵/۰۲ در ۱۶:۵۷
سلام : مطالب این جناب مثلا حجت اسلام ! را خواندم و خندیدم . تقریباً رسم دنیا همین است که هر آدم گمنام و بی سوادی که می خواهد مشهور شود به یکی از بزرگان توهین می کند تا مورد توجه قرار بگیرد ، مثل همین آدمک ،
شنیده بودم که این عمامه را اگر روی سر نالایقان بگذارند ، مغز پوک آنها می ترکد و هجویات می بافد ، حالا دیدم درسته . این همه عقده را از همان حجرههای طلبگی پیدا کرده است.
جواب شمس و مولانا ، ابیات زیر است :
آنکس که مرا گفت نکو خود نیکوست
آنکس که بدم گفت ، بدی سیرت اوست
حال متکلم از کلامش پیداست
از کوزه همان برون تراود که در اوست .
سلام بر ارواح پاک خاندان نبوت و اولیای الهی و مولانا و شمس تبریزی
ناشناس ۱۳۹۹/۵/۰۳ در ۰۸:۵۲
پشیمنه پوش تندخو از عشق نشنیده است بو/ از مستی اش رمزی بگو تا ترک هوشیاری کند. برادر بزرگوار مولانا خلیفه الهی است که از سه پله عبادت خداوند برمبنای ترس، پاداش و عشق( طبقه بندی حضرت علی) خوانندگان آثارش را به پله سوم می رساند برایتان دعا می کنم هدایت شوید به عشق و گرفتار در پرستش عاشقانه … امید که مشمول والضالین نباشید
رند عالم سوز ۱۳۹۹/۵/۰۴ در ۰۰:۴۵
باسلام،خدمت عالم جلیل القدر،حجت الاسلام میلانی،من اصولأ با توهین وتخریب مخالفم، باید دلیل و مباحثه محکم باشد،با احترام کامل به جنابعالی، شرح میدهم رباعیاتی از خیام وباباطاهرکه کاملا ودقیقا تفسیر این آیه ی شریفه ی قرآنند،سوره ی زمر: قل یعبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لاتقنطوا من رحمة الله،ان الله یغفرالذنوب جمیعأ،انه هوالغفورالرحیم…(بگوای پیامبر),به آن بندگانم که بر بدن خود زیاده روی واسراف کرده آید(یعنی خودارضایی کرده آید)،از رحمت خداوند مأیوس وبدگمان نشوید،چرا که خداوند تمام گناهان را می آمرزد،به درستی که او بخشنده و مهربان است…(همه می دانیم که این آیه مبتلا به وشرح احوال زمان ما،یعنی آخرالزمان است،که خودارضایی بیداد می کند،البته این ساده انگاری است که خیال کنیم بخششی که خداوند دراین آیه فرموده،شامل حال همه میشود،توبه مراحل وسلوکی دارد،که توفیق آن نصیب همه نمیشود،باید جان به لب برسد،ودیده خون بگرید،وبقول حافظ:از دل تنگ گنهکار،برآرم آهی/کآتش آمد گنه آدم وحوافکنم…..یابقول خیام:امر ره عشق پاک می باید شد/درچنگ اجل هلاک می باید شد…..حال ببینید رباعیات خیام و باباطاهر را که در تفسیر این آیه حیرت انگیز است: خیام میگوید: یارب من اگرگناه بی حد کردم/بر جان وجوانی وتن خود کردم/چون بر کرمت وثوق کلی دارم/برگشتم وتوبه کردم،اربد کردم….در راه کرم کوه به کاهی بخشند/صدگونه گناه را به آهی بخشند/آنجا که عنایت الهی باشد/بس مجرم سرکش به نگاهی بخشند….دارم گنهی که پشت ایمان شکند/بازار تمام بت پرستان شکند/بارگنهم اگربه میزان سنجند/ ترسم که به روز حشر،میزان شکند…. آبادی میخانه زمی خوردن ماست/خون دوهزار توبه برگردم ماست/گرمن نکنم گناه رحمت چه کند/آرایش رحمت از گنه کردن ماست….( حضرت علی در تفسیر این آیه میفرماید:نیست در قرآن آیه ای که در آن رحمت ومغفرت،اکثر واوسع باشد،از آیه ی قل یعبادی الذین…) باباطاهر هم براین آیه گفته: مواز قالوا بلی تشویش دارم/گنه از برگ وباران بیش دارم/اگرلاتقنطوا دستم نگیره/مو از یاویلنا اندیش دارم…..بس معلوم میشود ما زود به قاضی وداوری رفته ایم،ما نه خیام،نه باباطاهر،نه حافظ ونه مولانا ونه شمس تبریزی ونه فخرالدین عراقی ونه سهروردی وعطارو…را نه می شناسیم، ونه می دانیم راجع به چه گفته اند،ونه می دانیم راجع به کدام زمان گفته اند،هرکس از روی معده وبدون علم و آگاهی اظهار نظر می کند،بقول خیام: قومی متفکرند درمذهب ودین/ قومی به گمان گرفته آمد راه یقین/ ناگاه منادییی درآید زکمین/کای بیخبران،راه نه آنست ونه این…..خداوند راجع به زمانه ی ما در قرآن فرموده: ظهرالفساد فی آلبر والبحر،بما کسبت آیدی الناس….ظاهرشد فساد درخشکی ودریا، بخاطر آنچه ساختند دستهای مردمان(منظور همان فیلمها و عکسهای مبتذل،تلویزیون،ماهواره،گوشی،….وغیره است،واین آیه اشاره دارد به فتنه ی دجال در آخرالزمان)….پس غزلیات حافظ و خیام وباباطاهر و مولانا وفخرالدین عراقی و….درباره زمان خودشان نیست،وبرای فراتر از زمان خودشان گفته شد،همانجورکه آیات قرآن،شرح آنچه تا روز قیامت اتفاق می افتد،است،….البته این قطره ای است از دریا، تا باشد عده ای از خواب غفلت بیدار شوند،بقول باباطاهر: ته که ناخوانده ای علم سماوات/توکه نابرده ای ره درخرابات/توکه سود وزیان خود ندانی/به یاران کی رسی،هیهات هیهات…اگرمجال وفرصت بود تمام دعای کمیل و بسیاری از آیات قرآن را با رباعیات و غزلیات خیام و باباطاهر وحافظ و مولانای عشق، تفسیر وتطبیق میکردم،ان شآءاله در فرصتهای بعد…..
رضا ۱۳۹۹/۵/۰۶ در ۱۸:۱۱
سلام ….. عید سعید غدیر مبارک . عیدالله الاکبر و تاجگذاری آیت الله العظمی امیرالمومنین علی بن ابیطالب ، جان پیامبر و برادر پیامبر و پدر امت ، وصی و خلیفه و جانشین بلافصل پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم ، بر همه شیعیان ومومنین و معتقدین به ولایت چهارده معصوم علیهم السلام مبارک باد ….. حدیث مبارک غدیر، علاوه بر اینکه توسط همه محدثین شیعه مورد تایید کامل قرار گرفته همچنین توسط حدود یکصدوده نفر از صحابی از طریق علمای اهل تسنن روایت شده !!!! ( مسند احمدبن حنبل – حاکم نیشابوری ) ………….. سوال : اگر علمای سنی عمری ، خطبه غدیر را تایید و قبول کرده اند پس چرا دست از پیروی و دوستی ابوبکروعمرو عایشه بر نداشته اند ؟ …….. جواب = تعدادی از سنی های منصف ، در هر عصری ، پس از شنیدن دلایل منطقی و آگاهی از واقعیت امور ، شیعه شده اند . ولی بقیه سنی ها یا بدلیل نا آگاهی یا بخاطرلجبازی یا تعصب یا دشمنی ذاتی با اهلبیت ، و یا مال و مقام دنیا ، و یا عادت و یا ترس از خویشاوندان و..و..و.. از مذهب قبلی خودشان دست نکشیده اند ………….. سوال : مگر در خطبه ی مبارکه غدیر ، پیامبر عظیم الشان اسلام ، نفرمودند : » من کنت مولاه فهذا علی مولاه » ، هرکس که من مولی و سرپرست او هستم پس علی نیز مولا و سرپرست اوست … سنی ها ، در برابر این فرمایش پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم چه پاسخی دارند ؟ ……… جواب = بعضی از سنی ها بنا به سفارش ابوحنیفه ، با وجود اینکه واقعه غدیر را صحیح می دانند ولی به صحت آن اقرار نمی کنند ( امالی شیخ مفید ) …… بعضی از سنی ها میگویند : با اینکه ما سنی ها هم حدیث غدیر را کاملا قبول داریم . اما از نظر ما سنی ها , کلمه » مولی » به معنی دوست و دوست داشتن میباشد . و به ما شیعیان ایراد میگیرند و میگویند : پیامبر ، همیشه کاملا فصیح و روشن صحبت میکرد , اگر منظور از مولی ، به معنی برتر و رهبر و سرپرست بود پیامبر کاملا واضح و آشکاراعلام می کرد ! پس چرا مبهم گفته …؟؟؟!!! ….. جواب : آقایان ، کجاش مبهمه ؟ شما درخطبه غدیر، دقت نکردید موقعی که پیامبراکرم فرمودند : من کنت مولاه فهذا علی مولاه ، دقیقا لحظاتی بعد ، و بعد از چند جمله فرمودند : و هو علی بن ابی طالب ، اخی ووصیی ! » برادر و جانشین » … و باز ، لحظاتی بعد فرمودند : ثم من بعدی علی ، وَلیّکُم و امامکم بامرالله . بعد از من علی ولی ( سرپرست ) شما و امام شماست به دستور خدا ….. چند لحظه بعد مگر نفرمودند : خداوند توبه ی انکارکننده ولایت او را هرگز نخواهد پذیرفت ؟ مگر باز هم ، در ادامه خطبه غدیر نفرمودند : هان بدانید جبرئیل از سوی خداوند به من خبر داد » هرکس که با علی بستیزد و بر ولایت او گردن نگذارد نفرین و خشم من بر او باد . مگر نفرمودند : فقط حضرت علی علیه السلام » امیرالمومنین » است و غیر از او کسی نباید امیرالمومنین خوانده شود . و باز بلافاصله فرمودند : هذا علی اَخی و وصیی وواعی عِلمی و » خلیفتی » فی امتی ، ای مردم ، این علی است ، برادر من ووصی من و جامع علم من و » جانشین من » در امتم ، بر آنان که به من ایمان آورده اند ….. بازهم فرمودند : معاشر الناس : اَلا و انّی رسول و علی الامام والوصی من بعدی » همانا من رسولم و علی علیه السلام ، امام و جانشین ووصی بعد از من میباشد ……… ای سنی های عمری , و ای انکار کنندگانی که قبول نمی کنید حضرت علی علیه السلام جانشین بلافصل پیامبراکرم میباشد ، از این واضحتر دیگه چی می خواهید ؟ پیامبر بزرگوار اسلام ، در این خطبه مبارک غدیر، چندین بار فرمودند : علی ، برادر ، جانشین ، ووصی و خلیفه من میباشد . پس چگونه باید میگفت ؟؟؟ … از چه کلماتی باید استفاده میکرد تا شما قبول کنید ؟ ……. هیچکس خودشو فریب نده , واضح تر و آشکارتر وفصیح تر از این نمیشود …. شما که فرمایش مستقیم و روشن پیغمبر را قبول نمی کنید بهانه نیاورید …………… چرا وقتی ابوبکر از کلمه مولی استفاده میکند و آنرا جانشین و سرپرست معنی می کند همگی می پذیرید که به معنی رهبر و سرپرست میباشد ؟! ( کنزالعمال جلد ۵ صفحه ۶۰۸ – ۶۰۷ , تاریخ مدینه , ابن عساکر جزء ثلاثون , ص ۳۰۲ , ابوبکرگفته , مردم مرا به سرپرستی » ولی » برگزیدند اما من از آن خوشنود نیستم ) … چرا وقتی ابوبکر , در نامه ای که دیکته کرد و عثمان نوشت و آنرا برای فرماندهان ارتش فرستاد و عمربن الخطاب را جانشین خودش کرد و برای جانشینی , از کلمه » ولی » استفاده کرد همگی پذیرفتید ؟؟! ( الثقات , ابوحاتم التمیمی البستی جلد ۲ صفحه ۱۹۳-۱۹۲ ) …. چرا وقتی عمر بن الخطاب کلمه » ولی » را , خلیفه و جانشین معنی کرده ازش می پذیرید ؟؟ ( صحیح مسلم , جلد۳ صفحه ۱۳۷۸ حدیث ۱۷۵۷ کتاب الجهاد و السیر باب حکم الفی چاپ بیروت ) …. چرا وقتی بخاری , در تفسیرش ( جلد ۳ صفحه ۳۰۴ , چاپ قاهره ) , در تفسیر سوره حدید ، کلمه » مولاکم » را دوست معنی نکرده بلکه » اولی تر و برتر » معنی کرده ؟؟ ازش می پذیرید ؟؟ ….. چرا ابن حجر عسقلانی در کتاب فتح الباری , شرح صحیح بخاری جلد ۸ صفحه ۶۲۸ ، در شرح » ماواکم النارهی مولاکم » می گوید : مولی ، به معنی اولی و برتر است , همه شما سنی ها می پذیرید ؟؟ ……. پس چرا در مورد فرمایش پیامبر, همگی دست بهم دادید و کلمه » ولی » را دوست معنی می کنید ؟؟ آیا خدا را در نظر نمیگیرید ؟ از تنگی و تاریکی قبر نمی ترسید ؟ چرا انکار می کنید ؟ پس » حسان » شاعر، شعر روز غدیر را برای چه کسی سروده ؟ … حتی عمروعاص , روباه حیله گر عرب , در نامه ای که بصورت شعر نوشته و ازشاهکارهای عرب به شمار می آید خطاب به معاویه , اعتراف کرده که حضرت علی ، برادر , ولی ، وصی ، و وارث و جانشین بلافصل پیغمبره ! ( قصیده جُلجُلیّه ی عمروعاص در ۶۶ بیت ) …… ای سنی ها , عمروعاص که از خودتونه ! ….. پیامبر اکرم در روز مبارک غدیر ، عمامه خودش را بر سر مبارک حضرت علی علیه السلام گذاشت ( کنزالعمال جلد ۱۳ صفحه ۱۳۴ — المسند الجامع جلد ۶ صفحه ۳۶۷ ) … چه کسی بجز حضرت علی علیه السلام در خانه خدا بدنیا آمده ؟ مگر پیامبراکرم نفرموده : علی خیرالبشر، من ابی فقدکفر؟ حدیث طیر ، آیه مباهله ، سوره هل اتی ، آیه ولایت ، فضیلت ضربه روز خندق ، ندای جبرئیل در جنگ احد ( لافتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار ) ، لیله المبیت ، حدیث یوم الدار، حدیث منزلت ، آیه تبلیغ ، فضیلت خواندن سوره برائت ، در شهر مکه برای مشرکین ، ( پیامبر فرمودند : کسی این کار را نمی کند مگر کسی که از من است ومن از اویم ) . حدیث وصایت ، حدیث شجره ، حدیث معراج ، حدیث لوح …… پیامبراکرم خطاب به حضرت فاطمه سلام الله علیها فرمودند : وصی من بهترین اوصیاء و محبوبترین ایشان به سوی خداست و آن شوهر توست ( مجمع الزوائد هیثمی جلد ۹ صفحه ۱۰۳و۱۱۴و۱۶۵ — المعجم الاوسط طبرانی جلد ۶ صفحه ۳۲۷ ) … پس عمر برای چی در روز غدیر , بخ بخ لک یا ابن ابیطالب گفت ؟ مگر شما سنی ها بعنوان خلیفه چهارم و بعنوان یک نفر از صحابه ، حضرت علی را قبول ندارید ؟ حضرت علی در زمان خلافت ظاهری ، سی نفر از صحابه را برای حدیث غدیر و جانشینی بلافصل خود شاهد گرفت ( المعجم الکبیر جلد۵ صفحه ۱۷۱ — مجمع الزوائد جلد ۹ صفحه ۱۳۲ — المستدرک علی الصحیحین , حاکم نیشابوری جلد ۳ صفحه ۱۵۱ ) …. اللهم عجل لولیک الفرج …. السلام علی من التبع الهدی … یاعلی …
ناشناس ۱۳۹۹/۵/۱۲ در ۰۰:۰۶
چه راحت تهمت میزنید به حضرت عشق مولانا جناب حجت السلام قلابی
بهمن ۱۳۹۹/۵/۱۴ در ۱۶:۵۶
حدیث پیامبر اسلام: مَنْ سَرَّهُ اَنْ یجْلِسَ مَعَ اللّه فَلْجْلِسْ مَعَ اَهْلِ التَّصَوُّف
هر کس میخواهد با خداوند همنشین شود با اهل تصوف همنشین شود .
خود ائمه هم مثل حضرت محمد با خدا نتونستن صحبت کنن، این چه عرفانی بود که محمد رو به صبحت با خدا رسوند محمد چهل روز بدور از همسرش به حرا رفت و چهل روز از مادیان جهان دور بود و چهل روز در عبادت بود کدام امام تونست اینکارو انجام بده ؟ همیشه پیامبران دستی در عرفان و معنویت داشتن ولی امامان خلوص و رستگاری رو در انجام فضیلت های معنوی این جهان میدیدن یعنی گناه نکردن، چشم بد به ناموس دبگران ندوختن، محبت و عشق ورزی به همونوع و اخلاقیات دیگر
لاتَطْعَنوا اَهْلَ التّصوفِ وَ الْخِرَقِ فَاِنَّ اخلاقَهُم اخلاقُ الانْبیاء و لباسَهُم لباسُ الانْبیاء
به اهل تصوف طعنه نزنید که اخلاق آنها اخلاق انبیاست و لباس آنها لباس انبیاست.
ائمه بر پیامبران برتری ندارن پیامبران مردان خدایی بودن که با خدا صحبت میکردن و در محضر او همیشه حضور داشتند از طریق روح یا همان ذات خداوندی
اما چون ائمه این قابلیت رو نداشتن که با خدا صحبت کنن سعی بر نفرین این مکتب و ریشه کردن چون اونها هم غرق در این جهان مادی و اخلاقیات شده بودند درسته که ادمای پاکی بودن و مظلوم اما مانند محمد انسان کاملی نبودن همونطور که در قران از محمد انسان کامل یاد شده و از ائمه هرگز
عاشق مولا علی ۱۳۹۹/۵/۱۹ در ۱۴:۳۲
بنام ایزد دانا.این دعوا هارا تمام کنید .هرکسی یک دینی داره و باهمان دین در قیامت محاسبه اعمال میشه.من خودم شیعه ام و به دینم پایبندم. حالا اگه اونم صوفیه همین که به دینش پایبنده بادینش محاسبه میشه .اگه شیعه بوده مولاناوبعد سنی شده منحرفه چون به دین بهترین ها روی بر گردونده.اما اونکه صوفی بوده از اول گناهی نکرده که.
ناشناس ۱۳۹۹/۵/۲۳ در ۱۳:۴۳
💫در این بحر در این بحر همه چیز بگنجد
مترسید مترسید گریبان مدرانید💫
سلام ب جناب میلانی و همه فارسی زبانان عزیز، ک نظراتشان را ب اشتراک میگذارند…
مولانای جان :رمز و راز💫 قرآن را با زبان شیرین فارسی ب ما میآموزد…
خوشا ب احوالمان ک زبانمان فارسی است…
مولانا یک معدن است ب کاشف نیاز دارد …غزلیات و مثنوی مولانا؛ پر بها تر از چاههای نفت و گاز…ووو است ، ک خداوند ب این سرزمین اهدا کرده …
ای کاش میدانستیم…
مولانا تنها یک شاعر نیست … هدایت کننده بشریت است …
ابیات مولانا میتواند، ایرانیان را خردمند تر کند و از خرافات برهاند…
ای کاش میدانستیم … تا از ابیاتش برای آموزش و پرورش ،فرزندان این مرز و بوم استفاده میکردیم … تا الگو سازی شود، در همه آموزش و پرورش های جهان …تا بشریت را بطرف کمال سوق دهد … تا شاهد اینهمه درد و رنج در کره خاکی نباشیم … ای کاش میدانستیم …
با شناخت مولانا جان ، راز خلقتم را پیدا کردم …
امیدوارم این دلنوشته حذف نشود و ب اشتراک گذاشته شود…
حق کنارتان …
ناشناس ۱۳۹۹/۵/۲۳ در ۱۳:۴۸
💫در این بحر در این بحر همه چیز بگنجد
مترسید مترسید گریبان مدرانید💫
سلام ب جناب میلانی و همه فارسی زبانان عزیز، ک نظراتشان را ب اشتراک میگذارند…
مولانای جان :رمز و راز💫 قرآن را با زبان شیرین فارسی ب ما میآموزد…
خوشا ب احوالمان ک زبانمان فارسی است…
مولانا یک معدن است ب کاشف نیاز دارد …غزلیات و مثنوی مولانا؛ پر بها تر از چاههای نفت و گاز…ووو است ، ک خداوند ب این سرزمین اهدا کرده …
ای کاش میدانستیم…
مولانا تنها یک شاعر نیست … هدایت کننده بشریت است …
ابیات مولانا میتواند، ایرانیان را خردمند تر کند و از خرافات برهاند…
ای کاش میدانستیم … تا از ابیاتش برای آموزش و پرورش ،فرزندان این مرز و بوم استفاده میکردیم … تا الگو سازی شود، در همه آموزش و پرورش های جهان …تا بشریت را بطرف کمال سوق دهد … تا شاهد اینهمه درد و رنج در کره خاکی نباشیم … ای کاش میدانستیم …
با شناخت مولانا جان ، راز خلقتم را پیدا کردم …
امیدوارم این دلنوشته حذف نشود و ب اشتراک گذاشته شود…
حق کنارتان …
ه ۱۳۹۹/۶/۱۳ در ۱۸:۱۴
عالی
ناشناس ۱۳۹۹/۵/۲۴ در ۱۴:۱۴
سلام بر همه هموطنان عزیز
جهت شناخت بیشتر مولانا ، و کشف راز و رمز قرآن میتوانید
به برنامه گنج حضور آقای پرویز شهبازی (سرچ کنید گنج حضور ) مراجعه کنید.
چرا برای نظرات مخالف عدهای اینگونه توهین آمیز برخورد میکنند؟!، شایسته ایرانیان نیست……
قرآن کریم ،و آثار مولانای جان همه را از رفتار کینه توزانه بر هذر کرده. شاد و سلامت باشید.
ناشناس ۱۳۹۹/۵/۲۵ در ۱۵:۱۸
سلام بر همه هموطنان عزیز
جهت شناخت بیشتر مولانا ، و کشف راز و رمز قرآن میتوانید
به برنامه گنج حضور آقای پرویز شهبازی (سرچ کنید گنج حضور ) مراجعه کنید.
چرا برای نظرات مخالف عدهای اینگونه توهین آمیز برخورد میکنند؟!، شایسته ایرانیان نیست……
قرآن کریم ،و آثار مولانای جان همه را از رفتار کینه توزانه بر حذر کرده. شاد و سلامت باشید.
سهیل ۱۳۹۹/۵/۲۵ در ۱۵:۲۶
سلام بر همه هموطنان عزیز
جهت شناخت بیشتر مولانا ، و کشف راز و رمز قرآن میتوانید
به برنامه گنج حضور آقای پرویز شهبازی (سرچ کنید گنج حضور ) مراجعه کنید.
چرا برای نظرات مخالف عدهای اینگونه توهین آمیز برخورد میکنند؟!، شایسته ایرانیان نیست……
قرآن کریم ،و آثار مولانای جان همه را از رفتار کینه توزانه بر حذر کرده. شاد و سلامت باشید.
ّF ۱۳۹۹/۵/۲۶ در ۲۰:۰۱
متاسفم براتون چطور به خودتون اجازه میدید در مورد دانشمندان بزرگ اینطور حرف بزنید اقای میلانی شما یا جزو انسان هایی هستی که نمیدانی و نمیدانی که نمیدانی یا از افرادی هستی که میدانی اما میخواهی دیگران راه درست را گم کنند ابتدا مطالعه خودتون رو عمق ببخشین بعد نظر بدید. کاش این لباس روحانیت رو هر ادم بی منطقی نپوشه که با حرف های نابجایش موجب اسیب دیدن دین و منحرف شدن برخی دیگر شود.
عبدالله ۱۳۹۹/۶/۰۳ در ۱۱:۲۷
چقدر بحث سبک و بیمغزی بود. تکه تکه و بریده بریده استناد به اینجای مثنوی و آنجای مقالات شمس. چنین کاری رو با هر مسلک و کتابی بکنید ازش میتونید چرندیات بکشید بیرون. بیتی از مولانا آورده که به علی بن ابیطالب سلام الله علیه میگه باید راهبر داشته باشی بعد نمیبینه جایی که مولانا اومده و میگه:
ای علی که جمله عقل و دیدهای / شمهای واگو از آنچ دیدهای
تیغ حلمت جان ما را چاک کرد / آب علمت خاک ما را پاک کرد
بازگو دانم که این اسرار هوست / زانک بی شمشیر کشتن کار اوست
کمترین هنر مولانا و شمس و امثالهم این بوده که به زیباترین وجه بسیاری از معارف رو بیان کردند. چیزهایی که امثال میلانی هزاران سال روی منبرها هر روز به زشتترین و تکراریترین و مبتذلترین وجه سعی در بیانشون دارند.
ح. ع ۱۳۹۹/۶/۰۶ در ۱۵:۳۶
باید به این بزرگوار که مولانا و شمس را رد میکند، عرض کرد برای آنهائی که اسرار حقیقت را در درون خود بر اساس، من عرف نفسی فقد عرف ربی؛ شناخته اند چه پاسخی دارید. آنها طریق انبیا، اولیا، عرفای حقه و واحد بودن این طریقت را نه بر اساس کتب و فضیلت های حوزه و دانشگاه، بلکه بر اساس علم و شناختی که فرموده اند: من عرف نفسی فقد عرف ربی، دریافته اند. البته و صد البته که انکار، اولین عکس العمل درک حقیقت است و اگر غیر مطلعی حقیقتی را رد کند، حقیقت با رد یک نا آگاه تغییری نخواهد کرد.
ه ۱۳۹۹/۶/۱۳ در ۱۸:۱۱
چقدر زیبا گفتید….افرین
رضا ۱۳۹۹/۶/۱۵ در ۲۱:۳۷
آقای ح.ع ….. آیا مولوی بر اساس اسرار حقیقت که در درون خودش یافته بود و بر اساس » من عرف نفسی فقد عرف ربی » به خدا توهین کرده ؟ ( مولوی میگوید : خدا بعد از طوفان نوح پشیمان شد … احادیث مثنوی ۱۵) . مولوی بر چه اساسی به تمامی چهارده معصوم توهین کرده ( موقعی که به حضرت ابوطالب علیه السلام تهمت شرک زده ) …. آقای ح.ع , فعلا همین دو تا را جواب بده …… آقای ح.ع , شمس تبریزی بر چه اساسی به حضرت فاطمه سلام الله علیها توهین کرده ؟ ( آنجا که میگه : فاطمه زاهده بود و عارفه نبود و..و..و.. . لعنت به دشمنان اهلبیت
ن ۱۳۹۹/۶/۱۷ در ۰۲:۱۰
قصه بدبینی و دشمنی متعصبان کور دل با اهل تصوف از قدیم وایام از زمان قبل شمس و مولوی زمان خود این دو بزرگوار وزمان حال چیز عجب و تازه ای نیست در زمان خودشون هم با توجه به کتاب ملت عشق این حرفای پر از تهمت و مسخره بوده اما بعد از این همه سال شمس همان شمس است و مولانا همان مولانا کسی که بخواد این دو بزگوار بشناسه به این چیزا توجه نمیکنه اگر کرد همون بهتر که نشناسه
مبینا ۱۳۹۹/۶/۲۵ در ۰۲:۰۱
از کسی طرفداری نمیکنم….همانا که خدا جای حق نشسته…اما آنچه میگویم سخنانیست که به تازگی راجع به شمس خواندم…..به نظر شما وقتی شمس آنقدر غرق خدا بود که به نیاز جسمی اش اهمیت نمیداد و به درست یا غلط ،همسرش را از خود میراند،ایا این شخص میتواند بگوید هرکاری دوست داری بکن اشکالی ندارد؟میتواند موافق لواط باشد؟ ایراد اینجاست که سخنانی که شمس میگفت برای عاشقان واقعی بود…اشتباهش این بود که اهمیت نمیداد چه کسانی این سخنان را خواهند شنید….همانطور که معصومین ما هر نکته ای را به هر کسی نمیگفتند..چرا که هرکسی شایستگی دریافت هر نکته ای را ندارد.چیزی که شمس رعایت نمیکرد..آنچه که شمس گفته،الحق که در باب عارف کامل بود.انکه خدارا شناخته باشد و در نور عشق حق غرق شده باشد، به هیچ عنوان آنچه خدا گفته که گناه است را انجام نمیدهد.شمس میگفت که آنچه که شاید احکام مینامیم ، چراغ اند .چراغی که راه را به ما نشان میدهند تا ما از مبدا خود به مقصد حقیقی که خداست برسیم.حال تو چراغی در دست داری ولی انقدر در چراغ غرق میشوی که مسیر را گم میکنی و به بیراهه میروید….تمام آنچه که شمس در تقلای بیانش بود همین بود و بس…شمس معصوم نبود.پس قطعا خطاهایی هم داشته.اما به این معنا نیست که ما کلیت خواست او که رسیدن به حق بود را زیر پا بگذاریم.مگر نه این که قرآن را کسی میشنود و ایمان می آورد و کسی میشنود و بر کفرش افزوده میگرد؟نمیخواهم این دوران به تساوی بگذارم که قطعا این چنین نیست…که برتر از قرآن کتابی نیست…اما سخنان شمس هم تا به اینجا اینگونه بوده…در هر صورت ما قاضی نیستیم …و تنها الله بصیر است…اوست که حقایق را میداند…پس به قول شمس قضاوت راجع به دیگران را کنار بگذاریم🙂یاحق
نیلوفر ۱۳۹۹/۶/۲۶ در ۰۰:۴۱
با تمام وجودم فقط میتونم بگم خفه شو و در خفگی بمان،باور کن امثال شما هیچ فایده ای ندارید که هبچ فقط عامل اراجیف بافی و عقب موندگی رو دو دستی چسبیدین و اصرار به تزریقش تو ذهن مردم دارید ،زرشک بابا.اگه به تو و امثال تو بگن علما سرگیجه نگیرید علمتون در حد ۱۴۰۰پیشه همونجام گیر کرده.لطفا خودت و بقیه امثال خودت ببندید ،بقول شاملو هر کاو گند چاله دهانی آتشفشان روشن خشمی شد
دمحارون ۱۳۹۹/۷/۰۵ در ۱۹:۳۶
مولانا.خوب.گفته.اما.علمی.میخواد.تا.بفهمت.مانند.شهبازی.دومش
س.خ ۱۳۹۹/۷/۰۷ در ۲۰:۱۳
خوشا زمانی که از دست شما صوفی وشان ملحد شکل راحت شیم. فقط میتونم سیفون بکشم روت احمق.
یک ایرانی یک مسلمان ۱۳۹۹/۷/۰۸ در ۲۲:۰۵
تو آخوند بیشعور کجا و حضرت مولانا کجا ؟ به خدا هر کس خواست قرآن را توهین کند میتواند دیوان شمس را استهزا کند
آخر توی احمق کجا عرفان میدانی که به حضرت مولانا افترا میزنی؟ ما مسلمان هستیم و مولانا افتخار ماست تو بیشرف متصل به غربی نشینان هستی که میخواهی علما و عرفا و بزرگان ما را کم ارزش جلوه بدهی یاد بگیر که یه شیر برا اثبات قدرتش با شغال نمیجنگه
آقای شغال چطور میخوای روز قیامت جواب این عارف بزرگ رو بدی ؟ قسم میخورم که حتی یک بار هم اشعار مولانا رو نخوندی که به عظمت این اشعار پی ببری تو چه میفهمی عرفان چیه ؟ تو چه میفهمی مولانا کیه ؟ تو برو بشین باب اسفنجی ببین در حدی نیستی که مولانا رو درک کنی اما من شیعه ام من مسلمانم وقتی امام خامنه ای میگن که : دیوان مولانا خود تفسیر قرآن است دیگه تو توله آخوند در حدی نیستی که بخوای مولانا رو بهش توهین کنی اینو از یه مسلمون بشنوین توهین به مولانا توهین به دین اسلام و تمام مراجع است ترکیه سعی دارد این بزرگ را به نام خود ثبت کند چون احمق هایی مثل این جوجه آخوند این چرند پرند ها رو میگن
زهرا ۱۳۹۹/۷/۱۱ در ۰۷:۵۷
سلام مطالبتون خوب بود و من به ابن نتیجه رسیدم که فقط باید از قرآن و سنت پیامبرم و امام محبوبم علی پیروی کنم
واقعا مطابق مطالعاتی بود که داشتم و اینکه چشم من رو بازتر کرد که از دینم خارج نشم
شیما ۱۳۹۹/۷/۱۱ در ۱۸:۱۷
شما سوادتون در همین حده
محمد ۱۳۹۹/۷/۱۵ در ۱۲:۳۳
در توانایی و بزرگی مولانا و وجود مفاهیم عمیق در اشعارش شکی نیست!
مولانا علیه السلام نیست اما حد اقلش اینه که انسان رو به تفکر عمیقی فرو می بره
چیره دستی و قدرت مولانا در شاعری هم جزء عجایب هست
چیزی که از اشعار مولانا برداشت میشه اینه که این حرف ها از عمق وجود مولانا بوده و قصد و غرضی وجود نداشته .مولانا عقایدش رو به نظم دراورده و اینکه او رو به داشتن قصد و غرض ضد شیعه و اسلام متهم کنیم غلطه!هرچند که بیت هایی در تضاد با آموزه های شیعه داشته باشه
عشق مولانا ۱۳۹۹/۷/۱۶ در ۱۶:۴۹
اگه برید داستان شیعه شعر حلب رو بخونید می فهمید چرا این آقا راجع به مولانا اینطوری میگه.
مولانا در عالم خدایی چیز هایی رو دید که ما و شما تو خواب هم نمیبینیم.
کجایید ای شهیدان خدایی؟
بلا جویان دشت کربلایی؟
حتما شعر بالا هم کفر هست/…. والا
ناشناس ۱۳۹۹/۷/۱۷ در ۱۵:۳۸
همیشه سنگ زدن به میوه ی درخت راحتتر از بالا رفتنو چیدنشه بجای بحث بی مورد فقط دلایل باید بررسی بشن شعر یک مولای سنی که بوی عبور از سنت وتقلید در شناخت وپرستش خدا میدهد نگران کننده ی بسیارانیست در حالی که اداب شامل عدم تقلید نیست
سید سادات ۱۳۹۹/۷/۲۰ در ۰۸:۵۲
متاسفانه چشم بعضی ها دیده خفاش است والا خورشید نیازی به توضیح ندارد و کسی نمیتواند ان را با دهان خاموش کند. حد اندازه این آقای میلانی همین است که در حد ذهن و تن گیر کرده وقتی ازین دنیا بار سفر بستی متوجه میشوی والسلام
بهاالدینی ۱۳۹۹/۸/۰۴ در ۱۳:۵۳
حتی اگه مولانا همچین فردی که عده ای بزدل و ترسو او را می پندارندش باشد هم هنوز مولانا شاه ادبیات جهان و از افتخارات ایران و زبان فارسی ست! بدترین ها را هم به مولانا فردوسی سعدی و… نسبت بدهید نمیتوانید چیزی از عظمت این اشخاص در ادبیات جهان و البته در عرفان و معانی کم کنید. لطفا شما علما به مساله گفتن بپردازید و پاتون رو از گلیم خودتون دراز تر نکنید دیگه حکومت هم گرفتید و بقول آیت الله مدنی طاغوتی هم شدید، به ادبیات رحم کنید دیگه…
ناشناس ۱۳۹۹/۸/۱۱ در ۰۰:۱۵
حقیقتا همینه
فلانی ۱۳۹۹/۸/۰۶ در ۱۷:۱۴
حدیثی شنیدهام در جواب گویندهی این حرفها میگویم:
اذا سکت الجاهل ما اختلف الناس
ترجمه: هروقت نادان ساکت شد، مردم با هم اختلاف نخواهند داشت.
