ورود رئیس جمهور «ساکت» به انتخابات؛ روحانی بعد از پاستور چشم به بهارستان دارد؟
- مسعود آذر
- بیبیسی
به گفته رسانههای ایران، حسن روحانی پس از گذشت کمتر از دوسال از پایان ریاست جمهوریاش، ورود به انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی را کلید زده است، کسی که با «کلیدی» که در دست داشت هشت سال در قامت رئیس جمهور میخواست قفل پاستور را باز کند و حالا قصد دارد در قامت یک محور جریان سیاسی یا به گفته اصولگرایان به عنوان «پدرخوانده» در انتخابات فعالیت کند و قفل بهارستان را باز کند.
براساس گزارشها جلسات یک سال و نیم گذشته حسن روحانی با مدیران و وزرای دولت یازدهم و دوازدهم، از ماهانه به هفتگی تغییر کرده و روز چهارشنبه هفته گذشته نیز پایگاه اطلاع رسانی حسن روحانی، به طور رسمی فعالیتش را آغاز کرد.
آقای روحانی برای سرآغاز فعالیت رسمی این سایت در یادداشتی خبر داد که این پایگاه اطلاعرسانی جایی برای « نقد سازنده و دلسوزانه نسبت به حاکمان» است و از این طریق «پیشنهادات مفید برای دستیابی به اهداف بلند ملی» ارایه خواهد داد.
رئیس جمهور دو دوره گذشته که در ماههای گذشته بارها از طرف علی خامنهای، مسئولان و نمایندگان مجلس به عنوان مسبب مشکلات کشور معرفی شده، میخواهد از طریق این پایگاه اطلاعرسانی «به ادعاهای خلاف واقع و گزارههای گمراهکننده نیز پاسخ داده شود تا قضاوت برای افکار عمومی تسهیل گردد».
یادداشت حسن روحانی نشان میدهد که او قصد دارد در چارچوب نظام و ساز و کار حکومت به «گفتوگوی انتقادی» بپردازد و با چنین شیوهای به قول خودش«رویایی ایرانی» را بازسازی کند.
End of مطالب پیشنهادی
نوشته آقای روحانی در حالی منتشر شده که او از زمان پایان دوره ریاست جمهوریاش در عمل از طرف حکومت کنار گذاشته شده و رهبر جمهوری اسلامی نیز هیچگونه مسئولیت یا حکمی نیز در حد عضویت در نهادی مانند مجمع تشخیص مصلحت نظام به او نداده است.
از سوی دیگر فضای سیاسی ایران در ماههای اخیرعوض شده و در عین حال هیچ نشانهای از تغییر وضع موجود و باز شدن فضای سیاسی برای گروههایی مانند اصلاحطلبان ومیانهروها وجود ندارد.
در چنین شرایطی این پرسش مطرح میشود که او با کدام پشتوانه سیاسی و مردمی میخواهد وارد فضای «گفتوگوی انتقادی» شود و تا کجا حاضر است پیش برود، چه گروههایی حاضرند زیر چتر او فعالیت کنند؟ و در نهایت آیا گوشی برای شنیدن حرفهای او از طرف حکومت و مردم وجود دارد؟
بدرقه تلخ از پاستور
از روزی که حسن روحانی پاستور را ترک کرد سه ماهی را در سکوت تقریبا مطلق خبری به سر برد تا اینکه در هفدهم مهرماه در توئیتر به کشتار نمازگزاران شیعه در قندوز در افغانستان واکنش نشان داد و طالبان را مسئول حفظ جان مردم دانست.
رسانهها، نخستین واکنش آقای روحانی را به عنوان بازگشت او به صحنه سیاسی تفسیر کردند و درباره چرایی سکوت او و آینده سیاسیاش گمانهزنیها کردند.
در همان مدت سه ماهه، مخالفان و محافظهکاران موجی از انتقادات و اعتراضات علیه او به راه انداخته بودند و از سهلانگاری و «ترک فعل» در انجام وظایفش مانند واردات واکسن کرونا و برگرداندن پولهای بلوکه شده در خارج از کشور سخن گفتند و ابراهیم رئیسی را به شکلی نشان دادند که واردات واکسن را تسهیل کرده و «با یک تلفن» گره دلارهای بلوکه شده را باز کرده است.
اصولگرایان به طور عملی نیز برای آقای روحانی پروندهسازی کردند و در کمیسیون اصل نود مجلس شکایتی با اتهامات سنگین علیه آقای روحانی تنظیم کردند و به قوه قضاییه فرستادند و با کمک رسانههای وابسته طومار ۵۰۰ هزار نفری برای محاکمه حسن روحانی به جریان انداختند.
