سرمقاله 901 مواضع دو جبهه شرق و غرب در برابر بمباران جنایتکارانه غزه |
بیش از یک هفته از عملیات مشترک چندین گروه مقاومت فلسطینی نوار غزه علیه پادگان ها و مراکز تجمع نظامی اسرائیل سپری می شود. در این عملیات علاوه بر حماس، رزمندگان جبهه خلق و جبهه دموکراتیک برای آزادی فلسطین، جهاد اسلامی و چندین گروه مقاومت دیگر فلسطینی حضور داشتند. این حضور مشترک، خود به معنای شکست استراتژی آمریکا و اسرائیل برای ایجاد تفرقه میان نیروهای فلسطینی بود. نه تنها این تفرقه ممکن نشد، بلکه هفته گذشته سازمانهای مقاومت فلسطینی، حزب کمونیست لبنان و جنبش حزب الله برای هماهنگ کردن عملیات خود در لبنان و گشودن یک جبهه از شمال در مقابله با عملیات نظامی اسرائیل به توافق رسیدند. پاسخ اسرائیل به این عملیات، بمباران غزه و کشتار غیرنظامیان فلسطینی با حمایت آمریکا و اتحادیه اروپا و ناتو است. این کشتار مردم غیرنظامی نه تنها برنامه عادی سازی روابط اسرائیل با عربستان و امارات و مراکش را با هدف منزوی کردن فلسطینی ها به شکست کشانده بلکه روی افکار عمومی در جهان و از جمله در اروپا و آمریکا تاثیر معکوس بجای گذاشته و اسرائیل روزبروز بیشتر در صحنه جهانی منزوی و ادامه بمباران ها برای آن ناممکن تر می شود. پیامد دیگر آنچه در غزه می گذرد، آشکار شدن بیشتر ماهیت رسانه های جهانی است که بصورت یکپارچه در خدمت رژیم اسرائیل درآمدند و اخبار جعلی درباره سر بریدن یا سوزاندن کودکان یا حمله به غیرنظامیان را پوشش دادند تا بمباران مردم غزه توسط اسرائیل را توجیه کنند. فاش شدن جعلی بودن این اخبار ضربه دیگری به این رسانه ها و تبلیغات دولت اسرائیل وارد کرده است که خود به گسترش نفرت مردم جهان از کشتار مردم غزه انجامیده است. پیامد دیگر عملیات مقاومت فلسطین و کشتارهای اسرائیل ورود روسیه و چین به صحنه سیاسی درگیری های فلسطین با سمتگیری آشکار بسود مقاومت فلسطین است. روز دوشنبه آمریکا و متحدانش در شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه روسیه را برای آتش بس و توقف درگیری ها که از حمایت چین نیز برخودار بود با این بهانه که در آن حماس محکوم نشده وتو کردند. به این ترتیب عملا جایگاه بازیگران صحنه خاورمیانه در حال آشکار شدن است. آمریکا و غرب و ناتو در کنار اسرائیل، و روسیه و چین و جبهه شرق و بریکس در کنار فلسطین. پیام رئیس جمهور افریقای جنوبی در محکوم کردن قاطع اسرائیل نیز در چارچوب همین جبهه ایست که در حال شکلگیری است. در آنچه به ایران مربوط می شود، چنین است که رهبران آمریکا و غرب که از یکسو با تهدید و هشدار و از سوی دیگر با بیان اینکه ایران در عملیات حماس دخالت یا حتی اطلاع نداشته می خواهند مانع از همبستگی ایران و گشودن جبهه دوم از سمت لبنان و سوریه شوند. سیاست خارجی ایران تا این لحظه کاملا با قاطعیت و درایت عمل کرده است و نه فریب پیام های دوستانه را خورده و نه از تهدیدها هراسیده است. ایران با قاطعیت و صراحت اعلام کرده است که حمله به غزه را تحمل نخواهد کرد و بیش از آن، حتی از عملیات "پیشدستانه" در صورت ادامه بمباران غزه سخن گفته است. در واقع هم ایران و هم لبنان و حزب الله و دیگر گروه های فلسطینی مقاومت می دانند که در صورت موفقیت اسرائیل در غزه، جهان غرب و اسرائیل و ناتو به سراغ آنها خواهند آمد و بنابراین همین امروز و در همینجا باید مقاومت کرد. این نکته ایست که چین و روسیه هم بر آن واقف هستند و از جمله سرنوشت تایوان و نبردهای سوریه نیز در همینجا باید تعیین شود. به این ترتیب شرایط برای اسرائیل و غرب در سه راهه آتش بس، حمله زمینی به غزه و ادامه بمباران مناطق مسکونی به سمت یک بن بست کامل هدایت می شود. از یک سو می دانند که آتش بس و عدم پاسخ به حمله مقاومت فلسطین به اسرائیل به معنای یک شکست تاریخی برای آمریکا و اسرائیل تلقی خواهد شد و تضادهای درونی جامعه اسرائیل بالا خواهد گرفت. شهرک نشینان مسلح احساس امنیت و پشتیبانی خود را از دست می دهند و روحیه خود را می بازند. اسرائیلی های غیر نظامی که نیروی عمده کاری و روشنفکری آن کشور را تشکیل می دهند و عمدتا در تل اویو و شهرهای بزرگ سکونت دارند و خواهان صلح هستند قدرت بیشتری می گیرند. سرمایه گذاران بزرگ هم آن کشور را ترک می کنند. بنابراین اسرائیل در صورت پذیرش آتش بس در عرصه داخلی با یک دوران بحران و تنش بزرگ روبرو خواهد شد. از سوی دیگر ادامه بمباران مناطق مسکونی غزه ناممکن است و نتایج ورود به جنگ زمینی نیز نامعلوم و خطرناک. بدلیل وجود این بن بست همه چیز و هر نوع دیوانگی از طرف اسرائیل ممکن است ولی این دیوانگی نزدیک تر شدن سقوط اسرائیل و ریخته شدن بیشتر ابهت حامیان آمریکا و اروپایی آن را بدنبال خواهد داشت. ابهتی که هم اکنون نیز چیزی از آن باقی نمانده است. ارسال دو ناو هواپیمابر آمریکا به منطقه و چند هزار سرباز و جمع شدن اتحادیه اروپا و آلمان و فرانسه و انگلستان و ناتو برای کمک به اسرائیل آن هم با هدف حمله به نوار غزه که وسعت آن کمتر از شهری مانند چالوس است و بیش از دو دهه در محاصره، اگر نشانه استیصال و شکست نیست، نشانه چیست؟ |