احسان از مشهدالرضا ۱۳۹۹/۸/۰۸ در ۱۴:۴۴
سلام
بعضی از نظرات رو که خوندم خیلی تاسف خوردم.اینکه در مورد گفته های آقای میلانی صحبتی نشد.یعنی فقط شخصیت آقای میلانی رد شد و بد و بیراه گفته شد اما نقد علمی نشد.یعنی ایشان ادعایی داشت و مستنداتی ،اما کسی جوابی علمی به ایشان نداد.جواب علمی بدهید عزیزان .ایشان به گفته های ملای روم و شمس و بقیه استناد کرد و مدرک آورد.شما هم اگر حرفی داریدبا مدرک و گفتمان علمی جواب بدهید نه اینکه فقط فحش بدهید و اورا متهم به نادانی کنید.
من خیلی از نظرات ایشان را قبول ندارم.اما در رابطه با مولوی و شمس یک اتفاقاتی افتاده و سخنانی از اینان برجای مانده که واقعا زن جوان مرده را به خنده می اندازد.
ببینیم چه کسی در خط قران و اهل بیت است .باقی جز افسانه و سر بندی چیزی نیست ، هر که باشد و با هر اسم وآوازه ای .
یاعلی
مهرزاد ۱۳۹۹/۱۲/۰۸ در ۰۸:۲۹
شمابه تفسیرغلط وبرداشت نادرست معانی ازاشعارحضرت مولانا میگویید: «مستندات» مرغ پخته هم به این مستندات میخنده…
موی بشکافی زعیب دیگران/تابه عیب خود رسی کوری ازآن
پیرو مولا علی ۱۳۹۹/۸/۰۹ در ۱۸:۳۹
درجواب این آقای میلانی باید این شعر صائب را خواندکه:
مخور صائب فریب فضل از عمامه زاهد که در گنبد ز بی مغزی صدا بسیار می پیچد
ناشناس ۱۳۹۹/۸/۱۱ در ۰۰:۱۳
اظهار نظر های این آقا و امثال ایشان در مورد مولانا تنها انحصار طلبی این قشر و در دین و عرفان و علم و … نشون میده.
ناشناس ۱۳۹۹/۸/۱۲ در ۲۳:۵۴
این آقای میلانی در حد و اندازه ای نیست که در مورد عرفان و عرفای بزرگ سخنی بگوید .
زانا ۱۳۹۹/۸/۱۶ در ۰۰:۱۳
این و امثال این باید سالها دهن پاک کنند تا بتوانند نام مولانا و شمس آورند… .
روح الله ۱۳۹۹/۸/۲۷ در ۰۳:۰۴
با سلام خدمت دوستان
البته ایشان راه عرفان و تصوف و فلسفه را نرفته تا بداند منظور شمس و مولوی از این گفتار چیست ، بنده با اینکه شخص بیسوادی هستم بارها مطالبی در باب نماز خواندن و روزه گرفتن شمس و مولانا خوانده ام ، حال من جاهل نظر بزرگانی چون امام خمینی رو ببینید .
نکته اول؛ خودم و شما و تمام اندیشمندان حوزه و دانشگاه را دعوت میکنم عبارتی از حضرت امام (ره) را ملاحظه کنیم که چگونه ایشان معتقد است فهم کلمات امثال مولوی محتاج شناخت مبانی و اصطلاحات خاص است و این شناخت برای خیلیها حتی حکیم سبزواری هم میسر نبوده چرا که برای فهم «مولوی» نیاز به «قریحه عرفانی» داریم.
ایشان در جلد دوم تقریر شرح منظومه که حاوی مباحث سطح عالی فلسفه است، میگوید: «کثیری از ناس شعر مثنوی را جبر میدانند و حال آنکه [وی] مخالف با جبر است، و علت آن این است که آقایان معنای جبر را نمیدانند. و چنانکه مرحوم حاجی [سبزواری] نیز در شرح خود بر مثنوی نتوانسته در شرح و تفسیر، مرام مولوی را برساند؛ زیرا حکیمی قول عارفی را بیان نموده بدون اینکه حظ وافر از قریحه عرفانی داشته باشد. برای [فهم و] شرح قول عارف رومی، مردی صوفی که یک نحوه کشف ذوقی داشته باشد لازم است…»
حال نظر علامه طباطبایی و آیت الله مطهری و آیت الله آملی :
نکته دوم؛ اضافه برفرمایش امام، اظهارنظر علامه طباطبایی و دو شاگرد نمونهاش یعنی آیتالله مطهری و آیتالله جوادی آملی هم شنیدنی است. سخن مهم علامه طباطبائی در کتابالرسائل چنین است: «مولانا؛ عارف رازدان و خدابینی است که غواص اقیانوس معانی و معارف و قدوه اصحاب معرفت است». و سخن زیبای آیتالله مطهری در کتاب آشنایی با قرآن جلد دوم این است: «مولوی حرفی غیر از قرآن ندارد. هرچه میگوید تفسیرهای قرآن است منتها از دید عرفانی»
رضا ۱۳۹۹/۸/۲۷ در ۱۵:۴۶
محمد حسین طباطبایی در المیزان جلد اول ص ۱۰۱ میگوید : ذات نکاح و زنا مثل هم میباشد !! محمد حسین طباطبایی میگوید : گناه وزن ندارد ! ( المیزان جلد ۵ ص۱۲ ) . ولی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند : پشت شما با گناهان سنگین شده ، با سجده های طولانی خود را سبکبار کنید ….. مطهری به ابوسفیان میگوید : قائد اعظم و به عمروعاص میگوید : عاقل و مستقل الفکر و در مورد عمر الخطاب میگوید : دور اندیش ….. ( کتابسوزی ایران و مصر ) . حالا تو اومدی این افراد را پشتیبان سخنان خودت قرار دادی ؟ خُب ، خودت اولش گفتی بیسوادی . پس برو مطالعه کن . لعنت به مولوی و شمس و محی الدین عربی و غزالی
روح الله ۱۳۹۹/۸/۲۷ در ۰۳:۳۴
باعرض سلام مجدد خدمت دوستان
آقای میلانی عزیز آیا شما چهل قائده شمس را مطالعه کرده اید
آن بزرگ کلا در مورد آفریده شدن بشر و کل کائنات صحبت میکند حال شما میفرمایید میگویند دنیا سایه پروردگار است یا عرفا نعوذبالله میگویند همه کائنات خود خدا هستند
اصولا از کائن و آفریده شدن گفته اند
فقط در جایی شمس گفته که خداوند از روح خود در انسان دمید ، که این هم حرف ایشان نیست بلکه خداوند فرموده است
حال ما و شما نه عارفیم نه فیلسوفیم و نه صوفی تا اینچنین از کلام آن بزرگان خرده بگیریم
تمام عالم این بزرگواران را به حق میشناسند
سجاد ۱۳۹۹/۸/۲۸ در ۱۵:۵۷
سلام
لطف کنید به جای غلط املایی گرفتن و این که بگوییم مولانا ناصبی است عقلانی بحث کنیم.
ناصبی یعنی کسی که به اهل بیت توهین کنه اگر راست می گویید یک بیت از مولانا بیاورید که ازش ناصبی بودن برداشت کرده باشید.
حضرت امام خامنه ای مدظله العالی معتقد است که مثنوی معنوی اصول اصول اصول دین است.
متفکر شهید مطهری رحمت الله علیه هم نظر امام خامنه ای مدظله العالی را تایید میکند.
در مورد ابن ملجم هم این را بگویم که مولانا معتقد به امر بین الامرین بود. همین قول شیعه جلال الدین همایی هم در کتاب مولوی نامه همین را تایید میکند
گفت توبه کردم از جبر ای عیار
اختیار است اختیار است اختیار
اختیارات اختیارش هست کرد
امر شد بر اختیاری مستند
مولانا
این هم شعر مولانا بود ها
قابل توجه کسانی که احادیث در رد عرفان میآورند شما فقیه و اسلام شناس بهتری هستید یا امام خامنه ای مدظله العالی و متفکر شهید مطهری رحمت الله علیه و علامه طباطبایی و علامه جوادی آملی ؟
مولانا از صوفیان منحرف نبوده؛ آیت الله علامه جوادی آملی هم این نکته را گفتند.
و علامه طباطبایی هم میگوید شواهدی بر شیعه بودن مولانا وجود دارد و شواهدی بر سنی بودن مولانا وجود دارد. پس لطفاً از خودتون شرح من درآوردی از اشعار مولانا انجام ندهید و به شروح بزرگان مراجع کنید. یکی نیست بگه بزرگان چندین و چند جلد کتاب نوشته آمد باز هم متهم شده آمد که اشعار مولانا را درک نکردند با این حال شما میخواهید از اشعار مولانا نکته برداشت کنید؟ اون هم در چند خط.
آخرین نکته:
امام خمینی سلام الله علیه در کتاب شرح چهل حدیث به مضمون مینویسد که تصدیق بدون تصور کار غلطی است و تکذیب بودن تصور از آن هم بد تر است و مثال می زند که برخی فقها بدون درک وحدت وجود آن را نفی میکردند.
ناشناس ۱۳۹۹/۸/۲۸ در ۱۷:۲۶
این آخوند احمق هست و چیزی از مولانا و شمس نمی داند ابله اول حرف مفت میزند بعد فکر هم نمی کند
امین ۱۳۹۹/۹/۰۱ در ۲۳:۵۲
گذشته از حرفای تماما نادرست ایشون و اعتقادات خرافه ای. و آگاهی نداشتن از دین. ایشون حتی به حرفهای ولی فقیه هم نه گوش میدن و نه اعتقادی دارن. رهبری میگن که مولوی هو اصول اصول اصول دین است. سخنرانی ۲۵/۶/۱۳۸۷
اصلا در حد اظهار نظر راجب طباطبائی و حسن زاده عاملی نیست. چه برسه به مولانا که اصول اصول اصول دین هست.
امین ۱۳۹۹/۹/۰۲ در ۰۰:۰۵
گذشته از افکار خرافه ای و عدم آگاهی از دین و تخیلاتی باطل که ایشون دارن حتی حرفای ولی فقیه هم گوش نمیکنن که میگن راجب مولانا که هو اصول اصول اصول دین است. سخنرانی ۲۵/۶/۱۳۸۷
.اصلا ایشون در حد اظهار نظر راجب طباطبائی و حسنزاده آملی نیست. چه برسه به مولانا
ناشناس ۱۳۹۹/۹/۰۷ در ۰۵:۲۴
حالا کی از تو خواست مولانا رو تایید یا تکذیب کنی؟اصلن خود تو کی هستی که نظرت اهمیتی داشته باشه؟در مورد مولانا و آثارش هزاران کتاب نوشته شده همه جای دنیا، اما کی تو رو میشناسه؟البته به لطف یاوه گوییت در مورد مولانا از بغل مولانا ما با شما آشنا شدیم…اشعار مولانا رو که هر بیسوادی نمیتونه درک کنه، باید فیزیک کوانتوم بفهمی ،بری تو کتاب دانشمندای فیزیک جدید شعر مولانا رو بخونی ،چون اونا فهمیدنش، توی بیسواد چی میفهمی آخه که بخوای نظر بدی!!!
هیچ کس ۱۳۹۹/۹/۱۲ در ۰۷:۴۹
من ادعایی ندارم فقط اینو میگم از مولاناخدا شناس تر نمی شناسم اکه تبیین و تفسیر این عالیجناب از خدا و افرینش نبود من یکی کفر برام موجه تر از ادیان بود
رضا ۱۳۹۹/۹/۱۳ در ۲۲:۳۸
مولوی فقط ی ایراد نداره که , سرتاسر مثنوی کفر , دروغ , و توهینه ….
ناشناس ۱۳۹۹/۱۲/۰۷ در ۱۲:۰۷
ماله کش ماله بکش فایده نداره…
عبداله عصام رودسری ۱۳۹۹/۹/۱۴ در ۲۱:۵۱
با سلام آیا مولانا ابن ملجم را مامور خدا و ابزار اجرای دستور خدا معرفی کرده است یا خیر و آیا او را بهوسیله شفاعت حضرت علی اهل بهشت میداند یا خیر آیا مولانا تقدیس نمیکند عمر بن الخطاب را که بر خلاف آیات کتاب خدا و سنترسول اوبه ملت های بیگناه به نام اسلام حمله ور شد و مانند قوم مغول و تاتار مردان آنها را قتل عام کرد و زنان و دختران آنها را برای زنا کاری و جوانان آنهارا برای لواط در اختیار مشتی اوباش به نام اسلام وجهاد قرار داد آیا این عمر الخطاب نبود که تمام مراکز علمی وفرهنگی جهان را به آتش کشید آ یا این سگ هار معاویه نیست که به وسیله او تقدیس میشود آیااو خلفای کثیف بنی عباس را که ننگ بشریت هستند ستایش نمی کند پس تعصب را کنار بگذارید و تابع عقل باشید تا رستگار شوید والسلام
ناشناس ۱۳۹۹/۹/۱۷ در ۲۰:۴۱
کافر همه را به کیش خود پندارند
محمد تبریزدن ۱۳۹۹/۱۰/۰۱ در ۱۱:۳۱
این آقا میگوید: آقای طباطبایی معتقد است سنیها به عترت بیتوجه شدند و شیعهها به سنت. این حرف، حرف بسیار خطرناکی است. این حرف را ماسونها و ضد دینها ساختند برای اینکه بگویند اسلام باطل است؛ شیعه و سنی باطل است؛ پس دیگر دینی باقی نخواهد ماند.
نتیجه گیری این آقا از سخن علامه طباطبایی درست نیست بلکه نظر علامه طباطبایی مشخصا ناقص بودن این دو مذهب را بیان می کند نه باطل بودن آنها را . و این واقعیت است و نباید متعصبانه انکار نمود
رضا ۱۳۹۹/۱۰/۰۳ در ۱۸:۵۹
محمدحسین طباطبایی نویسنده المیزان , میگوید گناه وزن ندارد این سخن برعکس فرمایشات قرآن و پیامبراکرم میباشد . طباطبایی میگوید ذات نکاح و زنا یکی است ! او میگوید قرآن و عترت بهم وابسته نیستند ! در حالیکه رسول اکرم فرمودند که قرآن و عترت هرگز از هم جدا نخواهند شد . پیامبراکرم فرمودند که در ذات خدا فکر نکنید . محمد حسین طباطبایی میگوید این سخن برای همه نیست بلکه فقط برای آنهایی است که هنوز به یقین نرسیده اند …….. کافیه یا باز هم بگم ؟
محسن ۱۳۹۹/۱۰/۰۹ در ۱۶:۵۷
از ابتدای شروع به خوندن این متن، فقط فقط مخالفت و غرض این شخص رو با مولانا دیدم…
یه تحلیل و بررسی از روی نظر شخصی…
کافر همه را به کیش خود پندارند
عارف ۱۳۹۹/۱۰/۱۰ در ۱۰:۳۳
با رزالتی که ملبسان و ملقبان به دین در دنیا پراکندند ایضا در ایران اگر مولانا و شمس و دید عرفانی به جهان را قبول داشتند جای تعجب داشت ذهن هایشان سنگ شده و این جماعت همان ها هستند که منجی مهدی موعود که می آید در از این علمای متحجر می نالد …
رضا ۱۳۹۹/۱۰/۱۱ در ۱۷:۰۵
افکار مولوی مالامال از کینه , بر ضد تشیع میباشد …. مولوی در داستان طوفان نوح به خدا توهین کرده ( احادیث مولوی ۱۵ ) …. با تهمت شرک به حضرت ابوطالب علیه السلام به تمامی چهارده معصوم علیهم السلام توهین کرده ….. در داستان مردم سبزوار به تمام شیعیان توهین کرده …. پس لعنت به مولوی نجس و حرامزاده …..
ناشناس ۱۳۹۹/۱۰/۱۲ در ۲۰:۳۵
هر کسی از ظن خود شد یار ما
کس نجسته از درون اسرار ما
آرش ۱۳۹۹/۱۰/۳۰ در ۲۲:۲۸
من بنده قرآنم اگر جان دارم
من خاک در محمد مختار
گر نقل کند جز این کس از گفتارم
بیزارم از او و زین سخن بیزارم
«مولانا»
خوبه حداقل این آقای میلانی تازه بدوران رسیده هم با نوک زدن بر درخت تناور ۹۰۰ ساله مولانا از انزوا در آمد و به شهرت رسید.. که خورشید جهانتاب مولانا با این فوتها خاموش نمیشه و فوت کننده از نفس میفته..
رضا ۱۳۹۹/۱۱/۰۲ در ۲۱:۴۹
صم بکم عمی فهم لایرجعون …. چرا کفریات وتوهین های آشکار مولوی را نمی بینید ؟ جواب = معلومه برای اینکه در آن کفریات , با مولوی هم عقیده اید .
ناشناس ۱۳۹۹/۱۲/۰۷ در ۱۱:۴۶
یه نگاه به جامعه ی حال کشور بنداز تایقین حاصل کنی چه کسی کفرمیگه وچه کسانی شریک کفرهستند..
صادق عزیزی ۱۳۹۹/۱۱/۰۹ در ۰۹:۲۱
سلام علیکم
خسته نباشید
مقدمه و پیش فرض ذهنی آقای میلانی برای رسیدن به این نتیجه این است که من شریعت را شناختهام و آنچه بنده می گویم حقیقت شریعت است و دیگران از شناخت شریعت عاجز مانده اند.
اما قطعا آقای میلانی نیک می دانند که بین حضرت ختمی مرتبت صلوات الله علیه و حضرت سلمان و حضرت ابوذر رضوان الله علیهما در ایمان تفاوت و رتبه بندی وجود دارد و این تفاوت چیزی نیست جز قدرت درک افراد در شناخت حقیقت دین. و باز هم قطعا آقای میلانی می دانند که اگر حضرت ابوذر(با یک درجه اختلاف ایمانی نسبت به حضرت سلمان رضوان الله علیهما) می دانستند که چه در مغز سلمان می گذرد هر آینه ایشان را به قتل می رساندند! حال نیز نباید از این که آقای میلانی عده ای را تکفیر می نمایند برآشفت…
مؤيد باشيد.
رضا ۱۳۹۹/۱۱/۱۱ در ۱۶:۴۱
آقای صادق عزیزی … با این تز جنابعالی , هر کافر و مشرکی خیال میکنه که حق با اونه . زیرا با خودش میگه بقیه نمیدونند در مغز من چی میگذره و با خودش فرض میکنه که درجه ایمانش نسبت به دیگران بالاتره …. پس این فرضیه شما غلطه ….. ! با این فرضیه غلط که جنابعالی ارائه میدید تمام هفتاد و دو فرقه , خودشونو برحق میدونند …. پس شما نمیتونید با عقل ناقص خودتون قیاس کنید . و فقط باید مستقیما دستورات پیامبراکرم صلوات الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام را در زندگی اجرا کنیم …. البته اگر به فکر رستگاری هستیم ….. ائمه علیهم السلام هم همگی ، صوفیه را لعن کرده اند و مولوی یکی از سران این صوفیه است …..
عبدالله عصام رودسری ۱۳۹۹/۱۱/۱۱ در ۰۱:۳۴
سلام شرک به خدا به دوزخ منتهی میشود آیا کسانی که خود را خدا میبینند یعنی خود را فنا در ذات خدا میکنند و تبدیل به خدا میشوند مشرک و اهل دوزخ نیستند آیا الاغی که فکر میکند قاتل حضرت علی علیه السلام زودتر از همه وارد بهشت میشود و گروهی به شعورتر از او شمر و یزید را و ….. بهشتی میداننددمشرک نیستن آیا دشمنان اهلبیت وفق آیات کتاب خدا مشرک نیستند پس کسانی که از این تفکر دفاع و پیروی میکنند خود را در آتش ابدی دوزخ معذب ببینند زیرا خداوند ظالمان را لعنت و به دوزخ خود بشارت داده است
قطره ای از وجود خدا ۱۳۹۹/۱۱/۱۵ در ۱۳:۳۳
واقعا متاسفم برای خودم که اینگونه توهین دارن میکنن به این دو بزرگ مرد،نمیتونم کاری کنم
مقام این دو بزرگوار جناب مولانا وجناب شمس از پیامبری خیلی بالاتر بوده.روحشون شاد
زنده باد عرفان و تصوف
بی طرف و حق طلب ۱۳۹۹/۱۱/۲۷ در ۱۷:۴۳
من مطالعه کردم و باز هم میکنم. خاطرات افراد زیادی را راجع به شمس تبریزی و مولانا مطالعه کرده ام و به جرات می گویم حسن میلانی انسانی بی سواد، بی مطالعه و دهن گشاد است. اتفاقا در طول تاریخ انسان های زیادی ادعای فرهیختگی داشتند و هیچ نمیدانستند. این شیخ نادان بدون هیچ آگاهی اراجیف می گوید و شما نشر می دهید. متاسفم
ع.ح ۱۳۹۹/۱۱/۲۸ در ۱۳:۲۷
واقعا ادم متاثر میشه این افراد خشک مغز رو میبینه
خدا رحمت کنه میرزا جواد اقای تهرانی رضوان خدا بر او باد
چقدر این انسان ادب داشت
گرچه توان ورود به عرفان و فلسفه رو نداشت اما هیچ وقت حکمی بر علیه این افکار صادر نکرد، همیشه ادب پیشه میکردند و میگفتن ما نمیفهمیم…
رحمت خدا بر این افراد…
جناب میلانی شما عقلت نمیگنجه به این مسائل بهتره دهان مبارکتو ببندی و اساتیدت اقتدا کنی و در مواردی که در محور سوادتون نمیگنجه دخول نکنید…
EF sadeghi ۱۳۹۹/۱۲/۰۱ در ۱۵:۴۷
حسن میلانی دوست دارم بهت بدترین فحش هارو بدم.
امیر ۱۳۹۹/۱۲/۰۵ در ۰۰:۴۰
میلانی! الان تو کجایی!شمس کجاست ومولانا کجاست….؟
پس اول یه نگاهی به جایگاهت بنداز که در کف زمین هست ،بعد یک نگاه هم به بالای سرت بنداز اگه تونستی،حتم دارم گردنت میشکنه…
Hamd ۱۳۹۹/۱۲/۰۶ در ۲۲:۱۷
نتیجه این دیدگاه میشه تکفیر آیت الحق آسید علی آقای قاضی و آیت الله بهجت. واقعا برای این دیدگاه متاسفم
مهرزاد ۱۳۹۹/۱۲/۰۷ در ۱۱:۳۶
اثری مانند مثنوی واشعار حضرت مولانا به لحاظ کلامی وژرف معنای حقیقی به حق یک معجزه ست چون ایشان متصل به خداوند بوده، درغیراینصورت چگونه امکان داشت همچین اثری روازخودش به جای بگذاره… کجای این دنیا کسی این اشعار روخواند وبعد منحرف شد یادست به انجام فعل انحرافی زد،هرکسی اشعارمولانارا انحرافی میپنداره حقیقتا» خودش منحرفه…همین شخصی که اینگونه تفسیرکرده و به ظاهر ازمبلغان دین هست و خیلی هم پرمدعاست…بگو ببینم: چقدر ازحقایق دین آگاهی؟ نه اوحقایقی که خودتون میپندارید…اگر حقیقی رودریافتی چقدر پذیرفتی وبه آن عمل نمودی؟اگرپذیرفتی وعمل نمودی چقدر آنرا تبلیغ وترویج کردی واساس آنرادردل مردم زنده نگه داشتی؟
جواب همه این پرسشها وشبهات درجامعه کنونی ایران به شکل واضح برای مردم و دیگرجوامع دنیاقابل مشاهده و خودگویاست.
ایراد شما وامثال شمادراینست که عموم مردم رو کم خرد وسطحی نگر پنداشته وگمان میکنید که مردم ژرف اندیش نیستند…نخیر ابدا»…یقین کامل داشته باشید که مردم ایران متفکر وداناهستند ودرهیچ زمان انتشارچند کتاب سطحی و کذب و برگزاری سخنرانیهای پوچ برای آنها ذره ای ارزشی نداشته است.بویژه جوانان ماخوب فکرمیکنند،خوب مطالعه میکنند و خوب هم قضاوت میکنند.
مولوی شناس روس ۱۳۹۹/۱۲/۱۸ در ۱۶:۴۴
ده دقیقه وقت گذاشتم و خوندم
حیف شد
این ده دقیقه ام را از دست دادم
تعصّب، عفونت، جهل، عفونت، فاشیسم، عفونت، و تهمت از این مصاحبه سرازیر می شود.
بهزاد ۱۴۰۰/۱۲/۲۴ در ۰۰:۳۰
و حسادت…
رضا ۱۳۹۹/۱۲/۱۹ در ۱۲:۱۶
مولوی شناس روس ، در جهنم عفونت کنار مولوی خواهی بود ….
مهدی رزاقی راد ۱۳۹۹/۱۲/۲۵ در ۱۵:۱۰
سلام.میخواست خواهش کنم منبع دقیق این مطلب را ذکر کنید.خیلی خیلی ممنون میشوم.
ناشناس ۱۴۰۰/۱/۰۱ در ۲۳:۲۵
این «دانشمند نما» یکی از ابلهان دیگری از شیعیان است، که در حق چونینها بزرگان فرمودهاند:
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست،
سخنشناس نئ، جان من خطا این جا ست.
از دیدگاه این ابله ۹۰% مسلمین جهان که شیعه نیستند، همه گمراهند و فقط کسانی امثال این دیوانه که حتی در داخل شیعیان هم اندکند، این ها در روش درستند و بس.
من ۱۴۰۰/۱/۲۰ در ۱۷:۰۲
همین مونده بود شیخ ها و روحانیون عزیز وارد ادبیات هم بشوند . لطفا یه چیز رو بزارید دست نخورده بمونه و به عباداتتون بپردازید . با تشکر
محمد ۱۴۰۰/۱/۲۵ در ۱۱:۵۳
می شنیدم فحش خر می راندم
رب یسر زیرلب می خواندم
هر زمان می گفتم از درد درون
اهد قومی انهم لایعلمون
خدایا هدایتش کن یک جهانگیر شده
یکی در کوچه شان کسی او را نمی شناسد
حمزه ۱۴۰۰/۲/۱۱ در ۰۸:۱۰
قرآن مجید داستان فرزندان آدم(ع) و قتل یکى به وسیلۀ دیگرى را اینگونه بیان میکند: «در آن هنگام که هر کدام کارى (قربانی) براى تقرب به پروردگار انجام دادند، اما از یکى(هابیل) پذیرفته شد و از دیگری(قابیل) پذیرفته نشد».[۱] همین موضوع سبب شد برادرى که عملش قبول نشده بود) ابیل)، دیگرى را تهدید به قتل کند، و «سوگند یاد نماید که تو را خواهم کشت»![۲] اما برادر دوم(هابیل) او را نصیحت کرد و گفت: اگر چنین جریانى پیش آمده گناه من نیست، بلکه ایراد متوجه خود تو است که عملت با تقوا و پرهیزکارى همراه نبود و «خدا تنها از پرهیزکاران میپذیرد».[۳]
سپس اضافه کرد: حتى «اگر تو به تهدیدت جامۀ عمل بپوشانى و دست به کشتن من دراز کنى، من هرگز مقابله به مثل نخواهم کرد و دست به کشتن تو دراز نمیکنم؛[۴] «چرا که من از خدا میترسم و هرگز دست به چنین گناهى نمیزنم».[۵]
به علاوه من نمیخواهم بار گناه دیگرى را بدوش کشم، «بلکه میخواهم تو بار گناه من و خویش را بدوش بکشى»[۶]؛ (زیرا اگر براستى این تهدید را عملى سازى، بار گناهان گذشته من نیز بر دوش تو خواهد افتاد؛ چرا که حق حیات را از من سلب نمودى و باید غرامت آنرا بپردازى و چون عمل صالحى ندارى باید گناهان مرا بدوش بگیرى!) و مسلما با قبول این مسئولیت بزرگ «از دوزخیان خواهى بود و همین است جزاى ستمکاران».[۷]
از این آیات به خوبى استفاده میشود که سرچشمۀ نخستین اختلافات، قتل، تعدى و تجاوز در جهان انسانیت مسئلۀ حسد بود، و این موضوع ما را به اهمیت این رذیلۀ اخلاقى و اثر فوق العاده آن در رویدادهاى اجتماعى آشنا میسازد.[۸]
ناشناس ۱۴۰۰/۲/۲۱ در ۰۰:۱۸
فقط نکته بسبار مهنی توجه ام جلب کرد، چطور ایشون خودشون رو از علامه طباطبایی استاد بزرگ علم و اخلاق و عرفان و تمام جنبه اگاه و مفسر المیزان بالاتر می دونند. بهتر ادم یکم روی مطالب میگه هوشیار و اگاه باشه چون لاید روی تک تک کلماتمون جواب پس بدهیم. چه بسا با خوندن یک کلمه از ما شخصی منحرف بشه. من شخصا ارادت بییار زیادی به ادبا و شعرا دارم و مطمئنم تا خدا نمی خواست حتی یک کلمه از درون این انسانهای والا شایسته بحق ادا نمیشد.
رضا ۱۴۰۰/۴/۰۲ در ۲۰:۴۸
مثنوی مولوی ، یعنی آینه شیطان رجیم ….. ای مولوی پرستها چرا کفریات مثنوی را نمی بینید ؟ مولوی گفته : خدا بعد از طوفان نوح پشیمان شد ! مولوی ملعون به حضرت ابوطالب علیه السلام تهمت شرک زده ، عاشورا را روز شادی معرفی کرده ، به شیعیان توهین کرده و..و..و……. اشکال نداره ، منافقین و کفار در یک صف ….. صالحین و مومنین و نیکوکاران در صف دیگر ….. یاعلی
مسلمان ۱۴۰۰/۵/۳۰ در ۲۲:۳۸
ههههه. خب ابوطالب مشرک بود . شما فقط مغلطه می کنید . از روایات ضعیف دلیل میارید درحالی که روایات صحیح رو کنار میزارید . بعد میگید ما از کتب اهل سنت دلیل آوردیم .
بهزاد ۱۴۰۰/۱۲/۲۴ در ۰۰:۲۵
اینقدر دروغ نگو.بهشت و جهنمی هم هست
نادری ۱۴۰۰/۲/۲۴ در ۱۸:۴۲
اصلاً شما در حدی نیستید که بتونید درباره شمس و مولوی بزرگ نظری بدید فقط میتونم براتون متاسف باشم همین!
امیر خان ۱۴۰۰/۲/۲۷ در ۰۲:۳۲
حالا شما چرا رفتید با ایشون در خصوص عرفا مصاحبه؟
دلیل خاصی داشته؟
نادر نظامی ۱۴۰۰/۳/۰۳ در ۰۱:۱۹
حالا یک سوال… حاج آقا چه قضاوتی به این ابیات دارند… البته توجه کنید گویا مولانا از ده پشت به ابوبکر می رسیده است….
کجائید ای شهیدان خدایی… بالاحویان دشت کربلایی….
رضا ۱۴۰۰/۳/۰۵ در ۱۷:۳۸
آقای نادر نظامی ، شعر کجائید ای شهیدان خدایی …. بلاجویان دشت کربلایی و..و.. از مولوی نیست بلکه بعضی از شیعیان مولوی پرست ، این شعرها را در زمان صفویه سروده و وارد مثنوی مولوی کرده اند زیرا این شعرها در قدیمی ترین نسخه خطی مثنوی یعنی نسخه » نیکلسون » وجود ندارد …. مولوی یک ناصبی بود که عقیده وحدت وجود داشت و در خیابانها رقص و سماع می کرد … به حضرت علی و امام حسین علیهماالسلام توهین کرده و عزاداران امام حسین را مسخره کرده و روز عاشورا را روز شادی می داند …. در داستان مردم سبزوار ، به تمامی شیعیان توهین کرده و به حضرت ابوطالب علیه السلام تهمت شرک زده ….. پس لعنت به مولوی نجس
رضا ۱۴۰۰/۳/۲۶ در ۱۹:۲۰
حالا شما به بزرگی خودتون مولانا را ببخشید که بلد نبود تجاوز و کشتار مخالفین و به بردگی گرفتن زنان و کودکانشان و به غنیمنت گرفتن اموالشان را خوب توجیه بکنه …!
ناشناس ۱۴۰۰/۳/۲۷ در ۱۳:۰۶
یه مشت آدم بیکار همش این چی گفت اون چی گفت. اسمشم گذاشتن علم و خودشونم عالم می دونن. علم راه و روش داره، علم سابقه داره، چارچوب داره. این حرفا و نقل قولا شد علم؟!!! نیم ساعته وقت منم هدر دادید، ای کاش این کشور نفت نداشت بعد بهتون می گفتم این «علم» شما و کلا شما «علما» به درد چی می خورید.
ناشناس ۱۴۰۰/۳/۲۹ در ۰۱:۰۳
ماشالا تو این دوره زمون همه فقیه وفیلسوف و مفسر وعارف وکلامی و محدث شدند قشنگ نقد میکنن از ریشه میزنن کافر میکنن وهزارتا چیزه دیگه نه میدونیم فقه چیه نه فلسفه رو درک میکنیم نه تفسیر رو عرفان که بماند فقط ادعا داریم بدون تفکر وتدبر وعمق بدون هیچ سوادی حرفهایی میزنیم که….استخوان خورد کرده هاش که فاصلشون با باسوادای دوره ما زمین تا کهکشان هست هیچ ادعایی ندارند اونا باید نقد کنند ماها باید فعلا فقط تاریخ تولد و وفات اینها رو بلد باشیم وببینم کی بودن بعدش تازه دو زانو بشینیم شاید چیزی یاد بگیریم
حسین ۱۴۰۰/۳/۳۰ در ۱۳:۳۱
مولانا را در نگاه عارف حقیقی استاد الهی قمشه ای بشناسید . در نگاه سروش بشناسید برید تحلیل های این دو را در مورد مولانا بخونید
بعد شخصیت مولانا را بشناسید
هرگز در عرفان و شناخت خدا به پای مولانا هم نمی رسید
تاثیر مولانا در اسلام و جهان در بحث عرفان و شناخت خداوند را بسیار بسیار بیشتر از همین هایی که به این راحتی مولانا را نقد میکنند ان هم نقد غیر منصفانه !
سالها مولانا خواندم چه تاثیرات شگرف عقیدتی در من ایجاد شد چه آرامش درونی پیدا کردم و خدا را زیباتر شناختم . مثنوی را قرآن عجم مینامند الحق که درست و حقیقت است . اشعار مولانا رهروان حقیقت را به درستی در مسیر معرفت هدایت می کند . افسوس با این سخنان نسنجیده
از هزاران بیت شعر ناب که حقیقت وجودی انسان را تبیین میکند چند بیتی را ملاک قرار می دهند قضاوت میکنند و حکم می برند
اجازه ساخت فیلم مولانا را نمی دهند
در پایان این شعر زیبای سعدی گویای همه چیز است :
تنگ چشمان نظر به میوه کنند
ما تماشا کنان این بستانیم
تو به سیمای شخص می نگری
ما در آثار صنع حیرانیم
اگر قرار باشه قضاوت ها این گونه باشه یک انسان با این عظمت در کمال نبینی دنبال هیچ انسان خوبی نگردید که نیست . مولانا را باید با دیوان شمس و مثنوی دید نه با چند بیت 🌾
ناشناس ۱۴۰۰/۴/۰۲ در ۲۰:۲۸
وقتی چیزی عقیده یک نفر باشه حتی اگه یه بارم اونو بگه و اونو نقض نکنه یعنی در زندگیش اونو بسط داده.بلکه یه نفر اشتباه کنه تمام افراد اشتباه میکنن ولی باید اشتباهشونو قبول کنن و تصحیحش کنن.همین چند بیت که شما میگین پر اشتباه بودن مولانا رو ثابت میکنه و اونو کم ارزش تلقی میکنه.چه بسا افراد بسیاری بوده و هستن که از ایشون خدا شناس تر و عالم تر بودن و اسمی ازشون نیومده.
سکینه ملاباجی ۱۴۰۰/۴/۰۶ در ۲۰:۱۶
پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
من که بیدار شدم,این همه فریاد نزن!
توی ذهن تو نماز است فقط! میدانم
پدرم! چشم! فقط داد نزن!میخوانم!
من از امروز,مسلمانِ مسلمان,باشد!
کار هر روز وشبم خواندن قران,باشد!
هر چه گفتی تو قبول است,فقط راضی باش
پدرم! جان علی از پسرت راضی باش
کاش بنشینی و یک لحظه فقط گوش کنی!
کاش یک لحظه به حرف پسرت گوش کنی!
حَجَر از حافظه ها پاک شده…می فهمی؟؟
پسرت صاحب ادراک شده ,می فهمی؟
به خدا حق,همه ی آنچه تو می گویی نیست!
پدرم!حضرت حق آنکه تو می جویی نیست!
