۱۴۰۲ مهر ۳۰, یکشنبه

 

تکاپو

takapu

معنی

۱. آمدوشد با‌شتاب؛ تک‌وپو؛ دوندگی.
۲. جستجو.
۳. در جستجوی چیزی به هر سو دویدن.

مترادف

1.پویه، تک و دو،
۲. تلاش، جد، جهد، سعی، فعالیت، کوشش
۳. جستجو، تفحص

 

 امیرا تابه زین کردی به غزنین اسب تازی را

دو پای اندرتکاپو یست گرگانی و رازی را

فرخی سیستانی

پیوسته چو چرخ در تکاپو

بودم بجهان بجست و جویش

اسیری لاهیجی

 کرسی سر چون سر زانو کنند

آن طرف عرش تکاپو کنند

وحشی بافقی

 

تکاپو

دیکشنری فارسی به انگلیسی

activity, bustle, push, struggle, try