۱۴۰۲ آبان ۴, پنجشنبه

 

بر گیسویت ای جان کمتر زن شانه؛‌ ۲۰ سال بعد از ویگن

ویگن
توضیح تصویر،

بسیاری از طرفداران ویگن او را با الويس پريسلی، خواننده مشهور آمريکايی، مقايسه می‌کنند

  • نویسنده,فرج بال‌افکن
  • شغل,بی‌بی‌سی

برای هواداران موسیقی پاپ ایران، ویگن دردریان، خواننده افسانه‎‌ای است که فرهنگ موسیقی پاپ غربی را با شیرینی نغمه‌های ملی و محلی ایرانی درآمیخت و پیش‌آهنگ دوره‎‎‌ای شد که به عصر طلایی موسیقی ایران معروف است.

از همین روست که آوازه او برای همیشه در حافظه تاریخی هنر موسیقی مردمی ایران ماندگار است. این را امروز به خوبی می‌توان دریافت که بیست سال از درگذشت او می‌گذرد اما از جایگاه ویژه‌ ویگن در ترانه‌های ماندگار کاسته نشده است.

اما برای درک بهتر شخصیت موسیقایی و فرهنگی ویگن ناگزیر باید او را از نگاه برادر بزرگترش شناخت، یعنی «کارو». کاراپت دردریان با نام ادبی کارو یکی از برجسته‌ترین چهره‌های ادبیات و شعر است.

این دو فقط برادر نبودند بلکه آنها در ذوق شاعرانه و موسیقایی یکی بودند. کارو از نسل نخست شاعران نیمایی به شمار می‌رفت و ویگن در نواختن گیتار و خواندن ترانه‌های محلی و دستگاهی مهارت داشت.

پدرشان از بازماندگان نسل‌کشی ارامنه بود که در سال ۱۲۹۴ خورشیدی از ترکیه جان سالم به در برد و در منزل پدر بزرگ مادری ویگن در همدان مسکن گزید.

همانجا بود که عاشق دختر صاحب‌خانه شد،‌ با او وصلت کرد و تجارت فرش پیشه گرفت. حاصل زندگی مشترک آنها هم سه دختر به نام‌های ژولیت، هلن و آرمینه و پنج پسر به نام‌های زاون، کارو، ویگن، هراند و واهه بود.

ویگن دو سال بعد از کارو و در روز شنبه دوم آذر ۱۳۰۸ در همدان دیده به جهان گشود. ده سال بعد در نهم شهریور ۱۳۱۸، شعله‌های جنگ جهانی دوم زبانه کشید و دوازده ساله بود که پای متفقین به همدان رسید.

با این همه رونق کسب و کار پدرش در فرش‌فروشی آنها را ابتدا به اراک و از آنجا به بروجرد کشاند. اما دو سال از اقامتشان در آن شهر نگذشته بود که پدر به سینه پهلو مبتلا شد و مرگش در ۳۹ سالگی، خانواده پرجمعیت ویگن را در بحران فرو برد.

بحرانی که کارو از آن با طعنه چنین یاد کرده است: «پدر ما یک ارمنی متعصب بود و شاید به همین علت بود که این چنین و بدون وقفه صاحب فرزند شد. از دیدگاه پدرم بیش از یک و نیم میلیون ارمنی را در مسلخ جنگ جهانی اول با فجیع‌ترین روش‌های ضدانسانی به خواب جاودانی فرستاده بودند و لازم بود که ملت ارمنی را از انقراض نجات دهد.»

مادر ویگن در شرایط تنگدستی خانواده، آنها را به ناچار به مراغه برد تا نزد زاون، پسر ارشدش زندگی کنند که در غیاب پدر،‌ نان‌آور خانه شده بود.

او در کمپانی کمپساکس که یک شرکت مهندسی و نقشه‌برداری دانمارکی است، مشغول به کار بود،‌ شرکت سازنده راه‌آهن سراسری ایران که از خلیج فارس تا دریای خزر امتداد داشت و از جمله با احداث پل ورسک، خطوط راه‌آهن تهران به شمال را به هم متصل کرد.