پدرم! ما همه در ظاهر دین بند شدیم
همگی منحرف از دین خداوند شدیم
غربت عقل نمایان شده امروز پدر!
نام عباس علی نان شده امروز پدر!
دین نگفته ست ز خون شهدا وام بگیر!
کربلا رسم کن از گریه کنان شام بگیر!
شش دهه هر شب و هر روز سرش را کندند
در خفا آآه! به ریش همه مان می خندند!
بردن نام علی رمز مسلمانی نیست
دین به اینقدر عزاداری طولانی نیست
علی از قوت جهان لقمه ی نانی برداشت
قدم خیر که برداشت نهانی برداشت
جانفدا؟ شیعه؟ محب؟ دوست؟ کدامی ای دوست؟
تو خودت حکم کن! اینجا چه کسی پیرو اوست؟؟
مال مردم خوری و گردن کج پیش خدا؟؟
در سرا با پری و توی حرم با مولا؟؟
شیخ هامان به شکم بارگی عادت کردند
روسا نیز به خونخوارگی عادت کردند!
مومن واقعی آنست که الگو باشد
آن زبان در خور ذکر است که حقگو باشد
هرکه پیشانی او زخم شده مومن نیست
پیر وادی شدن ای دوست! به سال و سن نیست!
دین تسبیح و مناجات و محاسن دین نیست!
به خدای تو قسم پیرو دین خودبین نیست!
دین کجا گفته که همسایه ی خود را ول کن؟
دین کجا گفته که دل را ز خدا غافل کن؟؟
دین کجا گفته که چون کبک ببر سر در برف؟
دین کجا گفته فقط مغلطه باشد در حرف؟؟
دین کجا گفته جواب سخن حق تیر است؟؟
دین کجا گفته که بیچاره شدن تقدیر است!؟
دین نگفته ست ببر آبروی مومن را
دین نوشته است بخر آبروی مومن را
به خدا سخت در انجام خطا غرق شدیم
ناخدا جان!همه در غیر خدا غرق شدیم
دل خوشی مان همه این است:مسلمان هستیم
فخر داریم که:ما پیرو قرآن هستیم
ما مسلمان دروغیم!… مسلمان فریب!
همه ی دغدغه مان این شده: گندم؟ یاسیب؟…
هر که از راه رسید آبروی دین را برد!
هر که آمد فقط از گرده ی این مذهب خورد!
آب راکد بشود, قطع و یقین می گندد!
غرب یکدست به دینداری مان می خندد!
در نمازت “خم ابروی نگار” آوردی!
با عبادات چنین, گند به بار آوردی!
هرچه را گم بکنی وقت نمازت پیداست
اصلا انگار نه انگار خدا آن بالاست!
چه نمازی ست که یک ذره خدایی نشده؟؟
این نمازی ست زمینی و هوایی نشده!
پاره کن رشته ی تسبیح و مرنجان دین را!
اینهمه کش نده این مد ” و لا الضااااااالین” را!
شعری از فروغ فرخزاد
محدثه راضی ۱۴۰۰/۴/۲۴ در ۲۲:۰۷
آخه تو چی میفهمی از مولانا و عرفان!!! شما یه مفت بی سواد بیشعور هستید که حتی ارزش فروش دادن همه ندارید شما کجا مولانای جان کجا لطفاً کمتر حرف مفت بزنید ممنون 🤫
یکتا عالم برکت ۱۴۰۰/۱۰/۰۹ در ۱۴:۰۸
بله لطفا آقای محترم که متن یالا رو نوشتی لطفا حرف نزن منحرف هم خودتی
و اینکه بدبخت ما نیامدی نظر بدیم دربارهی خدا و ما میآمدیم زندگی کنین که خوش بگذاریم
آمدیم امتحان پس بدیم چون زندگی مثل بازی که ما در آن هستیم تا به خدا برسیم کسانی که مگن خودم مو و پرنده ها،….. آنها آفریننده ی خدا هستند نه خدا و اگر میخوای خدا رو ببینی
تو توی زندگی ای هستی که اگر سالت رو به من بدی متوجه میشی و بهت بگم که من ۱۳ سالمه از تو بیشتر میدونم و عزیزم جهنم و بهشتی وجود نداره تو خودت با کار هایی که میکنی جهنم و بهشت رو توی زندگی بعدی رقم میزنی
و حافظ میگه
در ره منزل لیلی که خطر هاست در آن شرط اول قدم آنست که مجنون باشی اگر خودت بخوای می توانی خدا رو ببینی و اگر من به جای تو بدوم خوب بود چون مرد ها زودتر به خدا میرسند و حیف که من دخترم چون گفتند مسلمانن برادر یکدیگرند و
پایان
پس آقایی که منحرف میدونی شمس و مولانا رو خودتی و دارند آنها راه زندگی رو بهت نشون میدن
ناشناس ۱۴۰۰/۴/۰۷ در ۱۷:۰۲
چرا این آخوندا لال نمیشن همش یه حرف مفتی دارن بزنن
حسین نصور حلاج ۱۴۰۰/۴/۱۲ در ۱۲:۰۸
خنده داره اینها در حدی نیستند که از بزرگانی همچو ن مولانا وشمس تبریز خرده بگیرند.زهی خیال باطل
رضا ۱۴۰۰/۴/۱۲ در ۱۷:۰۱
قوم نوح و قوم ثمود هم ، دین خدا را مسخره میکردند … سرانجام هلاک شدند و اجسادشان در همه جا پراکنده شد … لعنت به مولوی و شمس و لعنت به دشمنان اهلبیت علیهم السلام
ناشناس ۱۴۰۰/۵/۱۱ در ۰۳:۳۵
هر کس که کاردست است به دیگری کار ندارد و تمسخر نمیکند وحتی حرف نمیزند مثل بودا که دورش حلقه میزدند
سعید ۱۴۰۰/۴/۱۹ در ۲۲:۳۳
مبحث جالبی بود.
خودم با اینکه یک کتاب دربارۀ مولانا نوشتم، ولی بیشتر به جنبۀ مثبت او پرداختم. هرچند که قبول دارم که جنبه های منفی مولانا هم کم نیست. یه کتابی هست به نام «نقد مثنوی»، که با ذکر جزئیّات از خودِ مثنوی، به نقد سخنان مولانا پرداخته.
یاسینی ۱۴۰۰/۴/۲۸ در ۱۹:۵۷
ای رفیق ، تو خودت آنتی تزی
خود تصور کرده ای که سنتزی
در نفهمی و خودخواهی و بیشعوری شما همین بس که علامه جعفری رو روی بغض کینه میگی آقای جعفری
پرویز ۱۴۰۰/۵/۰۳ در ۰۰:۱۵
ای بریده آن لب وحلق ودهان
که کند تف سوی ماه و آسمان
کی شود دریا ز پوز سگ نجس
کی شود خورشید از پف منتمس
دریای وجود مولانا با پوزه سگی که وی را برنمی تابد نجس نمی شود
پرویز ۱۴۰۰/۵/۰۳ در ۰۰:۲۲
خربطی ناگاه از خرخانه ای
سر برون آورد چون تعانه ای
کاین سخن پست است یعنی مثنوی
….
خود بدیدید ای خسان طعنه زن
که شما بودید افسانه نه من
خود بدیدید ای که طعنه می زدید
که شما فانی وافسانه بودید
ناشناس ۱۴۰۰/۵/۰۸ در ۰۳:۴۶
کار پاکان را قیاس خود مگیر//گرچه ماند در نوشتن،شیر و شیر
جمله عالم زین سبب گمراه شد//کم کسی ز ابدال حق آگاه شد
همسری با انبیا برداشتند//اولیا را همچو خود پنداشتند……….
آخه بنده ی خدا شمارو چه به تفسیر و توضیح درباره ی عارف و کاملی چون مولوی….اگر ذره ای از معرف و طریقت اهل بیت آگاهی داشتین مولوی رو میشناختین…….آخه امثال شما علما و فقها رو چه به عرفا و اولیاالله…..اولیا الله تحت قبائی،لایعرفهم غیری…..شما بهتره همون در مقام تقلید و اکتساب باقی بمونید و وارد مرحله عشق و قرب خدا نشید….ولی حقی ندارید عرفا و سالکان حقیقی دین رو به اتهام بگیرید
مهران مدیری ۱۴۰۰/۵/۰۹ در ۰۱:۲۱
به قول استاد مطهری از دید شیعیان قالطاق مولنا و شمش اینچنین بودند
سید رضا موسوی ۱۴۰۰/۵/۱۰ در ۲۳:۱۸
بعید نیست مولانا پیامبر زمانه خویش نباشد.
او دور ار تعصبات ودوبینیها مسایل رو بیان میکرد.
وگفته وی درحق شمس وبالعکس رو همش میشه در احادیث پیامبر دید.مثل حدیث قول خدای سبحان که گفته بنده من اگر مرا اطاعت کنی مثل من میشوی من به شی میگم کن فیکون وتو به تو به شی میگی کن فیکون…عزیز دل که این مقاله رو نوشتی مطمعن باش اگر دربین سنت و مسیح یا بهود بدنیا می اودی همان تعصبیت رو که الان به علی وال علی داری نسبت به مقدستات دینت داشتی…بدون راه مولانا راه حق وحقیقت بدون تعصبیت است…بدانید اگرمولانا زنده بود قشر عظیمی از مردم تابع اون بود واین دنیهای متعصب و وکور رو کنار میگزاشتن
مسعود ۱۴۰۰/۵/۱۱ در ۰۳:۳۲
طریقت بیشک برتر از شریعت است ….شریعت متخص زمان خود پبغمبران وتاریخ گذشته میشود نه اینکه پیغمبران وادیان وشریعت بد و ناحقه بلکه کهنه شده …ولی طریقت وعرفان چون براه دل است وهیچ اصول خشک ومرتجعی ندارد برای تمام قرون ولحظه هاست ندای درون یاهمان خداست
اصغر ۱۴۰۰/۵/۱۴ در ۱۴:۳۰
سلام علیکم؛
خدا رحم کنه به این شیخ(میلانی) در جهل جهل مرکبه.
زندگانی وفهم''مرگ وپوچی ۱۴۰۰/۵/۱۷ در ۰۱:۰۵
ای دوستان تمام شما نابغه هستید ولی همه ازاین نابغه بودن استفاده نمی کنید تمام حرفم این است پی بردن به چیزی دردرون خود ( ماهیت)»اگر به ماهیت خودت پی بردی یه سری الهاماتی به صورت ناخوداگاه در ذهن تو به وجود میاد که به درستی یا نادرستی اشعار مولانا یا هر مبحثی پی میبری حتی به صدق وکذب بودن نوشته هایی درقران، هرچه پیشینیان گفتند روباورنکن آنها دروغ های ذهنی بشر بوده به تمام حرف ها وچیزها شک کن تا حقیقت را کشف کنی،خدا را می شناسم به دلیل عقل ،خدای من افکار وواقعیت های ذهنیست
عباس ۱۴۰۰/۵/۲۱ در ۰۷:۴۵
این که شکی نیست جز قرآن هر نوشته دیگری دارای عیب است مگر حدیثی متقن و بدون تصرف باشد. پس ممکن است شاعری شعر غلط داشته باشد اما اگر ایشان علامه حسن زاده و علامه طباطبایی را قبول ندارند من ایشان را قبول ندارم این دو حضرات از هدایای الهی زمان ما هستند
باغ بان ۱۴۰۰/۵/۲۱ در ۱۳:۴۹
آنجا که میگه قاتل علی علیه السلام دست خداوند است ، مگر شکی داریم که بی اراده خدا برگی از درخت فرو نمی افتد .
اینجا دو راه وجود دارد ، یکی برمبنای جبر و دیگر بر اختیار .
آیا در این اختیار نیروی خداوند دخیل بوده یا خیر
اینجا جوهر خداوندی عمل کرده و حضرت به درجه شهادت نائل آمده
ولی من معبری شدم برای جوهر در مسیر جهالت
حالا عامل و عمل اشتباه است ولی نتیجه باعث شد که مولا بگوید به خدای کعبه رستگار شدم
رستگاری برای مولا و ظلالت برای ابن ملجم
بار الها هر فعلی از من سرمی زند از انرژی حیات بخش توست ، پس بیاموزانم که در هر عملی تورا با چه معامله میکنم.
سید علیرضا وحیدی ۱۴۰۰/۵/۲۲ در ۱۶:۵۷
مولوی در ابتدای امر،سنّی مذهب بودند ؛زیرا در حکومت و شهر سنّی نشین و خاندان سنّی رشد کرده است.مدرسه و مکتبش سنّی بوده و حتّی یک جلد کتاب شیعه در تمام شهر ایشان یافت نمی شده است؛ ولی چون روز به روز در راه سیر و تعالی قدم زدند، حقایق را دریافتند.خب ایشان علاوه بر شاعری،واعظ و منبری بودند،حالا اگر در کتاب هایش چیزی نادرست به نظر آمد،قبول نکرده و حمل بر تقیه کنیم.درست این است که با توجه به شرایط همان زمان باید قضاوت کرد.رهبر معظم انقلاب می فرماید: شهید مطهری از بنده پرسید که نظر شما درباره مثنوی چیست؟ گفتم: مثنوی،اصول اصول اصول دین است. ایشان گفتند کاملاً درست است . آقا سید علی قاضی( ره) فرموده که محی الدین از کاملین است و ملای روم را عارفی رفیع مرتبه و از شیعیان خالص امیرالمؤمنین(ع) می شمردند و قایل بودند مُحال است کسی به مرحله کمال برسد و حقیقت ولایت برای او مشهود نگردد. شیخ انصاری همدانی به مولوی ارادت داشتند. شهید دستغیب نامه ای به آقای قاضی نوشتند و از او خواستند چون در شیراز آشنایی ندارند،کتابی برایشان معرفی کند و ایشان پشت نامه نوشته بودند که مثنوی بخوان.
اقبال لاهوری می گوید که مولانا خضروار دست مرا گرفت و به ساحل عشق و ایمان رسانید.این ها بخشی از اثرات این مغز فعال است که نقش هدایتگری داشتند.حتّی توانستند در تمام ادیان،به طریقی نفوذ کرده و حرف خود را بزند. ما چقدر توانستیم با رفتار یا آثار خود ، جامعه را متحوّل کنیم؟مولوی از پایه های اصلی ادبیات عرفانی است . به نظر یکی از عرفا که فرمودند:پشت سر عرفا بدگویی نکنید.به بلایی سخت دچار می شوید.واقعاً همین طور است؛ حتی کسی که در زبان و ادب فارسی، استاد باشد،نمی تواند در ادبیات عرفانی قاطعانه نظر بدهد.در عرفان ،هر کسی تجربه خاصی دارد.مولوی،امام حسین (ع ) را روح سلطانی،پاکْ روح،گوشواره عرش و جان مقدس دانسته و یزید را سیاه ترین و زشت ترین فرد می داند.اشعار و اندیشه های مولانا نیازمند تدبر است؛ تدبیری موشکافانه ی عارفانه . عارف باید عارف را نقد کند.نقد عالم بر عارف، جای تامّل دارد.
سید احمد ۱۴۰۰/۵/۲۷ در ۱۲:۵۶
سلام
آیا هر چه بیشتر دانستن مارا از کل حقیقت میتواند مطلع کنید؟
خیر
هرگز با ذهن انسانی و محدودیتهاش با کل حقیقت میتوان دست یافت؟
خیر
اما
حقیقت انچنان بارز و روشن و فراگیرست
که اصلا نیاز به اثبات ندارد
خود تمام هستی و وجود است
وهیچ نیست جز او
علیرضا ۱۴۰۰/۶/۰۹ در ۱۶:۱۳
چرا طرفداران مکتب تفکیک که مخالف عرفان و فلسفه هستند در این زمان یک تفسیر قرآن نمی نویسند تا عیار فهم و سوادشان در باره قرآن معلوم شود؟! در تاریکی نشستن و انتقاد کردن دردی را دوا نمی کند!
شهرام ۱۴۰۰/۶/۱۱ در ۰۰:۵۸
خیالت هر دمی اینجاست با ما ، الا ای شمس تبریزی کجایی!؟
الهه ۱۴۰۰/۶/۱۱ در ۰۲:۳۲
عالی بود.
قبول دارم.
عرفان تنها بدعت دین است و عارفان!!! دین را ابزار خزعبلات خود کرده اند.
حقیقی ۱۴۰۰/۶/۱۶ در ۰۹:۳۶
هر کسی از ظّن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
پویا ۱۴۰۰/۶/۱۷ در ۱۱:۴۵
ملای رومی این مرد کافر این مرد جنس این مرد جاهل این مرد نادان ، دشمن اهل البیت ، سنی صوفی متعصب ، قایل به وحدت وجود خدا لعنت کند ملای معلون رومی را با جمیع پیروانش به حق مولا امیرالمومنین علی ع
ناشناس ۱۴۰۰/۶/۲۷ در ۱۶:۵۸
هر کسی از ظن خود شد یار من .
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند .
از هزار و یک صفت هفتاد و یک فرقه شدند
یک حقیقت را اگر صد وجه می دانی رواست .
متأسفم برای شما جناب میلانی که دیدتان چنین است و خود در برزخ اندیشه خود میسوزی.
ناشناس ۱۴۰۰/۶/۲۷ در ۱۸:۴۸
افسوس باید خورد چرا این ادمای بی ارزش شدن کارشناس اسلام و دین کسانی که در لباس روحانیت شیعه به ارکان اسلام ضربه میزنند مثل علامه حسن زاده آملی و طباطبائی و بالاتر مولوی و شمس خودشان مزدورن منحرف اند میگن دیگران منحرف آن
مهدی ۱۴۰۰/۷/۰۵ در ۰۷:۳۰
گروه اول از اسلام دفاع می کنید یا از «خودتان»؟
گروه دوم از عرفان دفاع می کنید یا» خودتان»؟
گروه اول بروید احتما کنید به روش مولوی، بعد اگر توانستید،بگوئید او بد است : احتماها بر دواها سرور است/ زانکه خاریدن فزونی گر است/احتما اصل دوا آمد یقین/احتما من قوت جانت ببین
ناظر تاریخی ۱۴۰۰/۷/۰۸ در ۱۱:۳۷
تاریخ نشان خواهد داد که شما منحرف هستید یا شمس تبریزی
مادرتو گاییدم ۱۴۰۰/۷/۲۵ در ۰۱:۲۶
همه بدن شما خوبید
ناشناس ۱۴۰۰/۷/۲۶ در ۰۸:۱۴
سلام علیکم
همه باید به قرآن بپردازد
فرمود قران بیانی برای تمام مردم…همه مفسران گفتند این کریمه یعنی همه عالم قرآن را می فهمند چگونه؟ چگونه قرآن بیانی بر تمام عالم با این همه زبان و فرهنگ و دانش است؟ این مسئله را حل کردن موجب مسرت همه است
محسن ۱۴۰۰/۷/۲۶ در ۲۲:۲۲
بالاترین مرتبه در خلایق برای رسول خدا ص که بتلاترین مرتبه ایشان که خداوند هم بر آن شهادت داده و قبل از نبوت مفتخر به آن است بندگی است اشهد ان محمد عبده و رسوله
در میان مومنان شخصی به عظمت مرتبه امیر مومنان ع نیست که ایشان هم با همه علو شان بی آنکه اهل اغراق و مبالغه باشد می فرماید انا عبد من عبید محمد من غلام کوچکی از غلامان محمدم با چنین اوصافی ، هر چه جز اظهار بندگی حق باشد از هر کسی لاف است و گزاف خواه این شاعر باشد یا آن انا الحق گو که مهدی سهیلی عزیز در جوابش گفته
تا که علی بنده است قول انا الحق خطاست
از سر دیوانگیست نق نق منصورها
محسن ۱۴۰۰/۷/۲۶ در ۲۲:۴۶
عارفترین خلایق نسبت به ذات باری رسول خدا ص و امیر مومنان ع بود که فرمود لو کشف الغطا ما ازددت یقینا مع الوصف چیزی جز اظهار بندگی مطلق و بس از ایشان صادر نشد و جعلیات صوفیه و مشایخ و بال و پر دادن به بدعتهایی چون طریقت و غیره جهت کساد کردن و از رونق انداختن بازار شریعت نبوی بود پنهان هم نکردند تا انجا که تکلیف را از عارف واصل ساقط می بینند!!! و کفریاتی از این جنس در انکار ضروریات دین.
ما بالاتر از اباعبدالله و مرتبه ای بالاتر از شهادت داریم؟. اباعبدالله در نماز آخر ۳۳ تیر به پیکر مطهرشان نشست ولی نماز را خواندند یعنی به ازای هر جمله نماز یک تیر ، چطور از ایشان تکلیف ساقط نشد و از فلان مدعی عرفان و معرفت الهی ساقط شد؟! مگر عارف عاشق نمی شود و یاد و ذکر معشوق ورد دائم کلامش نمی شود ؟ این چه ادعای معرفت و عشقی است که فریضه و ستون دین را هم با لاف وصل و محبت رها می کنند؟
مطرح کردن امثال اینها و مانند مشایخ صوفیه و جعل کرامات عجیب و غریب برای آنها جهت شکست قداست و ساختن رقیب و همطراز برای امامان مذهب اهل بیت علیهم السلام بود و بس
برای بایزید می گویند مردیدی پیش او آب زردی دید پرسید این چیست گفت فلانی از من از حیا پرسید گفتم و آب شد ، این آب هم اوست و از این مهملات
محسن ۱۴۰۰/۷/۲۶ در ۲۲:۵۶
سلام علیکم ، بالاترین مرتبه در خلایق برای رسول خدا ص است که ممتازترین صفت ایشان که خداوند هم بر آن شهادت داده و قبل از نبوت مفتخر به آن است بندگی است : اشهد ان محمد عبده و رسوله
۲- در میان مومنان شخصی به عظمت مرتبه امیر مومنان ع نیست که ایشان هم با همه علو شان بی آنکه اهل اغراق و مبالغه باشد می فرماید انا عبد من عبید محمد من غلام کوچکی از غلامان محمدم با چنین اوصافی ، هر چه جز اظهار بندگی حق باشد از هر کسی لاف است و گزاف خواه این شاعر باشد یا آن انا الحق گو که مهدی سهیلی عزیز در جوابش گفته
تا که علی بنده است قول انا الحق خطاست
از سر دیوانگیست نق نق منصورها
نکته دیگر اینکه :
عارفترین خلایق نسبت به ذات باری رسول خدا ص و امیر مومنان ع بود که فرمود لو کشف الغطا ما ازددت یقینا مع الوصف چیزی جز اظهار بندگی مطلق و بس از ایشان صادر نشد و جعلیات صوفیه و مشایخ و بال و پر دادن به بدعتهایی چون طریقت و غیره جهت کساد کردن و از رونق انداختن بازار شریعت نبوی بود پنهان هم نکردند تا انجا که تکلیف را از عارف واصل ساقط می بینند!!! و کفریاتی از این جنس در انکار ضروریات دین.
ما بالاتر از اباعبدالله و مرتبه ای بالاتر از شهادت داریم؟. اباعبدالله در نماز آخر ۳۳ تیر به پیکر مطهرشان نشست ولی نماز را خواندند یعنی به ازای هر جمله نماز یک تیر ، چطور از ایشان تکلیف ساقط نشد و از فلان مدعی عرفان و معرفت الهی ساقط شد؟! مگر عارف عاشق نمی شود و یاد و ذکر معشوق ورد دائم کلامش نمی شود ؟ این چه ادعای معرفت و عشقی است که فریضه و ستون دین را هم با لاف وصل و محبت رها می کنند؟
مطرح کردن امثال اینها و مانند مشایخ صوفیه و جعل کرامات عجیب و غریب برای آنها جهت شکست قداست و ساختن رقیب و همطراز برای امامان مذهب اهل بیت علیهم السلام بود و بس
برای بایزید یا دیگری می گویند مریدی پیش او آب زردی دید پرسید این چیست گفت فلانی از من از حیا پرسید گفتم و آب شد ، این آب هم اوست و از این مهملات
ناشناس ۱۴۰۰/۷/۲۸ در ۰۱:۰۹
حقا که ….
واقعا تو خود را در حد و اندازه این میدانی که در مورد شرف ملک مولانا اظهار بیان کنی؟؟؟
عبدالرحیم ۱۴۰۰/۷/۳۰ در ۱۸:۴۷
عرض کنم تکلیف شیعه گری با تماااااااااااام فرقه هاش الحمدلله روشن شد و از برکات همین شورش ۵۷ ماها بود !! دین شیعه و لباس همین آقای میلانی مثل خود آیت الله میلانی باطله !!! بنیان گذار دین شیعه عبدالله ابن سبا یهودیست !!! در اسلام تکفیر اهل قبله ممنوعست و تکفیر کننده اگر بدون دلیل قرآنی و سنت صحیح نبوی صلی الله علیه وسلم بوده باشد ؛؛ خود کافر میشود !! هیچ کس معصوم نیست الا رسول الله صلی الله علیه وسلم آنهم در ابلاغ رسالت !!! اگر مولانا رحمهالله بر اساس اطیعوا الله و اطیعوا الرسول فرموده قدمش و کلامش بروی چشم !!! وگرنه بقول معروف بزرگان اسلامی ؛ بدیوار کوبیده میشه !!! اینکه فرمودید مولانا واجبات اسلام رو رد کرده ؛؛ این حرف مستند نیست بلکه میفرماد : استعینوا ( الله ) بالصبر والصلوة !!! جوهر الله تعالی است و نماز و روزه و …..وسیله هستند و عرضند و مدرک و درک کننده و مستعان نیستند !!! مولانا رحمهالله با صدهاااااا قصه و داستان و پند و درس و تعلیم ؛؛ پهنه های گوناگون شرک رو به مردم مسلمان مینمایاند !!! که شرک بزرگترین عامل نکبت در بطن شیعه گری و ایران شرک زده و شیعه زده و امام زمان موهوم پرستی است !!! بزرگان شیعه ؛ دوازده امام و پیامبر و فاطمه الزهرا علیهم الصلوة والسلام را صاحب ولایت تکوینی و تشریعی و جوهر میدانند و تا جاییکه العیاذ بالله ؛؛ الله را واسطه میکنند تا امام زمان موهوم ازشون راضی بشه و حسین و علی و …..راضی بشه یعنی بقول معروف عوام ؛ صد سور به ابولهب زدند !!! دریایی از ثروت مردم را با استحمار در طول پونصد و پنجاه سال غصب کردند و قبور هزاران عددی از جمله امام رضا و امام و حسین رضی الله تعالی عنهما را مطلا کردند و مردم عراق و ایران را بدبخت و شرک آلود و ذلیل !!! دیکتاتوری وحشتناک پیاده کرده اند و میلیونها مسلمان را میزنند و میکشند و غارت میکنند و شکنجه میکنند و بزرگانی چون علامه برقعی و شیخ ضییایی و …….تکفیر میکنند و با مثله کردن میکشند و اصولا غیر شیعه را کافر و نجستر از سگ و خوک میدانند و خالد در جهنم و به نوامیس پاک پیامبر رضی الله عنهن با بی ناموسی هر چه تمامتر ؛ فاحشه ی مبینه میگویند یعنی العیاذ بالله رسول الله صلی الله علیه وسلم رو ؛ خاکم بدهن ؛ دیوث میدانند و در حقیقت ؛ ابراهیم قمی در تفسیرش ؛ میگه : خان جبرییل !!! جبرییل را خائن و پیامبر را خائن میدانند و پیامبر حقیقی بخیال خودشون ؛ علی رضی الله عنه میپندارند !!! در حقیقت شیعه گری یعنی اوج نجاست و پلیدی و یهودی صفتی و بی ناموسی و بی غیرتی !!! و صلی الله علی رسول الله و علی آله و ازواجه و ذریته و اصحابه !!!
سهراب ۱۴۰۰/۸/۰۱ در ۱۱:۱۸
امان از تعصب
باران ۱۴۰۰/۸/۰۳ در ۱۱:۲۴
مولانا با طی طریقت و عرفان به مرتبه ای از شهود رسیده که دانشمندان امروزی بعد از گذشت هشتصد سال از ان زمان با پیشرفته تلسکوبها ،فضاپیماها و تمام تجهیزات مدرن خود به ان اذعان میکنند که بعضی ار کهکشانها به شکل چشم انسان میباشند در حالیکه مولانای جان از شباهت مردمک چشم انسان با کهکشانها و اتصال همه کائنات و انسانها به یک اصل سخن به میان اورده است
در هر فلکی مردمکی میبینم هر مردمکش را فلکی میبینم
ای احول اگر یکی دو میبینی تو بر عکس تو من دو را یکی میبینم
هنری ۱۴۰۰/۸/۰۴ در ۰۵:۰۰
خدایا ما را اسیر خورده تحصیل کرده ها مکردان
صحبت در مورد مولانا ونقد در خور کسی هست که یک سرو کردن بلندتر از او باشد که متاسفانه فاقد آن هستیم معمولا برای شناخت واندازه گیری اشلی که داریم خودمان هستیم یعنی اگر میگوییم این درخت بزرگ هست نسبت به قامت خود میسنجیم این به اصطلاح روحانی خود غرق در انحراف اخلاق میباشد همانطور که دانید دانیم که مدرسه علمیه ایشان طعم لوازم را جمشیده وبه دیگری نسبت میدهند
خر هم خود را با بلبل میسنجد
ابوالفضل ۱۴۰۰/۸/۰۴ در ۱۴:۳۸
بسم الله الرحمن الرحیم
جدا از ایرادات کلامی و اعتقادی که کار بنده نیست
جاهایی از عرایضتون پر از اطلاعاتی بیسند و منبع بود.
چنین بیانهایی باید در مناظرهای برابر ارائه شوند.
آینده ۱۴۰۰/۸/۱۹ در ۱۷:۱۷
هر طرز فکر را در بازه زمانه خود باید فضاورت کرد ولی در حال حاظر هر دو طرف این بحث , جنگ افکار پوسیده است که نیاز به نشخوار هیچ کدام نیست و حقیقت در آینده به دور از امثال این به ظاهر اندیشه هاست .
علی ۱۴۰۰/۸/۲۰ در ۰۹:۵۰
واقعا این شیخ آنقدر بیسواد است که تصور می کند سواد دارد
مسعود ۱۴۰۰/۸/۲۰ در ۲۱:۳۸
اشعار مولانا خیلی مفهومی هستش، با تفسیر سطحی نمیشه به نیت واقعی مولانا پی برد، اشعاری از مولانا هستش که حضرت علی رو که در راس شیعه هستش کاملا ستوده و همچنین آدمی که تو اشعارش درس اخلاق میده و آدم رو به فکر فرو میبره چطور میتونه آدمی با عقاید بد باشه
باران که شدی مپرس این خانه کیست
سقف حرم و مسجد و میخانه یکیست
باران که شدی پیاله ها را نشمار
جام و قدح و کاسه و پیمانه یکیست
این شعر مولانا این رو به من میرسونه که این آدم چقدر درکش از بخشش بالاست که چنین شعری سروده، حالا میخواد از هر فرقه ای باشه، شما میتونید از اشعارش درس اخلاق بیاموزید، همون طور که تو آموزهای دینی هستش، دنبال چی هستین؟
آشنا ۱۴۰۰/۸/۲۲ در ۰۱:۵۷
درمورد وقایع زمان ظهور مطالبی از علامه مجلسی هست .اگر اشتباه نکنم در کتاب حلیه المتقین باید باشه .اونجا میگه که امام که ظهور می کنند ودرمیان مردم ظاهر می شوند …مردم دودسته می شوند.عده ای با ایشون وعده ای مقابل ایشون.بعد از تبیین امام عده ای به جبهه ایشون میان .باز هم عده ای مقابل ایشون وطرفداران خلفای قبل از امیر المومنین باقی می مانند.بعد از این امام تصمیم میگیرند نبش قبر کنند واز زبان خودشون ماجرا را به گوش همه برسانند. زمان نبش قبر باد تندی وزیدن می گیرد وعده ای در امتحان لیز می خورند واز امام فاصله می گیرند واستدلال اونها این است که این باد تند نشانه حمایت خداوند از خلفا ست. بعد خلفا زنده می شوند وخود بر آنچه که امام می گوید صحه می گذارند .باز هم عده ای به امام ایمان نمی آورند .
برای من مهمه از چه کسی حمایت کنم ومقابل چه کسی بایستم. اگر در حمایتم یا تقابلم با کسی یا کسانی متوجه بشم که با عقاید امام زمانم -امام معصوم- زاویه دارم یک لحظه برعقاید اشتباهم باقی نمی مانم.
تمام دعواها سر امام معصوم است حالا شما فرض کن مولوی باشد یا میلانی باشد یا هر کس دیگر .شما هر کسی را پذیرفتی اونرو به امام معصوم عرضه کن اگر سنخیتی داشت شما هم بپذیر اگر تقلبی بود تکلیف روشنه والا شاید کاسه ای زیر نیم کاسه باشد.
در وجود منت ار هست شکی تجربه کن /کس عیار زر خالص نشناسد چو محک
وحید ۱۴۰۰/۸/۲۴ در ۱۶:۴۶
من از این آقا دو تا سوال دارم ؟ اول اینکه لا حول ولا قوة الا بالله رو برای بنده تفسیر کنن …دوم عالم تجرد رو تعریف کنن …به نظر بنده ایشون درگیر کلمات هستند و هنوز نتونستن از موضع معنی کلمات عبور کنن …آیا ما قبول داریم که خدا مطلق است یا نه ؟؟ اگر مطلق است یعنی هیچ جایی برای حضور یا ظهور غیر وجود ندارد …و هر آنچه که هست تجلی خداست و تجلی هم جزیی از خداست ولی خود خدا نیست …مثال خالق با مخلوق بلا تشبیه تا حدود خیلی ضعیفی مثل انسان با خیالش هست ..خیال انسان دقیقا در ذهن انسان هست ولی خود انسان نیست اما از انسان هم جدا نیست یک لحظه عدم توجه انسان به خیالش و تمرکزش به یک نقطه یا موضوع دیگه باعث نابودی اون خیال میشه …و یک لحظه عدم توجه خدا به مخلوق باعث نبود مخلوق هست با این تفاوت که انسان نمیتونه به چند نقطه همزمان توجه داشته باشه در حالی که خدا قدرت لاینتناهی هست ..در مورد ذهنیات انسان دو حالت وجود داره یکی اینکه بزاری ذهنت به هر جا که دوست داره بره و یکی هم اینکه خودت فکرت رو محدود کنی و نزاری هر طرفی بره ..در هر دو صورت این ذهنیت تا زمانی وجود داره که ما بهش توجه داریم..یعنی هیچ استقلالی از خودش نداره ..اما اگه بزاریم خودش هر جا دوست داشت بره ..این ذهنیت رو صاحب اختیار کردیم ..یعنی حرکت فکر به اختیار خودشه ..اختیاری که به جبر ماست و ما اون اختیار رو بهش دادیم و میتونیم اونو ازش بگیریم و البته فکر از خودش استقلالی هم نداره چون با کوچکترین عدم توجه ما خود ذهنیت نابود میشه …اما اگه مسیر حرکت ذهنیت رو محدود به اراده ی خودمون کنیم اونوقت این خود ذهنیت هست که تحت جبر ماست و ذهنیت از خودش نه اختیاری داره نه استقلالی ..حالا اگه ما ذهن رو آزاد بزاریم ممکنه ما رو به افکار منفی هدایت کنه و این خوشایند ما نیست ولی چون ذهنیت از خودش استقلال نداره باز تحت جبر ما دارای وجود هست ولی اختیارش بنا به اراده ی ما جبری نیست …در مورد ابن ملجم هم همین موضوع صادق بوده ..ابن ملجم از خودش هیچ استقلالی نداشته ..ولی اختیار هر جور عمل و حرکتی رو داشته ..و این اختیارش بوده که جبر خدا بوده ..حالا دو راه داشته یا باید ضربت میزده یا نمیزده ..در هر دو حالت وجود ابن ملجم وابسته به توجه خدا بوده و در صورت عدم توجه خدا اصلا ابن ملجمی وجود نداشته که فعلی ازش بروز کنه …اما ابن ملجم مثل همون ذهنیت آزاد بوده که میتونسته هم در جهت منفی حرکت کنه هم در جهت مثبت …که متاسفانه ابن ملجم در جهت منفی حرکت کرد که خوشایند پروردگار عالم نبود و نتیجش هم مجازات خواهد بود ….البته این مطالب فقط، مثال بود برای نزدیک کردن رابطه خالق و مخلوق به ذهن انسان وگرنه ..ارتباط بسیار نزدیکتر و عمیقتر از این مثال هست …برای اطلاع بیشتر میتونید فایل صوتی تفسیر سوره حمد امام خمینی رو گوش کنید . یا علی
محمد ۱۴۰۰/۱۱/۱۹ در ۱۳:۵۱
سلام علیکم
در آنجایی که حضرت مولوی میفرمایند که ابن ملجم آلت بوده منظور حضرت مولوی این است که همه موجودات حتی گناهکارانم تحت تقدیر و حکم خدا هستند و خواسته یا ناخواسته فرمان خدا را اجرا میکنند یعنی وقتی یک نفر به تو پیشنهادی شیطانی میدهد و دعوت به گناه میکند درعین حال که او با میل خودگناه کرده درهمان حال ابزاری برای آزمودن تو است تا مشخص گردد پاسخ تو دربرابر آن چیست! پس در اینجا ان فرد داعی به گناه و گناهکار به عنوان وسیله و آلت خداوند برای محک بنده ایی دیگر می باشد و حضرت مولانا این موضوع رو در کتاب فی مافیه با مثل توضیح دادند… که افسوس ذهن افرادی جاهل مثل میلانی به فهم آن توان ندارد و فقط ظاهر را میداند و میبیند
سید جواد موسوی ۱۴۰۰/۹/۱۲ در ۱۴:۵۰
بسیار از اراجیف شیخی بیسواد لذت بردیم
این بد که به ما کنند با کس نکنند
بر گل ستمی رود که با خس نکنند
گویند جواب ابلهان خاموشی است
خاموش شدیم و ابلهان بس نکنند
یوسف ۱۴۰۰/۹/۱۵ در ۱۴:۲۴
کی شود دریا ز پوز سگ نجس
کی شود خورشید از پف منطمس
آن خداوندان که ره طی کرده اند
گوش فا بانگ سگان کی کرده اند
سعید آزاد ۱۴۰۰/۹/۱۸ در ۰۸:۱۱
هرقدر دارم باخودم کلنجارمیرم و تلاش میکنم از دایره ادب خارج نشم،اما خزعبلات این جوجه اخوند بطرز عجیبی ادم درو متقاعد میکنه ک جوابی انچنان ک سزاورشون هست بهشون بده
اینطور اشخاص برای ایران،برای فرهنگ و ادب وادبا و بزرگان ایران بغیراز خطرهیچ ندارند.به اینان اگ میدان داده بشود،تا چندسال دیگ شاهد این خواهیم بود ک هر یک از شعرا و عرفا و ادبا و اساتید و دانشمندان ایران زمین ،به نام یکی از کشورک های اطراف ما ثبت خواهند شد،کما اینکه همین کشورهای اطراف درتلاشند تا بزرگانی مانند رودکی ،ابوریحان بیرونی،خوارزمی وهمین جناب مولاناو… را بنام خودشان ثبت کنندعجیبه که کشورهای دنیا درحال نشر اثاراین بزرگان هستند وبزرگداشت سالانه میگیرند برای اشنایی بیشتر وشناخت بهتر اینان،ولی کسانی در ایران چنین مزخرفاتی رو بلغورمیکنند،شاید میخواد با چنین جفنگیاتی خودش رو مطرح کنه.بسیار برای این مردک عالم نما متاسفم.