با توجه به رفتار و سخنان آقای خامنهای و فضایی که علیه آقای روحانی شکل گرفته بود، بسیاری از تحلیلگران براین باور بودند که او سرنوشتی همچون روسای جمهور گذشته خواهد داشت و مجبور به خانهنشینی میشود ودر عمل پرونده فعالیت سیاسی حسن روحانی بسته میشود.
حسن روحانی به عنوان یکی از قدیمیترین چهرههای سیاسی و امنیتی در جمهوری اسلامی، از ابتدای انقلاب نقشهای مهم و کلیدی را در دستگاههای مختلف از جمله دبیری شورای عالی امنیت ملی را بر عهده داشته است.
او نماینده نسلی از سیاستمداران میانهرو است که اصلاحطلبان از سرناچاری سراغشان رفتند و با نداشتن نامزد سنگین وزن در انتخابات ریاست جمهوری، در پیروزی او نقش مهمی داشتند اما او پس از رسیدن به قدرت ترجیح داد که از اصلاحطلبان فاصله بگیرد و روابطش را بیشتر با دستگاه رهبری تنظیم کند و پایگاه و اعتبارش را در بین این گروه از دست داد تا جایی که علی صوفی، فعال سیاسی اصلاحطلب در ۲۷ فروردینماه امسال در واکنش به آغاز فعالیتهای انتخاباتی آقای روحانی گفت « اصلاحطلبان به هیچوجه به حضور انتخاباتی روحانی، واکنش مثبت نشان نخواهند داد».
آقای صوفی در گفتوگو با «فردا» گفته بود با وجود اینکه آقای روحانی در مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری ۴ میلیون رای بیشتر از دوره اول بدست آورد اما او به مردم و شعاریش پشت پا زد و « با ذائقه قدرت بیشتر هماهنگ شد».
علی صوفی گفته بود آقای روحانی به گونهای عمل کرد که حتی از اصولگرایان، اصولگراتر شد و در نهایت «اعتبار عملی خودش را از دست داد».
روحانی و دو اعتراض مهم
در دور دوم ریاست جمهوری حسن روحانی اعتراضات مهم و خونین دیماه سال ۹۶ و آبانماه ۹۸ اتفاق افتاد، اعتراضات گستردهای از اوضاع نابسامان اقتصادی، گرانیها و افزایش قیمت بنزین شروع شد وبعد دامن نظام و شخص اول حکومت را نیز گرفت. در میان صدها نفری که در این اعتراضات کشته شدند هنوز نیشخند و جمله معروف حسن روحانی که گفته بود «من هم مثل مردم، صبح جمعه فهمیدم قیمت بنزین تغییر کرده» در اذهان عمومی باقی مانده است.
انتقادات زیادی به عملکرد او در مدیریت این دو بحران مطرح شده چنانکه او در برخورد با معترضان یکی به میخ میزد و یکی به نعل. به عبارتی از یک سو اعتراض را حق مردم می دانست و از سوی دیگر با زبان تهدید برخورد میکرد و از کشته شدن معترضان نیز انتقاد نکرد.
آقای روحانی در ۲۶ آبانماه سال ۹۸ در جلسه هیات دولت معترضان را «اغتشاشگر» خوانده بود و با زبان تهدید گفته بود «به هیچ عنوان اجازه اغتشاش و ناامنی به هیچ کس نخواهد داد اما اعتراض حق همه مردم است میتوانند اعتراض، صحبت و نقد کنند».
با وجود چنین حرفهایی، او در طول هشت سال ریاست جمهوریاش سازوکاری یا مکانی برای «اعتراض» تدارک ندید و حتی وفادار به «منشور حقوق شهروندی» که سال ۹۵ تهیه و اعلام کرده بود، نبود و بیشتر به یک کار تبلیغاتی برای دور بعدی ریاست جمهوری او تبدیل شد.
منتقدان آقای روحانی به او خرده گرفتند که او حتی در زمان اعتراضات به شکل نیم بند نیز برای تحقق منشور حقوق شهروندی از خودش مایه نگذاشت.