در مراغه بود که ویگن نخستین بار ویگن شدن را آغاز کرد

کارو و ویگن

منبع تصویر،UGC

توضیح تصویر،

کارو، شاعر، ادیب و نویسنده معاصر به ویگن، برادر کوچک‌تر خود علاقه بسیاری داشت و همیشه مشوق او بود

از پادکست رد شوید و به خواندن ادامه دهید
صفحه ۲
صفحه ۲

در این برنامه با صاحب‌نظران درباره مسائل سیاسی و اجتماعی روز گفت‌ و‌ گو می‌کنیم.

پادکست

پایان پادکست

در مراغه پسر جوان ارمنی دیگری به خانواده ویگن افزوده شد که از پاکسازی کبیر و خونین سال‌های ۱۳۱۵ تا ۱۳۱۸ شوروی جان سالم به در برده بود و به خانه آنها راه یافته بود.

کارو به زیبایی هرچه تمام این ماجرا را بیان کرده است: «در مراغه بودیم که گیتار اهدایی استالین به خانه ما راه یافت. گیتار را جوان برازنده‌ای به نام باریس با خود به آشیانه تهی از دانه و بیگانه به ترانه ما آورد.»

به گفته کارو، تصادف روزگار باریس را به تب عشق هلن، خواهر بزرگ آنها دچار می‌کند و «این گیتار بود که با نغمه‌های شب زنده‌ دار، پنجره‌های بسته حنجره ویگن را به سوی آفتاب باز کرد. در مراغه بود که ویگن نخستین بار ویگن شدن را آغاز کرد.»

ویگن پانزده ساله بود که فقر و نداری دوباره خانواده را مجبور کرد به تبریز بروند. برای زاون هم چاره‌ای نبود جز آنکه برادران کوچک‌ترش را از مدرسه رها کند تا بتوانند با کار در راه‌آهن تبریز، از پس مخارج زندگی برآیند.

ایساک یونانسیان،‌ در شماره ۶۴ فصلنامه فرهنگی پیمان نوشته که پس از اندکی بهبودی در وضعیت معیشت خانواده، ویگن با تشویق‌های مادر به کلاس موسیقی لئون گریگوریان رفت و با آثار آهنگسازان برجسته ارمنستان از جمله کومیتاس و سایات نوا آشنا شد.

از اولین ترانه‌هایی که ویگن با گیتارش در نوجوانی خواند، ترانه پرستو از شعرهای شاعر ارمنی، قازاروس آقایان و ترانه آنوش از دیگر شاعر ارمنی نامدار، هوانس تومانیان بود.

از آنجا که موسیقی بخش عمده‌ای از مراسم کلیسایی ارمنی‌ها را در برمی‌گیرد، ویگن نوجوانان در کلیسا آواز می‌خواند و همزمان با یادگیری گیتار با موسیقی سنتی ارمنی، ترانه‌های ملی و محلی آشنا شد.

اما در سال ۱۳۲۴ وقتی ویگن ۱۶ ساله بود، صدای ساز و آوازش شنیدنی شده بود، تا آنجا که در مراسم ازدواج هلن و باریس به روی صحنه رفت و همه را غافلگیر کرد.

کارو آن شب را چنین توصیف کرده است «کولاک کرد. آن شب برای نخستین بار شهرتی پنهان نصیب ویگن شد. ما به جای خود اما غرور مادرمان توصیف‌ناپذیر است.»

درخشش ویگن در کافه باغ‌شمیران خیابان فردوسی

ویگن و منوچهر بی‌بی‌یان

منبع تصویر،MANOUCHEHRBIBIYAN

توضیح تصویر،

ویگن و منوچهر بی‌بی‌یان، بنیانگذار شرکت ضبط و توزیع موسیقی آپولون

با روند رو به بهبود اوضاع خانواده ویگن از تبریز به تهران رفتند. ویگن به دبیرستان رفت و تحصیلات متوسطه را به پایان رساند.

ویگن نخستین بار در هتل ریتس تهران و در زمان تنفس گروه جولی بویز که آن روزها در ایران اجرا می‌کردند به روی صحنه رفت و در واقع این آغاز خوانندگی حرفه‌ای او بود.

