تکاپو
takapu
معنی
۱.
آمدوشد باشتاب؛ تکوپو؛ دوندگی.
۲. جستجو.
۳. در جستجوی چیزی به هر سو دویدن.
مترادف
1.پویه، تک و دو،
۲. تلاش، جد، جهد، سعی، فعالیت، کوشش
۳. جستجو، تفحص
امیرا
تابه زین کردی به غزنین اسب تازی را
دو پای
اندرتکاپو یست گرگانی و
رازی را
فرخی
سیستانی
پیوسته
چو چرخ در تکاپو
بودم
بجهان بجست و جویش
اسیری
لاهیجی
کرسی
سر چون سر زانو کنند
آن طرف
عرش تکاپو کنند
وحشی
بافقی
activity, bustle,
push, struggle, try