حسامالدین آشنا، مشاور حسن روحانی در مردادماه سال ۹۹ در گفتوگو با ماهنامه «اندیشه پویا» درباره تغییر آقای روحانی گفته بود «اتفاقهای دی ماه ۹۶ به نظرم تاثیر زیادی در محافظهکار شدن آقای روحانی، و نگران شدنش برای کلیت نظام داشت. بعد از دی ماه ۹۶ آقای روحانی دیگر آدم قبل از نبود».
روحانی در میانه هاشمی- خامنهای
حسن روحانی یک از نزدیکترین افراد به اکبر هاشمیرفسنجانی بود و تردیدی نیست که حمایت آقای هاشمی اهمیت ویژهای در پیروزی آقای روحانی در انتخابات سال ۹۲ داشت.
حسن روحانی به عنوان سیاستمداری که میخواست با آیتالله خامنهای به عنوان رهبر، همکاری کند، متناسب با رویکرد آقای خامنهای، در همان ابتدای پیروزی در انتخابات فاصله معناداری با اصلاحطلبان برقرار کرد و در نام بردن از افرادی مانند میرحسین موسوی، مهدی کروبی و محمد خاتمی احتیاط میکرد و اگر مخالفتی مثلا با حصر رهبران جنبش سبز داشت سربسته و کلی سخن میگفت.
در حالی که تصور میشد که حسن روحانی در مسیر افکار و دیدگاههای اکبر هاشمی رفسنجانی گام بردارد اما حتی به پیشنهادهایی که آقای هاشمی داشت توجه نداشت.
حسین مرعشی، دبیرکل حزب سازندگی در ۲۹ آذرماه سال ۱۴۰۰ در گفتوگو با خبرگزاری ایسنا گفته بود بایستی در سال ۹۲ «با آقای روحانی تکلیفمان را روشن میکردیم».
آقای مرعشی از شخصیت و رفتار آقای روحانی سخن میگوید که حتی حاضر نبوده تلفن آقای هاشمی رفسنجانی را پاسخ دهد: «آقای هاشمی، آقای خاتمی، حسن خمینی و آقای ناطق از آقای روحانی خواستند که آقای رحمانی فضلی را به عنوان وزیر کشور معرفی نکند اما ایشان قبول نکرد. کار به جایی رسیده بود که مع الاسف اگر آقای هاشمی با آقای روحانی تماس میگرفت، پشت خط نمیآمد و آقای نهاوندیان را میفرستاد که پیام آقای هاشمی را بشنود و به ایشان برساند».
به گفته فائزه هاشمی، در حالی که وزرای «دولت تدبیر» از آقای هاشمی مشورت میگرفتند اما آقای روحانی باب مشاوره را بسته بود و با فوت ناگهانی آقای رفسنجانی، خانوادهاش انتظار داشتند که آقای روحانی بخاطر سابقه طولانی همکاری و دوستی، پیگیر پرونده باشد اما به گفته فاطمه هاشمی، آقای روحانی اقدامی برای پیگری پرونده فوت آقای هاشمی نکرد و آقای روحانی حتی در اولین سالگرد درگذشت اکبر هاشمی رفسنجانی نیز شرکت نکرد.
به نطر میرسد آنچه باعث شد که حسن روحانی دور آقای هاشمی رفسنجانی را خط بکشد چیزی جز نزدیکی با علی خامنهای و حفط آینده سیاسیاش نبود البته چنین رویکردی به این معنا نبود که تمام و کمال با آقای خامنهای همراه و همدل بود.
در دور نخست ریاست جمهوری آقای روحانی شاهد این بودیم که اختلافات فکری میان رهبر و رئیس جمهوری به سطح رسانهها کشیده میشد وچنین تلقی میشد که انها در زمینه سیاست خارجی، مسایل اقتصادی،سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مثل اشتغال زنان، حکومت دینی و علوم انسانی با هم اختلاف نظر دارند.
حسن روحانی با وجود فاصله گرفتن از حامیان اصلیاش، در میان اصولگرایان نیز مورد استقبال قرار نگرفت و در دور دوم ریاست جمهوریاش کار به جایی رسیده بود چهل و چهار نماینده مجلس عدم کفایت و استیضاح آقای روحانی را بخاطر گرانی و سوءمدیریت امضا کردند و کسانی مانند مجتبی ذوالنوری، رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس دهم، از رهبر جمهوری اسلامی خواسته بود که حسن روحانی را «اعدام کند»، اما آقای خامنهای با «هتک حرمت» روسای قوا مخالفت کرد و استیضاح نیز انجام نشد.