پس از بازگشت از خدمت سربازی که حکایت‌های شیرین و تلخی دارد، ویگن در سال ۱۳۳۰ و در ۲۲ سالگی در رستوران باغ‌شمیران در تقاطع خیابان فردوسی و استانبول درخشید.

کافه باغ‌شمیران پاتوق کارو و دیگر روشنفکران و شاعران موج نویی بود. علاقه غالب مشتریان هم به موسیقی جاز بود که از اوایل دهه پنجاه میلادی به تدریج این نوع موسیقی وارد ایران شد و همزمان با تحولات دهه ۶۰ میلادی در جهان اوج گرفت.

«سلام بر غم» از اولین ترانه‌هایی است که ویگن خواند، شعرش را ناصر رستگارنژاد سرود و با اجرای یک گروه اسپانیایی شرکت فیلیپس آن را روی صفحه ضبط کرد.

بر تو سلام ای غم

ای هم دم و مونس روز و شب من

نزدم بیا یک دم

تا آید بار دیگر جان به لب من

در وقت تنهایی

سلام بر غم ویگن

منبع تصویر،UGC

پس از اجرای این ترانه با مساعدت جمشید وحیدی، طنزپرداز و جواد معروفی به رادیو ایران راه یافت و نخستین ترانه‌اش را برای رادیو با نام مهتاب اجرا کرد.

ناگفته نماند که در رادیو کار برای امثال ویگن بسیار سخت‌تر از آنچه بود که فکرش را می‌کردند. استادان موسیقی سنتی و در راس آنها غلامحسین بنان، خواننده اسطوره‌ای موسیقی دستگاهی ایران با هر نوع موسیقی غربی در رادیو مخالف بودند.

این مخالفت‌ها چندان پایدار نماند و سرانجام با تشکیل ارکستر جاز رادیو ایران و ستارگانی چون ویگن، منوچهر سخایی، جمشید شیبانی و بسیاری دیگر، مخاطبان رو به کاهش برنامه گلها به یک باره نمودار جهشی یافت.

در همان سال‌های دهه ۳۰ بسیاری از شرکت‌های ایرانی و خارجی که صفحه‌های موسیقی را منتشر می‌کردند از جمله با ویگن قرارداد بستند.

در سال ۱۳۳۷ منوچهر بی‌بی‌یان، بنیانگذار شرکت ضبط و تکثیر موسیقی آپولون برای ملاقات با ویگن به کافه شمیران رفت.

آن موقع ویگن ۲۹ سال داشت و ملاقات آنها به یک دوستی دیرینه و ضبط ترانه معروف «خدانگهدار»‌ انجامید. آهنگی که توسط «رویال رکوردز» منتشر شد و بسیاری آن را اولین ترانه موسیقی پاپ فارسی می‌دانند.

مثلث هنری: عطاالله خرم، پرویز وکیلی، ویگن

ویگن، پرویز وکیلی، عطاالله خرم

منبع تصویر،UGC

توضیح تصویر،

به ترتیب از راست، ویگن خواننده، پرویز وکیلی ترانه‌سرا و عطاالله خرم آهنگساز

همکاری مستمر و موفق ویگن در حوزه خوانندگی و تنظیم ترانه‌هایش با عطاالله خرم،‌ آهنگساز و از اعضای برنامه گلها و پرویز وکیلی، ترانه‌سرا را بسیاری «مثلث هنری» توصیف می‌کنند که بسیاری از محبوب‌ترین ترانه‌های ماندگار ایران حاصل آن دوران است.

آقای خرم در کنار آهنگسازی و نوازندگی ویولن در ارکستر شماره یک رادیو ایران، تدریس هم می‌کرد و کلاس‌هایش محلی برای کشف استعداد و صداهای تازه بود.

بسیاری بر این باورند که ویگن و منوچهر سخایی از جمله خوانندگانی بودند که توسط او به جهان موسیقی پاپ ایران راه یافتند.

همزمان با اجراهای دیدنی و شنیدنی ویگن در رستوران باغ‌شمیران و برنامه گلهای رادیو ایران، علاقمندانش به او لقب «سلطان جاز»‌ دادند.