سعید ۱۴۰۰/۹/۲۲ در ۱۹:۱۶
نظر جناب میلانی برای خودشان محترم است ولی ایشان مثل همانی که فرموده اند خودشان راه را اشتباه رفته اند مثل این است که ژیان از سرعت زانتیا ایراد بگیره
علی محمدی ۱۴۰۰/۹/۲۳ در ۱۵:۱۴
قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری….
شما که …. هستید و حامی ….چطور به خود اجازه بدهید درباره حضرت مولانا و شمس رحمت الله علیهم اظهار نظر کنید.
شمابه فکر پر کردن جیبتان باشید این بزرگان باشند برای ما…شماراچه به گوهر و گوهری….
صبا م ۱۴۰۰/۹/۲۵ در ۱۶:۴۰
با سلام. در پاسخ به این مردک ابله به بیتی از مولانا اکتفا می کنم:
فلسفیک کور شود نور از او دور شود
زو ندمد سنبل دین چونک نکاری صنما
کافیه یک بار توی مراسم عرس مولانا به قوینه برین و عظمت مولانا رو بعد از گذشت ۷۰۰ سال به چشم ببینین و مقایسه کنین با شیخ حسن میلانی!!!! که تو شهر خودشم ۴ نفر نمی شناسنش.
آفتاب آمد دليل آفتاب گر دليلت بايد، از وي رو متاب
برای شما هم متاسفم که همچین اراجیفی رو در خور اتشار می دونین.
در مورد مولانا برین با استاد شفیعی کدکنی مصاحبه کنین اگه واقعا دنبال انتشار مطالب علمی هستین.
محمد ۱۴۰۰/۹/۲۶ در ۱۵:۴۵
گر کسی گوید که: از عمرت همین
هفت روزی مانده، وان گردد یقین
تو در این یک هفته، مشغول کدام
علم خواهی گشت، ای مرد تمام؟
فلسفه یا نحو یا طب یا نجوم
هندسه یا رمل یا اعداد شوم
علم نبود غیر علم عاشقی
مابقی تلبیس ابلیس شقی
علم فقه و علم تفسیر و حدیث
هست از تلبیس ابلیس خبیث
زان نگردد بر تو هرگز کشف راز
گر بود شاگر تو صد فخر راز
هر که نبود مبتلای ماهرو
اسم او از لوح انسانی بشو
دل که خالی باشد از مهر بتان
لتهٔ حیض به خون آغشته دان
سینهٔ خالی ز مهر گلرخان
کهنه انبانی بود پر استخوان
سینه، گر خالی ز معشوقی بود
سینه نبود، کهنه صندوقی بود
تا به کی افغان و اشک بیشمار؟
از خدا و مصطفی شرمی بدار
از هیولا، تا به کی این گفتگوی؟
رو به معنی آر و از صورت مگوی
دل، که فارغ شد ز مهر آن نگار
سنگ استنجای شیطانش شمار
این علوم و این خیالات و صور
فضلهٔ شیطان بود بر آن حجر
تو، بغیر از علم عشق ار دل نهی
سنگ استنجا به شیطان میدهی
شرم بادت، زانکه داری، ای دغل!
سنگ استنجای شیطان در بغل
لوح دل، از فضلهٔ شیطان بشوی
ای مدرس! درس عشقی هم بگوی
چند و چند از حکمت یونانیان؟
حکمت ایمانیان را هم بدان
چند زین فقه و کلام بیاصول
مغز را خالی کنی ای بوالفضول
شیخه پوری ۱۴۰۰/۹/۲۸ در ۱۶:۲۲
اونیکه توهین میکنه به حضرت عشق از علم و ادب و شعر چیزی حالیش نیست
نه لابد شما خوبید با این افکار غلطتون
هرکسی عاشق میشه ولی باید با این عشق زمینی به عشق الهی برسه که مال اینا هم همینجوری بوده
همون شمس بود که زن فاحشه را ازدامان کصافت بیرون کشید
همون شمس بود که با فقیر ترین و حتی بیمار مبتلا به جذامی مثل یه دوست رفتار میکرد
همین مولاناست که یکی مثل من با شناخت او به عشق الهی رسیدم و مفهیدم که چیست
خدا را باید با تمام وجود درک کرد بدون پرده بدون قانون به حس درونیه
نه اینکه مثل شماها ادمو قفل و زنجیر کنید و بخاطر ارتباط با خدا هزار قانون و دلیل بذارید
جمع کنید این بی سوادی هارو
محمد ۱۴۰۰/۹/۳۰ در ۰۰:۴۰
آخر برادر حسن میلانی، چقدر امثال تو ضایع و خوار هستند که فخر علمای اسلام رو اینطور یاد می کنند، شمس و مولانا جلال الدین عرفای مجذوب حضرت حق رو نقد می کنی که خودت را بزرگ کنی؟
ر ۱۴۰۰/۹/۳۰ در ۰۶:۲۷
متاسفانه کسی اومده نظر داده درباره حضرت مولانا که قطعا نخونده کلامش رو،همونجور که در مصاحبش بود،و اینکه همه رو داره نقض میکنه ایشون.حتی علمای شیعی رو، کلا بعضیا بخاطر خودنشانی، زبان به هر چرندیاتی میبرند.اینجا نمیشه و کلا نمیشه به این آقا که خودش رو عقل کل و بقیه رو نادان میدونه،چیزی فهموند. هروقت خودش رو شناخت،قطعا ذات الهی رو درک میکنه،وکلام مولانا.
مولانا،حال خویش رو از درک ذات الهی و سرمستی از عشقش که خداوند و منبع انرژی جهانیان هست رو میگه و این ابله هنوز توی کلمات گیر کرده.
قطعا درک و فهم تفسیر کلمات کار هرکس نیست،مگر خود شناسی که به خداشناسی،یاحق🙌
محمدجاوید ۱۴۰۰/۹/۳۰ در ۰۸:۲۸
سلام علیکم ورحمت الله وبرکاته آقای که همچون توهین به مولانا وشمس تبریزی میکنی اولش تو اینقد پست هستی که با خودت همچون جرئت میدی بعدش تو کجا وآن بزرگان کجا اون ها خدارو یافتند خداهم عزت شون داد که حتی اهل کتاب هم ایشون رو میشناسن اما تورکی میشناسه اولین بارمه که اسم و قیافه شمارو اونم تصادفی اینجا دیدم
محمد صفا ۱۴۰۰/۹/۳۰ در ۱۵:۳۷
سخنان که ز مغز خشک میلانی به زبان شان جاری شده میتوان فهم و درک کرد؛ که شاید با آشکار شدن باطن شان ؛ زشتی و بوی تعفن باطن شان شیطان رجیم استفزاغ کند
صبا ۱۴۰۰/۹/۳۰ در ۱۶:۴۴
قطعا تو وامثال تو بازنده حقیقی هستید، همه چیز این مردم رو از اونها گرفتین، ما دلمون خوشه به فرهنگ اصیلمون که سردمدار اونها مولانای جان هست، مطمئن باشید اونها رو دیگه نمی تونید از این مردم بگیرید،
Abdul Wahid ۱۴۰۰/۹/۳۰ در ۱۶:۵۳
سلام و احترامات
شما فرمودید شخصیتی از مولانا و شمس منحرف تر نداریم، دلیلش اینه که اولا اوره نمیشناسین چون «پای استدلالیان چوبین بود» و نمیتونی هم ب هزار سال ب مقام وحدت برسی جناب آخند صیب! چون درگیر دام های عقل جزئی هستی با تمام همراهانت.
ثانیا تو بیا علمیت و تصانیف و کتبی که خودت نوشتی و تصنیف کردی رو نشان بده تا وزن فهم و دانش تو فهمیده بشه که بعد بتونی مثنوی مولانا را وزن کنی آقای محترم.
متاسفم که چنین آخندای منحرف و خداناترسی داریم درین دنیا ولی مطمئن باشین که گران تمام میشه ب همه تان ☺
ناشناس ۱۴۰۰/۱۰/۰۱ در ۰۳:۳۸
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
تا بیخبر بمیرد در درد خودپرستی
ناشناس ۱۴۰۰/۱۰/۰۱ در ۱۳:۱۰
یک ملا چه خاصیتی برای اجتماع داره؟!!! جز حرف مفت و خزئبلات
احسان ۱۴۰۰/۱۰/۰۲ در ۱۰:۴۵
علم استنجا در دوران جاهلیت بنا شده تا جلو مردان جاهل را از ظهار و فرزند کشی و…. بگیرد و عالمانی عمر خود را در راه شناخت <>آن صرف کردند. عالمان دوران جاهلیت امروزی میشوند همان جاهلان دوران معنویت . نزد خدا چه میبرید عمر خود را صرف علم اصول فقه _پاک کردن نجاست_ کردید.در راه خدا چه کردید؟ احکام شرع مقدس اسلام را که همه میدانند فروع واصول دین که همه میدانند شما در راه خدا قدمی برداشتید
حسین ۱۴۰۰/۱۰/۰۲ در ۲۲:۵۵
ما زقران مغز را برداشتیم ….پوست را به. خران بگذاشتیم
ایران ۱۴۰۰/۱۰/۰۴ در ۰۵:۳۲
اونی که از قران به خدا برسه انسانی بزرگه چه بسا انسان کامله مومنه ولی برای ما بی سوادا که اکثریت جامعرو در بر داریم تفصیر بسیار زیبای شعرا مثل دریای بزرگ مثنوی معنوی حضرت مولانا یا هفت شهر عشق عطار حافظ که میگه ار کس بسان حافظ قران زبر بخواند با چهارده روایت به خدا برسیم و راهمونو پیدا کنیم قابل احترامن که اصول دین تحقیقیه فردوسی پاکزاد در هزار سال پیش گفت عرب بر عجم دشمن است تاریخ امثال این اقارو و این انقلابو قضاوت میکنه مولانا بعد صدها سال نامش به نکویی در تمام جهان برده میشه اینا ریشه های خاک پاک ایران زمینن
…
سهیل ناظمی ۱۴۰۰/۱۰/۰۸ در ۱۵:۳۱
گر نداری از نفاق و بد امان
از چه داری بر برادر ظن همان
.
بدگمان باشد همیشه زشتکار
نامهٔ خود خواند اندر حق یار
.
درود بر حضرت عشق
مسعود ۱۴۰۰/۱۰/۱۰ در ۰۷:۰۰
من زیاد اشعار مولانا رو نخوندم اما چندتایی که خوندم یه چیز رو فهمیدم اینکه ایشون خیلی جلوتر از زمان خودش بود. برای همین هنوز خیلی ها متوجه حرفش نمیشن.
مثلا این بیت » خوش باش که هرکه راز داند *** داند که خوشی، خوشی کشاند *** شیرین چو شکر تو باش شاکر*** شاکر همه دم شکر ستاند
معنی این شعر رو نسل های بعدی که سطح آگاهیشون بالاتر میره خواهند فهمید.
سادات ۱۴۰۰/۱۰/۱۰ در ۲۱:۲۱
احسن
ناشناس ۱۴۰۰/۱۰/۱۰ در ۱۹:۴۸
مه فشاند نور سگ عوعو کند
هر کسی بر ژینت خود می تند
سادات ۱۴۰۰/۱۰/۱۰ در ۲۱:۲۰
این جاست که می گویند عاقبت بخیری بر همه چیز ارجح است.
اللهم اجعل عواقبنا و امورنا خیرا
الی ۱۴۰۰/۱۰/۱۳ در ۰۱:۱۷
دو دلیل ممکنه وجود داشته باشه که آدم ها حقیقت رو نگن
یک اینکه از درک حقیقت عاجزند
دوم اینکه به نفعشون هست که نفهمند.گروه دوم رو نمیشه بیدار کرد.اظهر من الشمس هست برای جویای حق و حقیقت که علامه طباطبایی،علامه حسن زاده،مولوی و شمس و… که بوده اند.اگردرک و قبول حقیقت راحت بود که سرها بر دار نمی رفت.به هر حال مجادله نیازی نیست وقتی خداوند به پیامبرش میگه خودت رو ناراحت نکن بالاخره یک روز ما میان آنها قضاوت خواهیم کرد.یا مالک یوم الدین
اگر کسی که ادعای فهمیدن دین داره میگه نمیشه چله گرفت دیگه محلی برای بحث باقی نمیگذاره…لابد نعوذ بالله با پارتی بازی مقام خلیفة اللهی رو قراره به آدم بدهند…
ناشناس ۱۴۰۰/۱۰/۱۴ در ۲۰:۳۲
سلام
من فقط در این دنیا یک چیز رو میدونم اونم اینه که نباید کسی رو قضاوت کنیم مخصوصا که رفتار و کردار او را به چشم ندیده باشیم
ناشناس ۱۴۰۰/۱۰/۱۵ در ۰۹:۵۸
خود این آقا با این نوع نظرات معلوم است که عقل و فکر و درک و ذهن سالمی ندارد
عادل ۱۴۰۰/۱۰/۱۹ در ۱۱:۵۴
چون شریعتی ها دوام داشتند و طریقت ی ها نداشتتند دلیلش سادست و این که شریعتیهای ظاهر پرست >شرع رو به نفع جیب خود و قدرت حکام تعریف و تغییر میکردند تا به مقام قضا برسند ولی طریقتی ها روانه بیابان میشدند حق رو با وجود اینکه همونجور که بود حتی به ضرر خودشون تعریف میکردند و جلوی حکام می ایستادند سر رو به دار میدادند . برای شناخت خوبان پارسی گو اول باید منطق فلسفه مشا اشراق و سفسطه و بعد تاریخ ادبیات عرب وقران بعد عرفان عملی نظری رو بلد باشید وبعد ریاضات بکشید تا گرایش های نفسانی تون رو بشناسید بعد کمی از علوم غریبه تا گرایشهای ذهنی رو بشناسید که وسوسه چیست وبعد بفمید منظور استاد چیست . بله شما خودت خوب میدونی خودتو به اون را میزنی . آیا شما از اون ظاهر سازهایی.
حمید ۱۴۰۰/۱۰/۱۹ در ۲۳:۵۰
من معتقدم مولوی شاعری زبردست بوده ولی در مراحل سیر و سلوک گمراه شده و بعد اسیر القاء از طرف شیطانهای جن و انس شده و تا آنجا سقوط کرده که به خاطر منافع دنیوی به جعل احادیث روی آورده و حتی دست به تحریف قرآن و دو کتاب اهل سنت یعنی صحیح بخاری و صحیح مسلم زده که در بسیاری از اشعارش کاملا آشکار است. ستیزه جویی مولوی با شیعه به آن علت است که در مراحل سیر و سلوک عرفانی بال مولوی قدرت گذر از مرحله جبر و اختیار را ندارد و دچار کج فهمی عمیق می شود و از همین جا سقوط میکند.
از خاک به افلاک آسان نبرند
بر دار به غیر سربداران نبرند
حلاج شو سر به دم تیغ سپار
در مسلح عشق غیر خوبان نبرند.
مولوی شاعر بود ولی عاشق نبود.
افشین ۱۴۰۰/۱۰/۲۴ در ۱۸:۴۳
این کشور پر شده از روحانی های عمامه به سر که برخلاف اینکه خودشان رو عرفانی جلوه میدن هیچ چیزی از عرفان نمیدونند حضرت شمس و مولانا یکی از عالم ترین فردها در طول تاریخ بودند که حضرت شمس کسی است که دانسته های ایشان در این باره به گونه ای است که حتی دانسته های کل روحانی هارو و عالمان دینی و نمیدونم ولایت فقیه رو جمع کنیم فقط ۱ درصد علم عرفانی حضرت شمس نمیشود همان طور که دوستان عزیز الان دیدید که شمس و مولانا رو انکار میکردند چون سطح عقلشان حرف های ایشان رو درک نمیکرد.ان شاءالله روزی همه حضرت شمس را خواهید شناخت.
رضا ۱۴۰۰/۱۰/۲۴ در ۲۳:۴۲
همینجا هم عده ای خودشون رو از همه برتر و بالاتر دیده اند و کامنت گذاشته اند
آقای میلانی انسان فرهیخته و با سوادی هستن گرچه بنده هم با ایشان موافق نیستم
بعضیها هم هی دانشگاه دانشگاه میکنن ، عزیز من دانشگاه در علوم انسانی مربوط به حوزه های علمیه مثل قطره س در مقابل دریا.
بله اگه منظور مولوی همینها بود که آقای میلانی گفتن ، بدتر و پلیدتر از مولوی کسی نیست
اما این احتمال رو هم بدید که منظور مولوی این نیست و به زبان اشاره و رمز سخن گفته باشد
فردین ۱۴۰۰/۱۰/۲۵ در ۰۵:۱۸
کاش ادم ها همون قدر که به فکر جمله بندی حرف هاشون بودن به فکر محتوی حرفشون هم بودن
کاش هر کسی حد و حدود خودش رو میدونست
من درک میلانی رو ندارم و راجبش نظر نمیدم
ولی میدونم هر کسی با هر سطح از فهم و شعوری حق نقد کسی دیگه ای رو نداره
چه برسه بخوای اسطوره هایی مثل علامه طباطبایی رو نقد کنی
ادم حداقل نقد ۱۰ تا موافق و مخالف رو میخونه بعدش میاد نظر بده
حضرت مولانا شخصیتی بودن که خیلی از بزرگان عرفان و شریعت و دین
از هر ملیتی این حضرت رو بررسی کردن و بعد از نوشتن ۱۰۰ ها صفحه کتاب در پایان گفتن ما نمیتونیم
حضرت مولانا رو وصف کنیم
اینقدر که این شخصیت بالاست.
من نمیفهمم چجوری ادم میتونه بیاد خیلی ساده همیچین انسان بزرگی رو نقد و رد بکنه.
البته اینجور نقد ها همیشه بوده و هست.
نمیخام مقایسه کنم پیامبران جایگاه ویژه ای داشتن و نمیخام با حضرت مولانا مقایسه شون کنم ولی الان شما تو دنیا که بگردی خیلی ها هستن که حضرت محمد یا حضرت عیسی یا خیلی از پیامبران بزرگ رو هم نقد میکنن.
خدا به همه توفیق بده تا بتونیم درک درستی داشته باشیم و با حرفا مون یه عده رو گمراه نکنیم
محمد صادق ۱۴۰۰/۱۰/۲۷ در ۱۴:۲۸
خداوند به شما طول عمر عنایت کنه جناب اقای میلانی مچکرم از شما که سخنانتون تواین جو عرفان زدگی روشن کننده ست . بنده چندین سال عمرمو تواین مسایل سپری کردم تهش تلخیه تهشجهله. به قول ایت الله سیستانی ۴۳ ساله تودانشگاهو حوزه فلسفه منحرف ملاصدارا وابن عربی تدریس وترویج میشه ؟نتیجه ش چی شد؟!!!! توصداسیما ازصبح تاشب همینجور.ابراهیم دینانی هرچی دلش میخاد میگه ومیبافه. فعلن تریبون نظاموصداوسیما… دست طرفداران عرفان وفلسفه س حرفاشونو۴۳ ساله میزنن پشت سرهم تکرار بزرگداشت برای علامه… حالا تامامخالفین حرفی میزنیم گر میگیرن مامخالفین هم باید تریبون داشته باشیم به جوونا ونوجوونا میگم عمرتون حروم میشه اگه تومسیر عرفان وفلسفه برین شما فقط انجام واجبات و ترک محرمات داشته باشین درکنارش بچسبین به کار حلالو کسب حلال.
ناشناس ۱۴۰۰/۱۰/۲۷ در ۱۸:۲۹
سلام ی انشا درمورد وحدت ادیان از نظرمولانا رو لطفا بگید
.... ۱۴۰۰/۱۰/۲۷ در ۲۰:۵۱
گام اول اینکه اگر این افراد عالم و مرشد بودن ک بخواییم علامه صداشون کنیم اینه که یک عالم هیچوقت دیگری رو نقد نمیکنه و با پرخاش سمتش نمیره. کسانی مثل سعدی مولانا حافظ … بدون هیچ نفعی عاشقانه از حق تعریف کردن و کسانی مثل جنابان اخوند از چرت و پرت هایی ک تحویل جامعه میدن بدون ذره ای سواد و خر فرض کردن مردم نفع و سود میبرن مردم را اذیت میکنید فدای سر مردم اما دیگ انسان هایی مثل این بزرگواران که مردم رو به سیر به سوی حق تشویق میکنند مسخره نکنید کسی ک حتی فکر کردن هم بلد نیست و خودش رو ایت الله میخونه بدون اینکه بدونه ایت الله به معنی نشونه خداست واقعا کفر بزرگیه به قول سعدی ((ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز کان سوخته را جان شد و اواز نیامد این مدعیان در طلبش بس خبران اند کان را که خبر امد،خبر باز نیامد)) اگه کسی ایت الله واقعی باشه هیچ حرفی ازش نمیزنه نه مثل شما که در میکروفون جار میزنید
و اینکه برای نقد کردن مدرک سیکل به بالا نیازه جنابان اخوند با کلاس ششم ابتدایی نیایین نقد نکنین:)
هیچکی ۱۴۰۰/۱۰/۲۹ در ۰۲:۰۸
به نظرم ایشون مولانا و شمس را یا اصلا نمیشناسند یا انطور که دوست داشتند شناختند
هر چند که به هیچ کس و هیچ چیز نباید یقین صد در صد داشت و کسی را بت کرد و یا تعصبی در قبالش داشت
آرش ۱۴۰۰/۱۰/۳۰ در ۲۰:۳۹
آدمی هم نفهم تر از تو نداریم
نیلوفر ۱۴۰۰/۱۱/۰۱ در ۰۱:۳۷
دوست عزیز برداشت ایشون از سخنان علامه طباطبایی و حسن زاده ی املی کاملا اشتباهه .ایشون برداشت خودشون از سخنان این دو علامه رو نقد و بررسی کردن ولی مفهوم سخنان چیزی نیست که حجت الاسلام حسن میلانی توضیح دادن مشکل ایشون درک نکردن مفهومی سخنان این دو علامست . نقد و برسیشون از ذهنیات خودشونه
نیلوفر ۱۴۰۰/۱۱/۰۱ در ۰۱:۵۸
شیخ حسن میلانی معنای ظاهری سخنان شمس و مولانا رو نقد می کنه در صورتی که تمام سخنان مولانا مفهومیه این که مولانا می فرماید خدا در وجود تمام هستی تجلی کرده به این معنا نیست که انسان خداست حیوان خداست به این معناست که در وجود انسان تجلیاتی از خدا وجود داره که انسان گرایشی به سمت کمال داره این گرایش در حیوانات در انسان ها حتی در جامدات هم وجود داره به همین علت وقتی سخنان مثبت به آب گفته میشه ملکول هاش شکل منظم و زیبایی پیدا می کنن و حرف ناپسند ملکول های آبو نامنظم می کنه و اون آبی که خورده میشه بر انسان تاثیرگذاره و این علمی ثابت شده این یعنی تمام موجودات به واسطه ی روح الهی گرایش به زیبایی دارن .و اینکه مولانا می فرماید انسان خالقه منظورش از خالق خدا بودن نیست منظورش اینه تمام هستی تجلی درونیات انسانه پس تو دنیای بیرونتو خودت خلق می کنی .هر انرژی از خودت ساطع کنی در دنیای بیرونت تجلی پیدا می کنه .هر اتفاقی ریشه ی درونی داره .پس انسان خودش خالق دنیای بیرونشه . یعنی دنیای بیرون ،بازتاب درونیاته انسانه .اگر اتفاقی برات میوفته یه انرژی معیوبی یه زمانی ساطع شده که بازتاب اون انرژی رو به صورت اتفاقی واست رخ میده میبینی پس انسان خالقه ولی نه به معنای خدایی
و اینکه امام حسین و شمر رو آلت خدا ندونسته اشارش به وحدت الهی بوده شما یه رودخونه رو در نظر بگیرید اگر یه قطره هویت جدایی برای خودش در نظر بگیره آیا از رودخونه جداست ؟خیر همه ی انسان ها یکی هستن و روح خدا در آن ها متجلی شده
ناشناس ۱۴۰۰/۱۱/۰۳ در ۰۱:۰۹
چون فراموش خودی یادت کنند،بنده گشتی آنگه آزادت کنند،،،،دم وجود مولانا و مولانا دوست ها گررم
ناشناس ۱۴۰۰/۱۱/۰۷ در ۱۵:۲۰
در گمراهی مولوی و شمس شک نیست اما اینکه علمای ما از بعضی از حکمت هایی که آنها بیان کرده اند دلیل بر صوفی بودن آنها نیست . با کمی دقت در کتب و فرمایشات آنها این معنا مبرهن است .
رضا ۱۴۰۰/۱۱/۰۹ در ۱۴:۳۶
همه حرف ها رو دوستان به بهترین تعبیر گفتند
با پوزش از بی ادبی و در یک کلمه خطاب به گوینده این هجویات:
خیلی خری!!!!!
علی ۱۴۰۰/۱۱/۰۹ در ۱۹:۳۳
کلا اقایون فقیه ما که از اسلام فقط به فقه ان تکیه دارند.تا جایی که فلان فقیه که مسئولیت سیاسی هم اینروزها دارد.صریح میگوید همین فقه برای تشیع کافی است وحتی نیازی نیز به قران احساس نمیشود
وهمیشه اقایون فقیه عرفان ومکتب عشق را کاملا قیبی برای خود میدیدند.
همین خمینی مسئله ولایت فقیه را در اصل از عرفان اتخاذ کرده.وپس از اینکه ولایت فقیهش را توانست به فقیهان ان هم نه فقیهان کاملا سنتی.بقبولاند.خود را نیز بالاتر از ابن عربی که پدر عرفان اسلامی نامیده میشود.بی نیاز میدانست
عبدالله قلی زاده ۱۴۰۰/۱۱/۱۰ در ۲۲:۵۹
رقص و سماع ووحدت وجود واستفاده از کلمات می ، میخانه ، باده ، مست ، مستانه و..و..و.. دلیل روشن بر صوفی بودن مولوی است … در ضمن مولوی به حضرت ابوطالب علیه السلام تهمت شرک زده …. در حالیکه حضرت ابوطالب از اول یکتاپرست بوده و آخرین وصی حضرت ابراهیم علیه السلام بود …. پس لعنت به مولوی و شمس و لعنت به حافظ و سعدی هم جنس باز
تددطتدرر ۱۴۰۰/۱۱/۱۴ در ۰۲:۵۳
از حرف زدنت معلومه از کجا اومدی!!!بهامید روزی که خاک ایران از وجودتون پاک بشه پ برگردین به عصر حجر،متحجرین بی خاصیت
محمدمهدی ۱۴۰۰/۱۱/۱۰ در ۲۳:۴۶
فرمود «خُذ الحکمة و لو من المنافق»
این که مولانا و شمس حرف های غلطی داشته اند؛ منافی استفاده از حرف های ارزشمند آنهاست؟! از هر حرف خوب و حکمت آمیزی می توان استفاده کرد و صد البته باید با ابزارهای عقل و منطق، قرآن، حدیث و سنت، سره را از ناسره تشخیص داد و جدا نمود. عرفان و سیروسلوک هم می تواند آثار و برکاتی داشته باشد و هم خطراتی.
آن حدیث درباره چهل روز گناه نکردن، چه ربطی به این دارد که خود فرد پرهیزکار به این گناه نکردن خود فکر کند یا اشاره کند یا باور داشته باشد؟! بحث سر عمل اوست و پاداش حضرت حق و آن چه اتفاق می افتد، نه این که خودش بگوید!!
ناشناس ۱۴۰۰/۱۱/۱۱ در ۰۳:۱۴
اینکه شخصی بیاد کل عرفان رو رد کنه ، به نظرم درست و منطقی نیست
عرفا هم مثل همه خوب وبد داشتند و دارند
درس عرفان قبل از انقلاب در حوزه های علمیه تدریس میشده و امام خمینی خودش در حوزه کتاب عرفان خواجه عبدالله انصاری رو خونده
و این قطعا درس نیس که همه رو به یه چوب بزنیم عرفای بزرگ بسیاری داشتیم که تحصیلات حوزوی داشتند، مجتهد بودند، علامه بودند مثلا سید علی قاضی، بهجت،حسن زاده ٱملی، شیخ بهایی،سید هاشم حداد
عبدالله قلی زاده ۱۴۰۰/۱۱/۱۳ در ۰۰:۲۳
سید علی قاضی ، روز عاشورا را جشن میگرفت !!! ( کتاب روح مجرد ) ، و بشدت به مثنوی مولوی علاقه داشت … در حالیکه مولوی به امام حسین علیه السلام توهین کرده …مولوی میگوید : هین مدو گستاخ در دشت بلا = هین مرو کورانه اندر کربلا ….. من میگویم : ای مولوی ملعون تو کور هستی که حقایق را نمی فهمی …… شیخ بهایی در آخر عمر از عرفان آنچنانی کلا توبه کرد و با سرودن شعری ، فیلسوفها و عرفای وحدت وجودی را بشدت نکوهش کرد
هادی کازرونی ۱۴۰۰/۱۱/۱۱ در ۱۳:۳۹
سلام لطفا با منبع و سند ثابت کنید
و الا تهمت و افترا بستن تاوان دارد .
Deamon ۱۴۰۰/۱۱/۱۳ در ۰۱:۰۷
چرندیات شما کی تمام خواهد شد، اطلاع از آن بده🤭🤭
سید محمد علوی زاده ۱۴۰۰/۱۱/۱۴ در ۰۲:۱۶
با سلام
مدت طولانی هست که با احادیث اهل بیت علیهم السلام و آیات الهی در موضوع اخلاق اسلامی مانوس هستم و فکر می کنم نظرات این شیخ بسیار به واقع نزدیکتر است تا اهل فلسفه و عرفان
از نظر متون دینی کسی که اهل شریعت باشد و عمل خداوند به او معرفت و یا همان عرفان و ایمان عنایت می کند و هر چه عرفان بیشتر شود عمل بیشتر و پلکانی معرفت و عمل بالا می روند
از فلسفه هم نهایه و بدایه را خوانده ام که یک ذره بر ایمانم به خدا اثر نگذاشته و نمی گذارد
اما کتاب کلامی اَلْبابُ الْحادی عَشَر یا یکبار خوانده ام و از خواندنش لذت برده ام
لطفا تعصب به بزرگ نامان شما را به بی احترامی به گمنامان واندارد چه بسیار اولیاء خدایی که گمنام هستند
ضد متحجرین ۱۴۰۰/۱۱/۱۴ در ۰۲:۴۹
درکل هرکس. اینا و تفکرات پوسیده شونو قبول نداشته نداشته باشه مرتده!!!!!!مولانا شانس اورد زمان اینها زندگی نمیکرد وگرنه الان جسدش تو خاوران بوووود!!!!
عبدالله قلی زاده ۱۴۰۰/۱۱/۱۴ در ۱۴:۱۷
سیدهاشم حداد هم روز عاشورا جشن میگرفت !!! ( کتاب روح مجرد ) …. حسن زاده آملی می گفت : در عمل زناشویی بین زن و مرد ، فاعل خداست مفعول خداست لذت برنده خداست !!! …. جوادی آملی میگوید : خدا همه جا را پر کرده است و دیگر جایی برای دیگران نمانده است !!! ( مگه خدا جسمه ؟ ) …. مولوی به حضرت ابوطالب علیه السلام تهمت شرک زده ، به امام حسین علیه السلام توهین کرده ، و صوفی و وحدت وجودی است …. ملاصدرا آرزو میکنه و میگه که : ای کاش با یک پسر بچه بی مو ( امرد ) و زیبا زیر یک لحاف می خوابیدم و..و..و.. ( اسفار جلد ۷ ص ۱۷۱ ) ….. مولوی پرستان بجای جواب منطقی ، یا فحش میدن یا دشنام یا مسخره میکنند و یا الکی شعار میدن …. پس لعنت به مولوی و شمس و لعنت به حافظ و سعدی بچه باز
تاجیک ۱۴۰۰/۱۱/۱۵ در ۰۳:۱۱
از دید افراط و مذهب و تعصب نگاه نکنید لطفا . شما در مورد مذهب خودت نظر بده .
لفضی که بکار برد مولانا باهاش حال می کرده و از دید وسیله ی دست خداوند دیده شمس رو . شما پیش از اسلام رو حال می کنی زمان حضرت موسی رو باهاش حال کن تو تنهایی خودت
اسماعیل ۱۴۰۰/۱۱/۱۷ در ۰۵:۵۷
نه … ، فقط تو خوبی !
فقط یه خرده از منیت خودت بیای بیرون و به چارتا کتاب ناقصی که خوندی تکیه نکنی متوجه می شی چقدر بی سوادی
آخه مگه امکان داره آدم اظهر من الشمس رو نبینه و فقط دو دستی بچسبه به یک فقه پوسیده و فاسد که بوی گتدش در این تجربه ی تاریخی چهل و سه ساله مملکت رو خفه کرده و بازم دست بر نمی دارین !
مشکل بی سوادی هم نیست آخه
مشکل سیاهی دل و فساد روان شماست که عطر شمس و مولوی رو که در جهان پراکنده شده نمی بویید و احساس نمی کنید
حلاجها ، سهروردیها ، عین القضات ها … همه از تفکر پوسده و فاسد شماست که تکفیر شدند و شهید شدند
یه نگاه به تاریخ بنداز ببین آیا حتی یه عارف و فیلسوف پیدا می کنی که حکم تکفیر و قتل یه فقیه رو صادر کرده باشه ؟؟؟
همه ی قرآن عرفان وفلسفه و تفکره ، بعد با چه حماقت و جسارتی افاضات می کنی عرفان و فلسفه انحرافه
مگه حدیق نداریم حکمت گمشده ی مومنه ؟
علی صاحبی ۱۴۰۰/۱۲/۰۲ در ۰۰:۲۸
سلام برادر عزیزم
در عین حال که نقش اساسی برای فلسفه و عرفان در رشد عقلانیت و تفکر در جامعه و مبنای تولید علم بودن و ارتقاء فهم دینی قائل هستم ، اشکالاتی در برخی مسائل وجود داره که باید با رجوع به معارف دینی تعدیل بشه .