حسن روحانی پس از پایان دوره ریاست جمهوریاش، تقریبا منزوی شد و خودش نیز تقریبا سکوت اختیار کرد. در آذرماه سال ۱۴۰۰ خبرهایی درباره دیدار آقای روحانی و علی خامنهای منتشر شد و از قول مهدی فضائلی، عضو دفتر نشر علی خامنهای گفته شد که «این دیدار به درخواست آقای روحانی و با پیگیریهای مکرر ایشان انجام شد که البته جنبه کاری هم نداشت... و در مجموع میتوان گفت دیداری معمولی بوده است».
به نظر میرسید که آقای فضائلی خبر این دیدار را چنان تنظیم کرده بود تا دیدار را کم اهمیت نشان دهد و آقای روحانی را به نوعی مهره سوخته برای نظام نشان دهد.
سایت زیتون از قول «منابع آگاه» گفته بود که این جلسه به انتقادات علیه عملکرد «دولت تدبیر» گذشته و آقای روحانی «از سکوت خامنهای گلایه کرده و گفته جلوی تخریبهای را شما باید بگیرید» اما آقای خامنهای درخواست آقای روحانی را رد کرده و گفته «برای دیگران تعیین تکلیف نمیکنم».
سکوت روحانی و جنبش اعتراضی
حسن روحانی در جریان جنبش اعتراضی ماههای گذشته سکوت اختیار کرد و سکوتش به گونهای بود که روزنامه هممیهن در اول آبانماه سال گذشته نوشت «داستان حسن روحانی پس از پایان دوره ریاستجمهوریاش از خاتمی و احمدینژاد عجیبتر است. او تبدیل به یکی از ساکتترین رئیسجمهورهای پیشین شده است».
این روزنامه نزدیک به حزب کارگزاران نوشته بود آقای روحانی در دوران ریاست جمهوریاش درباره حجاب و گشت ارشاد سخنانی ایراد کرده بود اما حالا با کشته شدن مهسا امینی واکنشی نشان نداده و « عملکردی عجیب و مبهم» دارد.
حسن روحانی در پنجم آبانماه، یک روز پس از حادثه شاهچراغ شیراز و کشته شدن شماری از مردم بیانیهای صادر کرد و در بیانیهاش هیچ اشارهای به جنبش اعتراضی که در خیابانها در جریان بود، نکرد و صرفا حادثه را محکوم کرد و نوشت «همه اقشار و آحاد ملت در تأمین و تضمین امنیت مسئول و مؤثرند».
آقای روحانی پس این بیانیه نیز سکوت کرد تا در پانزدهم فررودینماه در دیدار نوروزی با وزرا و مسئولان دولت قبلی رخدادهای سال گذشته را «شیرین» نداست و سال جدید را سال «امتحان نظام در انتخابات اسفند ماه» توصیف کرده بود و گفته بود «چشم دنیا به انتخابات اسفندماه است تا ببینند و ببینیم سالم و رقابتی و آزاد برگزار خواهد شد یا نه».
«شیرین» ندانستن حوادث سال گذشته مهمترین واکشن حسن روحانی به اتفاقات سال گذشته است، واژه دو پهلویی که هم حکومت و هم مردم میتوانند برداشت خودشان را از آن داشته باشند و درعین حال باعث دلخوری حاکمیت و شخص علی خامنهای نشود.
او همچنین در این جلسه خواستار برگزاری همهپرسی در زمینهٔ سیاست خارجی، سیاست داخلی و اقتصاد شده بود، سخنانی که با واکنش تند آیتالله خامنهای روبرو شد و رهبر جمهوری اسلامی در دیدار با جمعی از دانشجویان با برگزاری همهپرسی برای تصمیمگیری در مسائل مختلف مخالفت کرد.
به نظر میرسد حسن روحانی به گفته خبرگزاری تسنیم به عنوان «نامحبوبترین رئیس جمهور ایران»، قصد دارد صحنه سیاسی را خالی نکند و جای کسانی مانند اکبر هاشمی رفسنجانی را پرکند یا همردیف محمد خاتمی در شکل گیری جریانهای انتخاباتی نقش بازی کند یا دست کم بعید است که بخواهد نقش گرم کننده تنور انتخابات را ایفا کند.
از سوی دیگر تجربه سالهای گذشته نشان داده که کسانی مانند آقای خاتمی یا هاشمی توانستند روند انتخابات را برخلاف میل حاکمیت تغییر بدهند و از این جهت نیز بعید است که حکومت اجازه دهد که چهره دیگری بخواهد روند یکدستی حاکمیت را متلاطم کند.