اگرچه ویگن با موسیقی جاز آشنایی نداشت و هر چه می‌خواند یا ترانه‌های ملی و محلی بود و یا ترانه‌های معروف ارمنی که اغلب به گذشته‌های نزدیک و اندوه بار آنها مربوط بود.

سبک نوازندگی و اجراهای ویگن همزمان با درخشش الویس پریسلی تا اندازه‌ای متاثر از او شد که از ۱۳۳۳ به بعد آوازه شهرتش در جهان و ایران پیچید.

الویس پریسلی پنج سال از ویگن به لحاظ سنی کوچک‌تر بود و در دوران نوجوانی مثل ویگن به کارگری مشغول بود و چه بسا تشابهات بسیاری با هم داشتند.

اما برخی معتقدند که فعالیت هنری الویس پریسلی در شرایط فرهنگی آمریکا و امکاناتش با آنچه که ویگن در اختیار داشت از زمین تا آسمان متفاوت است.

در حقیقت ویگن برای آن که موسیقی پاپ بخواند باید تمامی شرایط فرهنگی را آماده می‌کرد و چه بسا اولین کسی بود که بحث تنظیم ترانه‌ها را وارد فرهنگ آهنگسازی ترانه‌های ایرانی کرد.

از ویگن ۶۰۰ ترانه به یادگار مانده است. علاوه بر خوانندگی،‌ آهنگسازی و تنظیم بسیاری از ترانه‌هایش او در ۲۰ فیلم سینمایی نقش‌هایی را برعهده داشت و حتی یک شرکت سینمایی هم به نام «ویگن فیلم» تاسیس کرد که تنها فعالیتش تولید فیلمی به نام «آتش و خاکستر» بود.

ویگن در ابتدای دهه ۵۰ به آمریکا مهاجرت کرد اما سه سال بعد به ایران بازگشت و دیری نگذشت که با وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ ایران را برای همیشه به مقصد آمریکا ترک کرد.

ایساک یونانسیان در همان شماره فصلنامه فرهنگی پیمان در باره ویگن نوشته اگرچه سال‌های نوجوانی و جوانی ویگن در فقر و گرسنگی گذشت اما هنگامی که به شهرت رسید «هیچ‌گاه فریفته غرور نشد و انسان باقی ماند.»

ویگن خود در خاطراتش بارها به مادرش اشاره کرده و گفته بود که از او خواسته که همیشه با مردم بماند و به آنها پشت نکند.

مزار ویگن

منبع تصویر،UGC

توضیح تصویر،

مزار ویگن در گورستان «پیرس برادرز» شهر لس‌آنجلس

کارو برادرش کتابی دارد به نام «برادرم ویگن». او نوشته «به خاطر روابط بی‌نهایت انسانی و دوستانه که نه به عنوان برادر، صرفا به عنوان دوست، بالاتر از برادر با ویگن داشتم به نظرم پاره‌ای از کلمات و جملات من خویشتن خویش را در پدیده‌ای به نام ویگن خلاصه کردم.»

به نوشته کارو «قلب ویگن ضمانت‌نامه عدم ورشکستگی خیلی از عشق‌ها بوده است و قلب ویگن به خاطر خیلی از قلب‌های عاشق اغلب اوقات با ویگن نبوده است.»

ویگن ۷۴ ساله بود که در روز یکشنبه ۴ آبان ۱۳۸۲ در شهر لس‌آنجلس ایالت کالیفرنیای آمریکا بر اثر ابتلا به بیماری سرطان درگذشت.

پیکر او را در مجموعه «پیرس برادرز» وست لیک، به خاک سپردند. تازه ترین گورستان خصوصی در ضلع شمالی لس‌آنجلس که بسیاری از هنرمندان ایرانی را در خود جای داده است.

بر مزار او ترانه آوازه خوان نقش بسته است.

من همان آوازه خوان مردم پاکم هنوز

گرچه مشهور جهان خوانی مرا خاکم هنوز

قصه‌ها دارم از آن شب‌های شیرین شما

قصه‌ها از ظلمت روزهای غمگین شما