محصل فلسفه و عرفان باید در رفت و برگشت دائمی بین مبانی و نظریات این علوم و نظرات فلسفی و عرفانی آیات و روایات باشه تا مانند ملاصدرا به این حسرت دچار نشه که چرا زودتر عمرش رو به غواصی در دریای معارف قرآن سپری نکرده .
نکته دیگه هم اینکه کدوم فقه مملکت رو خفه کرده ؟
اکثر چارچوب های اقتصاد و فرهنگ و آموزش و … ما با بی تدبیری مسئولین و کم کاری حوزه ها بر مبنای نظریات لیبرالی شکل گرفته !
ظرفیت فقه اسلامی بسیار بیش از اینهاست . برای مثال کتابی مثل اقتصادنای شهید صدر رو ببینید که چه نظریات مترقیانه ای رو مطرح کرده .
بعد از انتشار این کتاب کمونیست ها به صورت جدی احساس خطر کردند که طرح های جدیدی برای اداره عالم در حال مطرح شدنه …
محمد ۱۴۰۰/۱۱/۱۸ در ۱۷:۱۳
حضرت مولوی که دریایی از فلسفه و حکمت و معرفت هستند و تحسین و شگفتی شرق و غرب و مسلمان و غیر مسلمان رو برانگیخته و هنوز که هنوز است برای افکار سرکش و خردمندانه ایشون ذهن ها بی جواب ماندند چگونه یک جاهل و خشک مغز میاد و ایشون رو نقد میکنه!
افسوس بر کسایی که به جای بهره گیری از دریای علم و معرف حضرت مولوی بخاطر یک سری مسائل جزئی و بیارزش خودتان رو محدود میکنید ؛ دانا کسی است که هر روز در پی ان باشد که ذهن خود را بازتر و افکارش را گسترده تر کند نه اینکه روز به روز به دنبال محدودیت ذهن و حذف باشد
به راستی که جاهل تر و نادان تر از این میلانی عقب افتاده و همفکران او ندیدم
محمد ۱۴۰۰/۱۱/۱۸ در ۱۷:۲۸
در آنجایی که حضرت مولوی میفرمایند که ابن ملجم آلت بوده منظور حضرت مولوی این است که همه موجودات حتی گناهکارانم تحت تقدیر و حکم خدا هستند و خواسته یا ناخواسته فرمان خدا را اجرا میکنند یعنی وقتی یک نفر به تو پیشنهادی شیطانی میدهد و دعوت به گناه میکند درعین حال که او با میل خودگناه کرده درهمان حال ابزاری برای آزمودن تو است تا مشخص گردد پاسخ تو دربرابر آن چیست! پس در اینجا ان فرد داعی به گناه و گناهکار به عنوان وسیله و آلت خداوند برای محک بنده ایی دیگر می باشد و حضرت مولانا این موضوع رو در کتاب فی مافیه با مثل توضیح دادند… که افسوس ذهن افرادی جاهل مثل میلانی به فهم آن توان ندارد و فقط ظاهر را میداند و میبیند و تاسف و افسوس بیشتر برای دست اندرکاران این سایت میباشد که اجازه خودنمایی به چنین جاهلانی میدهند!
نگاه حضرت مولوی به انسان و جهان فراتر از مذهب و حتی دین بوده عزیزانم بخاطر یک سری مسائل بی ارزش مانند شیعه و سنی و تعصبات بی ارزش مذهبی خودتان رو از معرفت حضرت مولوی بی بهره نکنید و از امثال میلانی که صورت آدمی دارند و باطنی شیطانی و به دنبال تفرقه و کینه و نفرت پراکنی هستند دوری کنید دین و عالم و مذهب و سخن نیک آن است که دلها و آدمیان را به هم نزدیک کند نه آنکه سبب بغض و تفرقه شود
محمد ۱۴۰۰/۱۱/۱۸ در ۱۷:۳۰
مثل میلانی برای بدگویی و نقد حضرت مولوی مثل پشه ایی است که بخواهد جلوی تابش آفتاب را بگیرد
حمید ۱۴۰۰/۱۱/۲۱ در ۱۶:۱۴
با سلام شما خیلی بیجا میکنید این مباحث غریب را میگذارید.
پس عرفایی که شاگرد مولانا بوده اند یا اساتید مولا یا پدر مولانا و یا عطار که أن کلام بزرگ را برای مولانا گفت و بسیاری از اساتید حوزه و دانشگاه که کتاب ها در شرح مثنوی نوشته اند چرت گفته اند برو جمعش کن. البته این سایت هم که این مبحث را گذاشته مرض داشته
عبدالله قلی زاده ۱۴۰۰/۱۱/۲۴ در ۰۰:۴۱
در حالیکه مردم نیشابور با لشکر مغول در حال جنگ بودند عطار و شاگردانش ، جلوی مغولان رقص و سماع میکردند . عطار به سرباز مغول گفت : تو خود خدایی ، فقط قیافه عوض کردی ! خیال میکنی نمی شناسمت ؟! وقتی این خبر را به چنگیز دادند گفت : آره ، شایع کنید که ما از طرف خدا آمدیم تا زودتر تسلیم بشن …… مغولان عطار و شاگردانش را کشتند در حالیکه مردم نیشابور با فداکاری در آن جنگ پیروز شدند و داماد چنگیز را کشتند …. مولوی ، عطار ، بایزید ، محی الدین عربی ، سهروردی ، ملاصدرا ، شمس ، غزالی ، جامی ، سعدی ، حافظ و..و..و.. همگی وحدت وجودی بوده و سر و ته یک کرباسند ….. لعنت به کسی که به حضرت ابوطالب علیه السلام تهمت شرک زده
فرزند ایران ۱۴۰۰/۱۱/۲۴ در ۱۴:۲۷
بنده از مطالب جلال الدین رومی استفاده کرده ام، ولی به دلائلی که این مختصر جای گفتنش نیست، از آن می گذرم. فقط می خواهم این نکته به همه شما بزرگواران عرض کنم که انسانی که مدافع عرفان و تقواست سزاوار نیست که دیگری توهین کند. جناب آقای میلانی نظرشان را گفته اند و شما می توانید با رعایت ادب و تقوا و منطقی به ایشان جواب دهید. موفق باشید.
ناشناس ۱۴۰۰/۱۱/۲۵ در ۰۸:۴۰
سلام عرض ادب
منحرفت از آنها هستند
کسانی مثل من وخیلی ها مثل من که در من ظلمات گیر کرده ابم
ودرکی از النور نداریم
ونمی دانیم که نمی دانبم
جای تعجب نیست که شمی ومولانا را نشناسیم
مهدی ۱۴۰۰/۱۱/۲۶ در ۲۰:۵۹
با بزرگان شوخی نکنیم و راحت نظر ندهیم کمترین اثرش محرومیت از آثارشان است.
مهدی سویزی ۱۴۰۰/۱۱/۲۶ در ۲۱:۰۶
حسن این لباس که پوشیدی خطر داره حسن هرچی نگو حسن حسن حسن
میثم ۱۴۰۰/۱۱/۲۷ در ۰۲:۰۶
بسم الله الرحمن الرحیم. قطعا عمر انسان کوتاه است و برای رسیدن به حقیقت نمیتوان دست به آزمون و خطا زد. خدا اولیائش را معرفی کرد که در حقانیتشان بحثی نباشد و با تمسک به کلام ایشان، حاصل این عمر کوتاه، به ثمر برسد. قطعا این اولیاء، که همان ائمه اطهار هستند، رسالت ناتمامی نداشته اند. پس منحرف کردن مردم به سوی کلامی غیر از کلام ائمه، سرقت جایگاه اهل بیت علیهم السلام و انداختن خلق الله در وادی آزمون و خطا و ابطال ثمره ی عمرشان است. هر مرادی غیر از ائمه اطهار، سارق جایگاه ولایت است و خائن به خلق الله. مبلغان آنان نیز شریکان این ابر دزدانند …
عمر کوتاه است. دست از همه چیز بکشید و تنها به دامن قرآن و کلام ناب اهل بیت چنگ اندازید…
فرهاد ۱۴۰۰/۱۱/۲۷ در ۱۲:۱۲
منحرف شما هستید با این سرزمینی که سوزاندید و نابود کردید…زندگی هایی که نابود کردید.منابعی که نابود کردید.رویاهایی که نابود کردید……ببند!
مارتین ۱۴۰۰/۱۱/۳۰ در ۲۲:۲۳
(پس دعوت انبیا برای همین است که «ای بیگانه به صورت تو جز منی / از من چرا بیخبری/ بیا ای جزو ز من بی خبر مباش». اگر ما از خدا هستیم؛ پس یعنی خدا نیز جسم دارد و خدا خودش را وارد جهنم و بهشت میکند. اصول و معارف را شمس با این اشتباهات فاحشش زیر سؤال میبرد.)
آقای میلانی جمله فوق را گفتید ..من با استناد به آفرینش انسان از آیات قران میگویم :..مگر خداوند به صراحت نگفته که از روح خود در کالبد انسان دمیده ….آیا در آخرت ودر روز جزا …فقط کالبد انسان به جزا و پاداش میرسد و به بهشت و جهنم وارد میشود ..که اگر اینگونه باشد …کالبد بدون روح درد و لذتی رااحساس نمیکند ….و اگر اینگونه نباشد یعنی انسان بهمراه روحی که از جانب خداوند به او رسیده و جزیی از خداوند است به بهشت میرود ویا وارد دوزخ میشود ….و باز اگر به بهشت رود که بسیار نیکوست …ولی اگر به جهنم برود ودر قعر آتش قرار گیرد ….پس خداوند نعوذباالله بخشی از روح خود را که به انسان ارزانی داشته به آتش دوزخ میسپارد ….
و این خود جای بسی تعمق و تفکر دارد ….
عبدالله قلی زاده ۱۴۰۰/۱۲/۰۱ در ۱۱:۴۴
وقتی خداوند قادر و متعال می فرماید که : از روح خودم در آدم دمیدم منظور این نیست که خدا روح هست بلکه منظور این است که از روحی که خودم آفریده بودم ، از روحی که مال خودم و در مالکیت خودم بود در آدم دمیدم ….. مثلا وقتی من میگم از پول خودم بتو دادم یعنی آیا من پولم ؟؟؟ یا مثلا از ساندویچ خودم بتو دادم یعنی آیا من ساندویچم ؟؟؟ ….. حرف » ی » در نفخت فیه من روحی ، صفت مالکیت را نشون میده …. یا مثلا در آیه شریف الله نور السموات و الارض ، منظور این نیست که خدا نور هست بلکه منظور اینه که نور زمین و آسمان بوسیله خدا آفریده شده …. با توجه به آیه لیس کمثله شیء ، خدا به صراحت فرموده که هیچ چیزی شبیه و مثل و مانند خدا نیست . یعنی هرگز و هرگز هیچگونه سنخیتی بین خالق و مخلوق وجود ندارد ….. پس سخن بعضی از عارف نماها که میگویند : ما موج هستیم و خدا دریا ، کاملا غلطه ، زیرا جنس موج و دریا از یک نوعه …. یا مثلا میگویند که : خدا منبع و سرچشمه هر چیزی است ، کاملا غلطه ، زیرا چیزی را که از منبع و معدن و سرچشمه برداشت می کنیم دقیقا هم جنس و شبیه چیزی است که در سرچشمه قرار داره ، و چون هیچ سنخیت و شباهتی بین خالق و مخلوق وجود نداره پس این سخن صوفیه و عارف نماها هم غلطه ….. ممکنه تو به قانون » علیت » پناه ببری و بگی که علت و معلول همیشه باید باهم سنخیت داشته باشند و خدا که » علت العلل » هست پس باید با مخلوقات سنخیت و شباهت داشته باشه …. جواب = درسته در قانون علیت ، علت و معلول هم سنخ هستند ولی خدا علت العلل نیست بلکه آفریننده و ایجاد کننده مخلوقات هست پس هیچ سنخیتی بین خالق و مخلوق وجود ندارد ……
عبدالله قلی زاده ۱۴۰۰/۱۲/۰۱ در ۱۲:۱۲
روح مجرد نیست بلکه مادی است . حضرت امام جعفرصادق علیه السلام می فرمایند : الروح جسم رقیق ( الاحتجاج جلد دوم صفحه ۳۴۹ ) …. حتی فرشتگان نیز مادی هستند و از ابر رقیق آفریده شده اند …. فقط ذات مقدس خدا مجرد و قدیم است و به جز خدا همه مخلوقات بدون استثنا مادی و حادث هستند ….. برعکس گفته عارف نماها ، انسان فقط روح نیست بلکه انسان چه در این دنیا چه در عالم قبر ( برزخ ) و چه در روز محشر همیشه شامل روح و جسم خواهد بود و جسم و روح با هم پاداش یا عذاب خواهند دید …. عارف نماها که انسان را فقط شامل روح می دانند و بدن را قفس و زندان روح به حساب می آورند روز رستاخیز را هم ، روحی و چیزی شبیه به خواب و خیال میدانند پس معاد جسمانی را انکار کرده و همه چیز را خدا فرض میکنند و حتی گناه را هم انکار می کنند و انجام گناه را عملی مباح و بلکه واجب ! میدانند ….. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان متن عربی جلد ۵ ص ۱۲ میگوید : » گناه زیباست » !!!!!!!!! و در جلد ۸ صفحه ۱۰ میگوید : گناه اصلا وجود ندارد و گناه عدمی است ! و باز هم در همان صفحه میگوید : گناه وزن ندارد ! در حالیکه خدا می فرماید : ومن یعمل » مثقال » ذره شرا یره …. و پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند : پشت شما با گناهان سنگین شده ، با سجده های طولانی خود را سبک کنید ( روضه الواعظین جلد ۲ ص ۳۴۵ ) …… حسن زاده آملی میگوید : در عمل زناشویی بین زن و مرد ، فاعل خداست ، مفعول خداست ، لذت برنده خداست ! ….. جوادی آملی میگوید : خدا همه جا را پر کرده است و دیگر جایی برای دیگران نمانده ! ( از گوگل سرچ کنید ) ….. ملاصدرا ( یهودی زاده ) ، آرزو میکند که : ایکاش با یک پسر بچه زیبا ( امرد ) در یک رختخواب می خوابیدم و بدن او را به سینه خودم می چسباندم و فشار می دادم !!!! ( اسفار جلد ۷ صفحه ۱۷۱ ) …… تنها راه نجات ، کشتی اهلبیت هست هر کسی سوار شده رستگار شد …. کسانیکه به فلسفه و ارسطوئیات کهنه و تحریف شده چنگ زده اند در مسیر شیطان قرار دارند …. یاعلی مدد
سعید ۱۴۰۰/۱۲/۰۱ در ۱۳:۳۶
با سلام و احترام
زاهد شکست جام من ای می کشان شهر
ساقی کجاست تا که شود دادخواه من
برادر و دانشمند عالی قدر لطفا مطالعه ای اجمالی از زندگی عرفایی که نام برده شده است داشته باشید خصوصا آیت الله علی قاضی
امیر ۱۴۰۰/۱۲/۰۱ در ۲۱:۳۹
تجربه من در این چند سال عمر ناچیز که از خدا گرفتم؛ ثابت کرده هرچی آخوندها میگن دروغ محض و هرچی میگن دقیقا برعکس.پس شکی نیست که مولانا شخصیت بسیار بزرگ وتاثیر گذاری داشته.حداقل واسه من یکی که اینطوری بوده، من از اشعار مولانا بیشتر درس زندگی میگیرم تا قران و نهج البلاغه!!
حبیب ۱۴۰۰/۱۲/۰۲ در ۰۳:۱۵
خب این بنده ی خدا چی میداند عرفان یافلسفه چیست.
شایدم فکرکنه مولاناوشمس مثلی خودشان ازقم فارغ شدن اذیتش نکنین گناه داره
علی ۱۴۰۰/۱۲/۱۰ در ۲۱:۳۰
مولوی ، شارح و مفسره. این یارو چرت و پرت میگه
دلشکسته ۱۴۰۰/۱۲/۱۲ در ۰۴:۰۶
از ایشون میلانی حق خور.بپرسین که توی کارخونش چه غلط غیرانسانی و اخلاقی میکنن.چرا جوانان طلبه و دانشجو رو گمراه میکنن وبه وکارخانه زیر زمینی خودشون میبرن.ازشون بپرسیم که چرا جاسوسهای هندی،افغانی و پاکستانی راکه قاچاق وارد قم شدن پناهندگی میدن.چرا عسل های تقلبی را به مردم قالب میکنن.شغل ایشون مافیای داروو موادغذایی هست که زیرکانه و عبا هرکاری میکنن.سالهاست که تمام اندیشمندان و متفکران مستشرقین،علما،دانشگاهیان ،ادیبان،به عظمت مفاخری چون عارف رومی،شمس تبریزی،علامه طباطبایی،علامه حسن زاده،پی بردن.کنگره ها برگزار میشه درتمام دنیا در مقام مفاخر علمی وادبی ایران عزیز،حالا ایشون به تنهایی به این مسئله رسیدن که این بزرگان یادشده کافرن،ملحدن،منحرف هستن،حتی مرحوم طباطبائی .ره.که در بی بدلیلی وی دنیای علم شکی نداره،میلانی مافیای دارو میگوید که علامه طباطبایی،دست نشانده فرح پهلوی بود.متأسفم که خودش را پاک و منزه میداند.بقول قرآن کریم.کل حزب بما لدیهم فرحون.هر جاهلی به حزب و جناح وعقیده خودش،دلخوش هست.میلانی که توی شرکت زیر زمینی خودت کنتور گاز وبرق واب رو دستکاری میکنی،برو به فکر خودت باش،شمس تبریزی و عارف رومی و حافظ و سعدی به دهان تو خیلی بزرگه.چه زیبا گفت یار من بامن بارها:قد ر زر را زرگر شناسد قدرگوهر راگوهری….
شبنم ۱۴۰۰/۱۲/۱۴ در ۰۹:۲۷
چرت و پرت میگه برو سراغ عرفان ارباب پوتین و ارباب بایدن
امیرعطا غفارزاده ۱۴۰۰/۱۲/۱۸ در ۱۵:۳۲
حلاج را سلاخی کردند، عین القضات را سلاخی کردند، سهروردی را مثله کردند، بایزید بسطامی را به قتل رساندند… هیچ کس جز خود شیخان و روحانیان زمان خود سلاخی نکردند که همه مسلمان بودند و در دادگاه حکم به اعدام دادند چون نمیدانستند بهتر اینکه نافهم از درک بودند. علی را در محراب به قتل رساندند فقط و فقط چون درکی از سخنان و وجود ایشان نداشتند چون بزرگی آنان در آن زمان نمیگنجید.
چون تعبیری از کلام و وجود آنها نداشتند و از همه مهم تر برحق بودند. و همه آنها شهید راه حقند.
در همه دوران و ادوار تاریخ همیشه همین بوده، در اول کتاب فیه ما فیه خود مولانا میگه که هر کس بخواد راه من رو تکرار کنه و مرید من باشه هیچ درکی از راه و روش من و شمس نداره …
سید از مشهد ۱۴۰۰/۱۲/۱۹ در ۱۰:۲۴
توصیهی حضرت امام خمینی به احمد آقا این است که: ای احمد! اگر زبان این طبقه را نمیفهمی لا اقل انکارشان نکن. آیتالله تهرانی در کتاب «روح مجرد» بحث مفصلی در تشیع مولوی و محیی الدین آوردهاند و از آیتالله جوادی آملی نقل شده است که مولوی در عقاید، شیعه است. مولوی در مورد امام علی «علیهالسلام» میگوید: «تو ترازوی احد خو بودهای …. بل زبانهی هر ترازو بودهای» یعنی علی «علیهالسلام» را ملاک حقانیت هر چیز میداند. از طرفی حتما» میدانید که زبان عرفان، زبان اظهار تکوینیات نیز هست و عرفا حادثهها را به همان معنایی که خداوند ارادهکرده است مینگرند. آیا میتوانیم از نظر تکوینی بگوییم که خدا نمیخواست حضرت امام حسین «علیهالسلام» شهید شوند؟ یا اینکه از جهت تکوین همین را میخواسته که واقع شد و گرنه لازم میآید بگوییم: قدرت یزید از قدرت خداوند بیشتر است. آری تشریعاً خداوند خواسته که همه حرمت حضرت امام حسین«علیهالسلام» را به عنوان امام زمان در آن تاریخ نگه دارند. اشعاری هم که مولوی در اینجا آورده نظر به نگاه تکوینی علی «علیهالسلام» دارد که چگونه حضرت با آن شعور تکوینی خود متوجهی ارادهی حضرت حق در این حادثه است و نسبت به آنکه ابن ملجم در نظام تکوین کاری انجام نداده مگر آنچه را خدا اراده کرده و معلوم است اولیاء الهی هر آنچه خدا اراده کند میپسندند و بدان راضیاند. به همین جهت میگوید: «آلت حقی تو، فاعل دست حق». اتفاقا مولوی از این جهت دارد ما را متوجه نگاهِ بصیر علی «علیهالسلام» میکند و در همین رابطه در جایی دیگر خطاب به علی «علیهالسلام» میگوید: «ای علی که جمله عقل و دیدهای …. شمه ای بنما از آنچه دیدهای» میگوید ای علی تو تنها عاقل نیستی، خودِ عقلی و خودِ بصیرت هستی و از آن حضرت تقاضا میکند شمهای از آن بصیرت را به ما بده. و السلام علی من اتبع الهدی.
سید از مشهد ۱۴۰۰/۱۲/۱۹ در ۱۲:۵۷
سید و سالار شهیدان حضرت امام حسین سلام الله علیه چه زیبا و آموزنده فرمودند: وَيلَكُم إنْ لمْ يَكنْ لَكُم دِينٌ فَكُونُوا أحرارا في الدُّنيا (واى بر شما! اگر دين نداريد ، در دنيا آزاده باشيد). متاسفانه باز هم مشتی اراجیف و تهمت درباره بزرگانی چون ملاصدرا و مرحوم علامه طباطبایی و … که از دید این بنده حقیر و احتمالا» بسیاری از خوانندگان گرامی این مطالب سخیف و بی مایه؛ یا نشانگر بی خردی و بی سوادی و یا بی ادبی ناشی از جزم گرایی و تعصب کورکورانه به دین و مذهب و … است. دو مورد را به عنوان نمونه می گویم: در جلد ۵ صفحه ۱۲ کتاب شریف المیزان (عربی) چنین جمله ای: ((گناه زیباست)) از مرحوم علامه طباطبایی ره) وجود ندارد و دروغی محض به آن بزرگوار نسبت داده شده است. درباره ملاصدرای بزرگ هم که این آقای عبد الله قلی زاده (۱۴۰۰/۱۲/۰۱ در ۱۲:۱۲) در کمال بی شرمی ایشان را یهودی زاده تلقی کرده است (هر چند بر مبنای شرع مقدس و عقل و وجدان؛ صرف یهودی زاده بودن هم ملاک بد بودن افراد و مجوزی برای توهین به دیگران نیست)؛ باید بگویم که این ماجرای نقل شده از زبان ملاصدرا با مضمون: ((آرزو میکند که : ایکاش با یک پسر بچه زیبا ( امرد ) در یک رختخواب می خوابیدم و … )) در حقیقت این کلمات ملاصدرا از رساله ای دیگر (إخوان الصفا) و پیرامون رابطه ی عاشق و معشوق به طور مطلق(نه ارتباط جنسی با هیچ جوان و بچه ای) و برای شاهد به استدلالی است. پس اینکه با تقطیعی این شاهد استدلالی را که ملاصدرا برای مساله ای دیگر ذکر نموده به اول بحث بچسبانیم همان نتیجه ای می شود که عده ای احتمالا از روی قصد انجام داده اند.
ب- و از طرفی آن عشقی که ملاصدرا درباره ی جوانان می گوید از نوع عشق شهوانی نیست و جنس آن مثل هر محبتی بین مادر و فرزند یا استاد و شاگرد است که البته ملاصدرا از حیث چهره ی زیبا و سیرت نیکو به آن توجه ویژه نموده است.
بعد از این فصل هم ملاصدرا در فصول ۲۱ و ۲۲ و ۲۳ به بحث پیرامون مراتب معشوق ها و در آخر عشق الهی که برای عارفین رخ می نماید سخن گفته و آن ها را با ظرافتی هر چه بیشتر مستدل می نماید.
حال قضاوت نمایید که چگونه چندین تهمت و افتراء با یک تقطیع جهت دار و بیان ننمودن کلیت بحث رخ داد؛ واقعا جای سوال دارد که چگونه می خواهیم از این کارهای ناجوانمردانه و دور از اخلاق طلب آمرزش و بخشش کنیم؟!؟! اینگونه مخالفت با کسی که به گفته ای امام خمینی(رحمة الله علیه) بزرگ عارفان است(ملاصدرا و ما ادراک ملاصدرا است) چرا؟!؟!
حیف و صد حیف که ابلهانی عالم نما که از دیانت جز تحجر درکی ندارند و اندیشه شان همانند متحجران وهابی و سلفی و حنبلی است میدان دار نابجای معارف دینی شده و جهت کسب معروفیت با بزرگانی چون صدرالمتالهین و شیخ اشراق و ابن سینا دعوی هماوردی می کنند و ابلهکانی کودنتر از خودشان را فریفته ترهات بی اساس خویش نموده و در آنچه نمی فهمند داوری می نمایند و بر آنچه نمی دانند حکم می کنند.
جای آن است که خون موج زند در دل لعل
زین تغابن که خزف می شکند بازارش
ناشناس ۱۴۰۰/۱۲/۱۹ در ۲۲:۴۶
اگر این حضرات عقایدشان غیر از این میبود باید باعث تعجب میشد و لازم بود تحقیقات وسیعی در این موارد انجام شود .
علی قضایی ۱۴۰۰/۱۲/۲۱ در ۱۶:۰۸
گل گرفتم در این تارنما رو که ذیل کامنت ها هر اظهارنظر مسخره و جاهلانه ای درج شده – انصافا باید گل بگیرم در ادمین این تارنما رو که مشی تایید کامنت نداره.
حمید ۱۴۰۰/۱۲/۲۱ در ۱۸:۱۰
میلانی برایت متاسفم و خوشحال . تاسف از اینکه با وقاحت و بی شرمی اینگونه فلاسفه و متفکران و عارفان این سرزمین را نقد میکنی . خوشحال که هر روز ماهیت شما مفتخوران و کودن ها بیشتر فاش میشود . خدایی کلمه عرفان و فلسفه را میتوانی فقط دیکته کنی . سالها پیش برای امتحان یکی از درسهای واحد درسی ام ( عمومی ) ناچار پیش مدرس آن درس به حوزه علمیه قم رفتم و طبق معمول استاد نیامد ( لازم به ذکر است چندین دفعه از دانشگاه تهران با نامبرده هماهنگ شده بود ) برای خستگی کنار چند طلبه که در حال مطالعه بودند نشستم و کتابی کهنه نظرم را جلب کرد بنام مقدمات . پرسیدم چرا اینقدر کهنه است ؟ پاسخ شنیدم که کتابهایمان تغییر ندارد . در جواب گفتم سوءتفاهم نشه . یعنی سطح سواد شما با پیشینیان مساویست ؟ از جوابم بدشان آمد و آنجا را ترک کردم .
آری فلاسفه در قدیم به تمامی علوم روز ( از قبیل ریاضیات ، ستاره شناسی ، موسیقی ، ادب و اخلاق ، شعر و …….) تسلط داشتند . الان شما از یکی از این آقایان یه معادله تک مجهولی و یا فرق بایت و مگابایت را سوال کنید . جالبه که آقایان مخالف سرسخت موسیقی هستند و خنده و شادی را چون سم برای انسان میشمارند . جنایتشان را در دهه شصتیها در دوران ابتدایی که نماز اجباری ، رنگ روپوش کودکان فقط تیره و برای دختران بسیار گشاد ، کتابهای درسی بی مختوا ، ویدئو جرم داشت ، کاست و موسیقی در خودرو جرمی برابر یه شبه قتل محسوب میشد ، حمل چند کیلو مواد مخدر راحتر از حمل یک ساز و آلت موسیقی داشت ، تفکر و اعتقاد ممنوع ، سلاحهای پیشرفته آهن پاره و خروج چندین تن طلا از کشور پس از افشاگری تبدیل به ضایعات میشد . همیشه افشاگران مقصرند و مجازات خواهند شد و می شود . در مجلس آقایون بر سر رنگ بنز ضد گلوله بحث میکردند و حقوقهای نجومی دریافت میکردند و می کنند . آری اینچنین بود برادر .
عبدالله قلی زاده ۱۴۰۰/۱۲/۲۱ در ۱۸:۱۶
سلام بر مومنین و شیعیان …… آقای سید از مشهد ۱۴۰۰/۱۲/۱۹ در ۱۲/۵۷ ، تو از توهین ها و فحش هایی مثل اراجیف ، ناجوانمرد ، دور از اخلاق ، ابله ، عالم نما ، تحجر ، شبیه سلفی و وهابی و حنبلی ، ترهات بی اساس ، ابهکان ، کودن ، نفهم … استفاده کردی …. ولی من بدون کوچکترین توهین ، جواب تو را میدم ……….. و اما ادامه صحبت در باره گفته های علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ، در ج ۱ و ج ۹ وج۳ ص۸۶ بصراحت میگوید که : قرآن نور است و نور احتیاج به هیچ نور دیگری ندارد و قرآن هیچ احتیاجی به تبیین پیامبر و هیچ احتیاجی به بیان معصوم ندارد و دیگران را به تحدی دعوت میکند !!!!! آیت الله میلانی میفرمایند که : این یعنی همان حسبنا کتاب الله …. در حالیکه معصوم علیه السلام می فرمایند : ما بیانگر قرآن هستیم ( اعلام الوری باعلام الهدی صفحه ۲۸۴ ) …. در ج ۳ ص ۸۶ در مورد حدیث شریف ثقلین میگوید : هر دو حجت دارند ولی بطور مستقل !!!! ولی نبی اکرم می فرمایند : قرآن و اهلبیت هرگز از هم جدا نخواهند شد تا در کنار حوض کوثر به من برسند …… آقای سید از مشهد تو از ابن سینا و شیخ شهاب الدین سهروردی دفاع کردی … خُب ، اونم واست دارم ، بفرما : ابن سینا در کتاب شفا میگوید که ابوبکر و عمر از حضرت علی افضل بودند …. ابن سینا چهار امامی بود … با یک حرکت ساختگی کتابخانه سامان در بخارا را به آتش کشید تا دیگران نتوانند از آن کتابها استفاده کنند ….. شاگردش گفت : ابن سینا در سه چیز افراط کرد مطالعه ، پرخوری ، آمیزش با زنان و دوتای آخری او را در سن ۵۸ سالگی از پای در آوردند …. شهاب الدین سهروردی به ملاقات شیخ علی کردی که از بزرگان صوفیه بود میرود شیخ علی کردی دم در ، لخت و مادرزاد از سهروردی استقبال می کند . سهروردی میگوید ایرادی ندارد این کار ما را از ملاقات تو باز نمیدارد ما مهمان شما هستیم و بلافاصله خودش نیز کاملا لخت میشود ( نفحات الانس ، عبدالرحمن جامی ص ۵۸۱ ) ….. و اما در مورد ملاصدرا ، تو گفتی که ملاصدرا بچه باز و همجنس باز نبوده ( اسفار ج ۷ ص ۱۷۱ ) ، من فرض می کنم که تو راست میگی …. ملاصدرا یک خائن و دزد علمی بوده است . ملاصدرا به بهونه شرح اصول کافی ، از اول تا آخر اصول کافی ، هرجا دلش خواسته از متن اضلی کافی کم کرده ، هر جا خواسته اضافه کرده و یا حدیث شریف را بدلخواه تغییر داده . و احادیثی را نقل کرده و گفته در کتاب کافی است که اصلا چنین حدیثی هرگز در کافی نبوده ….. ملاصدرا میگوید که : خدا تمام اشیا است و هیچ چیز از خدا خارج نیست . من میگم : مگه خدا جسمه ؟ مگه خدا حد داره ؟ مگه خدا جوف و شکم داره ؟ ( آقای جوادی آملی هم میگوید : خدا همه جا را پر کرده است و دیگر جایی برای دیگران نمانده ! ) …. حرکت جوهری که ملاصدرا ارائه داده به » قِدَم » علم می انجامد که کاملا غلطه ، زیرا جز وجود مقدس ذات الهی ، بقیه موجودات همگی بدون استثنا حادثند ….. ملاصدرا میگوید که : خدا و مخلوقاتش هم سنخ هستند . ملاصدرا میگوید که : خدا مثل نور قوی و انسان مثل نور ضعیف میباشد . در حالیکه نور جسم وماده است و قرآن می فرماید : لیس کمثله شیء ….. ملاصدرا می گوید : اگر هم خیر وجود داشته باشد و هم شر ، پس باید در آن صورت دو تا خدا هم وجود داشته باشد ! در حالیکه در کافی شریف می خونیم که : لا اله الا انت خالق الخیر والشر ، آیا ملاصدرا که اصول کافی را شرح داده این حدیث را ندیده بود ؟ . در سوره ابراهیم می خونیم یضل الله الظالمین خدا ستمگران را گمراه می کند ولی باعث شر و گمراهی خود افراد هستند ….. ملاصدرا میگوید که : اگر کسی فقط نیت خیر داشته باشد و هیچگونه عمل خوبی نداشته باشد باز هم به بهشت می رود ! ( دقیقا عقیده صوفیه ) …. ملاصدرا میگوید که : نور حق سریان دارد ! در حالیکه خدا تغییر پذیر نیست …. ملاصدرا میگوید : اینکه دیده می شود انسان نیست ، انسان جسم نیست ، بُعد ندارد ، غیرمحسوس است !!! در حالیکه در هشت جای قرآن خدا فرموده : » انسان » را از گل آفریدیم …. در خاتمه به مولوی و محی الدین عربی ( جاسوس دنیای مسیحیت صلیبی ) لعنت می فرستم و می گویم : تنها یک راه رستگاری وجود دارد آنهم کشتی اهلبیت علیهم السلام که در ساحل امن لنگر انداخته ، هر کسی سوار شد زنده خواهد ماند …. اللهم عجل لولیک الفرج ….. یاعلی مدد
ناشناس ۱۴۰۰/۱۲/۲۳ در ۱۷:۴۹
۱- طرف خطاب بنده که به زعم شما بی ادبانه است در بیشتر قسمتهای پیامم کلی بود نه شخص شما و در واقع کیست که منکر وجود چنین افرادی درجامعه باشد؟ در هر حال ضمن سپاس از پاسخ مودبانه ولی متاسفانه غیرعلمی و غیرمستند و همچنان تهمت گونه شما؛ باید بگویم جنابعالی با همه آن چه نوشته اید هنوز مستندی بر دروغ نسبت داده از طرف خود به مرحوم علامه طباطبایی ارائه نداده اید. آورده اید: ((علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ، در ج ۱ و ج ۹ وج۳ ص۸۶ بصراحت میگوید که : قرآن نور است و نور احتیاج به هیچ نور دیگری ندارد و قرآن هیچ احتیاجی به تبیین پیامبر و هیچ احتیاجی به بیان معصوم ندارد و دیگران را به تحدی دعوت میکند))؛ واضح نگفتید که منظور کدام جلد کتاب بوده است ۱، ۳ و یا ۹ . البته بنده خود پاسخ می دهم که شما به زحمت دوباره نیفتید. منظور شما جلد سوم صفحه ۸۶ از تفسیر شریف المیزان است اما آنچه نوشته اید عین عبارت آن علامه بزرگ نیست. ایشان چنین نوشته اند: ((على أن هذا الطريق وهو الاقتصار على ما نقل من مفسري صدر الاسلام من الصحابة والتابعين في معاني الآيات القرآنية يوجب توقف العلم في سيره ، وبطلان البحث في أثره كما هو مشهود في ما بأيدينا من كلمات الأوايل والكتب المؤلفة في التفسير في القرون الاولى من الإسلام ولم ينقل منهم في التفسير إلا معان ساذجة بسيطة خالية عن تعمق البحث وتدقيق النظر فأين ما يشير إليه قوله تعالی: )وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَاناً لِّكُلِّ شَيْءٍ) النحل ـ ۸۹ من دقائق المعارف في القرآن ؟ و أما استبعاد أن يختفى عليهم معاني القرآن مع ما هم عليه من الفهم والجد والاجتهاد فيبطله نفس الخلاف الواقع بينهم في معاني كثير من الآيات والتناقض الواقع في الكلمات المنقولة عنهم إذ لا يتصور اختلاف ولا تناقض إلا مع فرض خفاء الحق واختلاط طريقه بغيره. فالحق أن الطريق إلى فهم القرآن الكريم غير مسدود ، وإن البيان الإلهي والذكر الحكيم بنفسه هو الطريق الهادي إلى نفسه ، أي انه لا يحتاج في تبيين مقاصده إلى طريق ، فكيف يتصور أن يكون الكتاب الذي عرفه الله تعالى بأنه هدى وأنه نور وأنه تبيان لكل شيء مفتقراً إلى هاد غيره ومستنيراً بنور غيره ومبيناً بأمر غيره ؟ …))
که اگر با دقت مطالعه نموده بودید متوجه برداشت ناصوابتان از تفسیر آن والامرد ساحت عرفان و مفسر بزرگ قرآن کریم می شدید.
۲-ابوعلی سینا در کتاب الهیات شفاء مبحثی را به عنوان شرایط خلیفه، حاکم و سیاستمدار اسلامی مطرح کرده و تأکید میکند که دو ویژگی از ویژگیهای عمده و اساسی است که خلیفه باید آنرا دارا باشد. یکی عاقل بودن و دیگری سیاستمدار و مدیر بودن؛ این دو ویژگی بر علم داشتن مقدم است؛ یعنی اگر دو نفر هر دو عالم و عاقل بودند ولی یکی اعقل(عاقلتر) و مدیرتر و دیگری اعلم است؛ اعلم باید به اعقل کمک کند و مشاوره دهد و اعقل نیز از اعلم استمداد و طلب یاری کند. چنانکه عمر و علی(ع) انجام دادند. رجوع شود به: (حسن زاده آملى، حسن، الإلهیات من کتاب الشفاء، ص ۵۰۳، قم، دفتر تبلیغات، چاپ اول، ۱۴۱۸/۱۳۷۶)
با توجه به این عبارت، در نظر ابتدایی چنین به نظر میآید که در نظر ابوعلی سینا، عقل و مدیریت عمر، از عقل و مدیریت علی(ع) بیشتر و قویتر بود، در نتیجه بوعلی، عمر را برای خلافت اصلح و شایستهتر از علی(ع) میدانسته است و در نهایت بوعلی را باید از اهل سنت شمرد.
ولی شاید بتوان گفت دقیقاً چنین چیزی را نمیتوان به بوعلی نسبت داد؛ زیرا احتمال دارد که متن اخیر برای تعیین مصداق اعقل و اعلم نیست، بلکه تمثیل بوعلی فقط در مورد تبیین مدل همکاری بوده که اعقل و اعلم باید نوع همکاریشان مانند همکاری امیرالمؤمنین(ع) با خلیفه دوم باشد زیرا حضرت علی(ع) در مسائل حکومتی به عمر کمک میکرد و مشاوره میداد و عمر نیز از در مسائل حکومتی از حضرت علی(ع) کمک میگرفت. از این مثال نمیتوان لوازمی که شمرده شده را بر آن بار کرد؛ زیرا در نظر ابوعلی، منزلت علی(ع) نسبت به صحابه مانند نسبت معقول به محسوس است. او در میان خلق مانند معقول بود در میان محسوس.[۲] یعنی عقل امام علی(ع) قابل قیاس با بقیه اصحاب نیست؛ در برابر عظمت عقل امام علی(ع) گویا دیگران از عقل برخوردار نیستند. علاوه بر این احتمال دارد به جهت سلطه حکومتهای متعصب از اهل سنت در آن زمان، بوعلی سینا این جمله را از روی تقیه اضافه کرده باشد.
بنای مجادله و بحث با شما را نداشتم و ندارم. موارد دیگری چون کلی گویی در ذکر منبع و استقراء ناقص از مطالب استنادی و نتیجه گیری کلی نمودن و … هم در پاسخ مودبانه جنابعالی وجود دارد که برای رعایت حال خوانندگان محترم به همین ها که گفتم بسنده می نمایم.
من از مفصل این نکته مجملی گفتم تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
با آرزوی توفیق.
هیچ ۱۴۰۰/۱۲/۲۲ در ۰۵:۲۰
انسان آگاهی محض است و آگاهی زمانی بوجود می آید که با چیزی همانیده نشود هیچ چیز اگر میخواهی حق طلب باشی تحمیل پذیر نباش آنچه که به ارث بردی از پدر را بر خود تحمیل مکن مسلمان نباش مسیحی نباش یهودی نباش و سعی کن مانند مسیح بدور از همانیدگی ها حق گو شوی شوی مانند محمد امین شوی و مانند موسی کلیم الله شوی و نخواهی شد مگر به ریسمان خداوند رحمان و رحیم عاشقانه چنگ بزنی و از او طلب هدایت کنی تا از زندان این جهان و مردگان به جهل و به ظاهر زنده رهایی یابی تا ملکوت اعلا را حس کنی
از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی
خداوند در سکوت محمد در غار حرا آشکار شد و در بیابان طور سینا برای موسی
... ۱۴۰۰/۱۲/۲۲ در ۰۶:۴۱
کاش خدارو جوری عقلمون فرمان میده قبول داشته باشیم…
بنده ی خدا اگر خدا نیس، پس چیه؟؟؟
مگه غیر از خدا هم چیزی وجود داره؟؟
... ۱۴۰۰/۱۲/۲۲ در ۰۶:۴۹
در حدو حدود کسی نیس که در مورد این دو بزرگوار بخواد حرفی بده…اصلاً بوجود اومدن امثال اینا بزرگترین اشتباه بود. کاش ارزش خودمون رو بدونیم بعد بخوایم نظر بدیم…
بهزاد ۱۴۰۰/۱۲/۲۳ در ۱۶:۱۴
به نظر میاد این صحبتها از حسادت باشه و تزکیه نفس واجب
عبدالله قلی زاده ۱۴۰۰/۱۲/۲۴ در ۱۵:۴۴
سلام بر مومنین و شیعیان …… آقای سید از مشهد ۱۴۰۰/۱۲/۱۹ در ساعت ۱۲/۵۷ و ناشناس ۱۴۰۰/۱۲/۲۳ در ساعت ۱۷:۴۹ ، دوباره با ارائه آدرس جزئیات پاسخ میدم که برای آن دنیای جنابعالی اتمام حجت شده باشه …. اولا علامه محمد حسین طباطبایی صاحب المیزان و سید علی قاضی طباطبایی و سید هاشم حداد و علامه محمد حسین حسینی طهرانی ( لاله زاری ) ] همگی جزو سلسله فرقه صوفیه » ذهبیه » می باشند ( کتاب اسرار ملکوت جلد ۲ ص ۵۱۲ و ۵۱۳ و کتاب مهر فروزان ص ۱۰۴ ، هر دو کتاب نوشته علامه محمد حسین حسینی طهرانی ) …. ثانیا اگر جلد ۵ المیزان از ص ۹ تا ص ۱۵ ، متن عربی را مطالعه کنی متوجه میشی که آقای طباطبایی با ذکر مثالهای متعدد و با اصرار و الحاح فراوان میخواد بگه که گناه و شر و سیئه ، عناوین » عدمی » بوده و چون گناه امری عدمی است پس وجود خارجی ندارد و هر چی هست حسنه و زیبایی میباشد ( با توجه به دید فلسفی ایشون و اعتقاد به فرقه صوفی ذهبیه ) …. و عصاره و چکیده این بحث در ص ۱۲ جلد۵ در سه سطر بالای صفحه ارائه گردیده که با کمک گرفتن از آیات قرآن ، نخست میگوید : الله خالق کل شی ، سپس میگوید : الذی احسن کل شی خلقه ، یعنی خدایی که زیبا کرده هر چه را که آفریده و نتیجه گرفته که : اعمال بشر کلیتا زیبا و حسن الذات هستند و گفته سیئه ( گناه و گناهان ) عدمی هستند و سیئات اعمال بطور کلی ذاتا حسنات هستند گفته : فالحسنات عناوین وجودیه فی الامور والافعال والسیئات عناوین عدمیه فیها — و بعد گفته : و متن الشیء المتصف بالحسن والسوء واحد …. هر شخص بیطرفی متوجه میشه که ایشون با اصرار میخواد بگه که : گناه وگناهان زیبا هستند ، اگه قبول نداری ص۹ تا ۱۵ المیزان جلد۵ را چند بار بخون مخصوصا ص ۱۲ سه خط اول صفحه ، ولی خدا می فرماید : به گناه نزدیک نشوید سوره بقره آیه ۱۸۷ ، اگه گناه وجود نداره پس چرا خدا می فرماید به گناه نزدیک نشوید ؟ ….. آقای محمد حسین طباطبایی در جلد ۸ ص ۱۰ گفته گناه وجود ندارد . ولی خداوند متعال در آیه ۷۰ سوره مبارکه فرقان فرموده : اگر توبه کنید و اعمال نیک انجام دهید خدا گناهان شما را به حسنات تبدیل میکند . خُب ، اگه گناه وجود نداره ( و آقای طباطبایی با اصرار فراوان در دهها صفحه المیزان میگه گناه وجود نداره ) پس خدا چه چیزی را به حسنات تیدیل می فرماید ؟ صاحب المیزان در همین صفحه میگوید که : گناه وزن ندارد ! ولی خدا می فرماید : ومن یعمل مثقال ذره شرا یره … پیامبراکرم می فرمایند : پشت شما با گناهان سنگین شده با انجام سجده های طولانی ، خود را سبکبار کنید ( روضه الواعظین جلد ۲ صفحه ۳۴۵ ) . خُب ، سخن پیامبر را بپذیرم یا حرف طباطبایی را ؟ ….. علامه طباطبایی در جلد۱ ص ۱۰۱ میگوید : نکاح و زنا از نظر ذات و حقیقت هیچ فرقی با هم ندارند !!!! اتفاقا از نظر ذات و حقیقت با هم فرق دارند که نتیجه نکاح می شود میثم تمار و نتیجه زنا میشود ابن زیاد ….. پیامبراکرم می فرمایند : در ذات مقدس الهی فکر نکنید و در مورد مخلوقات فکر کنید و الا گمراه و هلاک می شوید … ولی آقای طباطبایی در ج ۱۹ ص ۵۳ میگوید که : این یک دستور ارشادی است برای افرادی که راه ورود به مسائل عقلی و عمیق را بلد نیستند و استعداد آنرا ندارند ( آقای سید از مشهد ، حتما بازهم ماست مالی میکنی ) …. صاحب المیزان در جلد ۱ صفحات ۳۶۴ تا ص ۳۷۰ میگوید : اینکه دیده می شود انسان نیست بلکه همان روح است که در قفس بدن زندانی شده است و روح موجودی مجرد است ! در حالیکه حضرت امام جعفرصادق صلوات الله علیه می فرمایند : الروح جسم رقیق ، روح جسمی رقیق است ( الاحتجاج جلد ۲ صفحه ۳۴۹ ) . پس معلوم شد که روح مادی است نه مجرد … آقای سید از مشهد کدام را باور کنم ؟ گفته محمد حسین طباطبایی را یا فرمایش حضرت امام جعفرصادق علیه السلام را ؟ ….. ملاصدرا به بهانه شرح اصول کافی علنا خیانت کرده و از اول اصول کافی تا آخر ، هر جا لازم دیده چیزی را حذف کرده یا اضافه کرده و یا حدیثی را از کافی نقل کرده که آن حدیث اصلا در کافی نیست . میتونی مقایسه کنی ….. ابن سینا و شیخ شهاب الدین سهروردی را بصورت واضح افشا کردم ولی تو در جواب انشا نوشتی و مثل علمای سنی از جواب ساده و روشن فرار کردی … این دفعه از حسن زاده آملی صحبت کردی ، آنهم برات دارم .. آقای حسن زاده آملی میگوید : در عمل زناشویی بین زن و مرد ، فاعل خداست ، مفعول خداست ، لذت برنده خداست . صمدی آملی در کتاب طهارت ص ۲۹۴ تا ۲۹۷ نفس میگوید : کافر از مخازن آیات خداست … مرادت مولوی ملعون ، میگه خدا بعد از طوفان نوح پشیمان شد ( احادیث مثنوی ۱۵ ) مولوی به حضرت ابوطالب علیه السلام تهمت شرک میزنه . به امام حسین علیه السلام میگه : کورانه مرو در کربلا ، در داستان مردم سبزوار به شیعیان میگه دل ریزه ، یعنی پست فرومایه …. برادرت بایرید بسطامی میگه : یک سال آب نیاشامیدم !! ( مرآت الجنان نوشته یافعی جلد ۶ مقام پنجم ) .. برادر دیگرت ابوالحسن خرقانی ادعا میکنه : که چند بار با خدا کشتی گرفتم !! ( شرح شطحیات روزبهان بقلی جلد۱ ص ۱۸۱ ) … حالا از مطهری برات می نویسم : مطهری در مورد امام حسین علیه السلام میگوید : آدم نفله شده بی دست و پا که گریه ندارد ( آثار مطهری ج ۱۷ص ۳۲ ) . به عمر ابن الخطاب میگوید : با هوش ، دور اندیش ( مجموعه آثار شهید مطهری ج۱۴ ص۳۰۴ ) به عمرو عاص میگوید : شخصیت عاقل ، باهوش ، مدبر،فکور، مستقل الفکر ، دارای هوش ذاتی ( کتابسوزی ایران و مصر ص ۲۹۰ و ۳۰۳ ) به محدثین سنی میگه : ائمه اکابر صحابه ( یادداشتهای مطهری ج ۲ ص ۱۶۱ ) در کتاب عدل الهی ص ۱۳۳ میگوید : گناه مثل سایه است که وجود خارجی ندارد مطهری میگوید : خدا ذات است و مخلوقات سایه خدا ! ( خردنامه زمستان ۱۳۸۵ شماره ۴۶ ) … مطهری وجود مقدس و نازنین حضرت رقیه را انکار میکند ( یادداشته ج۲ص۸۰ ) میگوید : این داستان را اخیرا به هم بافته اند !!!! ( مجموعه آثار ج ۱۷ ص ۵۸۶ ) . در حالیکه حضرت امام حسین علیه السلام با حضرت رقیه وداع کرده است ( الوقایع و الحوادث ، محمدباقر ملبوبی جلد ۳ ص ۱۹۲ — کتاب مبکی العیون — انوار الشهاده صفحه ۹۷ حسن بن علی یزدی — بحارالانوار جلد ۴۵ صفحه ۴۷ ) …
سید از مشهد ۱۴۰۰/۱۲/۲۶ در ۰۹:۳۱
به نام الله – در آغاز سخن فرا رسیدن نیمه ماه شعبان المعظم و ولادت باشکوه منجی عالم هستی و بشریت حضرت امام مهدی موعود علیه السلام و عجل الله فرجه را به همه عزیزان شادباش می گویم. امیدوارم که حدسم درست نباشد اما با این اصرار جناب شما برای تحقیر و کوبیدن یکه تازان عرصه عرفان الهی از راه دستچین کردن بخشهایی از کلام آن عزیزان و فهم نادرست سخن ایشان و ادعای دروغتان بر مستند سخن گفتن!!! حتی این گونه به نظر می رسد که خدای نکرده شما و البته هم طیفانتان؛ با سوء برداشتهایی کاملا» آگاهانه و عامدانه به مغالطه گویی و فریب خوانندگان محترم برای دستیابی به نتیجه دلخواه خود می پردازید اما زهی خیال باطل که به گفته سعدی؛ ترسم نرسی به کعبه، ای اعرابی ***کاین ره که تو میروی به ترکستان است. پیش از این هم گفتم بنا بر مجادله با شما را ندارم (نرود میخ آهنین در سنگ)؛ اما برای اختصار به یک مورد دیگر از مغالطه های شما اشاره می نمایم:
نوشته اید که ((علامه طباطبایی در جلد۱ ص ۱۰۱ میگوید : نکاح و زنا از نظر ذات و حقیقت هیچ فرقی با هم ندارند !!!! …)). بی شرمی هم اندازه ای دارد. بله این جمله از مرحوم علامه طباطبایی در جلد ۱ صفحه ۱۰۱ تفسیر شریف المیزان وجود دارد اما تنها بخشی از آنست که متاسفانه در کمال بی شرمی دستاویزی برای کوته فکرانی چون شما قرار گرفته و به مغالطه و ناصواب گویی پرداخته اید. این بنده حقیر اصل کلام مرحوم علامه در آنجا را بیان می نمایم و قضاوت با خوانندگان محترم. مرحوم علامه طباطبایی نوشته اند: ((اقول للافعال جهتان : جهة ثبوت ووجود ، وجهة الانتساب إلى الفاعل ، وهذه الجهة الثانية هي التي تتصف بها الافعال باأنها طاعة أو معصية أو حسنه أو سيئة فإن النكاح والزنا لا فرق بينهما من جهة الثبوت والتحقق ، وإنما الفرق الفارق هو أن النكاح موافق لامر الله تعالى ، والزنا فاقد للموافقة المذكورة ، وكذا قتل النفس بالنفس وقتل النفس بغير نفس ، وضرب اليتيم تأديبا وضربه ظلما ، فالمعاصي فاقدة لجهة من جهات الصلاح أو لموافقة الامر أو الغاية الاجتماعية بخلاف غيرها ، وقد قال تعالى : ( الله خالق كل شئ ) الزمر ـ ۶۲ ، والفعل شئ بثبوته ووجوده ، وقد قال عليهالسلام : « كل ما وقع عليه اسم شئ فهو مخلوق ما خلا الله الحديث » ثم قال تعالى : ( الذي أحسن كل شئ خلقه ) السجدة ـ ۷ ، فتبين أن كل شئ كما أنه مخلوق فهو في أنه مخلوق حسن ، فالخلقة والحسن متلازمان متصاحبان لا ينفك أحدهما عن الآخر أصلا ، ثم إنه تعالى سمى بعض الافعال سيئة فقال : ( من جاء بالحسنة فله عشر أمثالها ومن جاء بالسيئة فلا يجزى إلا مثلها ) الانعام ـ ۱۶۰ ، وهي المعاصي التي يفعلها الانسان بدليل المجازاة ، وعلمنا بذلك أنها من حيث أنها معاص عدمية غير مخلوقة وإلا كانت حسنة ، وقال تعالى : ( ما أصاب من مصيبة في الارض ولا في أنفسكم إلا في كتاب من قبل أن نبرأها ) الحديد ـ ۲۲ … )) که با وجود دشوار بودن فهم تفسیر المیزان برای همگان اما این بخش از آن را حتی یک فرد کم سواد هم که آشنایی اندکی با زبان عربی داشته باشد خواهد فهمید اما گویا چنین به نظر می رسد که متاسفانه بنای امثال شما بر همان کج فهمی آگاهانه و مغالطه گویی و.. است که اشاره کردم.
پس بهتر است نگویید: ((آقای سید از مشهد ، حتما بازهم ماست مالی میکنی))… .
البته موارد دیگری هم از دروغ پردازی و وارونه نمایاندن کلام بزرگانی چون مرحوم علامه طباطبایی و دیگر بزرگان ساحت عرفان الهی در سخنان شما هست که این بنده حقیر نه دیگر بنا به پاسخ به آنها را دارم و نه فرصت کافی و شما را با وجدانتان و خوانندگان عزیز را با خواندن این پاسخ هرچند ناتمام اما به اندازه کافی گویا و صریح؛تنها می گذارم و از همه بزرگوارانی که مزاحم وقت شریفشان شدم عذرخواهی نموده و حلالیت می طلبم. (ضمنا» آن ناشناس ۱۴۰۰/۱۲/۲۳ در ساعت ۱۷:۴۹ هم خود این بنده گنهکار بوده ام که متاسفانه پس از ارسال مطلب متوجه شدم بخش نام را ذخیره ننموده ام که دیگر کار از کار گذشته بود).
احمد ۱۴۰۰/۱۲/۲۶ در ۰۹:۴۶
کارخانه تهمت پراکنی و دروغ زنی
اوا ۱۴۰۰/۱۲/۲۶ در ۱۲:۲۵
از حسادت نیز تهمت میزنی با زبان تند و قلب آهنی
جالب است عرفان و فلسفه را رد میکنند . کسانیکه فلسفه را رد میکنند یعنی عقل و استدلال و خرد و علم را نمیفهمند .دیگر ما را با اینان چه سخنی خواهد بود ؟
عبدالله قلی زاده ۱۴۰۰/۱۲/۲۷ در ۱۱:۵۶
سلام به مومنین و شیعیان ….. آقای سید از مشهد ۱۴۰۰/۱۲/۲۶ ساعت ۹/۳۱ ……. چون دلیل منطقی نداشتی بازهم فحش دادی ولی من بازهم منطقی و عقلایی می نویسم …. در کامنت قبلی گفتم که تو مثل علمای سنی از جواب دادن فرار می کنی ، الان هم در این کامنتی که نوشتی دقیقا مثل سنی ها که بجای جواب دادن تعدادی آیات قرآن کپی می کنند ، تو هم برداشتی چند خط از المیزان را کپی کردی …. از فرط بیچارگی رفتی از سعدی ( سنی ، صوفی ، بچه باز ، هم جنس باز ) دلیل آوردی …. آقای سید از مشهد ، منهم با شما قصد مجادله ندارم چون امیرالمومنین صلوات الله علیه از مجادله نهی فرمودند … این جوابها برای روشن شدن افرادیست که به دنبال حقیقت می گردند و فریب های و هوی و تبلیغات صدا و سیما را نمی خورند ……. آقای سید از مشهد مگه تو کامنت قبلی نخوندی که علامه طباطبایی یک » صوفی » ذهبیه بوده ؟ همین یک مورد کافی نیست ؟ مگه نخوندی که آقای طباطبایی گفته که روح مجرده ؟ ولی حضرت امام جعفرصادق علیه السلام فرمودند که روح جسمه …. مگه نخوندی که صاحب المیزان فرمایش و دستور پیامبراکرم را در مورد حدیث ثقلین و فکر نکردن در مورد ذات الهی را ، علنا و آشکارا قبول نکرده و رد کرده ! محمدحسین طباطبایی در تفسیر المیزان گفته که گناه وجود نداره ، گفته گناه وزن نداره ، این سخنان خلاف قرآن و خلاف فرمایش پیامبراکرم می باشد ( کامنت ۱۴۰۰/۱۲/۲۴ در ساعت ۱۵/۴۴ ) من با نوشتن دهها دلیل در این کامنت ، هم اشکالات المیزان را نشون دادم و همچنین انحرافات عرفای به اصطلاح عرفان اسلامی با دادن آدرس افشا کردم … خیانت ملاصدرا در مورد شرح اصول کافی را بازگو کردم و عقیده باطل او را در مورد ذات مقدس الهی نوشتم ( خوانندگان عزیز به کامنت قبلی مراجعه فرمایید ) ……. اصلا علامه طباطبایی به چه دلیل تفسیر المیزان را در حاشیه تفسیر المنار جا داده ؟ نویسندگان تفسیر المنار ، یعنی شیخ محمد عبده و سید رشید رضا ، جزو ناصبی ترین سنی ها بودند … شیخ محمد عبده و سید رشید رضا جزو کینه ای ترین دشمنان اهلبیت علیهم السلام میباشند … در تفسیر المنار تمام اسرائیلیاتی ( داستانهای دروغ ) که در آن به حضرت علی علیه السلام توهین شده بصورت برجسته نشان داده شده … تفسیر المنار ، شان نزول تمامی آیاتی را که در مورد فضائل اهلبیت میباشد مثل آیه مباهله ، آیه ولایت ، سوره هل اتی و..و..و.. یا اصلا ننوشته و یا انکار کرده … در تفسیرالمنار ، شفاعت و توسل به معصومین و زیارت قبور ائمه اطهار علیهم السلام به شدیدترین وجهی نهی و انکار شده و معتقدین به شفاعت و توسل و زیارت کنندگان قبر پیامبراکرم و زیارت کنندگان قبرهای پاک امامان معصوم را مشرک خوانده …… خُب ، پس چرا آقای طباطبایی تفسیر خودش یعنی تفسیر المیزان را در داخل چنین تفسیری جاگذاری کرده و اسمش را گذاشته المیزان ؟؟ ….. ما اگه نخواهیم دینمان را از این عرفای اسلامی بگیریم چکار باید بکنیم ؟ عرفای اسلامی اکثرا وحدت وجودی هستند و به » قِدَم » مخلوقات معتقدند که باعث شده خدا و مخلوقات را هم سنخ بدونند در حالیکه قرآن فرموده : لیس کمثله شیء ، خوانندگان عزیز لطفا چند کامنت قبلی را بخونید در آن کامنتها همه جزئیات را با ذکر منبع و آدرس بصورت جزءجزء نوشتم که هر فرد آگاهی که بدون عناد دنبال پیروی از چهارده معصوم علیهم السلامه میتونه براحتی ، صراط مستقیم را از راههای شیطانی تشخیص بده ….. در پایان کامنت به مولوی ولدالزنا و محی الدین عربی منافق و به تمامی کسانی که به حضرت ابوطالب علیه السلام تهمت شرک زده اند لعنت می فرستم ….. اللهم عجل لولیک الفرج … یاعلی
ناشناس ۱۴۰۱/۱/۱۶ در ۱۳:۱۳
درک کلام قرآن و ائمه بدون معرفت یا همان عرفان نسبت به خدا ممکن نیست.
dexter_810 ۱۴۰۱/۶/۲۰ در ۱۵:۴۷
شما مشکلت اینجاس ک قران ترجمه کردی
و با ترجمه قران و کلام معصوم داری جلو میری
اگ اینجوره ک ابن ملجم و شمر و معاویه و غیره همه هم حافظ قران بودن و هم مث خوارج نماز شب خوان
اونا هم مث شما فکر میکردن ک تو جنگ صفین قران سر نیزه کردن و حضرت علی گفت قران منم اونا کاغذن شمشیر گزاشتن روی گلوی حضرت ک تو میخای مارو ب جنگ با قران ببری
من و معنای قرآن تو و مد اماله هی بشین و بکش
تا الی الابد بکش
محمد ۱۴۰۰/۱۲/۲۸ در ۲۲:۵۳
ایشان خیلی کوچکتر از آن است که در باره شخصیتی مثل علامه طباطبائی اظهار نظر کند
محمد متین ۱۴۰۱/۱/۰۸ در ۰۵:۳۷
سلام . جواب ایشان را خود مولانا داده است . که میگوید .
چون صفیری بشنوی از مرغ حق – ظاهرش را یاد گیری چون سبق —- وانگهی از خود قیاساتی کنی – مر خیال محض را ذاتی کنی —- اصطلاحاتیست مر ابدال را – که نباشد زان خبر غفال را .
سیف اله صالحی ۱۴۰۱/۱/۱۰ در ۱۳:۱۲
تیتر تارنما که شخصیتی منحرف تر از شمس و مولاتا نداریم شاخص چه چیزی میتواند باشد انهم یک شخصیت جهانی بدون بعد مکان و زمان مثل مولانا ……………….
البته من بدنبال یک بحث علمی در خصوص تغییرات جهان هستی بودم که با این سایت برخورد کردم یک فیزیکدان اثبات میکند که هر حرکت شما باعث تغییردر کل جهان هستی میگردد.
GivHamid ۱۴۰۱/۱/۱۲ در ۲۲:۱۹
وقت خوش،
اینکه فقیهان عرفان مولوی را فاسد میدانند ، یک حرف باطلی است. علامه جعفری هم مصلحت اندیش بود چون فقیهان او را مرتد میشماردند اگر تفسیر مثنوی را خوب می انگاشت. خارج از این مطالب اکنون فقیهان بیش از ۴۰ سال است که در ایران حکم میرانند و به گفته اکثر عقلای ایران بیشترین فساد را داشته اند و بی سوادیشان زبانزد است. شعور و برداشت آنان از اجتماع ایران تقریبا متحجرانه است. شهوت مال دنیا آنان را مجنون کرده اما با این وجود هنوز هستند علمای دین که خود را به حکومت نفروخته اند که البته از طرف حکام و نوچه هایشان بسیار به زحمت هستند. وسلام
علی ۱۴۰۱/۱/۱۴ در ۲۰:۳۹
سلام
شما اول این نوشته گفتید که هیچ کدام از فقیهان و عالمان مولانا رو به حق نمیدونن درحالی که ۲ تن از بزرگترین فقیهان ما شهید مطهری و آیت الله خامنه ای فرمودند که مثنوی مولانا همانگونه که خودش میفرماید اصول اصول اصول دین است
این هم لینک فیلم ضبط شده از رهبری هنگام این فرمایش
https://www.aparat.com/v/ctE7V/%D9%85%D8%AB%D9%86%D9%88%DB%8C_%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84_%D8%AF%DB%8C%D9%86_%D8%A7%D8%B3%D8%AA.%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1_%D9%88_%D9%85%D8%B7%D9%87%D8%B1%DB%8C
حالا بقیه ایراداتی که به مولوی گرفتید بماند
واقعا نا امید شدم وقتی دیدم در برخی حوزه های علمیه و … چنین افراد بزرگی رو تکفیر و … میکنند.
شما هم حتما این مطلب رو پاک کنید تا افراد دیگری رو مقل خودتون گمراه نکنید
رضا ۱۴۰۱/۱/۱۸ در ۱۵:۱۷
مدتها بود این حجم از مزخرفات را نشنیده بودم
سید ۱۴۰۱/۱/۲۰ در ۱۰:۳۵
برای آگاهی بیشتر درباره دروغ نسبت داده شده به مولوی و دیدگاه وی درباره حضرت امام حسین سلام الله علیه و واقعه عاشورا؛ مطالعه لینک زیر را به خوانندگان محترم پیشنهاد می کنم.
http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%DA%A9%D8%B1%D8%A8%D9%84%D8%A7_%D9%88_%D8%B9%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85_%D8%A7%D8%B2_%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D9%85%D9%88%D9%84%D8%A7%D9%86%D8%A7
متین بشیری ۱۴۰۱/۱/۲۲ در ۱۷:۰۹
متعصب داعشی، کی علم نقد مولانا رو داری، تو با دینت هنوز خودت رو نشناختی چه برسه به خدا، مولانا از فیزیک کوانتوم سخن گفته، تو داری از چند هزار سال قبل خودت صحبت میکنی و مولانا از چند سده بعد خودش
محمد ذوالنوری ۱۴۰۱/۱/۲۴ در ۰۱:۰۰
حضرت مولانا قبل از بیداری توسط حضرت شمس گویند شافعی مذهب بوده . اما بعدها که توسط حضرت شمس بیدار میشود نوکری و خدمت اهل بیت میکند که در تمامی اثار هویدا است .هرکس این اشعار را نادیده بگیرد شیعه نیست ودروغگو است. درعالم هستی بالاتر از حضرت مولا نداریم مگر مولا علی و خداوند.
ناشناس ۱۴۰۱/۱/۲۴ در ۰۵:۰۸
من اشعار شعرای بسیاری خوندم. شک نکنید بسیاری از شاعران برجسته ی شناخته شده بر اساس یک مافیا و در زمان شاه انتخاب شدند. فقط فردوسی قابل حذف نبود وگرنه همونم حذف میشد.
ناشناس ۱۴۰۱/۱/۲۶ در ۱۸:۵۶
آقایی که از یک مشت عوضی دیگه مثل خودت دستور میگیری:
اینقدر عقل نداری که ببینی آخر
تخت شاهی نیست،پس بارگه سلطان چیست؟
ناشناس ۱۴۰۱/۱/۲۶ در ۲۰:۳۹
اولاشهیدمطهری،حضرت امام(ره)ومقام معظم رهبری نظرمثبت دارندبه مولانا.ثانیاتعابیرمولانادرباره ی معتقدات اهل سنت،به این دلیل است که او سنی بوده! ثالثا عرف قونیه باممالک دیگراسلامی فرق داشته ،رابعامولاناکه خودش درنفی جبرواثبات اختیار آن حکایت معروف رادارد:«آن یکی می رفت بالای درخت…می فشاند آن میوه رادزدانه سخت»چطورمی گوینداوجبری بوده؟!
ناشناس ۱۴۰۱/۱/۲۹ در ۰۰:۴۸
خیلی کمتر و کوچکتر از اونید که بخواین مولانا رو نقد کنید یا به سلوک و عرفان ایشان خرده بگیرید.معلومه که شیوخ اسلامی با عرفان مشکل دارند.با عقل هم مشکل دا ند.ایشان خودشان به حای همه فکر میکنند.خوظحالیم از اینکه یک دنیا آشناست با خط فکری و جهان بینی و فلسفه ی مولانا.با دهان سگ آب دریا نجس نمیشه
مریم ۱۴۰۱/۲/۰۹ در ۰۹:۱۱
بسیار بی منطق و غیر عالمانه ، فلسفه و عرفان را به یک چوب می راند و از حقیقت عرفان بی خبر . ان کس که در پوسته دین مانده است و مردم را نیز منجمد می خواهد بهتر از این نمی اندیشد و مطهری و طباطبایی و…. تخطئه می کند.جای تاسف است.
عبدالله قلی زاده ۱۴۰۱/۲/۱۶ در ۱۰:۵۰
من در کامنتم به همراه انتقاد از مولوی و مطهری و طباطبایی و ملاصدرا و..و..و.. ریز به ریز ، دلیل و منطق آوردم و برای هر کدوم آدرس دادم …. ولی شما مثل همیشه و مانند همه مولوی پرستان ، فقط انشا نوشتی و کلی گویی کردی
دارا ۱۴۰۱/۲/۱۰ در ۰۱:۴۷
شاهي که ولي بود و وصــــي بود علي بود
سلطان سخــــــــــــــا و کرم و جود علي بود
هم آدم وهم شيث و هم ادريس و هم الياس
هم صالــــــــــح پيغمبــــــــر و داوود علي بود
هم موسي و هم عيسي و هم خضر و هم ايوب
هم يوسف و هم يونس و هم هــود علي بود
مسجـــــود ملايک که شد آدم، ز علي شد
آدم چو يکي قبلـــــــــــه و مسجود علي بود
اینها فرمایشات مولانا در باب مولای کونین علی(ع) است ایشان وصی اعظم را همسان و همطراز پیامبران اعلام فرموده اند. همان مصداقی که شهریار (ره) نیز فرمود علی ای همای رحمت و الی الخ. چگون چنین فهم و خرد که در صره و چنته انسان خردمندی درباب ولایت بیان میشود را به چوب بد دینی نفاق و انحراف باید قضاوت و محاسبه کرد. در اینکه فقه نیز بتنهایی چرخه عظیم و نیاز خرد و خردمندی را تکمیل نکرده و پاسخهایی از سر غیرت و فهم هدایت را نداد و تکمیل ننموده است.ایکاش میتوانستیم غرور خویش را در عزت کلام محو میکردیم و خود را اسلام شناس اعلم و فیلسوف اکبر و خردمند موجه نمیدانستیم و گوش به خرد خردمندان و صبر به همت اندشمندان و تحمل به سرعت در انتقال یافته های خویش میدادیم تا نفخه صور کلام را از میان قرآن عترت،سنت، و خرد خردمندان به نرمی آب و لطافت نسیم میشنیدیم و جان فهم را قربانی غرور در گفتار نمیکردیم.
عبدالله قلی زاده ۱۴۰۱/۲/۱۶ در ۱۰:۵۷
آقای دارا این شعرها از مولوی نیست …. بلکه بعضی از مولوی پرستان در زمان صفویه ، برای اینکه مولوی را شیعه نشون بدهند این اشعار را به مثنوی اضافه کرده اند ….. زیرا این شعرها در قدیمی ترین نسخه خطی مثنوی ، یعنی نسخه » نیکلسون » وجود ندارد ….. مولوی ملعون یک سنی ناصبی و دشمن درجه یک اهلبیت بود
dexter_810 ۱۴۰۱/۶/۲۰ در ۱۵:۳۷
این شعر
از علی آموز اخلاص عمل شیر حق را دان منزه از دغل
این شعر هم مولانا نوشته یا کسای دگ براش نوشتن؟؟؟
محمد رضا ۱۴۰۱/۲/۱۰ در ۰۹:۳۱
سلام
آنچه پس از مطالعه این مباحث بیشتر نمایان شد . مردود بودن و یا مقبول بودن مولوی و شمس نبود بلکه متأسفانه تعصب نا بجایی بود که در نظرات دو طرف وجود داشت یقینا هرکدام از دو طرف اگر روزی قدرتش را پیدا کند دیگری را تکفیر و نابود می کند .
قومی متفکرند اندر ره دین قومی به گمان فتاده در راه یقین
میترسم از آن که بانگ آید روزی کای بی خبران راه نه آنست و نه این
حسین ۱۴۰۱/۲/۱۷ در ۰۸:۱۹
سخن گفت و دشمن بدانست و دوست
که در شهر نادان تر از او هموست
از گفته های ایشان واضح است که حتی یک دفتر مثنوی را به جد و با دقت و مراجعه به شرح بزرگان معاصر چون مرحومان علامه جعفری، دکتر شهیدی، مرحوم فروزان فر، جلال همایی و شارحان زنده و نامداری چون دکتر سروش، کریم زمانی و …در مطالعه نگرفته اند. البته دعوای فقهای ظاهربین با عرفای باطن بین از هزار سال گذشته است و بر ایشان حرجی نیست اما آفتاب حقیقت دیرزمانیست که سره را از ناسره جدا کرده و بزرگان عرفان ایران زمین چون مولانا را بر صدر افکار جوانان و تیزبینان این مرز بوم نشانده است.
مهدی ۱۴۰۱/۲/۱۹ در ۰۸:۲۷
سلام جالب بود
ناشناس ۱۴۰۱/۲/۲۰ در ۱۶:۱۱
لقب علامه لقبی نیست که به هر کسی اهدا بشه. ایشون که حتی آیت الله هم نیستند و معلوم نیست سطح مطالعات و دانش ایشون در چه حدی هست. چطور به خودشون اجازه میدن علامه طباطبایی و علامه حسن زاده آملی رو پیرو منحرفین بدونن؟
ناشناس ۱۴۰۱/۲/۲۱ در ۰۲:۵۳
«إِنَّ اللّهَ لایَسْتَحْیی أَنْ یَضْرِبَ مَثَلاً ما بَعُوضَةً فَما فَوْقَها فَأَمَّا الَّذینَ آمَنُوا فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذینَ کَفَرُوا فَیَقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللّهُ بِهذا مَثَلاً یُضِلُّ بِهِ کَثیراً وَ یَهْدی بِهِ کَثیراً وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقینَ»؛ خداوند از این که به (موجودات ظاهراً کوچکى مانند) پشه و حتى کمتر از آن، مثال بزند شرم نمىکند. (در این میان) آنها که ایمان آوردهاند، مىدانند که آن، حقیقتى است از طرف پروردگارشان و اما آنها که راه کفر را پیمودهاند، (این موضوع را بهانه کرده) مىگویند: «منظور خداوند از این مَثَل چه بوده است؟!» (آرى،) خدا جمع زیادى را با آن گمراه، و گروه بسیارى را هدایت مىکند، ولى تنها فاسقان را با آن گمراه مىسازد!
ناشناس ۱۴۰۱/۲/۲۱ در ۰۳:۰۱
«إِنَّ اللّهَ لایَسْتَحْیی أَنْ یَضْرِبَ مَثَلاً ما بَعُوضَةً فَما فَوْقَها فَأَمَّا الَّذینَ آمَنُوا فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذینَ کَفَرُوا فَیَقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللّهُ بِهذا مَثَلاً یُضِلُّ بِهِ کَثیراً وَ یَهْدی بِهِ کَثیراً وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقینَ»؛ خداوند از این که به (موجودات ظاهراً کوچکى مانند) پشه و حتى کمتر از آن، مثال بزند شرم نمىکند. (در این میان) آنها که ایمان آوردهاند، مىدانند که آن، حقیقتى است از طرف پروردگارشان و اما آنها که راه کفر را پیمودهاند، (این موضوع را بهانه کرده) مىگویند: «منظور خداوند از این مَثَل چه بوده است؟!» (آرى،) خدا جمع زیادى را با آن گمراه، و گروه بسیارى را هدایت مىکند، ولى تنها فاسقان را با آن گمراه مىسازد!
وقتی عده ای بأی نحو کان راهی برای کژفهمی وحی خدا پیدا میکنند، چه جای تعجب از طی این همه راه برای کژفهمی مولانا و عرفان و عقل و فلسفه؟ خصوص اگر نان در آن باشد در این گرانی.
فضول نباش ۱۴۰۱/۲/۲۸ در ۲۳:۳۴
واقعا تو مغز نویسنده این پیج و تمااام کسایی که راجب مولانا و شمس شر و ور نوشتن در حد پشکل هم تو کلشون مغز و شعور نبوده که اومدن تعصبی برخورد کردن…اخه تو کی باشی راجب اینا نظر بدی مخ ریدت در حد همین صفحه میفهمه ..تو رو چه به شمس و مولانا
عبدالله قلی زاده ۱۴۰۱/۲/۳۰ در ۱۲:۲۱
سلام ….. خوانندگان عزیز و بیطرف ، پژوهشگران حقیقت جو ، دینداران مومن ، خودتون دقت کنید : همه پیروان تصوف و همه مولوی پرستان و عارف نمایان و همه حقیقت گریزان و دین ستیزان ، بدون استثناء در نوشته هاشون از فحش و توهین استفاده کردند و یا فقط کلی گویی کرده و انشا نگاری کردند و بشدت از بررسی جزئیات زندگی مولوی ملعون می ترسند …. در حالیکه ما در کامنتهای بالایی ، مولوی و شمس و ملاصدرا و..و..و.. را با تمام جزئیات و با دادن آدرس افشا کرده ایم …. حقیقت جویان ، خودشون قضاوت کنند ….. اللهم عجل لولیک الفرج
لیلا ۱۴۰۱/۲/۳۰ در ۱۹:۱۹
خ چه داند قیمت نقل نبات
سید مسعود مستجابی ۱۴۰۱/۲/۳۱ در ۱۵:۲۱
کشور ترکیه پیرو تمام و کمال افکار شمس و مولانا هستش … قدم بزنید در این کشور (اعتقادات و فرهنگ و هنر این کشور) کاملا شکاف دیدگاه مشخص میشه. فرق هست بین حضرت علی و معاویه
سحاب ۱۴۰۱/۳/۰۴ در ۲۰:۰۶
به همدیگر توهین نکنیم این آقا اگر اشتباهی مرتکب شد نباید بهش توهین بشه فقط وقت تلف کردنه راههای رسیدن به خدا فقط برای یک دین خاص نیست فردی که خدا را قبول نداشته و شرایط مکانی و زمانی برای مذهب نداشته ولی مثل انسان به بشر و جامعه خدمت کرده گناهی نداره و خدا خدای یک طبقه خاص نیست به قول رضا مارمولک خدا خدای خلافکاران هم هست
Arezoo ۱۴۰۱/۳/۱۱ در ۱۹:۲۹
در پاسخ به این سایت همین بس که حضرت مولانا فرمود :
ما ز قرآن مغز را برداشتیم … پوست را بهر خران (سگان) بگذاشتیم
میثم ۱۴۰۱/۳/۱۲ در ۰۸:۴۳
نظر مقام معظم رهبری در مورد مولوی و مثنوی:
مولوی که دیگر وضعش معلوم است؛ مولوی که یکسره عرفان و معنویّت و حقیقت و اسلام ناب و معرفت توحیدیِ خالص است… اینها قلّههای شعر فارسیاند»
دیدار با شاعران در ماه رمضان _ ۱۳۹۸/۰۲/۳۰
🙂 ۱۴۰۱/۳/۱۹ در ۰۰:۲۴
(: واقعا چرا…کمی فکر کنید بعد حرف بزنید(:
احساس تاسف شدیدی از این مقاله دارم…
منحرف هع به نظرم چشم هاتونو بشورید جور دیگه ببینید
حمید ۱۴۰۱/۳/۲۳ در ۱۲:۱۹
ببینید الان از مولانا دارند استفاده میکنند وهدایت هم داریم.حال اشکالاتی هم باشه؟سوال این است الان با تفسیر شعر های مولانا آن هم هشتصد سال پیش چنین گفته عده ای هدایت میشوند ومطمن هستم ودیدم. ولی شما که هزار اندی سال منبر پیامبر گرفتید از عارفان بزرگتون بگیر تا خودت اقای میلانی یک نفر فقط یک نفر را بیار که هدایت کردین وسالک خدا شده . از این عمر رفته ات چه زکاتی از علم نداشته ات را دادی . فقط روی منبر چرت گفتید وروزنامه خواندید .وباید در مقابل خدا پاسخ گو باشید.مولوی هدایت کرده وجواب داره در مقابل خدا .ولی خودت حساب کن چی داری در جواب خدا .
حمید ۱۴۰۱/۳/۲۳ در ۱۲:۳۰
. قضاوت نمیکنم ولی میتونی یکی از شعرهای مولوی را تفسیر کنی و منظور عارف بفهمی و یک نفر فقط یک نفر با خدا پیوند بدی؟ وفقط این سوال جواب بده آیا شما بیشتر وبهتر از علامه جعفری میفهمی؟
امیر ۱۴۰۱/۳/۲۳ در ۱۶:۳۷
در بخشی از شعرهاش الفاظ بسیار زشت بکار رفته و محتوای مبتذل و مستهجن داره اینا با عرفان و معنویت سازگاری نداره تعجب میکنم میگن مثنوی آدم رو به خدا میرسونه دراصل آدم رو منحرف و از خدا دور میکنه
ساسی مانکن ۱۴۰۱/۳/۲۵ در ۱۶:۵۳
خر چه داند قیمت نقل و نبات
شامی نژاد ۱۴۰۱/۳/۳۰ در ۱۸:۳۲
هر جمله ای که به ضرر ملایان باشد اعم از نثر و شعر صاحب جمله را تا حد ارتداد به زیر باد طعنه می گیرند . چون شمس تبریزی و مولانا رضی الله عنهم آزاد اندیش بودند و آزادی را حق طبیعی انسان می دانستند.
و ملایان هم افراد جامعه را محکوم به عقاید و خواسته های خود می دانند برای همین علیه مولانا و شمس برخاسته اند. اگر مولانا یا شمس در جمله ای می گفت که ملایان قوم برتر جامعه اند همه اخوندها ایشان را اهل جنت می نامیدند آن هم جنت برین.
سعید ۱۴۰۱/۳/۳۱ در ۱۰:۱۴
یک کنیزک یک خری بر خود فکند
از وفور شهوت و فرط گزند
آن خر نر را بگان خو کرده بود
خر جماع آدمی پی برده بود
یک کدویی بود حیلتسازه را
در نرش کردی پی اندازه را
در ذکر کردی کدو را آن عجوز
تا رود نیم ذکر وقت سپوز
گر همه کیر خر اندر وی رود
آن رحم و آن رودهها ویران شود
خر همی شد لاغر و خاتون او
مانده عاجز کز چه شد این خر چو مو
نعلبندان را نمود آن خر که چیست
علت او که نتیجهش لاغریست
هیچ علت اندرو ظاهر نشد
هیچ کس از سر او مخبر نشد
در تفحص اندر افتاد او به جد
شد تفحص را دمادم مستعد
جد را باید که جان بنده بود
زانک جد جوینده یابنده بود
چون تفحص کرد از حال اشک
دید خفته زیر خر آن نرگسک
از شکاف در بدید آن حال را
بس عجب آمد از آن آن زال را
خر همیگاید کنیزک را چنان
که به عقل و رسم مردان با زنان
در حسد شد گفت چون این ممکنست
پس من اولیتر که خر ملک منست
خر مهذب گشته و آموخته
خوان نهادست و چراغ افروخته
کرد نادیده و در خانه بکوفت
کای کنیزک چند خواهی خانه روفت
از پی روپوش میگفت این سخن
کای کنیزک آمدم در باز کن
کرد خاموش و کنیزک را نگفت
راز را از بهر طمع خود نهفت
پس کنیزک جمله آلات فساد
کرد پنهان پیش شد در را گشاد
رو ترش کرد و دو دیده پر ز نم
لب فرو مالید یعنی صایمم
در کف او نرمه جاروبی که من
خانه را میروفتم بهر عطن
چونک باع جاروب در را وا گشاد
گفت خاتون زیر لب کای اوستاد
رو ترش کردی و جاروبی به کف
چیست آن خر برگسسته از علف
نیم کاره و خشمگین جنبان ذکر
ز انتظار تو دو چشمش سوی در
زیر لب گفت این نهان کرد از کنیز
داشتش آن دم چو بیجرمان عزیز
بعد از آن گفتش که چادر نه به سر
رو فلان خانه ز من پیغام بر
این چنین گو وین چنین کن وآنچنان
مختصر کردم من افسانهٔ زنان
آنچ مقصودست مغز آن بگیر
چون براهش کرد آن زال ستیر
بود از مستی شهوت شادمان
در فرو بست و همیگفت آن زمان
یافتم خلوت زنم از شکر بانگ
رستهام از چار دانگ و از دو دانگ
از طرب گشته بزان زن هزار
در شرار شهوت خر بیقرار
چه بزان که آن شهوت او را بز گرفت
بز گرفتن گیج را نبود شگفت
میل شهوت کر کند دل را و کور
تا نماید خر چو یوسف نار نور
ای بسا سرمست نار و نارجو
خویشتن را نور مطلق داند او
جز مگر بندهٔ خدا یا جذب حق
با رهش آرد بگرداند ورق
تا بداند که آن خیال ناریه
در طریقت نیست الا عاریه
زشتها را خوب بنماید شره
نیست چون شهوت بتر ز آفتاب ره
صد هزاران نام خوش را کرد ننگ
صد هزاران زیرکان را کرد دنگ
چون خری را یوسف مصری نمود
یوسفی را چون نماید آن جهود
بر تو سرگین را فسونش شهد کرد
شهد را خود چون کند وقت نبرد
شهوت از خوردن بود کم کن ز خور
یا نکاحی کن گریزان شو ز شر
چون بخوردی میکشد سوی حرم
دخل را خرجی بباید لاجرم
پس نکاح آمد چو لاحول و لا
تا که دیوت نفکند اندر بلا
چون حریص خوردنی زن خواه زود
ورنه آمد گربه و دنبه ربود
بار سنگی بر خری که میجهد
زود بر نه پیش از آن کو بر نهد
فعل آتش را نمیدانی تو برد
گرد آتش با چنین دانش مگرد
علم دیگ و آتش ار نبود ترا
از شرر نه دیگ ماند نه ابا
آب حاضر باید و فرهنگ نیز
تا پزد آب دیگ سالم در ازیز
چون ندانی دانش آهنگری
ریش و مو سوزد چو آنجا بگذری
در فرو بست آن زن و خر را کشید
شادمانه لاجرم کیفر چشید
در میان خانه آوردش کشان
خفت اندر زیر آن نر خر ستان
هم بر آن کرسی که دید او از کنیز
تا رسد در کام خود آن قحبه نیز
پا بر آورد و خر اندر ویی سپوخت
آتشی از کیر خر در وی فروخت
خر مؤدب گشته در خاتون فشرد
تا بخایه در زمان خاتون بمرد
بر درید از زخم کیر خر جگر
رودهها بسکسته شد از همدگر
دم نزد در حال آن زن جان بداد
کرسی از یکسو زن از یکسو فتاد
صحن خانه پر ز خون شد زن نگون
مرد او و برد جان ریب المنون
مرگ بد با صد فضیحت ای پدر
تو شهیدی دیدهای از کیر خر
تو عذاب الخزی بشنو از نبی
در چنین ننگی مکن جان را فدی
دانک این نفس بهیمی نر خرست
زیر او بودن از آن ننگینترست
در ره نفس ار بمیری در منی
تو حقیقت دان که مثل آن زنی
نفس ما را صورت خر بدهد او
زانک صورتها کند بر وفق خو
این بود اظهار سر در رستخیز
الله الله از تن چون خر گریز
کافران را بیم کرد ایزد ز نار
کافران گفتند نار اولی ز عار
گفت نی آن نار اصل عارهاست
همچو این ناری که این زن را بکاست
لقمه اندازه نخورد از حرص خود
در گلو بگرفت لقمه مرگ بد
لقمه اندازه خور ای مرد حریص
گرچه باشد لقمه حلوا و خبیص
حق تعالی داد میزان را زبان
هین ز قرآن سورهٔ رحمن بخوان
هین ز حرص خویش میزان را مهل
آز و حرص آمد ترا خصم مضل
حرص جوید کل بر آید او ز کل
حرص مپرست ای فجل ابن الفجل
آن کنیزک میشد و میگفت آه
کردی ای خاتون تو استا را به راه
کار بیاستاد خواهی ساختن
جاهلانه جان بخواهی باختن
ای ز من دزدیده علمی ناتمام
ننگ آمد که بپرسی حال دام
هم بچیدی دانه مرغ از خرمنش
هم نیفتادی رسن در گردنش
دانه کمتر خور مکن چندین رفو
چون کلوا خواندی بخوان لا تسرفوا
تا خوری دانه نیفتی تو به دام
این کند علم و قناعت والسلام
نعمت از دنیا خورد عاقل نه غم
جاهلان محروم مانده در ندم
چون در افتد در گلوشان حبل دام
دانه خوردن گشت بر جمله حرام
مرغ اندر دام دانه کی خورد
دانه چون زهرست در دام ار چرد
مرغ غافل میخورد دانه ز دام
همچو اندر دام دنیا این عوام
باز مرغان خبیر هوشمند
کردهاند از دانه خود را خشکبند
که اندرون دام دانه زهرباست
کور آن مرغی که در فخ دانه خواست
صاحب دام ابلهان را سر برید
وآن ظریفان را به مجلسها کشید
که از آنها گوشت میآید به کار
وز ظریفان بانگ و نالهٔ زیر و زار
پس کنیزک آمد از اشکاف در
دید خاتون را به مرده زیر خر
گفت ای خاتون احمق این چه بود
گر ترا استاد خود نقشی نمود
ظاهرش دیدی سرش از تو نهان
اوستا ناگشته بگشادی دکان
کیر دیدی همچو شهد و چون خبیص
آن کدو را چون ندیدی ای حریص
یا چون مستغرق شدی در عشق خر
آن کدو پنهان بماندت از نظر
ظاهر صنعت بدیدی زوستاد
اوستادی برگرفتی شاد شاد
ای بسا زراق گول بیوقوف
از ره مردان ندیده غیر صوف
ای بسا شوخان ز اندک احتراف
از شهان ناموخته جز گفت و لاف
هر یکی در کف عصا که موسیام
میدمد بر ابلهان که عیسیام
آه از آن روزی که صدق صادقان
باز خواهد از تو سنگ امتحان
آخر از استاد باقی را بپرس
یا حریصان جمله کورانند و خرس
جمله جستی باز ماندی از همه
صید گرگانند این ابله رمه
صورتی بنشینده گشتی ترجمان
بیخبر از گفت خود چون طوطیان
افرا ۱۴۰۱/۴/۰۸ در ۰۰:۴۶
یا این شیخ خیلی سطحی به موضوع نگاه کردند یا حتی بیم نفوذ صهیونیسم هم دور از منطق نیست. کسی را به ملکوت نمیبریم اما تخریب با این نگاه تحریف شده و سطحی قابل قبول نیست.
ستار ۱۴۰۱/۴/۱۱ در ۱۷:۰۳
بستگی دارد که ملاک و محوری که ما سایرین را منحرف از آن می نامیم چه باشد؟ اگر ملاک مذهبیون قشری مسلک مثل این آقا، توجیه گر حکومت های زمان و اضلاع مثلث زر و زور و تزویر باشند، بله جناب مولوی و شمس منحرف ترین منحرفان تاریخ اند و ما مفتخریم به ارادت به جناب ایشان!
ستار ۱۴۰۱/۷/۰۴ در ۱۴:۴۶
ای ولللللل
مهدی نیاسری ۱۴۰۱/۴/۱۹ در ۱۳:۴۱
سلام. حلاج بر سر دار این نکته خوش سراید…. همچو منصور خریدار سر دار شدم… دو مصراع آوردم از حافظ و بنیانگذار انقلاب که ببینم آقای میلانی چگونه میتواند حلاج را مرتد بداند؟! آقای میلانی با همین فرمون براند دیگر دانشمند و شاعر و عارفی برای ما ایرانی ها نخواهد ماند. مثلا جابربن حیان پدر علم شیمی و همدست برامکه برای مبارزه با ظلم و جور صفیانی و عباسی هم مرتد بوده؟ چونکه واژه صوفی اولین بار در دوران ایشان بکار میرفت و صوفی که در اصل کوفی بوده است جهت اختفای اسم واقعی بکار میرفته است والبته ایشان از خراسان به کوفه میرود بخاطر اینکه بتواند بعضی از دانشآموختگان مکتب امام جعفر صادق را از نزدیک درک کند. و البته آقای میلانی ایشان را هم مرتد میداند چونکه صوفی بوده است همچنین ابوریحان بیرونی و ابن سینا و خیام و زکریای رازی هم بسپاریم بدست آقای میلانی یک ساعته حکم ارتداد صادر میفرمایند برایشان چرا که نه؟ خواهند اگر که مست گیرند باید هرآنکه هست گیرند… آقای میلانی با گرفتن عرفان ایرانی از ما ایرانیها قصد دارند آخرین ضربه را محکمتر بزنند چونکه بخش بزرگی از هویت ما ایرانیها دقیقا همین افراد و عرفان و سخنانشان است البته فردوسی و سعدی و نظامی و ناصرخسرو و بیدل و….. آنقدر زیاد هستند و درخشان که صد هزارتا میلانی هم حریفان نمیشود چه رسد به این یکی که جالبه برام که بدانم نظرشان راجع به تهمینه میلانی چیست تا خواننده عاقل و تیزهوش بفهمد که هر گردی، گردو نیست! والسلام
محمد امین ۱۴۰۱/۵/۲۰ در ۲۳:۵۱
امام خمینی و امام خامنهای کلمه امام را حتما بگذارید چون نائب بر حق امام زمان عج اند
مولانا هم از بهترین شیعیان امام علی است و همه اینا تهمته. آیت ال.. قاضی و آیت ال.. محمد جواد انصاری همدانی که اولیا الهی اند و علما ایشان را بسیار والا میدانند هر دو مولانا و مثنوی هایش را قبول داشتند
امید ۱۴۰۱/۸/۲۶ در ۲۰:۴۵
شما حتما از نزدیکان امام زمان هستی که اینطور با قاطعیت صحبت کردی یا حتما به شخصه اومده و بهت این رو اعلام کرده !
متین میلانی ۱۴۰۱/۵/۲۲ در ۱۶:۳۷
تموم شد؟
نادر ۱۴۰۱/۵/۲۹ در ۱۲:۰۰
سلام .عصر حاضر زمانه نگاه عاشقانه به خداوند است و نه مطیعانه .من از او نمیترسم بلکه خجالت می کشم . برادران روحانی خدا نکرده مانند قبل از انقلاب که با تهمت و توهین میخواستند افکار و کارهای شریعتی را بد جلوه دهند نباشد که جز زیان برایشان ندارد. فرزند زمان باشید . مولوی نیاز عصر حاضر است . خسته شدیم از تفکیک ابنا بشر به نام ملت و قومیت و حتی مذهب. همه انسانها یک ملت هستند که یا تسلیم حق میشوند که مسلمان نام دارند ویا حق گریزند که کافر نامیده میشوند. نگاه عاشقانه به خدا نیاز گروهی است که قالب های کهنه جوابگوی نیازشان نیست .
الی ۱۴۰۱/۶/۰۱ در ۰۱:۲۹
ایشون در حدی نیستن که در مورد حضرت مولانا نظر بدن.
تا قبل از ملاقات مولا با شمس در علم فقه و شریعت فکر میکنم کمتر کسی رو تاریخ در فقه مثل مولانا دیده باشه،کما اینکه در مراحل طریقت و حقیقت که بماند.
علی ۱۴۰۱/۶/۰۸ در ۰۵:۵۱
تهش همه این آقایون اگه دستشون برسه اختلاس های چند هزار میلیاردی میکنن و بچه ها شونو میفرستن کانادا و سوئیس و اتریش.
این بازی با کلمات برای سرگرم کردن ما ملت ساده لوح ایرانه
ناشناس ۱۴۰۱/۶/۱۰ در ۲۲:۲۸
کل حزب بما لدیهم فرحون
عارفان صحبت از وحدت وجود می کنند و حالا از پس هزاره ای فیزیکدان ها نظریه ریسمان را طرح کرده ودر پی اثبات آنند . بنوعی شاید بتوان قرابتی بین این دو یافت
عبداله ۱۴۰۱/۶/۱۱ در ۱۸:۴۲
سلام علیکم. بعضا عزیزان بجای نقد مصاحبه شونده ببدگویی ایشان روی آوردند که دور از انتظارست.
بعلاوه جواب استدلالات ایشان را ندادند.
حسین ۱۴۰۱/۶/۱۵ در ۱۸:۴۵
کاش اندکی آقایان امامه به سری چون ایشان به جای سلب و شتم و لعن دیگران، از خود و تلقی شان از دین، معنویت، روحانیت و سلوک شخصیشان سخن کنند که اگر بهتر باشد برای اهل تفکر احتمالا سره از ناسره تشخیص داده شود… البته اگه قائل باشند که تفکر فقط مال خوشان نیست! عوام الناسی که رسائل
و مکاسب نخوانده اند را چه به تفکر؟!!!! به راستی پیامبر رسائل خوانده بود قبل از وحی یا مکاسب؟ شر درس خارج که نشسته بود؟؟!!! شاید او نیز شایسته تفکر در دین نیست و باید اجازه را از آقایان حوزه علمیه بگیرد؟
علی ۱۴۰۱/۶/۱۹ در ۰۴:۳۶
ایلیا.ن.ب .یک هزار و دویست نود میلیارد دلار و چهارصد و دوازده تن طلا خرج شده طی پنج قرن تا شما و عده ای بی این نتیجه برسند و تصمیم به گسترش این تفکر بگیرند به عنوان مهره .لحظه مرگت از ترس قرار هست غالب توهی کنی ای حاجی پس سعی کن ما بقیه عمر سکوت کنی که رنج آخرت کمتری متحمل بشی .کمی هم زمان بگذار برای سخنان مرد دانشمند علامه محمد تقی جعفری .اگر چه انسان نیستی شاید خدا بخواهد نجات پیدا کنی
dexter_810 ۱۴۰۱/۶/۲۰ در ۱۵:۲۴
آقای گیلانی و امثال ایشان در چند علم عالم هستند؟؟؟
علامه حسن زاده ک مجتهد ۴۰ علم در حدود ۲۰۰ جلد کتاب هستند تفکر اشتباه دارند یا شما ک با این تفکر و اعتقاد در سطح جامعه میبینیم چقدر اثر داشت
شما حتی میترسید کتاب های امام خمینی رو اسم ببرید
بعد چهل سال انقلاب چرا هیچ صداسیما یا جایی اسمی از کتب امام خمینی نمیبرند
شما هی بچسب ب ظواهر برای شما همین خوبه
زمانی شما هم مجتهد در چندین علم شدین بیاین نظر بدین تا ما گوش بدیم
مولانا اگر ضد ولایت و سنی هست ب من بگین چ کسی ب اندازه مولانا حضرت علی رو ستایش کرده
از علی اموز اخلاص عمل شیر حق را منزه دان از دغل
شما ک ادعا داری زیاد ن یک بیت مث این شعر مولانا بنویس
بیژن ۱۴۰۱/۶/۲۹ در ۱۳:۳۳
درپاسخ به عرایض این فرد حوزوی
…………………………………………
عیبِ رندان مَکُن ای زاهدِ پاکیزه سرشت
که گناهِ دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن دِرَوَد عاقبتِ کار، که کِشت
همه کس طالبِ یارند چه هشیار و چه مست
همه جا خانهٔ عشق است چه مسجد چه کِنِشت
احمدی ۱۴۰۱/۶/۲۹ در ۱۵:۲۰
خداییش اگر اتفاقات امروز ایران را در ۳ سال پیش درج می کردید چه میشد؟
این آقای میلانی و امثال ایشان فساد بر روی زمینند
همان ملکه وحضور شیطان بر روی زمینند
فرزند شیطانند
آنگونه فسادی در ایران گسترانیده اند که اگر برای عده ای بگویند شب روز است وروز شب ،آنان باور خواهند کرد
چشمانی کاملا بسته و سفره فساد گسترانیده اند
تاج کبیر esteghlal afc ۱۴۰۱/۶/۲۹ در ۲۰:۱۸
ممنون از سایت که مصاحبه رو کامل گذاشته و ممنونم از مردم بابت کامنت ها، همه رو هنوز کامل نخواندم ،اما خواهم خواند.حتی ۲یا ۳ بار میخوانم. انسانی که کمی از قبل مطالعه داشته باشه با خواندن این صفحه وب خیلی در عقل و منطق اش و تصوراتش تغییر ایجاد خواهد شد. اما من هم نظر با آقا نیستم ، تنها نیمی از سخنان ادعایی ایشان صحیح بوده و اصل مطالب گفته شده ایراد دارد. مولانا و شمس تبریزی و خصوصا خود مولانا یک دیوانه تمام عیاری بود که از صد عاقل ، عاقلتر بود. دیوانه ترین عاقل و جهان بین ترین انسان آن دوران بود. خوش میگذراند و مست و دیوانه قدم برمیداشت و حتی کوص شعر میگفت ،اما مثل بهلول دیوانه شعر میگفت.خخخخخخ
ناشناس ۱۴۰۱/۷/۰۴ در ۰۲:۴۴
به تعداد انسانها راه رسیدن به خدا هست ما کی هستیم که بیایم به عرفایی مثل حضرت شمس و مولانا ایراد بگیریم اونم با اون اشعار خدا پرستانه اگر هم موردی داشتن خلاصه انسان بودن استغفرالله خدا که نبودن نیت قلبی مهمه به نظر من نیتشون کاملا در اشعارشون مشخصه
عبدالله قلی زاده ۱۴۰۱/۷/۰۵ در ۱۷:۳۰
سلام …. برای رسیدن به خدا فقط یک راه وجود داره ، آنهم صراط مستقیم یعنی راه چهارده معصوم علیهم السلام … شمس و مولوی ، همین الان دارن در وسط جهنم ، جفتک میزنند …. والسلام
محمدحسین ۱۴۰۱/۷/۰۹ در ۱۴:۴۸
سلام. من با حرف های آقای میلانی کاری ندارم. اما روی مولوی زیاد حساب باز نکنید. شیخ رجب علی خیاط عارف بزرگ معاصر در عالم معنا دیده که مولوی جایگاه خوبی نداره
رضا ۱۴۰۱/۷/۱۵ در ۰۷:۰۳
شاید جنس فاسد زده بوده
ناشناس ۱۴۰۱/۷/۱۷ در ۰۹:۳۵
باده او در خور هر هوش نیست
علیرضا ۱۴۰۱/۷/۱۸ در ۱۶:۰۱
با سلام ، در آنچه همه تان گفتید و شنیدید آزمایشی بود که کدام با اخلاق و عشق و خیر خواهی گفتید و کدام کلامتان را با بغض وکینه و حسد آلوده کردید ، آنچه مهم بود، آن نبود که کدام قسمت از نظر چه کسی درست است ،زیرا همه اهل اشتباه هستند ،سخن خوب دارند ، سخن بد هم دارند ، مهم آن بود که در نظر دهی چه طینتی خرج کردید و چه حاصلی بدست آوردید ، اگر حاصلش افزون شدن لجاجت بود که خسران بوده و اگر حاصلش اجتماع قلوب بوده که خدا را شکر کنید ، کل ماجرا همین فرا گیری درس اخلاق و عشق است ، مهم این بود که خودت چه کردی و نتیجه آزمایشت چگونه بود ، والسلام
رضا ۱۴۰۱/۷/۲۱ در ۱۴:۴۲
ما ز قرآن مغز را برداشتیم
پوست را بهر خران بگذاشتیم
مخالفت بعضی از حوزویها با مولانا، نه بخاطر مسائل عقلی، عرفانی و.. اینهاست. از لحاظ عرفا پیش نماز بودن در جایی، شغل محسوب نمیشه و شما نمیتونی چون لباس روحانیت به تن داری، حقوق بگیری و باید کار کنی. مسئله اصلی لحاف ملاست نه روشنگری. موضوع دیگه استفاده دشمنان تشیع از کسانی هست که ظاهرا باید مروج اون دین باشن ولی در واقع نفرت پراکنی میکنن و…..
جالبه ایشون علامه طباطبایی نویسنده تفسیر المیزان، فخر عالم تشیع و حوزه که اندیشمندان بزرگی مثل هانری کربن رو شیفته تشیع کردن، قبول ندارن.
ناشناس ۱۴۰۱/۷/۲۴ در ۱۵:۵۴
اینکه یک فرد معمم اظهار نظری بکند و آن را به حوزه استناد دهیم چندان منطقی نیست، بایستی دید حظ و بهره او از حوزه چقدر است، بهره علمی آقای میلانی حتی در حد متوسط هم نیست، حرفهای او قبل از اینکه مبتنی بر منطق و استدلال باشد، عجین شده با تعصب جاهلی است؛ و بهترین دلیل بر جهالتش همین است که با یک جمله از علامه طباطبائی به قضاوت مینشیند/ هرچند این عبارت از علامه قابل نقد باشد ولی تمام شخصیت علامه در جمله فوق خلاصه نمیشود
ناشناس ۱۴۰۱/۱۰/۰۸ در ۱۶:۴۶
👍آخوند و روحانیت مگه عقل هم دارند
میلاد خدابنده ۱۴۰۱/۷/۲۴ در ۰۲:۵۲
هُوَالوَاسِع
چقدر خوب میشد اگر «دوستان» فارغالتحصیل مانند شخص کاتب این نوشته و جناب میلانی برای مردمی که فی الحال مسلماً در وضعیتی هستند که در اصول دین باید مناسبسازی شوند، در امر ارائه «اطلاعات» و «استخبارات» عرفانی در مراحل و مراتب فوق پیشرفته جهاد نکنند چه رسد به اینکه در این باب مقدس اطلاعات غلط نیز ارائه دهند! که دادهاند. ای کاش که حضرات علما و حکما با وجود این همه اسرائیلیات و هجوم جهود به منابع مقدس اسلامی در طول تاریخ و به خصوص در حال حاضر که انسان باید بکوشد و هر حدیث و روایتی را بارها بخواند و در آن دقت کند تا تاییدش نماید کمی بیشتر تعقل و تفکر کنند و اینقدر راحت برای شخصیت کریم و بزرگواری مانند حضرت شمس داستان نبافند، و اینکه بهتر نیست با این همه جنگ اطلاعاتی حق و باطل در رسانههای اجتماعی، حضرات با چینش یک نظام رفتاری مناسب دست به جهاد بزنند؟! تا اینکه اینطور جاهلانه و فیالبداهه جسارت سخن گفتن از بزرگان را از خود نشان داده و همچنین رواج دهند؟! هُوَالشَاکِر.
فرهاد راد ۱۴۰۱/۷/۲۶ در ۲۰:۰۹
سر کوچک و ریش دراز، نشانه حماقت و بلاهت همراه با رذالت و خباثت است.
(لقمان حکیم)
علی ۱۴۰۱/۷/۲۷ در ۰۸:۴۵
اگر مرد هستید و جزو کسانی نیستید که حضرت مسلم سلام الله علیه را تنها گذاشتند!
این پیام من را پخش کنید
بنده حاضرم هر جا و هر وقت با شخص آقای میلانی مباهله کنم! بسم الله اگر حریف مایی!
اگر مرد بودید و این پیام را تأیید کردید ایمیل و تلفن را هم إنشاءالله تقدیم میکنم که قرار مباهله را در حضور جمعی از مردم بگذاریم!
حتی یک روایت هم در تأیید فلسفه نداریم ۱۴۰۱/۷/۲۷ در ۲۳:۴۴
آخه لامصب تو پهن قاطر حضرت مسلم علیه السلام هم نمیشی که خودتو داری باهاش قیاس می کنی!
چه اعتماد به سقفی هم داری زبون بسته
تو کی هستی که بخوای با یه آیت الله و استاد کلام هم صحبت بشی.تو حالا حالا باید بری صوت های ایشون رو دانلود کنی تا بفهمی اصلا دین چیه ،شاگردیش که بماند!!
شما مولوی پرستای صوفی عادتتون هست به مظلوم نمایی وگرنه کانال ایشون تو تلگرام رو همه دارند و با یک سرچ میاد بالا.همه مباحثه های ایشون هم موجوده.
حالا مولوی پرست بدو برو دنبال گل بازیت
علی ۱۴۰۱/۸/۰۸ در ۱۴:۲۴
یک بار متن من رو دوباره بخون
خشم و حقد شما عقل شما را زایل نکند، اونقدر در شما فهم بگذارد که بتوانی بخوانی من چه نوشتم!
در کجای متن من خود را با حضرت مسلم سلام الله علیه قیاس کردم؟
بله بنده پهن قاطر ایشان هم نیستم!
اما شما که خیلی خفنی
و من را لامصب خواندی
بیا شما افتخار بده با بنده مباهله کن.
من از حول و قوای الهی بیزاری میجویم اگر شخص آقای میلانی دارای انحرافات عمیق بناشد و به اولیای خدا تهمتهای ناروا نزده باشد.
شما هم اگر مردی این را که مینویسم عیناً بنویس:
من از حول و قوای الهی بیزاری میجویم، اگر آقای میلانی دارای انحارافات عمیق باشد و به اولیای خدا تهمتهای ناروا زده باشد.
بسم الله جناب مرد!!!
حتی یک حدیث هم در تأیید فلسفه نداریم ۱۴۰۱/۸/۲۰ در ۱۰:۴۷
معمولا اهل فلسفه و تصوف چون دستشان از روایات خالی هست رو میارن به تخیلات!
خودت نوشتی اگه جزو اونایی نیستید که حضرت مسلم علیه السلام رو تنها گذاشتند من رو تنها نگذارید و پیامم رو منتشر کنید
بعد حالا میگی قیاس نکردم؟!
بله اگه پیرو سفسطه و مغلطه های امثال ملا صدرا و ابن عربی هستی که میای حرفتو پنجاه بار میچرخونی که البته مهم نیست
شما ولیجه پرست شدید و فکر میکنید مولوی صوفی ملعون ولی خداست و حاضرید دین و دنیاتون رو براش بفروشید
من که مثل شما ولیجه پرست نیستم ممکنه آیت الله میلانی هم انحرافاتی داشته باشند مثل آقای خمینی مثل آقای خامنه ای مثل علامه مجلسی مثل شیخ مفید و مثل همه غیر معصوم های دیگر!
مگه احمقم که قسم بخورم هیچ انحرافی نداره؟!!!
این سخن ایشون درست بوده در مورد منحرف بودن شمس و مولوی
حالا اینکه همه حرف های دیگرش هم درست بوده یا نه باید بررسی بشه
شما بجای آوردن اسم مباهله که هم قد و قواره اش نیستی ، برو یه حدیث در تأیید فلسفه بیار
علی ۱۴۰۲/۱/۲۷ در ۰۹:۵۳
حسن میلانی گفته:
«عرفان تماماً مخالف مبانی عقلی و شرعی است.»
من از حول قوای الهی بیزاری میجویم اگر این حرف حسن میلانی صحیح باشد.
اگر مردی بنویس:
من از حول و قوای الهی بیزاری میجویم اگر این جمله حسن میلانی غلط باشد!!
شوهر مادرت ۱۴۰۱/۷/۲۷ در ۱۴:۴۷
عجب انگلی هستی تو دیگه
هفت شهر عشق را عطار گشت احمقققققق
تو هنوز اندرخم یک کوچه ای
اهل تصوف یعنی اهل سیر و سلوک در عالم کوانتوم و ماتریکس و دنیای صِفر و یک …ابله تو چی میدونی از دنیای غیب آخه
علی معرف ۱۴۰۱/۷/۲۷ در ۱۹:۳۹
واقعا زشته که یه روحانی این حرفها رو بزنه. مولانا هست که عشق رو معنا کرده و این مدلی صحبت کردن با دمپایی پریدن تو قابلمه هست.
محمد ۱۴۰۱/۸/۰۴ در ۱۲:۱۰
شما در جایگاهی نیستی که بخوای در مورد حضرت مولانا اظهار نظر کنی
بهتر نیست در مورد چیزی که سر رشته ای نداری صحبت نکنی؟ اینجوری شأن خودت هم حفظ میشه
آریا کیانی ۱۴۰۱/۸/۰۴ در ۱۷:۴۴
من اون قدر سواد ندارم که بخواهم نظر تخصصی دهم. اما آن قدر عقل دارم که نتیجه افکار و عقاید را ببینم!
در ثانی، پیش از این هم شاهد موارد مشابه بوده ایم. وقتی فقهای زمان، حکم قتل حسین بن منصور را صادر کردند! چرا که می گفت «حق من هستم و زیر جبه ام چیزی جز خدا نیست» و از دید فقهای زمان، این کفر مسلم بود! اما زمان گذشت و فقها هم به عمق آن گفته پی بردند و داستان طور دیگر شد، گر چه حلاج رفته بود!
عبدالله قلی زاده ۱۴۰۱/۸/۰۶ در ۲۳:۵۵
سلام …. اگه ادعا می کنیم که مسلمون هستیم پس باید به دستورات و سفارشات پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم عمل کنیم …. پیامبر بزرگوار اسلام ، ما را به چنگ زدن به ثقلین ، سفارش فرمودند ….. و ثقلین ، یعنی قرآن و اهلبیت و ائمه معصومین علیهم السلام ، هرگز ما را به رقص و سماع و نوشیدن می و هم جنس بازی دعوت نکردند . ولی مولوی ملعون و شمس حرامزاده ، در گناهان فوق غرق بودند ( بر طبق اعتراف مولوی در مثنوی ) …… مولوی یک سنی ناصبی و دشمن اهلبیت بود و فقط از معاویه و عایشه تعریف کرده …… همچنین در مثنوی گفته که لحظات هم جنس بازی سلطان محمود غزنوی با » ایاز » جزو لحظات معنوی و الهی بوده !!!!! …. و شعرهایی که در مثنوی وجود داره که ظاهرا از حضرت علی علیه السلام تعریف کرده ، اولا تعریف نیست و مولوی ملعون و منافق رندانه و مزورانه ، لابلای اشعار توهین کرده ، ثانیا بعضی از آن اشعار اصلا از مولوی نیست بلکه بعضی از مولوی پرستان آن اشعار را به مثنوی اضافه کرده اند زیرا آن اشعار در قدیمی ترین نسخه خطی مثنوی ، یعنی نسخه » نیکلسون » وجود ندارد ……. مولوی ملعون حتی به خدا هم توهین کرده و گفته که : خدا بعد از طوفان نوح پشیمان شد و آنقدر گریه کرد که چشمانش » آبریزه » آورد …. مولوی ملعون به امام حسین علیه السلام توهین کرده و گفته : هین مران کورانه اندر کربلا … مولوی به حضرت ابوطالب علیه السلام تهمت شرک زده ( کلمه بوطالب را در مثنوی سرچ کنید ) ، در حالیکه حضرت ابوطالب یکتاپرست و آخرین وصی حضرت ابراهیم علیه السلام بوده و خطبه عقد پیامبر عزیز و حضرت خدیجه ام المومنین سلام الله علیها را قرائت فرموده …. مولوی ملعون در داستان مردم سبزوار ، به همه شیعیان توهین کرده و به شیعیان گفته : قوم دل ریزه ، یعنی پست و فرومایه ……. حالا شما مولوی پرستان خودتان را با کلمات کوانتوم و عشق مجازی و می مجازی و غیب و فنا فی ذات الله و..و..و.. غیره فریب دهید …. مولوی پرستان بدبخت به جز فحش و توهین و کلی گویی چیزی بارشون نیست
امید ۱۴۰۱/۸/۲۶ در ۲۰:۴۱
تو با همین دید قرآن هم بخونی بنظرم غیر از سکس با برده و ۴۴ همسری و کتک زدن همسر و .. چیزی پیدا نکنی
ضمنا یدور دیگه کامنتت رو بخون ببین چند بار فحش دادی
اینه چون رخ تو بنمود ، خود شکن آینه شکستن خطاست
سیاوش ۱۴۰۱/۹/۱۳ در ۲۳:۴۱
مراقب حرفهامون راجع به قرآن باشیم.
حمید ۱۴۰۱/۸/۲۸ در ۱۰:۲۲
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شخر
کز دیو و دد ملولم و انسانم ارزوست
گفتند یافت می نشود گشته ایم ما
گفت انچه یافت می نشود انم ارزوست
قلی زاده
تو را با این شور و حال کار نیاید
ناشناس ۱۴۰۱/۸/۰۷ در ۰۱:۰۶
آخر این هم نظر را چطور میشه پیمایش کرد . یک ابزاری بذارید.
قسمت های اول بحث را خواندم . نظرات ایشان را در مورد مولانا تایید می کنم.
مولانا شاعر بوده و داستان پرداز. اما مطالب او آنچه که برگرفته از مطالب دینی و قرآنی اسلام و سخنان پیامبر (ص) است و با عقاید شیعیان منطبق است مورد قبول است . ولی مطالبی هم دارد که نشان دهنده عقاید سنی بودن او و یا عرفان و تصوف غلو آمیز اوست که همان تصوف سنی ها است اینها مورد قبول نیستند .
ناشناس ۱۴۰۱/۸/۰۸ در ۰۰:۲۴
خر چه داند قیمت نقل و نبات
فرهاد تبریزی ۱۴۰۱/۸/۰۸ در ۱۴:۵۱
واقعیتش معیار، عملکرد انسانهاست و اینکه نگرش آنها چه نقشی در مسیر و سلوک آنها در شرایط مختلف زندگیشان داشته است. در چهل و چند سال زندگيم انسانهایی که به نظرم انسانهایی توانمند، مهربان و انساندوست بوده اند هر یک طعامی از سفره مولانا خورده بودند.
در مورد عملکرد شمس، من او را همچون خضر دیدم که چه بسا عملکرد او گاه برای ناظران، دور از عرف باشد در حالیکه هدفی پنهان داشته است.
همسفران، ما قرار نیست شمس باشیم، ما در طلب علم و شناخت خود و هستی خواهیم بود تا تبدیل به مولانا شویم و تا شمس زندگیمان ظاهر شود و ما را به عالم ما فوق هستی رهنمون شود.
به نظرم حدیثی از پیامبر که میفرماید، من مات و لم یعرف امام … به نوعی اشاره به این نگرش دارد.
شاید یکیمان هم شمس شدیم.
پایدار باشید
asghar ۱۴۰۱/۸/۱۸ در ۱۶:۲۶
خر چه داند قیمت نقل و نبات!
خدایی این چرندیات رو از کجای بدنت پروندی؟؟
لعنت به خودت و این سایت مریضت!
حقیقتا چطور به خودت حق میدی به بزرگان معرفت و خداشناسی و فلسفه این چرندیات رو موصول کنی؟ بخدا قسم میخورم که حتی یکی از ابیات مولانا رو هم نمیتونی درست معنا کنی بعد میای این همه چرت و پرت رو به معنا کنندگان عشق و عرفان نسبت میدی.
برو تست دی ان ای بده نطفت مشکوکه.
حمید ۱۴۰۱/۸/۲۸ در ۱۰:۱۳
میفرمایند خر عیسی گرت به مکه رود چو بیاید هنوز خر باشد این شده حکایت میلانی و میلانی ها که در جهل مرکب مانده اند و با حدسیات سعی در انتصاب تفکرات باطل دارند مثل اون قسمت که ایشان عنوان می کنند «صوفیانی که جوانان را در طول شبهای دراز به خانقاهها میبردند و عقاید مزخرف را به آنان القا میکردند، حتما لواطی هم صورت میگرفته؛»این خود نمونه انتصاب تفکرات ایشان به جریان های فکری ناخوشایندشان میباشد حال ببینیم در مابفی موارد هم ایشان چنین مواردی داشته اند ؟
بهزاد ۱۴۰۱/۸/۳۰ در ۰۷:۳۴
گفتار منحرف است که ذهن منحرف را نمایان میکند.
روشن ۱۴۰۱/۹/۰۲ در ۰۸:۰۳
مقام معظم رهبری مثنوی مولانا را اصول اصول دین میدانند
امیرحسین ۱۴۰۱/۹/۰۲ در ۰۸:۵۶
اخه توبی سوادچی میفهمی ازمولانا.پس اونجاکه رهبرمیگه مثنوی اصول اصول دین توخشگه مذهب چی میگی..
امیرف ۱۴۰۱/۹/۰۳ در ۱۸:۲۵
این بحث چندساله تمومی نداره انگار…!
حالا یه آخوندی نفهمیده یه چیزی گفته، دلیل نمیشه که بیاین ۴ سال درموردش بحث کنین:/
سعید سلیمانی ۱۴۰۱/۹/۰۵ در ۲۰:۵۱
در یک کلام خلاصه :
خر چه داند قیمت نقل و نبات
خوان ۱۴۰۱/۹/۰۷ در ۱۰:۲۶
در جواب فرمایشات جناب آقای حجتالاسلام والمسلمین شیخ حسن میلانی
مکن به چشم حقارت نگاه در من مست
که آبروی شریعت بدین قدر نرود
مهرزاد ۱۴۰۱/۹/۲۴ در ۲۱:۲۶
من تمام اشعار مولانا رو نخوندم ولی همین مقدار کمی هم که ازش خوندم میدونم خیلی بشتر از این آخوند خدا رو میشناسه…
یه نفر ۱۴۰۱/۱۰/۰۳ در ۲۱:۰۰
نخوندی پس نظر نده
پ. ز ۱۴۰۱/۹/۲۴ در ۲۲:۲۷
بزارید ی چیزیو یاد اوری کنم ک عرفان زبان انسانیته نه دین لطفا اخوند های گرامی بدونید اینو. و بهتره ی ذره سرچ کنید ک ببینید چقد از مولوی و شمس تبریزی تو دنیا تعریف شده و شما نمیدونم از کجاتون اینا رو در میارید تازه به خودتون میگید عاقل مملکت. جالبه کاراتون اینا رو به هر جای دنیا بگیم به ولله بهمون میخندن.
فرزانه ۱۴۰۱/۱۰/۰۹ در ۱۵:۰۶
من چون اشرافی به مباحث شمس ومولانا ندارم قضاوتی نمی کنم. اما یک قضاوت می توانم انجام دهم که کسانی که برمطالب اقای میلانی نقد داشتند، بجای اینکه مطالب ایشان را نقد کنند، خود ایشان را نقد کردند با واژه هایی چون بیسواد و چرند گو و… ای کاش دوستان مولوی شناس مطالب اقای میلانی را یکی یکی طرح می کردند و پاسخ دقیق می دادند، تا من نوعی هم متوجه می شدم که اشتباه اقای میلانی در کجاست. مثلا ایشان نکته ای از مولانا دررابطه با ابن ملجم داشتند، کدامیک از نقادان ایشان اشاره کردند که مثلا به این دلائل مطالب و برداشت های اقای میلانی دراین مورد اشتباه است؟؟ یا اقای میلانی نقدی بر مثال های غیر اخلاقی مولوی داشتند، کدام یک از منتقدان راجع به این موضوع صحبت کردند وبا استدلال این مطلب ایشان را رد کردید؟؟ ایا عزیزان برهان واستدلال های قران را نسبت به مشرکان خواندید؟ ایا خداوند برای پاسخگویی به مشرکان از روش شما نقادان به اقای میلانی استفاده کرده؟ شمایی که اینگونه بخاطر مولانا اشفته می شوید چطور نسبت به روش نقد خود اشفته نمی شوید؟ بیاییم سبک قبل وقالمان راهم از قران بیاموزیم.
روزبه خاتمی ۱۴۰۱/۱۰/۱۴ در ۲۲:۵۸
یک عده بی تربیت بی فرهنگ هستید که جز فحش و ادای فهم کار دیگه ای بلد نیستید! تمام کسانی که به این بنده خدا بد و بیراه گفتن و ادعا کردن قدر زر و گوهر نمیدونه، خودشون اندازه پشیزی از علم و عرفان و کلام و فلسفه و منطق و ادبیات حالیشون نیست!
از قدیما ۱۴۰۱/۱۰/۱۷ در ۲۲:۵۷
هفتاد ساله هستم و باسوادی بیات و
در خانواده ای مسلمان معمولی بدنیا آمده ام ، کودکی بودم ادای نماز خواندن را باچادر مادر بزرگ یا عرق چین پدرم در می آوردم وو
کودکان معمولا سئوال میکنند منهم کنجکاو بودم ، معلم کلاس چهارم ابتدایی که خیلی مذهبی بودند گفت هر سئوالی دارید بپرسید ، سئوالی که بین بچه ها بود پرسیدم چون هیچکدام جوابی نگرفته بودند، جواب همه اش سیس بود و خفه شو
پرسیدم خدا هست کجاست وو
آمدند کنار نیمکت و با مشت کوبیدند بر سرم نه یکی نه دوتا
گوش هایم را کشید و فحاشی، رفت جلو تخته سیاه دوباره برگشت و شروع به زدن پس گردنی
خدا رحمتش کند ، بعدها فهمیدم شاید خودش جواب را نمیدانست، آمدم خانه و مادرم چشمان سرخ ام و گوش های برافروخته ام دید و پرسید گفتم، گفتند به پدرت نگو عصبانی است ووو پدرم شصت و پنج سال از من بزرگتر بود و در زمان مشروطیت مکتب رفته بودند گلستان و بوستان و کلیله و دمنه و و خوانده بودند
به سفارش و توصیه مادرم مرا نزد خود می خواندند و شروع بحث و مباحثه با شوخی و خنده
از مولانا ، شمس و با اشعار ، اشاره مرا آموختند اما سئوالاتی داشتم که بعلت ترس ، یادآوری کتک معلم خاموش ماندم
با آقای میلانی و میلانی ها مشکلی ندارم ، اما ای کاش اهالی دین و مذهب که قصد آموزش، امر به معروف دارند بهتر است چوب خشک و تر به دست نگیرند
چهار سالی در مدرسه عالی قضایی قم در حکومت قبلی بودم و تجربه ها ، هیچکدام یکدیگر را قبول ندارند بخصوص که طرف معمم نباشد
بامید روزهای که خود را علامه دهر ندانیم که علامه ای کاملی نیست و علامه کامل و توانا خداست
امروزه صدها هزار و شاید بیشتر رشته علمی است ووو
سنگین باشیم و وزین ، دور از هیاهو ، مشکلی دارید سئوالی داريد از کارشناسان رشته مزبور مشورت بگیرید
روح یکی از روحانیون خطیب شهرم ( آقای ناصرزاده ) شاد که بشوخی میگفتند وقتی بالای منبر میروم فکر میکنم پامنبریها بی سواد هستند در صورتیکه اغلب دکتر و استاد دانشگاه بودند و هستند مخصوصا در مجالس ترحیم و تذکرها
.
مطلب ارسالی شاید قابل چاپ نباشد اما از اینکه درد چند ساله ام را به کسی گفتم دلم را آرامش یافته می بینم
چشم را باید شست ۱۴۰۱/۱۰/۱۸ در ۲۱:۵۶
چشم را باید شست
من نمی دونم آخوند ها و امثال میلانی دیدگاهشون در باره جنایاتی که در این چند دهه مرتکب شدن چیه که میرن در باره بزرگان ایران زمین نظر میدن. چه فایده که ما بیاییم احادیث و نهج البلاغه رو محک قرار بدیم در حالی که دستمون تا شانه آلوده به خون مردم باشه. من نمیگم که مولانا و حافظ و دیگران بی عیب بودن ولی اگه تا به امروز نامشان و کارشان بی همتا مانده نخستین دلیل دندان شکن برای مگسهایی است که به عرصه سیمرغ پا گذاشته اند . اما یه نکته رو باید از میلانی ها پذیرفت که شمس و مولانا و .. اهل طریقت بوده اند و نه اهل شریعت . در واقع مولاناها در جامعه ای بسر میبرده اند که اهل شریعت دست بالایی داشته اند و در کنار کوته بینی و تعصب مذهبی و نگاه ارتجایی شان میتوانستند حکم های مرگباری صادر نمایند و از این رو اهل طریقت گاه بناگزیر سخنی از شرعیات و صحابه پیامبر اسلام به میان می آورده اند تا سرنوشتی مانند حلاج یا سهروردی نداشته باشند .بواقع شمس و مولانا و .. روشنفکران زمانه شان بوده اند که میخواستند از خشونت دین بکاهند و زخمهای برآمده از متولیان دین بر فرهنگ جامعه را مرهمی بنهند . به گمان من عرفان و بویژه عرفان ایرانی نگرشی والا در تفسیر انسان و هستی است و هیچ ارتباطی با دین خشک و آمیخته با خشونت اسلام نداشته مگر این که برای دوام و بقای خویش گاه متمسک به آن میشده است . اما از همه جالب تر استدلال های امثال میلانی است که میخواهند از احادیث سرتاسر جعلی و نهج البلاغه پدید آمده در سده چهارم هجری و افسانه ها و استوره های خیالبافانه مسلمانان در طی تاریخ خونبار اسلام نوشته ها و سروده های اصیل مولانا و .. را مورد نقد و سنجش قرار دهند…مرا میبخشید که این سخن حافظ را باز فراموش کردم که فرمود… با مدعی نگویید اسرار عشق و مستی …
ایلیا ۱۴۰۱/۱۰/۲۰ در ۱۴:۰۵
با فقیه قشری گم کرده راه. این طریقت راست ناید ای پناه
سالاریان ۱۴۰۱/۱۰/۳۰ در ۱۹:۳۷
چقدر مادر عروس در تمامی مباحث زیاد شده
محمد ۱۴۰۱/۱۱/۰۳ در ۰۶:۳۸
شما در حدی نیستین که بخواین در مورد شخصیت های بزرگی همچون مولانا صحبت کنید…فقط مباحث دروغ
ا ۱۴۰۱/۱۱/۰۷ در ۰۶:۱۹
طوری داری حرف میزنی که خود دجال یا فتنه آخر زمانی . مولوی حضرت عیسی داود نوح اینا چطور حرفی نزده . فته برو با بحث مذهب نمیخاد اون ضربه رو بزنی
ناشناس ۱۴۰۱/۱۱/۲۰ در ۰۱:۱۹
جناب میلانی بیسواد سطحی اگر چیزی نفرمایید نمیگن لالی
محمدعلی ۱۴۰۱/۱۱/۱۳ در ۰۷:۰۷
متاسفانه حرفهای این بنده خدا در مغالطه غوطهور بود… سؤال میشود از مشرق، طرف آسمان ریسمان میبافد از مغرب. فقط ارجاعشان میدهیم به بدیهیات منطقی و حداقلهای پذیرفتهی عقلی مثل استحالهی جمع نقیضین. بنده طرفدار مثنوی یا نویسندهاش نیستم و هیچوقت علمایی را که عمرشان را صرف او کردند نفهمیدم، اما آنقدری که با ابیات این شخص و ادبیات به اصطلاح عرفانی گوشم آشنایی دارد، خیلی از چیزهایی که این آقا نسبت میدهد به آنها دقیقًا برعکس است و توجیه «طرفدار جبر است ولی جوری حرف میزند که طرفدار اختیار باشد» بسیار بسیار عجیب است! خب بزرگوار، عقاید طرف را از ابیاتش فهمیدی یا از آسمان به شما وحی شد؟ اگر گفته «خود دلیل اختیار است ای صنم» و مکرر از این موضع دفاع کرده، چطور به این نتیجه رسیدهاید که طرفدار جبر بوده ولی ما را فریب داده و گفته طرفدار اختیار است؟!!
بعلاوه ما با یک جلال الدین روبه رو نیستیم. او یک انسان است و مدام در دورههای زندگیاش مشغول تغییر و تحول است. اهل تحقیق ، میتوانند تتبع کنند که کی روی آورد به مثلًا اشعری گری و کلام جبری و فقه حنبلی و مثلًا کی روی به اعتزال آورد و فقه حنفی (صرفًا مثال بود و لزومًا مطابق با واقعیت نیست) و این به دلائل فرامتنی و یک سیر ویژه نیاز دارد در منابع و نمیتوان صرفًا (چنانچه کتابهایی با این مضمون هم نوشتهاند) از روی ظنّ یا بعضًا شهود دربارهی تحول عقاید شخص به نتیجه رسید و مثلًا ملاقات وی با شمس را سرآغاز گرایشش به تشیع دانست… بعلاوه، هرکه بوده و هرچه گفته… اینقدر حوزه بیکار است که راه بیفتد دربارهی اینکه مولوی بهشت برود یا جهنم مناظره کند. بگوید تو کافری که مثنوی میخوانی یا میگویی و یا برعکس تو کافری که او را کافر میدانی… ؟؟؟
آزاده ۱۴۰۱/۱۱/۱۶ در ۱۵:۰۷
تفکرات داعشی
هستی خانم ۱۴۰۱/۱۱/۱۸ در ۱۹:۱۱
اگه بعضی ها بدونن عرفان چیه و چی میگه و حرف های عرفا را با قرآن مطابقت بدهند، مخصوصا اشعار مولانا، اون وقت معلوم میشه گمراه و منحرف کیه…!! البته اگه بتوانند باطن قرآن و کلام خدا را درک کنند.
.... ۱۴۰۱/۱۱/۲۰ در ۰۱:۲۸
انسان که باشی نه به مولانا و شمس نیاز داری نه به حسن میلانی. نه به حسن صباح نیاز داری نه به حلاج.نه مریدی و نه مراد. خودت باش. نه زیاد نه کم. انسان که باشی راه خودت را پیدا می کنی. مانند همه ی مخلوقات خدا همانی می شوی که باید بشوی.زندگیت را زندگی می کنی ولذت می بری. گویی هستی بدون تو چیزی کم دارد و توبدون این زندگی وجودی ناقص ناتمام هستی. با سپاس از یکایک نظرات
آرش ۱۴۰۱/۱۱/۲۰ در ۱۵:۳۲
او فشاند نور و تو عوعو کنی
تو فقط بر طینت خود میزنی
آشغال تر از وجود نامبارکت وجود نداره، آخوندنمای قلابی،
نور وجود مولانای کبیر (این شگفتی تبار انسانی)جهان رو پر کرده و تو نگونبخت حسود داری به خورشید عالمتاب وجود مولانا فوت میکنی که خاموش بشه، نمیتونی خودت و ریش دروغینت میسوزه.
————————————-
ای رستخیز ناگهان وی رحمت بی منتها
ای آتشی افروخته در بیشه اندیشه ها
از مولانا»
ستایش جو ۱۴۰۱/۱۱/۲۳ در ۱۱:۲۳
امثال تو که هیچ
سال ها باید بگذرد تا کسانی بیان و در مورد شخصیت حضرت علامه حسن زاده حرف بزنن و شرح ها بدن تا گوشه ای از شخصیت بی بدیل ایشان نمایان بشه
دهن پاک باید در مورد این ابر مرد روزگار سخن بگه
کسی که علامه طباطبایی ره که استاد ایشون بود در مدحش فرمودن حسن زاده رو کسی نشناخت جز امام زمان عجل الله
خیلی بیچاره ای …
فافهم
صادق س ۱۴۰۱/۱۱/۲۳ در ۱۱:۴۱
ای داد بیداد از اینهمه ساحل پیمایی و کوته فکری
شما از علامه حسن زاده چی میدونی که اینجور بیرحمانه بر این فقیه صمدانی و عارف واصل الهی میتازی
از کسی که در ابتدای تکلیف در ۱۵ سالگی به محضر امام هشتم علیه السلام شرفیاب شدن و از آب دهان مبارکشون شهد شیرین علم حقیقی رو نوشیدن ، چی میدانی
عارفان حقیقی رو امثال همین آقایون در تاریخ سوزاندن و کشتن و تبعید کردن
هم اینها هم اینها
ای داد بیداد
محمد ۱۴۰۱/۱۱/۲۳ در ۱۵:۱۲
بسم الله الرحمن الرحیم
اول که اگر خدا در همه چیز وجود ندارد و وحدتی نیست پس همون آیه نفخت فیه من روحی چی هست که از روح خودم در شما دمیدم یا جایی دیگر گفته شده تمام موجودات هم امت هایی مثل شما هستند پس این جا معلوم میشه که در تمام تمام عالم خدا هست نه این که خدا ناظرین داشته باشه از بیرون بلکه عین کلام حضرت مولا علی که میفرمایند در هر چیزی قبلش بعدش درونش بیرونش را خدا دیدم این کلام را شما چه میفرمایید
دوماً شما میگید که آقای مولانا با اعمه مخالف بوده و راه اون بزرگواران را نمیرفته اگر شما کتاب اصول کافی که مورد تایید امام زمان هست رو خونده باشید و بعد کتاب مثنوی را بخوانید دقت کنید میبینید اشعار از احادیث اعمه سرچشمه میگیرد
سوما شما میفرمایید اختیار اونها میگویند جبر
باید به شما عرض کنم که در جبر باید دو موجود باشند که یکی قوی تر و دیگری ضعیف اون بگه نکن و این مجبور بشه نکنه
اختیار هم که میگین نگاه کنید اختیار همیشه اگر ما هزار تا باشیم قاعدتاً باید اختیار هزار نفر کار کنه که این در مکتب رسول خدا نمیگنجه همونطور که در قرآن میفرمایید ای رسول خدا تو نیستی که سنگ می اندازی خداست که سنگ می اندازد این یعنی چی یعنی یک اختیار رب الواحد
بعد از اون شمس تبریزی که میگید این بلا را سر مولانا آورده خودتون به عقل و امثالهم معتقد هستید که زن و دختر و پسرش و آورده خوب آقای مولانا یک انسان بیسواد نبوده که از شریعت ناآگاه باشه بزرگترین عالم زمان خودش بوده که گول بخوره اگر گفت شراب بیار برای این بود که ببینه تا چقدر در این راه مستحکم میماند و تمام کتاب ها گفتند و در مجلس عرفا هم بوده که همین که میدیدن شاگرد پا عقب نمیزاره میگفتند خواستم امتحانت کنم
و شما هم اگر دقت کرده باشید به انسان های معروف و امثالهم تنها فقط اسم همین بزرگان رو میایید در چهره تاریخ همین هایی که بقول شما کافر هستند و این هم کلام آخر خود امامان برای مثال اگر اشتباه نکنم امام صادق علیهالسلام شاگردان و صاحب اسرارش را جلوی مردم نفرین میکرده کمی تامل کافیست برای فهمیدن حقیقت
ناشناس ۱۴۰۱/۱۱/۳۰ در ۱۶:۱۱
و شخصیتی راستتر از طوسی و مربی باشگاه نمازگزاران مساجد مشهد و … وجود ندارد
هوی حرف از گذشته نزن اونا نیستن از خودشون دفاع کنن اگه خیلی مردی و میخوای نهی از منکر و روشنگری کنیجامعه امروز خودت رو ببین البته نفع شما در نفهمیدن است و دقیقا بابت این پول یامفت میگیرید
یا زهرا ۱۴۰۱/۱۲/۰۹ در ۰۰:۴۰
هیچکدوم از حرفای ما نمیتونه سندی باشه بر سبک زندگی و تفکر مولانا؛ به جای قیاس های غلط باید از قسمت های خوب اشعار وی درس بگیریم… اینکه او لواطکار بوده یا خیر هیچکس نمیداند؛ هر کس میتواند رابطه ی فراتر از حد عادی با استادی که بسیار حاذق است داشته باشد، اما دلیل بر عشق و عاشقی نیست. اگر کسی میگوید او لواط میکرده شاید ذهن خود او بر حاشیه ها مسلط است و بر واقعیت ها توجه کمی دارد، واقعیت آن است که مولانا و شمس افراد عارف مسلک و شاعران توانایی بودند و بسیاری از شعر های مولوی درس اخلاق به ما میدهد….
ناشناس ۱۴۰۱/۱۲/۱۵ در ۰۸:۱۲
بر طبق گفته خود مولوی و آنچه در اشعارش آمده یقینا او از تصوف است . اهل تصوف هم از نظر پیامبر مرتد می باشند . پس وجود اشعار و سخنانی کفر آمیز و ضد اخلاق از مولوی بدیهی است گرچه حکمتهایی بیان کرده
شریف ۱۴۰۱/۱۲/۱۷ در ۱۷:۳۲
سلام
به ریزه کاری های تفکر اشخاص زوم نشوید
ببینید در آخر کار چه کسی شمارا به خدا دلگرم میکند
مثلاً آقای میلانی شمارا به خدا دلگرم میکند
یا حضرت مولانا
حجت اله ۱۴۰۱/۱۲/۱۸ در ۱۰:۲۹
میلانی شیشهای شده کمکش کنید چند سال پیش تو پارک لاله حشیش میزد فکر میکرد ……
حسن ۱۴۰۱/۱۲/۲۷ در ۱۷:۰۸
سلام ورود به فلسفه و عرفان اهل و راه و استاد مربوطه را لازم دارد و الا( طی این مرحله بی همرهی خضر مکن – ظلمات است بترس اخطر گمراهی)
بعید است فقیه حنفی مسلک مشهوری چون مولانا با انبوه شاگردان و خدم وحش
م، براحتی به تور درویشی بدون نام ونشان چون شمس تبریزی بیفتد و از سجاده نشینی با وقار تبدیل به بازیچه کوی و بازار گردد . چه قدرتی در شمس بوده است؟واین قدرت از چه منبعی اهام میگرفته؟
شمس تبریز بزرگ شده تبریز بوده و میگوید که در شهر تبریز بابا هایی هستند که من کمترین ایشان هستم. ظاهرا در آن موقعبه عرفا بابا میگفتند و در تبریز حدود هفتاد بابا در زمان شمس تبریزی بوده اندو برای او برخی ها استادی کرده اند.
باید قبول کنیم که سوا از این عالمی که در آن هستیم و محسوس است عوالم دیگری هستند که برخی به آنها راه دارند و برخی نه.
قبول دارم که در مثنوی و مقالات الفاظ رکیک بکار برده شده ولی ظاهرا در آن موقع یکار بردن الفاظ بد جنبه تعلیمی داشته کما اینکه سنایی میگوید هذل ما هذل نیست تعلیم است، ولی کلا مطالعه این کتابها حاکی از تسلط کامل به قران و برخی احادیث است بطوریکه شیخ بهایی در مورد مثنوی میگوید
این کتاب مثنوی معنوی
هست قرانی به خط پهلوی
من نمیگویم که آن عالیجناب
هست پیغمبر، ولی دارد کتاب
مع الوصف کسانی میتوانند از شمس و مولانا صحبت کنند که ره به عوالم دیگر برده باشندو چشم بصیرت به عوالم دیگر داشته باشند و الا
چونآگاهی به عوالم دیگر ندارند دچار قضاوت غلط و احیانا دشمن با شمس و مولانا خواهند بود.
اسمعیل ۱۴۰۱/۱۲/۲۹ در ۱۶:۲۲
خداوند حسن اقا میلادی را عمر طولانی عطا کند.
امیر مشکینی ۱۴۰۲/۱/۱۸ در ۰۰:۲۹
جناب میلانی اگر دین دارید، این همه تهمت به عرفانی همچون شمس ومولوی، نمیزدی،، شماها دین ودنيا وآخرت مردم رو به تباهی کشیدید،،،، هر آنکه نداند و بداند که نداند، ابد الدهر در جهل مرکب بماند،،، تو میلانی احمق بیسواد مصداق بارز این شعر هستید که به عارفان الي الله، توهین میکنید،،، شرمتان باد که اسلام را رسوا وذلیل کردید،، با دروغ، ریا، ربا، تظاهر ووووووو،
مرتضی ۱۴۰۲/۱/۲۸ در ۰۵:۳۵
ورود کاربر / نامنویسی
جلال الدین محمد مولوی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول »
بخش ۱۱ – حکایت بقال و طوطی و روغن ریختن طوطی در دکان
کار پاکان را قیاس از خود مگیر
گر چه ماند در نبشتن شیر و شیر
جمله عالم زین سبب گمراه شد
کم کسی ز ابدال حق آگاه شد
همسری با انبیا برداشتند
اولیا را همچو خود پنداشتند
گفته اینک ما بشر ایشان بشر
ما و ایشان بستهٔ خوابیم و خور
این ندانستند ایشان از عمی
هست فرقی درمیان بیمنتهی
هر دو گون زنبور خوردند از محل
لیک شد زان نیش و زین دیگر عسل
هر دو گون آهو گیا خوردند و آب
زین یکی سرگین شد و زان مشک ناب
هر دو نی خوردند از یک آبخور
این یکی خالی و آن پر از شکر
صد هزاران این چنین اشباه بین
فرقشان هفتاد ساله راه بین
این خورد گردد پلیدی زو جدا
آن خورد گردد همه نور خدا
این خورد زاید همه بخل و حسد
وآن خورد زاید همه نور احد
داود ۱۴۰۲/۲/۰۳ در ۱۳:۵۹
مولانا هفتصد ساله که اسمش زنده مونده، ببینم تو با اون قیافه ی تاریک ات چند روز بعد از مرگ ات یادت میمونه کسی….
جمع کن!